روانشناس شخصي است که پس از گذراندن دورهاي تخصصي خود در رشته روانشناسي به بررسي دقيق عملكرد رفتار با مغز و از طرفي ديگر ارتباط بين رفتار و محيط انسان مي پردازد.
همچنين نيز رفتار شغلي، رفتار تحصيلي، رفتار شخصي و رفتار اجتماعي افراد را نيز مورد بررسي قرار مي دهند . و روي احساسات و افكار و انگيزه شان كار مي كنند تا بتوانند آنها را كنترل كنند و در زندگي با سختي ها و مشكلات مقابله كنند.
تعريف روانشناسی
علمي است كه رفتارها و فرآيندهاي ذهن انسان را مورد مطالعه و بررسي قرار مي دهد.علم روانشناسی موضوعاتي همچون عملكرد ذهن ، احساسات ، شناخت ، عواطف ، ادراك ، تمركز ، روابط بين فردي و اجتماعي ، روابط خانوادگي ، شخصيت شناسي و رفتارهاي فرد را نيز در بر مي گيرد.
به چه شخصي روانشناس گفته مي شود؟
دکتر روانشناس دارای تخصص های گوناگون و مهارت های متفاوتی از جمله:
متخصص زنان،
مردان، خانواده،
روانسنجی
و ویژگی های آنها، دکتر روانشناس ازدواج، از قبل تا بعد از آن و همچنین متخصص تربیت و آسیب های کودکان می باشد، که این مهارت ها کاملا متفاوت با رشته ها و تخصص های بالا می باشد!
مزایای استفاده از یک مشاور با تخصص دکترا به شما این امکان را می دهد تا براحتی و بصورت کاملا علمی با شما برخورد شود و مشکل شما بسادگی حل شود.
روانشناس بايد چه ويژگي هايي شخصيتي داشته باشند:
سلامت رواني
وي از سلامت رواني برخوردار باشد و به سلامت خود اهميت دهد زيرا ديدگاه مردم به روانشناس اين است كه وي بايد خود از هرگونه خشم و حالتهاي تهاجمي به دور باشد وگرنه چگونه مي توان به او اعتماد كرد.
علاقه وي به يادگيري علم روانشناسي روز
يك روانشناس خوب بايد علم و آگاهي خود را نسبت به مسايل روز دنيا افزايش دهد كه اين آگاهي ها را مي تواند از انجمن روانشناسي آمريكا و يا منابع ديگر كسب كند.
وي نبايد خود را به دانستني هاي قبليش محدود كند زيرا با پيشرفت علم و صنعت و ماشيني شدن جامعه كنوني، رفتار و كردار و طرز تفكر انسانها نيز دستخوش تغيير و تحول شده است.
رازداري
يك روانشناس بايد محيطي امن براي مشاور خود ايجاد كند و راز دار باشد تا وي بتواند مشكلات و ديدگاه هاي خودش را به راحتي عنوان كند.
شنونده فعال
يك روانشناس بايد شنونده فعالي باشد با تمام وجود به صحبتهاي مراجعع گوش دهد . و با تاكيد كردن وي را متوجه سازد كه حرفهايش را به دقت گوش داده است .
داشتن مهارت هاي لازم برقراري ارتباط
برطرف شدن مشکلات ونيازهاي بسیاری از مراجعان در گرو حل تعارض آنها با خانواده و افراد وابسته است که هرگز نتوانسته اند حرفشان را از طریقی درست به آنها بیان کنند.
بعضي وقت ها ضروري است روانشناس، مداخلاتی در جهت برقرار شدن ارتباط صحیح میان افراد خانواده، انجام دهد.
در این مورد روانشناس خود باید مهارت در برقرای ارتباط موثر را داشته باشد .
قضاوت و داوري
يك روانشناس فرد مراجعه كننده را بدون قيد و شرط مي پذيرد و در مورد صحبت هاي او هيچ گونه قضاوت و داوري نمي كند.
همدلي و همدردي
همدردي تلاشي است براي درك و فهم دنياي ذهني طرف مقابل. براي همدلي بايد يك روانشناس خود را جاي مراجع بگذارد و از دريچه چشم او نگاه و احساس كند در همدلي روانشناس مي تواند سخن طرف مقابل را تكرار كند تا مراجع بداند كه او منظورش را متوجه شده است.
روانشناس در مشکلات مراجع درگیر نمی شود فقط به صورت موقت شرایط او را درک می کند همدلی از مهم ترين مفاهیم درمان است بدون وجود آن درمان با مشکل مواجه می شود.
وظايف روانشناس
روانشناس با به كارگيري روش هاي آموزشي و روان درماني بيماري هاي رواني شامل اختلالات شخصيتي ، وسواس ، اضطراب ، خشونت ،پانيك ، پوبيا را درمان مي كند.
يك روانشناس علاوه بر درمان قادر به مشاوره هاي تحصيلي ، شغلي ، ازدواج ، كودك مي باشد.
روانشناس به تعليم و تربيت و آموزش شيوه هاي صحيح تفكر و رفتار مي پردازد.
1-راهنمایی
راهنمایی در عرصه روانشناسی سه ويژگي مهم دارد:
1) راهنمایی شغلي
2) راهنمایی كودك
3) راهنمایی آموزش.
در این روش معمولا مراجعه کننده پرسش هايي دارد که روانشناس به آنهاجواب می دهد و در موارد ضروري توصیه هایی میکند که از سوی مراجعه کننده پذیرفته می شود، لذا برای حل مشکلات اساسی و پیچیده روانشناختی روش مناسبی نمی باشد.
2-مشاوره
مشاوره یک فرآيند كمكي و تعاملي ياورانه است که از طریق رابطه ای بین دو نفركه مشاور و مراجع مي باشند انجام می گیرد.
در این رابطه، روانشناس با داشتن مهارت ها و آگاهي هاي علمی و حرفه ای تلاش مي كند مراجع را با روش هایی منطبق بر نیازمندی هایش یاری کند.
تا هر چه بیشتر درباره ی خود بیاموزد و بینشی را که به این طریق درباره ی خود کسب می کند در رابطه با هدفهای معین، واقع بینانه، ادراک شده به طور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در نتیجه فردی سعادتمند و عضوی سازنده براي جامعه باشد.
3-روان درمانی
مهمترين نوع مداخلات روانشناختی میباشد که در زمینه اختلالات و بیماریهای روانی بکار گرفته می شود.
روان درمانی فعالیتی هدفمند ، تخصصی و بسیار حساس است که نیازمند آموزش، هنر درمان، مهارت و تسلط خاص می باشد.
مانند روان درمانی وسواس یا افسردگی. نکته قابل ذکر این است که مداخلات روانشناختی و اثر بخشی آنها در یک جلسه امکان پذیرنيست و نیازمند تعداد جلسات متداول می باشد، حتی در بسیاری از موارد، جلسات پیگیری بعد ازپايان دوره نیز ضروري ولازم است.
لذا ديدگاه پزشکی به فعالیت روانشناسان بدين ترتيب است که پس از یک معاینه نسخه ای به صورت دستورات درمانی ارائه گردد و در يك يا دو جلسه پايان یابد مسلما دیدگاهی غیر علمی و غیرروانشناختی میباشد.
روانشناسي باليني چيست؟
رشته اي از روانشناسی است که به فهم، پیشبینی و بهبود نابهنجاري ها، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زيست شناختي، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری کمک میکند و در بخش وسیعی از جمعیتهای در جستجوی درمان نقش دارد كاربردهاي چندگانه آن شامل:
ارزیابی و تشخیص،
مداخله و درمان،
مشاوره،
آموزش و نظارت بر کار رواندرمانگرها،
پژوهش و مدیریت.
عمده کارهای روانشناس بالینی در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
اكثريت روانشناسان در اين رشته مشغول به كار هستند
. یعنی رشتهای که سر و کارش با کاربرد اصول روان شناختی در امر تشخیص و درمان معضلات رفتاري و عاطفي است.
مثلاً بیماری روانی، بزهکاری نوجوانان، رفتارهايي كه منجر به جرم مي شود، اعتیادبه داروها، عقبماندگی ذهنی، جدال هاي زناشویی و خانوادگی، و سایر معضلات كم سازگاری.
روانشناسی بالینی میتواند در تيمارستان ، دادگاههای کودکان یا ارگان هاي نظارت بر تبهكاران ، درمانگاههای بهداشت روانی، نهادهای ویژه با روانپزشکی، رابطه تنگاتنگي داشته باشد.
این مقاله در مورد چگونگی لذت بردن چند برابر از یک سکس را توضیح می دهد.
در طول این دوره، آلت تناسلی به شدت حساس است.
برای تحریک بیشتر دردناک خواهد بود. تفاوت در ارگاسم و انزال مهم است.
داشتن ارگاسم چندگانه برای مردان به این معنی است .
که شما در طول یک جلسه نزدیکی چند ارگاسم داشته باشید.
انزال و ارگاسم در مردان دو تجربه فیزیولوژیکی و روانشناختی جداگانه هستند.
وقتی مردان یاد می گیرند این دو را جدا کنند، می توانند یاد بگیرند.
که چگونه برای هر انزال چندین ارگاسم داشته باشند.
نزدیک ترین چیز برای ارگاسم چندگانه این است که یاد بگیریم.
چگونه ارگاسم چندگانه بدون انزال را تجربه کنیم.
سکس گروهی رایگان یکی از عوامل مهم انتقال بیماری های مقاربتی است.
ارگاسم چندگانه
بجای آنکه درگیر بیماری ایدز و بیماری مقاربی ناشی از سکس گروهی رایگان شوید باید بدانید که ارگاسم چندگانه با همسر می تواند حس خوشایندتر و امن تری به شما دهد.
حدود هشتاد درصد از مردان می توانند این کار را با سه ماه تمرین انجام دهند.
اما شما نباید در مورد نتیجه نهایی بسیار نگران باشید.
