نوشته‌ها

تاثیرات ورزش بر روی مغز کودکان

بچه های باهوش پرورش دهید!

وقتی بچه ها در ورزش  شرکت می کنند و یا سایر فعالیت جسمی منظم را انجام می دهند، نه تنها بدن آنها سالم و متناسب می شود، بلکه همچنین از انها انسان باهوشی می سازد.  تمرین و ورزش تاثیرات خوبی بر روی مغز دارد، و نه تنها برای بزرگسالان این امر صحت دارد، بلکه برای بچه ها هم مفید و حتی مهم تر می باشد. فیل تام پروسکی، استاد علم ورزش در دانشگاه گرجستان بر این باور است که ورزش و تمرین، تاثیری بلند مدت بر روی مغز هایی دارد که در حال رشد هستند”.

موارد زیر مربوط به مزایای تمرین و ورزش و نحوه کمک کردن آن در باهوش شدن بچه ها می باشد.

  • ورزش کردن جریان خون در مغز را افزایش می دهد. خون اکسیژن و گلوکز را به قسمت هایی از مغز می رساند که برای افزایش هوشیاری و تمرکز ذهنی اهمیت دارند. به همین دلیل، ورزش کردن کمک می کند تا توانایی یادگیری بچه ها افزایش یابد. یک مطالعه در آزمایشگاه دانشگاه کلمبیا در سال ۲۰۰۷ انجام شده است و بیانگر این می باشد که یک رژیم ورزشی سه ماهه می تواند جریان خون را برای بخش هایی از مغز که مربوط به حاظفه و یادگیری می باشد را تا ۳۰ درصد افزایش دهد.
  • به عقیده محققان آمریکایی، ورزش سلولهای مغزی جدید را در بخشی از مغز می سازد که به شکنج دندانه دار معروف است ، جایی که با حافظه و از دست دادن حافظه در ارتباط می باشد. جان ریتی، استاد روان پزشکی در دانشگاه پزشکی هاروارد ، بر این عقیده است که ورزش همچنین عوامل رشد عصب را تحریک می کند. وی بیان می دارد: من این عامل را اعجازی برای مغز می نامم. افرادی که ورزش مناسب و منظمی را دارند، حافظه کوتاه مدتشان تقویت می شود،  واکنش سریع تری را در زمان دارند و از سطح بالای خلاقیت بهره مندند.
  • همچنین جان ریتی بر این عقیده هست که ، ورزش سطح عامل نورو تروفیک ناشی از مغز یا BDNF را بالاتر می برد. BDNF عاملی است که باعث می شود سلول های عصبی گسترده تر شوند، به یکدیگر وصل شده و با یکدیگر از طرق جدیدی ارتباط برقرار کنند، که این عمر منجر به آماده تر شدن کودک برای یادگیری و ظرفیت دانش بالاتر می شود.
  • روانشناسان در دانشگاه ایلی نویز در اوربان – جامپگن مطالعه کردند که ورزش به چه نحوی بر شکل واقعی و عملکرد مغز کودکان تاثیر می گذارد. آنها به این نتیجه رسیدند که کودکان با وضعیت فیزیکی مناسب در چالش های ادراکی و شناختی دارای امتیاز بالاتری بوده است و MRI کودکان نشانگر عقده های پایه مغزی بزرگتری بوده است، که این عامل  بخش کلیدی مغز بوده و بر حفظ توجه و کنترل اجرائی تاثیر دارد، و به عبارت دیگر این عضور بر توانایی هماهنگ کردن اقدامات و تفکرات پیچیده  تاثیر گذار می باشد.
