قلدری عبارت از یک الگوی مشخص از اذیت کردن و توهین کردن تکراری و عمدی نسبت به سایر افراد (به خصوص افراد کوچک تر، ضعیف تر، کوتاه تر یا سایر افرادی که در نتیجه قلدری شدن آسیب می بینند) می باشد.
مورد هدف قرار دادن یک فرد دارای قدرت کمتر عبارت از تفاوت مابین قلدری و پرخاشگری می باشد.
قلدری می تواند شامل حمله ها یا تجاوزهای زبانی (اسم گذاری و مسخره کردن سایر افراد) و حمله های فیزیکی، تهدید به اذیت کردن، سایر حالت های تهدید و محروم سازی عمدی از فعالیت ها باشد.
مطالعات صورت گرفته نشان داده اند که بیشترین قلدری در سنین 11 تا 13 سالگی صورت می گیرد و با بزرگتر شدن فرد، میزان قلدری کاهش می یابد.
پرخاشگری فیزیکی مشخص (همانند کتک زدن، لگد زدن و هل دادن) عبارت از رایج ترین حالت های قلدری در مابین بچه های کوچک می باشد؛
پرخاشگری رابطه ای (آسیب زدن یا دستکاری در روابط سایر افراد، همانند شایعه پخش کردن و محروم کردن از فعالیت های اجتماعی) در مابین بچه های بزرگتر رایج می باشد.
اکثر موارد قلدری در داخل یا اطراف مدارس و زمین های بازی صورت می گیرند، هر چند که خود اینترنت هم یکی از ابزارهای قلدری می باشد.
بر اساس گزارش مرکز ملی آمار آموزشی ایالات متحده، تقریبا 20 درصد از دانش آموزان گزارش کرده بودند که در دوران مدرسه مورد قلدری قرار گرفته اند.
چرا افراد قلدری می کنند
افراد به دلیل اینکه فکر می کنند قلدری (حداقل در کوتاه مدت) بهترین و موثرترین روش برای دستیابی به اهداف خودشان است، دست به این اقدام می زنند؛
همچنین عدم وجود مهارت اجتماعی در این افراد برای انجام دادن کار خودشان بدون آسیب رساندن به دیگران هم یکی از علل بروز این رفتار می باشد.
قلدری همچنین یک روشی برای ایجاد تسلط اجتماعی می باشد، هر چند که با گذشت زمان (که نوجوانان رفتارهای گسترده تری را از خودشان نشان می دهند) معایب این روش افزایش پیدا می کند.
آیا برخی افراد قلدر به دنیا می آیند یا به افراد قلدر تبدیل می شوند؟
افراد قلدر ایجاد می شوند و هیچ فردی از همان ابتدای تولد قلدر نمی باشد، همچنین این اتفاق در سنین پایین صورت می گیرد؛
در صورتیکه یک پرخاشگری ملایم صورت گرفته از طرف یک کودک دو ساله به خوبی مدیریت نشود، این فرد توانایی لازم را برای کنترل درونی چنین رفتاری نخواهد داشت.
قلدری یک سبک رفتاری کاملا پایداری است، چرا که افراد قلدر در اغلب مواقع به خواسته های خودشان دست پیدا می کنند (این مورد حداقل در مراحل اولیه مصداق دارد).
افراد قلدر از نظر روان شناختی چه ویژگی هایی دارند؟
تحقیقات صورت گرفته نشانگر این موضوع می باشند که افراد قلدر دارای وضعیت روان شناختی مشخصی هستند.
این افراد فاقد رفتار حرفه ای اجتماعی هستند، در نتیجه اضطراب خودشان دچار مشکل نمی شوند و احساسات سایر افراد را درک نمی کنند.
این افراد دارای یک ویژگی شناختی بارزی هستند که یک نوع پارانویا می باشد؛
این شرایط باعث می شود که این افراد تفسیر نادرستی از خواسته های سایر افراد داشته باشند و در موقعیت های عادی و خنثی سایر افراد را به دشمنی متهم کنند.
این امکان وجود دارد که دیگران افراد قلدر را دوست نداشته باشند، ولی این افراد خودشان را به عنوان افراد کاملا مثبت در نظر می گیرند.
افرادی که به صورت شدید قلدری می کنند، معمولا یک سری روابط اجباری با سایر افراد دارند.
افراد قلدر به چه کسانی آسیب می زنند؟
قلدری نمی تواند بدون قربانی باشد و معمولا افراد قلدر به بیش از یک نفر آسیب می زنند.
تحقیقات صورت گرفته نشانگر این موضوع می باشند که افراد تحت قلدری قرار گرفته (حتی در موقعیت های بدون تهدید) فاقد جرات می باشند و این افراد قبل از مواجهه با قلدری یک ترسی را از خودشان نشان می دهند.
همچنین یک سری بچه هایی وجود دارند که از خودشان دفاع نمی کنند.
افراد قلدر به چه نحوی در مورد انتخاب افراد مورد نظر تصمیم گیری می کنند؟
افراد قلدر تا قبل از سن 7 سالگی تقریبا نسبت به تمامی افراد قلدری می کنند. بعد از این دوره، آنها معمولا نسبت به افراد کم سن و سال تر قلدری می کنند.
قلدری این افراد به صورت دخالت کردن در تصمیم مربوط به “فرآیند خرید” صورت می گیرد و از این طریق هدف های خودشان را تعیین می کنند.
افراد قلدر همانند قربانیانی هستند که در حین قلدری شدن ناراحت به نظر می رسند و هیچ دوستی ندارند.
محققان به این نتیجه دست یافته اند که قربانیان یک نوع ناایمنی و ترس از خودشان نشان می دهند.
ویژگی های بارز افراد قربانی چه مواردی می باشند؟
مطالعات صورت گرفته بر روی کودکان نشان داده است قربانیان به راحتی تسلیم درخواست های قلدری می شوند و دوچرخه، اسباب بازی و سایر وسایل بازی شان را به راحتی تحویل فرد قلدر می دهند. این افراد گریه می کنند و یک حالت دفاعی به خودشان می گیرند؛
وضعیت درد و رنج کشیدن این افراد یک رضایتی را در افراد قلدر ایجاد می کند و همچنین این شرایط نشان دهنده تسلط افراد قلدر می باشد.
کودکانی که به افراد قربانی تبدیل می شوند، نمی توانند مانع تجاوز شوند و این شرایط باعث می شود که حتی برخی از دوستانشان که قلدر نیستند هم آنها را دوست نداشته باشند.
چرا قلدری آثار مخرب زیادی دارد
قلدری کردن این پیام را انتقال می دهد که تجاوز و خشونت یک راه حل قابل قبولی برای مشکلات هستند.
شراکت و راه حل مسالمت آمیز منجر به ایجاد یک فضای مناسب و مرتبطی می شود.
قلدری نه تنها به افراد قربانی آسیب می زند، بلکه برای خود افراد قلدر هم یک سری زیان هایی دارد.
اکثر افراد قربانی یک شرایط نامناسب و زیانباری را در زندگی خودشان تجربه می کنند، چرا که خشونت و تجاوز آنها منجر به ایجاد مشکلاتی در یادگیری، پیدا کردن شغل و ایجاد و حفظ روابط صمیمی می شود.
قلدری
آیا افراد قلدر می توانند این رفتار خودشان را ترک کنند؟
برخی از افراد قلدر رفتار قبلی خودشان را ترک می کنند. ولی تعداد زیادی از آنها همچنان به رفتارهای قبلی خودشان ادامه می دهند؛
پرخاشگری و تجاوز یک سبک تعامل اجتماعی کاملا ثابت و پایداری است.
اکثر افرادی که در دوران کودکی خودشان هم قلدر بودند، به افراد بزرگسال جامعه ستیز تبدیل می شوند که احتمال صورت گرفتن جرایم، آسیب رساندن به همسرانشان و سوء استفاده از کودکانشان (و ایجاد نسل های قلدر بعدی) توسط این افراد (در مقایسه با سایر افراد که در دوران کودکی شان تجاوز کار نبودند) یک احتمال بالایی می باشد.
چرا افرادی که قلدری را می بینند، مانع از صورت گرفتن آن نمی شوند؟
اکثر افراد قلدر به دور از چشم همتایان خودشان پرخاشگری یا تجاوز خودشان را انجام می دهند و در صورتیکه یک فرد دیگری شاهد این قلدری باشد، فرد قلدر احساس قدرت بیشتری خواهد کرد.
ولی افراد مشاهده کننده قلدری در موارد محدودی اقدام به توقف پرخاشگری و تجاوز می کنند؛ حتی این امکان وجود دارد که این افراد از تماشای قلدری صورت گرفته لذت ببرند.
حتی در صورتیکه این افراد چنین موقعیتی را قبول نداشته باشند، ممکن است فرد قربانی را دوست نداشته باشند یا از عکس العمل فرد قلدر بترسند.
افراد قلدر به چه نحوی به سایر افراد آسیب می رسانند (تجاوز می کنند)؟
قلدری سایبری
از زمانیکه زندگی اجتماعی افراد جوان به اینترنت انتقال یافته است، قلدری با استفاده از ابزار های الکترونیکی منجر به ایجاد مشکلات قابل توجه تری نسبت به دوره های قبلی شده است.
در گذشته قلدری به محیط مدرسه ای محدود بود، ولی شیوع ابزارهای دستی باعث شده است که افراد قلدر همواره به قربانیان خودشان دسترسی داشته باشند.
آزار و اذیت سایبری می تواند منجر به ایجاد اختلالات زیادی در زندگی افراد شود، چرا که در اغلب موارد می تواند بدون اسم صورت بگیرد؛
این شرایط باعث شده است که افراد قربانی در برخی مواقع هیچ شناختی نوع نسبت به هویت افراد قلدر نداشته باشند.
بی اسم بودن قلدری سایبری منجر به از بین رفتن محدودیت های مربوط به پرخاشگری و تجاوز و افزایش ستمگری شده است.
قلدری سایبری منجر به راحت تر شدن فرآیند آسیب رساندن به سایر افراد شده است، چرا که افراد قلدر مجبور نیستند به چشم های افراد قربانی نگاه کنند و اذیت شدن آنها را از نزدیک مشاهده کنند.
پیشرفت مداوم تکنولوژی های دیجیتالی باعث شده است که روش های جدیدی برای گسترش اطلاعات نادرست در مورد افراد مورد هدف در دسترس باشد.
افراد قلدر به چه نحوی از طریق اینترنت به سایر افراد آسیب می زنند؟
هر دو مورد تجاوز مستقیم و تجاوز رابطه ای در اینترنت پیشرفت کرده است.
افراد قلدر سایبری می توانند شایعات نادرست را به سرعت ویرس در رسانه اجتماعی پخش کنند.
آنهامی توانند هویت های برخی از افراد را جعل کنند و با اسم یک فرد دیگری هر کاری را انجام بدهند.
آزار و اذیت جنسی و گفتگوی اینترنتی به طور خاصی در مورد زنان صورت می گیرد.
همچنین بعد از اتمام قلدری فعال، اطلاعات رسوا کننده آن همچنان می تواند در اینترنت وجود داشته باشد و این شرایط منجر به ادامه دار شدن آزار و اذیت فرد شود.
به چه نحوی می توان یک قلدری را مدیریت کرد؟
بهترین روش دفاع در مقابل قلدری عبارت از افزایش دادن مهارت های اجتماعی می باشد (باید مهارت های اجتماعی به تمامی کودکان آموزش داده شود و به آنها اجازه داده شود که اعتماد بیشتری نسبت به توانایی های خودشان داشته باشند).
مهندسی کردن مسائل اجتماعی در مورد کودکان و والدین، نقش مهمی در پیشگیری از صورت گرفتن قلدری بر روی کودکان دارد؛
این شرایط باعث می شود والدین به صورت مداوم نسبت به چالش های پیشروی فرزندانشان مطلع باشند و راه حل های مناسبی را در اختیار آنها قرار بدهند.
روش مناسب دیگری که برای پیشگیری از قلدری پیشنهاد شده است، عبارت از دور شدن از این موقعیت ها و مواجه نشدن با آنها می باشد.
شما به چه نحوی می توانید با یک قلدری مقابله کنید؟
مطالعات صورت گرفته نشانگر این موضوع هستند که موثرترین روش برای متوقف کردن یک قلدری عبارت از فعال کردن تماشا کنندگان می باشد؛
حداقل کاری که تماشا کنندگان می توانند انجام دهند عبارت از مجازات کردن فرد قلدر از طریق توجه کردن می باشد.
به دلیل اینکه اکثر کودکان در برخی مواقع یک قلدری را از نزدیک می بینند، آموزش دادن این نکته به کودکان که باید نقش مهمی در متوقف کردن قلدری داشته باشند، اهمیت زیادی دارد.
این امکان وجود دارد که فرد قلدر بخواهد در مقابل یک فردی بلند صحبت کند، ولی نمی تواند در مقابل چند فرد بلند صحبت کند و آنها را اذیت کند.
آیا برنامه هایی که در مدرسه برای مقابله با قلدری انجام می شوند، برنامه های موثری هستند؟
در طول دهه های گذشته، مدارس برنامه های مختلفی را برای مقابله با قلدری اجرا کردند. با این وجود، گزارش های متعدد و برخی مواقع متناقضی در مورد کارایی این برنامه ها ارائه شده است.
کارشناسان بر این عقیده هستند که بیشتر موارد قلدری در محیط مدرسه صورت می گیرد، ولی متاسفانه روش برخورد با زورگویی و تجاوز، مهارت های مربوط به کنترل عواطف یا مهارت های اجتماعی (که عوامل تعیین کننده و کلیدی در پیشگیری از قلدری هستند) به آنها آموزش داده نمی شود.
امتناع از رابطه زناشویی یک تعهد داوطلبانه برای پرهیز از روابط جنسی می باشد.
در برخی از موارد، این امتناع می تواند به صورت یک تعهدی برای نداشتن رابطه زناشویی باشد.
امتناع از رابطه زناشویی معانی متفاوتی برای افراد مختلف دارد، به همین دلیل یک روش منحصر به فردی برای انجام دادن آن وجود ندارد.
برخی افراد از تمامی فعالیت های جنسی (شامل روابط جنسی دخولی و غیر دخولی) امتناع می کنند، ولی سایر افراد همچان به روابط جنسی غیر دخولی شان ادامه می دهند.
هر چند که امتناع از رابطه زناشویی معمولا به عقاید مذهبی افراد بر می گردد، ولی برخی از افراد یک سری دلایل دیگری برای امتناع از رابطه زناشویی دارند.
در صورتیکه شما نسبت به مطالعه سبک زندگی های مختلف علاقمند باشید یا خودتان به دنبال تغییر سبک زندگی تان باشید، با مطالعه ادامه این مقاله (و سایر مقالات مشابه در سایت مشاورانه) می توانید پاسخ بیشتر سوالات خودتان را پیدا کنید.
آیا امتناع از رابطه زناشویی (celibacy) مشابه پرهیز از رابطه زناشویی (abstinence) می باشد؟
هر چند که اکثر افراد از عبارات امتناع از رابطه زناشویی و پرهیز از رابطه زناشویی به عنوان کلمات قابل جایگزین استفاده می کنند، ولی این دو عبارت یک تفاوتی با یکدیگر دارند.
پرهیز از رابطه زناشویی به معنای تصمیم گیری برای نداشتن رابطه جنسی دخولی می باشد.
این حالت به یک دوره زمانی خاص (مثلا تا زمان رابطه زناشویی) محدود می باشد.
ولی امتناع از رابطه زناشویی به معنای عهد کردن برای یک دوره زمانی گسترده ای می باشد.
این دوره زمانی برای برخی از افراد شامل کل زندگی شان می باشد.
در هر دو مورد امتناع از رابطه زناشویی و پرهیز از رابطه زناشویی، تصمیم گیری در مورد نحوه اجرای آن در سبک زندگی شان و تعیین کردن محدودیت های مربوط به فعالیت های جنسی، فقط به خود فرد بستگی دارد.
همچنین در برخی مواقع این امکان وجود دارد که اصول مذهبی یا فرهنگی منجر به ایجاد چنین محدودیتی در زندگی فرد شود.
پاکدامنی به چه نحوی ایجاد می شود؟
پاکدامنی و امتناع از رابطه زناشویی ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند، به خصوص در صورتیکه شما به دلایل مذهبی یا فرهنگی قسم خورده باشید که از رابطه زناشویی امتناع کنید.
افراد عفیف و پاکدامن (به معنای راهبه) یک تصمیم عاقلانه ای را برای کنترل تفکرات و واکنش های خودشان می گیرند و این شرایط نشان دهنده پاکدامنی یا عفت آنها می باشد.
در برخی از مذاهب (همانند کلیسای عیسی مسیح اولیاء روز آخرت The Church of Jesus Christ of Latter-day Saints) این شرایط فقط تا قبل از رابطه زناشویی ادامه پیدا می کند.
در اغلب مواقع، رهبران مذهبی عهد می کنند تا در طول کل زندگی شان از رابطه زناشویی امتناع کنند؛ این کار برای افتخار کردن جامعه شان به ایمان این افراد صورت می گیرد.
آیا شما می توانید هر نوع فعالیت فیزیکی انجام دهید؟
این مورد بستگی به این دارد که شما به چه نحوی امتناع از رابطه زناشویی را تعریف کنید و چه عقیده ای نسبت به آن داشته باشید.
مستقل (استمناء)
در مورد برخی از افراد، استمناء یک روشی برای ایجاد رضایت جنسی و اجتناب از شکستن عهد مربوط به امتناع از رابطه زناشویی می باشد.
همچنین این مورد به عنوان یک روشی برای به دست آوردن یک شناخت عمیق تر از بدن خودتان می باشد که بدون هیچ رابطه جنسی با سایر افراد صورت می گیرد.
برخی افراد که امتناع از رابطه زناشویی را تجربه می کنند، ممکن است استمناء متقابل را انجام دهند، به نحوی که همزمان با پارتنر خودشان استمناء کنند.
با یک پارتنر (تحریک جنسی بدون دخول)
از طرف دیگر، برخی از افراد که تصمیم به امتناع از رابطه زناشویی می گیرند، همچنان یک سری فعالیت های فیزیکی با سایر افراد دارند.
این مورد شامل فعالیت جنسی بدون دخول می باشد. برخی از افراد رابطه جنسی بدون دخول را به عنوان هر چیزی تعریف می کنند که در آن دخول آلت تناسلی مردانه به داخل آلت تناسلی زنانه (PIV یا واژن) صورت نمی گیرد.
سایر افراد رابطه جنسی بدون دخول را به عنوان هر چیزی تعریف می کنند که فاقد هر نوع دخولی می باشد.
رابطه جنسی بدون دخول در هر تعریفی به صورت بوسیدن، در آغوش گرفتن و ماساژ دادن صورت می گیرد.
همچنین برخی افراد یک سری مواردی همانند ملاعبه با انگشت، بازی کردن با عرسک، سکس دهانی و سکس مقعدی را جزئی از رابطه جنسی بدون دخول در نظر می گیرند.
هر چند که این روابط جنسی بدون دخول منجر به بارداری نمی شود، ولی برخی از حالت های آن (همانند سکس دهانی و سکس مقعدی) می توانند با ریسک عفونت های انتقال یافته از طریق رابطه جنسی (STI) همراه باشند.
آیا امتناع از رابطه زناشویی همواره با انگیزه های مذهبی صورت می گیرد؟
برخی از افراد در یک سیستم اعتقادی به دنیا می آیند و رشد می کنند که افراد را به امتناع از رابطه زناشویی تشویق یا اجبار می کند.
