به چه نحوی می توانید وضعیت رابطه موجود مابین بچه هایتان را بهبود دهید
همه والدین دوست دارند که بچه هایشان روابط خوبی با یکدیگر داشته باشند. خوشبختانه روش های زیادی وجود دارند که با استفاده از آنها می توانید بچه های خودتان را به داشتن روابط بهتر تشویق کنید.
در حین استفاده کردن از روش مجازات و پاداش، باید به صورت عادلانه با بچه ها برخورد کنید. زمان یکسانی از وقت خودتان را به بچه ها اختصاص دهید.
از طریق بردن بچه هایتان به رویدادهای ورزشی و گردش های خانوادگی، فرصت مناسبی را برای برقراری روابط مناسب مابین بچه ها ایجاد کنید.
آنها را تشویق کنید که احساسات خودشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و به منظور اینکه به آنها کمک کنید تا شناخت بهتری در مورد لزوم برقراری رابطه با یکدیگر پیدا کنند، از روش نقش بازی کردن استفاده کنید.
روش یک – عادلانه بودن
1. به صورت عادلانه با بچه هایتان برخورد کنید و رفتار با ثباتی داشته باشید.
در صورتیکه یکی از بچه ها را به صورت مکرر تشویق کنید و هدیه های زیادی به او بدهید و به سایر بچه ها توجه نکنید، بچه هایی که مورد بی توجهی قرار گرفته اند یک نوع حس ناراحتی و (یا) عصبانیت خواهند داشت.
در صورتیکه شما به صورت مکرر یکی از بچه ها را مجازات کنید ولی سایر بچه ها را به همان اندازه مجازات نکنید، مجددا همین احساسات در آنها شکل خواهد گرفت.
ممکن است بچه هایی که مورد تبعیض قرار می گیرند، نسبت به برادران یا خواهران یا (و) نسبت به شما خشمگین شوند.
این بچه بر این عقیده خواهد بود که شما و بچه محبوبتان علیه او در حال تبانی هستید.
منصفانه یا عادلانه بودن به این معنا نمی باشد که شما دقیقا یک کاری را برای همه بچه هایتان انجام دهید – هر چند که در مورد بچه های کوچک این ایده یک ایده مناسبی است.
با این وجود، باید در مورد اجرای قوانین و مجازات های خودتان مصمم باشید، هر چند که قوانین موجود بر روی بچه های مختلف تا یک حدی با هم متفاوت باشند.
برای مثال، در صورتیکه بچه های شما زمان خواب متفاوتی داشته باشند، باید در مورد خوابیدن هر یک از بچه ها در زمان خواب مخصوص به خودشان مصمم باشید و این قانونتان را همواره اجرا کنید.
زمان خودتان را مابین همه بچه ها تقسیم کنید. در این فرصت زمانی می توانید به تکالیف آنها کمک کنید، با هم به رویدادها و بازی های ورزشی بروید، یا اینکه در کنار یکدیگر استراحت کنید؛
حتما باید یک زمان کافی و تقریبا یکسانی را به بچه ها اختصاص دهید.
2. در حین صورت گرفتن جر و بحث، به صحبت های هر دو طرف گوش دهید.
زمانیکه بچه های شما با هم دعوا می کنند، هر دو آنها تمایل خواهند داشت که به اندازه طرف مقابل به حرف هایشان گوش داده شود و مورد تایید قرار بگیرند تا بتوانند اختلاف ایجاد شده را سریعا رفع کنند.
کودکان خودتان را به اتاق های مجزایی بفرستید. به هر دو آنها بگویید که اتفاق صورت گرفته را به شما توضیح دهند، ولی باید به ترتیب به حرف های آنها گوش دهید.
از یکی از بچه ها بخواهید که از پیش شما برود؛ سپس با آن یکی بچه صحبت کنید.
زمانیکه بچه های موقعیت را از دید خودشان توضیح می دهند، به دقت به حرف آنها گوش دهید. با بچه خودتان ارتباط چشمی برقرار کنید و سرتان را تکان دهید تا نشان دهید که به حرفشان گوش می دهید.
