خلّاقیت
خلّاقیت عبارت از داشتن توانایی لازم برای ایجاد یا مطرح کردن یک چیز جدیدی می باشد که در گذشته وجود نداشته است؛
این مورد جدید می تواند عبارت از یک راه حل جدید برای یک مسئله، یک روش یا ابزار جدید، یا یک شئی هنری یا فرم جدیدی باشد.
ویژگی های شخصیتی افراد خلّاق
مطالعات صورت گرفته نشان دهنده مرتبط بودن یک سری از ویژگی های شخصیتی با بهره وری یا بارآوری خلّاقانه بوده اند.
یکی از این ویژگی ها عبارت از استقلال می باشد: افراد خلّاق تمایل دارند تا در تفکرات و اقدامات خودشان مستقل و ناموافق باشند.
مورد مهم دیگری که در شخصیت این افراد وجود دارد عبارت از تسلط داشتن در یک حوزه خاص است (این حوزه عبارت از حوزه فعالیت یا دانشی می باشد که به توانایی سطح بالا نیاز دارد).
برای مثال مخترعانی همانند استیو جابز و استو وزنیاک (Steve Jobs and Steve Wozniak) در حین بکارگیری دانش کامپیوتر خودشان در طراحی Apple II، از طریق بکارگیری کامپیوتری در افراد و همچنین تجارت ها منجر به ایجاد یک انقلابی در صنعت کامپیوتر شدند.
یک طراح مد فرانسوی به اسم کوکو چنل (Coco Chanel) از طریق طراحی لباس های ساده و شیک، منجر به ایجاد یک تغییر دائمی در نحوه لباس پوشیدن زنان شد.
از طرف دیگر، این امکان وجود دارد که افراد خلّاق توانایی یکسانی در تمامی حوزه های مربوط به قابلیت های انسانی نداشته باشند.
(یک مورد استثنای قابل توجه عبارت از لئوناردو دا وینچی (Leonardo da Vinci) بود که موفقیت هایش در هنرهای تجسمی، علم مکانیک و طراحی نشان داد که این فرد در حوزه های مختلفی دارای استعداد خارق العاده است).
برخی از افراد خلّاق به یک اختلال، تناقض و عدم تعادل خاص علاقمند هستند (دلیل این موضوع می تواند عبارت از به چالش کشیده شدن آنها در نتیجه عدم تقارن و هرج و مرج باشد).
برخی از این افراد یک شناخت عمیق، گسترده و انعطاف پذیر استثنائی نسبت به خودشان دارند. سایر افراد خلّاق عبارت از رهبران باهوشی می باشند که نسبت به مشکلات حساسیت زیادی دارند.
وزنیاک، استیو؛ جابز، استیو
استیو وزنیاک (سمت چپ) و استیو جابز (سمت راست) به عنوان مختران Apple I در سال 1976
تفکرات مخالف با آداب و رسوم که در برخی مواقع در افراد خلّاق مشاهده می شود، می تواند نشان دهنده مقاومت این افراد در برابر فرهنگ پذیری باشد و این مورد می تواند به عنوان مورد مقتضی ماهیت بنیادی منحصر به فرد یک فرد در نظر گرفته شود.
در واقع استقلال یکی از جنبه های مهم فرآیند خلّاقانه می باشد؛ افراد خلّاق در اغلب مواقع می توانند به تنهایی کار کنند و همچنین متمایل به بیان کردن ایده ها یا انجام دادن کارهایی باشند که ممکن است سایر افراد آنها را به عنوان موارد رادیکال و افراطی در نظر بگیرند.
با این وجود، این نکته باید یادآوری شود که یک سبک زندگی نامقلّد یکی از موارد مهم مربوط به خلّاقیت نمی باشد؛
درواقع اغلب افراد خلّاق دارای زندگی های کاملا عادی هستند و استقلال خودشان را بیشتر در ایده های غیرمرسوم و کار خودشان نشان می دهند.
ویژگی دیگر افراد خلّاق عبارت از درون نگری آنها می باشد. در حالیکه این موارد نشان دهنده نبود مهارت های اجتماعی نمی باشند، ولی این نتیجه گیری صورت گرفته است که افراد خلّاق تمایل دارند انعکاسی و درون نگر باشند؛
این افراد بیشتر متکی به درک خودشان هستند و به منظور اطلاع یافتن از ویژگی ها و پاسخ های خودشان، وابستگی کمتری به تعاملات خودشان با سایر افراد دارند.
سومین ویژگی مهم افراد خلّاق عبارت از حس کنجکاوی و تمایل این افراد نسبت به پیدا کردن مشکل می باشد. به نظر می رسد که افراد خلّاق به پیدا کردن یک مورد جدید و توانایی لازم برای ارائه کردن سوالات منحصر به فرد نیاز دارند.
برای مثال روان شناسان آمریکایی به اسم های روبرت استرنبرگ و تاد لوبارت (Robert Sternberg and Todd Lubart) در کتاب تحریک کردن افراد به جنگ (Defying the Crowd(1995)) ویژگی های ترکیبی استقلال و حل مسئله را با خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا در “بازار ایده ها” مرتبط دانسته اند.
در واقع این افراد بیان کردند که افراد خلّاق یک نیاز منحصر به فرد را شناسایی می کنند (احتمالا یک مشکل یا فرصتی را شناسایی می کنند که هیچ فرد دیگری آن را تشخیص نداده است). این مرحله عبارت از مرحله “خرید با قیمت پایین” می باشد، چرا که در حالت معمول شامل رد کردن یک راه حل عمومی و شناخته شده و مطرح کردن یک راه حل عجیب و غریب یا یک ایده ای می باشد که تا بحال بیان نشده است.
زمانیکه افراد خلّاق یک راه حل خلّاقانه را پیدا می کنند، شروع به فروختن این مفهوم و راه حل به سایر افراد می کنند.
این پروسه می تواند در کارهای مخترعانی همانند مارگارت نایت (Margaret Knight)، به عنوان یک فردی که یک سری از ابزارهای خانگی و صنعتی را طراحی کرد.
رایموند کورزویل (Raymond Kurzweil)، به عنوان فردی که اسکنرهای متن و نرم افزار تشخیص صدا را طراحی کرد و دین کامن (Dean Kamen) مشاهده شود که اختراعات بی شمار این فرد شامل ابزارهای پزشکی، سیستم های خالص سازی آب و IBOT (یک ویلچر دارای موتور) می باشد.
هوش سطح بالا از جمله ویژگی های رایج افراد خلّاق می باشد؛ هر چند که این افراد می توانند همانند سایر افراد یک دیدگاه عقلایی نسبت به مشکلات زندگی داشته باشند، ولی نیروی عقلایی این افراد صرف درک مستقیم یا سایر تاثیرات ظاهرا غیرعقلایی نمی شود.
همچنین بیشتر مطالعات صورت گرفته در زمینه ارتباط مابین خلّاقیت و هوش نشان داده اند که برای داشتن یک خلّاقیت قابل توجه، هیچ نیازی به هوش عمومی بیش از حد وجود ندارد.
یافته هایی همانند این مورد بیان شده منجر به ایجاد یک مدل “آستانه ای” از هوشیاری و خلّاقیت شده است که بیان می دارد هوشیاری بالاتر از یک سطح خاص رابطه کمتری با خلّاقییت دارد (در واقع به این معنا می باشد که یک فرد دارای سطح هوش بالا، ممکن است دارای درجه خلّاقیت سطح بالا نباشد).
این نتیجه گیری دلالت بر این دارد که ممکن است هوش یک سری محدودیت هایی را بر روی مقدار اطلاعاتی اعمال کند که فرد می تواند یاد بگیرد و حفظ کند؛
این در حالی است که تفکر خلّاقانه می تواند یک انعطاف پذیری مورد نیاز را برای ایجاد ایده های اصیل ایجاد کند.
در برخی مواقع مابین تفکر همگرا (استدلال تحلیلی که از طریق آزمون های هوش اندازه گیری می شود) و تفکر واگرا (که از طریق غنی بودن ایده ها و اصیل بودن تفکرات مشخص می شود) یک ارتباطی وجود دارد.
هر دو این موارد برای عملکرد خلّاقانه ضروری هستند، هر چند که درجه هر یک از آنها بر اساس وظیفه یا شغل تغییر می کند (این بدان معنا است که ریاضی دانان ممکن است تفکر همگرای بیشتری نسبت به تفکر واگرا داشته باشند؛
این وضعیت در مورد یک فرد هنرمند کاملا معکوس است).
آزمایش های روان شناختی صورت گرفته در حوزه های انگیزه و یادگیری نشان دهنده قدرت نو بودن به عنوان یک مورد ایجاد کننده اقدام می باشد.
این مورد ریشه در کشش ها و قدرت هایی دارد که مابین نظم یک زندگی روزمره و وقفه هایی وجود دارد که احتمال صورت گرفتن یک تجربه جدید را فراهم می کنند.
مطالعات روان شناختی صورت گرفته بر روی افراد دارای خلّاقیت بالا این قدرت و کشش را به صورت دوگانگی هایی همانند هوش و کشف، هوشیاری و ناهوشیاری، سلامت روانی و اختلال روانی، موارد مرسوم و موارد غیرمرسوم و بدیع و پیچیدگی و سادگی نشان داده اند.
سایر ویژگی های افراد خلّاق از طریق یک روان شناس آموزشی ایالات متحده به اسم ای پائول تورنس ( E. Paul Torrance) مشخص شده است.
این موارد شامل سیّالیت یا توانایی فکر کردن در مورد ایده های مختلف به صورت سریع، انعطاف پذیری یا توانایی استفاده از ایده ها و ابزارها به صورت های غیرمعمول و اصالت یا توانایی در نظر گرفتن ایده ها و نتایج جدید می باشند.
تورنس و همکارانش در سال 1966 یک ابزاری را برای ارزیابی هوش اختراع کردند که به عنوان آزمون تورنس برای تفکر خلّاقانه (Torrance Test of Creative Thinking یا TTCT) نامیده می شود که تمامی این مهارت ها را شامل می شود.
TTCT به یکی از ابزارهایی تبدیل شده است که در سطح گسترده ای به منظور اندازه گیری خلّاقیت به کار گرفته می شود.
نتایج مطالعات تورنس بعد از 7، 12 و 22 سال این رهیافت را بیشتر حمایت کرد و این گذر زمانی نشان داد که TTCT یکی از معتبرترین آزمون های خلّاقیت می باشد.
منبع : کانون مشاوران ایران
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.