حل مشکلات بغرنج زندگی به کمک مهارت حل مساله
حل مشکلات بغرنج زندگی به کمک مهارت حل مساله
آیا تا به حال مهارت حل مساله را آموخته اید؟ آیا در طول زندگی تان با موقعیتی مواجه شده اید که احساس کنید به تنهایی قادر به حل مساله تان نیستید و یا نیاز به کمک گرفتن از فردی دارید؟
همه ی ما ممکن است در برهه هایی از زندگی، برای حل مسایل مان احساس ناتوانی کنیم و این احساس در وضعیت های حساس و پر تنش می تواند شدیدتر نیز شود.
در چنین شرایطی، برخورداری از مهارت حل مساله به شما کمک می کند تا بتوانید از بن بست خارج شوید و راحت تر تصمیم بگیرید.
اگر با چنین وضعیتی دست به گریبان هستید، این مطلب می تواند برای تان مفید باشد.
مهارت حل مساله چگونه یادگرفته می شود؟
همین حالا، آخرین موقعیت مهم زندگی تان را که برای تصمیم گیری در مورد آن دچار شک و تردید هستید، به خاطر بیاورید.
برای آنکه بتوانید در این شرایط بهترین تصمیم را بگیرید، لازم است تا مراحل 5 گانه ی مهارت حل مساله را به درستی طی کنید.
1. مساله را تعریف کنید.
بیان نگرانی های کلی و مبهم و اضطراب های درونی، امری متفاوت با بیان مساله است.
در اولین قدم باید بتوانید مساله تان رابه شکل روشن و واضح تعریف کنید.
بهتر آن است که صورت مساله را برای خودتان یادداشت کنید تا بتوانید دقیقا به دنبال یافتن راه حل برای چه چیز هستید؟
2. نوع مساله تان را مشخص کنید.
به طور کلی می توان مساله های مختلف را به 4 دسته تقسیم کرد.
الف) مسایل مهم و غیر فوری
مسایلی که مهم اند اما محدودیت زمانی برای انجام دادن آن ها ندارید. مانند قبول شدن در دوره ی تحصیلی بالاتر
ب) مسایل مهم و فوری
مسایلی که هم مهم اند و هم برای انجام دادن آن ها دارای محدویت های زمانی هستید.
مانند استفاده از سهمیه ی استعداد درخشان برای رفتن به مقطع بالاتر و یا گرفتن مجوز کار برای شروع فعالیت حرفه ای.
ج) مسایل فوری و غیر مهم
مسایلی که شاید مهم نباشند اما پس از گذشتن زمانی خاص، زمانی برای انجام دادن آن ها ندارید. مانند استفاده از سهمیه لاتاری
د) مسایل غیر مهم و غیر فوری
مسایلی که نه مهم اند و نه محدودیتی زمانی برای انجام شان وجود دارد. مانند رنگ کردن مو در شرایطی که مسایل بسیار مهم دیگری در زندگی تان دارید که به آن ها نپرداخته اید.
کمی فکر کنید و مشخص کنید مساله تان جزء کدام یک از دسته های زیر است.
این تقسیم بندی وقتی به شما بسیار کمک می کند که بین دو یا چند مساله گیر کرده اید و نمی دانید کدام یک در اولویت است.
3. خودآگاهی تان را افزایش دهید.
لازم است از افکاری که در ذهن تان می چرخد و تصور شما را در مورد قابل حل بودن یا نبودن مساله تحت تاثیر قرار می دهد، بشناسید و به آن ها آگاه باشید.
مشخص کنید که افکار شما به هنگام مواجه با مسایل مختلف، بیشتر شامل کدام نوع است:
افکار نوع 1:
- من توانمندم و مساله ام را حل می کنم.
- من به دنبال راه حل مناسب می گردم.
- این هم یک مساله است و راه حل های خودش را دارد.
افکارنوع 2 :
- من خیلی بدبختم.
- من تنها و بی پناهم و به تنهایی از پس مشکلم بر نخواهم آمد.
- موفقیت، ابزارهای زیادی می خواهد و من هیچ پشتوانه ای ندارم.
- هر چه مشکل است بر سر من فرود می آید.
- من از پس حل این وضع بر نمی آیم.
- اوضاع خراب تر از آن است که درست شود.
