افسردگی در سالمندان: علل، علائم، درمان موثر

افسردگی در سالمندان: علل، علائم، درمان موثر

 

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

 

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
افسردگی در سالمندان به عنوان یک مشکل جدی به رسمیت شناخته شده است. براساس گزارشات CDC (مراکز کنترل و پیشگری از بیماری) 7 میلیون سالمند در سنین 65 به بالا یا حدود 17 درصد از این گروه سنی به این بیماری مبتلا هستند. تعداد قابل توجهی از آنها اولین بخش افسردگی شان را پس از 60 سالگی تجربه کرده اند. متاسفانه سالمندان بالاترین نرخ خودکشی را در این گروه سنی دارند.

افسردگی در سالمندان علائم متفاوتی نسبت به افسردگی در جوانان دارد، و معمولا به علائم طبیعی پیری نسبت داده می شود. بنابراین، بیشتر سالمندان و اعضای خانواده هایشان این بیماری را به رسمیت نشناخته و در پی درمان آن نیستند. خبر خوب اینکه: به محض تشخیص افسردگی در سالمندان (به مانند گروه های سنی دیگر) این بیماری قابل درمان است. در واقع بیشتر سالمندان زمانی که درمان را شروع می کنند رو به بهبودی می روند.

نگاه های متفاوت نسبت به افسردگی پس از 60 سالگی

بسیاری از افراد افسردگی با غمگین بودن را یکسان فرض می کنند، و این مسئله که احساس غم مداوم یکی از علائم معمول افسردگی بالینی می باشد، بسیاری از سالمندان افسرده احساس غم خاصی نمی کنند اما افسرده هستند. علائم معمول در سالمندان شامل تحریک پذیری، بی قراری، از دست دادن علاقه به انجام فعالیت ها، خستگی، مشکل در داشتن تمرکز، تغییر در اشتها، از دست دادن حافظه یا سردرگمی، دردهای مزمن که با وجود درمان همچنان ادامه دارد. این شکایات می تواند منجر به به ایجاد شرایط دیگری از جمله زوال عقل شود. پیچیده تر از این مسائل این است که، بسیاری از سالمندان تمایلی به صحبت کردن در مورد احساساتشان ندارند و ممکن است نسبت به افراد جوانتر در مورد مشکلات سلامت روان احساس شرمندگی کنند. این مسئله می تواند تشخیص افسردگی در این گروه سنی را با مشکل ویژه ای روبرو کند.

دلایل افسردگی در سالمندان

بسیاری از عوامل فیزیکی و اجتماعی در رشد افسردگی سالمندان مشارکت دارند. از جمله:

سابقه شخصی و خانوادگی افسردگی. فردی که حداقل سابقه ی افسردگی را داشته یا کسی که سابقه ی بیماری در خانواده اش وجود داشته ممکن در برابر اینکه به افسردگی سالمندی دچار شود آسیب پذیرتر باشد.

کاهش سلامتی. بیماری های مزمن یا مشکلات دیگر سلامتی می تواند منجر به افسردگی شود- به خصوص اگر این شرایط باعث محدود شدن در عملکرد شخص در انجام کارهای روزانه شود. حدود 80 درصد از سالمندان حداقل یک مشکل سلامتی را دارا می باشند، بر طبق اطلاعات CDC، دو سوم از این افراد با انواع بیماری های مزمن زندگی می کنند. در یک مطالعه منتشر شده در تحقیقات دوران سالمندی، عوامل مرتبط با افزایش خطر افسردگی در سالمندان شامل ضربه دیدن، از دست دادن شنوایی، کاهش حس بینایی، بیماری قلبی، دیابت و بیماری ریوی مزمن می شود. و مشکلات سلامتی که فعالیت های جسمی را محدود می کند می تواند باعث کاهش توانایی های شخص برای شرکت در فعالیت های اجتماعی، این مسأله منجر به انزوای اجتماعی شخص شود که خود یکی از عوامل خطر ابتلا به افسردگی می باشد.

حوادث استرس‌زا و انزوای اجتماعی. از دست دادن همسر، اعضای خانواده، یا یک دوست قدیمی می تواند باعث به وجود آمدن عم و اندوه پایدار شود. از دست دادن عزیزان می تواند ساختار اجتماعی فرد را مختل کند؛ با کم شدن تعداد افراد مرتبط با فرد در جامعه، شخص به شدت منزوی می شود، که این مسئله می تواند باعث تشدید افسردگی شخص شود. بالعکس، شواهد نشان داده است که سالمندانی که روابط اجتماعی قوی دارند کمتر به سمت افسردگی گرایش داشته و گرایش بیشتری برای سلامت جسمانی دارند.

درمان افسردگی سالمندان

نخستین گام برای درمان افسردگی مراجعه به ارائه دهنده ی مراقبت های بهداشتی- یا یک پزشک مراقبت های اولیه و یا یک متخصص سلامت روان، مانند روانشناس، روانپزشک، مشاور یا مددکار اجتماعی می باشد. این شخص می تواند تشخیص دهد که این علائم نشان دهنده ی افسردگی است و یا اینکه دلیل دیگری مانند تاثیر جانبی یک دارو باشد.

اگر بیماری افسردگی تشخیص داده شد، گزینه های درمانی عبارتند از: داروهای ضد افسردگی، روان درمانی، و یا ترکیبی از هر دو می باشد. علاوه بر درمان های مرسوم، مطالعات متعددی نشان داده است که ورزش برای مبارزه با افسردگی بسیار موثر است، این تاثیر به صورت افزایش سطح انتقال دهنده های عصبی که بروی خلق و خو و انجام فعالیت های بیرون از خانه تاثیر دارند می‌باشد. تغییرات دیگر در سبک زندگی، مانند رژیم سالم غذایی و داشتن برنامه ی خواب منظم می تواند کمک کننده باشد. همچنین محدود کردن مصرف الکل یک ایده ی مناسب است. در حالی که بسیاری از سالمندان برای مخفی کردن و یا مقابله با علائم افسردگی الکل مصرف می کنند در حالی که الکل افسردگی را تشدید کرده و یک چرخه ی معیوب به وجود می آورد.

نکات بیشتر: افسردگی در سالمندان یک مشکل جدی است که می تواند تاثیرات قابل توجهی بر روی شخص و خانواده ی او داشته باشد. به یاد داشته باشید، افسردگی یک پدیده ی طبیعی در دوران پیری نمی باشد. اگر شما و یا شریک زندگیتان علائم افسردگی دارید به یک متخصص سلامت روان مراجعه کنید و اگر شما در یک دوره ی بحرانی به سر می برید و به فکر آسیب زدن به خود و یا دیگران هستید متخصصان ما در خدمت شما هستند.

منبع: com.مرکزمشاوره

رابطه بین مشکلات خواب و احساس بی ارزشی در ارتباط

 

ما یک سوم از زندگیمان را صرف خواب می کنیم، ولی همه نمی توانند خواب خوبی داشته باشند. برای زوج ها، داشتن خواب خوب بستگی به این دارند که ما فکر می کنیم که چقدر شریک زندگیمان ما را درک می کند و به ما اهمیت می دهد. این یافته حاصل یک مطالعه است که در مجله شخصیت اجتماعی و علوم روانشناسی چاپ شده است. یافته های این مطالعه نشان داده است که افرادی که شریک زندگی شان پاسخگوی نیاز های روحی آنهاست سطح استرس و انگیختی پایینی دارند، که باعث بهبود کیفیت خواب آنها می شود.

یکی از کارکردهای مهم خواب محافظت از سلامت جسمی در مقابل زوال است. به هر حال عملکرد حفاظتی خواب می توان فقط زمانی به دست می آید که ما بتوانیم خواب بدون وقفه را داشته باشیم، که به عنوان خواب ترمیمی شناخته شده است.

خواب ترمیمی نیازمند احساس ایمنی، امنیت، حمایت و عدم وجود تهدید می باشد. برای انسان، قویترین منبع برای احساس ایمنی و امنیت یک شریک اجتماعی پاسخگو به نیازهاست— چه این نیاز از طریق والدین در کودکی  پاسخ داده شود و چه در بزرگسالی به وسیله ی شریک زندگی.

دکتر سلسوک که نویسنده مسئول این مطالعه است می نویسد: «داشتن یک شریک زندگی پاسخگو به نیازها کسی که قادر است از ما در برابر مشکلاتی که به وجود می آید محافظت کند و آرامش دهد برای ما انسانها تاثیرگذارترین راه است تا اضطراب، تنش و انگیختگی مان را کاهش دهیم،»

این پژوهش از طریق یافته هایی است که چند سال پیش به وسیله ی یک همکاری بین المللی از محققان از جمله امره سلسوک (دانشگاه فنی شرق میانه در ترکیه)، آنتونی اونگ (دانشگاه کورنل آمریکا)، ریچارد اسلاتچر و سارا استنتون (دانشگاه ایالتی وین آمریکا)، گول گونایدین (دانشگاه بیلکنت ترکیه)، و دیوید آلمیدا (دانشگاه ایالت پنسیلوانیای آمریکا) جمع اوری شده است.

دکتر سلسوک می نویسد: «در مجموع، مجموعه ای از شواهد ما در طول سال های اخیر نشان داده است که بهترین پیشنهاد ما برای داشتن شادی و سلامت بیشتر و داشتن زندگی طولانی داشتن شریک زندگی پاسخگو به نیازهایمان است».