  • یک مطالعه دیگری توسط همین موسسه به این نتیجه رسیده است که کودکان با وضعیت جسمی مناسب هیپو کامپ بزرگتری دارند. در انجام تفکرات و فعالیت های ذهنی پیچیده، نواحی هیپو کامپ و عقده های پایه در ساختار مغزی و عملکرد آن دخالت می کنند.
  • ورش کردن توانایی یادگیری کودکان شما را بالا می برد. در مطالعه سال ۲۰۰۷،  محققان آلمانی به این نتیجه رسیدند که بعد از ورزش، سرعت توانایی یادگیری لغات افراد ۲۰ درصد بیشتر از قبل از انجام ورزش می باشد.
  • ورزش کردن به خلاقیت کمک می کند. موارد آزمایشی سال ۲۰۰۷ به این نتیجه رسیده بود که یک دوره ۳۵ دقیقه ای ورزش با ترمیل، انعطاف پذیری شناختی و ادراکی کودک، توانایی مغز به تغییر فکر و ایجاد خلاقیت و تفکرات مبتکرانه را بهبود می بخشد.
  • فعالیت هایی که شامل تعادل و پرش می باشد، همانند طناب پرش، منجر به تقویت سیستم دهلیزی می شود و در نهایت به اگاهی فضایی و هوشیاری ذهنی می انجامد. این عامل منجر به ایجاد چارچوبی برای یادگیری و دیگر مهارت های آکادمیک در کودک می شود.
  • بر اساس اکثر مطالعات صورت گرفته، استرس بر توانایی ذهن کودک تاثیر منفی دارد. ورزش با درگیر کردن ذهن در هوموستاز (خود پایداری) منجر به کاهش استرس شده و همچنین عامل توازن در سیستم های اندام، الکتریکی وشیمیایی بدن می شود. تاثیر آن همانند تجویز داروی ضد افسردگی می باشد.
  • مطالعات صورت گرفته در دانشگاه ایلی نویز بیانگر یک رابطه قوی ما بین امتیاز تناسب اندام و موفقیت علمی و آکادمیک در بین کودکان در مدرسه ابتدایی بوده است.
  • یک مطالعه صورت گرفته توسط موسسه آپن هیمر بیانگر این بوده است که کودکانی که در ورزشهای سازمان دهی شده شرکت می کنند، اعتماد ، کار گروهی و رهبری را یاد می گیرند. هشتاد و یک درصد از زنانی که مسئولیت های اجرایی دارند در فعالیت های اروبیک شرکت می کرده اند.
  • یک مطالعه که در سوئد صورت گرفته بود، بیان می دارد که سازگاری قلبی- عروقی ، با شناخت در دوران بزرگسالی دارای ارتباط است. این مطالعه فرض می کند که تمرینات اروبیک و هوازی ، عامل ها و پروتئین های رشد خاصی را تولید می کند که منجر به تهییج و تحرک مغز می گردد.
  • ورزش منجر به تقویت قدرت، انعطاف پذیری و استقامت کودک شما می گردد. این امر به کودک شما اعتماد به نفس میدهد تا در چالش ها و مبارزات فیزیکی مربوط به دوران کودکی، همانند توانایی گرفتن اتوبوس مدرسه، حمل کتاب های سنگین و خم شدن به منظور بستن کفش خود، شرکت کند.

