پنج عادت روانی که توانایی تفکر شما را محدود می کنند

پنج عادت روانی که توانایی تفکر شما را محدود می کنند

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
مغز ما شبیه یک پردازشگر کامپیوتر است: مغز توانایی پردازش و منابع ذهنی محدودی دارد. هر فعالیت ذهنی (و یا وضعیت احساسی) فشرده که میزان زیادی از توانایی ها و فضای ذهنی ما را به خود مشغول می کند، برروی توانایی ما برای تمرکز، حل مسئله، خلاقیت، یا استفاده از دیگر توانایی های شناختی تاثیر گذاشته و در نتیجه عمکرد IQ مانیز موقتا کاهش می یابد.

برای نمایش این اصل مهم، سعی کنید در حالت راه رفتن از عدد 1000، 7شماره 7شماره به پایین بشمارید، (1000، 993، 986، …). پس از اینکه اندکی به شمارش ادامه دهید، از راه رفتن باز خواهید ایستاد. اما چرا؟ مغز شما مجبور است آنقدر برای انجام این محاسبات ریاضی سخت کار کند که منابع و ظرفیت کافی برای دستور دادن به پاهای شما برای گام برداشتن باقی نمی ماند.

بیشتر فعالیت های معمول، تاثیر زیادی برروی توانایی ما برای کار کردن یا مطالعه ندارند. بیشتر ما می توانیم تکالیف خانه را هم زمان با گوش دادن به موسیقی انجام دهیم یا ممکن است هنگام غذا خوردن کاملا غرق در مطالعه شویم.

با این حال، برخی از عادت های روان شناختی، آنقدر منابع ذهنی ما را صرف خود می کنند که می توانند موجب کاهش ظرفیت های شناختی مغز ما شوند. تعداد اندکی از مردم از تاثیرات بسیار قابل توجه این عادت های روانی آگاه هستند، بنابراین شانس کمی برای خلاصی از آنها دارند، و این موضوع می تواند به شکلی جدی توانایی فرد را در به کار گیری تمام ظرفیت های ذهنی خود برای انجام کارها تحت تاثیر قرار می دهد.

 

5 عادت روانی شایع که موجب اختلال در عملکردهای ذهنی می شوند

1- فکر کردن بیش از حد به مسایل منفی

اینکه در ذهن خود اتفاقات ناراحت کننده و نا امید کننده یا اضطراب آور را بارها و بارها مرور کنیم، بخصوص زمانی که به صورت عادت وار و مکرر این کار را انجام می دهیم، می تواند ذهن ما را مملو از افکار یا احساسات کند، و این افکار و احساسات میزان زیادی از منابع ذهنی ما را اشغال خواهند کرد. به علاوه ماندن برروی افکار منفی (که به عنوان نشخوار فکری نیز شناخته می شود) می تواند کارکردهای شناختی ما را نیز تحت تاثیر قرار داده و سلامت عاطفی و حتی جسمی ما را تهدید کند.

2- احساس گناه

همه ی ما گاهی اوقات احساس گناه را تجربه می کنیم. زمانی که مرتکب کار اشتباهی می شویم عذر خواهی می کنیم و برای رفع مشکل احساس گناه خود کاری انجام می دهیم. اما زمانی که برای احساس گناه کاری صورت نگیرد و این احساس گناه مداوما در ذهن تداعی می شود، می تواند به عاملی بسیار بزرگ برای حواس پرتی شناختی تبدیل شود که کارکرد های شناختی را با مشکل جدی روبرو می سازد. راه حل این مشکل دور کردن و فراموشی احساس گناه تا جای ممکن است.

3- شکایت وگلایه های بیهوده

بیشتر افراد بجای مطرح کردن مشکلات و ناراحتی های خود با کسانی که ممکن است بتوانند به آنها کمک کنند ترجیح می دهند ناراحتی های خود را با دوستان خود درمیان بگذارند. مشکل اینجاست که، هر بار که اقدام به گفتن این مشکلات می کنیم، بیشتر احساس ناراحتی و آزردگی و خشم می کنیم. خشم و ناامیدی میزان زیادی از توان پردازش مغز ما را به خود اختصاص می دهند و شکایت های بیهوده را تبدیل به عادت برای اتلاف توان مغز ما می کند.

4- پرداختن زیاد به احساس عدم پذیرش

طردشدگی و یا عدم پذیرش رنجی عاطفی را موجب می شود که تاثیر قابل توجهی بر روی  روحیه ما و همچنین کارکردهای شناختی ما دارد. بعلاوه می تواند موجب شود تا به انتقاد از خود بپردازیم، عادتی که موجب می شود به میزان بیشتر به عزت نفس خود صدمه وارد کرده، و باعث شویم تا ناراحتی های عاطفی ما برای مدت بیشتری ادامه پیدا کنند و در نتیجه توانایی های شناختی ما نیز بیشتر آسیب ببینند.

5- نگرانی

بسیاری از افراد نگرانی را مضر نمی دانند. ممکن است با لبخندی مصنوعی بگوییم”چیزی خاصی نیست، فقط کمی نگرانم”. اما نگرانی یک وضعیت روحی ناراحت کننده و ناخوش آیند را به وجود می آورد، و می تواند به شدت موجب حواس پرتی شود. زمانی که در باره ی موضوعی نگران هستیم، عامل نگرانی بر دیگر جریان های فکری ذهن ارجحیت پیدا می کند و آنها را از اولویت و کانون توجه ما خارج می سازد. خوشبجتانه، حل مشکل نگرانی (با فکر کردن و یافتن راه حل های احتمالی) در مقایسه با اضطراب ساده تر است.

منبع: کانون مشاوران ایران

هفت راه برای کمک به خواب نوجوان

 

شاید تعجب کنید اما نوجوانان نسبت به بزرگسالان به خواب بیشتری نیاز دارند. متاسفانه، کم خوابی شدید در میان نوجوانان مسئله ی شایعی است. اما شما به عنوان والدین، می توانید به آنها کمک کنید تا برنامه ی روزمره ی سالمی را برای خود ایجاد کنند و به میزان بیشتری بخوابند.

روانشناس بالینی دکتر استفانی سیلبرمن، متخصص خواب و نویسنده ی کتاب راهنمای بیخوابی: راهنمای جامع برای آنکه بتوانید به اندازه ی کافی بخوابید، در زیر راهنمایی هایی را برای این منظور پیشنهاد می کند:

  1. توجه داشته باشید که تغییر در روند روزانه ی نوجوانان امری طبیعی است. دکتر سیلبرمن می گوید به دلیل همین تغییرات طبیعی، نوجوانان شبها تا دیروقت احساس خواب آلودگی نمی کنند. این مسئله چرخه ی خواب آنها را برهم می زند: نوجوانان دیر به رخت خواب رفته و فردا نیز دیر از خواب بیدار می شوند.
  2. به آنها کمک کنید تا برنامه ی خواب خود را مشخص کنند. همانگونه که داشتن یک روال مرتب برای رفتن به رخت خواب برای افراد بالغ حیاتی محسوب می شود، این مسئله برای نوجوانان نیز اهمیت دارد. نه تنها تغییر در چرخه ی شبانه روزی نوجوان می تواند باعث بی خوابی او شوند بلکه عادت های زندگی نیز به خواب نوجوان صدمه وارد می کنند.

تکنولوژی یک مقصر بزرگ در این زمینه است. تلوزیون، کامپیوتر، و بیشتر از همه گوشی های تلفن همراه، نور روشنی را از خود ساطع می کنند که موجب ایجاد تحریک در مغز نوجوان می شوند. پس این مسئله نیز در کنار تغییرات طبیعی در ساعت زیستی به ایجاد مشکل کمبود خواب کمک می کند. بنابراین، سعی کنید، استفاده ی نوجوان را از تکنولوژی محدود کنید.

همچنین به آنها کمک کنید تا به انجام فعالیت های آرامش بخش و لذت بخش، به عنوان بخشی از برنامه ی روزانه خود، بپردازند. مطالعه، دوش آب گرم یا مدیتیشن و امور عبادی پیش از خواب، نمونه های خوبی از این فعالیت ها هستند. انجام این کار پیش از خواب به مغز آنها این پیغام را خواهد داد که زمان رفتن به رخت خواب فرا رسیده است.

