دلبستگی ناایمن در کودکان

دلبستگی ناایمن در کودکان ( insecure attachment)، درمان دلبستگی ناایمن کودک، دلبستگی ناایمن دوسوگرا و دلبستگی ناایمن اجتنابی در این مقاله آورده شده است. دلبستگی یک اصطلاح بالینی است که برای توصیف “ارتباط روانشناختی پایدار بین انسان ها” استفاده می شود. نظریه دلبستگی اهمیت پیوند عاطفی کودک را با مراقبان اصلی خود برجسته می کند. این اختلال در یا از بین رفتن این پیوند می تواند از نظر عاطفی و روانی کودک را تا بزرگسالی تحت تأثیر قرار می دهد و بر روابط آینده آن ها تأثیر می گذارد.

امنیت یک موضوع مهم برای کودکان دارای اختلال دلبستگی واکنشی و دیگر مسائل دلبستگی است. آن ها به دلیل ناامن حس کردن دنیا، سرد و بدگمان می باشند و همواره گارد دفاعی برای محافظت از خود به کار می برند، اما آن همچنین مانع می شود تا آن ها بتوانند هر گونه محبت و حمایت را بپذیرند.

پس قبل از آنکه چیز دیگری اتفاق بیفتد مهم است تا حس امنیت کودک تقویت شود. شما می توانید این کار را از طریق واضح کردن انتظارات و قواعد رفتاری و نشان دادن عکس العمل مداوم برایش تحقق دهید طوری که کودک هنگام عمل کردن به یک روش خاص آنچه از او انتظار می رود را بداند و حتی از همه مهم تر بداند که آنچه اتفاق میفتد اصلاً اهمیتی ندارد،  با این کار می توانید از قبل پیش دستی کرده و انتظارات را مشخص کنید.

تاریخچه نظریه دلبستگی

نظریه جان بولبی در مورد نظریه دلبستگی به دهه ۱۹۵۰ باز می گردد. بر اساس نظریه وی، سه سبک دلبستگی ناایمن شناسایی شد: ۱. دلبستگی ناایمن اجتنابی، ۲. دلبستگی ناایمن اضطرابی و ۳. دلبستگی ناایمن اجتنابی و چهارمین سبک دلبستگی که او کشف کرد، دلبستگی ایمن بود.

درک این مفهوم نسبتاً آسان است. نوزادی که به دنیا می آید، اولین پیوند اجتماعی را با مراقبین (در بیشتر موارد، والدین) برقرار می کند. این زمانی است که مغز کودک شروع به شکل گیری درک تعاملات اجتماعی می کند. در این شرایط والدین به کودک به طور غیرمستقیم آموزش می دهند که عواطف و نیازهای او شناخته می شود، او مورد حمایت و محبت قرار می گیرد و به طور کلی می توان به مردم اعتماد کرد.

در این زمینه مری اینزورث آزمایشی طراحی کرد در این آزمایش او سنجید که در آن سعی داشت به چگونگی ایجاد امنیت از سوی والدین تاکید داشت. در این آزمایش مدتی کودک را در خانه مورد آزمایش قرار دارد و آن ها را مشاهده کرد سپس دو بار از والدین خواست که فرزند خود را ترک کنند و بیرون بروند تا واکنش بچه ها را ببینند در این آزمایش سه الگو زیر آشکار شد.

پیشنهاد مشاور: چگونگی ایجاد پیوند دلبستگی ایمن

انواع سبک های دلبستگی نا ایمن

در ادامه انواع سبک های دلبستگی آمده است:

  • دلبستگی ناایمن دوسوگرا
  • دلبستگی ناایمن اضطرابی
  • وابستگی اجتنابی

۱.سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا

در شکل گیری این اختلال مراقب کودک در یک دقیقه مراقبت و پاسخگو بوده و دقیقه بعد بی توجه می شود. به طور خلاصه، مراقبان در پاسخ به نیازهای فرزندشان رفتار ناسازگارانه و متناقض از خود نشان می دهند. به عنوان مثال وقتی کودک برای محبت گریه می‌کند، مراقب در برخی مواقع می‌دود تا نیاز او را برآورده کند، اما در موارد دیگر گریه‌هایش را نادیده می‌گیرد. موارد زیر باعث ایجاد این نوع اختلال می شود:

  • در نحوه پاسخگویی به نیازهای فرزندشان غیرقابل پیش بینی است.
  • به نیازهای خود بیشتر از نیازهای فرزندانشان اهمیت می دهند.
  • در برخی موارد محبت کرده اما در برخی موارد فرزند خود را تنبیه می کنند.

این کودکان کاملاً مطمن هستند که والدین نزدیک آن ها هستند، اما به نظر نمی رسد که هیچ آرامشی از او بگیرند. کودکان دوسوگرا اغلب در مورد کاوش در دنیای خود بی اهمیت هستند.

۲. دلبستگی ناایمن اضطرابی (دلبستگی ناایمن اشفته)

در طول این دوره شکل گیری، ممکن است مراقب کودک از نظر عاطفی در بسیاری از مواقع در دسترس نبوده باشد. آن ها همچنین ممکن است با پاسخ ندادن به نشانه های فرزندشان به نیازهای فرزندشان بی اعتنایی کرده باشند و احتما سوء استفاده جسمانی یا روانی از آن ها نیز وجود دارد.

در این شرایط کودک رفتار عجیبی نشان می دهد به طور مثال به سمت مادر می رود ولی به او نگاه نمی کند یا دوست دارد به سمت مادر برود اما می ترسد، این نشان دهنده ترس از والدین است که به دلایل مختلفی می تواند ایجاد شود.

۳. دلبستگی ناایمن اجتنابی

سبک وابستگی اجتنابی حدود ۷ درصد رخ می دهد و معمولاً در ۱۸ ماه اول زندگی ایجاد می شود، بنابراین می توان گفت که تا حدودی نادر است. در این شرایط والد  بی توجه  و طرد کننده است و کودک احساس می کند که اصلا نمی تواند به مادر خود تکیه کند بنابراین خود را بی تفاوت به حضور مادر نشان می دهد تا بیش از این ناامید نشود.  در آینده این کودکان به دیگران اعتماد نکرده و رابطه خوبی با آن ها برقرار نمی کنند.

نشانه ها و علائم

وابستگی ایمن نشانه های زیر را در کودک به دنبال دارد:

  •  تمایل به نزدیکی به مراقب اصلی خود.
  •  اگر احساس ترس یا تهدید کنند، برای آسایش و ایمنی به مراقب اصلی خود بازگردند.
  • با مراقب اصلی خود به عنوان پایگاهی از امنیت رفتار می کنند که از آنجا می توانند محیط اطراف را کشف کنند. کودک با علم به اینکه می تواند در صورت نیاز به پایگاه امن خود بازگردد، احساس امنیت می کند.
  •  تجربه اضطراب در غیاب مراقب اصلی خود. وقتی مراقبشان می رود ناراحت می شوند، اما از دیدنشان خوشحال می شوند و وقتی برمی گردند به راحتی آرامش می یابند.

وابستگی ناایمن با نشانه های زیر ظاهر می شود و آینده کودک را با مشکل همراه می سازد:

  • نمی تواند با دیگران احوالپرسی کند یا به آن ها نزدیک شود
  • گریه های تسلی ناپذیر
  • مشکل در کنترل خشم یا پرخاشگری
  • گوشه گیری
  • بی علاقگی به بازی با همسالان
  •  سرکشی
  • ممکن است به والدین خود خیره شوند اما از تماس چشمی خودداری کنند.
  • ممکن است بی وقفه فریاد بزنند، گویی می خواهد با مراقب خود درگیر شود.
  • اعتماد به نفس پایینی دارند.

پیشگیری

چقدر توجه و محبت خیلی کم است و چقدر بیش از حد می باشد؟ چگونه می توان کودک را به درستی تربیت کرد؟ چگونه می توان سبک وابستگی سالم را پیش گرفت؟ خوشبختانه کودکان سیگنال هایی را به مراقبان خود ارسال می کنند که در واقع به آن ها می گویند به چیزی نیاز دارند. این که والدین چگونه به این نشانه‌ها پاسخ می‌دهد، می‌تواند بین دلبستگی ایمن یا ناایمن را رقم بزند.

با گذشت زمان، کودک یاد می گیرد که این را به عنوان یک هنجار تشخیص دهد و همانطور که بزرگ می شود، از اقدامات مراقب خود الگویی ذهنی تشکیل دهد و محیط اطراف را با آن الگو جست و جو کند.

درمان دلبستگی ناایمن در کودکان

  1. محدودیت ها و مرزها را وضع کنید. به طور همسان در کودکان دارای مشکلات دلبستگی همچون اختلال دلبستگی واکنشی تعیین مرزهای محبت موجب می شود دنیا قابل پیش بینی تر و کمتر ترسناک جلوه نماید. مهم است درک کنند که چه رفتاری از آن ها انتطار می رود؛ اگر آن ها قوانین را نادیده بگیرند؛ چه چیزی پذیرفتنی هست و چه چیزی نیست و چه پیامدهایی خواهد داشت. همچنین با این کار آنها یاد می گیرند که آنها نسبت به آنچه فکر می کنند اتفاقات قابل کنترل تر باشند.
  2. با وجود غمگینی و بدرفتاری کودک، مسئولیت پذیر ولی خونسرد باشید. بدانید که رفتار بد بدان معناست که کودک شما نمی داند چگونه آنچه او حس می کند و نیازمندی خود به کمک را کنترل کند. شما با حفظ خونسردی به کودک خود نشان می دهید که احساسات قابل مدیریت می باشند. اگر او عمداً مخالفت می کند، با خونسردی از پیامدهای از قبل معلوم  به صورت یک امر مسلم و واقعی پیروی می کند. اما هرگز یک کودک مبتلا به اختلال دلبستگی را زمانی که هیجانی است تنبیه یا توبیخ نکنید. این کار باعث می شود کودک احساس ناامنی بیشتری کند و ممکن است حتی رفتار بد را تقویت نماید زیرا واضح است که آن موجب بدتر شدن وضعیت می شود.
  3. فوراً در دسترس باشید تا ادامه تعارض را از نو قرار کنید. تعارض می تواند به ویژه برای کودکان دارای سبک
    دلبستگی ناایمن در کودکان یا اختلالات دلبستگی مخرب باشد. پس از بروز تعارض یا قشقرقی که در آن شما کودک خود را تنبیه کرده اید به محض اینکه او آرام شد آماده از سرگیری ارتباط باشید. این کار موجب تقویت سازگاری و محبت می شود  و به کودک شما کمک می کند تا در خود حس اعتماد و صداقتی رابنیان نهد که بابت آن شما پستی و بلندی های موجود  را پشت سر گذاشته اید.
  4. اشتباهات را بپذیرید و جبران را شروع کنید. وقتی که شما باعث می شوید کودک شما ناکامی و خشم را تجربه کند یا کاری را انجام می دهید که حساسیت را درک کند و سریع متوجه خود اشتباه می شود. اشتیاق شما به مسئولیت پذیری و ترمیم اشتباه می تواند پیوند دلبستگی را تقویت کند. کودکان دارای اختلال دلبستگی واکنشی یا دیگر مسائل دلبستگی باید بدانند که گرچه مثل بقیه کمل نیستند آنها باز هم دوست داشته می شوند و چیز مهمی نیست.

