تعیین حد و مرز در رابطه عاطفی
حد و مرز در رابطه عاطفی به این منظور مشخص می شوند که به افراد دیگر نشان بدهید چه چیزهایی مورد قبول شما نیست و چه چیزهایی مورد قبول شماست. این مرزها در واقع تعادل زندگی شما را حفظ میکنند و باعث می شود از آسیب های احتمالی دیگران جلوگیری شود.
اگر برای زندگی خود مرزی قرار ندهید احترام شما و اطرافیان شما به خطر خواهد افتاد. شما با دلرحمی نابجای خود, افراد زورگو و نامحترم را به زندگی خود وارد می کنید.
حد و مرز در رابطه عاطفی
نشانه های عدم مرزبندی در زندگی
۱_ وقتی قلبا دوست دارید نه بگویید بی اختیار می گویید بله.
۲_ برای نه گفتن به درخواستی که نامعقول بوده عذاب وجدان می گیرید.
۳_ برای این که آرامش زندگی خود را حفظ کنید برعکس ارزش های واقعی خود عمل می کنید.
۴_هنگامی که کسی با شما بد رفتار می کند بی اعتنایی میکنید و آن طور که باید از خودتان دفاع نمی کنید.
۵_ برای این که دوست داشته شوید هر گونه تلاشی را انجام می دهید.
۶_به دیگران ایناجازه را می دهید که به شما حرف هایی بزنند و یا در حق شما کارهایی بکنند که قلبا شما را ناراحت می کند.
۷_ از بقیه انتظار دارید بدون این که حرفی بزنید از ناراحتی های شما آگاه شوند.
در کمال تاسف بعضی از افراد فکر می کنند برای این که مورد تایید دیگران باشند لازم است تا همواره در دسترس آن ها باشند و همین موضوع باعث می شود مرزهای شخصی بین آنان وجود نداشته باشد.
اگر تا به امروز عادت کرده اید که خودتان را با شرایط بقیه وفق دهید قطعا اعمال کردن مرزهای شخصی برای شما ترسناک و عذاب آور خواهد بود اما اگر آن را انجام دهید و به آن عمل کنید می فهمید که با گذشت زمان, همه چیز راحت تر خواهد شد و به اصطلاح ارزشش را دارد.
به وجود آوردن مرزهای شخصی
بهتر است از خودتان آغاز کنید : شما در وهله اول لازم است بپذیرید که لایق این هستید که بقیه افراد در مواجهه با شما باید یک سری قوانین را رعایت کنند.
شاید کمی عجیب و غیر قابل باور به نظر برسد اما متاسفانه آدم هایی وجود دارند که خودشان را لایق چنین مرزگذاری نمی دانند.
البته شما باید تفاوت میان درخواست محترمانه و توقع بی قید و شرط را بدانید و اگر کسی از شما درخواست محترمانه ای داشت می توانید با روی باز آن را بپذیرید.
۱٫ حد و مرز در رابطه عاطفی، مشخص کنید که چه نیازهایی دارید :
باید زمان زیادی را برای خود صرف کنید که مشخص شود به چه چیزهایی نیاز دارید. هنگامی که نسبت به خود آگاهی کافی پیدا کنید بهتر میتوانید برای شخصیت خود مرزهایی تعیین کنید.
با شناخت نیازهای خود متوجه می شوید که در چه صورتی خشمگین می شود در چه مواقعی انرژی خود را از دست می دهید و چه موقع احساس افسردگی و ناراحتی می کنید.
بهتر است زمان دقیق این حس و حال ها را در یک دفترچه یادداشت کنید. وقتی چندین روز این موارد را یادداشت کردید متوجه می شوید که اوضاع شخصیتی شما دقیقا به چه صورت است.