سکس و ارگاسم نباید بر اساس میزان چاقی و تعداد دفعاتی که می توانید در یک جلسه انزال دهید، محاسبه شود.
شما قصد ندارید هر چیزی را به کسی در رابطه بگویید.سکس گروهی رایگان
مهم است که به شما بهترین احساس را بدهد به خودتان فشار نیاورید.
باور اشتباه این است که ارگاسم چندگانه باید توام با فشار بدنی و تلاش زیاد باشد.
ارگاسم چندگانه هنگامی رخ می دهد که یک فرد بیش از یک ارگاسم در یک جلسه سکس داشته باشد.
با توجه به دوره های استراحت یا در طول فعالیت جنسی مشابه، بیش از یک ارگاسم وجود دارد.
سپس، هنگامی که شما در یک جلسه سکس دارید، به خودتان فشار نیاورید.
اضطراب مخرب عملکرد جنسی
اضطراب بدترین مخرب در عملکرد جنسی است.
هرچه بیشتر ترس و اضطراب از یک ارگاسم داشته باشید، ارگاسم شما زودتر خواهد شد.
شما باید نفس خود را با تمرکز بر واکنش همسر خود به حرکات تان متمرکز کنید.
شما همچنین می توانید با عقب نشینی انزال خود بر ارگاسم خود غلبه کنید.
برای تقویت کنترل انزال ، تمرین های سکسی را انجام دهید.
این تمرکز بر عضله انزالی است که همان عضله ای است.
که شما برای نگه داشتن جریان ادرار استفاده می کنید.
دکتر کگل این تمرین را به عنوان تمارین برای انزال زود رس .
و قوی تر کردن عضلات جهت سکس مطلوب تر می داند .
این تمرین را در سه ست با بیست بار تکرار انجام دهید.
شما به زودی توانایی خود را برای کنترل این عضلات.
و تاخیر در ارگاسم خود را تا زمانی که خودتان بخواهید انجام می دهید.
دوره پس از ارگاسم
دوره پس از ارگاسم به طور متوسط حدود نیم ساعت است.
هنگامی که منتظر هستید، چند ترفند جدید را امتحان کنید.
همه چیز بستگی به انواع ترفندهایی است که شما به کار می برید.سکس گروهی رایگان
هرچند، اگر به طور گسترده استفاده شود، خسته کننده خواهد بود، حتی اگر بسیار خوب باشد.
به طور متوسط زنان بدون داشتن دوره استراحت و زمان نامحسوس می توانند چند ارگاسم داشته باشند.
اما بدون تحریک آنها به پایه ی تحریک می رسند. انقباض ها متوقف می شوند.
رحم منقبض می ود و کلیتوریس پایین تر از پوسته آن می رود.
ضربان قلب و تنفس کاهش می یابد و گردش خون به حالت طبیعی می رسد.
کلیتوریس نیز بسیار حساس به تحریک است.
اما سایر قسمت های بدن توجه خاصی به خود جلب می کنند.
سکس باید یک تجربه لذت بخش برای هر دو طرف باشد و پیوند زوج ها را تقویت کند.
یک سکس یک رابطه بسیار نزدیک و صمیمی بین دو نفر است .سکس گروهی رایگان
و نیاز به تجربه و رابطه بین شما و همسر شما دارد تا بتوانید از آن لذت ببرید.
با این حال، واقعیت این است که اکثر مردم واقعا از آن لذت نمی برند.
مطالعات و مطالعات نشان می دهد که اکثر زنان در روابط به ندرت ارگاسم دارند.
و این امکان وجود دارد که وقتی به ندرت به ارگاسم برسید.
احتمالا نمی دانید که چگونه ارگاسم خود را به حداکثر برسانید.
در زیر برخی از نکات ساده برای کمک به تقویت ارگاسم زنان.
و لذت بردن از سکس به همان اندازه که ممکن است ارائه می شود. ادامه مطلب
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2018/06/گروهی-رایگان.png694962مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2019-05-12 23:49:002019-08-18 16:50:11سکس گروهی رایگان – اگر به این موضوع فکر می کنید حتما بخوانید
رشته روان شناسی با یک سری از افسانه ها و تصورات اشتباه مواجه بوده است. این مورد به دلیل دانش و تجربه محدود افراد در حوزه علم روانشناسی می باشد.
برای اکثر افراد، اولین تجربه آنها (و معمولا تنها تجربه آنها) در حوزه روان شناسی در زمانی صورت می گیرد که آنها در یک دوره مقدماتی مربوط به الزامات آموزش عمومی دبیرستانی یا دانشگاهی شرکت می کنند.
به همین دلیل تصورات اشتباه زیادی در مورد روان شناسی وجود دارد.
تصورات اشتباه رایج در مورد روانشناسی
یک سری از تصورات اشتباه رایج در مورد روان شناسی عبارتند
از:
افسان 1: روان شناسی آسان است
این تصور اشتباه شاید اولین تصور اشتباه رفع شده برای دانشجویان زیادی باشد که در دوره های روان شناسی عمومی با سختی مباحث روان شناسی آشنا می شوند.
چرا برخی از افراد این تصور اشتباه را دارند که روان شناسی ساده و آسان است؟
یکی از دلایل این موضوع می تواند این موضوع باشد که اکثر افراد به دلیل داشتن تجربیات شخصی زیاد در مورد رفتار انسای، فرض می کنند که آنها به صورت طبیعی می توانند یک متخصص در مورد افراد باشند.
به طور مشخصی، هیچ شخصی این عقیده را ندارد که به دلیل اینکه شما به زبان انگلیسی صحبت می کنید، یک کلاس زبان انگلیسی می تواند آسان باشد.
همانطور که زبان انگلیسی می تواند برای صحبت کنندگان بومی سخت باشد، کلاس های روان شناسی هم می توانند سخت باشند.
به خصوص برای دانشجوانی که تجربیات کمتری در رابطه با افراد مختلف دارند یا پس زمینه محدودی در مورد موضوعات علمی و ریاضی دارند.
خوشبختانه، صرف اینکه روان شناسی چالش زا می باشد، به این معنا نیست که برای هر شخصی که به آن علاقمند است، غیرقابل دسترس می باشد.
در حالی که ممکن است فراز و فرود های زیادی در یادگیری وجود داشته باشد، شما می توانید با تلاش و اراده محکم در کلاس های روان شناسی موفق باشید.
افسانه 2: روانشناسی فقط یک حس عمومی و رایج می باشد
افراد بعد از شنیدن آخرین یافته های مربوط به تحقیقات
روانشناسی، تمایل دارند که پاسخ های “البته مشخص بود” را بدهند.
برخی مواقع افراد
بیان می کند که “البته این مورد مشخص بود! چرا افراد زمان خودشان را برای
تحقیق در مورد موارد مشخص و رایج تلف می کنند؟”
ولی مواردی که عرف و حس عام می باشند، ضرورتا در تمامی موارد صحیح نمی باشند.
در صورتی که یک کتاب در مورد بررسی های مشهور در تاریخ روان شناسی مطالعه کنید، به این نتیجه خواهید رسید که بیشتر این تحقیقات، ادراک های عمومی و مشترک موجود در زمان خودشان را رد کرده اند.
آیا شما به صورت بالقوه و فقط به دلیل اینکه دارای قدرت
هستید می توانید شوک های الکتریکی به سایر افراد وارد کنید؟
عرف می تواند شما
را مجبور کنید که به صورت قطعی، جواب نه بگویید، ولی روان شناس معروفی به اسم
استنلی میلگرام[1]،
در یک آزمایش فرمانبرداری نشان داد که اکثریت افراد، دقیقا همین کارها را انجام می
دهند.
چنین مواردی در رابطه با عرف وجود دارد – فقط به دلیل اینکه یک موردی
دوست داشتنی به نظر می رسد، هیچ لزومی
وجود ندارد که به معنای درست بودن آن باشد.
محققان می توانند برخی از این سوالات و پیش فرض ها را در مورد رفتار انسانی مطرح کنند و به صورت علمی آنها را بررسی کنند، و درست بودن یا دروغ بودن عقاید رایج ما در مورد خودمان را مشخص کنند.
آزمایش ها با استفاده از روش های علمی می توانند مسائل انسانی را به صورت هدفمند و منصفانه بررسی کنند.
افسانه 3: شما با درجه لیسانس به یک درمانگر تبدیل خواهید شد
به منظور تبدیل شدن به یک درمانگر تجربی، شما حداقل به درجه
کارشناسی ارشد در رشته هایی همانند روان شناسی، مشاوره، مددکاری اجتماعی یا
پرستاری روانپزشکی پیشرفته نیاز دارید.
با داشتن مدرک کارشناسی فرصت های شغلی زیادی در زمینه سلامت روان خواهید داشت، ولی این موقعیت ها به عنوان مشاغل غیرتخصصی در نظر گرفته می شوند.
شما نمی توانید فقط با داشتن درجه کارشناسی، یک درمانگاه شخصی برای خودتان داشته باشید.
نکته مهم دیگری که باید مد نظر قرار داد، عبارت از این است که عنوان تخصصی “روان شناس” یک عنوان تحت نظارت و کنترل می باشد.
به منظور اینکه به شما روان شناس گفته شود، شما باید درجه دکتری در روان شناسی داشته باشید، یک دوره انترنی تحت نظارت را پشت سر بگذارید و در آزمون های مجوز رسمی قبول شوید.
افسانه 4: روان شناسان صرفا با گوش دادن به صحبت های افراد، پول زیادی را به دست می آورند
به طور قطع برخی از روان شناسان پول زیادی را از کار خودشان به دست می آورند.
اکثر افراد فکر می کنند که روان شناسان در یک جای راحت می نشینند و فقط با نوت پد زرد سر و کار دارند، در حالی که درمانجوها حقیقت را نمی دانند و دچار سرگردانی هستند.
روش مرسوم گفت و گو درمانی فقط یکی از تکنیک هایی می باشد که درمانگران می توانند مورد استفاده قرار دهند، و قطعا یک روش الزامی نمی باشد.
