با نوجوان بی نظم و شلخته چگونه برخورد کنم؟

آیا بقیه ی نوجوانان هم بی نظم و شلخته اند؟

باتوجه به خصوصیات دوران رشد و شرایط روانی بلوغ، باید گفت این تنها نوجوان شما نیست که بی نظم و شلخته است.

ممکن است دچار کم خوابی یا پرخوابی شوند، علی رغم گفته های شما به غذا لب نزنند  و یا بر عکس بسیار پرخوری کنند.

برخی از نوجوانان در این سن نسبت به درس سهل انگار و بی تفاوت می شوند و برخی  دیگر به شدت نسبت به آن جدی و کوشا هستند.

به عنوان متخصص کار با افراد در سنین نوجوانی لازم است خیال تان را راحت کنم که اگر رفتارهایی از قبیل پر حرفی یا کم حرفی، تنبلی، گوشه گیری، افسردگی.

بسیاری از نوجوانان در این سن، بی نظمی افراطی و یا نقطه ی مقابل آن یعنی  وسواس و حساسیت در نظم را نشان می دهند.

وقت گذرانی با سرگرمی های شخصی برای مدت طولانی و یا نداشتن تمرکز جزء ویژگی های فرزندتان است با امری کاملا طبیعی مواجه هستید.

اگر چه مخالفت و لجبازی مداوم یک فرد ۲۰ ساله با پدر و مادرش طبیعی نیست، اما از یک فرزند نوجوان انتظار می رود رفتارهای مخالفت آمیز زیادی بروز دهد.

ممکن است حتی برای شما عجیب به نظر برسد که چطور او با همسالانش خوشحال و خوش برخورد است و فقط با شما رفتاری توام با سرکشی و مخالفت دارد!

این قبیل تناقضات علی رغم عادی بودن می تواند شما را به عنوان والدین با سردرگمی مواجه کند.

در این خصوص باید گفت مهم نیست فرزندتان کدام یک از رفتارهای بالا را بروز می دهد، آنچه مهم است “نحوه ی رفتار شما” با اوست.

چه کارهایی نکنیم؟

به عنوان والدین لازم است بدانید مهم ترین چیزی که برای حفظ آن نیاز به تلاش دارید،  “رابطه ی” شماست.

توهم کنترل کردن فرزندتان به بهای از دست دادن رابطه ی شما تمام خواهد شد و می تواند شرایط را بسیار آشفته و دشوار کند.

برای لحظه ای سکوت کرده و با خود فکر کنید “در طی روز چقدر سعی در کنترل نوجوانم دارم؟ “

بسیاری از امر و نهی ها، بکن و نکن ها، سرزنش ها و تهدیدهای ما در طی روز علت اصلی تداوم رفتارهای آزار دهنده ی نوجوان است.

بهتر است به عنوان شخص سوم، کمی دورتر ایستاده و ارتباط خود با فرزندتان را ارزیابی کنید. آیا شما مدام سعی در کنترل او دارید و او نیز دایما از پذیرش کنترل شما سرباز می زند؟

در بسیاری از موارد اتفاق دردسر آفرین همین مورد است. آیا شما بر رفتار فردی جر خودتان کنترل دارید؟ چگونه خواهید توانست فردی با تمایل شدید به استقلال آن هم در دوره ی نوجوانی که اوج تمایلات استقلال خواهانه است را تحت کنترل خود در آورید؟

پیشنهاد متخصصان روانشناسی نوجوانی آن است که کنترل گری را فراموش کنید و رویه ی ارتباطی خود را تغییر دهید. برای این کار نیاز دارید از خود بپرسید ” در طی روز چه میزان از ۷ عادت مخرب رابطه استفاده می کنم؟ “.

برای کنار گذاشتن این عادات، لازم است در ابتدا آن ها را بشناسید.


تخریب گران هفت ریشتری

براساس تئوری واقیت درمانی، هفت عادت زیر می تواند به راحتی آب خوردن و به شدت زلزله ای هفت ریشتری ارتباط شما را تخریب کند.

۱) انتقاد کردن

۲) غرغر کردن

۳) سرزنش کردن

۴) تنبیه کردن

۵) تهدید کردن

۶) گلایه و شکایت

۷) باج و رشوه دادن

 اما خواندن عبارات ۷ کلمه ای بالا اکتفا نمی کند و برای حل مسائل شما کافی نخواهد بود.

برای بهبود ارتباط تان لازم است لیستی از این عوامل در جایی مقابل دیدتان نصب کنید و در طی روز به بررسی این سوال بپردازید که “تخریب گران ارتباطی در رابطه ی شما چقدر فعال هستند؟”

پس از شناسایی این عوامل، می توانید گام بعدی را شروع کنید.

در این مرحله لازم است گله، شکایت، تهدید و.. را متوقف کنید و فعالیتی مناسب تر جایگزین آن کنید.

این فعالیت چه خواهد بود؟ برای آشنایی با شیوه ی صحیح رفتار، با ادامه ی متن همراه باشید.جدیدترین روش های روانشناسی کودک


اگر سرزنش و تهدید نه، پس چه؟!

کلیدی ترین کلمه ای که برای تربیت نوجوانی سالم به آن احتیاج خواهید داشت ” رابطه ” است.

 اگر بتوانید رابطه ی خود با نوجوان را به درستی حفظ کنید، بیش از نیمی از مسیر را با موفقیت طی کرده اید.

ممکن است بگویید با تهیه ی چک لیست روزانه متوجه شده ام که در ارتباط با فرزندم زیادی غرغر می کنم، همواره در حال تهدید او هستم و یا بسیار سرزنش گر هستم.

می خواهم این رفتارها را تغییر دهم اما چگونه؟ اگر سرزنش و تهدید نکنم پس باید چه کاری انجام دهم؟

والدین که برای سال های طولانی بر اساس سیستم تخریبی با فرزندشان روبه رو شده اند، ممکن است برای تغییر عادات ارتباطی خود تا حد زیادی گیج شوند و احساس کنند تغییر ممکن نیست.

در اینجا نیاز دارید تا عادت های ۷ گانه ی تحکیم رابطه را جایگزین عادت های قبلی خود کنید.

این عوامل عبارتند از:

۱) حمایت کردن

۲) احترام گذاشتن

۳) تشویق کردن

۴) اعتماد کردن

۵) پذیرش نوجوان همان گونه که هست

۶)گوش سپردن

۷) گفت و گو درباره تفاوت ها و اختلاف ‌ها

آیا تغییر خواهم کرد؟

ممکن است با خودتان بگویید بعد از سال ها رفتار کنترل گرانه چگونه ممکن است بتوانم به شیوه ای جدید رفتار کنم؟

من نه تنها در ارتباط با فرزندم بلکه در تمامی ارتباطاتم از عادات مخرب استفاده می کنم. آیا ممکن است تغییر کنم؟

باید گفت تغییر عادات برای هیجکس کار آسانی نیست. حتی وقتی تصمیم دارید عادت ساده ای مانند مسواک زدن را نیز در خود ایجاد کنید با چالش هایی مواجه خواهید بود.

بنابراین اگر با مراحل تغییر رفتار و ایجاد عادات مناسب آشنا شوید، خواهید توانست تغیرات رفتاری را راحت تر پیش ببرید و به اهداف تان نزدیک شوید.

سه گام تا تغییر رفتار

۱) آیا برای تغییر آماده ام؟ این بدین معناست که آیا قصد دارم نحوه ی رفتار خود با نوجوانم را تغییر دهم؟ آیا در این زمینه اطلاعات کافی دارم و منابع لازم را می شناسم؟

۲) آیا موانع لازم در مسیر تغییر را می شناسم؟

در مسیر تغییر عادات مخرب به عادات موثر ممکن است با چه موانعی مواجه شوم؟

در بسیاری از موارد ممکن است ببینید فرزندتان با تهدید و تنبیه در ظاهر از شما حساب می برد .

همین باعث شود تا تصمیم بگیرید رویه ی سابق تان را پیش ببرید. بنابراین لازم است تا موانع را بشناسید و آن ها را کنترل کنید.

۳) چه عواملی ممکن است باعث بازگشت به عادات منفی شود؟

برای تغییر هر عادتی ممکن است پس از برداشتن چند گام، احساس خستگی و یا تنبلی کنید، احساس کنید این کار از شما گذشته و از این طریق به عادات قبلی تان برگردید.

باید گفت امکان بازگشت به گذشته در رویه ی تغییر عادات امری طبیعی محسوب می شود.

بنابراین ناامید نشوید، تغییرات مثبت هرچند جزیی را تشویق کنید و با انگیزه و اشتیاق به مسیرتان ادامه دهید.

به یاد داشته باشید موفقیت شما در جایگزینی عادات موثر می تواند نه تنها ارتباط شما با نوجوان تان، بلکه کلیه ی ارتباطات کاری، زناشویی و دوستانه ی تان را نیز تحت تاثیر قرار دهد و زندگی تان را شادتر، آرام تر و رضایت بخش تر کند. 

منبع : با نوجوان بی نظم و شلخته چگونه برخورد کنم؟

با کودک سه ساله ام چگونه برخورد کنم؟

دوران طلایی تربیت را از دست ندهید!

بر اساس روانشناسی رشد کودک، ۵ سال اول زندگی از جمله مهم ترین و تاثیرگذارترین دوره های رشدی هستند.

 کودک در این سن، پایه های اساسی شخصیت خود را در تعامل با اطرافیان و به ویژه والدین شکل می دهد و می توان گفت طلایی ترین سنین تربیت کودک، ۵ سال ابتدایی رشد است.

لازم است بدانید که در این سن، کودک به لحاظ شناختی، دارای تفکر عینی است.

به این معنی که او نمی تواند مفاهیم انتزاعی را درک کند و لازم است با او کاملا شفاف و واضح صحبت کنید.

اگر به عنوان والد بتوانید الفبای صحیح تربیتی را از همین سن، اجرا کنید، فرزندتان در سنین بالاتر کاملا خودتنظیم و مسئولانه رفتار خواهد کرد .

بدین طریق از بسیاری از مشکلات رفتاری مانند لجبازی، بدرفتاری، دیگر آزاری، بی نظمی و خودمحوری دور خواهد ماند


آیا الفبای تربیت کودک را می دانید؟

اگرچه امروزه شروع هر کاری، نیازمند داشتن حدی از تخصص و مدرک است، اما فرزند پروری به عنوان سخت ترین و حساس ترین امر، مدرک خاصی را نمی طلبد.

همین مساله باعث شده است تا تعداد زیادی از افراد، بدون توجه به مهارت های خود اقدام به فرزند آوری کنند و به دلیل بی مهارتی و نداشتن سواد تربیتی کافی، در تربیت کودک کلافه شده و در اغلب موارد او را مقصر بدانند.

باتوجه به جدیدترین اصول تربیتی کودک،اگر از اصول     گانه ی زیر آگاه باشید و در عمل به رعایت آن ها بپردازید.

می توانید اطمینان داشته باشید که مسیر تربیتی کودک به خوبی طی خواهد شد و بحران های رشدی را یکی پس از دیگری با موفقیت طی خواهید کرد.

۱)تنبیه ممنوع

آیا شما نیز از ان دسته والدینی هستید که اعتقاد دارید، تنبیه، کودک را حرف شنو و مطیع می کند؟

به عنوان متخصص امر فرزند پروری لازم است این باور نخ نما شده را برای همیشه از ذهن تان بیرون کنم.

در حقیقت تنبیه مانند آتش زیر خاکستر عمل می کند.

کودک تنبیه شده صرفا در حضور پدر یا مادر تنبیه کننده رفتار مورد انتظار را نشان می دهد و بلافاصله پس از غیبت آن ها، رفتارهای قانون شکنانه را آغاز می کند.

بر اساس اصول تغییر و اصلاح رفتار، بزرگ ترین ضرر تنبیه، مخدوش کردن “ارتباط” شما با فرزندتان است.

اگر رابطه را به عنوان مهم ترین کلید فرزندپروری در نظر بگیریم، از دست دادن آن می تواند مسیر تربیت فرزندتان را روز به روز سخت تر و مبهم تر کند.

بنابراین لازم است به عنوان اولین اصل، تنبیه را برای همیشه فراموش کنید و به دنبال راه حلی به جز آن باشید.جدیدترین روش های روانشناسی کودک


۲) از تشویق به درستی استفاده کنید

برخی از والدین که از اثرات ویرانگر تنبیه آگاه شده اند، آن را از عادت های رفتاری خود حذف کرده اند اما برای کوچک ترین کاری کودک را تشویق می کنند.

این دسته از والدین کودک را مانند رباتی فرض می کنند که باید برای هر حرکتی تشویق شود و این باور منجر به فرسودگی آن ها در امر فرزند پروری خواهد شد.

والدین معتقد به تشویق، گاهی تا حدی از این ابزار استفاده می کنند که کودک به طور کلی نسبت به هرگونه تشویق مادی و غیرمادی مقاوم می شود و هیچ چیز برایش جذابیتی نخواهد داشت.

جدیدترین اصول تربیت فرزند در حال ترویج این اعتقاد هستند که تشویق نیز دارای اصول مخصوص به خود است.

به عنوان مثال ممکن است مادری را دیده باشید که به فرزندش می گوید ” اگر غذاتو خوب بخوری، برات فلان عروسک رو می گیرم”.

مادر ممکن است چنین استدلال کند که من در حال به کاربردن اصول تشویق هستم در حالی که سخت در اشتباه است.

کودکی که غذایش را به خوبی بخورد، از پیامد طبیعی ان که احساس سیری است، لذت خواهد برد، بنابراین استفاده از تشویق های بیرونی مانند شکلات و عروسک و …

نه تنها بی فایده است بلکه بسیار مخرب خواهد بود  و کودکی لجباز، روشه گیر و زورگو به بار می آورد.

به یادداشته باشید که تشویق نیز می تواند به اندازه ی تنبیه، مخرب باشد مگر آنکه از آن به درستی استفاده کنید.

برای این منظور، چند نکته ی اساسی زیر را بخاطر داشته باشید:

  • از قبل به کودک قول جایزه و تشویق ندهید: جملاتی از قبیل “اگر توی مهمونی ساکت باشی، برات عروسک می خرم”، فرزندتان را رشوه گیر خواهد کرد.

به جای آن می توانید پس از پایان مهمانی، به صورت اتفاقی به فرزندتان هدیه ای دهید و از رفتار خوب او در مهمانی تشکر کنید.

  • اجازه دهید کودک تان “پیامدهای طبیعی” رفتارش را تجربه کند: اگر کودک سه ساله ی شما در برابر غذا خوردن مقاوم است، سعی نکنید با قول جایزه، او را غذاخور کنید.

پیامد طبیعی غذا نخوردن، گرسنه ماندن است.

به عنوان والد هوشمند، آنچه نیاز دارید کنترل عواطف مادرانه تان است.

نگران گرسنه ماندن کودک نباشید و اجازه دهید گرسنگی را به عنوان پیامد غذا نخوردن تجربه کند.