ولی این مورد به این معنا نمی باشد که تمامی افراد به دلایل مذهبی از رابطه زناشویی امتناع می کنند، چرا که یک سری دلایل دیگری برای امتناع از رابطه زناشویی وجود دارد.
چرا برخی افراد تصمیم به امتناع از رابطه زناشویی می گیرند؟
برخی از افراد به دلیل منزوی بودن از رابطه زناشویی امتناع می کنند. همواره (حتی در سیستم های اعتقادی منظم) یک سری دلایلی برای این کار وجود دارد.
در صورتیکه مذهب یکی از عوامل تاثیرگذار باشد
برخی از افراد امتناع از رابطه زناشویی را به عنوان یک روشی برای نزدیک تر شدن به مذهب خودشان و متعهد شدن در برابر یک قدرت بالاتری در نظر می گیرند که به آن معتقد هستند.
همچنین امتناع از رابطه زناشویی یک روشی برای ایجاد روابط عمیق تر می باشد که می تواند بدون زندگی کردن در یک جا و متعهد شدن به دوست داشتن یک فرد صورت بگیرد.
به همین دلیل برخی از افراد تعاریف خودشان را گسترش می دهند تا شامل اجتناب از رابطه زناشویی شود.
12 سوال مکرری که در مورد امتناع از رابطه زناشویی (عزوبت) پرسیده می شود
در صورتیکه مذهب یکی از عوامل تاثیرگذار نباشد
برخی از افراد امتناع از رابطه زناشویی را به عنوان یک روشی برای احساس قدرت بیشتر در نظر می گیرند.
این کار می تواند برای دور کرن توجه از روابط یا سکس و توجه به درون خود فرد مفید باشد و باعث شود که فرد بیشتر به رشد و توسعه شخصی خودش توجه کند.
سایر افراد به دلایل پزشکی و بعد از تشخیص یک بیماری قابل انتقال از طریق رابطه جنسی (STD)، از این روش برای پیشگیری از انتقال بیماری شان استفاده می کند.
همچنین افرادی که رفتار جنسی وسواسی یا اعتیاد جنسی دارند، می توانند از روش امتناع از رابطه زناشویی برای بهبود یافتن استفاده کنند.
نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد، عبارت از این است که برخی افراد امتناع از رابطه زناشویی را با فقدان جذابیت جنسی (asexuality) اشتباه می گیرند.
این تصور یک تصور اشتباهی می باشد، چرا که امتناع از رابطه زناشویی یک انتخاب داوطلبانه ای است، در حالیکه فقدان جذابیت جنسی یک نوع هویت جنسی می باشد.
آیا امتناع از رابطه زناشویی تاثیرات مثبتی دارد؟
تاثیرات بالقوه مربوط به امتناع از رابطه زناشویی عبارتند از:
در کل می توان گفت که امتناع از رابطه زناشویی منجر به کاهش ریسک STI یا STD می شود.
برخی از افراد که داری روابط جنسی غیر دخولی هستند و تماس جنسی دارند، همچنان با ریسک انتقال این بیماری ها مواجه هستند.
در این شرایط ریسک بارداری ناخواسته محدود یا صفر است.
این شرایط منجر به کاهش هزینه های مربوط به پیشگیری از بارداری می شود (همانند هزینه مربوط به کاندوم).
ممکن است به دلیل شرایط پزشکی، همچنان به سایر حالت های پیشگیری از بارداری (مصرف دارو یا IUD هورمونی) نیاز وجود داشته باشد.
این شرایط باعث می شود تا خارج از روابط جنسی، شناختتان در مورد پارتنر خودتان افزایش پیدا کند.
امتناع از رابطه جنسی منجر به آگاهی یافتن شما در مورد تفاوت های مربوط به جذابیت فیزیکی و عاطفی می شود.
همچنین شما زمان بیشتری را برای تمرکز بر روی کار، روابط دوستانه یا خانواده تان خواهید داشت.
آیا امتناع از رابطه جنسی دارای یک سری جنبه های منفی می باشد؟
برخی از زیان های بالقوه مربوط به امتناع از رابطه جنسی عبارتند از:
در صورتیکه شما به داشتن رابطه جنسی علاقمند باشید یا برای داشتن فعالیت جنسی تحت فشار قرار بگیرید، ممکن است برای داشتن روابط عاطفی با یک سری چالش هایی مواجه باشید، حتی در صورتیکه همسرتان هم از رابطه جنسی امتناع کند.
ممکن است برخی از افراد این تفکر را داشته باشند که از طریق از بین بردن یا محدود کردن فعالیت های جنسی، یک بخش مهمی از تجربیات زندگی شان (همانند رابطه زناشویی یا بچه دار شدن) را از دست می دهند.
ممکن است برخی از افراد احساس کنند که سایر افراد در مورد تصمیمشان قضاوت می کنند؛ این شرایط می تواند منجر به ایجاد احساس انزوا در این افراد شود.
چه شرایطی منجر به تصمیم گیری فرد برای امتناع از رابطه زناشویی می شود؟
به دلیل اینکه امتناع از رابطه زناشویی یک تصمیم مهمی در زندگی می باشد، افرادی که تصمیم به این کار می گیرند، معمولا زمان مناسبی را صرف بررسی کردن این تصمیم گیری می کنند.
یک سری تحقیقاتی انجام دهید
همانطور که قبلا هم بیان شد، تعریف امتناع از رابطه جنسی مابین افراد مختلف متغیر می باشد؛ به همین دلیل انجام دادن یک تحقیقی در این زمینه اهمیت زیادی دارد.
در حالت کلی یک آموزش متفکرانه به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید بهترین حالت امتناع از رابطه جنسی را برای خودتان تعریف کنید.
انجام دادن یک تعهد
چه در صورتیکه شما برای یک سازمان مذهبی متعهد به امتناع از رابطه زناشویی باشید و چه در صورتیکه به خودتان متعهد باشید، این تعهد یک چیزی خواهد بود که باید خودتان را متعهد به انجام آن بکنید.
محدودیت های خودتان را مشخص کنید
شما بعد از شناخت تعهد خودتان برای امتناع از رابطه زناشویی، می توانید محدودیت های خودتان را مشخص کنید.
ممکن است به این نتیجه برسید که همزمان با اجرای این تعهد، این محدودیت ها افزایش پیدا می کنند.
در دوره مربوط به رابطه زناشویی به چه نحوی می توانید امتناع از رابطه زناشویی (رابطه جنسی) را رعایت کنید؟
برخی از افراد که می خواهند امتناع از رابطه زناشویی را تمرین کنند، به طور کامل از رابطه زناشویی پرهیز می کنند.
سایر افراد همزمان با محدود کردن فعالیت جنسی خودشان، به رابطه زناشویی شان ادامه می دهند. این شرایط می تواند چالش های مختص خودش را داشته باشد.
با نیازها و انتظارات خودتان ارتباط برقرار کنید
همانند سایر روابط، شناخت نیازها، خواسته ها و انتظارات همدیگر در این رابطه هم اهمیت زیادی دارد.
حتی در صورتیکه هر دو طرف از رابطه زناشویی امتناع کنند، دستیابی به یک سطح مناسبی از رابطه سخت خواهد بود؛ به همین دلیل باید به صورت صادقانه در این مورد با یکدیگر صحبت کنید.
یک سری روش های دیگری برای ایجاد رابطه صمیمی پیدا کنید
سکس تنها روش ممکن برای ایجاد یک رابطه صمیمی نمی باشد.
شما و همسرتان می توانید یک سری روش های دیگری را برای افزایش صمیمیت خودتان پیدا کنید. این روش می تواند مربوط به لمس فیزیکی (همانند در آغوش گرفتن) یا یک مکالمه عمیق باشد.
یک سیستم حمایتی قوی پیدا کنید
در برخی مواقع پیدا کردن یک سیستم حمایتی خارجی که بتواند از نظر عاطفی شما را حمایت کند و مشاوره های درستی به شما ارائه دهد، ضرورت پیدا می کند.
این سیستم حمایتی می تواند شامل دوستان، خانواده یا یک مشاور باشد.
امتناع از رابطه زناشویی به صورت اجباری در چه شرایطی ایجاد می شود؟
امتناع از رابطه زناشویی به صورت اجباری یا امتناع از رابطه زناشویی یک انجمن مستقل از افرادی هستند که تمایل به فعالیت جنسی دارند، ولی به منظور برقراری مقاربت جنسی نمی توانند پارتنرهایی پیدا کنند.
اینسل ها (Incels) در اغلب مواقع یک سری انجمن های آنلاینی را ایجاد می کنند تا سایر افراد منزوی هم بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند و تجربیاتشان را به اشتراک بگذارند.
در سال هال اخیر نهضت اینسل به سرعت به یک جبهه ای برای اقدام خشن در واکنش به افرادی تبدیل شده است که به صورت آگاهانه یا غیر آگاهانه این افراد را طرد می کنند.
بررسی کننده مقاله از نظر پزشکی: Janet Brito, PhD, LCSW, CST در 29 می 2019
نویسنده: Jen Anderson
ترجمه و گردآوری : دکتر یاسر دادخواه
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2020/06/امتناع-ار-رابطه-زناشویی.png246433دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2020-06-25 21:08:342022-06-25 15:33:0812 سوال مکرری که در مورد امتناع از رابطه زناشویی (عزوبت) پرسیده می شود
(عنوان های جایگزین: وابستگی، وابستگی به مواد مخدر)
وابستگی شیمیایی عبارت از اعتیاد فیزیکی و (یا) روان شناختی بدن به یک ماده روان گردان (ایجاد کننده تغییر در وضعیت روانی یا ایجاد کننده یک درک نادرست) می باشد که برای مثال می توان به مواد مخدر، الکل یا نیکوتین اشاره کرد.
وابستگی فیزیکی به این مواد شیمیایی به عنوان داروهای تجویز شده یا الکل، ریشه در استفاده مکرر از آنها دارد که به تدریج منجر به افزایش آستانه تحمل بدن یا توانایی بدن برای مطابقت یافتن با این دارو (یا مواد مخدر) می شود.
بنابراین بتدریج باید دوزهای بیشتری از این مواد استفاده شود تا فرد بتواند به تاثیرات مورد دلخواه خودش دست پیدا کند که این تاثیرات شامل تسکین افسردگی یا اضطراب به صورت موقتی یا القاء رضایت یا خوشحالی می باشد.
در صورتیکه دوز مصرفی فرد افزایش پیدا نکند، این امکان وجود دارد که علائم ترک این مواد در فرد بروز پیدا کند.
دو مورد از رایج ترین موارد مربوط به وابستگی شیمیایی عبارت از الکلیسم و اعتیاد به داروهای غیر مخدری مربوط به سیستم عصبی مرکزی می باشند.
این داروها شامل باربیتوریک (barbiturates) های دارای تاثیر کوتاه مدت و میان مدت، همانند سکو باربیتال، پنتو باربیتال و آما باربیتال (secobarbital, pentobarbital and amabarbital)، مسکن هایی همانند کلوردیازپوکساید، دیازپام، مپروبامیت و متاکولون (chlordiazepoxide, diazepam, meprobamate and methaqualone) و آمفتامین هایی همانند مت آمفتامین و دکسترو آمفتامین (methamphetamine and dextroamphetamine) می باشند.
مشخصات وابستگی به این مواد شامل تمایل یا نیاز شدید به ادامه مصرف این مواد، تمایل دوره ای به افزایش دوز مصرفی این مواد و وجود داشتن یک نیاز روانی و فیزیکی به تاثیرات این مواد برای حفظ هموستاسیز (homeostsis، توازن فیزیکی) می باشد.
افرادی که به یک نوع ماده مخدر وابستگی پیدا می کنند، ممکن است انواع دیگری از داروهای روان گردان را هم مصرف کنند تا این مواد بر روی احساسات و درک آنها تاثیرگذار باشد.
وابستگی شیمیایی
افرادی که مواد مختلفی را مصرف می کنند، ممکن است به صورت متناوب از باربیتوریک ها (مواد آرامش دهنده) و آمفتامین ها (مواد افزایش دهنده خوشحالی) استفاده کنند.
زیاده روی در مصرف هر دو مورد باربیتوریک ها و الکل می تواند منجر به ایجاد یک مستی (مسمومیت) شود که علائم مشابهی با مهارت های روانی یا روانی – حرکتی معیوب دارد.
مصرف همزمان باربیتویک ها و الکل منجر به افزایش تاثیر هر دو آنها می شود؛ به همین دلیل تاثیر مصرف دو مواد به طور همزمان، قوی تر از جمع تاثیر مصرف آنها به صورت مجزا می باشد.
ترک ناگهانی مواد مخدر می تواند منجر به بروز علائم مرتبط با روان آشفتگی الکلی شود که شامل تکانش سریع، افزایش فشار خون، عرق ریزی مکرر، هذیان گویی پارانویایی و توهمات می باشند.
درمان وابستگی شیمیایی (که به عنوان سم زدایی شناخته می شود) فقط باید با نظارت یک ناظر بالینی صورت بگیرد؛ معمولا سم زدایی در بیمارستان انجام می شود.
برنامه های سم زدایی می توانند محدود به برنامه های درمان روان شناختی یا گسترده تر از آن باشند و معمولا هر دو مورد متخصصان بالینی و روان شناختی در این پروسه مشارکت می کنند.
روان درمانی فردی و گروهی نقش مهمی در کمک به درمانجو برای تحمل کردن علائم فیزیکی ترک و فشارهایی را دارد که فرد باید برای ترک اعتیاد خودش تحمل کند.
گروه های حمایتی (همانند معتادان بی نام وابسته به الکل و مواد مخدر) عملکرد کاملا موفقی را در ترک وابستگی به الکل و مواد مخدر داشته اند.
با این وجود، دیدگاه عمومی عبارت از این است که فرد آسیب پذیر در برابر مصرف یک ماده شیمایی خاص، هیچ وقت نمی تواند به صورت بالینی درمان شود؛
وی باید همواره نسبت به اجتناب از پیش آمدن مشکلات مشابه در آینده هوشیار و متعهد باشد.
در واقع توانایی فرد برای پذیرفتن اعتیاد و تمایل وی به تغییر عبارت از اولین مراحله ای می باشد که باید در هر برنامه سم زدایی موفق وجود داشته باشد.
وابستگی فرد به یک سری مواد افیونی همانند هروئین و مورفین می تواند به یک وابستگی دائمی تبدیل شود. یک متخصص امراض داخلی آمریکا به اسم وینسنت پی.
دول (Vincent P. Dole) و یک روان پزشک آمریکایی به اسم ماری ای. نیسواندر (Marie E. Nyswander) در سال 1967 بیان کردند که یک وابستگی شیمیایی حاد به مواد افیونی، منجر به تحریک یک تغییر فیزیولوژیکی در سطح سلولی می شود که دائمی است و در نتیجه ترک این مواد، از بین نمی رود.
افراد معتاد به مواد افیونی در اغلب مواقع همراه با ادامه مصرف متادون ترکیبی درمان می شوند؛
این روش دقیقا مشابه تزریق انسولین به افراد دیابتی می باش که برای جبران کمبود فیزیولوژیکی صورت می گیرد.
کلاهبرداری در زمانی صورت نخواهد گرفت که اطلاعات شخصی و اطلاعات مربوط به کارت ها شما در دسترس افراد دیگر قرار نگیرند.
نقشه کلاهبرداری افراد کلاه بردار می تواند کاملا هوشمندانه باشد، ولی در صورتی که شما بدانید آنها به چه نحوی کار می کنند و برای اجتناب از آنها چه کاری باید انجام بدهید، نقشه آنها در مورد شما کارایی نخواهد داشت.
ما یک سری از روش های کلاه برداری و دزدی که با هدف به دست آوردن اطلاعات شما صورت می گیرند را در این مقاله بیان کرده ایم.
فیشنگ در زمانی صورت می گیرد که افراد کلاه بردار وانمود می کنند که از طرف شرکت ها، سازمان ها یا آژانس های دولتی شناخته شده می باشند و با مصرف کنندگان ارتباط برقرار می کنند و سعی می کنند که با استفاده از یک ترفند هایی، اطلاعات شخصی آنها را به دست بیاورند.
بعد از آن، این اطلاعات برای انجام یک سری کلاه برداری هایی مورد استفاده قرار داده می شود که برای مثال می توان به ایجاد حساب های کاربردی جدید به اسم شما یا دسترسی داشتن به حساب کاربری های موجود، همانند بانکداری آنلاین یا iTunes اشاره کرد.
این نوع کلاه برداری می تواند به صورت تلفنی، از طریق ایمیل، یا حتی از طریق پیام فرستادن صورت بگیرد.
برای محافظت از خودتان در برابر این دزدی ها، از ترفندهای زیر استفاده کنید:
حواستان جمع باشد. فقط ایمیل ها، ضمیمه ها و لینک هایی را باز کنید که مربوط به افراد آشنا هستند.
به آن چیزی که می بینید، باور نداشته باشید. دزدیدن رنگ ها، لوگوها و سر صفحه های مربوط به سازمان های مشهور و ایجاد یک پیامی که درست به نظر برسد، کار ساده ای است.
از اشتراک گذاری اجتناب کنید. اطلاعات شخصی یا مالی را از طریق ایمیل، پیام یا تلفن افشاء نکنید.
به URL های وب سایت توجه کنید. لینک ها را دنبال کنید تا ببینید مربوط به چه جاهایی می باشند.
در صورتی که نسبت به درست بودن یک ایمیل شک داشته باشید، سعی کنید از طریق ارتباط برقرار کردن مستقیم با شرکت، درستی این ایمیل را بررسی کنید. ایمیل های فیشینگ مشکوک را به phishing@visa.com گزارش کنید.
سعی کنید که دستگاه مورد استفاده شما سالم باشد. حتما آنتی ویروس های خودتان را به روز رسانی کنید.
روش هایی برای پیشگیری از کلاه برداری
امنیت سرویس های کیف پول دیجیتال
کیف های پول دیجیتال می توانند حاوی اطلاعات شخصی باشند که شامل شماره حساب های پرداختی شما، رمز ها و اطلاعات شخصی می باشد.
همانطور که محافظت از کیف پول فیزیکی اهمیت دارد، محافظت از کیف پول دیجیتال هم مهم می باشد.
این کلمات “L-O-K” را همواره به یاد داشته باشید تا بتواند به پول خودتان دسترسی داشته باشید و آن را ایمن نگه دارید:
آن را قفل کنید[2] – از ابزارهایی که هم به صورت فیزیکی و هم به صورت پسورد / عبارات ورودی استفاده می کنید، محافظت کنید
فقط خود شما می توانید به اطلاعات مهم دسترسی داشته باشید[3] – اطلاعات حساس، همانند پسوردها، PIN ها و پاسخ به سوالات امنیتی را به صورت ایمن نگه دارید
بدانید که با چه کسی باید صحبت کنید[4] – قبل از اینکه هر اتفاقی صورت بگیرد، افرادی را که در صورت بروز مشکل باید با آنها صحبت کنید را بشناسید.
آنلاین
تهدید مربوط به کلاهبرداری آنلاین، از نرم افزارهای جاسوسی تا تجار مشکوک، واقعی می باشد، ولی شما بهترین ابزار را برای دفاع از خودتان در اختیار دارید.
عامل کلیدی برای مقابله با کلاهبرداری، شناخت این موضوع می باشد که تهدید هایی وجود دارند و شما برای مقابله با آنها باید یک سری اقدامات آسانی انجام دهید.