در زیر نکات مربوط به فعال کردن بچه ها بیان شده است:

  • با فعال بودن، برای کودک خود الگویی باشید. پیاده روی، دو، دوچرخه سواری یا ورزش کردن را به دفعات زیاد انجام دهید. استر ون اسلویجس از دانشگاه کمبریج از پزشکی بالینی، که مطالعه ای در این زمینه انجام داده است، بر این باور است که والدین از سه طریق بر روی کودکان تاثیر می گذارند – از طریق ایفای نقش الگوها، ازطریق کمک به آنها برای فعال بودن و از طریق فعال بودن همراه با آن ها.
  • داشتن شرایط جسمی مناسب را یک اولویت در محیط خانه قرار دهید. برای تماشای تلویزیون، انجام بازی های ویدئویی و اینترنت محدودیت قرار دهید.
  • سرگرمی های تناسب اندام ایجاد کنید. با کودک خود در بازی های تفریحی یا بازی هایی که کودک شما دوست دارد ، مشارکت کنید. همچنین، برای انجام ورزش های محلی و سنتی برای بچه خود محدودیت قائل نشوید.
  • کودک خود را تشویق به پیاده روی کنید. در صورتی که شما و کودک شما به جایی می روید و می توانید به صورت پیاده به آن محل بروید، از ماشین استفاده نکنید. دنبال فرصت هایی برای پیاده روی باشید، به دنبال مکان هایی برای پیاده روی باشید همانند تفرج گاه ها، و همچنین از پله های صعودی و پیاده روی استفاده نمایید. عضلات بچه های خود را با پیاده روی تقویت کنید. کودک خود را به گونه ای تربیت کنید که از پیاده روی استفاده کند و این کار را دوست داشته باشد. این کار در طول زندگی کودکتان برای وی مفید و سودمند خواهد بود.
  • کودک خود را به دو تشویق کنید. شادی و خوشحالی ناشی از پیاده روی آرام را به وی یاد دهید. همراه با کودک خود بدوید یا به همراه دوستان و بستگان ، این کار را به فعالیت اجتماعی تبدیل کنید.
  • کودک خود را تشویق نمایید تا از چرخ ها استفاده نماید. چرخ های ماشین منظور ما نمی باشد، ولی دوچرخه ها، اسکوتر، رولر بلدز یا تخته اسکیت استفاده کنید ( مطمئن شوید که آنها دارای حفاظت کامل ، همانند کلاه ایمنی، پد (محافظ) آرنج و شلوار بلند باشند). در روز تولد بعدی کودکتان، یکی از این موارد را به جای بازی های ویدوئی دیگر به وی هدیه دهید.
  • بچه خود را تشویق به رقص و حرکات موزون کنید. رقص یکی دیگر از فعالیت هایی است که نسبت به ورزش های مرسوم و رایج، کودک از آن لذت بیشتری می برد.
  • تشویق کنید که در بعضی از رقابت ها شرکت کند. اگر کودک شما اعضای خانواده دیگر یا دوستان دیگری دارد، آنها را به روشی رقیب هم کنید که سرگرم کننده بوده و با هم رقابت کنند. برای مثال، مسابقه دو وجود دارد ( برای کودکی که سن کمتری دارد، فاصله کمتری تعیین کنید)، ولی شما می توانید به فکر بازی های خلاق دیگری باشید ، همانند مواردی که آنها می توانند پرش ، طناب بازی و … را انجام دهند.
  • به طور منظم برای گردش بیرون بروید. یک پیاده روی انجام دهید. یک پارک در نزدیکی خانه خود پیدا کنید. از بیرون لذت ببرید. یادتان باشد که یک توپ یا فریز بی با خودتان بیاورید.
  • در مورد یک زندگی فعال بیش از حد سخت گیر نباشید. اگر چه یک نظم مرتبط در مورد فعالیت ها بهترین مورد است، ولی کامل بودن هدف شما نیست. زمانی که بچه شما یک روز شلوغ و خسته کننده ای داشته باشد، سعی کنید او را به انجام بهترین فعالیتی که می تواند انجام دهد، مجبور کنید، ولی در صورتی که این کار امکان پذیر نباشد، برنامه های طولانی را برای روزهایی برنامه ریزی کنید که وقت و زمان بیشتری داشته باشید.
  • والدین بچه ها باید در بازی هایی همانند فوتبال، مواظب بچه ها باشند. دکتر رابرت کانتو، رئیس دپارتمان جراحی در بیمارستان امرسون و رئیس مشترک مرکز مطالعه تراماتیک ان سفالو پاتی در بخش پزشکی دانشگاه بوستون ، بر این عقیده است که کودکان زیر ۱۴ سال نباید در ورزش های درگیرانه و دارای برخورد شرکت کنند. نوجوانانی که در بازی های دارای برخورد شرکت می کنند، اغلب دارای شرایط برای نشان دادن علائم انسفاپولوتی مزمن یا CTE بعد از برخورد داشتن هستند، که یک بیماری هست که بر عملکرد ذهن تاثیر منفی دارد و از طریق ضربه هایی که بر سر وارد می شود، ایجاد می شود. علائم شامل تغییرات شخصیتی، از دست دادن حافظه ، افسردگی و حتی جنون و دیوانگی می باشند.

