تاثیر شبکه های اجتماعی بر عزت نفس: مقایسه و نارضایتی

اگر استفاده مکرر از رسانه‌های اجتماعی وجود داشته باشد، این امر شروع به تأثیر منفی بر عزت نفس، سلامت روان، عزت نفس و ایجاد عوامل خطر برای نارضایتی از بدن با ایجاد رفتارهای غذایی نامنظم و تأثیر بر تصویر از خود خواهد کرد(منبع).

عزت نفس چیست و چرا نقش کلیدی در خوشبختی ما دارد؟

عزت نفس، حس کلی فرد از ارزش یا لیاقت شخصی است که نشان دهنده اعتماد به توانایی‌ها، ویژگی‌ها و اخلاقیات خود است. این حس شامل باورهایی در مورد خود و همچنین حالات عاطفی مانند غرور، پیروزی، شرم یا ناامیدی می‌شود.

این حس ارتباط نزدیکی با اعتماد به نفس، احترام به خود و ارزش قائل شدن برای خود دارد. عزت نفس شامل دو جنبه کلیدی مرتبط با هم است: حس کارآمدی شخصی (اعتماد به توانایی خود در تفکر و عمل) و حس ارزشمندی شخصی (نگرش مثبت به حق خود برای زندگی و شاد بودن).

عزت نفس بر انگیزه، سلامت روان، تصمیم‌گیری، روابط و توانایی مقابله با چالش‌های زندگی تأثیر می‌گذارد. عزت نفس سالم به معنای داشتن نگرش مثبت نسبت به خود، انتظارات واقع‌بینانه و توانایی حفظ روابط سالم است. این حس افراد را قادر می‌سازد تا به پتانسیل خود اعتقاد داشته باشند و از موانع زندگی عبور کنند.

برعکس، عزت نفس پایین می‌تواند منجر به انتقاد از خود، ناراحتی اجتماعی و احساس ناتوانی شود، عزت نفس ارزیابی درونی از میزان ارزش و قدردانی ما از خودمان است که اعتماد به نفس، سلامت عاطفی و کیفیت کلی زندگی ما را شکل می‌دهد(منبع)(منبع)(منبع).

شبکه‌های اجتماعی چگونه باعث کاهش عزت نفس می‌شوند؟

تأثیر رسانه‌های اجتماعی بر کاهش عزت نفس در درجه اول با پدیده مقایسه اجتماعی، به ویژه مقایسه‌های اجتماعی رو به بالا، مرتبط است که در آن افراد خود را با دیگران که موفق‌تر، جذاب‌تر یا شادتر تلقی می‌شوند، مقایسه می‌کنند.

این اغلب منجر به احساس حقارت و نارضایتی می‌شود که می‌تواند عزت نفس را از بین ببرد. تحقیقات نشان می‌دهد که حدود ۸۸٪ از کاربران رسانه‌های اجتماعی درگیر مقایسه‌های اجتماعی هستند که ۹۸٪ از آنها مقایسه‌های رو به بالا هستند و افزایش استفاده از رسانه‌های اجتماعی به شدت با کاهش عزت نفس مرتبط است(منبع).

یک ساعت استفاده روزانه از فیس‌بوک می‌تواند نمرات عزت نفس را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی با تقویت نیاز مداوم به ارتباط و مقایسه، این اثر را تشدید می‌کند، به ویژه بر عزت نفس مربوط به ظاهر تأثیر می‌گذارد(منبع).

دیدن تصاویر و پست‌های ایده‌آل می‌تواند باعث شود کاربران در مورد ظاهر و دستاوردهای خود احساس ناکافی بودن کنند. این امر به ویژه در بین نوجوانان و جوانان مشهود است، و زنان به دلیل مقایسه اجتماعی و دلبستگی عاطفی به پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، در برابر تأثیر منفی آسیب‌پذیرتر هستند(منبع).

علاوه بر این، قرار گرفتن در معرض تصاویر مثبت‌گرایانه از اینفلوئنسرهای رسانه‌های اجتماعی باعث مقایسه‌های اجتماعی رو به بالا می‌شود که واسطه کاهش عزت نفس حالت است، اگرچه برخی از اثرات پیچیده نیز ممکن است به دلیل مقایسه‌های متضاد یا جذب‌کننده، به طور موقت عزت نفس را افزایش دهند.

با وجود این تفاوت‌های ظریف، روند کلی نشان می‌دهد که استفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌تواند با ترویج استانداردهای غیرواقعی و فشارهای اجتماعی، بر عزت نفس تأثیر منفی بگذارد.

علاوه بر این، قلدری سایبری و آزار و اذیت آنلاین در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی با قرار دادن افراد در معرض انتقاد منفی و طرد اجتماعی، به عزت نفس آسیب بیشتری می‌رساند(منبع). رسانه‌های اجتماعی از طریق مکانیسم‌های مقایسه اجتماعی رو به بالا، اتصال مداوم ناشی از اعتیاد، قرار گرفتن در معرض تصاویر ایده‌آل و آزار و اذیت آنلاین، بر عزت نفس تأثیر منفی می‌گذارند و منجر به کاهش ارزش خود و رفاه عاطفی، به ویژه در میان جوانان و جوانان می‌شوند(منبع)(منبع).

اعتیاد به شبکه های اجتماعی: چگونه مغز ما به لایک ها معتاد می شود؟

علائم عزت نفس پایین؛ از خودکم‌بینی تا اضطراب اجتماعی

نشانه‌های عزت نفس پایین شامل طیف وسیعی از علائم عاطفی، شناختی، رفتاری و جسمی است:

  • خودگویی منفی و انتقاد درونی: کوچک شمردن همیشگی خود با افکاری مانند “من به اندازه کافی خوب نیستم” یا “من همیشه کارها را خراب می‌کنم”.
  • مشکل در پذیرش تعریف و تمجید: کم‌اهمیت جلوه دادن دستاوردها یا نسبت دادن موفقیت به شانس به جای تلاش شخصی.
  • حساسیت به انتقاد: واکنش شدید یا تدافعی به بازخورد، و آن را به عنوان تأیید نقص‌های شخصی دیدن.
  • ترس از شکست و اجتناب از چالش‌ها: نگرانی در مورد اشتباه کردن و اجتناب از خطراتی که می‌تواند منجر به رشد شود.
  • عدم اعتماد به نفس و شک به خود: احساس عدم اطمینان در مورد توانایی‌ها و تصمیمات خود، که اغلب با یک منبع کنترل خارجی همراه است(منبع).
  • مقایسه‌های اجتماعی منفی: مقایسه مکرر خود با دیگران به طور نامطلوب، که منجر به احساس حقارت می‌شود.
  • مردم‌پسند بودن و نداشتن مرز: مشکل در نه گفتن و اولویت دادن به نیازهای دیگران نسبت به نیازهای خود(منبع).
  • کناره‌گیری اجتماعی: اجتناب از تعاملات اجتماعی یا لغو برنامه‌ها به دلیل احساس بی‌کفایتی یا ترس از قضاوت.
  • خصومت یا حالت تدافعی: حمله کردن به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای پوشاندن احساس آسیب‌پذیری.
  • نگرانی بیش از حد در مورد مشکلات شخصی: مشغول بودن با مسائل خود و تلاش برای همدلی با دیگران.
  • غفلت از مراقبت از خود و علائم جسمی: تجربه خستگی مزمن، تنش عضلانی، سردرد، اختلالات خواب یا مشکلات گوارشی مرتبط با استرس و عزت نفس پایین(منبع).
  • تصویر بدنی منفی و خودپنداره: احساس نارضایتی یا انتقاد از ظاهر خود(منبع).

اختلال بدریخت انگاری| علائم، تست و درمان

این علائم اغلب با هم همپوشانی دارند و می‌توانند بر سلامت روان، روابط و رفاه کلی تأثیر بگذارند. شناخت این علائم گامی اساسی در جهت بهبود عزت نفس و جستجوی حمایت مناسب است(منبع)(منبع)(منبع).

چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم؟ راهکارهای علمی و کاربردی

راه‌های افزایش عزت نفس شامل ترکیبی از استراتژی‌های روانشناختی، جسمی و رفتاری است:

  • اهداف کوچک و قابل دستیابی تعیین کنید: تقسیم چالش‌ها به مراحل قابل مدیریت و جشن گرفتن پیروزی‌های کوچک، حس موفقیت را تقویت کرده و اعتماد به نفس را افزایش می‌دهد.
  • سرگرمی‌های جدید را امتحان کنید: یادگیری مهارت‌های جدید می‌تواند هدف و حس موفقیت را فراهم کند و عزت نفس را افزایش دهد.
  • به سلامت جسمی خود اهمیت دهید: خواب کافی، داشتن یک رژیم غذایی متعادل، انجام فعالیت بدنی منظم و گذراندن وقت در فضای باز، خلق و خو و عزت نفس را بهبود می‌بخشد(منبع).
  • از جملات تاکیدی مثبت استفاده کنید: تکرار جملات تاکیدی مانند “من شایسته هستم” یا “من توانمند هستم” به مقابله با خودگویی‌های منفی کمک می‌کند و اعتماد به نفس را تقویت می‌کند.
  • یک دفتر خاطرات داشته باشید: نوشتن در مورد تجربیات مثبت، قدردانی و دستاوردها، تمرکز را از انتقاد دور می‌کند و دلسوزی برای خود را پرورش می‌دهد(منبع).
  • افکار منفی را به چالش بکشید: تکنیک‌های شناختی-رفتاری مانند تشخیص و زیر سوال بردن باورهای منفی در مورد خود می‌تواند اعتماد به نفس را بازسازی کند.
  • تمرین ذهن آگاهی و مدیتیشن: این تکنیک‌ها به افزایش خودآگاهی و کاهش افکار خودانتقادی کمک می‌کنند(منبع).

هفت راه رسیدن به آرامش فکری و تقویت ذهنی

  • زبان بدن مطمئنی را اتخاذ کنید: صاف ایستادن، گرفتن ژست‌های قدرت و حفظ وضعیت بدنی خوب می‌تواند فوراً احساس اعتماد به نفس را افزایش دهد(منبع).
  • نه گفتن و قاطع بودن را یاد بگیرید: تعیین مرزها و ابراز محترمانه نیازهایتان، عزت نفس و اعتماد به نفس را تقویت می‌کند(منبع).

مهارت نه گفتن: چرا و چگونه این مهارت را تقویت کنیم

  • از منطقه امن خود خارج شوید: امتحان کردن تجربیات جدید و مواجهه تدریجی با ترس‌ها، انعطاف‌پذیری و اعتماد به نفس را ایجاد می‌کند(منبع).
  • از مصرف مواد مخدر تفریحی و الکل بیش از حد خودداری کنید: این مواد می‌توانند مشکلات عزت نفس را به مرور زمان بدتر کنند و مانع رشد عاطفی شوند.

استفاده مداوم از این استراتژی‌ها می‌تواند به ایجاد و حفظ عزت نفس سالم‌تر در طول زمان کمک کند(منبع).

منبع : تاثیر شبکه های اجتماعی بر عزت نفس: مقایسه و نارضایتی 

اعتیاد به شبکه های اجتماعی: چگونه مغز ما به لایک ها معتاد می شود؟

اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی، استفاده و تمرکز وسواس‌گونه بر وب‌سایت‌ها و برنامه‌های رسانه‌های اجتماعی است، حتی اگر این استفاده عواقب منفی مانند مشکلات ارتباطی، اضطراب و عزت نفس پایین را به همراه داشته باشد(منبع).

چگونه شبکه‌های اجتماعی مغز ما را فریب می‌دهند و باعث اعتیاد می‌شوند؟

مغز ما در درجه اول از طریق آزادسازی دوپامین، یک انتقال‌دهنده عصبی مرتبط با لذت، پاداش و انگیزه، به رسانه‌های اجتماعی معتاد می‌شود. وقتی فردی بازخورد اجتماعی مثبتی در رسانه‌های اجتماعی دریافت می‌کند، مانند لایک، کامنت یا اشتراک‌گذاری، مغز افزایش دوپامین را تجربه می‌کند که مسیرهای پاداش مغز را فعال کرده و احساس لذت ایجاد می‌کند.

 این تقویت مثبت، رفتار تکراری را تشویق می‌کند و باعث می‌شود کاربران به دنبال اعتبار اجتماعی بیشتری باشند و منجر به چک کردن اجباری پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی می‌شود. پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی با استفاده از ویژگی‌هایی مانند پیمایش نامحدود، اعلان‌ها و فیدهای شخصی‌سازی‌شده که پاداش‌های غیرقابل پیش‌بینی ارائه می‌دهند، از این امر سوءاستفاده می‌کنند. 

این غیرقابل پیش‌بینی بودن، از طریق سیستم خطای پیش‌بینی پاداش مغز، مشابه قمار، باعث آزادسازی دوپامین بیشتری می‌شود که این عادت را تقویت کرده و ترک آن را دشوار می‌کند. علاوه بر این، مراکز پاداش مغز به ویژه زمانی فعال می‌شوند که افراد در مورد خود صحبت می‌کنند، که رسانه‌های اجتماعی با ترویج خودافشاگری و اشتراک‌گذاری آن را تشویق می‌کنند. این رفتار منجر به آزادسازی بیشتر دوپامین می‌شود و عادت را بیشتر تقویت می‌کند.

با گذشت زمان، استفاده بیش از حد از رسانه‌های اجتماعی می‌تواند باعث تغییراتی در نواحی مغز درگیر در تنظیم احساسات، کنترل تکانه‌ها و تصمیم‌گیری، مانند قشر کمربندی قدامی و قشر جلوی مغز شود. این تغییرات، خودتنظیمی را مختل کرده و حساسیت به اعتیاد را افزایش می‌دهد(منبع)(منبع). 

کار با فضای مجازی باعث افسردگی می شود | اعتیاد به اینترنت

تقاضاهای مداوم برای توجه از سوی رسانه‌های اجتماعی همچنین توانایی مغز در تمرکز و فیلتر کردن اطلاعات نامربوط را کاهش می‌دهد و به اضافه بار شناختی و کاهش عملکرد شناختی کمک می‌کند. به طور کلی، اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی به این دلیل ایجاد می‌شود که سیستم پاداش مغز که توسط دوپامین هدایت می‌شود، توسط پاداش‌های اجتماعی فوری و غیرقابل پیش‌بینی ارائه شده توسط این پلتفرم‌ها ربوده می‌شود و منجر به استفاده اجباری و تغییراتی در عملکرد مغز می‌شود که با وجود پیامدهای منفی، ترک آن را دشوار می‌کند(منبع)(منبع)(منبع)(منبع).