به منظور پیشگیری از کلاهبرداری آنلاین:
آخرین اطلاعات خودتان را با استفاده از نرم افزار خودتان و محافظت ویروسی نگه داری کنید
پسوردهای قوی داشته باشید
نسبت به ایمیل هایی که از طرف فرستندگان ناشناس هستند، بی توجه باشید
از روش های محافظت کامل استفاده کنید
فایل ها را فقط از سایت هایی که می شناسید، دانلود کنید
· “پیام های تراکنشی” که از طرف بانک و از طریق ایمیل یا پیام متنی فرستاده می شوند را بررسی کنید تا نسبت به خرید های خودتان مطلع باشید
گزینه تایید شده توسط Visa را فعال کنید تا ایمنی بیشتری داشته باشید.
مسافرت
اجازه ندهید که کلاهبرداری برنامه سفر شما را به هم بزند.
قبل از شروع مسافرت، چند کار ساده را انجام دهید.
مسافرت هوشمند، مسافرت ایمنی:
به موسسه ای که کارت خودتان را از آنجا گرفته اید، اطلاع دهید که کجا می خواهید بروید و این مسافرت برای چه مدتی خواهد بود
شماره های کارت، باقیمانده حساب، و شماره تلفن مربوط به موسسه انتشار دهنده کارت را یادداشت کنید و آن را در یک جای ایمنی نگه دارید
تمامی خرید های خودتان را در برابر وضعیت حساب خودتان ذخیره و چک کنید
کارت هایتان بدون محافظت نباشند.
خرده فروشی/ ATM
کارت های پرداخت که در سرتاسر جهان مورد پذیرش قرار می گیرند و راحت تر و ایمن تر از پول نقد می باشند، نحوه خرید و بانکداری ما را تغییر داده است.
ولی ممکن است که کلاه برداران بخواهند اطلاعات مربوط به کارتهای شما را بدزدند و از آن سوء استفاده کنند.
سعی کنید که این تبادلات را به روشی انجام دهید که ریسک مربوط به کلاهبرداری را به حداقل برسانید.
به منظور پیشگیری از کلاهبرداری خرده فروشی / ATM، نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
قبل از امضاء کردن، سفارشات را بررسی کنید
وضعیت صورت حساب خودتان را بررسی کنید
پیام های تراکنشی که از طریق بانک به صورت ایمیل یا پیام فرستاده می شوند را چک کنید
یک کپی از رسید های ATM و خرده فروشی را پیش خودتان نگه دارید
نسبت به اطراف خودتان هوشیار باشید
از PIN های خودتان در برابر کلاهبردارنی محافظت کنید که از پشت سرتان به شما نگاه می کنند
گم شدن کارت ها را در سریع ترین زمان ممکن اطلاع دهید.
ایمیل
فیشینگ یک کلاهبرداری ایمیلی می باشد که تلاش می کند شماره کارت های پرداختی، شماره های امنیت اجتماعی، شماره های PIN، پسورد های حساب بانکی یا سایر اطلاعات شخصی را بدزدند.
اکثر کلاه برداری ها با استفاده از فرستادن یک ایمیلی شروع می شود که شما را به سایت های اینترنتی جعلی هدایت می کند که لوگوها و گرافیک های آن شبیه به سایت های معتبر می باشد، ولی در واقعیت یک سایت جعلی است. زمانی که شما اطلاعات شخصی تان را در این سایت وارد می کنید، با استفاده از این اطلاعات کلاه برداری صورت می گیرد.
برای مقابله با فیشینگ:
نسبت به تمامی ایمیل هایی که اطلاعات شخصی تان را می خواهند، مشکوک باشید
به چنین ایمیل هایی پاسخ ندهید و همچنین اطلاعات خودتان را به سایت های مشکوک وارد نکنید
از طریق ارتباط برقرار کردن با شماره ای که در پشت کارت اعتباری شما قرار دارد، اعتبار این درخواست را بررسی کنید
ایمیل ها یا وب سایت های مشکوک را به موسسه مالی خودتان گزارش دهید.
دزدی هویتی
در صورتی که دزدان مجوز رانندگی شما یا شماره تامین اجتماعی شما را بدست بیاورند، آنها می توانند وانمود کنند که هویت شما را دارند و می توانند حساب های بانکی باز کنند، کارت های اعتباری را سفارش بدهند، چک های نادرست بنویسند و وام بگیرند.
همچنین آنها می توانند مغازه اعتباری شما را ورشکسته کنند و به دست آوردن اعتبار در آینده را برای شما سخت کنند.
دزدان هویت از روش های مختلفی استفاده می کنند، حتی از سطل آشغال های شما هم می توانند برای به دست آوردن اطلاعات شخصی تان استفاده کنند.
روش هایی برای پیشگیری از کلاه برداری
به منظور پیشگیری از دزدی هویتی:
مانده حساب و کارت خودتان را به صورت مرتب چک کنید
گم شدن کارت خودتان را سریعا اطلاع بدهید
تمامی حساب های غیر فعال را لغو کنید
هیچ وقت اطلاعات شخصی را ارائه ندهید، مگر اینکه ضرورت داشته باشد
کارت های جدید را به محض دریافت امضاء کنید
قبل از دور انداختن اسناد حساس، آنها را پاره کنید
یک نرم افزار ضد ویروسی یا ضد جاسوسی نصب کنید
پسوردهای خودتان را به صورت منظم تغییر دهید
بازاریابی فریب آمیز
آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که یک مورد رایگان آزمایشی را خرید کرده باشید، ولی بعد از گذشت چند ماه متوجه شوید که شما در هر ماه قبض می پرداختید؟
بازاریابان در برخی مواقع یک سری موارد رایگان یا محصولات رایگان را به شما پیشنهاد می دهند، ولی به شما یادآری نمی کنند که بعد از پایان دوره آزمایشی، باید هزینه ماهیانه ای را پرداخت کنید.
با رعایت نکات زیر، در برابر چنین روش های بازاریابی از خودتان محافظت کنید:
تمامی بند ها و شرایط را بخوانید و شناخت مناسبی از آنها به دست بیاورید
نسبت به هر “مورد آزمایشی رایگان” که نیاز به شماره کارت پرداختی دارند، هوشیار باشید
در حین سفارش آنلاین، نسبت به تمامی جعبه های چک نشده شناخت داشته باشید
صورت حساب هایتان را چک کنید تا هیچ مورد غیر معمول یا غیر مجازی وجود نداشته باشد
سعی کنید که مشکلات خودتان را در مرحله اول با تاجر حل کنید؛ در صورتی که مشکلات موجود در این مرحله حل نشود، با موسسه مالی خودتان تماس بگیرید
در خانه
آیا مطلع هستید که نیمی از دزدی های هویتی توسط افرادی صورت می گیرد که یک دسترسی قانونی به خانه شما دارند و افرادی از قبیل مراقبان، بستگان یا کارکنان تعمیراتی را شامل می شوند؟
خانه یک محیط ایمنی می باشد و شما با رعایت یک سری نکات محدود می توانید از چنین کلاهبرداری پیشگیری کنید.
توصیه های مربوط به حفظ ایمنی اطلاعاتی شما عبارتند از:
در اغلب مواقع حساب های خودتان را چک کنید
گزارش اعتباری خودتان را چک کنید تا مطمئن شوید که درست می باشد
پیام های تراکنشی که توسط بانک شما و از طریق پیامک یا ایمیل فرستاده می شوند را چک کنید
اسناد مهم را به صورت مناسب و ایمنی نگه دارید
پست و تلفن
کلاهبرداران می توانند یک سری نامه هایی شبیه به نامه های رسمی را برای شما بفرستند یا وانمود کنند که از طرف Visa، موسسات مالی یا حتی موسسات خیریه می باشند.
در صورتی که از شما خواسته شود تا شماره حساب یا سایر اطلاعات شخص تان را از طریق پست یا تلفن ارائه بدهید، نسبت به کلاهبرداری هوشیار باشید و چنین اطلاعاتی را در اختیار افراد مشکوک قرار ندهید.
نکاتی که می تواند در برابر کلاهبرداری تلفنی از شما مراقبت کنند، عبارتند از:
Visa هیچ وقت تماس نمی گیرد یا از افراد نمی خواهد که اطلاعات حساب شخصی شان را ارائه بدهند
هیچ وقت اطلاعات خودتان را ارائه ندهید، مگر اینکه خودتان این ارتباط را برقرار کرده باشید
هیچ وقت احساس نکنید که ملزم به ارائه شماره کارت از طریق تلفن می باشید
سوالات جزئی را بپرسید – در صورتی که فرد تماس گیرنده قادر به پاسخ نباشد، این تماس مشکوک خواهد بود
به جای درخواست شماره تماس برای تماس گرفتن مجدد، از طریق تماس با شماره تلفن های قانونی، در رابطه با فرد تماس گیرنده تحقیق کنید
از طریق تماس گرفتن با شماره ای که در پشت کارت شما قرار دارد، درخواست های صورت گرفته برای دریافت اطلاعات شخصی تان را به انتشار دهنده کارت خودتان گزارش دهید
روش هایی برای پیشگیری از کلاه برداری
برای مقابله با کلاهبرداری های پستی، می توانید از روش های زیر استفاده کنید:
نسبت به پیام هایی که بیان می کنند شما در یک مسابقه ای جایزه برده اید که هیچ وقت در آن مسابقه شرکت نکرده اید، هوشیار باشید
در صورتی که آدرستان را تغییر داده باشید، به اداره پست اطلاع دهید
مطمئن شوید که جعبه پست شما ایمن می باشد
پست های تحویل داده شده تان را جمع آوری کنید؛ اجازه ندهید که بیش از حد در جعبه پست بمانند
پست هایی که در زمان تعطیلاتتان برای شما فرستاده شده است را از جعبه پست بردارید.
سریع ترین درمان بیش فعالی نوجوانان معمولاً شامل ترکیبی از دارو درمانی، رفتار درمانی و مشاوره…
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2020/06/419Scams-90f3c067cab3467d8217134df1e8480e-scaled.jpg17072560دکتر فهیمیhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر فهیمی2020-06-22 10:11:282020-06-22 10:11:32روش هایی برای پیشگیری از کلاهبرداری
آیا شما به دنبال آگاهی یافتن در مور علائم سوء استفاده از کودک و بی توجهی نسبت به کودک هستید؟
با مطالعه ادامه این مقاله و مقالات مشابه در سایت مشاورانه می توانید پاسخ تعداد زیادی از سوالات خودتان را پیدا کنید.
سوء استفاده از کودک و بی توجهی نسبت به کودک چه چیزی است؟
سوء استفاده از کودک فقط به معنای کبود شدن چشم ها و صورت یک کودک نیست.
در حالیکه سوء استفاده از کودک به دلیل علائمی که ایجاد می کند منزجر کننده می باشد، ولی تمامی علائم مربوط به سوء استفاده از کودک عبارت از علائم مشخص نمی باشند.
بی توجهی به نیازهای کودک، قرار دادن آنها در یک جای محافظت نشده و موقعیت های خطرناک، قرار دادن آنها در موقعیت های جنسی یا ایجاد احساس بی ارزش بودن یا احمق بودن در آنها از جمله علائم سوء استفاده از کودک و بی توجهی هستند (این علائم می توانند عمیق تر باشند و تاثیرات آنها بر روی کودک پایدار باشد)
صرفنظر از نوع سوء استفاده، نتیجه هر نوع سوء استفاده ای عبارت از یک آسیب عاطفی جدی می باشد.
در صورتیکه نسبت به رنج کشیدن یک کودک از یک سوء استفاده یا بی توجهی مظنون باشید، اعلان کردن این مورد اهمیت زیادی خواهد داشت.
در صورتیکه این مشکل سریع تر اطلاع رسانی شود، هم کودک و هم فرد سوء استفاده کننده قادر خواهند بود تا کمک های مورد نیازشان را دریافت کنند.
برای شروع کردن این بحث، ابتدا باید افسانه های مربو به سوء استفاده از کودک و بی توجهی را از واقعیات مربوط به این موضوع جدا کرد:
افسانه: یک رفتار فقط در صورتیکه خشن و شدید باشد، یک نوع سوء استفاده خواهد بود.
واقعیت: سوء استفاده فیزیکی فقط یکی از حالت های مربوط به سوء استفاده از کودک می باشد.
بی توجهی به کودک و سوء استفاده جنسی و عاطفی از وی می تواند به اندازه سوء استفاده فیزیکی مضر باشد و به دلیل اینکه این نوع سوء استفاده ها مشخص نمی باشند، احتمال مداخله و میانجی گری سایر افراد در این نوع سوء استفاده ها پایین می باشد.
افسانه: فقط افراد بد از کودکان خودشان سوء استفاده می کنند.
واقعیت: تمامی والدین سوء استفاده کننده صرفا به صورت هدفمند به بچه های خودشان آسیب نمی زنند.
برخی از والدین از بچه های خودشان سوء استفاده می کنند و روش دیگری را برای سرپرستی کردن بلد نیستند. سایر والدین سوء استفاده کننده هم با مشکلات سلامت روانی یا مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد مواجه هستند.
افسانه: سوء استفاده در خانواده های خوب صورت نمی گیرد.
واقعیت: سوء استفاده و بی توجهی فقط در خانواده های فقیر یا همسایه های بد صورت نمی گیرد.
این رفتارها فراتر از مرزهای نژادی، اقتصادی و فرهنگی هستند. در برخی مواقع خانواده هایی که در ظاهر شبیه هم می باشند، یک سری داستان های مخفی را در پشت درهای بسته شان دارند.
افسانه: اکثر سوء استفاده کنندگان از کودک عبارت از افراد غریبه می باشند.
واقعیت: هر چند که برخی از موارد مربوط به سوء استفاده توسط افراد غریبه صورت می گیرد، ولی اکثر سوء استفاده کنندگان عبارت از اعضای خانواده کودکان سوء استفاده شده یا سایر افراد نزدیک به خانواده می باشند.
افسانه: کودکان سوء استفاده شده بعد از بزرگ شدن به افراد سوء استفاده کننده ای تبدیل می شوند.
واقعیت: این مورد صحیح است که کودکان سوء استفاده شده به احتمال زیاد این چرخه را در دوران بزرگسالی ادامه خواهند داد و به صورت ناخودآگاه موارد تجربه شده در دوران کودکی شان را تکرار خواهند کرد.
از طرف دیگر، اکثر افراد بزرگسالی که در دوران کودکی شان مورد سوء استفاده و تجاوز قرار گرفته اند، انگیزه بیشتری برای محافظت از کودکان خودشان در برابر تجاوز دارند و والدین فوق العاده ای می باشند.
تاثیرات مربوط به سوء استفاده از کودک و بی توجهی
تمامی حالت های مربوط به سوء استفاده و بی توجهی منجر به ایجاد تاثیرات پایداری می شوند.
برخی از این تاثیرات می توانند به صورت فیزیکی باشند، ولی تاثیرات عاطفی یک سری تاثیرات پایدارتری در طول زندگی خواهند بود و بر روی اعتماد به نفس کودک، روابط آنها و توانایی آنها برای انجام دادن وظایفشان در محیط مدرسه، کار و مدرسه تاثیر گذار خواهد بود. این تاثیرات عبارتند از:
مواجه شدن با مشکلات مربوط به اعتماد کردن و مشکلات رابطه ای. در صورتیکه شما نتوانید به والدین خودتان اعتماد کنید، به چه کسی خواهید توانست اعتماد کنید؟
بدون داشتن این مورد مبنایی، یادگیری برای اعتماد به سایر افراد یا شناخت افراد قابل اعتماد برای شما سخت خواهد بود. این شرایط می تواند به ایجاد مشکلاتی برای حفظ رابطه در دوره بزرگسالی منجر شود.
همچنین این شرایط می تواند منجر به ایجاد روابط ناسالمی شود، چرا که این فرد در دوره بزرگسالی هم یک تعریف مشخص و دقیقی از رابطه خوب نخواهد داشت.
احساسات اصلی مربوط به “بی ارزش” بودن. در صورتیکه به صورت مکرر در دوران کودکی تان به شما گفته شود که یک فرد احمق یا بدی هستید، غلبه بر این احساسات اصلی برای شما سخت خواهد بود.
بعد از بزرگ شدن کودکان مورد سوء استفاده قرار گرفته، ممکن است این افراد نسبت به آموزش خودشان بی توجه باشند یا اینکه یک شغل کم در آمدی داشته باشند، چرا که خودشان را لایق درآمد بالاتر نمی دانند.
افراد بزرگسالی که در دوران کودکی مورد سوء استفاده جنسی و همچنین بدنامی و خجالت مربوط به این سوء استفاده مواجه می شوند، در اغلب مواقع این احساس را پیدا می کنند که آسیب دیده اند.
مشکلات مربوط به کنترل عواطف. کودکانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند، نمی توانند احساسات خودشان را به صورت ایمن بیان کنند.
در نتیجه، عواطف این افراد سرکوب می شود و به صورت غیر قابل پیشبینی بروز پیدا می کند.
افراد بزرگسالی که در دوران کودکی شان مورد سوء استفاده قرار گرفته اند، ممکن است با اضطراب، افسردگی یا عصبانیت بی دلیل مواجه باشند.
همچنین این امکان وجود دارد که این افراد به منظور از بین بردن این احساسات دردناک خوشان به الکل یا مواد مخدر اعتیاد پیدا کنند.
شناسایی انواع مختلف سوء استفاده از کودک
رفتارهای سوء استفاده کننده به صورت های مختلفی بروز پیدا می کنند، ولی رایج ترین شاخص برای این رفتار عبارت از تاثیر عاطفی آن بر روی کودک می باشد.
چه در صورتیکه سوء استفاده به صورت سیلی زدن، حرف تند، سکوت سنگین یا روش های دیگری بروز پیدا کند، نتیجه نهایی همه آنها به صورت ایجاد احساس ناایمنی، احساس بی توجهی شدن و احساس تنهایی خواهد بود.
سوء استفاده عاطفی. بر اساس عقیده برخی از متخصصان، کلمات می توانند آسیب بزنند و سوء استفاده عاطفی می تواند آسیب زیادی به رشد اجتماعی یا سلامت روانی کودک بزند. برخی از موارد سوء استفاده عاطفی از کودک عبارتند از:
تحقیر کردن، خجالت زده کردن و مسخره کردن مداوم
اسم گذاری و انجام دادن قیاس های منفی
گفتن این مورد به کودک که “خوب نیست”، “بی ارزش است”، “بد است” یا “اشتباه می کند”
داد زدن، تهدید کردن یا قلدری کردن مکرر
بی توجهی یا طرد کردن کودک به عنوان یک مجازات و داشتن یک برخورد ساکت با وی
محدود کردن ارتباط فیزیکی با یک کودک – در آغوش نگرفتن، نبوسیدن یا انجام ندادن سایر حرکات محبت آمیز
قرار دادن کودک در معرض خشونت سایر افراد؛ این افراد می توانند سرپرست دیگر، برادر یا خواهر یا حتی یک حیوان خانگی باشند
بی توجهی به کودک (که یک حالت کاملا رایجی از سوء استفاده از کودک می باشد) عبارت از یک الگوی مربوط به عدم تامین نیازهای مبنایی کودک می باشد که شامل عدم تامین غذای کافی، لباس مناسب، وسایل بهداشتی یا نظارت کافی می باشد.
