چگونه با هر چهار گوش خود گوش دهید
وقتی ما به ارتباط می اندیشیم، به طور کلی آن را در دو طبقه رفتار کلامی و غیرکلامی تقسیم می کنیم. اما براساس مدل ارتباط”چهار گوش” ما از طریق چهار کانال مجزا صحبت می کنیم و گوش می دهیم. حال سؤال اینجاست،زمانی که شما از طریق یکی از این کانال ها مراوده می کنید مخاطب شما چه چیزی را می شنود؟ یک مطالعه جدید که در نوروساینس رفتاری به کار برده شده است بر بررسی عوامل تأثیرگذار بر نحوه ای که پیام شما دریافت می شود بر نقش انتقال دهنده ی عصبی هورمون اُکسی توسین متمرکز شد. اگرچه اساس آن نوروساینس است اما این مطالعه درکی از نحوه ای که شما مطمئن می شوید مخاطب شما واقعا به آنچه شما مایلید بشنوند گوش می دهند را فراهم می کند.میشل فادمیر و همکاران از دانشگاه مونیخ (2016) کار خود را بر اساس نظریه مدل چهار گوش بنیان نهادند که در آن پیشنهاد می دهد که هر پیام کلامی حاوی چهار بُعد مختلف از ارتباط است:
1-مضمون واقعی: اطلاعات محض، خاص و واقعی
2-خودآشکار سازی:اطلاعاتی در مورد خود که شما دوست دارید با شخص دیگری به اشتراک بگذارید
3-ارتباط:اصطلاحی که بیانگر احساسی است که شما در مورد شخص دیگری و در مورد رابطه خود با شخص دیگری دارید.
4-خواهش: در خواستی که شما از شخص دیگر می کنید
این مدل نشان می دهد که شما با دیگران چه چیزی را مخابره می کنید که به پیامی که شما امیدوارید توسط طرف مقابل دریافت شود بستگی دارد. اگر می خواهید موضوعات ارتباطی را مدنظر قرار دهید، آن شامل ابعادی است که شما بر آن تأکید دارید. شما به همسر خود اطلاعاتی در مورد آب و هوا نمی دهید هنگامی که قصد دارید به تضاد موجود در مورد اینکه آیا همانقدر که شما او را دوست دارید او نیز شما را دوست دارد یا خیر پایان دهید. اما، آنچه از جانب گیرنده پیام شما شنیده می شود دارای واضحیت زیادی نیست. همسر شما به طور بالقوه با هر چهار گوش گوش می دهد و تصمیم می گیرد که کدام بعد پیام شما حاکی از انتقال است. مثال آب و هوا شاید حدکرانی اندکی باشد اما آنچه ممکن است در حین تلاش کردن شمابرای حل کردنتعارض در مورد نحوه ی اداره دخل و خرج خانواده توسط خود و همسر شما رخ دهد را در نظر بگیرید. همسر شما ممکن است فکر کند که شما اطلاعات واقعی را ابراز می کنید(موجودی حساب بانکی خود) زمانی که در عوض شما امیدوارید که گفتگو به آزادی بیشتر و مراوده بهتری در کل در مورد هزینه های مالی شما منجر خواهد شد.
مثالی دیگر از مطالعه فاد میر و همکاران توصیف شده است که شامل ارتباطی است که در آن شما درصدد ارسال یک پیام با محتوای خواهش مانند اینکه ببینید آیا دوست شما از گربه شما در مدتدر دسترس نبودنشما به مدت چند روز مراقبت می کند، هستید. گیرنده پیام شما می تواند در مورد نادیده گرفتن خواهش و در عوض پنداشتن آنکه شما صرفاً در مورد میزان مراقبت از گربه خود صحبت می کنید تصمیم بگیرد. نویسندگان معتقدند کهپیام های دربردارندۀ تمایل مخابره خواهش برای فهماندن و درک شدن از سوی طرف مقابل به منظور تولید نتایج دلخواه مشکل تر می باشند. براساس استدلال آنها این بدان دلیل است که خواهش ها، تلاش های بیشتری را برای پردازش توسط گیرنده می طلبند:”اساس این احتمال برداشت از ارتباط است مانند تبادل اجتماعی یا حتی عمل مشارکت یک سویه از جانب گیرنده پیام”. پیامِ درخواست تلاش می کند تا تأثیر را خلق کند. گیرنده باید تصمیم گیرد که آیا می تواند به درک این تأثیر کمکی کند یا خیر. همچنین شما به عنوان یک گوینده می دانید که چنین پیامی ممکن است به آن نتیجه دلخواه منجر نشود پس شما ممکن است پیام ها را خیلی موفقیت آمیز مخابره نکنید.