 علائم و نشانه‌های پنهان اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی که نباید نادیده بگیرید

علائم اعتیاد به شبکه‌های مجازی (رسانه‌های اجتماعی) شامل طیف وسیعی از علائم رفتاری، عاطفی و جسمی است که نشان دهنده استفاده اجباری از آنها و تداخل آن با زندگی روزمره است. علائم کلیدی عبارتند از: 

  • صرف زمان بیش از حد در رسانه‌های اجتماعی: ساعت‌ها صرف اسکرول کردن، ارسال پست یا فعالیت آنلاین، اغلب غفلت از مسئولیت‌ها و سایر فعالیت‌ها. 
  • مشغله ذهنی: فکر کردن مداوم به رسانه‌های اجتماعی، برنامه‌ریزی پست‌ها یا احساس نیاز به بررسی مکرر اعلان‌ها.
  • علائم ترک: احساس اضطراب، تحریک‌پذیری، بی‌قراری یا استرس در هنگام عدم دسترسی به رسانه‌های اجتماعی یا زمانی که اینترنت کند یا در دسترس نیست.
  •  غفلت از روابط و فعالیت‌های آفلاین: ترجیح تعاملات آنلاین به ارتباطات حضوری، کناره‌گیری از رویدادهای اجتماعی و از دست دادن علاقه به سرگرمی‌ها یا فعالیت‌های بدنی.
  • تأثیر بر مسئولیت‌ها: کاهش عملکرد در محل کار، مدرسه یا خانه به دلیل حواس‌پرتی یا صرف زمان در رسانه‌هایاجتماعی(منبع)(منبع). 
  • تغییرات خلقی: تجربه تحریک‌پذیری، نوسانات خلقی یا اضطراب مربوط به استفاده یا عدم استفاده از رسانه‌های اجتماعی(منبع). 
  • نیاز به تأیید: احساس بد یا اضطراب هنگام عدم دریافت لایک، کامنت یا تأیید اجتماعی، که منجر به اشتراک‌گذاری اجباری و بررسی بازخورد می‌شود. 

طرحواره جلب توجه و پذیرش جویی چیست؟

  • علائم جسمی: تجربه سردرد، خستگی چشم، درد کمر یا گردن یا آسیب‌های مکرر ناشی از استفاده طولانی مدت از صفحه نمایش. 
  • ترس از دست دادن (FOMO): اضطراب در مورد از دست دادن به‌روزرسانی‌ها یا رویدادهای مهم در صورت عدم اتصال مداوم(منبع)(منبع). 
  • رفتارهای پرخطر: استفاده از رسانه‌های اجتماعی در موقعیت‌های ناامن، مانند هنگام رانندگی یا پیاده‌روی، که نشان‌دهنده استفاده اجباری با وجود خطرات است(منبع). 

این علائم در مجموع نشان‌دهنده یک الگوی اعتیاد رفتاری هستند که در آن استفاده از رسانه‌های اجتماعی به یک اجبار تبدیل می‌شود، در عملکرد روزانه اختلال ایجاد می‌کند و باعث پریشانی روانی می‌شود(منبع)(منبع).

روش‌های علمی و کاربردی برای درمان وابستگی به شبکه‌های مجازی و بازگشت به زندگی واقعی

درمان اعتیاد به شبکه‌های مجازی (رسانه‌های اجتماعی) شامل ترکیبی از رویکردهای درمانی، اصلاح رفتاری و مداخلات عملی با هدف کاهش استفاده اجباری و بازیابی عادات سالم است. رویکردهای کلیدی شامل: 

  • درمان درمان شناختی رفتاری (CBT): این یکی از موثرترین درمان‌ها است. CBT به افراد کمک می‌کند تا الگوهای فکری و رفتارهای ناسالم مرتبط با استفاده از رسانه‌های اجتماعی را شناسایی و تغییر دهند، توانایی آنها را در مقاومت در برابر وسوسه‌ها بهبود بخشند و مکانیسم‌های مقابله‌ای سالم‌تری را ایجاد کنند. 

درمان شناختی رفتاری(CBT) چیست؟

  • درمان رفتاری دیالکتیکی (DBT): مشابه CBT اما با تأکید بر ذهن آگاهی، DBT به بیماران کمک می‌کند تا از محرک‌ها و پاسخ‌های خود آگاه باشند، تنظیم عاطفی را بهبود بخشند و استفاده اجباری از رسانه‌های اجتماعی را کاهش دهند. این روش اغلب شامل گروه درمانی و جلسات درمانی منظم با درمانگر است. 
  • مصاحبه انگیزشی (MI): این روش مشاوره به افراد کمک می‌کند تا دوگانگی در مورد استفاده از رسانه‌های اجتماعی خود را حل کنند و انگیزه درونی برای تغییر پیدا کنند. این روش همدلانه و عملی است و بر دلایل شخصی برای تغییر تمرکز دارد. 
  • درمان گروهی: حمایت همسالان، اعتبارسنجی، پاسخگویی و تجربیات مشترک را فراهم می‌کند که می‌تواند به ویژه برای نوجوانان و جوانان که با اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کنند، مفید باشد. 
  • خانواده درمانی: مشارکت اعضای خانواده می‌تواند درک و حمایت را بهبود بخشد و به اجرای عادات سالم‌تر رسانه‌های اجتماعی در سراسر خانه کمک کند(منبع).
  • ابزارهای مسدودکننده برنامه‌ها: استفاده از برنامه‌هایی مانند Freedom یا AppBlock برای محدود کردن دسترسی به رسانه‌های اجتماعی می‌تواند به کاهش استفاده و ترک عادات وسواسی کمک کند. 
  •  تکنیک‌های ذهن آگاهی و خودتنظیمی: آموزش ذهن آگاهی به افزایش آگاهی از تمایلات وسواسی کمک می‌کند و تصمیم‌گیری متفکرانه در مورد استفاده از رسانه‌های اجتماعی را ترویج می‌دهد. تعیین محدودیت‌های خاص و زمان‌های آفلاین تعیین‌شده، از استفاده متعادل پشتیبانی می‌کند. 
  • برنامه‌های آموزشی: افزایش آگاهی در مورد خطرات و پیامدهای استفاده بیش از حد از رسانه‌های اجتماعی می‌تواند افراد، به ویژه نوجوانان، را قادر سازد تا رفتارهای مشکل‌ساز را تشخیص دهند و به موقع درخواست کمک کنند(منبع). 

خلاصه درمان مؤثر اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی، درمان‌های مبتنی بر شواهد مانند CBT و DBT، حمایت انگیزشی، مشارکت همسالان و خانواده، ابزارهای دیجیتال کاربردی را ترکیب می‌کند. متناسب‌سازی رویکرد با نیازهای فردی و حفظ انگیزه برای تغییر برای بهبودی موفقیت‌آمیز حیاتی است(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : اعتیاد به شبکه های اجتماعی: چگونه مغز ما به لایک ها معتاد می شود؟ 

راه های افزایش اعتماد به نفس در زندگی شخصی و کاری

اعتماد به نفس به طور طبیعی در همه افراد وجود ندارد. این چیزی است که باید به مرور زمان ایجاد شود. از طریق دستاوردهای پی در پی و بازخورد مثبت، یک فرد ممکن است بتواند اعتماد به نفس زیادی کسب کند. با این حال، متأسفانه، برخی از تجربیات به خوبی پایان نمی‌یابند و انتقاد نادرست می‌تواند تا حد زیادی اعتماد به نفسی را که برای ساختن آن سخت تلاش کرده‌اید، از بین ببرد(منبع).

روش‌های کاربردی برای تقویت اعتماد به نفس در بزرگسالی

تکنیک‌های افزایش اعتماد به نفس در بزرگسالان شامل طیف وسیعی از استراتژی‌های عملی و روانشناختی است:

 1. مراقبت از خود و ظاهر فیزیکی مراقبت از ظاهر و لباس پوشیدن به شیوه‌ای که باعث شود احساس خوبی داشته باشید، می‌تواند با بهبود درک شما از خودتان، اعتماد به نفس را افزایش دهد. ورزش منظم، تصویر بدن را بهبود می‌بخشد و اندورفین آزاد می‌کند که باعث بهبود خلق و خو و عزت نفس می‌شود(منبع). 

2. خودگویی مثبت و تمرین‌های ذهنی با جایگزینی افکار منفی با افکار تشویق‌کننده، خودگویی مثبت را تمرین کنید، که به ایجاد ذهنیت خودباوری و انگیزه کمک می‌کند. از تأییدات مثبت استفاده کنید و خوددلسوزی را پرورش دهید تا با قضاوت‌های تند در مورد خود مقابله کنید و تاب‌آوری روانشناختی را افزایش دهید. مدیتیشن و ذهن آگاهی می‌توانند به شناخت و پذیرش خود، کاهش خودگویی‌های منفی و بهبود اعتماد به نفس کمک کنند. 

3. تعیین و دستیابی به اهداف اهداف کوچک و قابل مدیریت تعیین کنید و دستاوردها را جشن بگیرید تا حلقه‌های بازخورد مثبتی ایجاد کنید که اعتماد به نفس را افزایش می‌دهند. با امتحان کردن فعالیت‌های جدید یا یادگیری مهارت‌های جدید، که ظرفیت شما را برای رشد نشان می‌دهد، خود را به چالش بکشید.

۴. حمایت اجتماعی و کمک به دیگران خود را با افراد حامی که شما را ارتقا می‌دهند و به توانایی‌هایتان ایمان دارند، احاطه کنید. داوطلب شدن و کمک به دیگران می‌تواند حس هدفمندی را در شما ایجاد کند و حس ارزشمندی شما را افزایش دهد. 

۵. خودآگاهی و تعیین مرز با درک و پذیرش نقاط قوت و محدودیت‌های خود، خودآگاهی را توسعه دهید. برای محافظت از عزت نفس و بیان نیازهایتان، مرزهای سالمی را در روابط شخصی و حرفه‌ای خود تعیین کنید. 

۶. عوامل سبک زندگی عادات غذایی سالم را حفظ کنید و خواب کافی و باکیفیت داشته باشید، زیرا این موارد بر خلق و خو، سطح انرژی و عزت نفس تأثیر می‌گذارند. گذراندن وقت در فضای باز و انجام فعالیت‌های بدنی می‌تواند سلامت روان و اعتماد به نفس را بهبود بخشد. 

خصوصیات افراد برونگرا +  تست درونگرا یا برونگرا بودن

۷. فعالیت‌های اعتماد به نفس‌ساز در فعالیت‌هایی شرکت کنید که از منطقه امن شما فراتر می‌روند، مانند سخنرانی در جمع، شرکت در کلاس‌ها یا سفر به تنهایی، تا از طریق تجربه، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید(منبع)(منبع)(منبع). 

با ترکیب این تکنیک‌ها مراقبت فیزیکی، عادات ذهنی مثبت، تعیین هدف، حمایت اجتماعی و بهبود سبک زندگی بزرگسالان می‌توانند به طور مؤثر اعتماد به نفس خود را در طول زمان افزایش دهند(منبع)(منبع)(منبع).

راهنمای حضور قدرتمند و بااعتمادبه‌نفس در جمع‌ها

برای داشتن اعتماد به نفس بالا در جمع، روی ترکیبی از تکنیک‌های آمادگی، طرز فکر و زبان بدن تمرکز کنید:

 1. کاملاً آماده شوید مخاطبان خود را بشناسید و مطالب خود را به وضوح با نکات کلیدی آماده سازماندهی کنید. به طور گسترده تمرین کنید، با گروه‌های کوچک‌تر شروع کنید و به تدریج تعداد مخاطبان خود را افزایش دهید تا احساس راحتی کنید. 

2. مدیریت اضطراب از تمرینات تنفسی مانند تکنیک 5:5:5 (دم به مدت 5 ثانیه، نگه داشتن 5 ثانیه، بازدم به مدت 5 ثانیه) برای آرام کردن پاسخ‌های استرس استفاده کنید. انرژی عصبی را به اشتیاق و گفتگوی مثبت با خود هدایت کنید تا ترس را به اعتماد به نفس تبدیل کنید.

 3. موفقیت را تجسم کنید روزانه زمانی را صرف تصور خود در حال ارائه سخنرانی با اعتماد به نفس، با مخاطبانی درگیر و نتیجه‌ای موفق کنید. این تمرین ذهنی، طرز فکر مثبتی ایجاد می‌کند و اضطراب را کاهش می‌دهد. 

4. از زبان بدن با اعتماد به نفس استفاده کنید تماس چشمی خود را با مخاطبان مختلف حفظ کنید بدون اینکه به طور مداوم به یک نفر خیره شوید. با قامتی صاف و با وضعیت بدنی مناسب بایستید، از قوز کردن خودداری کنید و از حرکات هدفمند برای تأکید بر نکات استفاده کنید. برای جلب توجه مخاطبان، در اطراف صحنه یا محل سخنرانی حرکت کنید. حالت‌های چهره‌تان را با پیامتان هماهنگ کنید و برای ایجاد ارتباط، لبخندی واقعی بزنید.

۵. واضح و قاطع صحبت کنید آهسته و پیوسته صحبت کنید، زیر و بمی صدا و بلندی آن را تغییر دهید تا با اعتماد به نفس به نظر برسید. با تمرین و آگاهی از الگوهای گفتاری خود، از کلمات پرکننده (مانند “اممم”، “می‌دانید”) خودداری کنید. 

۶. روی مخاطب و پیام تمرکز کنید تمرکز خود را از ترس‌های خود به ارزشی که برای مخاطب خود فراهم می‌کنید، تغییر دهید. با سوالات، حکایات و با انعکاس انرژی آنها برای ایجاد ارتباط، مخاطب را درگیر کنید. 

۷. نقص را بپذیرید و یاد بگیرید بپذیرید که اشتباهات اتفاق می‌افتند و با ظرافت با آنها برخورد کنید؛ مخاطبان بخشنده هستند. پس از هر ارائه، به جای اینکه آن را شکست بنامید، در مورد آنچه آموخته‌اید تأمل کنید. با جشن گرفتن موفقیت‌های کوچک و یادگیری از تجربیات، طرز فکر رشد را در خود پرورش دهید. 

۸. مرتباً تمرین کنید از هر فرصتی برای صحبت عمومی استفاده کنید تا مهارت‌ها و اعتماد به نفس خود را در طول زمان بسازید. برای تمرین و بازخورد حمایتی به باشگاه‌ها یا کارگاه‌های سخنرانی عمومی بپیوندید(منبع)(منبع).