مثلا ممکن است خواهر شما انرژی بسیار زیادی از شما تلف کند زیرا او عادت دارد بدون این که از پیش شما را مطلع کند بچه های خود را نزد شما بگذارد و به گردش برود. در این جا بحث بی احترامی باز می شود چرا که نظر شما را نخواسته و در واقع به شما مجال (نه) گفتن را نداده است.
هر کسی حق دارد در برابر درخواست دیگران آری یا نه بگوید.
۲٫ مرز تعیین کنید
اگر قبلا چنین تجربه ای نداشته اید به شما پیشنهاد میکنیم که از مقدار کم شروع کنید. مثلا اگر موضوعی شما را عصبانی میکند بهتر است به روی موضوعی دیگر تمرکز کنید که تهدید آمیز نباشد و عصبانیت شما کاسته شود.
متاسفانه بعضی افراد در حال تعیین مرز با عصبانیت و خشم اینکار را انجام می دهند که در نهایت با مشاجره و شکست مواجه می شوند. شما باید با ثبات اخلاقی کامل این روند را انجام دهید.
۳٫ بیان کردن مرزهایتان
وقتی زمان تعیین مرز بین زن و شوهر از راه می رسد به خود این اجازه را بدهید که تجربه کنید و راحت باشید. برای راحتی کار خود می توانید از سناریوی معمولی یک رفتار نامعقول بهره بگیرید.
مثلا در مثال قبلی نمی توانید به یکباره در خانه تان را به روی خواهرتان ببندید. میتوانید وقتی بچه ها را نزد شما می آورد بچه ها را قبول کنید و از او بخواهید قبل از این که آن جا را ترک کند چند دقیقه بماند تا با هم صحبت کنید.
بعد از این که از او پذیرایی کردید برایش توضیح دهید که تا چه اندازه از دیدن او و فرزندانش خوشحال می شوید ( حتی اگر نمی شوید و به سختی آن ها را تحمل می کنید ) اما احتیاج دارید از قبل نسبت به نگهداری از بچه ها مطلع شوید.
بعضی از افراد تلاش میکنند تا شما را درگیر حس عذاب وجدان کنند تا به هدف خود برسند اما اگر شما به شخصیت خودتان ایمان داشته باشید نمی توانند کاری را از پیش ببرند.
۵٫حس عذاب وجدان خود را شکست دهید
باید کفش های آهنی تان را به پا کنید چرا که مسیر درازی پیش رو دارید و باید شیوه زندگی خود را تغییر دهید البته معمولا افراد در چنین مواقعی دچار حس عذاب وجدان می شوند و نمی توانند به خوبی از شخصیت خود دفاع کنند.
احتمالا اطرافیان شما نسبت به سبک جدید زندگی شما حالت تدافعی می گیرند و موجب می شوند تا بیش از پیش حس عذاب وجدان داشته باشید اما خبر خوب این است که اکثر افراد به این سبک زندگی عادت می کنند و شما را آن گونه که هستید می پذیرند.
۶٫ به خودتان و توانایی هایی که دارید ایمان بیاورید:
شما از هر کسی بهتر می دانید که از زندگی چه می خواهید و چه توانایی هایی دارید.
نباید به کسی اجازه بدهید تا برای زندگی شما تصمیم بگیرد. وقتی شما چنین مرزهایی را تعیین کنید به اطرافیان نشان می دهید که شما تنها فرد تاثیرگذار در زندگی خود هستید.
۷٫ صبور باشید و به راحتی خسته نشوید :
هنگام تعیین حد و مرز در رابطه عاطفی نباید توقع داشته باشید که یک شبه همه چیز تغییر کند. شما در این مسیر به انرژی زیادی احتیاج دارید و نباید با ناامید شدن موفقیت خود را به تاخیر بیندازید.
وقتی اولین مرزهای شخصیتی خود را بنا کنید متوجه می شوید که چه قدرتی به زندگی شما وارد شده است و تا چه اندازه اعتماد به نفس پیدا کرده اید. با این کار اطرافیان شما متوجه می شوند که برای آرامش خود ارزش بسیار زیادی قائل هستید و اجازه نمی دهید هر کسی این احترام را به راحتی از شما سلب کند.