درمان دلبستگی ناایمن در بزرگسالی

اگر ویژگی‌های سبک‌های دلبستگی ناایمن را در خود یا شخصی تشخیص دهید، چه کاری می‌توانید انجام دهید؟

نکته کلیدی این است که بپذیریم و درک کنیم که مشکل اصلی دلبستگی ناایمن در روابط عاطفی و اعتماد به دیگران است که چالش برانگیز بوده و نیاز به تلاش زیادی دارد. بزرگسال ناایمن باید شروع به توجه احساسات عاطفی و فیزیکی که در اطراف صمیمیت (عاطفی) ایجاد می شود، کند.

باید چکار کنیم؟ در برخی مواقع، فرد بالغ ناایمن ممکن است بتواند شروع به ایجاد روابط نزدیکتر با مردم کند.

بدیهی است که کمک مشاور برای تغییر این الگو سودمندترین راه برای حرکت رو به جلو با ایجاد دلبستگی ایمن خواهد بود. مرکز مشاوره ستاره ایرانیان امکان مشاوره حضوری، تلفنی و آنلاین را ممکن کرده است و به شما کمک می کند تا در کمترین زمان بیش ترین تاثیر را احساس کنید.

منبع : دلبستگی ناایمن در کودکان

هوش هیجانی را بشناسید؟

هوش هیجانی را بشناسید؟

درک و به کارگیری هوش هیجانی یک سیر تاریخی دارد و برای داشتن یک سبک موفق زندگی معیار بیسار مهمی می باشد پس برای زندگی بهتر باید هوش هیجانی خود را تقویت کنید.

بسیاری از انسان ها وقتی با آن ها به گفتگو می پردازیم بسیار شاد، خوشبخت و پر انرژی هستند و ارتباطات آن ها قوی و دوستانه می باشد اما بعضی از افراد هستند که بیشتر زمان را به گرفتاری هایشان اختصاص می دهند و در مورد آن ها حرف می زنند.

با هوش هیجانی می توانیم بفهمیم که چقدر انسان ها خوب عمل میکنند و چقدر از آن خوشبخت هستند و بر اساس نظر مشاوران هوش هیجانی به ما آموزش می دهد چطور دیگران را درک کنیم و هیجانات خود را کنترل کنیم و چگونه از احساسات خود و دیگران برداشت درستی داشته باشیم.

تفاوت افرادی که از هوش هیجانی بهره ی کافی می برند و افرادی که از آن استفاده نمی کنند چیست؟

میان افرادی که از هوش هیجانی خود بهره می برند با افرادی که از آن استفاده نمی کنند تفاوت هایی وجود دارد.

افرادی که از هوش هیجانی خود استفاده می کنند می توانند احساسات و هیجانات خود را به خوبی کنترل کنند و به احساساتشان اجازه نمی دهند تا رفتارشان را تعیین کنند و احساساتشان بر روی رفتارشان اثر منفی بگذارد.

به عبارت دیگر خود فرد هیجاناتش را به خوبی هدایت می کند و نمی  گذارد تا هیجانات هدایت گر او باشند.

فردی که از هوش هیجانی بهره نمی برد می تواند به راحتی تسلیم احساساتش شود و احساساتش او را به هر سمتی می برد و اینکه فرد به فرمان احساساتش است پیامدهایی به همراه خواهد داشت و در نتیجه از دستش کاری ساخته نیست و  می گوید کاری نمی توانم انجام دهم.

افرادی که دارای هوش هیجانی هستند می توانند به خوبی عمل کنند و هوشمندی هیجانی باعث می شود تا بر افکار و کلامتان کنترل داشته باشید، افراد می توانند با به کارگیری برخی از ویژگی ها به فردی تبدیل شوند که از هوش هیجانی بالایی دارند و به خوبی می توانند هوش هیجانی خود را تقویت کنند.

چگونه هوش هیجانی را به کار ببریم؟

افرادی که دارای هوش هیجانی هستند می توانند راحت تر و قوی تر با دیگران ارتباط برقرار کنند و ارتباط بهتری با دیگران داشته باشند.

بر اساس نظر مشاوران هوش هیجانی ۴ مهارت را شامل می شود که عبارت است از:

شناسایی هیجانات:

ما با هیجانات می توانیم حوادث مهمی که در دنیای پیرامون اتفاق می افتد را بشناسیم و با دادن اطلاعات از طریق هوش هیجانی در جریان این حوادث قرار گیریم.

ما برای اینکه بتوانیم ارتباط درستی با دیگران برقرار کنیم باید هیجانات خود و دیگران را به خوبی بشناسیم تا بتوانیم به درستی عمل کنیم و رفتاری مناسب داشته باشیم.

کاربرد هیجانات:

احساسات ما، فکرمان را درگیر می کند به عبارت دیگر طرز فکرمان و اینکه در مورد چه چیزهایی فکر می کنیم به احساستمان مربوط می شود و تحت تاثیر آنها قرار می گیرد.

هنگامی که حوادثی اتفاق می افتد احساسات ما به افکار ما جهت می دهد و ما را آماده می کند تا در صورت لزوم واکنش نشان دهیم و به ما کمک می کند تا افکار خود را به طور درست و صحیح به کار بگیریم تا مشکل را به خوبی رفع کنیم.

درک هیجانات:

هیجانات بر اساس عوامل طبیعی و تحت تاثیر آن به وجود می آیند و رخداد های تصادفی نیستند، زمانی که ما هیجانات را به خوبی بشناسیم می توانیم حوادث اطرافمان را راحت تر درک کنیم و از هیجانات برای درک راحت تر محیط اطراف استفاده کنیم.

کنترل هیجانات:

هیجانات دارای اطلاعات هستند و وظیفه جمع آوری اطلاعات را انجام می دهند آن ها بر روی افکار تاثیر می گذارند و از این طریق باعث می شوند تا بر روی ذهن اثر گذاشته و فرمان را به ذهن انتقال دهند هنگامی که ذهن فرمان را دریافت کند، بدن می تواند عملکرد خود را آغاز کند.

بنابراین ما بر اساس اطلاعات استدلال های هوشمندانه ای را انجام می دهیم و مشکل را به درستی حل می کنیم.

به همین دلیل هر نوع هیجانی چه خوشایند باشد و چه ناخوشایند، آن ها را می پذیریم و راهبردهایی را انتخاب می کنیم که مناسب شرایط باشد و میزان هوشمندی احساسات ما را نشان دهد.

فاکتورهای هوش هیجانی

هوش هیجانی دارای برخی از فاکتورها می باشد که با بررسی هر کدام از آن ها می توانیم متوجه شویم که هر کدام چه میزان بر روی هوش هیجانی اثر می گذارند، در ادامه به معرفی هر کدام از آن ها می پردازیم.

اگر انسان خودآگاهی کافی داشته باشد و خودآگاهی او رشد کند در این هنگام می تواند به درستی احساسات خود را درک کند و درک درستی از رفتاری که انجام می دهد داشته باشد به عبارت دیگر خودآگاهی رشد کند درک انسان از احساس و رفتار او افزایش می یابد.

در این هنگام اگر انسان به درک درستی از خودآگاهی برسد می توان برای رسیدن به خواسته هایش، زندگی خود را تغییر دهد و با اصلاح خود زندگی بهتری داشته باشد و در زمینه خواسته هایش رشد کند.

اگر فرد تفکر روشنی نسبت به خود و آینده اش داشته باشد و بداند چه چیزهایی از زندگی می خواهد در این هنگام به یک توانمندی می رسید که بتوانید به طور آگاهانه و فعالانه خواسته های خود را به واقعیت تبدیل کنیم و به خواسته های خود برسید.

زمانی که شناخت کافی نسبت به خودتان ندارید در سطح هیجانات درونی و باورهای منفی خود باقی می مانید و به افکار نادرست و منفی خود اجازه می دهید تا اعمال و احساسات شما را تعیین کنند.

هیجانات استرس آور

هنگامی که با هیجانات استرس آور رو به رو می شوید مهارت ها، ویژگی ها ، عادت ها و نگرش هایی وجود دارند که شما را انعطاف پذیر می کنند و باعث می شوند که پرانرژی و شاد باشید که به آن خود کنترلی می گویند.

اگر فرد بتواند انعطاف پذیری هیجانی خود را تقویت کند و این را به خوبی آموزش ببیند زمانی که با استرس رو به رو می شود می تواند سلامت خود را بهبود بخشد و با مشکلاتی دچار نشود.

مورد دیگر انگیزش می باشد افرادی که برای انجام کاری انگیزه لازم را دارند دارای انرژی و نیرو هستند و می توانند به نتایج مثبت برسند و زمانی که با مشکلاتی رو به رو شدند برای رسیدن به هدف می توانند به خوبی تلاش کنند تا هدف آن ها محقق شود.

اگر با دیگران همدلی کنید می توانید به خوبی حالت ذهنی و احساسی طرف مقابل را تشخیص دهید و او را درک کنید.

بر اساس نظر مشاوران با همدلی کردن می توانید احساسات طرف مقابل را به خوبی درک کنید و از نظر احساسی خود را جای او قرار دهید تا بتوانید حس درک بهتری در کنارش داشته باشید.

داشتن مهارت های اجتماعی بسیار برای فرد مهم می باشد و چون انسان یک موجود اجتماعی است باید به خوبی مهارت های اجتماعی را یاد داشته باشد در غیر اینصورت به خاطر فقدان مهارت های اجتماعی به فردی منزوی، مضطرب و افسرده تبدیل می شود.

منبع : هوش هیجانی را بشناسید؟

ویژگی های فرزندان در آینده

برای کودک خود به چه چیزی نیاز دارید؟

مایلید او در آینده چگونه فردی شود؟

لطفا چند لحظه به کلمات زیر نگاه کنید و دور پنج ویژگی که دوست دارید کودکتان داشته باشد دایره بکشید. بعد روی ویژگی هایی که دوست ندارید کودکتان داشته باشد خط بکشید.

ماجراجوورزشکارهنرمندکنجکاوترسواجتماعیمهربانمستقل
مطیعپرحرفپرانرژیمثبت گراآرامبا اعتماد بنفسحساسپذیرا
اهل ریسکخجالتیهمه فن حریفخلاقپرخورسازگارهیجانیشوخ طبع
محتاطحرف گوش کنلجبازمستبدایرادگیرمودبرقابت جوجسور
منفی گراسخت گوشباپشتکارهمکارمنعطفحل کننده ی مسالهمبتکرفرهیخته
متفکرمسوولیت پذیرهمدلبا ارادههدفمندصبورتنبلشاد

حالا به دقت به انتخاب های خود نگاه کنید و اگر ممکن است آنها را با انتخاب های یکی دیگر از والدین یا دوست خود مقایسه نمایید.

