هفت چیز که در رابطه با افکار خودکشی باید بپرسید
آیا شما (یا کسی که او را می شناسید) درگیر افکار خودکشی است؟ آیا شما (یا کسی که او را می شناسید) احساس گناه می کند، خجالت زده است یا پس از اینکه افکار خودکشی اش افشا شد از دیگران فاصله می گیرد؟
در این مقاله سوالات مهمی را که شما و یا کسی که او را می شناسید در رابطه با افکار خودکشی باید پرسیده شود بیان شده است. در این مقاله همچنین لیست افکاری را که برای تشخیص افکار خودکشی به وجود می ایند بیان شده است. . پرسش های که در رابطه با خودکشی باید پرسیده شوند، بخصوص اگر شما این سوالات را از خودتان می پرسید. خیلی راحت نیست که این سوالات را از خودتان بپرسید در حالی که شما می خواهید کاری انجام دهید و اقدام به عملی کنید که خواسته شماست. حتی پرسیدن سوالات از کودکان و نوجوانانی که افکار خودکشی دارند بسیار پیچیده و دشوار است، بخصوص اگر کودک خود شما باشد. ولی هدف از پرسش در رابطه با افکار خودکشی به دست آوردن اطلاعاتی است که می تواند به شما کمک کند که شخصی که افکار و احساساتی دارد که با واقعیت در تضاد است را راهنمایی کنید.
برای نمونه، برخی از کودکان به شما خواهند گفت «من می خواهم خودم را بکشم» ولی وقتی که از آنها می پرسید که چگونه می خواهد این کار را انجام دهد، آنها ممکن است پاسخ دهند «با خوردن قرص هایی که باعث ایست قلبی می شوند». این پاسخ ها هر پدر و مادری را دچار ترس و اضطراب می کند، سوالات بیشتری بپرسید مانند «قرص ها را از کجا می خواهی تهیه کنی؟» «چه نوع قرصی می خواهی بگیری؟» «چند تا قرص؟» «چه زمانی می خواهی این کار را انجام دهی؟» هر چه شما سوالات بیشتر و مستقیم تری بپرسید به احتمال زیاد افکار و احساسات خودکشی را در فرد کاهش می دهد. تو نمی توانی با خوردن قرص ویتامین سی یا خوردن هشت تا قرس موترین ایست قلبی کنی. تو نمی توانی در حالی که در مدرسه یا سر کار هستی خودکشی کنی. در رابطه با بزرگسالان مبارزه با افکار خودکشی، ممکن است رفتارهای عجیبی را (حتی در خودتان) شاهد باشید مانند: بخشیدن اموال با ارزش، خرید چیزهای گران قیمت مانند ماشین/ قایق یا خانه، مهمان کردن چند نفر در رستوران، و یا انجام اعمال غیر اخلاقی یا غیر معنوی، بیدار ماندن و نخوابیدن، پرخوری و غیره.
باور داشته باشید یا نه، این کارها مربوط به افکار خودکشی تشخیص داده می شوند. برخی شامل افکار خودکشی می شوند و محدودیتی در این رابطه وجود ندارد:
- اختلال شخصیت، در درجه ی اول اختلال شخصیت مرزی: اختلال شخصیت مرزی اغلب شامل بی قراری، خلق و خوی افسرده و مضطرب، دلبستگی و تعلق هیجانی ناسالم و ارتباط ناپایدار می باشد. زمانی که فردی با اختلال شخصیت مرزی با مشکلات روبرو می شود و کنترل هیجاناتش برای وی دشوار باشد که این افکار و احساسات منجر به افکار خودکشی می شوند.
- اختلالات خلقی، در درجه اول اختلال افسردگی شدید و دو قطبی: هر دو نوع اختلال شامل احساس ناتوانی و ناامیدی می شود که منجر به افکار خودکشی می شوند. در افراد دارای اختلال دو قطبی نوع یک و دو، افکار خودکشی به مرور به وجود می آیند که این افکار مربوط به دوره ی افسردگی فرد می شود. افکار خودکشی کمتر در دوره ی شیدایی فرد رخ می دهند زیرا در این دوره افکار خوبی به سراغ فرد می اید که شامل ایده ها، انرژی زیاد، و امید می شود. در طول یک دوره ممکن است شخص شیدا باشد ولی پس از آن افسردگی شروع می شود که شامل خلق و خوی افسرده، ناامیدی، بی خوابی، تغذیه کم که این افکار ممکن است منجر به ایجاد افکار خودکشی در فرد شوند. اختلال افسردگی شدید نیز اگر به صورت مداوم رخ دهد بسته به شدت افسردگی فرد منجر به ایجاد افکار خودکشی می شود.