دیگر عواملی که موجب اختلال در خواب می شوند، ورزش کردن پیش از خواب و مصرف غذا و نوشیدنی های مملو از کافئین نزدیک به زمان خواب است.

  1. از عینک های ضد آفتاب استفاده کنید. باز برروی این مسئله تاکید می کنیم که نور موجب تحریک و فعالیت می شود. به گفته ی سیلبرمن “اگر نوجوان شما شبها نمی تواند استراحت کند، آنها را وادار کنید تا در ظهرو بعد از ظهر از عینک های ضد آفتاب استفاده کنند.” در عوض نوجوان می تواند صبح ها از نور برای بیدار شدن استفاده کند (برای مثال با کنار زدن پرده های پنجره ی اتاق).
  2. آنها را از اتاق شان خارج کنید. سیلبرمن می گوید: “نوجوانان میل دارند در اتاق خود به خواب زمستانه بروند”. اما این کار می تواند از بخواب رفتن فرد جلوگیری کند، زیرا رخت خواب را باید تنها برای زمان خواب استفاده کرد. با این کار می توانید یک رابطه ی روانی میان رخت خواب و خوابیدن ایجاد کنید. اگر نوجوان در رخت خواب به کارهای دیگری مانند بازی های رایانه ای، کتاب خواندن، غذا خوردن و دیگر کارها بپردازد این ارتباط از میان خواهد رفت.
  3. خود داری از خوابیدن در روزهای تعطیل. این کار ممکن است دشوار باشد، اما هرقدر نوجوان درروزهای تعطیل، دیرتر از خواب بیدار شود، شبها نیز به همان اندازه دیرتر به خواب خواهد رفت و بدین ترتیب برنامه ی خواب هفتگی آنها نیز از بین خواهد رفت. آنها را تشویق کنید تا سیکل هر روزه ی خواب و بیداری منسجم و پایداری داشته باشند.
  4. درباره ی خواب با آنها صحبت کنید. سیلبرمن می گوید با فرزند خود در باره ی تغییرات طبیعی ریتم خواب آنها صحبت کنید. او همچنین می افزاید: علاوه بر آن باید درباره ی اهمیت خواب و علت قرار گرفتن آن در اولویت ها نیز با نوجوان گفت وگو کنید.

مطالعات بسیاری نشان داده اند که عدم خواب کافی می تواند تاثیرات منفی بسیاری برروی عملکرد در مدرسه داشته باشند و عملکرد های شناختی را با اختلال موجه سازند. محرومیت از خواب در صورتی که فرزند شما صبح مسیر مدرسه را به تنهایی طی می کند، حتی می تواند برای نوجوان خطرناک باشد.

  1. میزان خواب نوجوان خود را مورد بررسی قرار دهید. با آنکه می دانیم نوجوان نیاز به خواب بیشتری دارد اما میزان مشخصی برای آن تعیین نشده است. مانند بزرگسالان، در نوجوانان نیز میزان نیاز به خواب از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

سیلبرمن می گوید یک راه ساده برای برآورد این موضوع مشاهده ی زمان طبیعی رفتن آنها به رخت خواب و برخواستن آنها در روزهای تعطیل است. سپس ساعاتی را که خوابیده اند را محاسبه کنید. برای مثال، اگر در نیمه شب (ساعت 12) به خواب رفته اند و به طور طبیعی در ساعت 10 صبح بیدار شده اند، این بدان معناست که آنها به 10 ساعت خواب نیاز دارند و باید هر شب به همین اندازه بخوابند.

منبع: کودک و نوجوان

هیجانات مسری هستند

 

هیجانات افرادی که با شما در تعامل هستند می تواند به شما سرایت کند.

زمانی که به یک تئاتر شاد می روید هنگام برگشتن به چهره تمام افراد نگاه کنید، همگی درحال شادی و خنده هستند .

تحقیقات از مد ت ها پیش نشان داده اند  که هیجانات نیز واگیر دار هستند. جیمز فولر (2008) درباره ی گسترش شادی در طی 20 سال در یک جامعه نوشته است. در این جامعه گروه هایی شاد و گروه هایی ناشاد وجود داشتند. شادی در سه گروه متمایز از یکدیگر درجه بندی شدند. افرادی که توسط افراد شاد احاطه شده بودند دارای شانس بیشتری برای شاد بودن در آینده بودند. برآورد های آماری نشان داد که این مساله تنها ناشی از تمایل افراد شاد به تعامل با دیگر افراد شاد نبود، بلکه علاوه بر آن افرادی که در تماس با افراد شاد هستند شانس بیشتری نیز برای شاد بودن خواهند داشت. حتی فاصله ی فیزیکی نیز در این مسئله نقش دارد، افرادی که دوستان شادی در یک مایلی خود داشتند به میزان 25 درصد شانس بیشتری برای شاد بودن داشتند. آنهایی که دارای همسایه ی شادی بودند داری 34 درصد شانس بیشتر برای شادتر شدن بودند.

و تنها شادی نیست که از فردی به فرد دیگر سرایت می کند. در مطالعه ای در سال 1985 توسط M.J. Howes مشخص شد که افراد بدون مشکل افسردگی که با افراد دچار حتی افسردگی ملایم در یک اتاق قرار می گرفتند، با گذشت زمان دچار افسردگی می شدند.

در مطالعه ی فولر، تاثیر عامل سرایت هیجانات در افرادی که یکدیگر را برای مدتی طولانی می شناختند و نزدیکی فیزیکی با یکدیگر داشتند مشاهده شده بود. اما تاثیر سرایت هجانات در افراد غریبه چگونه است؟ و یا تاثیر افرادی که تصویر آنها را از طریق رسانه ها می بینیم؟

ایمی کادی از دانشکده ی بازرگانی دانشگاه هاروارد، تاثیر ژست های خاص ظاهری را در تغیییرات شیمیایی عصبی مغز مورد مطالعه قرار داده است. هنگامی که احساس غم و اندوه می کنید، اخم می کنید، سر خود را پایین می اندازید، وبدن خود را منقبض می کنید. ممکن است تابحال متوجه نشده باشید، که عکس این مسئله نیز می تواند اتفاق بیفتد. حتی هنگامی که غمگین نباشید، اگر اخم کرده، سر خود را پایین بیندازید، و خود را منقبض کنید، بدن شما سیگنال های شیمیایی عصبی را آزاد خواهد کرد که درواقع شما را غمگین خواهند کرد. این مسئله در مورد دیگر حالت های بدن و هیجانات نیز صادق است. برای مثال، باز کردن دست ها و پاها و بدن می تواند به احساس قدرت و اعتماد به نفس منجر شود.

یک نظریه در مورد اینکه چرا هیجانات می توانند سرایت کنند واز فردی به فرد دیگر انتقال یابند این است که افراد گرایش به تقلید حالت های بدنی افراد اطراف  خود و یا افرادی که تصاویر آنها را از طریق رسانه ها می بینند دارند. و این مسئله باعث می شود تا افراد احساسی مشابه احساس افراد پیرامون خود را تجربه کنند، حتی اگر این افراد کاملا غریبه باشند و یا تصاویر آنها را از طریق رسانه ها ببینند.

 

ما اکنون این مسئله را می دانیم که افراد تحت تاثیر احساسات و هیجانات یکدیگر قرار می گیرند، و این اتفاق می تواند حتی در طی چند ثانیه اتفاق بیفتد. بخصوص حالت های چهره بسیار در سرایت احساسات موثر هستند، حتی اگر مشاهده این حالت ها از طریق رسانه ها و تصاویر ویدیویی باشد.

منبع: com.مشاوره-خانواده

پنج راه برای حل اختلافات رابطه

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

شکل ریشه ای پنهانی را که در پس مشکلات دیگر نهفته است را بیابید. تقریبا همیشه مشکلی ریشه ای وجود دارد که از چشمان ما پنهان می ماند.

 

خانم آن می گوید: “می خواهم پدر و مادرم را آخر هفته برای شام دعوت کنم.”

جیک با حالتی گلایه آمیز می گوید: “واقعا؟ بازم؟ مگه اونها دو هفته پیش اینجا نبودن؟”

آن با صدایی بلندتر پاسخ می دهد: “دو هفته نه و سه هفته پیش بود. اینکه بخوام پدر و مادرم را ببینم مشکلی داره؟ تو که حتی با پدر و مادر خودت حرف هم نمی زنی.”