برخی از این ویژگی ها به طور مستقیم و یا به طور کلی به موقعیت های تحصیلی مربوط نمی شود. در واقع شواهد نشان می دهند که موفقیت در زندگی فقط مبتنی بر هوش عقلانی (IQ) نیست، بلکه به عواملی دیگر مربوط هستند که البته بسیار هم اهمیت دارند.

یک بار دیگر به انتخاب های خود دقت کنید و ببینید که این گزینه ها چگونه تاثیر می گذارند بر:

شیوه ای که برای صحبت کردن با کودک خود بر می گزینید.

نوع برخورد یا رفتار با او

فعالیته هایی که اجازه می دهید تجربه کند.

موفقیت چیست؟

اگر از هر پدر یا مادری بپرسید که برای فرزندان خود خواهان چه چیزی هستند، اکثر آنها خواهند گفت که فقط کودکانشان شاد و راضی باشند، ولی چه چیزی شادی و رضایت را در زندگی ایجاد می کند؟

زمانی  که فرزند شما به کلاس اول ابتدایی رفت زندگی خود را با آزمونها و تست های آموزشی آغاز کرد. شاید شما معتقد باشید که این آزمونها ، معیار خوبی برای سنجش موفقیت آنها ست. البته قطعا قبولی در امتحانات درسی و گذراندن آنها بسیار مهم است. ولی این فقط یک نوع موفقیت خواهد بود.

بعضی از این افراد ، در زمان تحصیل دانش آموزانی موفق بوده اند ولی برخی از آنها این گونه نبوده اند ، بلکه ویژگی هایی خاص نظیر موارد زیر داشته اند:

اعتماد به نفس بالا، احساس رضایت از خود، احساس اطمینان و ارزشمندی نسبت به توانایی های خود، مدیریت و کنترل هیجانها، آگاهی نسبت به احساسات خود و توانایی در مدیریت آنها، ارتباط خوب و موثر با دیگران، قدرت فهم احساس دیگران، برقراری یک ارتباط موثر و مفید با مردم، برخورداری از یک دید مثبت به مسائل و مشکلات زندگی، قوی بودن، داشتن قدرت ریسک بالا و نگریستن به مشکلات به عنوان بخشی از فرایند یادگیری.

کودکان را برای زندگی آماده کنیم. این نگرش ها و مهارتهای ضروری و حیاتی، برای آماده ساختن کودکان در «زندگی» باید مد نظر قرار گیرد. موضوع اصلی ، هوش یا توانایی های ذهنی کودکان نیست. علاوه بر این ، کودکی که مهارتهای زندگی را بیاموزد بهتر می تواند از استعدادهای خود در مدرسه بهره ببرد و به همین ترتیب، موفقیت در فعالیت های زندگی تحصیلی ، او را در بقیه ی عرصه های زندگی موفق تر خواهد ساخت. باید دانست که برای آموزش مهارتها و نگرش های صحیح زندگی به کودکان ، شرایط و امکانات خاصی مورد نیاز نیست، بلکه دانایی و توانایی والدین در این زمینه کارساز خواهد بود.

هر کس در هر سن و جایگاه شغلی و اجتماعی می تواند مهارتهای زندگی را بیاموزد، همان طور که مهارتهای دیگر را فرا می گیرد، آموختن و تمرین کردن این مهارت ها بسیار ساده است. ولی آغاز فراگیری قبل از ۶ سالگی بسیار مطلوب است، چرا که کودکان ، در این سن ذهن خود را شکل می دهند و در مورد چگونگی ارتباط خویش با محیط پیرامون می اندیشند.

در واقع کودکان، در این سن به ساختن ذهنیت خویش می پردازند و مغزشان رشد می یابد. ارتباط یاخته های عصبی و سلول های مغز باعث یادگیری بچه ها می شود و ما می دانیم که بخش اعظم ارتباط های مهم که ناشی از رشد سیستم عصبی انسان است در پنچ سال اول زندگی ساخته می شود. البته این بدان معنا نیست که ما در سنین بعدی نمی توانیم چیزهای دیگری را یاد بگیریم، ولی توانایی ما برای یادگیری، در همان سالهای اولیه زندگی شکل می گیرد. علاوه بر این ، زیر بنای شخصیت و اعتماد به نفس ما تحت تاثیر توانایی ما برای مقابله با چالش های زندگی و یادگیری رشد می کند.ویژگی های فرزندان در آینده 

مهارتهای زندگی یعنی اینجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیتهای اجتماعی، تصمیم گیری صحیح، حل تعارضات و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند. برنامه ی آموزش مهارتهای زندگی بر این اصل استوار است که کودکان حق دارند توانمند شوند و نیازمند آنند که بتوانند از خود و علاقه هایشان در موقعیت های سخت زندگی دفاع کنند. این نوع برنامه ها در پیشگیری از مخاطرات سلامت نگاهی کلی دراند و به آموزش محدود تنها یک مهارت بسنده نمی کنند.

اهداف اموزش مهارتهای زندگی : مجموعه مهارتهای زندگی، نه تنها به توانمند ساختن افراد در زندگی حال نمی اندیشد ، بلکه بر توانمندی آنان برای زندگی آینده نیز تاکید می ورزد. در ضمن ، بر شکوفایی توانایی های بالقوه ی افراد متمرکز است . به طور کلی ، هدف از مجموعه مهارتهای زندگی ، کمک به فرد برای حرکت از توانایی ها و ضعفهای مهارتی، به سوی مهارتهای توانمندی، قوی و سازنده است.  چنین مهارتهایی برای زندگی ، تصمیمات متعهدانه ی فرد را در بر می گیرد.

مسئولیت پذیری یا تعهد فردی ، مفهوم مثبتی است که طبق آن ، افراد نسبت به سلامتشان و اتخاذ تصمیمشان در مسائل زندگی خویش متعهد هستند. در واقع هدف نهایی مهارتهای زندگی این است که افراد، مسئولیت برتری و شایستگی فردی خویش را بپریرند. این شایستگی فردی شامل احساس کفایت و شایستگی سطح بالا، سلامت روانی، خودشکوفایی و پذیرش مسئولیت فردی است. در نتیجه می توان گفت که مجموعه مهارتهای زندگی، هم اهداف پیشگیرانه دارد و هم کنترل مدیریت مشکلات، و مانند سبک رویکرد آموزشی، هم برای مداخلات گروهی و هم فردی مناسب است.

به گزارش سازمان بهداشت  جهانی، هدف  از اموزش مهارتهای زندگی ، افزایش توانایی های روانی اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده به بهداشت و سلامت و ارتقای سطح روانی افراد است.

یکی از اهداف اصلی برنامه ی مهارت های زندگی، ارتقای بهداشت روانی کودکان و نوجوانان است . مطالعات بسیاری در مورد تاثیر برنامه ی آموزش مهارتهای زندگی در ابعاد مختلف سلامت روان انجام گرفته و نتایج نشان داده است که آموزش این مهارتها سبب افزایش عزت نفس، بهبود رفتارهای اجتماعی و سازگاری اجتماعی ، افزایش رضایت سیستم خانوادگی و سازگاری با خانواده ، افزایش مهارت حل مسائل شخصی و بین فردی و افزایش مهارتهای مقبله ای شده است.

مهارت هایی که باید آموزش داده شود:در دوره مهارت های زندگی ، این مهارتها باید به کودکان به همراه تمرین ، بازی و فعایت ها ی جالب آموزش داده شود.

توانایی تصمیم گیری: این توانایی به فرد کمک می کند تا به نحوی موثر در مورد مسائل زندگی خود تصمیم گیری کند. چنانچه کودکان بتوانند فعالانه در مورد اعمال خود تصمیم بگیرند، جوانب مختلف راه حل هایی که می توانند انتخاب کنند را بررسی کرده و پیامد هر انتخاب را ارزیابی نماینده آنگاه خواهند توانست که از سطح بیشتری از سلامت روانی برخوردار شوند.

توانایی حل مساله : این توانمندی، فرد را قادر می سازد که به طور موثر تری مسائل زندگی را حل کند. اگر مسائل مهم زندگی حل نشده بمانند، تنش روانی و به دنبال آن مشکلاتی برای جسم در پی خواهند داشت.

توانایی تفکر خلاق: این نوع تفکر ، هم به حل مساله و هم به تصمیم گیری های مناسب کمک میکند. با استفاده از این نوع تفکر، راه حل های مختلف مسائل و پیامدهای هر یک از آنها بررسی میشود تا در اختیار روند تصمیم گیری قرار بگیرد. این امر فرد را قادر می سازد تا مسائل را ورای تجارب مستقیم خود دریابد . حتی زمانی که مشکلی وجود ندارد و تصمیم گیری خاصی لازم نیست، به سازگاری و انعطاف بیشتری به زندگی روزمره خود بپردازد.

توانایی تفکر نقادانه: تفکر نقادانه ، توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب است. آموزش این مهارت، کودک را قادر می سازد تا در برخورد با ارزش ها، فشار گروه هم سالان و رسانه های جمعی ، مقاومت نماید و از آسیبهای ناشی از این موارد در امان بماند.

توانایی برقراری رابطه ی موثر: این مهارت به فرد کمک می کند که از طریق کلام یا رفتار خود و به شیوه ای متناسب با فرهنگ، جامعه و موقعیت ، بتواند خود و ارزش ها و باور های خویش را مطرح سازد. بدین ترتیب فرد خواهد توانست نظرات ، عقاید، خواسته ها، نیازها و  عواطف خود را ابراز کند و در صورت نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران در هنگام ضرورت از مشخصات مهم یک رابطه ی سالم است.

توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه: این توانایی به ایجاد روابط بین فردی مثبت و موثر انسان با دیگران کمک می کند. یکی از این موارد توانایی ایجاد و ابقای روابط دوستانه است که در سلامت روانی و اجتماعی، روابط گرم خانوادگی و قطع روابط اجتماعی ناسالم نقش بسیار مهمی ایفا می کند.

 توانایی آگاهی از خود: خودآگاهی ، توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات ، نقاط ضعف و قدرت، خواسته ها ، ترس ها و انزجارها است. رشد خودآگاهی ، فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه و این امر معمولا پیش شرط و شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی مناسب و همدلانه است.

توانایی همدلی با دیگران: همدلی یعنی این که فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند. این مهارت به انسان کمک می کند تا بتواند دیگرن را حتی وقتی با آنها بسیار متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام بگذارد. همدلی، روابط اجتماعی را بهتر می کند و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده نسبت به انسان های دیگر منجر می شود.

توانایی مقابله با هیجانها: این توانایی، فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوی تاثیر هیجانات بر رفتار را بداند و بتواند واکنشی مناسب به هیجانهای مختلف نشان دهد. اگر با حالت های هیجانی مثل غم، خشم یا اضطراب درست برخورد نشود، این موارد تاثیراتی منفی بر سلامت روانی و جسمی یا اجتماعی خواهند گذاشت.