محققان برای تعیین اینکه افراد هنگامی که حس همدلی آنها برانگیخته می شود در پیام های خواهش فعال و پذیراتر هستند یا خیر، کانال های به لحاظ اجتماعی مسئول در شرکت کنندگان را از طریق دادن دوزهایی تودماغی اُکسی توسین به آنهانیز اضافه و درگیر کردند. یکی از این اثرات اولیه هورمونی افزایش همدلی است. اگر همدلی آنها برانگیخته شود شرکت کنندگان می بایست بیشتر به اتخاذ پیام خواهش متمایل باشند.
برای آزمایش اثر اُکسی توسین در مقابل پلاسیبو بر تفسیر پیام خواهش از 43شرکت کنند مرد(با میانگین سنی 30سال) درخواست شد تا پرسشنامه ارتباط چهار گوشی را تکمیل کنند. این پرسشنامه شامل 16بخش بود که از شرکت کنندگان خواسته شد تا میزانی که آنها یکی از این چهار نوع پیام را از خود بروز می دهند رتبه بندی کنند. یک سناریو از شرکت کنندگان خواسته شد تا آنچه دوست آنها برای دعوای با دوست دختر خود گفته است را تجسم کنند. حال، شرکت کنندگان باید چهار تفسیری را که آنها گمان می کنند آن عبارت یا بیان مخابره کرده است را درجه بندی کنند(تفسیری که از آن گفته دارند را درجه بندی کنند). در این مثال، پیام باید حاوی مضمون واقعی(من باید با دوست دخترم بجنگم)، خودافشاگری(من نگران رابطه ام هستم)، اطلاعات ارتباطی(من فکر می کنم بتوانم با شما درمورد دوست دخترم صحبت کنم) یا خواهش(لطفاً به حرف هایم گوش دهید سپس من را راهنمایی کنید) باشد. در کل به شرکت کنندگانی که اُکسی توسین داده شد بعد خواهش را تابالاترین حد چهار تفسیر ممکن رتبه بندی کردند. این یافته ها با این باور نویسندگان که پیام های مخابره کننده خواهش، به احتمال بیشتری برای شکل گیری ارتباط اجتماعی صورت می پذیرند، سازگار است. گرچه، درست است که خواهش ها مستلزم تلاش بیشتری در جزئی از مخاطب برای نشان دادن تمایلشما به کمک می باشد، اما شما گیرنده پیام را به نشان دادن واکنش در یک حالت فردی تری تحریک می کنید.می توان گفتکه اُکسی توسین تأثیر گذار بوده است زیرا آن شرکت کنندگان را به شنیدن پیام به عنوان یک خواهش یا درخواست برای کمک و نه یک اظهار نظر واقعی تحریک کرده است.
ما نه تنها ما نمی توانیم همواره به دوستان و اعضای خانواده اُکسی توسین بدهیم تا آنها بتوانند بر خواهش های را اجرا کنند بلکه ما هنوز هم می توانیم از این مطالعه یاد بگیریم. با واضح نمودن آن که درخواست، درخواست است، شما می توانید کانال های متقابلی بین خود و افرادی که با شما تعامل می کنند بگشایید. برای مثال، اگر می خواهید همسرشماتلاش بیشتری در جهت متعادل کردن هزینه های مالی انجام دهد به جای گفتن آنکه شما چقدر وقت صرف کرده اید(اطلاعات) به همسرخود اجازه دهید بداند که شما دوست دارید او کمک کند. زمانی که به طور واضح تری ارتباط برقرار می کنید احتمال بیشتری را فراهم می سازید که گوش خواهش همسر شما در جهت آن کانال موردنظر متمایل شود.
به طور مشابه، زمانی که تلاش می کنیم تا به طور کامل آنچه دیگران به ما می گویند را درک کنیم، تلاش بیشتری صورت می گیرد و در اینکه آیا پیام خواهشی را که دریافت می کنیم به عنوان یکی از آن سه بعد دیگر تحریف شده است یا خیر، قضاوت می کنیم. داشتن تعاملات اجتماعی رضایت بخش تر بدان معناست که ما باید همه تلاش خود را برای مراوده کردن و شنیدن از طریق چهار گوش خود به کار گیریم.
