چالش های اجتماعی در کودکان با مشکلات یادگیری
مشکلات یادگیری نه تنها می توانند بر وضعیت کلاسی کودک تاثیر بگذراند، بلکه همچنین می توانند بر روی ارتباط برقرار کردن و رابطه وی با سایر کودکان هم تاثیرگذار باشند
زمانی که ما در رابطه با چالش های یادگیری کودکان فکر می کنیم، ما بیشتر مشکلات مربوط به خواندن یا ریاضیات، منظم بودن، توجه کردن و متمرکز بودن در کلاس را مد نظر قرار می دهیم.
ولی اکثر دانش آموزان دارای اختلال های یادگیری و توجه، همچنین دارای مشکلات اجتماعی و ارتباطی هم می باشند.
آنها در ارتباط برقرار کردن با سایر کودکان، دوست پیدا کردن و شناخت مواردی که در موقعیت های اجتماعی از آنها انتظار می رود، با مشکلاتی مواجه هستند.
عدم درک نشانه های اجتماعی
برخی از آنها نسبت به نشانه های اجتماعی بی توجه می باشند و تفسیر درستی از زبان بدن و تن صدا ندارند.
کودکان دارای ناتوانایی های یادگیری ممکن است که بیش از حد صحبت کنند، یا در زمان نادرستی صحبت کنند یا موارد نامناسبی را بگویند.
برخی از آنها یک حالت خشکی در مکالمه دارند، در بیان کردن وضعیت خودشان مشکل دارند و هیچ نوع شوخی انجام نمی دهند.
آنها متوجه یک سری مواردی نمی شوند که درک آنها برای سایر کودکان راحت می باشد.
آنها در شناخت موارد در حال وقوع در یک گروه و پیدا کردن یک راه حل مناسب مشکل دارند.
رفتار اجتماعی در کودکان با مشکلات یادگیری
در رابطه با کودکان و نوجوانان، داشتن یک رفتار اجتماعی که یک مقداری کمتر از مورد انتظار می باشد.
به راحتی می تواند منجر به طرد شدن آنها توسط همتایان دارای آگاهی و هوش فوق العاده شود و آنها مورد هدف اذیت شدن و قلدری شدن قرار بگیرند.
در برخی مواقع، کودکان جوانی که از نظر اجتماعی ناشی یا دارای مشکلاتی هستند، با کودکان اوتیسم اشتباه گرفته می شوند، چرا که رفتارها یک بخش مهمی از تشخیص اوتیسم می باشد.
ولی نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد عبارت از این مورد می باشد که این رفتارها همچنین در تعداد زیادی از کودکانی صورت می گیرد که در این طیف قرار ندارند.
چالش یادگیری
اسکات بیزلکو[۱]، مدیر اجرایی مدرسه مقدماتی وینستون که در آموزش کودکان دارای چالش های یادگیری یک مدرسه تخصصی می باشد، معتقد است که “اکثر کودکان دارای مشکلات یادگیری، تا یک حدی دارای مشکلات اجتماعی می باشند.”
چه عواملی منجر به ایجاد این مشکلات اجتماعی و ارتباطی می شوند و چرا کودکان دارای ADHD و اختلال های یادگیری دارای چنین مشکلاتی می باشند؟
[۱] Scott Bezsylko
فرآیند شناختی
به منظور شناخت رابطه مابین مشکلات یادگیری و مشکلات اجتماعی، در نظر گرفتن فرآیند شناختی که در یک تعامل اجتماعی موفق صورت می گیرد، اهمیت زیادی دارد.
تعامل اجتماعی در کودکان
یک تعامل اجتماعی شامل معرفی شدن با اطلاعات جدید یا موقعیت جدیدی می باشد که منجر به ایجاب کردن یک پاسخ می شود.
ما تمایل داریم که این تعاملات را به صورت شهودی و آنی در نظر بگیریم – بزیلکو بیان کرده است که شما فقط نیاز دارید که نحوه واکنش و پاسخ مناسب را بدون تفکر در مورد آن یاد بگیرید.
ولی این مورد در واقع یک فرآیند شناختی چند مرحله ای می باشد.
شما باید مواردی که گفته شده است را درک کنید، تفکرات خودتان در مورد آن را سازمان دهی کند.
پاسخ هایی که می خواهید ارائه دهید را اولویت بندی کنید و کلماتی که می خواهید بیان کنید را پیدا کنید.
بزیلکو بیان کرده است در صورتی که این توصیف موارد اتفاق افتاده آنی برای اکثر افراد سخت باشد، باید این مورد را به عنوان یک مسئله قابل قیاس با یک مسئله ریاضی در نظر گرفت.