توانایی مقابله با تنش ها: این توانمندی شامل شناخت تنش های مختلف زندگی و تاثیرات آنها بر فرد است. شناسای منابع تنش زا و نحوی تاثیر آن بر انسان، فرد را قادر می سازد تا با اعمال و موضع گیری های خود فشار را کاهش دهد. مسلم است که عوامل فرهنگی و اجتماعی، تعیین کننده ی ماهیت زندگی است. مثلا در بعضی جوامع ، پسران در برقراری تماس جنسی با ممنوعیت عرفی مواجه نیستند، حال آنکه در مورد دختران کاملا برعکس است. بنابراین برای استفاده از مهارتهای زندگی با هدف افزایش توانایی های روانی و اجتماعی، جنسیت نقش مهم دارد.

یادگیری مهارتهای زندگی چه کمکی به کودک من خواهد کرد؟

شاد و خرسند بودن از تمامی اتفاقات زندگی ، نه صرفا موفقیت های تحصیلی و بازی و تفریح .

کودک شما از توانمندی خود در یادگیری بیشتر احساس رضایت خواهد کرد.

مهارتهای زندگی در هر سن و سالی قابل آموزش و توسعه یافتن است. اما بهتر است از قبل از سن ۶ سالگی آغاز شود.

آگاه بودن از نگرش ها و رفتارهای خود  گامی مهمی در کمک کردن به کودکان است.

داشتن یک نگرش مثبت به اشتباهات و خطاهای خود، برای موفقیت در یادگیری و زندگی بسیار ضروری و مهم است.

منبع : ویژگی های فرزندان در آینده 

مهارت توجه به کودکان

مهارت توجه به کودکان

توجه به کودکان یک تکنیک حیاتی و مهم در تـربیت کودکان است و لازم است تا خانواده ها و والدین تکنیک ها و سبک های درست تـوجه به کودکان را بیاموزند. اگر پدر و مادرها بتوانند به خوبی از روش های توجه به کودکان بهره بگیرند می توانند مشکلات بسیاری را در روابط میان خود و کودکان خود حل نموده و کاهش دهند و موجبات افزایش اعتماد و حس اعتماد به نفس را در کودکان از همان دوران کودکی فراهم نمایند چرا که ثابت شده است که افزایش اعتماد به نفس در افراد باید در همان دوران کودکی آن ها اغاز شود.

والدین بیشتر اوقات خیال می کنند که به اندازه کافی به کودکان خود توجه می نمایند اما در عین حال گاهی یا اوقات زیادی از کودک می شنوند که مثلا ” شما به من توجهی نمی کنید” شاید والدین حتی از این صحبت کودک خود  گله مند شده و ناراحت شوند. در واقع می شود گفت که توجه کردن به کودکان یعنی توصیف رفتارهای خوب در آنان به گونه ای که کودک حس نماید که رفتارهای خوبش و ویژگی های مطلوبش مورد توجه والدین قرار گرفته است و در واقع این کار فواید زیادی دارد چرا که وقتی والدین به رفتار مثبت کودک واکنش نشان داده و به آن توجه می کنند کودک می فهمد که رفتار مطلوبش مورد توجه خانواده بوده و تلاش می کند تا ان را بهبود داده و پر رنگ تر نماید.

توجه مناسب به کودک و مهارت توجه والدین فواید زیادی داشته و سبب بهبود بسیاری از ویژگی های  رفتاری و اجتماعی در کودکان می شود. اولین و مهم ترین تاثیری که توجه به کودکان داده این است که کودک تلاش می کند تا رفتارهای مقبول و مورد پسند خود را افزایش داده و رفتارهای بد را کاهش دهد.

دومین تاثیر مهم توجه به کودکان این است که رابطه ای مناسب بین کودک و والدین شکل گرفته و در واقع مشکلات موجود در رابطه ها تا حد زیادی کاهش می یابد. تکنیک ها و نکات مهم زیادی برای توجه بهتر والدین به کودکان وجود دارد که چند مورد را در ادامه ذکر می کنیم.

اولین نکته مهم این است که پدر و مادر سعی کنند که دقیقا همان رفتاری که کودکان از خود نشان می دهد را بازگو نمایند و این می تواند تاییدی برای کودک باشد و به او بفهماند که تمام حواس والدین به صورت خوب و تمام و کمال به او هست.  پس لازم است تا والدین در هر زمان که توانستد و در هر فرصتی کارهایی که کودک انجام داده است را به صورت کامل بازگو کنند و با این کار نشان دهند که توجه و حواس آن ها به صورت کامل به فرزندشان هست.

می توان گفت که توجه نمودن به کودکان و مهارت توجه در واقع به نوعی شبیه به گزارشگری ورزشی مثلا در ورزش فوتبال می باشد که فرد گزارشگر تمام موارد را بازگو می کند پس والدین نیز به همین صورت وقتی که کودک در حال انجام کاری هستند باید آن ها را با تمام وجود زیر نظر گرفته و پس از آن موارد را به صورت کامل بازگو نمایند مثلا اگر کودک در حال بازی با مکعب های خودش است باید کنارش نشسته و رفتارها و کارهایش را کامل بازگو نمایند به طور مثال بگوید که تو داری مکعب های زرد را با قرمز کنارهم می چینی و یک خانه زیبا می سازی و یا اگر در حال نقاشی است مثلا بگوید که تو داری یک خانه زیبا با رنگ آبی می کشی… پس توجه نمودن به کودکان تنها یک صحبت صرف نیست و تنها با حرف زدن نمی توان به کودک ثابت کرد که به او توجه می شود بلکه نیاز است با رفتار و اعمال خود توجه به او را به او ثابت نماییم و نشان دهیم. روشی دیگر برای توجه نمودن، تقلید کارهای کودک است. می توان در زمان توجه کنار کودک بوده و کارهای او را دقیقا تقلید کرد. کشیدن یک نقاشی یا ساختن یک مجسمه با خمیر بازی یک نمونه و مثال خوب است. توجه کنید که می بایست به صورت دائمی از این روش استفاده نمود.

منبع : مهارت توجه به کودکان 

اختلال اضطراب فراگیر

اختلال اضطراب فراگیر از علائم، سبب شناسی، تشخیص و درمان

آیا با اختلال اضطراب فراگیر آشنایی دارید؟

امروزه زندگی ها سرشار از اضطراب و استرس می باشد. و اضطراب و نگرانی بهم وابسته هستند و در بسیاری از مواقع با آن ها رو به رو هستید.

اضطراب اگر در حد طبیعی باشد به شما کمک می کند تا در شرایط بحرانی و پرخطر عکس العمل مناسبی از خود نشان دهید و به کمک آن می تواند برای زندگی خود برنامه ریزی دقیقی داشته باشید.

اختلال اضطراب فراگیر، یکی از اختلالاتی است که اضطراب بسیار زیاد و غیرمعقولی در فرد به وجود می آورد و باعث می شود نگرانی های غیرعادی و شدیدی در مورد اتفاقات و روزمرگی های زندگی تجربه کند.

اضطرار فراگیر میتواند تاثیرات منفی بر روی زندگی بگذارد و روابط اجتماعی و روزمرگی های زندگی را درگیر خود می کند و باعث اختلال و ایجاد مشکلاتی در تمام عرصه زندگی می شود.

شناختن علائم و تسخیص به موقع آن باعث می شود که درمان آن راحت تر شود.در این مقاله به بررسی علائم اضطرار فراگیر و تشخیص و درمان آن می پردازیم.

اختلال اضطراب فراگیر چیست؟

اختلال اضطراب فراگیر چیست؟ اختلال اضطراب فراگیر یا GAD نمونه ای از اختلالات اضطرابی می باشد.

این اختلال در فرد نگرانی دائمی و بیمارگونی را نسبت به رویدادهای آینده و تصوراتی بسیار نگران کننده در مورد اتفاقاتی که در آینده احتمال رخ دادنش است به وجود می آورد.

در واقع مشکل فردی که دچار اختلال اضطراب فراگیر است ترس از ابهام می باشد چون دلش می خواهد که تمام امور را در دست بگیرد و آن را کنترل کند.

نشانه های اختلال اضطراب فراگیر در زمان میانسالی به اوج می رسد و با افزایش سن کاهش می یابد. و درصد مبتلا شدن به این اختلال در زنان دو برابر مردان است.

علائم اختلال اضطراب فراگیر چیست؟

آگاهی در مورد اختلال اضطراب فراگیر و شناخت علائم آن برای درمان تاثیر به سزایی دارد و توجه به میزان شیوع این بیماری را باید جدی گرفت.

در زیر اهمیت شناخت و درمان بیماری را مورد بررسی قرار می دهیم.

ناتوانی در کنترل و مدیریت نگرانی ها

در اضطراب فراگیر شما احساس ترس و نگرانی شدیدی دارید به حدی که نمی توانید آن را کنترل کنید.

ممکن است هیچوقت نتوانید آرامش واقعی را تجربه کنبد.

در نتیجه بر روی مسائل مهم زندگیتان نمی توانید تمرکز کنید و قدرت تصمیم گیری در مورد مسائل مهم نخواهید داشت.

نگرانی افراطی و نامعقول بدون دلیل مشخص

در اختلال فراگیر بدون دلیل ناراحت هستید و احساس می کنید که چیزی از درون شما را اذیت می کند ولی دلیل و علت آن را نمی دانید.

این نگرانی به طور مکرر شما را درگیر خود نگه می دارد و نمی گذارد در زندگی آرامش داشته باشید و همیشه دلشوره دارید و نگران هستید.

نگرانی تعمیم یافته به تمام موضوعات

افرادی که دچار اضطراب فراگیر هستند نگرانی آن ها مختص شرایط و موقعیت خاصی نیست و ممکن است در هر شرایطی به سراغشان آید.

این اضطرار موضوع آن بر اساس شرایط سنی افراد متفاوت است.

مثلا در گروه سنی نوجوان و جوانان بیشتر نگرانی آن ها در مورد کار و تحصیل است. و در گروه سنی میانسالی بیشتر نگران سلامتی خود و افراد خانواده می باشند.

مشکلات ذهنی و جسمانی همزمان با نگرانی مزمن

اضطراب فراگیر باعث وجود استرس و نگرانی می شود و این نگرانی و ترس با علائمی همراه است که در زیر بیان شده است.

بی خوابی، خواب ناآرام و بدون کیفیت، پریدن از خواب، گرفتگی و انقباض عضلات، دردهای عضلانی، نداشتن قدرت تمرکز، بی قراری، بداخلاقی و زودرنجی، تحریک پذیری بالا، زود از کوره در رفتن خصوصا در موقعیت‌های استرس زا، تپش قلب، سردرد و سرگیجه، حالت تهوع، اسهال و یبوست از جمله علائم ناشی از وجود استرس‌های مزمن و طولانی در بدن است.

که این استرس و نگرانی زیاد منجر به مشکلات ذهنی و جسمی در فرد می شود.

