۷ دلیل که پای خیانت را به زندگی مشترک باز می کند

باید نگذارید خیانت در زندگی مشترک وارد شود.

ویلیام گلاسر در مورد زندگی مشترک و عشق می گوید، زوج هایی که زندگی خود را با عشق و علاقه شروع می کنند  باید از آن مراقبت کنند و گرنه از عشق و صمیمیت آن ها کم می شود و با گذشت زمان ممکن است زندگی آن ها به جدایی کشیده شود.

اما بسیاری از افراد صمیمت و محبت زندگی آن ها کم شده و زندگی مشترکشان به صورت یکنواخت در می آید و ممکن است به ارتباطات نامشروع روی بیاورند.

افرادی که به خیانت و روابط نامشروع روی می آورند باید توجه داشته باشند که خیانت یک روزه به وجود نمی آید و هنگامی که پای خیانت در میان است بدون شک روندی را پشت سر گذاشته و فرد روزا با شخصی رابطه نامشروع داشته است.

در این مقاله دلایل خیانت را مورد بررسی قرار می دهیم.

نبود عشق و خیانت در زندگی مشترک

خیانت به دلایل مختلفی به وجود می آید و مهم ترین آن می تواند عشق نورزیدن و نبود محبت میان زوجین باشد.

هنگامی که فرد محبت و عشق کافی از همسر خود دریافت نکند و نتواند از نظر عاطفی به درستی نیازهایش را رفع کند به احتمال زیاد وارد رابطه ای دیگر می شود تا نیازهای جنسی و عاطفی خود را رفع کند.

عشق و علاقه در ازدواج ممکن است بعد از ازدواج یا قبل از ازدواج به وجود آید، فرد باید این عشق و علاقه را حفظ کند و تلاش کند تا آن را تقویت کند، اگر برای تقویت آن تلاش نکند ممکن است به مرور زمان صمیمت و علاقه آن ها کاهش یابد.

افرادی که عاشق یکدیگر می شوند و به ازدواج فکر می کنند باید تا جایی که امکان دارد نسبت به یکدیگر شناخت پیدا کنند و اخلاقیات و حساسیت های طرف مقابلشان را به خوبی بدانند و نسبت به آن ها بااحتیاط رفتار کنند تا مشکلاتی برای آن ها به وجود نیاید.

بر اساس نظر مشاوران زوجین باید آموزش های لازم را در زمینه مهارت های ارتباطی ببینند تا بتوانند مشکلات و تعارضات خود را به خوبی رفع کنند و توانایی حل مشکلات و تعارضات خود را داشته باشند و از شکستن حرمت ها و بی احترامی کردن به فرد جلوگیری شود.

برگشتن به گذشته و رابطه های قبل از ازدواج

برخی از افراد هستند با اینکه پرونده رابطه قبلی آن ها هنوز باز است اما به زندگی مشترک با یک شخص جدید فکر می کنند و بعد از مدتی زندگی خود را آغاز می کنند و آن ها با شک و دوددلی زندگی جدیدی را برای خود شروع می کنند و بعد مدتی ممکن است پشیمان شوند و به رابطه های خود پایان دهند.

اما افرادی که از رابطه قبلی دارند و هنوز رابطه گذشته خود را فراموش نکرده اند و پرونده آن باز است، ابتدا باید تکلیف خود را با این رابطه روشن کند و بعد در مورد ازدواج و شروع زندگی جدید فکر کنند.

برای ازدواج باید اهداف خود را به درستی بداند و توانایی های خود را به خوبی بشناسد تا بتواند تشخیص دهد تا چه حد آمادگی برای ازدواج دارد.

بعد از شناخت خود باید آگاهانه تصمیم جدی بگیرد و بعد از گذشت مدت زمان مشخص و هنگامی که از نظر فکری و ذهنی آمادگی لازم را پیدا کرد می تواند برای شروع رابطه جدید و آغاز زندگی مشترک اقدام کند.

خیانت و فرار از مشکلات

بر اساس نظریه مشاوران طلاق، بسیاری از انسان های ضعیف وقتی به مشکل های عمیق و اساسی در زندگی رو به رو می شود برای فرار از آن و حفظ آرامش خود ممکن است به سمت مواد مخدر و یا رابطه های نامشروع کشیده شود.

این افراد ممکن است زمانی که به مشکلات مالی، بدهی یا جروبحث های مداوم در خانه و… رو به رو می شوند ممکن است برای فرار از موقعیت فعلی خود به سیگار کشیدن، مشروبات الکی و روابط نامشروع روی بیاورند.

چنین افرادی توانایی ندارند تا مشکلات شان را به خوبی رفع کنند و مهارت حل مسئله در آن ها ضعیف می باشد و هنگامی که در شرایط سخت قرار می گیرند توانایی حل آن را ندارند و احساس ضعف و ناتوانی در آن ها به وجود می آید.

خیانت و برآورده نشدن نیازهای عاطفی، جنسی و روانی

در زندگی زناشویی رفع نیازهای عاطفی و به دنبال آن نیاز جنسی و روانی اهمیت بسیاری دارد و اگر برآورده نشود می تواند زمینه را برای طلاق و یا خیانت به وجود آورد.

بسیاری از زوج ها در اوایل ازدواج روابط گرم و صمیمی با هم دارند اما به مرور زمان رابطه آن ها یکنواخت می شوند و ممکن است روابط سردی بین زوجین به وجود آید و درمان نشود و به همین دلیل ممکن است یکی از طرفین به سمت رابطه دیگری کشیده شود و نیازهای روانی، عاطفی و جنسی را با روابط نامشروع و خیانت کردن رفع می کنند.

پایبند نبودن به تعهد و خیانت در زندگی مشترک

یکی از فاکتورهای مهم ازدواج مسئولیت پذیری و تعهد می باشد و فرد باید قبل از ازدواج در مورد این ویژگی با همسر خود صحبت کند و میزان آن را به خوبی جویا شود چون نمی توان بعد از ازدواج این ویژگی را تغییر داد و تغییر دادن آن دشوار خواهد بود.

باید قبل از ازدواج و در جلسات خواستگاری انتظارات خود را به خوبی بیان کنید و پاسخ هایی که فرد می دهد را باید به خوبی تجزیه و تحلیل کنید تا بتوانید انتخاب درستی در مورد ازدواج بگیرید.

مسئولیت پذیری از مواردی است که در زمان کودکی در فرد شکل می گیرد و این ویژگی به تربیت والدین بستگی دارد چون ازدواج یک تعهد و مسئولیت است و باید فرد این تعهد را به خوبی اجرا کند و آن را پیش ببرد.

قرار گرفتن در شرایط بحرانی و ناتوانی در حل کردن آن

افراد برای اینکه زندگی بهتری داشته باشند باید آموزش ها و مهارت های لازم را ببیند تا بتوانند در روزهای سخت مثل بیماری، ورشکستگی، از دست دادن عزیزان و …توانایی لازم را کسب کنند و به خوبی بتوانند از مشکلات گذر کنند.

مهارت هایی که لازم است فرد ببیند تا در برابر مشکلات و ناتوانی ها مقاوم باشد و به خوبی از پس آن ها برآید عبارت اند از مهارت های نظیر خویشتن داری، مسئولیت پذیری و واقعیت پذیری و تعهدو … می باشد.

عادی شدن بعد از چندسال زندگی مشترک

برای اینکه زندگی فرد یکنواخت نشود باید آموزش های لازم به افراد داده شود تا بتوانند از عادی شدن زندگی خود پیشگیری کنند. این امر از خیانت در زندگی مشترک جلوگیری می کند.

اگر مهارت ها و اطلاعات افراد در این زمینه بیشتر باشد دید و نگاهش نسبت به مسائل مختلف تغییر می کند و می تواند در موقعیت های مختلف خود را وفق دهد و انعطاف پذیری و سازگاری خوبی در مواجه با مشکلات برای فرد به وجود می آید و چون انعطاف پذیری فرد افزایش می یابد زندگی برای فرد جذاب تر خواهد شد.

زندگی ابعاد بسیاری دارد و انسان برای اینکه به تکامل برسد باید زندگی را با جنبه های مختلف تجربه کند و تمام ابعاد وجودی آن را درک کند اما متاسفانه بسیاری از جنبه های زندگی نادیده گرفته می شود و باعث می شود فرد افسرده، بی حوصله و بی هدف شود.

افراد برای اینکه زندگی با هدفی داشته باشند و برای اینکه به زندگی خود ارزش دهند باید از انجام کارهای بی هدف و بی مورد صرف نظر کنند و برای رشد و پیشرفت زندگی خود تلاش کند.

منبع : ۷ دلیل که پای خیانت را به زندگی مشترک باز می کند

خیانت مردان در دوران بارداری

خیانت مردان در دوران بارداری

یکی از شیرین ترین دوره های زندگی برای هر زنی بارداری می باشد که زنان آن را تجربه می کنند، معمولا زنان در این دوران به فکر خرید لباس برای کودک و لباس حاملگی بوده و تمام ذهن شان متمرکز بر روی نوزاد می باشد.

اما زنانی هستند که در دوره بارداری خیانت همسرشان را تجربه کرده اند به همین دلیل دوران بارداری برای آن سخت وتلخ می شود.

بر اساس تحقیقات انجام شده ده درصد از مردان در دوران حاملگی به دلایل مختلف خیانت می کنند، یعنی از هر ۱۰نفر یک نفر خیانت می کند که این موضوع بسیار نگران کننده می باشد و بر روی سلامت جنین و مادر تاثیرات منفی می گذارد.

در این مقاله توضیحاتی در مورد این که چرا مردان در دوران بارداری خیانت می کنند، علت وقوع این خیانت و طرز مواجهه و جلوگیری از آن بیان شده است.

خیانت مردان در دوران بارداری و ارتباط بین زوجین

در بارداری تغییرات بسیاری بر روی زن و مرد به وجود می آید که برخی از آن ها شیرین و برخی تلخ می باشد و در این حالت فشار بسیاری بر روی روان فرد به وجود می آید.

در بعضی از مواقع بارداری باعث می شود تا رابطه بهتری بین زوجین به وجود آید و در برخی از مواقع فشار های ناشی از بارداری باعث می شود تا منجر به خیانت مردان در دوران بارداری شود.

خیانت فقط به معنی برقراری رابطه جنسی با فرد دیگر نمی باشد و در بعضی موارد ممکن است فرد از نظر عاطفی دچار کمبود شود و از نظر عاطفی به فرد دیگری ابراز علاقه و محبت کند و تعهد خود را زیر پا بگذارد.

در دوران پر فشار و تنش بارداری مردان به دلایل مختلفی به زنان خود خیانت می کنند و حتی مردانی که با خیانت مخالف هستند و به زندگی شان متعهد بوده اند نیز ممکن است در این دوره در دام خیانت بیفتند.

به همین دلیل شرایط در دوران بارداری سخت تر می شود و گاهی اوقات خطرات طولانی مدت و پایداری برای جنین و مادر به وجود می آید.

زمانی که مرد درگیر خیانت می شود ممکن است دیر به خانه بیاید، کمتر به همسرش توجه کند و برای نزدیکی به همسرش بهانه های مختلفی بیاورد.

در دوران بارداری ممکن است فرد دچار تغییراتی شود و یا به خاطر مشکلاتی که قبل از بارداری در بین زوجین وجود داشته است ارتباط بین آن ها کمرنگ تر شود این امر می تواند منجر به خیانت در دوران حاملگی شود و باعث می شود فرصتی به وجود آید که مرد به زن خیانت کند.

دلایل خیانت مردان در دوران بارداری 

همان طورکه بیان شده است دوران بارداری بسیار پر تنش و پرفشار می باشد و زوجین در آن دوران، استرس و اضطراب بسیاری را تجربه می کنند.

در بعضی از مواقع این فشار باعث می شود تا خیانت مردان در دوران بارداری صورت گیرد و زندگی زناشویی و دوران بارداری زنان با خطراتی رو به رو شود.

در این مقاله برخی از دلایلی که باعث می شود مردان در دوران بارداری خیانت کنند را مورد بررسی قرار می دهیم.

  1. علاقه کمتر زنان به رابطه جنسی

زنان در دوران بارداری ممکن است به دلایل مختلفی مانند فشار، نگرانی بابت سلامتی فرزند ، هورمون ها و نگرانی از آسیب رابطه جنسی به جنین رغبتی به رابطه جنسی نداشته باشند و تمایل خود را از رابطه جنسی از دست بدهند در این صورت بر روی مرد فشار جنسی و ذهنی بسیاری وارد می شود و ممکن است باعث خیانت در دوران بارداری شوند.

  1. احساس عدم جذابیت زن

در دوران بارداری زنان از نظر جسمی تغییراتی در شکل اندام و فرم بدن آن ها به وجود می آید و به همین دلیل زنان احساس عدم جذابیت کرده و اعتماد به نفس آن ها کاهش می یابد. به همین دلیل از برقرار کردن رابطه جنسی با مرد شان دوری می کنند و مردان به خاطر کاهش رابطه جنسی ممکن است خیانت کنند و در زندگی زناشویی آن ها مشکلاتی ایجاد شود.

اما زنان باید بدانند که مردان در دوران بارداری بیشتر جذب بدن زن شان می شوند و اندام زن باردار برای آن ها جذاب تر از اندام گذشته اش می باشد.

  1. استرس و فشار روانی مرد

بارداری برای هر یک از زوجین تغییر بزرگی در زندگی ایجاد می کند زیرا باعث می شود مسئولیت آن ها در زندگی افزایش یابد و استرس و فشار زیادی بر زوجین وارد شود، به همین دلیل مردان برای آن که استرس خود را کاهش دهند، از محیط بارداری دور شده و دست به خیانت می زنند.

  1. حسادت مرد

در طول دوران حاملگی، اطرافیان، خانواده و دوستان به زن توجه بیشتری دارند و بر روی او تمرکز می کنند، این رفتار باعث می شود تا حسادت مرد بر انگیخته شود و احساس کمبود توجه و محبت کند، در این صورت برای جبران کمبود توجه دست به خیانت می زند.

  1. مشکلات زناشویی درگذشته

گاهی زوجین قبل از بارداری مشکلاتی داشته اند. این امر در زمان بارداری فشارها و مشکلات آن ها بیشتر می کند و به همین دلیل مرد برای فرار از مشکلات دست به خیانت می زند.

  1. ترس از آسیب جنین

گاهی مردان می ترسند که اگر با همسرشان رابطه جنسی در دوران بارداری برقرار کنند ممکن است به فرزندشان آسیب برسانند و به همین دلیل رغبتی برای انجام رابطه با همسرشان را ندارند و ممکن است به سراغ خیانت بروند.

این در حالی است که اگر رابطه جنسی به درستی انجام شود در حین بارداری به کودک آسیبی وارد نمی شود. تنها کافی است که اطلاعات کافی در مورد این موضوع را به دست بیاورید.

عوامل دیگری مانند عصبانیت در بارداری ، تغییرات هورمونی و غیره در زنان منجر به خیانت در این دوره می شود.

با خیانت مردان دردوره بارداری چه کنیم؟

در صورتی که زن متوجه شود در دوران بارداری مردش به او خیانت می کند برای کاهش فشار وارد شده و جلوگیری از آسیب به جنین باید راهکار هایی را در نظر بگیرد و آن موضوع را برای خود حل کند.

برخی از زنان برای کاهش فشار و تنش خود، خود ارضایی در بارداری انجام می دهند که اشتباه است. در این جا برخی از این راهکار ها را مورد بررسی قرار می دهیم.

  • صحبت با اطرافیان نزدیک

در صورتی که به تازگی متوجه خیانت مرد در دوران بارداری شده اید می توانید به یک فرد مورد اعتماد و نزدیک در مورد این مسئله صحبت کنید تا فشار روانی شما کاهش یابد.

حتما مطمئن باشید که فردی که انتخاب می کنید مطمئن است البته به طور کلی توصیه می شود که با مشاور صحبت کنید.

  • صحبت با همسر

زن هنگامی که متوجه خیانت مرد در دوران بارداری شد باید آرامش خود را حفظ کند و در مورد موضوع با همسرش صحبت کند و صحبت های او را به خوبی بشنود.

در بعضی مواقع بین زوجین سو تفاهم پیش می آید و اوضاع آن طورکه زن فکر می کند، نمی باشد.

  • مراجعه به روانشناس

برای این که فشار روانی ناشی از خیانت مرد در بارداری کاهش یابد و آسیبی به جنین در این دوران وارد نشود باید زن به مشاور و روانشناس مراجعه کند تا بتواند بهترین تصمیم درمورد خیانت بگیرد و به صورت منطقی آن را حل کند.

  • تمرین آرمیدگی

زن برای کاهش فشار و استرس دوران بارداری می تواند تمرین آرمیدگی و تنفس شمرده شمرده را انجام دهد تا بتواند آرامش خود را حفظ کند.

تمرین آرمیدگی یعنی زن باید در وضعیت راحت و آرامی باشد به صورتی که بر عضلات خود تمرکز کند، زنان باردار با ورزش یوگا می توانند فشار و تنش را کاهش دهند.

جلوگیری از خیانت مرد در بارداری

زن برای این که از خیانت مرد در دوران بارداری جلوگیری کند می تواند با همسرش حرف بزند و آمادگی لازم را به او بدهد.

مرد اگر شرایط زن را بداند می تواند او را درک کند و خیانتی صورت نمی گیرد مرد با دانستن مواردی مانند عصبانیت زن در بارداری، کاهش میل جنسی او و جا به جایی هورمون ها در حاملگی  می تواند بهتر با شرایط کنار بیاید.

زن باید در دوران بارداری به مرد توجه کرده و او را در دوران شیرین بارداری همراه خود بداند تا به خوبی این دوران را سپری کنند.

مردان باید در این دوران همسرشان را مورد حمایت قرار دهند و با او همدلی کنند تا در این مسیر تنها نباشد، همچنین برای زوجین باید سلامت جنین در اولویت باشد و در این مسیر زن و شوهر هم قدم باشند.

در دوران بارداری مشکلات زناشویی و خواسته های دو طرف نباید مشکلات و آسیب هایی به کودک وارد کند.

کلام آخر

دوران حاملگی بسیار حساس و شیرین می باشد و زوجین باید توجه و مراقبت بیشتری نسبت به این دوران داشته باشند تا در صورت بروز هر اتفاقی سلامت جنین در اولویت می باشد.

همچنین نیاز های همسر در این دوران بسیار مهم می باشد و باید به آن ها توجه شود تا در دوران بارداری خیانت صورت نگیرد و والدین بتوانند فضا را برای نوزاد تازه متولد شده آماده کنند.

منبع : خیانت مردان در دوران بارداری

خیانت والدین بر فرزندان چه تاثیری دارد؟

خیانت به معنای برقراری نوعی از رابطه ی عاطفی، جنسی و با فردی جز همسر است که به صورت مخفیانه انجام می گیرد .

آگاهی از آن می تواند طرف مقابل را دچار علایم جسمانی و روانی قابل توجهی از جمله بی قراری، خشم، ناراحتی، تپش قلب، مشکلات خواب، اضطراب، افسردگی و پوچی کند.

وقوع خیانت و آگاه شدن از آن نه تنها روابط زوجین را مخدوش می کند بلکه می تواند پایه های اساسی اعتماد و احسس امنیت در کودکان را نیز به شدت تخریب کند.

تاثیر خیانت والدین بر کودک

این مساله می تواند با توجه به سن فرزند تاثیرات متفاوتی را ایجاد کند.

به عنوان مثال فرزندان تا قبل از تجربه ی بلوغ، ممکن است به شدت در خود فرو رفته و یا پرخاشگر شوند.

بی اشتهایی، بدغذایی، افت تحصیلی، کج خلقی، ناخن جویدن، شب ادراری و کابوس های شبانه از جمله دیگر علایمی است که این کودکان از خود بروز می دهند.

ممکن است کودک علایمی از جمله بی اشتهایی عصبی و یا بیماری های روان تنی را نیز بروز دهد.

همچنین نوجوانان نیز در این شرایط واکنش های توام با پرخاشگری و مشکلات متعدد سازگاری را بروز می دهند و گیج و آشفته می شوند.

نواجوانان و ایجاد بحران های اخلاقی

می توان گفت مهم ترین مساله ی قابل طرح برای زندگی یک نوجوان، هویت یابی است.

