نوشته‌ها

آماده کردن کودک برای تولد فرزند دوم

همیشه تولد فرزند دوم و حسادت فرزند اول به دوم، برای والدین دلهره ای ایجاد می کند که چگونه فرزند اول را با این شرایط یا به نوعی چالش مواجه کنند و چه رفتارهایی را انجام دهند. در این مقاله به بررسی این موضوع پرداخته و چند روش رفتاری برای والدین نیز ذکر شده اند:

با باردار شدن مادر و انتظار برای فرزند دوم، مادر باید به طور ساده و قابل فهم در مورد تولد نوزاد، با کودک، گفت و گو کند اما آن چه مهم است، این که دربار ه ی آن نباید زیاده روی کند و این اطلاع را نیز نباید زود به کودک بدهد زیرا تصور کودک نسبت به زمان، با تصور بزرگسالان متفاوت است. یک ماه ممکن است از نظر کودک، بسیار طولانی باشد؛ بنابراین، اگر مادر ۶ ماه پیش از تولد نوزاد، با کودک خود درباره ی نوزاد جدید صحبت کند، برای کودک، صبرکردن در این مدت، خسته کننده است. اگر کودک به علت بزرگ شدن شکم مادر و تغییرهایی که در مادر به وجود آمده، از او سؤال کرد، باید در مورد نوزاد و تولد او، با کودک حرف زد.

اگر کودک در مورد حاملگی مادر و تولد نوزاد و داشتن خواهر یا برادری سؤالی نکرد، بهترین موقعِ گفتن و توضیح دادن برای کودک، همان چندماه آخر دوران حاملگی ست. مادر باید در مورد نوزاد جدید، به زبانی ساده و قابل فهم و دور از اصطلاح های پزشکی با کودک صحبت کند. به او نگویید که با تولد نوزاد جدید، زندگی شادی خواهیم داشت و نوزاد سبب شادی، تفریح و سرگرمی همه ی ما خواهد بود زیرا چنین نخواهد بود! بلکه به او بگویید: «نوزاد بسیار کوچکی خواهیم داشت که نمی تواند راه برود، گریه زیاد م یکند، باید به او شیر بدهیم و از او مراقبت کنیم تا بزرگ شود.

اگر کودک به حد کافی بزرگ است، زمانی که برای خرید وسایل و لوازم نوزاد به بازار می روید، کودک را با خود ببرید و او را در هنگام خرید، شرکت دهید. او از شرکت کردن، احساس خوشحالی خواهد کرد اما زمانوخرید شما با کودک، باید بسیار کوتاه باشد تا خسته نشود. هنگام خرید لوازم، برای کودک نیز چیزی بخرید تا احساس نکند که با تولد نوزاد جدید، کنار گذاشته شده است.

از طرفی دیگر، کودک نباید احساس کند آن چه در گذشته متعلق به او بوده مانند تختخواب، صندلی، اسباب بازی و… از او گرفته و به نوزاد جدید داده می شود؛ اگر قرار است گهواره یا تخت کودک برای استفاده ی نوزاد اختصاص یابد، پدر و مادر ابتدا باید برای کودک، تخت جدیدی تهیه نمایند و سپس تخت او را مورد استفاده ی نوزاد جدید قراردهند.

زمانی که مادر برای زایمان و تولد نوزاد به بیمارستان می رود:

چون زمان ماندن مادر در بیمارستان، اغلب کوتاه است، بنابراین نگه داری کودک در خانه  پرستاری او باید به وسیله ی پدر یا افرادی که با کودک نزدیکی داشته اند، انجام گیرد. اگر مادر، مدت زمان کوتاهی در بیمارستان خواهد ماند، بردن کودک به بیمارستان، ضرورتی ندارد و دیدن و آشناشدن کودک با نوزاد تازه متولدشده، بهتر است که پس از بازگشت مادر به خانه و در خانه صور ت گیرد. پس از آوردن نوزاد به خانه، کودک بزر گتر را به اتاقی دیگر یا به خانه ی پدر و مادربزرگ نفرستید، زیرا کودک احساس خواهد کرد که متولدشدن نوزاد، تغییری در پرستاری اش به وجود آورده و او را از محیط قبلی خود و دامان مهر و محبت مادر، دور کرده است.

آوردن نوزاد به خانه و پیدایش حس حسادت در کودک بزر گتر:

زمانی که نوزاد به خانه آورده م یشود، چون مورد توجه همه قرارمی گیرد و دوستان و اقوام، هریک او را در آغوش می گیرند و حتی برایش هدیه می آورند، بنابراین، کودک احساس می کند که ای کاش من هم نوزاد بودم و عکس العمل او ممکن است ب هصورت رفتار کودک شیرخوار باشد؛ او ممکن است در شلوار خود ادرار کند یا در حالی که درگذشته خوب حرف می زده، مانند کودکانی که تازه یاد گرفت هاند کلم هها را ادا کنند، حرف بزند.

برخی از کودکان هنگامی که مادر، نوزاد خود را شیر می دهد، از روی حسادت، به شیرخوردن از شیشه شیر تمایل پیدا می کنند و با گریه کردن، از مادر می خواهند که شیر را از شیشه شیر به آنان بدهد، درصورتی که خوردن شیر از شیشه را در گذشته ترک کرده بودند. مادر نباید احساس کند که کودک با خوردن شیر از شیشه ی شیرخوری، مشکلی به وجود خواهد آورد و نباید با ای نکار، مخالفت کند و چیزهای دیگری مانند شکلات و شیرینی به او بدهد که راضی اش نماید. تمایل کودک به خوردن شیر از بطری شیرخوری، چند هفت های بیش تر ادامه نخواهد یافت.

