6 مورد از نشانه های طلاق

6 مورد از نشانه های طلاق

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

طلاق نباید شما را شگفت زده کند – نشانه های آن مشخص است!

.

اگر چه در طلاق مردها نیز می توانند برای تصمیم گیری در طلاق شروع کننده باشند اما در 75 درصد از موارد این زنها هستند که درخواست طلاق می کنند. ممکن است طرف مقابلی که از او درخواست طلاق شده به حدی از زندگی ناراضی باشد که به راحتی انجام این کار را بپذیرد و یا بر عکس مخالفت کنند و بر ادامۀ زندگی اصرار ورزد و معتقد باشد اگر کمی بیشتر صبر کنند و تحمل داشته باشند مشکلاتشان حل می شود. در برخی موارد زوجی که از او درخواست طلاق شده کاملا مشکلات زندگی شان را انکار می کند و از این درخواست شوکه می شود و معتقد است که زندگی آنها بسیار موفق بوده است و همسرش با این درخواست طلاق عقل خود را از دست داده است.

مسئله داشتن عقیده ای مشترک در طلاق امر بسیار مهمی است زیرا این مسئله مشخص می کند که طلاق گرفتن زوجی می تواند به طور توافقی انجام گیرد و یا اتفاقی تلخ تر با مشکلات بسیار باشد.

هدف از این مقاله تشریح موقعیتی که در آن زوجین طلاق را حتمی تصور می کنند. هدف این است که به زوجین گوشزد کنیم نشانه های طلاق را جدی بگیرند تا زمانی که بحث طلاق را یکی از زوجین مطرح می کند طرف مقابل شوکه نشود. اکثر افراد زمانی که بحث صلاق می شود نشانه های آن از مدت ها پیش در زندگی آن ها دیده شده است. در اینجا هدف این نیست که دلایل شکست در ازدواج را بیان کنیم بلکه می خواهیم به بررسی و تشریح نشانه های طلاق در زندگی زناشویی افراد بپردازیم و به آنها کمک کنیم که این نشانه ها را بسیار جدی بگیرند و از کنار آن به راحتی رد نشوند.

ازدواج به یکباره نمی شکند بلکه به مرور مورد فرسایش قرار می گیرد. هر باری که در زندگی زوجین اتفاق ناخوشایندی می افتد و یکی از زوجین از دیگری می رنجد و این مسئله بدون معذرت خواهی و ترمیم عاطفی بسته می شود، هر باری که یکی از زوجین در شناخت نیازهای عاطفی دیگری شکست می خورد و نسبت به آن بی اعتنا می شود این تحلیل و فرسایش اتفاق می افتد. هر باری که طرفین از بحث کردن دربارۀ مشکلاتشان طفره می روند زیرا می دانند که این بحث و گفتگو نتیجه ای نخواهد داشت و هر باری که یکی از زوجین از داشتن رابطه جنسی خودداری می کند زیرا از نظر عاطفی در شرایط مناسبی قرار ندارد این ازدواج شکننده تر و فرسایشی تر می شود.

دلایل متعدد دیگری برای وجود این تحلیل و فرسایش در ازدواج وجود دارد مثل توجه بیش از اندازه به مسائل شغلی و یا مسئل مربوط به فرزندان که باعث می شود زوجین نسبت به نیازهای یکدیگر بی توجه شوند و تمام تمرکز و انرژی خود را صرف کار و بچه ها کنند. حتی در برخی موارد فاش شدن برخی رابطه های پنهانی و نامشروع یکی از زوجین به ازدواج ضربۀ بزرگی می زند و این فرسایش را به حداکثر می رساند.

حال چگونه این فرسایش و تحلیل هایی که رابطۀ زوجین در طول زمان پیدا می کند ازدواج آنان را به مرحلۀ طلاق می کشاند؟

دفعه ی بعدی که شما زوجی را در رستوران دیدید که سر یک میز نشسته و در سکوت مشغول خوردن غذا هستند رابطۀ چشمی ای با هم ندارند و با هم صحبتی نمی کنند بدانید رابطۀ بین آنها بسیار سرد و بی احساس است و حتی شاید رابطۀ آنها نیز در آستانۀ طلاق باشد. البته شاید به این زودی ها بین انها این اتفاق نیفتد افراد بسیاری هستند که با وجود مشکلات زناشویی بسیار باز هم به ازدواج خود ادامه می دهند زیرا از طللاق و عواقب آن می ترسند اما حداقل یکی از آنها و یا حتی هر دو به طلاق فکر کرده اند و یا زمانی بوده که تصمیم به جدایی داشته اند.

در اینجا شش نشانۀ طلاق را بیان می کنیم البته نشانه های بسیار دیگری نیز وجود دارند اما  این شش مورد از مهم ترین آنها هستند.

1- حل و فصل نکردن اختلافات

محقق معروف جان گاتن بیان می کند که فقدان وجود روابط اثر بخش باعث می شود که زوجین در ازدواج شکست بخورند اما علاوه بر این وجود درگیری و کشمکش هایی که بدون راه حل و بی نتیجه رها می شوند نیز در این میان تاثیر بسزایی دارد. افرادی که راه حل مناسبی برای پر کردن فاصله ها و حل مشکلاتشان انتخاب نمی کنند و سعی می کنند که با خودداری کردن از گفتگو و بحث دربارۀ مشکلاتشان وجود آنها را نادیده بگیرند ضربۀ بزرگی به رابطه می زنند. در برخی موقعیت ها زوجین به مرحله ای می رسند که از صحبت کردن و گفتگو با یکدیگر ناامید می شوند و می دانند که این گفتگو به جایی نخواهد رسید و نتیجه ای نخواهد داشت و به راحتی هر دو طرف از صحبت کردن با یکدگیر امتناع می کنند. در موقعیت دیگری شاید یکی از طرفین و یا هر دو به این گفت و گو به  شکل یک درگیری و دعوا بنگرد که در آن باید پیروز شود و دیگری را مطیع خود سازد. اما در نهایت در این میان چه اتفاقی می افتد. این فاصله هر روز زیادتر می شود و مشکلاتشان حل نشده روی هم انباشته می شوند و در نهایت به شکست در ازدواج می رسند.

2- طلاق عاطفی

وجود روابط احساسی حداقل چیزی است که برای حفظ صمیمت رابطه و ادامۀ آن نیاز است و در این رابطه احساسات هر دو طرف بخش مهمی از رابطه است و باید نسبت به هم گرم و صمیمی باشند. وجود رابطه ای با صداقت بدون ظاهر سازی، گرم و پرحرارت از عناصر اولیه و ضروری یک رابطۀ محکم و صمیمی است.

3- سردی و بی احساسی

احساس معمولا همراه با سردی و خالی از علاقه و صمیمت می شود. اگر همسرتان از نظر احساسی نسبت به شما سرد و بی احساس شده است شاید دیگر به شما عشقی ندارد. افرادی که معمولا زندگی آنها به طلاق کشیده شده است معمولا می گویند دیگر در آن زندگی عشقی احساس نمی کردیم و این بی احساسی بستگی دارد که هر یک از طرفین تا چه حد به سردی رسیده باشند.

4- فقدان رابطۀ جنسی

رابطۀ جنسی نشان دهندۀ گرمی و حرارت در رابطۀ احساسی است. زمانی که زوجین به مدت طولانی با هم رابطۀ جنسی ندارند این مسئله نشان قابل اتکایی بر وجود سردی و مرگ تدریجی رابطۀ آنها خواهد بود. هم چنین اگر یکی از زوجین متمایل به برقراری رابطۀ جنسی نباشد و لذتی از آن نبرد نشان دهندۀ آن است که ازدواج آنها در حال فرسایش و تحلیل رفتن است.

5- توجه بیش از اندازه به مسائل خارج از رابطۀ زناشویی

ازدواج های سرد و خالی بسیار خسته کننده هستند. برخی زوجین سعی می کنند این سردی را با توجیه بیش از اندازه بر فرزندان و یا پرداختن به فعالیت هایی که مربوط به اموری غیر از زندگی زناشویی شان است جبران کنند. برخی زوجین سعی می کنند تمرکز خود را بیشتر بر امور شغلی خود قرار دهند و تا دیر وقت سر کار می مانند تا مدت زمانی که قرار است با یکدیگر باشند را به حداقل برسانند و هر اندازه که زوجین بخواهند گرما و صمیمت رابطۀ عاطفی خود خارج از رابطه زناشویی شان جستجو کنند سردی و فاصلۀ بین آنها بیشتر می شود. اکثر این افراد در محیط کار دوستانی پیدا می کنند که با ایجاد رابطۀ احساسی و عاطفی با آنها سعی می کنند سردی رابطه زناشویی خود را به فراموشی بسپارند.

6- آمادگی برای زندگی مجردی

من زوجی را به خاطر می آورم که در آستانۀ طلاق بودند و سالها پیش بر روی آنها کار می کردم. مرد در برنامۀ طلاق، خانه ی خود را برای بار دوم در رهن قرار داد تا بتواند هزینۀ عمل کاشت مو را فراهم کند تا شانس خود را در یافتن همسر جدید بالا ببرد. هر چند این مورد به نظر غیر منطقی و افراطی می رسد اما معمولا افرادی که زندگی تازه ای را شروع می کنند در گام های نخست به بهبود ظاهر خود می پردازند و مشغول فعالیت های ورزشی مانند حفظ تناسب اندام و گرفتن وقت آرایشگاه می شوند تا ظاهر خود را تغییر دهند. معمولا زن هایی که خانه دار بودند به امور تازه ای علاقه نشان می دهند مانند کار کردن و به دست اوردن استقلال مالی از همسر. ما بسیاری از اوقات افرادی را که در شرف اقدام برای طلاق هستند می بینیم که به فعالیت های ورزشی مانند تنیس و یا گلف بدن حضور همسرشان می پردازند و به ساختن روابط اجتماعی به عنوان فردی مجرد روی می آورند.

چه کاری باید انجام دهیم؟

اگر شما خود را در موقعیت هایی مانند موقعیت های بالا یافتید بدانید که ازدواج به مشکل جدی ای خورده است.

ما سعی نداریم نقطه یا مرزی را که یک ازدواج به شکست می انجامد را به صورت دقیق مشخص کنم اما می توانم بگویم که این علائم و یا حداقل بیشتر آنها در هر طلاقی که اتفاق می افتد وجود دارد. کوچکترین کاری که شما می توانید انجام دهید شروع کردن گفتگویی صادقانه و طولانی با همسرتان است. اگر نمی توانید این گفتگو را بدون وارد شدن به مشاجره و کشمکش و متهم کردن یکدیگر که تنها اوضاع را  بدتر می کند انجام دهید سعی کنید در یک جلسه مشترک با حضور مشاور خانواده مشکلات خود را بیان و حل کنید. زیرا حتی در صورتی که در پایان تصمیم به طلاق بگیرید اقدام زودتر شما برای رو به رو شدن با مشکل و برنامه ریزی برای یک جدایی مسالمت آمیز و توافقی شانس شما را برای طلاقی خوب و یا پیامدهای ویرانگر کمتر افزایش می دهد.

منبع: com.مشاوره-خانواده

خشم و پرخاشگری در نوجوانان

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

اگر شما سرپرست یک نوجوانی باشید که نسبت به شما خشمگین، سلطه جو یا پرخاشگر می شود، شما ممکن است نسبت به آنها احساس ترس کنید. هر تماس تلفن یا ضربه زدن در، می تواند حامل این خبر باشد که پسر شما آسیب دیده است ، یا  به طور جدی ، به دیگری صدمه زده است.

البته، نوجوانان دختر هم به همین صورت عصبی می شوند، ولی این عصبانیت معمولا به صورت شفاهی نه فیزیکی، ابراز می شود. برای کودکان ، پرت کردن وسایل، ضربه زدن به در، یا سوراخ کردن دیوار، در زمانی که عصبی هستند یک کار معمول می باشد، ممکن است برخی از این اقدامات به سمت شما و به منظور آسیب رساندن به شما صورت گیرد.  ولی شما مجبور نیستید که تحت شرایطی زندگی کنید که از طریق این رفتارهای خشن، تهدید شوید.

طرز رفتار با نوجوان خشمگین

خشم می تواند یک هیجان چالش برانگیز برای بیشتر نوجوانان باشد، همچنان که این عامل باعث می شود که این افراد حالت هایی از قبیل ناامیدی، خجالت، ناراحتی، آسیب دیدن، ترس، یا آسیب پذیری را احساس کنند. در زمانی که نوجوانان نتوانند با این احساسات مقابله کنند، ممکن است سعی کنند با حرف های خود بقیه را ناراحت کنند، یا خودشان و دیگران را با خطری مواجه کنند. در دوره نوجوانی، برای بسیاری از پسرها شناخت احساسات بسیار سخت است، تنها گذاشتن آنها، باعث می شود که آنها قادر به بیان احساسات خود باشند، یا درخواست کمک بکنند.

چالش های مربوط به والدین برای کمک به نوجوانان، به منظور غلبه بر عواطف و تعامل با خشم، از طریق روشهای موثر تر، عبارتند از :

ایجاد قانون و پیامدهای مرتبط با هر عمل.