بنابراین یکی از راه های بدست اوردن تعادل روانی در زندگی روزمره به دنبال یک شریک جنسی پاسخگو و متعهد باشید!

منبع:

  1. EmreSelcuk, Sarah C. E. Stanton, Richard B. Slatcher, and Anthony D. Ong. Perceived Partner Responsiveness Predicts Better Sleep Quality Through Lower Anxiety. Social Personality and Psychological Science, 2016 DOI: 10.1177/1948550616662128

هفت راهکار برای بازیابی اعتماد به نفس پس از طلاق

 

ارزش خود را حفظ کنید و از راهی دیگر قوی تر به زندگی تان ادامه دهید

طلاق دردناک است و خلاص شدن از این درد کار دشواری است. ولی برای بعضی از افراد طلاق می تواند تاثیرات منفی در اعتماد به نفسشان داشته باشد.

ولی نباید این اتفاق بیافتد.

در اینجا چند نکته برای حفظ اعتماد به نفستان در این مرحله‌ی گذار زندگی ارائه شده است:

  1. از فکر کردن در مورد طلاق به عنوان یک شکست دست بردارید. ازدواجتان دوامی نداشته و به پایان رسیده است، و مانند شما بسیارزیاد هستند، امروز ه طلاق بیشتر از قبل در جوامع مختلف بخصوص ایران صورت می پذیرد.

به یاد داشته باشید که جرأت آشنایی با آن را داشته باشید حتی اگر این آشنایی کار آمد نیست و باعث رنج شما می شود. فکر کردن در مورد طلاق به عنوان انتقال به مرحله ی دیگری از زندگی تان- باعث می شود که شما برای مرحله ی بعدی تجربه ی بهتری داشته باشید.

  1. برای انچه از دست داده اید غصه بخورید. اگر شما مدام سعی در نادیده گرفتن قسمت های خوب ارتباط داشته باشید (مطمئنان قسمت های خوبی هم وجود داشته است)، تا زمانی که این کار را می کنید غصه دار خواهید بود.

بگذارید برای قسمت های خوب ارتباط هم دلتان تنگ شود. بنابراین این احساسات از شما عبور می کنند و پراکنده می شوند، و جای جدیدی برای احساسات جدیدی فراهم می شود.

  1. اجازه ندهید که احساسات شما رفتارتان را تحت تاثیر قرار دهد. عصبانی بودن از همسر سابقتان یک چیز است و به دادگاه رفتن به خاطر آن چیز دیگری است. از دست دادن یک نفر هیچ تاثیری در شرایط ندارد؛ به خاطر سپردن آن هم به همین صورت است. احساس دوست داشته نشدن هم دردناک است. پیدا کردن یک رابطه ی جدید می تواند درد را طولانی کرده و دو برابر کند.

از روی احساسات که ممکن ایت موقتی باشند عمل نکنید. به جای آن، بر اساس ارزش های خود عمل کنید، در صورت وجود کودکان به انها عشق بورزید، و به اهدافتان فکر کنید.

مشکلی نیست که در ذهنتان به جلو و عقب بروید، ولی اینکه شما در زندگی واقعی تان بر طبق احساساتتان عمل کنید دنیای شما را ویران خواهد کرد. بر روی رفتارتان کنترل داشته باشید این کار شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

  1. این تصور را نداشته باشید که کودکانتان آسیب جبران ناپذیری دریافت کرده اند. تحقیقات نشان داده است که زندگی کردن با والدینی که به صورت مکرر با یکدیگر درگیر هستند به کودکان آسیب می زند. اگر ازدواج شما سطح بالایی از درگیری را دارد، طلاق شما می تواند به کودکانتان آرامش بیشتری ببخشد.

ولی توجه داشته باشید: چگونه طلاق گرفتن شما می تواند تاثیر خوبی بر روی کودکان داشته باشد…

  1. هیچگاه در مقابل کودکانتان از والد دیگر بدگویی نکنید. مهم نیست که همسرتان چه کاری انجام داده است، بد دهنی در مقابل کودکان تنها باعث خراب شدن رابطه ی شما با کودکتان می شود. این گونه صحبت کردن به احساسات او آسیب خواهد زد.

خواه همسر سابقتان والد کودک باشد یا نه، همچنان در مورد کلماتی که در مورد در مقابل فرزندتان به کار می برید دقت کنید. شما کسی هستید که انتخاب کرده اید که با این شخصیت باشید؛ از احساس اعتماد به نفستان و احساسات فرزندانتان به وسیله ی اجتناب کردن از صحبت کردن بد در مقابل کودکانتان در مورد همسر سابقتان، حفاظت کنید.

  1. به بدنتان برسید. اگر شما قبلا به بدنتان توجه نمی کردید، بعد از طلاق فرصت مناسبی برای شروع است به پزشکتان مراجعه کنید.

اگر شما کار فیزیکی انجام می دهید یا ورزش می کنید خیلی مهم است که این کار را ادامه دهید.

تمرینات ورزشی باعث ایجاد احساس خوبی می شود. پس برای این کار برنامه ریزی کنید و هدف داشته باشید. با همه ی اتفاقاتی که رخ داده است شما شایستگی داشتن احساس خوب را دارید. یک برنامه ی تناسب اندام یا یک هدف جدید مانند یک ماراتن کوتاه می تواند خلق شما را بهبود بخشیده و اعتماد به نفستان را افزایش دهد.

  1. در جستجوی حمایت باشید بخصوص اگر بعد از طلاق احساس دوست داشته نشدن می کنید. به دنبال یک درمانگر مهربان باشید، و در مورد اتفاقی که در ازدواج شما رخ داده است صحبت کنید.

زیرا بار احساس گناه، شرمساری، یا احساس بی ارزشی رفتن مواردی هستند که می تواند برای شما اتفاق بیافتد و شما باید برای این اتفاقات کاری انجام دهید.

زمانی که شما به اتفاقاتی که برای شما به دلیل طلاق اتفاق افتاده است رسیدگی کنید شما می توانید بر سرنوشت خود احساس کنترل داشته باشید.

شجاعت توجه و نگاه کردن به مسائل درونی تان، و انجام دادن برخی از موارد بالا، شما را متقاعد خواهد کرد که شما شجاع، انسانی در حال رشد هستید- کسی که استحقاق محبت و احترام و اعتماد به نفس را دارد.

 

منبع: com.مشاوره-آنلاین

رشد مغز کودک، دو و نیم تا سه سالگی

 

تحریک کننده های رشد مغز کودک

در حالی که کودک وارد تولد سه سالگی اش می شود مهارت های رشد مغزی وی نسبت به شش ماه قبل پیشرفت کرده است.

حافظه ی او رشد کرده است، توانایی او در تفسیر اتفاقاتی که برای او رخ می دهد افزایش یافته است، و دارای فانتزی ها و تصور واضح، استفاده واضح از صداها در کلمات، و سطح بالای تمرکز می باشد.

او اکنون سه ساله است، کودک شما برای یادگیری همه ی مفاهیم جدید آمادگی دارد.

توصیه های کارآمد برای رشد مغزی کودک

دو و نیم تا سه سالگی

به یاد داشته باشید که کودک از تجاربی که هر روزه با شما و دیگر کودکان دارد، تکالیف روزمره و بازی هایش می آموزد.

اینها هم چنان منابع کلیدی برای تحریک رشد کودک هستند. در این زمان کودک بالغ تر است، با خشنودی و به ارامی بنشیند و برای مدت زمان بیشتری تمرکز داشته باشد، که ظرفیت یاد گیری او را افزایش می دهد.

اگر کودک شما در زمانی که نیاز به تمرکز دارد احساس بی قراری می کند، با نشستن در کنار او به کودکتان کمک کنید که مدت زمان تمرکزش را بالا ببرد.

به هر حال شما زمانی که متوجه می شوید که تمرکز او از بین می رود، یادآوری کردن به آرامی می تواند به او کمک کند که نسبت به کاری که انجام می دهد تمرکزش را حفظ کند.

چگونگی رشد حافظه

بازی هایی خاص را به منظور توسعه و بهبود حافظه کوتاه مدت انجام دهید.

برای مثال، حدودا شش تا از لوازم خانه را در سینی و جلوی کودک بگذارید. از کودک بخواهید که به سینی نگاه کند و همه ی اشیاء را به خاطر بسپرد. برای کودک توضیح دهید که سینی را از جلوی او بر می دارید، و او باید هر چیزی را که می تواند به یاد بیاورد. سپس سینی را از جلوی او بردارید.

شما متوجه می شوید که او دو یا سه تا از اشیاء را به خاطر می آورد، و به مرور تعداد بیشتری را به یاد می آورد. وقتی که او حدس خود را زد بگذارید که دوباره به سینی نگاه کند.

بازی هایی برای رشد حافظه

شما می توانید مهارت خود و کودکتان را در این فعالیت با راهبرد تکرار بهبود بخشید. زمانی که کودک شما سعی می کند که اشیاء داخل سینی را به خاطر بسپرد به او پیشنهاد کنید که نام اشیایی را که داخل سینی است را چند بار بلند تکرار کند.

این تکنیکی است که شما زمانی که می خواهید یک شماره تلفن جدید را به خاطر بسپرید به کار می برید این باعث افزایش به یادآوری اشیاء در کودک می شود. نتایج به دست آمده او را خوشحال خواهد کرد.