در صورتی که چیزی را درست متوجه نشده باشید یا نیاز داشته باشید که یک موردی مشخص شود، سوالات مدت نظرتان را بپرسید.
بعد از تمام شدن حرف های بچه تان، از این اتاق خارج شوید و به اتاق بچه دیگرتان بروید.
بعد از آن بچه هایی که دعوا می کردند را جمع کنید و داستانهای بیان شده توسط آنها را بگویید.
سعی کنید که نقش یک میانجی را داشته باشید و به بچه هایتان کمک کنید تا یک راه حلی را برای اختلافاتشان پیدا کنند.
برای مثال، می توانید در کنار آنها بنشینید و به هر یک از آنها اجازه دهید که صحبت کند و احساسات خودش را به اشتراک بگذارد. بعد از آن یک سری سوالاتی بپرسید و به آنها کمک کنید که به یک راه حلی دست پیدا کنند؛
برای مثال می توانید بپرسید که “مهم ترین چیزی که شما را ناراحت کرد، چه چیزی بوده است؟”، “به نظر شما چه چیزی می تواند منجر به ایجاد احساس بهتری در شما شود؟”، “برای اینکه از بروز این اختلاف در آینده پیشگیری کنید، چه کاری می توانید انجام دهید؟”
3. شرایط منحصر به فرد هر یک از بچه ها را بشناسید.
نکته مهمی که در این شرایط وجود دارد، عبارت از در نظر گرفتن بچه ها به عنوان افراد منحصر به فرد می باشد.
باید به صورت خصوصی به هر یک از آنها بگویید که “شما یک فرد کاملا خاصی برای من هستید. من شما را دوست دارم و هیچ شخص دیگری همانند شما نیست!”
به مرور زمان که بچه ها بزرگ می شوند و شخصیت خاص خودشان را پیدا می کنند، باید تفاوت های آنها را در کارهای خودتان نشان دهید. برای مثال، در صورتیکه فقط یکی از بچه ها کامیون (اسباب بازی) دوست داشته باشد، هیچ لزومی وجود نخواهد داشت که برای هر دو آنها کامیون بخرید.
به جای اینکار، در مورد این موضوع فکر کنید که بچه هایتان چه چیزی را دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند. در صورتی که آن یکی بچه هواپیما دوست داشته باشد، می توانید یک هواپیما و یک کامیون بخرید.
در حین تشویق کردن بچه های خودتان، به صورت صریح صحبت کنید.
برای مثال به جای اینکه بگویید “شما بچه های فوق العاده ای هستید”، بگویید که “به نظر من این فوق العاده است که شما خیلی خلاق هستید و دوست دارید که کار کردن با پیانو را یاد بگیرید.
من مطمئن هستم که استعداد شما منجر به پیشرفت شما خواهد شد.”
در صورتیکه یکی از بچه های شما معلولیت فیزیکی یا مشکل عاطفی داشته باشد، باید حساسیت بیشتری نسبت به او داشته باشید.
سایر بچه های خودتان را مطلع کنید که این فرد خاص به دلیل شرایطی که دارد، به مراقبت بیشتری نیز دارد و هیچ دلیل دیگری، همانند دوست داشتن بیشتر او یا بهتر بودن او، منجر به توجه بیشتر شما به این فرد نشده است.
بچه معلولتان را به آنها توضیح دهید و از آنها بخواهید که در مورد این شرایط با یکدیگر صحبت کنند.
4. بچه های خودتان را با یکدیگر مقایسه نکنید.
در صورتیکه به یکی از بچه های خودتان بگویید که به اندازه بچه های دیگر باهوش یا با استعداد نیست، در این صورت ناراحت خواهد شد.
این نوع برخورد می تواند به ایجاد یک تنفر بلندمدت و ناراحتی عاطفی منجر شود. همچنین این کار می تواند باعث شود که این فرد نسبت به بچه ای که گفتید بهتر است، خشمگین شود و برخورد نامناسبی با او داشته باشد.