پس از چند مرتبه خواهید دید که او بدون لج بازی و نق زدن، در خوردن غذا با شما همکاری می کند.

  • از تشویق های متنوع استفاده کنید: استفاده مکرر از نوع خاصی از تشویق مانند تشویق های مادی می تواند بسیار آسیب زا باشد.

لازم است لیست متنوعی از انواع مختلف تشویق داشته باشید و از آن ها بدون هماهنگی قبلی استفاده کنید.

استفاده از تشویق های کلامی می تواند بسیار موثرتر از تشویق های مادی باشد.

به عنوان مثال در صورتی که فرزندتان در امتحانات قبول شده است بجای هدایای مادی می توانید به او بگویید ” به تو افتخار می کنم. توی این مدت تلاشت عالی بود”.

۳) مقایسه ممنوع

یکی از اصول اساسی تربیت فرزند آن است که بپذیرید ” هر کودک، دنیایی خاص و منحصر به فرد است”.

کودکان از همان سال های ابتدایی زندگی، مقایسه شدن را به خوبی درک می کنند و از آن اثر می پذیرند.

بر اساس پژوهش ها، مقایسه مهلک ترین سمی است که عزت نفس فرزندتان را خواهد کشت.

کودکانی که در سال های اولیه ی زندگی مورد مقایسه قرار گرفته اند، نسبت به همسالان خود از احساس ارزشمندی، خودکارآمدی و امیدواری کمتری برخوردارند و با خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی و افت تحصیلی مواجه اند.

بهتر است از ابتدا بر ویژگی های مثبت فرزندتان تمرکز کنید و آن ها را به او بازخورد دهید تا از این طریق به سلاحی منحصر به فرد و قوی در برابر آسیب های روانی مجهز شود و سلامت روانی اش را از دست ندهد.

۴) نقش انسان اسطوره ای را بازی نکنید.

کودک در محدوده ی سنی ۴ تا ۵ سال به همانند سازی با والد همجنس خود خواهد پرداخت و سعی می کند شبیه به شما رفتار و عمل کند.

لازم است بدانید که والدین موفق، در برخورد با کودک به عنوان “انسانی طبیعی” عمل می کنند.

این انسان می تواند در مواقعی ناراحت، عصبانی، بی حوصله و یا سردرگم باشد و هرگز نقش اسطوره ی خالی از اشتباه را بازی نمی کند.

در این صورت فرزندتان خواهد آموخت که اشتباه کردن، لازمه ی انسان بودن است و بدون دچار شدن به کمال گرایی مخرب، به رشد طبیعی خود ادامه خواهد داد.

اگر قصد دارید در مسیر پر پیچ و خم تربیت فرزند به خوبی عمل کنید، پیشنهاد می کنیم از همین لحظه دست به کار شوید و اصول چهارگانه ی گفته شده را اجرا کنید.

ممکن است در ابتدا احساس کنید رعایت آن ها به سادگی آنچه خواندید نیست، اما با کمی تمرین و ممارست می توانید از نتایج خارق العاده ی آن در زندگی خانوادگی تان شگفت زده شوید و از والد بودن لذت ببرید.

منبع : با کودک سه ساله ام چگونه برخورد کنم؟

آموزش کودک و نوجوان

دراین مقاله با عنوان آموزش کودک و نوجوان، مفهوم آموزش را برای زمینه های اصلی که به حوزه تربیتی (شناختی ،هیجانی، جنسی، رفتاری و اجتماعی) مربوط می شود به کار نبرده ایم و قصد داریم ضرورت آموزش کودک و نوجوان را در چهار حوزه  به شرح زیر مورد بررسی قرار دهیم:

۱- آموزش خلاقیت

۲- آموزش زبان دوم

۳- آموزش موسیقی

۴– آموزش ورزش

زیرا در کشور ما نظام آموزشی با تمرکز بر امتحانات ورودی دانشگاه ها تنظیم شده و چندان به توانمندیهایی که بر عملکرد های کلی فرد تاثیر دارد نمی پردازند و لذا ضرورت آموزش توسط والدین از سنین پیش دبستانی را پر رنگ می کند. اکنون به شرح هر حوزه به شکل اجمالی می پردازیم.

  • آموزش خلاقیت:

یکی از چالش های والدین پرورش کودکی خلاق و با هوش است . فرزندی که مستقل و موفق که به درجاتی عالی تحصیلی نائل آمده است و تفکر خلاق از جمله تفکرات برتر محسوب می شود والدین خواهان بهترین ها برای فرزند خود هستند و اگر تفکر خلاق تفکر برتر است پس هر والدی خواهان آموزش آن به فرزندش می باشد اما خلاقیت را از چه سنی به کودک می توان آموخت ؟شیوه های آموزش آن چگونه است؟

تقریبا از ۵ سالگی سن مناسب آموزش خلاقیت آغاز  می شود کودکان در این سنین از قوه تخیل خوبی برخورداند و گاهی والدین از مواجهه با این تخیلات گیج و گنگ می شوند ، اما بهترین زمان است که به تخیلات کودک خود گوش فرا دهند او را ترغیب کنند تا توضیحات اضافی بدهد و حتی به طرح سوالاتی از کودک بپردازند. خود الگوی باشند که با یک اسباب بازی فقط یک جور بازی نکنند در نقاشی ها ایده اینکه آیا می شود آسمان را رنگ دیگری کشید را بیان کنند تا کودک را به تفکر ترغیب کنند.

علاوه بر این وظیفه والدین است که خلاقیت کودک را شناسایی و از آن حمایت کنند مثلا اگر شاهد یک نقاشی باشند که سیب ها بنفش کشیده و آسمان سبز کشیده شده باشد نباید کودک را به اشتباه کردن متهم و  به اینکه باید از واقعیت تعبیت کند ترغیب کرد، این نوعی از خلاقیت است لذا بر والدین واجب است در اینجا خلاقیت کودک را شناسایی و از آن حمایت کنند و با گفتن  جملاتی؛ درک خود را از نقاشی کودک ابراز کنند. علاوه بر این تفکر خلاق بدین جهت از جمله تفکرات برتر است که در بعد رفتاری، هیجانی و تصمیمات فرد بروز می کند . فرد خلاق تصیمات بهتری می گیرد با مشکلات بهتر برخورد می کند و حل مسئله بهتری نیز دارند ، چرا؟ زیرا  می تواند به انواع راه حل ها ، حتی آنهایی که تا به حال به ذهن کسی خطور نکرده است فکر کند و چه کسی این تفکر را و از چه زمان به او آموخته است؟ والدین و آموزگاران و مربیان از دوران کودکی و سالهای پیش از دبستان از حدود ۵ سالگی. وقتی کودک دچار مشکل می شود و مثلا اسباب بازی اش خراب می شود و گریه و دادش بلند می شود چه راه حل هایی وجود دارد، اینکه ببریم پیش بابا بزرگ اگر شد درستش کنیم ، خریدن یک اسباب بازی تازه ، بازی جدیدی با همان اسباب بازی خراب و …خلاقیت به کودک می آموزد تا با مشکلات ، آسان تر و با ذهن بازتری برخورد کند و مغلوب مشکلات نشود بنابراین وقتی به فرزند خود خلاقیت را می آموزید به او آموزش داده اید تا در آینده فردی موفق تر و زندگی راحت تر و شادتری داشته باشد ، لذا بر والدین واجب است که به کودک خود خلاقیت را بیاموزند.

  • آموزش زبان دوم:

با توجه به اینکه در قرن حاضر در دهکده جهانی زندگی می کنیم و نیاز به ارتباط با سایر مردمان کشورها در هر رشته و حوزه ای مطرح است لذا یکی از دغدغه های والدین آموزش زبان دوم به کودک خود می باشد اینکه از چه زمان شروع به آموزش زبان دوم کنند؟ در مورد زمان دقیق آموزش زبان دوم توافق نظری وجود ندارد، اما آنچه واضح و روشن است این است که قبل از اینکه زبان اول یا همان زبان مادری پیشرفت لازم را نکرده یا اینکه زبان مادری جا نیفتاده و کودک تسلط کامل بر زبان مادری پیدا نکرده باشد ،مانند کودکانی که هنوز برخی حروف را به جای هم استفاده می کنند یا حرف خاصی را نمی توانند تلفظ کنند یا برخی کلمات را جابه جا ادا می کنند هنوز آماده آموزش زبان دوم نیستند به عبارتی دیگر زبان اول یا همان زبان مادری به عنوان پایه برای یادگیری زبان دوم محسوب می شود کودکی که در زبان مادری مشکل دارد در یادگیری زبان دوم نیز موفق نخواهد شد. آموزش بی موقع زبان دوم باعث  می شود یادگیری زبان اول با تاخیر و مشکل همراه شود و فرد در یادگیری زبان دوم نیز دچار دیر آموزی شود.

در بررسی های انجام شده سن ۵ سالگی به عنوان زمان مناسب برای آموزش زبان دوم انتخاب شده است زیرا کودک از لحاظ رشد حنجره به درجه مناسبی رسیده است تا هم زبان دوم را به خوبی صحبت کند و هم در ادای زبان مادری به درجه ای از تسلط رسیده است. در آموزش زبان دوم کودک نباید تحت فشار باشد و میزان یادگیری او اهمیتی ندارد  بلکه شروع و ایجاد اشتیاق و علاقه در کودک برای یادگیری زبان دوم بسیار مهم است با توجه به تفاوت دیدگاه در مورد شروع آموزش زبان دوم مجموع تحقیقات نشان داده شروع آموزش بعد از ده سالگی موفقیتی در بر نخواهد داشت و اگر خیلی زود شروع شود منظور دو یا سه سالگی است ممکن است تداخل در یادگیری زبان اول ایجاد کند . نتایج بررسی های متخصصان آموزش کودک نشان داده که کودکانی که زبان دوم را می آموزند در حل مسائل پیچیده خلاقیت، تبحر بیشتری دارند و قوه استدلال ، درک و توانایی ذهنی آنها پیشرفته تر از همسالانشان است.

  • آموزش موسیقی:

امروزه تحقیقات نشان داده است که موسیقی اثر مثبتی بر رشد مغز در مراحل مختلف از دوران جنینی تا سالمندی دارد و همچنین اثر مثبت موسیقی بر روی سیستم های حسی ، حرکتی ، هیجانی، هوشیاری و عاطفی دارد. موسیقی قدرت تخیل و تمرکز کودک را تحریک و اثر مثبتی بر آن دارد . روانشناسان کودک نیز تاکید می کنند که آموزش موسیقی در سنین پایین منظور سالهای پیش از دبستان می باشد در بالا بردن سطح هوش و توانایی های ذهنی موثر است و باعث تقویت در پاسخدهی شنوایی و حافظه کودک می شود همچنین این کودکان در درس ریاضیات پیشرفت تحصیلی بالاتری دارند. در یک تحقیق مشخص شده است احتمال قبولی در رشته پزشکی و شیمی توسط دانشجویانی که یک ساز موسیقی می نوازند بالاتر است زیرا یادگیری موسیقی در سنین پایین باعث افزایش سرعت پردازش می شود.

دلیل تاکید بر آموزش موسیقی زیر سن ۷ سالگی نوعی توانایی پایه است به نام BMC(Basic Music Competence) یعنی توانایی خارج نخواندن و با ریتم پیش رفتن. هیچ کودکی بدون این توانایی نمی تواند ساز بنوازد و این توانایی به شرطی در کودک ایجاد می شود که والدین تجربه گوش دادن به درست خواندن و درست نواختن و حرکت با ریتم درست را در سال های اولیه یعنی حدود سه تا پنج سالگی در اختیار کودک قرار دهند و بهترین سالهای شروع آموزش موسیقی که عمدتا شناخت اصوات زیر و بم و ریتم می باشد و همچنین آموزش ارف بین سه تا پنج سالگی است.

  • آموزش ورزش:

در حالیکه بسیاری از سلولهای بدن می توانند از منابع مختلفی برای تامین انرژی مورد نیاز خود استفاده کنند اما سلول های مغزی تقریبا فقط از گلوکز برای انرژی زایی استفاده می کنند.

تحقیقات جدید نشان داده است که طی فعالیت شدید، مغز هم مثل سلول های ماهیچه ای به جای گلوگز از لاکتات استفاده می کند و علاوه بر آن از نظر عملکرد در سطحی بالاتر قرار می گیرد.

به گفته کارشناسان برای تاثیر مثبت ورزش بر مغز نیازی نیست که در انجام آن افراط شود ولی تحرک به اندازه ای که موجب عرق کردن شود، برای سلامتی سیستم مغز لازم است. کارشناسان تخمین می زنند که این تاثیر مثبت ورزش با راهیابی هر چه بیشتر خون به مغز انسان ارتباط دارد ، ورزش بر نواحی بسیاری از دستگاه عصبی اثر مثبتی دارد.

در پژوهشی بر روی هفت هزار کودک زیر پنج سال که به طور منظم شنا می کردند؛ وبرای سه سال مورد بررسی قرار گرفتند؛ نشان داد بین این کودکان در زمینه مهارتهای اجتماعی و اقتصادی با سایر کودکان که شنا نمی کردند تفاوت چشمگیر وجود دارد و همچنین کودکانی که شنا می کنند در نتایج تست های مهارتی از قبیل قیچی کردن، رنگ آمیزی، کپی کردن اشکال، آزمون های ریاضی ، خواندن و شمردن بهتر عمل کردند.

با بررسی ۴ حوزه آموزشی خلاقیت، زبان دوم ، موسیقی  و ورزش قصدمان بر آن است که شما والدین را با حوزه هایی که می توانید از سنین پیش دبستانی آموزش در آن حوزه ها را شروع کنید، مشخص کنیم و حدود سنی معینی را برای آموزش در نظر بگیریم با مجموعه بررسی ها تقربیا حدود ۳ تا ۵ سالگی آغاز رسمی آموزش ها است، منتها مطلبی که حائز اهمیت است آن است که شما والدین عزیز مجبور نیستید آموزش کودک خود را در هر ۴ حوزه متمرکز کنید بلکه می توانید از یک تا ۴ حوزه هر کدام را که در توان دارید انتخاب کنید و آموزش فرزند خود را شروع کنید اما مسئله مهم آن است که از یک شاخه به شاخه دیگر نپرید منظور این است که اگر تنها گزینه انتخابی شما برای آموزش فرزندتان زبان دوم است چنانچه به هر دلیلی در این حوزه دچار مشکل شدید از زبان دوم به ورزش نپرید .اگر انتخاب شما آموزش زبان دوم است استمرار و تلاش را در این حوزه به خرج دهید تا فرزندتان تلاش، پشتکار ، تحمل سختی، حتی تحمل شکست ، ویژگی های شخصیتی لازمه موفقیت را نیز بدست آورد.

امید است مقاله حاضر گامی در آگاه سازی شما والدین عزیز در آموزش فرزندتان داشته باشد.