در زمانی که هر شما و فرزندتان آرام هستید، توضیح دهید که احساس عصبانیت به طور کلی نادرست نیست،  ولی روش های غیر قابل پذیرش برای بیان آن وجود دارد. برای مثال، اگر نوجوان شما حرف‌های نادرست و پرخاشگرانه نسبت به شما بزند،  او مجبور است که با پیامدهای مربوط به آن مواجه شود – از دست دادن برخی مزایا، یا در صورت لزوم دخالت پلیس. نوجوانان، در زمان کنونی، بیشتر از هر زمان دیگری، به قوانین نیاز دارند.

دلایل پشت خشم را بیابید.

آیا بچه شما ناراحت یا افسرده است؟ برای مثال، آیا او احساس نابسندگی  و نارسایی می کند که به دلیل امکاناتی است که هم سن و سال های وی دارند ولی او ندارد؟ آیا نوجوان شما، فقط به یک فردی نیاز دارد که بدون هیچ قضاوتی، حرف های وی را بشنود؟

نسبت به علائم هشدار دهنده و عوامل تحریک کننده خشم، آگاه باشید.

آیا فرزند نوجوان شما سردرد دارد یا قبل از اینکه عصبانیت خود را نشان دهد، شروع به پیاده روی می کند؟  یا اینکه، آیا کلاسی در مدرسه هست که وی در آنجا تحریک به خشم شود؟  زمانی نوجوانان قادر به شناسایی علائم هشدار دهنده هستند که دمای بدن آنها بالا رود،  این امر به آنها اجازه می دهد که شروع به قدم زدن کنند تا عصبانیت خود را، قبل از اینکه غیر قابل کنتر باشد، متوقف کنند.

به فرزندتان کمک کنید که روش های مناسب تری و سالم تری برای بیان خشم پیدا کنند.

تمرین و ورزش، ورزش های گروهی، حتی ضربه به کیف یا بالشت، می تواند برای نشان دادن تنش و خشم، مفید باشد. همچنین بیشتر نوجوانان از هنر یا نوشتن، به منظور ابراز خشم خود، به صورت خلاقانه استفاده می کنند. رقص یا بازی کردن بلند، و همچنین موسیقی خشمگین می تواند عصبانیت آنها را کاهش دهد.

برای فرزند خود فضایی اختصاص دهید که تنها باشد.

زمانی که فرزند شما عصبانی باشد، به وی اجازه دهید که در یک جایی تنها بشیند، و این فضا باید مکانی باشد که در آن احساس آرامش و خونسردی دارند. در زمانی که فرزند شما خشمگین است، او را دنبال نکنید و به اصرارتان ادامه ندهید یا از وی توضیح نخواهید؛ این امر تنها منجر به طولانی شدن عصبانیت و شدت گرفتن آن می شود، یا حتی منجر به تحریک واکنش فیزیکی آنها شود.

خشم خود را کنترل کنید.

در صورتی که خشم خود را کنترل نکنید، شما نمی توانید به نوجوان خود کمک کنید. همانطور که مفهوم آن هم سخت می باشد، شما مجبور هستید که آرام باشید و تعادل خود را حفظ کنید و اینکه فرزند شما چقدر نسبت به شما خشمگین هست، بی اهمیت می باشد. اگر شما یا دیگر اعضای خانواده شما بر سر هم جیغ بکشند و فریاد بزنند، همدیگر را بزنند، یا وسایل را پرتاب کنند،  نوجوان شما به طور طبیعی فرض می کند که این روش‌ها برای بیان خشم، به نحوه مناسب، می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

اگر احساس کنید که نوجوان شما، شما را تهدید می کند

هر فردی این حق را دارد که احساس امنیت فیزیکی نماید.

اگر نوجوان شما نسبت به شما عصبانی شود، فورا به وی کمک کنید. در صورت لزوم، با دوستان ، بستگان ، یا پلیس تماس بگیرید. این بدان معنا نیست که شما بچه خود را دوست ندارید، ولی امنیت شما و خانواده شما، همیشه باید در اولویت قرار گیرد.

منبع: کودک و نوجوان

پنج روش برای داشتن ازدواج موفق

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

 

ازدواج معمولا دو انسان متفاوت را به هم ارتباط می دهد. جای تعجب نیست که درگیری‌هایی که در این ارتباط اتفاق بیافتد. ولی با رعایت کردن چند مورد می توانید ازدواج تان را تقویت کنید.. این روش ها برای داشتن خوشبختی و ازدواج سالم  به شما کمک می کند.

1. یادگیری مقابله با مشکلات

حتی در شادترین ازدواج ها نیز چالش به وجود می آید واختلافات می تواند روابط را تحت تاثیر قرار دهد. شما یاد می گیرد که مشکلات را به صورت منطقی و نه به صورت مقابله ای رفع کنید. سعی کنید که به نظرات شریک زندگیتان گوش دهید و نظرات او را جویا شوید. سپس از او بخواهید که به نظرات و شرایط شما گوش دهد و توجه کند. ابراز نظرها به صورت منطقی می تواند به شما کمک کند که تجزیه و تحلیل کنید که چه چیز متفاوتی بین شما و همسرتان به وجود آمده است.

2- صبور باشید

صبوری در رابطه با شریک زندگی تان به شما فرصت می دهد که بیشتر در مورد یکدیگر بدانید، و می فهمید که چگونه مشکلات به وجود آمده اند. در نتیجه شما آگاهی عمیق تری نسبت به شریک زندگی تان پیدا می کنید و راه حلی برای حل مشکلات پیدا می کنید. این مسئله به شما کمک بزرگی می کند تا ازدواج صلح امیز و عاشقانه داشته باشید.

3- مثبت اندیش باشید

مثبت نگری باعث می شود در اغلب مواقع کارهایی انجام دهید که به نظر غیر ممکن می آید. اگر شما در مورد ازدواجتان افکار مثبتی داشته باشید شما در رسیدن به دلایل مثبت پافشاری بیشتری خواهید داشت. مطالعات نشان داده است که کسانی که در رابطه با دیگران افکار مثبتی دارند زندگی مناسبتری با شریک زندگی شان دارند. مثبت نگری باعث می شود که شما و شریک زندگی تان اراده بیشتری در حل مشکلات غیر قابل پیش بینی در زندگی و ازدواج داشته باشید.

4- بخشنده باشید

بشر جایز الخطاست و برخی مواقع افراد کارهایی انجام می دهند که شریک زندگی شان ناراحت می شود.برای داشتن یک ازدواج تحمل و بخشش باید در هسته ی اصلی رابطه مشترک باشد. کینه ورزی تنها باعث آسیب زدن به روابط می شود، و موجب مقابله و حتی تمام شدن زندگی مشترک می شود. به هر حال شما می توانید و باید یاد بگیرید که بخشنده باشید. هیچ کس کامل نیست، ولی اگر شما می توانید بخشنده باشید این مسئله می تواند به رابطه شما با شریک زندگی تان استحکام ببخشد.

5- به راحتی تسلیم نشوید

ازدواج به معنی انتخاب یک شریک زندگی برای همراه شدن با یکدیگر در زندگی است. متحد بودن در زندگی باعث می شود که  در مقابله با مشکلات قوی تر باشید. حل کردن مشکلات در زندگی باعث می شود که شما در ارتباطات بهتر و قوی تر باشید. با اولین درجا زدن در زندگی تسلیم نشوید و با یکدیگر همکاری کنید و نسبت به زندگی تان تعهد داشته باشید.

ازدواج یک چیز گرانبهایی است که شما خودتان و شریک زندگیتان آن را به دست آورده اید. این پروسه همیشه به آسانی به دست نمی آید، ولی وقتی به صورت منطقی آن را به دست می آورید می تواند برای شما یک پاداش باشد. یاد بگیرید که مشکلات را با یکدیگر حل کنید. در رابطه با شریک زندگیتان صبور باشید، و به شریک زندگی تان شانسی برای رشد و شکوفایی در ارتباطتان بدهید. نزدیکی مثبت باعث می شود که امیدواری نسبت به ازدواجتان بیشتر شود، و دوام ارتباط زناشویی بیشتر شود. برنده ها زود تسلیم نمی شوند، بنابراین با یکدیگر همکاری کنید تا یک ازدواج قوی، موفق و مهم تر از همه شادی داشته باشید.

منبع: com.مشاوره-ازواج

فواید خوش بینی بر سلامتی:ما را به یک مافوق انسان تبدیل می کند.

 

موانع موجود را بردارید، از بدبینی دست بردارید ! خوشبین بودن یک عامل کلیدی برای شکست ناپذیری می باشد.

با وجود تلاش های بسیار ما برای حفظ سلامتی از طریق ورزش و تمرین، ما همواره با یک خطر مربوط به اسیب دیدن مواجه هستیم. آیا می توان این آسیب را با استفاده از خصوصیات و ویژگی های شخصی تحت کنترل در آورد؟ اجازه بدهید که وارد بحث مربوط به منافع خوش بینی شویم.

اخیرا یک مطالعه در انگلستان، تاثیرات خوش بینی را بر قابل پیش بینی بودن صدمات ، و عملکرد بعد از آسیب دیدن، مورد آزمون قرار داده است و به این نتیجه رسیده است که با افزایش سطح خوش بینی، در مردان و زنان ورزش کار ، احتمال صدمه دیدن در این افراد کاهش می یابد.

به نظر می رسد افراد خوش بین، در بهبود سلامتی خود ، فعال تر باشند. آنها به طور مناسب تری، استراحت و تغذیه را مدیریت می کنند، و در موقعیت های مناسب و تعداد و طول مدت مناسب، ورزش انجام می دهند. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که واکنش های استرس، در طول موقعیت های فیزیکی سخت آنها وجود نداشت.

افراد خوش بین فعالانه به دنبال ارتقای سلامتی خود هستند، در حالی که همچنان ریکاوری انجام می دهند، و در این شرایط، به احتمال پایین تری دچاراحساسات منفی، از قبیل افسردگی، بی قراری، یا گوشه گیری می شوند، مواردی که احتمال تکرار شدن صدمات را افزایش می دهد.

آینده ای را تصور کنید که از امروزتان بهره می گیرد

خوش بین بودن و بد بین بودن، از طریق انتظارات عمومی مشخص می شوند، که نتیجه آنها، به ترتیب، مثبت و منفی خواهدشد. در حالی که تحقیقات نشان می دهند که خوش بین ها، بهزیستی روانی بیشتری را نسبت به بدبین ها تجربه می کنند، در هنگام سختی های زندگی مثبت ماندن نسبت به آینده بسیار سخت است.

تحقیق نشان داده است که داشتن بهترین تصور از خود ممکن، می تواند خوش بینی را افزایش دهد. تصور بهترین خود ممکن شامل تفکر و نوشتن در مورد خصوصیات آینده، با استفاده از ویژگی های ایده ال و بهترین دست آورد ها می باشد.

محققان در دانشگاه اوبرو به این نتیجه رسیدند که دانشجویانی که در مورد بهترین خود ممکنشان تفکر می کنند می نویسند و این وضعیت را تصور می کنند، نسبت به افرادی که این کار را برای یک روز معمولی از زندگی خود انجام می دهند، افراد خوش بین تری هستند. محققان این مطالعه بر این عقیده اند این امر بدین علت است که آنها بهترین خود ممکن خود را به اهدافشان متصل می کنند.

یک فرد با بهبود شرایط دسترسی به یک هدف، یک وضعیت خوش بینانه تری را تجربه خواهد کرد. در حقیقت، تفکر در مورد یک وضعیت مثبت مانند رفتار یا حرکت به سمت ان هدف می باشد و منجر به افزایش اعتماد به نفس در فرد موفق خواهد شد.

خوش بین بودن به شما اجازه می دهد طول عمر بیشتری داشته باشید

مطالعات متعددی به این نتیجه رسیدند که خوش بین بودن، با طول عمر در ارتباط است، همچنان که احساس فیزیکی و روانی خوب هم، در مقایسه با بدبینی تاثیر گذار است، که قبلا بحث شده است.

یک مطالعه در ایالات متحده، در حدود 100000 نفر را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که افراد خوش بین، نسبت به افراد بد بین، به احتمال کمتری در اثر بیماری گرفتگی رگ قلب یا دیگر عوامل می میرند و اختلاف مرگ بین این افراد ، بالای هشت سال می باشد. مطالعات مشابه دیگری نیز صورت گرفته است که ارتباط ما بین خوش بینی و وضعیت سلامتی خوب را تایید کرده اند.

باور داشتن این امر که چیز های خوبی در زندگی خواهد افتاد، یک خوش بینی مستقل از موقعیت خاص می باشد، و دارای ارتباط قوی با نرخ ریکاوری بهبود یافته، بعد از عمل جراحی و نرخ افراد زنده مانده بعد از رشد سرطان، می باشد.

بنابراین، این امر برای شما چه پیامی دارد؟ آیا در طول برنامه روزمره خود، کارهایی را برای افزایش طول عمر خود و زندگی سالم انجام می دهید؟ احساس راحتی داشته باشید و در زیر برای ما کامنت بگذارید!