قبل از هرگونه سرزنش بچه ها، به خوبی فکر کنید و همه جوانب را در نظر بگیرید. برای مثال، به جای اینکه بگویید “برادرتان همیشه تمیز و مرتب است. چرا شما هم مثل او نیستید؟”، بگویید که “لطفا اتاقتان را تمیز کنید.”
روش دو – کمک کردن به رابطه بچه هایتان
1. به کمک بچه هایتان یک سری رسومات خانوادگی ایجاد کنید.
یکی از بهترین روش هایی که شما با استفاده از آن می توانید رابطه مابین بچه های خودتان را تقویت کنید، عبارت از تشویق کردن آنها برای مشارکت کردن با هم در گردش ها و رویدادهای مختلف سالیانه می باشد.
برای مثال، می توانید به بچه های خودتان یک کدو تنبل بدهید و (در صورتیکه به سن مناسبی رسیده باشند) از آنها بخواهید که آن را مابین افراد مختلف تقسیم کنند (البته با نظارت یک فرد بزرگسال).
در زمستان و موقعی که برف باریده باشد، در حیاط خانه تان با هم یک آدم برفی درست کنید، یا ابزارهای لازم را در اختیارشان قرار دهید تا خانه های زنجبیلی خودشان را درست کنند.
2. یک سری فرصت های مناسبی را برای بچه های خودتان فراهم کنید تا بتوانند کنار هم باشند.
در صورتیکه بچه های شما هیچ نوع فرصتی برای برقراری ارتباط و بودن در کنار هم نداشته باشند، با یکدیگر یک رابطه قوی نخواهند داشت.
می توانید بچه های خودتان را به بولینگ یا پارک ببرید، یا اینکه اجازه دهید در داخل یکی از اتاق ها با هم بازی کنند. این تجارب مشترک باعث خواهد شد که کودکان روابط خوبی با هم ایجاد کنند.
بچه های کوچکی که با هم بازی می کنند، در برخی مواقع با هم دعوا خواهند کرد. ولی تا زمانیکه تعداد دعوای آنها زیاد نشده باشد (برای مثال در صورتیکه به ازای هر پنج بار تعامل مثبت، یک دعوایی داشته باشند)، آنها را تشویق نکنید که از یکدیگر جدا بمانند.
در صورتیکه متوجه شوید بچه های شما در زمان های خاصی از روز بداخلاق می شوند یا احتمال دعوا کردنشان زیاد می باشد – برای مثال، در اواخر بعد از ظهر – نگذارید که در آن زمان های خاص با هم بازی کنند.
3. بچه های شما باید برای یک مدتی از هم دور باشند.
بچه های بزرگ شده، به خصوص بچه هایی که در خانه های کوچک بزرگ شده اند، ممکن است این احساس را داشته باشند که بیش از حد برادران یا خواهرانشان را می بینند.
این احساس که برادران یا خواهران آنها همواره در کنارشان هستند، منجر به ایجاد احساس در دام افتادن و ناامیدی می شود و در نتیجه روابط مابین آنها در یک وضعیت نامناسبی قرار می گیرد.
از اینرو باید یک زمانی در اختیار کودکانتان قرار دهید که دور از هم باشند تا در حین قرار گرفتن در کنار یکدیگر، بتوانند روابط بهتری با هم داشته باشند.
به جای اینکه همه بچه های خودتان را به هر جایی که می روید، همراه خودتان ببرید یا در زمانیکه یکی از آنها یا هر دو آنها (در صورتی که دو فرزند داشته باشید) تمایلی به بازی نداشته باشد، اصرار کنید که با هم بازی کنند، سعی کنید یک فرصتی را ایجاد کنید که برای یک مدت زمان مشخصی بتوانند از هم دور باشند.
برای مثال یکی از بچه ها را در آخر این هفته به باغ وحش ببرید، ولی بچه دیگرتان را در آخر هفته بعد به بازی بیسبال ببرید.
در این صورت خواهید توانست که زمان نسبتا مشابهی را در کنار هر یک از بچه های خودتان سپری کنید، هر چند که در زمان های صرف شده آنها کنار یکدیگر نخواهند بود.