نوجوانانی که از روابط خیانت آمیز والدین آگاه می شوند غالبا در زمینه ی شکل دادن به هویت مطلوب با مشکلات متعددی مواجه می شوند.

این گروه از نوجوانان روابط صمیمانه را سرشار از ناامنی و بی اعتمادی دانسته و بر اساس همین ادراک، پیش نویس روابط آینده ی خود را نیز ترسیم می کنند.

بر اساس مطالعات، این گروه از نوجوانان با احتمال بیشتری ممکن است دست به بزهکاری و رفتارهای پرخاشگرانه بزنند و بیشتر از سایر همسالان خود در معرض بحران های اخلاقی قرار دارند.

طوفان خشم فرزندان از طریق خیانت راه اندازی می شود.
آگاهی فرزندان از خیانت والدین می تواند منجر به تجربه ی بالاترین سطوح خشم در فرزندان شود.

تاثیر بر ویژگی های شخصیتی کودک

از نظر مشاورانه نباید تاثیر خیانت والدین بر کودک را نادیده گرفت.

در این شرایط ممکن است کودک یا نوجوان با توجه به ویژگی های شخصیتی خود و ساختار خانواده روش های متفاوتی را برای ابراز خشم انتخاب کند:

۱٫ در صورتی که جو خانواده بسته و والدمحور باشد، فرزندان با احتمال بیشتری خشم را به ودشان معطوف می کنند.

در این حالت نشانه هایی از جمله ساکت بودن، انزوا و در خود فرورفتگی، بدغذایی و بی اشتهایی عصبی بروز می کند که نشانه های خشم معطوف به خود است.

۲٫ در خانواده های فرزند سالار، ممکن است کودک بتواند عواطف خود را راحت تر بروز دهد.

در این شرایط والدین شاهد حملات خشم، پرخاشگری و انواع مشکلات رفتاری خواهند بود که نشانه ی نارضایتی فرزند از وضع موجود است و می تواند تبعات بین فردی زیادی را در محیط های مختلف به ویژه خانه و مدرسه به دنبال داشته باشد.

روش های کاهش آسیب فرزندان پس از وقوع خیانت

خیانت می تواند یکی از فاکتورهای مخربی باشد که تعادل سیستم خانواده را به هم می زند و از طریق آن کودکان شاهد دعوا، نزاع، تعارض، بی حرمتی، قهر و روابط سرد و خشک والدین می شوند.

در این شرایط لازم است تا از طریق اقدامات زیر، کنترل وضعیت را به دست بگیرید و بتوانید ضمن حل مساله ی خیانت، میزان آسیب های ناشی از آن بر فرزندان را به حداقل برسانید.

۱٫ از گفت و گو های متناقض در مورد مساله خودداری کنید.

گفت و گوهای متناقض والدین در مورد خیانت نتیجه ای جز گیج و سردرگم شدن فرزند ندارد.

در این شرایط کاملا ضروری است که به صورت مشترک با فرزندتان صحبت کنید و او را در جریان جزییات اتفاقات قرار ندهید.

فرزندتان باید بداند که مشکلات قابل گفت و گو و حل هستند و هر دوی شما با او صادق هستید.

۲٫ فرزندتان را سپر بلا قرار ندهید.

در شرایط خیانت ممکن است هر یک از والدین تصمیم بگیرد تا موقعیت را به نوعی تعریف کند که کمتر مقصر جلوه کند و از این طریق بتواند حمایت فرزندان را به سمت خود جلب کند.

این شیوه از رفتار می تواند به شدت مخرب باشد.
فرزندانی که در تعارضات خانوادگی نقش سپر بلا را ایفا می کنند با احتمال بالاتری در معرض بیماری های جسمی و روانی قرار می گیرند و سطح بسیار بالایی از اضطراب را تجربه خواهند کرد.

بهتر است دست از درد و دل کردن در حضور فرزندتان بردارید و به هیچ وجه در حضور او از همسرتان شکایت و بدگویی نکنید.

۳٫ به یک مشاور مراجعه کنید.

فراموش نکنید که فرزندتان در حکم قاضی و یا مشاور اختلافات شما نیست.

باتوجه به این واقعیت که وقوع خیانت از بار عاطفی و روانی بسیار زیادی برخوردار است، بهتر است به یک مشاور مراجعه کنید تا بتوانید با او صحبت کنید، احساس درک شدن و همدلی کسب کنید و برای رفع مشکل موجود راه حلی بیابید.

۴٫ از مشاوره کودک و نوجوان غافل نشوید.

حتی اگر فرزندتان از جزییات وقوع خیانت با خبر نباشد، از طریق مشاهده ی رفتارهای سرد و پرخاشگرانه در می یابد که خانواده در وضعیت نا بسامانی به سر می برد.

در این شرایط مراجعه به روانشناس کودک و نوجوان می تواند به بهبود وضعیت روانی فرزندتان کمک کند تا بتوانید از این بحران به خوبی عبور کنید.

از آنجا که کودکان و نوجوانان در بیان احساسات خود با محدویت های بیشتری مواجه اند، لازم است تا با استفاده از روش های غیر مستقیمی از جمله بازی درمانی، احساسات منفی آن ها بررسی و تعدیل شود.

۵٫ برای ادامه ی ارتباط تان تصمیم بگیرید.

قرار گرفتن در وضعیت خیانت شما را از این حق برخوردار می کند که به رابطه پایان بدهید.

شما می توانید از طریق گفت و گو با مشاور در مورد بهترین گزینه ی موجود تصمیم گیری کنید اما هرگز اجازه ندهید که ترکش های خیانت، روح و روان فرزندتان را نیز تحت تاثیر قرار دهد.

۶٫ روش های آرام سازی خود را یاد بگیرید.

با در نظر گرفتن خیانت به عنوان یک بحران، لازم است جعبه ی ابزار اورژانسی برای مقابله با این بحران تدارک ببینید.
یکی از این ابزرا ها می تواند تنفس عمیق به همراه آرام سازی عضلانی باشد.

در صورتی که تمرینات تنفس عمیق به همراه آرام سازی را به نحو موثر دنبال کنید می توانید تعارضات موجود را بهتر مدیریت کنید، در حضور فرزندتان دچار حملات خشم نشوید و واکنشی موثر تر نشان دهید.

در صورت لزوم بهتر است این تمرین را به فرزندتان نیز بیاموزید و به صورت همزمان، جلسات مشاوره برای اخذ بهترین تصمیم را دنبال کنید.

واقعیت آن است که شما با نوعی زلزله ی عاطفی مهیب مواجه شده اید که گذر از آن نیازمند امیدواری، صبر، تلاش، خودآگاهی، آرامش و دریافت کمک تخصصی است.

منبع : خیانت والدین بر فرزندان چه تاثیری دارد؟

11 نشانه دروغگویی همسر| آیا همسرتان خیانت می کند؟

شوهر دروغگو و پنهان کار، درمان دروغگویی شوهر. در این مقاله راه های تشخیص دروغگویی همسر و درمان آن ذکر شده است.

دروغ شنیدن از سوی کسی که در زندگی تان برای او ارزش قائل هستید، مثلاً همسرتان، می تواند دلخراش باشد. این به این دلیل است که به آن ها اعتماد داشته و این دروغگویی باعث می شود که ناگهان تمام اعتماد خود را از دست بدهید. با این حال، اگر مشکوک هستید که همسرتان به شما دروغ می گوید می توانید موارد زیر را بررسی کنید:
با این حال، فراموش نکنید که دلیل دروغ نیز مهم است. اگر همسرتان برای نجات شما از یک موقعیت خاص به شما دروغ می گوید نباید بیش از اندازه ناراحت شوید زیرا همسرتان به دلیل اهمیتی که به شما می دهد دروغ گفته است.
اما اگر فکر می‌کنید همسرتان همیشه دروغ می‌گوید باید برای تغییر شرایط فکری کنید زیرا زندگی مشترک بدون اعتماد نمی تواند ادامه پیدا کند.

چرا همسرم دروغ می گوید؟

وقتی متوجه می شوید که همسرتان با شما ناصادق بوده است، ممکن است تعجب کنید که چرا با شما صادق نیست. در ادامه دلایلی آمده است که می تواند باعث دروغگویی همسرتان شده باشد:

  • همسرتان ممکن است به شما دروغ بگوید زیرا قول داده کاری انجام دهد اما به آن قول عمل نکرده است.
  • او ممکن است قصد داشته باشد که برخی از عادات خود را تغییر دهد اما موفق به انجام این کار نشده است.
  • همسرتان ممکن است زودتر شما را ناامید کرده باشد و از اینکه اگر دوباره کاری اشتباه انجام دهد، از واکنش شما می ترسد.
  • آن ها ممکن است برای جلوگیری از درگیری به شما دروغ بگویند.
  • همسر شما ممکن است دروغ بگوید زیرا می ترسد شما را از دست بدهد یا از طرف شما طرد شود.
  • آن ها برای کنترل یک موقعیت خاص و تبدیل آن به نفع خود دروغ می گویند.
  • همسر شما برای پنهان کردن خیانت خود دروغ می گوید ( دروغ گفتن می تواند نشانه خیانت باشد)
  • آن ها دروغ می گویند تا خود را فردی با استعداد، خاص یا موفق نشان دهد.

12 نشانه شوهر دروغگو و پنهان کار

دروغ از بین برنده اعتماد است. دروغ گفتن در رابطه می تواند مسائل را پیچیده کرده و مشکلاتی را ایجاد کند که ممکن است نامتناسب باشد و پیامدهای جدی برای رابطه شما داشته باشد.

1. همسرتان غیرعادی صحبت می کند

شما حتما نحوه صحبت کردن همسرتان را می شناسید. بنابراین اگر همسرتان به طرز عجیبی صحبت کند متوجه خواهید شد. اگر همسرتان مانند همیشه صحبت نمی کند می توانید مشکوک باشید که همسرتان به شما دروغ می گوید.

چرا؟ زیرا افرادی که دروغ می گویند معمولا لحن صدا، زیر و بم و سرعت گفتار خود را تغییر می دهند تا دروغ خود را پنهان کنند. اگر متوجه شدید که همسرتان در موقعیت‌های خاص خیلی سریع‌تر از حد معمول صحبت می‌کند، می‌تواند به این دلیل باشد که تا حدودی دروغ می گوید یا چیزی را پنهان می کند.

2. حرکات چشم

آیا همسرتان هنگام صحبت در مورد موضوعات خاصی از تماس چشمی اجتناب می کند؟ اگر بله، پس این امکان وجود دارد که آن ها چیزی را از شما پنهان می کنند. حتی ممکن است وقتی شما سعی می کنید در مورد چیزی صحبت کنید که آن ها سعی در پنهان کردن آن دارند، مکرراً شروع به پلک زدن کنند.

اگر می‌خواهید بفهمید که همسرتان در مورد خیانت دروغ می‌گوید یا نه، به حالات چهره و رفتار او توجه کنید.

3. همسرتان بیش از حد بی قراری می کند| با همسر دروغگو چگونه رفتار کنیم نی نی سایت

بی قراری در واقع نشانه های تشدید اضطراب و عصبی است که افراد وقتی به کسی دروغ می گویند تجربه می کنند به طور مثال مضطرب می شوند، عرق می کنند و یا دست ها و پاهای خود را بیش از حد حرکت می دهند.

4. زبان بدن

وقتی همسرتان به شما دروغ می گوید ممکن است خود را از شما دور کند، از جایش بلند شود و در حین صحبت با شما احساس آشفتگی کند، حتی ممکن است عرق کند یا قرمز شود.

علائم زبان بدن همسر به هیچ وجه به بزرگی دروغ ربطی ندارد. اگر نمی‌توانید این احساس را که «شوهرم دروغ می‌گوید و چیزها را پنهان می‌کند» از خود دور کنید، بیشتر به تحلیل زبان بدن او بپردازید و ممکن است بتوانید تشخیص دهید که چه زمانی راست می‌گوید و چه زمانی نه.

5. همسرتان باعث می شود نسبت به افکارتان تردید داشته باشید

اگر همسرتان گفتگو و حقیقت را طوری تحریف کند که شروع به زیر سوال بردن خود و افکارتان کنید، به این معنی است که چیزی اشتباه است. اگر در پایان هر مکالمه شما سرزنش می شوید، وقت آن رسیده است که موضوع را بیشتر بررسی کنید تا بفهمید واقعاً چه خبر است.

6. همسرتان سعی می کند حواس شما را پرت کند

همسر دروغگو ممکن است سعی کند از موضوعات اجتناب کند یا بحث را تغییر دهد. آن ها ممکن است سعی کنند با مطرح کردن موضوعات دیگر و تغییر مسیر گفتگو، حواس شما را پرت کنند و اگر همسرتان نتواند این کار را انجام دهد، توجه را به شما جلب می‌کند تا در کانون توجه قرار نگیرید.

7. آن ها بیش از حد تدافعی می شوند

اگر متوجه شدید که همسرتان حتی برای ساده ترین چیزها هم توضیحات طولانی بی مورد می دهد، به احتمال زیاد به شما دروغ می گوید. آن ها عمیقاً در مورد جزئیات مسائل حرف زده و بیش از حد خود را توضیح می دهند.

9. احساس می کنید همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست

وقتی صحبت از احساسات درونی شد، اگر صدای کوچکی در سرتان می شنوید که می‌گوید ازدواج شما مملو از دروغ است، آن را نادیده نگیرید. به عنوان نزدیک ترین فرد به همسرتان، بلافاصله احساس خواهید کرد که به شما دروغ می گویند و چیزی اشتباه است البته احساسات همیشه درست نیستند بنابراین با احساسات خود تصمیم نگیرید و حتما نشانه ها را پیگیری کنید.

10.  داستان های همسرتان معنا ندارد

وقتی همسرتان به شما دروغ می گوید، ممکن است در داستان های او ناسازگاری وجود داشته باشد، یا اگر دوباره در مورد همان حادثه از آن ها سؤال شود، ممکن است جزئیات خاصی را حذف یا تغییر دهند. برای دستگیری همسر دروغگو خود، از او بخواهید که پس از گذشت مدتی، داستان خود را از یک رویداد خاص بازگو کند.

دروغگوها معمولاً در نهایت اشتباه می کنند و جزئیات جزئی را در داستان های خود تغییر می دهند. اگر متوجه چنین ناهماهنگی هایی شدید بهتراست از آن ها سوال بپرسید یا از آن ها بخواهید که حقیقت را بگویند.

درمان دروغگویی شوهر

برخورد با دروغگویی همسر دشوار می باشد، ممکن است احساس کنید که اعتماد شکسته شده است و دیگر نمی توانید همسرتان را باور کنید اما بهتراست که درست با این شرایط برخورد کنید برای این کار بهتر است از مشاور کمک بگیرید یا موارد زیر را مد نظر بگیرید:

  • سعی کنید بفهمید که چرا همسرتان به شما دروغ گفته است.
  • با همسرتان آرام و فهمیده صحبت کنید و به آن ها حمله نکنید.
  • همسرتان را مستقیماً سرزنش نکنید و قبل از شنیدن سخنان او از قضاوت بپرهیزید.
  • سوالات مشخص و مستقیم بپرسید به یاد داشته باشید که سوالات مستقیم پاسخ مستقیم می گیرند.
  • به او یادآوری کنید که دروغ چه عواقبی در زندگی مشترک به همراه دارد.

منبع : 11 نشانه دروغگویی همسر| آیا همسرتان خیانت می کند؟ 

خیانت زن شوهردار چیست❤️ راه قطعی درمان خیانت

خیانت زن شوهردار چیست؟ خیانت یکی از رایج‌ترین خیانت‌هایی است که مردم در مورد آن‌ها صحبت می‌کنند. اعتمادی که شکسته غیرقابل جبران می باشد اما بدین معنی نمی باشد که نباید برای رابطه خود تلاش کنید.

5 راه برای درمان خیانت زن شوهردار

در ادامه می‌خواهیم پنج کاری را که می‌توانید انجام دهید تا از خیانت نجات پیدا کنید، به شما ارائه دهیم:

1. به خودتان زمان بدهید

 بهبودی از خیانت یک روند دردناک است و زمان می برد. در این دوران احساس خشم و ناراحتی کاملاً طبیعی است اما به یاد داشته باشید که همه اینها بخشی از روند بهبودی است.

همسر مورد خیانت قرار گرفته ممکن است پس از اینکه متوجه شدند همسرشان رابطه نامشروع داشته است، وسوسه شوند که در یک اقدام انتقام جویانه انجام دهد، اما این به بهبود ازدواج کمک نمی کند. به طور معمول، شما فقط در نهایت از طریق واکنشی مانند این به یکدیگر صدمه می زنید و هیچ کمکی به روند بهبودی شما نمی کند. 

چندین ماه یا حتی سال طول می کشد تا به حالت نسبتاً عادی برگردید. 

2. آن را به عنوان یک زنگ بیداری بدانید

 از خود بپرسید آیا راهی وجود دارد که بتوانید این خیانت را به عنوان یک زنگ بیدارباش ببینید؟ راهی برای یادگیری و کشف چیزهایی در مورد خود و ازدواج تا بتوانید پیشرفت کنید. 

در ازدواج همیشه مواقعی پیش می آید که نیازهای عاطفی یک یا هر دو همسر برآورده نمی شود. این امر مخصوصاً زمانی صادق است که با یکدیگر مشکل ارتباطی داشته باشید. 

در این شرایط زوج درمانگر خوب بسیار کمک کننده است: در نهایت هر دوی شما مجبور خواهید بود تا حدودی مسئولیت مشکلات موجود در رابطه را که منجر به این رابطه شده است به عهده بگیرید، حتی اگر همسرتان تنها کسی باشد که خیانت کرده باشد.

3. به خود اجازه غصه خوردن بدهید

گذر از خیانت بسیار شبیه سوگ است. قبلاً در مورد برخی از آسیب های مربوط به خیانت صحبت کردیم. 

غم و اندوه فرآیندی است که نیاز به زمان دارد. نمی توان عجله کرد و نباید از کنار آن گذشت زیرا احتمالاً بعداً در ازدواج شما به صورت خشم ظاهر می شود.

4. برتری اخلاقی

به دست آوردن برترب می تواند بسیار وسوسه انگیز باشد: خیانت شما را به جای یک قربانی قرار می دهد. اما متأسفانه کمکی به بهبودی نمی کند. این باعث افزایش شرم همسر شما می شود و شما احساس می کنید که می توانید از این شرایط استفاده کنید.

در حالت ایده‌آل، کاری که می‌خواهید انجام دهید این است که به جای فکر کردن در مورد خیانت، از تجربیات خود استفاده کنید.

 5. روی چیزهای خوب تمرکز کنید

سرزنش و گناه در یک رابطه مخرب هستند. باید روندی وجود داشته باشد که به شما کمک کند تمام آسیب‌ها را بپذیرید و در نهایت او را ببخشید. در تمام این مدت، تمرکز بر نکات مثبت می تواند مفید باشد. این زمانی است که شما شروع به بهبودی می کنید تا خود را تقویت کنید. 

15 نشانه خیانت زنان| خیانت زن شوهردار چیست

تغییرات در ارتباطات

  • عدم توجه به حرف های شما.
  • تغییر موضوعات ناراحت کننده
  • اجتناب از پاسخ دادن به سوالات.
  • اتهام می زند.
  •  منفعلانه و پرخاشگرانه عمل می کند.

تغییرات نگرش

  • نشانه های عزت نفس پایین را نشان می دهد.
  • بیش تر از قبل انتقاد می کند.
  • همسر شما بیشتر دعوا می کند.
  • همسرتان در مورد طلاق حالت تدافعی می گیرد.

دروغ و اجتناب

عدم صداقت یک نشانه بسیار مشخص در خیانت می باشد:

  • احساس می کنید از یکدیگر دور شده اید.
  • همسرتان علاقه ندارد زمان خود را با شما بگذراند.
  • در اطراف شما مضطرب می باشد.
  • همسرتان به نظر خارج از کنترل می باشد.
  • همسرتان شما را به خیانت متهم می کند.

تغییرات در زندگی جنسی شما

  • در رابطه شما انرژی جنسی کمی وجود دارد.
  • به طور کلی رابطه جنسی ندارید.
  • متوجه می شوید که همسرتان از رابطه جنسی فرار می کند.