جیک ناگهان با صدای بلند می گوید: “بهتره دوباره شروع نکنی، باشه؟ بار آخری که پدر و مادر تو اینجا بودن …”

حتما می توانید حدس بزنید که این بحث پایان خوشی نخواهد داشت.

 

اگر تا بحال با یک فروشنده خوب برخورد کرده باشید، هنگام خریدن یک اتوموبیل و یا وسیله دیگری، احتمالا متوجه دو عاملی که آنها را در کار خود توانمند کرده است شده اید. عامل اول که احتمالا خود شما هم متوجه آن شده اید، این است که آنها به خوبی به حرف های شما گوش می دادند و به اینکه شما چه چیزی می خواهید توجه می کردند، و بنابراین آنها می توانستند شما را در جهت درست راهنمایی کنند.

 

کار دیگری که احتمالا آن فروشنده انجام داده است، و ممکن است شما متوجه نشده باشید، این است که او تمام حالات و عکس العمل های شما را زیر نظر داشته است. هنگامی که او به یک اتومبیل اشاره کرده و به شما می گوید که اندکی گرانتر است اما در عوض دارای یک ویژگی اضافی ایمنی دید از بغل است، و می بیند که شما به آرامی سر خود را تکان  می دهید، او احتمالا همان جا متوقف شده و نظر شما را در مورد این ویژگی امنیتی جویا می شود، و یا شما را به سمت خودروی دیگری که بدون آن ویژگی می باشد و با بودجه ی شما نیز همخونی بیشتری دارد راهنمایی می کند.

هنر فروشندگی مستلزم گرفتن پاسخ های مثبت از مشتری در تمام مدت گفت و گو و مذاکرهاست. هرگونه مخالفت و نارضایتی احتمالی که از چشم فروشنده پنهان بماند می تواند در لحظه ی بسته شدن معامله منجر به گفتن این جمله توسط مشتری شود: “درباره اش فکر می کنم”.

توجه نزدیک برای اینکه درصورت بروز مقاومت بتوانید متوجه آن شوید و با آن مقابله کنید، اهمیت زیادی دارد. مثلا هنگامی که می خواهید همسر خود را ترغیب کنید که در بردن بچه ها به رخت خواب به شما کمک کند. یا در موقعیت هایی مانند موقعیتی که خانم آن با آن مواجه بود، برای اینکه همسر خود را به پذیرش اینکه والدین او برای شام خواهند آمد ترغیب کند.

در مباحث درمان مسئله ی تقابل محتوا و پروسه بسیار مورد بحث قرار گرفته است. آن و جیک با انجام کارهایی که همه ی ما با توجه به طبیعت انسانی خود انجام می دادیم، در حال ایجاد مشکل برای خود هستند. وقتی شما در طرف مقابل، مقاومت را احساس می کنید، استدلال و شواهد بیشتری را برای اثبات گفته های خود مطرح می کنید(محتوا)، و هم زمان احساسات شما نیز تشدید می شوند، و شما به صورت پیاپی دلایل بیشتری را برای اثبات نظر خود بیان می کنید. مشکل اینجاست که طرف مقابل نیز در حال عصبانی شدن است و در حالی که او نیز در حال مطرحکردن دلایل و استدلال های خود است، اما هیچ کدام از شما قادر نیستید این دلایل را به صورت منطقی مورد بررسی قرار دهید زیرا بخش عاطفی مغز شما بخش منطقی مغز شما را از کار انداخته است. در چنین موقعیت هایی شما می باید بجای تمرکز بر چیستی، بر چگونگی روند احساسات و گفتگوها متمرکز شوید.

در اینجا، چگونگی انجام این کار در پنج مرحله شرح داده می شود:

1- بلافاصله پس از احساس مقاومت در طرف مقابل توقف کنید.

بلافاصله پس از آنکه جیک ناخوشنودی خود را با آه کشیدن نشان می دهد، آن می باید متوجه شود که مشکلی وجود دارد، و مسئله دیگر والدین او و یا شام نیستند، بلکه  مشکل احساسات جیک است. آن باید از تلاش برای تغییر نظر جیک با احساساتی شدن و اسرار بیشتر و بیان استدلال، خود داری کند. می باید هدف اصلی در این موقعیت ها، دوری جستن از شعله ور ساختن آتش احساسات باشد.

 

2- بپرسید و به دقت گوش دهید.

برای مثال:

-“جیک، احساس می کنم با من موافق نیستی. در این باره چه چیزی تو را ناراحت کرده؟”

-“پدر و مادرت همین تازگی اینجا بودن”

 

3- مشکل را ریشه یابی کنید.

واکنش منفی را که شما شاهد هستید،نتیجه ی یک مشکل است و یا راه حلی نادرست برای آن مشکل،اما مشکل اصلی چیز دیگری است. و گام بعدی شما باید یافتن آن مشکل اصلی باشد. در چنین موقعیتی، یک فروشنده ممکن است بگوید: “من متوجه شدم که شما سر خود را تکان دادید. چه چیزی شما را ناراحت می کند؟ با قیمت مشکل دارید، یا اینکه این مدل را نمی پسندید؟”

آن هم می تواند دقیقا همین کار را در خانه انجام دهد: “از اینکه والدین من دوباره بیایند چه چیزی تورا ناراحت می کند؟” در اینجاست که آن ممکن است متوجه شود که جیک برای آخر هفته برنامه ی دیگری دارد، یا اینکه جیک آخرین باری که والدین آن به خانه ی آنها آمده بودند از حرف های پدر او رنجیده است، یا شاید جیک از اینکه آن همواره به تنهایی برای آخر هفته ها تصمیم می گیرد ناراحت شده است. در صورتی که جیک معمولا فردی است که به سختی از احساسات خود سخن می گوید، آن می تواند سوالات جهت داری بپرسد تا جیک را به سخن گفتن ترغیب کند مانند: “برای آخر هفته برنامه ی دیگه ای داری؟”

 

4- در مورد چگونگی حل این مشکل گفتگو کنید.

طبیعتا این گام بعدی است. اگر جیک برنامه های دیگری دارد، می توانید در مورد آن صحبت کنید و تصمیم بگیرید. اگر پدر زن جیک با حرف های خود او را ناراحت کرده است، ممکن است بخواهد پیش از آنکه دوباره او را ببیند، در باره ی ناراحتی خود صحبت کند، یا شاید آن نیز بتواند در این باره کاری انجام دهد، و اگر مشکل در تصمیم گیری در باره ی آخر هفته ها باشد، می توانند در این باره با هم گفت و گو کنند، و البته مسئله در اینجا کوتاه آمدن جیک و یا آن نیست، بلکه یافتن راهی برای رضایت دو طرف باید مد نظر قرار گیرد.

5- احساسات خود را کنترل کنید و هنگام صحبت کردن مواظب لحن و تون صدای خودباشید

این مسئله بسیار اهمیت دارد و در تمام طول گفت و گو باید رعایت شوند، هر چند این کار به هیچ وجه ساده نخواهد بود. معمولا علایم غیر کلامی صدای ما است که پیش از هر چیز طرف مقابل ما را خشمگین می سازد. بنابراین به آرامی سخن بگویید. اگر احساس کردید که در حال عصبانی شدن هستید و نمی توانید جلوی احساسات خود را بگیرید، دست از گفتگو بردارید و کمی به خود فرصت دهید. تنها زمانی برای حل مشکل اقدام کنید که کاملا آرام هستید و کنترل احساسات خود را در دست دارید.

با گوش دادن و خود داری از جدال، شعله های احساسات را از گفت وگوی خود با همسرتان دور کنید. به دقت مخالفت ها و مقاومت های او را زیر نظر داشته باشید و در زمان مشاهده ی یک مقاومت سعی کنید آن را حل کنید. و تا زمانی که یک پاسخ مثبت قاطع دریافت نکرده اید دست برندارید.