مختل شدن بخش های مهم زندگی

نگرانی و استرس زیاد در اضطراب فراگیر باعث می شود که عملکرد ذهنی و جسمی شما کاهش یابد و در مسائل مهم زندگیتان دچار اختلال شوید .

به دلیل اضطراب و نگرانی زیاد با مشکلات و دردسرهای زیادی در زمینه شغلی ، تحصیلی وازدواج وهمچنین در روابط اجتماعی تان مواجه شوید.

سبب شناسی اختلال اضطراب فراگیر

علت دقیقی برای اختلال اضطراب فراگیر مشخص نشده است اما دلایل زیر را می توان کم و بیش به اضطراب فراگیر ربط داد.

عوامل زیستی، اجتماعی و روانی

مولفه های وارثتی چون ممکن است یه اختلال ارثی باشد. عامل ژنتیک در آن دخیل باشد.

افرادی که دچار اختلال اضطراب فراگیر می شوند با کاهش سوخت و ساز در عقده های قاعده ای و ماده سفید مغز رو به رو می شوند و مشکلاتی برای آن ها به وجود می آید.

توجه به انتخاب های منفی و سوگیری نسبت به محرک های محیطی یکی از دلایل آن از نظر اجتماعی می باشد.

تشخیص اختلال اضطراب فراگیر

اختلالات اضطرابی انواع مختلفی دارد و نمی تواند به راحتی آن ها را تشخیص داد.

تشخیص سطح بیماری ویا نرمال بودن اضطراب باید توسط روانشناسان و متخصصان انجام گیرد.

روان درمان می تواند با استفاده از مشاوره روانشناسی و اطلاعاتی که در زمینه بالینی به دست آورده است علائم اختلال اضطراب فراگیر را بشناسد و راه هایی را برای درمان آن پیدا کند.و اقدامات درمانی رو هر چه سریع تر برروی بیمار انجام دهد.

اختلال اضطراب فراگیر ممکن است در کودکان به وجود آید و بسیار ضروری و مهم است که به موقع علائم بیماری شناسایی شود و اقداماتی برای درمان آن صورت گیرد.

کودک علاوه بر نشانه‌های ذهنی مثل نگرانی و اضطراب شدید، نشانه‌های جسمی مثل دل درد، تهوع، و سردرد را تجربه می‌کند.

این اختلال در دسته‌ی اختلالات کودکان استثنایی تلقی نمی‌شود اما نیاز به درمان‌های ویژه دارد.

درمان اختلال اضطراب فراگیر

اختلال اضطراب فراگیر باعث نگرانی های شدیدی می شود و کل زندگی را تحت تاثیر خود قرار داده و مختل می کند.

باید تا تشخیص به موقع آن هر چه سریع تر به درمان آن اقدام کنید. و درمان آن را جدی بگیرید.

از بهترین روش های درمانی آن می توان به روان درمانی، دارو درمانی و اقدامات حمایتی اشاره کرد.

مشاوره و روانشناس با کنترل کردن استرستان به شما کمک می کند بهترین روش درمانی را انتخاب کنید.

در زیر روش های درمانی مورد بررسی قرار گرفته است.

روان درمانی

جالب است بدانید که جلسات روان درمانی تنها به افراد مبتلا به اختلالات روانی اختصاص ندارد و همه افراد برای ارتقای سطح کیفی زندگی خود می‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

جلسات درمانی می‌تواند به صورت فردی، گروهی، زوج درمانی و یا خانواده درمانی برگزار شود. شرکت در این جلسات محدودیت سنی خاصی ندارد و برای کودکان و بزرگسالان قابل اجراست.

درمانگران معمولاً جلسات را به صورت یک بار در هفته و هر بار به مدت ۳۰ تا ۵۰ دقیقه تنظیم می‌کنند.

روان درمانی گاهی اوقات همراه با درمان دارویی انجام می‌شود.

بسته به شرایط روانی مراجع گاهی اوقات درمان دارویی و گاهی اوقات روان درمانی ارجحیت پیدا می‌کند.

درمان شناختی-رفتاری افکار انسان را منشأ تمامی احساسات و رفتارها در نظر می‌گیرد. و ترس و نگرانی انسان را از پایه ریشه یابی می کند.

به همین خاطر در این درمان درمانگر تلاش  می‌کند تا برای حل مشکلات الگوهای ناسازگار و مخرب افکار و باورهای منفی را در فرد پیدا کرده و به او کمک کند تا افکار مناسبی را جایگزین آن‌ها کند.

درمان شناختی-رفتاری امروزه به عنوان رایج‌ترین شیوه روان درمانی در دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرد و تحقیقات نشان داده است که در درمان طیف وسیعی از اختلالات روانی کاربرد دارد.

درمانگر با تجویزآزمایش های رفتاری فرد را وارد چالش هایی می کند که با ترس رو به رو شود و اضطراب و استرس آن کم شود.

دارو درمانی

زمانی که روان درمانی برای شما ثمر بخش نباشد، اختلال شما شدید باشد یا همزمان به روان درمانی و دارو درمانی نیاز داشته باشد، دارو تجویز خواهد شد.

دارودرمانی اثربخشی سریع اما موقتی دارد و هزینه ها در مقایسه با روان درمانی کمتر است.

ولی در طولانی مدت به حل مشکل تان کمکی نمی کند چون مهارتی را به شما آموزش نمی دهد تا بتوانید هنگامی که با مشکلاتی رو به رو می شوید ازآن کمک بگیرید و فقط برای مدت زمانی کمی شما را آرام می کند.

زمانی که اثر داروها تمام شود ممکن است بیماری به حالت اولیه اش برگردد.

بسیاری از افراد به دلیل عوارض دارویی و تداخل داروها زیاد رغبتی ندارند تا از این شیوه درمانی استفاده کنند.

از جمله داروهایی که برای درمان اختلال اضطراب فراگیر تجویز می‌شود، در درجه اول داروهای مهارکننده اختصاصی باز جذب سروتونین بوده و پس از آن مصرف داروهای مهارکننده بازجذب نوراپی نفرین، سروتونین و ضدافسردگی‌های سه حلقه‌ای توصیه می‌شوند.

اقدامات حمایتی

در کنار روش های روان درمانی و دارو درمانی حمایت خانواده نقش بسیار مهمی دارد و می تواند در بهبودی بیماری تاثیر بسیاری داشته باشد.

یکی از عواملی که باعث می شود به اختلال اضطرار فراگیر دچار شوید می تواند عوامل ژنتیکی باشد.

بسیاری از اعضای خانواده به  اختلال اضطراب دچار می شوند اما آن را جدی نمی گیرند. و نشانه های آن را نادیده می گیرند و خیال می کنند اضطراب و استرس طبیعی باشد.

افراد باید علایم را جدی بگیرند وبرای درمان خود تلاش کنند تا علاوه بر درمان خود در بهبودی خانواده نیز نقشی داشته باشند.

نقش مرکز مشاوره در درمان اختلالات اضطرابی

مراکز مشاوره از متخصصان و روانشناسان باتجربه ای استفاده می کنند و شما می توانید به صورت حضوری، اینترنتی و یا تلفنی از آن ها کمک بخواهید.

آن ها با شناخت مشکلات و پیدا کردن دلیل پایه آن، شما را در حل مشکلاتتان راهنمایی می کنند و راه حل های مناسبی را در اختیارتان قرار می دهند.

این مراکز در طول سال همایش ها و کارگاه های آموزشی برگزار می کنند شما می توانید با شرکت در این جلسات اطلاعات خود را افزایش دهید.

منبع : اختلال اضطراب فراگیر

تاثیرات ورزش بر روی مغز کودکان

بچه های باهوش پرورش دهید!

وقتی بچه ها در ورزش  شرکت می کنند و یا سایر فعالیت جسمی منظم را انجام می دهند، نه تنها بدن آنها سالم و متناسب می شود، بلکه همچنین از انها انسان باهوشی می سازد.  تمرین و ورزش تاثیرات خوبی بر روی مغز دارد، و نه تنها برای بزرگسالان این امر صحت دارد، بلکه برای بچه ها هم مفید و حتی مهم تر می باشد. فیل تام پروسکی، استاد علم ورزش در دانشگاه گرجستان بر این باور است که ورزش و تمرین، تاثیری بلند مدت بر روی مغز هایی دارد که در حال رشد هستند”.

موارد زیر مربوط به مزایای تمرین و ورزش و نحوه کمک کردن آن در باهوش شدن بچه ها می باشد.