حد و حدود رفاقت
حد و مرز در رابطه عاطفی نحوه برقراری رابطه ی شما با سایرین را مشخص می کند, به عبارت دیگر این حد و مرزها یعنی آنان اجازه ندارند درباره ی یک سری مسائل اظهار نظر بکنند و لازم است حد خود را بدانند.
شاید درباره ی مرزبندی کشورها شنیده باشید. طی این مرزبندی کشورها با هم توافق می کنند تا درباره ورود به کشورشان حریم را رعایت کنند و با مرزبندی فیزیکی کشورها را از هم جدا می کنند. مرزبندی شخصیت نیز به مرزبندی بین کشورها شباهت دارد با این تفاوت که فیزیکی نیست و نمی توان آن را لمس کرد.
شما با مرزبندی کردن از شخصیت و زندگی خود محافظت می کنید و به اطرافیان می فهمانید که اجازه ندارند درباره ی هر موضوعی اظهار نظر کنند و به جای شما تصمیم گیری کنند. مرزبندی روانی را می توان نوعی پیشگیری از بیماری های روحی و روانی نیز دانست.
۹٫ خط قرمزهای خودتان را بشناسید
اگر می خواهید خط قرمزهایتان را مشخص کنید باید درباره مرزهای فکری و احساسی تان جستجو و کنکاش کنید. برای این منظور سعی کتید به واکنش های خود توجه کنید و دقت کنید تا ببینید چه چیزهایی برای شما غیر قابل تحمل هستند.
وقتی به طور کامل این عوامل تنش زا را شناختید یاد میگیرید تا جلوی وقوع آن ها را بگیرید و برای اطرافیان حد و مرزی مشخص کنید که از آن پیشامد جلوگیری کنید.
موضوع مهمی که در این بین پیش می آید این است که نباید حد و مرز های خود را با حد و مرزهای اطرافیان مقایسه کنید چرا که این حد و مرزها از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود و ممکن است چیزی دغدغه شما باشد که دغدغه برادرتان نیست.
گاهی اوقات ممکن است ندانید بعضی از موضوعات موجب رنجش شما می شوند چرا که آن موضوع در ناخودآگاه شما نهفته می باشد.
به عنوان مثال تصور کنید که شغلی را که همیشه آرزویش را داشتید حالا برای شما فراهم شده است اما کمی که می گذرد متوجه می شوید که موقعیت شغلی فعلی شما را به یاد خاطرات منفی گذشته می اندازد.
سپس با توجه به رنجی که متحمل می شوید تصمیم می گیرید این شغل را کنار بگذارید و به شغلی مشغول شوید که در کنار آن اعصاب و روان راحتی با آن داشته باشید.
وقتی که به کارفرمای خود می گویید من از این کار استعفا می خواهم او دلیل استعفای شما را جویا می شود و وقتی می گویید با روحیات من سازگار نیست او نیز به حد و مرزهای شما احترام می گذارد و با استعفای شما موافقت میکند و برای شما آرزوی موفقیت می کند.
به احساستان توجه بکنید:
۱۰٫ خشم، معذب بودن و احساس گناه
این سه احساس وقتی در کاری برای شما پیش می آید به احتمال زیاد حد و مرز در رابطه عاطفی جدیدی را در زندگی خود تجربه خواهید کرد.
اگر شخصی یا چیزی چنین حس هایی را در شما برانگیخت باید هشیار شوید که در حال تجربه کردن حد و مرز جدیدی در زندگی خود هستید. به عنوان مثال اگر گاهی اوقات احساس عصبانیت می کنید یا حس می کنید کسی از شما سو استفاده کرده است و یا این که ارزش واقعی شما را نشناخته است.