منبع : تاثیرات ورزش بر روی مغز کودکان

خلّاقیت

خلّاقیت عبارت از داشتن توانایی لازم برای ایجاد یا مطرح کردن یک چیز جدیدی می باشد که در گذشته وجود نداشته است؛

این مورد جدید می تواند عبارت از یک راه حل جدید برای یک مسئله، یک روش یا ابزار جدید، یا یک شئی هنری یا فرم جدیدی باشد.

ویژگی های شخصیتی افراد خلّاق

مطالعات صورت گرفته نشان دهنده مرتبط بودن یک سری از ویژگی های شخصیتی با بهره وری یا بارآوری خلّاقانه بوده اند.

یکی از این ویژگی ها عبارت از استقلال می باشد: افراد خلّاق تمایل دارند تا در تفکرات و اقدامات خودشان مستقل و ناموافق باشند.

مورد مهم دیگری که در شخصیت این افراد وجود دارد عبارت از تسلط داشتن در یک حوزه خاص است (این حوزه عبارت از حوزه فعالیت یا دانشی می باشد که به توانایی سطح بالا نیاز دارد).

برای مثال مخترعانی همانند استیو جابز و استو وزنیاک (Steve Jobs and Steve Wozniak) در حین بکارگیری دانش کامپیوتر خودشان در طراحی Apple II، از طریق بکارگیری کامپیوتری در افراد و همچنین تجارت ها منجر به ایجاد یک انقلابی در صنعت کامپیوتر شدند.

یک طراح مد فرانسوی به اسم کوکو چنل (Coco Chanel) از طریق طراحی لباس های ساده و شیک، منجر به ایجاد یک تغییر دائمی در نحوه لباس پوشیدن زنان شد.

از طرف دیگر، این امکان وجود دارد که افراد خلّاق توانایی یکسانی در تمامی حوزه های مربوط به قابلیت های انسانی نداشته باشند.

(یک مورد استثنای قابل توجه عبارت از لئوناردو دا وینچی (Leonardo da Vinci) بود که موفقیت هایش در هنرهای تجسمی، علم مکانیک و طراحی نشان داد که این فرد در حوزه های مختلفی دارای استعداد خارق العاده است).

برخی از افراد خلّاق به یک اختلال، تناقض و عدم تعادل خاص علاقمند هستند (دلیل این موضوع می تواند عبارت از به چالش کشیده شدن آنها در نتیجه عدم تقارن و هرج و مرج باشد).

برخی از این افراد یک شناخت عمیق، گسترده و انعطاف پذیر استثنائی نسبت به خودشان دارند. سایر افراد خلّاق عبارت از رهبران باهوشی می باشند که نسبت به مشکلات حساسیت زیادی دارند.

وزنیاک، استیو؛ جابز، استیو

استیو وزنیاک (سمت چپ) و استیو جابز (سمت راست) به عنوان مختران Apple I در سال 1976

تفکرات مخالف با آداب و رسوم که در برخی مواقع در افراد خلّاق مشاهده می شود، می تواند نشان دهنده مقاومت این افراد در برابر فرهنگ پذیری باشد و این مورد می تواند به عنوان مورد مقتضی ماهیت بنیادی منحصر به فرد یک فرد در نظر گرفته شود.

در واقع استقلال یکی از جنبه های مهم فرآیند خلّاقانه می باشد؛ افراد خلّاق در اغلب مواقع می توانند به تنهایی کار کنند و همچنین متمایل به بیان کردن ایده ها یا انجام دادن کارهایی باشند که ممکن است سایر افراد آنها را به عنوان موارد رادیکال و افراطی در نظر بگیرند.

با این وجود، این نکته باید یادآوری شود که یک سبک زندگی نامقلّد یکی از موارد مهم مربوط به خلّاقیت نمی باشد؛

درواقع اغلب افراد خلّاق دارای زندگی های کاملا عادی هستند و استقلال خودشان را بیشتر در ایده های غیرمرسوم و کار خودشان نشان می دهند.