می دانم که اکنون با خود خواهید گفت: گفتن آن آسان است. اما توانایی ارتباط خوب مهارتی است که می توان آموخت. اگر انجام این کار با همسرتان برای شما دشوار است چون سریع از کوره در رفته و عصبانی می شوید، می توانید برای شروع ابتدا این مهارت را با افراد دیگر تمرین کنید، مثلا همکاران، فرزندان، یا فروشنده ها. سعی کنید برروی روند گفت و گو متمرکز باشید و نه مهتوای آن، و بدین طریق شما می توانید از به دام افتادن در جزئیات بحث و شروع مشاجره جلوگیری کنید.

همه چیز به میزان کوشش شما و تمرین بستگی دارد.

مترج: محمد آلاله

منبع: فارس پاتوق

ذهن آگاهی: راه حل شگفت انگیز درمان اضطراب که باید بدانید

 

داشتن ذهن آگاهی نوعی تمرین است که باعث می شود که شما در لحظه زندگی کنید.

چرا مضطرب بودن به نوعی اتلاف وقت است؟

زمانی که اضطراب بخش جدایی ناپذیر زندگی شما می شود تبدیل به ترس غیر منطقی در وجود شما خواهد شد.

اضطراب ها و نگرانی ها سعی می کنند که به شما بگویند که اتفاق بدی در حال رخ دادن است و ممکن است شما به اندازه کافی توانایی انجام کار را نداشته باشید و یا طرف مقابلتان افکار مبهمی درباره شما داشته باشد.

دنیای اضطراب دنیایی خیالی است اضطراب زاییده و محصول ترس‌های اغراق شده و غیر منطقی است برای انسانها ی اولیه ترس دائمی یک ضرورت همیشگی بوده است. زمانی که تنها افراد قوی تر می توانستند زنده بمانند ترس در خطر بودن همیشه همراه آنها بوده است و باعث شده که مدام حالت تدافعی خود را حفظ کنند  همواره به دنبا غذا، سرپناه و آب باشند.

در دنیای امروزه نیازهای اولیه انسانها همواره تامین است و لازم نیست که همواره نگران تهدیدهایی باشیم که ممکن است از اطراف به ما آسیب وارد کنند. اما هنوز بخشی از مغز اسانها که میراث پیشینیان است همواره نگران و مضطرب از تهدیدات محیط اطراف است و این مسئله را در بسیاری از انسانهای امروز می توان دید.

این ترس غیر منطقی را مقاوم می نامند و ما باید با این ترس مقابله کنیک. ما هرگز نباید اجازه دهیم که این ترس ها و نگرانی های بی مورد باعث شوند که ما از رسیدن به اهدافمان باز بمانیم.

پس این ترس ها مضر و غیر منطقی هستند، اما فهمیدن اینکه این ترس ها چیستند و چگونه باید آنها را متوقف کرد دو چیز کاملا جدا از هم هستند. وجود اضطراب فعالیت های روزمرۀ ما را مختل می کند و زندگی ما را تحت تاثیرات منفی خود قرار می دهد به همین دلیل باید سریعا راه حلی برای متوقف کردن این احساسات یافت.

ذهن آگاهی را وارد کنید!

اگر چه تاکتیک های مختلفی برای متوقف کردن افکار منفی و اضطراب ها وجود دارند اما من می خواهم موثرترین و کار آمدترین راه حل را برای حل این مشکل ارائه کنم و ان هم ذهن آگاهی است. اگر به درستی از این تاکتیک استفاده کنید ذهن آگاهی به شما کمک می کند تا افکار پراکنده و مضطرب خود را کنار بگذارید. اما ذهن آگاهی چیست؟

ذهن آگاهی نوعی فعالیت خودآگاه است و تلاشی است برای انجام فعالیتی که مغز به طور طبیعی خلاف آن را انجام می دهد.

زمانی که مشغول کارهای روزانه خود هستیم ذهن ما شناور است و به هر چیز ممکنی فکر می کند، زمانی که ذهن آگاه هستید فعالانه در مقابل این پدیده می ایستید.

ذهن آگاهی به معنای ان است که شما تمام هوش و حواستان را روی لحظه ی حاضر و اتفاقی که اکنون در حال رخ دادن است قرار می دهید.

ذهن آگاهی هنگام کار کردن

زمانی که در حال انجام وظیفه ای هستید داشتن ذهن آگاهی به معنای این است که تمام هوش و حواستان متوجه کاری است که در حال انجام دادن آن هستید و خبری از انجام چند کار به صورت هم زمان و خیال پردازی نیست و تنها تلاش و تمرکز شما بر روی کار است که باید با موفقیت آن را به پایان برسانید.

زمانی که در حال شستن ظرف ها و یا جارو کردن خانه هستید توجه خود را بر روی ریتم کاری که انجام می دهید قرار دهید. به طور دقیق به صداهایی که در حین انجام کار تولید می شوند گوش دهید بوی صابون را استشمام کنید و یا روی حرکت ماهیچه های خود در حال انجام کار متمرکز شوید.

هدف شما بایستی این باشد که روی کاری که در حال حاضر آن را انجام می دهید متمرکز باشید

ذهن آگاهی در حال استراحت

زمانی که شما در حال استراحت هستید ذهن آگاهی به معنای این است که کاملا متوجه احساسات بدنی خود هستید. اغلب اوقات ما متوجه نمی شویم اما در حین استراحت نیز حس لامسه، بویایی، شنوایی و بینایی در حال انجام کار هستند.

هنگم ذهن آگاهی کاملا متوجه این احساسات هستیم.

حرارتی که ماهیچه های بدنتان دارد حس کنید. هوای خنک یا تمیز را تنفس کنید به رنگ آبی آسمان نگاه کنید. به صدای زوزۀ باد و پرندگان به دقت گوش دهید. و از همه مهم تر ذهن خود را آرام کنید. هدف ذهن آگاهی این است که ما را مجبور کند تا در لحظه زندگی کنیم  بنابراین دیگر روزهای با ارزش خود را برسر نگرانی ها ی بی مورد تلف نمی کنیم.

اگر افکار منفی به ذهن ما نفوذ نکنند ترس و اضطراب نیز بر ما تحمیل نمی شود و سپس ما می توانیم در یک زمان مشخص تنها بر یک چیز تمرکز کنیم.

زمانی که شما از کاری که انجام می دهید اگاهی کامل دارید امکان ندارد که دچار اضطراب‌های بی مورد شوید.

ضرورت تمرین

مهارت ذهن آگاهی چیزی نیست که با ما به دنیا آمده باشد و در واقع یک ویژگی بالفطره و داتی نیست. مانند اکثر مهارت‌ها، این مهارت نیز برای توسعه یافتن و رشد کردن نیاز به تکرار و تمرین دارد. بهر حال تمرین ذهن آگاهی فوق العاده است زیرا هر زمانی که شما اراده کنید می توانید ان را انجام دهید. در ابتدای شروع تمرین احساس می کنید که ذهن شما مانند دیوانگان سرگردان است و تقلیل افکار سخت است، که البته این مسئله بسیار طبیعی و قابل انتظار است.

سعی کنید که ذهنتان را برای 10 تا 15 ثانیه متوقف کنید. به همه چیز به عنوان فرصتی برای ذهن آگاهی نگاه کنید. ذهن آگاهی را در حین راه رفتن، تمیز کردن دوش گرفتن و هر فعالیت دیگری انجام دهید. این کار باعث می شود تا بتوانید افکار منفی را برای مدت طولانی تری متوقف کنید .

منبع: ساینس دیلی

9 تصمیم مهم پس از خیانت همسر

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

به این موضوع فکر کنید که برملا کردن خیانت، چه پیامد هایی خواهد داشت

 

پس از آنکه متوجه خیانت همسر خود می شوید، باید چکار کنید؟ و چه کاری نباید انجام دهید؟ این مقاله به ما گام های موثری را بعد از خیانت همسر پیشنهاد می دهد:

 

زمانی که متوجه روابط پنهان همسر خود می شوید، وحشت، سردرگمی، رنج روحی و جسمی تمام وجود شما را فرا گرفته و شما را در وضعیتی تاریک و مبهم قرار می دهد. سیلی از نصیحت و راهنمایی از طرف خانواده و دوستان، کتاب ها، و اینترنت به سمت شما روانه می شوند. زندگی شما به شدت دستخوش تغییر می شود. مهم نیست چقدر همسر خیانت کار شما ابراز پشیمانی کند، شما قانع نشده و بی اعتمادی بر تمام وجود شما و رابطه تان سایه افکنده است.