به این ترتیب، زمانی که برای او یک راهنمای اموزشی را برای او می خوانید از او بخواهید که آن را تکرار کند. این امر منجر به افزایش میزان اطلاعات ذخیره شده در حافظه کوتاه مدت می گردد و باعث بهبود حافظه کوتاه مدت کودک شده و به شما نیز می اموزد چگونه حافظه خود را بهبود ببخشید.

زیاد بخوانید

همان طور که برای کودکتان کتاب داستان می خوانید به کودک پیشنهاد دهید که از خودش داستان بسازد و برای شما تعریف کند.

این کار کودک را تشویق می کند که از افکار نمادی، تجربیات پیشین و حافظه بلند مدت استفاده کند تا مفاهیم را ترکیب کند و سعی کند که ساختارهای زبانی جدید را بسازد.

پیگیری داستان های وی ممکن است سخت باشد اما روشی فعال برای استفاده از مهارتهای یادگیری موجود وی می باشد.

نکات مهم برای رشد مغز کودک

دو و نیم تا سه سالگی

  • مفاهیم عددی ابتدایی را طول فعالیت های مختلف پیش دبستانی اموزش دهید.

یک اسباب بازی در دست کودک بگذارید و بگویید که «این یکی برای تو» سپس اسباب بازی دیگری به او بدهید و بگویید که «این دو تا برای تو».

کودک شما ممکن است حتی در این سن بتواند مفاهیم عددی تا عدد 3 تا 4 را درک کند.

  • به کودکتان فعالیت های مرتب کردن بدهید.

برای مثال، به از کودکتان بخواهید که اسباب بازی هایی که شکل حیوانات را دارند را در یک جا بگذارد و اسباب بازی هایی که شکل انسان را دارند را در جای دیگری بگذارد.

شما متوجه خواهید شد که او می تواند که او می تواند این کار را با دقت انجام دهد.

  • سعی کنید یادگیری را برای کودک لذت بخش کنید.

ممکن است او بزرگتر شده باشد ولی او همچنان به تشویق و افتخار شما برای موفقیت هایش نیاز دارد، و به پاداش هایی که برای یادگیری چیزهای جدید به او می دهید نیاز دارد.

کودک شما نیاز دارد که از او تعریف کنید.

  • در طبقه بندی ها به کودک کمک کنید.

برای مثال، به او بگویید «به من بگو که دوست داری چی بخوری» و زمانی که او چند چیز را نام برد، از او بخواهید که بیشتر بگوید.

اگر کودک یک چیز غیر خوراکی را گفت به او بگویید «نه تو نمی تونی اونو بخوری.»

  • به او یاد بدهید که اسمش را در نوشته تشخیص دهد.

در ابتدا او قادر نیست که اسم خودش را از دیگر اسم های نوشته شده بر روی کاغذ تشخیص دهد.

کلمه ای که اسم اوست را به او نشان دهید و از او بخواهید که اسمش را در که در جای دیگر کاغذ نوشته است را پیدا کند.

اسباب بازی های مناسب برای کودک 31 ماهه تا 36 ماهه

  • اسباب بازی های چهره ها و وسایل نقلیه ی اسباب بازی
  • بازی تطبیق شکل و رنگ
  • تخته ی شش تکه
  • پازل بزرگتر
  • لباس های اسباب بازی

منبع: کودک و نوجوان

 

 

 

بازگشت به مدرسه

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

نکاتی در رابطه با آماده سازی کودکان برای آغاز سال تحصیلی جدید

یکی از سخت ترین کاری که والدین باید انجام دهند آماده سازی کودکان برای بازگشت به مدرسه است. بیشتر کودکان دوست دارند که تا دیر وقت بخوابند، زمان آزاد بیشتری داشته باشند، و سازماندهی و ساختار کمتری در زمان تعطیلی مدارس دارند. والدین برای آماده سازی کودکان برای شروع مدرسه چه کارهایی می توانند انجام دهند؟

نخست، کودکان را از لحاظ تحصیلی آماده نگاه دارید تا با شروع روز اول مدرسه سورپرایز نشوند. برای آمادگی روحی کودکان راه های زیادی وجود دارد. یک تقویم که بر روی آن روزها مشخص شده است برای کودکانی که در درک زمان و دوره دچار مشکل هستند می تواند کمک کننده باشد. دوم، به کودکان نشان دهید که از کدام فروشگاه می خواهید کوله پشتی، کتاب ها، و جعبه های غذا را خریداری کنید بنابراین روال برنامه ریزی شده و مشخص است. مکانهایی که در آن کودکان تکالیف مدرسه شان را انجام می دادند برای انجام تکالیف آینده آماده کنید و برای ان قوانینی وضع کنید.

سوم، در روز اول تمامی قسمت های مهم را با کودک بروید، از مدرسه بازدید کنید معلم و مشاور مدرسه را نیز ملاقات کنید. مسائل ناشناخته می تواند باعث ایجاد اضطراب شود بنابراین این کارهای ساده برای کمک به آرامش عصبی کودک کمک کننده هستند. همچنین اگر کودک شما مسائل پزشکی یا اضطراب دارد و در اولین هفته ی تحصیلی به مشاوره نیاز دارد می تواند مفید باشد.

چهارم، برای مراقبت های بعد از مدرسه و انجام تکالیف روال خاصی مشخص کنید. مشخص بودن برنامه ها برای تسکین استرس هم برای شما و هم برای کودکتان مفید می باشد. پنجم، برای امادگی کودکتان برای روز اول مدرسه وسایل و یونیفرم او را از قبل خریداری کنید. در آخر، اگر همه ی این کارها را انجام دادید روز اول مدرسه کودکتان را به مدرسه ببرید. در این صورت کودک شما احساس امنیت می کند و برای اتفاقات غیر منتظره اضطراب نخواهد داشت.

اگر کودک شما تجربه ی اضطراب دارد مشاور مدرسه برای کاهش اضطراب می تواند به او کمک کند. اگر شما برای دیدن از مدرسه حضور قبلی داشته اید، برای شما راحت تر است تا اتاق مشاور را پیدا کنید و از او کمک بخواهید. مشاور می تواند با کودک مضطرب در کلاس بنشیند، کودک از شرایط بد خارج کند، در مشکلات به کودک کمک کند و می تواند برای صحبت کردن با کودک شما دوست باشد. نکات بالا را نادیده نگیرید.

بگذارید که این سال بهترین سال تحصیلی کودکتان باشد!

منبع: کودک و نوجوان

کارکردهای مغزی کودک و تقویت آنها

 

در کتاب حرکات هوشمندانه، دکتر هانافورد بیان می کند که بدن ما بخش عظیمی از یادگیری ما را تحت تاثیر قرار می دهد، و یادگیری چیزی جدا از کارکرد مغز نیست.

هر عصب و سلول یک شبکه است که با هوش و توان یادگیری ما در ارتباط است. بسیاری از مربیان می دانند که این فعالیت باعث تقویت تمرکز کلی سر کلاس می شود.

کارکرد شناختی در کودکان چیست؟

یک راه خوب برای توصیف عملکرد شناختی کودکان (همچنین رشد مغزی اوایل کودکی، یا رشد شناختی کودکان نامیده میشود) توانایی کودک شما برای یادگیری مهارت ها و مفاهیم جدید است.

رشد شناختی کودک به معنی توانایی کودک برای درک اتفاقاتی است که در اطراف او رخ می دهند، توانایی او برای استفاده درست از حافظه ی بلند مدت و توانایی حل مشکلات است.

انجام تمرینات ورزشی مغز با کودکان به آنها کمک می کند تا به راحتی قسمت های مختلف مغزشان را رشد دهند.

رشد مغز کودک در اوایل کودکی

هر روز شما شاهد مثال هایی از رشد شناختی و درک کودک از مفاهیم جدید و مهارت های حل مشکلات خواهید بود که در طول دو تا سه سالگی کودک رخ می دهند.

در این سن کودکان در مرحله ی تخیل هستند. آنها در مجموع هم در تفکر و هم یادگیری بهتر عمل می کنند با انجام تمرینات ورزشی و یادگیری بازی ها و یادگیری انجام فعالیت ها در مهدکودک. تمرینات ورزشی مغز همچنین باعث رشد قدرت تخیل کودک نیز می شود.

تمرینات ورزشی مغز و رشد شناختی در اوایل کودکی

تفکر نمادین

تا پیش از 18 ماهگی کودک قادر به استفاده از نمادها نمی باشد، به عبارتی دیگر او قادر است تنها در مورد اینجا و اکنون فکر کند.

اگر چیزی به صورت فیزیکی در جلوی او نباشد، او به سختی می تواند در مورد آن فکر کند.

ولی این حالت در اواسط دو سالگی تغییر می کند زمانی که کودک می تواند به تصاویر فکر کند.

ظهور تفکر نمادین در کودکان احتمال رشد شناختی کودکان در سنین بالاتر را افزایش می دهد.

رشد گستره توجه کودک

بخشی از یادگیری و شناخت شامل تمرکز بر روی پاره ای از اطلاعات به مدت طولانی و کافی برای استخراج معنا از آن است.