ویژگی دیگر افراد خلّاق عبارت از درون نگری آنها می باشد. در حالیکه این موارد نشان دهنده نبود مهارت های اجتماعی نمی باشند، ولی این نتیجه گیری صورت گرفته است که افراد خلّاق تمایل دارند انعکاسی و درون نگر باشند؛

این افراد بیشتر متکی به درک خودشان هستند و به منظور اطلاع یافتن از ویژگی ها و پاسخ های خودشان، وابستگی کمتری به تعاملات خودشان با سایر افراد دارند.

سومین ویژگی مهم افراد خلّاق عبارت از حس کنجکاوی و تمایل این افراد نسبت به پیدا کردن مشکل می باشد. به نظر می رسد که افراد خلّاق به پیدا کردن یک مورد جدید و توانایی لازم برای ارائه کردن سوالات منحصر به فرد نیاز دارند.

برای مثال روان شناسان آمریکایی به اسم های روبرت استرنبرگ و تاد لوبارت (Robert Sternberg and Todd Lubart) در کتاب تحریک کردن افراد به جنگ (Defying the Crowd(1995)) ویژگی های ترکیبی استقلال و حل مسئله را با خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا در “بازار ایده ها” مرتبط دانسته اند.

در واقع این افراد بیان کردند که افراد خلّاق یک نیاز منحصر به فرد را شناسایی می کنند (احتمالا یک مشکل یا فرصتی را شناسایی می کنند که هیچ فرد دیگری آن را تشخیص نداده است). این مرحله عبارت از مرحله “خرید با قیمت پایین” می باشد، چرا که در حالت معمول شامل رد کردن یک راه حل عمومی و شناخته شده و مطرح کردن یک راه حل عجیب و غریب یا یک ایده ای می باشد که تا بحال بیان نشده است.

زمانیکه افراد خلّاق یک راه حل خلّاقانه را پیدا می کنند، شروع به فروختن این مفهوم و راه حل به سایر افراد می کنند.

این پروسه می تواند در کارهای مخترعانی همانند مارگارت نایت (Margaret Knight)، به عنوان یک فردی که یک سری از ابزارهای خانگی و صنعتی را طراحی کرد.

خلّاقیت

رایموند کورزویل (Raymond Kurzweil)، به عنوان فردی که اسکنرهای متن و نرم افزار تشخیص صدا را طراحی کرد و دین کامن (Dean Kamen) مشاهده شود که اختراعات بی شمار این فرد شامل ابزارهای پزشکی، سیستم های خالص سازی آب و IBOT (یک ویلچر دارای موتور) می باشد.

هوش سطح بالا از جمله ویژگی های رایج افراد خلّاق می باشد؛ هر چند که این افراد می توانند همانند سایر افراد یک دیدگاه عقلایی نسبت به مشکلات زندگی داشته باشند، ولی نیروی عقلایی این افراد صرف درک مستقیم یا سایر تاثیرات ظاهرا غیرعقلایی نمی شود.

همچنین بیشتر مطالعات صورت گرفته در زمینه ارتباط مابین خلّاقیت و هوش نشان داده اند که برای داشتن یک خلّاقیت قابل توجه، هیچ نیازی به هوش عمومی بیش از حد وجود ندارد.

یافته هایی همانند این مورد بیان شده منجر به ایجاد یک مدل “آستانه ای” از هوشیاری و خلّاقیت شده است که بیان می دارد هوشیاری بالاتر از یک سطح خاص رابطه کمتری با خلّاقییت دارد (در واقع به این معنا می باشد که یک فرد دارای سطح هوش بالا، ممکن است دارای درجه خلّاقیت سطح بالا  نباشد).