منابع:

Carver, C. S., &Scheier, M. F. (2001). Optimism, Pessimism and SelfRegulation. In E. C. Change

(Ed.), Optimism and Pessimism: Implications for Theory, Research and Practice (pp. 3152). Washington DC: American Psychological Society.

Hefferon, K., &Boniwell, I. (2011). Positive Psychology: Theory, Research and Applications, Berkshire: Open University Press.

King, L. A. (2001). The Health Benefits of Writing About Life Goals. Personality and Social Psychology Bulletin, 27(7), 798–807.

Peters, M. L., Flink, I. K., Boersma, K., & Linton, S. J. (2010). Manipulating Optimism: Can Imagining a Best Possible Self Be Used to Increase Positive Future Expectancies?,Journal of Positive Psychology, 5(3), 204211.

Scheier, M. E., & Carver, C. S. (1987). Dispositional Optimism and Physical Wellbeing: The Influence of Generalised Outcome Expectancies on Health. Journal of Personality and Social Psychology, 55(2), 169–210.

Wadey, R., Evans, L., Hampton, S. & Neil, R. (2012). Effect of dispositional optimism before and after injury. Medicine and Science in Sports and Exercise, 45(2), 38.

راهنمای جامع پیشگیری از آلزایمر

 

چگونه خطر مربوط به افزایش سن را کاهش دهیم و از مغز شما محافظت کنیم

آیا می توان از بیماری آلزایمر جلوگیری کرد؟  در حالی که شما ممکن است بگویید که همه شما در بهترین حالت می توانید منتظر کمک ها و مراقبت های دارویی باشد، ولی واقعیت بسیار امیدوار کننده می باشد. تحقیقات امیدبخشی وجود دارند که بیانگر این می باشند که شما می توانید خطر مربوط به آلزایمر و دیگر بیماری های فراموشی را از طریق ایجاد رفتارهای سلامت زا افزایش دهید و این رفتارها شامل خوردن درست، تمرین و ورزش، فعال بودن ذهنی و اجتماعی، و ممانعت از استرس می باشد. با داشتن یک ذهن که متناسب با زندگی سالم باشد، شما ممکن است قادر به اجتناب از علائم بیماری آلزایمر بوده و آن را کاهش دهید، یا حتی جریان آن  و فرآیند پیشروی به سمت وضعیت بدتر را معکوس کنید.

نوع سبک زندگی می تواند از مغز شما محافظت نماید

محققان در سرتاسر جهان به دنبال یافتن روش هایی برای مقابله با بیماری آلزایمر هستند. ولی با افزایش سرعت مربوط به تحقیقات آنها، تمرکز آنها از درمان به سمت پیشگیری گسترده شده است. آن چیزی که آنها یافته اند ممکن است برای اجتناب از بیماری کاربرد داشته باشد یا علائم مربوط به بیماری آلزایمر و دیگر امراض را از طریق رفتارهای مربوط به سبک زندگی سالم، به تاخیر بیاندازد.

ترس از این بیماری ممکن است انگیزه شود برای اقدام علیه آن. ولی با شناسایی و کنترل فاکتورهای ریسک در خوتان، می توانید شانس خود برای سلامتی مغز در طول عمر را افزایش داده و اقدام های موثری را برای محافظت و نگهداری توانایی های ادراکی و شناختی خود، انجام بدهید.

شش رکن و اصل مربوط به مقابله با آلزایمر

آلزایمر یک بیماری پیچیده ای است با عوامل ریسک چندگانه. برخی، مانند سن یا ژنتیک، خارج از کنترل شما هستند. ولی برخی دیگر، در حیطه تسلط شما هستند. و این عوامل هنگامی که در ارتباط با مغز باشند کاملا قوی می باشند.

شش رکن و اصل مربوط به سلامتی ذهن شما، و داشتن سبک زندگی سالم به منظور مقابله با آلزایمر عبارت اند از :

  1. تمرین و ورزش منظم
  2. رژیم غذایی سالم
  3. تحریک ذهنی
  4. خواب با کیفیت
  5. مدیریت استرس
  6. یک زندگی اجتماعی فعال

هر چه شما این شش جنبه مربوط به زندگی خود را تقویت کنید، مغز شما سالم تر و با دوام تر خواهد بود. وقتی که شما یک مغز متناسب با سبک زندگی سالم داشته باشید، مغز شما قوی تر و طولانی تر کار خواهد کرد.

اصل شماره یک مربوط به جلوگیری از آلزایمر و زوال عقل:

تمرین و ورزش منظم

بر طبق نظر موسسه جلوگیری و تحقیق در مورد آلزایمر، تمرینان فیزیکی منظم می تواند خطر مربوط به گسترش آلزامیر را تا 50 درصد کاهش دهد. علاوه بر این، ورزش هم چنین می تواند فرایند مربوط به پیشرفت وضعیت بد را، در افرادی که مشکلات مربوط به شناخت و ادراک در آنها شروع به رشد کرده، کاهش دهد. تحقیقات بیان گر این است که ورزش از طریق تحریک کردن توانایی مغز به نگه داشتن ارتباطات نورونی قدیمی در عین ایجاد ارتباطات جدیدفرد را در مقابل الزایمر حفظ می کند.

اقدام هایی که باید به منظور محافظت از مغز خود انجام دهید عبارتند از :

  • حداقل 150 دقیقه تمرین ورزشی را در طول هفته برای خود به عنوان یک هدف قرار دهید. یک برنامه متناسب شامل مواردی از قبیل تمرینات قلبی و استقامتی می باشد، ولی هر عاملی که ضربان قلب شما را افزایش دهد، برای شروع مناسب می باشد. فعالیت های مناسب برای شروع شامل پیاده روی و شنا می باشد ولی حتی فعالیت های عادی از قبیل تمیز کاری و باغبانی، در صورتی که همراه با سرعت بالا و جابه جایی شما همراه باشد، به عنوان تمرین محاسبه خواهد شد.
  • عضلات خود را قوی تر کنید تا خون را به مغز شما پمپاژ کند. سطوح متوسطی از تمرینات استقامتی و مداوم، نه تنها منجر با افزایش حجم عضله شما می شوند، بلکه همچنین به شما کمک می کنند تا مغزتان سالم باشد. ترکیب تمرینات اروبیک و تمرینات استقامتی، بهتر و موثرتر از اجرای این تمرینات به صورت مجزا می باشد. برای افرادی که در وضعیت بالاتر از 65 قرار دارند، اضافه کردن 2-3 جلسه دوره استقامت به برنامه های عادی هفتگی تان، ممکن است ریسک مربوط به آلزایمر را در شما، تا نصف کاهش دهد.
  • تمرینات تعادلی و هماهنگی را منظور کنید. صدمه دیدن ذهن در اثر افتادن شما، یک خطری است که همراه با افزایش سن شما ، افزایش می یابد، که منجر به افززایش ریسک مربوط به بیماری آلزایمر و دیگر امراض در شما می گردد. تمرینات تعادلی و هماهنگی می تواند به باقی ماندن چابکی شما کمک کرده و از کاهش توانایی شما جلوگیری کند. یوگا، تای چی، یا دیگر تمرینات تعادلی را انجام دهید یا از توپ های تعادلی استفاده کنید.

عناوینی برای شروع و داشتن ارتباط بین بخش های مختلف، در برنامه مربوط به تمرین و ورزش

از سر خود محافظت کنید

مطالعات صورت گرفته بیان گر این نکته می باشند که آسیب دیدن سر، از هر نقطه ای و در هر سنی، خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را افزایش می دهد. این آسیب دیدن می تواند ناشی از ضربه های تکراری باشد که در فعالیت های ورزشی، همانند فوتبال، فوتبال آمریکایی یا بوکس به سر افراد وارد می شود ، یا ممکن است در یک زمانی در طی تصادف دوچرخه سواری، اسکیت یا موتور سیکلت ، به سر فرد ضربه وارد شود. با داشتن کلاه ایمنی مناسب ، با پوشش مناسب با استفاده از کمر بند، و حافظ مناسب برای پایتان در محیطی که در آن قرار دارید، از مغز خود محافظت کنید. از فعالیت هایی که توجه شما را جلب می کند ، اجتناب کنید – همانند صحبت کردن با موبایل در هنگام رانندگی. یک لحظه بی توجهی می تواند منجر به ضربه های متوالی و آسیب دیدن مغز شما شود.

اگر برای یک مدتی هیچ فعالیتی انجام نداده اید، شروع کردن یک برنامه ورزشی، می تواند سخت باشد. ولی شما مجبور به انجام پیاده روی و عضویت در تیم ژیمناستیک یا بوکس نیستید.  به دنبال روش‌های با طول مدت کوتاهی باشید که می تواند منجر به افزایش تحرک شما در طول روز شود. در یک جای دور مربوط به پارکینگ، ماشین خود را پارک کنید، از پله ها بالا روید، خودتان پیاده به مغازه بروید یا در اطراف محوطه بلوک ساختمانی خود پیاده روی کنید یا در هنگام صحبت کردن با تلفن پیاده روی داشته باشید.

اصل شماره 2 مربوط به پرهیز از بیماری آلزایمر و زوال عقل:

داشتن رژیم غذایی سالم

در بیماری آلزایمر، التهاب و مقاوت به انسولین منجر به آسیب دیدن نورون می شود و مانع ارتباط بین سلول های مغزی می شود. آلزایمر در برخی موارد به عنوان “دیابت مغز” شناخته می شود و حجم وسیعی از تحقیقات به ارتباط بین اختلال متابولیکی و سیستم های پردازش سیگنال را نشان داده اند. عادات غذا خوردن که می تواند التهاب را کاهش دهند، همچنین می تواند منجر به ارتقای تولید انرژی نرمال شود، برای سلامتی مغز شما مفید می باشند. این نوع نکات غذایی برای شما مفید هستند:

  • از رژیم غذایی مدیترانه ای لذت ببرید. چند تا از مطالعات مربوط به علم امراض مسری، بیانگر این می باشد که مصرف رژیم غذایی مدیترانه ای ، به طور چشم گیری می تواند خطر مربوط به اختلال ادراکی و بیماری آلزایمر را در شما کاهش دهد. این بدان معناست که مصرف سبزیجات زیاد، لوبیا، گندم کامل، ماهی و روغن زیتون باید افزایش یابد – و مصرف لبنیات و گوشت محدود شود.
  • با خوردن از سلول های گلیال خود محافظت کنید. محققان بر این باور هستند که سلول های گلیال ممکن است برای از بین بردن مواد زاید و سمی از مغز ، که می تواند منجر به بیماری آلزایمر شوند، مفید و کمک کننده باشد. مصرف غذاهایی از قبیل زنجبیل، چای سبز، ماهی چربی، محصولات سبوس و چاشنی، زغال اخته و دیگر دانه های سیاه، می تواند از آسیب دیدن این سلول های مهم محافظت کند.
  • از چربی های ترانس و چربی های اشباع شده، پرهیز نمایید. این چربی ها می تواند منجر به التهاب شده که ممکن است منجر به آسیب مغز شوند. مصرف خود را از طریق اجتناب از محصولات لبنی دارای چربی، گوشت قرمز، فست فود ، غذاهای سوخته و غذاهای بسته بندی شده ، کاهش دهید. مراقب چربی های ترانس باشید، که به عنوان “روغن های هیدروژنی شده به صورت جزئی” معروف هستند.  برای کاهش خطر ابتلا به آلزایمر، بر روی چربی های سالم تمرکز کرده و از آنها بیشتر استفاده کنید.
  • امگا 3 زیادی را مصرف کنید. شواهد بیانگر این است که در اسیدهای چربی امگا 3 ، DHA وجود دارد که ممکن است برای جلوگیری از بیماری آلزایمر و دیگر امراض مربوط به مغز، از طریق کاهش دادن پلاک های نشاسته ای بتا، مفید و موثر باشد. منابع غذایی شامل ماهی موجود در آب سد همانند ماهی قزل آلا ، ماهی تونایتون، ماهی تروت، ماهی اسقومری و ماهی ساردین ( ماهی های ریز) می باشد. شما همچنین می توانید از روغن ماهی به عنوان مکمل استفاده کنید.
  • از سبزیجات و میوه ها بیشتر استفاده کنید. در هنگام مصرف سبزیجات و میوه ها، استفاده بیشتر از آنها وضعیت شما را بهتر خواهد کرد. از میوه های با رنگهای گوناگون استفاده کنید تا آنتی اکسیدها و ویتامین را حداکثر کنید. غذاهای بسیار مناسبی که بر آنها تاکید می شود، می تواند شامل سبزیجات با برگ سبز، سبزیجات چلیپادار (صلیب دار) همانند بروکلی و توت می باشد.
  • سطوح مربوط به انسولین و قند خون را در حد ثابت نگه دارید. چندین وعده غذایی کوتاهی را در طول یک روز مصرف کنید. از غذهایی بسته بندی شده، تصفیه شده و فراوری شده اجتناب کنید، به خصوص غذاهایی که کرب دارند همانند شکر، و آرد سفید، که سطح گلوکوز را به سرعت افزاش داده و مغز شما را دچار التهاب می کند.
  • از نوشیدن چای در هر روز لذت ببرید. استفاده منظم از چای سبز، می تواند منجر به افزایش حافظه شما، هوشیاری ذهنی شما و فرسودگی کندتر ذهن شما، شود. چای سفید و اولونگ (برگ سبز چینی) ، هم می توانند به افزایش سلامتی ذهن شما منجر شوند. نوشیدن 2 تا 4 لیوان در طول روز ، دارای فواید اثبات شده می باشد. همچنین قهوه می تواند چنین فوایدی برای ذهن شما داشته باشد، ولی تاثیر آن کمتر از چایی می باشد.