گاهی اوقات ممکن است از روی ناراحتی و حس حسادت، اسباب بازی یا شیء را به طرف نوزاد پرت کند که مادر به طور معمول، در چنین حالتی نسبت به عمل کودک، پرخاش کرده و او را سرزنش می کند و سرزنش کردن و عصبانیت مادر، حس حسادت کودک را عمیق تر و شدید تر خواهد کرد. مادر نه تنها باید نوزاد را از مخاطره ها حفظ کند، بلکه باید کودک بزر گتر خود را نیز دریابد. مادر باید به کودک بگوید: «ما همگی دوستت داریم اما چون این خیلی کوچک است، باید مراقبش باشیم. تو هم باید کمک کنی تا با همدیگر بزرگش کنیم. »

شدت حسادت کودکان نسبت به نوزاد شیرخوار به طور معمول در سنین کم تر از ۵ سالگی، به بیش ترین حد خود می رسد، زیرا کودک در این سن هنوز وابسته به پدر و مادر است و به خارج از خانه وابستگی ندارد اما زمانی که کودک به سن ۶سالگی یا پس از آن رسید، خود را به تدریج از پدر و مادر دور م یکند و علاقه و دوستانی در خارج از محیط خانه به دست خواهد آورد.

رفتار پدر و مادر با کودک بزر گتر باید چگونه باشد؟

زمانی که نوزاد تازه متولد شده به خانه آورده م یشود، مادر نباید هیچ گونه تغییری در رفتار خود نسبت به کودک بزرگ تر ب هوجود آورد؛ گرچه مادر به علت زایمان، ضعیف، خسته و حتی بی حوصله شده اما تا حد امکان باید سعی کند با کمک پدر، زندگی روزمره و روابط و رفتار قبلی خود را با کودک حفظ نماید. زمانی که کودک ببیند تمام توجه و علاق هی مادر به نوزاد جلب می شود و نوزاد مدام در آغوش مادر است و او بلاتکلیف و سرگردان است، حس حسادت در او به وجود خواهد آمد. اگر برای پدر امکان دارد، می تواند کودک را با خود به محل کارش ببرد تا در خلال روز با پدر مشغول باشد.

سپردن کودک به کودکستان نیز برای او سرگرم کننده خواهد بود. اگر شغل پدر اجازه نمی دهد، می تواند در ساعت های بیکاری خود، کودک را برای خرید، دیدن دوستان و گردش، به بیرون از خانه ببرد. کودک بزرگ تر اغلب از مادر اجازه می خواهد تا نوزاد را بغل کند. مادر از ترس این که نوزاد ممکن است از بغلش بیفتد، به طور معمول اجازه نمی دهد. اگر کودک روی فرش یا روی تختخواب بنشیند و نوزاد را در آغوش بگیرد، امکان افتادن نوزاد وجود نخواهد داشت؛ بنابراین، مادر باید به دفعات اجازه دهد که او نوزاد را در آغوش بگیرد؛ این کار موجب می شود حس حسادت و تنفر کودک نسبت به نوزاد کاهش یابد.

می توان در پرستاری از نوزاد و در دوران شیرخواری، از کودک بزرگ تر درصورت تمایل او بهره جست؛ این عمل موجب م یشود حس حسادت، به دوستی تبدیل شود. اگر هدیه هایی از طرف دوستان برای نوزاد آورده می شود، بهتر است پدر و مادر ترتیبی دهند که برای کودک بزرگ تر نیز هم زمان هدایایی آورده شود تا او احساس کمبود نکند.

به او یاد آوری کنید که زمانی خود او هم نوزاد بوده و همین کارها را برای او هم انجام م یدادید و هر نوزاد به این سن و سال به این کمک ها و محبت ها نیاز دارد.

عکس های دوران نوزادی و زمان تولدش را به او نشان دهید و توجه او را به محبت ها و هدایایی که در آن زمان برای او هم انجام می دادید، جلب نمایید.

فعالیت هایی را برای فرزند بزرگترتان در نظر بگیرید که قادر به انجام دادن آن ها است و او را از فرزند دیگر مجزا میک‏ند و بدین وسیله این پیام را به او بدهید که دیگر بچه نیست و بزرگ شده است.

او را در آغوش بگیرید و به او محبت کنید، با او بازی کنید، برایش کتاب داستان بخوانید و فعالیت هایی را انجام دهید که مناسب سنش است.

به طور کلی و در نتیجه می توان گفت، اول مادر باید به کودک بزرگ تر بفهماند که او نیز مورد علاقه و محبت خانواده است. دوم آن که کودک ۲ ساله را باید عادت داد که تنها بخوابد و بازی کند تا کمتر با مادر تماس داشته باشد و از محبت مادر به نوزاد جدید ناراحت نشود. سوم آن که مادر به کودک بفهماند در مواظبت و محبت با نوزاد برابر است. مادرانی که برای کودک قصه می گویند و نوزاد را نیز نوازش می کنند به نحو قابل ملاحظه ای مانع از بروز حسادت در آنان می شوند.

چهارم آن که حیوان مورد علاقه ی کودک حسود را در اختیارش قرار دهند تا کمی از حسادت های او جلوگیری شود. به طور خلاصه، همانطور که گفته شد در قسمت علل، حسادت اغلب محصول موقعیت خانوادگی به ویژه نگرش مادر و روش های انظباطی اوست. لذا مادران باید از توجه بیش از حد (زیاد و یا کم) نسبت به فرزندان خویش احتراز جویند و از به کار گرفتن شیوه های انظباطی ناهم آهنگ و ناهمخوان که هر دو از عوامل تشدیدکننده ی حسادت هستند، بپرهیزند[۱].

منبع: آماده کردن کودک برای تولد فرزند دوم