  • ورزش کردن جریان خون در مغز را افزایش می دهد. خون اکسیژن و گلوکز را به قسمت هایی از مغز می رساند که برای افزایش هوشیاری و تمرکز ذهنی اهمیت دارند. به همین دلیل، ورزش کردن کمک می کند تا توانایی یادگیری بچه ها افزایش یابد. یک مطالعه در آزمایشگاه دانشگاه کلمبیا در سال ۲۰۰۷ انجام شده است و بیانگر این می باشد که یک رژیم ورزشی سه ماهه می تواند جریان خون را برای بخش هایی از مغز که مربوط به حاظفه و یادگیری می باشد را تا ۳۰ درصد افزایش دهد.
  • به عقیده محققان آمریکایی، ورزش سلولهای مغزی جدید را در بخشی از مغز می سازد که به شکنج دندانه دار معروف است ، جایی که با حافظه و از دست دادن حافظه در ارتباط می باشد. جان ریتی، استاد روان پزشکی در دانشگاه پزشکی هاروارد ، بر این عقیده است که ورزش همچنین عوامل رشد عصب را تحریک می کند. وی بیان می دارد: من این عامل را اعجازی برای مغز می نامم. افرادی که ورزش مناسب و منظمی را دارند، حافظه کوتاه مدتشان تقویت می شود،  واکنش سریع تری را در زمان دارند و از سطح بالای خلاقیت بهره مندند.
  • همچنین جان ریتی بر این عقیده هست که ، ورزش سطح عامل نورو تروفیک ناشی از مغز یا BDNF را بالاتر می برد. BDNF عاملی است که باعث می شود سلول های عصبی گسترده تر شوند، به یکدیگر وصل شده و با یکدیگر از طرق جدیدی ارتباط برقرار کنند، که این عمر منجر به آماده تر شدن کودک برای یادگیری و ظرفیت دانش بالاتر می شود.
  • روانشناسان در دانشگاه ایلی نویز در اوربان – جامپگن مطالعه کردند که ورزش به چه نحوی بر شکل واقعی و عملکرد مغز کودکان تاثیر می گذارد. آنها به این نتیجه رسیدند که کودکان با وضعیت فیزیکی مناسب در چالش های ادراکی و شناختی دارای امتیاز بالاتری بوده است و MRI کودکان نشانگر عقده های پایه مغزی بزرگتری بوده است، که این عامل  بخش کلیدی مغز بوده و بر حفظ توجه و کنترل اجرائی تاثیر دارد، و به عبارت دیگر این عضور بر توانایی هماهنگ کردن اقدامات و تفکرات پیچیده  تاثیر گذار می باشد.
  • یک مطالعه دیگری توسط همین موسسه به این نتیجه رسیده است که کودکان با وضعیت جسمی مناسب هیپو کامپ بزرگتری دارند. در انجام تفکرات و فعالیت های ذهنی پیچیده، نواحی هیپو کامپ و عقده های پایه در ساختار مغزی و عملکرد آن دخالت می کنند.
  • ورش کردن توانایی یادگیری کودکان شما را بالا می برد. در مطالعه سال ۲۰۰۷،  محققان آلمانی به این نتیجه رسیدند که بعد از ورزش، سرعت توانایی یادگیری لغات افراد ۲۰ درصد بیشتر از قبل از انجام ورزش می باشد.
  • ورزش کردن به خلاقیت کمک می کند. موارد آزمایشی سال ۲۰۰۷ به این نتیجه رسیده بود که یک دوره ۳۵ دقیقه ای ورزش با ترمیل، انعطاف پذیری شناختی و ادراکی کودک، توانایی مغز به تغییر فکر و ایجاد خلاقیت و تفکرات مبتکرانه را بهبود می بخشد.
  • فعالیت هایی که شامل تعادل و پرش می باشد، همانند طناب پرش، منجر به تقویت سیستم دهلیزی می شود و در نهایت به اگاهی فضایی و هوشیاری ذهنی می انجامد. این عامل منجر به ایجاد چارچوبی برای یادگیری و دیگر مهارت های آکادمیک در کودک می شود.
  • بر اساس اکثر مطالعات صورت گرفته، استرس بر توانایی ذهن کودک تاثیر منفی دارد. ورزش با درگیر کردن ذهن در هوموستاز (خود پایداری) منجر به کاهش استرس شده و همچنین عامل توازن در سیستم های اندام، الکتریکی وشیمیایی بدن می شود. تاثیر آن همانند تجویز داروی ضد افسردگی می باشد.
  • مطالعات صورت گرفته در دانشگاه ایلی نویز بیانگر یک رابطه قوی ما بین امتیاز تناسب اندام و موفقیت علمی و آکادمیک در بین کودکان در مدرسه ابتدایی بوده است.
  • یک مطالعه صورت گرفته توسط موسسه آپن هیمر بیانگر این بوده است که کودکانی که در ورزشهای سازمان دهی شده شرکت می کنند، اعتماد ، کار گروهی و رهبری را یاد می گیرند. هشتاد و یک درصد از زنانی که مسئولیت های اجرایی دارند در فعالیت های اروبیک شرکت می کرده اند.
  • یک مطالعه که در سوئد صورت گرفته بود، بیان می دارد که سازگاری قلبی- عروقی ، با شناخت در دوران بزرگسالی دارای ارتباط است. این مطالعه فرض می کند که تمرینات اروبیک و هوازی ، عامل ها و پروتئین های رشد خاصی را تولید می کند که منجر به تهییج و تحرک مغز می گردد.
  • ورزش منجر به تقویت قدرت، انعطاف پذیری و استقامت کودک شما می گردد. این امر به کودک شما اعتماد به نفس میدهد تا در چالش ها و مبارزات فیزیکی مربوط به دوران کودکی، همانند توانایی گرفتن اتوبوس مدرسه، حمل کتاب های سنگین و خم شدن به منظور بستن کفش خود، شرکت کند.

در زیر نکات مربوط به فعال کردن بچه ها بیان شده است:

  • با فعال بودن، برای کودک خود الگویی باشید. پیاده روی، دو، دوچرخه سواری یا ورزش کردن را به دفعات زیاد انجام دهید. استر ون اسلویجس از دانشگاه کمبریج از پزشکی بالینی، که مطالعه ای در این زمینه انجام داده است، بر این باور است که والدین از سه طریق بر روی کودکان تاثیر می گذارند – از طریق ایفای نقش الگوها، ازطریق کمک به آنها برای فعال بودن و از طریق فعال بودن همراه با آن ها.
  • داشتن شرایط جسمی مناسب را یک اولویت در محیط خانه قرار دهید. برای تماشای تلویزیون، انجام بازی های ویدئویی و اینترنت محدودیت قرار دهید.
  • سرگرمی های تناسب اندام ایجاد کنید. با کودک خود در بازی های تفریحی یا بازی هایی که کودک شما دوست دارد ، مشارکت کنید. همچنین، برای انجام ورزش های محلی و سنتی برای بچه خود محدودیت قائل نشوید.
  • کودک خود را تشویق به پیاده روی کنید. در صورتی که شما و کودک شما به جایی می روید و می توانید به صورت پیاده به آن محل بروید، از ماشین استفاده نکنید. دنبال فرصت هایی برای پیاده روی باشید، به دنبال مکان هایی برای پیاده روی باشید همانند تفرج گاه ها، و همچنین از پله های صعودی و پیاده روی استفاده نمایید. عضلات بچه های خود را با پیاده روی تقویت کنید. کودک خود را به گونه ای تربیت کنید که از پیاده روی استفاده کند و این کار را دوست داشته باشد. این کار در طول زندگی کودکتان برای وی مفید و سودمند خواهد بود.
  • کودک خود را به دو تشویق کنید. شادی و خوشحالی ناشی از پیاده روی آرام را به وی یاد دهید. همراه با کودک خود بدوید یا به همراه دوستان و بستگان ، این کار را به فعالیت اجتماعی تبدیل کنید.
  • کودک خود را تشویق نمایید تا از چرخ ها استفاده نماید. چرخ های ماشین منظور ما نمی باشد، ولی دوچرخه ها، اسکوتر، رولر بلدز یا تخته اسکیت استفاده کنید ( مطمئن شوید که آنها دارای حفاظت کامل ، همانند کلاه ایمنی، پد (محافظ) آرنج و شلوار بلند باشند). در روز تولد بعدی کودکتان، یکی از این موارد را به جای بازی های ویدوئی دیگر به وی هدیه دهید.
  • بچه خود را تشویق به رقص و حرکات موزون کنید. رقص یکی دیگر از فعالیت هایی است که نسبت به ورزش های مرسوم و رایج، کودک از آن لذت بیشتری می برد.
  • تشویق کنید که در بعضی از رقابت ها شرکت کند. اگر کودک شما اعضای خانواده دیگر یا دوستان دیگری دارد، آنها را به روشی رقیب هم کنید که سرگرم کننده بوده و با هم رقابت کنند. برای مثال، مسابقه دو وجود دارد ( برای کودکی که سن کمتری دارد، فاصله کمتری تعیین کنید)، ولی شما می توانید به فکر بازی های خلاق دیگری باشید ، همانند مواردی که آنها می توانند پرش ، طناب بازی و … را انجام دهند.
  • به طور منظم برای گردش بیرون بروید. یک پیاده روی انجام دهید. یک پارک در نزدیکی خانه خود پیدا کنید. از بیرون لذت ببرید. یادتان باشد که یک توپ یا فریز بی با خودتان بیاورید.
  • در مورد یک زندگی فعال بیش از حد سخت گیر نباشید. اگر چه یک نظم مرتبط در مورد فعالیت ها بهترین مورد است، ولی کامل بودن هدف شما نیست. زمانی که بچه شما یک روز شلوغ و خسته کننده ای داشته باشد، سعی کنید او را به انجام بهترین فعالیتی که می تواند انجام دهد، مجبور کنید، ولی در صورتی که این کار امکان پذیر نباشد، برنامه های طولانی را برای روزهایی برنامه ریزی کنید که وقت و زمان بیشتری داشته باشید.
  • والدین بچه ها باید در بازی هایی همانند فوتبال، مواظب بچه ها باشند. دکتر رابرت کانتو، رئیس دپارتمان جراحی در بیمارستان امرسون و رئیس مشترک مرکز مطالعه تراماتیک ان سفالو پاتی در بخش پزشکی دانشگاه بوستون ، بر این عقیده است که کودکان زیر ۱۴ سال نباید در ورزش های درگیرانه و دارای برخورد شرکت کنند. نوجوانانی که در بازی های دارای برخورد شرکت می کنند، اغلب دارای شرایط برای نشان دادن علائم انسفاپولوتی مزمن یا CTE بعد از برخورد داشتن هستند، که یک بیماری هست که بر عملکرد ذهن تاثیر منفی دارد و از طریق ضربه هایی که بر سر وارد می شود، ایجاد می شود. علائم شامل تغییرات شخصیتی، از دست دادن حافظه ، افسردگی و حتی جنون و دیوانگی می باشند.

منبع : تاثیرات ورزش بر روی مغز کودکان

اگر به همسر خود خیانت کرده اید باید چه کار کنید؟

اگر به همسر خود خیانت کرده اید باید چه کار کنید؟

خیانت می تواند بدترین اتفاقی باشد که در رابطه رخ می دهد و می تواند اعتماد، عشق و اساس زندگی مشترک را زیر سوال ببرد.

بعضی از زوج ها می توانند از پس این مشکل بر بیایند و به زندگی خود ادامه دهند بعضی هم نمی توانند.

خیانت به همسر

خیانت در رابطه می تواند عواقب گسترده ای به همراه داشته باشد.

دلایل خیانت به همسر

دلایل بسیار زیادی برای خیانت وجود دارد، ولی در حقیقت هنگام برملا شدن خیانت هیچ کدام از این دلایل اهمیتی ندارد و نمی تواند خیانت را توجیه کند، پس چه کار باید کرد؟

به همسر خود بگویید

هرچقدر بیش تر خیانت را به شکل راز نگه دارید، همسر شما بیش تر آسیب می بیند.

با وجود این که گفتن این موضوع بسیار سخت است بهتر است با گفتنش خودتان را خلاص کنید.

شریک زندگی شما بهتر از آنچه فکر می کنید شما را می شناسد.

بنابراین اگر احساس کند رفتار شما تغییر کرده است، شروع به جمع آوری اطلاعات و شواهد می کنند و در آخر متوجه خیانت شما می شود.

آیا صداقت و گفتن حقیقت در ابتدا راه بهتری نیست؟

قبل از این که سوال بپرسد جواب دهید

ممکن است وسوسه شوید که اطلاعات کمی در مورد کاری که کرده اید به همسرتان بدهید و فقط از اتفاق افتادن خیانت حرف بزنید اما شریک شما سوالات زیادی دارد.

به یاد داشته باشید محدود کردن اطلاعات از سمت شما باعث صدمه کم تر به رابطه نمی شود.

بیان کامل حقیقت می تواند به بهبود رابطه شما کمک کند در حالی که رو شدن جزئیات آن در آینده می تواند دردسر ساز باشد.

در لاک دفاعی فرو نروید

شریک شما ممکن است حرف های زیادی بزند که ناشی از دردی است که متحمل می شود.

به یاد داشته باشید که به همسر خود آسیب زده اید و همسرتان ممکن است داد بزند، گریه کند یا به شما توهین کند.

هرکاری که می کنید فقط سعی نکنید از خودتان دفاع کنید و شروع به سرزنش کسی نکنید.

دفاع از خودتان ممکن است این را نشان بدهد که باز هم احتمال خیانت وجود دارد.