تشخیص دادن بی توجهی به کودک همواره به راحتی امکان پذیر نمی باشد. در برخی مواقع یکی از والدین نمی تواند به صورت فیزیکی یا روانی از کودک خودش مراقبت کند؛
برای مثال در حین بروز یک بیماری یا آسیب جدی یا افسردگی یا اضطراب درمان نشده این شرایط پیش می آید.
در سایر مواقع، سوء مصرف الکل یا مواد مخدر می تواند به صورت قابل توجهی قدرت تشخیص و توانایی نگهداری ایمن از کودک را با آسیب های جدی مواجه کند.
سوء استفاده فیزیکی شامل آسیب یا صدمه فیزیکی به کودک می باشد.
این شرایط می تواند در نتیجه تلاش عمدی برای آسیب زدن به کودک یا مجازات فیزیکی وی به صورت افراطی صورت بگیرد.
اکثر والدین دارای سوء استفاده فیزیکی بر این مورد اصرار می کنند که اقدامات آنها یک حالت ساده ای از نظم و تربیت می باشد که باعث می شود تا کودک نحوه رفتار کردن را یاد بگیرد.
اما یک تفاوت عمده مابین استفاده از مجازات فیزیکی برای منظم کردن و سوء استفاده فیزیکی وجود دارد.
در نتیجه سوء استفاده فیزیکی، موارد زیر بروز خواهند کرد:
غیر قابل پیشبینی بودن. کودک هیچ وقت نخواهد فهمید که چه چیزی منجر به عصبانیت والدین شده است.
هیچ نوع محدودیت یا قواعد خاصی در این زمینه وجود ندارد. کودک همواره در موقعیت خطرناک و بی ثباتی قرار خواهد داشت و هیچ وقت مطمئن نخواهد بود که چه رفتاری منجر به حمله فیزیکی نسبت به وی می شود.
حمله زبانی همراه با عصبانیت. والدین سوء استفاده کننده همواره با عصبانیت برخورد می کنند و دوست دارند که همواره بچه شان را کنترل کنند و هیچ نوع تمایلی برای آموزش دادن محبت آمیز به بچه شان ندارند. هر چقدر که والدین عصبی تر باشند، سوء استفاده آنها شدیدتر خواهد بود.
استفاده از ترس برای کنترل رفتار. ممکن است والدین سوء استفاده کننده بر این عقیده باشند که بچه شان برای داشتن یک رفتار درست، به ترسیدن از آنها نیاز دارد؛
به همین دلیل این والدین به منظور منظم نگه داشتن و کنترل فرزندانشان از سوء استفاده فیزیکی به عنوان یک ابزار استفاده می کنند.
با این وجود، چیزی که بچه ها در واقعیت یاد می گیرند عبارت از نحوه اجتناب از آسیب دیدن می باشد و آنها نحوه رفتار کردن مناسب یا رشد کردن به عنوان یک فرد سالم و عادی را یاد نمی گیرند.
سوء استفاده جنسی. سوء استفاده جنسی از کودک یک حالت کاملا پیچیده ای از سوء استفاده می باشد، چرا که منجر به ایجاد احساس گناه و ترس در کودک می شود.
نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد، عبارت از این مورد است که سوء استفاده جنسی همواره شامل تماس بدنی نمی باشد.
قرار دادن یک کودک در یک موقعیت جنسی یا کالاهای جنسی یک نوع سوء استفاده جنسی می باشد و هیچ الزامی به لمس شدن وجود ندارد.
کودکانی که مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند، در اغلب مواقع همراه با یک نوع احساس خجالت و گناه اذیت می شوند.
شاید آنها بر این باور باشند که خودشان مسئول و مقصر سوء استفاده هستند.
این شرایط می تواند به بروز تنفر از خود و مشکلات جنسی و رفتاری این افراد در دوره بزرگسالی منجر شود.
احساس خجالت ایجاد شده در نتیجه سوء استفاده جنسی باعث می شود تا کودک نتواند یک واکنش مناسبی نسبت به این مورد بروز دهد.
شاید آنها نگران این موضوع باشند که سایر افراد حرف های آنها را باور نخواهند کرد، نسبت به آنها عصبانی خواهند شد یا این شرایط منجر به از جدا شدن خانواده شان خواهد شد.
به دلیل وجود داشتن این مشکلات، تهمت های اشتباه مربوط به سوء استفاده جنسی زیاد رایج نمی باشند؛
بنابراین در صورتیکه یک بچه به شما اعتماد داشته باشد، این مسائل را با شما در میان خواهد گذاشت.
علائم نگران کننده مربوط به سوء استفاه از کودک و بی توجهی
علائم هشدار دهنده سوء استفاده عاطفی از کودک عبارتند از:
صرف نظر کردن، ترس داشتن یا مضطرب بودن بیش از حد در مورد انجام دادن یک چیز اشتباه
رفتار کردن به صورت افراطی (اعتراض کردن، تقاضا کردن، انفعالی بودن یا عصبانی بودن بیش از حد)
دلبستگی و ارتباط نداشتن با والدین یا مراقبان
رفتارهای نامناسب در دوران بزرگسالی (مراقبت کردن از سایر بچه ها) یا رفتارهای نامناسب بچه گانه (خوردن انگشت، کج خلقی کردن)
علائم هشدار دهنده سوء استفاده فیزیکی:
صدمات مکرر یا کوفتگی، تاول یا زخم های بی دلیل
هوشیار بودن یا مراقب بودن دائمی و منتظر بودن برای صورت گرفتن یک اتفاق بد
صدماتی که نشان دهنده یک الگو هستند، همانند علامت های مربوط به دست یا کمربند
خجالت کشیدن از لمس شدن، عقب کشیدن با حرکت های ناگهانی یا ترس داشتن از رفتن به خانه
پوشیدن لباس های نامناسب برای پوشاندن صدمات؛ همانند پوشیدن پیراهن های آستین بلند در روزهای گرم.
علائم هشدار دهنده مربوط به بی توجهی نسبت به کودک:
لباس های نامناسب، کثیف یا نامناسب برای شرایط آب و هوایی
وضعیت بهداشتی نامناسب (حمام نکردن، موهای در هم و برهم و شسته نشده، بوی نامناسب بدن)
بیماری ها و صدمات فیزیکی درمان نشده
مراقبت نشدن یا تنها گذاشته شدن یا اجازه داشتن برای بازی کردن در موقعیت های ناایمن
همواره دیر رفتن به مدرسه یا نرفتن به مدرسه
علائم هشدار دهنده مربوط به سوء استفاده جنسی در کودکان
مشکل داشتن در پیاده روی یا نشستن
مطلع بودن در مورد کارهای جنسی که این آگاهی متناسب با سن آنها نیست یا حتی بروز دادن یک رفتار نامناسب
تلاش کردن به منظور اجتناب از یک فرد خاص، بدون وجود داشتن یک دلیل مشخص
تعویض نکردن لباس خودشان در برابر سایر افراد یا شرکت نکردن در فعالیت های فیزیکی
مبتلا شدن به STD یا بارداری، بخصوص قبل از 14 سالگی
فرار کردن از خانه
سوء استفاده از کودک و بی توجهی نسبت به کودک
عوامل ریسک برای سوء استفاده از کودک و بی توجهی
در حالیکه سوء استفاده و بی توجهی در هر نوع خانواده ای بروز پیدا می کند، ولی کودکانی که در موقعیت های خاص قرار می گیرند، با ریسک بیشتری در رابطه با سوء استفاده شدن مواجه هستند. برخی از این موقعیت ها عبارتند از:
خشونت خانگی. حتی در صورتیکه والدین سوء استفاده شده بیشترین تلاش خودشان را برای مراقبت از بچه هایشان انجام دهند، خشونت خانگی همچنان یک مورد خطرناکی خواهد بود. ترک کردن این خشونت بهترین روش برای کمک به بچه تان خواهد بود.
سوء مصرف الکل و مواد مخدر. افرادی که همواره مست یا خمار هستند، توانایی لازم را برای مراقبت از بچه های خودشان، گرفتن تصمیمات سرپرستی مناسب یا کنترل تکانش های خطرناک نخواهند داشت. همچنین سوء استفاده از مواد می تواند به سوء استفاده فیزیکی منجر شود.
بیماری روانی درمان نشده. والدینی که به افسردگی، یک اختلال روانی، اختلال دو قطبی یا یک بیماری روانی دیگری مبتلا هستند، برای مراقبت از خودشان و همچنین بچه هایشان با یک سری مشکلاتی مواجه خواهند بود.
والدینی که دارای یک بیماری یا آسیب ذهنی هستند، ممکن است از سایر کودکان فاصله بگیرند یا اینکه بدون هیچ دلیل خاصی عصبانی شوند.
در این شرایط درمان مراقب بهترین ابزار ممکن برای مراقبت از بچه ها خواهد بود.
نبود مهارت های سرپرستی. برخی از مراقبان مهارت های لازم و ضروری را برای سرپرستی مناسب ندارند.
برای مثال، افرادی که در سنین پایین بچه دار می شوند، ممکن است یک سری انتظارات واقعی در مورد توجه به کودک و نیازهای آنها نداشته باشند.
همچنین والدینی که در دوران کودکی شان قربانی سوء استفاده از کودک بوده اند، شاید بخواهند بچه شان را همانند خودشان بزرگ کنند و هیچ روش مناسب دیگری را برای بزرگ کردن بچه شان بلد نباشند.
کلاس های سرپرستی، درمان و گروه های حمایتی مراقب عبارت از یک سری منابع مناسب برای یادگیری بهتر مهارت های سرپرستی هستند.
استرس و نبود حمایت. سرپرستی می تواند یک شغل زمان بر و استرس زایی باشد، بخصوص در صورتیکه شما بچه تان را بدون دریافت حمایت از طرف خانواده و دوستان خودتان بزرگ کنید یا اینکه با یک سری مشکلات رابطه ای یا مشکلات مالی مواجه باشید.
همچنین بزرگ کردن یک کودک معلول، یک کودک دارای نیاز های خاص یا دارای مشکلات رفتاری هم یک مورد چالش زایی می باشد.
نکته مهمی که وجود دارد عبارت از دریافت کردن حمایت مورد نیاز می باشد تا در نتیجه آن بتوانید به صورت عاطفی و فیزیکی از بچه خودتان مراقبت کنید.
شناسایی رفتارهای سوء استفاده کننده در خودتان
بزرگ کردن کودکان یکی از بزرگترین چالش های موجود در زندگی می باشد و این چالش ها می تواند منجر به عصبانیت یا ناامیدی والدین یا مراقبانی شود که به راحتی عصبانی نمی شوند.
در صورتیکه شما در یک خانه ای بزرگ شوید که در آن دادن زدن، جیغ کشیدن یا خشونت کردن یک مورد کاملا نرمالی می باشد، شاید هیچ روش دیگری را برای تربیت کردن بچه تان بلد نباشید.
تایید کردن این مورد که خود شما مشکل دارید، عبارت از بزرگترین قدمی می باشد که می توانید برای دریافت کمک بردارید.
علائم بیان شده در زیر عبارت از یک سری مواردی هستند که می توانند به سوء استفاده منجر شوند:
شما نتوانید عصبانیت خودتان را کنترل کنید. یک سری اختلافات محدودی که به دلیل عصبانیت شروع می شوند، ممکن است به بروز آسیب های سخت تر و شدیدتر منجر شوند.
ممکن است که بچه خودتان را بیشتر تکان بدهید و در نهایت از دستتان بیافتد. همچنین در صورتیکه به بلند صحبت کردن عادت کنید، ممکن است قادر به متوقف کردن خودتان نباشید.
احساس خواهید کرد که ارتباط عاطفی شما با بچه تان قطع شده است.
ممکن است به اندازه ای دچار اضمحلال و دست پاچگی شوید که نخواهید هیچ کاری با بچه تان انجام دهید.
در این شرایط دوست خواهد داشت که تنها باشید و بچه تان ساکت باشد.
تامین کردن نیازهای روزمره بچه تان غیرممکن به نظر برسد.
در حالیکه همه افراد به منظور ایجاد یک توازن مابین لباس پوشیدن، غذاخوردن و بردن بچه ها به مدرسه و سایر فعالیت ها با یک سری چالش هایی مواجه هستند، ولی در صورتی که شما نتوانید این نیاز ها را به صورت پیوسته تامین کنید، این موضوع نشان دهنده وجود داشتن یک مشکل خواهد بود.
سایر افراد نگرانی خودشان را بیان می کنند. شاید مواجه شدن با سایر افرادی که نگرانی خودشان را بیان می کنند، برای شما آسان باشد.
با این وجود، باید گفته های این افراد را به صورت دقیق در نظر بگیرید.
آیا این حرف ها از طرف یک فردی بیان می شود که در حالت عادی به وی احترام می گذارید و نسبت به وی اعتماد دارید؟
از بین بردن چرخه سوء استفاده
در صورتیکه شما (در دوران بچگی تان) مورد سوء استفاده قرار گرفته باشید، بچه دار شدنتان باعث خواهد شد تا خاطرات و احساساتی که سرکوب کرده اید مجددا تحریک شوند و بروز پیدا کنند.
شاید عصبانیت تان منجر به آسیب دیدن و ناامید شدن شما شود و به این احساس دست پیدا کنید که نمی توانید این احساسات را کنترل کنید.
ولی شما همچنان می توانید روش های جدیدی را برای مدیریت عواطف خودتان و از بین بردن الگوهای قبلی تان یاد بگیرید.
این نکته را همواره به یاد داشته باشید که شما مهمترین فرد در دنیای بچه تان هستید.
همچنین شما برای انجام دادن تعهدتان در برابر بچه تان تنها نیستید؛
همواره یک سری گزینه هایی وجود دارند که می توانید از آنها کمک بگیرد و حمایت مورد نیازتان را دریافت کنید.
موارد متناسب با سن و غیر متناسب با سن بچه تان را یاد بگیرید.
داشتن یک انتظار واقعی از مواری که بچه تان در سن خاص خودش می تواند مدیریت کند، به شما کمک خواهد کرد تا در نتیجه بروز یک رفتار نرمال توسط بچه تان دچار ناامیدی یا عصبانیت نشوید.
برای مثال، بچه های تازه به دنیا آمده بدون وجود داشتن روشنایی کم نخواهند خوابید و کودکان نوپا تا یک مدت زمان طولانی نخواهند توانست به صورت کامل بنشینند.
مهارت های سرپرستی جدید را در خودتان ایجاد کنید. تکنیک های نظم دهی و تربیت مناسب و نحوه تعیین کردن محدودیت های مشخص را برای بچه تان یاد بگیرید.
کلاس های سرپرستی، کتاب ها و سیمنارها منابع مناسبی برای بدست آوردن این اطلاعات هستند.
همچنین شما می توانید یک سری توصیه ها و نصیحت هایی را از طرف سایر افراد دریافت کنید.
از خودتان مراقبت کنید. در صورتیکه شما به اندازه کافی استراحت نکنید و حمایت مناسبی را دریافت نکنید یا احساس ناامیدی کنید، احتمال بروز یافتن عصبانیت در شما افزایش خواهد یافت.
عدم توانایی برای خوابیدن (که یک مورد رایجی در مابین بچه های جوان می باشد) منجر به افزایش بدخلقی و تحریک پذیری می شود (دقیقا همان مواردی پیش می آید که شما تلاش می کنید تا از آنها فرار کنید).
از یک متخصص کمک بگیرید. در صورتیکه والدین در شرایط سختی قرار بگیرند، از بین بردن چرخه مربوط به سوء استفاده سخت تر خواهد بود. د
ر صورتیکه تلاش های شما به منظور متوقف کردن این چرخه بی فایده باشد، باید به دریافت کمک اقدام کنید؛
این کمک می تواند به صورت دریافت درمان، شرکت کردن در کلاس های سرپرستی یا انجام دادن سایر اقدامات درمانی مناسب باشد. بچه تان به دلیل این کار از شما تشکر خواهد کرد.
نحوه کنترل کردن عواطف خودتان را یاد بگیرید. در صورتیکه شما در دوران کودکی تان مورد سوء استفاده یا بی توجهی قرار گرفته باشید، در این صورت تکرار شدن خاطرات و احساسات مربوط به این دوران از زندگی تان برای شما سخت خواهد بود.
شاید این احساسات را در دوران کودکی خودتان انکار یا سرکوب کرده باشید ولی در شرایط فعلی نتوانید آنها را کنترل کنید و این احساسات بروز پیدا کنند.
به چه نحوی می توان به یک کودک مورد سوء استفاده قرار گرفته یا مورد بی توجهی قرار گرفته کمک کرد
در صورتیکه به مورد سوء استفاده قرار گرفتن یک کودک مظنون باشید، چه کاری باید انجام دهید؟ در این شرایط یک مقدار احساس ناامیدی و دستپاچه شدن یک احساس نرمالی خواهد بود.
سوء استفاده از کودک یک مورد سخت و مشکل زایی می باشد که پذیرش آن سخت است و حتی بحث کردن در مورد آن سخت تر می باشد (این شرایط هم برای شما و هم برای بچه تان وجود دارد).
بهترین روش برای تشویق کردن یک کودک مورد سوء استفاده قرار گرفته عبارت از ایجاد آرامش در وی و ارائه یک کمک بدون قید و شرط به وی می باشد.
در صورتیکه پیدا کردن کلمات و عبارات مناسب برای شما سخت باشد، سعی کنید این احساساتتان را از طریق واکنش ها و کارهای خودتان بروز دهید.
از رد کردن این موارد اجتناب کنید و آرامش خودتان را حفظ کنید. رایج ترین واکنشی که بعد از شنیدن اخبار ناراحت کننده و تکان دهنده ای همانند مورد سوء استفاده قرار گرفتن کودک صورت می گیرد، عبارت از انکار کردن این خبر می باشد.
با این وجود، در صورتیکه شما حرف های بچه تان را انکار کنید یا ناراحتی و اضطراب خودتان را در حرف های خودتان نشان دهید، شاید بچه تان برای ادامه دادن به حرف هایش دچار ترس شود و ترجیح دهد که ادامه ندهد. هر چند که شنیدن این موارد سخت می باشد، ولی باید سعی کنید که آرامش و اعتماد خودتان را حفظ کنید.
بازجویی نکنید. اجازه بدهید که بچه تان خودش در مورد اتفاقات صورت گرفته صحبت کند و سعی نکنید که از بچه تان بازجویی کنید یا یک سری سوالات خاصی را بپرسید که حرف های وی به یک سمت خاصی کشیده شود.
این شرایط می تواند منجر به بروز اضطراب و دست پاچگی در بچه تان شود و بچه تان نتواند به راحتی به حرف های خودش ادامه دهد.
این اطمینان را در بچه تان ایجاد کنید که هیچ کار اشتباهی انجام نداده است. واکنش نشان دادن به یک سوء استفاده یک پروسه زمان بری برای کودک می باشد.
این اطمینان را در بچه تان ایجاد کنید که حرف هایش جدی گرفته می شود و شرایط پیش آمده در نتیجه اشتباه او ایجاد نشده است.
ایمنی را به عنوان اصلی ترین اولویت در نظر بگیرید.
در صورتیکه احساس کنید ایمنی شما یا ایمنی بچه تان در نتیجه شرایط پیش آمده با خطر مواجه شده است، باید از یک متخصص کمک بگیرید. شاید در مراحل بعدی خودتان به تنهایی بتوانید حمایت بیشتری را از بچه تان به عمل بیاورید.
گزارش کردن سوء استفاده از کودک یا بی توجهی نسبت به کودک
در صورتیکه به سوء استفاده شدن از یک کودک مظنون باشید، گزارش کردن این مورد اهمیت زیادی خواهد داشت (همچنین در صورتیکه این اتفاق مجددا صورت بگیرد، باید دوباره این مورد را گزارش دهید).