چهار گوش خود گوش دهید
وقتی ما به ارتباط می اندیشیم، به طور کلی آن را در دو طبقه رفتار کلامی و غیرکلامی تقسیم می کنیم. اما براساس مدل ارتباط”چهار گوش” ما از طریق چهار کانال مجزا صحبت می کنیم و گوش می دهیم. حال سؤال اینجاست،زمانی که شما از طریق یکی از این کانال ها مراوده می کنید مخاطب شما چه چیزی را می شنود؟ یک مطالعه جدید که در نوروساینس رفتاری به کار برده شده است بر بررسی عوامل تأثیرگذار بر نحوه ای که پیام شما دریافت می شود بر نقش انتقال دهنده ی عصبی هورمون اُکسی توسین متمرکز شد. اگرچه اساس آن نوروساینس است اما این مطالعه درکی از نحوه ای که شما مطمئن می شوید مخاطب شما واقعا به آنچه شما مایلید بشنوند گوش می دهند را فراهم می کند.میشل فادمیر و همکاران از دانشگاه مونیخ (2016) کار خود را بر اساس نظریه مدل چهار گوش بنیان نهادند که در آن پیشنهاد می دهد که هر پیام کلامی حاوی چهار بُعد مختلف از ارتباط است:
1-مضمون واقعی: اطلاعات محض، خاص و واقعی
2-خودآشکار سازی:اطلاعاتی در مورد خود که شما دوست دارید با شخص دیگری به اشتراک بگذارید
3-ارتباط:اصطلاحی که بیانگر احساسی است که شما در مورد شخص دیگری و در مورد رابطه خود با شخص دیگری دارید.
4-خواهش: در خواستی که شما از شخص دیگر می کنید
این مدل نشان می دهد که شما با دیگران چه چیزی را مخابره می کنید که به پیامی که شما امیدوارید توسط طرف مقابل دریافت شود بستگی دارد. اگر می خواهید موضوعات ارتباطی را مدنظر قرار دهید، آن شامل ابعادی است که شما بر آن تأکید دارید. شما به همسر خود اطلاعاتی در مورد آب و هوا نمی دهید هنگامی که قصد دارید به تضاد موجود در مورد اینکه آیا همانقدر که شما او را دوست دارید او نیز شما را دوست دارد یا خیر پایان دهید. اما، آنچه از جانب گیرنده پیام شما شنیده می شود دارای واضحیت زیادی نیست. همسر شما به طور بالقوه با هر چهار گوش گوش می دهد و تصمیم می گیرد که کدام بعد پیام شما حاکی از انتقال است. مثال آب و هوا شاید حدکرانی اندکی باشد اما آنچه ممکن است در حین تلاش کردن شمابرای حل کردنتعارض در مورد نحوه ی اداره دخل و خرج خانواده توسط خود و همسر شما رخ دهد را در نظر بگیرید. همسر شما ممکن است فکر کند که شما اطلاعات واقعی را ابراز می کنید(موجودی حساب بانکی خود) زمانی که در عوض شما امیدوارید که گفتگو به آزادی بیشتر و مراوده بهتری در کل در مورد هزینه های مالی شما منجر خواهد شد.
مثالی دیگر از مطالعه فاد میر و همکاران توصیف شده است که شامل ارتباطی است که در آن شما درصدد ارسال یک پیام با محتوای خواهش مانند اینکه ببینید آیا دوست شما از گربه شما در مدتدر دسترس نبودنشما به مدت چند روز مراقبت می کند، هستید. گیرنده پیام شما می تواند در مورد نادیده گرفتن خواهش و در عوض پنداشتن آنکه شما صرفاً در مورد میزان مراقبت از گربه خود صحبت می کنید تصمیم بگیرد. نویسندگان معتقدند کهپیام های دربردارندۀ تمایل مخابره خواهش برای فهماندن و درک شدن از سوی طرف مقابل به منظور تولید نتایج دلخواه مشکل تر می باشند. براساس استدلال آنها این بدان دلیل است که خواهش ها، تلاش های بیشتری را برای پردازش توسط گیرنده می طلبند:”اساس این احتمال برداشت از ارتباط است مانند تبادل اجتماعی یا حتی عمل مشارکت یک سویه از جانب گیرنده پیام”. پیامِ درخواست تلاش می کند تا تأثیر را خلق کند. گیرنده باید تصمیم گیرد که آیا می تواند به درک این تأثیر کمکی کند یا خیر. همچنین شما به عنوان یک گوینده می دانید که چنین پیامی ممکن است به آن نتیجه دلخواه منجر نشود پس شما ممکن است پیام ها را خیلی موفقیت آمیز مخابره نکنید.