تست فوبیا و ترس | هراس | فوبیای اجتماعی با پاسخ

این استراتژی‌ها آمادگی، تمرین ذهنی، زبان بدن با اعتماد به نفس، تمرکز بر مخاطب و تمرین مداوم می‌توانید اعتماد به نفس بالایی را در سخنرانی عمومی ایجاد و حفظ کنید(منبع)(منبع)(منبع).

پیامدها و معایب اعتماد به نفس پایین در محیط کار

اعتماد به نفس پایین در محیط کار چندین معایب قابل توجه دارد که بر عملکرد فردی و نتایج سازمانی تأثیر منفی می‌گذارد: 

1. اختلال در تصمیم‌گیری کارمندانی که اعتماد به نفس پایینی دارند اغلب تردید می‌کنند، در مورد خودشان شک می‌کنند یا به طور کلی از تصمیم‌گیری اجتناب می‌کنند. این بی‌تصمیمی منجر به تأخیر، از دست دادن فرصت‌ها و رکود در پیشرفت می‌شود.

 2. کاهش ریسک‌پذیری و نوآوری کمبود اعتماد به نفس باعث می‌شود کارمندان از ریسک‌های حساب‌شده یا ارائه ایده‌های جدید خودداری کنند که این امر نوآوری و رشد را در سازمان خفه می‌کند.

 3. ارتباط و همکاری ضعیف اعتماد به نفس پایین، ارتباط مؤثر را مختل می‌کند و باعث تردید در به اشتراک گذاشتن ایده‌ها یا اجتناب از مکالمات دشوار می‌شود. این می‌تواند منجر به سوءتفاهم، درگیری و اختلال در کار تیمی شود و در نهایت به همکاری و خلاقیت آسیب برساند.

5 راز شگفت آور متقاعد کردن دیگران

4. رشد حرفه‌ای مختل شده کارمندانی که اعتماد به نفس پایینی دارند ممکن است از دنبال کردن ترفیعات، چالش‌های جدید یا نقش‌های رهبری اجتناب کنند. این رکود، پیشرفت شغلی را محدود می‌کند و توسعه کلی استعدادها را در شرکت کاهش می‌دهد.

۵. تأثیر منفی بر رفاه شک و تردید مداوم به خود و اضطراب مرتبط با اعتماد به نفس پایین می‌تواند منجر به استرس، فرسودگی شغلی، کاهش انگیزه و نارضایتی شغلی شود. این عوامل در غیبت از کار و کاهش بهره‌وری نقش دارند.

 ۶. درآمد کمتر و عدم فعالیت کارآفرینی اعتماد به نفس پایین با درآمد کمتر در طول یک حرفه و کاهش احتمال سرمایه‌گذاری‌های کارآفرینی یا ریسک‌پذیری مالی مرتبط است و موفقیت مالی و حرفه‌ای بلندمدت را محدود می‌کند.

۷. پیامدهای دیگر سایر اثرات شامل حساسیت بیش از حد به انتقاد، بلاتکلیفی مزمن، عدم توانایی در پذیرش تعریف و تمجید، رفتارهای مردم‌پسند و احساس فراگیر بی‌ارزشی است که همگی اثربخشی و روحیه محل کار را بیشتر تضعیف می‌کنند(منبع)(منبع). 

به طور خلاصه، اعتماد به نفس پایین، تصمیم‌گیری، ریسک‌پذیری، ارتباطات، رشد شغلی و رفاه را تضعیف می‌کند و منجر به کاهش بهره‌وری و از دست رفتن فرصت‌ها برای افراد و سازمان‌ها می‌شود(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : راه های افزایش اعتماد به نفس در زندگی شخصی و کاری 

راه های مقابله با ترس از شکست و حرکت به سمت موفقیت

ترس از شکست، که با نام آتیکیفوبیا نیز شناخته می‌شود، پدیده‌ای پیچیده است که ریشه در ترکیبی از عوامل روانشناختی، محیطی و گاهی بیولوژیکی دارد. ریشه‌های آن اغلب چندوجهی است و تجربه آن می‌تواند از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت باشد.

ریشه‌های روانشناختی ترس از نرسیدن به موفقیت

  • کمال‌گرایی: افرادی که تمایلات کمال‌گرایانه دارند، استانداردهای غیرواقع‌بینانه و بالایی برای خود تعیین می‌کنند. فشار برای رسیدن به کمال می‌تواند هرگونه احتمال شکست را فاجعه‌بار جلوه دهد و منجر به اجتناب یا اضطراب در مواجهه با وظایف چالش‌برانگیز شود.
  • تجربیات منفی گذشته: تجربه شکست‌های قابل توجه، انتقاد یا شرمساری عمومی در گذشته – به ویژه در سال‌های شکل‌گیری شخصیت – می‌تواند ارتباط پایداری بین شکست و درد عاطفی ایجاد کند. این خاطرات می‌تواند افراد را در آینده ریسک‌گریزتر کند.
  • انتظارات بالا و فشار خارجی: بزرگ شدن در محیط‌هایی که موفقیت بیش از حد مورد تأکید قرار می‌گیرد – چه از طرف والدین، معلمان یا جامعه – می‌تواند ترس مداوم از عدم موفقیت را القا کند. این امر به ویژه زمانی صادق است که شکست به جای حمایت با انتقاد مواجه شود.
  • عزت نفس پایین و تصویر منفی از خود: افرادی که به توانایی‌های خود شک دارند یا تصویر ضعیفی از خود دارند، بیشتر احتمال دارد از شکست بترسند، زیرا ممکن است شکست‌ها را به عنوان تأییدی بر بی‌کفایتی خود تفسیر کنند.
  • ترس از شرم یا خجالت: برای بسیاری، ترس کمتر مربوط به خود شکست و بیشتر مربوط به احتمال شرم، خجالت یا قضاوت دیگران است. این بُعد اجتماعی می‌تواند یک عامل بازدارنده قدرتمند برای ریسک‌پذیری باشد.
  • رویدادهای آسیب‌زا یا استرس‌زای زندگی: تجربیاتی مانند سوءاستفاده، بی‌توجهی یا فقدان‌های قابل توجه می‌تواند اضطراب را افزایش دهد و در ایجاد فوبیا، از جمله ترس از شکست، نقش داشته باشد.
  • عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی: شواهدی وجود دارد که اختلالات اضطرابی، از جمله فوبیاهای خاص مانند آتیکی‌فوبیا، می‌توانند در خانواده‌ها ارثی باشند، که نشان دهنده استعداد ژنتیکی برای برخی افراد است.
  • یادگیری مشاهده‌ای: مشاهده واکنش منفی والدین یا الگوهای رفتاری به شکست، یا بزرگ شدن در محیطی که اشتباهات تحمل نمی‌شوند، می‌تواند به کودکان بیاموزد که خودشان از شکست بترسند.
  • تحریف‌های شناختی: نحوه تعریف “شکست” توسط یک فرد نقش مهمی ایفا می‌کند. کسانی که تعاریف سفت و سخت یا افراطی دارند، ممکن است هرگونه نقصی را غیرقابل قبول بدانند و احتمال اجتناب ناشی از ترس را افزایش دهند(منبع)(منبع)(منبع).

شناخت رایج‌ترین شکل‌های فوبیای شکست:

ترس اجتماعی از شکست: نگرانی در مورد قضاوت یا انتقاد دیگران در موقعیت‌های اجتماعی یا عملکردی.

ترس شناختی از شکست: اضطراب در مورد باهوش یا توانمند نبودن به اندازه کافی، که اغلب به صورت اضطراب امتحان یا عملکرد بروز می‌کند.

ترس حرکتی/عملکردی از شکست: ترس از شکست در وظایف یا فعالیت‌های فیزیکی، مانند ورزش یا اجراهای عمومی

ترس از شکست به ندرت توسط یک عامل واحد ایجاد می‌شود. در عوض، معمولاً از طریق ترکیبی از تجربیات شخصی، رفتارهای آموخته شده، تأثیرات اجتماعی و گاهی اوقات زمینه‌های بیولوژیکی ایجاد می‌شود. درک این علل اولین قدم برای پرداختن و غلبه بر ترس است(منبع)(منبع)(منبع).

نشانه‌هایی که نشان می‌دهد از شکست می‌ترسید!

علائم ترس از شکست (آتیکیفوبیا) شامل ترکیبی از علائم عاطفی، رفتاری و جسمی است:

 اضطراب، نگرانی یا وحشت در مورد شکست یا قضاوت منفی دیگران اجتناب یا تعلل در انجام کارهایی که ممکن است منجر به شکست شوند خودگویی منفی، دست کم گرفتن توانایی‌ها یا گفتن به دیگران که انتظار شکست دارید تا انتظارات خود را کاهش دهید

 مشکل در پذیرش انتقاد یا کمک سازنده احساس غم، افسردگی، تحریک‌پذیری یا خشم مرتبط با ترس از شکست علائم جسمی مانند ضربان قلب سریع، تعریق، سرگیجه، حالت تهوع، لرزش و تنگی نفس ترس از انجام حتی وظایف ساده در محل کار، مدرسه یا خانه(منبع).

 مشکل در حفظ روابط یا حفظ انگیزه به دلیل ترس از ناامید کردن دیگران. علائم جسمی لحظه آخری مانند سردرد یا حواس‌پرتی که مانع از آماده‌سازی می‌شوند نگرانی مداوم در مورد اینکه چگونه شکست ممکن است بر ارزش خود، اعتبار یا فرصت‌های آینده شما تأثیر بگذارد(منبع)(منبع).

این علائم در صورت شدت می‌توانند به طور قابل توجهی بر عملکرد شخصی، حرفه‌ای و اجتماعی تأثیر بگذارند(منبع)(منبع)(منبع).

چه کسانی بیشتر دچار این مشکل می‌شوند؟

افرادی که از شکست می‌ترسند، معمولاً چندین ویژگی عاطفی، شناختی و رفتاری را نشان می‌دهند:

  • نشانه‌های عاطفی: اضطراب، احساس شرم، خجالت، درماندگی، ناتوانی و عزت نفس پایین رایج است. آنها اغلب نگران ناامید کردن دیگران یا قضاوت منفی هستند.
  •  ویژگی‌های شناختی: آنها ممکن است درگیر خودگویی‌های منفی شوند، توانایی‌های خود را دست کم بگیرند و تمایلات کمال‌گرایانه با استانداردهای غیرواقعی بالا داشته باشند. 
  • الگوهای رفتاری: اجتناب از چالش‌ها، تعلل، خود تخریبی و عدم تمایل به امتحان کردن چیزهای جدید رایج است. برخی ممکن است آشکارا شکست خود را پیش‌بینی کنند تا انتظارات را کاهش دهند یا از تلاش برای جلوگیری از درد یا خجالت احتمالی اجتناب کنند.
  • علائم جسمی: ضربان قلب سریع، گرفتگی قفسه سینه، لرزش، سرگیجه، تعریق و مشکلات گوارشی می‌توانند با ترس از شکست همراه باشند(منبع)(منبع).

طرحواره شکست چیست؟

دلایل اساسی: این ترس اغلب ناشی از ترس از شرم، ترس از ناامید کردن افراد مهم (مانند خانواده)، ترس از ناشناخته‌ها و گاهی اوقات آسیب‌های گذشته مربوط به تجربیات شکست است. در مجموع، این ویژگی‌ها می‌توانند با ایجاد چرخه‌ای از اجتناب و شک به خود، انگیزه، پیگیری هدف و رشد شخصی را به شدت محدود کنند(منبع)(منبع).

 راهکارهای عملی برای غلبه بر فوبیای شکست

برای مقابله مؤثر با ترس از شکست، این راهکارهای مورد تأیید متخصصان را در نظر بگیرید:

  •  شکست را به عنوان امری عادی بپذیرید: درک کنید که شکست حتی در بین افراد موفق نیز یک تجربه رایج است. از شکست به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد استفاده کنید.
  •  طرز فکر یک مبتدی را در پیش بگیرید: به جای ترس، با کنجکاوی و گشودگی به چالش‌ها نزدیک شوید. بپذیرید که اشتباه کردن بخشی از یادگیری و پیشرفت است.
  •  ترس‌های خود را تأیید کنید: اضطراب خود را بدون قضاوت بپذیرید. به خود یادآوری کنید که احساس عصبی بودن یا ترس طبیعی است و نباید مانع از اقدام شما شود.
  •  با کسی که به او اعتماد دارید صحبت کنید: به اشتراک گذاشتن ترس‌هایتان با یک دوست، مربی یا درمانگر می‌تواند دیدگاه‌های جدید و حمایت عاطفی را فراهم کند.
  •  به طور منظم ریسک‌های کوچک انجام دهید: با تقسیم اهداف بزرگ به گام‌های قابل مدیریت و تمرین ریسک‌پذیری در موقعیت‌های کم‌ریسک، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
  • برای شکست‌ها برنامه‌ریزی کنید: بدترین حالت ممکن و نحوه‌ی بهبودی خود را در نظر بگیرید. داشتن برنامه‌های پشتیبان، اضطراب ناشی از شکست را کاهش می‌دهد.
  •  شکست را به طور مثبت بازسازی کنید: با تمرکز بر آنچه می‌توانید یاد بگیرید به جای خودگویی‌های منفی، نحوه‌ی تفکر خود را در مورد شکست تغییر دهید.
  •  اغلب چیزهای جدید را امتحان کنید: کنار آمدن با ناراحتی از طریق تجربیات جدید به کاهش ترس در طول زمان کمک می‌کند.
  •  با وجود ترس، شجاع باشید: ترس ممکن است از بین نرود، اما عمل کردن علیرغم آن، انعطاف‌پذیری و پیشرفت را ایجاد می‌کند.

این رویکردها، تغییرات طرز فکر، اقدامات عملی و اعتبارسنجی عاطفی را ترکیب می‌کنند تا به شما کمک کنند بر ترس از شکست غلبه کنید و با اعتماد به نفس به جلو حرکت کنید(منبع)(منبع)(منبع).

برای مطالب بیشتر :

منبع : راه های مقابله با ترس از شکست و حرکت به سمت موفقیت 

طرحواره وابستگی چیست؟ نشانه‌ها، علل و راه‌های درمان

آیا شما هم از وابستگی بیش‌ازحد رنج می‌برید؟
آیا همیشه نگرانید که اگر اوضاع طبق برنامه پیش نرود، نمی‌توانید از پس آن بربیایید؟ یا قبل از هر تصمیم‌گیری، مدام از دیگران راهنمایی می‌خواهید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، ممکن است طرحواره وابستگی داشته باشید.