در طول این دوره ها، درمانگران به صورت فعالی مشغول گوش دادن به صحبت های درمانجو ها، پرسیدن سوالات، ارائه راهنمایی ها، و کمک به درمانجو ها برای ایجاد راه حل هایی به منظور انجام وظایف روزمره هستند.
در واقع روان شناسان در حوزه وسیعی از تخصص ها کار می کنند و وظیفه کاملا سختی را انجام می دهند.
حقوق پرداختی به روان شناسان می تواند قابل توجه باشد.
برخی از متخصصان روان شناسی در زمینه سلامت روان فعالیت می کنند و بر روی کمک به افراد دارای ناراحتی های روان شناختی متمرکز می شوند، ولی سایر متخصصان در حوزه هایی همانند تجارت، آموزش، طرز حکومت و تحقیقات فعالیت می کنند.
پایین ترین حقوق پرداختی به روان شناسان از 20000 دلار تا 30000 دلار می باشد، در حالیکه بالاترین پرداخت های صورت گرفته به آنها ما بین 100000 دلار تا 250000 دلار می باشد.
عواملی از قبیل حوزه تخصصی، پیش زمینه آموزشی و تجربه در تعیین حقوق تاثیرگذار هستند.
افسانه 5: روانشناسی یک علم واقعی نمی باشد
یک افسانه دیگری که در مورد روان شناسی وجود دارد، عبارت از این است که روان شناسی یک علم واقعی نمی باشد.
در مرحله اول اجازه بدهید تا بررسی کنیم که چه چیزی علم می باشد و چه چیزی علم نمی باشد. برخی از ویژگی های کلیدی علم عبارتند از:
استفاده از روش های تجربی
متغیرهای قابل کنترل و تغییر توسط محققان
هدفمند بودن
اجازه دادن به آزمون فرضیه ها
قابل تکرار بودن نتایج
یافته ها به محققان اجازه بدهند که شرایط آینده را پیشبینی کنند
روان شناسی برای بررسی رفتار انسانی و حیوانی، از تمامی این روش ها استفاده می کند.
محققان برای انجام دادن تحقیق از روش علمی استفاده می کنند، که به معنای این است که متغیرها تحت کنترل می باشند و به صورت عملیاتی تعریف شده اند.
آزمایش ها می توانند فرضیه های مختلفی را بررسی کنند و برای مشخص شدن احتمال بدست آمدن این نتایج صرفا به دلیل شانس، از تحلیل های آماری استفاده کنند.
همچنین روان شناسان یافته های خودشان را به نحوی بیان می کنند که تکرار کردن آزمایش ها و روش ها در آینده برای سایر محققان امکان پذیر باشد.
روان شناسی در مقایسه با علوم گسترده ای که وجود دارند، می تواند یک علم نسبتا جدیدی باشد؛ ولی در هر صورت یک علم واقعی می باشد.
با این وجود، باید توجه داشت که روان شناسی علمی دارای برخی از محدودیت ها می باشد. رفتار انسان می تواند در طول زمان متغیر و متنوع باشد، بنابراین یک چیزی که در یک زمان و مکان خاص درست می باشد، ضرورتا نمی تواند در موقعیت ها، مجموعه ها، فرهنگ و یا جامعه های مختلف هم درست باشد.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/04/افسانه-رایج-و-تصورات-اشتباه-نسبت-به-روانشناسی.png694962مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2019-04-22 17:26:072019-07-30 15:13:36پنج افسانه رایج و تصورات اشتباه نسبت به روانشناسی
رویاها دانشمندان را از هزاران سال پیش مجذوب خودشان کرده اند، ولی فقط در سالهای اخیر بوده است که رویا وارد حوزه تحقیق تجربی شده است و مطالعات علمی بر روی آن متمرکز شده اند.
ممکن است اتفاقاتی شما را در طول یک رویا و در رابطه با موارد مرموز دچار تحیر و سردرگمی می کند، یا شاید خودتان متحیر شوید که چرا رویا وجود دارد.
رویا چیست؟
رویا می تواند شامل هر نوع تصاویر، تفکرات و عواطفی باشد که در طول خواب تجربه می شود. رویاها می توانند بیش از حد معمول مشخص باشند یا دارای ابهام زیادی باشند؛
دارای عواطف لذت بخش باشند یا شامل تصاویر ترسناک باشند؛ متمرکز شده و قابل شناخت باشند یا نامشخص و سردرگم کننده باشند.
رویاها منجر به دستیابی به چه اهدافی می شوند؟
در حالی که همه ما رویا می بینیم، سوال مطرح شده در مورد موضوع عبارت از این است که روان شناسان در مورد علت رویا دیدن ما چه دیدگاهی دارند؟
در حالی که نظریه های مختلفی در این زمینه بیان شده اند، ولی هیچ نوع توافق عمومی وجود ندارد.
با توجه به زمان قابل توجهی که ما در وضعیت رویا دیدن صرف می کنیم، واقعیت مربوط به اینکه متخصصان هنوز نتوانسته اند هدف از رویاها را بفهمند، می تواند غیرقابل باور باشد.
با این وجود، نکته مهمی که باید در نظر گرفت عبارت از این است که علوم موجود همچنان در حال مشخص کردن هدف و عملکرد دقیق مربوط به خواب هستند.
برخی از محققان بر این باورند که رویا هیچ نوع کاربرد و هدف مشخصی ندارد، در حالی که سایر محققان بر این عقیده هستند که رویا یک عامل اصلی برای بهزیستی روانی، عاطفی و فیزیکی می باشد.
ارنست هافمن[1]، رئیس مرکز اختلالات خوابی در بیمارستان نیوتن – ولزلی در بوستون، مس، در مجله آمریکای علمی[2] (2006) بیان کرده است که “… یک عملکرد محتمل (هر چند که اثبات نشده است)
از رویا عبارت از ایجاد یک سری موارد جدید در سیستم حافظه ای به روشی می باشد که منجر به کاهش انگیختگی عاطفی می شود و با کمک کردن به ما برای مقابله با اتفاقات آسیب زا یا استرس زای بعدی منطبق می باشد.”
در ادامه با برجسته ترین نظریه های ارائه شده در حوزه رویا
آشنا خواهیم شد.
نظریه سیگموند فروید[1] در مورد رویاها، که مطابق با دیدگاه روان کاوی می باشد، بیان کرده است که رویاها نشانگر تمایلات، تفکرات و انگیزش های غیرهوشیارانه می باشند.
بر اساس دیدگاه روان کاوی فروید نسبت به شخصیت، افراد از طریق یک سری غریزه های تهاجمی و جنسی تحریک می شوند که از طریق آگاهی هوشیارانه سرکوب می شوند.
فروید معتقد است در حالیکه این تفکرات به صورت هوشیارانه بیان نمی شوند، این تفکرات از طریق رویاها به بخش آگاهی ما راه پیدا می کنند.
فروید در کتاب معروف خودش به اسم تفسیر خواب[2]
بیان کرده است که خواب ها “… مکمل ها نامرئی از رویاهای سرکوب شده ما
هستند.”
همچنین وی دو مولفه متفاوت از رویاها را بیان کرده است: مضمون مشخص و مضمون پنهانی. مضمون مشخص از تصاویر و تفکرات واقعی ایجاد شده است .
مضامین قرار گرفته در قالب مضمون پنهانی عبارت از معانی روان شناختی مخفی از رویاها می باشند.
نظریه فروید منجر به محبوبیت تفسیر خواب وی شد که تا به امروز هم به عنوان یک منبع محبوب و مورد استفاده باقی مانده است.
با این وجود، تحقیقات صورت گرفته نتوانسته اند نشان بدهند که مضمون مشخص منجر به تغییر یافتن اهمیت روان شناختی واقعی از رویا می شود.
مدل فعال سازی – ترکیب از رویا دیدن
مدف فعال سازی – ترکیب از رویا، برای اولین بار توسط جی. الان هوبسون و روبرت مک کلارلی[3] و در سال 1977 مطرح شد.
بر اساس این نظریه، مدارهای موجود در مغز در طول خواب REM فعال می شوند، و باعث می شوند که بخش های مربوط به سیستم کناری در عواطف، احساسات و خاطره ها درگیر شود که برای فعال شدن بادامه و هیپوکامپوس مغز را هم شامل می شود.
ذهن این فعالیت درونی را ترکیب و تفسیر می کند و تلاش می کند که یک معنایی را برای این سیگنال ها پیدا کند که در طول رویا دیدن نتیجه می دهد.
این مدل بیان می دارد که رویاها عبارت از تفسیر ذهنی از سیگنال هایی می باشند که از طریق مغز و در طول خواب ایجاد شده اند.
در حالیکه این نظریه بیان می دارد رویاها در نتیجه سیگنال های ایجاد شده درونی به وجود می آیند، هوبسون بر این باور نمی باشد که رویاها بی معنا هستند.
در مقابل، وی بیان می دارد که رویا دیدن عبارت از ” … خلاقانه ترین وضعیت هوشیاری می باشد.
به نحوی که یکی از ترکیبات آشفته و خودبخودی از مولفه های شناختی می باشد که منجر به ایجاد شکل های جدیدی از اطلاعات می شود و در نهایت ایده های جدید را ایجاد می کند.
در حالیکه مقدار قابل توجهی از این ایده ها یا حتی اکثر این ایده ها ممکن است که بی معنی باشند، حتی در صورتی که مقدار محدودی از نتایج خیالی آن در واقعیت درست باشند، زمان های رویا دیدن ما عبارت از زمان های تلف شده نخواهند بود.”
یکی از اصلی ترین نظریه های مربوط به توضیح خواب دیدن عبارت از این است که خواب به ما اجازه می دهد تا تمامی اطلاعاتی را که در طول روز گذشته به دست آورده ایم را ادغام و پردازش کنیم.