محققان برای تعیین اینکه افراد هنگامی که حس همدلی آنها برانگیخته می شود در پیام های خواهش فعال و پذیراتر هستند یا خیر، کانال های به لحاظ اجتماعی مسئول در شرکت کنندگان را از طریق دادن دوزهایی تودماغی اُکسی توسین به آنهانیز اضافه و درگیر کردند. یکی از این اثرات اولیه هورمونی افزایش همدلی است. اگر همدلی آنها برانگیخته شود شرکت کنندگان می بایست بیشتر به اتخاذ پیام خواهش متمایل باشند.
برای آزمایش اثر اُکسی توسین در مقابل پلاسیبو بر تفسیر پیام خواهش از 43شرکت کنند مرد(با میانگین سنی 30سال) درخواست شد تا پرسشنامه ارتباط چهار گوشی را تکمیل کنند. این پرسشنامه شامل 16بخش بود که از شرکت کنندگان خواسته شد تا میزانی که آنها یکی از این چهار نوع پیام را از خود بروز می دهند رتبه بندی کنند. یک سناریو از شرکت کنندگان خواسته شد تا آنچه دوست آنها برای دعوای با دوست دختر خود گفته است را تجسم کنند. حال، شرکت کنندگان باید چهار تفسیری را که آنها گمان می کنند آن عبارت یا بیان مخابره کرده است را درجه بندی کنند(تفسیری که از آن گفته دارند را درجه بندی کنند). در این مثال، پیام باید حاوی مضمون واقعی(من باید با دوست دخترم بجنگم)، خودافشاگری(من نگران رابطه ام هستم)، اطلاعات ارتباطی(من فکر می کنم بتوانم با شما درمورد دوست دخترم صحبت کنم) یا خواهش(لطفاً به حرف هایم گوش دهید سپس من را راهنمایی کنید) باشد. در کل به شرکت کنندگانی که اُکسی توسین داده شد بعد خواهش را تابالاترین حد چهار تفسیر ممکن رتبه بندی کردند. این یافته ها با این باور نویسندگان که پیام های مخابره کننده خواهش، به احتمال بیشتری برای شکل گیری ارتباط اجتماعی صورت می پذیرند، سازگار است. گرچه، درست است که خواهش ها مستلزم تلاش بیشتری در جزئی از مخاطب برای نشان دادن تمایلشما به کمک می باشد، اما شما گیرنده پیام را به نشان دادن واکنش در یک حالت فردی تری تحریک می کنید.می توان گفتکه اُکسی توسین تأثیر گذار بوده است زیرا آن شرکت کنندگان را به شنیدن پیام به عنوان یک خواهش یا درخواست برای کمک و نه یک اظهار نظر واقعی تحریک کرده است.
ما نه تنها ما نمی توانیم همواره به دوستان و اعضای خانواده اُکسی توسین بدهیم تا آنها بتوانند بر خواهش های را اجرا کنند بلکه ما هنوز هم می توانیم از این مطالعه یاد بگیریم. با واضح نمودن آن که درخواست، درخواست است، شما می توانید کانال های متقابلی بین خود و افرادی که با شما تعامل می کنند بگشایید. برای مثال، اگر می خواهید همسرشماتلاش بیشتری در جهت متعادل کردن هزینه های مالی انجام دهد به جای گفتن آنکه شما چقدر وقت صرف کرده اید(اطلاعات) به همسرخود اجازه دهید بداند که شما دوست دارید او کمک کند. زمانی که به طور واضح تری ارتباط برقرار می کنید احتمال بیشتری را فراهم می سازید که گوش خواهش همسر شما در جهت آن کانال موردنظر متمایل شود.
به طور مشابه، زمانی که تلاش می کنیم تا به طور کامل آنچه دیگران به ما می گویند را درک کنیم، تلاش بیشتری صورت می گیرد و در اینکه آیا پیام خواهشی را که دریافت می کنیم به عنوان یکی از آن سه بعد دیگر تحریف شده است یا خیر، قضاوت می کنیم. داشتن تعاملات اجتماعی رضایت بخش تر بدان معناست که ما باید همه تلاش خود را برای مراوده کردن و شنیدن از طریق چهار گوش خود به کار گیریم.