بی تفاوتی

بی تفاوتی همسرتان نسبت به چیزهایی که دوست داشته است ممکن است نشانه خیانت همسرتان باشد:

  • ممکن است تصور کنید که همسرتان از شما یا کار خود خسته شده باشد.
  • هیچ احساسی نسبت به شما یا فرزندان خود نشان نمی دهد.
  •  نسبت به رویدادهای خانوادگی مانند تولد و تعطیلات بی تفاوت می باشد و برای آن ها برنامه ریزی نمی کند.

8 رفتاری که اندازه خیانت آسیب زا است

در ادامه هشت رفتاری ذکر شده است که به اندازه خیانت می تواند آسیب زا باشد:

۱- خواسته ها و نیازهای خود را بالاتر از شرکای خود قرار دهید

در روابط شراکت و برابری حرف اول را می زند. هنگامی که شروع به فراموش نیازهای طرف مقابل کنید یا شروع به برتر قرار دادن نیازهای خود بر شریک زندگی خود کنید، به تدریج در رابطه خود افت خواهید کرد. 

بله، نیازهای شما نیز مهم است. اما توجه شما باید در مورد نیازهای شریک زندگی تان نیز باشد و اینکه هر دوی شما چگونه با هم کار می کنید تا خواسته ها و نیازهای یکدیگر را برآورده کنید. 

مراقب این موضوع باشید دوست داشتن کسی فقط گفتن کلمات نیست، بلکه نشان دادن آن از طریق اعمال است.

2. قدردانی کنید

وقتی برای مدت طولانی با یک نفر بوده اید. ممکن است از تلاش برای رمانتیک بودن، رقصیدن، گفتن «دوستت دارم» یا «لطفا و تشکر کردن» دست بردارید.

اگر شریک زندگی شما احساس کند که از او قدردانی نمی شود، ممکن است نگران شود. اگر به تمیز کردن خانه کمک نکرده، به بچه ها کمک نکنید، یا کمک های شریک زندگی خود را به رسمیت نشناسید و قدردان آن نباشید، در نهایت به نقطه ای خواهید رسید که یک هم اتاقی داشته باشید، نه یک شریک زندگی دوست داشتنی.

این یک خیانت است که به مرور زمان سرعت می گیرد و کم کم این اتفاق می افتد. بنابراین هر روز وقت بگذارید و به یاد بیاورید که چرا شریک زندگی خود را دوست دارید، به همسرتان کمک کنید و به او گوش دهید. 

3. از شریک زندگی خود دفاع کنید

شما و شریکتان باید یک تیم باشید. وقتی کسی همسر شما را مسخره یا تحقیر می کند، باید از او دفاع کنید. فرقی نمی کند دوستت باشد، همکار یا مادرت. وقتی با شریک زندگی تان ازدواج کردید، آن شخص به صمیمی ترین خانواده شما تبدیل می شود. 

اگر مادرتان نام همسرتان را بد صدا می‌زند یا فکر می‌کند که آن ها «به اندازه کافی برای شما خوب نیستند»، این مسئولیت شماست که از شریک زندگی خود دفاع کنید. شما اجازه نمی‌دهید کسی در مورد فرزندانتان حرف زشتی بزند، پس چرا این اجازه را می دهید با همسرتان بد حرف بزند؟

با اجازه دادن به مردم برای صحبت علیه شریک زندگی شما یا بد صحبت کردن در جنایت شریک می شوید و این چیزی است که به مرور زمان رابطه را از هم می پاشد.

4. دروغ گفتن به شریک زندگی خود

دروغ گفتن به یک نفر، به ویژه یکی از نزدیکان ما، یکی از اساسی ترین موارد نقض حقوق بشر یک فرد است. دردناک ترین جنبه خیانت اغلب این واقعیت است که کسی چیزی بسیار مهم را از شریک زندگی خود پنهان می کند.

گرفتار شدن در دروغ، اعتماد شریک زندگی تان را از بین می برد، و اگر دروغ می گویید و چیزهایی را از نزدیک ترین فرد به خود پنهان می کنید، در وهله اول چرا در آن رابطه هستید؟

یک رابطه ایده آل بر پایه اعتماد، صراحت، احترام متقابل و آزادی شخصی بنا شده است. اما آزادی واقعی با انتخاب به دست می آید، نه فقط در مورد اینکه با چه کسی هستیم بلکه چگونه با آن شخص رفتار خواهیم کرد.

5- بی توجهی نسبت به همسر

بی توجهی و حواس پرتی می تواند منجر به فاصله گرفتن عاطفی شده و شکافی بین شرکا ایجاد کند.

وقتی از نظر فیزیکی در یک اتاق هستید، اما دیگر با شریک زندگی خود ارتباط برقرار نمی کنید، بین خود فاصله می گذارید که می تواند منجر به پایان رابطه شود. در این حالت با شریک زندگی خود در مورد چیزهای کوچک حالت تدافعی پیدا کنید، وقتی با دوستان و همکاران خود زمان زیادی را بگذرانید و از همسر خود غافل شوید رابطه عاشقانه خود را از دست می دهید.

6. تحت فشار قرار دادن شریک زندگی برای تغییر

شما نمی توانید کاری کنید که کسی تغییر کند. شریک من اگر فقط بهتر گوش کند / بیشتر تمیز کند / دیدگاه های سیاسی متفاوتی داشته باشد عالی خواهد بود!

 این یک حقیقت ساده از زندگی است که فقط می توانید خودتان را تغییر دهید. تلاش برای وادار کردن کسی به تغییر برخلاف میلش، حتی چیزهای جزئی، می تواند پایان یک رابطه باشد.

منبع : خیانت زن شوهردار چیست❤️ راه قطعی درمان خیانت 

افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

در این مقاله قصد داریم رابطه افسردگی را نسبت به خیانت همسر بسنجیم. در این مورد علائم دیگری مانند اختلالات استرسی که ممکن است همراه افسردگی باشند را نادیده می گیریم. در این مقاله قصد داریم ۳ مورد را توضیح دهیم و راجع به آنها نتیجه گیری کنیم.

سعی داریم بر تحقیقاتی که درباره ارتباط افسردگی و خیانت زوجین است مروری داشته باشیم و درباره تاثیر درمان افسردگی بررسی و تحلیل داشته باشیم.

زوج درمانگران در مواجهه با خیانت، باید انتظار برخورد با زوجینی که یک نفر یا هر دوی آنها احساس افسردگی و خیانت به رابطه زناشویی دارند را داشته باشند.

تحقیقات به طور واضح رابطه خیانت و افسردگی را تایید می کنند در این مقاله ابتدا مروری بر تحقیقات حوزه افسردگی و خیانت زناشویی خواهیم داشت پس از آن به ارتباط این دو خواهیم پرداخت. سپس تاثیر درمان زوجین را بررسی می کنیم و در نهایت چالش های پیش رو برای محققین هنگامی که هر دو مشکل اتفاق می افتد بررسی می کنیم

افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

زوج درمانگر ها می توانند انتظار برخورد با زوجینی که یک نفر یا هر دوی آنها مبتلا به افسردگی هستند و در رابطه زناشویی خود خیانت کرده اند را داشته باشند.

در مورد شیوع خیانت آمار ها متغیر است. ۲۵ درصد یا کمتر میزانی است که توسط تخمین جهانی اعلام شده که بیشتر آن متشکل از مردان است. گاتمن درباره ی زوج درمانی  می گوید ۲۵ درصد مشکلات حاضر به خیانت به همسر مرتبط است.

ویکس گامبسیا و جنکین ادعا می کنند که بیشتر زوجینی که تحت درمان افسردگی هستند حالاتی از خیانت به همسر را یا در گذشته بروز داده اند یا در زمان حال بروز می دهند.

متاسفانه مقوله خیانت به همسر و مشکلات این چنینی به مشکل بزرگی از سمت مراجع کنندگان تبدیل شده.

در این مورد شواهدی وجود دارد که خیانت زناشویی را با افسردگی ارتباط می دهد. این حالت در بعضی از مراجعین به عنوان حالت پیش گویی کننده خیانت به همسر( مرحله قبل از خیانت به همسر) بروز پیدا می کند .

در بعضی دیگر مثل پاسخی در برابر خیانت صورت گرفته به همسر ( مرحله بعد از خیانت کردن به همسر ) و در بعضی دیگر به عنوان یک انگیزه و نیروی محرک برای به حرکت در آوردن افسردگی زمینه ای که فرد قبلا به آن مبتلا بوده است.

این قضیه موجب می شود دومین درمان زوجین که پیش زمینه خیانت به همسر را دارند احتمال وجود افسردگی بسیار زیاد باشد.

مروری بر یک پژوهش که بر روی زوجین درباره افسردگی و ارتباط آن با خیانت به همسر انجام گرفته.

این تحقیق وجود یک رابطه بین افسردگی و خیانت به همسر را نمایان می کند. نتیجه گیری اول آن مربوط به ۳۸ درصد از زنانی است که نسبت به خیانت همسر خود مطلع شدند و در عوض ۱ ماه به افسردگی مبتلا شدند.

جالب است بدانید آنها قبلا سابقه افسردگی نداشته اند. برای خانم هایی که قبلا به افسردگی مبتلا بوده اند آمار بسیار بالاتر و وحشتناک تر است.

این آمار ها نشان می دهد ۷۲ درصد آن ها افسردگی پنهان داشته اند که با متوجه شدن مقوله خیانت دوباره فعال شده. آمار مربوطه نحوه رابطه بین خیانت همسر و افسردگی را نشان می دهد.

الگوی ملی مرتبط با افسردگی

در تحلیلی که توسط اولفسون ـ مارکوس ـ دروس و همکاران انجام گرفته الگوهای ملی قید شده. آنها اطلاعاتی که از تیم تحقیقاتی پزشکی ملی در سال ۱۹۸۷ و هیئت تحقیقات پزشکی ملی در سال ۱۹۹۷ جمع کرده بودند استفاده کردند.

آنها در دو بازه زمانی متفاوت الگوهای درمانی استفاده شده در کشورها را در گروه های مختلف بیماران سرپایی بیمارستانی تحلیل و بررسی کردند. در آزمایش بالینی مدل سال ۱۹۸۷ تعداد ۱۵۵۹۰ نفر خانم خانه دار بودند و در مدل سال ۱۹۹۷ تعداد ۱۴۱۴۷ نفر خانم خانه دار حاضر بودند.

نکته ی بسیار مهمی که در این بررسی مشهود بود این بود که درمان افسردگی از ۰٫۷۳افراد در گروه ۱۰۰ نفره در سال ۱۹۸۷ به ۲٫۳۳ در ۱۰۰ نفر مورخ سال ۱۹۹۷ بیشتر شده بود. در واقع می توان گفت بیشترین افزایش سطح درمانی از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۷ مربوط به بانوان جدا شده و طلاق گرفته بود. این گروه افراد نسبت به افراد متاهل برای دریافت درمان افسردگی دوبرابر شانس داشتند.

دارودرمانی برای افسردگی از ۴۴٫۶ درصد در سال ۱۹۸۷ به ۷۹٫۴ درصد در سال ۱۹۹۷ ارتقا یافت. طبق تحقیقات (دروس ـ اولفسون ـ مارکوس  و همکاران) داروهای ضد افسردگی متداول ترین داروهای تجویز شده در تحقیقات بعدی بود و علت آن نیز افزایش وجود دسته خانواده دارویی ssri بود که از تاریخ ۱۹۸۷ تولید شد.

در سال ۱۹۹۷ این دسته دارویی به ۵۸٫۳ درصد افرادی که در آن زمان تحت درمان افسردگی قرار داشتند تجویز شود. پس از آن درصد افرادی که برای درمان افسردگی به روان درمانی احتیاج  داشتند از ۷۱٫۱ درصد به ۶۰٫۲ درصد کاهش پیدا کرد.

مارکوس ـ اولفوسون ـ دروس و همکاران این سوال را مطرح کردند که آیا پزشکان با تجویز داروهای ضد افسردگی در کاهش بروز علائم افسردگی موفق بوده اند یا خیر؟

شرکت های داروسازی در این زمینه رقابت تنگاتنگی داشته که عموم مردم و پزشکان را هدف خود قرار دادند.

در سال ۱۹۸۷ دولت طرحی با هدف شناسایی و درمان افسردگی عموم تصویب کرد. تغییر در مراقبت های بهداشتی بر روند درمان افسردگی نیز موثر بود که طی آن مسئولین خدمات بهداشتی، دارودرمانی توسط پزشکان را بر دیگر روش ها ارجح دانستند.

علاوه بر الگوهای ملی برای درمان افسردگی عده ای الگوهای جهانی وجود دارد که آگاهی انسان را ضمانت می کند. طی مطالعاتی که توسط لوپز و موری در مورخ ۱۹۹۶ انجام شد از ۲۰ کشور جهان و بالغ بر ۱۰۰ دانشمند برای جمع آوری داده های اولیه ۱۳٫۸ میلیون مرگ از ۵۰٫۵ مرگ و میر کلی جهان در سال ۱۹۹۰ استفاده شد.

هدف ابتدایی ایت تحقیق ارتقا دستیابی یه تخمین ۱۰۰۷ دلیل اصلی مرگ و میر بود.

برای مقایسه کردن فاکتورهای خطر و شرایط مختلف ابزار ترکیبی مقیاس مشکلات پزشکی به اسم دالی طراحی شد( موری و لوپزـ ۱۹۹۶) نکته مهم در این تحقیق افسردگی تک قطبی ماژور دومین عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان خواهد بود.

هنگامی که زوجین با مشکلات زناشویی ناراحت کننده ای چون خیانت به همسر یا مشکلات مباحث جنسی به روان درمانگر مراجعه می کنند روان درمانگر باید علائم احتمالی افسردگی را سریعا بررسی کند.

تیم دی ـ ای ـ ام ـ آی ـ وی ـ تی ـ آر در سال ۲۰۰۰ معیارهای درمانی برای مشکلات افسردگی از نوع ماژور را خلاصه بندی کردند. پنج مورد از نه گزینه زیر حتما باید در بیمار وجود داشته باشد که یکی از این ها خلق کسل و افسرده و از دست دادن انگیزه و اشتیاق در فعالیت هایی است که قبلا برای فرد هیجان آور بوده است.

۱) احساس کسالت و بی حالی در اکثر ساعات روز

۲) کاهش علاقه و هیجان نسبت بر کارهایی که قبلا برای فرد مهیج بوده

۳) کاهش یا افزایش وزن شدید که مربوط به رژیم غذایی نبوده باشد

۴) احساس بی خوابی یا تمایل بسیار زیاد به خواب در تمام روز

۵) آشفتگی و خستگی ذهنی ـ عدم تمرکز ذهنی

۶) احساس دائمی خستگی ـ از پا افتادگی و رمق نداشتن

۷) احساس بی ارزش بودن ـ بی کفایت بودن و احساس گناه

۸) عدم تمرکز و تصمیم گیری در موضوعات ساده

۹) تفکر کردن دائمی درباره مرگ و یا تصمیم به خود کشی و آسیب رساندن بهخود

اگر این علائم به همراه یک غم بزرگ یا یک عزاداری باشد اختلال افسردگی ماژور محسوب نمی شود. توجه به غم و عزاداری سوگ می تواند در برابر سایر مشکلات بزرگی که ممکن است فرد متحمل شود کمی کنایه آمیز است.

وقتی فرد یا زنی مورد خیانت قرار می گیرد احساس اندوه خود را طوری توصیف می کند که اگر فرد فوت می کرد برایش راحت تر و قابل تحمل تر بود. بعضی از علائم افسردگی مانند

۱) احساس بدبختی

۲) بی رمقی و خستگی مفرط

۳) لذت نبردن از تفریحات مهیج

۴) احساس پریشان حالی در نتیجه کاهش سطح رضایت از روابط زناشویی ایجاد می شوند.

(ویسمن ۲۰۰۱) با توجه به این که یکی از تاثیرات خاص داروهای ضد افسردگی کاهش میل جنسی است. این مسئله می تواند مشکلاتی نا خواسته در رابطه ایجاد کند.

عوامل استرس زای نسبی پیش گویی کننده افسردگی

اکثر تحقیقاتی که بر موضوع خیانت به همسر به افسردگی تمرکز دارد به رابطه ی میان افراد متاهل هتروسکشوال اشاره می کند. طبق آمار در این روابط حس بی ارزشی فرد می تواند به ابتلای او به اختلال افسردگی حاد منجر شود.

(کانو و اولیری ـ ۲۰۰۰، گلاس و رایت ـ ۱۹۹۷) مثلا برای یک زن فهمیدن رابطه خیانت آمیز شوهرش، تهدید او به طلاق، آزار و خشونت های جسمی از مواردی هستند که فرد را مستعد ابتلا به افسردگی کلینیکال می کنند.

(اولیری ـ ۲۰۰۵) اولیری و کانو در سال ۲۰۰۰ دو گروه را مقایسه کردند. زندگی در گروه اول وقایع شرم آور و تحقیر آمیز رخ داده بود و در گروه دوم اختلاف و دعواهای زناشویی بدون وقایع شرم آمیز مثل خیانت جنسی رخ داده بود.

آنها تحقیقات را از چند بعد مانند تاریخچه خانوادگی افسردگی، سابقه خانوادگی فرد و غیره مورد مطالعه قرار دادند. نتایج به این صورت بودند که زنانی که در زندگی زناشویی شاهد وقایع تحقیر آمیز بودند علائم افسردگی شدیدتری به نسبت گروه مقابل از خود بروز دادند.

در واقع سه چهارم افرادی که در زندگی با وقایع شرم آور مواجه شده بودند مبتلا به افسردگی بالینی شدند. یکی از توضیحات برای میزان بالای افسردگی در این افراد این بود که برخی زنان تمایل دارند وقایع شرم آمیزی که برایشان رخ داده را درونی کنند و در واقع در خود بریزند.

این زنان خود را مقصر می دانند و دائما خود را سرزنش می کنند. با این کار فقط خود را بیشتر مستعد افسردگی می کنند. (اسپرینگ ـ ۱۹۹۶)

عقاید دوران تاهل افراد می تواند به سلامت روانی او در زندگی مشترک کمک زیادی کند ( سیمون و مارکوسن ـ ۱۹۹۹)

سیمون و مارکوسن به مسائلی مانند سلامت روانی و تصورات شخصی هر کس درباره ی باورهایش از میزان اهمیت و نقش ازدواج بر سلامتی فرد هنگام حوادث ناگهانی مانند طلاق پرداختند.

آنها به این نتیجه رسیدند که افرادی که در ازدواج به تعهد خود پایبند هستند کمتر مستعد افسرده شدن هستند سپس نتیجه گرفتند که وقتی فکر و عمل فرد با هم همخوانی و ارتباط داشته باشد فرد از سلامت روانی بیشتری برخوردار است.

(کریستین هرمن ـ اولیری ـ آوری لیف ـ ۲۰۰۱) لیست وسیعی از اعمال استرس آور زندگی که با آغاز افسردگی در ارتباط است را گرد آوری کردند.

چیزی که برای این گروه یک معما بود این بود که آیا دغدغه های شدید و مسائل و اختلافات متاهلی می تواند برای زنانی که قبلا سابقه افسردگی نداشتند زمینه ساز ابتلا به افسردگی باشد یا خیر. سپس ۵۰ زن بین سنین ۱۸ تا ۴۴ سال در آزمایش خود بررسی کردند.

نتیجه این طور نشان می داد که ۳۸ درصد شرکت کننده ها با شرایط افسردگی مواجه هستند. از بین ۱۱ نفری که جدایی همسر را عاملی استرس زا بیان کرده بودند ۶۳ درصدشان شرایط ابتلا به افسردگی را داشتند.

این مطالعه برای ۳۸ درصدی قابل اهمیت است که بلافاصله کمی از یک واقعه منفی از ازدواجشان به افسردگی مبتلا می شوند در صورتی که قبل از آن سابقه ابتلا به افسردگی را نداشتند.

رابطه ای که بین خیانت به همسر ـ سلامت روانی و طلاق است به شدت پیچیده است طبق تحقیقات روابط خارج زناشویی ( خیانت) عامل ۲۷ ـ ۲۰ درصد از طلاق ها می باشد.