در این مقاله، به بررسی کامل این طرحواره، نشانه‌ها، علل ایجاد و راه‌های درمان آن می‌پردازیم.

طرحواره وابستگی چیست؟

طرحواره وابستگی (وابستگی/بی‌کفایتی) یکی از طرحواره‌های ناسازگار اولیه در روانشناسی است که باعث می‌شود فرد احساس کند بدون کمک دیگران نمی‌تواند مسئولیت‌های روزمره یا تصمیم‌های مهم زندگی را مدیریت کند.

ویژگی‌های اصلی طرحواره وابستگی:

  • باور عمیق به ناتوانی: فرد خود را درمانده و ناکافی می‌بیند و به توانایی‌هایش اعتماد ندارد.
  • نیاز مداوم به تأیید دیگران: همیشه به دنبال راهنمایی، حمایت و اطمینان‌خاطر از اطرافیان است.
  • ترس از استقلال: انجام کارها به‌تنهایی باعث اضطراب می‌شود و فرد از مسئولیت‌پذیری اجتناب می‌کند.
  • تأثیر منفی بر روابط: وابستگی بیش‌ازحد می‌تواند باعث تنش در روابط عاطفی، خانوادگی و شغلی شود.

نشانه‌های طرحواره وابستگی

🔹 علائم عاطفی و شناختی:

  • احساس بی‌کفایتی در انجام کارهای ساده
  • ترس شدید از شکست و تحقیر
  • اعتمادنداشتن به قضاوت شخصی
  • اضطراب هنگام مواجهه با تصمیم‌گیری‌های مستقل
  • عزت‌نفس پایین و کوچک‌شمردن موفقیت‌ها

🔹 علائم رفتاری:

  • پرسیدن نظر دیگران حتی برای تصمیم‌های کوچک
  • اهمال‌کاری و فرار از مسئولیت‌ها
  • رفتارهای کودکانه برای جلب حمایت
  • وابستگی عاطفی شدید در روابط
  • اجتناب از موقعیت‌هایی که نیاز به استقلال دارد

علل ایجاد طرحواره وابستگی

این طرحواره معمولاً در دوران کودکی شکل می‌گیرد و ریشه در موارد زیر دارد:

۱. والدین بیش‌ازحد محافظه‌کار

  • انجام تمام کارهای کودک به جای او
  • عدم تشویق به استقلال و تصمیم‌گیری
  • حمایت افراطی و جلوگیری از تجربه‌کردن شکست

۲. والدین سهل‌گیر یا غافل

  • عدم آموزش مهارت‌های زندگی
  • واگذاری مسئولیت‌های سنگین به کودک بدون حمایت

۳. انتقاد و تحقیر مداوم

  • تضعیف اعتمادبه‌نفس کودک با سرزنش‌های مکرر
  • بی‌اعتبارکردن احساسات و تصمیمات کودک

۴. تجربیات آسیب‌زا

  • بیماری یا شرایط خاصی که کودک را وابسته به دیگران کرده است.
  • شکست‌های پی‌درپی بدون دریافت حمایت عاطفی

راه‌های درمان طرحواره وابستگی

۱. تقویت استقلال تدریجی

  • کارهای کوچک را به‌تنهایی انجام دهید.
  • موفقیت‌های خود را ثبت و جشن بگیرید.

۲. به چالش کشیدن افکار منفی

  • باور “من نمی‌توانم به تنهایی از پس این کار بربیایم” را زیر سؤال ببرید.
  • جملات مثبت مانند “من توانمند هستم” را جایگزین کنید.

۳. تمرین تصمیم‌گیری

  • از انتخاب‌های ساده شروع کنید (مثلاً انتخاب غذا یا پوشش).
  • عواقب تصمیمات را تحلیل کنید تا اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا کنید.

۴. تعیین مرزهای سالم در روابط

  • نه گفتن را تمرین کنید.
  • از روابطی که وابستگی را تشدید می‌کنند، فاصله بگیرید.

۵. استفاده از تکنیک‌های درمانی

  • طرحواره درمانی: برای شناسایی و تغییر الگوهای ذهنی
  • شناخت‌درمانی (CBT): برای اصلاح افکار ناسالم
  • تصویرسازی ذهنی: تجسم موفقیت در شرایط مستقل

۶. حمایت حرفه‌ای

  • مشورت با روانشناس برای درمان ریشه‌ای طرحواره

جمع‌بندی: چطور از تله وابستگی رها شویم؟

طرحواره وابستگی یک الگوی فکری ناسالم است که می‌تواند کیفیت زندگی و روابط را تحت تأثیر قرار دهد. اما خبر خوب این است که با آگاهی، تمرین و کمک تخصصی می‌توان آن را تغییر داد.

💡 قدم اول: خودتان را باور کنید.
💡 قدم دوم: مسئولیت‌پذیری را تمرین کنید.
💡 قدم سوم: در صورت نیاز از متخصص کمک بگیرید.

آیا شما هم تجربه‌ای از وابستگی بیش‌ازحد دارید؟ چگونه با آن کنار آمده‌اید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

مطالعه بیشتر + منابع

آیا اغلب نگران این هستید که اگر همه چیز اشتباه پیش برود، نمی توانید با آن کنار بیایید؟ شاید قبل از تصمیم گیری شخصی مکرراً از دیگران راهنمایی بخواهید؟اگر چنین است، ممکن است طرحواره وابستگی داشته باشید(منبع).

طرحواره وابستگی چیست؟

طرحواره وابستگی که اغلب طرحواره وابستگی/بی کفایتی نامیده می شود، یک طرحواره ناسازگار اولیه است که در طرحواره درمانی شناسایی شده است. این یک باور عمیق است که فرد قادر به انجام مسئولیت های روزمره یا تصمیم گیری های مهم بدون کمک یا اطمینان قابل توجه از سوی دیگران نیست.

ویژگی های اصلی:

  • باور اصلی: افراد دارای این طرحواره خود را درمانده، ناکافی یا ناتوان از عملکرد مستقل می بینند. آن‌ها به قضاوت و توانایی‌های خود بی‌اعتماد هستند، که منجر به شک و تردید مزمن به خود و نیاز مداوم به حمایت می‌شود.
  • الگوهای رفتاری: این طرحواره اغلب منجر به اتکای بیش از حد به دیگران برای راهنمایی، تصمیم گیری و اعتبار می شود. افراد ممکن است از ابتکار عمل اجتناب کنند، با کارهای روزانه دست و پنجه نرم کنند، یا در صورت تنها ماندن یا بدون حمایت، مضطرب شوند(منبع).
  • تأثیر عاطفی: طرحواره وابستگی می‌تواند باعث احساس بی‌کفایتی، ترس از رها شدن و وحشت در هنگام مواجهه با وظایف مستقل شود. همچنین ممکن است منجر به رنجش یا عصبانیت در روابط شود، به خصوص اگر فرد احساس کند بیش از حد محافظت شده یا تحت کنترل است.

ریشه ها

ریشه های رشدی: طرحواره وابستگی معمولاً در دوران کودکی ایجاد می شود، اغلب به دلیل حمایت بیش از حد والدین، کمبود فرصت برای ایجاد خودمختاری، یا تجارب مکرر شکست یا عدم کفایت. این تجربیات اولیه به کودک می آموزد که به شایستگی خود شک کند و انتظار داشته باشد که دیگران باید از آنها مراقبت کنند(منبع).

تأثیرات بر روابط

  •  وابستگی: در روابط بزرگسالان، طرحواره وابستگی می تواند هم وابستگی را تقویت کند، جایی که فرد بیش از حد به شرکا، دوستان یا اعضای خانواده متکی می شود. این پویایی ممکن است روابط را تیره کند و مانع رشد شخصی شود.
  • سبک‌های مقابله: افراد ممکن است با تسلیم شدن در برابر طرحواره (وابسته ماندن)، اجتناب از موقعیت‌هایی که نیاز به استقلال دارند، یا جبران بیش از حد با عمل بیش از حد مستقل و امتناع از کمک، که گاهی به ضرر خودشان است، مقابله کنند.

طرحواره وابستگی یک سیستم باور ناسازگار است که ریشه در تجربیات اولیه دارد و با احساس فراگیر بی کفایتی و اتکای بیش از حد به دیگران مشخص می شود. این بر ادراک از خود، روابط و عملکرد روزانه تأثیر می گذارد، اما می توان از طریق مداخلات روانشناختی هدفمند به آن پرداخت(منبع)(منبع)(منبع).

نشانه های طرحواره وابستگی؟

افرادی که طرحواره وابستگی دارند این باور فراگیر را تجربه می کنند که قادر به مدیریت مسئولیت های روزمره و تصمیم گیری مستقل نیستند. این در علائم مختلف احساسی، شناختی و رفتاری ظاهر می شود:


علائم عاطفی و شناختی

  • احساس مداوم بی کفایتی، حتی در کارهای معمول در بزرگسالان.
  • بی اعتمادی عمیق به توانایی های قضاوت و تصمیم گیری خود، منجر به تردید و اجتناب از انتخاب می شود.
  • ترس از شکست، تحقیر و وحشت در مواجهه با وظایف یا تصمیمات مستقل.
  • احساس غرق شدن، درماندگی و شبیه یک «کودک کوچک» در دنیای بزرگسالان.
  • علائم اضطراب مانند حملات پانیک، احساس گناه، نگرانی در مورد ناتوانی یا شکست خوردن.
  • عزت نفس پایین، اغلب موفقیت ها را کم اهمیت جلوه می دهد و شکست ها را بزرگ می کند

علائم رفتاری

  • اتکای بیش از حد به دیگران برای راهنمایی، اطمینان خاطر و حمایت در تصمیمات و وظایف روزمره زندگی.
  • اجتناب از مسئولیت‌ها یا اهمال‌کاری، به‌ویژه در انجام وظایف چالش‌برانگیز یا مهم.
  • قبل از گرفتن تصمیمات جزئی، مکرراً چندین بار به دنبال مشاوره بودن.
  • مشکل در شروع تغییر یا فعالیت های جدید به دلیل ترس از اشتباه.
  • نشان دادن رفتاری کودکانه یا آسیب پذیر که نشانه پریشانی و ناتوانی در کنار آمدن مستقل است.
  • رفتارهای اجتماعی مانند چسبیدن، اطمینان خاطر دائمی، کناره گیری از تعاملات اجتماعی، یا جذب دوستان با اعتماد به نفس بیشتر.
  • روابط تیره به دلیل بار نیاز مداوم به کمک و اطمینان

تأثیر بر زندگی روزمره و روابط

  • احساس گرفتار شدن در چرخه درماندگی و وابستگی، اغلب بدون آگاهی آگاهانه از طرحواره.
  • رنجش نسبت به اعضای خانواده که ممکن است به طور ناخواسته رفتارهای وابسته را در طول رشد تقویت کرده باشند.
  • مشکل در مدیریت مسئولیت های بزرگسالان مانند امور مالی، سلامتی، و کارهای خانگی بدون حمایت(منبع).
  • به دلیل بلاتکلیفی و اتکا به تایید دیگران، با دوستی ها و شبکه های حمایت اجتماعی دست و پنجه نرم می کند(منبع).

طرحواره وابستگی با احساس مزمن بی کفایتی شخصی و اتکا به دیگران مشخص می شود که منجر به اجتناب از تصمیم گیری، اعتماد به نفس پایین، اضطراب و مشکلات در مدیریت مسئولیت های روزمره بزرگسالان می شود. این علائم اغلب منجر به تیرگی روابط بین فردی و پریشانی عاطفی می شود، اما می توان از طریق درمان متمرکز بر ایجاد خودمختاری و اعتماد به نفس آنها را برطرف کرد(منبع)(منبع)(منبع).

علل ایجاد

طرحواره وابستگی یا بی کفایتی معمولاً در دوران کودکی به دلیل الگوهای ارتباطی سمی با مراقبین که از رشد اعتماد به نفس و استقلال جلوگیری می کند، سرچشمه می گیرد. علل کلیدی عبارتند از:

1. فرزندپروری بیش از حد محافظت کننده

  • درگیر شدن بیش از حد: مراقبان وظایفی را برای کودک مدتها پس از اینکه بتوانند به طور مستقل انجام دهند انجام می دهند (مانند لباس پوشیدن، تکالیف مدرسه، تصمیم گیری).
  • دلسرد شدن از خودمختاری: والدین از شایستگی کودک انتقاد می کنند، وظایف را خرد می کنند، یا توصیه های بیش از حد می کنند و اعتماد به توانایی های او را تضعیف می کنند.
  • پناه گرفتن از چالش ها: محافظت بیش از حد به دلیل بیماری دوران کودکی، آسیب یا اضطراب والدین منجر به مواجهه محدود با حل مسئله در دنیای واقعی می شود.

مثال: کودکی که والدینش تکالیف خود را تکمیل می‌کنند یا در تعارضات همسالان مداخله می‌کنند، ممکن است درماندگی را درونی کند و در توانایی خود برای انجام مسئولیت‌ها به تنهایی شک کند.

2. فرزندپروری تحت حمایت یا سهل انگاری

  • فقدان راهنمایی: مراقبان در آموزش مهارت های ضروری زندگی کوتاهی می کنند و کودک را مجبور می کند تا برای کارهای اساسی به دیگران تکیه کند.
  • استقلال زودهنگام: کودکان باید مسئولیت‌هایی را فراتر از ظرفیت رشد خود مدیریت کنند که منجر به شکست‌های مکرر و باور به بی‌کفایتی شخصی می‌شود.

مثال: کودکی که در سن 7 سالگی مجبور به پختن غذا به تنهایی بدون آموزش می شود، ممکن است اشتباهات را به عنوان دلیلی بر عدم کفایت تفسیر کند.

3. مراقبین انتقادی یا تضعیف کننده

  • رد تلاش: مراقبین وظایفی را که کودک انجام داده است (مثلاً تا کردن لباس) یا تمرکز بر نقص ها، تقویت می کنند و این باور را تقویت می کنند که تلاش های آنها هرگز به اندازه کافی خوب نیست.
  • بی اعتباری عاطفی: پاسخ های نادیده انگاشته به نظرات یا تصمیمات کودک اعتماد به خود را از بین می برد.

4. تروما یا بیماری دوران کودکی

  • وابستگی پزشکی: بیماری یا آسیب جدی در اوایل زندگی می‌تواند منجر به وابستگی طولانی‌مدت به مراقبان شود و اتکا به دیگران برای بقا را عادی کند(منبع).
  • شکست آسیب زا: تجارب منفی مکرر (مانند مبارزات تحصیلی، طرد اجتماعی) بدون حمایت عاطفی ترس از اقدام مستقل را تقویت می کند.