کودکان یک گستره توجه تصادفی دارند، ولی زمانی که کودک شما به پایان دو سالگی نزدیک می شود شروع به تمرین کنترل توجه بر روی یک شی یا یک فعالیت می کند.

زمانی که چیزی توجه او را جلب می کند، بر روی آن تمرکز می کند تا حس کنجکاویش ارضا شود.

حافظه ی بلند مدت

توانایی کودکان برای به یادآوردن چیزهایی که قبلا یادگرفته اند قسمت ضروری برای یادگیری و شناخت در کودکان است.

این ظرفیت برای دوسالگی و سه سالگی کودک افزایش می یابد.

هم حافظه ی کوتاه مدت و هم حافظه ی بلند مدت او موثرتر و قابل توجه تر می شود.

این ویژگی به او کمک می کند که تجربه های اخیر را به خاطر بسپارد (برای مثال چیزی که یک دقیقه قبل برای او رخ داده است) و یا اتفاقی که قبلا برای او رخ داده (اتفاقی چند ماه پیش برای او رخ داده است).

رشد زبانی و شناختی

رشد یادگیری و رشد زبانی کودک به صورت قابل توجهی با یکدیگر در ارتباط هستند.

رشد انفجاری زبان کودک نوپای شما تنها مهارت های اجتماعی وی را ارتقا نمی بخشد بلکه شامل توانایی او برای یادگیری او نیز می باشد.

از زبان برای پرسیدن سوالات، امتحان ایده ها، ادله و رشد درکش از جهان استفاده می کند.

ادامه ی یادگیری

به یاد داشته باشید، به هر حال، کودک یادگیری اش را با انجام اصولی مانند اکتشاف و خیال پردازی و بازی با اسباب بازی ها و گوش دادن و صحبت کردن و بحث کردن رشد می دهد.

مهم نیست که او با چه چیزی بازی می کند مانند یک جعبه ی خالی، اسباب بازی های داخل حمام، با چنگال، با پازل یا با هر چیزی.

زمانی که کودک با هر چیزی مشغول بازی در محیطش است او چیز های جدیدی یاد می گیرد و رشد مغزی او در اوایل کودکی شکل می گیرد.

همین اتفاق برای رشد شناختی و زبان او رخ می دهد: او از هر مکالمه ای که دارد چیز جدیدی یاد می گیرد.

به کودکتان مانند یک دانشمند پویا نگاه کنید، او مانند اسفنج اطلاعات را جمع اوری می کند و سپس این دانش جدید را به صورتی عملی به اجرا در می آورد.

روال طبیعی

البته، چیزهای خاصی وجود دارند که شما می توانید با استفاده از آنها رشد مغزی اوایل کودکی را تحریک کنید و گسترش دهید، ولی به یاد داشته باشید که میزان قابل توجهی از رشد مغزی کودکتان با توجه به یک روال طبیعی و هر روز صورت می گیرد.

برای مثال، لباس پوشیدن در هنگام صبح یک نمونه ی کامل شامل مرتب سازی، تطابق، هماهنگی چشم و دست، حافظه و تمرکز است.

قدم به قدم، هر روز او بیشتر در مورد لباس پوشیدن یاد می گیرد که در سن 3 سالگی او این مهارت را کاملا یاد می گیرد و این مهارت را از زمانی که 15 ماهه بود تمرین کرده است.

جهان از دید کودک

مهم است که در مورد فرایند فکری کودک فرضیه سازی نکنیم.

با وجود پیشزقت قابل توجه کودک در رشد کودکی اولیه، هنوز دو ویژگی متمایز با شما متفاوت هستند یعنی یادگیری و مهارت های شناختی.

در مرحله ی نخست، او درک کافی از علت و معلول ندارد، و ممکن است بین دو چیزی که با هم ارتباطی ندارند ارتباط قائل شود.

این امر بخشی به دلیل استدلال نارس کودک و بخشی به دلیل نداشتن تجربه ی کافی می باشد.

برای نمونه، اگر نور می رود- به این دلیل است که لامپ شکسته است- و در همان لحظه عطسه می کند، کودک شما ممکن است فکر کند که چون چراغ خاموش شده است او عطسه کرده است.

سپس در آینده هر گاه شما متوجه می شوید که کودک شما عطسه می کند، او در اطراف خود نگاه می کند و منتظر اتفاقی مانند خاموش شدن چراغ است.

زمانی که کودک بین دلایل و تاثیرات ارتباط برقرار می کنند شما باید به روشنی برای او توضیح دهید که هیچ ارتباطی در بین نیست (برای مثال، زمانی که کودک می گوید که علت شروع باران اینست که او کتش را پوشیده است).

ممکن است کودک در ابتدا حرف شما را باور نکند، بنابراین شما باید توضیحاتتان را بعدا دوباره تکرار کنید.

  • دومین تفاوت عمده ی تفکر او به این دلیل است که او همچنان به همه ی اتفاقات از دید خودش نگاه می کند.

به همین دلیل است که کودک زمانی که او را تنبیه می کنید به شما خیره می شود، برای مثال، زمانی که به خاطر بازی کردن با اسباب بازی برادر بزرگترش هشدار دریافت کرده بود است.

ویتامین هایی برای تقویت حافظه

با در نظر داشتن ویتامین های حافظه، احساس می شود که مکمل های طبیعی بهتر از مکمل های غیر طبیعی است.

غذاهایی ضروری مغز مانند غذاهای مختصر می تواند عملکرد مغز را بهبود بخشد. غذاهایی که آنتی اکسیدان های بالای دارند می توانند به صورت چشمگیری از از دست رفتن حافظه جلوگیری کنند، و موجب بازگرداندن هماهنگی و تعامل می شوند. ویتامین های مخصوص مغز شامل کشمش، انواع توت ها، سیب، انگور، گیلاس، آلو و اسفناج می باشند.

گروه های دیگر غذاهای سالم برای مغز حاوی اسید های چرب امگا3 می باشد. امگا 3 در عملکرد عمومی مغز کمک کننده است و باعث بازگرداندن حافظه می شود. غذاهایی که حاوی امگا3 هستند عبارتند از: ماهی آزاد، ماهی خال مخالی، ساردین، شاه ماهی، روغن کتان و گردو است.

کل بدن به وسیله ی کربوهیدارات ها کار می کند. استفاده ی زیاد از کربوهیدرات برای بدن مضر است و مغز با افزایش شدید قند خون مواجه می شود. هضم کامل کربوهیدرات خوب است و باعث افزایش قند خون نمی شود. غذاهایی که حاوی کربوهیدارت برای مغز هستند عبارتند از: بادام زمینی، زردآلوی خشک، لوبیای خشک، ماست، سبوس جو دو سر، سبوس های غلات (مراقب قند بالای برخی از مارک باشید)، خمیر ترش نان. سرکه و آبلیمو همراه با غذا باعث جلوگیری از افزایش قند خون می شود.

استفاده از ویتامین های مغز باعث بهبود حافظه و تناسب مغز می شود.

برخی بازی ها نیز مانند ورزشی برای مغز عمل می کنند، برای این منظور در سایت کودک و نوجوان بازی های آنلاین تقویت مغز به صورت رایگان در دسترس شما قرار گرفته است، برای تقویت مغز کودک خود روزی ده دقیقه را به انجام این بازی ها اختصاص دهید.

هم چنین مقالاتی برای تمرین های تقویت مغز کودک را در این سایت مشاهده کنید.

منبع: کودک و نوجوان

 

10 تمرین ورزشی رایگان برای مغز

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

کرال پای متقابل، یکی از تمرینات ورزشی برای مغز است که به هجی کردن، نوشتن، گوش دادن، خواندن و درک مطلب به وسیله ی هماهنگی در قسمت راست و چپ مغز کمک می کند.

روش اجرا:

* بایستید یا دراز بکشید. دست راستتان را در کنار بدنتان قرار دهید و و زانوی چپ تان را تا جایی که می توانید بالا بیاورید و با دست راستتان آن را لمس کنید سپس این حرکت را با دست چپ و زانوی راست انجام دهید برای دستیابی به نتیجه ی دلخواه این تمرین را به مدت 2 تا 3 دقیقه انجام دهید.

2) کلیدهای مغز: این ورزش مناسب برای مغز، جریان خون به سمت مغز را افزایش می دهد. جریان اضافی خون، آب اضافه، مغز را راه اندازی می کند، تمرکز ضروری مغز را برای یادگیری و عملکرد بهبود می بخشد.

* روش انجام این حرکت به این صورت است که یک دست به اندازه ای از هم باز کنیم که انگشت شست و انگشت اشاره مانند شکل L  انگلیسی را به وجود بیاورند.

* انگشت اشاره و شستتان را در دو طرف استخوان جناق سینه قرار دهید. و به آرامی فشار دهید.

* در همان زمان دست دیگرتان را بر روی نافتان و شکمتان بگذارید. و این قسمت ها را برای 2 دقیقه فشار دهید.

3) هشت متحرک: تمرکز بینایی و حرکت چشمی را برای خواندن بهبود می بخشد.

* بدن را در یک نقطه با سطح چشم تراز کنید، این قسمت نقطه میانی 8 انگلیسی می باشد.

* برای ترسیم هشت انگلیسی حالتی راحت را برای بدن انتخاب کنید، و عرض و ارتفاع را به میزان راحتی تان تنظیم کنید.