منبع : آموزش کودک و نوجوان

چگونه رابطه موثر تری با همسرتان داشته باشید؟

چگونه ارتباط موثری با همسر خود داشته باشیم؟ رابطه مانند تنفس طبیعی، نیازمند توجه و آگاهی است.

فرآیند ارتباطی یک سیستم دایره‌ای است که خود را تغذیه می‌کند و زمانی که عناصر در بازی با یکدیگر به شیوه‌ای هماهنگ و به سمت جهت‌های مشترک حرکت می‌کنند، ارزش مثبت و عملکردی به خود می‌گیرد.

برعکس، زمانی ارزش منفی و ناکارآمدی به خود می گیرد که عناصر درگیر به شکلی ناهماهنگ با یکدیگر ترکیب شوند و به سمت جهات غیر مشترک گرایش پیدا کنند و به «آشوب» شکل دهند.

ارتباط موثر چیست؟

ارتباطات را می توان به عنوان پلی که افراد را به یکدیگر متصل می کند، ترسیم کرد، ماده ای که پل از آن ساخته شده است ترکیبی از ویژگی هایی است که متعلق به افرادی است که با یکدیگر در تماس هستند. استحکام و جهت پل به عناصر مختلف در بازی بستگی دارد.

در این میان، توانایی گوش دادن ، ماهیت احساسات شخصی، باورهای هر یک، اتوماسیون های ایجاد شده در جریان تجربه زندگی، انتظارات فردی، ترس ها، امیدها.

وقتی پل ها ضعیف هستند، یکی به سختی موفق می شود به دیگری برسد. فاصله ای پدیدار می شود که رسیدن به نقطه ای را که بتواند تنش ها، دردها و ترس ها را کاهش دهد، پیچیده، دشوار و گاهی غیرممکن می کند.

مشکلات ارتباطی زوجین

این وضعیتی است که بسیاری از زوج های مشکل دار با آن روبرو هستند.

در ازدواج‌های بحرانی، لذت گفتگو در انبوهی از تظاهرات عصبانی، ایده‌های نادرست، سوء تفاهم‌ها از بین می‌رود. نگاه‌های آگاهانه، کنایه‌های شوخ‌آمیز و رمزهای شخصی جای خود را به نگاه‌های خشمگین، مراجع انتقادی و تهدیدهای پنهان می‌دهد.

ریتم گفت و گو زمانی که تفاوت در سبک های مکالمه، منافع و دیدگاه های متضاد، سوء تفاهم ها در یک رابطه انباشته می شود، به تدریج به هم می خورد.

بسیاری از زوج ها فاقد مهارت های خاص گفتگوی زناشویی هستند و در نتیجه ناخواسته باعث ساییدگی ها، سوء تفاهم ها و ناامیدی های مداوم می شوند.
مشاهده اینکه در زوج های بحران زده «ارتباط وجود ندارد» به کلیشه تبدیل شده است، اما حقیقت زیادی در آن وجود دارد.

رابطه موثر شاد زوجین

از دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، تحقیقات نشان داده است که زوج‌های شاد و ناراضی ، و همچنین زوج‌های باثبات و آن‌هایی که در معرض خطر طلاق هستند، تا چه حد از نظر تعامل و سبک ارتباطی متفاوت هستند.

سبک تعامل در زوج‌های ناراضی با ناهماهنگی بیشتر و ارتباط نامطلوب‌تر هم در سطح آنالوگ (غیر کلامی) و هم در سطح دیجیتال (کلامی) مشخص می‌شود، حتی اگر منفی غیرکلامی به طور کلی به میزان بیشتری مشاهده شود.

اغلب مشکلات کدگذاری سیگنال ارتباطی وجود دارد. زوج‌های ناراضی، در واقع، سبک ارتباطی دارند که با اختلاف بیشتر بین محتوای مورد نظر و تأثیر درک شده مشخص می‌شود،

به طوری که اغلب اتفاق می‌افتد که زوج‌های تحت درمان اغلب پیام‌های خنثی یا منفی را قضاوت می‌کنند که در عوض با نیت مثبت از طریق انتقال داده می‌شوند. شریک علاوه بر این، سبک تعاملی آنها با یک “منفی” قوی و در عین حال با سطح پایین “مثبت” مشخص می شود.

روابط موثر در زوج های خوشبخت

رضایت، تعارف، همدلی، ابراز محبت، علاقه، تمجید و توجه در زوج های ناراضی نسبت به زوج های خوشبخت کمتر است. از سوی دیگر، روابط متقابل در زوج های ناراضی با طعنه، انتقاد، القاب تحقیرآمیز و تحقیرآمیز، اختلاف نظر، نگرش های دفاعی، بی توجهی، بی علاقگی، تهدید و ارعاب مشخص می شود. علاوه بر این، رفتارهای آشتی و تنظیم تعارض مانند تغییر موضوع، نقل قول، پذیرش و غیره کمتر دیده می شود.

ارتباط نامناسب زوجین

به لطف کار گاتمن (۱۹۷۶، ۱۹۹۴) توضیح نظری در مورد تعامل و ارتباط بسیار نامناسب در زوج های ناراضی اصلاح شده است. بر خلاف تحقیقات اولیه، که خود را محدود به توصیف تفاوت‌های ذکر شده بین زوج‌های ناراضی و شاد به لحاظ کمی منفی یا مثبت می‌کرد، گاتمن عمدتاً توانایی زوج‌ها را برای جبران تعاملات منفی با زوج‌های مثبت بررسی کرد.

نویسنده بر اساس نظریه تعادل در ازدواج (“تئوری تعادل”)، پنج زیر گروه را در زوج های شاد و ناشاد فرض می کند که به طور قابل توجهی در سبک های تعامل آنها متفاوت است.

هر قدر هم که آدم تلاش کند، نمی تواند در برقراری ارتباط کوتاهی کند.
فعالیت یا عدم فعالیت، کلمات یا سکوت
همگی دارای ارزش پیام هستند:
آنها بر دیگران تأثیر می گذارند و دیگران
نیز به نوبه خود نمی توانند
به این ارتباطات پاسخ ندهند
و از این طریق نیز ارتباط برقرار می کنند.

پل واتزلاویک

در حالی که زوج‌های ناپایدار و زوج‌های تأییدکننده ، و همچنین زوج‌های اجتناب‌کننده، با چشم‌انداز ازدواج نسبتاً پایدار متمایز می‌شوند، زوج‌های متخاصم و زوج‌های متخاصم جدا در معرض خطر بالای طلاق هستند.

از تعاملات منفی دور شوید

به گفته گاتمن (۱۹۹۴)، تعداد تعاملات منفی به خودی خود برای پیش آگهی تعیین کننده نیست، بلکه توانایی تنظیم زوج به منظور تعدیل متعادل است. طبق مطالعات وی، زوج های باثبات نسبت مثبت به منفی ۵:۱ دارند.

از نتایجی که از یک مطالعه توسط روانشناس پاتریشیا نولر (۱۹۸۰) به دست آمد، تفاوت ها در رابطه با درک ارتباط بین زوج هایی که سازگاری زناشویی خوبی دارند و آنهایی که در مشکل هستند مشهود است.

زوج‌های ناراضی، در واقع، پیام‌های همسرشان را با دقت کمتری نسبت به زوج‌های شاد رمزگشایی می‌کردند، اما در عوض می‌توانستند پیام‌های غریبه‌ها را به خوبی زوج‌های شاد رمزگشایی کنند. از اینجا می توان استنباط کرد که کل فرآیند ارتباط که خارج از ازدواج به خوبی انجام می شود، در زوج های بحران زده کار مثبتی ندارد.

سوء تفاهم های مخرب

بنابراین، سوء تفاهم ها ریشه در عدم ارتباط مزمن خاص با همه ندارد ، بلکه به روابط زناشویی در بحران مربوط می شود.

برای اینکه یاد بگیرید به روشی متفاوت با همسرتان صحبت کنید، باید به این فکر کنید که چگونه همان سوال یا درخواست را به مهمان ارائه می کنیم، مطمئناً از تدبیر و لحن دلپذیرتر استفاده می کنیم یا حتی تشریفات خاصی را بازیابی می کنیم و برخی از قوانین آداب معاشرت که قبل از ازدواج متقابلاً به آنها پایبند بوده ایم.

اگر اکنون عادت کرده‌ایم با شریک زندگی‌مان به شیوه‌ای مقتدرانه، بیش از حد انتقادی یا گله‌آمیز خطاب کنیم، حتی اگر از دست دادن عادت‌ها آسان نیست، باید به رفتار «خودجوش‌تر» حتی با شریک زندگی‌مان برگردیم.

آشفتگی زوجین

تن صدای بیش از حد بلند همسرتان می تواند بازدارنده باشد و می تواند به عنوان نشانه ای از عصبانیت یا آشفتگی اخلاقی تعبیر شود. در این موارد خوب است که آن دو با هم کار کنند تا رکود ناشی از تن صدای بیش از حد بالا را بشکنند،

هرکسی که آسیب دیده است باید اذعان کند که توانسته است آن را به اشتباه به عنوان نشانه ای از عدم وجود خصومت و خشم تعبیر کند. در همان زمان، همسر دیگر باید سعی کند آن را کاهش دهد.

یک عنصر بسیار مهم در ایجاد رابطه زناشویی لذت بخش می تواند طنز باشد. در واقع پادزهر مؤثری برای اخم های ناشی از دعواهای دوره ای است ، اما متأسفانه در ازدواجی که در بحران است، همسران اغلب سرگرمی های مورد علاقه خود را قبل از شروع مشاجره فراموش می کنند.

با پیروی از برخی دستورالعمل ها با هدف جلوگیری از موانعی که بسیاری از بحث ها در آن گیر می کنند، می توان ارتباط بین زوجین را دلپذیرتر و مؤثرتر کرد. برای اینکه یک مکالمه مثمر ثمر باشد، لازم است که هر یک از طرفین در کانال دیگری تنظیم شود، و بنابراین این دو به هم مرتبط هستند.

یک راه خوب برای ارتباط موثر

یک راه خوب برای شروع مکالمه این است که از شریک زندگی خود در مورد یک موضوع خاص نظر بپرسید. گاهی اوقات این خود شیوه فرمول بندی سؤالات است که ارتباط را مسدود می کند، سؤالاتی که حاوی «چرا» هستند اغلب آن را مسدود می کنند، زیرا ممکن است تصور شود که لحن خاصی از اتهام را به تصویر می کشد، بنابراین اجتناب از آنها دشوارتر است.

ترجیح داده می شود که آنها را به گونه ای دیگر فرموله کنید، که شریک زندگی را به سمت اتخاذ نگرش تدافعی سوق ندهد. بنابراین خوب است که همسران با احتیاط دقیق از یکدیگر سؤال کنند.

برای عملکرد خوب یک رابطه زناشویی، هنگامی که دو شریک با هم ارتباط برقرار می کنند، از آنجایی که هر کدام جنبه های حساس خود را دارند، که حتی دوست داشتنی ترین و بهترین شریک زندگی می تواند آنها را آزار دهد، ضروری است که هر دو همیشه از دیپلماسی و درایت استفاده کنند.

رابطه بهتر و صمیمی تری با همسر

شما میتوانید رابطه بهتر و صمیمی تری با همسر خود داشته باشید به شرط این که چند نکته را هیچ گاه از یاد نبرید.

زمانی که میخواهید با همسرتان درباره مسائل جدی صحبت کنید فصای دوستانه ای، در هرکجا که هستید چه منزل و چه در بیرون خانه فراهم کنید ، کاری کنید که همسرتان احساس راحتی و آرامش داشته باشد و او فشاری از جانب شما حس نکند. توجه داشته باشید ، زمانی که همسرتان خسته یا در حال استراحت است زمان مناسبی برای گفنگو نیست.

قبل ار مطرح کردن موضوع آن را در ذهن خود مرور کنید سعی کنید آن را به واضح ترین شکل ممکن بیان کنید و نقطه مبهمی در آن باقی نگذارید. موضوع صحبت شما هرچه که باشد ، چه در قالب شکایت و چه در قالب تمجید و تشکر باید توجه داشته باشید که سنجیده عمل کنید و از هدف اصلی دور نشوید.

زمانی که صحبت خود را با او مطرح کردید ، به پاسخ او گوش فرا دهید و به او نشان دهید که نظر و عقیده اش برای شما مهم است. جوری رفتار کنید که او هم بدون طعنه و کنایه پاسخ شما را بدهد.

اگر ضعفی در همسرتان میبینید سعی کنید به او کمک کنید تا این ضعف را از بین ببرد و از سرکوفت زدن و تهدید برای قوی تر نشان دادن خودتان  به شدت دوری کنید چرا که این عمل نشانه ضعف شماست.

اگر همسرتان کاری کرده است که برای شما مبهم است به خودتان مسلط باشید و در کمال آرامش سوالتان را از وی بپرسید.

زمانی که حس کردید نمیتوانید بر خشم خود مسلط شوید و ممکن است کار به جاهای باریک بکشد ، بحث را متوقف کرده و در زمانی دیگر و با آرامش بیشتری با یکدیگر گفتگو کنید.

میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت مشاوره ازدواج مراجعه کنید

منبع : چگونه رابطه موثر تری با همسرتان داشته باشید؟

چگونه همسرتان را با حداقل هزینه شاد کنید؟

خوشحال کردن همسر کار سختی نیست. تعجب خواهید کرد که چگونه تغییرات ساده می تواند در رابطه شما جادو کند و او را در تمام طول روز درخشان نگه دارد.

روش های خوشحال کردن همسر

۱٫ شنونده خوبی باشید

گاهی اوقات وقتی همسرتان چیزی را با شما در میان می گذارد، انتظار راه حلی ندارد. او به سادگی می خواهد آرام شود. تنها کاری که باید انجام دهید این است که بدون قضاوت به او گوش دهید، او را در آغوش بگیرید و به او بگویید که در کنارش هستید.

۲٫ بداند که او چه می خواهد

به آنچه همسرتان دوست دارد توجه کنید – صبحانه در رختخواب، گل، دسر در پایان روز، گوش دادن به آهنگ خاصی برای استراحت، یا یک فنجان قهوه در شب. یا شاید او فقط از شما می خواهد که صندلی توالت را پایین بیاورید یا حوله خود را آویزان کنید.

انجام چنین کارهای کوچکی نیز می تواند باعث شود او احساس کند که او را درک می کنید.بیشتر زنان احساساتی هستند و مشتاق در دسترس بودن عاطفی شریک زندگی خود هستند. 

۳٫ او را اغلب در آغوش بگیرید

چه زمانی که به سر کار می روید یا برمی گردید، مطمئن شوید که او را محکم بغل کرده اید و عشق و قدردانی خود را به او نشان می دهید. با آغوشت او را نازش کن لمس فیزیکی و ژست‌ها می‌تواند کمک زیادی به شما کند. یک نوک بر لب، گیلاس بالای آن است!