نیازهای اصلی برآورده نشده

این تجربیات برآورده شدن نیازهای حیاتی دوران کودکی را مختل می کند، از جمله:

  • خودمختاری: فرصت هایی برای تمرین تصمیم گیری و حل مسئله.
  • شایستگی: اعتبارسنجی تلاش ها و موفقیت ها.
  • ایمنی: محیطی متعادل که امکان مدیریت ریسک را فراهم می کند.

نتیجه: کودک این باور را ایجاد می کند که نمی تواند بدون حمایت بیرونی زنده بماند یا رشد کند و این امر وابستگی را تا بزرگسالی تداوم می بخشد(منبع)(منبع).

طرحواره وابستگی زمانی شکل می‌گیرد که مراقبین یا بیش از حد از خود محافظت می‌کنند (انکار خودمختاری) یا کمتر از آن محافظت می‌کنند (نفی راهنمایی)، که با انتقاد یا آسیب ترکیب می‌شود. این پویایی‌ها مانع از ایجاد خودکارآمدی در کودک می‌شود که منجر به باورهای ریشه‌دار ناتوانی و اتکا به دیگران می‌شود(منبع)(منبع)(منبع).

بیرون آمدن از تله وابستگی؟

فرار از تله وابستگی جایی که احساس می کنید نمی توانید بدون دیگران کار کنید یا تصمیم بگیرید نیاز به بینش و تغییر عملی دارد. در اینجا استراتژی های مبتنی بر شواهد آمده است:

1. از طریق استقلال تدریجی اعتماد به نفس ایجاد کنید

  • اهداف کوچک و قابل مدیریتی را تعیین کنید که از شما می خواهد مستقل عمل کنید (مثلاً تصمیم گیری جزئی یا انجام یک کار روزانه به تنهایی).
  • موفقیت ها را هر چند کوچک جشن بگیرید تا حس شایستگی خود را تقویت کنید.

2. افکار وابسته را به چالش بکشید

از مداخلات شناختی برای شناسایی و مخالفت با باورهایی مانند “من به تنهایی نمی توانم این کار را انجام دهم” یا “من همیشه به کمک نیاز دارم” استفاده کنید. آنها را با افکار متعادل تر و توانمندتر جایگزین کنید.

3. ایجاد مرزهای سالم

  • نه گفتن را یاد بگیرید و با افرادی که ممکن است وابستگی شما را تقویت کنند محدودیت هایی تعیین کنید.
  • تمرین نیازها و ترجیحات خود را در روابط بیان کنید، حتی اگر در ابتدا احساس ناراحتی کنید.

4. مهارت های تصمیم گیری را تمرین کنید


عمداً انتخاب کنید، از موقعیت‌های کم خطر شروع کنید و احتمال اشتباه را به عنوان بخشی از یادگیری بپذیرید.
در مورد نتایج فکر کنید تا در قضاوت خود اعتماد ایجاد کنید.

5. از تکنیک های طرحواره درمانی استفاده کنید

  • دیالوگ های صندلی: مکالمات نقش آفرینی بین خود وابسته شما و خودی با اعتماد به نفس تر و پرورش دهنده تر برای کشف و تغییر پویایی های درونی.
  • تصویرسازی هدایت شده: خود را مجسم کنید که چالش ها را به طور مستقل مدیریت می کنید تا خودکارآمدی خود را تقویت کنید.
  • آزمایشات رفتاری: باورهای خود را در مورد وابستگی با عمل مستقل و مشاهده نتایج آزمایش کنید.

6. به دنبال روابط حمایت کننده، نه توانمندساز باشید

  • اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که استقلال شما را تشویق می کنند تا کسانی که به جای شما تصمیم می گیرند یا به جای شما تصمیم می گیرند.
  • به جای راه حل های مستقیم، تشویق و بازخورد بخواهید.

7. اهداف رفتاری تعیین کنید

با یک درمانگر یا مربی برای تعیین و پیگیری اهداف مربوط به استقلال، مانند مدیریت امور مالی، قرار ملاقات، یا سفر به تنهایی، کار کنید.

8. نیازهای عاطفی زیربنایی را برطرف کنید

تجربیات اولیه ای که ممکن است در طرحواره وابستگی شما نقش داشته باشد را بررسی و پردازش کنید، به طور ایده آل با یک درمانگر آموزش دیده در طرحواره درمانی یا درمان شناختی-رفتاری.

غلبه بر تله وابستگی مستلزم ایجاد تدریجی خودمختاری، به چالش کشیدن شک به خود، تمرین تصمیم‌گیری، تعیین مرزها و استفاده از تکنیک‌های درمانی هدفمند است. روابط حمایتی و راهنمایی حرفه ای می تواند پیشرفت به سمت استقلال و اعتماد به نفس بیشتر را تسریع کند(منبع)(منبع)(منبع).

برای مطالب بیشتر:

منبع : طرحواره وابستگی چیست؟ نشانه‌ها، علل و راه‌های درمان 

درمان بدون دارو سندرم تورت : اختلال تیک‌های عصبی

سندرم تورت (Tourette Syndrome) اختلالی است که شامل حرکات تکراری یا صداهای ناخواسته (تیک) است که به راحتی قابل کنترل نیست. به عنوان مثال، ممکن است مکرراً چشمان خود را پلک بزنید، شانه های خود را بالا بیاورید یا صداهای غیرمعمول یا کلمات توهین آمیز را به زبان بیاورید(منبع).

سندرم تورت چیست؟

سندرم تورت یک اختلال عصبی-رشدی است که با حرکات و صداهای تکراری و غیرارادی به نام تیک مشخص می‌شود. این تیک‌ها به سادگی قابل کنترل نیستند و ممکن است شامل پلک زدن مکرر، بالا انداختن شانه‌ها یا بیان کلمات و صداهای غیرمعمول باشند.

📊 آمار مهم: از هر 160 کودک، 1 نفر به سندرم تورت مبتلا می‌شود.

انواع اختلالات تیک

سندرم تورت یکی از انواع اختلالات تیک است که شامل موارد زیر می‌شود:

  • سندرم تورت (TS): ترکیبی از تیک‌های حرکتی و صوتی
  • اختلال تیک حرکتی یا صوتی پایدار: تیک‌های مزمن
  • اختلال تیک موقت: تیک‌های گذرا

علائم و نشانه‌های سندرم تورت

تیک‌های حرکتی شایع:

  • پلک زدن مکرر
  • چرخاندن چشم‌ها
  • شانه بالا انداختن
  • تکان دادن سر
  • پریدن یا چرخیدن

تیک‌های صوتی شایع:

  • صاف کردن گلو
  • سرفه کردن
  • تقلید صداهای حیوانات
  • تکرار کلمات یا عبارات
  • فحش دادن (در موارد نادر)

💡 نکته مهم: تنها 10% از مبتلایان به سندرم تورت دچار تیک‌های زننده یا فحش دادن می‌شوند.

علل و عوامل ایجاد سندرم تورت

اگرچه علت دقیق سندرم تورت ناشناخته است، اما تحقیقات نشان می‌دهد عوامل زیر ممکن است نقش داشته باشند:

  • عوامل ژنتیکی: احتمال ارثی بودن اختلال
  • اختلال در انتقال دهنده‌های عصبی: مانند دوپامین و سروتونین
  • ناهنجاری‌های مغزی: در نواحی عقده‌های قاعده‌ای و لوب فرونتال
  • عوامل محیطی: مانند عفونت‌های خاص در دوران کودکی

روش‌های درمان سندرم تورت

1. دارو درمانی (تحت نظر پزشک):

  • داروهای مسدودکننده دوپامین
  • تزریق بوتاکس برای تیک‌های خاص
  • داروهای ضد افسردگی
  • داروهای کنترل کننده ADHD

2. روش‌های غیردارویی:

نکات کلیدی برای خانواده‌ها

  • آموزش درباره بیماری اولین قدم مهم است
  • ایجاد محیطی حمایتی و بدون استرس
  • پرهیز از سرزنش یا تنبیه برای تیک‌ها
  • تشویق نقاط قوت و استعدادهای کودک
  • همکاری با تیم درمانی متخصص

منابع: انجمن روانپزشکی آمریکا، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها (CDC)، تحقیقات اخیر در زمینه نورولوژی

سندرم تورت چیست؟

سندرم تورت یک اختلال عصبی رشدی است که کودکان، نوجوانان و بزرگسالان را تحت تاثیر قرار می دهد. این وضعیت با حرکات ناگهانی و غیرارادی و/یا صداهایی به نام تیک مشخص می شود. تیک ها می توانند از خفیف/بی اهمیت تا متوسط و شدید متغیر باشند و در برخی موارد ناتوان کننده هستند. 

سندرم تورت یکی از انواع اختلال تیک است. تیک ها علائم اولیه گروهی از بیماری های عصبی با شروع دوران کودکی هستند که در مجموع به عنوان اختلالات تیک و به طور جداگانه به عنوان

  •  سندرم تورت (TS)
  •  اختلال تیک صوتی یاحرکتی پایدار (مزمن)
  •  اختلال تیک موقت

شناخته می شوند. این سه اختلال تیک بر اساس انواع تیک های موجود (حرکتی، صوتی/ آوایی یا هر دو) و بر اساس مدت زمانی که تیک ها وجود داشته اند نامگذاری شده اند(منبع).

از هر 100 کودک یک کودک به نوعی اختلال تیک دارد. سندرم تورت کمتر شایع است. از هر 160 کودک یک نفر را مبتلا می کند(منبع).

علت سندرم تورت چیست؟

دانشمندان در حال مطالعه علل و عوامل خطر سندرم تورت (TS) در تلاش برای درک بهتر آن و یافتن راه‌های بهتر برای مدیریت TS و کاهش احتمال ابتلا به TS هستند. علل TS و سایر اختلالات تیک به خوبی شناخته نشده است(منبع).

سندرم تورت نوعی اختلال عصبی است که با تیک های غیرارادی و صداهای تکراری مشخص می شود.

علت ناشناخته است، اما تئوری ها شامل عوامل ژنتیکی، عفونت باکتریایی و ناهنجاری های عصبی شیمیایی است و درمان می تواند شامل دارو، تکنیک های آرام سازی و روان درمانی باشد(منبع).

پزشکان هنوز نمی دانند چه چیزی باعث سندرم تورت می شود. این به بخش‌های مختلف مغز، از جمله عقده‌های قاعده‌ای، لوب‌های فرونتال و قشر مغز مرتبط است. عقده های قاعده ای ناحیه ای است که به کنترل حرکات بدن کمک می کند. لوب های فرونتال کنترل ماهیچه ها را مدیریت می کنند، در حالی که قشر مغز در نحوه ارتباط برخی از قسمت های مغز با یکدیگر نقش دارد. محققان فکر می کنند که اختلال در این شبکه مغزی باعث ایجاد سندرم تورت می شود.

همچنین می تواند ناشی از ناهنجاری در انتقال دهنده های عصبی باشد، سلول هایی که پیام ها را به مغز منتقل می کنند. اینها شامل دوپامین، سروتونین و نوراپی نفرین است(منبع).

علائم سندرم تورت؟

سندرم تورت وضعیتی است که مغز و اعصاب را تحت تأثیر قرار می دهد و باعث می شود افراد حرکات و صداهای مکرری ایجاد کنند که به تیک های حرکتی و صوتی نیز معروف است و نمی توانند آن ها را کنترل کنند. علائم معمولا در دوران کودکی شروع می شود، می تواند از خفیف تا شدید متفاوت باشد و در طول زمان تغییر کند.

 تورت می تواند برای سلامت جسمی، ذهنی و عاطفی کودکان مشکلاتی ایجاد کند. آموزش می تواند به کاهش باورهای منفی در مورد تورت کمک کند، دسترسی به مراقبت های بهداشتی را بهبود بخشد، تشخیص به موقع را تضمین کند، و در نهایت به کودکان مبتلا به تورت کمک کند تا زندگی سالم و سازنده داشته باشند(منبع).

افراد مبتلا به سندرم تورت دارای ترکیبی از تیک های فیزیکی و صوتی هستند.

تیک ها، علائم سندرم تورت هستند. برخی از آنها خیلی خفیف هستند که قابل توجه نیستند. برخی دیگر اغلب اتفاق می‌افتند و واضح هستند. استرس، هیجان، یا بیماری یا خستگی می تواند آنها را بدتر کند. تیک های شدید می تواند شرم آور باشد و بر زندگی اجتماعی یا کار شما تأثیر بگذارد(منبع).

نمونه هایی از تیک های فیزیکی عبارتند از:

  • چشمک زدن
  • چرخش چشم
  • گریم کردن
  • شانه بالا انداختن
  • تکان دادن سر یا اندام ها
  • پریدن
  • چرخیدن
  • لمس کردن اشیا و افراد دیگر

نمونه هایی از تیک های صوتی عبارتند از:

  • غرغر کردن
  • پاکسازی گلو
  • سوت زدن
  • سرفه کردن
  • کلیک کردن زبان
  • صداهای حیوانات
  • گفتن کلمات و عبارات تصادفی
  • تکرار یک صدا، کلمه یا عبارت
  • فحش دادن

فحش دادن نادر است و از هر 10 نفر مبتلا به سندرم تورت فقط 1 نفر را تحت تاثیر قرار می دهد(منبع).

راه های درمان سندرم تورت:

  • دارو درمانی:
  1. داروهایی که دوپامین را مسدود یا کاهش می دهند.
  2. تزریق بوتولینوم (بوتاکس).
  3. داروهای ADHD
  4. مهارکننده های آدرنرژیک مرکزی
  5. داروهای ضد افسردگی
  6. داروهای ضد تشنج(منبع)

اگرچه اکثر کودکان مبتلا به TS نیازی به دارو ندارند، گاهی اوقات شدت علائم و شرایط همزمان استفاده از آنها را ضروری می کند. از آنجایی که سندرم تورت یک وضعیت پیچیده است و علائم مرتبط با آن ممکن است دشوار باشد، برای والدین مهم است که با یک پزشک آشنا با درمان TS همکاری کنند. کاردرمانی همچنین ممکن است به برخی از اجزای عصبی خاص TS، مانند هماهنگی بینایی-حرکتی کمک کند(منبع).

*مصرف دارو باید با مشورت پزشک متخصص صورت گیرد.