در مورد مکمل ها چه کار باید کرد؟

اثبات شده است که اسید فولیک ( نوعی ویتامین B) ، ویتامین B12، ویتامین D ، منیزیوم، و روغن ماهی می تواند منجر به محافظت و بهبود ذهن شما گردد. مطالعات صورت گرفته بر روی ویتامین E ، بیلوبا ژینگو، فعال ساز آنزیم Q10 و زرد چوبه، نتایج کلی کمتری را به دنبال داشته اند، ولی ممکن است برای جلوگیری  یا به تاخیر انداختن علائم مربوط به آلزایمر و بیماری های دیگر مغزی ، موثر باشند.

در مورد اثر دارویی خود با دکتر خود صحبت کنید، و پیشینه تحقیقی موجود را مرور کنید تا یک تصمیم شخص مناسبی در رابطه با فواید و هزینه های مکمل های رژیم غذایی پیدا کنید.

اصل 3 مربوط به جلوگیری از آلزایمر وزوال عقل:

تحریک ذهنی

افرادی که در کل طول عمر خودبه یاد گیری ادامه می دهند و مغز خود را با چالش روبرو می کنند، مغز آنها به احتمال کمتری دچار بیماری آلزایمر و زوال عقل می شود، بنابراین به عنوان یک نکته به این امر توجه داشته باشید که ذهن خود را همواره ، فعال نگه دارید. در نهایت، یا مغز را “استفاده می کنید یا از دست می دهید”.

فعالیت هایی که شامل بخش های مختلف هستند و یا نیازمند ارتباط، تعامل و سازمان دهی هستند منجر به محافظت مناسب از مغز شما خواهد شد. هر روز زمانی را برای تهییج ذهن خود اختصاص دهید. در طول تمرینات، همراه با افزایش فعالیت ذهنی ، هوشیاری ذهنی شما حفظ خواهد شد:

  • یک چیز جدید را یاد بگیرید. یک زبان خارجی را مطالعه کنید، زبان مربوط به علائم را یاد بگیرید، با یک ابزار موسیقی تمرین داشته باشید، روزنامه یا کتاب های خوبی را مطالعه کنید، یا یک سرگرمی جدید را برای خود ایجاد کنید. تازه تر بودن و چالشی بودن، منجر به ذخیره شدن اطلاعات جدید در ذهن شما خواهد شد.
  • به خاطر سپردن را تمرین کنید. از یک چیز کوچک شروع کنید، یک پیشرفت کوچک در یک بخش، بخشهای دیگری را نیز شامل می شود. شعرهای با قافیه ای را بسرایید تا ارتباط حافظه ای شما تقویت شود.
  • از بازی های استراتژیک ، پازل ها و معما ها استفاده نمایید. فعالیت های درگیر کننده ذهن و بازی های استراتژیک منجر به یک فعالیت ذهنی قابل توجهی شده و ظرفیت شما را برای ایجاد و نگه داری تداعی های شناختی افزایش می دهد. پازل مربوط به کلمات را انجام دهید، بازی های تخته ای و کارت انجام دهید یا با بازی های اعداد و کلمات همانند خط خط کردن و سودوکو مشغول شوید.
  • پنج “چ” را تمرین کنید. همانند یک کارگاه جنایی مشاهده کنید و گزارش تهیه کنید. یک لیست از ” چه کسی، چه چیزی، چه جایی ، چه زمانی و چرا” مربوط به تجربیات روزانه خود تهیه کنید. نگه داشتن جزئیات دیداری نورون ها را فعال نگه می دارد.
  • از مسیری که کم تر توسط بقیه تجربه شده است، استفاده کنید. مسیر جدید را انتخاب کنید، با دست غیر تخصصی خود غذا بخورید، و فایلهای کامپیوتر خود را مجددا مرتب سازی کنید. عادات خود را به طور مرتب تغییر دهید تا مسیر های ذهنی جدیدی را ایجاد کنید.

تمرینات ذهنی مزایای بلند مدتی را برای سالمند ها دارد

در یک مطالعه ، افراد مسن تر که حدود ده جلسه مرتبط با آموزش ذهنی را پشت سر گذاشته بودند، نه تنها عملکرد ادراکی و شناختی آنها در فعالیت های روزانه، بعد از چند ماه آموزش ، بهبود یافت، بلکه همچنین ادامه داشتن آموزش، نشانگر یک بهبود با دوام بعد از 10 سال نیز بوده است.

مطالعه ای که بر روی 2832 نفر بزرگسال صورت گرفت و شامل دوره های آموزشی 60-75 دقیقه ای مربوط به حافظه، استدلال یا سرعت پردازش بود، از تمریناتی استفاده کرد از قبیل فهرست های حفظ شده ، یافتن الگوهای مربوط به سری اعداد و اجرای یک برنامه با صفحه لمسی.

ده سال بعد از این دوره آموزشی، تقریبا سه چهارم از مشارکت کنندگان که آموزش های مربوط استدلال را دریافت کرده بودند،  و حدود هفتاد درصد از مشارکت کنندگان در آموزش مربوط به انجام سریع کارها، در هنگام اجرای وظایف همچنان سطح بالایی از وظایف را نسبت به سطح مبنایی قبل از آزمایش داشتند و نسبت به مشارکت کنندگان دیگر که کنترل می شدند تقریبا 62 درصد و 49 درصد بهبود را ثبت کرده بودند.

هر چند که بهبودها و پیشرفت های یکسانی در عملکرد ذهنی افراد بوجود نیامده بود، ولی نتایج اهمیت آموزش ذهنی را در به تاخیر انداختن شروع علائم عملکردی مربوط به زوال عقل را نشان داده بودند.

منبع:  موسسه ملی سلامت

اصل 4 مربوط به جلوگیری از آلزایمر و زوال عقل:

خواب با کیفیت

برای افراد دچار بیماری آلزایمر طبیعی است که از بی خوابی و دیگر مشکلات مربوط به خواب، متحمل ضرر شوند. ولی تحقیقات جدید حاکی از آن است که اختلال خواب ، فقط به معنای داشتن علائم مربوط به آلزایمر نیست، ولی یک عامل خطر احتمالی می باشد. تعداد زیادی از مطالعات بین یک خواب ضعیف و سطوح بالای آمیلوئید بتا ، ارتباطی را در نظر گرفتند. یک پروتئین انسدادی در اطراف مغز بوده و در هنگام خواب مداخله می کند – بخصوص در هنگام خواب عمیق برای تشکیل حافظه ضروری می باشد. مطالعات دیگر بر اهمیت خواب بدون مزاحمت برای تخلیه مواد سمی موجود در ذهن تاکید دارند.

اگر نداشتن خواب در شب، منجر به کندتر شدن تفکر شما شده و بر حالت شما تاثیر گذار باشد، ممکن است که شما با خطر بزرگتری در رابطه با گسترش علائم مربوط به بیماری آلزایمر مواجه باشید. تعداد زیادی از بزرگسالان به حداقل 8 ساعت خواب در هر شب نیاز دارند.  در صورتی که خواب کمتری داشته باشند، بهره وری  و خلاقیت آنها آسیب خواهد دید.

مواردی برای بهبود کیفیت خواب

  • بررسی امکان تنگی نفس در خواب (آپنه آ). اگر دیگران نسبت به خرو پف شما اعتراض می کنند، راه تنفس خود را در هنگام خواب بررسی کنید، پتانسیل تنگی نفس در هنگام خواب می تواند مشکلات متعددی ایجاد کند. روش درمانی مناسب می تواند تفاوت های عظیمی را در کیفیت سلامتی و خواب شما ایجاد کند.
  • یک برنامه خواب منظم را برای خود تنظیم کنید. رفتن به رختواب و بیدار شدن از خواب در ساعات مشخص، می تواند منجر به تقویت ریتم شبانه روزی شما شود. ساعت مغز شما، به نظم پاسخ می دهد.
  • نسبت به چرت های خود هوشمند باشید. در حالیکه داشتن یک چرت می تواند مغز شما را تغذیه دهد، و این امر بخصوص برای افراد بزرگسال مسن صحت دارد، اما می تواند بی خوابی را بدتر کند. اگر شما دچار مشکل بی خوابی باشید، چرت را از برنامه روزانه خود حذف کنید. اگر مجبور به داشتن چرت باشید، این کار را در بعد از ظهر انجام دهید و زمان مربوط به آن را تا سی دقیقه محدود کنید.
  • خلق خود را تنظیم کنید. تخت خواب خود را برای داشتن خواب و رابطه جنسی آماده کنید و تلویزیون و کامپیوتر را ببندید و آن را در خارج از اتاق خواب قرار دهید ( هر دو مورد تلویزیون و کامپیوتر منجر به تحریک و تقویت مشکلات مربوط به خواب می شوند).
  • عادات آرامش بخش را برای زمان خواب انجام دهید. یک دوش داغ بگیرید، چراغ خواب را روشن کنید، در مجله خود یادداشت بنویسید، یا لامپ را کم نور کنید. همزمان با این که این کار به عادت شما تبدیل شد، عادات شبانه شما یک علامتی برای ذهن شما می باشد که الان زمان خواب عمیق برای تجدید قوا می باشد.
  • چالش‌های درونی خود را از بین ببرید. در زمانی که استرس ، اضطراب یا مکالمه های درونی منفی، شما را بیدار نگه می دارد، از تخت خواب بیرون بروید. سعی کنید مطالعه کنید یا در یک اتاق دیگر به مدت بیست دقیقه تمرینات آرامش بخش را انجام دهید.

اصل پنجم مربوط به جلوگیری از آلزایمر و زوال عقل:

مدیریت استرس

استرسی که مزمن و شدید باشد یا ضایعات زیادی را برای ذهن شما دارد، منجر به افت در ناحیه اصلی حافظه شما شده که این ناحیه به هیپوکامپ معروف است، باعث ممانعت از رشد سلول های عصبی شده و خطر مربوط به بیماری آلزایمر و زوال عقل را در شما افزایش می دهد. با این حال، ابزارهای روزمره ساده ای وجود دارد که می تواند تاثیرات خطرناک مربوط به آن را به حداقل برساند.

سطوح استرس خود را با استفاده از روش های ثابت شده، در حد کنترل شده نگهدارید

  • تنفس کشیدن. استرس تعداد تنفس شما را تغییر داده و بر سطح اکسیژن موجود در ذهن شما تاثیر می گذارد. واکنش استرس زای خود را از طریق یک نفس عمیق از بین ببرید. یک تنفس مناسب یک ابزار قوی، ساده و بی هزینه ای می باشد.
  • فعالیت های آرامش بخش روزانه خود را برنامه ریزی کنید. کنترل استرس به یک برنامه و تلاش منظم نیاز دارد. برنامه های آرامش بخش را در اولویت قرار دهید، هر چند که این کار شامل پیاده روی در پارک، زمان بازی با سگ تان ، یوگا یا یک حمام آرامش بخش باشد.
  • آرامش درونی خود را تقویت کنید. بیشتر دانشمندان ارتباط قوی مابین مغز و بدن را تایید می کنند، و بیشتر مطالعات بیانگر یک رابطه ما بین حالت معنوی و داشتن  یک وضعیت سالم مغزی را تایید کرده اند. عبادت منظم، نماز خواندن، اندیشه و تامل و کارهای مذهبی، می تواند شما را در برابر خطرات مربوط به تاثیرات استرس، مصون نگه دارد.
  • سرگرم و شاد بودن را به عنوان یک اولویت قرار دهید. فقط انجام دادن کار و صرف نکردن زمان برای بازی ، برای سطح استرس و مغز شما یک اشتباه پر خطر نمی باشد. زمانی را برای فعالیت های مربوط به فراغت اختصاص دهید که منجر به لذت شما می شود ، هر چند که این کار شامل تخیل داشتن، کار کردن با پیانو و یا کار کردن با دوچرخه باشد.
  • شوخ طبعی خود را حفظ کنید. این امر شامل توانایی خندیدن شما به خودتان می باشد. اقدام به خندیدن به بدن شما کمک خواهدکرد تا به چندین روش، با استرس مقابله کند.