برخی از متخصصان خواب بر این باورند که خواب یک محصول جانبی یا حتی یک بخش فعال از پردازش اطلاعات می باشد.
به دلیل اینکه ما در طول روز با اطلاعات و خاطرات مختلفی سر و کار داریم، ذهن های خواب ما در هنگام چرت زدن، منجر به ایجاد تصاویر، برداشت ها و داستانهایی برای مدیریت فعالیت صورت گرفته در درون ذهن ما می شود.
سایر نظریه های مربوط به رویاها
نظریه های دیگری هم در مورد صورت گرفتن و معنای رویاها بیان
شده اند. موارد بیان شده در زیر، فقط تعداد محدودی از ایده های پیشنهاد شده می
باشند:
یک نظریه بیان می دارد که رویاها عبارت از نتایج تلاش ذهن ما برای تفسیر محرک خارجی در طول خواب می باشند. برای مثال، ممکن است که صدا رادیو در مضمامین رویای ما وجود داشته باشد.
نظریه دیگری از استعاره کامپیوتر برای رویاها استفاده می کند.
بر اساس این نظریه، رویاها منجر به تمیز شدن پارازیت های موجود در مغز می شوند، که بیشتر شبیه عملیات تمیز کردن در یک کامپیوتر می باشد و منجر به نیرو بخشیدن به ذهن به منظور آماده شدن برای یک روز جدید می شود.
با این وجود، یک مدل دیگری بیان می کند که عملکرهای رویاها همانند یک روان درمانی می باشد. در این نظریه، فرد رویا بیینده قادر است تا در یک محیط ایمن، ما بین تفکرات و عواطف مختلف ارتباط برقرار کند.
یک مدل جدید در مورد رویا دیدن، شامل ترکیبی از نظریه های مختلف می باشد. فعال کردن ذهن منجر به ایجاد ارتباطات رها شده ما بین تفکرات و رویاها می شود، که از طریق عواطف فرد رویا بیننده راهنمایی می شود.
هنری دوید توریو[1] معتقد
است که “رویاها عبارت از مبنای شخصیت های ما می باشند.”
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/04/7-نظریه-در-مورد-دلیل-رویا-دیدن-نظریه-های-مربوط-به-رویا-دیدن-از-نظر-مشاور-خانواده.png694962مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2019-04-15 09:49:432019-07-30 15:14:247 نظریه در مورد دلیل رویا دیدن – نظریه های مربوط به رویا دیدن از نظر مشاور خانواده
عبارت اختلال روان شناسی در برخی مواقع برای اشاره به چیزی که بیشتر به عنوان اختلال روانی یا اختلال روان پزشکی شناخته می شود، مورد استفاده قرار می گیرد.
اختلال های روانی عبارت از علائم رفتاری یا روان شناسی می باشند که بر روی بخش های مهمی از زندگی تاثیر می گذارند.
این اختلال ها منجر به ایجاد ناراجتی برای فرد تجربه کننده علائم می شوند.
در حالی که لیست زیر یک لیست کامل از تمامی اختلال های روانی نمی باشد، ولی یک لیستی است که شامل گروه های اصلی از اختلال هایی می باشد که در راهنمای آماری و تشخیصی اختلال های روانی[1](DSM) قرار دارند.
آخرین چاپ از این راهنمای تشخیص عبارت از DSM-5 می باشد که در می سال 2013 انتشار یافته است. DSM
عبارت از جامع ترین سیستمیی می باشد که برای طبقه بندی اختلال های روانی مورد استفاده قرار می گیرد و معیارهای تشخیص استانداردی را ارائه می دهد.
اختلال های رشد عصبی عبارت از اختلال هایی می باشند که
معمولا در طول دوره طفولیت، کودکی، یا نوجوانی تشخیص داده می شوند. این اختلال های
روان شناسی شامل موارد زیر می باشند:
ناتوانی ذهنی[3] (یا اختلال رشد ذهنی) که قبلا به عنوان کندی ذهنی مورد اشاره قرار می گرفت.
این نوع از اختلال رشدی قبل از سن 18 سالگی ایجاد می شود و مشخصه آن عبارت از محدودیت هایی در عملکرد ذهنی و رفتارهای انطباقی می باشد.
محدودیت های مربوط به عملکرد ذهنی در اغلب موارد از طریق آزمون های IQ تشخیص داده می شوند؛
در صورتی که نمره IQ شما بین 70 تا 75 قرار بگیرد، نشان دهنده وجود یک محدودیت می باشد.
رفتارهای انطباقی عبارت از رفتارهایی هستند که شامل مهارتهای عملی و روزمره، همانند خود مراقبتی، ارتباط اجتماعی و مهارت های زندگی می باشند.
تاخیر رشد کلی[4] عبارت از تشخیص ناتوانایی های ذهنی در کودکانی می باشد که کمتر از 5 سال سن دارند.
چنین تاخیراتی مربوط به مهارت های شناختی، عملکرد اجتماعی، گفتاری، زبانی و حرکتی می باشند.
این مورد در اغلب مواقع به عنوان یک تشخیص آنی صورت گرفته بر روی کودکانی مشاهده می شود که برای شرکت کردن در آزمون های استاندارد IQ هنوز کوچک هستند.
زمانی که کودکان به یک سنی برسند که برای آزمون هوش استاندارد شده مناسب باشند، ممکن است که در آنها یک ناتوانی ذهنی تشخیص داده شود.
اختلال های ارتباطی[5] عبارت از مواردی هستند که بر روی توانایی استفاده، شناخت یا مشخص کردن زبان و گفتار تاثیرگذار هستند.
DSM-5 چهار زیر گروه را برای اختلال های ارتباطی تعریف کرده است: اختلال زبانی، اختلال صدای گفتاری، اختلال روانی در شروع کودکی (لکنت زبان داشتن) ، و اختلال ارتباط اجتماعی (عمل گرایانه).
اختلال طیف اوتیسم[6] که مشخصه آن مشکلات دائمی در تعامل اجتماعی و ارتباط ما بین حوزه های مختلف زندگی و همچنین یک الگوی محوری و تکراری از رفتارها می باشد.
DSM بیان می کند که علائم اختلال طیف اوتیسم باید در طول مرحله رشد اولیه صورت بگیرد و این علائم باید منجر به ایجاد نواقص قابل توجهی در حوزه های مهمی زندگی، شامل عملکرد اجتماعی و شغلی شود.
اختلال فزون کاری کمبود توجه[7] که مشخصه آن وجود داشتن الگوهای پایدار از تکانش های فزون کاری و / یا عدم توجه می باشد .
منجر به ایجاد اختلال در عملکرد فرد می شود و در دو یا چند مورد از بخش هایی همانند موقعیت های خانگی، کاری، مدرسه ای و اجتماعی صورت می گیرد.DSM-5
بیان کرده است که چند مورد از این علائم باید قبل از سن 12 سالگی وجود داشته باشند و این علائم باید یک تاثیر منفی بر روی عملکرد اجتماعی، شغلی یا آکادمیکی فرد داشته باشند.
اختلال دو قطبی از طریق تغییرات صورت گرفته در وضعیت روانی و همچنین تغییرات مربوط به سطوح فعالیت و انرژی مشخص می شود.
این اختلال در اغلب مواقع شامل تجربه کردن تغییراتی در حالت های روانی تشدید شده و دوره های افسردگی می باشد. چنین وضعیت های روانی تشدید شده می توانند به عنوان شیدائی یا شیدائی خفیف شناخته شوند.
معیار شیدایی و شیدائی خفیف DSM-5 در مقایسه با
ورژن قبلی DSM
، شامل یک افزایش در تمرکز بر روی تغییرات صورت گرفته در سطح انرژی و فعالیت و
همچنین تغییرات صورت گرفته در وضعیت روانی می باشد.
شیدائی[9] از طریق احساس هیجان زده شدن بیش از حد و حتی افراطی ایجاد می شود.
دوره های شیدائی در برخی مواقع از طریق احساسات مربوط به حواسپرتی، تحریک پذیری و اعتماد بیش از حد مشخص می شود.
همچنین افرادی که شیدائی را تجربه می کنند در معرض مشغول شدن در فعالیت هایی قرار می گیرند که پیامدهای طولانی مدت منفی برای آنها دارد، فعالیت هایی از قبیل قمار بازی و ولخرجی در خرید.
اتفاقات افسرده کننده[10] از طریق احساس ناراحتی عمیق، گناه، خستگی و تحریک پذیری مشخص می شوند.
افراد دارای اختلال دو قطبی ممکن است که در دوره افسردگی علاقه خودشان را نسبت به فعالیت هایی که قبلا از آن لذت می بردند از دست بدهند، با مشکلات خوابی مواجه شوند و حتی دچار تفکرات خودکشی شوند.
هر دو مورد اتفاقات دیوانه کننده (شیدا کننده) و افسرده کننده می توانند هم برای فردی که آنها را تجربه می کند و هم برای خانواده، دوستان و سایر افرادی که رفتارها و تغییرات روانی این افراد را مشاهده می کنند، ترسناک باشد.
خوشبختانه روش های درمان موثر و کارا، که در اغلب موارد شامل تجوز دارویی و روان درمانی می باشند، می توانند به افراد دارای اختلال دو قطبی کمک کنند که علائم خودشان را به صورت مناسبی مدیریت کنند.
اختلال های اضطرابی
اختلال های اضطرابی از طریق ترس، نگرانی، اضطراب و سایر اختلال های روانی بیش از حد و دائمی شناخته می شوند.
ترس شامل یک واکنش عاطفی نسبت به یک تهدید می باشد، چه در صورتی که این تهدید واقعی باشد یا فقط خود فرد چنین تهدیدی را احساس کند. اضطراب شامل یک پیشبینی می باشد که یک تهدیدی ممکن است در آینده اتفاق بیافتد.