  • رواندرمانی
  • رفتار درمانی
  • تغییر عادت

مداخله رفتاری جامع برای تیک ها(مداخله رفتاری جامع برای تیک ها (CBIT) نوعی رفتار درمانی است که می تواند به افراد مبتلا به تیک و اختلالات تیک کمک کند تا تیک های خود را بهتر مدیریت کنند. CBIT می تواند برای بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات تیک از جمله سندرم تورت موثر باشد.)(منبع)

  • آموزش والدین

مانند هر وضعیت پزشکی یا پیشرفت زندگی، سندرم تورت می تواند تأثیر قابل توجهی بر زندگی خانوادگی داشته باشد. یادگیری تا آنجا که می توانید در مورد TS به شما و خانواده تان کمک می کند تا سازگار شوید. 

خوب است درک کنید که عضو خانواده شما مبتلا به TS چگونه این بیماری را تجربه می کند. آیا تیک ها بسیار قابل مشاهده و مزاحم هستند؟ یا اینکه مسائل توجه (منجر به ADHD) یا OCD بیشترین تداخل را دارند؟ هرچه بهتر درک کنید که چه چیزی بر خانواده شما تأثیر می گذارد، رسیدگی موفقیت آمیز به مشکل اساسی آسان تر خواهد بود(منبع)(منبع).

  • نوروتراپی

نوروفیدبک به طور فزاینده ای در اختلالات عصبی مختلف استفاده می شود. هدف آن اصلاح فرآیندهای ذهنی (به ویژه شناخت) و در نتیجه تأثیر مثبت بر علائم خاص اختلال است(منبع).

آموزش نوروفیدبک یک استراتژی خودتنظیمی است. مغز در نقطه ای که قرار است تیک ها را کاهش دهد یا از بین ببرد، آموزش دیده است. در مغز مبتلا به TS برانگیختگی بیش از حد وجود دارد. درجه بالایی از تحریک پذیری سیستم موتور وجود دارد. 

نیاز اساسی این است که این مغز آرامش را چه به طور کلی و چه به طور خاص در مورد مدارهای حرکتی تجربه کند. هنگامی که چنین آرامشی حاصل شود، تیک های (حرکتی و صوتی) میتواند کاهش یابد(منبع).

برای مطالب بیشتر :

منبع : درمان بدون دارو سندرم تورت : اختلال تیک‌های عصبی 

اثر تماشاگر: پدیده روانشناختی بی‌عملی در موقعیت‌های اضطراری

اثر تماشاگر (Bystander Effect) یک پدیده روان‌شناختی اجتماعی است که در آن افراد در موقعیت‌های اضطراری با وجود حضور دیگران، کمتر احتمال دارد به قربانی کمک کنند

اثر تماشاگر چیست؟

. این پدیده ناشی از:

  • پراکندگی مسئولیت: افراد تصور می‌کنند دیگران اقدام خواهند کرد
  • نفوذ اجتماعی: تقلید رفتار غیرفعال دیگران
  • ترس از قضاوت: نگرانی درباره ارزیابی دیگران

این پدیده نخستین بار پس از قتل کیتی جنووز در ۱۹۶۴ مورد توجه قرار گرفت، زمانی که شاهدان متعدد از مداخله یا کمک‌خواهی خودداری کردند (منبع).

سابقه تاریخی اثر تماشاگر

قتل کیتی جنووز (۱۹۶۴)

این واقعه در نیویورک جرقه‌ای برای تحقیقات روانشناسی اجتماعی شد. گزارش‌های اولیه (گاه اغراق‌آمیز) نشان می‌داد ده‌ها شاهد بدون مداخله نظاره‌گر بوده‌اند.

تحقیقات دارلی و لاتانه (۱۹۶۸)

این روانشناسان با آزمایش‌های پیشگامانه مکانیسم‌های اثر تماشاگر را شناسایی کردند:

  • کاهش ۷۵٪ مداخله در حضور ۴ شاهد نسبت به شرایط انفرادی
  • کشف رابطه معکوس بین تعداد شاهدان و احتمال کمک(منبع)

زمینه‌های تاریخی گسترده‌تر

اثر تماشاگر در وقایع تاریخی مانند هولوکاست و کشتار نژادی تولسا نیز مشاهده شده است. مارتین لوتر کینگ درباره “سکوت خیانت‌کارانه” تماشاگران در برابر بی‌عدالتی هشدار داده بود (منبع).

دلایل روانشناختی اثر تماشاگر

این پدیده از تعامل چند مکانیسم روانی ناشی می‌شود:

  • پراکندگی مسئولیت: تقسیم احساس مسئولیت در جمع
  • ابهام موقعیت: عدم اطمینان از جدیت وضعیت
  • ترس از ارزیابی: نگرانی از قضاوت دیگران
  • همنوایی اجتماعی: تقلید رفتار غیرفعال دیگران
  • جهل کثرت‌گرایانه: تصور متفاوت‌بودن درک خود از دیگران

نمودار تأثیر تعداد شاهدان

براساس تحقیقات دارلی و لاتانه:

  • فرد تنها: ۸۵٪ احتمال مداخله
  • با ۲ شاهد: ۶۲٪ احتمال مداخله
  • با ۵ شاهد: ۳۱٪ احتمال مداخله

این عوامل در موقعیت‌های مختلف از موارد پزشکی تا زورگیری روزمره مشاهده می‌شوند (منبع).

راهکارهای مقابله با اثر تماشاگر

  • آموزش عمومی: افزایش آگاهی درباره این پدیده
  • مسئولیت‌پذیری مستقیم: خطاب مستقیم به افراد خاص برای کمک
  • توسعه مهارت‌های مداخله: آموزش عملی واکنش در بحران
  • کاهش ابهام: شفاف‌سازی موقعیت‌های اضطراری

درک این پدیده اولین گام برای تبدیل شدن به “مقاوم فعال” در موقعیت‌های بحرانی است (منبع).

اثر تماشاگر چیست؟ 

اثر تماشاگر یک پدیده روان‌شناختی اجتماعی است که در آن افراد کمتر به قربانی کمک می‌کنند یا در مواقع اضطراری وقتی افراد دیگر حضور دارند مداخله می‌کنند. حضور دیگران تمایل فرد به عمل را مهار می‌کند، اغلب به دلیل پراکندگی مسئولیت هر فردی فرض می‌کند شخص دیگری اقدامی انجام خواهد داد، که احساس مسئولیت شخصی او را کاهش می‌دهد. علاوه بر این، نفوذ اجتماعی نقشی را ایفا می‌کند، جایی که افراد به دنبال نشانه‌هایی در مورد نحوه رفتار کردن به دیگران هستند و ممکن است عدم اقدام دیگران را به عنوان سیگنالی برای غیرضروری بودن مداخله تفسیر کنند.

این تأثیر پس از قتل کیتی جنووز در سال 1964، که در آن شاهدان متعددی مداخله نکردند یا درخواست کمک نکردند، به طور گسترده ای شناخته شد. این رویداد غم انگیز جرقه تحقیقات گسترده ای را در مورد اینکه چرا مردم گاهی اوقات در هنگام حضور دیگران در مضیقه کمک نمی کنند، انجامید

دلایل اصلی اثر تماشاگر عبارتند از:

  • اشاعه مسئولیت: افراد احساس می کنند کمتر مجبور به اقدام هستند زیرا مسئولیت بین همه شاهدان تقسیم می شود.
  • نفوذ اجتماعی: افراد واکنش های دیگران را زیر نظر دارند و اگر دیگران نگران نباشند، ممکن است از انجام دادن خودداری کنند.
  • نگرانی ارزیابی: نگرانی در مورد اینکه دیگران چگونه اعمال خود را درک می کنند، می تواند مانع از مداخله شود.

اثر تماشاگر می‌تواند در محیط‌های مختلفی رخ دهد، از موارد اضطراری مانند حمله یا بحران‌های پزشکی گرفته تا موقعیت‌های روزمره مانند آزار و اذیت در محل کار یا قلدری، که در آن افراد از ابراز نگرانی‌ها یا ارائه کمک دریغ می‌کنند(منبع)(منبع).

درک تأثیر تماشاگر اهمیت مسئولیت فردی و اقدام پیشگیرانه برای غلبه بر تردید و ارتقای کمک در موقعیت های اجتماعی را برجسته می کند. آگاهی و آموزش در مورد این پدیده می تواند افراد را به مداخله تشویق کند تا اینکه تصور کنند دیگران این کار را انجام می دهند(منبع)(منبع).

سابقه تاریخی اثر تماشاگر

پیشینه تاریخی اثر تماشاگر، که به عنوان اثر تماشاگر نیز شناخته می‌شود، با چندین رویداد کلیدی و تحولات روان‌شناسی اجتماعی مرتبط است:

کیتی جنووز (1964):

این مفهوم اولین بار پس از قتل کیتی جنووز در شهر نیویورک مطرح شد. گزارشی که به طور گسترده منتشر شد (البته بعداً مشخص شد که اغراق آمیز بود) ادعا کرد که ده ها همسایه شاهد حمله او بودند اما مداخله نکردند یا با پلیس تماس نگرفتند. این مورد توجه عمومی را به پدیده بی‌علاقگی تماشاگران جلب کرد و جرقه تحقیقات روان‌شناختی در مورد اینکه چرا مردم گاهی اوقات در مواقع اضطراری زمانی که دیگران در آن حضور دارند کمک نمی‌کنند، شد.

پژوهش دارلی و لاتانه (1968):

با الهام از مورد Genovese، روانشناسان اجتماعی جان ام. دارلی و بیب لاتانه آزمایش های آزمایشگاهی پیشگامی را انجام دادند که نشان می دهد حضور دیگران احتمال کمک کردن افراد را در مواقع اضطراری کاهش می دهد. آنها مکانیسم های کلیدی مانند انتشار مسئولیت و نفوذ اجتماعی را شناسایی کردند و نشان دادند که با افزایش تعداد تماشاگران، مداخله فردی کاهش می یابد(منبع)(منبع).

زمینه تاریخی و روانی قبلی:

مطالعه تأثیر تماشاگر تحت تأثیر تحولات قبلی در روانشناسی و تحقیقات اجتماعی بود. تشکیل انجمن مطالعات روانشناختی مسائل اجتماعی (SPSSI) در سال 1936 به عادی سازی مطالعه مشکلات اجتماعی در روانشناسی کمک کرد. تحقیقات کرت لوین در مورد پویایی گروه در دهه 1930 و انقلاب شناختی دهه 1950 نیز زمینه های نظری را برای درک رفتار اجتماعی و تصمیم گیری در گروه ها فراهم کرد، که دارلی و لاتانه بر اساس آن کار کردند(منبع).

نمونه های تاریخی گسترده تر و بازتاب اخلاقی:

تأثیر تماشاگران در زمینه جنایات تاریخی بزرگ، مانند هولوکاست و کشتار نژاد تولسا، که در آن تماشاگران یا به طور منفعلانه مشاهده می کردند یا در خشونت شریک بودند، منعکس شده است. این رویدادها به گفتمان عمومی در مورد مسئولیت اخلاقی تماشاگران و محکومیت اجتماعی سکوت و انفعال کمک کرد. چهره هایی مانند یواخیم پرینز و مارتین لوتر کینگ جونیور بر ضرورت اخلاقی عمل به جای سکوت در برابر بی عدالتی تاکید کردند(منبع)(منبع).

به طور خلاصه، اثر تماشاگر از ترکیبی از یک رویداد غم انگیز برجسته، تحقیقات تجربی روانشناسی اجتماعی، و بازتاب تاریخی و اخلاقی گسترده تر در مورد نقش شاهدان در بحران های اجتماعی پدیدار شد. این یک مفهوم اساسی در درک رفتار اجتماعی انسان و مسئولیت در مواقع اضطراری است.

چرا پدیده اثر تماشاگر رخ می دهد؟

تأثیر تماشاگر عمدتاً به دلیل چندین عامل روانی و اجتماعی رخ می دهد که افراد را از مداخله در مواقع اضطراری با حضور دیگران باز می دارد:

  • انتشار مسئولیت: هنگامی که چندین نفر شاهد یک وضعیت اضطراری هستند، هر فرد مسئولیت شخصی کمتری برای اقدام احساس می کند، با این فرض که شخص دیگری مداخله خواهد کرد. این مسئولیت مشترک احساس تعهد به کمک را برای هر فرد کاهش می دهد.
  • تأثیر اجتماعی و انطباق: مردم به دنبال سرنخ هایی در مورد چگونگی رفتار دیگران هستند. اگر هیچ کس دیگری واکنش نشان ندهد، افراد موقعیت را به عنوان کمتر جدی تعبیر می کنند یا معتقدند مداخله غیرضروری است و منجر به انفعال جمعی می شود.
  • ترس از قضاوت اجتماعی: نگرانی در مورد اینکه دیگران چگونه اعمال خود را درک می کنند – ترس از خجالت، اشتباه کردن یا واکنش بیش از حد – می تواند افراد را از گام برداشتن منصرف کند.
  • ابهام و عدم قطعیت: زمانی که ماهیت موقعیت نامشخص یا مبهم است، تماشاگران در انجام کار تردید دارند و منتظر سیگنال‌های واضح‌تر هستند یا شخص دیگری رهبری را بر عهده می‌گیرد.
  • جهل کثرت گرایانه: افراد ممکن است به اشتباه تصور کنند که تفسیر خودشان از موقعیت با دیگران متفاوت است، که باعث می شود آنها را با یک هنجار درک شده از انفعال مطابقت دهند.
  • شایستگی ادراک شده: تماشاگران ممکن است بر این باور باشند که دیگران (مانند متخصصان) برای کمک صلاحیت بهتری دارند و تمایل خود را برای مداخله کاهش می‌دهد.

این عوامل با هم، یک محیط روانشناختی ایجاد می کنند که در آن حضور دیگران به طور متناقضی احتمال کمک کردن یک فرد را کاهش می دهد، حتی زمانی که به طور واضح به کمک نیاز است.

برای مطالب بیشتر :

منبع : اثر تماشاگر: پدیده روانشناختی بی‌عملی در موقعیت‌های اضطراری 

طرحواره محرومیت هیجانی | احساس شنیده نشدن!

طرحواره محرومیت عاطفی یک مفهوم روانشناختی است که شامل این باور عمیق است که نیازهای عاطفی فرد در روابط برآورده نمی شود.

طرحواره محرومیت هیجانی

طرحواره محرومیت هیجانی اغلب از تجارب غفلت یا نیازهای عاطفی برآورده نشده در دوران کودکی ایجاد می شود که منجر به مشکلات در بیان احساسات و ایجاد ارتباط سالم با دیگران می شود.