گزارش شما نشان دهنده اتفاقات در حال وقوع در خانواده خواهد بود. هر چقدر بتوانید اطلاعات بیشتری را فراهم کنید، این کودک شانس بیشتری را برای دریافت کمک های مورد نیازش خواهد داشت.
با این وجود کتمان سوء استفاده از کودک یا نگران شدن در مورد این گزارش ها یک مورد نرمالی می باشد.
من به هیچ وجه نمی خواهم در یک خانواده دیگری دخالت کنم. سوء استفاده از کودک و بی توجهی نسبت به کودک یک موضوعی نمی باشد که صرفا به خانواده مرتبط باشد؛
همچنین پیامد مربوط به سکوت کردن در برابر این سوء استفاده عبارت از نابود شدن کودک خواهد بود.
در صورتیکه در یک خانواده دیگری دخالت کنم، چه اتفاقی پیش خواهد آمد؟ گزارش سوء استفاده از کودک باعث نخواهد شد که کودک به صورت اتوماتیک وار از خانواده اش جدا بشود (به غیر از مواردی که بچه ها در یک موقعیت خطرناکی قرار داشته باشند).
همچنین این احتمال وجود دارد که یک سری حمایت هایی از والدین صورت بگیرد؛ برای مثال ممکن است والدین در کلاس های سرپرستی شرکت داده شوند یا مشاوره های مدیریت عصبانیت به آنها ارائه شود.
آنها در نهایت متوجه خواهند شد که من گزارش کرده ام. معمولا این گزارش ها به صورت بی نام می باشند.
در اکثر موارد شما به منظور گزارش دادن یک سوء استفاده از کودک، هیچ الزامی به معرفی خودتان نخواهید داشت.
گزارش من فایده ای نخواهد داشت. در صورتیکه به این احساس دست پیدا کنید که یک چیزی اشتباه می باشد، در این شرایط ایمن بودن کودک بهتر از متاسف بودن شما خواهد بود.
حتی در صورتیکه شما یک درک کلی از وضعیت سوء استفاده نداشته باشید، ممکن است یک سری علائم دیگری وجود داشته باشند که احتمال صورت گرفتن سوء استفاده افزایش پیدا کند؛ در این شرایط حتما باید گزارش دهید.
منبع : کانون مشاوران ایران
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2020/06/سوء-استفاده-از-کودک-و-بی-توجهی-نسبت-به-کودک-1.png208349دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2020-06-21 23:24:522020-06-21 23:25:03سوء استفاده از کودک و بی توجهی نسبت به کودک
سعی کنید که یک درک درستی از شرایط موجود به دست بیاورید.
احتمالا شما درگیر یک سری مشکلات مربوط به سلامتی یا مشکلات شخصی باشید که تا به حال آنها را از خانواده خودتان مخفی کرده اید.
یا اینکه به خاطر عشقی که از دست داده اید، احساس ناراحتی داشته باشید.
مشکل موجود را در تحت نظر داشته باشید تا بتوانید شناخت مناسبی از آن به دست بیاورید.
شاید نیاز باشد که شما در این مرحله یک سری تحلیلی هایی را در مورد خودتان انجام دهید.
چرا من مشکلم را از خانواده خودم مخفی می کنم؟
چرا این مشکل خانوادگی من را اینقدر ناراحت کرده است؟
برای مثال، ممکن است که شما با چالش های مالی مواجه باشید و نگران نحوه پول خرج کردن مادرتان باشید.
شاید بعد از آن متوجه شوید که دلیل نگران بودن شما عبارت از این است که نمی خواهید وی منابع مالی خودش را تمام کند تا شما مجبور به ارائه حمایت مالی از وی نباشید.
هیچ نوع پیش فرضی در مورد تفکرات سایر افراد نداشته باشید.
شما برای اینکه متوجه تفکرات واقعی آنها شوید، شاید نیاز داشته باشید که با آنها صحبت کنید.
از سخن چینی کردن در مورد سایر اعضای خانواده اجتناب کنید، چرا که این احتمال وجود دارد آنها در نهایت متوجه این سخن چینی و شایعه پراکنی شما شوند و شرایط موجود وخیم تر شود.
سعی کنید که بر روی علل متمرکز شوید، نه بر روی علائم.
با این وجود، یکی از اعضای قابل اعتماد خانواده، همانند والدین یا برادر یا خواهر، می تواند به شما کمک کند تا درک درستی از وضعیت موجود به دست بیاورید؛
بنابراین داشتن یک مکالمه صمیمی که به منظور حل و شناسایی مشکل صورت می گیرد، یک مورد مناسبی است.
2. برای اینکه متوجه مشکلات موجود شوید، یک سری سوالاتی بپرسید.
یکی از روش هایی که با استفاده از آن می توانید علل ریشه ای مشکلات خانوادگی را شناسایی کنید، عبارت از اجتناب کردن از اظهار نظر و سوال پرسیدن می باشد.
ارائه اظهار نظر می تواند منجر به ایجاد این احساس در افراد شود که مورد قضاوت قرار می گیرند؛ این حالت می تواند باعث شود که آنها حالت دفاعی به خودشان بگیرند.
در نقطه مقابل، سوال پرسیدن منجر به ملایم شدن مکالمه خواهد شد و می تواند مواردی که منجر به اذیت شدن فرد می شوند را از بین ببرد.
سوال پرسیدن باعث خواهد شد که اعضای خانواده احساس محکوم شدن نداشته باشند.
شناسایی کردن ریشه اصلی مشکلات خانوادگی
به منظور ایجاد شرایط بهتر، نظرات سایر اعضای خانواده را هم بپرسید.
برای مثال، بگویید که اخیرا خواهرتان از شما فاصله گرفته است و همانند گذشته شما را به قهوه دعوت نمی کند.
شما می توانید بگویید که “من متوجه شده ام که همانند گذشته همدیگر را نمی بینیم.
نظر شما در این مورد چیست؟”
یا شما می توانید عادت خرج کردن مادرتان را با گفتن “من متوجه شده ام که اخیرا خرج لباس شما زیاد شده است.
آیا شما در قبال پول مسولیت دارید؟” نشان بدهید.
سعی کنید که سوالات مطرح شده عبارت از یک سری سوالات بی خاتمه باشند، تا فرد مقابل توضیحات خودش را بیان کند.
بعد از آن به نظرات فرد مقابل گوش دهید.
3. یک مسیر ارتباطی ایجاد کنید.
در صورتی که تمامی مشکلات خانوادگی شامل ارتباطات ضعیف نباشند، اکثر این مشکلات چنین وضعیتی را خواهند داشت.
اجازه ندادن به فرد مقابل برای بیان کردن نظرات خودش می تواند یک مشکل بزرگی را ایجاد کند.
در صورتی که مکالمه ای وجود نداشته باشد، حل کردن مشکل خانوادگی به سختی امکان پذیر خواهد بود.
اولین فردی باشید که بحث را شروع می کند – هر چند که این کار سخت می باشد.
شاید بتوان از یک فردی در مابین اعضای خانواده که در مقایسه با سایر افراد بزرگتر و عاقل تر باشد، درخواست کرد که مداخله کند و یک جلسه یا گفتگویی را با سایر اعضای خانواده داشته باشد و به عنوان یک میانجی عمل کند.
شما به منظور باز کردن راه ارتباطی باید نقش خودتان را به صورت مناسبی ایفا کنید.
این نکته را به یاد داشته باشید که فرد حل کننده مشکل، به عنوان یک فرد بزرگ و مهمی در نظر گرفته خواهد شد.
بی توجهی به مشکل در حین افزایش یافتن آن می تواند وضعیت مشکل موجود را در بلند مدت وخیم کند و یک ناراحتی و فضای سردی را مابین طرفین ایجاد کند.
بهترین کار عبارت از بیان کردن احساس و درک خودتان می باشد، ولی برای این کار باید زمان و روش درستی را انتخاب کنید.
برای مثال، بیان کردن مشکلات خانوادگی در حین ناهار خوردن یک ایده بد و نامناسبی می باشد.
JIN S. KIM به عنوان یک زوج درمانگر و خانواده درمانگر مجاز آزمایش ما تایید می کند که : در صورتی که مشکلی در خانواده شما وجود داشته باشد، سعی کنید که این مشکل را رفع کنید و مابین افراد درگیر ارتباط برقرار کنید؛ هر چند که روش مورد استفاده شما بستگی به شرایط موجود دارد. برای مثال، در صورتی که شما در ارتباط برقرار کردن با یک سرپرست انتقاد کننده و مغرور مشکل داشته باشید، نوشتن یک نامه یا ایمیل فرستادن می تواند یک روش مناسبی برای دستیابی به سازش باشد.
4. مشخص کنید که مشکل خانوادگی باید در چه زمانی حل شود.
چه زمانی مشکل خانوادگی به یک مرحله ای می رسد که باید مورد بررسی قرار بگیرد؟
یک سری علائم مشخصی در مورد مشکلات خانوادگی و رابطه ای وجود دارند که تحت کنترل نمی باشند و باید مورد بحث قرار بگیرند که این موارد شامل بحث های مکرر، مخالفت ها، عصبانیت ها، اجتناب کردن از سایر افراد، محروم کردن برخی از اعضای خانواده از یک سری حقوق و در بدترین حالت ها، دعواهای فیزیکی می باشد.
برخی از مشکلات خانوادگی می توانند به دلیل وجود اختلاف در تفکر و دیدگاه افراد ایجاد شوند، مواردی همانند تفاوت داشتن در ارزش ها یا عقاید فرهنگی.
ممکن است که اعضای خانواده نتوانند در مورد انتخاب های مربوط به سبک زندگی و اولویت ها یا عقاید شخصی به یک توافقی دست پیدا کنند.
برخی از مشکلات خانوادگی می توانند به دلیل سوء مصرف مواد، مشکلات سلامت روانی، قلدری کردن، نبود اعتماد، تغییر در شرایط زندگی، مشکلات مالی، استرس، مشکلات مربوط به روابط جنسی و حسادت ایجاد شوند.
شناسایی مشکلات خانوادگی
1. سعی کنید که به یک توافقی دست پیدا کنید.
توافق کردن به معنای مطرح کردن یک راه حلی می باشد که برای هر دو طرف مناسب باشد، حتی در صورتی که با خواسته هیچ یک از طرفین را به صورت دقیقی تامین نکند.
یک توافق عبارت از یک راه حل مناسب برای از بین بردن جر و بحث و رفع یک مشکل خانوادگی می باشد.
اولین قدم عبارت از بررسی کردن این مورد می باشد که آیا این مشکل قابل حل می باشد یا نه.
قابل حل بودن یک مشکل بستگی به ماهیت آن و تلاش هایی دارد که برای رفع آن صورت گرفته است.
در صورتی که شما به صورت مکرر تلاش کرده باشید و نتایج بهتری به دست نیامده باشد، ممکن است این مشکل قابل حل نباشد.
همچنین شما باید مشترکات خودتان با طرف مقابل و اهدافی که می خواهید به آن دست پیدا کنید را مد نظر داشته باشید.
در صورتی که مورد خاصی را پیدا نکنید، در این صورت احتمال پیدا کردن یک راه حل برای رفع جر و بحث موجود، یک احتمال پایینی خواهد بود.
یکی از روش های مربوط به دستیابی به یک توافق این است که هر دو فرد در یک جایی کنار هم بنشینند و دو دایره ای بکشند که مربوط به مشکل خانوادگی است.
شناسایی کردن ریشه اصلی مشکلات خانوادگی
در دایره اول، مواردی را بنویسید که نمی خواهید در مورد آن به توافق دست پیدا کند.
در دایره بیرونی، بخش هایی را بنویسید که تمایل دارید در مورد آنها به یک توافقی دست پیدا کنید.
بعد از آن دایره های خودتان را به یکدیگر نشان بدهید.
2. به صورت یک به یک با اعضای خانواده صحبت کنید.
برخی خانواده ها وجود دارند که نمی توانند همانند یک گروه باشند.
زمانی که یک گروه دارای نیروهای منفی باشد، این گروه نخواهد توانست که وظایف خودش را به درستی انجام بدهد.
در برخی مواقع این شرایط حتی در زمانی که همه افراد کنار یکدیگر قرار داشته باشند، ایجاد می شود.
به جای مطرح نمودن مشکلات خانوادگی ناراحت کننده در یک روز تعطیلی که کنار هم قرار دارید یا در زمانی که کل اعضای خانواده با هم شام می خورند، سعی کنید افرادی که بین آنها تضاد وجود دارد را شناسایی بکنید.
در صورتی که این اختلاف مابین شما و یک فرد دیگری از اعضای خانواده باشد، شاید سایر اعضای خانواده در صورت وارد شدن به این اختلاف، احساس ناخوشایندی داشته باشند چرا که دوست ندارند از یک طرف خاص حمایت کنند.
به جای این کار سعی کنید که از آن فرد خاص بخواهید که در حین ناهار یا قهوه خوردن، کنار شما بیاید.
صحبت کردن رو در رو یک فضای طبیعی می باشد که می تواند بهترین روش ممکن برای از بین بردن ناراحتی های موجود باشد.
افراد به صورت شخصی مواردی را خواهند گفت که در مورد بیان کردن آنها در داخل یک گروه تردید دارند.
زمانی که حواس پرت هستید، یا در حال کار کردن بر روی یک پروژه بزرگ هستید، یا منتظر یک تماس تلفنی هستید، یا در حال شستن ظرف ها یا یک کار مشابه دیگری باشید، در رابطه با این موضوعات بحث نکنید.
به جای اینکار این بحث را به یک فرصت مناسبی موکول کنید که در آن موقعیت بتوانید تمرکز کافی را برای حل مشکل مورد نظر داشته باشید.
3. با یک مشاور خانواده تماس بگیرید.
در صورتی که بهترین روش در مورد اکثر اختلافات عبارت از بحث کردن رو در رو در مورد آنها می باشد، ولی ممکن است که در برخی مواقع لازم باشد که برای حل کردن یک مشکل، کل اعضای خانواده با هم بحث کنند.
این رهیافت در زمانی بهترین رهیافت ممکن خواهد بود که مشکل مورد بحث بر روی تمامی اعضای خانواده تاثیرگذار باشد و مربوط به اختلافات میان فردی چند نفر محدود نباشد.
برای مثال، یک مشکل مربوط به خانواده می تواند شامل از دست دادن شغل، ناتوانی یا مشکلات مالی باشد.
صحبت کردن با اعضای خانواده برای مطرح کردن ایده هایشان در مورد حل مشکل می تواند احساس مفید بودن را در آنها ایجاد کند.
از مشاوره خانواده به عنوان یک مبنایی برای ایجاد یک استراتژی مثبت در مورد حرکت کردن خانواده به سمت جلو استفاده کنید.
معمولا در حل کردن یک مشکل، عملکرد چند ذهن بهتر از عملکرد یک ذهن می باشد.
نباید هیچ یک از اعضای خانواده یک حالت برتری در بحث ها داشته باشند و نباید هیچ نوع عصبانیت و اسم گذاری وجود داشته باشد.
4. یک نامه ای به اعضای خانواده بنویسید.
هر چند که به نظر می رسد ارتباط الکترونیکی در اغلب مواقع مختصر و غیر شخصی باشند، ولی یک نامه صمیمی و دست نوشت می تواند یک ابزار مناسب برای رفع کردن مشکلات بسیار سخت باشد.
مزیت روش دست نویسی عبارت از این است که شخصی تر می باشد.
این کار نشان می دهد که شما نگرانی و تفکر خودتان را از طریق نامه ابراز می کنید و این شرایط منجر به صمیمی تر شدن رابطه شما خواهد شد.
این کار به سایر اعضای خانواده نشان خواهد داد که شما تمام تلاشتان را برای بهبود رابطه انجام می دهید.
شما از طریق نامه می توانید احساس و دلیل خودتان را برای حل کردن مشکل خانوادگی نشان بدهید.
سعی کنید که در نامه های خودتان به جای کلمه “شما” بیشتر از کلمه “من” استفاده کند تا نظر خودتان را بیان کنید و هیچ شخص دیگری را سرزنش نکنید.
توضیح بدهید که این مشکل چه تاثیری بر روی شما دارد؛ همچنین توضیح بدهید که به چه نحوی می خواهید این مشکل حل شود و دلیل این راه حل خودتان را هم توضیح دهید.
5. مشکل خانوادگی ایجاد شده توسط یک کودک را حل کنید.
در برخی مواقع علت ایجاد مشکلات خانوادگی، کودک شما می باشد؛ ممکن است که رفتارهای این کودک از روی بی احترامی باشد، با برادران یا خواهران خودش جر و بحث کند، یا وظایف خودش را انجام ندهد.
در صورتی که کودک شما خیلی کوچک باشد، شاید بخواهید که برخورد شما با این مشکل یک برخورد متفاوتی باشد.
این مشکل را به کودک خودتان بیان کنید.
مشکل موجود را کاملا صریح توضیح دهید.
ممکن است شما بگویید که “ما متوجه شدیم که شما به راحتی نمی توانید از خواب بیدار شوید و این باعث شده است که بارها با تاخیر به مدرسه بروید.
این مشکلی است که ما باید آن را حل کنیم.”
با عصبانیت برخورد نکنید. به جای اینکار از کودک بخواهید که در حل کردن مشکل به شما کمک کند.
پیشنهاد بدهید که کودکتان به کمک شما، یک راه حلی را برای مشکل موجود ارائه دهد.
در صورتی که کودک در حل کردن مشکل موجود پیشرفت داشته باشد، وی را تشویق کنید.
سعی کنید که علل واقعی مشکل را پیدا کنید. برای مثال، آیا کودک شما به دلیل استفاده کردن از رسانه های اجتماعی، در بیدار شدن از خواب مشکل دارد؟
هیچ محدودیتی را در مورد کارهای دلخواه فرزندتان اعمال نکنید.
کودک خودتان را مطلع کنید که شما او را دوست دارید و به دلیل مهم بودن کودک برای شما و اینکه می خواهید شرایط بهتری برای وی پیش بیاید، می خواهید که مشکل موجود را حل کنید.
رفع کردن مشکلات خانوادگی
1. یک سری محدودیت هایی تعیین کنید.
اگر اعضای خانواده شما افراد ناخوشایندی باشند و یک سری ضررهایی به شما بزنند یا در زندگی شما دخالت کنند، در این صورت مشخص کردن یک سری مرزها و محدودیت ها هیچ نوع ایرادی نخواهد داشت.
در واقع این روش یک روش مفید و موثری خواهد بود.
سوالی که باید از خودتان بپرسید عبارت از این مورد می باشد که آیا اعضای خانواده یک تاثیر منفی بر روی زندگی شما دارند، از نظر عاطفی شما را اذیت می کنند، از نظر مالی به شما زیان می رسانند، شخصیت شما را تخریب می کند یا یک سری رفتارهای منفی دیگری دارند.
شما این حق را دارید که به منظور محافظت از خودتان، یک سری مرزها و محدودیت هایی را مشخص کنید.
برای مثال ممکن است که شما به دلیل یکی از اتفاقات صورت گرفته برای خانواده تان، همچنان یک دید منفی نسبت به یکی از اعضای خانواده داشته باشید، ولی به صورت احترام آمیز با وی برخورد کنید.
با این وجود، ممکن است تصمیم بگیرید که هیچ وقت به صورت رو در رو با وی برخوردی نداشته باشید یا هیچ وقت به وی پول قرض ندهید.