اصل شش مربوط به جلوگیری از آلزایمر و زوال عقل:

تعهدات و مشغولیت اجتماعی

انسان به صورت اجتماعی آفریده شده است. ما در تنهایی پیشرفت نمی کنیم، و مغز ما هم به تنهایی نمی تواند پیشرفت کند. تحقیقات نشانگر این می باشد که با ما با داشتن ارتباطات بیشتر، در آزمایش های مربوط به حافظه و شناخت، عملکرد بهتری را خواهیم داشت. همچنین محققان به این نتیجه رسییدند که ماندن در یک شغل اجتماعی، ممکن است شما را در ادامه زندگی ، در برابر بیماری آلزایمر و زوال عقل محافظت کند. بنابراین،  داشتن یک شبکه قوی از دوستان را به عنوان یک اولویت قرار دهید. توجه داشته باشید نیازی نیست که مانند یک پروانه بی هوا در اجتماع باشید برای بدست اوردن مزایای مغزی. وقتی صحبت از اجتماعی بودن می شود به کیفیت فکر کنید تا کمیت. در حالت فردی، داشتن یک ارتباط رو در رو، همیشه بهترین روش می باشد.

اغلب موارد، با افزایش سن ، بیشتر ما تنها تر می شویم، ولی روش‌های زیادی وجود دارد که سیستم حمایتی خود را نگه دارید و هم چنین دوستی های جدید ایجاد کنید:

  • کار داوطلبانه انجام دادن
  • به یک باشگاه یا گروه اجتماعی بپیوندید
  • از مراکز اجتماعی محلی بازدید کنید
  • کلاس های گروهی را اتخاذ کنید ( مثلا در داخل باشگاه ژیمناستیک یا بوکس، یا یک انجمن همکاران)
  • سعی کنید که از طریق تلفن یا ایمل هم ارتباط برقرار کنید
  • با استفاده از شبکه های اجتماعی همانند فیس بوک با دیگران ارتباط برقرار کنید
  • همسایگان خود را بشناسید
  • قرار های هفتگی با دوستان خود بگذارید
  • به بیرون بروید ( به دیدن فیلم بروید، به پارک، موزه و دیگر محیط های اجتماعی بروید).

روشهای ساده برای ارتباط با همسر، اعضای خانواده و دوستان خود

  • تعهد کنید که زمان با کیفیتی را با هم و به صورت منظم داشته باشید. حتی در طول روزی که حسابی مشغول بودید و زمان هایی که استرس زیادی داشتید، چند دقیقه از اشتراک گذاری واقعی لحظات و ارتباط می تواند منجر به تقویت و استحکام جمع شما شود.
  • یک کاری را پیدا کنید که از انجام دادن آن به صورت گروهی و با هم لذت می برید. هر چند که این کار شامل یک سرگرمی به اشتراک گذارده شده، کلاس رقص، پیاده روی روزانه یا داشتن یک فنجان قهوه در صبح باشد.
  • سعی کنید که با یکدیگر کار جدیدی را انجام دهید. کارهای جدید را با هم انجام دهید که می تواند یک روش سرگرم کننده برای برقراری ارتباط باشد و تمام کارها را با علاقه انجام دهید. این کار می تواند یک چیز ساده باشد،  همانند رفتن به یک رستوران جدید یا داشتن یک سفر روزانه برای دیدن مکانی که قبلا به آنجا نرفته اید

نکته طلایی برای جلوگیری از آلزایمر: از عوامل پرخطر برای سلامتی اجتناب کنید!

جدایی بین مغز و بدن کمتر از ان چیزیست که فکر می کنید و این دو کاملا بهم وابسته اند. همانطور که در بالا بیان شده است، هر آن چیزی که برای بدن خوب و متناسب می باشد – همانند خواب، ورزش و غذاهای مغزی- این موارد برای مغز هم مناسب می باشند. و این همچنین بدان معناست که عکس این قضیه هم درست می باشد: مواردی که برای بدن مضر می باشند منجر به آسیب مغز شما خواهند شد.

سیگار کشیدن را متوقف کنید.

سیگار کشیدن یکی از عوامل خطر قابل گریزی است که در رابطه با بیماری آلزایمر وجود دارد.یک تحقیق صورت گرفته به این نتیجه رسیده است که افراد سیگاری که سنشان بالای 65 می باشد، نسبت به افرادی که هرگز سیگار نکشیده اند، در حدود 80 درصد ریسک بالاتری را برای ابتلا به بیماری آلزایمر دارند. زمانی که شما سیگار را متوقف می کنید، صرف نظر از سنی که دارید، مغز از مزایای مربوط به بهبود ایجاد شده در مسیر گردش خون شما منتفع می شود.

فشار خون و همچنین سطح گلوکز خود را تحت کنترل داشته باشید.

هم فشار خون بالا و هم گلوکز بالا ، منجر به افزایش خطر مربوط به بیماری آلزایمر و بیماری عروقی را می شود. بهبود میزان آنها برای مغز و قلب شما مناسب می باشد.

وزن خود را کنترل کنید.

داشتن وزن اضافی یک عامل ریسک برای بیماری آلزایمر و دیگر انواع بیماری می باشد. یک مطالعه که در بیش از سی سال صورت گرفته است و بیش از 10000 نفر را مطالعه کرده است، به این نتیجه رسیده است که  افراد با وزن اضافی، سه برابر ریسک بالاتری را دارند. کاهش وزن در زمان کنونی  می تواند راه مناسبی برای مقابله با زوال ذهن شما، در آینده باشد.

مقدار نوشیدن شما حالت اعتدال و میانه ای داشته باشد.

با در نظر گرفتن برخی مزایای شراب قرمز برای مغز با این حال شواهد تحقیق در این زمینه ناچیز است. آن چه مشخص است این است که حتی مصرف الکل به صورت متوسط و محدود، به صورت قابل توجهی منجر به افزایش ریسک مربوط به آلزایمر شما شده و پیر شدن ذهن را تسریع می کند.

منابع:

Brain Health – Lifestyle choices may prevent brain deterioration as you age: stay mentally and physically active, socially involved, and adopt a brainhealthy diet. (Alzheimer’s Association)

Lifestyle Choices: Top 10 Rules – A list of top ten rules for keeping your brain healthy as you age. Includes links to articles on diet, mental exercise, physical activity, socialization, spirituality and religion and stress management. (Alzheimer’s Foundation of America).

Can Alzheimer’s Disease Be Prevented? (PDF) – Looks research into Alzheimer’s prevention, risk factors for the disease, and current prevention strategies. (The National Institute on Aging)

 

ارتقای امنیت، صمیمیت، ثبات و رضایت مندی در رابطه

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره


برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
دکتر گری گینسبرگ

کار کردن با زوج ها و خانواده تفاوت بسیار زیادی نسبت به کار کردن با افراد دارد. در واقع تجربۀ رابطۀ زنده و پویایی که اغلب بین خانواده ها و زوج ها وجود دارد برای من بسیار لذت بخش است. دیدن این رابطه به صورت مستقیم و زنده از سمت هر دوو زوح بسیاز متفاوت با زمانی است که یکی از زوج ها بخواهند بدون حضور طرف مقابل زندگی خود را توصیف کنند. زمانی که شما با زن و شوهر به طور مستقیم کار می کنید می توانید سریعا واکنش ها را ببینید خیلی زودتر از آنچه که شما و یا حتی خود زوج ها فکرش را بکنند مشکلاتشان در حضور شما آشکار می شود و حالت تدافعی به خود می گیرند و جوی منفی میان آنها حاکم می شود و اگر شما هم بخواهید میانجی گری کنید این مسئله آنها را عصبانی تر کرد و شرایط را بدتر می کند و به سرعت مشکل آنها وسیع تر می شود.

من یادگرفته ام که از همان ابتدا بدانم در تمام این مسائل چیزی که من باید از آن دفاع کنم خود رابطه است و نه افراد (همانگونه که هارویک هنریکس آن را “در میان رابطه بودن” می نامد.)

من اغلب رابطه را برای زوجین به شکل نوعی رقص دو نفره توصیف می کنم که هر دو طرف بایستی حرکات و رفتارشان با هم هماهنگ باشد زیرا اگر یکی از آنها حرکت نامناسبی انجام دهد تعادل طرف مقابل نیز به هم می خورد و نمی توانند رقص زیبایی ارائه کنند. هر چقدر که آنها بیتشر در این کار با هم تمرین کنند آنها با آرامش بیشتر می توانند با هم برقصند کم تر به هم آسیب می رسانند و بیشتر از آن لذت می برند. اگر در حین رقص موسیقی تغییر کند همانگونه که در زندگی بارها اتفاق می افتد آنها بایستی ریتم خود را با تغییر موسیقی تغییر دهند و دوباره ثبات و آرامش خود را بدست بیاورند و از ان لذت ببرند. تا زمانی که آنها باهم می رقصند زندگی آنها با یکدیگر نیز ادامه دارد. من و همسرم 50 سال است که بایکدیگر ازدواج کرده ایم و هنوز هم داریم رقص خود را با موسیقی های مختلف تنظیم می کنیم.

من با رابطه ها کار می کنم زیرا می دانم چیزی که ما تجربه می کنیم از اتفاقاتی است که در رابطه می افتد. بدون وجود یک رابطه، زندگی ای وجود نخواهد داشت. تنها وجود این رابطه است که انسانها را زنده نگه می دارد و به وجود آنها معنا می بخشد.

در این میان هیچ رابطه ای مهم تر از رابطۀ میان زوجین نیست. این رابطه بی نظیر است زیرا نوعی رابطۀ یکی شدن و همتایی است. در این رابطه رتبه بندی و یا درجه بندی ای وجود ندارد در حالی که در بسیاری از رابطه ها وجود دارد. این رابطه به نوعی بسیار دوستانه و صمیمی است که پایه و اساس احساس رضایت و امنیت ما در زندگی است. اما همانگونه که مری برون می گوید. رابطۀ بین دو نفر به صورت ذاتی می تواهند بسیار بی ثبات باشد. بسیار صمیمی و یا بسیار سرد و با فاصله ی بسیار نفوذ پذیر و یا بسیار از هم پاشیده و تهدید کننده … ما هیچ موقع نمی توانیم به نقطه ی درست دست پیدا کنیم بنابراین در راطه به اوج نقطه ی احساس نیز نمی توانیم دست پیدا کنیم.

من معتقدم که اولین اصلی که باید در حل مشکلات زوجین برای ایجاد نوعی تعادل و ثبات و کسب رضایت در زندگی شان به آنها پیشنهاد کرد این است که سعی کنند در شرایط مختلف انعطاف پذیر باشند و واکنش های صحیح و منطقی نسبت به  تغییرات زندگی داشته باشند. این مسئله بسیار مهم است که زوجین بتوانند در خلال مشکلات زندگی صمیمت خود را حفظ کنند تا با تجربه کردن این حس و حفظ صمیمت احساس امنیت در مقابل خطرات و مشکلات داشته باشند. آنها با حفظ این اعتماد و صمیمت در رابطه از لحاظ احساس کاملا به هم وابسته می شوند و قدرت آنها در حل مشکلات افزایش می یابد.

من معتقدم که شخصیت انسانها در طول رابطه هایی که با یکدیگر دارند شکل می گیرد به خصوص اولین رابطه هایی که درگیر آن می شوند. خارج از این تجربه ها، به طور ناخودآگاه نسبت به شرایط واکنش هایی نشان می دهیم که از زمان کودکی در ما نهادینه شده اند.

زمانی که  این رفتارها از ما سر می زند ذهن ما نسبت به آنها آگاهی ندارد و به صورت ناخودآگاه اتفاق می افتد. (حافظۀ ضمنی احساس).

برای فهم تعامل بین زوجین بسیار مهم است که واکنش هایی را که دو طرف نسبت به هم و نسبت به اتفاقات زندگی شان به صورت آشکار از خود نشان می دهند بررسی کنید و این واکنش ها دوباره با عکس العملی از سمت طرف مقابل روبه رو می شود و این اتفاقات همانند چرخه ای از کنش ها و واکنش ها در میان زوجین اتفاق می افتد. در واقع این چرخه را می توان عادت هایی نامید که ما در همۀ رابطه ها شاهد آن هستیم.

چه عاملی ما را در یک رابطه با یکدیگر قرار می دهد. آیا این عامل می تواند ما را از هم دور کند؟

من معتقدم در رابطه هایی که مربوط به ازدواج و پیوند زناشویی هستند نوعی احساس وابستگی و پایبندی ایجاد می شود همانگونه که در اکثر رابطه هایی از این دست که ما انسانها در آن قرار داریم اتفاق می افتد. با این حال چیزی که انسانها را نسبت به هم جذب می کند ویژگی های متضادی است که انسانها را از هم متفاوت می کند و موجب می شود که آنها به نوعی تکمیل کنندۀ یکدیگر در رابطه باشند. اما همین ویژگی باعث می شود زمانی فرابرسد که زندگی کردن با این تفاوت ها برای ما دشوار می شود و هر روزه این رفتارها از طرف مقابل تکرار می شود. برای مثال یکی از زوجین متعلق به خانواده ای است که دور از آنها زندگی می کند. این مسئله که زوجین بخاطر دخالت خانواده ای که در نزدیکی آنها زندگی می کند به مشکل بخورند بسیار محتمل است. این مثال نمونه ای از وجود عادت های مختلف در رابطه است.

بنابراین عادت هایی که زوجین در باطه با یکدیگر و زندگی مشترک دارند همگی نشأت گرفته از دوران کودکی آنهاست. ویژگی های مختلف زوجین به نوعی مکمل یکدیگر است. و عادت هایی که هر یک از زوجین دارند پایه و اساس رابطۀ آنهاست.