در زیر 9 راه برای برخورد با خیانت مطرح شده است:

  1. شما ممکن است بخواهید بلافاصله از طریق شبکه های اجتماعی، تلفن، یا ایمیل تمامی افرادی که می شناسید را از کاری که او با شما انجام داده است آگاه سازید. نفس عمیقی بکشید. با استدلال و براساس منطق رفتار کنید و از کارهای عجولانه و بدون فکر خود داری کنید.
  2. به خاطر داشته باشید که حتی اگر اکنون به نظر غیر ممکن برسد، اما ممکن است بتوانید مشکلات رابطه ی خود را حل کنید. با گذشت زمان ممکن است احساس کنید که می توانید او را ببخشید. اگر تمام آشنایان و دوستان خود را متقاعد کرده باشید که همسرتان با بی رحمی تمام به شما خیانت کرده و موجب رنج  دیدن شما شده است و این که باور کنند همسر شما را مانند یک هیولای دیو صفت تصور کنند، می تواند پذیرش مجدد او به عنوان همسر شما را برای آنها نیز بسیار دشوارتر سازد و واکنش های خانواده و دوستان شما می تواند حتی زمانی که مشکلات وخشم موجود میان شما و همسرتان برطرف شده باشد برای رابطه ی شما  موجب مشکلات متعددی شوند.

پس لطفا به هر کسی چیزی نگویید.

  1. این مسئله را تنها با افرادی که مورد اعتماد شما هستند مطرح کنید. پشتیبانی عاطفی، صرف نظر از اینکه رابطه ی شما نجات خواهد یافت یا خیر، برای تسلا و تسکین درد شما لازم است. خود را حبس نکرده و از دیگران دوری نکنید، شما به دوستان خوب خود برای ایجاد و حفظ توان کافی برای از سر گذراندن این سختی نیاز دارید.
  2. پس از آنکه وضعیت خود را با تعداد اندکی از دوستان مورد اعتماد خود در میان گذاشتید، ممکن است تصمیم بگیرید تا این موضوع را به همه بگویید. در چنین وضعیتی حتی اگر این کار را انجام دهید و این خبر بد در مورد همسرتان را در اختیار همه بگذارید، تصمیم شما دیگر عجولانه نیست و با فکر کافی انجام گرفته است. این مسئله نشان دهنده ی توانایی شما برای اتخاذ تصمیمات قاطع و دقیق و همچنین توانایی شما برای خویشتن داری و کنترل رفتارهای خود حتی در موقعیت های دشوار است.
  3. بلافاصله تصمیم به ترک خانه و اسباب کشی نگیرید. اگر نمی توانید با او زیر یک سقف باشید، ابتدا برنامه ی کوتاه مدتی برای ترک آن خانه بگیرید تا زمانی برای بدست آوردن ثبات از دست رفته خود داشته باشید. ممکن است حتی فکر کردن به زندگی با این فرد که شما فکر می کردید او را می شناسید، و نقاط ضعف و راز های خود را با او درمیان گذاشته اید، به نظر غیر ممکن برسد. اما به خود زمان کافی بدهید تا به اینکه چه چیزی به نفع شما خواهد بود فکر کنید و به راحتی بر اثر رنج وارده به خودتان صدمه نزنید. زوج های بسیاری هستند که پس از چند ماه از برملا شدن رابطه ی پنهانی یکی از آنها، دوباره زند گی در زیر یک سقف را شروع می کنند.
  4. انتقام جویی به بهبود شرایط کمک نخواهد کرد. برخورد های احساسی، چه در سخن گفتن و یا برخورد فیزیکی با همسر خیانت کار، کاری درقبال ریشه ی مشکل شما انجام نخواهد داد. اینکه بخواهید حرف های تند و آزار دهنده ای به او بزنید، کاملا قابل درک است، اما ولی این اقدامات ویرانگر می توانند هرگونه شانس بازسازی اعتماد و امنیت عاطفی میان شما را حتی کمرنگتر سازند. احترام متقابل در آینده تنها در شرایطی حاصل خواهد شد که با آگاهی کامل در جهت بدست آوردن آن اقدام کنید.
  5. بسیاری از مردم معتقدند که خشونت فیزیکی تنها زمانی اتفاق می افتد که مردی یک زن را کتک بزند. اعمال خشونت فیزیکی محدودیت جنسیتی ندارد. صرف نظر از آنکه چه کسی آغازگر خشونت باشد و یا مرتک اعمال خشونت بار شود،همواره نتایجی ویرانگر خواهد داشت.
  6. تعقیب فردی که با همسر شما رابطه داشته است یا ارسال مطالبی ناخوش آیند از او در شبکه های مجازی ممکن است اندکی خشنودی موقتی را برای شما در پی داشته باشد، ولی در درازمدت هیچ حاصلی نخواهد داشت. انرژی خود را برای این امور بیهوده مصرف نکنید.
  7. اگر دارای فرزند هستید، بیاد داشته باشید، مسئولیت حمایت از آنها با شماست. زمانی که حرف های بدی در مورد پدر یا مادر او می زنید، آنها رنج خواهند برد. شما سعی دارید فردی که موجب جریحه دار شدن احساست شما شده است را رنج دهید، اما ممکن است در پایان متوجه شوید که همزمان موجب رنج کودکان خود نیز شده اید، و آنها مستحق آن نیستند.

حتی با این راهنمایی ها، مواجه شدن با خیانت می تواند بسیار آزار دهنده باشد. سعی کنید متوجه شوید چه کاری به نفع شما خواهد بود. گاهی اوقات زوج ها می توانند بر مصائب ناشی از خیانت فایق آمده و رابطه ی خود را مانند قبل و یا حتی بهتر، بازسازی کنند. ولی بسیاری اوقات نیز چنین نتایجی ناممکن است. مهم نیست که وضعیت را چگونه می بینید، همزمان با بررسی راه های پیش روی خود سعی کنید با خودتان مهربان باشید ولی از احساس ترحم در قبال خود بپرهیزید.

مترجم: محمد آلاله

منبع: com.مشاوره-خانواده

10 راهی که باعث می شود به مهارت خودکنترلی دست پیدا کنید

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

از بیدار ماندن تا دیر وقت در شب برای چک کردن ایمیل ها تا خوردن مقدار زیادی کربوهیدارت خود کنترلی اتفاقی است که با تمرین هر روزه می توان به آن دست یافت. اگر چه ممکن است برخی از افراد به آن اعتقادی نداشته اما خودکنترلی مهارتی است که می توان به آن دست یافت و ان را توسعه داد. وجود این مهارت در انسانها باعث تمایز آنها از حیوانات است و اینن مهارتی است که با آگاهی و تمرین می توان به آن دست یافت. به جای واکنش سریع و ناخودآگاه به اتفاقات و موقعیت ها ما می توانیم که ابتدا راجع به آن فکر کرده و سپس واکنشی منطقی داشته باشیم. خود کنترلی مهارتی آموختنی است و با تمرین و توجه به مواردی که در زیر ارائه می شود ما می توانیم برنامۀ فعالیت های روزمرۀ خود را مثل زمان رفتن به رخت خواب، خاموش کردن کامپیوتر و گفتن نه به برخی درخواست های غیر منطقی، تنظیم کنیم.

1- غذا خوردن

بدترین آسیبی که شما می توانید به جسم و ذهن خود وارد کنید این است که برای مدت طولانی گرسنه بمانید زمانی که قند خونتان پایین است شما بیشتر جذب خوراکی های شیرین می شوید که سطح قند خون شما را به شدت بالا می برد و شما را بیشتر درگیر گرفتن رژیم های سنگین می کند. علاوه بر آسیب هایی که گرسنگی به جسم شما می زند برای مغز نیز بسیار مخرب و مضر است. در تحقیقی که توسط دکتر برد بوشام در دانشگاه اوهایو صورت گرفت مشخص شد که گرسنه ماندن علاوه بر آسیب های جسمانی باعث می شود که افراد تمرکز خود را در انجام کارها از دست بدهند و حالتی تهاجمی و عصبی داشته باشند. مغز ما برای اینکه کار خود را به درستی انجام دهد نیاز به غذا دارد و زمانی که این غذا به مغز نرسد مغز کار خود را به سختی انجام می دهد و نمی تواند احساسات شخص را کنترل کند. خوردن غذاهایی با پروتئین بالا می تواند گرسنگی شما را برای مدت طولانی تری برطرف کند.