۴٫ خودتان را اصلاح کنید

الان هم مثل قبل از ازدواج به ظاهرتان توجه می کنید؟ اگر این کار را نمی کنید، باید کمی وقت بگذارید و او را با ظاهر آراسته و عطر خوب خود تحت تأثیر قرار دهید. به او بفهمانید که هنوز ارزش تحت تاثیر قرار دادن را دارد.

۵٫ از او تعریف کنید | شاد کردن همسر

تعریف و تمجید یک راه عالی برای افزایش اعتماد به نفس است. او را به خاطر دستاوردها، ظاهر، مهارت‌ها و همه چیزهایی که او را خاص می‌کند تعریف کنید.

این کار را در تنهایی و همچنین زمانی که در مقابل همکاران، دوستان و اقوام هستید انجام دهید. این به او نشان می دهد که شما او را تحسین می کنید و از اینکه دیگران بدانند چقدر دوستش دارید نمی ترسید.

۶٫ برای او آشپزی کنید

پختن یک وعده غذایی برای همسرتان روشی آزموده شده برای ایجاد احساس خاص و شادی در اوست. می توانید برای او یک غذای عاشقانه یا یک غذای ساده که دوست دارد درست کنید. تلاش و حرکات شما بیشتر از سلیقه شما به حساب می آید.

۷٫ به او اعتماد کنید | خوشحال کردن همسر

تردیدها و فرضیات نادرست موانع غیرضروری در یک رابطه ایجاد می کند. وقتی هیچ مدرکی برای اثبات آن ندارید از اظهارات غیرمسئولانه خودداری کنید. بازجویی غیر ضروری از او یا بررسی وسایل شخصی او باعث ناامیدی او می شود. در عوض، به او اعتماد کنید و کاری کنید که او احساس ارزشمندی کند.

۸٫ قرارهای عاشقانه و رانندگی طولانی را برنامه ریزی کنید

ممکن است متوجه نباشید، اما همسرتان بیشتر وقت خود را صرف شعبده بازی بین مسئولیت های خانوادگی و کاری می کند. با برنامه ریزی یک قرار عاشقانه یا یک رانندگی طولانی فقط با شما دو نفر، به او استراحتی بدهید که بسیار مورد نیاز است. همچنین می‌توانید فعالیت‌هایی را در فضای باز برنامه‌ریزی کنید که هر دوی آنها سرگرم‌کننده هستند.

۹٫ او را با هدیه غافلگیر کنید

لازم نیست منتظر سالگرد خود باشید تا او را با هدایایی غافلگیر کنید. او از دریافت سورپرایزهای شما بسیار خوشحال خواهد شد، حتی اگر گران نباشند. چیزی سرگرم کننده، عجیب و غریب یا مفید به او هدیه دهید – شما بهتر می دانید چه چیزی به او بدهید!

۱۰٫ مهربان باشید

با همسرتان با مهربانی، شفقت و مهربانی رفتار کنید. از لحن تند یا زبان بی محبت و قضاوت استفاده نکنید. مهربانی شما باعث می شود که او راحت تر به روی شما باز شود. همچنین جوانمرد باشید (درها را به روی او باز کنید یا صندلی او را بالا بکشید) و مراقب زمان و تعهدات او باشید.

۱۱٫ او را بدیهی نگیرید

در روابط بلندمدت، زوج‌ها اغلب فراموش می‌کنند که شریک زندگی‌شان چقدر اهمیت دارد. همسرت برای شما و خانواده فداکاری های زیادی می کند. هرگز کارهای کوچکی که او برای شما انجام می دهد را فراموش نکنید. سپاسگزار باشید و قدردانی خود را با یادداشت های تشکر یا حرکات کوچکی که نشان می دهد سهم او ارزشمند است ابراز کنید.

۱۲٫ صبور باشید

اگر همسرتان فراموش کرد مایکروویو را خاموش کند یا اشتباهات جزئی ایجاد کرد، آن را بزرگ نکنید. در عوض، بی سر و صدا از آنها مراقبت کنید بدون اینکه او را سرزنش کنید یا در این مورد به او استرس وارد کنید.

۱۳٫ برای او بایستید

اگر متوجه شدید که کسی سعی دارد او را پایین بیاورد یا او را مسخره کند، آن را نادیده نگیرید. برای او بایستید دفاع از او زمانی که احساس می کند آسیب پذیر است به او نشان می دهد که شما همچنان از او محافظت می کنید و زمانی که او بیشترین نیاز را به شما داشته باشد در آنجا خواهید بود.

۱۴٫ صادق و وفادار باشید

وفاداری و صداقت به هر دو صورت عمل می کند: همانطور که انتظار دارید به او وفادار و صادق باشید . همه چیز را شفاف نگه دارید، ارتباطات را باز نگه دارید و در مورد اتفاقات روزمره زندگی خود صحبت کنید. او قدردانی خواهد بود که در جریان است.

۱۵٫ از او تشکر کنید

حتی از کارهای کوچکی که او برای شما انجام می دهد قدردانی کنید – برای شما یک فنجان چای درست می کند یا چیزهای مهم را به شما یادآوری می کند. تصور نکنید که او از قبل می داند که چقدر از او قدردانی می کنید. شنیدن شما که می گویید خیلی پیش می رود. او قدردانی خواهد کرد که این حرکات کوچک نادیده گرفته نمی شوند.

۱۶٫ به سهم خود از کارهای خانه انجام دهید

خواه همسر شما خانه دار باشد یا شغل تمام وقت داشته باشد، وظایف خانه تنها به عهده او نیست. در ازدواج شریک مساوی باشید و کارها را بین خود تقسیم کنید. به عنوان مثال، اگر او از خرید مواد غذایی مراقبت می کند، می توانید لباس های شسته شده را انجام دهید.

۱۷٫ برای او گل بخرید

این ژست محبت آمیز به دور از کلیشه است و مطمئنا مورد قدردانی او قرار خواهد گرفت. با این حال، لازم نیست منتظر یک موقعیت خاص باشید. در عوض، زمانی که او انتظارش را ندارد، او را با یک دسته گل یا یک گل رز غافلگیر کنید. این ژست است که اهمیت دارد.گاهی لازم نیست برای همسرتان چیزی بیاورید. فقط گوش دادن به مشکلات او کارساز است.

۱۸٫ کلمات جادویی را بگویید

چند بار به همسرتان می گویید که دوستش دارید؟ حتی اگر می‌دانید که این کار را می‌کنید، بیان آن تا جایی که می‌توانید ضرری ندارد. البته این کلمات را با حرکات کوچک هم می توانستید بگویید.

۱۹٫ عیوب خود را بپذیرید

منیت می تواند به هر رابطه ای آسیب برساند. وقتی اشتباه می کنید، نفس خود را کنار بگذارید و عیوب خود را بپذیرید. اگر نیاز به عذرخواهی دارید، در انجام این کار تردید نکنید زیرا فقط رابطه شما را تقویت می کند. این به او نشان می دهد که رابطه شما مهمتر از نیاز شما به درست بودن است.

۲۰٫ مسئولیت پذیر باشید

پاسخگو باشید و مسئولیت ها را به عهده بگیرید زیرا داشتن یک شریک مسئولیت پذیر زندگی را برای او آسان تر می کند. کارهایی را انجام دهید و پس از اتمام به او اطلاع دهید. همچنین، او را همیشه در جریان نگه دارید. حتی حرکات ساده ای مانند این که به او بفهمانید تا دیروقت با دوستانتان بیرون خواهید آمد، قدردانی خواهند شد.

۲۱٫ او را جزئی از تصمیمات خود قرار دهید

همسر شما در همه چیز شریک شماست. به او این احساس را بدهید او را در تصمیم گیری های مربوط به خانواده و امور مالی شرکت دهید. کاری کنید که او در تصمیم گیری ها احساس مشارکت و ارزش داشته باشد. به جای اینکه او را در تاریکی نگه دارید، حتی در مورد چیزهای کوچک از او نظر بخواهید.

۲۲٫ به خانواده او احترام بگذارید

همسرت خانه و پدر و مادرش را ترک کرد تا با تو خانواده بسازد. برای او، زندگی تغییر کرد و تو در اولویت قرار گرفتی. همانطور که او سعی می کند هر دو خانواده را راضی نگه دارد، نقش خود را ایفا کنید.

کارهایی که او برای خانواده شما انجام می دهد را با خانواده اش جبران کنید. به عنوان مثال، با پدر و مادر خود صحبت کنید، آنها را برای یک وعده غذایی بیرون ببرید یا برای تعطیلات با هم برنامه ریزی کنید.

۲۳٫ به او فضا بدهید

درست مثل شما، همسرتان نیز به زمان یا فضای شخصی «من» خود نیاز دارد . بنابراین وقتی متوجه شدید که او خسته است و نیاز به استراحت دارد، به او فضا بدهید. تمام مسئولیت های خانگی او را به عهده بگیرید و او را تشویق کنید تا با یک روز در یک اسپا یا با دوستانش استراحت کند.

۲۴٫ احساسی و بازیگوش باشید

صمیمیت فیزیکی نقشی حیاتی در هر رابطه یا ازدواج ایفا می کند. بازیگوش باشید و چیزهای جدیدی را امتحان کنید تا همسرتان را هیجان زده کنید.

لمس های فیزیکی مانند بوس کزدن، در آغوش گرفتن و در آغوش گرفتن می تواند به او احساس جذابیت و دوست داشتن بدهد. خجالت نکشید و بازی خود را ادامه دهید.

مسئله ای که برای بسیاری از زوج های جوان مهم و ضروری است این است که بدانند همسر خود را چگونه خوشحال کنند،  دل او را به دست آورند و در عین داشتن زندگی شیرین خاطرات خوب را باهم رقم بزنند تا برای هم تکراری نشوند. به راستی چگونه میتوانیم همسرمان را همیشه راضی و خوشحال نگه داریم؟

ساده است! شما میتوانید با انجام چند کار ساده وبدون صرف هزینه های آنچنانی عشق و دوست داشتن خود را به همسرتان نشان دهید.

نکاتی که باید همیشه آنها را در ذهن داشته باشید

به او توجه کنید، نشان دهید برایتان مهم است ، به تغییرات چهره ، آرایش و لباس او دقت و از آن تعریف کنید، زیرا او به خاطر شما خود را آراسته و زیبا میکند.

لازم نیست برای او هدایای گران بها بخرید، گاهی با دادن یک شاخه گل میتوانید کاری کنید که او خود را خوشبخت ترین زن دنیا تصور کند. زمانی که او ناراحت و عصبی است یا سرش درد میکند درمان او چیزی جز آغوش و لبخند شما نیست.

از کارهایی که برای شما و زندگیتان انجام میدهد قدردانی کنید اما از او تعریف بیجا و بی ربط که مستحق آن نیست نکنید زیرا ممکن است اثر منفی بر روی روابطتان داشته باشد. وقتی اشتباه میکنید به آن اعتراف کنید و سعی بر جبران آن کنید.

برای دیدن مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع به مرکز مشاوره ازدواج رجوع کنید