اگر زوجین این مهارت را داشته باشند که اتفاقات منفی ای را که در رابطۀ آنها می افتد به نوعی از جنبه های مثبت نگاه کنندو از آن تجربه کسب کننند می توانند جهات منفی آن را تعدیل کنند و آسیب کمتری از این اتفاقات به رابطۀ آنها وارد بشود. اگر آنها توانستند این مهارت را پیدا کنند و به مسائل تک بعدی نگاه نکنند صمیمیت و ثبات رابطۀ آنها بیشتر خواهد بود. و در مقابل مشکلات مقاوم تر و منطقی تر برخورد می کنند. در واقع مسئله انعطاف پذیری در شرایط مختلف بسیار اهمیت دارد و باعث می شود که آنها در مقابل ناگواری ها کنترل خود را از دست ندهند و در عین حال آنها بایستی با حفظ صمیمت و اعتمادی که در رابطه با یکدیگر دارند به راحتی از پس مشکلات بر بیایند. اگر آنها الگوهای رفتاری خود را براساس ویژگی های بالا تنظم کنند می توانند به یک رابطۀ رضایت بخش و با ثبات در طول زندگی خود دست پیدا کنند.

عنصر کلیدی ای که به حل مشکلات زندگی زوجین کمک می کند این نیست که مستقیما بخواهیم راه حلی برای مشکلات آنها پیشنهاد بدهیم بلکه این است که به آنها بیاموزیم چگونه احساسات خود را در مواجهه با مشکلات مدیریت کنند و در حین حفظ آرامش، با صمیمیت و اعتماد با مسائل روبه رو شوند در واقع ریشه بسیاری از مشکلات در زندگی افراد عدم توانایی آنها در مدیریت احساسات و کنترل خود در حین مواجهه با مشکلات است.

منبع: ساینس دیلی

پذیرش و کنار آمدن با فرآیند پیری

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره


برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

دکتر جین هارتسین

آرنولد شوارتزینگر بیان می کند او از اینکه در آینه چهره 63 ساله ی خود را نگاه کند احساس خوبی ندارد و از این لحاظ بسیار احساس سرخوردگی می کند. البته واکنش او چندان هم خاص و منحصر به فرد نیست، پیر شدن و افزایش سن برای اکثر انسان ها ناراحت کننده است اگر چه ممکن است برخی افراد مثبت اندیش باشند وسعی کنند نقاط منفی را نبینند اما تغییراتی که در بدن انسان، ظاهر، سلامتی و مهارت هایی که قبلا می توانستید انجام دهید و اکنون نمی توانید، قابل نادیده گرفتن و ناچیز شمردن نیستند. قدرت بینایی ما مثل زمانی که جوانتر بودیم نیست هم چنین نمی توانیم کارها را به همان شکلی که در گذشته انجام می دادیم انجام دهیم در واقع نوعی احساس فقدان در این میان وجود دارد. به خصوص در مورد تغییراتی که در ظاهر افراد اتفاق می افتد. به طور خلاصه می توان گفت حقیقت این است که پذیرش تغییر بسیار سخت است و پیر شدن و پا به سن گذاشتن داستان همین تغییر است.

افراد ممکن است زمانی که نشانه های پیر شدن را در خود می بینند احساسات مختلفی را تجربه کنند و به شکل متفاوتی با آن رو به رو شوند. پذیرفتن تغییر دشوار است و هر کسی واکنش مختلفی نسبت به آن از خود بروز می دهد. برخی افراد پیر شدن را در آغوش می گیرند و به راحتی آن را می پذیرند و به عنوان فرصتی برای یادگیری چیزهای جدید و تجربه های نو می نگرند، برخی دیگر ممکن است به نوعی احساس سرگشتگی و گمشدگی کنند و نگران این مسئله باشند که هنوز کارهایی را که باید و یا می خواسته اند به سرانجام برسانند به پایان نرسانده اند. در حقیقت فرآیند پیر شدن و پا به سن گذاشتن هر کسی را تحت تاثیر قرار می دهد. به طور کلی این احساس از دست دادن توانایی هایی که در گذشته داشته ایم و اکنون فاقد آنها هستیم برای همۀ افراد ناراحت کننده است.

آیا ممکن است بتوان از فرآیند پیر شدن جلوگیری کرد؟ آیا این مسئله مهم تر از این است که ما در زندگی خود کجا هستیم و به چه چیزهایی دست پیدا کرده ایم؟ به عقیدۀ من اینکه در چه سنی هستیم نمی تواند برای شخص غرور آفرین باشد. مسئله ای که این میان غرور آفرین است این است که تاکنون در زندگی خود به چه چیزهایی دست پیدا کرده ایم. در واقع اینکه کجای زندگی هستیم و در این زندگی چه کسانی حضور دارند و با آن ها رفت آمد می کنیم است که می تواند غرور آفرین باشد و یا خیر.

البته پذیرش تغییراتی که در اثر بالا رفتن سن در انسان اتفاق می افتد دشوار است ولی تحقیقاتی صورت گرفته که نشان می دهد افزایش سن به طور موقتی ممکن است باعث افسردگی شود ولی به مرور احساس شادی و نشاط در انسانها ایجاد می کند.

اغلب افراد در جوانی ممکن است دوران سختی را پشت سر بگذارند و تجربیات تلخی داشته باشند و از این تجربیات برای ساختن آینده ای بهتر استفاده کنند، اما در زمانی که سن بالا می رود مسئولیت های افراد بسیار کمتر می شود و افراد می توانند با تمرکز بیشتر کارهایی را که همیشه در زندگی به دنبال یاد گرفتن آنها بوده اند و به آن علاقه داشته اند را انجام دهند و از آن لذت ببرند.

آیا به راستی ما به اندازۀ احساساتمان جوان هستیم؟ شاید حقیقت این است که زمانی که شما احساس سلامتی و شادابی کنید انگیزۀ بیشتری برای انجام کارهای جدید و یادگیری مسائل تازه دارید، به اندازه ای که احساسات مثبت را در خود پرورش دهید این انگیزه نیز بالاتر می رود. همان طور که جامعه به سلامتی افراد اهمیت می دهد و از این مسئله آگاه است افراد میانسال نیز می توانند از این مزیت برخوردار باشند که سلامتی آن ها حائز اهمیت است. ما هم چنین مخالف فرهنگی هستیم که تنها بر اهمیت جوانی تمرکز می کند. رسانه ها اغلب تاکید زیادی دارند بر اینکه چهرۀ شما بایستی جوان تر بماند و شما باید احساس جوانی کنید و پیغام آنها این است که پیر شدن و پا به سن گذاشتن بخش ترسناکی از زندگی هر شخص است. متأسفانه راهی برای مقابله با این پیغام ها نیست ولی شما باید خودتان مخالف این تبلیغات باشید. شما می توانید به نوعی منطقی و واقع بینانه با این مسئله روبه رو شوید و آن را به عنوان بخشی از زندگی خود بپذیرید و از آن لذت ببرید.

پذیرش افزایش سن نسبت به جنسیت افراد متفاوت است و زنان و مردان هر کدام به شکل متفاوتی به آن واکنش نشان می دهند. تاریخ نشان داده است که مردان راحت تر با این مسئله کنار می آیند و آن را می پذیرند به خصوص زمانی که این تغییرات در چهرۀ آن ها ظهور پیدا می کند. در گذشته مردها در زمینه های شغلی و موفقیت های مالی ای که می توانستند داشته باشند بیشتر دچار پشیمانی می شدند اما زن ها مدت زمان طولانی با این مسئله نمی توانستند کنار بیایند و سعی می کردند با انجام عمل های جراحی و پلاستیک و کارهای دیگری از این قبیل این فرآیند را نادیده بگیرند. اما امروزه مردان نیز به ظاهر خود اهمیت می دهند و زنان نیز بیشتر نسبت به گذشته در اجتماع حضور دارند و شاغل هستند بنابراین در مبارزه با پیری بین زنان و مردان نوعی تعادل و توازن بیشتری ایجاد شده است.

بنابراین چه کارهایی برای مدیریت فرآیند پیر شدن می توان انجام داد؟ و چگونه با احساسات مثبت و منفی ای که به دنبال آن یم آید کنار بیاییم؟ دستور العمل هایی در زیر ارائه می کنیم.

از خود مراقبت کنید.

سعی کنید برنامه ورزشی برای خود تنظیم کنید. تغذیۀ صحیح داشته باشید و به سلامتی خود اهمیت دهید. هیچ زمانی برای شروع کردن این برنامه ها دیر نیست و شما در هر سنی می توانید از مزایای به کار گیری این دستورالعمل ها چه از نظر ذهنی و چه فیزیکی برخودار شوید.

خوش بین باشید.

داشتن نگرش مثبت نسبت به زندگی ارتباط نزدیکی به طول عمرتان بالاتر و جسم سالم تر دارد. در واقع برخی تحقیقات به این نتیجه رسیده اند که داشتن نگرش مثبت نسبت به زندگی می تواند ریسک بسیاری از بیماری های جسمی مانند مشکلات قلبی را کاهش دهد. یک ضرب المثل آمریکایی می گوید «قادر باشید از لیموناد لیمو بگیرید» داشتن نگرشی مثبت به این اندازه می تواند به شما کمک کند که احساس بهتری نسبت به سن خود داشته باشید.

محدودیت های خود را کاهش دهید و آن ها را به حداقل برسانید.

چیزهایی را تجربه کنید که باعث شوند از محدودۀ عادت ها فراتر روید. همیشه انجام چه کاری برایتان خواستنی بوده؟ شاید زمان آن رسیده که به کلاس آشپزی بروید و یا زبان مورد علاقه تان را فرا بگیرید. شاید شما همیشه دوست داشته اید به مکان مشخصی سفر کنید ولی زمان کافی برای این کار را نداشتید اما اکنون وقت آن فرا رسیده است. ایجاد تجربیات جدید باعث می شوند  که ذهن شما جوان تر و سالم تر بماند.

اجتماعی باشید.

سعی کنید اطراف خود را پر از آدم های مثبت اندیش کنید و بیشتر با آنها ارتباط برقرار کنید و تماس های اجتماعی خود را با افراد بیشتر کنید.

این مسئله را بپذیرید:

پذیرش تغییر دشوار است. پذیرش این مسئله که شما همان فردی نیستید که در سن 20 یا 30 سالگی بوده اید. و دیگر فاقد آن توانایی ها شده اید اما سعی کنید این تغییر را به مرور بپذیرید (البته نه در زمان کوتاه بلکه در طولانی مدت با آن روبرو شوید.) شما می توانید آن را در آغوش بگیرید و به بهترین شکل از آن لذت ببرید.

منبع: ساینس دیلی

فعالیت هایی که باعث افزایش عزت نفس در کودکان می شود.

 

 

عزت نفس: چگونه به کودکان و نوجوانان کمک کنیم که تصویر بهتری از خود داشته باشند.

عزت نفس یکی از مهم ترین و اساسی ترین کلید های رسیدن به موفقیت است. رشد سطح عزت نفس و اعتماد به نفس درکودکان و نوجوانان برای دستیابی به احساس شادی و موفقیت در زندگی بسیار مهم است. این مقاله قصد دارد که مهم ترین معانی و اصولی که باعث دستیابی کودک شما به عزت نفس می شود را ارائه کند. این مقاله هم چنین مقالات و محصولات دیگری که می توانددر این زمینه به شما کمک کننده باشد را نیز معرفی می کند.

عزت نفس چونگی احساس ما در مورد خود است، و رفتارهای ما به طور و واضح و آشکار انعکاس دهندۀ احساسات درون ماست. برای مثال کودک و یا نوجوانی که عزت نفس بالایی داشته باشد قادر خواهد بود:

  • به طور مستقل و بدون وابستگی به دیگران کارهای خود را انجام دهد.
  • از مسئولیت فرار نمی کند و آنها را می پذیرد.
  • تحمل شکست را دارد و به راحتی ناامید نمی شود.
  • وظایف جدید را می پذیرد و تونایی های خود را به چالش می کشد.
  • احساسات منفی و مثبت خود را کنترل می کندو در برابر انها ضعف نشان نمی دهد.
  • به دیگران پیشنهاد کمک می دهد و از این کار دریغ نمی کند.

در مقابل کودکانی که عزت نفس پایینی دارند رفتارهای زیر را از خود بروز می دهند.

  • از تجربه کردن اتفاقات جدید خودداری می کند.
  • احساس می کنند که کسی آنها را دوست ندارد و دیگر افراد نمی خواهند که با او باشند.
  • دیگران را به خاطر کمبودها و شکست های خودشان سرزنش می کنند.
  • از نظر احساس متفاوت عمل می کنند و یا حداقل وانمود می کنند که متفاوتند
  • از اینکه در کوچکترین کارها هم شکست بخورند به شدت احساس ناامیدی می کنند و تحمل آن را ندارند.
  • از استعدادها و توانایی های خودشان استفاده نمی کنند و از آنها دست می کشند.
  • به راحتی تحت تاثیر جریان غالب قرار می گیرند و عقاید مستقل از خود ندارند.