ایده اصلی در این است که نیازهای عاطفی فرد برای حمایت، درک، و اعتبار به طور مداوم در روابط برآورده نمی شود.

ریشه های این طرحواره معمولاً از بی توجهی مداوم یا عدم پاسخگویی توسط مراقبان در دوران کودکی ناشی می شود.

انواع طرحواره محرومیت :

  • محرومیت حفاظتی: احساس فقدان راهنمایی و محافظت.
  • محرومیت از همدلی: احساس سوء تفاهم یا شنیده نشدن.
  • محرومیت از تربیت: احساس عدم حمایت یا بی توجهی(منبع).

افراد مبتلا به این طرحواره اغلب احساس تنهایی، تلخی، افسردگی و قطع ارتباط با دیگران می کنند. آنها ممکن است برای بیان مؤثر احساسات خود مبارزه کنند و ممکن است در رفتارهای ناسازگاری مانند تأیید بیش از حد یا ایثارگری شرکت کنند. این رفتارها می تواند این باور را تقویت کند که نیازهای آنها برای دیگران سنگین است(منبع)(منبع).

ریشه های تحولی طرحواره محرومیت هیجانی

ریشه‌های تکاملی طرحواره محرومیت عاطفی عمیقاً در تجربیات اولیه زندگی، به‌ویژه تجربیاتی که شامل مراقبان اولیه هستند، نهفته است. این طرحواره زمانی ایجاد می‌شود که نیازهای عاطفی کودک برای محبت، همدلی و حمایت به‌طور مداوم توسط مراقبین او برآورده نشده یا به درستی درک نشود. در اینجا برخی از جنبه های کلیدی مربوط به ریشه های تکاملی آن وجود دارد:

  • ریشه های رشد

تجارب دوران کودکی: طرحواره محرومیت عاطفی اغلب از تجربیات دوران کودکی ناشی می شود که در آن مراقبان از ارائه حمایت عاطفی کافی شکست می خورند. این می تواند به دلیل بی توجهی یا به دلیل کمبود منابع (مثلاً به دلیل مشکلات سلامت روان) برای پاسخگویی به این نیازها رخ دهد.

دلبستگی ناایمن: مشابه الگوهای دلبستگی ناایمن، کودکان مبتلا به این طرحواره ممکن است احساس کنند که مراقبانشان شنیده نشده یا دیده نمی شوند و آنها را به این باور می رساند که نیازهای عاطفی آنها هرگز به طور کامل برآورده نمی شود.

  • سبک ها و طرحواره های فرزندپروری

رفتار والدین: تحقیقات نشان می‌دهد که رفتار والدین نقش مهمی در شکل‌دهی طرحواره‌ها دارد. پرسشنامه‌ای که سبک‌های فرزندپروری را ارزیابی می‌کند نشان می‌دهد که رفتارهای خاصی می‌توانند توسعه طرحواره‌های خاص، از جمله محرومیت عاطفی را پیش‌بینی کنند.

پرسشنامه ریشه های تکاملی: سؤالات 1 تا 5 در برخی پرسشنامه ها به طور خاص ریشه های تکاملی این طرحواره را با یک سیستم نمره دهی معکوس در مقایسه با طرحواره های دیگر ارزیابی می کنند.

  • تاثیر بر زندگی بزرگسالان

بزرگسالان مبتلا به این طرحواره اغلب با احساس تنهایی و افسردگی دست و پنجه نرم می کنند. آنها ممکن است احساسات خود را سرکوب کنند یا با ابراز قاطعانه تر آنها را جبران کنند، که می تواند باورهای منفی در مورد نیازهای برآورده نشده را تقویت کند(منبع)(منبع).

به طور کلی، ریشه‌های تکاملی طرح‌واره محرومیت عاطفی نشان می‌دهد که چگونه تجربیات اولیه زندگی، باورهای ریشه‌دار درباره شایستگی فرد برای عشق و حمایت را شکل می‌دهد(منبع)(منبع).

خطاهای شناختی در طرحواره محرومیت هیجانی

خطاهای شناختی در طرحواره محرومیت عاطفی اغلب به صورت شیوه های تفکر تحریف شده یا مغرضانه ظاهر می شود که باورهای منفی در مورد برآورده نشدن نیازهای عاطفی فرد را تقویت می کند. در اینجا برخی از خطاهای شناختی رایج مرتبط با این طرحواره آورده شده است:

  • فکر کردن به همه یا هیچ:

افراد ممکن است بر این باور باشند که یا حمایت عاطفی کاملی دریافت می‌کنند یا اصلاً هیچ حمایتی دریافت نمی‌کنند و این ایده را تقویت می‌کند که نیازهایشان برآورده نمی‌شود.

  • تعمیم بیش از حد:

یک نمونه از نیازهای عاطفی برآورده نشده می تواند منجر به این باور عمومی شود که هیچ کس هرگز این نیازها را برآورده نخواهد کرد.

  • ذهن خوانی: 

فرض اینکه دیگران مایل نیستند یا قادر به ارائه حمایت عاطفی بدون مدرک نیستند، که باعث تقویت احساس انزوا می شود.

  • استدلال عاطفی:

اعتقاد به این که چون احساس می‌کنند از نظر عاطفی محروم هستند، باید درست باشد که دیگران نمی‌توانند نیازهایشان را برآورده کنند.

  • فاجعه سازی: 

اغراق در عواقب ابراز احساسات یا جستجوی حمایت که منجر به رفتارهای اجتنابی می شود.

  • کاهش تجارب مثبت:

نادیده گرفتن مواردی که نیازهای عاطفی برای حفظ اعتبار طرحواره برآورده شده است.

این خطاهای شناختی با تداوم انتظارات منفی در مورد روابط و ارزش شخصی برای عشق و مراقبت، به احساس تنهایی، افسردگی و اضطراب کمک می کند. آنها همچنین باعث می شوند که افراد به دلیل ترس از طرد شدن یا ناامیدی از ابراز احساسات خود به طور آشکار یا درخواست کمک از دیگران اجتناب کنند(منبع)(منبع).

پرداختن به این تحریفات شناختی از طریق درمان هایی مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) و طرحواره درمانی می تواند به افراد کمک کند تا این الگوها را شناسایی کرده و به چالش بکشند و ادراکات و رفتارهای سالم تری را پرورش دهند(منبع)(منبع).

اثر طرحواره محرومیت عاطفی بر رابطه

طرحواره محرومیت عاطفی با شکل دادن به نحوه درک افراد و تعامل با دیگران، به طور قابل توجهی بر روابط عاطفی تأثیر می گذارد. در اینجا برخی از اثرات کلیدی وجود دارد:

  • انتظار نیازهای برآورده نشده: 

افراد دارای این طرحواره اغلب بر این باورند که نیازهای عاطفی آنها در روابط برآورده نمی شود، که منجر به یک پیشگویی خودشکوفایی می شود که در آن یا از بیان نیازهای خود اجتناب می کنند یا وقتی در نهایت انجام می دهند دیگران را تحت تأثیر قرار می دهند.

  • جذب شریک عاطفی غیرقابل دسترس: 

افرادی که دارای طرحواره محرومیت عاطفی هستند، ممکن است شریکی را جذب کنند که از نظر عاطفی در دسترس نیستند یا تسلیم نمی شوند و باورهای منفی آنها را در مورد نیازهای برآورده نشده تقویت می کند.

  • مشکل در ابراز احساسات: 

آنها برای ابراز احساسات به طور مؤثر تلاش می کنند، که می تواند منجر به احساس انزوا و قطع ارتباط با دیگران شود.

  • اجتناب از صمیمیت:

برخی افراد ممکن است به دلیل توقعات کم از دریافت حمایت عاطفی یا ترس از طرد شدن، از روابط صمیمانه به کلی اجتناب کنند.

  • رفتارهای جبرانی:

برای کنار آمدن با احساس محرومیت، برخی افراد ممکن است بیش از حد خواستار شوند یا در روابط متمایل شوند، در حالی که برخی دیگر ممکن است تمایلات خودشیفتگی را به عنوان راهی برای اطمینان از برآورده شدن نیازهایشان ایجاد کنند.

  • تأثیر بر ادراک خود:

اگر افراد خود را برای حمایت دیگران بیش از حد نیازمند بدانند، این طرحواره می‌تواند باعث شود که احساس نقص یا بی‌ارزشی کنند و پویایی روابط را پیچیده‌تر کند(منبع).

این رفتار ها اغلب منجر به روابط تیره یا رضایت‌بخش می‌شوند که در آن فرد احساس می‌کند درک نشده و حمایت نمی‌شود. پرداختن به این الگوها از طریق درمان می‌تواند به بهبود کیفیت رابطه با تقویت ارتباط سالم‌تر و سبک‌های دلبستگی کمک کند(منبع)(منبع).

برای مطالب بیشتر :

منبع : طرحواره محرومیت هیجانی | احساس شنیده نشدن! 

طرحواره نقص و شرم چیست؟ من کافی نیستم!

طرحواره نقص و شرم یکی از طرحواره های ناسازگار اولیه است که در طرحواره درمانی شناسایی شده است.

طرحواره نقص و شرم چیست؟

 طرحواره نقص و شرم شامل باور عمیقی است که اساساً چیزی اشتباه یا معیوب در خود وجود دارد که منجر به احساس شرم و بی کفایتی می شود. این طرح‌واره می‌تواند در جنبه‌های مختلف زندگی، مانند ظاهر، ویژگی‌های شخصیتی، هوش یا شخصیت اخلاقی ظاهر شود.

ویژگی های کلیدی این طرحواره:

  • نقایص درک شده: افراد دارای این طرحواره بر این باورند که دارای نقایص قابل توجهی هستند که آنها را برای دیگران دوست داشتنی یا غیرقابل قبول می کند.
  • ترس از طرد شدن: از این می ترسند که اگر دیگران عیوب خود را کشف کنند، طرد شوند.
  • شرم و انتقاد از خود: این افراد اغلب شرم شدیدی را تجربه می کنند و بیش از حد از خود انتقاد می کنند.

الگوهای رفتاری در طرحواره نقص و شرم:

  • جبران بیش از حد: تلاش برای جبران نقص های درک شده از طریق دستاوردها یا رفتارها.
  • کناره گیری: اجتناب از تعاملات اجتماعی به دلیل ترس از قرار گرفتن در معرض.
  • رفتارهای منفعل-پرخاشگرانه: بیان احساسات منفی به صورت غیر مستقیم(منبع)(منبع).

تاثیر طرحواره نقص و شرم بر روابط:

مشکل در ایجاد روابط صمیمانه به دلیل ترس از طرد شدن.

تمایل به خرابکاری روابط قبل از اینکه به عنوان “معیب” شناخته شود.

به دنبال تایید بیش از حد از دیگران، اما در تقلا برای پذیرش واقعی تعریف و تمجیدها(منبع)(منبع).

نشانه های طرحواره نقص و شرم

طرحواره نقص و شرم با این باور عمیق مشخص می‌شود که فرد اساساً معیوب، دوست‌داشتنی یا بی‌ارزش است. این طرحواره در چندین نشانه و رفتار ظاهر می شود:

شرم و نفرت شدید از خود: 

افراد احساس شرم و بی کفایتی شدیدی را تجربه می کنند که اغلب با انتقاد از خود و خودگویی منفی همراه است.

ترس از طرد شدن:

 این ترس دائمی وجود دارد که اگر دیگران عیب های درک شده خود را کشف کنند، طرد یا رها شوند.

حساسیت بیش از حد به انتقاد:

 انتقاد باعث تحریک احساسات منفی شدید مانند اضطراب، خشم، گناه، شرم یا انزجار می شود.

کمال گرایی:

 برخی از افراد ممکن است در رفتارهای کمال گرایانه به عنوان راهی برای پوشاندن عیوب درک شده و تأیید اعتبار خارجی ایمن شرکت کنند.

رفتارهای اجتنابی:

پرهیز از صمیمیت به دلیل ترس از کشف شدن به عنوان “عیب”

کناره گیری از تعاملات اجتماعی یا فرصت ها به دلیل ترس از طرد شدن.

استراتژی های جبران بیش از حد:

بیش از حد برای اثبات شایستگی.

رفتارهای مردم پسند با هدف کسب مقبولیت.

دشواری پذیرش خود:

 تقلا برای پذیرش واقعی تعریف و تمجیدها به دلیل این باور نهفته است که ماهیت واقعی فرد باعث می شود دیگران در صورت شناخت آنها را رد کنند.

تاثیر بر روابط:

مشکل در ایجاد ارتباطات عمیق به دلیل ناتوانی در آسیب پذیر بودن.

پیش بینی ترسناکی که دیگران در نهایت از نمای خود خواهند دید(منبع)(منبع).

این علائم نشان می دهد که چگونه باورهای عمیق در مورد نقص می تواند بر ادراک فرد از خود و روابط بین فردی تأثیر بگذارد(منبع)(منبع)(منبع).

علت ایجاد طرحواره نقص و شرم

طرحواره نقص و شرم از طریق ترکیبی از تجربیات اولیه زندگی و عوامل محیطی ایجاد می شود. در اینجا چند دلیل کلیدی برای توسعه این طرحواره آورده شده است:

تجارب دوران کودکی:

این طرحواره اغلب از تجربیات دوران کودکی سرچشمه می گیرد که در آن افراد در معرض انتقاد، طرد یا غفلت عاطفی توسط مراقبین یا افراد مهم قرار می گرفتند. این تجربیات باورهای عمیقی در مورد ناقص بودن یا بی ارزش بودن ذاتا القا می کند.

فرزندپروری انتقادی:

بزرگ شدن با والدین بیش از حد انتقادی می‌تواند فرزندان را به درونی کردن پیام‌های منفی درباره‌ی خود سوق دهد و احساس بی‌کفایتی و نقص را تقویت کند.

غفلت عاطفی:

فقدان حمایت عاطفی و اعتبار در دوران کودکی می تواند باعث کاهش عزت نفس و احساس بی لیاقتی شود.

انتظارات اجتماعی:

فشارهای اجتماعی و انتظارات غیرواقع بینانه نیز می توانند در تقویت احساس بی کفایتی نقش داشته باشند، در صورتی که افراد خود را مطابق با این استانداردها تصور کنند.

رویدادهای آسیب‌زا:

رویدادهای آسیب‌زا که شامل طرد یا انتقاد در طول سال‌های شکل‌گیری می‌شوند، می‌توانند ادراک منفی از خود مرتبط با این طرحواره را بیشتر تقویت کنند(منبع)(منبع).