در یکی از ارزیابی های چاپ شده در مجله آرشیوهای روان
پزشکی عمومی[12] ، تخمین زده شده
است که 18 درصد از افراد بزرگسال آمریکایی، حداقل در یکی از مراحل زندگی خودشان به
یک اختلال اضطراب رنج دچار می شوند.
انواع اختلال های اضطرابی عبارتند از:
اختلال اضطراب عمومی شده[13] (GAD) که ویژگی بارز آن نگرانی شدید در مورد اتفاقات روزمره می باشد.
در حالی که برخی از استرس ها و نگرانی ها نرمال می باشند و حتی به عنوان بخشی رایجی از زندگی در نظر گرفته می شوند.
ولی GAD شامل نگرانی هایی می باشد که بیش از حد هستند و منجر به ایجاد تداخل در بهزیستی و عملکرد فرد می شود.
فوبیای مکانهای باز و شلوغ[14] که مشخصه آن عبارت از ترس بیش از حد از مکان های عمومی می باشد.
افرادی که چنین فوبیایی دارند در اغلب مواقع این ترس را دارند که در یک مجموعه ای که بیرون رفتن از آن مکان سخت می باشد، دچار حمله مزمن (صرع) شوند.
به دلیل وجود داشتن این ترس، اکثر افراد دارای فوبیای مکانهای باز و شلوغ در اغلب مواقع از رفتن به موقعیت هایی که احتمال تحریک شدن حمله اضطرابی در آنجا وجود دارد، اجتناب می کنند.
در برخی از موارد، این رفتار اجتنابی می تواند به یک حدی برسد که حتی فرد نتواند به تنهایی در خانه بماند.
اختلال اضطراب اجتماعی[15] یک اختلال روان شناختی رایجی می باشد که شامل ترس غیرعقلایی از مشاهده شدن و قضاوت شدن می باشد.
اضطرابی که در نتیجه این اختلال ایجاد می شود، می تواند تاثیر قابل ملاحظه ای بر روی زندگی فرد داشته باشد و عملکرد وی در مدرسه، کار و سایر مجموعه های اجتماعی را با اخلال مواجه سازد.
فوبیاهای خاص[16] که شامل ترس بیش از حد از یک فرد یا موقعیت خاص موجود در محیط اطراف می باشد.
برخی از مثال های مربوط به فوبیاهای خاص رایج عبارت از ترس از حشرات، ترس از ارتفاع یا ترس از مارها می باشد.
چهار نوع اصلی فوبیاهای خاص شامل اتفاقات طبیعی (غرش آسمان، رعد و برق، طوفان)، بالینی (فرآیندهای پزشکی، فرآیند های دندان پزشکی، تجهیزات بالینی)، حیوانات (سگ ها، مارها، حشره ها) و موقعیتی (مکان های کوچک، خانه متروک، رانندگی) می باشند.
زمانی که افراد با یک شی یا موقعیت عمومی مواجه می شوند، ممکن است که تهوع، لرزش، ضربان شدید قلب و حتی ترس از مردن را تجربه کنند.
اختلال مزمن[17] یک نوع اختلال روان پزشکی می باشد که ویژگی بارز آن حمله های مزمنی می باشد که در اغلب موارد بدون هیچ نوع دلیل خاص منجر به افسردگی فرد می شوند.
به همین دلیل، افراد دارای اختلال مزمن در اغلب مواقع اضطراب را تجربه می کنند و تمایل دارند که احتمال صورت گرفتن حمله مزمن دیگری را از بین ببرند.
ممکن است که افراد شروع به اجتناب کردن از موقعیت ها و مجموعه هایی بکنند که در گذشته حملات مزمن صورت گرفته است یا ممکن است که در آینده چنین حمله ای صورت بگیرد.
این شرایط می تواند منجر به ایجاد اختلال در بخش های مختلفی از زندگی روزمره شود و انجام دادن کارهای روتین را به یک مورد مشکل تبدیل کند.
اختلال اضطراب جدایی[18] یک نوع اختلال اضطرابی می باشد که شامل مقادیر زیادی ترس یا اضطراب در مورد جدا شدن از موارد دلبستگی می باشد.
اغلب افراد با ایده اضطراب جدایی آشنا هستند، چرا که این مورد مربوط به ترس کودکان آنها نسبت به جدا شدن از والدینشان می باشد، ولی کودکان و افراد بالغ می توانند این اضطراب را به صورت مناسبی تجربه کنند.
زمانی که علائم شدید می شوند و عملکرد نرمال فرد را با اختلال مواجه می سازند، ممکن است که اختلال اضطراب جدایی در افراد تشخیص داده شود.
علائم مربوط به این نوع اختلال شامل ترس بیش از حد نسبت به جدا شدن از مراقبان یا سایر موارد دلبستگی می باشد.
فردی که از این علائم رنج می برد ممکن است که از بیرون رفتن از خانه، رفتن به مدرسه یا ازدواج کردن اجتناب کند تا روابط عاطفی و دلبستگی های قبلی خودش را نگه دارد.
آسیب و اختلال های مربوط به عوامل استرس زا شامل قرار گرفتن در معرض اتفاقات استرس زا یا آسیب زا می باشد.
این اختلال قبلا در قالب اختلال های اضطرابی قرار داشت، ولی در حال حاظر به عنوان یک گروه مستقل از اختلال ها در نظر گرفته می شود.
اختلال هایی که در این گروه قرار دارند عبارتند از:
اختلال استرس حاد[1] که از طریق ایجاد اضطراب شدید در طول یک ماه بعد از قرار گرفتن در معرض اتفاقات آسیب زا، همانند بلایای طبیعی، جنگ، تصادفات و دیدن یک مرگ و میر، مشخص می شود.
در نتیجه این اضطراب ممکن است که فرد علائم گسستگی را تجربه کند که شامل احساس تغییر واقعیت، عدم توانایی برای یادآوری جنبه های مهمی از یک اتفاق و وقفه های زمانی مهم مشخص در صورت اتفاق افتادن مجدد آسیب می باشد.
سایر علامت های مربوط به این اختلال می تواند شامل پاسخدهی عاطفی کاهش یافته، خاطرات ناراحت کننده از آسیب و مشکل داشتن در تجربه عواطف مثبت باشد.
اختلال های تعدیل[2] که می توانند در نتیجه پاسخ به یک تغییر اتفاقی، همانند طلاق گرفتن، از دست دادن شغل، خاتمه یافتن یک رابطه صمیمی ، یک جابجایی، یا برخی از موارد از دست دادن یا دلشستگی صورت بگیرد.
این نوع از اختلال روان شناسی می تواند بر روی هر دو مورد کودکان و بزرگسالان تاثیر بگذارد و علائم مشخص آن عبارت از اضطراب، تحریک پذیری، حالت افسرده، نگرانی، عصبانیت، ناامیدی و احساس انزوا و تنهایی می باشد.
اختلال استرس بعد از آسیب[3] می تواند بعد از تجربه شدن یک اتفاق استرس زا در زندگی ایجاد شود.
نشانه های PTSD شامل اتفاقات مربوط به تجربه مجدد یا ایجاد مجدد اتفاق، اجتناب از مواردی که افراد مربوط به یک اتفاق را به یاد می آورند، احساس گوشه گیری و داشتن تفکرات منفی می باشد.
کابوس های شبانه، اتفاق افتادن مجدد، افزایش عصبانیت، مشکل داشتن در تمرکز، واکنش وحشت زدگی اغراق آمیز و مشکلاتی در به یاد آوردن جنبه های مختلف مربوط به یک اتفاق از جمله علائم محتملی هستند که ممکن است افراد دچار شده به PTSD تجربه کنند.
اختلال دلبستگی واکنشی[4] می تواند در زمانی ایجاد شود که کودکان در طول سال های اولیه زندگی خودشان روابط و دلبستگی های مناسب و سالمی با مراقبان بزرگسال خودشان نداشته باشند.
علائم مربوط به این اختلال شامل دور شدن از مراقبان بزرگسال و اختلال های اجتماعی و عاطفی می باشد که در نتیجه الگوهای مربوط به مراقبت نامناسب و بی توجهی صورت می گیرد.
اختلال های گسستی
اختلال های گسستی عبارت از اختلال های روان شناختی هستند که
شامل عدم ارتباط یا وقفه در جنبه های هوشیاری است که شامل هویت و حافظه می باشد.
اختلال های گسستگی شامل موارد زیر می باشند:
فراموشی گسستی[6] که شامل فراموش کردن آنی خاطره در نتیجه یک گسستگی می باشد.
در اکثر موارد، این مورد از دست دادن حافظه که می تواند کوتاه مدت باشد یا چندین سال به طول بکشد، در نتیجه برخی از آسیب های روان شناختی ایجاد می شود.
فراموشی گسستی یک موردی ساده تر از فراموشی ساده می باشد.
که این اختلال را دارند ممکن است که برخی از اطلاعات را در مورد اتفاقات به یاد بیاورند، ولی ممکن است که نتوانند برخی از اطلاعات محدود به یک دوره زمانی را به یاد بیاورند.
اختلال هویت گسستی[7] که قبلا به عنوان اختلال شخصیت چندگانه شناخته می شد، شامل وجود داشتن دو یا چند هویت یا شخصیت می باشد.
هر یک از شخصیت ها روش منحصر به خودش را برای درک و تعامل با محیط دارند. افراد دچار شده به این اختلال یک سری مشکلاتی را در رفتار، حافظه، درک، پاسخ عاطفی و هوشیاری تجربه می کنند.
اختلال دگرسان بینی خود / دگرسان بینی محیط[8] که مشخصه آن تجربه کردن احساس خارج شدن از بدن خود (دگرسان بینی خود) و قطع ارتباط از محیط (دگرسان بینی محیط) می باشد.
افرادی که چنین اختلالی را دارند، در اغلب مواقع احساس غیرواقعی بودن یا قطع ارتباط غیراختیاری را از حافظه، احساسات و بخش هوشیار خودشان تجربه می کنند.