والدین بیش از هر شخص دیگری می توانند عزت نفس افراد را در زندگی افزایش دهند و البته این کار، به هیچ عنوان کار سختی نیست. در واقع بسیاری از پدر و مادرها حتی بدون اینکه متوجه شوند رفتارها و حرف های آنها چه تاثیری در کودک و یا نوجوانشان می گذارد این کار را انجام می دهند. در زیر ما پیشنهاداتی ارائه می کنیم تا شما با انجام آنها بتوانید سطح عزت نفس رادر کودکان و یا نوجوانتان بالا ببرید.

زمانی که شما احساس خوبی نسبت به فرزندتان دارید این موضوع را به او بگویید. پدر و مادرها معمولا در بیان احساسات منفی خود نسبت به کودکانشان بسیار سریع هستند و به صورت مستقیم آن را بیان می کنند اما زمانی که درباره کودک خود احساس مثبتی داشته باشند به راحتی آن را ابراز نمی کنند. کودک شما زمانی که شما از او احساس رضایت می کنید و این را نمی داند و او نیاز دارد که شما به او ابراز محبت کنید و به او بگویید که دوستش دارید. کودکان در جملات مثبتی را که به انها می گوییدبه راحتی به خاطر می سپارند و تا مدت های طولانی آن را فراموش نمی کنند. آنها این جملات را در ذهن خود ذخیره  و آنها را بارها و بارها تکرار می کنند. سعی کنید هر روز جملاتی را به کودکتان بگویید که او را برای انجام کارهای جدید تشویق می کند.

از تشویق کردن فرزندتان دریغ نکنید و در این زمینه بخشنده باشید. از تشویق های توصیفی استقاده کنید زیرا باعث می شود فرزندتان بداند که چه زمانی کار درستی انجام داده و از این بابت احساس خشنودی کند. هم چنین شما باید همواره به دنبال ایجاد موقعیت هایی باشید که در آن کودکتان بتواند توانایی ها و استعدادهای خود را شکوفا کند و از این بابت مورد تشویق شما قرار بگیرد. برای مثال زمانی که کودکتان وظیفه ای را که شما به او سپرده بودید به درستی انجام داد باید به او بگویید که واقعا از نحوۀ مرتب کردن اتاقت راضی هستم تو برای همه وسایل جای بخصوص خودش را پیدا کردی و در آنجا قرار دادی، و یا مثلا زمانی که قطعه ای موسیقی می نوازد به او بگویید که نت اخر را بسیار خوب نواختی واقعا استعداد بی نظیری در موسیقی داری.

از اینکه در مقابل دیگر اعضای خانواده و یا دوستانش او را مورد تشویق قرار دهید نترسید. هم چنین می تواند ویژگی های مثبت شخصیتی او را بیان کنید احساس خود را از اینکه او این ویژگی ها را داراست نشان دهید. مثلا به او بگویید که تو خیلی مهربان هستی یا از اینکه روی کارهایی که انجام می دهی می توانی کاملا تمرکز کنی خوشحالم.

حتی می تواند کودکتان را برای کارهایی که انجام نداده نیز تشویق کنید مثلا به او بگویید «واکنشی که در مقابل جواب منفی من داشتی بسیار منطقی بود و از اینکه کنترل خود را از دست ندادی و عصبانی نشدی، بسیار خوشحال هستم.»

به کودک خود بیاموزید که همواره جملاتی را که بار معنایی مثبت دارند باخود تکرار کنند. نوع صحبت کردن با خود تاثیری زیادی در کیفیت کارهایی دارد به ما انجام می دهیم. روانشناسان به تازگی دریافته اند که کسانی مدام ویژگی های منفی خود را می بیند و آنها را در ذهن خود تکرار می کنند همیشه حالت های از افسردگی و نگرانی را دارند. طرز فکر ما تعیین کنندۀ این است که چگونه احساس کنیم و نحوۀ احساس ما تعیین کننده این است که چگونه رفتار کنیم.

بنابراین بسیار مهم است که به کودکانمان بیاموزیم که درباره خود احساسات مثبت داشته باشند و همواره انها را در ذهن خود تکرار کنند. زیرا این احساسات تعیین کننده رفتار آنهاست. نمونه هایی از این احساسات مثبت مثلا این است که به خود بگوییم «من از پس این مشکل به راحتی بر می آیم فقط اگر بتوانم به تلاش خود ادامه دهم» و یا «اشکالی ندارد اگر تیم ما امروز بازی را باخت ما همه تلاش خودمان را کردیم و نمی توانیم برندۀ همۀ بازی ها باشیم». «از اینکه به دیگران کمک می کنم احساس خوبی دارم و اگر آنها تشکر نکنند و یاحتی متوجه ان نشوند برایم هم نیست.»

از اینکه از کودکتان در مقابل جمع انتقاد کنید بپرهیزید به خصوص اگر این انتقاد باعث شود که آنها مورد تمسخر قرار گیرند و یا خجالت  زده شوند. برخی مواقع انتقاد از رفتار کودکتان ضروری است و اینکه پدر و مادرها در برخی موقعیت ها این کار ار انجام می دهند کاملا منطقی و بجاست. اما باید توجه داشت که این انتقاد به طور مستقیم شخصیت فرزندتان را مخاطب قرار می دهد و نباید به گونه ای باشد که باعث تحقیر شدن و یا خجالت او شود. سعی کنید زمانی که کودکتان را به خاطر رفتارهای غلطتش مورد سرزنش قرار می دهید از “جملات من” استفاده کنید به جای “جملات تو” و اینکه مستقیم کودکتان را خطاب قرار دهید.

مثلا به جای اینکه به او بگویید «چرا انقدر آدم تنبل نامرتبی هستی؟ نمی توانی از پس کارهای خودت هم بر بیایی؟ «سعی کنید این جمله را به این شکل بیان کنید. «من دوست دارم که لباس هایت را در جای مناسب خودش در کمد و یا دراور مخصوص به خود قرار بدهی به جای اینکه اونها رو وسط اتاق بریزی «برای دستیابی به اطلاعات بیشتر به سایت  kodakonojavan.comمراجعه کنید.

منبع: کودک و نوجوان

ده فایده  قصه گویی برای کودکان

به عنوان یک والدین مسئول شما هر چند وقت یکبار برای کودکان خود قصه می خوانید؟ امروز پاسخ این سوال به ندرت و یا هرگز خواهد بود. این روزها با توجه به مشکلات عدیده و فشارهایی که والدین در نزدگی متحمل می شوند به ندرت می توانند برای کودکان خود قصه بخوانند.

کمبود اوقات فراغت، وجود تکنولوژی های جدید پیچیدگی ها و مشکلات عدیده ای که خانواده ها با آن دست و پنجه نرم می کنند باعث شده که تقریبا هنر قصه خوانی در این میان از دست برود.

قصه گویی برای کودکان باعث افزایش سطح هوش اجتماعی آنها و نقشی اساسی در شکل دهی به شخصیت انها دارد. قصه گویی سنتی است که از قدیم وجود داشته و والدین و اجداد ما همواره برای کودکانشانن قصه می گفتند این سنت اکنون نیز به ما رسیده است

اما هنر قصه گویی چیست؟

امروزه والدین راحت تر هستند که اجازه دهند کودکانشان قبل از خواب کارتون مورد علاقه شان را ببینند تا اینکه بخواهند در کنار تختشان بنشینند و برای انها قصه بخوانند تا وقتی که کودکشان بخوابد. اما این قصه خواندن در کودکان لذت خاصی ایجاد می کند و این مسئله بسیار اهمیت دارد که شما برخی شب ها برای کودکانتان وقت بگذارید و برای او قصه بخوانید.

قصه خوانی مانند خواندن یک کتاب کار بسیار ساده ای است.. اگر شما آن قدرها وقت ندارید می توانید قصه ای را که حفظ هستیدبرای کودکتان تعریف کنید و یا خاطرات دورن کوودکی خود را برای او بخوانید. مزایای بی شماری در قصه خوانی برای کودکان وجود دارد به خصصوو کودکانی که در سنین قبل از مدرسه و مهد کودک هستند.

در اینجا ده مزیتی که قصه خوانی برای کودکان دارد بیان می کنیم که شما به عنوان والدین مسئول نمی تواندی از آنها چشم پوشی کنید.

1- اخلاقیات را به کودک شما می آموزد.

کودکان در سر تا سر دنیا  عاشق گوش دادن به قصه ها هستند. آنها می خواهند که دربارۀ شخصیت های مورد علاقه شان بیشتر بدانند و اغلب تلاش می کنند که خود را در نقش آنها قرار دهند و از آنها تقلید کنند. با گفتن قصه هایی که در آنها مفاهیم اخلاقی و انسانی وجود دارد شما می توانید ویژگی مثبت انسانی مثل شجاعت، صداقت و دانایی ر در وجود او از همان سنین پایین نهادینه کنید.

2- قصه گویی آنها را از اصول فرهنگی و ریشه های اعتقادی تان آگاه می کند.

خواندن قصه و تعریف کردن خاطرات کودکی تان، فعالیت ها و سرگرمی هایی که در زمان کودکی داشتید و جشن ها و مراسمی که در آن شرکت می کردید باعث می شود فرزندتان با فرهنگ خانوادگی و آداب اجتماعی که قرار است در آن بزرگ شود بیشتر آشنایی پیدا کندو تفاوت فرهنگ و سنت های رایج را با یکدیگر بشناسد.

شنیدین داستان هایی دربارۀ دیگر اعضای خلانواده به آنها کمک می کند تا شناخت بهتری از اجداد و نیاکان خود پیدا کنند.

3- مهارت های کلامی انها را افزایش می دهد.

خواندن داستان برای فرزندتان باعث می شوود که مهارت های کلامی انها افزایش پیدا کند. و همم زمان که او کلمات و عبارات جدید یاد می گیرد با پیچیدگی های زبان نیز آشنایی پیدا کند. هم چنین قصه خوانی کمک می کند که طبق یک الگوی منظم نحوۀ تلفظ کلمات و عبارات را نیز به فرزندتان بیاموزید.

4- مهارت های شنیداری را افزایش می دهد.

اکثر کودکان به محدوده ی کوچکی از اتفاقات می توانند توجه کنند و اغلب نمی توانند برای طولانی مدت روی چیزی تمرکز کنند. هم چنین آنها ترجیح می دهند که بیشتر صحبت کنند تا اینکه بخواهند گوش دهند. خواندن قصه برای کودکان نه تنها باعث می شد دقت آنها افزایش پیدا کند بلکه نسبت به گوش دادن و فهم مطالب نیز حساس تر می شوند.

5- قدرت تخیل، تصویر سازی و خلاقیت آنها را افزایش می دهد.

گوش دادن به قصه باعث می شود کودک شخصیت های داستان، مکان و طرح کلی داستان را به جای اینکه به صورت فیلم و یا کارتون مشاهده کند در ذهن خود بیاورد و آنها را تصور کند. این مسئله باعث می شود که قدرت خلاقیت و تصویر سازی آنها افزایش پیدا کند و ذهنشان برای فکر کردن و تجسم اتفاقات با محدودیتی روبه رو نخواهد شد.

6- ابزاری عالی برای تقویت حافظه

شما می توانید با استفاده از ایده های هوشمندانه حافظۀ کودک خود را تقویت کنید. زمانی که شما برای کودکتان قصه ای را خواندید بعد از چند روز از او بخواهید که این قصه را برای شما تعریف کند. و یا از او بخواهید که ادامۀ داستان را خودش تعریف کند این روش باعث می شود که حافظۀ او تقویت شود و سطح تمرکز او نیز افزایش پیدا کند.

7- محدوده ی فکری کودک را گسترده می کند

کودکان اغلب با فرهنگ ها و آداب و رسوم کشورهای مختلف درجهان آشنایی ندارند و با مردم انها رو به رو نمی شوند ولی شما با گفتن قصه هایی از فرهنگ ها و آداب و رسوم کشورهای مختلف جهان می توانید ذهن کودک خود را نسبت به مکان ها و مردمانی که در کشور های دیگر زندگی می کنند باز کنید سعی کنید قصه های مربوط به دیگر کشورها را برای او تعریف کنید تا سطح درک و فهم او را افزایش داده و محدودۀ فکری او را نسبت به جهان گسترده تر کنید.

8- قدمی ابتدایی برای یادگیری آکادمیکی

قصه گویی برای کودکان می تواند قدمی ابتدایی برای یادگیری های آکادمیکی باشد. بسیاری از کودکان عادت دارند که کارها را از روی عادت یاد بگیرند و فهم درستی از آن ندارند. قصه گویی به صورت فعالیتی منظم می تواند باعث شود که کودک شما از آن چیزی که می شنود درک درستی داشته باشد و از آن لذت ببرد. قصه خوانی هم چنین به آنها کمک می کند که در صحبت کردن مسلط شوند. خواندن و گوش دادن مرتب باعث می شود که آنها به سخنران های مسلطی تبدیل شوند.

9- توانایی ارتباط برقرار کردن آنها را بهبود می بخشد.