شخصی که عملکرد مناسبی در حل کردن مسائل چند مرحله ای ریاضیاتی دارد، می تواند این کار را به صورت اتوماتیک وار انجام دهد.
سایر افراد نیاز خواهند داشت که در این رابطه، به صورت مرحله به مرحله کار کنند.
تعاملات اجتماعی آنی
به طور مشابه، در صورتی که ما تعاملات اجتماعی آنی را به یک مجموعه مراحل تقسیم کنیم، اکثر ماها در انجام دادن این مراحل با یک سرعت مناسب، عملکرد خوبی خواهیم داشت.
ولی کودکان دارای مشکلات اجتماعی یا ارتباطی، ممکن است که در برخی از مراحل پردازش شناختی گیر کنند.
این مورد نشان دهنده هوش آنها نمی باشد، ولی نشان دهنده مهارت های یادگیری خاصی می باشد که آنها نمی توانند به صورت اتوماتیک وار به آنها دست پیدا کنند.
بزیلکو بیان کرده است که “بله، یک سری افرادی وجود دارند که یک درک سریع، آسان و تندی دارند، ولی این روش تنها روش موجود برای شناخت موارد اتفاق افتاده نمی باشد.
شناخت می تواند به صورت مرحله به مرحله صورت بگیرد.”
فرآیند اجتماعی شدن در کودکان
بخشی از این فرآیند نشان دهنده یک مانع موجود می باشد که می تواند برای کودکان متفاوت، مختلف باشد.
زمانیکه یک کودکی را مشاهده می کنید که در ارتباط برقرار کردن با سایر کودکان مشکل دارد.
یا در داشتن واکنش مناسب در موقعیت های اجتماعی مشکل دارد، ممکن است که رفتارهای آنها به صورت ظاهری مشابه باشند، ولی نشان دهنده مشکلات متفاوتی باشند.
ممکن است که یک کودک مشکلات زیر را داشته باشد:
- شناخت اطلاعات یا موقعیت جدید
- سازماندهی اطلاعات مربوط به یک پاسخ مورد نظر
- به دست آوردن مجدد یک زبانی برای بیان کردن پاسخ
- مشکلات مربوط به درک
کودکانی که در درک اطلاعات اجتماعی مشکل دارند، شامل افرادی می باشند که دارای یک اختلال یادگیری غیرکلامی هستند.
این کودکان در داشتن الگوهای اجتماعی مشکل دارند و نمی توانند قواعد مربوط به سناریوهای اجتماعی را به صورت دقیقی تشخیص دهند؛
در صورتی که آنها در یک گروهی قرار داشته باشند که به آن ملحق شده اند، برای پاسخ دادن به سلام داده شده یا جوک مشکل خواهند داشت و از این موقعیت ها دوری خواهند کرد.
آنها نمی توانند خودشان را با یک الگویی تطبیق دهند که رفتار مورد انتظار از آنها را بیان می دارد.
کودکانی با یادگیری غیرکلامی
بزیلکو معتقد است نکته امیدوار کننده عبارت از این است کودکانی که در یادگیری غیرکلامی مشکل دارند، معمولا عملکرد بهتری در یادگیری تکرار شده دارند.
این بدان معنا است که شما می توانید الگوهایی که فراموش کرده اند را به این افراد یاد بدهید.
برای مثال، کودکانی که در شناخت اظهارات صورتی مشکل دارند، می توانند آموزش داده شوند تا بتوانند حالت صورتشان را با موردی تطبیق دهند که می خواهند بیان کنند.
آنها می توانند این کار را تا زمانی تمرین کننده که انجام دادن آن آسان شود، ولی این کار همواره فنی خواهد بود و به تلاش نیاز خواهد داشت.
زمانی که یکی از دانش آموزان وینستون پرپ یک تعامل اجتماعی منفی نشان می دهد، معلمش به وی کمک می کند که بتواند بعد از آن اتفاق، عملکرد مناسبی داشته باشد؛
وی این اتفاق را به بخش های کوچکی تقسیم می کند تا دانش آموز ببیند که چه اتفاقی صورت گرفته است .
وی در کدام مرحله مشکل دارد و همچنین این کودک می تواند یک سری مواردی را یاد بگیرد تا عملکرد متفاوتی در دفعه بعدی داشته باشد.
مشکلات مربوط به سازمان دهی (نظم)
کودکانی که در عملکردهای اجرایی مشکل دارند، شامل افرادی که در آنها ADHD تشخیص داده شده است.
ممکن است اطلاعاتی را درک کنند که می خواهند به آن پاسخ دهند، ولی در سازمان دهی و اولویت بندی آنها مشکل دارند.
ممکن است که آنها محرک های مناسبی را برای پاسخ دادن انتخاب نکنند – برای مثال، کنار گذاشتن سوال و به جای آن توجه کردن به نکته ای که دوستش در گوشش می گوید.
یا ممکن است آنها بخواهند یک مورد گستاخانه ای را بیان کنند، چرا که مغز آنها بیان نمی کند که پیامد این کار، نامناسب خواهد بود.
زمانی که این کودکان دارای سابقه بی توجهی به مسولان مدرسه را داشته باشند یا سابقه بیان کردن موارد غیر قابل قبول را داشته باشند، در این صورت یک بازخورد کاملا منفی خواهند داشت.
بیزلکو بیان کرده است “این افراد داستان گفتن در مورد خودشان را همواره به صورت نادرست انجام خواهند داد و بیان خواهند کرد که باهوش نیستند، ولی از نظر تکانشی و اجتماعی شایستگی مناسبی ندارند.
این شرایط نباید وجود داشته باشد.”
این کودکان از نظر اجتماعی بی اطلاع نمی باشند؛
آنها لزوما انتخاب های درستی در رابطه با واکنش نشان دادن به نشانه ها یا نحوه سازماندهی پاسخشان به صورت موثر نخواهند داشت.
آنها نیاز دارند که بر روی خود نظم دهی و مدیریت موثر رفتارهایشان کار کنند.
آموزش و درمان در مدرسه چگونه است؟
در مدرسه ویسنتون پرپ، هدف موجود عبارت از شناخت نحوه تاثیر ضعف در عملکرد اجرایی بر روی توانایی آنها در ارتباط برقرار کردن با کودکان و همچنین توانایی آنها در مسائل ریاضی چند مرحله ای می باشد.
بیزلکو بیان کرده است که هدف موجود عبارت از کمک به دانش آموزان برای انعطاف پذیر بودن و صریح بودن نسبت به باز خورد در زمان اشتباه کردن می باشد.
“ممکن است که ما به یک دانش آموز بگوییم که «شما یک تصمیم اشتباهی گرفته اید که منجر به صورت گرفتن واکنش های منفی از طرف همکلاسی هایتان شده است و پاسخ شما نسبت به این شرایط عبارت از عقب کشیدن بوده است».
ما باید خود نظم دهی (خود گردانی)، اجرا کردن آن به صورت مناسب و نحوه دستیابی به آن را به آنها آموزش دهیم”.
بیزلکو اضافه کرده است که کار کردن بر روی خود نظم دهی با استفاده از روش مشابه به کار گرفته شده در ریاضیات و درک مطلب، یک پروژه ای است که کودکان آن را به عنوان یک مورد مفید در نظر می گیرند.
ولی این مورد در شرایطی وجود خواهد داشت که دقیقا به همین روش صورت بگیرد، نه به این صورت که “شما بسیار بی نظم هستد! شما نیاز دارید که توجه کنید!”
مشکلات مربوط به بازیابی زبان
در مورد کودکان دارای خوانش پریشی، معمولا مشکل موجود در رابطه با شناخت علائم غیر زبانی یا درک تعاملات اجتماعی و شناخت نحوه دادن جواب مناسب نمی باشد – آنها می توانند در این موارد عملکرد کاملا خوبی داشته باشند.
ولی به دلیل اینکه رمز گشایی زبان و تبعیت کردن از کاراکتر های چند مرحله ای نیاز به تلاش و زحمت دارد، ممکن است که آنها در بازیابی سریع کلمات مشکل داشته باشند.
این مورد نه تنها بر روی خواندن و نوشتن این افراد تاثیر می گذارد، بلکه همچنین بر روی صحبت کردن آنها هم موثر می باشد.
دایره لغات مربوط به صحبت کردن این افراد به صورت مناسبی رشد نیافته است و ممکن است که به دلیل مشکلات مربوط به بازیابی کلمات یا بیان کردن کلمات اشتباه، بیان گفتاری این افراد نادقیق و غیر رسمی باشد.
بیزلکو توضیح داده است که “در نتیجه، توانایی آنها در زبان با مشکل مواجه می شود.” در حالی که ممکن است این افراد در بعد غیر زبانی عملکرد خوبی داشته باشند.
ولی همزمان با اینکه اجتماعی شدن بیشتر حالت کلامی پیدا می کند، ممکن است که آنها بدون مهارت یا نابالغ باشند، یا در برخی مواقع با همتایان خودشان راحت نباشند.
ناشی گری اجتماعی چه تاثیری دارد؟
بیزلکو کودکانی را مشاهده کرده است که به دلیل ناشی گری های اجتماعی شان، در مدرسه های قبلی خودشان دارای خصوصیات مربوط به مورد قلدری قرار گرفتن بودند.
وی نوشته است “حتی در صورتی که مشکلات بیانی مربوط به خوانش پریشی تاثیر مستقیمی بر روی اجتماعی شدن نداشته باشند.
این مورد می تواند به نحوی منجر به شکل گیری اعتماد به نفس شود که معلمان به ایجاد مجدد مهارت هایی همانند انعطاف پذیری و دفاع از خود در این کودکان، احساس نیاز پیدا کنند.”
نبود اعتماد
البته برای کودکانی هم که هیچ نوع مشکلی در رشد ندارند، اعتماد به نفس می تواند به یک مشکلی تبدیل شود.
ولی با گذشته زمان، کودکان دارای محدودیت های قابل توجه در یادگیری که به دلیل نمره های خودشان در جاهایی دچار مشکل می شوند که بر روی خواندن و نوشتن تمرکز می شود، از نظر عزت نفس با آسیب های جدی مواجه می شوند.
این کودکان به چخ چیزی متهم می شوند؟
در صورتی که هیچ تشخیصی در مورد این افراد صورت نگرفته باشد، احتمالا این افراد به عدم تلاش کافی برای یادگیری متهم می شوند .
یا چک کردن کوله پشتی خودشان یا انجام دادن تکالیف درسی شان – و به طور قطع این افراد نگران خواهند شد که چرا به اندازه سایر کودکان باهوش نمی باشند.
اکثر کودکان مبتلا به ADHD یا خوانش پریشی ( یا هر دو مورد) تلاش خواهند کرد که مشکلاتشان را مخفی کنند و همچنین از طریق سخت کوشی مانع از مشخص شدن مشکلات و نقص هایشان برای سایر دانش آموزان خواهند شد.
بیزلکو بیان کرده است “کودکانی که احساس بدی نسبت به خودشان دارند و به دلیل شکست خودشان در به دست آوردن مهارت های مبنایی خجالت می شوند، احتمالا در تعاملات خودشان با همتایانشان مشکل خواهند داشت.”
در رابطه با این کودکان، اولین قدم عبارت از کمک به آنها برای دستیابی به این شناخت می باشد که آنها به اندازه سایر کودکان باهوش هستند و از طریق حمایت مناسب می توانند به همتایان خودشان برسند.
البته قدم بعدی عبارت از ارائه یک حمایتی می باشد که به آنها کمک می کند تا مهارت ها و استراتژی های مورد نیازشان را برای کار کردن بر روی مسئله به دست بیاورند و یک فرصتی برای موفقیت داشته باشند – هم از نظر آکادمیکی و هم از نظر اجتماعی.
چالش اجتماعی دیگر در کودکان
در نظر گرفتن رفتار اجتماعی زشت به عنوان یک عملکرد مربوط به از دست دادن مهارت ها، همچنین منجر به اجتناب از موقعیت هایی می شود .
آنجا والدین، معلمان و سایر بزرگسالان یک سری رفتارهای خشمگینانه نشان می دهند و منجر به بدتر شدن شرایط کودک می شوند.
بیزلکو معتقد است است در زمانی که کودکان کارهایی را انجام می هند که اجتماعی نمی باشد، همه ما به عنوان افراد بالغ تمایل داریم که به صورت عاطفی برخورد کنیم.
وی بیان کرده است “هیچ شخصی به دلیل اشتباه در نوشتن کلمه، یک کودک را به عنوان یک کودک بد صدا نمی زند.
ولی در صورتی که وی در کلاس شلوغ کند یا یک حرف نامناسبی به معلمش بزند، در این صورت والدین وی خشمگین خواهند شد.”
وی اضافه کرده است در زمانی که یک تضاد عاطفی ما بین دانش آموزان و معلمان شکل می گیرد، در اکثر مدارس هیچ کس دارای یک تفکر مشخصی نخواهد بود و این مورد منجر به کاهش فرصت یادگیری خواهد شد.
وی بیان کرده است “بنابراین، ما تمایل داریم که به جای فرستادن شما به اداره رئیس ها، اشتباهات و نتایج این اشتباهات را به عنوان یک پروسه عقلایی مبتنی بر مهارت در نظر بگیریم.”
این مقاله با مشارکت موسسه ویسنتون پرپراتوری و مرکز مشاوره ستاره ایرانیان، به طور تخصصی بر روی کودکان دارای اختلال های یادگیری تهیه شده است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.