همچنین در زمانیکه یکی از بچه ها بخواهد با شما تنها باشد، بچه دیگرتان می تواند همراه با یکی از دوستانش به گردش برود.
4. به بچه های خودتان کمک کنید تا تفاوت های موجود را از بین ببرند.
در صورتیکه بچه های شما دارای پس زمینه ها و سابقه های کاملا متفاوتی باشند، یک سری روش هایی را برای ارتباط برقرار کردن آنها پیدا کنید که تفاوت های آنها را تایید کند و به مرور زمان از بین ببرد.
برای مثال، در صورتیکه یکی از بچه هایتان 5 ساله و بچه دیگرتان 15 ساله باشند، در این صورت سخت خواهد بود که یک رابطه ای بین آنها ایجاد کنید.
فعالیت هایی که هر دو آنها دوست دارند انجام دهند را مشخص کنید و یک سری فرصت های مناسبی برای آنها ایجاد کنید تا به همراه هم و به صورت مشترک بتوانند از این فعالیت ها لذت ببرند.
برای مثال، در صورتیکه هر دو تا از بچه های شما بیسبال دوس داشته باشند، اجازه دهید که بچه بزرگتان با بچه کوچک به یک بازی بیسبال برود.
بدون اینکه مسئولیت خودتان به عنوان یک سرپرست را ترک کنید، بچه بزرگتان را تشویق کنید که در یک سری از موقعیت های خاص از بچه کوچکتر مراقبت کند.
برای مثال، در صورتیکه اتوبوس مدرسه هر دو تا از بچه هایتان یکی باشد، بچه بزرگتان را تشویق کنید که از بچه کوچکتر مراقبت کند.
5. آنها را تشویق کنید که به هم کمک کنند.
در صورتیکه بچه های شما احساس کنند که با هم رقابت دارند، در این صورت به سختی می توان آنها را متقاعد کرد که از یکدیگر حمایت کنند.
به منظور ایجاد یک رابطه بهتر مابین بچه های خودتان، آنها را تشویق کنید که یک سری رفتارهای کمک کننده ای داشته باشند.
برای مثال، می توانید بچه های خودتان را تشویق کنید تا در زمان های استرس زا، همانند زمان قبل از یک مسابقه بزرگ که یکی از بچه هایتان در آن شرکت خواهد کرد یا قبل از زمانیکه یکی از بچه هایتان در امتحان مدرسه شرکت کند، از یکدیگر حمایت کنند.
می توانید به آنها بگویید “حتما دعا کنید که خواهرتان امروز در امتحان تاریخش موفق باشد! او واقعا نگران امتحانش است و در صورتیکه تشویق شود، در حین رفتن به امتحان روحیه بهتری خواهد داشت،” یا “زمانی که دنی به میدان بیاید، او را تشویق کنید! از اینکه متوجه شود ما برای حمایت از او در اینجا هستیم، خوشحال خواهد شد.”
روش سه – تشویق کردن بچه ها برای حل اختلافاتشان
1. زمانیکه یکی از بچه ها نسبت به بچه های دیگر مهربانی نشان دهد، به او نشان دهید که رفتارش منجر به خوشحالی و رضایت شما شده است.
زمانیکه بچه هایتان را به دلیل بهبود مستقلانه رابطه شان تحسین می کنید، این کارتان باعث خواهد شد که آنها به رفتار مهربانانه شان ادامه دهند و همدیگر را درک کنند.
برای مثال، در صورتیکه یکی از بچه هایتان اسباب بازیش را به بچه دیگری بدهد، می توانید بگویید “احسنت، به دلیل اینکه کامیون تان را به خواهرتان دادید، خیلی خوشحال شدم.”
همچنین در زمانیکه یکی از بچه هایتان رفتار مثبتی را نشان می دهد، می توانید یک شرایط بهتری را در روابط آنها ایجاد کنید؛
مثلا می توانید بچه ای که یک رفتار مثبتی در قبالش صورت گرفته است را تشویق کنید که یک اقدام مثبت دیگری را متقابلا انجام دهد و از این طریق تشکر خودش از رفتار برادر یا خواهرش را نشان دهد.