* با نقطه ی میانی شروع کنید و بر خلاف جهت عقربه های ساعت حرکت کنید، بالا، رو و اطراف. سپس هم جهت با عقربه های ساعت: بالا، رو، اطراف، و به نقطه ی میانی باز گردید.

* همانگونه که چشم ها 8 را دنبال می کنند، سر کمی حرکت می کند و گردن آرام و بی حرکت باقی می ماند. این حرکت را با هر کدام از دستتانتان سه بار تکرار کنید و سپس هر دو دست را با هم به حرکت در آورید.

4) حرت بازو، یکی از تمرینات ورزشی مغز برای افزایش گستره توجه.

* بازوی چپتان را به بالای سرتان برسانید، و به سمت قفسه سینه بکشید. با دست راستتان زیر آرنجتان را بگیرید.

* حالا به صورت فعالیت ایزومتریک بازوی چپتان با همان حالت قبلی به سمت بالای سرتان ببرید، و به سمت گوشهایتان برسانید. به بازوی چپتان استراحت بدهید و حرکت را با بازوی راستتان انجام دهید. حالا بایستید و بگذارید بازوهایتان با آرامش در دو طرف بدنتان آویزان شوند.

5) حرکت قلاب تمرینی است که باعث تقویت خلق  و کاهش اضطراب می شود.

* بایستید یا بنشینید و پای راستتان را از مچ بر روی پای چپتان بگذارید.

* مچ دست راستتان را بر روی مچ دست چپتان بگذارید و اجازه دهید که انگشتان به همدیگر برسند و مچ دست در بالا قرار دارد.

* آرنجتتان را خم کنید و به آرامی به سمت بدنتان بکشید و به وسط سینه تان برسانید. و نگه دارید.

* این حالت را نگه دارید سپس به صورت منظم نفس بکشید و این حالت را برای چند دقیقه حفظ کنید. شما باید بعد از انجام این حرکت احساس راحتی کنید.

6) تفکر کلاهی برای تقویت هجی کردن، حافظه ی کوتاه مدت، توانایی شنیدن و تفکر انتزاعی به شما کمک می کند.

این تمرین ورزشی برای مغز را با استفاده از انگشت شست و انگشت اشاره با کشیدن و باز شدن به سمت گوشهایتان انجام دهید، از بالای گوش شروع کنید و به آرامی به سمت نرمه ی گوش برسانید. نرمه ی گوش را به آرامی بکشید. و این حرکت را سه بار انجام دهید.

7) تمرین پمپ ماهیچه های پا باعث تقویت تمرکز، توجه، درک مطلب، تخیل و پایداری می شود.

* از فواید این تمرین ورزشی استفاده کنید با استفاده از ایستادن، بازوها را به سمت دیوار بکشید، و دستانتان را بر روی دیوار بگذارید.

* پای چپتان را به سمت عقب بکشید در این حالت جلوی پا روی زمین قرار میگیرد و پاشنه ی پایتان بالاتر از زمین است، در این حالت بدنتان با زمین زاویه ی 45 درجه را تشکیل می دهد.

* نفستان را بیرون دهید، به جلو خم شوید و پاشنه پاهایتان را بر روی زمین بگذارید. زانوها را به جلو خم کنید، در این حالت کشیدگی را در ماهیچه ی پای چپتان احساس می کنید.

در حالی که پاشنه ی چپتان را بالا می برید نفستان را بیرون دهید. این حرکت را سه بار یا بیشتر انجام دهید، با هر حرکت نفستان را داخل و خارج کنید. این حرکت را با پای دیگرتان انجام دهید و حرکت را تکرار کنید.

8) تمرین حرکت فیلی باعث تقویت همه جانبه ی ذهن و سیستم بدنی می شود و این حرکت برای کودکان با اختلال کمبود توجه بسیار توصیه می شود.

* گوش چپتان را بر روی شانه ی چپتان بگذارید بازوی چپتان را مانند خرطوم فیل بکشید و به زانو ها استراحت بدهید، در جلوی بدنتان علامت بی نهایت را تشکیل دهید. این حرکت را سه تا پنج بار انجام دهید.

9) حرکت خمیازه یکی از حرکات ورزشی مغز برای تسکین استرس ناشی از یادگیری و عملکرد است.

* ماهیچه ها را به آرامی در محل اتصال آرواره ها ماساژ دهید.

10) نقاط مثبت: در تسکین استرس و تقویت حافظه کمک کننده است.

* به آرامی بالای چشم ها میان ابرو و خط مو را با نوک انگشتانتان لمس کنید. چشمانتان را ببندید و به آرامی و عمیق برای چند ثانیه نفس بکشید. این حرکت را سه بار تکرار کنید.

منبع: مشاورکو

 

 

راهبردهای فرزند پروری برای کودک و نوجوان با اضطراب اجتماعی

 

چگونه آن را انجام دهیم!

گام اول: چیزهایی را به کودکان خود در مورد اضطراب یاد دهید.

این یک گام نخست بسیار مهم است، زیرا به کودکان و نوجوانان کمک می کند تا درک کنند چه چیزی برایشان اتفاق می افتد زمانی که آنها اضطراب را تجربه می کنند. به کودک خود اجازه دهید تا بداند که تمام نگرانی ها و احساسات بدنی که تجربه می کند، اسم دارند: اضطراب. به کودک خود کمک کنید تا واقعیت ها را در مورد اضطراب بفهمد.

واقعیت اول: اضطراب واکنشی طبیعی و سازگارانه است تا به ما کمک کند برای خطر آماده شویم.

واقعیت دوم: اضطراب می تواند به مشکل تبدیل شود زمانی که بدن ما به ما بگوید که خطری در پیش است در حالی که در واقع خطری وجود ندارد.

گام دوم: آموزش به کودک درمورد اضطراب اجتماعی

به کودک خود یاد دهید که گاهی اوقات ما از اینکه کنار مردم باشیم یا کاری را در حضور دیگران انجام دهیم، می ترسیم. این موقعیت ها می توانند احساسی را همانند بودن روی صحنه (استیج) به ما بدهند. و ما نگران این هستیم که ممکن است کار خجالت اوری انجام دهیم یا اینکه دیگران فکر بدی درمورد ما بکنند.  به کودک خود اجازه دهید تا بداند که شما ابزاری به او خواهید داد تا وی را در رویارویی با اضطراب یاری دهد و به تدریج با ترس هایش روبرو شود.

به کودک اجازه دهید تا بداند که اضطراب اجتماعی معمولا شایع است و آنها تنها افرادی نیستند که چنین احساسی دارند.

گام سوم: جعبه ابزار کودکتان را بسازید

شما می توانید با دادن ابزارهایی برای مدیریت اضطراب، به کودک خود کمک کنید. این ابزارها به کودک کمک خواهد کرد تا مهم ترین گام –رویارویی با ترس هایش- را تمام کند. برای اختلال اضطراب اجتماعی، ابزارهای موجود در جعبه ابزار عبارتند از:

ابزار شماره 1: یادگیری آرامش و ریلکس بودن

یک ابزار شامل کمک به کودکتان برای یادگیری آرامش داشتن است. دو استراتژی می تواند کمک کننده باشد:

1: تنفس آرام: کودک شما می تواند با استفاده از این استراتژی به سرعت آرام شود. برای کودک توضیح دهید که ما هنگام اضطراب، سریعتر تنفس می کنیم. این حالت ممکن است باعث شود ما احساس گیجی و حواس پرتی کنیم. که ممکن است باعث افزایش اضطراب ما شود. تنفس آرام به معنای تنفس آهسته و منظم از طریق بینی است.

2: آرام سازی عضلانی: استراتژی دیگر که برای کمک به فرزندتان مفید است، یادگیری آرام سازی بدن اوست و این شامل سفت کردن عضلات متعدد بدن و سپس رهاکردن آنهاست. همچنین کودک شما می تواند از تکنیک تالاپ استفاده کند. در این تکنیک او خود را به عنوان یک عروسک پارچه ای  تصور می کند و تمام بدن خود را به یکباره ریلکس می کند.

ابزار شماره 2: تفکر واقع گرا

این راهبرد برای کودکان با سنین بالا و نوجوانان اجرا می شود. کودکان با اختلال اضطراب اجتماعی اغلب تفکرات منفی در مورد خودشان و آنچه که در موقعیت های اجتماعی رخ می دهد، دارند. افکار شایع در این موارد اینها هستند:

کسی مرا دوست نخواهد داشت!

اگر حرف احمقانه ای بزنم چی؟

من کار احمقانه ای انجام خواهم داد و دیگران به من خواهند خندید!

من نمی دانم چه چیزی باید بگویم

من به اندازه کودکان دیگر جذاب/ باهوش نیستم.

کسی با من صحبت نخواهد کرد.

ابتدا به کودک خود کمک کنید تا این تفکرات را شناسایی کند. از وی بپرسید که فکر می کند چه اتفاقی در موقعیت های ترسناک اجتماعی روی می دهد. گام بعدی این است که به او کمک کنید تا یاد بگیرد با تفکرات منفی مبارزه کند.