گاهی اوقات کودکان در سئوال پرسیدن مردد هستند حتی اگر ذهن آنها مملو از سوال و کنجکاوی باشد. قصه گویی هنر درست سوال پرسیدن را به کودکان می آموزد. هم چنین به آنها یاد می دهد چگونه یک گفتگو را به خوبی شروع کنند و اعتماد به نفس آنها را بالا می برد. خواندن و گوش فرا دادن به صورت مداوم توان سخنوری آنها را نیز افزایش می دهد.

10- به کودک کمک می کند که با آرامش بیشتری با مشکلات رو به رو شود.

قرار گرفتن در موقعیت های سخت و مشکل باعث می شود که کودکان احساس سردرگمی بکنند. داستان هایی که در آن قهرمان ها با مشکلات سخت و پیچیده مواجه می شوند می تواند به کودکان کمک کند که این مسئله را بهتر بفهمند و در مقابل مشکلات قوی تر باشند. داستانت هایی را برای کودک خود تعریف کنید که کودک از آنها بیاموزد رنج و سختی قسمتی از زندگی است همانگونه خوشی و شادی بخشی از زندگی است. این داستان ها باعث می شود که کودکتان در مقابل موقعیت های مختلف و سختی های زندگی مقاوم تر شود و به صورت منطقی برخورد کند.

برای دسترسی به اطلاعات بیشتر در زمینه قصه گویی و بازی های مرتبط می توانید به سایت kodakonojavan.com مراجعه نمایید.

منبع: کودک و نوجوان

خصوصیات کودک ۹ ساله

خصوصیات کودک ۹ ساله، پرخاشگری در کودکان ۹ ساله، علت لجبازی دختر ۹ساله، لجبازی کودک…

اوتیسم آسپرگر

اوتیسم آسپرگر (Asperger Syndrome) نوعی اوتیسم است که از طریق مشکلات رفتاری مختلف بروز می…

بیماری اوتیسم

بیماری اوتیسم عبارتی پزشکی است که به اختلالات مختلف در زمینه رشدی اشاره دارد. کودکان…

6 مورد از نشانه های طلاق

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

طلاق نباید شما را شگفت زده کند – نشانه های آن مشخص است!

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
اگر چه در طلاق مردها نیز می توانند برای تصمیم گیری در طلاق شروع کننده باشند اما در 75 درصد از موارد این زنها هستند که درخواست طلاق می کنند. ممکن است طرف مقابلی که از او درخواست طلاق شده به حدی از زندگی ناراضی باشد که به راحتی انجام این کار را بپذیرد و یا بر عکس مخالفت کنند و بر ادامۀ زندگی اصرار ورزد و معتقد باشد اگر کمی بیشتر صبر کنند و تحمل داشته باشند مشکلاتشان حل می شود. در برخی موارد زوجی که از او درخواست طلاق شده کاملا مشکلات زندگی شان را انکار می کند و از این درخواست شوکه می شود و معتقد است که زندگی آنها بسیار موفق بوده است و همسرش با این درخواست طلاق عقل خود را از دست داده است.

مسئله داشتن عقیده ای مشترک در طلاق امر بسیار مهمی است زیرا این مسئله مشخص می کند که طلاق گرفتن زوجی می تواند به طور توافقی انجام گیرد و یا اتفاقی تلخ تر با مشکلات بسیار باشد.

هدف از این مقاله تشریح موقعیتی که در آن زوجین طلاق را حتمی تصور می کنند. هدف این است که به زوجین گوشزد کنیم نشانه های طلاق را جدی بگیرند تا زمانی که بحث طلاق را یکی از زوجین مطرح می کند طرف مقابل شوکه نشود. اکثر افراد زمانی که بحث صلاق می شود نشانه های آن از مدت ها پیش در زندگی آن ها دیده شده است. در اینجا هدف این نیست که دلایل شکست در ازدواج را بیان کنیم بلکه می خواهیم به بررسی و تشریح نشانه های طلاق در زندگی زناشویی افراد بپردازیم و به آنها کمک کنیم که این نشانه ها را بسیار جدی بگیرند و از کنار آن به راحتی رد نشوند.

ازدواج به یکباره نمی شکند بلکه به مرور مورد فرسایش قرار می گیرد. هر باری که در زندگی زوجین اتفاق ناخوشایندی می افتد و یکی از زوجین از دیگری می رنجد و این مسئله بدون معذرت خواهی و ترمیم عاطفی بسته می شود، هر باری که یکی از زوجین در شناخت نیازهای عاطفی دیگری شکست می خورد و نسبت به آن بی اعتنا می شود این تحلیل و فرسایش اتفاق می افتد. هر باری که طرفین از بحث کردن دربارۀ مشکلاتشان طفره می روند زیرا می دانند که این بحث و گفتگو نتیجه ای نخواهد داشت و هر باری که یکی از زوجین از داشتن رابطه جنسی خودداری می کند زیرا از نظر عاطفی در شرایط مناسبی قرار ندارد این ازدواج شکننده تر و فرسایشی تر می شود.

دلایل متعدد دیگری برای وجود این تحلیل و فرسایش در ازدواج وجود دارد مثل توجه بیش از اندازه به مسائل شغلی و یا مسئل مربوط به فرزندان که باعث می شود زوجین نسبت به نیازهای یکدیگر بی توجه شوند و تمام تمرکز و انرژی خود را صرف کار و بچه ها کنند. حتی در برخی موارد فاش شدن برخی رابطه های پنهانی و نامشروع یکی از زوجین به ازدواج ضربۀ بزرگی می زند و این فرسایش را به حداکثر می رساند.

حال چگونه این فرسایش و تحلیل هایی که رابطۀ زوجین در طول زمان پیدا می کند ازدواج آنان را به مرحلۀ طلاق می کشاند؟

دفعه ی بعدی که شما زوجی را در رستوران دیدید که سر یک میز نشسته و در سکوت مشغول خوردن غذا هستند رابطۀ چشمی ای با هم ندارند و با هم صحبتی نمی کنند بدانید رابطۀ بین آنها بسیار سرد و بی احساس است و حتی شاید رابطۀ آنها نیز در آستانۀ طلاق باشد. البته شاید به این زودی ها بین انها این اتفاق نیفتد افراد بسیاری هستند که با وجود مشکلات زناشویی بسیار باز هم به ازدواج خود ادامه می دهند زیرا از طللاق و عواقب آن می ترسند اما حداقل یکی از آنها و یا حتی هر دو به طلاق فکر کرده اند و یا زمانی بوده که تصمیم به جدایی داشته اند.

در اینجا شش نشانۀ طلاق را بیان می کنیم البته نشانه های بسیار دیگری نیز وجود دارند اما  این شش مورد از مهم ترین آنها هستند.

1- حل و فصل نکردن اختلافات

محقق معروف جان گاتن بیان می کند که فقدان وجود روابط اثر بخش باعث می شود که زوجین در ازدواج شکست بخورند اما علاوه بر این وجود درگیری و کشمکش هایی که بدون راه حل و بی نتیجه رها می شوند نیز در این میان تاثیر بسزایی دارد. افرادی که راه حل مناسبی برای پر کردن فاصله ها و حل مشکلاتشان انتخاب نمی کنند و سعی می کنند که با خودداری کردن از گفتگو و بحث دربارۀ مشکلاتشان وجود آنها را نادیده بگیرند ضربۀ بزرگی به رابطه می زنند. در برخی موقعیت ها زوجین به مرحله ای می رسند که از صحبت کردن و گفتگو با یکدیگر ناامید می شوند و می دانند که این گفتگو به جایی نخواهد رسید و نتیجه ای نخواهد داشت و به راحتی هر دو طرف از صحبت کردن با یکدگیر امتناع می کنند. در موقعیت دیگری شاید یکی از طرفین و یا هر دو به این گفت و گو به  شکل یک درگیری و دعوا بنگرد که در آن باید پیروز شود و دیگری را مطیع خود سازد. اما در نهایت در این میان چه اتفاقی می افتد. این فاصله هر روز زیادتر می شود و مشکلاتشان حل نشده روی هم انباشته می شوند و در نهایت به شکست در ازدواج می رسند.

2- طلاق عاطفی

وجود روابط احساسی حداقل چیزی است که برای حفظ صمیمت رابطه و ادامۀ آن نیاز است و در این رابطه احساسات هر دو طرف بخش مهمی از رابطه است و باید نسبت به هم گرم و صمیمی باشند. وجود رابطه ای با صداقت بدون ظاهر سازی، گرم و پرحرارت از عناصر اولیه و ضروری یک رابطۀ محکم و صمیمی است.

3- سردی و بی احساسی

احساس معمولا همراه با سردی و خالی از علاقه و صمیمت می شود. اگر همسرتان از نظر احساسی نسبت به شما سرد و بی احساس شده است شاید دیگر به شما عشقی ندارد. افرادی که معمولا زندگی آنها به طلاق کشیده شده است معمولا می گویند دیگر در آن زندگی عشقی احساس نمی کردیم و این بی احساسی بستگی دارد که هر یک از طرفین تا چه حد به سردی رسیده باشند.

4- فقدان رابطۀ جنسی

رابطۀ جنسی نشان دهندۀ گرمی و حرارت در رابطۀ احساسی است. زمانی که زوجین به مدت طولانی با هم رابطۀ جنسی ندارند این مسئله نشان قابل اتکایی بر وجود سردی و مرگ تدریجی رابطۀ آنها خواهد بود. هم چنین اگر یکی از زوجین متمایل به برقراری رابطۀ جنسی نباشد و لذتی از آن نبرد نشان دهندۀ آن است که ازدواج آنها در حال فرسایش و تحلیل رفتن است.

5- توجه بیش از اندازه به مسائل خارج از رابطۀ زناشویی

ازدواج های سرد و خالی بسیار خسته کننده هستند. برخی زوجین سعی می کنند این سردی را با توجیه بیش از اندازه بر فرزندان و یا پرداختن به فعالیت هایی که مربوط به اموری غیر از زندگی زناشویی شان است جبران کنند. برخی زوجین سعی می کنند تمرکز خود را بیشتر بر امور شغلی خود قرار دهند و تا دیر وقت سر کار می مانند تا مدت زمانی که قرار است با یکدیگر باشند را به حداقل برسانند و هر اندازه که زوجین بخواهند گرما و صمیمت رابطۀ عاطفی خود خارج از رابطه زناشویی شان جستجو کنند سردی و فاصلۀ بین آنها بیشتر می شود. اکثر این افراد در محیط کار دوستانی پیدا می کنند که با ایجاد رابطۀ احساسی و عاطفی با آنها سعی می کنند سردی رابطه زناشویی خود را به فراموشی بسپارند.

6- آمادگی برای زندگی مجردی

من زوجی را به خاطر می آورم که در آستانۀ طلاق بودند و سالها پیش بر روی آنها کار می کردم. مرد در برنامۀ طلاق، خانه ی خود را برای بار دوم در رهن قرار داد تا بتواند هزینۀ عمل کاشت مو را فراهم کند تا شانس خود را در یافتن همسر جدید بالا ببرد. هر چند این مورد به نظر غیر منطقی و افراطی می رسد اما معمولا افرادی که زندگی تازه ای را شروع می کنند در گام های نخست به بهبود ظاهر خود می پردازند و مشغول فعالیت های ورزشی مانند حفظ تناسب اندام و گرفتن وقت آرایشگاه می شوند تا ظاهر خود را تغییر دهند. معمولا زن هایی که خانه دار بودند به امور تازه ای علاقه نشان می دهند مانند کار کردن و به دست اوردن استقلال مالی از همسر. ما بسیاری از اوقات افرادی را که در شرف اقدام برای طلاق هستند می بینیم که به فعالیت های ورزشی مانند تنیس و یا گلف بدن حضور همسرشان می پردازند و به ساختن روابط اجتماعی به عنوان فردی مجرد روی می آورند.

چه کاری باید انجام دهیم؟

اگر شما خود را در موقعیت هایی مانند موقعیت های بالا یافتید بدانید که ازدواج به مشکل جدی ای خورده است.

ما سعی نداریم نقطه یا مرزی را که یک ازدواج به شکست می انجامد را به صورت دقیق مشخص کنم اما می توانم بگویم که این علائم و یا حداقل بیشتر آنها در هر طلاقی که اتفاق می افتد وجود دارد. کوچکترین کاری که شما می توانید انجام دهید شروع کردن گفتگویی صادقانه و طولانی با همسرتان است. اگر نمی توانید این گفتگو را بدون وارد شدن به مشاجره و کشمکش و متهم کردن یکدیگر که تنها اوضاع را  بدتر می کند انجام دهید سعی کنید در یک جلسه مشترک با حضور مشاور خانواده مشکلات خود را بیان و حل کنید. زیرا حتی در صورتی که در پایان تصمیم به طلاق بگیرید اقدام زودتر شما برای رو به رو شدن با مشکل و برنامه ریزی برای یک جدایی مسالمت آمیز و توافقی شانس شما را برای طلاقی خوب و یا پیامدهای ویرانگر کمتر افزایش می دهد.

منبع: com.مشاوره-خانواده