- اختلال اضطراب، در درجه ی اول اختلال وسواس: به دلیل اختلال وسواس عملی (OCD)، ممکن است به افکار خودکشی منجر شود به دلیل وسواس های مکرر و الگوی های رفتار اجباری و الگوهای تشریفاتی بسیار. نشخوار فکری (بارها و بارها به چیزی فکر کردن و کاری را انجام دادن) به رفتارهای اجباری منجر می شود که فرد را دچار سرخوردگی و خلق افسرده نموده که به نوبه ی خود این افکار می تواند منجر به افکار خودکشی شود.
به یاد داشته باشید که همه ی افرادی که این اختلال را دارند و با آن درگیر هستند خودکشی نخواهند کرد. ولی در صورتی که علائم خارج از کنترل باشند و برای فرد بسیار رنج آور باشند امکان دارد که به خودکشی منجر شنود.
از آنجا که افکار خودکشی همیشه به صورت آشکارا با دیگران در میان گذاشته نمی شوند، مهم است که به شکلی راه پیدا کنید که با این افراد وارد گفتگو شوید و افکارشان را تشخیص دهید. اگر شما درگیر چنین افکاری هستید به شما پیشنهاد می کنم که این افکار را با کس دیگری که مورد اعتماد شماست در میان بگذارید زیرا حرف زدن با دیگران می تواند امید را در شما ایجاد کند و هر کس می تواند تاثیر خاص خود را بر روی شما داشته باشد.
برخی از سوالاتی که باید پرسیده شوند عبارتند از:
1- آیا قصد و یا برنامه خاصی برای خودکشی وجود دارد: فرد می تواند افکار خودکشی داشته باشد ولی برنامه یا قصدی برای انجام آن را نداشته باشد. در صورتی که قصد و انگیزش جدی برای این کار وجود ندارد، افکار خودکشی آرزوی مرگ منفعلانه و یا واکنش به استرس هستند. آرزوی مرگ منفعلانه مانند این جمله که «من آرزو می کنم که بمیرم». «من بهتر است که بمیرم».
2- آیا برنامه ی خودکشی عملی است: حتی اگر برنامه ای برای انجام این کار وجود داشته باشد، اگر انجام آن اسان نباشد و یا عملی نباشد این افکار خود به خود شروع به محو شدن می کنند. همانطور که در مثال بالا ذکر شد، شما نمی توانید سر کار یا در مدرسه خودکشی کنید.
3- آیا احتمال دارد که خودکشی صورت بگیرد؟: قصد انجام خودکشی عامل تعیین کننده ی مهمی است که در نتیجه ی افکار خودکشی رخ می دهد. قصد و هدف همه چیز را مهیا می سازد. برای بسیار از افراد، که از درد زیاد میترسند یا نسبت به همه چیز استرس دارند و یا از مرگ می ترسند برای انجام عمل خودکشی به جایی دیگر می روند.
4– آیا دلیلی برای ادامه ی زندگی وجود دارد که ارزش زندگی کردن وجود داشته باشد؟: هر میزان از امید می تواند از اقدامات/ حرکات/ رفتار خودکشی جلوگیری کند. اگر امید شما شامل فرزندانتان، آینده تان، همسرتان و غیره باشد این خیلی خوب است زیرا اینها قادرند از خودکشی جلوگیری کنند.
5- آیا درمانگر، مددکار، دوست، مشاور و یا بیمارستان برای کمک وجود دارد؟: برقراری ارتباط بسیار مهم است. جداسازی هیچ کمکی به فرد نمی کند. خواستار منزوی بودن و دور از همه بودن یک خواسته ی کلیدی است که افکار خودکشی را تشدید می کند.
6- آیا قصد و انگیزش آنقدر قوی است که می تواند به اقدام عملی منجر شود؟: اگر افکار خودکشی به اندازه کافی قوی و شدید نباشد که باعث شود که فرد کاری انجام دهد، این افکار به احتمال زیاد خود به خود پراکنده شده و از بین خواهد رفت. ناتوانی و تکانشگری در انجام کاری می تواند این افکار را به چالش بکشند.
7- آیا استراحت لازم و مورد نیاز وجود دارد؟ گاهی اوقات فراغت از مسائل زندگی (مانند بستری شدن در بیمارستان، تعطیلات، تغییر در افکار، و غیره) باعث بازیابی فرد خواهد شد.
مترجم: نسرین بنی عباسی زاده
منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان