هشت راهنما برای والدین در رابطه با افسردگی نوجوانان
سنین نوجوانی دورانی بسیار آشفته است. نوجوانان در این دوره در پی کشف هویت خود می باشند، مستقل تر می شوند، نقش های مختلفی را امتحان می کنند، از لحاظ اجتماعی ریسک پذیرتر می شوند، و در پی امتحان مواد مخدر و الکل می باشند، و همه ی این موارد می تواند باعث آسیب های عاطفی به نوجوان شود.
بنابراین تشخیص آشفتگی های معمول دوران و نوجوانی و افسردگی نوجوانی بسیار پیچیده می باشد.
بر طبق گفته دکتر جین برسین، مدیر اجرایی مرکز سلامت ذهنی جوانان در بیمارستان عمومی ماساچوست در بوستون: “برای والدین دشوار است که افسردگی نوجوانشان را تشخیص دهند، کودکان در این گروه سنی واکنش های عاطفی بالا و پایینی از خود بروز می دهند، نوجوانان در این دوره سنی بیشتر منزوی می شوند”. ولی افسردگی در نوجوانان می تواند باعث از بین رفتن نوجوان شود، این اتفاقات معمولا در اواخر دوره ی نوجوانی بین سنین 15 تا 19 سالگی بروز می کنند.
در اوایل دوره نوجوانی پسران و دختران علائم مشابهی از افسردگی را بروز می دهند. ولی پس از بلوغ، تمایل به افسردگی در دختران نسبت به پسران دوبرابر می شود، و این نسبت تا دوره ی بزرگسالی همچنان ادامه خواهد داشت. به همین دلیل دقیقا مشخص نیست، ولی به احتمال زیاد این مسئله می تواند ناشی از ترکیبی از آسیب پذیری ژنتیکی و یا عوامل هورمونی و اجتماعی باشد. دختران در این دوره نسبت به تغییر در روابط خود حساس تر می شوند، و همچنین برای داشتن اضطراب مستعدتر می شوند.
خبر خوب برای مادرها و پدرها این است که: “به خصوص برای دختران ارتباط گرم و صمیمی بین فرزند و والدین می تواند یک عامل حفاظتی برای نوجوان در برابر افسردگی باشد”.
در اینجا هشت تیپ شخصیتی نوجوان که مستعد افسردگی است برای والدین بیان می شود:
مشاهدهی تغییرات در نوجوان. تغییر در رفتار سرنخی است که متوجه شویم که نوجوانمان چه احساسی دارد. امکان دارد نوجوان فعالیت هایش را متوقف کند و یا اینکه به صورت ناگهانی تغییرات عمده ی شخصیتی مانند ساکت تر شدن و یا غمگین تر شدن از خود نشان دهد. بر طبق گفته ی دکتر برسین حتی ممکن است بیشتر از غمگینی معمول یک نوجوان باشد و نوجوان تحریک پذیر شود.
دیگر علائم شامل فاصله گرفتن نوجوان و عدم تمرکز، تمایل کمتر به انجام فعالیت های معمول، و یا با استفاده از مواد مخدر به خود درمانی بپردازد. اگر شما این تغییرات را در موارد متعددی از زندگی نوجوانتان مشاهده کردید، این یک علامت خطر برای نوجوان شماست.
توجه به الگوها. اگر شما در الگوهای رفتاری نوجوانتان تغییراتی را مشاهده کردید، به حدی که متوجه شدید کودکتان شخصی متفاوت به نظر می رسد و این تغییرات در شرایط مختلف مانند خانه، مدرسه و یا با دوستانش مشاهده کردید اینجا زمانی است که باید نگران شوید.
از بیرون از خانه اطلاعات کسب کنید. از دیگر کسانی که کودک شما را می شناسند از- مربی ها، معلمان، دوستان و والدین دوستانش جوایای اطلاعات شوید- که متوجه شوید که آیا نوجوانتان در رابطه با آنها نیز تغییر شخصیت داده است زیرا نوجوانان امکان دارد به شخص دیگری جدای از والدینشان اعتماد داشته باشند و مسائلشان را با او در میان بگذارند.
علاوه بر این با در نظر گرفتن عوامل استرس زای زندگی مانند از دست دادن اعضای خانواده، یا یک شخص نزدیک، بیماری، از دست دادن شغل، و یا طلاق ممکن باعث ناراحتی و افسردگی نوجوانتان شود.
با کودکتان صحبت کنید. چقدر با کودک و نوجوانتان در مورد کارها و احساساتش صحبت می کنید. با اطمینان از نوجوانتان سوالهای اساسی بپرسید ولی از سوال پیچ کردن نوجوانتان پرهیز کنید. این صحبت ها را زمانی که در حال رانندگی با نوجوانتان هستید یا در حال صرف شام و یا در حال تماشای تلویزیون مطرح کنید. اجازه دهید که نوجوان صحبت کند و به پاسخ هایش گوش دهید، و آنها را مطمئن سازید که به حرف هایشان گوش می دهید و آنها را درک می کنید.
سر صحبت را باز کنید. اتفاقاتی را که از نوجوانتان مشاهده کردید با او در میان بگذارید. «من متوجه شدم که خوب نمی خوابی» یا « من متوجه شدم که تو زیاد با دوستات بیرون نمی ری و خودتو تو اتاق حبس کردی». پس از ارائه این مسائل به نوجوانتان، بگویید: «اگر دوست داری می تونیم در این رابطه صحبت کنیم»، یا اینکه می توانید داستانی از دوره ی نوجوانی خودتان را برای نوجوانتان تعریف کنید.
اگر در ابتدا نوجوانتان با شما همکاری نکرد ناامید نشوید و دست بر ندارید، زیرا ممکن است باز کردن مسائل احساسی شان برای آنها راحت نباشد، و یا اینکه آنها از مطرح کردن مشکلشان خجالت بکشند.
مطرح کردن مشکل نوجوان با یک شخص متخصص. اگر نوجوان شما شروع به صحبت کردن در مورد افسردگی اش کند و به اینکه چه دردی را متحمل می شود را برای شما مطرح کند، کودک شما متوجه می شود که شما به صورت جدی احساسات او را درک می کنید ولی اگر نوجوانتان پیشنهاد شما را رد کند امکان دارد که از صحبت کردن در مورد احساساتش با شما راحت نباشد، در این صورت شما به سراغ یک متخصص بروید و با او در این رابطه مشورت کنید زیرا شما به کودکتان اهمیت می دهید.
بر طبق گفته ی برسین والدین باید انتظار مقاومت نوجوانشان را در رابطه با این ایده داشته باشند.
والدین هم چنین باید از وجود سیستم حمایتی در اظراف خود مطمئن باشند تا بتوانند طرد یا خشم نوجوان افسرده خود را تحمل کنند.
از پرسیدن در مورد افکار خودکشی از نوجوانتان وحشت نداشته باشید. بر طبق گفته ی برسین «مهم است که والدین نسبت به این موضوع اهمیت بیشتری قائل شوند، و مطرح کردن این مسئله باعث افزایش اقدام به خودکشی نخواهد شد» اگر نوجوانتان در مورد خودکشی، یا آسیب رساندن به خودش صحبت می کند، و اینکه می گوید بهتر است که بمیرد، بلافاصله آن را جدی بگیرید و در پی کمک گرفتن باشید.
سنجش موقعیت.اگر افسردگی نوجوان شما شدید است، یا به نظر برسد که سوء مصرف مواد دارد یا قصد اقدام به خودکشی دارد، وظیفه ی والدین این است که موقعیت راجدی گرفته و از یک متخصص سلامت روان وقت بگیرد.
منبع: کودک و نوجوان
سلام منم حس میکنم افسردگی دارم پارسال واقعا احساس تنهایی میکردم تنها و منزوی بودم و همش گریه میکردم تو خلوتم.الان 16 سالمه و اهل دوست پسر و اینا هم نیستم حس میکنم زیادی خانم وار بزرگ شدم پارسال داغون بودن حس میکردم هیشکی به حرفام اهمیت نمیده .هیشکی دوسم نداره
واقعا آرزوی مرگ میکنم چون هیچ امیدی دیگه برام نمونده.هیچ کس منو دوست .همیشه رونده شدم همیشه تو عشق شکست خوردم با همه صادق بودم ولی از همه نامهربونی دیدم
اینا همه امتحان الههیه.تحمل کن نگران خواهر زاده هات هم نباش.خدا هرگز بندهاشو تنها نمیذاره.
سلام بنده 10 سال پیش توی تصادف مادر عزیزم رو از دست دادم و افسردگی شدید پیدا کردم و هنوز دارم دارو مصرف می کنم .امسال روز مادر خواهر بزرگم رو هم از دست دادم.یه پسر 12 ساله و یه دختر دو ساله داشت.وضعیت روحی هر دوشون افتضاحه.با حکمت خدا و دلسوز بودنش کنار نمیام.چطور دلش اومد اینا رو از من بگیره.حالم اصلا خوب نیست.چطور طاغت بیارم بی تابی و زجر کشیدن خواهر زاده هامو؟
سارا جان به آینده بچه هات فکر کن اونا به توجه نیاز دارند بلند شو ورزش کن برنامه ریزی کن نماز بخون بگو باید اراده کنم
سلام منم چند روزیه افسرده شدم بیشتر از همه ضعف بدنی دارم نفسم تنگه و قلبم درد میکنه زود عصبانی میشم و بدنم میلرزه حوصله هیچ کس رو ندارم حتی بچه هام