سوالاتی که نوجوانان ممکن است از خود بپرسند:

آیا من 100 درصد مطمئنم که …. اتفاق خواهد افتاد؟

چند بار … اتفاق افتاده است؟

آیا … واقعا آنقدر مهم است که تمام آینده من به آن وابسته باشد؟

آیا نظرات … نظر تمامی افراد دیگر را منعکس می کند؟

آیا من مسئول تمام گفتگو ها هستم؟

بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟

چه کاری می توانم انجام دهم تا با موقعیت مقابله کنم؟

آیا من باید همه را راضی نگه دارم- آیا اصلا ممکن است؟

اینجا مثالی آورده شده است تا به کودک خود کمک کنید تا با افکار مزاحم مبارزه کند.

والدین: من میدانم که تو بابت دادن جواب نادرست در کلاس نگران هستی، اما امکان اتفاق افتادن آن چقدر است؟

کودک: خب، گاهی اوقات من جواب را می دانم، و ممکن است اتفاقی نیفتد، اما هنوز احتمال اتفاق افتادن و ضایع شدن من وجود دارد؟

والدین: چه می کنی اگر اتفاق بیفتد و جواب نادرست را بدهی؟

کودک: نمیدانم…این بسیار شرم آور است.

والدین: خب.. چه چیزی میتوانی به خودت بگویی؟

کودک: فکر کنم به خودم بگویم که مردم همه اشتباه می کنند و این آخر دنیا نیست.

والدین: فکر می‌کنم این می تواند کمک کند تا به یاد آوریم همه اشتباه می کنند و آیا سایر دانش آموزان هم پاسخ نادرست می دهند؟

کودک: بله

والدین: چه اتفاقی می افتد؟

کودک: فکر کنم هیچی

والدین: من سوالاتی را اشتباه جواب داده ام و حتی چیزهای کاملا احمقانه ای انجام داده ام. آیا تو فکر می کنی چیزی از من کم شده؟

کودک: نه

والدین: گاهی اوقات مهم است که بتوانیم به چیزهایی که انجام میدهیم بخندیم. آنها بعدها داستان های بزرگی می شوند!

شما می توانید به کودکتان کمک کنید تا برای مبارزه با تفکرات منفی با این سوالات کار کند. با انجام اینها، کودک شما خواهد فهمید که برخی ترس ها احتمالا اتفاق نمی افتند و او می تواند در موقعیت های اجتماعی از پس آن برآید.

نکته کمک کننده:

شناسایی و مبارزه با تفکرات منفی، ممکن است برای کودکان جوان تر خیلی سخت باشد. در هر حال، انها با گفتن برخی جملات مقابله ای به خودشان می توانند از پس مقابله در موقعیت های اجتماعی برآیند. برای مثال: من می توانم آرام نفس بکشم تا احساس بهتری داشته باشم یا اینکه من تنها نیاز دارم که بهترین تلاشم را بکنم.

ابزار شماره 3: درست کردن کارت های مقابله

رویارویی با ترس ها ساده نیست، بنابراین ایده ایجاد کارت های مقابله، ایده خوبی است. کودک شما می تواند کارت ها را در طول روز با خود حمل کند و اضطراب را مدیریت کند.

ابزار شماره 4: رویارویی با ترس ها

یک گام مهم در کمک به مدیریت اضطراب اجتماعی، تشویق کودک به رویارویی با موقعیت هایی است که او به دلیل ترس اجتماعی از آنها اجتناب می کند. نوجوان ها می توانند از گفتن اینکه رویارویی مکرر با موقعیت های ترسناک، پریشانی را کم می کند، سود ببرند و این به آنها کمک می کند تا اعتماد به نفسشان ساخته شود. بهتر است با چیزی شروع کنید که کمتر ترسناک است و با موقعیت هایی که باعث اضطراب بیشتری می شود، ادامه دهید. در کارکردن با فرزندتان، لیستی از موقعیت های اجتماعی را ایجاد می کند ( مانند سلام دادن به همکلاسی ها، پرسیدن یک سوال از معلم، صحبت کردن با دوست پشت تلفن). اکنون شما یک لیست دارید، آنها را از کمتر ترسناک تا ترسناک ترین مرتب کنید.

از موردی شروع کنید که کمترین ترس را دارد، فرزند خود را تشویق کنید که آن را پی در پی انجام دهد. تا اینکه این کار ترس کمتری داشته باشد.  اکنون کودک شما می تواند بدون اضطراب زیاد وارد آن موقعیت شود. سراغ مورد بعدی لیست بروید. نوجوانان یا کودکان دارای اضطراب اجتماعی باید 3 الی 5 تکلیف اجتماعی را در هر روز تمرین کنند تا اینکه بتوانند آن را کاملا راحت انجام دهند و سپس سراغ تکالیف اجتماعی بروند که اندکی چالش بیشتر را برای او دارد.

چگونگی انجام این تمرینات:

مهم است که او را برای این واقعیت آماده کنید که او هنگام انجام تکلیف، احساس اضطراب خواهد کرد، اما این عادی است! هنگام مبارزه با اضطراب، احساس اضطراب عادی است، به خصوص در آغاز. همچنین دادن پاداش (مانند این: کارت عالی بود)  برای هر موفقیتی و یا هر تلاشی برای رویارویی با ترس هایش و دادن جایزه (چیزهای ارزان کوچک، مانند زمان بیشتر دیدن تلویزیون، شام مورد علاقه) بسیار مهم است. با این همه، رویارویی با ترس، کار سختی است!

مهم است که به کودک این مجال را بدهید تا با هم سن و سالان خود تعامل داشته باشد و دوست یابی کند. به بارش فکری کودک کمک کنید تا با سایر کودکان و نوجوانان بیامیزد. برای مثال:

  • به یک گروه اجتماعی ملحق شو.
  • ورزش کن ( فوتبال، تنیس، دو و میدانی)
  • عضو یک کلوپ شو (کلوپ نقاشی، کلوپ طراحی مد)
  • در یک کلاس شرکت کن (هنر، رقص)
  • به یک گروه کر یا باند ملحق شو
  • بازی های مدرسه را انجام بده
  • کمک کننده باش (به دیگر دانش آموزان در تکالیفشان کمک کن)
  • دوره های آموزش گروهی را ثبت نام کن (شنا)
  • از تسهیلات ورزشی استفاده کن (پارک اسکیت)
  • قرارهایی را به صورت کوتاه و پی در پی با بچه های دیگر برقرار کن یا سایر فعالیت های اجتماعی

ابزار شماره 5: رشد و گسترش مهارت های اجتماعی

کودکان و نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی ممکن است از رشد بهتر مهارت های اجتماعی بهره ببرند. حیطه های مختلفی وجود دارد که شما می توانید در آنها به کودک خود کمک کنید.

  • زبان بدن: این شامل ارتباط چشمی،  تبسم، و نگاه کردن به صورت افراد هنگام صحبت کردن است.
  • کیفیت صدا: این شامل صحبت کردن رسا و با بلندی و سرعت مناسب است.
  • مهارت های مکالمه: گفتن سلام و شروع و ادامه دادن رابطه
  • مهارت های دوستانه: این مهارت ها شامل خواستن از دیگران برای انجام کاری همراه شما، پیوستن به یک فعالیت، پیشنهاد کمک و تعارف کردن است.
  • ابراز وجود: این مهارت شامل درخواست کمک، نه گفتن، رویارویی با اذیت و قلدری است.

یک راه عالی برای تمرین کودک این است که این مهارت ها را از راه نقش بازی کردن بیاموزد. ابتدا سعی کنید آن را تقلید کنید، سپس کودک را تشوق کنید تا امتحان کند. برای مثال، اگر کودکتان می خواهد دوستانش را دعوت کند، شما می توانید تظاهر کنید که نقش دعوت کننده را دارید. سپس از وی بخواهید تا او امتحان کنید و شما نقش دوست را بازی کنید.

اینجا مثالی درمورد نقش بازی کردن آورده شده است. شما می توانید با کودک خود انجام دهید.

والدین: حالا، من تظاهر می کنم که جای تو هستم، و تو به شیوه ای که فکر میکنی کودکان دیگر جواب خواهند داد، جواب میدهی. سلام، آخر این هفته چه کاری انجام میدی؟

کودک: احمقانه است!

والدین: فقط بیا انجامش بدیم. آخر هفته چیکار میکنی؟

کودک: هنوز مطمئن نیستم.

والدین: من داشتم به این فکر میکردم که یک فیلم برای شنبه اجاره کنم. دوست داری بیای و باهم ببینیم؟

کودک: خوبه، چه فیلمی؟

والدین: من واقعا کمدی دوست دارم. ما میتونیم چک کنیم ببینیم چه فیلم های تازه روی DVD اومدن.

کودک: جالب به نظر میاد. من با والدینم چک میکنم.

والدین: باشه، چطوره جاهامونو عوض کنیم و تو سوال بپرسی؟

نکته مفید:

اطمینان حاصل کنید که به کودک خود کمک می کنید تا با هرگونه مشکلات واقعی همچون قلدری یا ناتوانی های یادگیری خود مقابله کند و بهبود بخشد که این مشکلات می توانند در ترس اجتماعی وی سهیم باشند.

گام چهارم: شجاع تر کردن کودک

یادگیری مدیریت اضطراب کار سختی است. اگر کودک شما در انجام ان بهتر شده است، هردوی شما مستحق پاداش هستید. یادگیری مدیریت اضطراب مانند تمرین است- کودک شما نیاز دارد تا حالت خود را حفظ کند و مهارت هایش را به طور منظم تمرین کند. آنها را به عادت تبدیل کن. این درست است حتی بعد از اینکه کودک شما احساس بهتری داشته و به اهداف خود رسیده باشد.