انجام دادن این کارها جزء حقوق شما می باشد.
مرزهای خودتان را به صورت صمیمانه و دوستانه به اعضای خانواده بیان کنید.
با این وجود، مصمم و قاطع باشید. شاید به دلیل دعواهای مکرر در حین مواجه شدن با یکی از اعضای خانواده، نتوانید که بیش از این در آن محیط خانگی باقی بمانید؛
بنابراین می توانید در یک هتل نزدیک اقامت کنید.
2. نسبت به زمان برگشت مطلع باشید.
یک سری از مشکلات خانوادگی وجود دارند که به راحتی قابل حل نمی باشند.
همچنین حل کردن یک سری موارد دیگری از مشکلات خانوادگی زمان بر می باشند.
شاید به این نتیجه برسید که بهترین راه حل ممکن برای شما عبارت از قطع رابطه با یکی از اعضای خانواده می باشد و مجبور باشید که ناراحتی ایجاد شده را تحمل کنید.
برخی از مشکلات خانوادگی، همانند ناراحی مربوط به از دست دادن عشق یا عدم توانایی والدین برای پذیرفتن شما به دلیل شخصیتی که دارید، ممکن است هیچ راه حلی نداشته باشند.
شاید شما نیاز به پذیرش این موضوع داشته باشید که تمامی تلاشتان را برای ارتباط برقرار کردن با خانواده خودتان انجام داده اید، ولی هیچ کدام از آنها فایده ای نداشته اند.
شاید نیاز باشد که از حل کردن این مشکل صرف نظر کنید و سعی کنید که بهترین زندگی ممکن را برای خودتان ایجاد کنید.
هر چند که چنین موقعیت هایی بیشتر شخصی می باشند، ولی در صورتی که مشکل خانوادگی شامل سوء استفاده (هم سوء استفاده فیزیکی و هم سوء استفاده جنسی) باشد، باید بیرون انداختن فرد ایجاد کننده مشکل را به عنوان یک راه حل در نظر بگیرید.
نباید هیچ نوع سوء استفاده ای پذیرفته شود، چه در صورتی که شما چنین کاری انجام بدهید و چه در صورتی که یک فرد دیگری آن را انجام بدهد.
همچنین موقعیت های مربوط به سوء استفاده باید به پلیس یا خدمات محافظت از کودک گزارش شوند.
مشکلات جدی مربوط به سوء استفاده از مواد که بر روی زندگی شما تاثیر گذار هستند، می تواند یک دلیل دیگری برای بیرون انداختن یک فرد از خانه باشد.
شاید شما بخواهید که به این فرد کمک کنید، ولی در صورتی که وی کمک های ارائه شده را رد کند، می توانید رابطه خودتان را با وی قطع کنید تا به یک آرامش ذهنی دست پیدا کنید.
شناسایی کردن ریشه اصلی مشکلات خانوادگی
3. مراجعه کردن به مشاوره.
این مورد در رابطه با همه افراد مصداق ندارد، ولی یک سری از مشکلات خانوادگی آنقدر عمیق و ناخوشایند می باشند که فقط می توانند به کمک یک متخصص حل شوند.
در صورتی که سایر اقدامات صورت گرفته هیچ نتیجه ای نداشته باشند، این روش می تواند یک روش مناسبی باشد؛
هیچ دلیل ندارد که شما به خاطر درخواست کمک، احساس خجالت زدگی داشته باشید.
در صورتی که فرد مورد نظر به مشاوره مراجعه نکند، شاید نیاز باشد که خود شما به مشاوره مراجعه کنید.
یک درمانگر متخصص می تواند به شما کمک کند تا نحوه انجام دادن یک برخورد مناسب با چنین فردی و همچنین نحوه رفع کردن چنین مشکلی را یاد بگیرید.
همچنین مطالعه کتاب های نوشته در مورد روابط و ملحق شدن به یک گروه حمایتی می تواند برای برخی افراد مفید باشد.
در صورتی که مشکل خانوادگی ریشه در مشکلاتی همانند بیماری روانی یا سوء مصرف مواد توسط شما یا یکی دیگر از اعضایی خانواده داشته باشد، شاید مراجعه به متخصص تنها روش ممکن برای دستیابی به یک راه حل مناسب باشد.
همچنین ممکن است یک سری از مشکلات آنقدر ساده باشند که خود شما هم بتوانید آنها را حل کنید.
یک مشاور از طریق گوش دادن بی طرفانه و هدفمند به مشکل مطرح شده می تواند به شما کمک کنید.
ممکن است که متخصص یک سری پیشنهاداتی را ارائه دهد که شما در مورد آنها فکر نکرده باشید یا جنبه های خاصی از مشکل را بیان کند که شما به دلیل درگیر بودن در آن، هیچ وقت متوجه آنها نشده باشید.
در گذشته، عروس معمولا با خانواده شوهرش زندگی می کرد و هیچ مشکلی نداشت، اما…
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2020/06/edmonton.jpg588992دکتر فهیمیhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر فهیمی2020-06-20 21:30:332020-06-20 21:30:43شناسایی کردن ریشه اصلی مشکلات خانوادگی
رفتار گرایی (که همچنین به عنوان روان شناسی رفتاری شناخته می شود) عبارت از یک تئوری یادگیری است و مبتنی بر این ایده می باشد که تمامی رفتارها در نتیجه شرطی سازی ایجاد می شوند.
شرطی سازی از طریق تعامل با محیط ایجاد می شود. متخصصان رفتار گرا بر این عقیده هستند که واکنش های ما نسبت به محرک محیطی منجر به شکل گیری واکنش های ما می شوند.
بر اساس نظرات این مکتب فکری، صرف نظر از وضعیت های روانی داخلی، رفتار می تواند به صورت سیستماتیک و مشاهده پذیر مطالعه شود.
بر اساس این دیدگاه، فقط رفتار های قابل مشاهده باید در نظر گرفته شوند (شناخت ها، عواطف و حالت های روانی بیش از حد ذهنی و درونی هستند و نباید در نظر گرفته شوند).
رفتارگرایان افراطی معتقد هستند که هر فردی صرف نظر از پس زمینه ژنتیکی، ویژگی های شخصیتی و تفکرات درونی (در چارچوب محدودیت های مربوط به توانایی های فیزیکیش) می تواند برای انجام دادن یک وظیفه ای آموزش داده شود.
این فرآیند فقط به یک شرطی سازی مناسب نیاز دارد.
بررسی مختصر سابقه رفتار گرایی
رفتارگرایی برای اولین بار در سال 1913 و با انتشار مقاله کلاسیک جان بی. واتسون (Jahn B. Watson) به اسم “روان شناسی بر مبنای دیدگاه های رفتارگرایی نسبت به آن” ایجاد شد.
واتسون که همچنین به عنوان پدر رفتارگرایی در نظر گرفته می شود، یک نقل قول مشهوری در مورد رفتار گرایی دارد که عبارت است از:
“در صورتیکه چند نوزاد سالم، دارای فیزیک مناسب و یک دنیای مخصوص در اختیار من باشند تا آنها را بزرگ کنم، تضمین می کنم که در صورت انتخاب هر یک از آنها به صورت تصادفی می توانم به نحوی آنها را آموزش دهم که صرف نظر از هر نوع استعداد، علاقه، توانایی، شغل و نژادی که دارند، به یک متخصص مورد نظر (پزشک، وکیل، هنرمند، تاجر، فقیر و سارق) تبدیل شوند.
همچنین طرفداران افراطی مکتب رفتارگرایی بر این باورند که تمامی رفتارها در نتیجه تجربه ایجاد می شوند.
هر فردی صرف نظر از پیش زمینه هایی که دارد، در صورت شرطی سازی شدن مناسب می تواند برای عمل کردن به یک روش خاص آموزش داده شود.
رفتارگرایی تقریبا از سال 1920 تا اواسط دهه 1950 توسعه پیدا کرد و به یک مکتب فکری برجسته ای در روان شناسی تبدیل شد.
برخی از متخصصان بر این باورند که محبوبیت روان شناسی به دلیل تمایل متخصصان این حوزه به ایجاد یک روان شناسی مبتنی بر علم ملموس و قابل اندازه گیری می باشد.
محققان به ایجاد نظریه هایی علاقمند بودند که می توانستند به صورت مشخصی توصیف شوند و به صورت تجربی اندازه گیری شوند، ولی عادت به ایجاد پیشبردهایی کرده بودند که بر روی ماهیت زندگی های روزمره انسانی تاثیرگذار بودند.
انواع شرطی سازی
شرطی سازی کلاسیک
شرطی سازی کلاسیک یک تکنیکی می باشد که به صورت مکرر در آموزش رفتاری به کار گرفته می شود و در آن یک محرک خنثی با یک سری محرک های طبیعی همراه می شود.
در نهایت محرک خنثی منجر به ایجاد واکنش هایی مشابه با واکنش های صورت گرفته در حین صورت گرفتن محرک طبیعی می شود، حتی در صورتی که محرک طبیعی وجود نداشته باشد.
محرک مرتبط به عنوان محرک شرطی شده و رفتار یادگیری شده به عنوان واکنش شرطی شده در نظر گرفته می شود.
شرطی سازی عامل
شرطی سازی عامل (که در برخی مواقع به عنوان شرطی سازی وسیله ای یا ابزاری مورد اشاره قرار می گیرد) یک روش یادگیری می باشد که از طریق پاداش ها و مجازات ها صورت می گیرد.
از طریق شرطی سازی عامل یک رابطه ای مابین یک رفتار و یک پیامد و نتیجه ای برای آن رفتار ایجاد می شود.
زمانیکه یک اقدام به یک نتیجه مطلوب منجر شود، احتمال صورت گرفتن مجدد این اقدام در آینده یک احتمال بالایی خواهد بود.
از طرف دیگر، واکنش های صورت گرفته بعد از یک نتیجه معکوس باعث می شود که احتمال صورت گرفتن این کار در آینده کاهش پیدا کند.
سابقه و مفاهیم کلیدی مربوط به روان شناسی رفتاری
یادگیری می تواند از طریق ارتباطات صورت بگیرد.
در آزمایش های کلاسیک یک روان شناسی به اسم ایوان پاولو[1]، سگ ها در مرحله اول به وجود داشتن یک رابطه ای مابین غذا (که به صورت طبیعی و اتوماتیک وار منجر به تحریک ترشح بزاق می شود) و صدا زنگ و در مراحل بعدی به وجود داشتن یک رابطه ای مابین غذا، صدای زنگ و دیدن کت سفید دستیار آزمایشگاه عادت داده شده بودند.
در نهایت کت آزمایشگاهی منجر به تحریک ترشح بزاق در سگ ها شده بود.
فرآیند مربوط به شرطی سازی کلاسیک از طریق ایجاد یک رابطه ای مابین یک محرک محیطی و یک محرک ایجاد می شود که به صورت طبیعی صورت می گیرد.
عوامل مختلف می توانند بر روی فرآیند شرطی سازی کلاسیک تاثیرگذار باشند.
در طول اولین مرحله از فرآیند شرطی سازی کلاسیک که به عنوان اکتساب یا کشف شناخته می شود، یک واکنشی ایجاد و تقویت می شود.
عواملی از قبیل برجستگی محرک و زمان بندی ارائه می توانند نقش مهمی در سرعت ایجاد یک ارتباط داشته باشند.
زمانیکه یک رابطه ای ایجاد می شود (این مورد به عنوان خاموش سازی یا انهدام شناخته می شود) علت رفتار به تدریج ضعیف می شود یا از بین می رود.
عواملی از قبیل قدرت واکنش اولیه می توانند نقش مهمی در سرعت خاموش سازی داشته باشند.
برای مثال هر چقدر یک واکنش به صورت طولانی تری شرطی سازی شود، خاموش سازی آن یک فرآیند طولانی تری خواهد بود.
یادگیری هم می تواند از طریق پاداش ها و مجازات ها صورت بگیرد.
یک متخصص رفتارگرایی به اسم بی. اف. اسکینر (B. F. Skinner) شرطی سازی عامل را به عنوان یک فرآیندی توصیف کرد که یادگیری مربوط به آن از طریق پاداش و مجازات صورت می گیرد.
در واقع شما از طریق ایجاد یک رابطه ای مابین یک رفتار خاص و پیامدهای آن رفتار یک چیزی را یاد می گیرید.
برای مثال در صورتیکه والدین بعد از اینکه فرزندشان وسایل و عروسک های خودش را جمع کند، یک پاداش و جایزه ای را به او بدهند، این رفتار مطلوب تکرار خواهد شد.
در نتیجه احتمال تمیز کردن اتاق و مرتب نگه داشتن آن توسط کودک افزایش خواهد یافت.
برنامه های مربوط به پاداش ها نقش مهمی در شرطی سازی عامل دارند.
این فرآیند کاملا صحیح و بدیهی به نظر می رسد (فقط یک رفتاری را مشاهده می کنید و یک پاداش یا مجازاتی را برای آن ارائه می دهید).
با این وجود، اسکینر مشاهده کرد که زمان بندی این پاداش ها و مجازات تاثیر قابل توجهی بر روی یادگیری یک رفتار جدید و قدرت واکنش مربوطه دارد.
پاداش مداوم شامل پاداش دادن به هر یک از رفتارهای منحصر به فرد می باشد.
در اغلب مواقع این مورد در ابتدای فرآیند شرطی سازی عامل به کار گرفته می شود. ولی بعد از یاد گرفته شدن رفتار، برنامه می تواند به یک پاداش جزئی تبدیل شود.
این مورد شامل ارائه دادن یک پاداش بعد از چند مورد از واکنش ها یا بعد از گذشتن یک دوره زمانی می باشد.
در برخی مواقع پاداش جزئی در یک برنامه ثابت یا پایدار صورت می گیرد.
در سایر موارد، قبل از ارائه یک پاداش باید یک متغیر و یک تعداد غیر قابل پیشبینی از واکنش ها باید صورت بگیرد یا یک مدت زمانی بگذرد.
برخی از متفکران که بر روی روان شناسی رفتاری تاثیرگذار بوده اند.
علاوه بر افرادی که در بالا ذکر شده اند، یک سری نظریه پردازان و روان شناسان برجسته دیگری هم وجود دارند که نقش قابل توجهی در روان شناسی رفتاری داشته اند.
برخی از این افراد شامل ادوار تورندایک (Edward Thorndike)، یک روان شناس پیشگامی که قانون تاثیر را معرفی کرده است و کلارک هال (Clark Hull) می باشد که نظریه یادگیری را بیان کرده است.
یک سری تکنیک های درمانی وجود دارند که از روان شناسی رفتاری به دست آمده اند.
هر چند که بعد از سال 1950 روان شناسی رفتاری به عنوان یک پس زمینه در نظر گرفته شده است، ولی اصول آن همچنان اهمیت دارد.
حتی امروزه هم در اغلب مواقع از تحلیل رفتاری به عنوان یک تکنیک درمانی و برای کمک به کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکان دارای تاخیر رشدی در بدست آوردن مهارت های جدید استفاده می شود.
تحلیل رفتاری در اغلب مواقع شامل فرآیندهایی از قبیل شکل دهی (تقریب های نزدیک تر پاداش به یک رفتار مطلوب) و زنجیره ای کردن (تقسیم کردن یک وظیفه ای به بخش های کوچک تر و بعد از آن آموزش دادن و زنجیره ای کردن تمامی مراحل بعدی) می باشد.
سایر تکنیک های درمان رفتاری شامل درمان اجتنابی، حساسیت زدایی سیستماتیک، اقتصاد ژتونی، مدل سازی و مدیریت احتمالات می باشد.
روان شناسی رفتاری دارای یک سری نقاط قوت می باشد. رفتارگرایی بر مبنای رفتارهای قابل مشاهده می باشد، بنابراین کمّی کردن و جمع آوری اطلاعات در حین تحقیق راحت تر می باشد.
تکنیک های درمای موثر (همانند مداخله رفتاری موثر، تحلیل رفتاری، اقتصاد ژتونی و آموزش آزمایشگاهی گسسته) ریشه در رفتارگرایی دارند.
در اغلب مواقع این رهیافت در تغییر رفتارهای ناسازگار و مضر کودکان و والدین کاملا مفید می باشند.
این رهیافت یک سری نقاط ضعفی را هم دارد. اکثر منتقدان معتقدند که این رهیافت یک رهیافت تک بعدی برای شناخت رفتار انسان می باشد.
منتقدان رفتار گرایی بیان کرده اند که نظریه های رفتاری تاثیرات اختیار و قدرت های درونی (همانند وضعیت های روانی، تفکرات و احساسات) را در نظر نمی گیرند.
همچنین این رهیافت سایر یادگیری هایی که بدون استفاده از روش پاداش و مجازات صورت می گیرد را مورد بی توجهی قرار می دهد.
علاوه بر این، انسان ها و حیوانات در نتیجه مطلع شدن از اطلاعات جدید می توانند رفتارهای خودشان را تغییر دهند، حتی در صورتیکه این رفتار در نتیجه بی توجهی به برخی از عوامل تاثیرگذار مهم بر روی رفتار ایجاد شود.
برای مثال فروید معتقد بود که رفتار گرایی نمی تواند تفکرات ذهن ناخودآگاه، احساسات و تمایلاتی را توجیه کند که بر روی اقدامات افراد تاثیر می گذارند.
سایر متفکران (همانند کارل روگرز (Carl Rogers) و سایر روان شناسان طرفدار روان شناسی انسان دوستانه) معتقد بودند که رفتار گرایی یک رهیافت انعطاف ناپذیر و محدودی می باشد و نمی تواند وضعیت فرد را به صورت کاملی نشان دهد.
اخیرا روان شناسی بیولوژیکی بر روی تاثیر قدرت ذهن و عوامل ژنتیکی در مشخص کردن و تاثیر گذاشتن بر روی اقدامات انسانی تاکید دارد.
رهیافت شناختی مربوط به روان شناسی بر روی فرآیندهایی همانند تفکر، تصمیم گیری، زبان و حل مسئله متمرکز است.
در هر دو این موارد، رفتارگرایی نسبت به فرآیندها و تاثیرات مربوط به مطالعه رفتارهای قابل مشاهده بی توجه می باشد.
یکی از نقاط قوت روان شناسی رفتاری عبارت از توانایی آن برای مشاهده و اندازه گیری دقیق رفتارها می باشد.
نقاط ضعف این رهیافت شامل عدم توانایی برای شناسای فرآیندهای شناختی و بیولوژیکی می باشد که بر روی واکنش های انسانی تاثیرگذار هستند.
یک توصیه ای برای داشتن یک زندگی بهتر
هر چند رهیافت رفتاری همانند گذشته برجسته نمی باشد، ولی تاثیرات قابل توجهی بر روی شناخت روان شناسی انسان دارد.
فرآیند شرطی سازی به تنهایی برای شناخت انواع مختلفی از رفتارها (شامل روش های یادگیری افراد تا روش های یادگیری زبان) به کار گرفته می شوند.
شاید بزرگترین کاربرد روان شناسی رفتاری عبارت از کاربردهای عملی آن می باشد.
تکنیک های این رهیافت می توانند نقش مهمی در اصلاح رفتارهای مشکل زا و تشویق کردن افراد به ابراز واکنش های مثبت تر و مفیدتر داشته باشند.
در خارج از حوزه روان شناسی، والدین، معلمان، مربیان حیوانات و سایر افراد از اصول رفتار مبنایی برای کمک به یادگیری رفتارهای جدید و اجتناب از رفتارهای نامطلوب استفاده می کنند.