( گاتمن ـ ۱۹۹۹) هورویتز و سوئینی در سال ۲۰۰۱ چنین مطالعه ای آماده کردند تا پیوند میان خیانت زناشویی ـ همسری که مورد خیانت قرار گرفته و شروع فرآیند طلاق و سلامت روانی پس از آن را ارزیابی کند.

آن ها اطلاعات خام خود را از آنالیزگر ملی تحلیل مسائل خانواده گرفتند و شروع به بررسی کردند. در سال های ۱۹۸۸ـ۱۹۸۷ تعداد ۱۳۰۰۷شرکت کننده و در بین سالهای ۱۹۹۲ـ۱۹۹۴تعداد ۱۰۰۰۵ شرکت کننده در این تحقیق حضور داشتند.

هوروتیز و سوئینی در سال ۲۰۰۱ برای اینکه بفهمد کدامیک از زوجین آغازگر طلاق باشد. در موردی که خود فرد یا همسرش خیانت زناشویی افشا شده داشته شروع به تحقیق کردند نتایج تحقیقات آن ها به این صورت بود که سلامت روان آن فردی که در رابطه به همسر خود خیانت کرده بالاتر است.

اگر خود او ابتدای کار پیشنهاد دهنده طلاق باشد نه همسر خیانت کارش این طور به نظر می رسد که کنترل و احاطه داشتن بر زندگی کسی فواید هم دارد.

طی تحقیقات مشخص شد که آن زنانی که به علت خیانت های همسرشان از او طلاق گرفته اند. به نسبت مردان بیشتر در ریسک افسردگی هستند. معمولا این بانوان در دو سال  اول بعد از طلاق بیشتر مستعد افسردگی هستند.

سوئینی و هروتیز معتقد بود که اگر یک مرد مردد باشد که مورد خیانت همسرش قرار گرفته یا نه بیشتر در معرض افسردگی قرار می گیرد نسبت به مواقعی که از این مورد مطمئن باشد. مردان همواره از احساس تشویش خاطر خیانت همسر خود در هراس هستند.

این تحقیقات همچنین نشان می داد مردان اگر خودشان شروع کننده جدایی باشند در مقایسه با زنان بیشتر در برابر افسردگی حساسیت نشان می دهند. اگر صاحب فرزندی باشند به افسردگی دامن خواهند زد

هروتیز و سوئینی این چنین محاسبه کردند که امکان دارد علت این افسردگی کاهش تعداد دفعات ملاقات فرزندان پس از جدایی باشد. عوامل ثانویه یاری کننده به کاهش سلامت روان پس از هم فروپاشی زندگی زناشویی یک زوج به شرح زیر است:

درآمد کم خانواده

حضور بچه ها در خانه

کاهش حکایت اجتماعی و غیره

ممکن است همه ی این عوامل انتقالی زندگی نقش چشم گیری داشته باشد و تنش زیادی در زندگی فرد ایجاد کند.

تحقیقاتی برای حمایت از زوج درمانی در موارد خیانت به همسر

تحقیقات تجربی در این زمینه محدود است

(بلو و هارتنت ۲۰۰۵) خیانت تنها مشکل زناشویی نیست که زوجین برای درمان آن به روان درمانگر مراجعه می کنند.

نحوه ی درمان از این لحاظ حائز اهمیت است که بر نتیجه ی درمان تاثیرگذار است. (آتکینزـ الدریج ـ بوکام ـ کریستنسن ۲۰۰۵)

پژوهشی که آتکینز و همکاران در ۲۰۰۵ انجام دادند از معدود پژوهش های تجربی است که برای ارزیابی کار آمد بودن زوج درمانی در کسانی که مورد خیانت زناشویی قرار گرفته اند انجام شده است.

فرضیه اولیه ای است که برای تحقیق در نظر گرفته شده بود این بود که زوجینی که مورد خیانت زناشویی قرار گرفته اند در ابتدای درمان بیشتر اضطراب و نسبت به زوجینی که این مشکل را ندارند روند درمان آهسته تری خواهند داست.

در این مطالعه ۱۳۴ زوج با مشکل این چنینی بررسی شدند که به صورت تصادفی در دو دسته زوج درمانی به روش درمان سنتی و گروه درمان جمعی قرار گرفتند.

۱۹ تا از زوجین جزو مواردی بودند که روان درمانگر خیانت به همسر را درباره آنها مشخص کرده بود. این زوجین قبل از شروع جلسات کار درمانی در هفته سیزدهم روند درمان در هفته بیست و ششم درمان و همچنین در جلسه ی آخر درمان تحت بررسی قرار گرفتند.

روان درمانگر اطلاعات آنها را در پرسشنامه خیانت به همسر وارد کرد. (آتکینز و همکاران ـ ۲۰۰۵ صفحه ۱۴۵) یک مورد از آنها به خیانت به احساسات همسر محدود می شد و با ۱۸۰ مورد دیگر برخوردهای فیزیکی صورت گرفته بود.

دو سوم از زوجین برخورد سنتی دریافت کردند و بقیه آنها درمان گروهی دریافت کردند. نکته قابل توجه این بود که زوجینی که مورد خیانت به همسر را داشتند در پیش آزمون روند درمان سطح اضطراب و استرس بیشتری به نسبت بقیه زوجین داشتند.

تحقیقات نشان می دهد زوج درمانی بسیار کمک کننده است و زوجینی که تحت خیانت قرار گرفته بودند در آزمون تنش و اضطراب زیادی از خود بروز داده بودند که به مرور در درمان بهبود یافتند و در آخر کار قابل شناسایی نبودند و در واقع مانند افراد دارای سلامت روان شده بودند.

استثنای این مسئله زوجی بودند که در تمام طول درمان خیانت خود را از همسرشان مخفی کرده بودند. این تحقیقات نشان می دهد زوج درمانی یک روش مهم برای درمان مستقیم اضطراب ها (بعلاوه علائم افسردگی) است که به دنبال آسیب هایی که زوجین در رابطه به هم وارد می کنند به وجود می آید.

جوریلز ـ بیچ و اولیری در سال ۱۹۸۵ تحقیقی انجام دادند تا نتیجه روابط جنسی خارج از چارچوب در زوجینی که تحت درمان قرار داشتند بپردازند. کار آزمایی بالینی آنها حاکی از آن بود که افرادی که روابط خارج از چارچوب داشتند شامل دو دسته بودند:

۱) یا یکی از زوجین هیچ تمایلی به همکاری و ترمیم رابطه وجود ندارد

۲) هر دو یا یکی از این دو علائمی از افسردگی از خود نشان می دهند.

اگر هر کدام از این دو باشد پایه های زوج درمانی تخریب می شود.

طبق یافته هایی که از خودشان به دست آوردیم فردی که روابط زناشویی خارج چارچوب برقرار کرده بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی است.

شوهرانی که به همسر خود خیانت کردند ۸۹ درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا شدند که این قضیه قیاس و تضاد ۴۶ درصدی در مقایسه با بقیه مردان بود.

زنانی که به همسر خود خیانت کرده بودند ۸۲ درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا بودند که در این امر قیاس و تضاد ۴۸ درصدی در مقایسه با سایر زنان داشت.

با اینکه مردانی که روابط خارج چارچوب داشتند در مقایسه با مردان دیگر سطح افسردگی بالاتری داشتند اما لزوما معیارها و علائم افسردگی را نداشتند. با این وجود وقتی زنان روابط خارج چارچوب داشتند ۹۱ درصد آن خانواده ها در مقایسه با نرخ ۴۲ درصدی  دیگر افسرده بودند.

گزینه های درمانی

زوج درمانی یک روش متداول و تاثیرگذار برای درمان افسردگی است. درمان فرد به صورت تک نفره فقط علائم را کاهش می دهد و هم روابط زوجین را بهتر می کند.

(ویلیامزـ پاترسون ـ گراف گراندز ـ چاما ـ ۱۹۹۸) اگرچه در این مورد هنوز مشکلاتی وجود دارد اما برنامه درمانی برای افسردگی و خیانت زناشویی توسط زوج درمانگر ها دقیق و حساب شده است.

درمانگر ها باید با تغییرات آشنا باشند و بدانند که هر زوج ممکن است شیوه درمان خاصی را بطلبد ( بوکام ـ ابستین و لا تایلاده ۲۰۰۲) برای زوجینی که با خیانت زناشویی و افسردگی مراجعه می کنند گزینه های مختلفی وجود دارد که بعدها خواهیم گفت.

وقتی بیچ ۲۰۰۳ ـ کونگ ۲۰۰۰ ـ و میر ۲۰۰۲ همه ی روش های درمانی موجود برای درمان همزمان افسردگی و خیانت زناشویی را مورد بررسی قرار دادند مرور و نقد ادبی هیچ مورد تنش آوری در رابطه زناشویی به حاد و بازدارنده شناخته نشده است.

انتخاب این موضوغ که کدام مددجو برای درمان افسردگی به روش زوج درمانی خوب است به این بستگی دارد که آیا آن فرد در رابطه زناشویی شان را عامل افسردگی خود می داند یا نه؟ ( بیچ ۲۰۰۳ ـ بیچ ۲۰۰۱) اگر یک نفر از زوجین نسبت به زندگی خود احساس تعهد و مسئولیت نداشته باشد زوج درمانی روش مناسبی برای آنها نخواهد بود.

اگر شخص قبل از مورد خیانت واقع شدن ایده های خود کشی در سر داشته باشد باید به صورت محتاطانه تحت پیگیری سلامت روان قرار بگیرد. ( بیچ ـ ساندین ـ اولیری ـ ۱۹۹۰)

جاکوبسون و پرینس در سال ۱۹۹۵ به بررسی خانواده درمانی و زوج درمانی برای درمان اختلالات تاثیرپذیر پرداختند. در مقایسه با گروه کنترل آزمونهای پس از درمان در رفتار های زوجین و نیز درمان های تحلیل شناختی روز خود فرد از ارجحیت خاصی برخوردار بودند.

البته درمان رفتاری زوجین به بهتر شدن روابط زناشویی آن ها نیز منجر شده که این قضیه درباره افرادی که فقط خودشان تحت درمان های روان شناختی قرار گرفته بودند مشابه گروه کنترل هیچ بهبودی در روابط زناشویی آن ها حاصل نشده.

جاکوبسون و پرینس به تحقیقات ابستین نیز اشاره می کردند ( ابستین و همکاران ۱۹۸۸) که به ترکییب دو سیستم دارودرمانی و روان درمانی توصیه می کرد.

اگر به درمان بیمار دارای افسردگی جلسات روان درمانی به شیوه دارودرمانی هم اضافه شود هم عملکرد خانواده بهبود پیدا می کند و هم علائم افسردگی بهبود پیدا می کند. (پرینس و جاکوبسون ۱۹۹۵)

مداخلات گروهی

بوکام ـ گوردون و اسنیدر در سال ۲۰۰۴ یک پروتکل درمانی سه مرحله ای برای درمان گروهی پیشنهاد دادند. مرحله اول درمان تمرکزی بر تاثیر رابطه خارج چارچوب زناشویی خواهد داشت.

این مرحله باعث مشخص شدن بحران آنی بین زوجین در برابر نقاط قوت آن ها و تنظیم یک برنامه ریزی درمانی با ایفای نفس به هریک از آنها تا پیاده کردن کامل درمان می شود.

در این مرحله از درمان درمانگر باید علائم افسردگی یا ایده خودکشی را در هر یک از زوجین بررسی کند و مشخص کند آیا هنوز نفر سومی در رابطه وجود دارد یا خیر.

افسردگی ـ پریشان حالی و شرمندگی علائمی هستند که ممکن است پس از خروج از روابط زناشویی بروز داده شوند در مرحله اول درمان باید از شخص آسیب دیده به طور کامل حمایت شود.

میزان احساسات در این مرحله شدیدا بالا می رود. گوردون ـ بوکام و اسنیدر به درمان گرها توصیه می کنند که به هر دو زوجین در این مرحله کمک کنند و چگونگی کنار آمدن با این مشکل را بیاموزند.

مرحله دوم کار درمانی شامل جست و جو درباره محتوای فعل و مفهوم انجام آن کار می باشد. بعضی از اهداف این مرحله را با هم مروز می کنیم:

۱) ارزیابی محتوای کار

۲) احتمال واقع بینانه درباره پتانسیل انجام مجدد کار

۳) ایجاد امنیت نسبی برای شخصی که آسیب دیده ـ توانایی آنها برای ارزیابی و ایجاد تغییراتی که به رابطه طولانی مدت آن ها جان می بخشد.

آخرین مرحله ادامه دادن است. زوجین می توانند طبق تصمیمی که گرفتند پیش بروند که ممکن است بخشش جزئی از آن باشد ( گوردون و همکاران ۲۰۰۴ـ اسپیدرینگ ـ۱۹۹۶) روشی که گوردون و همکاران برای بخشش توصیه کرده اند یک نمای حقیقی از یک زوج را نشان می دهد.

که در آن شخصی که آسیب دیده از تمام احساسات منفی که نسبت به همسرش دارد خلاص می شود و دیگر انگیزه تنبیه و انتقام نسبت به همسرش ندارد. البته ادامه دادن می تواند به این معنی نیز باشد که زوجین تمایل دارند از همدیگر طلاق بگیرند و به این شکل به زندگی خود ادامه دهند.

رفتار درمانی زناشویی

طبق تحقیقات انجام شده رفتار درمانی زناشویی نه فقط در ایلات متحده آمریکا بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر نیز کار آمد است. ( میر ـ ۲۰۰۲) البته هنوز سوالاتی درباره توانایی این روش برای حفظ کردن تغییرات در طول زمان وجود دارد (جانسون ۲۰۰۲)

مدل اصلاح شده ی آن که در زوج درمانی رفتاری گروهی استفاده می شود ممکن است بیشتر کارآمد باشد.

(جاکوبسون و کریستین ـ ۱۹۹۶) این روش برای آشکار کردن افسردگی و خیانت زناشویی به صورت همزمان کاربرد دارد (بیچ ۲۰۰۱) در این روش هنگامی که یکی یا هر دوی زوجین افسرده هستند تمرکز اصلی بر رفع علائم افسردگی است.

میر معتقد است ممکن است این روش برای مواقعی که افسردگی باعث بروز مشکلات زناشویی شده و هر دوی زوجین برای رفع مشکل موافق هستند کار آمد باشد. اجزای این روش باید شامل این موارد باشد:

۱) آموزش دادن به زوج درباره طبیعی بودن اختلافات دوره متاهلی

۲) افزایش ارتباطات مثبت با یکدیگر

۳) درک و پذیرش تفاوت های یکدیگر

۴) کاهش سرزنش و ملامت کردن یکدیگر

۵) کاهش تحریکات آزار دهنده و بی مورد

۶) بهبود مهارت های مکالمه برای حل مشکلات

۷) کاهش افکار منفی درباره خود همسر و دیگران

این روش ها شانس بهبود رفتارهای خود را بالا می برد و علائم افسردگی  را کاهش می دهد. البته این مدل مستقیما بر جنبه های خیانت به همسر تاثیری ندارد. ( بلو ـ ۲۰۰۵) به همین علت ممکن است از این نظر در مواقعی که افسردگی و تنش با خیانت زناشویی توامان باشد محدود کننده باشد.

زوج درمانی رفتاری گروهی

این نوع زوج درمانی توسط جاکوبسون و کریستینسن طراحی شد و برای افزایش زوج درمانی رفتاری سنتی و افزایش کارایی آن طراحی آن انجام پذیرفت (دیمی یان ـ مارتل ـ کریستنسن ـ ۲۰۰۲)

۳ مداخله در متدی که در بالا ذکر شد به کار رفته تا تنبیهات کاهش پیدا کند و برخوردهای مثبت ارتقا یابند. ( کریستین سن و هیوی  ـ ۱۹۹۹)

این ها تبادلات رفتاری ـ آموزشی برخورد و مکالمات و آموزش حل مسئله هستند. البته این روش بر پایه مهارت ها پی ریزی شده اند و برای تغییر در رفتار برنامه ریزی شده یکی از اجزای آن بهبود تمرکر بر این قضیه است که رفتارهای همسر خود را به عنوان بخش کوچکی از روند بهبود و تغییر کردن بپذیریم ( دیمی یان و همکاران ۲۰۰۲)

روان درمان گران برای این کار از تکنیک هایی استفاده می کنند که شامل ۳ اصل هستند.

تحمل ـ پذیرش ـ تغییر

درباره پذیرش حس همدلی در مورد مشکل به عنوان اولین رویکرد مداخله ای محسوب می شود. هدف درمانگر از درمان ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی بین زوجین است.

ممکن است درمانگران از تکنیک جداسازی یکپارچه برای کمک به زوجین و برای دور کردن خودشان از مشکلات استفاده کنند و با استفاده از آن مشکلات را با قوه عقل حل کنند.

همچنین درمانگر قادر است علائم افسردگی فرد را بعد از بیرون آمدن از یک موقعیت ناگوار بازچینی کند.

روان درمانگران در این زمینه از مداخله های تحمل برای درمان بهره می گیرند به این صورت که زوجین دیگر تلاشی برای تغییر همدیگر نمی کنند.

برای زوجی که مورد خیانت قرار گرفته اند این کار به منزله پاک کردن اصل مسئله نیست اما می تواند به چیزهایی تمرکز کند که زوجین نسبت به یکدیگر می دانند.

زوج درمانی رفتاری گروهی: این روش بر پایه یکپارچه سازی گروهی و سیستماتیک بنا شده. ( کونگ ۲۰۰۰ ـ تیشمن و تیشمن ـ سال ۱۹۹۰)

رمز دستیابی به این موفقیت شناسایی این تفکر است که چگونه ایده های آنی جمعی به روند افسردگی کمک می کنند. ( بک ـ ۱۹۹۱ـ کونگ ۲۰۰۰)

درمانگرانی که به صورت زوجی گروهی کار می کنند نسبت به افسردگی نگاه سیکل میان فردی دارند. درمانگران واکنش های عاطفی زوجین را بررسی می کنند و همچنین مفهوم برخوردها را تفسیر می کنند. ( بوکوم و ابستین ـ ۱۹۹۰)

در واقع در این مداخلات از روش های کاملا مستقیم برای مواجه شدن و دست و پنجه نرم کردن با انتظارات بیمار آسیب دیده استفاده می شود. هدف از این روش افزایش صمیمیت و حمایت دو طرفه میان زوجین است. اما امکان دارد یکی از زوجین همکاری نکند و باور داشته باشد خیانت به همسرش بی دلیل نبوده و قصد  داشته از خود دفاع کند.

اگر شخصی که افسرده باشد همان کسی باشد که به همسر خود خیانت کرده شروع به سرزنش و نکوهش خود می کند و در واقع به عمیق تر شدن لایه های افسردگی خود کمک می کند.

مدل سی سی تی توسط کونگ در ۲۰۰۰ تست شد و در کاهش علائم افسردگی تا حدود زیادی موثر بود. برای افرادی که در زندگی زناشویی دچار اضطراب و تشویش هستند درمان بازسازی هویت گروهی نیز توصیه می شود. (کریستین سن و هیون ـ ۱۹۹۹)

با توجه به این که روش CBT در درمان مشکلات زناشویی و افسردگی موثر است ممکن است مدل های ارتباطی شبیه به آن در درمان خیانت به همسر و افسردگی به صورت همزمان موثر باشد.

مدل CBT از همان ابتدای کار بر روی ادراک و به منظور خلاص شدن از احساسات و عواطف با الگوی ماکرولول کار می کند ( بوکام و همکاران ـ ۲۰۰۲ ـ صفحه ۲۸ )

CBT از نظر عملکرد مرکزگراست و نقش احساسات و تاثیر عوامل محیطی و طبیعی را برای ترمیم روابط و صمیمی شدن آن ها در گذر زمان می داند ( ابستین و بوکام ـ ۲۰۰۲ ـ بوکام و همکاران ۲۰۰۲)

وابستگی بالغینیکی یکی از زیر شاخه های اصلی روش درمانی در زوج درمانی متمرکز بر عواطف و احساسات است. بوکام و الن در سال ۲۰۰۴ به نوعی رابطه قوی میان انگیزه ی خیانت به همسر و وابستگی اشاره کرده اند. ( بلو و هارتنت ۲۰۰۵)

این مدل به این موضوع اشاره می کند که روش ای اف تی بر وابستگی تمرکز دارد و می تواند یک روش کار آمد و ایده آل برای درمان خیانت به همسر باشد.