به هنگام برخورد با مسائل مختلف، اگر گفتگوهاي درونی منفی در ذهن شما فعال شوند، آنگاه شما نمی توانید به خوبی مسائل خود را حل کنید و ناتوانی در حل مسائل، خود باعث تقویت و تشدید افکار منفی و کاهش اعتماد به نفس تان می شود.
اما اگر به هنگام برخورد با مسائل، گفتگوهاي درونی مثبت در ذهن شما فعال شوند شما می توانید مسائل خود را حل کنید.
توانمندي حاصل از حل مسائل به شما قدرت می بخشد و احساس اعتماد به نفس را در شما بالا می برد.
بنابر این اولین گام در هنگام برخود با مسائل زندگی، شناخت گفتگوهاي درونی خود می باشد.
اگر در چنین مواقعی گفتگوهاي درونی منفی در شما فعال می شوند باید آن ها را شناسایی کرده و سعی کنید گفتگوهاي درونی مثبت را جایگزین آن نمایید.
4. پیدا کردن راه حل های مختلف
در این مرحله تلاش کنید تا راه حل های مختلف را بنویسید .
مهم نیست که آن ها تا چه حد عملی و یا واقعی هستند.
هر راهی را که به ذهن تان می رسد بنویسید.
این روش می تواند باعث شود تا به مساله ی تان خلاقانه تر نگاه کنید و راه حل های سازنده ای بیابید.
در مرحله ی بعد نیازمند آن هستید تا برای اجرایی کردن بهترین راه حل، تصمیم بگیرید.
5. تصمیم گیری و اجرا
برای تصمیم گیری در مورد بهترین راه حل، لازم است تا راه حل های احتمالی را بنویسید و لیستی از مزایا و معایب انتخاب هر راه تهیه کنید.
به خاطر داشته باشید که هیچ راه حلی صد درصد خوب و فاقد ضرر نیست.
بنابراین واقع بین باشید و راهی را انتخاب کنید که ضررهای کمتر و منافع بیشتری را در بر می گیرد.
سپس برای اجرای راه حل تان اقدام کنید و از درستی تصمیم تان مطمین باشید.
در چه شرایطی باید به متخصص مراجعه کنیم؟
در صورتی که از مراحل حل مساله به خوبی اگاه هستید، اما باز هم قادر به حل مساله تان نیستید و در صورت دارا بودن علایم زیر بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید:
- استرس زیادی دارید و به تنهایی قادر به کنترل آشفتگی ذهنی تان نیستید.
- مدتی است در مدیریت احساسات تان با مشکل مواجه شده اید، مردد و دو دل هستید، تصمیم گیری برای تان دشوار دشوار شده است و علایمی از افسردگی و رخوت در خود مشاهده می کنید.
- علایم اضطراب را تجربه می کنید. علایمی از جمله بی قراری، دلشوره، افکار منفی و فاجعه آمیز، مشکلات خواب و .. می تواند نشان دهنده ی آن باشد که شما موقعیت را ترسناک تر از آنچه که هست برداشت می کنید و با کمک یک متخصص خواهید توانست بر اضطراب تان چیره شوید و تصمیم درستی بگیرید.
- شرایط حساس و غیر قابل جبران
شرایطی که احساس می کنید برای تان بسیار حیاتی هستند و تصمیم گیری تان می تواند کاملا سرنوشت ساز باشد.
در چنین شرایطی نیز مشورت با فردی دیگر می تواند شما را از درست بودن تصمیم تان مطمین کند.
بنابراین به خاطر داشته باشید که هر شرایطی با هر میزان از حساسیت و دشواری، از طریق اجرای فرایندهای حل مساله، قابل حل است.
از درجا زدن و گیر کردن در مشکل خودداری کنید و تلاش کنید تا با به کار گیری راه حل ها مختلف، بهترین راه حل را بیابید و اجرا کنید.
منبع: کانون مشاوران ایران
نداشتن هدف در زندگی
درمان افسردگی
افسردگی و احتمال خودکشی / چگونه از بروز خودکشی جلوگیری کنیم؟
احساس کمبود انرژی و انگیزه و تغییرات فوق العاده
آیا تا به حال از احساس خستگی احساس خستگی می کنید؟ مثل این است که صبح…