علائم بدنی و اختلال های مربوطه
این گروه که قبلا به عنوان یک زیر گروه در اختلال های جسمانی شکل قرار داشت، به عنوان علائم بدنی و اختلال های مربوطه شناخته می شود.
اختلال های علائم بدنی یک گروه از اختلال های روان شناسی می باشند که شامل علائم فیزیکی برجسته ای هستند که ممکن است یک علت فیزیکی قابل تشخیصی نداشته باشند.
برخلاف روش های قبلی مربوط به مفهوم بندی، این اختلال های بر مبنای نبود توضیح پزشکی برای علائم فیزیکی می باشند.
تشخیص فعلی بر روی تفکرات، احساسات و رفتارهای غیرنرمالی تاکید می کند که در پاسخ به این علائم صورت می گیرد.
اختلال های موجود در این گروه عبارتند از:
اختلال علامت بدنی[9] شامل وجود داشتن علائم فیزیکی می باشد که منجر به ایجاد مشکل برای یک عملکرد نرمال می شود.
وجود داشتن این علائم منجر به ناراحتی عاطفی و ایجاد مشکلاتی در زندگی روزمره می شود.
نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد عبارت از این مورد است که علائم بدنی نشان نمی دهند که فرد وانمود می کند دارای درد فیزیکی، خستگی یا سایر علائم می باشد.
در این وضعیت، علائم فیزیکی واقعی منجر به ایجاد اختلال در زندگی فرد نمی شوند، چرا که این وضعیت یک واکنش حدی و رفتارهای ایجاد شده می باشد.
اختلال اضطراب بیماری[10] یک اختلالی می باشد که مشخصه آن نگرانی بیش از حد در مورد داشتن شرایط بالینی غیرقابل تشخیص می باشد.
افرادی که چنین اختلال روانشناختی را تجربه می کنند، نگرانی بیش از حدی در مورد عملکرد و احساسات بدنشان پیدا می کنند و متقاعد می شوند .
یک بیماری جدی دارند یا در آینده به چنین بیماری دچار خواهند شد، و حتی زمانی که آزمایش های پزشکی منفی باشند هم نمی توانند از نگرانی خودشان خلاص شوند.
این تمایل به بیماری منجر به ایجاد اضطراب و ناراحتی قابل توجهی خواهد شد.
همچنین این مورد منجر به ایجاد تغییراتی در رفتارهایی از قبیل مراجعه به آزمایش / درمان بالینی خواهد شد و فرد از قرار گرفتن در موقعیت هایی که ریسک سلامتی بالایی دارند، اجتناب خواهد کرد.
اختلال تبدیل[11] شامل علائم حرکتی یا حسی می باشد که بدون هیچ نوع دلیل عصب شناختی یا بالینی مناسبی صورت می گیرد.
این اختلال در اکثر موارد بعد از یک آسیب فیزیکی واقعی یا استرس زا ایجاد می شود و حتی منجر به واکنش های فیزیکی و عاطفی می شود.
اختلال ساختگی[12] که قبلا یک گروه مجزایی بود و در حال حاضر در DSM-5 در گروه مربوط به علائم بدنی و اختلال های مربوطه قرار دارد.
یک اختلال ساختگی در زمانی صورت می گیرد که یک فرد به صورت هدفمند علائم بیماری را ایجاد کند، به چنین بیماری وانمود کند یا در بیان کردن علائم آن اغراق کند.
نشانگان مونچازون[13]، که در آن افراد وانمود به یک شرایط خاصی می کنند تا توجه بقیه را جلب کند، یکی از شدیدترین اختلال های ساختگی می باشد.
اختلال های تغذیه ای و غذایی
مشخصات اختلال های تغذیه ای شامل نگرانی بیش از حد در مورد وزن و الگوهای غذا خوردن اختلال آوری می باشد که یک تاثیر منفی بر روی سلامت فیزیکی و روانی دارد.
اختلال های تغذیه ای و غذایی که قبلا در چارچوب طفولیت و کودکی تشخیص داده می شدند، در DSM-5 به یک گروه مستقل تبدیل شده است.
انواع اختلال های تغذیه ای عبارتند از:
بی اشتهایی عصبی[15] که مشخصه آن مصرف غذای محدودی می باشد که منجر به کاهش وزن و داشتن یک وزن بسیار پایین برای بدن می باشد.
افرادی که چنین اختلالی را تجربه می کنند، همچنین نسبت به افزایش وزن ترس دارند و همچنین یک دید نادرستی نسبت به ظاهر و رفتار خودشان دارند.
پر اشتهایی عصبی[16] شامل حرص و ولع داشتن برای پرخوری و انجام دادن اقدامات جبرانی برای از بین بردن تاثیرات این پرخوری می باشد.
این رفتارهای جبرانی شامل استفراغ از طریق خود تحریکی، سوء استفاده از ضد یبوست ها و ادرار آورها و ورزش کردن بیش از حد می باشد.
اختلال نشخواری[17] که از طریق برگرداندن غذای قبلا جویده شده یا بلعیده شده به منظور انداختن به بیرون یا بلعیدن مجدد مشخص می شود.
بیشتر افرادی که به این اختلال دچارمی شوند، کودکان یا افراد بزرگسالی هستند که همچنین دارای تاخیر رشدی یا عدم توانایی ذهنی می باشند.
مشکلات دیگری که می توانند از این رفتار ایجاد شوند شامل از بین رفتن دندان، زخم های مری و سوء تغذیه می باشند.
ویار[18] که شامل اشتیاق داشتن به مواد غیر غذایی، همانند خاکریز، رنگ یا صابون، و مصرف آنها می باشد.
این اختلال بیشتر در کودکان و افراد دارای ناتوانی رشدی مشاهده می شود.
اختلال زیاده روی در خوردن غذا[19] که برای اولین بار در DSM-5 معرفی شد و شامل یک نوع زیاده روی در مصرف غذا می باشد به نحوی که فرد یک مقدار زیاد و غیر معمول از غذا را طی چندین ساعت می خورد.
این افراد نه تنها پرخوری می کنند، بلکه همچنین نمی توانند خوردن خودشان را کنترل کنند.
در برخی مواقع اختلال زیاده روی در خوردن غذا از طریق عواطفی همانند احساس خوشحالی یا اضطراب، خستگی یا بعد از یک اتفاق استرس زا تشدید می شود.
اختلال های خواب عبارت از ایجاد اختلال در الگوهای خواب می
باشد که منجر به ایجاد مشکل در عملکرد روزمره می شود و بر روی آن تاثیر می گذارد.
مثال های مربوط به اختلال های خوابی عبارتند از:
حمله خواب[1] عبارت از شرایطی می باشد که افراد یک نیاز غیرقابل جلوگیری به خواب احساس می کنند.
افرادی که حمله خواب را تجربه می کنند، ممکن است که به صورت ناگهانی از دست دادن کشش طبیعی عضلات را تجربه کنند.
اختلال بی خوابی[2] عبارت از عدم توانایی برای خوابیدن مناسب و کافی و خارج کردن خستگی از بدن می باشد.
در حالی که برخی از افراد در برخی از مراحل زندگی خودشان مشکلات و اختلال های خوابی را تجربه می کنند.
ولی بی خوابی در زمانی به عنوان یک اختلال در نظر گرفته می شود که همراه با ناراحتی یا نقایص قابل توجه در طول زمان بروز کند.
اختلال خواب آلودگی بیش از حد[3] عبارت از یک نوع اختلالی می باشد که ویژگی بارز آن خوابیدن بیش از حد در طول روز یا خوابیدن طولانی در شب می باشد.
افرادی که چنین ویژگی هایی را دارند، ممکن است در طول روز و در زمان های نامناسب، همانند کار و مدرسه، به خواب بروند.
افراد دارای اختلال خواب آلودگی بیش از حد علاوه بر احساس خواب آلودگی بیش از حد، همچنین ممکن است که اضطراب، مشکلات حافظه ای، از دست دادن اشتها، تفکر کُند و اختلال های مربوط به زمان بیدار شدن را تجربه کنند.
اختلال های خواب مربوط به تنفس کشیدن[4] عبارت از اختلال های می باشد که شامل نابهنجاری های تنفسی می باشد و ممکن است مواردی از قبیل گرفتگی تنفس یا خروپف شدید در طول خواب صورت بگیرد.
این مشکلات تنفسی می توانند در نتیجه توقف های مختصر در خواب ایجاد شوند و می توانند منجر به ایجاد مشکلاتی از قبیل بی خوابی و خواب آلودگی در طول روز شوند.
نابهنجاری های خوابی[5] شامل اختلال هایی می باشد که ویژگی آنها عبارت از صورت گرفتن رفتارهای غیرنرمال در طول خواب می باشد.
چنین اختلال هایی شامل راه رفتن در طول خواب، وحشت زدگی در طول خواب، صحبت کردن در طول خواب و غذا خوردن در طول خواب می باشد.
سندرم ناراحتی در پا[6] عبارت از یک نوع شرایط عصبی است که شامل داشتن احساس ناراحتی در پاها و اصرار شدید برای حرکت دادن پاها به منظور تسکین این دردها می باشد.
افرادی که چنین شرایطی دارند، ممکن است در نتیجه حرکت دادن بیش از حد پاهای خودشان احساس کشیدگی، وارفتگی، سوختگی و سایش را در پاهای خودشان احساس کنند که در نهایت منجر به ایجاد اختلال در خواب این افراد می شود
اختلال های خوابی که مربوط به یکی دیگر از اختلال های روانی می باشند و همچنین اختلال های خوابی که مربوط به شرایط بالینی عمومی می باشند، از DSM-5 حذف شده اند.
همچنین آخرین ورژن DSM بر روی وجود داشتن شرایط همزمان مربوط به هر یک از این اختلال های خواب – بیداری تاکید کرده است.