ای اف تی برای زوج درمانی روشی تجربی محسوب می شود و طبق شواهدی که در دست داریم روشن است که در طول زمان می تواند کار آمد و موثر باشد ( جانسون ـ ۲۰۰۲) به غیر از این مسئله اسن روش برای درمان جراحات وابستگی که در نتیجه وابستگی رابطه ای به شخصی به وجود می آید که برخوردهای نسنجیده بین آن ها رخ خواهد داد جوابگوست.(جانسون ـ مالکین و میلکین ـ۲۰۰۱)

جانسون در سال ۲۰۰۴ اظهار داشت که مشکلات و تروماهای رابطه ای که در نتیجه وابستگی بی جا به شخصی ایجاد شده باشد بیانگر این است که آسیبی که در نتیجه تنها شدن و جدا شدن از آن فرد به شخص وارد می شود در مقابل یک تجربه ناموفق و آسیب پذیر قرار گرفته است. ( صفحه ۲۹۷)

وقتی هدف درمان ما زوجی باشند که به تازگی به خیانت و افسردگی دچار شده اند در نظر آوردن این گزینه های درمانی بسیار موثر است. البته باید توجه کنید که همه ی کسانی که خیانت می کنند یا مورد خیانت واقع می شوند به افسردگی مبتلا نمی شوند اما مدل ای اف تی هر دو مسئله را تحت بررسی قرار می دهد. ( جانسون و همکاران ـ ۲۰۰۱ )

وقتی یکی از زوجین برای کمک خواستن فریاد می زنند و از سمت همسر خود هیچ توجهی دریافت نمی کند، اولین پایه های اعتماد در زندگی آنان فرو می ریزد. ( جانسون ـ ۲۰۰۴ ـ صفحه ۲۶۹)

وظایف درمانگر در رابطه با درمان آسیب هایی که در نتیجه خیانت ایجاد شده.

۱) به همسر آسیب دیده توصیه می کند تا همسر خود را ببخشد و نسبت به او بی تفاوت باشد.

۲) به او در زمینه ترمیم احساسات مجروح او کمک کند.

۳) به شخص خیانت کننده کمک کند که عبارات با مضمون خیانت به همسر را از لحاط اهمیت آن در صمیمیت رابطه شان درک کند نه از نظر بی عدالتی که در حق همسر خود کرده.

۴) درمان گر تلاش می کند تا متوجه شود شخص آسیب دیده قادر است میزان آسیبی که متحمل شده را بازگو کنید یا خیر.

۵) همسر خیانت کننده را ترغیب کند تا درباره درک وی از کاری که کرده و میزان پشیمانی اش از این عمل بازگو کند.

۶) همسر خیانت دیده را ترغیب کند تا از همسر خیانت کار در رابطه با آرامش رابطه شان سوال کند.

۷) از زوجین بخواهد تعریف جدیدی برای واژه خیانت به همسر جایگزین کنند. سپس به همسر خائن کمک کند نسبت به همسرش مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشد. ( جانسون ـ ۲۰۰۴)

اگر مداخله از همان مراحل ابتدایی خیانت زناشویی انجام شود از عواملی که بعدها باعث استرس و افسردگی می شود و همچنین از فروپاشی خانواده پیشگیری می شود. ( بیچ و همکاران ـ ۱۹۹۰)

هوک و مارخپت در سال ۲۰۰۰ ادعا کردند که سکوت، برخوردهای شنیع و زننده با یکدیگر ممکن است باعث بروز افسردگی در هر دوی زوجین شود.

اول باید علائم افسردگی تشخیص داده شود سپس درمان سود و سپس الگوهای معاشرتی زوجین تشخیص داده شود ( خصوصا هنگامی که افسردگی بسیار شدید است) اگر هنگام تشخیص و درمان علائم افسردگی با شکست مواجه شویم درمان دارویی نیز بی ثمر خواهد بود. ( مرچنت و هوک ـ ۲۰۰۰ )

خانم هایی که در زندگی مشترک خود شاهد صحنه های شرم آور بودند باید از نظر بالینی به آن ها کمک شود تا با احساسات تحقیر، شرمندگی و افسردگی و مورد خیانت واقع شدن کنار بیایند. ( کانو و اولیدی ـ ۲۰۰۰ـ صفحه ۷۸۰ )

با درمان بالینی کسی که در زندگی خود تجربه شرم آوری مشاهده کرده کمک می کنید تا احساسات خشمگین خود را به سمت کنترل و ایجاد صمیمیت با همسر خود تغییر دهید. ( کانو ـ اولیدی ـ هینز ـ ۲۰۰۴)

درمانگر باید در نظر داشته باشد که وقتی زوجی روابط خارج چارچوب داشته اند ممکن است توسط خانواده خود طرد شده باشند.

فرد افسرده و همسر او ممکن است در زندگی برخوردهای خشونت آمیز، بی عاطفه و بدون مراقبت داشته باشد. به همین دلیل است که می گوییم افسردگی و تعاملات رابطه آن به همدیگر وابسته هستند.

هر دوی زوجین ممکن است به یک چرخه منفی وارد شوند که در آن شخصی که افسرده است منفعل تر و شخصی که افسرده نیست بد رفتار تر باشد. در نتیجه شخص افسرده بیش از پیش افسرده خواهد شد. ( کونگ ۲۰۰۰)

مسائل کلی

طبق تحقیقات انجام شده زنان در رابطه زناشویی با مردان بیشتر متحمل آسیب می شوند زیرا مردان برای برقراری رابطه خارج چارچوب تمایل بیشتری نسبت به زنان نشان می دهند.

(بلو و هارتنت ـ ۲۰۰۵) طبق مطالعات ادبی نیز زنان به نسبت مردان یک یا دو برابر بیشتر مستعد افسردگی هستند. کونگ در سال ۲۰۰۰ به این نتیجه رسید که زنان بیشتر از مردان در معرض افسردگی قرار دارند و این موضوع به دلیل دید منفی ای است که نسبت به خود دارند و خود را یک زن تنها و منفعل تصور می کنند.

کونگ همچنین عقیده داشت که امکان دارد زن ها در برابر نیازهای خود سکوت کنن تا به یک زن کم توقع و ایده آل در دید همسر خود تبدیل شوند.

خانم هایی که همیشه خود را نادیده می گیرند کم کم تنها و منزوی می شوند و تبدیل به یک موجود منزوی و افسرده می شوند. ( کونگ ۲۰۰۰)

البته خوشبختانه این روزها زن ها به نسبت ایام قدیم در جامعه بیشتر فعالیت دارند اما عده ای از آنها هنوز خود را با کارهای بی اهمیت و کلیشه ای مانند کارهای خانه سرگرم می کنند. این کارها می تواند بر توانایی آنها نسبت به مراقبت و توجه به خود تاثیر منفی بگذارد.

بعضی زنان از نظر مالی مستقل نیستند و به همسر خود وابسته هستند. در مواقعی که این زنان خیانت میبینند مجبور هستند همه چیز را فراموش کنند و این رفتارها را برای گذران زندگی تحمل کنند.

ترکیب دارودرمانی و زوج درمانی

همان طور که می دانید داروهای ضد افسردگی خاصیت درمانی طولانی مدت ندارند به این خاطر که احساس ناراحتی و افسردگی نسبت به خیانت همسر کاملا طبیعی است. ترکیب زوج درمانی و دارو درمانی در حال حاضر تنها گزینه موجود برای درمان است چون فعلا هیچ تحقیقی که بیانگر نوع افسردگی و نوع خیانت زناشویی به صورت همزمان باشد وجود ندارد.

مورد خیانت واقع شدن حس تلخی است که ممکن است فرد را نسبت به همه چیز بی اعتماد و پریشان حال کند در نهایت افسرده و بی انگیزه شود.

همسر خیانت کار نیز ممکن است رابطه فعلی خود را از دست بدهد و به حس گناه و سردرگمی دچار شود. وقتی احساس افسردگی هر دو زوجین بهبود نیافت برای درمان لازم است به روان درمانگر ارجاع شوند. ( گلاس ـ رایت ـ ۱۹۹۷ ـ صفحه ۴۸۱)

افرادی که به چندین علائم افسردگی مبتلا هستند و تحت درمان دارویی قرار گرفته اند ثابت کرده اند که هیچ دارویی مانند داروهای ضد افسردگی برآن ها موثر نیست ( اوهشون ـ مارکوس ـ دروس و همکاران ۲۰۰۲)

درمان داروئی باعث می شود علائم افسردگی کاهش پیدا کند تا زوجین بتوانند به راحتی به جلسات زوج درمانی خود بپردازند البته تجویز این داروها باید به خوبی و ماهرانه انجام شود زیرا داروهای افسردگی نیز مانند سایر داروها عوارض خاص خود را دارند. به عنوان مثال سرکوب کردن و کاهش میل جنسی یکی از عوارض داروهای ضد افسردگی است.

توصیه هایی برای تحقیقات آینده

پژوهش های تجربی درباره خیانت های زناشویی محدود است. ( بلو و هارتنت ـ ۲۰۰۵ ) خیانت زناشویی فقط یک مشکل نیست بلکه مسئله ای است که باید تحت درمان و مراقبت های خاص قرار بگیرد. ( آتکینز ـ الدیریج ـ بوکام ـ کریستنسن ـ ۲۰۰۵ )

چند پاسخ برای پژوهش های وجود دارد که روند درمان کسانی که هم به افسردگی مبتلا بودند و هم مورد خیانت واقع شده اند را سرعت می بخشد.

ما به یک تحقیق گسترده از لحاظ کیفیت و فراگیر بودن آن و همچنین تجربی بودن آن برای زوج درمانی احتیاج داریم ( اپستین ـ ۲۰۰۵) علاوه بر آن ما منابعی نیاز داریم که برای این موضوع تمایل به سرمایه گذاری مالی داشته باشند.

البته فاصله ی بین دانش و کار آمدی درمان توامان خیانت و افسردگی زیاد است. استفاده از زوجی که این شرایط را دارند برای مطالعات طولی آسان نخواهد بود.

( بیو و هارتنت ـ۲۰۰۵ـ کوینه و بنازون ـ ۲۰۰۱ ) معتقد هستند مشکل ترین کار استفاده از زوجین آسیب دیده از افسردگی و خیانت برای پژوهش ها درمانی است.

بنازون و کوینه قضیه به کار گیری علائم قبلی افسردگی مقدم بر مشکلات زناشویی را مورد بررسی قرار دادند. در هنگام اداره کردن پژوهش ها درباره ی خیانت زناشویی و افسردگی شخص باید به صورت کاملا روشن علائم افسردگی خود پیش از وقوع خیانت را بازگو کند.

درک رابطه زناشویی ( در صورت وجود) برای افرادی که تمایل دارند وارد رابطه ای به غیر از رابطه خود شوند بسیار مهم است. طبق این نظریه افسردگی می تواند یک پیش آهنگ مهم برای مثال هشدار یک رابطه زناشویی داخل چارچوب باشد.

زنان و مردان درباره ی مورد خیانت قرار گرفتن تفاوت های بسیاری دارند. زنان در مواجهه با خیانت همسر خود خود را مقصر و عامل خیانت می دانند ولی یک مرد ممکن است از خیانت همسر خود خشمگین شود و خشم خود را بر سر شخص سوم تخلیه کند ( اسپرینگ ـ ۱۹۹۶) پژوهش های عاطی باید حاوی درک همسران از موانع و ناملایمات زناشویی باشد.

در تحقیقات مربوط به خیانت همسر که در آنها روابط جنسی رخ نداده بود خلایی وجود دارد. هیچ اطلاعاتی مبنی بر اینکه خیانت بر روی عواطف همسر بر رابطه زوجین و سلامت روانی فرد خصوصا برای بررسی افسردگی موثر است یا نه موجود نبود.

برای دست پیدا کردن به اصول زوج درمانی برای درمانگر و شخص سوم رابطه، زوج درمانگر باید مکانیسم تغییرات را بررسی و تفسیر کند. ( بیچ ـ ۲۰۰۱)

فواید رضایت زناشویی و کاهش علائم افسردگی در برخی موضوعات حتما باید توسط یک تیم تحقیقاتی ارزیابی شود. با توجه به این که موضوع خانواده درمانی و ازدواج بسیار مهم است همه ی موارد به تشخیص روان درمانی ختم نمی شود. ممکن است زوجین از شرکت در جلسات زوج درمانی برای درمان افسردگی و خیانت، امتناع کنند.

پژوهش ها نشان می دهد روان درمانی می تواند برای درمان افسردگی موثر باشد. این چنین به نظر می رسد که زوج درمانی تاثیر گذار ترین روش برای احیای روابط زوجین و خلاصی از تنش های زندگی متاهلی است. به نظر می آید پژوهش ها بیانگر این مسئله است که روابط علت و معلولی میان عوامل تنش زای زندگی مشترک مانند طلاق و شروع افسردگی وجود داشته بلشد.

همان طور که می دانید افسردگی چهارمین علت ناتوانی در جهان است. ( موری و لوپز ـ ۱۹۹۶ ـ اولفسون ـ مارکوس ـدروس و همکاران ـ ۲۰۰۲) باعث نا امیدی است که پژوهش ها خانواده و زوجین یکی از کم رنگ ترین بحث هایی است که درباره زوج درمانی و خانواده به آن پرداخته شده.

رابطه ای بسیار نزدیک بین عوامل تنش زای زندگی مشترک مثل جدا شدن و طلاق و روابط خارج چارچوب و شروع روند افسردگی وجود دارد.

ارتباط بین نسلی، افسردگی و خیانت زناشویی نیز یکی از مطالعاتی است که برای ما بسیار مهم است. از نظر ما کشمکش بسیاری بین فهم چگونگی انتقال مفاهیم از نسلی به نسل دیگر از طریق یادگیری ژنتیک و یا هر دو وجود دارد.

در واقع بین تشخیص شروع افسردگی و خیانت به همسر و درمان افسردگی برای زوجینی که در زول درمان هستند وجود دارد.

آیا مطالبی که گفته شد به این معنی است که همسر برای درمان افسردگی باید نزد پزشک خانواده برود؟ آیا این به این معنی است که از بین بردن تنش های زناشویی موجب درمان افسردگی خواهد شد؟ البته هیچ شواهد تجربی در پژوهش های حاضر بر روی زوجینی که به علت اضطراب و خیانت ها درمان شده اند و افسردگی پیش یا بعد از آن وجود ندارد.

جمعیت محدودی برای درمان به صورت همزمان افسردگی و زوج درمانی بسیار کمتر از حد حقیقی معرفی شده اند. ( بلو و هارتنت ـ ۲۰۰۵ ـ اولفسون و مارکوس ـ دروس و همکاران ـ ۲۰۰۲ ) پژوهش های بسیار زیادی در این باره برای ثابت کردن این نکته که آیا این موضوع به تبعیض های فرهنگی مربوط است یا نه. این مسئله بیانگر این است که جمعیت بسیار کمی در مضیقه واقع هستند و دسترسی کمتری به خدمات درمان دارند و در نتیجه  اقدامی برای درمان افسردگی خود نمی کنند.

نتیجه گیری

در این مقاله پیش در آمدی بر درمان خیانت و افسردگی  و مسائل مربوط به آن داشتیم. در این حین به رابطه ی روشن بین تبادلات همزمانی این دو پی بردیم.

طبق شواهدی که دریافت کردیم زوج درمانی برای درمان اختلال افسردگی و همچنین خیانت به همسر به صورت جداگانه تاثیر گذار

است. البته شواهد قوی دال بر اینکه خیانت به همسر و افسردگی به صورت همزمان اتفاق می افتد و ما به یک پژوهش کامل برای ارزیابی کارایی درمان این زوجین احتیاج داریم.

منبع : افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

11 کار در رابطه خیانت محسوب می شود؟

آیا شما کمی گیج شده اید که مورد خیانت قرار گرفته اید یا نه ؟

چه در حال حاضر در یک رابطه هستید و چه امیدوارید که در آینده با آن رابطه داشته باشید، باید مطمئن شوید که این خط را در اولین فرصت ممکن ترسیم کرده اید…

روشن بودن در مورد اینکه چه چیزی تقلب در نظر گرفته می شود و چه چیزی از شروع کار نیست، می تواند بار کلی از درد را نجات دهد.

اگر به شریک زندگی خود خیانت کنید یا برعکس، می تواند آسیب و درد بسیار زیادی را هم به شما دو نفر و هم به دیگر افراد مهم زندگی شما وارد کند.

اگر تا به حال به شما خیانت شده باشد، به خوبی می‌دانید که چقدر می‌تواند ویران‌کننده باشد، و برای برخی افراد، یادگیری دوباره اعتماد کردن در آینده چقدر سخت است .

هیچ دو رابطه ای مثل هم نیستند و من در مورد اشتباهاتی که ممکن است در گذشته مرتکب شده باشید قضاوت نمی کنم…

اما، اگر به کسی که دوستش داشتید خیانت کرده اید، اگر با خودتان صادق باشید، ممکن است گناه آن همچنان عمیقاً شما را آزار دهد.

اصولاً وقتی به اعتماد خیانت می شود، هیچ کس به خوبی از آن بیرون نمی آید.

خیانت در حد پیامک

خیانت در حد پیامک

اعتماد پایه اصلی هر رابطه انسانی است، چه عاشقانه و چه غیر عاشقانه، هر کسی که جذبش می‌شوید و قوانینی را که با کسی که دوستش دارید تعیین می‌کنید.

حتی در روابط چندهمسری، که اغلب درک آن برای افراد کاملاً تک‌همسر دشوار است، همیشه خطوط کشیده می‌شوند و افراد درگیر در صورت عبور از این خطوط، احساس آسیب و خیانت خواهند کرد.

اما، برای اهداف این مقاله، می‌خواهیم در نظر بگیریم که فرد «متوسط» در یک رابطه تک‌همسری در فرهنگ غربی چه چیزی را ممکن است تقلب بداند.

ما سعی خواهیم کرد یک حد وسط ایجاد کنیم، زیرا همیشه دیدگاه‌های افراطی وجود دارد.

از این گذشته، افرادی هستند که شریک زندگی خود را متهم می کنند که فقط به خاطر نگاه کردن به پسر یا دختر دیگری به آنها خیانت کرده است، و افرادی هستند که اگر شریک زندگی آنها شخص دیگری را ببوسد، پلک هم نمی زنند.

به منظور ارائه نوعی راهنمای مفید برای کسانی که مطمئن نیستند که چقدر دور است و در واقع چه چیزی تقلب است، من در اینجا خطی را در شن و ماسه ترسیم خواهم کرد.

فقط به یاد داشته باشید که اگرچه ممکن است نتوانید برخی چیزها را به عنوان خیانت تمام عیار برچسب گذاری کنید، اما همچنان می تواند به عنوان خیانت در اعتماد تلقی شود، که ممکن است برای شریک زندگی شما بخشش آن دشوار باشد.

البته، هر زوجی باید در ابتدای رابطه خود بفهمد که چه چیزی خوب است و چه چیزی خوب نیست .

6 چیز که لزوماً به عنوان خیانت شناخته نمی شوند (از نظر روانشناسان غربی)

موارد ذکر شده در این بخش دارای لایه های زیادی هستند. در بسیاری از موارد، آنچه در واقع انجام می دهید مهم نیست، بلکه هدف اصلی شما چیست.

برخی افراد ممکن است این چیزها را تقلب در نظر بگیرند، برخی دیگر ممکن است نه. این به شما و شریک زندگی شما بستگی دارد که در مورد آنها چه احساسی دارید.

1. معاشقه خیانت تلقی می شود؟

کمی معاشقه معصومانه نباید مشکل بزرگی باشد، و بسیاری از ما با اعضای جنسی که ناخودآگاه جذب آنها شده ایم معاشقه می کنیم…

… حتی اگر ما جذب شخص مورد نظر نباشیم.

برای این موضوع، ما حتی می‌توانیم به دلایل مختلف با افرادی از جنس‌هایی که جذبشان نمی‌کنیم، معاشقه کنیم.

در حالی که صرف معاشقه بدون انگیزه پنهانی نمی تواند به عنوان خیانت تعریف شود، شرایطی وجود دارد که در آن شخص حق دارد از رفتار شریک خود ناراحت یا عصبانی باشد.