این عوامل مجموعاً با شکل دادن به درک فرد مبنی بر اینکه آنها اساساً دارای نقص هستند، به توسعه طرحواره نقص/شرم کمک می کنند، که منجر به شرم و مشکلات شدید در ایجاد روابط سالم می شود.

ایجاد این طرحواره به طور قابل توجهی بر ادراک فرد از خود تأثیر می گذارد:

  1. تقویت خودگویی منفی
  2. پرورش ترس از طرد شدن
  3. تشویق رفتارهای کمال گرا به عنوان مکانیزم مقابله
  4. مانع از ارتباطات واقعی به دلیل ترس از قرار گرفتن در معرض(منبع)(منبع).

طرحواره نقص و شرم و تله بی ارزشی

طرحواره نقص و شرم و دام بی ارزشی عمیقاً در هم تنیده شده اند، زیرا هر دو به احساس عمیق بی کفایتی و بی لیاقتی کمک می کنند. در اینجا نحوه ارتباط آنها آمده است:

باورهای درونی شده: 

طرحواره نقص و شرم شامل درونی کردن باورهایی است که فرد اساساً معیوب است، دوست داشتنی نیست، یا شایسته نیست. این باورها منجر به احساس شرم و بی کفایتی می شود که مؤلفه های اصلی بی ارزشی است.

تأثیر بر ادراک از خود:

هم طرحواره و هم تله با تأکید بر نقص یا شکست درک شده، ادراک منفی از خود را تقویت می کنند. این می تواند منجر به ترس دائمی از طرد یا انتقاد شود(منبع)(منبع).

مکانیسم‌های مقابله:

 افراد ممکن است در کمال‌گرایی به‌عنوان راهبردی برای مقابله با نقص‌های ادراک‌شده‌شان درگیر شوند و اگر نتوانند این استانداردهای بالا را برآورده کنند، بیشتر احساس بی‌ارزشی را تقویت می‌کنند.

پویایی روابط:

 ترس از قرار گرفتن به عنوان معیوب می تواند افراد را به اجتناب از روابط نزدیک یا جذب افراد انتقادی سوق دهد و احساس بی لیاقتی آنها را تقویت کند.

چرخه خودتقویت‌کننده: 

اقدامات مبتنی بر این طرح‌واره‌ها اغلب باورهای زیربنایی را تقویت می‌کنند و چرخه‌ای را ایجاد می‌کنند که در آن افراد به دلیل ناتوانی در فرار از ادراک منفی از خود احساس بی‌ارزشی فزاینده‌ای می‌کنند.

راه های رهایی از تله بی ارزشی:

  1. محرک های این طرحواره ها را بشناسید.
  2. الگوهای افکار منفی را از طریق بازسازی شناختی به چالش بکشید.
  3. با به رسمیت شناختن ویژگی های مثبت، شفقت به خود را توسعه دهید.
  4. به دنبال درمان (به عنوان مثال، طرحواره درمانی) برای راهبردهای ساختارمند به سمت شفا باشید.

با پرداختن مستقیم به این طرح‌واره‌ها و ایجاد دیدگاهی دلسوزانه‌تر از خود، افراد می‌توانند چرخه‌ای را که باعث تداوم احساس بی‌ارزشی می‌شود، از بین ببرند(منبع)(منبع).

برای مطالب بیشتر :

منبع : طرحواره نقص و شرم چیست؟ من کافی نیستم! 

طرحواره اطاعت چیست؟

طرحواره اطاعت (Obedience schema) به الگوی رفتاری اشاره دارد که در آن افراد نیازها و نظرات دیگران را بر نظرات خود ترجیح می دهند، اغلب به دلیل ترس از طرد شدن یا خشم می باشد.

طرحواره اطاعت چیست؟

 طرحواره چارچوب ذهنی یا میانبر است که به افراد کمک می کند تا اطلاعات را بر اساس تجربیات گذشته تفسیر و پردازش کنند. طرحواره ها می توانند با ارائه روشی ساختاریافته برای درک جهان بر رفتار و تصمیم گیری تأثیر بگذارند.

در روان‌شناسی، طرحواره‌های مربوط به اطاعت شامل الگوهای فکری یا رفتاری باشد که افراد را به تبعیت از ارقام یا قواعد اقتدار سوق می‌دهد بدون اینکه آنها را زیر سوال ببرند. این می تواند به مفاهیمی مانند طرحواره انقیاد مرتبط باشد، که شامل تمایل بیش از حد به اطاعت از دیگران به دلیل ترس از پیامدهای منفی است که اغلب منجر به سرکوب نیازها و احساسات شخصی می شود.

طرحواره ها: میانبرهای ذهنی برای پردازش اطلاعات بر اساس تجربیات گذشته.

طرحواره انقیاد: شامل اطاعت بیش از حد به دلیل ترس از پیامدهای منفی است.

رفتار اطاعتی: می تواند تحت تأثیر طرحواره هایی باشد که انطباق را بر استقلال شخصی اولویت می دهند(منبع)(منبع)(منبع).

نشانه های طرحواره اطاعت

طرحواره اطاعت به الگوی رفتاری اشاره دارد که در آن افراد نیازها و نظرات دیگران را بر نظرات خود ترجیح می دهند، اغلب به دلیل ترس از طرد شدن یا خشم. در اینجا برخی از نشانه های کلیدی مرتبط با طرح اطاعت آورده شده است:

مفهوم نشانه های طرحواره اطاعت شامل درک این موضوع است که چگونه محرک های خاص یا عوامل محیطی می توانند بر احتمال فرد برای اطاعت از قدرت تأثیر بگذارند.

در حالی که اصطلاح «طرحواره» به طور کلی به چارچوب های شناختی اشاره دارد که به سازماندهی و تفسیر اطلاعات کمک می کند، در زمینه اطاعت، می توانیم طرحواره ها را میانبرهای ذهنی در نظر بگیریم که رفتار را بر اساس تجربیات و انتظارات گذشته هدایت می کنند.

عوامل کلیدی مؤثر بر طرحواره اطاعت

  • نزدیکی: نزدیک بودن فیزیکی به یک شخصیت مرجع می تواند اطاعت را افزایش دهد. این نزدیکی مقام را برجسته‌تر و فوری‌تر می‌کند و به طور بالقوه انطباق را افزایش می‌دهد.
  • مکان: تنظیمات یا محیطی که در آن دستورات داده می شود می تواند به طور قابل توجهی بر سطوح اطاعت تأثیر بگذارد. برای مثال، یک محیط رسمی مانند یک پایگاه نظامی ممکن است اطاعت بیشتری را نسبت به یک مکان معمولی تشویق کند.
  • یونیفرم: پوشیدن یونیفرم اغلب با افراد قانونی مرتبط است (به عنوان مثال، افسران پلیس)، که می تواند قدرت درک شده آنها را افزایش دهد و در نتیجه اطاعت را افزایش دهد.
  • مشروعیت اقتدار: اگر افراد فردی را به عنوان یک مرجع قانونی تلقی کنند، به احتمال زیاد از دستورات بدون زیر سوال بردن آنها پیروی می کنند. این ادراک اغلب تحت تأثیر نشانه های بیرونی مانند لباس یا عنوان است.
  • اشاعه مسئولیت: زمانی که افراد بر این باورند که می توانند مسئولیت اعمال خود را به یک شخصیت اقتدار منتقل کنند، ممکن است تمایل بیشتری به اطاعت از دستوراتی داشته باشند که در غیر این صورت ممکن است از آنها پیروی نکنند.

این عوامل به‌عنوان نشانه‌هایی عمل می‌کنند که طرحواره‌های مربوط به اطاعت را در ذهن ما ایجاد می‌کنند و ما را به سمت رفتار سازگار تحت شرایط خاص هدایت می‌کنند.

نظریه طرحواره در روانشناسی شناختی

در روان‌شناسی شناختی، طرح‌واره‌ها چارچوب‌های ذهنی هستند که برای سازمان‌دهی دانش درباره افراد، رویدادها یا موقعیت‌ها بر اساس تجربیات گذشته استفاده می‌شوند. در زمینه نشانه های طرحواره اطاعت:

طرحواره ها به پیش بینی آنچه در هنگام مواجهه با یک شخصیت مقتدر اتفاق می افتد کمک می کنند.

آنها نحوه تفسیر سیگنال‌های محیط خود (مانند لباس‌های فرم) را راهنمایی می‌کنند و رفتار خود را بر این اساس تنظیم می‌کنند.

این طرحواره ها در طول زمان از طریق تعاملات مکرر با مقامات تکامل می یابند(منبع)(منبع).

درک این نشانه‌های طرحواره بینشی را در مورد اینکه چرا افراد تحت شرایط خاص مطیعانه رفتار می‌کنند و اینکه چگونه این رفتارها توسط فرآیندهای شناختی درونی و عوامل محیطی بیرونی شکل می‌گیرد، فراهم می‌کند(منبع)(منبع).

دلایل ایجاد طرحواره اطاعت

طرحواره اطاعت به یک چارچوب شناختی اشاره دارد که بر تمایل فرد به تبعیت از چهره های اقتدار تأثیر می گذارد. این طرحواره اغلب بر اساس تجربیات اولیه زندگی شکل می گیرد و می تواند به دلایل زیربنایی ایجاد شود:

  • اجتناب از پیامدهای منفی: افراد دارای طرحواره اطاعت ممکن است برای اجتناب از پیامدهای منفی مانند خشم، طرد شدن، تحقیر یا رها شدن، از اقتدار پیروی کنند. این انگیزه از تمایل به حفظ روابط اجتماعی و اجتناب از ناراحتی عاطفی ناشی می شود.
  • جستجوی تایید و پذیرش: افراد ممکن است از چهره های مرجع به عنوان راهی برای کسب تایید یا پذیرش از سوی دیگران اطاعت کنند. 
  • این رفتار اغلب به طرح‌واره‌های شرطی مرتبط است که در آن افراد معتقدند که تبعیت منجر به نتایج مثبتی مانند حمایت عاطفی یا موقعیت اجتماعی می‌شود.
  • تجارب و شرطی سازی گذشته: طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند به دلیل الگوهای دلبستگی ناایمن در دوران کودکی ایجاد شوند و افراد را وادار می کند که به جای خودگردانی درونی به اعتبار سنجی بیرونی تکیه کنند. 
  • این طرحواره ها در طول زمان از طریق تعاملات مکرر تقویت می شوند، جایی که اطاعت برای حفظ روابط ضروری به نظر می رسد.
  • عوامل موقعیتی: نشانه‌های بیرونی مانند نزدیکی (از لحاظ فیزیکی نزدیک بودن)، مکان (محیط‌های رسمی) و یونیفرم‌ها می‌توانند مشروعیت درک شده یک شخصیت اقتدار را افزایش دهند و در نتیجه سطوح اطاعت را افزایش دهند.
  • برآورده کردن نیازهای روانی: اطاعت می تواند به عنوان یک استراتژی برای برآوردن نیازهای اساسی روانشناختی مانند ایمنی، تعلق یا احترام در زمانی که منابع داخلی ناکافی هستند، عمل کند. با انطباق با انتظارات دیگران، افراد ممکن است در محیط خود احساس امنیت بیشتری کنند(منبع).

این عوامل با شکل دادن به نحوه درک افراد از اقتدار و بر اساس تجارب گذشته و نشانه های محیطی، به توسعه یک طرحواره اطاعت کمک می کنند(منبع)(منبع).

درمان طرحواره اطاعت

طرحواره درمانی اطاعت شامل پرداختن و اصلاح طرحواره های ناسازگار مرتبط با اطاعت از طریق ترکیبی از تکنیک های شناختی، تجربی و رفتاری است. در حالی که طرحواره درمانی به طور خاص بر روی طرحواره های اطاعت متمرکز نیست، اصول آن را می توان برای رسیدگی به مسائل مربوط به اطاعت بیش از حد یا ناسالم به کار برد.

تکنیک های طرحواره درمانی مرتبط با اطاعت

  • تکنیک های شناختی: این تکنیک ها شامل شناسایی و به چالش کشیدن الگوهای فکری مضر مرتبط با اطاعت بیش از حد است. 
  • ابزارهایی مانند فلش کارت‌های طرحواره و یادداشت‌های روزانه به مراجعین کمک می‌کنند تشخیص دهند که به دلیل تجربیات یا باورهای گذشته، چه زمانی بیش از حد سازگار هستند. 
  • تکنیک‌های شناختی همچنین شامل جمع‌آوری داده‌ها می‌شود، جایی که مراجعان شواهدی را از زندگی خود جمع‌آوری می‌کنند که با باورهای منفی آنها در مورد لزوم اطاعت در تضاد است.
  • تکنیک‌های تجربی: روش‌هایی مانند تصویرسازی هدایت‌شده، ایفای نقش (از جمله کار با صندلی)، به مراجع اجازه می‌دهد تا موقعیت‌های گذشته را که در آن احساس می‌کردند مجبور به اطاعت بدون زیر سوال بردن قدرت هستند، دوباره تجربه کنند. این به آنها کمک می کند تا احساسات مرتبط با این تجربیات را پردازش کنند و پاسخ های سالم تری ایجاد کنند.
  • تکنیک‌های رفتاری: مراجعین رفتارهای جدیدی را از طریق تمرین (در تصویرسازی یا نقش‌آفرینی) یاد می‌گیرند که به جای پیروی کورکورانه، قاطعیت را تقویت می‌کند. تکالیف رفتاری مشوق تمرین این رفتارهای جدید در موقعیت های واقعی زندگی است.
  • طرحواره های ناسازگار را شناسایی کنید: الگوهای انطباق بیش از حد ناشی از ترس از طرد شدن یا نیاز به تایید را بشناسید.
  • باورهای منفی را به چالش بکشید: از تکنیک های شناختی مانند پرسش سقراطی استفاده کنید تا این ایده را به چالش بکشید که همیشه باید از شخصیت های اقتدار اطاعت کرد.
  • مهارت‌های قاطعیت را توسعه دهید: از طریق تمرین رفتاری و تکالیف درسی، بیان نیازها به وضوح و بدون به خطر انداختن ارزش‌های شخصی تمرین کنید.

با بکارگیری این تکنیک‌ها، افراد می‌توانند با ایجاد تعادل بین احترام به اقتدار مشروع و ابراز وجود و استقلال، در جهت ایجاد رابطه سالم‌تر با شخصیت‌های اقتدار کار کنند(منبع)(منبع).

منبع : طرحواره اطاعت چیست؟