تشکر کردن از افراد دارای سنین مختلف به آنها کمک می کند تا شادتر باشند؛ در نتیجه این کار بچه هایتان یاد خواهند گرفت که این احساس شادی را به یکدیگر انتقال دهند.
البته در برخی مواقع بیان کردن تشویق های مبهم یا عمومی یک مورد عادی و مناسبی است.
2. به بچه هایتان یادآوری کنید که معمولا رابطه خوبی با هم دارند.
بعد از پایان یافتن یک اختلاف، به بچه هایتان بگویید که از دعوا کردن آنها تعجب کرده اید، چرا که دقیقا چند لحظه قبل هیچ مشکلی با هم نداشته اند.
سعی کنید یک موقعیت خاص و جدیدی که در آن رابطه خوبی با هم داشته اند را به آنها یادآوری کنید. برای مثال می توانید به آنها بگویید “موقعی که در پارک بودیم، شما دو تا با هم خوب بودید!
چه اتفاقی افتاد؟” در نتیجه آنها رابطه خوبی که با هم در پارک داشته اند را به یاد خواهند آورد و دعوایشان خاتمه خواهد یافت.
3. به بچه خودتان آموزش دهید تا مراقب عواطفش باشد.
به دلیل اینکه اغلب برادران و خواهران دوست دارند که یکدیگر را اذیت کنند، باید این اختیار را به فرزندان خودتان بدهید که احساسات خودشان را شناسایی کنند و بر روی آنها کنترل داشته باشند.
در این صورت آنها بهتر خواهند توانست که با برادران یا خواهران (و سایر افراد) ارتباط برقرار کنند و رفتار صورت گرفته با خودشان را توضیح دهند و دلیل اینکه از این رفتار خوششان نیامده است را بگویند.
در زمانیکه بچه هایتان از شما، برادران یا خواهران یا یکی از دوستانشان ناراحت هستند، به آنها کمک کنید تا احساسات خودشان را مشخص و کنترل کنند.
برای مثال، در صورتیکه بچه تان به دلیل اینکه نمی تواند برای بازی کردن به بیرون برود، از دست شما عصبانی باشد، به صورت مستقیم از او بپرسید که “چه احساسی دارید؟”
یک سری پیشنهاداتی را در مورد احساساتی که ممکن است داشته باشند، بیان کنید. برای مثال، می توانید بپرسید که “می بینم که عصبانی هستید، ولی آیا علاوه بر عصبانیت، ناراحت یا ناامید هم هستید؟”
فرزند خودتان را مطلع کنید که هر نوع احساسی عادی می باشد و احساس عصبانیت در حین مواجه شدن با یک موقعیت یا یک فرد ناامید کننده، یک مورد کاملا طبیعی است.
بیان کردن یا تایید کردن احساسات موجود در سایر افراد اولین قدم برای همدلی می باشد.
اجازه بدهید که بچه های شما به اشتراک گذاری عواطف را تمرین کنند تا بتوانند در موقعیت های نامناسبی که با برادران یا خواهرانشان دارند، از آن استفاده کنند و شرایط موجود را بهبود بخشند.
همواره بچه خودتان را تشویق کنید که از برادر یا خواهر طرف دعوایش این سوال را بپرسد که “آیا دوست داشتید که من هم این کار را در مورد شما انجام می دادم؟” در صورتیکه یک فردی متوجه شود که طرف مقابلش منجر به ایجاد احساس بدی در او می شود، در این صورت احتمال صورت گرفتن رفتار منفی از طرف این فرد کاهش خواهد یافت.
4. از کودکتان بپرسید که دوست دارند سایر افراد به چه نحوی با آنها رفتار کنند.
همه بچه های خودتان را از اهمیت قاعده طلایی – با دیگران به نحوی برخورد کنید که دوست دارید با شما همان برخورد صورت بگیرد – مطلع کنید.