مایوش نشوید اگر کودک شما از رفتارهای قبلی استفاده می کند. این ممکن است در هنگام وضعیت های پراسترس انتقال ( برای مثال، بازگشت به مدرسه یا جابجایی) روی دهد. این طبیعی است. این تنها به این معنی است که کودک نیاز دارد با ابزارها شروع به تمرین کند. به یاد داشته باشید که، مقابله با اضطراب، فرایندی به درازی عمر است.

نکات کمک کننده:

  • مواجه شو. کودک خود را در موقعیت های اجتماعی متعددی قرار دهید. او را تشویق کنید تا با دیگران بازی کند، به جشن تولدها توجه کند، و به فعالیت های بعد از مدرسه بپیوندد.
  • الگو باشید! برای کودک خود در چگونگی تعامل با دیگران الگو باشید (برای مثال، به یک غریبه سلام دهید و یا با صندوقدار  تره بار فروشی شروع به صحبت کنید.
  • اجازه دهید صحبت کنند: برای کودکتان صحبت نکیند. آنها را تشویق کنید تا جواب سوالات خود را بدهند. برای مثال، مجبورشان کنید که در رستوران غذا سفارش دهند.
  • به آنها دیدگاه بدهید: آنها را تشویق کنید تا از دیدگاه دیگری نگاه کنند. کمکش کنید تا تفاسیر متعدد را از تعاملات اجتماعی شناسایی کند. برای مثال: جان از تو نمی خواهد که با او توپ بازی کنی شاید او فکر نمی کند که تو میخواهی این کار را انجام دهی…چرا تو این کار را نکنی…) یا به کودک کمک کنید تا زمانی که کودکان اذیتش می کنند، ازعهده کارها برآید ( برای مثال، آنها را نادیده بگیر و تنها با افراد دیگری بازی کن که خوب هستند.
  • پاداش بدهید: فراموش نکنید که به تلاش های کودکتان پاداش بدهید!!

منبع: کودک و نوجوان

چگونه تفکر و احساسات بر روی سلامتی تاثیر می گذارند؟

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

احساسات تجربه ای آزاد است و بدون در نظر گرفتن قضاوت ها و پی آمدهای آن ابراز می شوند یا اینکه به راحتی تمایل داریم که در ما جریان داشته باشد. از سوی دیگر، سرکوب کردن احساسات (به ویژه ترس ها و یا احساسات منفی دیگر) می تواند باعث نابودی انرژی روانی و امید در ما شوند و برای سلامتی مان مشکلاتی را به وجود بیاورند، مانند فشار خون بالا یا اختلالات گوارشی.

از این رو، برای ما بسیار مهم است تا افکار و احساساتمان را شناسایی و تشخیص دهیم، و از تاثیراتی که افکار و احساساتمان بر روی ما دارند، و نسبت به تاثیراتی که آنها نه تنها بر روی همدیگر بلکه بر روی بدن، رفتار و روابطمان دارند آگاه باشیم. به عنوان افزایش آگاهی مان، برای ما بسیار راحت تر است که طرز تفکر، چگونگی احساسمان، و دیدمان نسبت به تجربیاتمان را مورد بررسی قرار دهیم. پس از آن ما قادریم پاسخ های مان به  افکار و احساساتمان را تنظیم کنیم.

منفی بافی و سلامت جسمانی

استرس مزمن به دلیل نگرش های منفی و احساساتی مانند تنها بودن و ناامیدی می تواند تعادل هورمونی بدن را به هم بریزد و مغز را از مواد شیمیایی که برای احساس شادی مورد نیاز هستند خالی سازد، همچنین می تواند به سیستم ایمنی بدن آسیب وارد سازد. یافته های علمی جدید مشخص کردند که پیشروی استرس مزمن باعث کوتاه شدن عمرمان با کوتاه کردن تلومرهایمان (بخش انتهایی رشته ی DNA که نقش مهمی را در پیریمان بازی می کنند) می شود.

مدیریت ضعیف احساسات و یا خشم سرکوب شده (کینه ورزی) نیز با به وجود آمدن مشکلات سلامتی در ارتباط است، مانند بیماری فشار خون، بیماری های قلب و عروق، اختلالات گوارشی، و عفونت.

ضرورت مثبت نگری

باربارا فردریکسون نشان داده است که احساسات مثبت دو تاثیر مهم دارند: تاثیر که بر روی دید ما نسبت به جهان دارند (مانند الهام بخشی، خلاقانه، شگفت انگیز و دیگر موارد)، و دوم اینکه با طی شدن زمان این احساسات فراتر می رود، و انعطاف پذیری و شکوفایی عاطفی پایداری را در ما به وجود می آورند.

دکتر فردریکسون سالها را صرف تحقیق و انتشار مزایای جسمی و روحی نگرش مثبت کرد، از جمله بهبود سریعتر مشکلات قلبی و عروقی، خواب بهتر، سرماخوردگی کمتر، و مهم ترین احساس که داشتن احساس خوشبختی است. خبر خوب اینکه نه تنها نگرش مثبت- مانند بازیگوشی، قدردانی، ترس، عشق، علاقه، آرامش همه با یکدیگر در ارتباط اند یعنی هر کدام از این احساسات بر روی دیگر احساسات تاثیر گذار هستند – و بر روی سلامت و تندرستی تاثیر مستقیم دارند،بلکه ما می توانیم با تمرین این نگرش ها را در خودمان تقویت کنیم.

به هر حال، ما آرزو داریم که در برابر چیزهایی که زندگی مان را تهدید می کنند از خودمان حفاظت کنیم. ما بیشتر تمایل داریم که احساسات بدمان را بیشتر از احساسات خوبمان اولویت بندی کنیم. در حالی که این یک مکانیزم برای زمانی است که فرد در موقعیت های خطرناک نیاز به این دارد که هوشیاری خود را حفظ کند، این حقیقت بسیاری از ماست، این «سوگیری منفی» به این معنی است که ما بیشتر زمانمان را صرف فکر کردن به ناکامی های جزئیمان می کنیم مانند ترافیک بد، مخالفت با یک دوست، نادیده گرفتن بسیاری از موقعیت هایی که ما می توانستیم آنها را تجربه کنیم، ترس و قدر شناسی دیگران.

فردریکسون به منظور جبران افکار منفی و تجربه های عاطفی هماهنگ محاسباتی صورت داده است، که ما برای هر تجربه منفی احساسی،  نیاز داریم که سه نوع احساسات مثبت را تجربه کنیم. او اظهار می کند که این کار برای افرادی که تفکرات مثبتی کمتری دارند ضروری است، این احساسات مثبت به معنای واقعی بر روی اثرات فیزیکی افکار منفی تاثیر معکوس دارد و باعث بازسازی ساختار روانشناسی و ایجاد شکوفایی در زندگی فرد می شوند.

بخشش

داشتن نگرش بخشش -یعنی پذیرش کامل شرایط منفی که رخ داده است و چشم پوشی کردن از احساسات منفی که به دلیل این اتفاق به وجود آمده است- قابل اموختن است و ما راهدایت می کند که تجربه ی ذهنی، احساسی و فیزیکی بهتری داشته باشیم. پروژه ی بخشش استنفورد به 260 بزرگسال به مدت 6 هفته آموزش داده شد.

  • 70% گزارش کاهش در میزان احساس صدمه دیدن
  • 13% تجربه ی کاهش خشم
  • 27% شکایت های جسمی کمتر (به عنوان مثال، درد، ناراحتی معده و روده، سرگیجه و غیره)

بخشش همچنین با عملکرد بهتر سیستم ایمنی بدن و طول عمر بیشتر در ارتباط است. مطالعات دیگر نشان داده است که بخشش بیش از یک تاثیر استعاری بر روی قلب دارد: بخشش باعث پایین آمدن فشار خون و بهبود سلامت قلب و عروق می شود.

حق شناسی

قبول کردن جنبه های خوب زندگی و سپاسگزار بودن تاثیر قوی بر داشتن احساسات خوب می گذارد. در یک مطالعه، از افراد خواسته شد که نعمت ها و احساسات شادتر خود را بشمارند، یادآوری بیشتر این احساسات، باعث کاهش درد های جسمی، و خواب بهتردر کسانی که شادی هایشان را به صورت لیست در آورده بودند شد.

انعطاف پذیری عاطفی

دکتر اندرو ویل انعطاف پذیری را به صورت یک باند کشی توصیف کرده – مهم نیست که فرد چقدر به وسیله ی احساسات منفی انعطاف پذیری اش کشیده می شود، فرد قادر است این کش آمدن را به سر جای اصلی اش باز گرداند. افراد انعطاف پذیر قادرند احساسات سختی مانند درد، غم و اندوه، ناامیدی، و غم و اندوه مداوم را تجربه کنند – در حقیقت، برخی از افراد با درک این مسئله که سختی کشیدن باعث رشد شخصی و داشتن چشم انداز بهتر نسبت به زندگی می شود، قادر هستند که این احساسات را با خوش بینی و امید به چالش بکشند.