اگر عمداً با کسی که دوست دارید (این شریک زندگی شما نیست) معاشقه می‌کنید تا او را وادار به علاقه جنسی یا عاشقانه به شما کنید، این نشانه خوبی نیست.

حتی مهم نیست که آیا قصد دارید واقعاً از چیزی عبور کنید یا نه.

به همین ترتیب، اگر متوجه شوید که با کسی که می‌دانید علاقه‌ای به شما دارد معاشقه می‌کنید تا او را تشویق کنید، خواه دوستش نداشته باشید، در این صورت به اعتماد شریک زندگی‌تان خیانت کرده‌اید.

در حالی که گاهی اوقات می‌توانیم این موقعیت‌ها را بد قضاوت کنیم، وجدان شما معمولاً به شما اطلاع می‌دهد که آیا رفتاری را که نباید انجام داده‌اید، انجام داده‌اید.

2. پیامک دادن خیانت است؟

این دسته می تواند انواع گناهان را پوشش دهد.

مطمئناً شما کاملاً از حقوق خود برخوردارید که به هر کسی که می خواهید پیامک ارسال کنید…

…و اگر متوجه شدید که شریک زندگی‌تان خواسته‌های غیرمنطقی می‌کند که ارتباطتان را با یک دوست یا یک دوست سابق که اکنون دوست است قطع کنید، باید به دقت در نظر بگیرید که آیا او بیش از حد کنترل می‌کند و آیا رابطه سالم است یا خیر .

آنها قطعاً نباید از طریق تلفن شما عبور کنند یا خواستار خواندن پیام های شما باشند.

اعتماد یعنی همین.

با این حال، اگر پیام‌هایی در تلفن خود دارید که نمی‌خواهید شریک زندگی‌تان ببیند، یا پیام‌هایی که نسبت به آن احساس گناه می‌کنید ، در این صورت به منطقه خطرناکی می‌روید.

همانطور که در مورد معاشقه صدق می کند، مهم نیست که چقدر سعی کنید احساسات خنده دار را نادیده بگیرید، همیشه در اعماق خود خواهید دانست که آیا چه کسی و چه چیزی پیامک می دهید خیانت به اعتماد است.

3. انجام کار خاص خود

هر زوج تشریفات و فعالیت های خاص خود را دارند که فقط با هم انجام می دهند، فقط آن دو.

بنابراین، برخی چیزها وجود دارد که برخی از افراد هرگز آنها را با تقلب مرتبط نمی دانند که برای دیگران می تواند خیانت نهایی باشد.

به عنوان مثال، حتی فردی که در یک رابطه چندعشقی است، ممکن است با بوسیدن یا خوابیدن شریک زندگی خود با شخص دیگری مشکلی نداشته باشد، اما اگر همسرش قسمت بعدی سریال تلویزیونی مورد علاقه خود را با شخص دیگری تماشا کند، احساس خیانت می کند.

اگر کاری وجود دارد که شما دو نفر همیشه با هم به عنوان راهی برای تقویت پیوند خود انجام می دهید، در مورد انجام آن با دیگران احتیاط کنید.

4. رقصیدن

روانشناسان خارجی عقیده دارند که رقص با شخص دیگر خیانت نیست.

برای مثال، اگر شریک زندگی شما رقص سالسا را دوست دارد، باید به این واقعیت عادت کنید که او اغلب با چند نفر می رقصد.

اما حتی در داخل رقص، یک خط وجود دارد.

برخی از افراد در قضاوت در این مورد وحشتناک هستند، اما اگر کسی از شما بخواهد برقصید، به طور کلی می توانید بگویید که آیا نیت آنها بی گناه است یا اینکه آیا آنها انگیزه های پنهانی دارند.

همه چیز این است که به قضاوت خود اعتماد کنید و همچنین بدانید که شریک زندگی شما به شما ایمان دارد و اگر فکر می کنید بی گناه است اما ناگهان متوجه می شوید که شریک رقص شما ایده های دیگری در ذهن دارد عصبانی نمی شوید.

از سوی دیگر، سنگ زنی نشانه نسبتاً آشکاری است که نشان می دهد رابطه جنسی به طور بالقوه می تواند در کار باشد.

ممکن است زمانی که با دوستان خود فقط برای خنده سر و کله می زنید، کمی تحریک آمیز برقصید، اما اگر یک عنصر جنسی در آن وجود داشته باشد، می توان استدلال کرد که این یک نوع خفیف خیانت است.

بر اساس احکام اسلامی دست دادن، رقصیدن با نامحرم حرام می باشد. این موارد بر اساس فرهنگ غربی و یا برخی فرهنگ های موجود در جامعه گفته شده است.

5. دست گرفتن

از نظر روانشناسان غربی بسیاری از زوج ها از قفل کردن انگشتان خود و گرفتن دست به نشانه با هم بودن لذت می برند…

..و به این دلیل که داشتن ارتباط فیزیکی با شریک زندگی احساس خوبی دارد.

اما برخی از افراد دوست دارند با دیگران نیز دست در دست بگیرند و لزومی ندارد که معنای خاصی برای آن داشته باشد.

دوستان افلاطونی از هر جنس می توانند کاملاً بی گناه دست یکدیگر را بگیرند. حتی ممکن است به دلایل عملی مانند احساس امنیت در هنگام راه رفتن در شب باشد.

شما یک بار دیگر باید به سؤال قصد و احساس خود در هنگام دست دادن با کسی بازگردید.

اگر این کار را برای نشان دادن احساسات عاشقانه انجام می دهید، احتمالاً شریک زندگی تان خیلی خوب نخواهد بود.

6. در آغوش گرفتن زن دیگر خیانت است

از نظر روان شناسان غربی در آغوش گرفتن شخص دیگری به خودی خود خیانت به حساب نمی آید.

در آغوش گرفتن یک عمل طبیعی انسان است که به ما کمک می کند تا با افرادی که برایمان مهم هستند پیوند برقرار کنیم.

در ابتدایی ترین سطح خود، این کاری است که شما باید آزاد باشید تا با هر کسی که می خواهید انجام دهید.

با این حال، اگر در آغوش گرفتن بیش از زمان لازم ادامه یابد و در آغوشی محکم که نمادی از جاذبه فیزیکی صمیمی‌تر است، کنار هم قرار می‌گیرید، می‌توان آن را به نوعی تقلب در نظر گرفت. دربرخی فرهنگ ها رابطه عمیق با بستگان درجه جود دارد.

5 چیز که قطعاً به عنوان خیانت شناخته می شوند

حال، بیایید توجه خود را به چیزهایی معطوف کنیم که به طور منطقی می توان آن را خیانت در یک رابطه تک همسری نامید.

نشانه خیانت در رابطه

1. بوسیدن

نوک زدن به لب با بهترین همسرتان به حساب نمی آید، اما من فکر می کنم اکثر افراد در روابط تک همسری موافق هستند که یک بوسه پرشور با شخص دیگری به عنوان خیانت واجد شرایط است.

لزوماً نباید پایان رابطه شما را نشان دهد، اما این چیزی است که باید با شریک زندگی خود کاملاً صادق باشید.

همچنین باید در مورد دلایل بوسه و اینکه آیا واقعاً در رابطه خود راضی هستید با خود صادق باشید.

2. لمس جنسی

اگر در یک رابطه تک همسری هستید، لمس کردن افراد دیگری در مناطق صمیمی کاری نیست که باید انجام دهید.

دو راه در مورد آن وجود ندارد.

3. خیانت در حد پیامک

ارسال پیامک یک چیز است، اما ارسال پیامک قطعاً عبور از مرز است.

حتی اگر هیچ تماس جنسی فیزیکی با طرف مقابل نداشته اید، ارسال پیام های جنسی خیانت به اعتمادی است که شریک زندگی شما به شما کرده است.

خیانت در حد پیامک در نی نی سایت را خواندم و متوجه شدم برخی افراد این مشکل را دارند. به روش زیر می توانید متوجه خیانت شوید.

این یک شکل احساسی از خیانت را نشان می دهد که به موجب آن شما یک تجربه صمیمی را با شخصی غیر از شریک زندگی خود به اشتراک گذاشته اید.

4. سکس تلفنی خیانت است؟

درست مانند سکس کردن، اگر در یک رابطه تک همسری باشید، رابطه جنسی تلفنی با شخص دیگری قابل قبول نیست.

5. رابطه جنسی

مهم نیست فقط یک بار اتفاق افتاده باشد.

مهم نیست مست بودی

فرقی نمی کند که برای شما معنایی نداشته باشد.

اگر با شخص دیگری رابطه جنسی داشته اید در حالی که شریک زندگی شما اعتماد دارد که شما به یکدیگر متعهد هستید، پس به او خیانت کرده اید و باید آن را بپذیرید.

چه احساسی دارید؟

یک راه خوب برای فهمیدن اینکه خط رابطه شما کجاست این است که در نظر بگیرید اگر شریک زندگی شما به روش خاصی رفتار می کرد چه احساسی خواهید داشت.

اگر اگر آنها نوع خاصی از تماس با شخص دیگری داشته باشند، احساس می کنید به شما خیانت شده است، شما نیز نباید این کار را انجام دهید.

وقتی صحبت از روابط متعهدانه به میان می آید، استانداردهای دوگانه درست نیست.

ادامه مطلب

آیا زنم به من خیانت می کنه؟

 
برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
آیا زنم به من خیانت می کنه؟

  • در روابط زناشوئی چیزی به اسم یک رابطه کامل موجود نمی باشد.
  • و متاسفانه با این که شما فکر می کنید همسرتان به شما علاقه دارد.
  • احتمال خیانت کردن موجود می باشد.

11 نشانه ظریف خیانت همسر

برای شناسایی یک متقلب از متخصص کمک بگیرید. برای چت آنلاین با شخصی در حال حاضر اینجا را کلیک کنید .

این یک اتفاق بسیار رایج است. متوجه می‌شوید که شریک زندگی‌تان خیانت کرده است و تعجب می‌کنید که چگونه آن را ندیده‌اید. از خود می‌پرسید: «آیا علائم هشداردهنده‌ای وجود داشت؟ آیا من آنها را نادیده گرفتم؟»

شاید شما به سادگی نمی دانستید که به دنبال چه چیزی باشید. اگر اینطور است، در اینجا 10 نشانه معمول و در عین حال ظریف وجود دارد که ممکن است نشان دهد شریک زندگی شما در حال بازی کردن است … و در مورد آنها چه باید کرد.

1. آنها فرم گرفته اند

خوب، پس من می توانم همه شما را بشنوم که فریاد می زنید، “چرا با کسی کنار می آیی اگر می دانستی قبلا خیانت کرده است؟” و البته، در ذهن منطقی ما، همه ما می دانیم که این معقول ترین ایده نیست. با این حال، بسیاری از ما آنجا بوده‌ایم، و خودمان را متقاعد کرده‌ایم که این بار متفاوت خواهد بود، زیرا عشق ما به نوعی منحصر به فرد و خاص است. برخی از ما حتی عاشق افرادی می شویم که هنوز در رابطه هستند، به خصوص زمانی که آنها ناراضی هستند و به ما می گویند: “مدت زیادی است که بین ما گذشته است” و “من آنها را برای شما ترک می کنم.”

این که آیا شریک فعلی شما قبل از اینکه شما را ملاقات کند به کسی خیانت کرده است یا اینکه رابطه شما با او قبل از پایان رسمی رابطه قبلی شروع شده است، معمول است که سعی کنید خود را متقاعد کنید که “او خیانتکار نیست”، “او خیانتکار نیست” /او فقط به این دلیل این کار را کرد که رابطه آنها ناراضی بود، و، “با من فرق می کند زیرا او من را دوست دارد.”

با این حال، واقعیت خشن این است که اگر آنها آماده تقلب در زمانی که شرایط در یک رابطه سخت می‌شود، تقریباً می‌توانید تضمین کنید که در زمانی که رابطه شما به زمین‌های سنگی برخورد می‌کند، همین موضوع روی کارت خواهد بود. و همه چیز تقریباً همیشه در یک نقطه دشوار می شود.

درست است که برخی افراد واقعاً می توانند تغییر کنند، و نباید برای همیشه به خاطر اشتباه قبلی مجازات شوند. اما قبل از اینکه خیلی عمیق شوید، از خود بپرسید که آیا این خطری است که شما آماده پذیرش آن هستید یا خیر. مهم‌تر از آن، شاید بپرسید که آیا می‌توانید به اندازه کافی به این شخص اعتماد کنید تا در آینده رابطه ای امن و پایدار با او داشته باشید.

2. آنها در مورد رمز عبور خود رازدار هستند

البته، زمانی و مکانی وجود دارد که همه ما به کمی حفظ حریم خصوصی نیاز داریم، اما اگر در یک رابطه امن و قابل اعتماد هستید و چیزی برای پنهان کردن ندارید، واقعاً نیازی به پنهان کاری در مورد رمزهای عبور خود نیست. به هر حال، اعتماد از هر دو طرف است. اگر شریک زندگی شما با شما باز است و مشکلی با دانستن رمزهای تلفن یا فیس بوک او ندارد، بعید است که به اندازه کافی مشکوک باشید که به آنها ردیابی کنید.

اگر در عوض رمز عبور خود را به هر قیمتی مخفی نگه دارند، دیواری از بی اعتمادی ایجاد می شود و وسوسه فحاشی می تواند رشد کند و رشد کند. اگر شریک زندگی شما در مورد رمزهای عبور تلفن، فیس بوک و رایانه خود بسیار حساس است، ممکن است بخواهید از خود بپرسید که آیا چیزی وجود دارد که او ترجیح می دهد شما ندیده باشید.

ممکن است دلیل واقعی برای آن وجود داشته باشد، بنابراین در نظر بگیرید که در مورد آن به روشی غیر اتهامی از آنها بپرسید. اگر حالت تدافعی پیدا کنند و با جملاتی مانند “آنها خصوصی هستند، چرا باید آنها را بشناسید؟” به من اعتماد نداری؟» یا «آیا باید همه چیز را بدانید؟ آیا سعی کرده‌ای به گوشی من نگاه کنی؟» سپس ممکن است بخواهید در نظر بگیرید که آیا چیز بیشتری برای آن وجود دارد یا خیر.

3. آنها همیشه به دیگران پیام می دهند

اکنون بدیهی است که این تضمینی 100 درصدی برای خیانت آنها نیست، به خصوص در عصر کنونی که اکثر ما به تلفن های همراه خود چسبیده ایم ، اما اگر شریک زندگی شما زمان زیادی را صرف پیامک یا پیام رسانی به افراد دیگر می کند (به ویژه اگر آنها همچنین علامت شماره 2 را نشان می دهند، ممکن است سرنخی باشد که آنها خوب نیستند.

صرف نظر از اینکه به کسی که نباید پیامک می‌فرستند، مهم است که یک زوج زمان با کیفیتی را با یکدیگر بگذرانند. بنابراین اگر زمانی که با هم هستید، همسرتان دائماً پیامک می‌فرستد، چرا به هر دوی شما پیشنهاد نمی‌کنید هر شب چند ساعت گوشی‌تان را خاموش کنید (یا حداقل آن را در اتاق دیگری بگذارید). اگر به نظر می رسد که آنها تمایلی به انجام این کار ندارند، ممکن است بخواهید از خود بپرسید که چرا.

آیا زنم به من خیانت می کنه؟

4. بیش از حد حسود می شوند

اگر شریک زندگی شما به طور غیرمنطقی حسادت می کند، ممکن است نشان دهنده این باشد که او احساس گناه خود را به شما منتقل می کند. این نوع فرافکنی یک روش کلاسیک است که متقلبان سعی می کنند تخلفات خود را بپوشانند. با نشان دادن اینکه چقدر نگران هستند که ممکن است با شخص دیگری فرار کنید، سعی می کنند شما را متقاعد کنند که احتمالاً نمی توانند همین کار را انجام دهند.

البته، همه گاهی اوقات احساس ناامنی می کنند، اما اگر شریک زندگی شما اغلب پارانوئید و حسادت می کند بدون دلیل موجه، ممکن است بخواهید به رفتارهای دیگر او نگاهی بیندازید و ببینید آیا چیزی بیشتر از این وجود دارد یا خیر.

5. بدون شما زیاد بیرون می روند

زمانی فرا می رسد که اکثر افراد در یک رابطه دیگر تمایلی به رفتن به مهمانی با دوستان مجرد خود در آخر هفته ندارند. زوج ها بیشتر تعطیلات آخر هفته را با هم می گذرانند زیرا از همراهی یکدیگر لذت می برند – این یک پیشرفت طبیعی برای بیشتر روابط است.

در حالی که داشتن دوستان خود و گذراندن زمان جدا از هم مهم است، اگر متوجه شدید که شریک زندگی شما می خواهد زمان زیادی را بدون شما در معاشرت بگذراند، ممکن است نشانه آن باشد که مشکلی پیش آمده است – به خصوص اگر دیر به خانه می آید. یا اگر با گروهی از دوستان خود بیرون می روند اما شما را دعوت نمی کنند.

اگر مدتی است که در یک رابطه ثابت بوده اید و این در حال تبدیل شدن به یک رفتار رایج است، به همسرتان توضیح دهید که از گذراندن وقت با او لذت می برید و به روشی بدون قضاوت از او بپرسید که آیا دلیلی وجود دارد که این کار را انجام نمی دهید. به این رویدادها دعوت شده است. یک توضیح ساده می تواند وجود داشته باشد، اما اگر شریک زندگی شما با شما حالت تدافعی و عصبانیت پیدا می کند، ممکن است بخواهید از خود بپرسید که آیا اتفاق دیگری در حال رخ دادن است یا خیر.

6. وقتی بیرون می‌روند آنقدر مست می‌شوند که گم می‌شوند/چیزهایی را از دست می‌دهند/ نمی‌توانند به یاد بیاورند چه اتفاقی افتاده است

این به نقطه 5 مربوط می شود. اگر شریک زندگی شما بدون شما بیرون می رود و اغلب آنقدر مست می شود که گم می شود، چیزهایی را از دست می دهد و/یا نمی تواند اتفاقی را که اتفاق افتاده به خاطر بیاورد، ممکن است نشان دهنده این باشد که آنها در کنترل اعمال خود مشکل دارند.

بیشتر ما که مشروب می خوریم آنقدر مست می شویم که حداقل یک بار در زندگی مان چند چیز را فراموش می کنیم، اما معمولاً بعد از آن کمی خجالت می کشیم و سعی می کنیم دفعه بعد آن را مهار کنیم. اگر در رابطه‌ای هستید که این یک اتفاق عادی است، ممکن است ارزش این را داشته باشد که از خود بپرسید که آیا وقتی شریک زندگی‌تان اینطور است به او اعتماد دارید یا خیر، و آیا این رفتاری است که در درازمدت آماده تحمل آن هستید یا خیر.

7 . آنها به سرعت در روابط حرکت می کنند و هدایای تجملاتی می گیرند

اگر شریک زندگی شما به سرعت در روابط حرکت می کند و اغلب هدایای تجملاتی به شما می دهد، ممکن است بخواهید از خود بپرسید که آیا این ارتباط واقعاً واقعی است یا خیر. در حالی که همه ما از این که مایه خوار شدن و شنیدن اینکه چقدر کسی ما را دوست دارد لذت می بریم، مهم است که فریفته کلمات ارزان و هدایای گران قیمت نباشیم.

به هر حال، آنها می توانند تلاشی برای پوشاندن رفتارهای کمتر مطلوب باشند. اگر نگران این هستید، از شریک زندگی خود بخواهید سرعت خود را کم کند و از پاشیدن پول نقد خودداری کند. به آنها بگویید که می خواهید بدون همه چیز با یکدیگر آشنا شوید و سپس ببینید واقعاً چه نوع ارتباطی دارید.

8. پس از هجوم اولیه هیجان، به راحتی خسته می شوند

کسانی که به سرعت در روابط حرکت می کنند، اغلب در ابتدا همسر ایده آلی به نظر می رسند. وقتی بعد از یک هفته به شما می گویند دوستتان دارند و به شما پیشنهاد می کنند بعد از 3 ماه با هم زندگی کنید، فکر می کنید: “آنها می خواهند به من متعهد شوند.” با این حال، اغلب، این نوع از شدت نمی تواند دوام بیاورد و به همان سرعتی که “عاشق شدند” از یکنواختی زندگی روزمره خسته می شوند.

