جوع عصبی/ اختلال تغذیه ای
جوع عصبی یا جوع یک اختلال تغذیه ای می باشد که ویژگی بارز آن عبارت از پرخوری و انجام دادن یک سری کارهایی برای جبران کردن پرخوری (همانند استفراغ تحریک شده توسط خود فرد یا استفاده بیش از حد از ضد یبوست ها، ادرار آور ها یا تنقیه ها) بعد از خوردن غذا می باشد.
معمولا پرخوری و پاکسازی آن دو یا چند بار در طول هر هفته و در یک دوره ای به طول حداقل سه ماه صورت می گیرد و تکرار شدن این چرخه می تواند به بروز یک سری عوارض پزشکی جدی همانند خراب شدن دندان ها یا آب زدایی بدن منجر شود.
جوع عصبی جزء یکی از دو مورد مربوط به اصلی ترین اختلال های تغذیه ای می باشد.
مورد دیگر از اصلی ترین اختلال های تغذیه ای عبارت از بی اشتهایی عصبی می باشد که ویژگی بارز آن عبارت از پرهیز غذایی شدید، امتناع از داشتن یک وزن بدنی نرمال و لاغری بعد از آن می باشد؛
با این وجود، اختلال تغذیه ای همچنین می تواند شامل پرخوری و پاکسازی آن باشد. افراد مبتلا به جوع عصبی (در نقطه مقابل افراد دارای بی اشتهایی عصبی)، معمولا یک وزنی نزدیک به وزن متناسب با سن، قد و جنسیت خودشان دارند.
در هر دو این بیماری ها فرد از روش های کنترل وزن ناسالم استفاده می کند و ترس شدیدی نسبت به افزایش وزنش دارد.
تقریبا 85 تا 90 درصد از افراد مبتلا به جوع عصبی عبارت از زنان می باشند.
بر اساس تخمین های صورت گرفته 1 تا 3 درصد از زنان ایالات متحده در برخی از مراحل زندگی خودشان به این اختلال دچار می شوند.
بعد از تشخیص داده شدن معیارهای جوع عصبی در یک فرد، یک متخصص سلامت روان می تواند وجود داشتن یکی از بیماری های نوع پاکسازی (پرخوری که بعد از آن استفراغ خود انگیخته صورت می گیرد یا از ضد یبوست ها یا تنقیه ها استفاد می شود) یا نوع غیر پاکسازی (پرخوری که بعد از آن روزه داری یا ورزش شدید صورت می گیرد) را تشخیص دهد.
موارد مربوط به پرخوری که بعد از آن پاکسازی صورت می گیرد، در گزارش های محققان قدیمی وجود دارد، ولی تا قبل از سال 1980، جوع عصبی به صورت رسمی به عنوان یک اختلال روان پزشکی تشخیص داده نشده بود.
این تشخیص به دلیل افزایش قابل توجه موارد مربوط به جوع عصبی در دهه های 1970 و 1980 مورد تایید قرار گرفت.
اغلب کارشناسان معتقد هستند که رسانه های عمومی بیش از حد لاغری را به عنوان یک حالت ایده آل برای زنان پ تبلیغ می کنند و این موضوع منجر به ایجاد یک سری مشکلات سلامتی برای این افراد می شود.
“وضعیت ایده آل لاغری” در اغلب کشورهای صنعتی و کشورهایی که میزان جوع در آنها بالاتر است، شیوع بالایی دارد.
معمولا جوع عصبی در دوران نوجوانی یا اوایل دوران بزرگسالی شروع می شود.
برخی از عواملی که منجر به رشد این اختلال می شوند، عبارت از عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی، پرهیز غذایی حاد، عدم اطلاع از احساسات درونی (شامل گرسنگی و عواطف)، یک خود تصویری که بیش از حد تحت تاثیر وزن و شکل بدنی قرار دارد، سابقه خانوادگی مربوط به اختلال تغذیه ای یا ناراضی بودن از تصویر بدنی و تمایل به قضاوت کردن در مورد خود بر مبنای استانداردهای خارجی به جای استفاده کردن از ارزیابی های درونی می باشد.
سایر اختلالات عاطفی شامل افسردگی، اختلالات مربوط به سوء مصرف مواد و اختلالات شخصیتی خاصی هستند که در اغلب مواقع به همراه جوع عصبی ایجاد می شوند، ولی این موضوع تا بحال مشخص نشده است که آیا این اختلالات عامل ایجاد بیماری هستند یا چنین موضوعی صحت ندارد.
روش درمان شناختی رفتاری عبارت از گسترده ترین مورد تحقیق شده و موثرترین روش درمان برای جوع عصبی می باشد.
درمان صورت گرفته از طریق روش درمان شناختی رفتاری شامل آموزش تغذیه ای، نرمال کردن الگوهای تغذیه ای و شناسایی فرآیندهای تفکر بدعملکرد همانند تفکر کمال گرا (به خصوصص نگرانی در مورد ظاهر یا رژیم غذایی) می باشد.
سایر روش هایی که می توانند برای درمان جوع عصبی به کار گرفته شوند عبارت از استفاده از داروهای ضدافسردگی و روان درمانی میان فردی می باشند (روان درمانی میان فردی یک روش روان شناختی است که بر روی تغییر رابطه درمانجو با سایر افراد متمرکز می باشد).
با این جود این دو روش جایگزین بیان شده به عنوان روش های درمان ثانویه در نظر گرفته می شوند، چرا که تاثیرات مربوط به داروهای ضد افسردگی فقط چند دقیقه تا بعد از مصرف باقی می مانند و همچنین تاثیرات روش درمان میان فردی در مقایسه با روش درمان رفتاری – شناختی به صورت کُندتری شروع می شود.
نویسنده:,Robert E. Emery, Sari Shepphird ترجمه : کانون مشاوران ایران