2- مراقبه را انجام دهید

ذهن انسانها می تواند مضطرب و همیشه بی قرار باشد و زمانی که افکار شما مضطرب و پراکنده هستند احتمال اینکه افکارتان ناخودآگاه به هر سویی کشیده شوند و تمرکز خود را از دست دهید زیاد است. یادگرفتن کنترل افکارتان از طریق انجام مراقبه یا مدیتیشن می تواند به شما کمک کند تا بتوانید در موقعیت های استرس زا و چالش زا واکنش و پاسخی منطقی بدهید. زمانی که شما مدیتیشن انجام می دهید بدنتان سطح GABA را در مغز افزایش می دهد GABA هورمونی در مغز است که اضطراب و استرس راکاهش می دهد. اگر شما در طول روز بتوانید چند دقیقه نفس آرام بکشید و براحساسات خود تمرکز کنید آرامش خود را به دست می آورید و تصمیم شما منطقی تر خواهند بود.

3- خواب

همانگونه که گرسنه ماندن باعث آسیب رسیدن به بدن و مغز می شود کمبود خواب نیز به همین شکل برای بدن و مغز مضر است. توانایی مغز شما در جذب گلوکز با کمبود خواب به طور آشکارا کاهش می یابد و این به معنای از دست دادن کنترلتان هم در تغذیه و هم در تصمیم گیری های درست و منطقی است زمانی که شما شب ها تا دیر وقت بیدار بمانید باعث می شود که در طول روز نتوانید بر کارهای خود تمرکز داشته باشید اما برعکس زمانی که شب ها خوابی راحت و کافی داشته باشید در روز کارهایتان را به طور موثر تری انجام می دهید و در موقعیت های پر استرس واکنش های منطقی تری از خود نشان می دهید اگر شما فردی هستید که دچار کمبود خواب هستند مورد دوم را در بالا دوباره بخوانید زیرا چند دقیقه مراقبه یا مدیتیشن قبل از خواب به شما کمک می کند که خواب راحت تری در طول شب داشته باشید.

4- ورزش کردن

ورزش کردن باعث می شود که شما در تمام جنبه های زندگی تان شامل جنبه های جسمی، روحی و ذهنی سالم بمانید. علاوه بر تاثیرات و مزایای بسیار مثبتی که ورزش کردن بر روی جسم دارد باعث ایجاد تغییرات بیوشیمی در مغز نیز می شود مانند افزایش سطح اندروفین و سروتونین. هم چنین فعالیت های فیزیکی باعث تغییرات مثبت در مغز می شود که به افراد اجازه می دهد که با آرامش بیشتری به انجام کارها بپردازند و تمرکز خود را از دست ندهند. زمانی که شما قادر باشید که با آرامش و تمرکز به کارها فکر کنید می توانید کنترل خود را در موقعیت های چالشی و پر استرس حفظ کرده و تصمیمات درست بگیرید.

و البته اگر در یک درگیری و منازعه قرار گرفتید سعی کنید که چند لحظه پیاده روی کنید و قبل از اینکه هر واکنشی از خود نشان دهید آرامش خود را به دست بیاورید.

5- خودتان را مجبور کنید تا زمانی که خود کنترلی برای شما تبدیل به عادت شوود.

برای همۀ ما پیش آمده که روزهایی حال و حوصلۀ رفتن به باشگاه را نداشته باشیم و یا اینکه وقتمان را صرف خیالپردازی های روزانه و گشت و گذار در اینترنت هنگام کار می کنیم، چون شب گذشته نتوانسته ایم به خوبی بخوابیم تا عملکرد خوبی داشته باشیم. در این مواقع، شما رسما باید با خودتان روبه رو شده تا کار درست را انجام دهید. برای مثال به کلاس ورزشی بروید و یا وقتی را صرف دوباره متمرکز کردن انرژی خود برای بازگشت به کار کنید. محققان می گویند برای شکل گیری عادت جدید حداقل به دو ماه زمان نیاز است که این مسئله به خود شما و عادت مورد بحث بستگی دارد. بنابراین تا زمانی که به امور کارها عادت کنید وانجام انها برای شما آسان شود خود را وادار به انجام آنها کنید. به شما قول می دهم که ارزشش را خواهد داشت و نتیجه اش راخواهید دید.

6- مثبت فکر کنید.

درباره راه حل ها فکر کنید نه  مشکلات و اولین گام در این راه مثبت اندیشی است. تاکید و پرداختن به مسائل منفی فقط آنها را بیشتر می کند و رفتار من نمی توانم را تقویت می کند در عوض یادداشتی از تلاش های خود ونتایج آن چه خوب و چه بد فراهم کنید. و وقتی شکست می خورید خودتان را ببخشید. موفقیت های خود را برجسته کنید و تلاش کنید به جای شکست ها، بر روی آنها متمرکز شوید این به شما کمک می کند تا احساسات مثبت را در خود تقویت کرده و خود را برای موفقیت های بعدی آماده کنید. به این طریق هنگامی که با سرزنش دیگران مواجه شدید شما چیززی دارید که می توانید توجه خود را به ان معطوف کنید تا از درگیری ها منفی اجتناب کنید.

7- دیگران را درگیر کنید.

در نظر داشته باشید که اگر چه تلاش های شخصی شما شاید شجاعانه و ارزشمند باشد شما مجبور نیستید که آنرا به تنهایی انجام دهید. اگر نیاز به کمک دارید از دیگران درخواست کنید یک سیستم حمایتی می تواند بسیار کمک کننده باشد. از دوستان و خانواده تان بخواهید که شما را مجبور کنند پیگیر اهدافی باشید که برای خود تایین کرده اید. زمانی که بدانید باید پاسخگو باشید نسبت به رسیدن به اهدافتان احساس مسئولیت بیشتری می کنید.

آنها هم چنین می توانند تلاش هایتان با شما شریک شوند. مثلا اگر شما سعی می کنید که نوشیدن مشروبات الکلی رابه حداقل برسانید به جای رفتن به بار بهتر است که دسری با دوستانتان سرو کنید.

8- تجسم خود کنترلی

رسیدن به خود کنترلی بستگی به توانایی شما در تجسم آن دارد. اگر آن را باور دارید پس به ان می رسید. تصویر سازی دهنی از مدت ها پیش توسط ورزشکاران حرفه ای برای افزایش اعتماد به نفس و دست یابی به نتایج بهتر استفاده شده است. مطالعات نشان داده اند  که چه در زمانی که یک فعالیت را انجام می دهیم و چه زمانی که انجام دادن آن را تصور می کنیم شبکه های نورونی یکسانی فعال می شوند که عامل ارتباط فعالیت مغز و بدن هستند. به علاوه در سطحی صرفا روانی تصور موقعیت می تواند موجب تقویت انگیزه و اعتماد به نفس شود. بنابراین آنچه را می خواهید تصور کنید  و سپس اقدامات اولیه را برای تحقق آن انجام دهید، چه مطالعه کردن برای به دست اوردن نمره عالی در یک امتحان بزرگ باشد و جه تنها برای انجام کارهای کوچک مثل پخش کردن جعبه های بیسکویت.

9- حواس خودتان را پرت کنید

در دهۀ 1960 در دانشگاه کلمبیا گروهی از تحقیقات با عنوان مطالعات شیرینی گل ختمی انجام گرفت در آنها  به دنبال چگونگی دستیابی به قدرت خودکنترلی بودند. آنها در این تحقیق روی صدها کودک 4 ساله آزمایشی را انجام دادند به این صورت که انها را در یک اتاق قرار دادند و یک شیرینی نیز روی میز برای آنها گذاشتند و از آنها خواستند که شیرینی را نخورند در این آزمایش بسیاری از کودکان ن‌توانستند خود را کنترل کنند و شیرینی را خوردند اما کودکانی که سعی کرده بودند که حواس خود را  متوجه چیز دیگری مثل آواز خواندن و یا شمردن کنند و بدین ترتیب توانستند نسبت به شیرینی بی توجه شوند وان را نخورند.