APA توضیح داده است که این تغییر “تاکیید می کند که افراد دارای یک اختلال خواب می باشند که نیاز به مراقبت بالینی مستقل از سایر اختلال های روانی و بالینی دارد؛
این مورد وجود داشتن تاثیرات دو طرفه و تعاملی ما بین اختلال های خوابی و اختلال های بالینی و روانی همزمان را مورد تایید قرار می دهد.”
اختلال های جدا کننده، انگیزشی – کنترلی و ارتباطی
اختلال های انگیزشی – کنترلی عبارت از اختلال هایی هستند که شامل عدم توانایی برای کنترل عواطف و رفتار ها می باشند و در نهایت منجر به آسیب دیدن خود فرد یا سایر افراد می شود.
این مشکلات مربوط به کنترل عاطفی و رفتاری، از طریق اقداماتی صورتی می گیرند که شامل تجاوز به حقوق دیگران.
برای مثال از بین بردن دارایی یا تعرض فیزیکی و / یا شامل اقداماتی می باشد که با هنجارهای اجتماعی، دستگاه های حاکمیتی و قوانین تضاد دارد.
انواع اختلال های تکانشی – کنترلی عبارتند از:
جنون دزدی[8] شامل عدم توانایی برای کنترل انگیزش های دزدی می باشد. افرادی که دارای جنون دزدی هستند .
در اغلب مواقع وسایلی را می دزدند که در واقعیت هیچ نیازی به آن ندارند یا دارای هیچگونه ارزش پولی نمی باشند.
افرادی که چنین شرایطی را دارند، قبل از انجام دادن دزدی یک نوع احساس تنش و فشار می کنند و بعد از دزدیدن احساس راحتی و قدردانی از خودشان را دارند.
جنون آتش افروزی[9] شامل شیفتگی و تمایل زیاد به آتش می باشد که در نتیجه آن فرد شروع به آتش زدن وسایلی می کند و خودش و سایر افراد را در یک وضعیت خطرناک قرار می دهد.
اختلال انفجار متناوب[10] در نتیجه عصبانیت و خشونتی ایجاد می شود که دارای طغیان کوتاه مدت می باشد و متناسب با موقعیت موجود نیست.
افرادی که چنین ویژگی دارند، ممکن است که اقدامات خشمیگنانه یا خشونت آمیز انفجاری را در پاسخ به دلخوری ها و ناکامی های روزمره نشان بدهند.
اختلال رفتاری[11] عبارت از شرایطی می باشد که در کودکان و نوجوانان زیر 18 ساله ای تشخیص داده می شود و فرد به صورت مرتب نسبت به هنجار های اجتماعی و حقوق سایر افراد تجاوز می کند.
کودکان دارای این اختلال نسبت به سایر حیوانات و افراد خشمگین می شوند، دارایی ها را خراب می کنند، دروغ می گویید و دزدی می کنند، و نسبت به سایر قواعد و قوانین تجاوز می کنند.
این رفتارها منجر به ایجاد مشکلات قابل توجهی در عملکرد آکادمیک، کاری یا اجتماعی افراد می شود.
اختلال مخالف و نافرمانی[12] قبل از سن 18 سالگی شروع می شود و مشخصه آن عبارت از مخالفت، تحریک پذیری، عصبانیت، خشمگینی و کینه جوئی می باشد.
هر چند که همه کودکان در برخی مواقع نافرمانی می کنند، ولی کودکان دارای اختلال مخالف و نافرمانی، تقریبا در تمامی زمان ها از برآورده کردن درخواست های بزرگترها امتناع می کنند .
برای آزار و اذیت دیگران یک سری اقداماتی را انجام می دهند.
اختلال های مربوط به مواد شامل استفاده و سوء استفاده از مواد مختلفی همانند کوکائین، متامفتامین، مواد افیونی، و الکل می باشد.
این اختلال ها می تواند شامل شرایط ایجاد شده از طریق مواد باشد که می تواند در تشخص های مختلف مربوط به مسمومیت، ترک، ایجاد روان پریشی، اضطراب و روان آشفتگی مشخص شود.
مثال های مربوط به اختلال مواد عبارتند از:
اختلال های مربوط به الکل[1] شامل مصرف الکل می باشد که پرمصرف ترین مواد (که به صورت متعددی در مصرف آن اوردوز می شود) در ایالات متحده می باشد.
اختلال های مربوط به حشیش[2] شامل علائمی از قبیل مصرف بیش از حد، احساس عدم توانایی برای متوقف کردن مصرف این مواد و ادامه دادن به مصرف با وجود تاثیرات مضر آن در زندگی فرد می باشد.
اختلال مصرف مواد استنشاقی[3] شامل استنشاق کردن بخار مربوط به موادی از قبیل رنگ ها و حلال ها می باشد.
افراد دارای این شرایط همانند افراد مبتلا به سایر اختلال های مربوط به مواد، تمایل به مصرف این مواد را تجربه می کنند و کنترل کردن یا متوقف کردن مصرف به سختی امکان پذیر می باشد
اختلال مصرف محرک[4] عبارت از یک گروه جدید در DSM-5 می باشد که شامل استفاده از محرک هایی همانند مت، آمفتامین و کوکائین می باشد.
اختلال مصرف تنباکو[5] که مشخصه آن علائمی از قبیل مصرف تنباکو بیشتر از حد مورد نظر، سخت بودن کمتر کردن مصرف یا متوقف کردن، تمایل داشتن برای مصرف آن، و مواجه شدن با تاثیرات اجتماعی مضر در نتیجه مصرف تنباکو می باشد.
DSM-5 در این گروه شامل اختلال قماربازی هم می باشد. انجمن روان پزشکی آمریکا[6] بیان کرده است که این تغییر ” نشان دهنده شواهد سازگار و در حال افزایشی می باشد.
برخی از رفتارها، همانند قمار بازی، منجر به فعال سازی سیستم قدردانی مغز می شوند که تاثیرات مشابهی با داروهای سوء مصرف شده دارند و علائم اختلال قمار بازی، با علائم اختلال های مصرف مواد تا یک حد خاص مشابه می باشند.”
اختلال های شناختی – عصبی
اختلال های شناخت عصبی از طریق نقایص ایجاد شده در عملکرد
شناختی مشخص می شوند. این اختلال ها شامل شناخت معیوب که در زمان تولد یا مراحل
اولیه زندگی وجود دارند، نمی باشد.
انواع اختلال های شناختی عبارتند از:
روان آشفتگی[8]، که همچنین به عنوان وضعیت اغتشاش آمیز شناخته می شود .
در طول یک دوره زمانی کوتاه مدت (معمولا چند ساعت یا چند روز) ادامه پیدا می کند و مشخصه آن اختلال در توجه و هوشیاری می باشد.
اختلال های شناختی – عصبی عمده و خفیف[9] که ویژگی اصلی آن کاهش شناخت در یک یا چند بخش است که شامل حافظه، توجه، زبان، یادگیری و ادراک می باشد.
این اختلالات شناختی می توانند از طریق یک سری از شرایط بالینی ایجاد شوند که شامل بیماری آلزایمر، عفونت HIV، بیماری پارکینسون، مصرف مواد / دارو، بیماری عروقی، و سایر موارد می باشند.
اختلال های شخصیتی
اختلال های شخصیتی از طریق الگوی پایداری از تفکرات،
احساسات و رفتارهای ناسازگاری مشخص می شود که می توانند منجر به وارد شدن آسیب های
جدی به روابط و سایر حوزه های زندگی شوند.
انواع اختلال های شخصیتی عبارتند از:
اختلال شخصیتی ضد اجتماعی[11] که مشخصه آن عدم توجه دائمی به قوانین، هنجارهای اجتماعی و حقوق سایر افراد می باشد.
افرادی که به این اختلال های دچار می شوند، معمولا علائم بیان شده را در دوران کودکی نشان می دهند، به سختی می توانند با سایر افراد همدردی کنند و به دلیل رفتارهای مخرب خودشان پشیمان نمی شوند.
اختلال شخصیتی اجتنابی[12] شامل ممانعت های اجتماعی شدید و حساسیت نسبت به طرد شدن می باشد.
چنین احساسات ناایمنی می توانند به ایجاد مشکلات قابل توجهی در زندگی و عملکرد روزمره فرد منجر شوند.
اختلال شخصیتی حدی[13] که دارای علائمی از قبیل تحریک پذیری عاطفی، روابط میان فردی ناپایدار و شدید، خود تصویری ناپایدار، و رفتارهای تکانشی می باشد.
اختلال شخصیتی وابسته[14] که شامل الگوهای مزمن مربوط به جدایی از ترس و نیاز شدید به مراقبت می باشد.
افرادی که چنین اختلالی دارند در اغلب مواقع یک سری رفتارهایی انجام می دهند که برای ایجاد اقدامات مراقبتی در دیگران طراحی شده است.
اختلال شخصیتی نمایشی[15] مربوط به الگوهای عاطفی و رفتار های جلب کننده توجه حدی می باشد.
افرادی که چنین شرایطی دارند در مجموعه هایی که مورد توجه قرار نمی گیرند، احساس ناراحتی می کنند.
عواطف خودشان را به سرعت تغییر می دهند، و ممکن است که یک سری رفتارهای نامناسب اجتماعی انجام بدهند که فقط به منظور جلب توجه سایر افراد می باشد.
اختلال شخصیتی خود شیفتگی[16] مربوط به الگوهای پایدار از خود تصویری اغراق شده، خود محوری، و همدلی سطح پایین می باشد.
افرادی که چنین ویژگی دارند تمایل دارند که علاقمندی بیشتری نسبت به خودشان داشته باشند و به سایر افراد کمتر توجه می کنند.
اختلال شخصیتی وسواس فکری – عملی[17] عبارت از الگوی فراگیر مربوط به مشغولیت نسبت به فرمانبرداری، کمال گرایی، عدم انعطاف پذیری و کنترل روانی و میان فردی می باشد.
این شرایط یک شرایط متفاوتی نسبت به اختلال وسواس فکری – عملی (OCD) می باشند.