افراد منعطف درد و رنجی را که تجربه می کنند انکار نمی کنند؛ در عوض، آنها برای غلبه بر اثرات منفی شرایط سخت از احساسات مثبت استفاده می کنند. احساسات مثبت از نظر علمی برای ترمیم آثار احساسات منفی به بدن کمک می کند. بنابراین ایجاد احساسات مثبت در طول زمان به ما کمک می کند تا در مواجهه با بحران ها و استرس ها مقاوم تر شویم.

مترجم: نسرین بنی عباسی زاده

منبع: فارس پاتوق

هفت چیز که در رابطه با افکار خودکشی باید بپرسید

 

آیا شما (یا کسی که او را می شناسید) درگیر افکار خودکشی است؟ آیا شما (یا کسی که او را می شناسید) احساس گناه می کند، خجالت زده است یا پس از اینکه افکار خودکشی اش افشا شد از دیگران فاصله می گیرد؟

در این مقاله سوالات مهمی را که شما و یا کسی که او را می شناسید در رابطه با افکار خودکشی باید پرسیده شود بیان شده است. در این مقاله همچنین لیست افکاری را که برای تشخیص افکار خودکشی به وجود می ایند بیان شده است. . پرسش های که در رابطه با خودکشی باید پرسیده شوند، بخصوص اگر شما این سوالات را از خودتان می پرسید. خیلی راحت نیست که این سوالات را از خودتان بپرسید در حالی که شما می خواهید کاری انجام دهید و اقدام به عملی کنید که خواسته شماست. حتی پرسیدن سوالات از کودکان و نوجوانانی که افکار خودکشی دارند بسیار پیچیده و دشوار است، بخصوص اگر کودک خود شما باشد. ولی هدف از پرسش در رابطه با افکار خودکشی به دست آوردن اطلاعاتی است که می تواند به شما کمک کند که شخصی که افکار و احساساتی دارد که با واقعیت در تضاد است را راهنمایی کنید.

برای نمونه، برخی از کودکان به شما خواهند گفت «من می خواهم خودم را بکشم» ولی وقتی که از آنها می پرسید که چگونه می خواهد این کار را انجام دهد، آنها ممکن است پاسخ دهند «با خوردن قرص هایی که باعث ایست قلبی می شوند». این پاسخ ها هر پدر و مادری را دچار ترس و اضطراب می کند، سوالات بیشتری بپرسید مانند «قرص ها را از کجا می خواهی تهیه کنی؟» «چه نوع قرصی می خواهی بگیری؟» «چند تا قرص؟» «چه زمانی می خواهی این کار را انجام دهی؟» هر چه شما سوالات بیشتر و مستقیم تری بپرسید به احتمال زیاد افکار و احساسات خودکشی را در فرد کاهش می دهد. تو نمی توانی با خوردن قرص ویتامین سی یا خوردن هشت تا قرس موترین ایست قلبی کنی. تو نمی توانی در حالی که در مدرسه یا سر کار هستی خودکشی کنی. در رابطه با بزرگسالان مبارزه با افکار خودکشی، ممکن است رفتارهای عجیبی را (حتی در خودتان) شاهد باشید مانند: بخشیدن اموال با ارزش، خرید چیزهای گران قیمت مانند ماشین/ قایق یا خانه، مهمان کردن چند نفر در رستوران، و یا انجام اعمال غیر اخلاقی یا غیر معنوی، بیدار ماندن و نخوابیدن، پرخوری و غیره.

باور داشته باشید یا نه، این کارها مربوط به افکار خودکشی تشخیص داده می شوند. برخی شامل افکار خودکشی می شوند و محدودیتی در این رابطه وجود ندارد:

  • اختلال شخصیت، در درجه ی اول اختلال شخصیت مرزی: اختلال شخصیت مرزی اغلب شامل بی قراری، خلق و خوی افسرده و مضطرب، دلبستگی و تعلق هیجانی ناسالم و ارتباط ناپایدار می باشد. زمانی که فردی با اختلال شخصیت مرزی با مشکلات روبرو می شود و کنترل هیجاناتش برای وی دشوار باشد که این افکار و احساسات منجر به افکار خودکشی می شوند.
  • اختلالات خلقی، در درجه اول اختلال افسردگی شدید و دو قطبی: هر دو نوع اختلال شامل احساس ناتوانی و ناامیدی می شود که منجر به افکار خودکشی می شوند. در افراد دارای اختلال دو قطبی نوع یک و دو، افکار خودکشی به مرور به وجود می آیند که این افکار مربوط به دوره ی افسردگی فرد می شود. افکار خودکشی کمتر در دوره ی شیدایی فرد رخ می دهند زیرا در این دوره افکار خوبی به سراغ فرد می اید که شامل ایده ها، انرژی زیاد، و امید می شود. در طول یک دوره ممکن است شخص شیدا باشد ولی پس از آن افسردگی شروع می شود که شامل خلق و خوی افسرده، ناامیدی، بی خوابی، تغذیه کم که این افکار ممکن است منجر به ایجاد افکار خودکشی در فرد شوند. اختلال افسردگی شدید نیز اگر به صورت مداوم رخ دهد بسته به شدت افسردگی فرد منجر به ایجاد افکار خودکشی می شود.
  • اختلال اضطراب، در درجه ی اول اختلال وسواس: به دلیل اختلال وسواس عملی (OCD)، ممکن است به افکار خودکشی منجر شود به دلیل وسواس های مکرر و الگوی های رفتار اجباری و الگوهای تشریفاتی بسیار. نشخوار فکری (بارها و بارها به چیزی فکر کردن و کاری را انجام دادن) به رفتارهای اجباری منجر می شود که فرد را دچار سرخوردگی و خلق افسرده نموده که به نوبه ی خود این افکار می تواند منجر به افکار خودکشی شود.

به یاد داشته باشید که همه ی افرادی که این اختلال را دارند و با آن درگیر هستند خودکشی نخواهند کرد. ولی در صورتی که علائم خارج از کنترل باشند و برای فرد بسیار رنج آور باشند امکان دارد که به خودکشی منجر شنود.

از آنجا که افکار خودکشی همیشه به صورت آشکارا با دیگران در میان گذاشته نمی شوند، مهم است که به شکلی راه پیدا کنید که با این افراد وارد گفتگو شوید و افکارشان را تشخیص دهید. اگر شما درگیر چنین افکاری هستید به شما پیشنهاد می کنم که این افکار را با کس دیگری که مورد اعتماد شماست در میان بگذارید زیرا حرف زدن با دیگران می تواند امید را در شما ایجاد کند و هر کس می تواند تاثیر خاص خود را بر روی شما داشته باشد.

برخی از سوالاتی که باید پرسیده شوند عبارتند از:

1- آیا قصد و یا برنامه خاصی برای خودکشی وجود دارد: فرد می تواند افکار خودکشی داشته باشد ولی برنامه یا قصدی برای انجام آن را نداشته باشد.  در صورتی که قصد و انگیزش جدی برای این کار وجود ندارد، افکار خودکشی آرزوی مرگ منفعلانه و یا واکنش به استرس هستند. آرزوی مرگ منفعلانه مانند این جمله که «من آرزو می کنم که بمیرم». «من بهتر است که بمیرم».

2- آیا برنامه ی خودکشی عملی است: حتی اگر برنامه ای برای انجام این کار وجود داشته باشد، اگر انجام آن اسان نباشد و یا عملی نباشد این افکار خود به خود شروع به محو شدن می کنند. همانطور که در مثال بالا ذکر شد، شما نمی توانید سر کار یا در مدرسه خودکشی کنید.

3- آیا احتمال دارد که خودکشی صورت بگیرد؟: قصد انجام خودکشی عامل تعیین کننده ی مهمی است که در نتیجه ی افکار خودکشی رخ می دهد. قصد و هدف همه چیز را مهیا می سازد. برای بسیار از افراد، که از درد زیاد میترسند یا نسبت به همه چیز استرس دارند و یا از مرگ می ترسند برای انجام عمل خودکشی به جایی دیگر می روند.

4– آیا دلیلی برای ادامه ی زندگی وجود دارد که ارزش زندگی کردن وجود داشته باشد؟: هر میزان از امید می تواند از اقدامات/ حرکات/ رفتار خودکشی جلوگیری کند. اگر امید شما شامل فرزندانتان، آینده تان، همسرتان و غیره باشد این خیلی خوب است زیرا اینها قادرند از خودکشی جلوگیری کنند.

5- آیا درمانگر، مددکار، دوست، مشاور و یا بیمارستان برای کمک وجود دارد؟: برقراری ارتباط بسیار مهم است. جداسازی هیچ کمکی به فرد نمی کند. خواستار منزوی بودن و دور از همه بودن یک خواسته ی کلیدی است که افکار خودکشی را تشدید می کند.

6- آیا قصد و انگیزش آنقدر قوی است که می تواند به اقدام عملی منجر شود؟: اگر افکار خودکشی به اندازه کافی قوی و شدید نباشد که باعث شود که فرد کاری انجام دهد، این افکار به احتمال زیاد خود به خود پراکنده شده و از بین خواهد رفت. ناتوانی و تکانشگری در انجام کاری می تواند این افکار را به چالش بکشند.

7- آیا استراحت لازم و مورد نیاز وجود دارد؟ گاهی اوقات فراغت از مسائل زندگی (مانند بستری شدن در بیمارستان، تعطیلات، تغییر در افکار، و غیره) باعث بازیابی فرد خواهد شد.

مترجم: نسرین بنی عباسی زاده

منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان