نیازهای روانی سالمندان ، وضعیت روحی و روانی سالمندان در ایران

نیازهای روانی سالمندان، وضعیت روحی و روانی سالمندان در ایران

نیازهای روانی سالمندان از جمله موضوعاتی می باشد که احتیاج به توجه بیشتری دارد، سلامت روان سالمندان تحت تاثیر عواملی مانند نزدیک شدن به سال های پایانی عمر، بازنشستگی و مشکلات جسمی که باعث کاهش سطح فعالیت فرد می شود و هم چنین مشکلاتی مانند از دست دادن همسر و یا دوستان و غیره می باشد.

بر اساس نظرسنجی های انجام شده بروز اختلالات روحی و روانی در سالمندان می تواند باعث افسردگی و اضطراب شود و خطر خودکشی را تا حد زیادی افزایش دهد به همین خاطر نقش اطرافیان در بهبود سلامت جسمی و روانی سالمندان از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد و باید نسبت به نیاز سالمندان دقت و توجه بیشتری داشته باشیم.

در این خصوص باید از مشاوره روانشناسی کمک بگیرید تا اطلاعات خود را راجع به دوران سالمندی افزایش دهید و بتوانید به خوبی نیازهای آن ها را برطرف نمایید.

نیازهای روانی سالمندان

روانشناسان معتقدند که پس از رسیدن به سن ۶۰ سالگی وارد دنیای سالمندی می شوند ورود آن ها به این دوران با چالش های بسیاری همراه خواهد بود و کنار آمدن آن ها با این شرایط تحت تاثیر عواملی مانند کیفیت زندگی فرد، سلامت جسم و روان و همین طور سیستم های حمایتی در محیط اطراف او می باشد.

عدم توجه به نیازهای روانی سالمندان باعث به وجود آمدن بیماری های روحی و روانی شده و آسیب های مغزی مانند آلزایمر در آن ها می شود. با توجه به این که بروز اختلالات می تواند مشکلاتی برای فرد و اطرافیان او به دست آورد بهتر است برای پیشگیری از این مسئله اطلاعات خود را در مورد نیازهای سالمندان افزایش دهید و روش های ارتباطی مناسب با آن ها را یاد بگیرید تا نحوه ارتباطی مناسبی با آن ها داشته باشید.

به استقلال سالمندان احترام بگذارید

همه ما انسان ها بعد از این که سال های کودکی مان به پایان می رسد تلاش می کنیم که خودمان برای زندگی تصمیم بگیریم اما این موضوع در دوران سالمندی به دلیل ناتوانی مالی و یا حرکتی تا حدودی غیر ممکن می باشد و همین مسئله باعث می شود تا سالمندان از نظر روحی حال خوبی نداشته باشند و افسردگی در آن ها به وجود آید به همین دلیل باید به آن ها اجازه دهید تا جایی که ممکن است خودشان برای زندگی تصمیم بگیرند.

از جمله موضوعاتی که سالمندان می توانند در مورد آن ها تصمیم بگیرند و مشارکت داشته باشند مربوط به امور خانه و یا تصمیم گیری در مورد شرایط مالی زندگی شان می باشد.

توصیه می شود در شرایطی که قرار است بعضی از کارها را شما برای سالمند انجام دهید از او سوال کنید که دلش می خواهد آن کار چطور انجام شود و در صورتی که با آن موضوع مخالف هستید سعی کنید تا حدودی مطابق میلشان رفتار کنید.

یکی از مشکلاتی که در میان سالمندان به وجود می آید وابستگی به اطرافیان می باشد، اگر چه آن ها به استقلال نیاز دارند اما ترس از دست دادن و آسیب دیدن اطرافیان باعث می شود تا به دیگران وابسته شوند، در صورتی که احساس می کنید فرد سالمند به این مشکل دچار شده است برای جلوگیری از پیشرفت این مشکل باید از روانشناس کمک بخواهید تا راهکارهای لازم را در اختیار شما قرار دهد.

احساس ارزشمندی

در دوره ای که فرد سالمند ناتوان می شود عزت نفس خودش را از دست می دهد و احساس بی ارزشی در او به وجود می آید . بر اساس نظریه اریکسون احساس بی ارزشی که در فرد به وجود می آید ممکن است تحت تاثیر ناتوانی های حال حاضر فرد و هم چنین نارضایتی او به خاطر از دست دادن فرصت زندگی باشد.

در این شرایط فرد احساس حسرت و ناامیدی می کند و حس می کند از زندگی اش استفاده مفید نکرده است و آن چنان برای او با ارزش نبوده است و دیگر فرصتی ندارد تا بتواند این شرایطش را جبران کند.

فکر کردن به این موضوعات باعث می شود تا سلامت روان سالمند با مشکلاتی رو به رو شود و در صورتی که احساس کردید سالمند در این شرایط قرار گرفته است و این مسئله ناراحت می باشد باید به مشاور مراجعه کنید و از او کمک بخواهید، هم چنین با استفاده از راهکارهای دیگری مانند مشورت گرفتن از سالمندان و یا کمک گرفتن از آن ها می توانید حس خوبی را در آن ها ایجاد کنید که همچنان آن ها برای اطرافیان مفید می باشند و بودن شان در کنار اطرافیان لازم است.

نیازهای روانی سالمندان، دریافت محبت و توجه

یکی از اصلی ترین نیازهای روانی سالمندان این می باشد که مورد توجه و محبت اطرافیانشان قرار بگیرند، سالمندی باعث از کارافتادگی و ناتوانی فرد، کند شدن فعالیت های او و هم چنین بی خبری از اتفاقات جامعه می شود و این مسئله باعث می شود که آن ها فکر کنند دیگر مورد توجه و علاقه فرزندانشان نمی باشند.

آن ها نگران هستند که دیگر دوست داشتنی نیستند و دیگران به آن ها علاقه ای ندارند و همین مسئله باعث بروز مشکلات روحی مانند احساس تنهایی، افسردگی و اضطراب می شود و در این شرایط باید با سالمندان ارتباط خوبی داشته باشید و توجه و محبت خود را بیش از گذشته به آن ها نشان دهید.

توجه به سلامت روان

بر اساس نظر روانشناسان سلامت روان صرفا به معنای نبود بیماری روحی نمی باشد، بلکه در صورتی که فرد از زندگی اش احساس رضایت نداشته باشد در سلامت روان او نقش بسیار مهمی دارد، داشتن سلامت روان و اهمیت دادن به آن یکی از مسائل مهمی می باشد که به سالمندان کمک می کند تا مراحل زندگی شان را با کیفیت بگذرانند، برای این که سالمندان سلامت روان خوبی داشته باشند باید به نکات زیر توجه کنیم:

  • برقرار کردن محیط های شاد و رفت و آمدهای اجتماعی باعث می شود تا حد زیادی به سلامت روان سالمندان کمک شود و هم چنین ارتباط با سایر افراد که در گروه سنی سالمندان می باشد می تواند برای آن ها مفید باشد.
  • بعضی از بازی ها و تمرین ها می تواند به توانایی ذهنی و جسمی سالمندان کمک کند به همین دلیل سعی کنید زمانی را به فعالیت هایی مانند ورزش کردن و پیاده روی اختصاص دهید.
  • اطلاعات خود را در مورد سالمندی افزایش دهید و می توانید از مشاور و روانشناس در این خصوص کمک بگیرید و آگاهی خود را در مورد آلزایمر و نحوه پیشگیری از آن افزایش دهید و در صورتی که نشانه های منفی مانند افسردگی، نا امیدی، مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری و یا هر نشانه دیگری که در گذشته در رفتار فرد وجود نداشته و امروزه به وجود آمده و یا شدت یافته است بهتر می باشد برای درمان آن اقداماتی را انجام دهید.

نیازهای روانی سالمندان، شایع ترین بیماری های روانی

انواع زوال عقل

به طور کلی زوال عقل به معنی آسیب دیدن بخشی از قشر خاکستری مغز می باشد و این آسیب به تدریج تمامی مغز را درگیر می کند، باید به این مسئله توجه داشته باشید که سلول های مغزی آسیب دیده قابل درمان نمی باشند و این مسئله به تدریج باعث می شود تا فرد ناتوان شده و در زمینه های مختلف زندگی اش اثر بگذارد و باعث مرگ او شود.

بیماری آلزایمر و پارکینسون از جمله شایع ترین انواع زوال عقلی در سالمندان می باشد که هیچ راه درمانی برای آن ها وجود ندارد و در صورتی که این اختلالات در مراحل مقدماتی صورت گیرد باعث می شود تا با استفاده از اقداماتی روند رشد بیماری کند شود.

بر اساس نظر روانشناسان عواملی مانند سبک زندگی تاثیر بسیاری در پیشگیری از بروز زوال عقل دارند و به همین دلیل بسیار اهمیت دارد تا برای پیشگیری و درمان این بیماری اقداماتی انجام شوند و برای درمان این بیماری توجه کافی داشته باشند.

افسردگی و نا امیدی

عواملی در سالمندی باعث می شود تا فرد احساس ناامیدی و افسردگی کند، این عوامل عبارت اند از نزدیکی به سال های پایانی عمر، ناتوانی جسمی و روحی به خصوص این احساس که فرد سال های عمر خود را به شکل مطلوبی پشت سر نگذاشته است.

بر اساس آمارهای به دست آمده افسردگی یکی از شایع ترین بیماری های روانی در سالمندان می باشد و نرخ خودکشی افسردگی در سالمندان بسیار بیشتر از جوانان می باشد به همین دلیل باید در این خصوص پیشگیری های لازم را انجام دهید و برای درمان این اختلال اقداماتی صورت گیرد.

اضطراب مرگ

اگر چه مرگ برای هیچ یک از افراد خوشایند نمی باشد اما برخی از افراد از این موضوع به حدی می ترسند که زندگی شاد و فعالیت های مورد علاقه شان را از دست می دهند و دوره سالمندی چون پایان زندگی هر فرد می باشد اضطراب آن ها در مورد مرگ بیشتر می شود.

آن ها در این دوره رفتارهایی از خودشان نشان می دهند که نشان دهنده اضطراب آن ها از مرگ می باشد، این رفتارها عبارت اند از:

  • ترس از تنهایی
  • توجه بیش از حد به مرگ و تهیه وسایلی مانند کفن
  • وصیت کردن مداوم به اطرافیان
  • گوشزد کردن نکاتی در مورد مراسم عزاداری

ترس از مرگ اگر تا حد زیادی باشد امکان استفاده از سال های زندگی فرد را می گیرد و در برخی موارد باعث خودکشی می شود به همین دلیل در صورتی که مشاهده کردید سالمند شما با این شرایط رو به رو شده است برای رفع این بحران و نیازهای روانی انسان از روانشناس کمک بگیرید.

بی خوابی

در سنین سالمندی تغییراتی در بدن فرد به وجود می آید و همین مسئله باعث به وجود آمدن اختلالت خواب به ویژه بی خوابی در فرد می شود، بی خوابی به دلیل این که بدن به استراحت کمتری نیاز دارد به وجود می آید و به خودی خود دلیلی برای نگرانی نمی باشد.

در صورتی که این موضوع باعث نگرانی فرد شده است و کیفیت زندگی او را تحت الشعاع قرار داده باید از متخصص و روانشناس کمک بگیرید تا در این خصوص به سالمند کمک کند.

اختلالات رفتاری

برخی از سالمندان رفتارهای نامناسبی مانند پرخاشگری از خودشان نشان می دهند پرخاشگری می تواند به خاطر مشکلات ریشه ای مانند افسردگی و یا اضطراب در فرد به وجود آید، هم چنین در مراحل نخستین زوال عقل فرد توانایی کنترل خودش را ندارد و یا وسایلی را فراموش می کند و نمی داند آن ها را کجا گذاشته است و افراد دیگر را متهم می کند که آن ها وسایل را برداشته اند و به این دلیل رفتارهای پرخاشگرانه ای را از خود نشان می دهند.

یکی دیگر از رفتارهای منفی سالمندان لجبازی می باشد و تا حدی نشان دهنده میل به کنترل شرایط فرد و حفظ استقلال او می باشد و به همین دلیل در صورتی که با مشکلات رفتاری سالمندان مواجه شدید باید از انجام رفتارهای منفی و یا پرخاشگرانه خودداری کنید و سعی کنید دلایل این رفتارها را پیدا کند و برای حل آن راهکارهایی را در نظر بگیرید.

نیازهای روانی سالمندان، زندگی در مراکز نگهداری سالمندان

برخی از سالمندان به دلیل احساس تنهایی و و نبود اطرافیان و یا به دلیل مراقبت های شبانه روزی تصمیم می گیرند تا در مراکز سالمندان نگهداری شوند. بر اساس مطالبی که بیان شد استقلال و تصمیم گیری در مورد نیازهای شخصی یکی از مهم ترین مسائلی می باشد که بر روی سلامت روان فرد اثر می گذارد و با توجه به این که در سرای سالمندان این استقلال از آن ها گرفته می شود و آن ها نمی توانند در مورد ساده ترین مسائل زندگی مانند پخت غذای مورد نظر و یا رفت و آمدهایشان نظری داشته باشند و این مسئله باعث می شود تا بر روی سلامت روان آن ها تاثیری منفی گذاشته شود.

بر اساس تحقیقات روانشناسی که انجام شده است در مراکز نگهداری اگر تا حدودی به سالمندان استقلال داده شود، به طور مثال نظافت اتاق شان به عهده خودشان باشد در این صورت احساس استقلال خواهند کرد و با محل زندگی شان راحت تر می توانند کنار بیایند.

منبع : نیازهای روانی سالمندان ، وضعیت روحی و روانی سالمندان در ایران

راه های رسیدن به آرامش بعد از طلاق که از آن ها خبر ندارید

طلاق پدیده ای است که در جامعه امروز به عنوان یکی از آسیب های اجتماعی مطرح می شود که ریشه در تغییر و تحولات گوناگون فرهنگی، اجتماعی، زیستی و غیره دارد و با پیچیده تر شدن زندگی امروز، سطح آن نیز شدت یافته است. در این مقاله به راه هایی پرداخته شده است که به شما در آرامش بعد طلاق کمک می کند.

اگرچه طلاق در برخی از شرایط می تواند تنها راه حل ممکن باشد اما چه بخواهیم یا نخواهیم طلاق، آسیب های مخصوص به خود را دارد و ما زمانی می توانیم از آرامش بعد از طلاق صحبت کنیم که با گذشت مدتی از طلاق، فرد با مراقبت های لازم که از خود به عمل می آورد و با برنامه ریزی که برای زندگی بعد از طلاق خود دارد بتواند این رویداد را در زندگی خود بپذیرد و با آن کنار آمده باشد و بعد از طلاق شرایط بهتری را برای خود رقم زده باشد.

در این مقاله در ابتدا به پیامدها و اثرات طلاق اشاره می کنیم و در ادامه راهکارهایی را برای بهتر زیستن و رسیدن به آرامش بعد از طلاق ارائه می دهیم.

آثار و پیامدهای طلاق

آثار و پیامدهای طلاق در سه بعد قابل تبیین و بررسی است.

  • بعد فردی
  • بعد خانوادگی
  • بعد اجتماعی

بعد فردی

  • ترس از آینده

اینکه فردی تصمیم بگیرد به زندگی مشترک خود، پایان بدهد کار ساده ای نیست. چنین تصمیمی می تواند با احساس تاسف و سرزنش خود همراه باشد. 

فرد ممکن است از تنهایی بعد از طلاق بترسد که این ترس از تنهایی، در خانم ها بیشتر از آقایان احساس می شود.

نگرانی در مورد اینکه آیا شریک زندگی دیگری خواهم داشت؟ آیا به تنهایی می توانم زندگی ام را اداره کنم؟

خانمی که هیچ شغل و درآمدی ندارد و قرار است حضانت فرزندانش را برعهده بگیرد طبیعتا دچار این ترس می شود که چگونه قرار است از پس هزینه های مورد نیاز فرزندان بربیاید، آیا شغلی پیدا می کند؟

 اگر هم تصمیم بر این باشد که فرزندان را پدر نگهداری کند ترس و نگرانی دوری از فرزندان و فکر کردن مداوم در مورد این مسئله که در نبود او چه اتفاقی برای بچه ها می افتد مشکل و دغدغه ای است که اکثر مادران دارند، پدر نیز به نوبه خود این ترس و نگرانی ها در ذهنش شکل می گیرد و می داند که اداره و تربیت فرزندان در نبود مادر کار بسیار سختی خواهد بود و این نگرانی را دارد که از این به بعد در صورت عدم حضور مادر، او چگونه می تواند بدون دغدغه و نگرانی فرزندان را رها کند و به سر کار برود.

این ترس های واقعی ناشی از تردیدهای واقع بینانه درباره بازار کار، مسائل مالی، مشکلات بزرگ کردن فرزندان به تنهایی و تغییر در زندگی فردی و اجتماعی است.

در این مرحله یک بحران عاطفی اتفاق می افتد و احساس انسان با عقلش منطبق نخواهد بود و بر اثر تجربه چنین احساساتی ممکن است فرد احساس درماندگی کند.

در اولین مرحله فرد هنوز نمی داند که باید واقعیت جدایی را بپذیرد یا خیر؟ آیا تنها خواهد ماند یا در آینده دوباره ازدواج خواهد کرد؟

  • احساس گناه

احساس گناه در مورد خیانت نسبت به خوشبختی فرزندان از جمله مشکلاتی است که افراد علی الخصوص مادران در هنگام طلاق با آن مواجه می شوند.

ترس از آینده ای مبهم برای خود و فرزندان، واکنش های گوناگونی را در آنان پدید می آورد و این وضعیت احساس گناه را شدت می بخشد.

  • احساس تنهایی

بعد از طلاق این فکر به ذهن فرد خطور می کند که از این پس باید به تنهایی از پس زندگی بر بیاید و به تنها زیستن عادت کند. تحقیقات نشان داده است که زنان بیشتر از مردان، پس از طلاق احساس تنهایی می کنند که البته علت اینکه آسیب های طلاق و تجربه احساسات منفی بیشتر متوجه خانم ها هست به جنبه های مختلف فرهنگی، خانوادگی، تفاوت های جنسیتی و غیره وابسته است.

  • مشکلات عاطفی

تحقیقات نشان داده است که میزان مشکلات عاطفی و فشارهای روانشناختی بعد از طلاق برای زن ومرد یکسان است. طلاق می تواند استرس زیادی را به فرد وارد کند، فرد احساس ناامیدی و درماندگی کند و حتی باعث شود که به اختلال افسردگی مبتلا شود. 

برخی از تحقیقات نشان می دهد که مردان بیشتر در معرض افسردگی بعد از طلاق هستند چون طلاق را شکستی برای خود می بینند که باعث می شود احساس ناتوانی کنند. البته در این مورد نتایج ضد و نقیضی وجود دارد و برخی مقالات تفاوتی از نظر مبتلا شدن به اختلال افسردگی بین زنان و مردان نشان نمی دهند.

  • مشکل دو گانگی نقش

زنان و مردان بعد از طلاق نیازمند این هستند که وظایفی را که قبلا همسرشان در زندگی مشترک بر عهده داشته نیز به دوش بکشند و این امر باعث ایجاد مشکل دو گانگی نقش می شود. به خصوص اگر زن و مرد صاحب فرزند باشند این مشکل بیشتر به چشم می خورد و فرد باید هم برای فرزندانش پدر باشد و هم مادر، طبیعی است که این مسئله بسیار چالش زا و دشوار خواهد بود.

  • مشکلات اقتصادی

برخی فکر می کنند که مشکلات اقتصادی طلاق، فقط متوجه خانم ها خواهد بود، اما طلاق می تواند پیامدهای مالی برای هر دو طرف داشته باشد، مردی که برای شروع زندگی مشترک خود هزینه های زیادی کرده است و تمام اهداف خود را بر پایه زندگی مشترک خود پایه ریزی کرده است به یکباره با مشکل فروپاشی خانواده روبرو می شود و ممکن است مجبور شود که همه چیز را از نو بسازد، اگر هم بخواهد که زندگی جدیدی را شروع کند طبیعتا مجبور به این می شود که مجدد برای شروع زندگی مشترک هزینه کند. 

گاهی نیز مشکلات مهریه و نفقه نیز می تواند فشار زیادی را به مرد وارد کند که خود این مسئله یک عامل استرس زا می باشد، اما مشکلات اقتصادی بعد از طلاق، مسئله ای است که ذهن بسیاری از خانم ها را به خود درگیر می کند، این مشکلات بیشتر متوجه خانم هایی می باشد که شغل و درآمدی ندارند، حتی گاهی پیش می آید که خانم با وجود شاغل بودن از هزینه های بعد از طلاق نیز واهمه دارد و می ترسد که به تنهایی نتواند از پس خرج و مخارج بربیاید.

  • مشکلات ارتباطی با خانواده و اطرافیان

برخی از خانواده ها و اطرافیان درک و برخورد درستی با فردی که طلاق گرفته است ندارند. عدم درک از طرف اطرافیان و خانواده ها بیشتر متوجه خانم ها است. 

بسیار پیش می آید که خانواده ها بدون توجه به فشار روانی که بعد از طلاق به دختر خانمشان وارد می شود سخت گیری های بیشتری به دختر خانمشان وارد می کنند و حتی گاهی او را سرزنش می کنند که چرا زندگی اش را رها کرده است و سعی نکرده است که تحملش را در زندگی بیشتر کند (شاید با خود فکر کنید که این طرز برخورد دیگر وجود ندارد، اما متاسفانه هنوز هم ما شاهد چنین برخوردهای از طرف خانواده ها هستیم). همچنین بسیاری از افراد فامیل و دوستان ممکن است برخوردی ترحم آمیز و حتی طعنه آمیز با فرد داشته باشند که همین امر می تواند فشار روانی زیادی را به فرد وارد کند.

  • مشکلات اجتماعی

متاسفانه در برخی از فرهنگ ها دید بسیار منفی نسبت به طلاق و زنی که از همسرش جدا شده است وجود دارد. اگر در محیط اجتماعی و شغلی متوجه شوند که زن از همسر خود جدا شده است با دیدی متفاوت تر به او نگاه می کنند و ممکن است زن بارها متوجه نگاه ها و رفتارهای سوء استفاده گرانه آقایان و همکاران قرار گیرد و این همان مسئله ای است که می تواند یک زن را بعد از طلاق می تواند بسیار بیازارد.

بعد خانوادگی

  • تاثیر بر فرزندان: طلاق واژه ای است که ذهن بسیاری از کودکان و نوجوانان را به خود مشغول می کند. تحقیقات متعددی آثار مخرب طلاق را بر روی فرزندان نشان داده اند. وجود تنش های روانی و اختلالات عاطفی در خانواده می توانند تاثیرات منفی زیادی روی رفتار کودک و همینطور فعالیت های ذهنی، شناختی و شرایط خلقی او بگذارد.

روحیه وسواسی و اضطراب، پرخاشگری و عصیان، بی قراری، حسادت، سوء ظن و سماجت از جمله حالاتی است که در فرزندان طلاق مشاهده می شود (اگر چه نمی توان به طور مطلق در این مورد صحبت کرد و چنین مشکلاتی را به تمام فرزندان طلاق تعمیم داد، اما این مشکلات از فرزندان طلاق دور نیست).

پژوهش هایی نیز نشان داده است که آسیب پذیری فرزندان پسر در مقابل طلاق، بیشتر از دختران است. معمولا دو سال طول می کشد تا دختران بتوانند با طلاق والدین کنار بیایند اما پسرها به زمان بیشتری برای سازگاری نیاز دارند.

بعد اجتماعی

طلاق تعادل انسان ها را به هم می ریزد و آثار نامطلوبی را بر جامعه بر جای می گذارد و منجر به کاهش انسجام و یکپارچگی اجتماعی می شود.

راه های کسب آرامش بعد از طلاق چیست؟

  • پذیرش و آمادگی برای  پیامدهای طلاق

همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم گاهی اوقات طلاق می تواند تنها راه ممکن و البته بهترین راه برای جلوگیری از آسیب روانی و رسیدن به آرامش فرد و فرزندان باشد، چون گاهی تنش ها و اختلافات بین زوجین آنقدر زیاد است که در صورت ادامه یافتن زندگی علاوه بر اینکه زن و مرد از نظر روانی آسیب می بینند، فرزندان نیز در معرض انواع آسیب های روانی هستند و طلاق در چنین شرایطی به نفع زن و مرد و همینطور فرزندان است.

اما اجتناب از برخی از پیامدهای طلاق غیر ممکن است و نمی توان این انتظار را داشت که بدون هیچ دردسری بتوانید از همسرتان جدا شوید و هیچ مشکلی نداشته باشید، بنابراین نیاز است که دیدگاه واقع بینانه ای داشته باشید و قبل از اینکه اقدامی برای طلاق بکنید خودتان را برای رویارویی با یکسری از چالش ها آماده کنید. در صورت آمادگی با چالش های پیش رو و دیدگاهی واقع بینانه، سریع تر می توانید با طلاق و جدایی از همسرتان کنار بیایید و در نتیجه سریع تر می توانید به روال عادی زندگی تان برگردید.

  • مشورت کنید

طبیعی به نظر می رسد که شما زمانی که تصمیم به طلاق گرفته اید پر از هیجانات منفی از جمله خشم و ناراحتی، ترس و غیره باشید. در صورت غلبه احساسات منفی بر شما، قدرت تصمیم گیری درست از شما گرفته می شود، بنابراین در چنین صورتی نیاز به مشورت با فردی آگاه به وضوح احساس می شود. 

فردی که می تواند بهترین راهنمای شما برای کسب اطلاعات و انتخاب مسیری درست باشد، مشاور است. مشاور یک فرد متخصص و با تجربه در این زمینه است که می تواند به شما کمک کند تا قبل از طلاق تمام جوانب را بسنجید و شرایط احتمالی بعد از طلاقتان را بررسی کنید. همچنین مشاور می تواند در کاهش هیجانات منفی به شما کمک کند و به شما نحوه گفت و گوی مسالمت آمیز با همسرتان برای رسیدن به یکسری از توافقات لازم در مورد مسائل اقتصادی، شرایط نگهداری فرزندان بعد از طلاق و غیره را آموزش دهد.

همانطور که گفتیم طلاق می تواند آسیب های زیادی به فرزندان وارد کند و برای اینکه بتوانید از بروز این آسیب ها جلوگیری کنید یا آن ها را به حداقل برسانید نیازمند این هستید که در مورد نحوه برخورد درست با کودک نیز اطلاعات لازم را کسب کنید تا بتوانید به نیازهای فرزندتان به درستی پاسخ دهید و آن ها را به خوبی تربیت کنید.

  • هدف داشته باشید

سعی کنید برای خودتان برنامه ریزی و هدف داشته باشید. طلاق به اندازه کافی می تواند شما را پریشان کند، شما نباید با بی هدفی این پریشانی را دو چندان کنید. سعی کنید قبل از طلاق مشخص کنید که هدف تان از طلاق گرفتن چیست و قصد دارید برای زندگی بعد از طلاقتان چه کنید.

  • با دوستان خود معاشرت کنید

در چنین شرایطی، شما بیشتر از هرچیز نیاز به درک شدن و برون ریزی احساسی دارید. سعی کنید با دوستان مورد اعتماد خود معاشرت داشته باشید، با آن ها صحبت کنید، برنامه های مفرح مثل رفتن به باشگاه، کوه نوردی و غیره را برای خودتان داشته باشید.

  • به مشاوره های خود ادامه دهید

گاهی آنطور که انتظار داریم همه چیز نرمال، آرام و طبق برنامه ریزی پیش نمی رود. گاهی فرد با آسیب های زیادی از همسر خود جدا می شود، زنانی هستند که در زندگی مشترک با همسر خود در معرض انواع خشونت های کلامی و فیزیکی قرار گرفته اند و در هنگام طلاق به تنها چیزی که فکر نمی کردند، هدف گذاری، مراجعه به مشاور، بررسی و پذیرش شرایط بعد از طلاق و غیره بوده است.

 بنابراین در چنین شرایطی، بهترین کار مراجعه به مشاور و ادامه دادن جلسات درمانی به منظور کنار آمدن با طلاق و کاهش آسیب های وارد شده و رفتار آگاهانه و هدفمند است، بدیهی است اگر فرد با همان آسیب های گذشته به زندگی بعد از طلاق ادامه دهد نه تنها نمی تواند به آرامش برسد بلکه ممکن است مشکلات بیشتری را تجربه کند.

منبع : راه های رسیدن به آرامش بعد از طلاق که از آن ها خبر ندارید 

راه های تشخیص خیانت همسر که باید بدانید

چه طور می توان خیانت همسر را تشخیص داد؟ در بعضی از روابط زناشویی ممکن است یکی از زوجین با خیانت همسر رو به رو شود. علائم و نشانه های هشداردهنده ای در روابط زناشویی وجود دارد که نشان دهنده خیانت همسر می باشد، افراد در صورتی که علائم و نشانه های خیانت را بشناسند و در مورد آن آگاهی داشته باشند می تواند از وقوع خیانت جلوگیری کنند.

بسیاری از افراد به جای این که مشاوره خیانت آن به وسیله متخصص صورت گیرد و با آن ها مشورت کنند از افراد غیرمتخصص و نزدیکانشان کمک می گیرند و تحت تاثیر این افراد دست به کارهایی می زنند که شرایط را برای آن ها دشوارتر و پیچیده تر می شود.

در صورتی که فرد به موقع به مسئله خیانت خود رسیدگی نکند در این شرایط اوضاع بحرانی می شود و حل مسئله نیاز به انرژی، زمان و متحمل شدن پیامدهای شدیدتری می شود در این خصوص باید اطلاعات خود را در زمینه خیانت افزایش دهید و سعی کنید هر چه زودتر نشانه های خیانت را بشناسید.

چگونه خیانت همسر را تشخیص دهیم؟

در هر زمانی ممکن است خیانت همسر رخ دهد و هر چه از زندگی مشترک بگذرد خیانت بیشتر خودش را نشان می دهد، عوامل بسیاری باعث بروز این معضل می شود که در زیر نمونه هایی از آن بیان شده است:

  • درگیر شدن بیش از اندازه در مسائل شخصی و شغلی
  • غرق شدت زوجین در دنیای خود یا نقش مادری و پدری
  • نداشتن تفریحات با یکدیگر
  • مراقبت نکردن زوجین از رابطه عاشقانه خود
  • فضای متشنج در خانه

زوجینی که درگیر خیانت می شوند کم کم نشانه های خیانت در زندگی مشترک شان نمایان می شود که عبارت است از:

  • سردی در روابط
  • مخفی کاری و دروغ گفتن
  • بروز بیماری های مقاربتی که قبلا وجود نداشته 
  • تغییرات بارز رفتاری مانند ابراز خشم بدون دلیل منطقی یا بر عکس مهربان شدن ناگهانی برای جبران احساس گناه

تشخیص خیانت همسر در افرادی که پنهان کار هستند

اگر همسرتان به طور مداوم به شما دروغ می گویند در این حالت امکان خیانت وجود دارد البته باید توجه داشته باشید که هر دروغی را آغازی برای خیانت ندانید از جمله نشانه هایی که می توان خیانت همسر را تشخیص داد و زنگ خطر خیانت را به صدا در آورد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • دروغ و بهانه جویی برای دیر آمدن به خانه
  • پاسخ ندادن به تلفن
  • اعلام حضور در جلسه های پیاپی
  • مسافرت های مداوم کاری
  • خوشحالی های مکرر بی دلیل
  • بی میلی در روابط جنسی و زناشویی
  • بی تفاوتی در صحبت کردن به همسر یا فرزندان
  • بی میلی برای شرکت کردن در مهمانی ها
  • ترجیح دادن برای وقت گذاشتن در محیط بیرون از خانه
  • کسلی و بی حوصله بودن در برابر همسر و فرزندان
  • لذت نبردن از سرگرمی ها  یا تفریحات گذشته

رفتارهای که معمولا بعد از خیانت از همسران دیده می شود

گاهی اوقات افراد به همسرشان خیانت می کنند و برای این که گناه خودشان را جبران کنند بدون مناسبت به انجام رفتارهای جبرانی می پردازند به عنوان مثال ممکن است متوجه شده باشید که همسرتان قبل از این به ندرت برای شما هدیه یا حتی شاخه گلی می خرید اما در حال حاضر که خیانت کرده است با هدایای مادی و معنوی شما را سورپرایز می کند.

احتمال دارد محدودیت هایی که قبلا برای شما ایجاد کرده را کمتر کنند و دیگر نسبت به انجام آن ها حساس نشود به عنوان مثال شما علاقه مند به رفتن به دورهمی های دوستانه دارید که قبل از این به شما اجازه رفتن به این مهمانی ها را نمی داده است ولی در حال حاضر مشکلی با حضور شما در جمع های دوستانه ندارد.

این تغییر رفتارهای ناگهانی در همسرتان می تواند به خاطر بی تفاوتی او نسبت به شما و شروع روابط فرا زناشویی باشد اما توجه داشته باشید که هر بی تفاوتی به معنی خیانت کردن نمی باشد، بعضی از همسران خیانت کار سوء رفتارهای بسیار فاحشی را از خودشان نشان می دهند و به راحتی مشخص می شود که در حال خیانت کردن می باشند و تمایلی به خانواده و همسر و فرزندشان ندارند.

همسرتان در این شرایط دوست دارد لذت های جدیدی را در روابط جنسی ، عشق، زندگی، فضای خانه و شورش علیه محدودیت ها و مرزهایی است که برای او در خانه خلق شده است، برای این که خیانت را از بین ببرید باید دلایل وجود خیانت را بشناسید و برای حل موضوع اقداماتی را انجام دهید.

خیانت همسر، هر همسری خیانت کار نیست!

در صورتی که همسرتان دیروقت به منزل برمی گردد و یا در طول روز تلفنش خاموش است و یا جواب تماس شما را نمی دهد به معنی خیانت کردن او نمی باشد و شما با شنیدن مکالمات و یا دیدن رفتارهای مشکوک نمی توانید همسرتان را متهم به خیانت کنید، در این شرایط ممکن است با این سوال مواجه شوید که آیا می شود گوشی همسرتان را چک کنید یا نه؟ 

شما با چک کردن گوشی همسرتان حریم شخصی او را زیر پا می گذارید و در بسیاری از اوقات نگرانی در مورد خیانت همسرتان بی مورد می باشد زیرا بسیاری از مردان دوست دارند هویت شغلی و اجتماعی مستقلی داشته باشند و روی پای خودشان باشند، به همین دلیل آن ها ترجیح می دهند مشکلات و دغدغه های کاری شان را از همسرشان پنهان کنند و او را درگیر این مسائل نکنند.

اگر مطمئن هستید که همسرتان در حال خیانت به شما است باید چه کار کنید؟

در صورتی که شک و ظن شما به یقین تبدیل شده است و شما مطمئن هستید که همسرتان به شما خیانت می کند سعی کنید زمانی که که در آمادگی روحی مناسبی هستید نگرانی تان را با حفظ آرامش با همسرتان در میان بگذارید و در مورد این موضوع با او حرف بزنید در این شرایط شما باید مشکل را ریشه یابی کنید و مشخص کنید که مشکل از کجا نشات گرفته است. در واقع باید مشخص شود که فاصله به وجود آمده بین شما و همسرتان از چه زمانی آغاز شده است و آیا او هنوز تمایل دارد که رابطه فرازناشویی خود را حفظ کند و آن را ادامه دهد یا پشیمان است.

چیزی که در زمان خیانت کردن از اهمیت بالایی برخوردار است مشخص شدن سهم هر کدام از زوجین در مسئله خیانت می باشد و باید آن ها سعی کنند چاره ای در مورد مشکل شان بیندیشند، در این شرایط زوجین باید خونسردی و آرامش خودشان را حفظ کنند و احتمال دارد با صحبت کردن به جایی نرسند و و حرف زدن باعث فعال شدن آتشفشان خاموش شود! در این حالت باید به مشاوره روانشناسی مراجعه کنند تا بتوانند مشکلشان را به صورت تخصصی مورد تحلیل و بررسی قرار دهند و زوجین به صورت منطقی در مورد مشکلشان تصمیم گیری کرده و راه حلی در این خصوص پیدا کنند.

تشخیص خیانت همسر، مشاوره خیانت حضوری و تلفنی

در صورتی که متوجه شدید همسرتان به شما خیانت کرده است در این صورت باید راهکارهایی برای حل مشکل تان پیدا کنید زیرا سکوت در این خصوص می تواند باعث انباشته شدن خشم و عصبانیت ناگهانی شما شود و در این شرایط کنترل همه چیز از دست شما خارج می شود و نمی توانید به خوبی مسائل مربوط به خودتان را کنترل کنید.

در این شرایط فرد باید از مشاوره کمک بخواهد و با همسرش در جلسات مشاوره شرکت کرده و در مورد مشکلاتش با فردی متخصص صحبت کنید تا بتواند ریشه مشکلاتش را شناخته و برای حل آن راهکارهایی را ارائه دهند، برای بسیاری از افراد صحبت کردن با فردی در مورد خیانت امری مشکل می باشد و هم چنین مشاور حضوری برای آن ها سخت است، از طرف دیگر گرفتن وقت مشاوره حضوری یک سیکل زمان بر می باشد و با گذشت زمان مشکل شما پیچیده تر و سخت تر می شود در این موقعیت شما می توانید از مشاوره تلفنی کمک بگیرید تا در این خصوص به شما کمک کنند.

سخن آخر

خیانت معضلی است که زندگی تمام اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد و برای فرد مشکلات بسیاری را به وجود می آورد و زمانی که افراد با خیانت همسرشان رو به رو می شوند به آن ها شوک بدی وارد شده و بسیار ناراحت می شوند به طوری که تصمیم های آن ها تحت تاثیر قرار می گیرد اما توجه داشته باشید تصمیم گیری در این خصوص به تنهایی کار صحیحی نیست و شرایط را دشوارتر می کند به همین دلیل باید با روانشناس مشورت کنید و در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان از افرادی متخصص و با تجربه تشکیل شده است که می تواند شما را در این امر یاری کند.

منبع : راه های تشخیص خیانت همسر که باید بدانید 

وابستگی به والدین در بزرگسالی، راهکارهای فوری برای کاهش وابستگی بزرگسالان

وابستگی به والدین در بزرگسالی، راهکارهایی برای کاهش وابستگی بزرگسالان

وابستگی به والدین در بزرگسالی از جمله موانعی می باشد که باعث می شود شما به رشد شخصیتی کاملی نرسید و نتوانید وظایفی که مرتبط با سن شما می باشد را به درستی انجام دهید. این وضعیت وابستگی زمانی که شما ازدواج می کنید و تشکیل خانواده می دهید بیشتر خودش را نشان می دهد و باعث نارضایتی همسر و دیگر اعضای خانواده می شود زیرا برای گرفتن هر تصمیمی شما به والدین خود وابسته هستید و با وجود آن که از نظر فیزیکی از پدر و مادر خود فاصله گرفته اید اما از نظر روانی همچنان به والدینتان وابسته هستید و مستقل نشده اید.

البته راهکارهایی برای کاهش وابستگی در دوران بزرگسالی وجود دارد که در ادامه این مقاله به بررسی آن ها می پردازیم.

وابستگی به والدین در بزرگسالی چه علائمی دارد؟

در بسیاری از موارد افرادی که در بزرگسالی به والدین خود وابسته هستند بینش چندانی نسبت به رفتار خود ندارند و زیاد وابستگی را حس نمی کنند، این افراد معمولا از طرف اطرافیان به خصوص همسرشان بازخوردهای منفی دریافت می کنند و در آن هنگام متوجه می شوند که در نوع ارتباطشان با پدر و مادر اشکالاتی دارند اما نمی دانند که چطور باید اوضاع را بهبود بخشند.

پرسش ها

برای این که بتوانید میزان استقلال و وابستگی شخصیت بزرگسال سالم خود را مورد سنجش قرار دهید باید با دقت بیشتری به رفتار های خود را مورد سنجش قرار دهید و تلاش کنید به پرسش های زیر به طور صادقانه پاسخ دهید.

  • آیا در طول روز چندین بار با والدین خود تماس می گیرید؟
  • آیا برای انجام هر کار کوچکی به پدر و مادر خود متوسل می شوید؟
  • آیا برای گرفتن تصمیمات روزمره خود نیاز به مشورت با والدین دارید و احساس نیاز می کنید؟
  • آیا از نظر مالی هنوز مستقل نشده اید؟
  • آیا روابط بدون حد و مرزی با والدین خود دارید و والدین تان در حریم شخصی زندگی تان مداخله می کنند؟
  • آیا هنگامی که به پدر و مادر خود دسترسی ندارید و از آن ها دور هستید احساس استرس و اضطراب می کنید و عملکردتان تحت تاثیر قرار می گیرد؟

در صورتی که به سوال های بالا پاسخ دادید و بیشتر سوالات پاسخ های مثبتی داشتند، در این هنگام شما وابستگی مخربی میان شما و والدینتان وجود دارد و اگر شدت این رفتار ها در شما بسیار زیاد باشد به طور که در روابط عاطفی خود احساس وابستگی زیادی به طرف مقابلتان دارید و بدون فرد مقابل نمی توانید کارایی خود را حفظ کنید در این حالت ممکن است شما دچار شخصیت وابسته شده باشید که در این مورد باید از یک روانشناس کمک بگیرید و برای ارزیابی دقیق تر اقداماتی را انجام دهید.راهکارهایی برای کاهش وابستگی به والدین در بزرگسالی

در صورتی که وابستگی شما به والدین شدت بسیار زیادی نداشته باشد و به صورت اختلال در نیامده باشد در این صورت می توانید از راهکارهای روانشناسی کمک بگیرید تا میزان این وابستگی را کاهش دهید و در صورتی که حس می کنید این راهکارها مفید نمی باشد و شرایط شما را بهبود نمی بخشد باید از رواشناس کمک بگیرید تا بتوانید به بررسی کامل و دقیق مشکل خود بپردازید و آن را حل کنید، ما در ادامه این مقاله به چند راهکار عمومی اشاره کرده ایم که زمینه کاهش وابستگی به والدین را در بزرگسالی کاهش می دهد.

  1. کمی به خود فضا بدهید

در ابتدا باید بتوانید فرق بین رابطه سالم همراه با دلبستگی ایمن را از وابستگی مخرب تشخیص دهید، در صورتی که احساس کردید که عواطف شما نسبت به والدین در عملکرد روزانه تان تاثیر منفی می گذارد و اوضاع به گونه ای پیش می رود که شما بدون آن ها کمتر می توانید اوضاع را مدیریت کنید در این هنگام لازم است که در اولین قدم به خودتان فضا بدهید و برای این که به استقلال برسید کمی فاصله گرفتن را تمرین کنید.

به این منظور به طور مثال تلاش کنید تا تماس های خود را در طول روز کاهش دهید و گاهی اوقات مشکلات خود را به صورت تنهایی حل و فصل نمایید. احتمال دارد در ابتدا این امر برای شما دشوار باشد اما اگر از قدم های ساده شروع کنید راحت تر و آسان تر پیش بروید در این صورت کارهای مهم تری را به تنهایی انجام خواهید داد.

  1. برای کاهش وابستگی به والدین در بزرگسالی استقلال هیجانی را دست کم نگیرید

زمانی که حرف از استقلال و وابستگی می شود بسیاری از افراد مواردی مانند استقلال مالی و جدا زندگی کردن از پدر و مادر را در نظر می گیرند و کمتر به استقلال هیجانی فکر می کنند اما آن ها باید بدانند که استقلال هیجانی مقدم بر استقلال فیزیکی دارد و حتی می تواند تسهیل گر آن باشد.

به این منظور شما باید احساسات و عواطف خود را در صورت نیاز به تنهایی مدیریت کنید و برای این که وضعیت روانی با ثباتی داشته باشید به طور دائم نباید به پدر و مادرتان وابسته باشید، اگرچه پدر و مادر مهم ترین منابع ما برای دلگرمی می باشند اما باید تلاش کنید تا مدیریت احساسات خود را در دست بگیرید و توانایی مدیریت عواطف و احساسات خود را داشته باشید.

هر موقع که با احساسات ناراحتی و ناامیدی و اضطراب رو به رو شدید سریعا با والدین خود تماس نگیرید و باید به خودتان فرصت بدهید تا به تنهایی با هیجانات کنار بیایید و بتواند با تکیه کردن بر مهارت های فردی اوضاع و شرایط خود را بهتر کنید، این امر به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید با مشکلات مقابله کنید و زمانی که با مشکلات بزرگ تری رو به رو می شوید بتوانید روی پای خودتان بایستید و در کنار بلوغ جسمانی به بلوغ روانی نیز دست یابید.

اگر احساس کردید که از پس مشکلتان بر نمی آیید و هیجانات و احساسات خود را نمی توانید کنترل کنید در این هنگام می توانید به روانشناس مراجعه کنید و از او کمک بخواهید.

  1. با افراد مستقل معاشرت کنید

برای این که بتوانید در مسیر استقلال گام بردارید و از وابستگی خود به پدر و مادر بکاهید در این صورت لازم است تا یک سیستم پشتیبانی مناسب برای خود فراهم کنید تا این سیستم شما را تشویق کند و منجر به مستقل شدن شما شود.

برای این که مسیر استقلال را راحت تر طی کنید باید در انتخاب دوستان و اطرافیان خود دقت بیشتری داشته باشید و با افرادی مشورت کنید که شخصیت مستقلی دارند و در این مسیر به شما کمک کنند.

  1. برای آینده برنامه ریزی کنید

وابستگی به والدین در بزرگسالی باعث می شود تا از برنامه های فردی در زندگی تان عقب بیفتید و این وابستگی باعث می شود تا نسبت به هم سن و سالان خود دیرتر شاغل شوید و یا زندگی مشترکتان را دیرتر آغاز کنید، در این صورت باید زندگی خود را مورد بازنگری قرار دهید و ببینید برای سال های آینده چه برنامه هایی دارید؟

آیا اهداف مشخصی را دنبال می کنید و برای رسیدن به این اهداف برنامه خاصی را در نظر دارید؟ برای این که به استقلال برسید و مستقل شوید باید به طور دقیق نقشه راه را بلد باشید و آگاه باشید و بدانید که در چه مسیری قرار است گام بردارید.

۵٫ اشتباهات را بپذیرید

اگر به دنبال علل و ریشه های وابسته بودن به والدین بگردیم تا حد زیادی به ترس از اشتباه کردن و تمایل برای کامل بودن رسیده ایم، در واقع بسیاری از افراد ترس این را دارند که مبادا در زندگی اشتباهاتی را تجربه کنند و به همین دلیل دائما به والدین خود تکیه می کنند و تصمیم های مهم زندگی را به والدینشان واگذار می کنند. این فرایند به فرد کمک می کند تا اضطراب و استرس او کاهش یابد و احساس امنیت بیشتری در فرد به وجود آید.

در حالی که احساسات مثبت ناشی از این مسئله گذرا می باشند و در طولانی مدت باعث آزار و اذیت شما می شود و در نتیجه تلاش کنید تا این مسئله را بپذیرید که اشتباه کردن در زندگی همه افراد وجود دارد و امری اجتناب ناپذیر است و شما نیز از این امر مستثنی نیستید.

در صورتی که فکر می کنید کمال گرایی بیش از حد مانع می شود تا از وابستگی به والدین دست بردارید در این صورت به روانشناس مراجعه کنید تا به شما کمک کند وابستگی شما کاهش یابد.

منبع : وابستگی به والدین در بزرگسالی، راهکارهای فوری برای کاهش وابستگی بزرگسالان

9 نشانه بی احترامی همسر و راه مقابله با آن

در زندگی زناشویی، شما و همسرتان باید به یک اندازه به یکدیگر احترام بگذارند. احترام شاید مهمترین جنبه یک رابطه باشد. اگر شما کسی هستید که به او بی احترامی می کنید و فکر می کنید که سرانجام همسرتان تغییر خواهد کرد، اشتباه می کنید.

رفتار بد همسر و بی احترامی

هرگز نگذارید احترام در رابطه شما از بین برود و اگر این اتفاق افتاد سریعا رابطه خود را نجات دهید. در ادامه 8 نشانه از بین رفتن احترام میان زوجین و نشانه های بی اخلاقی همسر بیان شده و سپس راه های مقابل با آن بیان شده است.

1. مسخره کردن شما تفریح مورد علاقه اوست

اگر هر وقت همسرتان با دوستان یا اعضای خانواده اش ملاقات می کند شما را مسخره می کند، به این معنی است که همسر شما احترام کافی برای شما قائل نیست. اگر او گاهی این کار را انجام دهد، ممکن است تحمل شود.

با این حال، اگر او عادت کند که در مورد چگونگی صحبت کردن، نحوه خوابیدن و غیره شما در مقابل دیگران شوخی کند، به شما بی احترامی کرده است. او عادت کرده است که به شما توهین کند.

چنین بی احترامی به همسر از نظر روحی نیز خسته کننده است. شما می توانید احساس افسردگی کنید و حتی گاهی اوقات منزوی شوید.

2. او تمایل زیادی به شکایت دارد| نشانه ای که همسرتان به شما بی احترامی می کند

هر کاری که می کنید، به نظر نمی رسد همسرتان راضی یا خوشحال باشد. انگار هیچ کاری برای او مفید نیست. او همیشه شما را ناراحت می کند و از چیزهایی شکایت دارد که بسیار بی اهمیت و جزئی هستند.

او از نوع نگاه شما، از دوستانی که دارید، از روابط اجتماعی و حرف زدن شما ناراضی است، از والدینتان متنفر است و حتی از سگ خانگی محبوب شما شکایت دارد. این ها نشانه های مطلقی است که همسرتان به شما بی احترامی می کند.

3. همسر شما قادر به گوش دادن به شما نیست

از آنجایی که او برای شما احترام قائل نیست، ممکن است که حتی به حرف شما نیز گوش ندهد و برای جلوگیری از صحبت با شما بهانه می آورد.

اگر او را پیدا کنید و بخواهید مورد مهمی را با او در میان بگذارید، حواس او پرت می شود. آنچه شما انجام می دهید یا می گویید دیگر برای او اهمیتی ندارد. این امر بارز ترین نشانه بی احترامی است.

4- از مسئولیت های خود دوری می کند

همسر بی احترامی هیچ تلاشی برای تقسیم مسئولیت های زندگی با شما نخواهد کرد. هر زمان که بخواهید در رابطه با مسئولیت هایش با او حرف بزنید، او فرار کرده یا بحث را عوض می کند.

او همچنین ممکن است بی شرمانه از وظایف خود پرهیز کند زیرا اکنون به سختی به نظر شما یا کسی اهمیت می دهد.

5. همسرتان رازهای شما را نگه می دارد

قرار است بعد از ازدواج هر دو از زندگی یکدیگر کاملاً مطلع باشید. انتظار می رود هر دوی شما نه تنها رویاهای خود بلکه شکست های خود را با یکدیگر در میان بگذارید.

با این حال، اگر همسرتان رازهایی راجع به زندگی شخصی خود از شما حفظ می کند و شما از طریق شخص دیگری این رازها را متوجه می شوید، به این نشانه توجه کنید. 

6. خیانت

اگر همسرتان به رابطه زناشویی شما احترام نمی گذارد و به هر دلیلی دست به خیانت می زند، به طور آشکارا به شما و رابطه ای که دارید بی احترامی کرده است.

این به این معنی است که دیگر احساسات شما برای او مهم نیست، این در هر رابطه ای بسیار بی احترامی است.

7. او دیگر پشتیبان شما نیست

از همسرتان انتظار می رود که همیشه در کنار شما بایستد تا در اوقات خوب و همچنین بد به او تکیه کنید. حتی از شما انتظار می رود که همین کار را انجام دهید. با این حال، اگر او از شما حمایت نمی کند یا در مواقع ضروری به شما کمک نمی کند، به این معنی بی احترامی به شما است.

8. همسرتان از نظر جنسی از شما دور می شود

اگر سعی کنید با همسرتان ارتباط جنسی برقرار کنید، همسرتان احتمالاً از شما فاصله می گیرد و از شما دوری می کند. این به این دلیل است که او به شما احترام نمی گذارد و به خواسته های جنسی شما اهمیت نمی دهد و دیگر نیازی به آن ندارد. حتی

لحظه ای که فهمیدید همسرتان دیگر احترامی که شایسته شما در رابطه است را به شما نشان نمی دهد، باید برای نجات ازدواج خود اقدام مناسب انجام دهید. در زمان مناسب، با همسرتان صحبت کنید و سعی کنید بدانید که مشکلات بین شما دو چیست، بنابراین بر این اساس، هر دو با هم می توانید راه حل پیدا کنید.

5 راه برای برخورد با همسر بی احترام

چگونه با یک همسر بی احترام برخورد کنیم؟ احتمالا این سوالی است که ذهن شما را به خود مشغول کرده است. وقتی ازدواج کردید، هرگز فکر نمی کردید که همسرتان به شما احترام نگذارد، بی ادب شود یا به فردی کاملاً متفاوت تبدیل گردد.

این امر برای شما ناامید کننده خواهد بود، اما شما می توانید این 5 راه را برای کنار آمدن با یک همسر بی احترام و عشق از دست رفته در رابطه دنبال کنید.

1. آزرده نشوید

ما می دانیم که این نکته ساده نیست، زیرا اگر همسرتان بی ادبانه رفتار کند یا به شما بی احترامی کند، مطمئناً ناراحت خواهید شد. اما پیروی از این امر به شما کمک می کند تا بر خشم خود غلبه کنید و دلیل چنین رفتاری از همسرتان را درک کنید.

با آزرده شدن، فقط در روابط خود آشفتگی بیشتری ایجاد خواهید کرد. این اولین قدم برای مقابله با همسر بی احترامی است. سعی کنید تکنیک های کسب آرامش را که در مقاله های دیگر بیان شده است مطالعه کنید.

2. در زمان مناسب با او مقابله کنید

شما باید اطمینان حاصل کنید که زمان و مکان مناسبی را انتخاب کرده اید تا با همسرتان در مورد رفتار او صحبت کنید. مهارت های حل تعارض در اینجا نقش اصلی را ایفا می کند.

از او بپرسید چه مشکلی دارد و به او کمک کنید تا رفتار بی ادبانه خود را در قبال شما بهبود بخشد. ارتباطات موثر به طور کلی می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند. آن را امتحان کنید و ممکن است ببینید همسر بی احترام شما کاملا تغییر می کند.

احتمالاً او دچار استرس یا مسئله دیگری شده است و عمداً به شما بی احترامی نمی کند. بنابراین باید ابتدا با او صحبت کنید و دیدگاه او را درک کنید. این یک روش موثر برای مقابله با همسر بی احترام است.

3. فضا و زمان شخصی لازم را به او اختصاص دهید

وقتی می دانید که او تمایل به توجه و مراقبت از شما ندار ، بهترین حرکت شما این است که او را تنها بگذارید. به او فضا و زمان شخصی کافی بدهید تا بتواند از اهمیتی که در زندگی او دارید، قدردانی کند و احتمالاً احترام به نظرات شما را نیز شروع کند.

همچنین این ممکن است به او نشان دهد که چقدر به نیازها و خواسته های او احترام می گذارید. یا اینکه می توانید روحیه او را حس کنید و پاسخ مثبت دهید. فضای موجود در روابط واقعا می تواند کمک کند، شما باید بدانید که چگونه یک نگاتیو را به یک موقعیت برنده تبدیل کنید.

4. به یک دوست / خویشاوند نزدیک اعتماد کنید یا به مشاوره مراجعه کنید

وقتی به نظر می رسد بی احترامی از طرف همسرتان شما را بسیار سخت عصبانی و ناراحت می کند و می توانید راه حلی برای کل این سناریو پیدا کنید.

کاری که می توانید در چنین شرایطی انجام دهید این است که به یک دوست نزدیک که به او اعتماد دارید و به شما مشاوره سالم و صحیحی می دهد، اعتماد کنید. شاید صحبت با این دوست / بستگان دیدگاه جدیدی در مورد نحوه برخورد با همسر بی احترام شما ایجاد کند.

مشاوره زوجین روش دیگری برای نجات ازدواج و حل اختلافات است. که به بیش تر زوجین توصیه می شود. در جلسات زوج درمانی مشکلات زوجین به طور ریشه ای درمان می شود و پس از چند جلسه زوجین می توانند بهبود را در روابط خود احساس کنند.

5- همیشه برای ادامه کار آماده باشید

اگر همسرتان به شما بی احترامی کند چه باید کرد؟ بدون شک شما باید تمام فرصت هایی را که می توانید به همسرتان بدهید تا رفتار خود را نسبت به شما بهتر کند. اما باید بدانید که آیا او واقعاً می تواند به احترام گذاشتن به شما برگردد یا این رابطه ارزش نجات دارد. 

اما فقط در صورتی که مشکلی پیش بیاید باید آماده رها کردن همسرتان باشید. به یاد داشته باشید، همسر  که به شما بی احترامی می کند هرگز شما را از رابطه خود راضی نخواهد کرد. .

احترام و عشق مانند دو روی یک سکه است. اگر این دو پایه و اساس رابطه شما فراهم نیستند، پس نمی تواند در آزمایش زمان دوام بیاورد. بنابراین به دقت در این مورد فکر کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید

منبع : 9 نشانه بی احترامی همسر و راه مقابله با آن 

راه های مقابله با همسر شکاک که زندگی شما را نجات می دهد

شکاکیت همسر می‌تواند لحظات سختی را برای خانواده به وجود بیاورد مثلا اگر شما در یک مهمانی متوجه شوید که همسرتان دائماً شما را زیر نظر دارد و او در برابر نگاه های دیگران از خود واکنش نشان می دهد و به شما اخم می کند متوجه رفتار های غیر عادی او می شوید و اگر این رفتار ادامه پیدا کند ممکن است شما به طلاق و جدایی فکر کنید.

 همسرم بدبین است 

بدبینی یکی از رفتارها و ویژگی‌های شخصیتی است که علت های مختلفی دارد که اگر شما علت‌های آن را بدانید می توانید رفتار مناسب تری داشته باشید.

 مهم ترین علل بدبینی

  • داشتن تجربیات ناخوشایند در سبک ارتباطی با والدین

اگر در یک محیط زندگی کرده باشید که دائماً با شما بدرفتاری کرده باشند و به نیازهای دوران کودکی شما توجهی نشده باشد باعث می شود که نگاهی بدبینانه نسبت به کل دنیا داشته باشید.

 روان‌شناسان معتقدند که سال‌های اولیه زندگی نقش بسیار مهمی در ایجاد اعتماد در افراد دارد و کودکانی که در دوران کودکی نتوانستند به پدر و مادر خود اعتماد کنند ممکن است در آینده در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل شوند.

 اگر احساس کردید که همسر شما در گذشته با والدین خود با مشکل مواجه بوده و نتوانسته آن را حل کند می توانید از کمک یک مشاور استفاده کنید و نباید در این دوران او را سرزنش کنید یا از خانواده او بد بگویید زیرا باعث می شود که اعتماد او بدتر شود.

  • داشتن تجربیات ناخوشایند در ارتباط عاطفی

بنیان یک رابطه بر اساس اعتماد است وقتی یکی از زوجین رفتاری مثل خیانت داشته باشند اعتماد فرد را از بین می برند و باعث خراب شدن رابطه زناشویی می شود بدبینی از همان ابتدا ممکن است نباشد.

 ولی در جریان یک رابطه ایجاد شده باشد قرار گرفتن بیش از حد در معرض اخبار منفی باعث می شود بسیاری از افراد در زندگی شخصی شان دچار بی اعتمادی شوند. شاید همسر و خانواده علت بی اعتمادی فرد نباشند.

 اما باز هم شک و بدبینی  وجود داشته باشد که این می تواند به خاطر اخباری که از محیط دریافت می کنند باشد مثلاً افزایش آمار طلاق به خاطر خیانت یا مشاهده اقوام و خویشانی که خود خیانت کرده‌اند.

  • ابتلا به اختلال شخصیت پارانوئید

گاهی اوقات بد بینی به یک صفت تبدیل می‌شود و جزئی از شخصیت فرد می شود طوری که کل رفتار فرد را در بر می گیرد در این مورد نه تنها همسرتان به شما بلکه نسبت به همه افراد بی اعتماد است و نمی تواند با همه ارتباط برقرار کند.

 در این صورت اگر تحت درمان قرار نگیرد اختلالات زیادی را در زمینه شغل، تحصیل روابط دوستانه نشان می دهد که نیاز به درمان‌های روانشناختی دارد در این مورد نباید به همسرتان برچسب نزنید، بهترین کار این است که به همسرتان کمک کنید که از یک مشاور استفاده کند.

  • ابتلا به اختلالات سوء مصرف مواد

استفاده از برخی از مواد مثل شیشه و مواد توهم زا باعث بدبینی و شکاکیت می شود، به گونه ای که رفتار همسرتان به یک باره عوض می‌شود و سوءظن های افراطی در مورد شما دارد، باز هم نباید همسرتان را قضاوت کنید و باید از یک روانشناس متخصص استفاده کنید.

 زندگی با همسر شکاک چگونه است؟

 همسر شکاک به دنبال این است که زندگی شما را دائماً کنترل کند و حتی ممکن است شما را بسیار محدود کند و آرامش روحی و روانی نداشته باشید.و حتی ممکن است در ابتدا متوجه حساسیت‌ها نشویم و یا حتی به خاطر علاقه ای که به او دارید سخنی نگویید.

 ولی به مرور زمان این بدبینی ها غیرقابل تحمل می‌شود آن قدر محدودیت تان ادامه پیدا می کند که دیگر کسی در اطراف خود ندارید و باعث غم و اندوه،  عصبانیت،  ناامیدی،  اضطراب و افسردگی می شود.

 اگر این بدبینی ها شدید تر باشد حتی ممکن است با ضرب و شتم همراه باشد.

 سهم بدبینی شما در همسرتان چقدر است؟

 شرط اصلی ازدواج تعهد است سوال اصلی این است که شما چه حد به روابط تان پایبند بوده اید و به همسرتان اطمینان داده اید که به او متعهد هستید. نوع نگاه شما به جنس مخالف گرفتن، مقایسه آنها با همسرتان می تواند باعث بدبینی همسرتان نسبت به شما شود و روی روابط شما اثرات منفی داشته باشد.

 رقصیدن به ساز همسر شکاک

 بعد از اینکه فهمیدید که همسر شما حساسیت بیش از اندازه نسبت به شما دارد باید این موضوع را قبول کنید نباید به بدبینی های  او دامن بزنید، ولی باید برای خودتان چارچوبی تعریف کنید اما نباید از حقوق خودتان بگذرید ولی باید در مسیری قرار بگیرید که به همسر خودتان احترام بگذارید تا صمیمیت شما حفظ شود.

 راهکارهایی که بدانید چگونه با همسر شکاک خود رفتار کنید؟

چگونه می توان با همسر شکاک و حسود برخورد کرد؟ این سوال بسیاری از افراد است، راه های زیر به شما کمک می کند تا به راحتی رابطه خود را مدیریت کنید، در کنار این روش ها همیشه توصیه می شود که از کمک مشاور هم استفاده کنید و به این شکل زندگی مشترک خود را بهبود بخشید.

  • شناسایی اولین جرقه های بدبینی برای حل مشکل بدبینی

اول باید بدانید که عواملی که این بدبینی را ایجاد کرده چیست؟ چه موضوع باعث بدبینی او شده است؟ شما چه واکنشی نشان داده اید؟ این مسائل به شما کمک می کند تا حدی شرایط را کنترل کنید تا اختلاف  پیش نیاید .

  • رعایت کردن خط قرمزها

زمانی که ازدواج کردید یک حد و مرزهایی در رابطه شما به وجود می‌آید نباید این خط قرمزها را دور بزنید بلکه باید اعتماد همسر خود را به دست بیاورید و زمینه را برای بی اعتمادی فراهم نکنید.

  • گفتگوی سازنده

در یک زمان مناسب از همسرتان در مورد بدبینی هایش سوال بپرسید و انگشت اتهام را به سوی او نگیرید شاید علت اصلی بدبینی ها خود شما باشید به او بگویید که از زندگی با او لذت می برید سعی کنید سوءتفاهم‌ ها را برطرف کنید.

  • خلف وعده نکنید

زمانی که به وعده های تان عمل نمی کنید همسرتان فکر می‌کند که شما برای او ارزش قائل نیستید و یا شاید با فردی دیگر در ارتباط هستید به او نشان دهید که فردی صادق هستید و دلیل اینکه  قانون را زیر پا گذاشته اید را توضیح دهید. 

  • همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید

زمانی که همسرتان را با دیگران مقایسه می کنید به او نشان می دهید که به اندازه کافی برای شما خوب نیست و از بودن در کنار او لذت نمی برید و هم دچار ترس می شوید.

  • عشق خود را ابراز کنید

ابراز علاقه در روابط بسیار مهم است برای همین به او بگویید که چقدر برای شما مهم است جملات محبت آمیز به او بگویید همیشه برای شوهرتان باشید تا احساس نگرانی نکند. به او بگویید پنهان کاری نکنید زیرا زمینه را برای بی اعتمادی و شکاکیت فراهم می‌کند.

  • درک کنید که برخی حسادت ها طبیعی است

توجه داشته باشید که ممکن است حسادت همسر شما به جا بوده یا در شرایط روحی روانی سختی قرار داشته باشد و این حسادت او به دلیل عدم توجه شما باشد. سعی کنید با او صحبت کنید شاید لازم باشد رابطه خودتان را با یکی از همکارانتان محدود کنید.

مقابله با حسادت خود

اگر این شما هستید که احساس حسادت زیادی می کنید، باید ابتدا ریشه این حسادت را پیدا کنید و سپس سعی کنید به مرور آن را درمان کنید، در این زمینه راه های زیر می تواند به شما کمک کند:

  • قبول کنید که حسادت شما به رابطه تان صدمه می زند.
  • اعتراف کنید که به شخص یا چیزی حسادت می کنید.
  • سعی کنید جاسوسی در اموال و وسایل همسرتان را متوقف کنید.
  • ریشه این احساس خود را مورد بررسی قرار دهید و در مورد آن با همسرتان صحبت کنید.
  • برای تغییر رفتار خود تصمیمی جدی بگیرید و بخاطر داشته باشید که هیچ وقت برای تغییر دیر نیست.
  • درک کنید که نمی توانید شخص دیگری را کنترل کنید و تنها می توانید احساسات خود را مدیریت کنید.
  • در صورت لزوم از مشاور متخصص کمک بگیرید.
  • قوانینی برای زندگی مشترک خود تهیه کنید و دو نفر به آن پایبند باشید.

انواع حسادت| حسادت سالم و ناسالم

شاید برای شما تعجب آور باشد که حسادت سالم نیز وجود دارد. در ادامه به ویژگی های این دو نوع حسادت و مزایا و معایب آن ها به طور کامل پرداخته شده است:

حسادت سالم

در هر رابطه ای حسادت هایی وجود دارد، حسادت می تواند باعث شود که زوجین بیش تر قدر یک دیگر را بدانند یا برای کنار هم بودن تلاش کنند.

علاوه بر این حسادت سالم باعث افزایش عشق و علاقه میان زوجین می شود و منجر به رابطه جنسی پرشور تر می گردد.

در صورت ایجاد حسادت سالم زوجین با یکدیگر صحبت کرده و مشکلات خود را مطرح می کنند و با این کار متوجه احساسات یکدیگر می شوند و در جهت بهبود رابطه تلاش می کنند. در حقیقت این نوع حسادت باعث تعهد بیش تر میان زوجین می شود.

حسادت ناسالم و خطرناک

حسادت ناسالم کاملا با سالم متفاوت و حتی خطرناک می باشد.

حسادت بیش از اندازه می تواند یک زنگ هشدار در رابطه باشد که باید به آن دقت شود. افراد حسود و شکاک کنترل گر می شوند و باعث می شوند که همسرشان دست به پنهان کاری بزند و همه چیز بدتر می شود.

این نوع حسادت باعث جدایی زوجین از یکدیگر می شود و آن ها را مقابل هم قرار می دهد.

منبع : راه های مقابله با همسر شکاک که زندگی شما را نجات می دهد 

نیازهای اساسی زنان که مردان نمی دانند

بسیاری از موارد و نیازهایی که برای خانم ها اهمیت دارد ممکن است برای یک مرد بی اهمیت باشد یا کمتر اهمیت داشته باشد یا برعکس مسائلی هستند که جزء اولویت های آقایان هستند و این احتمال وجود دارد که اهمیت این مسائل از چشم خانم ها به دور باشد. در این مقاله به نیازهای اساسی زنان پرداخته شده است.

زمانی که شما قصد شروع زندگی مشترک را دارید یا حتی قبل از آن، نیاز است که با نیازهای اساسی جنس مخالفتان آشنا شوید و بدانید که شیوه درست رفتار با جنس مخالفتان به چه صورت است.

بسیاری از آقایان هستند که با وجود تمام تلاششان برای برقراری رابطه مطلوب با همسرشان دچار درماندگی می شوند، وقتی از آن ها در مورد چرایی مشکلشان سوال می پرسیم بیان می کنند که هیچگاه نمی توانند همسرشان را راضی نگه دارند و همیشه در فهم نیازهای اساسی همسرشان مشکل دارند.

معمولا چنین جملاتی را از آقایان می شنویم که زنان موجودات پیچیده ای هستند، درک و فهم آن ها بسیار سخت است، آنقدر سخت که گویی از سیاره دیگر آمده اند.

اما آیا واقعا چنین است؟ آیا فهمیدن یک زن تا این اندازه سخت است؟ واقعیت این است که پاسخ این سوال خیر است. اگر شما مطالعه و آگاهی کامل را در خصوص ویژگی های شخصیتی زنان داشته باشید هیچگاه برقراری ارتباط موثر با آن ها تا این اندازه برایتان سخت نخواهد بود.

کسب اطلاعات مفید و موثر در مورد جنس مخالف، مهمترین اقدامی است که زنان و مردان قبل از ازدواج باید به آن توجه کنند، در غیر اینصورت همانقدر که یک مرد نمی تواند همسرش را به خوبی بفهمد و نیازهایش را درک کند به همان اندازه نیز زن در فهم نیازهای همسرش به مشکل می خورد.

نیازهای روحی زنان

در این مقاله قصد داریم در مورد نیازهای اساسی زنان صحبت کنیم و به شما کمک کنیم تا بتوانید با شیوه های برقراری ارتباط موثر با همسرتان و نحوه خوشحال کردن او آشنا شوید.

در نظر گرفتن احساسات و عواطف آن ها

شاید کمتر کسی باشد که متوجه احساساتی بودن خانم ها نباشد. 

زنان در هر سن و شرایطی که باشند احساساتشان اهمیت فراوانی برای آن ها دارد. در واقع می توان احساساتی بودن زنان را هم نقطه ضعف آن ها به حساب آورد هم نقطه قوت آنان. نقطه ضعف از آن جهت که ممکن است تحت تاثیر احساساتشان بسیار آسیب پذیر باشند و نقطه قوت از آن جهت که تحت تاثیر احساساتشان می توانند بسیار عشق بورزند و یک رابطه را زنده نگه دارند. 

اگر شما همسر خوب، مهربان و به زبانی دیگر جنتلمنی باشید سعی می کنید که به احساسات همسرتان اهمیت بدهید، عواطفش را در نظر بگیرید و به او توجه کافی را داشته باشید. تشکر و قدردانی کردن از همسر و به زبان آوردن احساس عشق و دوست داشتن خود به او باعث می شود که او نیرویی دوباره بگیرد. اگر تصور می کنید که در صورت تامین نیازهای مالی و جسمی همسرتان او را از هر لحاظ تامین کرده اید و همسرتان دیگر نیازی به شنیدن کلمات عاشقانه ندارد سخت در اشتباهید. 

شنیدن جملات عاشقانه از زبان همسر برای زنان اهمیت زیادی دارد. بنابراین سعی کنید نسبت به این مسئله آگاه باشید و اگر فردی هستید که به سختی احساساتتان را به زبان می آورید سعی کنید روی خودتان کار کنید و تلاش کنید که ابراز احساسات کلامی را یاد بگیرید. اگر در ابتدا بیان کلامی احساسات برایتان سخت است سعی کنید این احساسات را از طریق نوشتاری و به صورت پیام برای همسرتان بیان کنید و بعد به مرور در گفت و گوهای متقابل و رو در رویتان آن ها را بکار بگیرید.

هدیه خریدن برای زنان از راه های شناخت نیازهای همسر

هدیه دادن به زنان یکی دیگر از راه های توجه به عواطف زنان است. برخی از مردان اهمیت هدیه دادن به همسر خود را به کلی فراموش می کنند و معتقدند که ما همیشه از نظر مالی همسرمان را حمایت می کنیم و هر زمان که خودش هر چیزی را که بخواهد می تواند بخرد بنابراین نیازی به هدیه خریدن برای او نیست، اما باید در نظر داشته باشید که هدف هدیه دادن رفع نیازهای مالی همسرتان نیست بلکه هدف رفع نیازهای عاطفی او است، بنابراین از اهمیت هدیه دادن به همسر خود غافل نشوید. 

تا حد ممکن سعی کنید هدیه های شما به همسرتان نقدی نباشد و حتما برای او وقت بگذارید و برای او هدیه تهیه کنید. نیازی نیست که حتما هدیه های گرانقیمتی برای او بخرید، همانقدر که او متوجه بشود که به او اهمیت داده اید برایش کافی است. 

هرچند که توجه کردن و به خاطر داشتن مراسم های خاص مثل تاریخ تولد و سالگرد ازدواج ممکن است برای شما دشوار باشد اما خانم ها نسبت به این مناسبت ها بسیار حساس هستند بنابراین اگر در اینگونه موارد فراموش کار هستید حتما این تاریخ ها را در جایی یادداشت کنید و برای این مناسبت ها برنامه داشته باشید، به غیر از تهیه کادو در اینگونه مناسبت ها، سعی کنید گاهی بدون دلیل برای همسرتان هدیه یا حتی یک شاخه گل بگیرید، مطمئن باشید که این کار می تواند همسر شما را بسیار خوشحال کند. گل از جمله هدیه های مورد علاقه زنان است.

گفت و گو با همسر

شاید شما به عنوان یک مرد در زمان عصبانیت نیاز به تنهایی و خلوت داشته باشید، شاید حرف زدن در مورد مشکل پیش آمده اصلا برایتان خوشایند نباشد و یا ترجیح دهید که کمی صبر کنید تا آرام شوید و بعد صحبت کنید، اما خانم ها بر عکس شما هستند. 

صحبت کردن در مورد مشکل پیش آمده برای زنان بسیار اهمیت دارد و اگر نسبت به این مسئله بی تفاوت باشید و با خود فکر کنید که گذر زمان به مرور مشکل و کدورت ها را حل خواهد کرد سخت در اشتباهید. زنان صحبت نکردن در مورد مشکلات و دلخوری ها را نوعی بی توجهی می دانند. بنابراین سعی کنید نسبت به این مسئله حتما توجه کنید و در زمان بروز مشکل و اختلاف در اولین فرصت با همسرتان صحبت کنید.

 سعی کنید در ابتدا شنونده باشید تا او بتواند به خوبی احساساتش را بروز دهد و بعد در ادامه با او وارد گفت و گو شوید. زمانی که برای صحبت کردن با همسرتان وقت بگذارید متوجه می شوید که او چقدر می تواند منطقی باشد و حتی اشتباهاتش را بپذیرد و به آن ها اعتراف کند. این کار باعث می شود که خودتان هم احساس بهتری را تجربه کنید.

به او حس امنیت بدهید از نیازهای روحی زنان

هر چقدر هم که یک زن مستقل و محکم باشد بازهم در ذهن خود به دنبال مردی مورد اعتماد است که به او احساس آرامش و امنیت بدهد و احساس کند که می تواند به او تکیه کند. سعی کنید حضورتان در زندگی زناشویی تان همیشگی باشد، حتی اگر بنا به شرایط کاری تان مجبور هستید از او دور شوید از راه دور حواستان به همسرتان باشد و حتما به او بیان کنید که مراقبش هستید. با رفتارهایتان به او نشان دهید که حواستان به نیازهای او هست، حتما نیاز نیست که او به زبان بیاورد که به چه چیزهایی نیاز دارد. با این کار شما، احساس امنیت و آرامش را در همسرتان ایجاد می کنید.

به احساس نیاز او به استقلال احترام بگذارید و حس ارزشمندی را در او تقویت کنید

 این خیلی خوب است که شما همیشه مراقب همسرتان باشید اما یادتان باشد که مراقبت به معنای کنترل کردن مداوم همسرتان نیست. همسر شما نباید با کنترل های مداوم شما احساس کند که فرد ضعیفی است. او نیازمند این است که شما توانمندی هایش را در نظر داشته باشید و او را باور داشته باشید.

 بنابراین سعی کنید به نظر همسرتان احترام بگذارید و درعین حال که نظرتان را به او بیان می کنید اجازه بدهید که تصمیم گیرنده نهایی کارهایش خودش باشد. با احترام به استقلال او، تاکید بر توانمندی هایش و مشورت گرفتن از او سعی کنید حس ارزشمندی را در او تقویت کنید.

  • صادق باشید از مسائل و مشكلات زنان

برخی از مردان تصور می کنند که اگر حقیقت یک مسئله را بیان کنند همسرشان را از دست می دهند اما این را در نظر بگیرید که زنان نسبت به صداقت بسیار حساس هستند که البته صادق بودن، هم برای مردان و هم برای زنان مسئله مهمی است و شاید نتوان اهمیت صداقت را برای زنان و مردان از هم تفکیک کرد. اما در هر حال این را در نظر بگیرید که شنیدن حقایق تلخ بسیار خوشایند تر و قابل پذیرش تر از شنیدن دروغ های شیرین برای خانم ها می باشد. بنابراین سعی کنید نسبت به این مسئله توجه ویژه داشته باشید.

  • به نیازهای جنسی او اهمیت بدهید

زنان در بیان نیازهای جنسی شان نسبت به آقایان محتاط تر و خجالتی تر هستند و گاهی ممکن است اصلا نتوانند به زبان بیاورند که دقیقا از رابطه جنسی چه می خواهند ولی این به معنای بی اهمیت بودن رابطه جنسی برای یک زن نیست، چه بسا میل جنسی زنان بسیار بیشتر از آقایان باشد. بنابراین سعی کنید حتما نسبت به نیازهای جنسی همسرتان اهمیت بدهید و در حین رابطه جنسی به ارضای نیاز جنسی او نیز توجه کنید. 

مسئله مهمی که وجود دارد این است که بسیاری از زنان این احساس بد را تجربه می کنند که همسرشان تنها برای ارضای نیاز جنسی آن ها را می خواهد و این بدترین حسی است که یک زن می تواند تجربه کند، بنابراین سعی کنید با معاشقه های کلامی و عملی قبل از برقراری رابطه جنسی با همسرتان و توجه به ارضای نیازهای جنسی او در حین رابطه جنسی این حس را در همسرتان از بین ببرید. همچنین توجه کنید که محبت های شما تنها منحصر به رختخواب و قبل از برقراری رابطه جنسی نباشد که اگر اینطور باشد قطعا حس بدی به همسر شما دست خواهد داد، بنابراین سعی کنید در هر موقعیتی به همسرتان عشق بورزید و به او توجه و محبت کنید.

  • حمایت مالی از همسرتان

حمایت مالی از همسر اهمیت زیادی دارد که برخی از آقایان ممکن است از آن غافل شوند. غافل شدن از حمایت مالی از همسر بیشتر برای آقایانی اتفاق می افتد که همسرشان شاغل است. برخی از آقایان اینطور تصور می کنند که چون همسرشان شاغل است بنابراین لزومی ندارد که از او در مورد نیازهای مالی اش سوال شود و نیازی نیست که او را از نظر مالی حمایت کرد اما این تصور کاملا اشتباهی است.

 ما به شما می گوییم که همسر شما هرچقدر هم که از نظر شرایط مالی وضعیت مناسبی داشته باشد و هرچقدر هم که مستقل باشد و حتی درآمدش از شما بیشتر باشد، باز نیاز دارد که شما نسبت به نیازهای مالی اش حساسیت نشان دهید، چون زنان ذاتا عاشق مردان حمایت گر هستند و این برایشان خوشایند است که همسرشان از نظر نیازهای مالی حامی شان باشد.

چه همسرتان شاغل است چه خانه دار، سعی کنید حتما مبلغی را ماهیانه برای او در نظر بگیرید.

مطمئن باشید همسر شاغل شما با این کار شما بسیار احساس خوشایندی پیدا می کند و حتی ترغیب می شود که درآمدش را صرف زندگی مشترکتان کند.

  • مسئولیت پذیر باشید از توقعات زن از همسرش

سعی کنید وظایف خودتان را به خوبی بشناسید و بدانید که در نقش یک مرد چه مسئولیت هایی دارید. انجام کارهای خانه را تنها به همسرتان واگذار نکنید. اگر همسرتان خانه دار است نیازی نیست که تقسیم کار داشته باشید، همین که بابت انجام کارهای خانه از او قدر دانی کنید و گاهی کمک مختصری کنید خستگی را از تن همسرتان بیرون می کنید و به او احساس خوبی می دهید ولی  اگر همسرتان شاغل است سعی کنید در انجام کارهای خانه به او کمک کنید و تا حد ممکن انجام کارهای خانه و رسیدگی به کارهای فرزندان را تقسیم کنید.

  • اعتماد به نفس داشته باشید و سعی کنید ضعیف و وابسته به نظر نرسید

سعی کنید در عین حال که به همسرتان و نیازهایش احترام می گذارید، فرد محکم و قابل اعتماد و متکی به نفسی باشید و رفتارهای مردانه ای داشته باشید. دقت کنید که احترام گذاشتن به حقوق یک زن به معنی ذلیل بودن و ضعیف بودن نیست. 

یک مرد ضعیف و وابسته برای هیچ زنی جذاب نیست. سعی کنید در ارتباط با همسرتان شیوه تعاملی و دوستانه داشته باشید و البته صاحب نظر باشید و هیچگاه اینطور رفتار نکنید که انگار در هیچ موردی هیچ نظری ندارید و نظر خودتان اهمیتی ندارد. بنابراین تعادل و تعامل را رعایت کنید تا بتوانید رابطه مطلوبی با همسرتان داشته باشید.

منبع : نیازهای اساسی زنان که مردان نمی دانند 

آیا اضطراب و تنش باعث طلاق می شود؟+ تست اضطراب

یکی از مشکلات بسیاری از زوجین اضطراب و تنش می باشد، در ادامه تستی طراحی شده است که به شما نشان می دهد تا چه اندازه مستعد تشویش و اضطراب هستید، متاسفانه این اضطراب می تواند بر زندگی مشترک و رابطه شما تاثیر زیادی بگذارد بنابراین این مطلب را از دست ندهید.

زنان عصبی و مضطرب معمولا تمایل زیادی به خوردن شیرینی و شکلات دارند و گاهی برای مقابله با آن به مرکز خرید و فروشگاه می روند. می توان گفت که زنان هنگامی که با فشار، تنش و اضطراب روبرو می شوند بدون فکر کردن حرف می زنند. از سوی دیگر مردان بدون فکر کردن عمل می کنند.

به همین دلیل است که اکثر زندانیان سرتاسر دنیا مرد هستند و بیش تر افرادی که به مشاور و روانکاو مراجعه می کنند زن می باشند.

زمانی که زن و مرد تنش و اضطراب زیادی دارند، عکس العمل متفاوتی از خود نشان می دهند، که این عکس العمل می تواند به زندگی مشترکشان آسیب برساند.

تست استرس و اضطراب

نتایج این تست نشان خواهد داد که تا چه اندازه مستعد اضطراب و تشویش هستید و بی شک این عوامل در رابطه و ازدواج شما تاثیر منفی می گذارند. 

کدام یک از گزینه های زیر در مورد شما صدق می کند:

1.در حال رفتن به محل کارتان هستید ولی مجبور می شوید که سر راه خود به داروخانه بروید، در همین هنگام زن پیری همزمان با شما وارد داروخانه می شود و در صف جلوی شما می ایستند و سپس مفصل و با ذکر جزئیات و آرام آرام تک تک دردهای خود را برای دکتر داروساز توضیح می دهد، چه واکنشی نشان می دهید:

الف) لبخند می زنم و با او خوش و بش می کنم، اگر مجبور باشم پنج دقیقه بیش تر صبر می کنم و برایم اهمیتی نخواهد داشت(نوع1)

ب)احساس می کنم که می خواهیم از عصبانیت منفجر شوم و حتی از عصبانیت بیخیال گرفتن دارو می شوم و داروخانه را ترک می کنم و یا یک جمله نیش دار و کنایه دار نثارش می کنم. ( نوع3)

ج) اگر بیش از حد عجله داشته باشم مودبانه عذرخواهی می کنم، صحبت هایش را قطع می کنم و موقعیت خود را توضیح می دهم و یا اجازه می دهم که پیرزن هرکاری می خواهد بکند و هرچقدر دلش می خواهد حرف بزند (نوع2)

2.خود را برای کنفرانس آماده می کنید، از کارهایی که باید انجام دهید لیستی فراهم کرده و استرس زیادی دارید، در همان لحظه مادرتان تلفن می کند و می خواهد بداند که چه زمانی به خانه او خواهید رفت، پاسخ شما کدام گزینه است:

الف) از این که بی موقع به سر کارم زنگ زده عصبانی شده و سر او داد می زنم (قبلا به او گفته بودم که فقط در فوریت ها و مواقع ضروری به محل کارم زنگ بزند) سپس قبل از آنکه گوشی را قطع کنم با عصبانیت می گویم بخاطر این کار احمقانه ای که کرده ای دیگر به خانه ات نمی آیم. (نوع3)

ب)از آنجایی که هنوز اندکی وقت دارم چند دقیقه ای را با او صحبت می کنم (نوع1)

ج) خوشحالی خود را از اینکه به من زنگ زده است ابراز می کنم و به او می گویم که وقتی برای صحبت کردن ندارم و شب خودم با او تماس خواهم گرفت (نوع2)

3.شب عید نوروز است و باید برای اعضای خانواده خود هدیه و کادو بخرید، پس مجبور هستید که به مرکز شهر بروید و ساعت ها در ترافیک سنگین بمانید، همسرتان نیز همراه شما است، او با حوصله و به آرامی یک یک مغازه ها را سرک کشیده این در حالی که شما عجله دارید می خواهید هرچه زودتر کادو را تهیه کنید. چه واکنشی نشان می دهید:

الف) بعد از گذشت نیم ساعت دعوا و درگیری لفظی راه می اندازم و می گویم بهتر بود که خودم به تنهایی و بدون تو به خرید می آمدم. (نوع3)

ب) اجازه می دهم که وقتم را تلف کند و تمام وقت را به دیدن اجناس فروشگاه ها بگذراند، سپس در لحظه آخر به او یادآور می شوم که باید هدیه ها را خریداری کند، سپس مضطرب می شود و باعجله و شتاب زده همه را خریداری می کند. (نوع1)

ج)پیشنهاد می کنم که به طور موقت از یکدیگر جدا شویم و بعد از دو ساعت که خریدهایمان را انجام دادیم در یک کافه یا رستوران به هم بپیوندیم، با این روش هردوی ما می توانیم به خواسته ها و خرید های خود بپردازیم. (نوع2)

4.هنگامی که تنش، اضطراب و فشار دارید چه رخ می دهد؟

الف) پرخاشگر و بداخلاق می شوم و این امر بر شخصیت من تاثیر منفی می گذارد و گاهی نمی توانم رفتار یا گفتارم را کنترل کنم. (نوع3)

ب) اجازه نخواهم داد که موضوعی من را ناراحت کند و همه چیز را به کیف و کفشم می گیرم.(نوع1)

ج)بسته به موقعیت، رفتار مختلفی دارم و عملکرد من همواره به گونه ای است که بتوانم مشکل را مصالحت آمیز حل کنم و در هر شرایطی روش مختلفی برای کنترل اضطراب و فشار خود دارم (نوع2)

5. آیا مضطرب و نگران و گاهی عصبی می شوید؟

الف) بله بسیار زیاد(نوع3)

ب)نه به ندرت(نوع2)

ج)نه هرگز(نوع1)

پاسخ تست توانایی مقابله با تنش و اضطراب

زمانی که زن و مرد با اضطراب و فشار کاری دست و پنجه نرم می کنند و تلاش می کنند که به گونه ای با آن مقابله کنند، در همین لحظه است که رابطه آن ها دچار مشکل می شود و باید انتظار درگیری را داشته باشند، زیرا مردها از حرف زدن دست می کشند و در خودشان فرو می روند و زنان نیز از این موضوع نگران شده و شروع به صحبت کردن مداوم می کنند.

همین امر بستر ناراحتی بیش تر مردها را فراهم می کند، در همین حال زن برای بهبود حال مردش تلاش می کند و او را تشویق به حرف زدن می کند و نمی داند که این کار را بدتر می کند. 

در این مواقع مرد دوست دارد که تنها باشد و از نظر فیزیکی و جسمانی نیاز دارد که جای خود را تغییر دهد و در مقابل آن زن برای مواجه با فشار روانی اش دوست دارد بیش تر و بیش تر در مورد مشکلش صحبت کند و این موضوع سبب یاس و ناامیدی در مردان می شود.

هنگامی که مرد به محلی آرام یا جایی پناه می برد می خواهد در سکوت و خلوت شخصی خویش خود را بازیابی کند و زن در همین هنگام احساس طرد شدگی و دوست نداشتنی بودن می کند و به دوستان و مادر خود زنگ می زند.

پیشنهاد: پیش از آنکه پاسخ تست را مطالعه فرمایید دقت داشته باشید که هرگاه احساس تنش، فشار و ناراحتی کردید این رفتارهای مردانه و زنانه را در ذهن خود مرور کنید تا از دعوا و بروز نزاع جلوگیری کنید. حال نگاهی به پاسخ های خود بیندازید و ببینید که چند بار گزینه نوع 1 چند بار گزینه نوع 2 و چند بار گزینه نوع3 را انتخاب کرده اید و هرکدام که بیش ترین امتیاز را کسب کرده است را مطالعه کنید.

اگر نوع 1 را بیش از دیگر موارد انتخاب کردید:

به شما تبریک می گویم، شما در مقابل استرس، فشار و نگرانی مقاومت و تحمل بالایی دارید. شما می دانید که چگونه با شوخ طبعی با هر رفتار زشت همسرتان برخورد کنید و اجازه ندهید که صف های طولانی و پیرزن های غرغرو و برخورد های غیر دوستانه مردم یا فشار کارهای روزانه و یا فشار اقتصادی به شما فشار بیاورد. البته این امکان وجود دارد که این توانایی شما باعث شود که همسرتان از شما انتقاد کند که هرگز مواضع خود را ترک نمی کنید و دیوارهای تان را فرو نمی ریزید و در هیچ شرایطی از هم فرو نمی پاشید، و این می تواند انتقاد به جایی باشد.

اگر نوع 2 را بیش از دیگر موارد انتخاب کردید:

در مجموع می توان اظهار کرد که شما فرد متعادلی هستید و همواره تلاش می کنید که حساب کارها از دستتان خارج نشود، همواره همه چیز را پیگیری می کنید و سعی دارید تا از موقعیت های پرتنش دوری کنید. اغلب همین روش به کمکتان می آید، شما فردی منظم با ذهنی سازمان یافته هستید که همیشه در تلاش کنترل اوضاع می باشید تا کم تر تحت تاثیر فشار، تنش یا اضطراب قرار بگیرید و اگر هم متحمل نگرانی و تنش شوید آن را پس از مدت کوتاهی از میان بر می دارید.

اگر نوع 3را بیش از دیگر موارد انتخاب کردید:

باید بدانید که شما تنش و اضطراب زیادی را تجربه می کنید، زیرا موقعیت ها، اتفاقات و افراد می توانند به راحتی روی شما و حالات روانی شما تاثیر زیادی بگذارند. الگوی رفتاری شما به گونه ای است که برای انجام کارها انرژی زیادی را صرف می کنید و در انجام کارها سردرگم هستید. شما همیشه سعی می کند تا چند کار مختلف را به طور همزمان انجام دهید و اجازه می دهید دیگران کارهایشان را به شما محول کنند و از شما کار بکشند. البته بیش از آنچه به راستی در توان و تحمل شما است.

از آنجایی که تحت هیچ شرایطی تسلیم نمی شوید و نمی توانید اعتراف کنید که این کارها پیش از توان شماست همیشه درگیر اضطراب و نگرانی هستید. در واقع این امر باعث می شود که شما به راحتی تحریک شده و درگیر اضطراب شوید و گاهی ممکن است سبب مشاجره لفظی و درگیری شدید با همسرتان شود. بنابراین سعی کنید که کارهای روزانه خود را محدود کنید و احساسات و تنش خود را سر دیگران خالی نکنید.

منبع : آیا اضطراب و تنش باعث طلاق می شود؟+ تست اضطراب 

افسردگی بعد از طلاق چه بلایی سر شما می آورد+ درمان

طلاق رویدادی است که در جامعه مدرن امروزی بسیار افزایش پیدا کرده و به مانند قبل دیگر یک تابو محسوب نمی شود و افراد پذیرش بیشتری نسبت به این امر پیدا کرده اند. بسیاری از افراد پس از طلاق دچار افسردگی می شوند. در این مقاله به بررسی افسردگی بعد از طلاق پرداخته شده است.

طلاق در عین حال که می تواند پیامدهای نامطلوبی داشته باشد گاهی هم می تواند یک راه نجات بخش و راهی برای ساختن زندگی جدید باشد. در واقع در برخی از موارد، طلاق از بروز بسیاری از اتفاق های ناگوار جلوگیری می کند اما در هر صورت طلاق یک تغییر بسیار بزرگ را در زندگی فرد بوجود می آورد که همین تغییرات می تواند با چالش ها و مشکلات زیادی همراه باشد و ممکن است سازگاری با این تغییرات مدتی طول بکشد و همین عامل سبب مشکلات روانشناختی از جمله افسردگی شود که در این مقاله قصد داریم به آن بپردازیم.

افسردگی بعد از جدایی

اینکه چه عواملی در افزایش طلاق موثر هستند بسیار جای بحث دارد و می توان گفت که عوامل مختلفی در افزایش این پدیده نقش دارند.

برخی از عوامل، اجتماعی و فرهنگی هستند که بر روی شیوه زندگی عموم مردم تاثیر گذاشته اند و برخی دیگر کاملا شخصی هستند و می توانیم بگوییم که بسته به شرایط زندگی افراد متفاوت هستند.

  • تغییرات فرهنگی و اجتماعی از جمله برابری حقوق زن و مرد، اشتغال زنان، تاکید بر رشد و پیشرفت شخصی، افزایش زندگی شهر نشینی، کمرنگ تر شدن نقش بزرگان و ریش سفیدان در زندگی جوان تر ها و غیره از جمله عوامل موثر در افزایش طلاق هستند، این تغییرات، تغییرات مثبتی هستند که باعث شدند که مفهوم سوختن و ساختن، داشتن دیدگاه منفعلانه و تسلیم شدن در برابر جبر روزگار کمرنگ شود و  تلاش و انگیزه افراد، مخصوصا خانم ها در هنگام قرار گیری در موقعیت نامساعد برای تغییر شرایط افزایش یابد. 
  • هر چند که هر تغییری در جامعه می تواند جنبه های منفی داشته باشد اما اگر بخواهیم با دقت بیشتری به بطن تاثیرات این تغییرات اجتماعی و فرهنگی نگاه کنیم متوجه می شویم که این تغییرات به خودی خود باعث افزایش طلاق نشده اند، بلکه تنها تاثیر این تغییرات در افزایش طلاق این است که به افراد جسارت بیشتری داده است تا خودشان را از شرایط نامساعد نجات دهند، در قدیم زنان تحت هر شرایطی مجبور به ادامه زندگی بودند و ممکن بود سال ها درد و رنج زیادی را متحمل شوند و محکوم به سازش باشند، اما خوشبختانه در حال حاضر این تغییرات فرهنگی شرایط را برای خانم ها راحت تر کرده است تا بتوانند در شرایط ناگوار برای تغییر شرایطشان تلاش کنند.
  • و اما علل و عوامل شخصی مثل اعتیاد، مشکلات اقتصادی، مشکلات روانشناختی (مثل اضطراب، افسردگی و غیره)، خیانت، عدم تفاهم، نداشتن مهارت حل مسئله و عدم مهارت حل مسالمت آمیز تعارضات بین فردی، مشکلات شخصیتی (مثل اختلالات شخصیت، پارانوئید، خودشیفتگی، وابستگی و غیره) از جمله دلایل اصلی طلاق هستند که در برخی از موارد این مشکلات قابل حل هستند (مثلا اگر زن و مردی به دلیل نداشتن مهارت حل مسئله با یکدیگر به مشکل خورده باشند با مراجعه به روانشناس می توانند این مشکل را حل کنند) و برخی دیگر مثل اختلالات شخصیت، قابل حل نیستند و افراد در نهایت مجبور به طلاق می شوند.

پیامدهای طلاق

اینکه طلاق چه تاثیری بر روی افراد بگذارد بسته به شرایط هر فرد می تواند تفاوت داشته باشد. در زیر برخی از این شرایط ذکر شده است:

  • اینکه فرد به چه علت از همسر خود جدا شده است؟
  • قبل از طلاق چه میزان فشار روانی را تحمل کرده و آیا خود فرد، خواهان طلاق بوده یا همسرش؟
  • به همسر خود علاقمند بوده یا نبوده؟ 
  • آیا به صورت توافقی از همسر خود جدا شده یا در مسیر جدایی دشواری های زیادی را تحمل کرده، آیا فرد استطاعت مالی دارد یا خیر و میزان ضررهای مالی او در اثر طلاق چقدر بوده؟
  • آیا فرد صاحب فرزند هست یا خیر و آیا می تواند به راحتی فرزند خود را ملاقات کند یا برای ملاقات فرزند خود محدودیت دارد و با همسر خود چالش دارند؟

 همینطور میزان توانایی روانشناختی فرد در کنار آمدن با چالش ها و بحران ها همگی در تجربه پیامدهای منفی طلاق دخیل هستند. نمی توان پیامدهای طلاق را به طور کلی به همگان نسبت داد، همچنین شرایط فرهنگی و اجتماعی و برخورد و واکنش های اطرافیان و خانواده در مواجهه با طلاق فرد اهمیت زیادی در تجربه پیامدهای طلاق دارد و به همین دلیل هر فرد بسته به شرایط فردی و اجتماعی، فرهنگی خود در برخورد با طلاق تجربه های متفاوتی خواهد داشت. اما یکی از مهمترین و رایج ترین اثرات و پیامدهای طلاق که در افراد مشاهده می شود تجربه اختلالات روانشناختی علی الخصوص اختلال افسردگی است، البته اینطور نیست که همگان بعد از طلاق، اختلال افسردگی را تجربه کنند اما این اختلال، اختلالی رایج در بین افراد طلاق گرفته است که پرداختن به آن خالی از لطف نیست.

اختلال افسردگی و علائم آن

همه انسان ها در مقطعی از زندگی خود احساس افسردگی (depression) می کنند و معمولا می توانند علت این افسردگی را به رویدادهای مشخصی ربط دهند.

در ایجاد افسردگی دو نوع رویداد اهمیت ویژه دارند: فقدان (از دست دادن) و شکست.

تجربه هایی مثل از دست دادن شغل، فوت یکی از بستگان نزدیک، طلاق و غیره می تواند باعث آغاز دوره ای از غم، خمودگی و تکرار دائمی برخی افکار منفی شوند. همچنین شکست ها، مثل رد شدن در امتحان و عدم موفقیت در انجام یک کار، می توانند منجر به ناامیدی و ایجاد احساسات و افکار منفی مثل بدبینی و خود تردیدی شوند. 

اکثر افراد می توانند این احساس های منفی را در عرض چند روز یا چند هفته از بین ببرند و به زندگی عادی خود برگردند اما برای برخی از افراد نشانه ها و علائم افسردگی به مدت طولانی باقی می مانند و در همه ی جوانب زندگی آن ها نفوذ می کنند، همچنین آن ها در جنبه های هیجانی، رفتاری، شناختی و فیزیکی افراد تاثیر می گذارند و این تاثیر ممکن است به افسردگی بالینی منجر شود.

افسردگی بالینی یعنی افسردگی پاتولوژیک که با معیارهای تشخیصی اختلال افسردگی همخوانی دارد و باعث می شود که فرد نتواند کارهای عادی روزمره خود را بخوبی انجام دهد.

معیارهای تشخیصی اختلال افسردگی بر اساس DSM-5

از بین نشانه های زیر، فرد 5مورد از آن ها (یا بیشتر)، را در طول یک دوره حداقل دو هفته ای تجربه می کند و عملکرد او با عملکردهای قبلی اش متفاوت شده است:

  1. فرد در بیشتر طول روز و تقریبا هرروز، خلق افسرده دارد. این موضوع را یا خودش اظهار می دارد (احساس می کند غمگین، تهی و خالی یا ناامید است) یا دیگران می بینند (دائم گریه می کند، در شرف گریه کردن است یا چشمهایش همیشه پر از اشک است).
  2. فرد بیشتر طول روز و تقریبا هر روز به اکثر فعالیت های خود یا تمام آن ها، به شدت بی علاقه است.
  3. به شدت و به طور چشمگیر چاق یا لاغر می شود بدون اینکه رژیم غذایی هدفمندی گرفته باشد، یا تقریبا هرروز بی اشتها یا پراشتها باشد.
  4. بی خوابی یا پرخوابی را تقریبا در همه روزها تجربه کند.
  5. پرتحرکی روانی – حرکتی(بی قراری)یا کم تحرکی روانی – حرکتی (کند شدن) را تقریبا هر روز تجربه کند و این کند شدن یا بی قراری به راحتی توسط دیگران قابل مشاهده و تشخیص باشد.
  6. بی حالی و بی رمقی همیشگی را تجربه کند.
  7. احساس بی ارزشی و احساس گناه به طور همیشگی با او باشد به طوری که بی دلیل دچار عذاب وجدان شود (گاهی احساس گناه به دلیل بیمار بودن خود است).
  8. توانایی تمرکز کردن، تصمیم گیری و فکر کردن از فرد گرفته می شود.
  9. افکار دائمی  و همیشگی نسبت به مرگ دارد.

مواردی که شرح داده شد علائم بالینی اختلال افسردگی هستند و اگر 5 مورد از این علائم را همزمان با هم تجربه کنید می توان گفت که شما مبتلا به اختلال افسردگی هستید و برای بهبود خود نیاز به اقدامات درمانی دارید.

درمان افسردگی بعد از طلاق

دلیل افسردگی هرچه که باشد فرقی نمی کند و شما در صورت تجربه نشانه های افسردگی باید در جهت درمان خود و دریافت خدمات روانشناختی اقدام کنید.

 البته بعد از طلاق، گذراندن یک دوره سوگواری طبیعی است و همانطور که در توضیحات افسردگی گفته شد هر فردی در واکنش به از دست دادن عزیزی یا بعد از طلاق ممکن است احساس غم و ناراحتی شدید بکند و مدتی را در اندوه و رخوت به سر ببرد. سوگ به طور معمول بین 6 ماه تا 1 سال طول می کشد ولی معمولا نشانه های ناشی از سوگ، بعد از یک الی دو ماه به مرور و تدریجا کاهش می یابد، اما اگر به جای کاهش تدریجی، این نشانه ها رو به افزایش باشند قطعا نیاز به دریافت درمان تخصصی از سوی روان درمانگر و بعضا مصرف دارو است.

اما برای اینکه شما بتوانید با مسئله طلاق خود راحت تر کنار بیایید نیاز است که خودتان نیز برای بهبود شرایطتان تلاش کنید و اقدامات موثری را انجام دهید، از جمله:

  • واقع بین باشید و به خودتان زمان دهید

در طول این مدت ممکن است گاهی خودتان را سرزنش کنید یا بابت اتفاق پیش آمده همسرتان را مقصر بدانید و خودتان را قربانی بدانید، کاملا قابل درک است که در این شرایط احساسات بدی را تجربه کنید اما توجه داشته باشید که خود سرزنشی و یا حس قربانی بودن، ناشی از تفسیر غلط اطلاعات است.

 البته که ممکن است در بروز اتفاقات پیش آمده یک نفر از شما بیشتر نقش داشته باشد اما این به معنای این نیست که طرف مقابل دیگر هیچ نقشی نداشته و همه چیز یک طرفه بوده، مشکلاتی که در زندگی زناشویی بوجود می آید معمولا تحت تاثیر اشتباهات هر دو طرف است بنابراین سعی کنید واقع بین باشید و به جای سرزنش کردن خودتان و یا احساس نفرت از همسر سابقتان، دیدی واقع بینانه نسبت به شرایط داشته باشید، مسئولیت انتخاب و کارهایی را که انجام داده اید بپذیرید و به خودتان زمان بدهید تا بتوانید این دوران را سپری کنید.

  • به جای نشخوار فکری سعی کنید سوالات منطقی از خودتان بپرسید و اشکال کار را پیدا کنید

همانطور که گفتیم در بروز مشکلات زناشویی، معمولا هر دو طرف نقش دارند حتی اگر شما به دلیل خیانت همسرتان یا اعتیادش از او جدا شده باشید بازهم نمی توانید تماما نقش خودتان را منکر شوید، ممکن است در ابتدا در انتخاب خودتان دقت کافی را برای شناخت فرد مقابل به کار نگرفته باشید، ممکن است در مقابل رفتارهای نادرست همسرتان قاطعانه برخورد نکرده باشید یا هر چیز دیگر، در هر حال نیاز است که شرایط را به درستی مورد ارزیابی قرار دهید و سعی کنید اگر مشکلی در خودتان مشاهده کردید در جهت حل و برطرف کردن آن اقدام کنید نه اینکه مدام به آن فکر کنید، فکر کردن مداوم بدون انجام هیچ اقدامی، فایده ای جز آسیب رساندن به شما نخواهد داشت.

  • خودتان را در منزل حبس نکنید و زندگی را تمام شده ندانید

درست است که زندگی مشترک شما به پایان رسیده اما این به معنای تمام شدن زندگی شخصی شما نیست. شما نیاز به خودسازی و بهبود زندگی خود دارید بنابراین سعی کنید از حبس کردن خودتان در منزل، به ناامیدی و احساس های منفی خودتان دامن نزنید. البته اصلا توصیه نمی شود که در آن شرایط اهدافی برای خودتان مشخص کنید و عجولانه و هیجانی تصمیم بگیرید، بهتر است به خودتان فرصت دهید تا شرایطتان مساعدتر شود و بعد برای هدف گذاری و برنامه ریزی اقدام کنید اما در روزهای اولیه جدایی سعی کنید با بیرون آمدن در منزل، ارتباط با دوستان و آشنایان و حضور در اجتماع فرصت تجربه شرایط بهتر را برای خودتان رقم بزنید.

  • ورزش کنید و تغذیه مناسب داشته باشید از راه های درمان افسردگی بعد از طلاق

تحقیقات زیادی اثرات ورزش را در بهبود و افزایش خلق نشان داده اند و مشخص شده است که ورزش در درمان افسردگی بسیار موثر است، بنابراین اگر شرایط باشگاه رفتن دارید که چه بهتر اگر نه در منزل به انجام تمرینات ورزشی بپردازید، ممکن است در روزهای ابتدایی توان و حوصله ورزش کردن نداشته باشید که این امر کاملا طبیعی است اما حتی اگر حوصله این کار را ندارید فقط مدت زمان کوتاهی را برای آن اختصاص دهید و به مرور، زمان اختصاصی ورزشتان را افزایش دهید.

داشتن تغذیه مناسب مثل مصرف میوه و سبزیجات در کنار ورزش کردن نیز اهمیت زیادی در افزایش خلق شما دارد.

  • دریافت کمک از دیگران را از خودتان دریغ نکنید

در چنین شرایطی قطعا شما نیاز به دریافت کمک از دیگران دارید، با خانواده و دوستانتان در مورد احساساتتان صحبت کنید و از آن ها درخواست کمک و حمایت کنید، اگر فرد قابل اعتمادی در اطرافتان نیست حتما با یک متخصص صحبت کنید، به گروهای حمایتی ملحق شوید و سعی کنید پیشنهادات دیگران را برای کمک رد نکنید.

  • از وارد شدن به رابطه عاطفی خودداری کنید

ممکن است در این شرایط به شدت احساس تنهایی کنید به همین دلیل احساس کنید که برای رفع این احساس نامطلوبتان نیاز به قرار گرفتن در یک رابطه عاطفی هستید اما چنین کاری کاملا اشتباه است. وارد شدن در رابطه عاطفی در چنین شرایطی تنها می تواند موقتا حال شما را خوب کند اما ممکن است تبعات جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد، به همین دلیل به خودتان اجازه دهید تا این دوران را سپری کنید و بعد در فرصتی مناسب به وارد شدن به رابطه عاطفی و ازدواج مجدد اقدام کنید.

در آخر اینکه به این نکته توجه کنید که اگر چه شما دوران سختی را پشت سر گذاشته اید و تجربه تلخی داشته اید اما یادتان باشد که دلیل شما برای طلاق، نجات خودتان از شرایط نامطلوب بوده بنابراین نیاز است که تمام تلاشتان را به کار بگیرید که زندگی فعلی و آینده شما از زندگی قبل شما بهتر باشد و بتوانید از شرایطی که برای خود رقم زده اید احساس رضایت کنید و لذت ببرید.

منبع : افسردگی بعد از طلاق چه بلایی سر شما می آورد+ درمان 

مشاوره طلاق چگونه انجام می شود + سوالات مشاوره طلاق که باید بدانید

مشاوره طلاق برای کسانی انجام می شود که در معرض طلاق قرار دارند، این مشاوره در بسیاری از موارد قبل و بعد از طلاق انجام می شود و بسته به شرایط فرد متفاوت می باشد. در این مقاله به بررسی سوالات مشاوره طلاق و نحوه انجام آن می پردازیم.

زوجینی که تصمیم جدی به جدایی گرفته باشند قبل طلاق باید از طریق مشاور اطلاعاتی در مورد پیامد های طلاق و اثراتی که بر روی خودشان و فرزندشان می گذارد آشنا شوند و راهنمایی های لازم به آن ها می شود تا بتوانند در مورد زندگی شان تصمیم بگیرند.

مشاوران زوجین را برای گرفتن تصمیم درست هدایت می کنند، بسیاری از زوجین ممکن است این جلسات مشاوره را مفید بدانند و تمایل داشته باشند که رابطه خود را اصلاح کنند و فرصتی دوباره به خودشان و همسرشان بدهند تا با یکدیگر به خوبی زندگی کنند، این مشاوره در بیشتر مواقع تاثیر گذار بوده است.

مشاوره روانشناسی طلاق

مشاوره بعد از طلاق باعث می شود تا فرد آگاهی های لازم را در مورد تغییراتی که در زندگی او به وجود آمده است را دریابد، راحت تر با سوگ بعد از طلاق سازگاری پیدا کند و از این مراحل سخت به خوبی عبور کند تا شرایط زندگی اش بهبود یابد.

از نظر روانشناسی، در زمینه مشاوره دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که باعث می شود شیوه های متفاوتی برای درمان افراد وجود داشته باشد.

در این مقاله به بررسی شیوه های درمانی و دیدگاه های مورد نظر می پردازیم.

دیدگاه روانکاوانه

بر اساس این دیدگاه برای درمان تعارض های خانوادگی، زناشویی، مشکلات زوجین و خانواده باید دلیل این مشکلات و تعارضات را در کودکی جست و جو کرد چون ممکن است فرد تعارضات حل نشده ای در کودکی داشته باشد که دلیل این مشکلات و تعارض های خانوادگی بوده است.

به طور مثال، والدی که از عشق و محبت دور است و احساس می کند که فقدان محبت و عشق دارد ممکن است از طریق پدر و مادرش یک نقش تربیتی زناشویی را به خوبی فرا نگرفته باشد.

بر اساس این دیدگاه هر یک از والدین ممکن است موقع ازدواج ترس ها و انتظاراتی را به درون خانواده وارد کنند، این در حالی است که ازدواج فرصتی برای حل و شناسایی این تعارضات است که بر اساس تجربیات شرایط جدیدی را بازسازی کنند و به خوبی این شرایط را کنترل کنند تا بتوانند این تعارضات را شناسایی و حل کنند.

بر اساس نظر مشاوران زوج درمانی بر اساس این دیدگاه باید به تعارضاتی که در زمان کودکی فرد حس کرده است توجه شود و این تعارضات باعث می شود تا در سطح ناهشیار فعال شده و بر روی زندگی فرد تاثیراتی داشته باشد.

طلاق و خانواده درمانی

طلاق نه تنها یک مشکل برای زوجی که می خواهد طلاق بگیرد نیست بلکه دیگر اعضای خانواده مانند فرزندان، والدین، خواهر و بردارهای زوج را وارد فرایند درمان می کند.

در این هنگام زن و شوهر باید مشاوره های لازم را دریافت می کنند و تصمیم بگیرند که آیا طلاق بگیرند و یا از طلاق منصرف شوند.

رفتار درمانی

یکی از دیدگاه هایی که در زوج درمانی مورد استفاده قرار می گیرد، مدل رفتار درمانی می باشد که بر روی طلاق تاثیر به سزایی داشته است.

دیدگاه های دیگر نظرات خاص خودشان را در مورد طلاق دارند که مورد بررسی قرار می دهیم.

بر اساس رویکرد روانکاوی در تبیین طلاق، احساساتی در فرد به وجود می آید که بازتابی از مشکلات زوجین می باشد و این احساسات می تواند شامل افسردگی، استرس، بی اعتنایی و احساس گناه می باشد.

بر اساس این دیدگاه، این واکنش ها می تواند به خاطر ارتباطات ناصحیح و توصیف نادرست مشکل باشد زیرا امکان دارد مشکل را به خوبی نشناخته باشند و آن را توصیف نکرده باشند.

بر اساس یادگیری اجتماعی، این مسائل و مشکلات ممکن است به خاطر رفتاری هایی باشد که فرد آن ها را آموخته اما می تواند رفتارهای جدیدی بیاموزد و آن ها را تغییر دهد.

اما دیدگاه رفتار درمانی سعی می کند که بر اساس اصول یادگیری و شناختی مسئله و مشکل را درمان کند و تاکید دارد که در زوج درمانی باید به رفتار فرد متقابل تاکید شود.

در بسیاری از موارد مشاوره به افراد کمک می شود تا به یک فرد منطقی تبدیل شود. زوجین در مورد موضوعاتی مانند حمایت از کودک، تقسیم منابع مالی و سرپرستی کودک ممکن به مشکل بربخورند. در این هنگام باید افراد به توافق برسند تا بتوانند راه حل مناسبی را انتخاب کنند.

در روش رفتار با استفاده از راه هایی می تواند مشکلات را شناسایی کرد و به خوبی به حل و فصل تعارض ها پرداخت و مشکل را به خوبی مدیریت کرد.

به عنوان مثال می توان گفت و گو کرد و موارد جایگزینی را ذکر کرد که نتایج بهتری برای حل مشکل داشته باشد و فرد به خوبی اثرات سازش را درک کند و موارد جایگزین نتایج و اثرات خوبی بر سازش داشته باشند.

می توانید گفت و گوی واقعی و غیر خصمانه را افزایش دید و در این صورت هر دو فرد به طور معقول و صحیح در فرایند مذاکره شرکت داده می شوند و می توانند به خوبی نظراتشان را بیان کنند.

میزان استرس طلاق

طلاق یک بحران است، مشکلات زیادی به همراه دارد و باعث می شود زندگی فرد از هم بپاشد و یک نیروی غالب مخرب می باشد.

طلاق و مرگ یکی از زوجین از اتفاقات استرس زا هستند. طلاق در مقایسه با مرگ یکی از زوجین در مرحله و رتبه دوم قرار دارد. بعد از طلاق زوجین باید مورد درمان قرار گیرد و ویژگی های فردی و روابط بین فردی آن ها به شدت نیاز به بازشناسی می باشد.

عوامل فردی تحت تاثیر طلاق قرار می گیرند و این عوامل عبارت اند از: سن، وضعیت شغلی، منابع مالی، وضعیت روحی و روانی، حمایت اجتماعی، عقاید فلسفی و منطقی و کنترل بر روند تصمیم گیری.

علاوه بر این ها عوامل دیگری وجود دارند که بر فرایند طلاق موثر می باشند و عبارتند از: داشتن کودک کوچک، مرگ یکی از اعضای خانواده، والدین بیمار، عدم برخورداری از درآمد کافی، نداشتن شغل مناسب، تغییر وضعیت، محل سکونت و غیره.

بر اساس نظر مشاوران افراد باید قبل از ازدواج آگاهی و شناخت کافی در مورد روابط زناشویی و زندگی مشترک داشته باشند. آگاهی زوجین از مهارت های ارتباط مناسب و صحیح باعث کاهش میزان طلاق می شود.

اگر فرد مهارت های زناشویی را به خوبی یاد نگیرد در این صورت ممکن است در آینده گرفتار طلاق شود و به همین دلیل باید افراد در مورد این مهارت ها اطلاعات کسب کنند و نسبت به آن ها ارزش و احترام قائل باشند.

سوالات مشاوره طلاق

به طور معمول در جلسات مشاوره سوالاتی از طرفین پرسیده می شود، در این مقاله به 16سوال مهم که از زوجین در جلسه مشاوره طلاق پرسیده می شود پرداخته شده است:

1. اصلی ترین و اساسی ترین مشکل شما چیست؟

معمولا پس از این سوال زوجین مشکلات زیادی را مطرح می کنند، در اینجا یکی از وظیفه مشاور تمرکز بر روی این مشکلات است. 

2. کدام مشکل از اهمیت بیش تری برخوردار است؟

مشکلی که اهمیت بیش تری دارد باید به طور دقیق تر مورد بررسی قرار بگیرد.

3. آیا شما طلاق می خواهید؟

این سوال می تواند مهم ترین سوال جلسه مشاوره باشد اگر مشاور یک بله یا نه قاطع نگیرد تلاش می کند تا زوجین را در جهت درست راهنمایی کند. 

4. رابطه خود را چگونه توصیف می کنید؟

به خاطر داشته باشید هر رابطه ای با مشکلاتی برخورد می کند و حل این مشکل نیاز به زمان دارد. مشاور در این مرحله به شما کمک می کند که بهتر با مشکل خود روبرو شوید.

5. چه ویژگی همسرتان شما را بیش تر آزار می دهد؟

در هر ازدواجی حداقل یک ویژگی همسر اذیت کننده شناخته می شود اما معمولا این ویژگی ها باعث طلاق نمی شوند. مشاور با این سوال به زوجین فرصت تغییر می دهد تا از طلاق پیشگیری کنند.

6. آیا عشقی در رابطه خود احساس می کنید؟

اگر بین زوجین حتی جرقه ای از عشق وجود داشته باشد معمولا تلاش می کنند تا از طلاق دوری کنند.

7. آیا به یکدیگر اعتماد دارید؟

همان طور که می دانید طلاق پایه و اساس زندگی مشترک می باشد و بدون آن نمی توان زوجین را در کنار هم نگه داشت، اگر اعتماد میان زوجین وجود نداشته باشد مشاور باید سعی کند تا دلیل آن را ریشه یابی کند، زوجین می توانند سعی در جبران داشته باشند و دوباره این اعتماد را به وجود آورند.

8. آیا رابطه جنسی خوبی دارید؟

یکی از مشکلاتی که اغلب زوجین آن را جدی نمی گیرند سردی و بی تفاوتی در رابطه جنسی می باشد، مشاور با این سوال می تواند نزدیکی و میزان مشکل زوجین را بررسی کند.

9. آیا با فرد جدیدی در رابطه هستید؟

این سوال از فرد به صورت جداگانه پرسیده می شود تا مشخص شود که آیا او رابطه جدیدی شکل داده است یا خیر.

10. آیا تاکنون به خیانت فکر کرده اید؟

این سوال نیز جداگانه پرسیده می شود تا مشاور متوجه شود که آیا زوجین به یکدیگر شک دارند یا خودشان دست به خیانت زده اند یا خیر.

11. انتظار شما از مشاوره طلاق چیست؟

اگر انتظار هر دو زوج از مشاوره طلاق مانند هم باشد احتمال بیش تری دارد که مشاوره طلاق موفقیت آمیز و در جهت انتظارات آن ها پیش برود.

12. چرا می خواهید رابطه خود را بهبود ببخشید؟

این سوال می تواند بسیار مهم باشد، با این سوال زوجین نشان می دهند که تا چه میزان به رابطه خود اهمیت می دهند و می خواهند برای تداوم آن تلاش کنند.

13. در گذشته چه مشکلاتی را حل نشده پشت سر گذاشته اید؟

بسیار دیده شده است که زوجین مشکلی را حل نشده در گذشته باقی گذاشته اند، بنابراین یکی از وظایف مشاور این می باشد که این مشکلات را شناسایی کرده و آن ها را به مرور حل کند.

14.آیا می توانید با یک دیگر ارتباط برقرار کنید؟

برقراری ارتباط موثر بین زوجین امر بسیار مهمی باشد که بیش تر زوجین فاقد آن می باشند در این صورت مشاور باید مهارت های لازم برای ارتباط را به آن ها آموزش دهد.

15.چه احساسی در مورد آینده دارید؟

اگر زوجین هنوز یکدیگر را در آینده خود متصور می شوند به این معنی می باشد که هنوز به یکدیگر احساس دارند و به امید رابطه دل بسته اند.

16.آیا حاضر هستید تغییر کنید تا زندگی خود را نجات دهید؟

این سوال به پاسخ مثبت هر دو طرف احتیاج دارد و با تغییر تنها یکی از زوجین رخ نمی دهد.

منبع : مشاوره طلاق چگونه انجام می شود + سوالات مشاوره طلاق که باید بدانید