چشم آنها شروع به سرگردانی می کند و به دنبال کسی می گردند که آتش را دوباره شعله ور کند. مطمئناً می توانید و باید سعی کنید جرقه را با شریک زندگی خود زنده نگه دارید، اما زمانی در هر رابطه ای فرا می رسد که این ارتباط عمیق تر است که شما را به هم پیوند می دهد. اگر در کارها عجله کرده اید، ممکن است وقت نداشته باشید که ببینید آیا چیزی بیشتر از اشتیاق و هیجان یک چیز جدید در رابطه وجود دارد یا خیر.

هنگام تصمیم گیری های بزرگ در مورد اینکه آیا با شریک زندگی خود به مرحله بعدی بروید یا خیر، به دقت فکر کنید. به عنوان مثال، اگر آنها از شما می خواهند که پس از چند ماه با هم نقل مکان کنید، از آنها بخواهید مدتی صبر کنند. توضیح دهید که واقعاً از آشنایی با یکدیگر لذت می برید و نمی خواهید با عجله در کارها آن را خراب کنید. اگر آنها فقط برای هیجان اولیه در این کار نیستند و به طور جدی فکر می کنند آینده ای با شما دارند، باید خوشحال باشند که منتظر بمانند.

9. به رابطه جنسی بی علاقه می شوند

طبیعی است که دفعات و شدت زندگی جنسی شما به مرور زمان در یک رابطه کاهش یابد. و این به خودی خود جای نگرانی نیست. اما اگر شریک زندگی شما تعداد زیادی از علائم بالا را نشان می‌دهد و به رابطه جنسی بی‌علاقه می‌شود، ممکن است چیزهای بیشتری نیز وجود داشته باشد.

سعی کنید شعله را دوباره با آنها روشن کنید – یک شب دور را پیشنهاد دهید، یا با پوشیدن چیزی که می دانید برای آنها جذاب است، به طور خود به خود رابطه جنسی را تحریک کنید. اگر آنها هنوز علاقه ای ندارند، مطمئن شوید که قبل از نتیجه گیری سریع با آنها در مورد آن صحبت کرده اید – ممکن است یک مشکل واقعی وجود داشته باشد که آنها بیش از حد نگران یا خجالت زده اند که در مورد آن صحبت کنند. با این حال، اگر آنها فقط بهانه‌های مبهم به شما می‌دهند و هیچ تلاشی برای بهبود وضعیت نمی‌کنند، ممکن است بخواهید مراقب علائم دیگری باشید که نشان می‌دهد آن‌ها آن را به جای دیگری می‌برند.

10. هیچ نشانه ای از تعهد نشان نمی دهند

اگر مدتی با همسرتان بوده اید و او هیچ نشانه ای از تمایل به تعهد نشان نمی دهد ، ممکن است بخواهید از خود بپرسید که آیا آنها واقعاً در مورد رابطه جدی هستند یا فقط با آن کنار می آیند تا زمانی که شخص دیگری بیاید.

من به آنها پیشنهاد نمی کنم که مجبور شوند روی یک زانو بیفتند، اما اگر می خواهید در آینده از آنها تعهد داشته باشید و آنها حتی در مورد آن صحبت نمی کنند، ممکن است لازم باشد بفهمید که آیا این کار را انجام می دهید یا خیر. همان صفحه

این نکته مخصوصاً در صورتی مهم است که آنها علامت 5 را نیز نشان می دهند و هیچ نشانه ای از این کاهش سرعت را نشان نمی دهند. اگر مدتی است که در یک رابطه مستقر بوده اید و می خواهید بدانید که آیا شریک زندگی تان هم مانند شما احساس می کند، می توانید از آنها بپرسید که در عرض 5 سال شما دو نفر را کجا می بینند. اگر آنها پاسخ دهند، “من واقعاً در مورد آن فکر نکرده ام” یا “من آنقدرها از قبل برنامه ریزی نمی کنم”، ممکن است بخواهید در نظر بگیرید که آیا آنها واقعاً رابطه شما را جدی می گیرند یا فقط در حال صرف وقت خود هستند. آنها از بهترین های هر دو دنیا لذت می برند.

شایان ذکر است که حتی اگر همه این علائم وجود داشته باشد، به این معنی نیست که شریک زندگی شما خیانت کرده یا خواهد بود. با این حال، تعیین این موضوع مهم است که آیا آمادگی دارید این رفتارها را بدون توجه به اینکه محصول تقلب هستند یا خیر تحمل کنید.

برخی از افراد ممکن است با هیچ یک از رفتارهای بالا مشکلی نداشته باشند، اما برخی دیگر ممکن است احساس غفلت، ناراحتی و بی اعتمادی کنند و بدون اعتماد، بعید است که یک رابطه در دراز مدت دوام بیاورد.

بنابراین اگر در مورد هر یک از آنچه در بالا می بینید نگران هستید، از خود بپرسید که آیا ماندن در رابطه ارزش رنج، ناامنی و شک را دارد یا خیر. ممکن است هرگز ندانید که آیا شریک زندگی تان خیانت می کند یا نه، اما شاید سوء ظن شما به تنهایی نشانه ای قوی از این باشد که رابطه کاملا درست نیست؟

ویژگی خیانت در زنان 

به این نکته توجه کنید که زنان افراد بسیار نکته بین و دقیق محسوب می‌شوند.

و در هنگام خیانت مثل یک تبهکار حرفه ای عمل می کنند.

و هیچ گونه ردی از خود به جای نمی گذارند.

پس شما باید حواس خود را به خوبی جمع کنید.

با این وجود نشانه هایی وجود دارد که خیانت کردن خانمها را نشان می دهد.

نشانه های خیانت زن 

که شامل موارد زیر می باشد: 

  • گرفتن فاصله و جدا شدن از خانواده.
  • این حقیقت که برای اداره کردن امور خانواده هیچ علاقه‌ای ندارد.
  • و به برقراری ارتباط با خانواده و اطرافیان شما تمایلی ندارد.
  • می تواند علت پشیمانی  در رابطه با خیانت باشد.
  • امکان دارد از خیانتی که انجام داده احساس گناه کند .
  • مواجه شدن با دوستان یا خانواده شما باعث می شود که به یاد گناهش بیفتد.
  • پس  هر چقدر دارای صداقت  و درستی باشد.
  • به همان اندازه هم باید عذاب وجدان خود را تحمل کند.

نشانه پرخشاگری در خیانت زن

آن زمان هایی که دارای تفاهم و همدلی با یکدیگر بوده اید تمام شده است.

اخیراً  با انجام دادن هر کاری که شما انجام می دهید مشاجره و شکایت را آغاز میکند.

و از هر بهانه ای برای خراب کردن شخصیت شما استفاده خواهد کرد.آیا زنم به من خیانت می کنه؟

تا بتواند احساس گناه خود را از میان بردارند یا اینکه آن را کاهش دهد.

آیا زنم به من خیانت می کنه؟

خیانت و عیب جوبی در زن خیانتکار

  • از اگر پرداختن به عیب جویی های شما به صورت یک عادت شده است.
  • کمی به آن دقت کرده و مشاهده کنید که چه اتفاقی در حال رخ دادن می باشد.
  • یکی از علائم آغاز شدن خیانت ایجاد شدن شخص جدید در سر راه می باشد.
  • که امکان دارد از سمت او  به عنوان یک همکار یا دوست قدیمی معرفی شود.

اگر قربانی خیانت هستید یا در گذشته بود، حتما مطالعه کنید

اگر در گذشته به شما خیانت شده است و یا آسیب های خیانت ناشی از آن زندگی شما را دچار مشکل کرده است، شما درگیر ترومای خیانت هستید. اگر چنین است، پس شما در جای درستی هستید! 

آسیب های خیانت چیست؟

ترومای خیانت نتیجه نقض یک دلبستگی عمیق است، جایی که سوء استفاده یا غفلت از فردی صورت گرفته است که برای امنیت و رفاه خود به آن دلبستگی وابسته است.

ترومای خیانت معمولاً در موارد زیر رخ می دهد:

  • کودک آزاری – از جمله آزار جسمی، جنسی و آزار عاطفی (مثلاً دستکاری، گاز دادن، آزار کلامی و غیره )
  • خیانت به شریک زندگی: یک شریک به شما در مورد چیزی مهم در رابطه شما ( پول، اعتیاد جنسی و غیره ) رابطه دارد یا به شما دروغ می گوید.

ترومای خیانت به شدت با سایر انواع تروما متفاوت است، زیرا نه تنها شامل تجربه سوء استفاده، بلکه شامل تجربه خیانت شدن توسط یک رابطه کلیدی، مانند والدین، مراقب، سرپرست، افراد مهم یا افراد دیگری است که به آنها اعتماد دارند. پشتیبانی و ایمنی

از آنجایی که قربانی اغلب برای برآوردن نیازهای فیزیکی، ذهنی و/یا احساسی خود به مرتکب متکی است، اغلب رفتار خود را برای حفظ رابطه تطبیق می دهند.

آنها ممکن است ایجاد کنند:

  • ناهماهنگی شناختی (توانایی نگه داشتن دو فکر متضاد به طور همزمان)
  • به حداقل رساندن (کم کردن شدت یک رویداد)، یا
  • کوری خیانت (عدم دیدن خیانت با وجود شواهد بسیار زیاد).

این شکل از نابینایی روانشناختی یک راهبرد مقابله ای است که از امنیت روانی و عاطفی فرد محافظت می کند و مانع از رویارویی آن چیزی می شود که خیلی دردناک یا ترسناک است. 

به عنوان مثال، کودک ممکن است خود را به خاطر رفتار بد والدینش سرزنش کند یا توضیحی ارائه دهد که به او کمک کند احساس بهتری نسبت به آنچه اتفاق می افتد داشته باشد. 

این می‌تواند توضیح دهد که چرا بسیاری از قربانیان ترجیح می‌دهند در کنار متجاوزان خود بمانند، و تأثیر سوء استفاده را پس از وقوع آن به حداقل می‌رسانند، یا اینکه چرا کودکانی که مخفیانه مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، به نظر می‌رسد که رابطه‌ای محبت آمیز با مراقب بدرفتار خود دارند.

نشانه های ترومای خیانت

علائم و نشانه های ترومای خیانت متفاوت است، اما به طور کلی شامل علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) است، مانند: 

  • افکار و تصاویر مزاحم
  • کابوس یا فلاش بک 
  • رفتارهای اجتنابی 
  • هوشیاری بیش از حد (به طور مداوم محیط شما را برای تهدیدات احتمالی اسکن می کند)
  • تحریک پذیری یا طغیان عصبانیت
  • بیخوابی 
  • ترس 
  • کناره گیری اجتماعی   
  • احساس بی حسی عاطفی
  • علائم فیزیکی سردرد تنشی، میگرن و خستگی

ترومای خیانت از این نظر منحصر به فرد است که شامل احساسات شدید شرم است که با عمل مورد آزار یا تجاوز قرار گرفتن همراه است. 

بنابراین اگر آسیب خیانت را تجربه کرده اید ممکن است از موارد زیر رنج ببرید: 

  • شرم، گناه و سرزنش خود 
  • افسردگی 
  • عزت نفس و عزت نفس پایین 
  • باورهای منفی درباره خود و دیگران، مانند «من بی لیاقتم»، «همه ناصادق هستند» یا « به هیچ کس نمی توان اعتماد کرد»
  • نوسانات خلقی غیرمنتظره
  • مشکل در تنظیم احساسات 

همچنین ممکن است نسبت به کسی که می‌توانید به آن‌ها وابسته باشید، بی‌اعتماد و هوشیار باشید. این اغلب منجر به: 

  • ناتوانی در اعتماد کردن 
  • مشکل در حفظ روابط یا اجازه دادن به دیگران برای نزدیک شدن به شما 
  • مشکلات صمیمیت
  • مشکل در باور به توانایی های تصمیم گیری خود

افرادی که ترومای خیانت را تجربه کرده اند نیز ممکن است کناره گیری اجتماعی و اضطراب را تجربه کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اضطراب اجتماعی و چگونگی غلبه بر آن به وبلاگ ما مراجعه کنید → اینجا

علاوه بر این، ممکن است راهبردهایی برای مقابله با آسیب خیانت ایجاد کرده باشید که عبارتند از:

  • گسستگی در مواقعی که احساس می‌کنید به‌ویژه تحریک‌شده/ناامن هستید
  • احساس قطع ارتباط با احساسات ممکن است باعث شود برخی افراد در طول یک فلاش بک خاموش شوند
  • مشکلات حافظه (به عنوان مثال، خاطرات تحریف شده، خاطرات نادرست) 
  • استراتژی های مقابله ای منفی مانند پرخوری، سوء مصرف مواد و غیره. 

بهبودی از آسیب های خیانت

اگرچه ضربه ناشی از خیانت می تواند دردناک باشد و زندگی را تغییر دهد، ابزارها و استراتژی های زیادی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا زندگی خود را بهبود بخشید و دوباره به دست آورید.  

استراتژی 1: به جای اجتناب، تصدیق کنید

پذیرش اینکه به شما خیانت شده اولین قدم برای غلبه بر آسیب خیانت است. افرادی که کوری ناشی از خیانت را تجربه می‌کنند ، معمولاً آسیب‌های روحی خود را نمی‌بینند، زیرا اعتراف به آنچه اتفاق افتاده بسیار طاقت‌فرسا و دردناک است.

به منظور کنار آمدن با این احساسات، بسیاری از افراد با به حداقل رساندن موقعیت، وانمود کردن به اینکه هرگز اتفاق نیفتاده است، یا به طور کامل از زندگی خارج می شوند (مثلاً افسردگی، سوء مصرف مواد و غیره ) وارد حالت اجتناب می شوند، اما به سختی اعتراف به حقیقت ممکن است این باشد که اجتناب یا انکار آن تنها باعث افزایش استرس و اضطراب شما می شود. 

تصدیق آسیب خیانت به شما این قدرت را می دهد که در روند بهبودی خود فعال باشید. ممکن است بتوانید از آسیب های ناشی از خیانت به عنوان فرصتی برای رشد شخصی استفاده کنید و در صورت لزوم اقدامات ایمنی را برای جلوگیری از آسیب های بعدی اجرا کنید. 

هنگامی که بتوانید آنچه را که اتفاق افتاده است تصدیق کنید، می توانید روی یافتن راهبردهای مقابله ای سالم برای حمایت از خود در حین کار در روند بهبود کار کنید.

استراتژی 2: محرک های تروما خیانت را درک کنید

محرک ها صداها، مناظر، بوها، احساساتی هستند که شما را به یاد رویداد آسیب زا می اندازند. محرک های تروما خیانت بسته به سابقه منحصر به فرد شما می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. 

هنگامی که موقعیت اولیه خیانت به شما یادآوری می شود: آنچه گفته شده و انجام شده است، احساس شما و غیره می تواند باعث آسیب خیانت شود. برخی از یادآورهای متداول تروما ممکن است شامل افراد درگیر، مکان‌ها یا زمان‌های خاصی از سال و دیدن شخصی باشد که شما را به یاد فرد مجرم می‌اندازد.

مردم اغلب به یادآوری خیانت تا حدودی ناخودآگاه یا بدون آگاهی واکنش نشان می دهند. ممکن است ناگهان احساس عصبانیت، حالت تدافعی یا مضطرب کنید بدون اینکه دلیل آن را کاملاً بدانید. 

در هر صورت، دانستن این که چه عواملی باعث آسیب خیانت می شود می تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را به طور مؤثرتری مدیریت کنید. 

استراتژی 3: پذیرش و نامگذاری احساسات خود را تمرین کنید

وقتی کلمه “خیانت” را می شنویم می تواند احساسات منفی زیادی ایجاد کند (مثلاً ممکن است احساس شرمندگی، عصبانیت، اندوه یا بیماری داشته باشید) . هنگامی که افراد این احساسات شدید را از رویدادهای آسیب زا تجربه می کنند، معمولا سعی می کنند به هر طریق ممکن آنها را از بین ببرند.

پذیرش احساسات ناخوشایند بخش مهمی از برخورد با آسیب های ناشی از خیانت است. سعی کنید با احساسات خود روبرو شوید و به محض ظهور آنها را بپذیرید. این به این معنی است که احساسات خود را بدون قضاوت یا سرزنش (مثلاً آسیب دیده، عصبانی، ترسیده) نام ببرید. 

اگرچه در ابتدا می تواند دردناک باشد، اما یادگیری نحوه پذیرش احساسات دشوار، مانند احساسات مربوط به خیانت، به شما این امکان را می دهد که از طریق آنها حرکت کنید و کنترل زندگی خود را دوباره به دست آورید. 

پذیرش به این معنا نیست که شما احساسات خود را دوست دارید یا موقعیت را تأیید می کنید. بلکه به معنای اذعان به این است که احساسات دشوار به عنوان بخشی از روند درمان می آیند و می روند.

نام بردن از احساسات می تواند به درک و تحمل بیشتر آنها کمک کند. همچنین به شما کمک می کند تا احساسات خود را کنترل کنید تا اینکه آنها شما را کنترل کنند. 

برخی از احساسات ممکن است بیش از حد طاقت فرسا به نظر برسند که نتوان آنها را تصدیق کرد. اگر اینطور است، به جای تلاش برای درک آنچه که احساس می کنید، سعی کنید راه خود را “احساس” کنید. استفاده از بدن خود به عنوان راهنما می تواند به شما در انجام این کار کمک کند. 

ممکن است متوجه شوید که نام بردن از احساسات فیزیکی که تجربه می کنید در حال حاضر کافی است (به عنوان مثال، “قلب من احساس می کند در حال تپیدن است”، “من در نفس کشیدن مشکل دارم”). 

این منبع عالی در مورد کلمات احساس و احساس بدن را در اینجا بررسی کنید

استراتژی 4: از بدن خود مراقبت کنید

مراقبت از بدن شامل همه چیز است، از خوب غذا خوردن گرفته تا وقت گذاشتن برای مراقبت از خود. اگرچه ممکن است به نظر غیرمرتبط به نظر برسند، بدن و ذهن به طور پیچیده ای به هم مرتبط هستند. هنگامی که به طور مداوم نیازهای بدن خود را به غذا، آب و استراحت برآورده می‌کنید، با ساختن پایه‌ای قوی برای سلامت روانی و رفاه، از ذهن خود نیز مراقبت می‌کنید.

می توانید با خوب غذا خوردن و خواب کافی شروع کنید. تغذیه مناسب در تمام طول زندگی شما – نه فقط در زمان استرس – ضروری است و با بهبود سلامت روان مرتبط است. مقدار زیادی آب بنوشید و غذاهای سالم حاوی ویتامین ها و مواد معدنی (مانند میوه ها و سبزیجات) بخورید.

سعی کنید یک روال منظم داشته باشید تا بدانید از روز به روز چه انتظاری دارید. این قابلیت پیش بینی به شما کمک می کند تا به سمت بهبودی نزدیک شوید. 

همچنین ممکن است برای شما مفید باشد که هر روز زمانی را برای استراحت و شارژ مجدد خود اختصاص دهید. به عنوان مثال، به جای تماشای تلویزیون، یک کتاب خوب بخوانید، در بیرون از خانه قدم بزنید، یا کاری خوب برای شخص دیگری انجام دهید.

ورزش نیز یکی از بهترین راه ها برای مراقبت از بدن شماست. وقتی به طور منظم ورزش می کنید، اندورفین ترشح می کنید که به طور طبیعی خلق و خوی شما را تقویت می کند. همچنین یک راه عالی برای خلاص شدن از شر احساسات فروخورده است. 

همانطور که زمان و تلاش لازم را برای برآوردن نیازهای بدن خود صرف می کنید، به خود می گویید که فردی ارزشمند هستید که ارزش مراقبت از او را دارید!

استراتژی 5: ابزارهای خودمراقبتی را توسعه دهید

بهترین خودمراقبتی، نوعی است که وقتی تحریک می‌شوید یا میل به انجام رفتارهای مخرب دارید، درست انجام می‌دهید. وقتی مکانیسم‌های مقابله‌ای نداریم، احساسات ما می‌توانند ما را کنترل کنند، به‌جای اینکه بتوانیم از طریق آنها به طور سازنده کار کنیم. 