این نتیجه گیری دلالت بر این دارد که ممکن است هوش یک سری محدودیت هایی را بر روی مقدار اطلاعاتی اعمال کند که فرد می تواند یاد بگیرد و حفظ کند؛

این در حالی است که تفکر خلّاقانه می تواند یک انعطاف پذیری مورد نیاز را برای ایجاد ایده های اصیل ایجاد کند.

در برخی مواقع مابین تفکر همگرا (استدلال تحلیلی که از طریق آزمون های هوش اندازه گیری می شود) و تفکر واگرا (که از طریق غنی بودن ایده ها و اصیل بودن تفکرات مشخص می شود) یک ارتباطی وجود دارد.

هر دو این موارد برای عملکرد خلّاقانه ضروری هستند، هر چند که درجه هر یک از آنها بر اساس وظیفه یا شغل تغییر می کند (این بدان معنا است که ریاضی دانان ممکن است تفکر همگرای بیشتری نسبت به تفکر واگرا داشته باشند؛

این وضعیت در مورد یک فرد هنرمند کاملا معکوس است).

آزمایش های روان شناختی صورت گرفته در حوزه های انگیزه و یادگیری نشان دهنده قدرت نو بودن به عنوان یک مورد ایجاد کننده اقدام می باشد.

این مورد ریشه در کشش ها و قدرت هایی دارد که مابین نظم یک زندگی روزمره و وقفه هایی وجود دارد که احتمال صورت گرفتن یک تجربه جدید را فراهم می کنند.

مطالعات روان شناختی صورت گرفته بر روی افراد دارای خلّاقیت بالا این قدرت و کشش را به صورت دوگانگی هایی همانند هوش و کشف، هوشیاری و ناهوشیاری، سلامت روانی و اختلال روانی، موارد مرسوم و موارد غیرمرسوم و بدیع و پیچیدگی و سادگی نشان داده اند.

سایر ویژگی های افراد خلّاق از طریق یک روان شناس آموزشی ایالات متحده به اسم ای پائول تورنس ( E. Paul Torrance) مشخص شده است.

این موارد شامل سیّالیت یا توانایی فکر کردن در مورد ایده های مختلف به صورت سریع، انعطاف پذیری یا توانایی استفاده از ایده ها و ابزارها به صورت های غیرمعمول و اصالت یا توانایی در نظر گرفتن ایده ها و نتایج جدید می باشند.

تورنس و همکارانش در سال 1966 یک ابزاری را برای ارزیابی هوش اختراع کردند که به عنوان آزمون تورنس برای تفکر خلّاقانه (Torrance Test of Creative Thinking یا TTCT) نامیده می شود که تمامی این مهارت ها را شامل می شود.

TTCT به یکی از ابزارهایی تبدیل شده است که در سطح گسترده ای به منظور اندازه گیری خلّاقیت به کار گرفته می شود.

 نتایج مطالعات تورنس بعد از 7، 12 و 22 سال این رهیافت را بیشتر حمایت کرد و این گذر زمانی نشان داد که TTCT یکی از معتبرترین آزمون های خلّاقیت می باشد.

منبع : کانون مشاوران ایران

هفت راه برای ایجاد و افزایش خلاقیت در کودکانتان

بسیاری از مردم گمان می کنند که خلاقیت یک ویژگی بالفطره و ذاتی است که کودکان آنها در هنگام تولد می توانند این ویژگی را داشته باشند یا فاقد آن باشند.

همانگونه که همۀ کودکان از سطح هوشی یکسانی برخوردار نیستند همۀ آنها نیز میزان خلاقیت یکسانی ندارند، اما در واقع خلاقیت بیشتر نوعی مهارت است تا یک ویژگی بالفطره و ذاتی و ارتقای سطح آن در کودکان نوعی مهارت برای والدین محسوب می شود، زیرا خلاقیت می تواند کلید موفقیت در هر زمینه ای باشد که ما مشغول فعالیت در آن هستیم.