در واقع وقتی شما عصبانی می شوید یا در حال ثابت کردن خود هستید و یا از کاری احساس گناه می کنید. علت دیگری که می تواند هر کسی را عصبانی کند این است که افراد مختلف در حال تحمیل کردن نظرات خود به شما هستند.
البته قرار نیست هر موقع احساس عصبانیت کردید مرزهای جدیدی را تعیین کنید. باید به اقتضای موقعیتی که در آن قرار دارید قوانین جدیدی تعریف کنید. برای این که متوجه شوید در چه موقعیتی قرار دارید بهتر است در مواقع عصبانیت از خودتان سوال کنید.
تعیین مرزهای شخصی
( الان به چه مقدار در عذاب هستم ؟ ) یا (چقدر احساس گناه یا خشم را تجربه میکنم ؟ ) و بلافاصله نسبت به درجه ی احساس خود از ۱ تا ۱۰ احساس خود را اعلام کنید. به ترتیب از ۱ ( کم ترین ) و ۱۰ ( بیشترین )
اگر در نتیجه متوجه شدید که مقدار این احساس ۳ یا کمتر از ۳ می باشد در واقع خیلی اهمیتی ندارد و احتیاجی نیست آن را زیاد جدی بگیرید و درصورتی که حدود ۴ تا ۶ است در درجه ی متوسطی از خشم قرار دارد که اثر بیشتری نسبت به درجه ی قبلی خواهد داشت.
در صورتی که درجه ی احساس شما حدود میزان ۷ تا ۱۰ باشد مرحله ی بالایی را به خود اختصاص می دهد و بیشترین فشار را روی شما وارد میکند.
این وضعیت خطر بسیار زیادی را برای جسم و روح شما خواهد داشت. لازم است هر چه سریع تر خود را از موقعیت تنش زا دور کنید تا کمی آرام شوید.
اعمال کردن مرزهای شخصی باعث می شود از جسم و روح خودتان حفاظت کنید و کسی نتواند به راحتی اعصاب و روان شما را تحت الشعاع قرار دهد.
پس در نتیجه اگر فردی یا موقعیتی اعصاب و روان شما را بر هم می زند و آسیب آن در رده بالایی قرار دارد بهتر است برای مواجه نشدن با آن تجدید نظری بکنید.
۱۱٫ به خودتان این اجازه را بدهید که مرزبندی کنید
گاهی اوقات ممکن است ترس از واکنش اطرافیان نگذارد بتوانید به راحتی حد و مرز در رابطه عاطفی تعیین کنید.
در واقع در بیشتر اوقات افراد برای خوشایند اطرافیانی مثل مادر پدر خواهر برادر و دوست از بازگویی احساسات واقعی خود امتناع می کنند و شرایط را در حالت عیر قابل تحملش تحمل میکنند.
گاهی اوقات این احساس تایید خواهی آن قدری زیاد می شود که شما حتی این حق را به خود نمی دهید که میان خود و عامل آزاردهنده مرزی بکشید تا روان خود را حفظ کنید.
وقتی این مرزها را اعمال کنید کم کم متوجه خواهید شد که مرزبندی بین شما و عوامل آزاردهنده کمترین حق شما می باشد.
۱۲٫ به محیط اطرافتان دقت کنید
هیچکس نمی تواند تاثیر محیط در مرزبندی روانی را کتمان کنید. در واقع محیط کار محیط درسی و محیط خانواده میتواند این مرزبندی ها را جا به جا کند و یا نظر شما را تغییر دهد.
به عنوان مثال به رابطه خود با یکی از دوستانتان فکر کنید.آیا رابطه شما دو طرفه است؟ در واقع بهتر است بگوییم به همان اندازه که شما برای دوستتان ارزش قائل هستید او هم برای شما ارزش قائل است؟
اگر این رابطه نا برابر باشد مرزبندی این رابطه بسیار سخت خواهد بود.