زمانی که شما حواس خود را پرت کنید به راحتی توجه خود را متوجه چیز دیگری می کنید باعث می شود کاری که انجام آن برای شما وسوسه کننده است از ذهنتان خارج شود. سعی کنید این تکنیک را در زندگی تان به کار بگیرید مثلا زمانی که می خواهید دست از ولخرجی بردارید کارت اعتباری خود را فراموش کنید و موقع بیرون رفتن مقدار مشخصی پول همراه خود ببرید و یا مثلا سعی کنید در خانه غذاهای سالم بخورید و به جای اینکه آخر شب غذاهای مضر و پرکالری مصرف کنید

10- برای خود تحقیق کنید.

زمانی که بحث خودکنترلی مطرح می شود داشتن آگاهی و اطالاعات درباره ان مهم است. سعی کنید مقالات و کتاب هایی که در انها راه هایی برای کسب مهارت خودکنترلی ارائه می کنند را مطالعه کنید. افرادیکه در اطراف خودتان دچار همین مشکل بوده اند ولی توانسته اند آن را برطرف کنند را بشناسید، با آنها صحبت کنید و از آنها راهنمایی بخواهید.

منبع: e-teb.com

تشریح ارتباط میان استرس و دیابت

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

محققان دانشگاه رایس موفق شده اند ارتباط متابولیک میان کارکردهای اجرایی در مغز که مسئول کنترل رفتار هستند را با ابتلا به دیابت نوع 2 شرح دهند. در واقع این مطالعه که توسط محققان دانشگاه رایس انجام شد ارتباط میان استرس عاطفی و ابتلا به دیابت نشان داده است. به گفته ی آنها این ارتباط ریشه در توانایی مغز برای کنترل اضطراب دارد.

این کنترل در کارکردهای اجرایی مغز نهفته است، فرایندی که توجه، بازداری، حافظه و انعطاف پذیری شناختی را کنترل می کند و همچنین در اموری مانند استدالال، حل مسئله و برنامه ریزی نیز دخالت دارند.

این مطالعه که در مجله ی psychoneuroendocrinology منتشر شد زنجیره ای از واکنش های متابولیک به هم پیوسته را تشریح کرد که با پایین بودن میزان بازداری (که باعنوان کنترل توجه نیز شناخته می شود) در فرد آغاز می شود.

با پایین بودن میزان بازداری یا کنترل توجه، فرد در مقابل اطلاعات، اشیا، افکار و فعالیت هایی که موجب وسوسه یا حواس پرتی او می شوند آسیب پذیر می شود. مطالعات پیشین نشان دادند که این آسیب پذیری ها می توانند منجر به افزایش میزان اضطراب در فرد شود و اضطراب نیز خود عاملی شناخته شده برای فعال کردن واکنش های متابولیک مسئول تولید عامل التهاب Cytokine ها هستند که پروتئین های راهنما از جمله intorleokin-6(IL-6) را نیز شامل می شوند.

همگام با انجام تست های شناختی که میزان کنترل توجه را محاسبه می کردند، محققان در مطالعه ی رایس سطح گلوکز و IL-6  خون بیش از 800 فرد بالغ را نیز اندازه گیری کردند. IL-6 پروتئینی است که بدن برای تحریک پاسخ ایمنی بدن و در نتیجه مداوا تولید می کند. IL-6 یک نشانگر زیستی (biomarker) برای استرس شدید و مزمن است که ارتباط آن با افزایش احتمال ابتلا به دیابت و میزان بالای گلوکز خون نیز مشخص شده است.

این تحقیقات نشان داد که احتمال ابتلا به دیابت در افراد با توانایی بازداری پایین، بیشتر از افراد با قابلیت بازداری بالا است و این مسئله ناشی از بالا بودن میزان  IL-6 در بدن آنها در نتیجه ی اضطراب است.

نتایج، صرف نظر از عملکرد افراد در دیگر تست های شناختی و یا تست های حافظه و حل مسئله کاملا یکسان بود.

دکتر کایل مورداک محقق روانشناسی و نویسنده ی مسئول این مطالعه می گوید: “از سال ها پیش احتمال وجود ارتباط میان اضطراب و بیماری های مختلف، از جمله دیابت در میان محققان مطرح بوده است، اما کسی این پروسه را باجزئیات تشریح نکرده بود.” به گفته ی او مطالعه ی رایس نگاهی عمیق تر به این مسئله دارد که چگونه التهاب در بدن این دو مقوله را به هم مرتبط می سازد.

مرداک در این باره می گوید:

” این مطالعه نشان می دهد که افرادی که از بازداری پایینی برخوردار هستند بیشتر با تفکرات استرس زا درگیر هستند و دور کردن این تفکرات برای آنها دشوارتر است. و این همان چیزی بود که این فکر را در من به وجود آورد که شاید استرس گذرگاهی برای ارتباط بازداری با التهاب بدن و بیماری هایی مانند دیابت بوجود بیاورد.”

او در ادامه گفت: “تحقیقات بسیاری انجام گرفته است که نشان می دهد زمانی که افراد دچار استرس، اضطراب و افسردگی می شوند التهاب بدن آنها افزایش می یابد. اما مسئله ای که مطالعه ی ما را از مطالعات گذشته متمایز می سازد تشریح ارتباط زنجیرواری است که از بازداری به اضطراب و سپس التهاب بدن و پس از آن به دیابت منجر می شود.”

این داده ها از مطالعه ی صورت گرفته بر روی 1255 فرد میان سال در ایالات متحده بدست آمد، در این مطالعه توانایی های شناختی افراد در طی فاصله ی 2 سال  مورد آزمایش قرار گرفت، علاوه بر این تعداد 800 تن از آنها برای تعیین سطح IL-6 و گلوکز خون نیز مورد آزمایش قرار گرفتند. محققان دانشگاه رایس علاوه بر یافتن ارتباط میان توان بازداری و دیابت، به عدم و جود ارتباط میان دیگر خصوصیات شناختی با دیابت نیز پی بردند. آنها همچنین به یک سویه بودن مسیر واکنش ها نیز پی بردند، بنابراین به طور مثال هرگز التهاب نمی تواند بر توان بازداری افراد تاثیر بگذارد.

موداک می گوید: “افرادی که گرفتار اضطراب هستند به میزان بیشتری از درمان اجتناب می کنند و به راهکارهای ناسالمی مانند سیگار کشیدن و رژیم غذایی نامناسب روی می آورند که خود منجر به افزایش میزان گلوکز خون آنها می شود، و این مسئله بسیار مشکل ساز است. مشکل آنها بسیار شبیه توپ برفی است که هر قدر بیشتر پیش می رود بزرگتر می شود.”

او در ادامه می افزاید: “ما همچنین می دانیم که بالا بودن گلوکز خون می تواند برروی خصوصیات شناختی افراد نیز تاثر بگذارد. ما گفت وگوهای زیادی در مورد چگونگی کمک به این افراد داشته ایم، اما قرار نیست با آنها در یک اتاق بنشینیم و به آنها بگوییم: باید عادت های غذایی خودت را تغییر بدهی ویا انسولین را به موقع استفاده کن.”

محققان چند راه احتمالی را برای این مشکل مطرح کرده اند، از جمله درمان از طریق ذهن آگاهی، دارو های محرک  و یا ضد التهاب و همچنین رفتار درمانی شناختی. مورداک می گوید: “تحقیقات نشان می دهند بیمارانی که به ذهن آگاهی پرداخته اند با گذشت زمان در آزمایش های توانایی بزاداری نتایج بهتری کسب کرده اند.” و این بدان معناست که منحرف کردن توجه فرد از افکار استرس زا می تواند بر روی واکنش های فزیولوژیکی بدن او تاثیر گذار باشند. در واقع ترکیبی از داروها و ذهن آگاهی می تواند به این افراد کمک کند.