بسیاری از مردم دریافت لیستی از مهارت های مقابله ای که می توانند در هنگام احساس هیجان شدید به آنها مراجعه کنند مفید بوده است. این ابزارها مهارت‌های بقا در بحران نامیده می‌شوند و باید به گذر از احساسات دشواری که بدون ایجاد آسیب یا بدتر کردن وضعیت ایجاد می‌شوند کمک کنند.

  1. یک مکان امن ایجاد کنید – یک مکان امن جایی است که احساس آرامش و راحتی داشته باشد، جایی که می توانید در هنگام سخت شدن شرایط به ذهن خود بروید. خوب است چندین مکان داشته باشید که به عنوان مکان امن شما عمل می کنند – یک ساحل، یک کوه، یک چمنزار. هرچه از حواس بیشتری برای توصیف مکان امن خود استفاده کنید، بهتر است.
  1. تمرین ذهن آگاهی را توسعه دهید- ذهن آگاهی توانایی حضور کامل در هر لحظه، بدون قضاوت یا انتقاد است. وقتی حواس تان باشد، به جای اینکه در افکار خود در مورد آنچه اتفاق افتاده یا هنوز اتفاق نیفتاده است، فاصله بگیرید یا درگیر افکار خود شوید، از همه چیز در اطراف خود آگاه هستید. ذهن آگاهی می تواند به شما کمک کند زمانی که احساسات منفی بر شما غلبه می کنند خود را متمرکز کنید تا بهترین ها را از شما دریافت نکنند  .

ضبط‌های ذهن آگاهی هدایت‌شده ما را در اینجا ببینید

  1. شفقت به خود و پذیرش خود را تمرین کنید – شفقت با خود به معنای مهربانی با خود است، زمانی که شکست خورده اید، توسط دیگران صدمه دیده اید یا با بدرفتاری مواجه شده اید، یا با شرایط سخت یا شکست مواجه شده اید. می تواند به همین سادگی باشد که هر روز چند دقیقه وقت بگذارید تا خود را برای زنده ماندن در موقعیت های سختی که با آن روبرو هستید تشویق کنید. شفقت به خود توانایی شما را برای مقابله موثر، مدیریت افکار و احساسات منفی درباره خود و افزایش انگیزه شخصی شما افزایش می دهد.
  1. نفس های عمیق بکشید: وقتی احساس استرس می کنید، تنفس شما کوتاه تر و سطحی تر می شود که در واقع احساس وحشت یا استرس را تشدید می کند. دم و بازدم آهسته از دیافراگم، سیستم عصبی شما را به حالت آرام‌تری باز می‌گرداند و می‌تواند به شما کمک کند در مواقعی که ناراحت یا گیج هستید آرام شوید.

استراتژی 6: داستان خود را به اشتراک بگذارید

صحبت کردن در مورد تجربیات خود با افرادی که درک می کنند و حمایت می کنند می تواند به شما کمک کند افکار و احساسات خود را در یک محیط امن پردازش کنید. این ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست، یک درمانگر یا گروه پشتیبانی با اعضایی باشد که قابل اعتماد و همدل هستند. 

خانواده و دوستان: روابط سالم به شما احساس ارتباط و تعلق می دهد و به شما این فرصت را می دهد که در دنیا احساس تنهایی نکنید. از آنجایی که زمانی که تحت فشار هستیم، کمتر توانایی مقابله با آن را داریم، به حمایت دیگران نیاز داریم تا در الگوهای منفی تفکر یا رفتاری که فقط به تشدید مبارزات ما   کمک می کند گیر نکنیم.

ممکن است بعد از یک خیانت در مورد اعتماد مجدد به دیگران تردید داشته باشید، اما مهم است که اعتماد را به کسانی که آن را به دست آورده‌اند و با اعمال و گفتار خود نشان می‌دهند که به سلامت شما اهمیت می‌دهند، تمرین کنید. 

روزنامه نگاری: گاهی اوقات وقتی داستان خود را به جای صحبت کردن به صورت نوشتاری می گویید، پیدا کردن کلمات آسان تر است. روزنامه نگاری در مورد آنچه که تجربه می کنید می تواند اولین قدم بسیار مفید و یک اقدام مداوم مراقبت از خود در درک افکار و احساسات شما باشد. همچنین می‌توانید درباره استراتژی‌های مقابله‌ای که استفاده کرده‌اید یا می‌خواهید تمرین کنید، مجله بنویسید.

گروه های پشتیبانی: فقط گوش دادن به داستان های دیگران می تواند فوق العاده مفید باشد . نشستن در جلسات AA یا گروه‌های حمایتی می‌تواند به شما کمک کند تا در آنچه پشت سر گذاشته‌اید کمتر احساس تنهایی کنید. وقتی به داستان‌های دیگران گوش می‌دهید، می‌توانید از تجربیات آنها درس بگیرید و ببینید که چگونه توانسته‌اند کنار بیایند و درمان کنند. این می تواند به شما انگیزه دهد تا اقدامات لازم برای بهبودی خود را بردارید، حتی زمانی که ممکن است گاهی اوقات سخت یا بسیار چالش برانگیز به نظر برسد. 

درمان: درمان به طور خاص مکانی امن است، جایی که بتوانید در مورد عمیق ترین افکار و احساسات خود بدون قضاوت یا انتقاد صحبت کنید. درمانگر شما آنجاست تا با قلبی باز گوش دهد، به شما کمک کند مهارت‌های مقابله‌ای را بسازید، راه‌های جدیدی برای درک آنچه اتفاق افتاده ( و آنچه اکنون در حال رخ دادن است ) بیابید و به روشی سالم به جلو حرکت کنید. 

اگر می‌خواهید درباره غلبه بر تروما اطلاعات بیشتری کسب کنید، این ویدیوی عالی را در اینجا ببینید

فقط عمل دریافت همدلی و اعتبار می تواند تفاوت بزرگی در بهبودی شما ایجاد کند. واقعی و خام بودن با داستان شما می تواند ترسناک باشد، اما همچنین فوق العاده رهایی بخش است!

خیانت در متاهلی| عاشق دیگری شدن بعد از ازدواج

یکی از دلایلی که باعث جدایی و خیانت زوجین از یکدیگر می شود و آن ها تصمیم به طلاق می گیرند، عاشق دیگری شدن بعد از ازدواج است. در این شرایط احساسات متضادی به سراغش می آید و با وجود تجربه عشق جدید، اما احساس گناه، نگرانی و نفرت به سراغش می آید. 

این شرایط برای او بسیار سخت است و انگار در میان برزخ گیر افتاده است و زندگی او دچار تغییرات و آشوب هایی می شود. آیا عاشق دیگری شدن خیانت است؟ برای این که با مفهوم خیانت آشنا شوید و آسیب های آن را بشناسید بهتر از مشاور کمک بگیرید تا در این زمینه شما را راهنمایی کند.

عاشق دیگری شدن بعد از ازدواج و دلایل آن

زمانی که فرد در زمان متاهلی عاشق شخصی دیگری می شود این سوال پیش می آید که چطور زنان و مردان با وجود تعهد زناشویی عاشق شخص دیگری می شوند. 

در ادامه این مقاله دلایل بسیاری وجود دارد که به بررسی آن ها می پردازیم اما توجه داشته باشید با وجود تمام دلایل بیان شده نمی توان از آسیب ها و صدماتی که خیانت به زندگی فرد وارد می کند، چشم پوشی نمود.

1. نداشتن دوران عقد و عدم تجربه دوران عاشقی| خیانت در متاهلی

دوران عقد و نامزدی بسیار مهم می باشد و زوجین باید در این دوران عاشقی کنند و روزهای خاطره انگیزی را برای خود ثبت نمایند، بر اساس بررسی های انجام شده زوجینی که دوران نامزدی و عقد مناسبی را تجربه نکرده اند زمان کافی برای عشق و عاشقی نداشته اند و این افراد نسبت به کسانی که چنین تجربه ای دارند در برابر عاشق شدن و خیانت کردن آسیب پذیرتر هستند. 

به همین دلیل توجه به دوران عقد از اهمیت بسیاری برخوردار است و باید سعی کنید بر روی کیفیت این دوران اهمیت زیادی قائل باشید و لحظات زیبا و خاطره انگیزی را برای خود ثبت نمایید.

2. عاشق دیگری شدن بعد از ازدواج| عدم ارضا نیازهای عاطفی در رابطه با همسر

در صورتی که نیاز عاطفی در ارتباط با همسر به خوبی ارضا نشود در این حالت فرد با محرومیت های هیجانی رو به رو می شود و عدم صمیمیت کافی با همسر باعث به وجود آمدن مشکلات و اختلافاتی در میان آن ها می شود و فرد به دنبال امنیت و آرامش در بیرون از کانون خانه و خانواده می باشد و همین مسئله باعث می شود تا فرد خیانت کند و به فرد دیگری وابسته شود و نسبت به او ابراز عشق و علاقه نماید.

3. داشتن روابط گسترده و بدون مرز با جنس مخالف

تعهد در زندگی مشترک یک شبه به دست نمی آید و با خواندن خطبه این تعهد در میان طرفین ایجاد نمی شود، زوجین برای این که به این تعهد برسند باید در این خصوص مهارت های لازم را کسب کنند و تمرین های لازم را داشته باشند تا با اصول بعد از ازدواج آشنا شوند. 

افرادی که با همه افراد راحت برخورد می کنند و با جنس مخالف هیچ حد و مرزی برای خود قائل نمی شوند قادر نخواهند بود روابط صمیمانه با همسرشان از سایر روابط کاری و دوستانه همکاران تفکیک نمایند به همین دلیل بعد از ازدواج، گرفتار عشق و عاشقی می شوند و در زندگی زناشویی با مشکلاتی رو به رو می شوند. 

در این شرایط مدیریت روابط بسیار اهمیت دارد و باید میان روابط مرزهایی مشخص شود تا فرد بتواند با هر شخصی در همان حد و حدود صمیمی باشد.

پیشنهاد مشاور: آیا پس‌ از خیانت همسر می‌توان به او اعتماد کرد؟

4. عاشق دیگری شدن بعد از ازدواج، داشتن تعارضات شدید و حل نشده

در زندگی زناشویی زمانی که بین زن و مرد اختلاف به وجود می آید، باید سعی کنند آن را به شیوه درست حل نمایند. زوجینی که از حل اختلافات به وجود آمده دوری می کنند و آن ها را روی هم انباشته می کنند، رابطه آن رو به سردی میل می کند و به مرور زمان فاصله عاطفی در میان آن ها به وجود می آید. 

این امر باعث می شود تا طرفین نسبت به رابطه زناشویی دلسرد شده و به سمت روابط دیگری کشیده شوند. تا بتوانند در رابطه جدید حس امنیت و آرامش بیشتری به دست آورند.

5. رفع نیازهای هیجانی از جانب شخص سوم

در صورتی که متاهل هستید و بعد از ازدواج عاشق شخص دیگری شدید رفتارهای آن شخص در شکل گیری روابط فرازناشویی و احساسات شما نقش بسیاری دارد. آن شخص باعث آرامش و امنیت شما می شود و حس لذت به زندگی تان می بخشد باعث می شود تا تنش ها و ناکامی های زندگی تان را فراموش کنید. 

این مسئله باعث وابسته شدن شما به آن شخص می شود و نمی توانید از راه های دیگر به خشنودی برسید و تنها در کنار او احساس شادی می کنید.

عاشق دیگری شدن بعد از ازدواج، راهکار چیست؟

بعد از ازدواج اگر عاشق شخص دیگری شدید ممکن است این عشق و علاقه به خاطر احساسات اولیه و خامی باشد که همان ابتدا به طور ناخواسته در شما ایجاد شده است، توجه کردن به این احساس و بال و پر دادن به آن به رفتارها و اقدامات خودتان بستگی دارد. 

در این شرایط باید سعی کنید که به آینده زندگی تان توجه کنید و ببینید که از دست دادن زندگی کنونی چه خسارت هایی برای شما خواهد داشت و اگر وارد رابطه خارج از چارچوب شوید چه چیزهایی را از دست می دهد و به چه چیزهایی خواهید رسید؟

اگر نسبت به رابطه به وجود آمده احساس نگرانی و خطر می کنید و نمی توانید از عشق و علاقه ای که در شما به وجود آمده است به راحتی چشم پوشی کنید و از طرف دیگر نگران زندگی تان هستید باید از روانشناس کمک بگیرید تا آگاهی لازم را در اختیار شما قرار دهد و در این زمینه با هم فکری او بتوانید بهترین تصمیم را بگیرید.

عواقب خیانت به همسر

متاسفانه به دلیل ترویج برخی از فیلم های غربی و فرهنگ های غریبه امروزه خیانت به امری طبیعی تبدیل شده است و برخی از افراد دیگر از شنیدن خیانت متعجب نمی شوند!

 دیده می شود که افراد در هر شغلی و هر موقعیتی بیش تر با این سوال مواجه می شوند که چه کسی خیانت نمی کند؟ به مرور خیانت که کاری بسیار ناپسند است در جامعه جا افتاده است.

مسئله خیانت در حدی عادی شده است که در بیش تر فیلم ها و سریال های خارجی دیده می شود و بسیار به آن پرداخته می شود. 

اگر شما هم مانند بسیاری افراد خیانت را عادی می دانید پیش از این که به خیانت به همسرتان فکر کنید، 14 مورد زیر را فراموش نکنید:

1. در صورت خیانت شما دروغگو شناخته می شوید:

در صورت خیانت، شما علاوه بر خیانت کار به فردی دروغگو، فریبکار و خائن شناخته می شوید.

خیانت بدون فریبکاری ممکن نیست و شما به مرور مجبور به دروغ های مصلحتی کوچک و بزرگ می شوید. خیانت و دروغ بسیار بهم وابسته هستند به مرور مجبور می شوید بگویید که تا دیر وقت سر کار بوده اید درحالی که اینگونه نبوده است.

2. دستتان رو می شود| عاقبت کسانی که خیانت می کنند

به یاد داشته باشید که ماه هرگز پشت ابر نمی ماند اگر همسرتان متوجه خیانت شما شود ممکن است به خانواده شما یا خودش اطلاع دهد و به مرور دیگران اعتمادشان را به شما از دست می دهند. به مرور دوستان و اطرافیان خود را از دست می دهید و به شخصیتی خیانتکار تبدیل می شوید.

به مرور علاوه بر همسرتان تمام اطرافیان خود را از دست می دهید و حتی در صورت جدایی نیز دیگر نمی خواهند با شما دوست باشند.

3. همه را از خودتان ناامید می‌کنید

شما خانواده خود را ناامید می کنید و باعث ناراحتی و درگیری میان خانواده ها می شوید.

4. به الگویی بد تبدیل می شوید| گناه خیانت به همسر چیست

هر فردی الگو خوب یا بدی برای دیگران می باشد، یکی از دلایلی که دیگران از شما دوری می کنند همین الگو بدی بودن برای همسران و کودکان می باشد.

 خیانت به دیگران نشان می دهد که شما برای زندگی خود ارزشی قائل نیستید و به راحتی آن ها را زیر پا می گذارید.

 به یاد داشته باشید که هیچ کس فرد خیانتکار را تشویق نمی کند. با یک بار خیانت تمام درست کاری های زندگی تان از بین می رود و یک عمر اعتماد از بین می رود.

5. اعتبار اخلاقی‌تان را از دست می‌دهید

 علاوه بر این که دیگران احترامی برای شما نخواهند گذاشت شما نیز اعتمادتان را به خودتان از دست می دهید. چگونه می خواهید به فرزندتان کار خوب یا بد را یاد دهید وقتی خودتان به اصول اخلاقی پایبند نبوده اید؟

 دیگر کسی به حرف شما گوش نمی دهد، هرکاری در آینده انجام دهید بخاطر خیانتی که کرده اید تحت تاثیر قرار می گیرد.

6. اعتماد همسرتان را از دست خواهید داد

با خیانت شما اعتماد به نفس، شخصیت، اعتماد و روان همسرتان را تخریب می کنید. 

دیگر نمی توانید اعتماد کسی را جلب کنید و بیش ترین آسیب را به فرزند خود می زنید زیرا فرزند شما دیگر به عشق و علاقه بی اعتماد شده و نمی تواند رابطه درستی را در بزرگسالی برقرار کند.

7. ممکن است کارتان را از دست دهید

هزینه دادگاه، طلاق، ازدواج مجدد، تهیه خانه و موارد دیگر بسیار دشوار می باشد و ممکن است کارتان را به مرور از دست دهید یا نتوانید به موقع سرکار حاضر شوید.

8. عاشق شدن در متاهلی نی نی سایت، دوباره باید زندگی خود را از صفر بسازید

حتی اگر از نظر کاری دچار مشکل نشوید ساختن دوباره زندگی، اعتماد و عشق از صفر دشوار می باشد و انرژی زیادی می خواهد، حتی ممکن است لازم باشد رابطه خود با فرزندتان و اطرافیان را هم دوباره بسازید. به یاد داشته باشید که از دست دادن اعتماد بسیار آسان تر از جبران آن می باشد.

9. روابط زیادی را از دست خواهید داد.

شما کمک زیادی نخواهید داشت و کسی به حرف های شما گوش نخواهد داد. آدم خیانت کار تنها است و کسی دوست ندارد اطراف او باشد.

10. احتمال ابتلا به بیماری‌های مقاربتی

اگر رابطه های زیادی را تجربه می کنید و اهمیتی به وفاداری نمی دهید ممکن است درگیر بیماری های مقاربتی شوید اما می توانید مطمئن باشید که همسرتان درگیر بیماری های مقاربتی نیست.

11. مرغ همسایه غاز نیست

شاید تصور کنید که همسر شما بد است و بقیه زندگی بهتری دارند اما اینگونه نیست این فقط تصور شماست و دیگران نیز مشکلات خودشان را دارند.

 اما اگر به امید زندگی بهتر همسر و زندگی خود را ترک کنید دیگر نمی توانید آن را به دست بیاورید و دیگر حتی زندگی قبلی خود را هم ندارید.

 12. دوست دارید رفتار مشابهی با شما شود؟

آیا دوست دارید همسرتان نیز با شما همین رفتار را داشته باشد؟ اگر پیش از هرکاری این سوال را از خودتان بپرسید دیگر دست به کارهای اشتباه نمی زنید.

13. به این کار از این دیدگاه نگاه کنید که برای خودتان اتفاق افتاده باشد.

مشکل اصلی این است که فرد خیانت کار پیش از خیانت به کاری که می کند فکر نمی کند.

در ابتدا احساسات فرد را فریب می دهد و فرد احساس می کند که کار درستی را انجام می دهد و از انجام این کار خوشحال است.

 اما بعدا متوجه می شوید که چه کاری انجام داده اید و دیگر ممکن است راهی برای بازگشت نداشته باشید و حتی برای پشیمان شدن نیز دیر شده باشد.

14. چیزی که از دست می‌دهید بیشتر است

هیچکس در بستر مرگ آرزو نداشته که به همسر خود خیانت کند، هیچ کس این کار را در لیست خود وارد نمی کند، زیرا افراد می دانند که در خیانت چیزی به دست نمی آوریم بلکه خیلی چیزها را از دست می دهیم که قابل بازگردانی نیستند.

عاشق دیگری شدن بعد از ازدواج، سوالات متداول

متاهلم ولی عاشق شدم با حس گناه چه کنم؟

یکی از احساس هایی که افراد بعد از عاشق شدن در زمان متاهلی تجربه می کنند حس گناه می باشد، البته در این خصوص توجه داشته باشید آن چیزی که در برابر آن مسئول هستید رفتار شما می باشد نه افکارتان. 

در صورتی که در افکار شخص دیگری را دوست دارید اما دست به خیانت نزده اید امری است که در کنترل خودتان می باشد در این شرایط باید تعلق عاطفی خود را نسبت به آن فرد کاهش دهید و روابط خود با همسرتان را بهبود بخشید در این شرایط برای بهتر شدن زندگی زناشویی خود به مشاور و روانشناس در حوزه زوج درمانی مراجعه کنید تا در این مورد شما را راهنمایی کند.

منبع : خیانت در متاهلی| عاشق دیگری شدن بعد از ازدواج