صداقت برای بهبود رابطه یک اصل ضروری است. صداقت ممکن است ساده ترین روش به نظر نیاید ولی روش موثری است.

اگر شما و همسرتان با این مشکل دست و پنجه نرم می کنید می توانید با استفده از روش هایی رابطه خود را بهبود ببخشید.

مشاور ازدواج می تواند یک فضای امن به شما و شریک زندگی شما بدهد تا در مورد آینده رابطه در آرامش حرف بزنید، با شماره تلفن ۲۲۳۵۴۲۸-۰۲۱  تماس بگیرید و رابطه خود را مانند قبل مستحکم کنید.

منبع : اگر به همسر خود خیانت کرده اید باید چه کار کنید؟

وسایل الکترونیکی و خواب کودک

شواهد زیادی نشان داده اند که خواب ضعیف در کودکان با مسائل بسیاری مرتبط است که از آن جمله می توان به آموزش ناصحیح آکادمیکی، ضعف احساس و قوانین رفتاری ناصحیح اشاره کرد. اما چگونه می توان میزان خواب کودکان را افزایش داد و علاوه بر آن سطح کیفیت آن را نیز ارتقا بخشید؟

تغییراتی که در نوع مدیریت خواب کودکان توسط والدین صورت می گیرد (مثلا زودتر به رختخواب رفتن و یا اوقات خواب منظم، بسیار تاثیرگذار هستند اما اغلب پیاده سازی آن در زندگی های پرمشغله خانواده های امروزی کاری مشکل است. ایجاد تغییراتی در محیط اتاق خواب یکی از راه های ارتفای سطح کیفیت خواب در کودکان می باشد.

یکی از تغییراتی که توسط بسیاری از محققان و گروه های حرفه ای از جمله انجمن بهداشت آمریکا (۲۰۱۲) پیشنهاد شده است، محدود کردن مدت زمان حضور کودکان در اتاق خواب در حال استفاده از کامپیوترها، گوشی های هوشمند و تماشا کردن تلویزیون است. دلیل واضح و منطقی برای این پیشنهاد این است که استفاده از این وسیله در طول شب می تواند دلیلی برای بیدار ماندن کودکان و دیرتر به رخت خواب رفتن آنها باشد.

اما دلیل دیگری نیز در این میان وجود دارد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض نورهای آبی رنگی که از مانیتور منتشر می شود می تواند باعث کاهش ملاتونینن در بدن انسان شود که نهایتا منجر به کم خوابی و بی خوابی می شود (کاگوژن ۲۰۱۱) بنابراین استفاده از این نوع دستگاه ها نه تنها سطح کیفیت خواب در کودکان را کاهش می دهد بلکه باعث می شود حتی زمانی که کودکان استفاده از این دستگاه ها را متوقف کردند و نیز توانند به محض رفتن به رخت خواب، به خواب بروند مجبور کردن کودکان به کاهش مدت زمانی آن ها از این دستگاه هایی مثل کامپیوترها استفاده می کنند و یا به تماشای تلویزیون می پردازند ممکن است کمی مشکل باشد اما این عمل برای انها بسیار سودمند است به خصوص برای آن دسته از کودکانی که مشکلات یادگیری و رفتاری نیز دارند.

منبع : وسایل الکترونیکی و خواب کودک 

چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

هرچندوقت یکبار آماری از خودکشی‌ها منتشر می‌شود یا اخباری در رابطه با خودکشی سلبریتی‌ها به گوش می‌رسد؛ این آمار و اخبار نه فقط اذهان عمومی را به چالش می‌کند، که روانشناسان و روانپزشکان را نیز نگران می‌کند.

به ویژه زمان‌هایی که شرایط زندگی سخت‌تر می‌شود، ممکن است افرادی از جامعه به عنوان یک راهکار به خودکشی بنگرند و نسبت به از بین بردن خود اقدام کنند.

کاماپرس، در لایو اینستاگرامی خود که در روز سوم اردیبهشت‌ماه برگزار شد، میزبان دکتر یاسر دادخواه، دکترای اعصاب و روان شناختی بود تا به بررسی راهکارهای مقابله با افکار خودکشی و روش‌های انگیزه‌سازی در محیط کار بپردازد.

چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

خودکشی؛ نشانه‌ای در جامعه

به گفته دکتر دادخواه خودکشی می‌تواند ابعاد و وجوه مختلفی داشته باشد. یکی از این ابعاد، اجتماعی است. با دیدگاه اجتماعی، خودکشی یک نتیجه نیست، بلکه یک نشانه است. نشانه‌ای که خبر از حال بد جامعه می‌دهد.

این جامعه نیازمند راهکارهای ویژه‌ای است که از آن جمله می‌توان به خانواده‌درمانی و زوج درمانی اشاره کرد. در این جامعه حتی باید سیاست‌های مربوط به نیازهای اولیه یعنی خوراک، پوشاک و مسکن نیز بازبینی شوند.

منطق و احساس؛ دو بال انسان

دکتر دادخواه در ادامه این گفتگو افزود: «مسئله خودکشی را باید از بعد روانشناسی هم بررسی کرد. اینکه چطور می‌توانیم حال خودمان و نزدیکان‌مان را بهتر کنیم؟ انگیزه‌های لازم برای زندگی را از کجا می‌توان پیدا کرد؟ در واقع با این دیدگاه روان‌شناسانه می‌توان پی برد که آیا خودمان هم مستعد خودکشی هستیم یا خیر».

دادخواه همچنین خاطرنشان کرد: «بر اساس این دیدگاه، زمانی که اختلالات روحی و روانی شدید می‎شود، فرد به راهکاری می‌رسد که گمان می‌کند بهترین راه خودکشی است!»

به گفته این متخصص، تفکر خودکشی هرچند یک اقدام عینی نیست اما ممکن است به ذهن هرکسی که اندکی تحت فشار روانی باشد، خطور کند. اما علائم آن چیست؟

اگر فرد احساس زشتی، ناکارآمدی، طردشدگی داشته باشد و تصور کند اطرافیانش به اندازه کافی دوستش ندارند، احتمالا نشانه‌ی این است که به خودکشی فکر می‌کند؛ البته این‌ها صرفا احساسات فرد نیست، چراکه ما انسان‌ها دو بال به نام‌های منطق و احساسات داریم.

مهمان کاماپرس در ادامه به این موضوع پرداخت که بر اساس احساسات می‌توان دنیایی را تجسم کرد و در آن خود را از بین برد؛ مثلا کسی که عزیزی را از دست داده و به اختلال سوگ دچار شده، ممکن است دست به این کار بزند. اما گاهی هم فرد به صورت منطقی به این نتیجه می‌رسد که به درد نخور است.

مثلا در دوران کودکی بینش‌هایی چون موفق نبودن و مفید نبودن به او تلقین شده، او کم کم به این باور رسیده که برای این جهان کافی نیست و این تصمیم را به صورت منطقی می‌گیرد. رسانه‌ها نیز نقش مهمی دارند.

زمانی که اخبار و فیلم‌های خودشکی پخش می‌شود، نورون‌های مغزی این داده‌ها را برداشت و علیه خود نشان می‌دهند؛ در این شرایط فرد فکر می‌کند در برابر این قدرت دست و پا بسته است و به این ترتیب، بر اساس منطقش به سمت خودکشی هدایت می‌شود.

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، این است که در تمامی این موارد فرد ابتدا به خودکشی فکر می‌کند و سپس دست به اقدام می‌زند.

چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

نقش محیط کار و اطرافیان در رنگ بخشیدن به زندگی

یاسر دادخواه درباره اینکه اطرافیان تا چه اندازه می‌توانند در تفکر خودکشی و اقدام به آن دخیل باشند، اینطور توضیح داد: «خودکشی یک اتفاق نیست بلکه یک پروسه است و علائم آن را اطرافیان فرد بیمار متوجه می‌شوند.

فردی که به خودکشی فکر می‌کند درباره اینکه زندگی پوچ و بی ارزش است صحبت می‌کند. همچنین ممکن است سوءمصرف مواد داشته باشد و به خرید قرص‌ها یا حتی وسایلی مانند چاقوهای خاص تمایل داشته باشد».

این دکتر اعصاب و روان افزود: «صحبت کردن با این افراد می‌تواند نیت آن‌ها را روشن کند اما نباید با آن‌ها مشورت کرد یا سعی در تحمیل کردن نظری به آن‌ها داشت. تنها کاری که اطرافیان می‌توانند انجام دهند ضمن اینکه به هیچ وجه فرد مستعد خودکشی را تنها نگذارند، همدلی و مراجعه به روانپزشکان و روانشناسان متخصص است».

وی همچنین درباره نقش محیط کار در مقابله با افکار خودکشی افزود: «محیط کار محیطی انگیزشی و هویت‌ساز است. بسیاری از افراد هویت خود را از طریق شغل‌شان تعریف می‌کنند، درحالی که بی‌هویتی می‌تواند منجر به پوچی و در نهایت خودکشی شود. و محیط کار یکی از دلایلی است که چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

پس هرچقدر که از جانب کارفرما به فرد القا شود که فردی مفید، کارا و هدفمند است، می‌تواند تاثیرگذار باشد تا فرد دست به نابودی خود نزند».

به گفته این دکترای اعصاب و روان شناختی، افرادی که اقدام به خودکشی می‌کنند، تعلق‌شان به زندگی کمرنگ است. اما اگر در محل کار هرچقدر که از رنگ‌های شادتر استفاده شود و هدف‌های تعریف شده دقیق‌تر و پررنگ‌تر باشند، این احساس کمتر ایجاد می‌شود.

دادخواه معتقد است افرادی که خودکشی می‌کنند، دنیای کمرنگ‌تری دارند: «قانونی در روانشناسی وجود دارد که می‌گوید ناشناخته‌ها، ولع‌انگیزند. یعنی انسان براساس تفاوت‌ها حرکت می‌کند و امید دارد که آن‌ها را بشناسد.

حتی از سال ۲۰۱۴ تا کنون دانشمندان دریافته‌اند کسانی که دچار اختلال توجه و تمرکز هستند، رنگ‌ها را هم خوب تشخیص نمی‌دهند! به عبارتی دنیا برای این افراد تک رنگ و یکنواخت می‌شود، به سمت بی‌انگیزگی برای شناخت بیشتر جهان، حرکت می‌کنند».

در مقابل شاغل بودن نوعی ایجاد انگیزه است که می‌تواند باعث تحریک مغز شود. به گفته دادخواه، حتی بازی کردن گیم‌هایی که مرتبط با پاداش است این احساس را تقویت می‌کند. پس اگر فرد کسب و کار یا برندی را راه‌اندازی کند، یقینا از خودکشی دور می‎شود.

پله پله تا مبارزه با افسردگی و تفکرات خودکشی

در نهایت اینکه احساس ناکارآمدی و غیرمفید بودن، احساس زشتی، بی‌برنامگی و ناامیدی، نشانه‌های هشداردهنده هستند. شاید افکار خودکشی شفاف باشند و به راحتی بتوان آن‌ها تشخیص داد اما نکته مهم این است که شاید بازه زمانی این نشانه‌ها تا اقدام، کوتاه باشد پس ابتدا باید جلوی افکار منفی را گرفت تا مغز شکست را نپذیرد.

به گفته یاسر دادخواه، دکترای اعصاب و روان شناختی، دو راه برای جلوگیری از تفکر خودکشی وجود دارد: راه اول روانشناسی بالینی است. اگر فرد مستعد هرگونه اختلال روانشناختی باشد، مستعد خودکشی هم است.

اگر این اختلالات مانند دوقطبی، اسکیزوفرنی و … شدید باشند حتما باید در اسرع وقت به یک متخصص برای درمان مراجعه کرد. راه دوم، روان‌شناسی‌های مثبت‌نگر و انگیزشی است. این نوع روانشناسی می‌تواند کمک کند که فرد برای خودش اهدافی تعیین کند؛ حتی اگر هدف تنها این باشد که روزانه به مرحله بعد یک بازی آنلاین صعود کند.

اهداف زمانی می‌توانند کارآمد باشند که اصطلاحا «هوشمند» شده باشند؛ یعنی هدف باید ۵ ویژگی دلیل‌مند، زمانبندی‌شده، مشخص، قابل اندازه‌گیری ودستیافتنی داشته باشد تا منجر به موفقیت شود. حرکت به سمت چنین هدفی است که زندگی را پویا و معنادار می‌کند.

دادخواه صحبت‌های خود را اینگونه به پایان برد: «در دنیای کنونی بیشتر باورها هستند که به ما کمک می‌کنند تا افکار؛ ما باید باور کنیم دنیایمان زیبا است تا بتوانیم به اهداف خود دست یابیم و از احساس غیرمفید بودن دور شویم».

منبع : چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

ریهاکام چیست؟

ریهاکام یک برنامه جامع درمانی روانشناسی برای افزایش توانبخشی شناختی است که به کمک آزمون های پیشرفته توسط دانشگاه های استنفورد و هاروارد تهیه شده است به درمان تمامی اختلالات روان، مشکلات شناختی، ادراکی و گفتاری می پردازد. مدت ها تحقیق و آزمایش، این درمان را به کم خطاترین نرم افزار درمان شناختی تبدیل کرده است و مراکز محدودی در سطح ایران به این قابلیت دست پیدا کرده اند که یکی از این مراکز ستاره ایرانیان می باشد که این امکان درمانی موثر را برای تمام مراجعان خود فراهم کرده است.

ریهاکام چیست؟

ریهاکام (Rehacom) روش درمان نوین در روانشناسی است که به منظور درمان اختلالات روان، ادراکی، شنیداری و بهبوبد عملکردهای ذهنی فرد مورد استفاده قرار می گیرد. این روش درمانی می تواند به منظور تشخیص و یا کنترل روند درمان در تمامی جلسات استفاده شود و به عنوان روشی تشخیصی درمانی در سطح جهان شناخته می شود. کارگاه های آموزشی ریهاکام توسط دکتر دادخواه در ایران به صورت پیشرفته تدریس می شود.

درمان ریهاکام

این درمان کاربردی به مراجعان در بهبود عملکرد در افزایش و بهبود حوزه های زیر کمک می کند:

  • توجه (Attention)
  • تمرکز (Concentration)
  • حافظه (Memory)
  • ادراک ( Perception)
  • عملکردهای اجرایی (Executive Function Training)
  • مشکلات در حیطه دیداری (Visual Field Training)
  • حرکت (Visuo-Motor Abilities)
  • مشکلات گفتاری

سطح پیچیدگی و دشواری تکالیف درمانی این دستگاه، باتوجه به عملکرد بیمار در پاسخگویی او به تمرین ها به طور خودکار افزایش یا کاهش می یابد. در ادامه به توضیح دقیق تر این درمان برای بهبود توجه، تمرکز و حافظه می پزدازیم.

۱٫بهبود توجه

مشکلات توجه امری بسیار شایع است و متاسفانه جنبه های مختلف زندگی افراد را در بر می گیرد. توجه تحت تاثیر عوامل، هوشیاری، توجه مداوم و توجه انتخابی یا گزینشی می باشد. آسیب های مغزی در هر منطقه باعث اختلال در یکی از این عوامل شده و همین باعث مشکل در توجه می باشد. در این هنگام متخصص با درمان ریهاکام آموزش ویژه و تخصصی را به آن قسمت می دهد.

به طور مثال مراجع در نقش راننده قطار قرار می گیرد و باید سرعت قطار را به شکلی که از او خواسته می شود کنترل کند یا یک سری تصاویر که حروف هم دارند نمایش داده می شود و بر اساس سطح بازی از مراجع خواسته می شود تصویر و حروف درست را انتخاب کند

۲٫تمرین حافظه

اختلال در حافظه به صورت کوتاه مدت یا بلند مدت معمولا در اثر آسیب ایجاد می شود. در بیش تر موارد ذخیره اطلاعات جدید برای فرد مشکل می شود در حالی که اطلاعات قدیمی خود را به خوبی به یاد دارد. با تمرین و آموزش مغز می توان این مشکل را به مرور بهبود بخشید و به فرد کمک کرد تا از حافظه بلند مدت خود نیز کمک بگیرد.

به طور مثال برای تقویت حافظه یک پاراگراف به فرد ارائه شده و در مرحله بعد سوال پرسیده می شود یا بر اساس سطح توانایی فرد تصاویری از افراد مختلف نشان داده می شود سپس در مرحله بعدی مراجع باید تصاویری را انتخاب کند که تصور می کند در ابتدا نمایش داده شده اند و اکنون از زاویه دیگری گرفته شده اند.

۳٫بهبود عملکردهای اجرایی

عملکردهای اجرایی به معنای پردازش ذهنی می باشد. افرادی که در عملکرد اجرایی با مشکل و اختلال روبرو هستند نمی توانند برنامه ریزی کنند و در رعایت قوانین مشکل دارند، این افراد نمی توانند هنجارهای اجتماع و جامعه را درک کنند و مطابق آن ها عمل کنند، این مشکل در بیماران اسکیزوفرنی دیده می شود.

به طور مثال به صورت ردیفی تعدادی تصویر نمایش داده می شود و تعدادی تصویر در پایین مراجع باید براساس ترتیب تصاویر بالا تصویر درست را از تصاویر پایین انتخاب کند یا یک لیست خرید نمایش داده می شود و مراجع باید موارد خواسته شده را براساس دسته بندی که هست انتخاب  و مرتب کند.

۴٫ مشکلات در حیطه دیداری

برخی از افراد ممکن است پس از آسیب یا سکته مشکلات دیداری را تجربه کنند. این مشکلات در خواندن یا دیدن به دلیل اختلال در مجرای بینایی رخ می دهد و آموزش از طریق ریهاکام تاثیرات این موضوع را بر زندگی فرد کاهش داده و بینایی او را افزایش می دهد.

به طور مثال در این درمان از بیمار خواسته می شود تا بر دایره یا شکلی مشابه تمرکز کند و زمانی که دایره در حال رنگی شدن است اشاره کند. این کار به مرور باعث بهبود مشاهده و میدان دید فرد می شود یا مراجع باید به نقطه وسط تصویر خیره شود و بدون حرکت  دادن چشم و سر خود در زمان روشن شدن نقاط دیگر در اطراف صفحه دکمه تایید را بزند تا میدان دید خود را تقویت کند.

۵٫ بهبود مهارت های حرکت

مهارت حرکتی با هماهنگی سیستم حرکتی، بینایی و ادراکی رخ می دهد. در بسیاری از کارها انسان به هماهنگی مهارت های حرکتی نیاز دار. آسیب مغزی باعث می شود که این سیستم تعاملی بهم بریزد و درمان ریهاکام در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان با درمانگرانی ماهر به شما کمک می کند تا تعادل مهارت های حرکتی را کسب کنید.

به طور مثال مراجع باید با توجه به علائمی که نشان داده می شود دکمه تایید را بزند و نشان دهد که مهارت های حرکتی را می تواند سازمان دهی کند.

۶٫ مشکلات گفتاری

ابتدا باید سنجش شوید که تا چه حد توانایی شناسایی و به حافظه سپردن کلمات را دارید. برای این کار در ابتدا دو کلمه همزمان بر صفحه ظاهر می شود. سپس  هر بار تنها یک کلمه نشان داده می شود و این وظیفه فرد است که تشخیص دهد این همین کلمه قبلی است یا جدید می باشد. به این وسیله مشکلات به حافظه سپردن و تشخیص کلمات به مرور کمرنگ تر می شود.

مزایای درمان با ریهاکام

  •  اگرچه این درمان شبیه یک بازی است، اما ریشه در علم داشته و از نظر بالینی ثابت شده است. این دستگاه ۲۷ زبان دارد، بنابراین مراجعان می توانند به زبان مادری خود درمان شوند.
  •  این سیستم به صورت خودکار تطبیق پذیر است، به این معنی که بسته به عملکرد مراجع، فعالیت سخت تر یا آسان تر می شود. این امر پیشرفت ثابت را تضمین می کند و ناامیدی از انجام فعالیت ها را برای مراجعین کاهش می دهد.
  • سنجش منظم همچنین می تواند به نشان دادن پیشرفت و ارائه گزارش دقیق کمک کند.
  •  درمان با ریهاکام برخلاف انوع دیگر درمان عوارض جانبی به همراه ندارد و تنها تاثیر مثبت دارد و بسیار راحت انجام می شود.

عوارض درمان ریهاکام

تاکنون عوارضی برای درمان ریهاکام گزارش نشده است و تمام آزمایش ها در این زمینه اثر بخشی بالای درمان را تایید کرده است. این درمان به صورت آموزش هایی برای مغز ارائه می شود و به این دلیل عوارضی را به دنبال ندارد.

چرا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان؟

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان با سه شعبه در تهران و بیش از ۳۰ مشاور و روانشناس متخصص در حوزه‌های مختلف همه روزه پاسخگو سؤالات و مشکلات شما می‌باشد و کمک می‌کند تا بهترین درمان را باتوجه به نیاز خود دریافت کنید.

ریهاکام در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان دارای برنامه‌های کاربردی گسترده و متفاوتی است، اما بیشترین تأثیر را در درمان کسانی دارد که آسیب مغزی دارند، همچنین برای کسانی که با اختلالات‌ام اس (MS)، بیش فعالی(ADHD)، افسردگی و حافظه درگیر هستند اثر بخشی بالایی دارد.

برای رزرو وقت و نوبت مشاوره می‌توانید با شعبه مورد نظر تماس بگیرید یا با استفاده از وب‌سایت رزرو وقت را انجام دهید. انواع تست‌های روانشناختی در زمینه‌های مختلف را می‌توانید به صورت آنلاین از وب‌سایت مرکز ستاره ایرانیان انجام دهید و کد دریافتی آن را به مرکز ارائه کنید تا روانسنج آن را بررسی و نتیجه نهایی را به شما اعلام کند.

منبع : ریهاکام چیست؟