منبع : چگونه همسرتان را با حداقل هزینه شاد کنید؟

پیشرفت املاء کودکان

  • کودکان خردسال به نشانه ای اشاره می کند که شامل حرفی از نام او است و فریاد می زند«پدر این اسم من است!) یا روی قطعه کاغذی چیزی خط خطی می کند و با غرور اعلام می کند که من نوشتم«مادر بزرگم را دوست دارم» ، این آغاز راه او برای موفق شدن به عنوان کتاب خوان و نویسنده است. همچنین، او نشان می دهد که می داند صورت نوشتاری، بخش مهمی از زندگی روزانه است. آگاهی از صورت نوشتاری و الفبا، دریافت ها و برداشت های اولیه کودکان است که زبان نوشتاری معنی و مفهوم را به خود به همراه دارد. همچنین، این ها مهارت هایی هستند که می تواند با شادی و نشاط و به طور هدفمندی در دوره پیش دبستانی القا شود. به علاوه، این ها مهارت هایی هستند که می بایست در پیش دبستانی برای آن دسته از کودکانی که هیچ امکانات و موقعیت های دیگری برای یادگیری آنها ندارند، پرورش داده شود.
  • آگاهی صورت نوشتاری و الفبا چیست؟
  • عنصر اساسی بنیادی رشد سوادآموزی زود هنگام کودکان در قلمروی آگاهی صورت نوشتاری و الفبا قرار دارد. این قلمرو شامل تعدادی از مهارت های حساس و مهم ، مانند دانش قراردادهای کتاب(مثلا توانایی تشخیص عنوان کتاب)، قرار دادهای صورت نوشتاری(مانند جهت راست به چپ نوشتن در فارسی)، مفهوم حرف و واژه (مثل توانایی تطبیق واژه های نوشته شده با واژه های گفتاری) و دانش الفبا(شناخت ویژگی ها و نام های حروف الفبا) است.
  • قراردادهای کتاب:
  • کودک می تواند ………….. را شناسایی کند.
  • روی جلد کتاب
  • پشت جلدکتاب
  • عنوان کتاب
  • عنوان صفحه
  • نقش نویسنده
  • نقش طراح/ عکاس
  • قراردادهای صورت نوشتاری:
  • کودک می تواند………………………. را شناسایی کند.
  • خط بالایی صورت نوشتاری در صفحه
  • خط پایینی صورت نوشتاری در صفحه
  • پیشروی راست به چپ نوشتار (در فارسی)
  • کودک می داند چگونه ………………………….. به خط بعدی برود
  • مسیر صورت نوشتاری در صفحه را دنبال کند
  • واژه ها را در صفحه بشمارد
  • حروف را در یک واژه بشمارد
  • دانش الفبا
  • کودک می تواند ………………….. را شناسایی کند/ نام ببرد.
  • هر حرف در یک صفحه
  • یک حرف خاص/ حروف خاص در صفحه
  • یک حرف از نام خودش
  • تمام حروف در نام کوچکش
  • تطبیق صدا- نماد یک حرف یا حروف
  • به طور کلی ، آگاهی نوشتاری به تشخیص قواعد ویژگی های زبان نوشتاری کودکان اشاره می کند، آگاهی صورت نوشتاری، شامل توانایی کودکان برای درک و شناختی است که واژه ها در نوشتن با گفتار مطابقت دارند و اینکه آنها باید با گفتگوی جهت دار مطابقت داشته باشند.
  • کودکان دارای آگاهی صورت نوشتاری، می فهمند که نوشته ها، نه تصویرها، واژه ها را در صفحه نشان می دهند و اینکه نوشته ها در زندگی آنها استفاده های عملی بسیار دارند. آگاهی الفبا به توانایی کودکان برای تشخیص و نامیدن حروف الفبا به صورت جداگانه و درون محتوای واژه ها اشاره می کند. این امرمثل یک لیست طولانی مهارت های جداگانه به نظر می رسد، اما در حقیقت، همان طور که کودکان یاد می گیرند چطور از کتاب ها استفاده می شود، به طور هم زمان این آگاهی ها نیز پرورش داده می شوند.
  • مهم است توجه کنیم پیشرفت آگاهی صورت نوشتاری و الفبای کودکان، طبیعی نیست، بلکه شناختی است که از طریق مداخله عمدی و مستقیم به وسیله بزرگسالان، مراقبان و دیگرانی که برای شناسایی حروف، بخش هایی از کتاب و عملکردهای بسیار صورت نوشتاری وقت صرف می کنند، گسترش می یابند. این واقعیت که این مهارت ها طبیعی نیستند، بی واسطه و مستقیم هم نیستند ، کودکانی با دسترسی گسترده به کتاب و نوشتار و بزرگ سالانی که در مورد کتاب و نوشتار صحبت می کنند، ممکن است به نظر برسد این اطلاعات مقدماتی را به طور طبیعی رشد و توسعه می دهند و این امر می تواند باعث شود معلمان پیش دبستانی انتظار داشته باشند دیگر کودکان هم همین اطلاعات را گسترش دهند. در واقع، شناخت کودکان از آگاهی صورت نوشتاری و الفبا دارا می باشند، محدود می شود. نظر به اینه کودکانی که وارد پیش دبستانی و سپس کلاس های مهد کودک می شوند دارای تجربه ها و در معرض صورت نوشتاری متفاوت وسیقی قرار داشته اند، معلمان پیش دبستانی، همان طور که برای جلب توجه به عملکرد و اهداف نوشتاری فعالیت های یادگیری را برنامه ریزی و اجرا می کنند، باید نسبت به این تفاوت ها توجه کرده و مواظب باشند، خبر خوب این است کودکانی که قبل از پیش دبستانی این تجربه ها را نداشته اند، می تواند آنه ها را در طی دوره پیش دبستانی کسب کنند.پیشرفت املاء کودکان
  • چرا آگاهی صورت نوشتاری و الفبا مهم است؟
  • کودکان با درک و دریافت جدی آگاهی صرت نوشتاری و الفبا ، در می یابند که زبان نوشتاری یک رابطه متقابل با زبان شفاهی دارد. یعنی اینکه، آنچه می گوئیم می تواند نوشته شود و سپس دوباره خوانده شود. این شناخت با خود این درک را به همراه می آورد که بسیار شبیه زبان گفتاری، واژه های نوشته شده پیامی را منتقل می کنند و منبعی از شادی و نشاط ، اطلاعات و دریافت را فراهم می کنند. کودکان بدون این درک و دریافت عملکردهای نوشتاری، احتمالا با آموزش خواندن رسمی درگیر و در تقلا خواهند بود. هیئت ملی سواد آموزی دوران کودکی دریافت که علاوه بر آگاهی واج شناسی، دانش صورت نوشتاری حروف، یکی از قوی ترین پیش بینی های موفق زود هنگام کودک در خواندن است. همچنین، تحقیقات نشان می دهند که اطلاعات کودکان از نام ها و شکل های حروف، یک نشانه و راهنمای قابل اطمینان موفق خواندن آینده است.این امر معقول و منطقی است. به منظور اینکه کودکان بخوانند، لازم است واژه های جداگانه را تشخیص دهند، به حروف آن ها توجه کنند، به صداهای هر حرف دست یافته باشند و صداها را با یکدیگر ترکیب کنند. به هر حال، پیشرفت در آگاهی صورت نوشتاری و الفبا به در معرض قرار گرفتن و مشارکت با عملکردها و شکل های صورت نوشتاری متنوع، بسیار بستگی دارد.
  • کودکان بسیاری قبل از اینکه وارد مدرسه شوند برای مدت طولانی تجربه های پرباری کسب و در معرض صورت های نوشتاری زیادی قرار گرفته اند. والدین یا مراقبان در هنگام گردش و سفر با اتومبیل یا اتوبوس، ممکن است توجه کودکان را به نشانه ها، برچسب ها و تابلوی آگهی ها جلب کرده باشند. آنها احتمالا در کنار والدین و خواهران و برادران بزرگتر با خواندن کتاب و یادگیری (به طور اتفاقی) در مورد مسائلی مثل، عنوان ، نویسنده، روی جلد کتاب و پشت آن و چگونه ورق زدن صفحه ، ساعت های بی شماری را صرف کرده باشند. آن ها می دانند که شما واژه های روی صفحه را می خوانید، نه تصویرها را . آنها ممکن است با حروف الفبای آهنربایی بر روی یخچال بازی کرده باشند و احتمال دارد حرف اول نام خودشان را به سرعت تشخیص دهند. احتمال دارد آنها والدین یا پدر و مادر بزرگ خود را مشاهده کرده باشند که مطالب نوشتاری را هم در خانه و هم در جهان اطراف آن ها خوانده و نسبت به آن واکنش نشان داده باشند. به دلیل این تجربه ها ، این کودکان دارای دریافت جدی هستند که مطالب نوشتاری مهم و معنی دار است. این آگاهی کمک می کند تا برای خواندن و نوشتنl موفق آینده شان پایه و اساسی را قرار دهند.
  • متاسفانه واقعیت موضوع این است که همه کودکان با یان دیدگاه ها و تجربه های ارزشمند وارد کلاس های پیش دبستانی نمی شوند. از آ«جایی که تحقیقات نشان می دهند عملکرد کودکان بر روی تکالیف آگاهی صورت نوشتاری و الفبا پیش بینی کننده پیشرفت خواندن آینده کودکان است، آموزش پیش دبستانی باید ماهرانه ایجاد شود تا شامل تمرکز روزانه و عمدی برای کمک به این دانش باشد. اخبار مشوق این است که آگاهی صورت نوشتاری و الفبا به خصوص برای آموزش پاسخگو است. زمینه های مورد نظر آگاهی نوشتن، مانند قرار دادهای کتاب و نوشتار، مفاهیم حرف و واژه و دانش الفبایی می تواند به صورت شادی آور و با هدف مشخصی در آموزش کلاس های پیش دبستانی القا شود.

منبع : پیشرفت املاء کودکان

کمک به فرایند تحول ذهنی کودکان

کمک به فرایند تحول ذهنی کودکان

در این مقاله هدف آن است تا فرآیند تحول ذهنی کودکان شرح داده و راهکارهایی برای والدین و مربیان مطرح شود تا بتوانند در رشد بهینه فرزندشان فعال باشند.

درست هنگامی که کودک شما طبیعتا مشتاق کاوش و کشف دنیای خود می باشد، باید برای او این امکان را فراهم آوری که برای یادگیری فراتر برانگیخته گردد.

زمانی که اشیا ساده ای را در اختیار او قرار می دهی، بسیار بهتر قادر می شود روش های استدلال عقلی را بیاموزد تا هنگامی که به او روش ساده ی شمارش اعداد را می آموزی. بازی های مختلفی را می توان از مقوا، کارتن، نوار کاغذی، قوطی های غذای اطفال، کارت های بازی، بشقاب های کاغذی، نخ و قرقره به وجود آورد.

پژوهش های اخیر در مورد تفکر و فرایندهای یادگیری کودکان، همگی مبتنی بر تجارب ژان پیاژه هستند. این پژوهش ها و تکنیک های انگیزش طبیعی را به گونه ای برای رشد ذهنی کودک شما قبل از ورود به دبستان طرح ریزی کرده اند تا او از هر گونه فشار یا سخت گیری آزاد باشد.

این نظریه که ، «هوش میزان ثابتی دارد و در زمان لازم و با سرعت مطلوب خود شکوفا می شود تا به یک نقطه پیش بینی شده قبلی برسد.» امروزه به میزان قابل توجهی از اعتبار افتاده است. تجارب کودک نقش مهمی را در رشد ذهنی او بازی می کنند. متخصصان یادگیری عقیده دارند که در زمینه ی رشد ذهنی ما نمی توانیم همان گونه که انتظار داریم دندان های شیری کودک با فرا رسیدن زمان دندان های دائمی او بریزند، غیر فعالانه منتظر بمانیم. اگر کودکی آمادگی یادگیری را نداشته باشد، ما می توانیم او را در جهت آماده شدن کمک کنیم.

تجارب سالهای اولیه زندگی قوی و محو ناشندنی هستند. نظر دانشمندان در مورد یان سوال که چند درصد هوش بزرگسالان قبل از شش سالگی تشکلیل می شود متفاوت است، لیکن همه ی آنها مقدار هوش تشکیل شده در آن سالها را بالا می دانند. تا زمانی که کودک وارد مدرسه بشود شالوده ی تعلیم و تربیت او قبلا چه خوب و چه بد، ریخته شده است و شما بیش از هر معلمی در پرورش رشد ذهنی او موثر هستید.

از همان ابتدای امر کودک باید مفاهیمی مانند: کمیت ، مسافت، اندازه، عدد و فضا را از تجارب مستقیم خویش کسب و تقویت نماید.

به سبب این که تجارب اخذ شده از محیط، نقش مهمی در رشد ذهنی و پیشرفت کودک دارند، امروزه درباره ی آموزش غیر مستقیم یا «برنامه نامریی» در خانواده، گفت و گوهای بسیاری می شود. آموزش غیر مستقیم اکثرا به جانب خواندن گرایش دارد. در بسیاری از خانواده ها برای کودکان داستان هایی خوانده نام اشیا را یاد داده و تجارب زیادی را در اختیارشان قرار می دهند که در توانایی آن ها برای خواندن کمک بسیار زیادی می کند.

تعداد بسیار کمی از کودکان هستند که فرصت های مشابه و غنی را برای یادگیری مفاهیم عددی در خانه، دارا هستند. در بسیاری از موارد، تنها قدم موثر در راه آموزش عدد این است که کودک «بشمارد». شمارش اعداد توسط حافظه و به خاطر سپردن اسامی اعداد به ترتیب، برای کودک چندان معنی دار نیست.

ممکن است کودکان شمارش را یاد بگیرند ولی فهم عدد چیزی است که از راه تجربه ی شخصی خود آنها باید به وجود آید. عدد یک مفهوم منطقی است که از ترکیب دو تصویر پیش عدد یعنی طبقه بندی کردن و ترتیب دادن به وجود می آید. فهم حقیقی اعداد بیش از هر چیز، به رشد این دو فعالیت منطقی که در حقیقت اساس هر تفکر تحلیلی را تشکیل می دهند، بستگی دارد.

گام های معینی وجود دارند که والدین به منظور رشد و پرورش این مفاهیم، در ساله های بحرانی قبل از شش سالگی می توانند، بردارند.

در این موقع برای والدین فرصت های گران قیمتی پیش می آید تا کودک قبل از مدرسه خود را در ازدیاد تفکر تحلیل کمک کرده و به همان اندازه که در زمینه ی خواندن تجاربی در اختیار او قرار می دهند، یک زمینه ی غنی در موضوعات تحلیلی نیز مانند ریاضیات و علوم در اختیار او قرار دهند.

طبقه بندی کردن مستلزم این توانایی است که کودک شباهت ها و اختلافات اشیا را تشخیص داده و اشیا را به نسبت تشابه و تفاوتشان گروه بندی می نماید. یکی از  نتایج طبیعی زحمات و کوشش های یک کودک، درک معنی و شناسایی دنیای اطراف خویش است. تا به آن وسیله شناخت درستی از اشیا دنیای اطراف خود به عمل آورد.

به عنوان یکی از مهارتهای هوش، طبقه بندی کردن، مرکز بعضی از یادگیری ها است. به همچنین، طبقه بندی کردن برای مشکل گشایی در زمینه های مختلف از قبیل ریاضیات و علوم اجتماعی و توانایی هایی مانند کشف شباهت ها و اختلافات، از ضروریات بوده و اساس تفکر خلاقه می باشد.

تجارب اولیه ی کودک در مورد طبقه بندی کردن، باید از طریق اشیاد واقعی انجام شود، کودکان در دنیای واقعیات زندگی می کنند. آنها بسیار پیش از آن که بتوانند با مشکلات کلامی مواجه گردند، در برخورد با اشیا مادی می توانند استدلال کرده و منطق به کار برند.

پیاژه به این اعتقاد معروف «برونر» که از طریق تقویت محیط کودک می توان امکانات بسیار وسیعی برای وی فراهم نمود، اشاره می کند.

اختلاف عقیده «پیاژه» و «برونر» در میزان امکاناتی است که از تغییر محیط، پدید می آید. «برونر» تحول ذهنی کودکان را به یک سری گام های پیاپی که هر کدام دارای قابلیت های معینی است، تشبیه می کند که رشد هر یک از ای قابلیت ها پیش نیاز رسیدن به گام بالاتر است. محیط های متفاوت در تسریع و کند کردن این گام ها، نقش موثری دارند. بنابراین، اختلاف نظر دو دانشمند در میزان تغییری است که از محیط حاصل می شود. «پیاژه» عقیده دارد که این تغییر به مقدار متوسط حاصل می شود، در حالی که «برونر» به عظمت این تغییر اعتقاد دارد.

«برونر» علاوه بر تاکید نقش محیط، می خواهد تغییراتی در این نقش به وجود آورد، جایی که پیاژه فقط ناظر به تحول در مراحل مختلف بوده و  میخواهد شواهدی از ادراک کودک در این مراحل به دست آورد.

هدف کوشش های «برونر» این است که فهم کودکان را فزونی بخشیده و حرکت آنها را در طی این مراحل تسریع نماید.

با وجودی که «برونر» معتقد است تغییرات آشکار تفکر کودک، یکی در زمانی است که او صحبت کردن را می آموزد و تغییر دیگر در پنج تا هفت سالگی و سومین تغییر آشکار در آغاز دوره ی نوجوانی به وجود می آید، با این همه، می گوید مراحل متوالی رشد ذهنی کودک به طور روشن با سن او ارتباط ندارند. این نکات با سننی مورد نظر «پیاژه» برای انتقال از مرحله ای به مرحله ی دیگر، تقریبا مطابقت دارند.

تجارب روشن و دست اولی که انگیزش تفکر هستند در اختیار کودکان قرار گیرند. هدف بعضی از این بازی ها نشان دادن سطح رشد ذهنی کودک، کمک به فهم استدلال او و مقایسه ی نحوه ی تفکر کودک با نحوی ی تفکر بزرگسالان است.

بازی ها بر اساس سطح دشواری آنها به دو گروه تقسیم شده اند. بازی ها دقیقا به سنین معینی بستگی ندارند، چون گاهی اوقات کودکان هم سن در سطوح مختلف رشد ذهنی قرار دارند. از آنجایی که کودکان در سنین متفاوتی به مدرسه می روند، لذا اصطلاح کودکان پیش دبستانی نیز معنی ثابت و معینی ندارد. فاصله سنی برای ساده ترین بازی ها، به طور کلی از چهار سالگی شروع و تا سن شش سال ونیم که برای مشکل ترین بازی ها انتخاب شده است، ادامه دارد. به نظر من بهتر است بازی های گروه اول را شروع و در صورت سهولت، گروهبندی بازی ها را انجام دهید.