نویسنده: Kendra Cherry
بررسی مطالب از نظر پزشکی: Steven Gans. MD
به روز رسانی شده در: 24 سپتامبر 2019
منبع : دکتر دادخواه
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2020/06/سابقه-و-مفاهیم-کلیدی-مربوط-به-روان-شناسی-رفتاری-1.jpg173291دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2020-06-19 23:20:462020-06-19 23:20:49سابقه و مفاهیم کلیدی مربوط به روان شناسی رفتاری
در صورتیکه شما از موقعیت های اجتماعی ترس داشته باشید، روش درمان در معرض قرار گیری می تواند به شما کمک کند تا اضطراب خودتان در موقعیت های ترسناک را به تدریج کاهش دهید.
شما علاوه بر استفاده از روش های درمان مرسومی که توسط یک درمانگر شناختی – رفتاری ارائه می شود، می توانید از روش درمان در معرض قرار گیری به عنوان یک استراتژی خود کمکی استفاده کنید.
اعتماد به نفس خودتان را به صورت تدریجی افزایش دهید
روش درمان در معرض قرار گیری بیان می دارد که به جای اینکه خودتان را در موقعیت هایی قرار دهید که منجر به وحشت زدگی و ترس شما می شوند، باید به تدریج اعتماد به نفس خودتان و توانایی خودتان را از طریق قرار گرفتن تدریجی و مرحله به مرحله در موقعیت های مشکل زا افزایش دهید.
برای مثال در صورتیکه شما یک فردی را دوست داشته باشید، می توانید در مراحل اول یک سری مکالمات کوتاهی با این فرد داشته باشید و در نهایت این فرد را به خانه تان دعوت کنید.
مشکلات مربوط به اجتناب
این امکان وجود دارد که بدون قرار گرفتن در موقعیت های واقعی، عواطفی که در نتیجه روش در معرض قرار گیری ایجاد می شود را تجربه کرد.
به منظور انجام دادن این کار باید از یک سری استراتژی های اجتنابی زیرکانه ای استفاده کرد که همچنین به عنوان اجتناب جزئی شناخته می شوند.
در صورتیکه احساس کنید در حین قرار گرفتن در کنار سایر افراد از آنها فاصله دارید یا هیچ ارتباطی با آنها ندارید، می توانید از طریق اجتناب جزئی مشکل خودتان را رفع کنید.
به منظور اینکه اضطراب را تجربه کنید و به تدریج آن را کاهش دهید، قرار گرفتن به صورت کامل در این موقعیت ها و سر و کار داشتن با افراد مختلف اهمیت زیادی دارد.
تجسم شده یا در محیط طبیعی
هر چند که ایده آل ترین حالت عبارت از تمرین در معرض قرار گیری در زندگی طبیعی می باشد.
ولی در صورتیکه شما برای قرار گرفتن در این موقعیت ها بیش از حد ترس داشته باشید یا به سناریوها یا موقعیت هایی که منجر به ایجاد ترس در شما می شوند دسترسی نداشته باشید، می توانید با استفاده از روش در معرض قرار گیری تدریجی درمان خودتان را شروع کنید.
بعد از آن می توانید یک سری سناریوهای واقعی ایجاد کنید که به عنوان محیط طبیعی (in vivo) شناخته می شوند.
من به چه نحوی می توانم ترس خودم از موقعیت های اجتماعی را کنترل کنم؟
سلسله مراتب ترس
موارد لیست شده در پایین عبارت از موقعیت هایی می باشند که شما به منظور قرار گرفتن در موقعیت های اجتماعی می توانید در سلسله مراتب ترس خودتان قرار دهید.
شما تمایل خواهید داشت یک لیستی را درست کنید که برای شما منحصر به فرد است و شامل سناریوهایی می باشد که در آن شدت ترس شما به تدریج افزایش پیدا می کند.
از یک فردی بخواهید تا یک مدتی در کنار شما باشد.
در خیابان یا در مغازه از یک فردی بخواهید که برای یک مدتی کارهای خودش را عقب بیاندازد و در کنار شما باشد.
در یک آسانسور با یک فردی صحبت کنید.
به جای اینکه در یک آسانسور بیکار باشید و هیچ کاری نکنید، با سایر افرادی که در آسانسور قرار دارند در مورد آب و هوا یا یک اتفاق خبرساز جدید صحبت کنید.
به یک فردی سلام کنید. به یک فردی که تحسین می کنید، یک سلام صادقانه و صمیمی بکنید و مکالمه کوتاهی با این فرد داشته باشید.
با یکی از همکلاسی ها یا یکی از همکاران خودتان صحبت کنید.
زمانیکه به محل کار یا یک کلاس می رسید، سعی کنید یک صحبت کوتاهی با یکی از همکلاسی ها یا یکی از همکاران خودتان داشته باشید.
از این فرد بپرسید که در آخر هفته کجا بوده است یا در مورد تکالیف کاری یا مدرسه ای با وی صحبت کنید.
در یک بحثی شرکت کنید.
در حین قرار گرفتن در محیط کاری، مدرسه ای یا یک محیط اجتماعی دیگر، سعی کنید در یک بحث موجود شرکت کنید.
یک نظر متفاوتی بدهید. در صورتی که نظر شما در مورد یک موضوعی با نظریات یک فرد دیگری تفاوت داشته باشد، به جای اینکه به صورت خودکار با گفته های این فرد موافقت کنید، سعی کنید دیدگاه و نقطه نظر خودتان را بیان کنید.
با یکی از دوستان خودتان صحبت کنید. همراه با یکی از دوستان یا آشناهای خودتان یک برنامه مشخصی برای دیدن یک فیلم یا پیاده روی داشته باشید.
همراه با یک گروهی از افراد، ناهار خودتان را در بیرون بخورید. به همراه دوستان، همکاران یا همکلاسی های خودتان در بیرون غذا بخورید.
یک مهمانی در خانه خودتان برگزار کنید. برای همراه دوستان یا اعضای خانواده خودتان یک مهمانی یا دورهمی در خانه تان داشته باشید.
نویسنده: Arlin Cuncic
به روز رسانی شده در: 24 ژوئن 2019 ,مترجم : کانون مشاوران ایران
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2020/06/ترس-از-موقعیت-های-اجتماعی.jpg183275دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2020-06-16 18:34:592020-06-16 18:34:59من به چه نحوی می توانم ترس خودم از موقعیت های اجتماعی را کنترل کنم؟
درخواست کمک توسط یکی از دوستان یا بستگان در زمان هایی که خود فرد هم مشکلاتی دارید، عبارت از یک موقعیتی است که برای اکثر افراد می تواند پیش بیاید.
اکثر افراد، حداقل برای یک دوره زمانی کوتاه، از کمک کردن خوشحال می شوند.
اختلافات زن و شوهری بر سر رفت و آمدهای خانوادگی
آیا تا به حال برای شما پیش آمده است که در خانه تان یک مهمانی داشته باشید که رابطه تان با وی برای شما خیلی مهم باشد و بخواهید وی را (بدون ایجاد هیچ نوع کدورت و ناراحتی) از خانه تان خارج کنید.
بدون شک این کار بدون نقش بازی کردن امکان پذیر نخواهد بود.
با راهکارهای زیر می توانید نحوه بیرون کردن دوستان از خانه تان را یاد بگیرید.
از آن فرد بخواهید که به بیرون برود
1. مشخص کنید که به چه دلیلی از آنها می خواهید که به بیرون بروند.
شما باید قبل از داشتن هر نوع بحثی با میهمان خودتان، دلیل این کار را برای خودتان مشخص کنید.
تمامی توافقاتی که مابینتان وجود دارند را بررسی کنید یا هر نوع قولی که صورت گرفته است (یا شکسته است) را بررسی کنید.
در حالیکه عبارت “من زندگی کردن با آنها را دوست ندارم” می تواند یک دلیل قابل قبولی برای درخواست کردن از یک فرد برای بیرون رفتن باشد، ولی شما قبل از صبحت کردن با آنها باید یک سری دلایل محکمی را برای خودتان بیان کنید؛
مواردی همانند “آنها هیچ وقت ظرف ها را نمی شورند”، “آنها قبلا گفته اند که می خواستند چند ماه قبل بیرون بروند” و غیره.
مشکلات موجود به همراه اطلاعات مربوطه را به محض اتفاق افتادن یادداشت کنید.
نحوه بیرون کردن دوستان یا بستگان از خانه
در زمانی که شرایط سختی پیش می آید، شما به یک سری گزارشات دقیق و خاص از رفتارهای آنها نیاز خواهید داشت.
این مکالمه یک مکالمه راحتی نخواهد بود و به احتمال زیاد به روابط شما آسیب خواهد زد.
با این وجود، زندگی کردن در کنار یکدیگ و با وجود تفاوت ها یا مشکلات قابل توجه هم به روابط دوستی شما هم آسیب خواهد زد؛
بنابراین در صورتی که آنها مدت زمان زیادی در خانه شما حضور داشته باشند، شما باید نظر واقعی خودتان را به آنها بگویید.
در صورتی که قبل از ورود آنها به خانه تان یک سری قواعدی مشخص کرده باشید، این مکالمه می تواند به راحتی صورت بگیرد.
بهترین روش ممکن عبارت از امضاء کردن یک قراردادی می باشد که تمامی انتظارات موجود از هر فرد را قبل از ورود وی به خانه تان مشخص می کند.
2. با یک لحن منطقی و احترام آمیز صحبت کنید.
هر چند که ممکن است شما احساس هتک حرمت، تنفر یا آزرده شدن داشته باشید، ولی عصبانی نشدن و عدم ارائه درخواست های غیرمنطقی اهمیت زیادی خواهد داشت.
دلایل خودتان را برای بیرون رفتن آنها بیان کنید تا آنها متوجه شوند که بیان کردن چنین درخواستی تا چه حدی برای شما سخت می باشد.
سعی کنید همانطور که با همکارانتان صحبت می کنید، با این مهمان هایتان صحبت کنید، فقط واقعیات را بیان کنید و از بروز احساسات اجتناب کنید.
به آنها بگویید که “ما از بودن در کنار شما لذت می بریم، ولی متاسفانه باید به بیرون برویم و مجبوریم از شما بخواهیم که تا دو هفته آینده از خانه ما بیرون باشید.”
بر اساس دلیلی که آنها در خانه شما هستند، شاید نیاز باشد که شما یک سری اطلاعاتی را در مورد خدمات اجتماعی موجود در اختیار آنها قرار بدهید تا در زمانی که بیرون از خانه شما هستند، بتوانند از این خدمات استفاده کنند.
نحوه بیرون کردن دوستان یا بستگان از خانه
در صورتی که آنها با ریسک مربوط به زندگی کردن در ماشین یا در خیابان مواجه باشند، با خدمات اوژانسی حمایت از بی خانمانان ها تماس بگیرید تا این افراد به کمک های مورد نیازشان دسترسی داشته باشند.
حتی ممکن است که این خدمات یک خانه موقتی را در اختیار این افراد قرار دهد.
دلایلی که قبلا آماده کرده اید را بیان کنید.
در صورتی که آنها مشکلی داشته باشند یا یک قولی را نقض کرده باشند، به آنها یادآوری کنید که حق چانه زنی ندارند و باید به یک جای دیگری بروند.
3. یک سری مثال های شفاف کننده و غیر شخصی را بیان کنید تا برای آنها مشخص شود که به چه دلیلی باید از خانه شما بیرون بروند.
سعی نکنید که از عباراتی همانند “به دلیل اینکه من از شما متنفر هستم” یا “به دلیل اینکه شما تنبل هستید” استفاده کنید.
سعی کنید که به جای تحقیر کردن آنها، یک سری مثال های ملموس و قابل درکی بیان کنید. در این صورت آنها متوجه یک سری دلایل منطقی برای این درخواستتان خواهند شد.
در صورتی که آنها همواره منجر به ایجاد مشکلاتی برای شما شوند، هر مورد از این مشکلات را به همراه تاریخ آن یادداشت کنید.
زمانی که آنها دلیل این درخواستتان را پرسیدند، دو یا سه مورد خاص از قول هایی که آنها شکسته اند یا چند مثال از مواردی که منجر به ایجاد مشکلی برای شما شده اند را بیان کنید.
تا جایی که ممکن است بر روی دلایل خودتان متمرکز شوید و کمتر بر روی عیب های آنها تاکید کنید.
سعی کنید که بیشتر از عباراتی همانند “ما به یک فضای بیشتری نیاز داریم”، “ما بیش از این نمی توانیم شما را در اینجا نگه داریم” و سایر موارد مشابه استفاده کنید.
4. یک تاریخ قطعی را تعیین کنید که باید آنها در آن تاریخ از خانه شما بیرون بروند.
گفتن این مورد به آنها که باید همین امشب خانه را ترک کنند، می تواند منجر به ایجاد استرس و تنش شود و دوستان یا بستگان شما جایی نداشته باشند که به آنجا بروند.
به جای این کار یک تاریخی را تعیین کنید که آنها باید در آن تاریخ خانه شما را ترک کنند و به آنها گوشزد کنید که این تاریخ یک سررسید قطعی می باشد.
سعی کنید که یک یا دو هفته یا تا پایان ماه به آنها فرصت دهید تا آنها فرصت کافی داشته باشند که خودشان را برای جابه جایی بعدی آماده کنند.
یک عبارت مناسب می تواند “من از شما می خواهم که تا 20 آوریل به طور کامل بیرون رفته باشید” باشد.
در صورتی که یک دلیل قانونی برای بد بودن این تاریخ وجود داشته باشد، می توانید با آنها صحبت کنید تا یک تاریخ بهتری را تعیین کنید.
به هر حال سعی نکنید که تاریخ جدید بیش از 3 تا 5 روز با تاریخ قبلی تفاوت داشته باشد.
5. با یک حالت مناسبی اطلاعات یا گزینه های در دسترس را برای مهمان خودتان بیان کنید.
در صورتی که شما منابع خوبی داشته باشید، یک سری از ایده های موجود را به مهمان خودتان بگویید و در فرآیند مربوط به پیدا کردن جای جدید به وی کمک کنید.
حتی شما می توانید با وی بحث کنید و آنها را مطلع کنید که باید خانه شما را ترک کنند، ولی یک سری گزینه هایی در دسترس آنها قرار دارد.
ممکن است که آنها ایده های شما را رد کنند، ولی در صورتی که به آنها نشان بدهید که همچنان به بهزیستی آنها اهمیت می دهید، این کار می تواند برخورد وی نسبت به شما را مهربانانه تر و بهتر کند.
6. تصمیم مصمم، شفاف و نامتناقضی داشته باشید.
زمانی که تصمیم گرفتید آنها را بیرون کنید، بر روی تصمیم خودتان بمانید.
بحث های صورت گرفته در این مورد می تواند نامنظم باشد و صرف نظر از میزان آمادگی شما برای مقابله با این شرایط، عواطف قبلی از بین خواهند رفت.
با این وجود شما باید در مورد تصمیم تان قاطع و مصمم باشید.
در صورتی که هم اتاقی تان شما را قانع کند که تصمیم خودتان را تغییر دهید، وی به این نتیجه دست خواهد یافت که می تواند قواعد و قول های بیان شده را بشکند، بدون آنکه هیچ تغییر دیگری صورت بگیرد.
نحوه بیرون کردن دوستان یا بستگان از خانه
در صورتی که شرایط موجود آنقدر بد باشند که شما بخواهید آنها را بیرون بیاندازید، باید برای بیرون کردن آنها آمادگی داشته باشید.
7. مطلع باشید که این کار می تواند به روابط شما آسیب بزند یا آن را از بین ببرد.
بیرون انداختن یک دوست یا یکی از بستگان یک کار استرس زایی می باشد و به احتمال خیلی زیاد یک نفرت دائمی را ایجاد خواهد کرد.
با این وجود، شما در نهایت نیاز دارید به خودتان یادآوری کنید که نگه داشتن آنها به مدت خیلی طولانی در خانه تان، آسیب زیادی به روابط شما خواهد زد.
در صورتی که شما همواره با هم اختلاف داشته باشید، دوست (یا یکی از بستگان شما) از شما سوء استفاده خواهد کرد یا یک زندگی ناخوشایندی خواهید داشت؛ در نهایت در صورتی که شما همچنان به زندگی در کنار چنین فردی ادامه دهید، رابطه شما به یک رابطه مسموم و نامناسبی تبدیل خواهد شد.
یک سری روش های برای حفظ کردن و سرزنده نگه داشتن روابط شما وجود دارند. شما می توانید:
به آنها کمک کنید که یک مکان یا شغل جدیدی پیدا کنند.
حتی در موقعیت های تنش زا هم از توهین کردن اجتناب کنید. در صورتی که وی عصبانی باشد، آرام باشید و این مورد را چند بار به خودتان یادآوری کنید که چرا پیدا کردن یک مکان جدید و ترک کردن خانه شما توسط دوستتان برای شما اهمیت دارد. سعی نکنید که به صورت مستمر به وی توهین کنید.
یک سری زمان هایی را برای ملاقات کردن در نظر بگیرید، در حین شام در کنار آنها باشید و به عنوان یک دوست همچنان با هم ملاقات داشته باشید.
در صورتی که یک اختلاف و دعوای قابل توجهی مابین شما ایجاد شود، یا در صورتی که اختلافات جدی وجود داشته باشند، شاید صرف نظر کردن از رابطه موجود به صورت کلی یک ایده مناسبی باشد.
بیرون کردن افراد به صورت قانونی
1. یک نامه رسمی به آنها بفرسید و از آنها بخواهید که ظرف سی روز یا زودتر خانه شما را ترک کنند.
هر چند که بر اساس اصول موجود یک مهمان، مستاجر نمی باشد ولی در صورتی که یک فردی بیش از 30 روز در خانه شما باشد، برخی از قوانین موجر – مستاجر می توانند در مورد روابط شما اعمال شوند.
با یک وکیل مشورت کنید و یک نامه ای را در مورد خارج شدن وی از خانه تان تنظیم کنید.
ارائه هشدار های اولیه به صورت نوشتاری یک مورد مهمی برای حمایت کردن از منافع خودتان می باشد.
این هشدار آنها را به یک “مستاجر دلخواه” تبدیل خواهد کرد.
در صورتی که شما بخواهید یک اقدام قانونی انجام بدهید، به چنین وضعیتی نیاز خواهید داشت؛ بنابراین نسبت به انجام دادن آن بی توجه نباشید.
در مورد زبان نوشتاری خودتان احتیاط کنید تا آنها در حین اجتناب از بیرون انداخته شدن از خانه تان نتوانند از قوانین مربوط به مستاجر استفاده کنند.
سیاست های مربوط به وضعیت انفرادی خودتان را بررسی کنید و مشخص کنید که می خواهید چه نوع زندگی با این فرد داشته باشید، به خصوص در صورتی که آنها هیچ نوع اجاره ای را به شما پرداخت نکنند.
نحوه بیرون کردن دوستان یا بستگان از خانه
2. یک فرم رسمی مربوط به خارج شدن مستاجر از خانه تان را از طریق دادگاه محلی تان تنظیم کنید.
در صورتی که همچنان مهمان شما نخواهد که خانه تان را ترک کند، باید این مشکل را از طریق دادگاه حل کنید.
در صورتی که آنها هزینه های مربوط به خریدهای خانه یا هر نوع قرضی را پراخت کنند، ممکن است که آنها از نظر قانونی به یک “مستاجر دلخواه” تبدیل شوند و این شرایط باعث خواهد شد که فرآیند بیرون انداختن آنها از خانه سخت تر شود.