اختلال شخصیتی پارانویایی[18] از طریق عدم اعتماد به سایر افراد، و حتی خانواده، دوستان و شریک های عاطفی مشخص می شود.
افرادی که چنین اختلالی دارند، فکر می کنند که سایر افراد بدخواه می باشند، حتی در صورتیکه هیچ نوع مدرک یا توجیحی در این مورد نداشته باشند.
اختلال شخصیتی اسکیزوید[19] (مبتلا به اختلال روانی و جنون گوشه گیری) علائمی را شامل می شود که برای مثال می توان به جدا شدن از روابط اجتماعی اشاره کرد.
افرادی که چنین اختلالی را دارند، به سمت زندگی های درونی خودشان حرکت می کنند و در اغلب موارد نسبت به روابط بی توجه هستند این افراد به صورت عمومی نبود .
اظهار عاطفی را نشان می دهند و می توانند به صورت افراد سرد و کناره گیر باشند.
اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی گونه[20] شامل عدم رعایت هنجار های موجود در صحبت، رفتارها، ظاهر و تفکرات می باشد.
افرادی که چنین تفکراتی را دارند .ممکن است که عقاید عجیب و غریبی را تجربه کنند یا جادویی اندیشی داشته باشند و در ایجاد روابط با مشکلاتی مواجه شوند.
توصیه ای برای داشتن زندگی بهتر
اختلال های روان شناختی می توانند منجر به ایجاد مشکلاتی در عملکرد روزمره، روابط، کار، مدرسه و سایر حوزه های مهم شوند.
با این وجود افراد با استفاده از تشخیص و درمان مناسب می توانند از این علائم بهبود پیدا کنند و روش های مقابله ای مناسبی را مورد استفاده قرار دهند.
نویسنده: کندرا چری[21] –
ویرایش شده توسط: استون گنز[22]
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2018/08/مشاوره-رایگان-در-تهران1.png694962مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2018-09-04 06:21:422019-07-08 16:40:37مرکز مشاوره رایگان در تهران
درمانگرهای ABA:معمولا درمانگرهای ABA از یک ترکیب مربوط به رهیافت های رفتاری بهره می برند.
این رهیافت های ترکیبی شامل موارد زیر است:
درمانگرهای ABA
آموزش برای آزمایش مجزا (DDT): در DDT، مهارت های خاص به مراحل کوچک تر تقسیم می شود.
به گونه ای که هر مرحله کاملا مجزا از مراحل دیگر باشد.
در صورتی که واکنش صحیحی دریافت شود، کودک مورد تشویق قرار می گیرد.
در صورتی که یک واکنش نادرست دریافت شود، ممکن است .
که کودک از طریق یک دستور یا راهنمای فوری، به سمت واکنش صحیح راهنمایی شود.
معمولا DDT در مجموعه های درمانی دارای ساختمان، انجام می گیرد.
ممکن است که یک دوره از DDT به نحوی باشد که درمانگر بر روی میز یک کارت قرمز.
و یک کارت آبی قرار دهد و از کودک بخواهد که کارت قرمز را بردارد.
در صورتی که کودک این کار را درست انجام دهد، کودک مورد تشویق قرار می گیرد.
در غیر اینصورت، تا زمانی که برای چندین بار واکنش صحیح توسط کودک صورت گیرد.
این آزمایش تکرار می شود. در صورتی که کودک به سختی این کار را انجام دهد.
ممکن است که درمانگر یک کمکی به کودک بکند.
مقالات سایت توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان “کانون مشاوران ایران “تهیه و پشتیبانی شده است.
نحوه کار درمانگرهای ABA
برای مثال، درمانگر می تواند به سمت کارت قرمز اشاره یا نگاه کند.
همزمان با زیاد شدن تدریجی جواب های درست، این کمک ها رفته رفته کم می شوند.
آموزش انجام کار: در این روش هم از همان رهیافت DDT استفاده می شود.
ولی در این روش، آموزش رفتاری در قالب زمینه های زندگی روزانه و عادی صورت می گیرد.
بنابراین، در حین اینکه دانش آموز در یک کلاس نشسته و با همتاهای خود تعامل دارد.
به وی آموزش داده می شود (به جای اینکه در اداره نشسته باشد و با درمانگر خود تعامل داشته باشد).
ویژگی آموزش درمانگرهای ABA
در زنگ تنفس، ممکن است که دختر بچه به معلم خود بگوید که “توپ می خواهم”.
معلم می تواند با پرسیدن یک سوال، از این فرصت برای آموزش استفاده کند.
برای مثال بپرسد که “توپ قرمز را می خواهی یا توپ آبی را”.
در صورتی که دختر بچه درخواست اولیه خود را با نام بردن رنگ توپی که خواسته است.
با جزئیات بیان کند، معلم همان توپ را به عنوان جایزه به وی خواهد داد.
این بُعد از ABA می تواند در محیط خانه و توسط والدین انجام شود.
برای مثال، مادری که همراه با پسر بچه خود در حال نقاشی کشیدن است.
می تواند از فرزند خود بخواهد که مداد رنگی آبی را به وی بدهد.
اگر وی این کار را درست انجام دهد، به وی جایزه داده می شود.
و در صورتی که به درستی انجام ندهد، مادر می تواند یک کمک سریعی به وی بکند.
آموزش واکنش موثر
آموزش واکنش موثر:
این رهیافت مهارت هایی را به بچه ها می آموزش که بر دامنه وسیعی از رفتارها تاثیر گذار می باشد.
معمولا در زمانیکه کودک بر این مهارت موثر تسلط پیدا کند.
والدین وی مشاهده خواهند کرد که کودک آنها در چندین زمینه دیگر هم پیشرفت کرده است.
برای مثال، بچه ای که یاد می گیرد آرام بشیند، ممکن است در مدرسه هم رفتار خوبی از خود نشان دهد.
با معلمان خودش راحت تر باشد و به راهنماهای صورت گرفته به دقت گوش کند.
از اینرو آموزش واکنش موثر می تواند منجر به عمومی سازی رفتارهایی شود که در طول درمان.
و از طریق اعمال آنها در موقعیت های روزانه تقویت می شوند و یا یادگرفته می شوند.
تحلیل رفتار اعمال شده و اوتیسم
ABA به عنوان یکی از بهترین رهیافت های برای درمان اوتیسم در نظر گرفته شده است.
اطلاعات مستند نشانگر کارایی این رهیافت بوده و از دهه 1960، که برای اولین بار برنامه ها مربوط به ABA.
در قالب کلاس ها توسعه یافت، این روش به صورت موفقیت آمیزی در درمان اوتیسم استفاده شده است.
همچنین ABA برای کاهش عصبانیت و خود آسیب زنی در کودکانی که دارای اوتیسم بوده اند، موثر بوده اند.
همچنین این روش درمانی در پیشرفت مهارت های زندگی اجتماعی و روزانه کودکان اوتیسم هم موثر بوده است.
مهارت های اجتماعی کودکان
بیشتر کودکان، مهارت های اجتماعیو سایر مهارت های توسعه ای را از طریق مشاهده
بدون دقت و معاشرت با هم بازی های خود یاد می گیرند.
با این وجود، کودکان اوتیسمی در توسعه همدلی و نظریه ذهن با مشکل مواجه هستند.
و به همین دلیل احتمال به دست آوردن مهارت ها خاص از طریق مشاهده، در این افراد پایین است.
کودکان اوتیسمی حتی ممکن است در شناخت مفاهیم پایه ای مشکل داشته باشند .
و ABA از طریق آموزش فعال، مهارت های پایه ای را به آنها یاد می دهد.
همچنین ماهیت تکرار پذیری و پیش بینی پذیری ABA، با مشخصات مربوط به کودکان اوتیسم، شباهت کاملی دارد.
چرا که اغلب این تمریان به صورت ترکیبی و انجام منظم، صورت می گیرد. کارایی روش ABA در درمان کودکان اوتیسم.
بارها توسط محققان مختلف تایید شده است.
آزمایش درمان ABA
بار اول ایوار لواز یک مطالعه مهمی را در سال 1987 انجام داد .
که در آن وی یک گروه تجربی از 19 کودک را که درمان ABA را دریافت کرده بودند.
با گروه کنترل متشکل از 40 کودک مقایسه کرد.
9 نفر از 19 کودک ، کارکرد شناختی متوسط را بدست آوردند .
قادر بودند در مجموعه آموزشی معمولی، تکالیف خود را به صورت موثر انجام دهند.
در حالی که فقط 1 نفر از کودکان گروه کنترل قادر به انجام چنین کاری بودند.
برای شناسایی پیشرفت بلند مدت ، برخی از محققان در سال 1993.
یک مطالعه دیگری را بر روی همان دانش آموزان مورد مطالعه لواز انجام دادند.
آنها نتیجه گیری کردند که IQ کسب شده توسط دانش آموزان گروه آزمایشی ثابت باقی مانده است.
مطالعات مشابه صورت گرفته در سال های اخیر نشانگر کارایی ABA در افزایش کارکرد ذهنی و آکادمیک کودکان اوتیسم می باشد.
برای مثال در سال 2006، یک گروه از محققین مطالعه لوزا را تکرار کردند.
آنها 21 دانش آموز را که در کلاس های آموزشی خاص آموزش دیده بودند را با یک گروه کنترل از دانش آموزان.
حاظر در مدارس بدون آموزش خاص مقایسه کردند. در سومین سال از مطالعه آنها، 17 نفر از 21 دانش آموز گروه ABA .
قادر به حضور در کلاس های آموزشی معمولی بودند، در حالی که در گروه مقایسه ای، فقط یک نفر قادر به این کار بود. ادامه مطلب
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2018/07/ABA1.png694962مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2018-07-19 08:23:232018-07-19 08:23:23درمانگرهای ABA
سلام.خواستم بابت وبسایت خوبتون ازتون تشکر کنم و امیدوارم باعث ایجاد انگیزه براتون بشه