قبل از شروع بازی ها لازم است نکات زیر مورد توجه قرار گیرند:

بگذارید کودک برای خود فکر کند. وقت زیادی در اختیار او قرار دهید. هرگز پاسخ را به کودک نگویید، مگر در مورد استنثنایی که آن هم فقط باید به اشاره مختصری اکتفا شود. این اشاره ها باید نقش سنگ هایی را داشته باشند که در عرض جویباری گذارده می شوند تا عابر از روی آنها عبور کند. اگر شخص دیگری کودک را از روی این سنگ ها عبور دهد، در حقیقت کودک چیزی یاد نمی گیرد. هر راه حلی که او خودش پیدا کند، به کودک اعتماد به نفس داده و مشکل بعدی را برایش آسان تر می سازد.

اجازه دهید هر کاری لازم است(از قبیل ریختن مایع از ظریفی به ظرف دیگر، جور کردن مکعب های رنگی و …) خود کودک آن را انجام بدهد. از این که وقت زیادی گرفته می شود و چیزهایی روی زمنی می ریزد و تلف می گردد، نباید نگران بود، باید کاری کنید که بازی را به صورت تجربه لذت بخش برای کودک در آورید.

عباراتی که در این بازی ها به کار رفته اند، تنها جنبه پیشنهادی دارند و می توان برحسب موقعیت های مختلف آنها را تغییر داد. شما می توانید ضمن کارهای واگذار شده به کودک، قضاوت بهتری از فهم او به عمل آورید. زمانی که کودک لازم است دو چیز را مقایسه کرده و درباره ی آن ها تصمیم بگیرد، سوالاتی نکنید که پاسخ به ان سوال ها او را تحت تاثیر قرار دهد. حتی لحن گفتار شما نیز ممکن است برای او اشاره ای در برداشته باشد. بنابراین در صحبت کردن سعی کنید تا مطالب شما تعهد یا اجباری با همراه نیاورد.

حداکثر بین ده الی پانزده دقیقه به هر بازی اختصاص دهید. زیرا در صورتی که هر بازی در هر بار زیاد انجام شود، اثر خود را از دست خواهد داد. برای کودکان چهار ساله هر جلسه بازی را کوتاه تر هم می توانید انجام دهید. زمانی که کودک شما هنوز خسته نشده و اشتیاق به بازی را از دست نداده است، بازی را متوقف کنید.

منبع : کمک به فرایند تحول ذهنی کودکان

کودکان؛ دانشمندان کوچک

راهنمایی کامل برای تشویق یادگیری در کودکان خردسال:

کودکان یک مخرن ذخیره داخلی (درایو) برای اکتشاف دارند. فرزندانتان را به مشاهده ی جهان و شگفت زدگی و تعجب برای هرچیزی که درآن است تشویق کنید. ماریا مونتسوری معتقد بود که همه ی بچه ها مانند “دانشمندان کوچک” رفتار می‌کنند، به طوری که آنها مشتاق مشاهده و ساختن اکتشافات “چه چیزی می شود اگر” در مورد جهانشان هستند. نوزادان و کوکان نوپا محیط را تست می کنند تا مشاهده کنند چه اتفاقی می افتد زمانی که بطور مثال یک اسباب بازی را از بالای صندلی بلند خود رها می‌کنند یا در حمامشان با آب بازی می‌کنند.این درایو مربوط به اکتشاف همچنان با رشد آنها توسعه پیدا می کند و آنها در چیزهایی که برایش تلاش میکنند مخاطره پذیرتر می شوند، از ساختن گل و لای به هم ریخته در باغ تا ایجاد یک پرورشگاه کرم در اتاق نشیمن.

کودکان با تصورات حیرت آور و تمایلات شدید برای کشف جهان متولد می شوند. تشویق این مورد در کودکتان – به او درکشف زیبایی ها و شگفتی های تمام چیزهای اطرافش کمک می کند.

دیدگاه کودک نسبت به جهان

به یاد داشته باشید که جهان کودکان شما بسته تر و کوچک تر از زمین است. دیدن جهان از نقطه نظر او می تواند به شما کمک کند تا حس شگفتی یک کودک خردسال را کشف کنید. سرعت آهسته ی حرکت  جهان او را به خاطر داشته باشید.راهنمایی کردن کودکتان را ادامه دهید و آماده ی توقف و بررسی هر آنچه که توجه او را جلب می کند باشید- برای مثال یک پینه دوز یا یک گل: زمانی که او اتلاف وقت می کند ناشکیبا نباشید- با سرعت او سازگار شوید.

بهترین روش برای یادگیری کودکان کارکردن با اشیا است نه حرف زدن در مورد آن ها. این امر مخصوصا وقتی که آن ها جوان (خردسال) هستند مناسب است اما این امر همچنین برای کودکان بزرگ تر و حتی بزرگسالان هم کاربردی است. وقتی بچه ها جوان (خردسال) هستند نه تنها چیزهایی را یاد می گیرند بلکه یاد می گیرند که چگونه یاد بگیرند.هیچ کتابی با استفاده از کلمات و تصاویر برای توصیف جهانی که پیرامون یک جوی کوچک  یا زیر یک کنده ی پوسیده وجود دارد، نمی تواند جایگزین ارزش وقت گذاشتن برای مطالعه ی دقیق چیزهای واقعی شود. کتاب ها و دیگر مواد به کودکان کمک می کنند تا قدرت درک و تجربه را با هم در ذهنشان ایجاد کنند، اما اساس باید بر مبنای مشاهده ی مستقیم و تجربه ی دستکاری کردن گذاشته شود.

جهان بیرون از خانه

کودکان دوست دارند آزاد باشند، در اطراف بچرخند، از درخت بالا روند،انواع توت ها را بچینند، و مخروط های کاج ها را جمع آوری کنند.آنها از کمک به مراقبت از باغ خانواده و تغذیه حیوانات کوچک مثل اردک، خرگوش و مرغ لذت می برند.آن ها خاطرات مادام العمر خود را از روزهایی که صرف پیاده روی با پدر و مادر خود در جنگل، بازی در یک نهر و راه رفتن در امتداد ساحل به دنبال یافتن صدف حلزون می کنند، تشکیل می دهند.شما احتمالا زندگی آزاد فرزندتان را با بیرون بردن او برای گشت و گذار و کمی پرسه زدن با او یا گرفتن او درپشت کولتان آغاز می کنید.

زمانی را برای معرفی او به جهان خودتان اختصاص دهید. حتی نوزادان بسیار کوچک هم جذب مناظر و صداهای بیرونی می شوند-عبور ابرها بالای سر، چشم انداز و بوی گل در باغ، باد و صدای خش خش برگ درختان. همه ی اینها تاثیر قوی و ماندگاری بر جای می گذارند. اینکه آیا تابستان، پاییز، بهار یا تابستان است، هرفصلی زیبایی های مخصوص به خودش را دارد، به چیزهای کوچک اشاره می کنند: یک گل کوچک بیرون آمده از دل برف، یک صدف حلزون زیبا، یک برگ زیبا و کامل. همان گونه که بچه شما بزرگ تر می شود،همانطور که شما درحال راه رفتن هستید شروع کنید به اشاره کردن به چیزهای اشنا در اطراف خود: “نگاه کن اینجا خانه ی مادربزرگ است! گل هایی که او بیرون از خانه اش پرورش می‌دهد چقدر دوست داشتنی هستند!” یا “خدای من، تو می توانی لانه هایی که پرنده ها در درخت ساخته اند را ببینی؟ آنها بعضی روزها تخم می گذارند، و سپس پرندگان کوچکی آن بالا خواهند داشت” .در زمستان وقتی شما ردپای حیوانات را در برف تازه می بینید می پرسید”چه کسی در اینجا راه رفته است؟”

ناظران سیاره

ایده ی دیگر مونتسوری این است که کودکان ناظران زمین هستند و باید یاد بگیرند از مکانهای دور دستی مانندجنگل های انبوه، پوشش های یخ، همچنین طبیعت درون شهر و حومه محافظت کنند و آنها را برای آینده حفظ کنند. به فرزندانتان آموزش دهید که به زندگی احترام بگذارند. درکل، ما همه بخشی از شبکه زندگی  و وابسته به تعادل ظریف درون این جهان طبیعت، برای وجود خودمان هستیم. به عنوان مثال، بچه ها اغلب یاد می گیرند که به زمین به عنوان”خاک کثیف” فکر کنند، اصطلاحی که در بسیاری از مردم چیزی تند و زنننده را تداعی می کند.

به بچه ها آموزش دهید که به خاک غنی و به تمام حیاتی که آن (خاک) به سیاره ما می بخشد احترام بگذارند، به ضرورت مواظبت ازتمام موجودات زنده تاکید کنید. به فرزندتان آموزش دهید که برگ و گل ها را بی هدف نچیند و سپس آنها را به اطراف پرتاب نکند،و فقط آنها را برای یک هدف خوب جمع آوری کند. این خوب است که گاهی اوقات گلهای وحشی را جمع آوری کنید، سپس آنها را خشک یا پرس کنید یا آنها را در گلدان آب قرار دهید تا برای مدت زمانی که امکانش هست حفظ شوند.اما هرگز در چیدن هر گل وگیاهی زیاده روی نکنید. به فرزندتان آموزش دهید که به آرامی بر روی زمین راه رود و تنها به این فکر کند که به چه چیزی نیاز دارد. به فرزند خود یاد دهید که از جنگل ها و مراتع لذت ببرد و چیزی را آنجا رها نکند (زباله نریزد).

به او آموزش دهید که هرگز به بستر نرو اگر دیدی که زباله ای بر روی زمین افتاده است، آن را بردار و نگه دار تا زمانی که بتوانی دورش بیاندازی. این امر به ویژه در مورد بطری ها، شیشه های شکسته، قوطی ها و کیسه های پلاستیکی که نه تنها ناخوشایند هستند بلکه همچنین می توانند به حیوانات هم آسیب برسانند صدق می کند. قوطی ها و شیشه های شکسته را با احتیاط جمع آوری کنید، شما ممکن است که یک کیسه ی پارچه ای قدیمی را بر روی شانه تان حمل کنید، همان طور که فرزندتان بزرگ تر می شود به او یک کیسه بدهید تا او هم زباله ها را جمع آوری کند.

بچه ها دوست دارند کار کنند و بازی کنند.

بچه های کوچک می خواهند که بخشی از جهان شما باشند. برای آنها کاری هرچند کوچک به اندازه ی بازی کردن جالب و لذت بخش است، اگر شانس انجام آن را بدست بیاورند. بهترین روش برای تشویق فرزندتان برای  تلاش در راه مهارت های جدید این است که به آرامی و با دقت و با روشی ساده به او شرح دهید که بتواند بفهمد. سپس به او فرصت و اجازه تمرین کردن و اشتباه کردن، و اصلاح اشتباهاتش را بدهید. سعی کنید به جهان از دید کودکتان نگاه کنید. با مشخص کردن مرزهای روشن و دستورالعمل های دقیق، شما می توانید به او اجازه دهید که یاد بگیرد چطور کارها را برای خودش انجام دهد و به او عزت نفس و اعتماد به نفس دهید که مستقل شده است.

موضوع اندازه اشیا: درگام اول به دنبال ابزار و ظروفی باشید که اندازه ی مناسبی برای فرزندتان دارد. بسیاری از کارهای کودکان خردسال می تواند بسیار راحت انجام شود اگر آنها تجهیزات ساخته شده در اندازه ای که برای سن آنها مناسب است را در اختیار داشته باشند. بسیاری از والدین می توانند مسواک سایز کودک را پیدا کنند، اما همچنین فنجان ها، بشقاب ها، چنگال ها، قاشق ها، آب پاش ها، برس ها و شانه ها و حتی خمیر دندان سایز کودک هم وجود دارد.

اشیای واقعی_ بچه ها به راحتی می توانند چیزهای سرد را هم بزنند، سبزیجات را بشویند، و یا یاد بگیرند که چگونه میز را بچینند. بچه ها همیشه نمی خواهند که کارهایی که ما انجام می دهیم را انجام دهند و پیشنهاد ما این نیست که کودک خردسال را مجبور کنید ظرف هارا بشوید زمانی که او واقعا می خواهد بازی کند. کارد و چنگال سایز کودک بخرید.طرح کلی هر قطعه نشان می دهد کودک شما چگونه میز را می چیند و بشقاب و فنجان را کجا قرار می دهد. اما وقتی بچه ها درخواست میکنند و نشان می دهند که می خواهند کمک کنند،آماده باشید که چگونگی انجامش را به آنها نشان دهید، و اگر شمازمانی را برای سازماندهی آشپزخانه تان و فراهم کردن یک میز کار کوچک بگذارید و برخی از وسایل اساسی سایز کودک هم وجود داشته باشد، آنها بیشتر تمایل می یابند که درخواست کنند،کمک کنند و دوباره و دوباره برگردند.

گام به گام_ بسیاری از کارهایی که ما در طول روز انجام می دهیم شامل چندین مهارت مختلف است که هرکدام از ما در طول راه آنها را فراگرفته است. با شکستن کارها به مراحل کوچک شما می توانید به فرزندتان کمک کنید که در یک زمان کوتاه در هر سطحی از دشواری ماهر و استاد شود. این روش را وقتی می خواهید به فرزندتان آموزش دهید که چگونه جوراب تمیز را در بین لباس های شسته مرتب کند یا گل ها را درگلدان قرار دهد استفاده کنید. در هرمرحله به این فکر کنید که چگونه می توانید آن مرحله را برای ادامه مسیر ساده تر کنید.هرمرحله را همان طور که دارید درعمل نشان می دهید تنها با کلمات محدودی توضیح دهید، بنابراین فرزند شما بجای تمرکز روی آنچه که می گویید روی آنچه که انجام می دهید تمرکز می کند.

سپس به کودکتان اجازه دهید تمرین کند تا شایستگی لازم برای هر مرحله را بدست آورد. یادگیری دوچرخه سواری قیاس خوبی است.هنگاهی که کودکان آماده به کار هستند (تازه کار هستند)،والدین اغلب به آنها یک سه چرخه می دهند و به انها اجازه می دهند که یاد بگیرند که چطورسوار و پیاده شوند،چگونه به آن جهت دهند و چگونه با پدال ها کار کنند.با اینکه سه چرخه ها امن هستند اما آنها معمولا ترمز ندارند و ما باید مراقب باشیم که در چه جاهایی به فرزندانمان اجازه می دهیم آن ها رابرانند. سرانجام زمانی می رسد که کودکان درخواست “دوچرخه بچگانه بزرگ” را میکنند. والدین دوچرخه ای را انتخاب می کنند که اندازه ی آن برای کودکشان مناسب است که این امر با آموزش چرخ زدن همراه می شود.