در صورتی که آنها به اولین هشدار کتبی بی توجه باشند، شما باید در دادگاه منطقه محلی خودتان یک فرآیند رسمی مربوط به بیرون انداختن را تکمیل کنید تا بتوانید آنها را از خانه تان بیرون کنید.
در صورتی که شما با طرف مقابلتان در دادگاه قرار ملاقات داشته باشید، یک لیست از مشکلات و تخلف های وی (که به عنوان “دلایل مربوط به بیرون انداختن” شناخته می شوند) تهیه کنید و همچنین یک کپی از اجاره نامه و هر نوع توافق دیگری را به همراه داشته باشید.
معمولا نامه شما یک مکانی را به آنها معرفی خواهد کرد که در صورت بیرون نرفتن از خانه تان، وسایلشان به آن مکان منتقل خواهند شد و همچنین یک تاریخی را مشخص خواهد کرد که وسایلشان در آن تاریخ از خانه شما بیرون انداخته خواهند شد.
3. کلید های خانه تان را تغییر ندهید، مگر در شرایطی که نگران سلامتی خودتان باشید.
در صورتی که شما به صورت ناگهانی مانع از وارد شدن یک مستاجر دلخواه به خانه تان شوید، به خصوص در صورتی که وسایل وی همچنان در خانه شما باشند، احتمالا شما با تقاضاهای مدنی و اقدامات محلی هزینه بر مواجه خواهید شد.
تغییر کلید خانه و ممانعت از ورود مهمان به خانه، در صورتی که منجر به ایجاد مشکلاتی شود یا آنها را از آن ملک بیرون بیاندازد، حتی می تواند منجر به زندانی شدن شما شود.
علاوه بر این، این کار در اغلب مواقع منجر به ایجاد تنش های قابل توجهی خواهد شد و حتی می تواند یک سری مشکلات دیگری را هم ایجاد کند.
در صورتیکه شما یک دستور از طرف دادگاه داشته باشید و (یا) به پلیس اطلاع داده باشید که نگران ایمنی و سلامت خودتان هستید، هیچ نوع مشکلی برای تغییر کلیدهای خودتان نخواهید داشت.
4. در صورتی که آنها همچنان از این کار امتناع کنند، این موضوع را با پلیس در میان بگذارید.
به جز در شرایطی که دوست یا یکی از بستگانتان یک مستاجر قانونی باشد (که معمولا مربوط به شرایطی می باشد که آنها یک ایمیلی دریافت کنند یا در وضعیت اجاره باشند)، آنها به عنوان متجاوز در نظر گرفته خواهند شد و می توانند از خانه شما بیرون انداخته شوند.
نحوه بیرون کردن دوستان یا بستگان از خانه
به طور بدیهی، فقط در موارد افراطی و مشکل زا باید از پلیس استفاده شود و حتی تماس گرفتن با شماره 911 می تواند برای بیرون انداختن یک فرد از خانه تان کافی باشد.
برخی از کارمندان پلیس از درگیر شدن در چنین مواردی اجتناب می کنند.
با این وجود، در صورتیکه شما یک نامه ای بفرستید، و (یا) یک نامه اخراج از خانه را در دادگاه تنظیم کرده باشید، پلیس مهمان شما را به عنوان یک متجاوز در نظر خواهد گرفت و از خانه تان بیرون خواهد انداخت.
تنظیم کردن دستور العمل هایی برای مهمانان خانه
1. هر چه سریع تر یک سری قواعد و محدودیت هایی را مشخص کنید.
در صورتی که متوجه شوید یک فرد بیشتر به یک هم اتاقی تبدیل شده است تا یک مهمان، در سریع ترین زمان ممکن یک سری دستور العمل هایی را مشخص کنید.
این کار مشخص خواهد کرد که چه زمانی باید او را از خانه بیرون بیاندازید – شما به جای عاطفی شدن باید بر روی قواعد اصلی متمرکز باشید.
در هفته اول انتظارات خودتان را مشخص کنید.
آیا آنها می توانند اجاره پرداخت کنند؟
آیا آنها می توانند به مصاحبه های شغلی مختلفی بروند؟
یک سری معیارهای خاصی را برای آنها تعیین کنید تا در صورتی که بخواهند همچنان در خانه شما بمانند، این معیارها را تامین کنند.
یک قرارداد رسمی مکتوب و امضا شده بهترین روش برای تنظیم کردن قواعد و راهنماها و انتظارات موجود می باشد.
همچنین داشتن اسناد رسمی و دارای گواهی نامه ایده بهتری می باشد.
برخی از بانک ها برای افرادی که می خواهند اسنادشان را در آن بانک ها نگه داری کنند، چنین اسنادی را به صورت رایگان ارائه می دهند.
2. یک جدول زمانی برای بیرون رفتن آنها مشخص کنید.
قبل از اینکه به صورت رسمی از آنها بخواهید که به بیرون بروند، با آنها صحبت کنید و از آنها بپرسید که می خواهند در چه زمانی از خانه شما بیرون بروند.
اسناد موجود را به دادگاه ارائه بدهید، چرا که این کار باعث خواهد شد که بیرون انداختن آنها در زمان سررسید راحت تر باشد.
در صورتی که آنها هیچ جدول زمانی خاصی را برای این کار در نظر نداشته باشند، شما خودتان باید این جدول زمانی را تهیه کنید.
سعی کنید که یک جدول زمانی متمرکز و دقیقی را تهیه کنید؛
برای مثال زمان رفتن را به “زمانی که آنها یک شغلی پیدا می کنند” یا برای “شش ماه بعد” موکول کنید.
نحوه بیرون کردن دوستان یا بستگان از خانه
در صورتی که آنها نیاز به پیدا کردن یک کار داشته باشند، با آنها همکاری کنید تا بتوانید یک شغل مناسبی برای وی پیدا کنید – درخواست کردن برای یک کار جدید، بازنویسی رزومه آنها و غیره.
مطمئن شوید که آنها واقعا به دنبال پیدا کردن یک کاری هستند و نمی خواهند که برای همیشه از خانه شما به صورت رایگان استفاده کنند.
در صورتی که نسبت به اقامت کردن آنها در خانه تان اطمینان نداشته باشید، این کار را به صورت آزمایشی انجام دهید.
به آنها اطلاع بدهید که به مدت 2 تا 3 هفته می توانند در خانه شما بمانند، ولی در مورد اقامت آنها بعد از 2 یا 3 هفته در خانه خودتان، هنوز هیچ تصمیمی نگرفته اید.
3. مشکلات و مسائل را به محض ایجاد شدن یادداشت کنید.
در صورتی که دوست یا یکی از بستگان شما قواعد موجود را رعایت نکند، بی احترامی کند، یا قول های داده شده به شما را زیر پا بگذارد، این موارد و همچنین تاریخ و زمان آنها را در یک دفترچه کوچک یادداشت کنید.
این کار مشخص خواهد کرد که چه زمانی برای صحبت کردن در مورد بیرون رفتن آنها از خانه تان مناسب است و از بروز ابهامات و عواطف جلوگیری خواهد کرد.
تا حد ممکن این موارد را به صورت غیرشخصی نگه داری کنید.
از آنها بخواهید که بیرون انداختنشان از خانه هیچ تاثیری بر روی روابط دوستانه تان نداشته باشد، به خصوص در صورتیکه دلایل شما بیشتر بر مبنای واقعیات باشد نه بر مبنای احساسات.
4. به آنها کمک کنید تا بتوانند مستقل شوند.
برخی از افراد می توانند با دریافت یک مقدار راهنمایی و کمک مسیر زندگی خودشان را پیدا کنند.
رزومه آنها را بخوانید و یک سری درخواست هایی را برای شغل های مختلف بفرستید، خانه های خالی را با آنها بررسی کنید و آنها را تشویق کنید که از خانه شما بیرون بروند و یک زندگی مستقلی داشته باشند.
در صورتی که بتوانید به یک فردی کمک کنید تا خودکفا شود، ممکن است که این فرد بدون ایجاد کوچکترین تضاد و اختلافی از خانه شما بیرون برود.
اهداف و قول های آنها را به صورت مرتب و با هم بخوانید و با یکدیگر همکاری کنید تا وی به اهداف تعیین شده خودش دست پیدا کند.
در صورتی که شما بتوانید از نظر مالی وی را حمایت کنید، شاید وی بتواند یک زندگی مستقلی را برای خودش ایجاد کند.
در گذشته، عروس معمولا با خانواده شوهرش زندگی می کرد و هیچ مشکلی نداشت، اما…
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2020/06/How-To-Enjoy-Karaoke-At-Home-Without-Annoying-The-Neighbours-818x490-1.jpg490818دکتر فهیمیhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر فهیمی2020-06-16 10:27:362020-06-16 10:27:39نحوه بیرون کردن دوستان یا بستگان از خانه تان
بیماری آلزایمر یک نوع زوال عقلی می باشد که منجر به ایجاد یک سری مشکلاتی در حافظه، تفکر و رفتار می شود.
علائم این بیماری به صورت تدریجی رشد می کنند و با گذشت زمان وخیم تر می شوند و به اندازه ای وخیم می شوند که در وظایف روزمره فرد اختلالاتی را به وجود می آورند.
شناخت آلزایمر و زوال عقل
آلزایمر اصلی ترین عامل زوال عقل می باشد؛ زوال عقل یک عبارت کلی می باشد که برای از دست دادن قدرت حافظه ای و سایر بیماری های شناختی به کار گرفته می شود که منجر به ایجاد اختلال در زندگی روزمره فرد می شوند.
بیماری آلزایمر عامل ایجاد 60% تا 80% از موارد زوال عقل می باشد.
آلزایمر یک بخش عادی از فرآیند مسن شدن می باشد. بزرگترین ریسک شناخته شده برای ایجاد این بیماری عبارت از افزایش سن می باشد و اکثر افراد مبتلا به آلزایمر 65 ساله و مسن تر هستند.
ولی این بیماری مختص افراد مسن نمی باشد. تقریبا 200000 نفر آمریکایی وجود دارند که برای اولین بار در سن کمتر از 65 سالگی بیماری آلزایمر را تجربه کرده اند.
بیماری آلزایمر با گذشت زمان وخیم تر می شود. آلزایمر یک بیماری تصاعدی می باشد و علائم مربوط به زوال عقل به صورت تدریجی و در طول چند سال وخیم تر می شوند.
مراحل اولیه زوال عقل در یک سطح خفیفی می باشد، ولی آلزایمر در مراحل آخر منجر به از دست رفتن توانایی فرد برای صحبت کردن و واکنش نشان دادن نسبت به محیطش می شود.
بعد از تشخیص داده شدن آلزایمر، یک فرد در حالت معمول چهار تا هشت سال زنده می ماند ولی با توجه به سایر عواملی که وجود دارند می تواند تا 20 سال هم زنده بماند.
در حال حاضر هیچ روش درمانی قطعی برای آلزایمر وجود ندارد، ولی علائم آن قابل درمان می باشد و همچنین مطالعات مربوط به درمان آن ادامه دارد.
هرچند که روش های درمان پیشنهاد شده برای درمان آلزایمر نمی توانند مانع از پیشرفت آن شوند، ولی این روش ها می توانند علائم وخیم زوال عقل را به صورت موقتی کاهش دهند و کیفیت زندگی افراد مبتلا به آلزایمر و همچنین مراقبان آنها را افزایش دهند.
امروزه متخصصان موجود در سرتاسر جهان تلاش می کنند تا یک روش بهتری را برای درمان این بیماری، به تاخیر انداختن شروع آن و پیشگیری از گسترش یافتن آن پیدا کنند.
در صورتیکه شما یا یکی از آشناهای شما به بیماری آلزایمر مبتلا باشید، برای درمان این شرایط تنها نیستید و می توانید یک سری کمک هایی را دریافت کنید.
انجمن آلزایمر (Alzheimer’s Association) یک منبع قابل اعتمادی برای دریافت اطلاعات، آموزش، مراجع و حمایت توسط میلیون ها فرد مبتلا به این بیمای می باشد.
علائم بیماری آلزایمر
رایجترین علامت اولیه بیماری آلزایمر عبارت از مشکل داشتن در یادآوری اطلاعاتی می باشد که فرد اخیرا یاد گرفته است.
مغز همانند سایر اعضای بدن ما همزمان با افزایش سن ما تغییر پیدا می کند. همه افراد یک سری مشکلاتی را در مورد تفکر و یادآوری یک سری موارد خاص پیدا می کنند.
با این وجود، مشکلات حاظفه ای شدید، سرگیجه و سایر تغییرات مهم در کارکرد ذهن ما می تواند نشان دهنده از بین رفتن سلول های مغزمان باشد.
رایجترین علامت اولیه آلزایمر عبارت از مشکل داشتن در یادآوری اطلاعاتی می باشد که فرد اخیرا یاد گرفته است، چرا که تغییرات آلزیمر معمولا در یک بخشی از مغز شروع می شود که بر روی یادگیری تاثیر می گذارد.
با پیشرفت آلزایمر در ذهن، علائم شدید آن بروز پیدا می کند که عبارتند از گم گشتگی، تغییرات وضعیت روانی و رفتاری، تردید داشتن در مورد اتفاقات، زمان و مکان، مظنون بودن نسبت به اعضای خانواده، دوستان و مراقبان حرفه ای، مشکلات حافظه ای جدی تر و تغییرات رفتاری و همچنین مشکلات مربوط به صحبت کردن، بلعیدن و پیاده روی کردن.
برای افراد دارای مشکلات حافظه ای یا سایر علائم احتمالی مربوط به بیماری آلزایمر، پذیرفتن این مورد که مشکل دارند یک مورد سختی است.
اعضای خانواده یا دوستان فرد به راحتی می توانند وجود داشتن علائم زوال عقل را در فرد تشخیص دهند.
هر شخصی که علائمی مشابه علائم زوال عقل را تجربه می کند، باید در سریع ترین زمان ممکن به پزشک مراجعه کند.
در صورتیکه شما به منظور پیدا کردن یک پزشک با تجربه برای بررسی کردن مشکلات حافظه ای خودتان به کمک نیاز داشته باشید، انجمن آلزایمر محلی تان می تواند به شما کمک کند.
روش های تشخیص و درمان سریع پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده اند و گزینه های درمانی و منابع حمایتی می توانند کیفیت زندگی فرد را تغییر دهند.
یکی از منابع بالقوه ای که شما می توانید مورد استفاده قرار دهید عبارت از مطالب سایت مشاورانه در مورد بیماری آلزایمر می باشد.
همچنین شما در صورت تمایل می توانید از خدمات متخصصین ما به صورت حضوری استفاده کنید.
بیماری آلزایمر چیست؟
آلزایمر تنها عامل مشکلات حافظه ای نمی باشد
افراد زیادی دارای مشکلات حافظه ای هستند، ولی این مورد به این معنا نمی باشد که همه آنها به بیماری آلزایمر مبتلا هستند.
در صورتیکه شما یا یکی از آشناهایتان علائم زوال عقل را تجربه کنید، بهترین کار ممکن عبارت از مراجعه به پزشک و تشخیص داده شدن علل ایجاد این شرایط می باشد.
تغییرات میکروسکوپی مربوط به ذهن خیلی قبل تر از اولین علائم مشکلات حافظه ای شروع می شوند.
مغز دارای 100 میلیارد سلول عصبی یا نورون می باشد. هر یک از سلول های عصبی با سایر سلول های عصبی ارتباط برقرار می کنند تا شبکه های اطلاعاتی را تشکیل دهند.
گروه های مربوط به سلول های عصبی دارای وظایف خاصی هستند.
برخی از آنها در فرآیند تفکر، یادگیری و یادآوری مشارکت می کنند. سایر سلول های عصبی در فرآیند دیدن، شنیدن و بو کردن نقش مفیدی دارند.
به منظور اینکه سلول های عصبی بتوانند وظایف خودشان را انجام دهند، همانند کارخانه های کوچک و ریز عمل می کنند.
این سلول ها ملزومات را دریافت می کنند، انرژی تولید می کنند، تجهیزات را می سازند و موارد زاید و اضافی را دور می اندازند.
همچنین این سلول ها اطلاعات را پردازش و جمع آوری می کنند و با سایر سلول های ارتباط برقرار می کنند.
فعال نگه داشتن این سلول ها به هماهنگی و همچنین مقادیر زیادی سوخت و اکسیژن نیاز دارد.
دانشمندان بر این باورند که بیماری آلزایمر مانع از عملکرد مناسب برخی از کارخانه های سلولی می شود.
تا به امروز محل دقیق شروع مشکل مشخص نشده است.
ولی همانند یک کارخانه واقعی، پشتیبان ها و خرابی های موجود در یک سیستم منجر به ایجاد مشکلاتی در سایر بخش ها می شود.
همزمان با گسترش یافتن آسیب، سلول ها توانایی خودشان را برای انجام دادن وظایفشان از دست می دهند و در نهایت می میرند و منجر به ایجاد مشکلات برگشت ناپذیری در مغز می شوند.
نقش پلاک ها و گره ها
ساختارهای غیرنرمالی که پلاک ها و گره ها نامیده می شوند، اصلی ترین عامل آسیب دیدن و کشته شدن سلول های هستند.
1. پلاک ها عبارت از پسماند های بخش های از پروتئین هستند که بتا – آمییلوید (Beta – Amyloid) نامیده می شوند و در فضای مابین سلول های عصبی ساخته می شوند.
2. گره ها عبارت از فیبرهای پیچ خورده سایر پروتئین ها هستند که تائو (tau) نامیده می شوند و در داخل سلول ها ساخته می شوند.
مطالعات کالبد شکافی نشان داده است که همزمان با مسن شدن اکثر افراد، پلاک ها و گره ها در مغز آنها ایجاد می شود؛
در افراد آلزایمری این فرآیند مدت زمان بیشتری به طول می کشد و همچنین به صورت الگوهای قابل پیشبینی می باشد؛
این فرآیندها قبل از انتشار یافتن به سایر بخش های بدن، در جاهایی شروع می شود که نقش مهمی در حافظه دارند.
دانشمندان تا به حال نتوانسته اند به صورت دقیق مشخص کنند که پلاک ها و گره ها چه نقشی در بیماری آلزایمر دارند.
اکثر کارشناسان بر این باورند که پلاک ها و گره ها نقش مهمی در مسدود کردن ارتباطات مابین سلول های عصبی و ایجاد اختلال در فرآیندهایی دارند که سلول ها برای بقاء به آن نیازمندند.
خرابی و کشته شدن سلول های عصبی منجر به ایجاد اختلال در کارایی حافظه، تغییرات شخصیتی، ایجاد مشکلاتی در فعالیت های روزمره و سایر علائم بیماری آلزایمر می شود.
تحقیق و توسعه
امروزه آلزایمر اصلی ترین موضوع تحقیقات علوم پزشکی می باشد. محققان تلاش می کنند تا حد ممکن جنبه های بیشتری از بیماری آلزایمر و سایر عوامل ایجاد کننده زوال عقل را کشف کنند.
برخی از پیشرفت های قابل توجه منجر به افزایش آگاهی در مورد تاثیرات آلزایمر بر روی مغز شده اند.
جای امیدواری است که این شناخت بهتر منجر بدست آمدن روش های درمانی بهتری شود. امروزه در سرتاسر جهان رهیافت های بالقوه زیادی در حال مطالعه هستند.
به منظور مطلع شدن از این یافته های جدید می تواند مطالب بعدی ارائه شده در سایت مشاورانه و سایر سایت های معتبر جهانی را مطالعه کنید.