خلاقیت یک عنصر کلیدی در سلامتی، شادی و هم چنین هستۀ اصلی در تمرین کردن و کار با کودکان است. خلاقیت تنها محدود به حوزه های هنری و موسیقایی نمی شود بلکه وجود خلاقیت برای فعالیت در زمینه هایی مثل علوم تجربی، ریاضیات نیز ضروری است و حتی به نوعی با سطح هوش اجتماعی و هیجانی نیز مرتبط می باشد. افراد خلاق اکثرا انعطاف پذیرتر هستند و از پس مشکلات به راحتی بر می آیند و این ویژگی آنها را قادر می سازد که خود را با پیشرفت های تکنولوژی راحت تر منطبق کنند و از مزایایی امکانات جدید بهره مند شوند.

بسیاری از محققان معتقدند که تجربه های کودکی ما به صورت بنیادی مانع گسترش و توسعه ی خلاقیت در وجودمان شده است. کمپانی های تولید کنندۀ اسباب بازی و سرگرمی ها شخصیت کودکان را به شکلی از پیش ساخته شکل داده است بطوری که با تصاویر و طرح ها تصور را مانع می شوند. کودکان دیگر نیازی به تصور یک شمشیر و یک بازی ندارند آنها می توانند جنگ ستارگان بازی کنند که در آن همۀ روش ها و نقش ها از پیش تعیین شده است.

در اینجا ایده هایی را برای افزایش سطح خلاقیت در کودکان ارائه می کنیم:

منابعی را که کودکان برای بروز خلاقیت خود به آن نیاز دارند فراهم کنید.

منبع اصلی در اینجا زمان است. کودکان به زمان زیادی برای برای بازی های بدون ساختار، کودک محور و تصوری نیاز دارند که این مسئله هیچ وابستگی ای با داشتن ابزارهای تجاری و اسباب بازی های مختلف ندارد. فضا نیز هم چنین یکی از منابعی است که کودک شما به آن نیاز دارد. اگر که شما نسبت به توده های خلاقانه در جا جی خانه حساس هستید هستید مکان مشخصی را در اختیار کودکتان قرار دهید تا بتواند وسایل خود را در هم بریزد مثل اتاق کوچکی که در آن لباس عوض می کنید و یا مکانی در گاراژ برای نقاشی کشیدن و یا گوشه ای از اتاق پذیرایی برای لگوها.

اگر دفعه ی بعد کسی تمایل داشت که هدیه ای برای کودکتان بخرد و از شما پیشنهاد خواست از او بخواهید که وسایل هنری، دوربین های ارزان قیمت و یا مصالح ساختمانی بخرد و این ها را در دسترس در سطل اسباب بازی ها قرار دهید که کودکتان بتواند با آنها به راحتی بازی کند.

خانه خود را با آزمایشگاهی برای ایجاد خلاقیت تبدیل کنید،

علاوه بر این شما برای ایجاد محیط های خلاقانه، نیاز دارید که یک اتمسفری و جو خوب برای پرورش خلاقیت ایجاد کنید.

به دنبال حجم بالایی از ایده های مختلف و متفاوت برای افزایش خلاقیت باشید اما اجازه بدهید که کودکانتان ایده هایی را که به ذهنشان می رسد به راحتی مطرح کنند. برای مثال شما می توانید برای تعطیلات آخر هفته ی کودکتان فعالیت ها و ایده های مختلفی داشته باشید و کودکتان را تشویق کنید که فعالیت هایی را که قبلا انجام نداده است برای اولین بار انجام دهد. مشخص نکنید که کدام فعالیت عملی و یا کدام غیر عملی است و اینکه کدام تصمیم بهترین و یا کدام یک بدترین است.

تمرکز فعالیت های خلاقیتی باید روی روی فرآیند باشد: فرآیند تولید ایده های جدید.

کودکان را برای انجام کارهای اشتباه و شکست خوردن در آنها تشویق کنید. کودکانی که مدام ترس از شکست و مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران را دارند نمی توانند افکار خلاقانه خود را پرورش دهند و آنها را در سطحی محدود نگه می دارند. اشتباهاتی را که خود اخیرا تجربه کرده اید با آنها در میان بگذارید تا آنها بدانند که اگر مرتکب اشتباهی شدند چندان مسئله ی بزرگی نیست و این ممکن است برای هر انسانی اتفاق بیفتد. خندیدن به خود زمان شکست یکی از عادات شاد زیستن است.