چرخ های کمکی به نگه داشتن این دوچرخه بسیار بزرگ تر در حالت ایستاده کمک می کنند و به کودک شما اجازه می دهند که از پدال، فرمان و ترمز استفاده کند.به تدریج آنها اعتماد به نفس بیشتر و بیشتری می گیرند تا اینکه از ما درخواست می کنند که چرخ های کمکی را حذف کنیم. قبل از اینکه شما متوجه شوید، آنها تمام انرژی خود را در اطراف دوچرخه شان صرف می کنند و شما دائما باید به آنها یادآور شوید که کلاه ایمنیشان را بپوشند! مرحله به مرحله ، این فرآیند تسلط بر همه ی مهارت ها به وسیله ی برنامه ریزی دقیق و آموزش بردباری و حمایت از سوی پدر و مادرآسان تر می شود. همانطور که فرزند شما رشد میک‌ند و بزرگ می شود چنین درس هایی ادامه پیدا میکنند.

فرآیند آموزش رانندگی نوجوانان یک مثال خوبی از مهارت های زندگی روزمره است که فرزند شما درحالی که تقریبا رشد کرده است آن را فرا می گیرد. تمایل داشتن به چگونگی رو به رو شدن با اختلافاتی که با دوستان به وجود می آید، مدیریت پس انداز،و برنامه ریزی یک دارودسته کوچک، مثال های دیگری هستند.شاید یکی از دشوارترین چیزهایی که باید به عنوان یک پدر و مادر انجام داد زمانی باشد که ما مهارتهای جدید را به فرزندمان آموزش داده ایم و بنابراین به آنها اجازه می دهیم که به عنوان بخشی از زندگی روزمره شان تمرین این وظایف را بدون هیچ دخالتی انجام دهند. ما هرگز به فکرمان هم خطور نمی کند که کودکی که دوچرخه سواری را یادگرفته است دوباره به آموزش چرخ زدن برگردد،اما چگونه است که یک کودک را در مورد پوشیدن کت یا کفش هایش محدود میکنیم ودر تنگنا قرار می دهیم درصورتی که او مدتهاست که می‌تواند ان ها را بدون کمک ما بپوشد؟

حس نظم_ یک عنصراصلی در آموزش مهارت های روزمره به کودکانتان این است که همه چیز را مرتب و منظم نگه دارند. در دوره ی حساس حیاتیشان برای نظم،جهان آنها نیاز به سازماندهی درست دارد. اگر آنها آموزش دیده باشند که جای هرچیزی کجاست و چگونه وقتی کارشان  با وسایل تمام شد آنها را سرجایشان برگردانند، آنها این حس نظم را درونی می کنند و درتمام باقی زندگی این حس همراه آنهاست. به کودکانتان آموزش دهید که دریک زمان تنها یک اسباب بازی یا یک کتاب را از قفسه بردارند و وقتی کارشان تمام شد آنها را به همان جای اولش برگردانند. بسیاری از ما را می توان بی هرج و مرج دانست  بدین صورت که اگر ما وسایل را همه جا رها کنیم و جا بگذاریم این بی هرج و مرجی به سرعت در کل خانه گسترش می یابد.

کودکان بخصوص دراین مورد حساس هستند. درحالی که آنها استاد ایجاد آلودگی هستند،؛ تمیز کردن بعد از آن را بسیار مشکل می دانند. مهم ترین نظریه این است که هرچه شما جلوتر می روید تمیزتر می شوید. درحالی که برخی از کودکان ممکن است با یک “ژن شسته رفته” متولد شده باشند، بچه ها می توانند  از همان شروع، بدون محدود شدن خلاقیتشان و محروم شدن از زمان های سرگرم کننده بازی، کار و بازی را به شیوه ای منظم و مرتب یاد بگیرند. رمز این کار این است که برای ایجاد یک قانون زمینی و تدریجی اما قاطعانه، به فرزندانتان آموزش دهید که همانطور که آنها ممکن است هر چیزی را  برای کار یا بازی از قفسه، برای مدت زمانی که می خواهند انتخاب می کنند، باید وقتی کارشان تمام شد آن را سرجایش برگردانند و امکان ندارد چیزی به تازگی گم شود مگر اینکه اخیرا دور انداخته شده باشد.

بعضی از اسباب بازی ها وقتی که با هم استفاده می شوند بهتر است، مثل مجموعه بلوک های ساختمان سازی یا یک مجموعه از ماشین های اسباب بازی. در این مثال ها همه ی شما نیاز دارید که دو اسباب بازی را در یک مجموعه ترکیب کنید. بچه ها به سادگی می توانند قوانین خاص و ایده هایی در مورد همتا سازی ماشین های اسباب بازی یا بلوک ها یاد بگیرند واین  بهتر می شود وقتی که هم زمان با آنها بازی هم می کنند.مسئله ی اصلی این است که قبل از اینکه کودک خود را به پروژه بعدی هدایت کنید،همه ی ماشین های اسباب بازی و بلوک ها به قفسه برگردند.

برچسب های تصویری- به منظور کمک به فرزندتان برای اینکه هر چیزی را به جای مناسب خودش برگرداند، بر روی سطل های اسباب بازی عکس ها استفاده کنید. شما همچنین می توانید در هر قفسه عکسی قرار دهید که نشان دهد چطور و در کجا همه ی اسباب بازی ها،بازی ها،کتاب ها و دیگر موارد باید گذاشته شوند. این به بچه ها اجازه می دهد که هر زمان که وسایل را از قفسه به منظور بازی،کار،غبارگیری،تمییز کردن،یا بازرسی آنها برای آسیب بر می‌دارند از عکس ها برای کنترل خطا استفاده کنند.

چیدمان کاربردی_ قفسه های پایینی اتاق خوابش و همینطور در اتاق های پیرامونی منزل که شما و خانواده تمایل به صرف زمان در آنجا دارید را برای نگه داری کتاب ها،اسباب بازی ها و بازی های  کودکتان در نظر بگیرید. راه هایی برای جلوگیری از این ور و آن ور رفتن اسباب بازی ها و دیگر قطعات پیدا کنید. که معمولا این شامل استفاده از نوعی ظرف به اندازه کافی بزرگ برای نگه داری تمام قطعات و به اندازه ی کافی محکم که  با استفاده  کردن از هم جدا نمی شود و نمیشکند، می شود. بسته به ماهیت یک اسباب بازی خاص، یک ظرف سنگین پلاستیکی، یک سبد محکم، یک جعبه چوبی محکم، یک شیشه ی بزرگ و یا یک کاسه گزینه های خوبی هستند.

تعریف مناطق بازی/کار_ شما احتمالا نمی خواهید که کودکتان با انگشت روی فرش وسط اتاق نشیمنتان نقاشی کند. شما قطعا نقاشی کشیدن او بر روی دیوار را هم نمی خواهید. در مورد هر اسباب بازی و فعالیتی که شما امکان دسترسی به آن را به فرزندتان می دهید فکر کنید، و جاهایی که هرکدام از اسباب بازی ها با خیال راحت می توانند استفاده شوند، بدون اینکه کثیف کاری صورت بگیرد و یا تمییز کردنش برای فرزندتان دشوار باشد را مشخص کنید.

بعضی از فعالیت ها باید در آشپزخانه و یا در یک اتاق با کف کاشی شده انجام شوند چرا که تمییز کردن مواد غدایی یا رنگ ریخته شده در آنجا آسان تر است.بعضی فعالیت ها ممکن است برای استفاده در اتاق خانواده مناسب باشند، اما نه جایی که افراد در حین رفت و آمدشان روی کودکان پا بگذارند.به همین منوال برخی از فعالیت ها مخصوص فضای باز هستند، و نیاز دارند که در حیاط انجام شوند مثل نجاری یا پرتاپ توپ. برنامه ی خود را طرح کنید و سپس به جای تنبیه  یا انتقاد کردن به خاطر اشتباهات کودکتان به او آموزش دهید که چطور کارها را به درستی انجام دهد.

اگر کودکتان را درحال بازی با یک اسباب بازی در مکانی اشتباه یافتید، او را راهنمایی کنید تا به مکانی که متعلق به این فعالیت است برود. اگر یک کثیف کاری انجام شده است، طبیعی و قابل توجیه است، اینکه از او انتظار داشته باشید آنجا را تمییز کند یا حداقل در تمییز کردن آنجا کمک کند،  بستگی به سن کودکتان دارد.این امر اغلب در مورد کودکان نوپا کاربرد خوبی ندارد. در مورد آن ها پیشگیری تنها دفاع است!به آنها اجازه ندهید که به چیزهایی که نباید استفاده کنند دسترسی داشته باشند، بعضی از وسایل برای کار یا بازی روی مبل مناسب هستند، بعضی ها بهترین استفاده را روی یک میز دارند. با این وجود بسیاری از فعالیت های کودکان لذت بردن از چیزهایی است که به راحت ترین شکل روی زمین پیدا می کنند.

به کودکان خود فرش‌هایی کوچک یا تشکچه هایی برای مشخص کردن مناطق کار/بازیشان بدهید.اسباب بازی ها و پازل ها معمولا در سرتاسر همه ی اتاق ها پخش می شوند اگر شما در جمع آوری آنها به کودکان کمک نکنید. یک حصیر یا تشکچه ی کوچک پهن شده در کف زمین، یک منطقه ی عالی برای کار/بازی بر روی زمین را مشخص می‌کند. برای پروژه های بزرگ تری مثل یک شهر بزرگ ساخته شده از بلوک ها، کودک شما می تواند از دوتا تشکچه با هم استفاده کند. به کودکان خود آموزش دهید که برای قرار دادن تشکچه در یک سبد بزرگ چطور تشکچه خود را باز کنند و ببندند. در مورد اینکه کودک شما چطور می تواند با خیالت راحت و با دقت هر اسباب بازی یا وسیله را از قفس بردارد در جایی که قرار است کار یا بازی کند ،فکر کنید.

اغلب، بهترین راه این است که یک اسباب بازی از ظرف خودش برداشته شود. بعضی از اسباب بازی ها، بازی ها و وسایل به راحتی توسط کودکان حمل می شوند، مثل یک عروسک. دیگر وسایل از جمله بسیاری از قطعات، گاهی اوقات برای حمل توسط کودکان بسار سنگین هستند. دراین موارد، سینی های(جعبه های طبقه ای) کوچکی که کودک شما بتواند برای حمل قطعات موردنیاز به منظور کار با آنها در هنگام سفر استفاده کند، فراهم کنید. به خاطر داشته باشید که کودکان به صورت خودکار و بدون اینکه به آنها بفهمانید، نمی دانند که چطور محتویات داخل سینی را حمل کنند، بنابراین لازم است به آنها نشان دهید و اجازه دهید که دراین باره تمرین کنند. سبدهای کوچک ممکن است برای کودکی که استفاده از سینی برایش دشوار است، راحت تر باشد.

به فرزند خود مراقبت از اسباب بازی و دیگر وسایلش را آموزش دهید. وقتی او چیزی را شکست به جای تنبیه کردنش و یا بجای اینکه به سادگی یک اسباب بازی جایگزین برایش بخرید، وقت بگذارید تا به او نشان دهید که چطور از وسایل به درستی استفاده کند. وقتی یک اسباب بازی، بازی، یا چیز دیگری شکسته شد، ببینید که اگر قابل تعمیر است،از آن به عنوان یک فرآیند برای درس دادن به خودش استفاده کنید.فرزندتان را تشویق کنید تا به شما کمک کند که وسایل را تعمیر کنید،و به او آموزش دهید که چطور خودش به راحتی تعمیر وسایل را انجام دهد.

نشان دهید که چطور شما شخصا مواظب خانه و خانواده خود هستید، و فرزند خود را به انجام کارها به همین ترتیب و به صورت روزانه تشویق کنید. توجهشان را به جزئیات کوچک جلب کنید، مثل کنار هم چیدن تکه های دور ریخته شده کاغذ،مهره یا دیگر زباله های کف زمین.

اسباب بازی های زیبا_بچه ها به مواد طبیعی زیبا مثل چوب، نقره و فلز واکنش نشان می دهند. اسباب بازی ها، وسایل و دیگر اقلامی که کودک شما استفاده می کند را براساس سایز مناسب آن ها، سهولت حمل و نقل و زیبایی انتخاب کنید.هنگامی که شما سینی، کوزه و ظروف دیگر را برای کوکتان به منظور استفاده در مهارت های زندگی روزمره انتخاب می کنید،از تهیه پلاستیک های ارزان قیمت اجتناب کنید و بجای آن در جست و جوی مواد جذاب تری که می توانید بیابید و تهیه کنید، باشید.هدف، طراحی فعالیتی است که علاقه ی فرزند شما را به تصویر بکشد و یک محیط خانگی هماهنگ و زیبا ایجاد شود.

یادگیری مشاهده کوکتان و دنبال کردن پیشرفت او

ما اغلب به عنوان پدر و مادر احساس می کنیم که لازم است فرزندانمان را راهنمایی کنیم،اما مونتسوری معتقد است که به جای راهنمایی کردن ما باید آن ها را دنبال کنیم. شما چه مدت زمانی را صرف تماشای فرزند خود می کنید؟ منظور این نیست که درحالی که مشغول انجام کار دیگری هستید بخشی از توجهتان معطوف به کودکتان باشد. منظور تمرکز توجهتان به صورت کامل و برای مدت زمان طولانی روی فرزندتان است. هیچ راهی بهتر از استفاده از اصول مونتسوری در خانه تان نیست، به طوری که همان طور که نشسته اید برگردید و به آنچه که فرزندتان در حال نگاه کردن، گوش دادن و انجام دادن است نگاه کنید. اگر ما تنها زمانی را صرف توجه به کودکان کنیم متوجه می شویم که آنها به مقدار زیادی در مورد نیازها و علائقشان به ما آموزش می دهند.

چگونه مشاهده صورت بگیرد_شما ممکن است که بخواهید یک دفترچه یا بروشوری کوچک به منظور یادداشت و ثبت مشاهداتتان داشته باشید. به طور منظم، مدت زمانی را برای مشاهده فرزندتان کنار بگذارید. بنشینید جایی که نزدیک او باشید و بتوانید به راحتی او و بچه های دیگری که او درحال بازی با آنهاست را ببینید و به صحبت هایشان گوش دهید. هر ازچندگاهی آنچه را که می بینید یادداشت کنید. با گذشت زمان نوشته های شما گزارش های جالبی در مورد رفتار کودکتان به شما می دهد، هم چنین به شما کمک می کند که به الگوی رفتاری که در یک زمان خاص درحال پدیدارشدن است توجه کنید.

سعی کنید معنی رفتار فرزندتان را تفسیر کنید. وقتی شما متوجه می شوید او علاقه ای به چیزهای جدید نشان نمی دهد، بدون اینکه او را دستپاچه کنید سعی کنید آن را در فرزندتان پرورش دهید. در این مواقع، در مورد راه های معرفی کردن برخی از فعالیت های جدید به نحوی که در فعالیت ها و دستاوردهای فرزند شما تجدید نظر شود، فکر کنید.