منبع:

Kyle W. Murdock, Angie S. LeRoy, Tamara E. Lacourt, Danny C. Duke, Cobi J. Heijnen, Christopher P. Fagundes. Executive functioning and diabetes: The role of anxious arousal and inflammation. Psychoneuroendocrinology, 2016; 71: 102 DOI: 10.1016/j.psyneuen.2016.05.006

روان‌شناسی در اتاق خواب

 

مقاله زیر به بررسی کارهایی که در اتاق خواب باید انجام دهیم و کارهایی که نباید انجام دهیم می پردازد و هم چنین توصیه هایی توسط متخصصان در این زمینه ارائه می شود. یکی از متخصصین در این زمینه می گوید: «از نظر روانشناسی مردم به اتاق خواب برای استراحت کردن و عشقبازی کردن نیاز دارند و نه چیز بیشتر.» طبق گزارشات سازمان سلامت جهانی 70 میلیون آمریکایی از کم خوابی رنج می برند و این در حالی است که زندگی های امروزی دو دنیای بیرون پر از مشغله و استرس روز افز ون است. بر اساس نظر متخصصین اتاق خواب جایی برای گذاشتن چایی ساز، لوازم ورزشی، تلویزیون و دی وی دی پلیر یا کامپیوتر نیست.

امروزه مردم بسیار در ارتباط نزدیک با یکدیگر هستند. آنها گوشی های هوشمند خود را مدام در رخت خواب روشن نگه می دارند و هر پیامی که برای آنها می آید ممکن است خواب آنها را برهم بزند. حتی زنگ ساعت نیز بایستی برای داشتن یک خواب راحت کنار گذاشته شود. این دکتر پیشنهاد می دهد که سعی کنید از تمام وسایل الکترونیک و دگیر وسایلی که در اتاق خواب باعث آشفتگی ذهنتان می شوند پرهیز کنید و روی کاری که در اتاق خواب باید انجام دهید تمرکز کنید یعنی استراحت و رابطه ی جنسی.

پیشنهادات دیگری که او برای دست پیدا کدرن به محیطی آرامش بخش ارائه می کنند در زیر بیان شده است.

  • چراغ ها را خاموش کنید: انسانهای اولیه همیشه زمانی که خورشید غروب می کرد می خوابیدند و زمانی که خورشید طلوع می کرد بیدار می شدند. اختراعات انسانهای امروزی و وجود نورهای مصنوعی باعث شده است که افراد مدت زمان کمتری را در رخت خواب بگذرانند. برای اینکه نوری که از بیرون اتاق به داخل می آید را به حداقل برسانید بهتر است که پنجره های اتاق را با پرده های تیره بپوشانید. حتی نورهای کم لامپ های کوچک ال ای دی روی وسایل الکترونیکی نیز می تواند باعث آشفتگی خواب شما شود بنابراین باید خاموش و یا پوشانده شود.
  • فضا را خنک نگه دارید: دمای متوسط برای خواب افراد دمای 25 درجه سانتی گراد است. یک اتاق خواب خنک تر متابولیسم بدن شما را کاهش می دهدو به شما کمک می کند خوابی عمیق تر را تجربه کنید.
  • رنگ: تحقیقات نشان می دهندکه بهتریهن رنگ برای اتاق خواب رنگ آبی و یا سبر است.
  • تنظیم رخت خواب: اگر چه خریدن تشک یک تصمیم کاملا شخصی است. اما شما باید آن را حداقل 15دقیقه در مغازه امتحان کنید تا مطمئن شوید که روی آن راحت هستید. نوع بالشت نیز بایستی در نظر گرفته شود بالش هایی وجود دارند هنگامی سرتان را روی آن می گذارید نحوۀ قرار گرفتن سر شما را می توانند به یاد بیاورند و همیشه به همان شکل تنظیم می شوند.
  • صداهای آرام: شما می توانید از ماشین هایی که از خود صداهای آرام بخش تولید می کنند مثل صدای امواج دریا و یا صدای آب (البته اگر برای شما آرام بخش باشد) برای جلوگیری از شنیدن صدای ماشین ها و خیابان استفاده کنید. استفاده از این دستگاه تاثیر بیشتری نسبت به استفاده از گوش گیرها دارد (برای برخی افراد صدای پنکه های سقفی صدایی آرام بخش است و به جای این دستگاه های تولید کنندۀ صدای آرام از آنها استفاده می کنند شما هم اگر نمونه ای از این دستگاه ها در خانه دارید می توانید از آن با این هدف استفاده کنید).
  • فنگ شویی: اگر شما نیز به این هنر سنتی چینی معتقدید می توانید آن را در اتاق خواب خود به کار گیری. طبق این سنت قوانینی برای نحوۀ قرار دادن وسایل در اتاق خواب وجود دارد. برای اینکه شما بتوانید خواب راحتی داشته باشید بهتر است که تخت خواب خود را به گونه ای قرار دهید که مقابل درب نباشد و مستقیم با کسی که از درب وارد می شود روبه رو نشوید. این مسئله باعث می شود که تا حد زیادی امنیت خود را در اتاق خواب حفظ کنید.
  • ورود حیوانات را ممنوع کنید دکتر هم چنین توصیه می کند که برای جای خواب حیوانات خانگی مکانی غیر از اتاق خواب خود را در نظر بگیرید حتی اگر آنها به خوابیدن با شما عادت کرده باشند.

منبع: ساینس دیلی

مدیتیشن و افزایش خلاقیت

 

حتی اگر شما قبل از این هیچ مراقبه یا مدیتیشنی را انجام نداده باشید، تکنیک های خاصی از مدیتیشن می تواند باعث رشد تفکر خلاق شما بشود. مطالعات به روشنی نشان داده است که ما برای بهره بردن از مدیتشین حتما نیاز نیست که قبلا مدیتشین انجام داده باشیم. یافته ها مشخص کرده است که مدتیشین می تواند یک تاثیر طولانی مدت بر مهارت شناختی انسان بگذارد، از جمله باعث  به وجود امدن ایده های جدید در ذهن می شود. در کنار داشتن تجربه ی مدیتشین حتی کسانی که تازه به این تمرینات روی اورده اند نیز می توانند از فواید مدیتیشین بهره مند شوند.

 

تاثیرات متفاوت ناشی از تکنیک های متفاوت

تحقیقات نشان داده است که هر نوعی از مدیتشین تاثیرات متفاوتی در خلاقیت دارند. پژوهش نشان داده افراد بعد از مراقبه پایشی باز (پذیرش هر احساس و فکر) تفکر واگرای (فکر کردن به تمام راه حل های ممکن برای یک مسئله) بیشتری داشتند. اما مراقبه با توجه متمرکز (تمرکز روی یک شی یا فکر خاص) تاثیری بر تفکر واگرا نداشت.

مطالعه ی صورت گرفته در این زمینه

چهل نفر در انجام این مطالعه شرکت کردند، که قبل ازانجام تکلیف فکری مجبور بودند به مدت 25 دقیقه مراقبه انجام دهند. در هر دو گروه کسانی که قبلا تجربه مدیتیشن نداشته اند و کسانی که مدیتیشن انجام داده بودند حضور داشتند. بررسی های انجام شده در این مطالعه تاثیر تکنیک های مختلف مدیتیشن بر روی دو عنصر اصلی خلاقیت نشان داده شده است:

  • تفکرات واگرا اجازه می دهد که هر ایده ی جدیدی به وجود بیاید. روش کار به این صورت است که هر کسی بر روی یک شییء خاص تمرکز می کنند و هر کسی ایده ی جدیدی برای یک موضوع خاص در ذهن خود دست پیدا می کند مانند هر گونه ایده ای که در رابطه با استفاده از خودکار به ذهن می آید.
  • تفکر همگرا، در این نوع تفکر از راه حل ها و ایده هایی استفاده می شود که قبلا توسط دیگران استفاده شده است و در واقع ایده هایی است که از دیگران گرفته شده است. این تفکر با تکلیف تداعی از راه دور اندازه گیری می شود. که در آن یه کلمه غیر مرتبط به ازمودنی داده می شود و ازمودنی باید ارتباطی بین این سه کلمه بیابد. مثلا زمان، مو و خط ممتد، که ویژگی مسترک بین این سه تا “درازی” است.

منبع این مقاله:

پست بالا به وسیله ی دانشگاه لیدن تجدید چاپ شده است.

مجله منبع:

  1. Lorenza S. Colzato, AycaSzapora, Dominique Lippelt, Bernhard Hommel.Prior Meditation Practice Modulates Performance and Strategy Use in Convergent- and Divergent- Thinking Problems.Mindfulness, 2014; DOI: 10.1007/s12671-014-0352-9

مترجم: نسرین بنی عباسی زاده