ابتکارات و یا خلاقیت ها را جشن بگیرید. دیوارهای خانه یا اتاق خود را با پوسترها و تصاویر هنری بپوشانید. با کودک خود دربارۀ هنرمندان، موسیقی دان ها و دانشمندان مورد علاقه ی خود صحبت کنید. اگر از تماشای یک اثر هنری و معماری و یا گوش دادن به موسیقی خاصی احساس اشتیاق و علاقه می کنید دربارۀ آن با کودکتان صحبت کنید.

از تکنولوژی های جدید مثل توئیتر و یا دیگر شبکه های اجتماعی استقبال کنید تا کودک شما بتواند به راحتی انتخاب کند، نه اینکه از آنها بترسد و کناره گیری کند.

 به کودکتان آزادی و استقلال عمل دهیدتا بتواند ایده های خود را بیان کند و کاری که می خواهند را انجام دهند.

در واقع به شکلی رئیس مأبانه با آنها رفتار نکنید. سعی کنید ترس خود را از اینکه ممکن است آنها توسط آدم راباها ربوده شوند و یا به دانشگاه معتبری راه پیدا نکنند متوقف کنید. احتمال اینکه انها توسط آدم رباها ربوده شوند بسیار پایین است و رفتن به یک دانشگاه معتبر لزوما به معنای موفقیت فرزند شما نیست!

محدود کننده های بیرونی در صحبت کردن می توانند باعث عدم انعطاف در فکر کردن شوند. طی یک مطالعه، حتی توصیف اینکه چگونه تکلیف انجام شود میزان راه های خلاقانه که کودک برای انجام تکلیف نیاز داشت را کاهش دادند.

کودکان را برای خواندن کتاب های لذت بخش و شرکت در فعالیت های هنری تشویق کنید.

زمان تماشای تلویزیون را محدود کنید تا اتاق به فضایی تبدیل کنید برای انجام فعالیت های خلاقانه مثل تمرین یک نمایشنامه، یادگیری نقاشی و یا خواندن کتابی از نویسنده مورد علاقه کودکتان.

به کودکتان این فرصت را بدهید که افکار واگرای خود را بیان کند و یا مخالفت خود را با شما بیان کند.

آنها را تشویق کنید به دنبال راه حل مختلفی برای یک مشکل باشند و آنرا به روش متفاوتی انجام دهند. وقتی آنها یک مشکل را با موفقیت حل کردند از آنها بخواهید راه حل ممکن دیگری نیز برای حل آن مشکل پیدا کنند.

برای اینکه کودکان خلاقیت خود را بروز دهند به آنها جایزه ندهید،

دخالت های تشویقی در فرآیند خلاقیت باعث کاهش کیفیت و عدم انعطاف پذیری افکار خلاقانۀ کودکان می شود.

به کودک اجازه دهید فعالیت های خلاقانۀ خود رابه صورت غریزی و آزادانه بروز دهند و آنها را عملی کنند، نه اینکه شما برای  انجام عملی خلاقانه مثل نواختن پیانو جایزه ای تعیین کنید و او با انگیزۀ دستیابی به جایزه این کار را انجام دهد. اجازه دهید او کاری را انجام دهد که از آن لذت می برد.

سعی کنید نسبت به اینکه هدف کودک شما چیست و در نهایت به چه چیزی می خواهد برسد اهمیت کمتری بدهید.

و تاکید بیشتر شما بر روی فرایند باشد تا محصول. در واقع فرایند مهم است تا محصول نهایی.

یکی از راههایی که شما می توانید مورد بالا را عملی کنید پرسیدن سوال هایی از قبیل آیا از انجام این کار لذت می بری؟ آیا این کار را به اتمام رساندی؟ چرا انجام کار برای تو لذت بخش است؟

منبع: کودک و نوجوان