چه چیزی مشاهده شود_ به یاد داشته باشید تنها چیزی که شما می توانید به مرور روی فرزندتان حساب کنید، این است که همان طور که آنها رشد می کنند، ترجیهات،علائق و توانایی هایشان به صورت غیرقابل پیش بینی تغییر می کند. هر بار که شما کودکتان را مشاهده می کنید، سعی کنید که تجارب و یافته های قبلی را فراموش کنید و بر روی انچه که واقعا در حال حاضر درحال اتفاق افتادن است تمرکز کنید. همانطور که فرزند شما درحال بازی  کردن است توجه کنید که چه اسباب بازی هایی انتخاب می کند. چگونه از آنها استفاده می کند؟ او تمایل دارد که به تنهایی بازی کند یا به همراه دیگران؟ ایا شما متوجه همه ی الگوها با گذشت زمان هستید؟ ببینید که فرزند شما چطور در اطراف خانه حرکت می کند؟ آیا او به سمت مکانی بی سرو صدا حرکت می کند.به آرامی حرکت می کند، یا با سرعت زیاد؟ آیا اتاقی در خانه شما وجود دارد که فرزندتان ترجیح می دهد که در آنجا باشد؟ به نظر چه چیزی در آن اتاق وجود دارد که او را جذب می کند؟ درهنگام غذا خوردن توجه کنید که فرزند شما بیشتر از چه چیزی لذت می برد.او می‌تواند بدون ریختن نوشیدنی آن را بنوشد و با هماهنگی مناسب بین چشم و دست به صورت مناسب از قاشق و چنگال استفاده کند؟ فرزند شما در هنگام صرف غذا چطور رفتار می کند؟ آیا این زمانی است که او دوست دارد در مورد روز خود صحبت کند؟ همان طور که درحال مشاهده هستید، در مورد دوبار قبلی که با فعالیت فرزندتان مخالفت کردید فکر کنید. هدف شما از این تمرین این است که از کارهایی که او انجام می دهد چیزی یاد بگیرید،نه اینکه او را اصلاحش کنید.

منبع : کودکان؛ دانشمندان کوچک

۵ دلیلی که باید هر شب برای کودکتان کتاب بخوانید

برای کودکان ۳ تا ۸ سال

زمانی که کودکتان را به سوی رختخوابش می برید معمولا برای یک استراحت جانانه آماده می شوید! اما قبل از نثار آخرین بوسه، چیز دیگری لازم است انجام دهید: برایش یک داستان بخوانید. موسسه اقتصاد کاربردی و پژوهش اجتماعیملبورن، و بیمارستان کودکان سینسیناتی هردو می گویند که مهارتهای ادبی و ریاضی کودکانی که ۳ الی ۵ بار در هفته کتاب می خوانند افزایش می یابد. خواندن داستان به وقت خواب تا حدی شبیه پول گذاشتن در بانک و مشاهده ی زیاد شدن آن است. اینجا ۵ دلیل آورده شده که شما بایستی قبل از خاموشی چراغها، برای کوچولویتان داستان بخوانید.

بخوانید: داستان های کودکانه سایت کودک و نوجوان

  1. رابطه محکمتری بسازید

خواندن یک فصل قبل از خواب، وقت رو در رو شدن دونفره یشماست. هیچ ایمیل، کار روزمره، یا تلویزیونی نیست که حواس تان را پرت کند: فقط شما دو تابرای به چنگ آوردن کمی تخیل باهمید.بچه ها هرچه بزرگتر می شوند، سخت تر می توان فضای صمیمانه ی فارغ از مزاحمت پیدا کرد، پس کتاب خواندن شبانه راه شگفت انگیزی برای مستحکم کردن پیوندتان است و به هردویتان چیزی می دهد که با دانستنش درباره همدیگر هیجان زده شوید.

  1. دایره لغات را افزایش دهید

اینکه فرزندتان را در معرض زبان بگذارید ثابت کرده است که دایره لغات شان را توسعه می دهد.کودکتان با لغات جدید و شیوه های مختلفی آشنا خواهد شد که وقتی بداند از آن استفاده خواهد کرد. دایره لغات گسترده، اعتماد به نفس را بالا می برد. درتماس بودن با زبان، تاثیر اجتماعی مثبتی روی کودکان دارد و فرزند شما وقت صحبت کردن در خانه و کلاس، احساس خوب بودن و اعتماد بخود خواهد کرد و این امر حس ناکامی را از بین می برد. برای این کار می توانید در مورد بهترین کتاب های کودک جهان اطلاع کسب کنید.

  1. اخلاقیات را بشناسانید

کتابهای کودکان طرفدار اخلاق خوبند!

خرگوشها با فیلهای صورتی درگیر می شوند، یک جوجه اردک پررو ارزش صداقت را یاد میگیرد، و اتفاقات همینطور جلو می رود. هر شب شما با همدیگر داستانی می خوانید وارزشهای درست و غلط رابه کودکتان یاد می دهید.درباره اهمیت مهربانی و اینکه چرا باید به فکر بقیه هم بود آموزش می دهید. بهترین بخش قضیه این است که این درسها به صورتیکاربردی که کودکتان بتواند بفهمد برایش اثبات می شوند، نه به شکل سخنرانی های سختگیرانه از جانب یک بزرگسال.

  1. تخیلشان را بارور کنید

رها کردن آنان در دنیاهای جدید و خیالی بواسطه ی ورقهای کتاب مورد علاقه شان به آنان کمک خواهد کرد تا یاد بگیرد تخیلش را بکار اندازد.بنگرید که چطور صفحات یک کتاب به دنیای خارج، به حیاط پشتی یا یک تصویر دقیق نقاشی شده وارد می شود.کودکتان یاد می گیرد که تمرکز کند و به توصیفات شما در حین مطالعه،دقیق گوش کند تا در ذهنش خیال بافی کند. هر زمان که یک کارت تولد دست ساز از فردی که شما تقدیرش می کنید دریافت می کنید، این، مهارتی اساسی برای خلاق بودن است!

بیشتر بخوانید: لذت بخش کردن کتاب خواندن در تابستان

  1. سرگرم کننده است!

شاید فراموش کرده باشید که حرف ان کودک کوچک در مورد لباس جدید پادشاه یا کاری که شنل قرمزی کرد چه هیجانی برای شما داشت، اما با مطالعه هر شب داستانها، شما با آن کلاسیک های شگفت انگیز آشنا شده و مثل یک بچه از آن لذت خواهید برد. زندگی شما بعنوان یک بزرگسال با افکار “بالغ” مهمی پر شده است ولیبرای شما و کودکتان جالب است که هرشب با او دل به دریا بزنید. اوقات سرگرمی همواره برای کودکتان مهم است ولی برای شما هم به همان اندازه اهمیت دارد، چه راهی بهتر از این؟ انگار که در حال خوشگذرانی با یک تعداد دوستان اهل داستان دوران کودکی تان هستید!

یکی از مهمترین کارهای والدین، تأمین فرزندانشان با ابزارهایی است که آنان را سوق می دهد تا آدمهایی فوق العاده شوند. خواندن، ابزارهای یادگیری آموزشی و اجتماعی وعاطفی باارزشی ارائه می دهد که تحقیقات نشان می دهد که برای رشد کودکتان، و برای شما پایه محکمی فراهم خواهد کرد.

می توانید از کتابدار مدرسه تان پیشنهاداتی برای کتاب داشته باشید یا از کتابخانه محلی کتابهایی برای فرزندتان امانت بگیرید. برای اعضای خانواده کارت عضویت کتابخانه بگیرید. همچنین می توانید برای بچه ها در تمام رده های سنی، داستان های مخصوص کودکان را در سایت ما برای کودک خود بخوانید.

منبع : ۵ دلیلی که باید هر شب برای کودکتان کتاب بخوانید

کمک به یادگیری زبان کودک (۳ تا ۷ ساله)

والدین یادگیری را بالا میبرند و می توانند به موفقیت کودک در مدرسه کمک کنند.

زبان اول کودک خود را تمرین کنید

اگرچه یادگیری زبان انگلیسی مهم است به همان اندازه مهم است که کودک شما به صحبت کردن زبان اول خود ادامه دهد. این به او کمک خواهد کرد که انگلیسی را سریعتر یاد بگیرد. مهارتهای خوب در صحبت زبان در خانه اعتماد به نفس را خواهد ساخت. اینجا تعدادی کار هست که شما میتوانید با کودک به زبانی که در خانه صحبت میکنید انجام بدهید:

  • با یکدیگر صحبت کنید و تجارب خانواده را به اشتراک بگذارید
  • نامه هایی به اعضای خانواده بنویسید
  • تکالیف مدرسه را باهم مرور کنید
  • موضوعات متفاوت را بخوانید
  • در مورد کتابها، فیلم ها، برنامه های تلویزیونی و اتفاقات بحث و گفتگو کنید
  • در یک کتابخانه عمومی ثبت نام کنید
  • اغلب به کتابخانه عمومی سر بزنید و کتابهایی را به زبان اول کودکتان یا انگلیسی امانت بگیرید
  • علایق و سرگرمی های کودکتان را تشویق کنید

برای آموزش کودک خود بیشتر بخوانید:

آموزش کودک و نوجوان

اگر کودک شما در دوره ابتدائی است، اینجا روشهایی وجود دارد که شما می توانید به آنها برای موفقیت در مدرسه کمک کنید.

  • اشعار کودکانه و ترانه هایی را بهمراه حرکات دست در زبان انگلیسی و زبان اول خود بگویید.
  • با کودکتان برای او هر روز در زبان انگلیسی و یا زبان اول خود بخوانید ( حداقل ده دقیقه در روز)
  • به کودکتان نشان دهید شما چگونه نوشتن را استفاده می‌کنید.
  • فرصتهایی را برای نمایش نام کودکتان پیدا کنید
  • به جای صدای حروف از نام حروف استفاده کنید
  • حروف مغناطیسی را برای خانواده جهت نوشتن و خواندن پیامها تامین کنید
  • یک محیط کار تعریف شده واضح را فراهم کنید و مصالح ضروری را تامین کنید جهت تمرین زودهنگام خواندن و نوشتن.
  • اتفاقات و افراد داخل کتاب را با ایده ها و تجارب خود مقایسه کنید.
  • از یک تخته پیام رسانی برای ارتباط با اعضای مختلف خانواده استفاده کنید و حرف ها و پیام های خود را روی ان به صورت روزانه بنویسید.
  • به اعضای خانواده نامه، کارت تبریک و پیام بنویسید و انها را تشویق به جواب دادن کنید.
  • جدول متقاطع کلمات ساده و پازل جستجوی کلمه را امتحان کنید.

بیشتر بخوانید:

رشد زبان کودک: ۱۰ تا ۱۲ ماهگی

اینجا روشهایی وجود دارد که شما می‌توانید به رشد سواد نوجوان خود و مهارتهای حساب هنگامی‌که به دبیرستان انتقال میابند کمک کنید.

  • مقالات روزنامه را بخوانید، تلویزیون نگاه کنید و پوشش خبری رادیو را گوش کنید و درباره مجلات و ژورنالها بحث و گفتگو کنید.
  • لیست های خرید را با یکدیگر آماده کنید و قیمت ها، اندازه ها و برند ها را مقایسه کنید. این روش خوبی برای استفاده از آگهی های آخر هفته برای پیدا کردن بهترین تخفیف میباشد.
  • به آگهی ها باهم نگاه کنید و برآورد کنید که شما چه مقدار پول میتوانید پس انداز کنید اگر برندهای مختلف را بخرید.برای مثال، قیمت های لباس را در فروشگاه های مختلف یا تجهیزات ورزشی را در فروشگاه های وسایل ورزسی مقایسه کنید. همچنین این یک روش خوب برای آموزش نوجوانتان درباره پیدا کردن قیمت های خوب میباشد.
  • کوپن ها را جمع کنید و ببینید شما چقدر میتوانید پس انداز کنید
  • بازیهای منطقی ریاضی بازی کنید یا با یک ماشین حساب یا کامپیوتر کار کنید.
  • نمودار اطلاعات متفاوتی را رسم کنید، شاید برای مصرف گاز خانواده، صرف وقت تماشای تلویزیون، صرف زمان در اینترنت یا برای گوش دادن به سی دی و دیگر موسیقی ها، و با نوجوان خود درباره نمودار بحث و گفتگو کنید.
  • با نوجوان خود درباره محیط زیست گفتگو کنید. از او بخواهید به استفاده برق نظارت کند و به باغبانی و برنامه های بازیافتی کمک کند.
  • بازیهای زبانی و املایی بازی کنید. مانند خط خطی کردن، لولو بازی (Boggle) یا بازی اسم و شهرت و املای صحیح و معانی درست کلمات را جستجو کنید.
  • نوجوان خود را برای خواندن بصورت مستقل تشویق کنید. او می‌تواند مجلات، روزنامه ها، کتابهای کمیک یا هرچیزی را به انتخاب خودش بخواند.
  • یک حس مسئولیت را با کودک خود بواسطه اختصاص کارهای منظم رشد دهید. برای مثال، آماده کردن میز، خالی کردن ماشین ظرف شویی، تمیز کردن اتاق، لباس شویی، گرد گیری و مقدمات پخت و پز.

با نوجوان تان یک برنامه برای کارهای روزانه خانه، تکالیف و بازبینی ایجاد کنید. جای خوبی برای خواندن پیدا کنید:

  • بدون حواس پرتی ( تلویزیون، تلفن، استودیو، بازیهای ویدئویی). یک علامت «مزاحم نشوید» قرار دهید اگر ضروری است.
  • یک صندلی مناسب و میز با یک سطح صاف که عاری از درهم ریختگی است.
  • نورپردازی خوب

مطمئن باشید که نوجوانتان موارد زیر را داراست:

  • دستور کار مدرسه با تکالیف ذکر شده
  • کتابهای درسی، نوشت افزار
  • دسترسی به کامپیوتر ( اختیاری)
  • دیکشنری ( لغت نامه)

پیشنهاداتی جهت حفظ عادات خوب مطالعه هنگامیکه تکلیف خانه اختصاص داده شده وجود ندارد.

اگر کودک شما می‌گوید که هیچ تکلیفی برای هر روز وجود ندارد، کارهای زیر میتواند استفاده شود.

  • شروع به کار بر روی موضوع بعدی که در کلاس پوشش داده شده.
  • رئوس مطالب تکلیف بعدی مقتضی را طراحی کنید.
  • یاداشتهای قبلی را مرور کنید.
  • فرمولهای علمی و ریاضی را تمرین کنید.
  • کودک خود را در تکالیف فعال بکار بگیرید، مانند آماده سازی یک پروژه که یادگیری جدیدی را در یک واحد تکمیل شده نشان می‌دهد. درباره این فصلی که خود او نوشته بنویسید یا صحبت کنید.

منبع : کمک به یادگیری زبان کودک (۳ تا ۷ ساله)