همراه با آنها در یک جا بنشینید و به آنها کمک کنید تا یک لیست از “مشخصات دوست” تهیه کنند. برای مثال، می توانید یک سری کلمات و ویژگی هایی را به صورت شفاهی به بچه های خودتان بگویید و از آنها بپرسید که دوست دارند دوستشان کدام یک از این موارد را داشته باشد.
لیست کلمات شما می تواند شامل مهربان بودن، مسخره کردن، بدجنس بودن، به اشتراک گذاشتن، بخشنده بودن و خودپسند بودن باشد.
بچه شما باید این نکته را درک کند که روابط دوستانه و مثبت باید شامل مهربان بودن، بخشنده بود و به اشتراک گذاشتن (وسایل) با سایر افراد باشد.
از بچه های خودتان بخواهید که این قاعده طلایی را همواره به یاد داشته باشند و در حین برخورد با یکدیگر از کلمات دوستانه استفاده کنند.
5. استفاده از روش نقش بازی کردن.
نقش بازی کردن یک روش موثری است، به خصوص در مورد بچه های کوچکی که در مورد نحوه برخورد با سایر افراد به راهنمایی نیاز دارند.
در نتیجه نقش بازی کردن بچه شما می تواند متوجه شود که چه رفتاری را باید برای خاتمه دادن به یک مورد سوء استفاده انجام دهد.
نقش بازی کردن می تواند به کودک شما کمک کند که به جای انجام دادن یک سری کارهایی برای عمیق تر کردن عداوت با برادر یا خواهرش، یک سری روش های جایگزین پیدا کند و مشکلات موجود را رفع کند.
برای یک سناریوی نقش بازی کردن، همانند اسم گذاری، بچه های خودتان را دریک جا جمع کنید. از بچه ها بخواهید که کارشان را انجام دهند.
به آنها توضیح دهید که اولین قدم در حل کردن یک اختلاف، عبارت از به دست آوردن آرامش و کشیدن یک تنفس عمیق است.
به آنها کمک کنید تا این موضوع را درک کنند که در صورتیکه همراه با عصبانیت و پرخاشگری واکنش نشان دهند، اختلاف موجود وخیم تر خواهد شد.
آنها را تشویق کنید که برای حل شرایط پیش آمده، از یک فرد بزرگسال کمک بگیرند.
نقش بازی کردن یک ایده مناسب و تاثیر گذاری بعد از پایان یافتن مشکلات می باشد.
بعد از آنکه اختلاف رفع شود، می توانید بچه های خودتان را جمع کنید و سناریوی نقش بازی کردن را اجرا کنید و در نهایت نقش بازی کردن را مرور کنید تا مطمئن شوید که بچه ها این فرآیند را یاد گرفته اند.
می توانید از آنها یک سری سوالات ساده ای بپرسید؛ سوالاتی همانند “دفعه بعدی که برادر یا خواهرتان شما را اذیت کند یا یک برخورد بدی با شما داشته باشد، چه کاری باید انجام دهید؟”
6. اجازه بدهید که کودکان مشکلات موجود را خودشان حل کنند.
البته این مورد طبیعی خواهد بود که به عنوان یک پدر یا مادر تمایل داشته باشید که به منظور رفع سریع مشکل و ایجاد آرامش در خانه، هر کاری که از دستتان بر می آید را برای رفع مشکل انجام دهید.
ولی در صورتیکه به بچه های خودتان اجازه دهید تا خودشان روابطشان را مدیریت کنند و مسئول کارها و اقدامات خودشان باشند، یک نقش فعال تری در فرآیند مربوط به ایجاد و مدیریت روابطشان با برادران و خواهرانشان خواهند داشت.
حتی در صورتیکه بچه های شما با هم دعوا کنند، نباید در آن دخالت کنید (مگر در صورتیکه آنها به صورت نامناسبی با هم صحبت کنند یا خشونت فیزیکی از خودشان نشان دهند).
این سناریو در مور کودکان بزرگتری (نوجوانان و جوانانی) که دارای مهارت های حل اختلاف هستند، کاربرد بیشتری دارد چرا که بچه های کوچکتر فاقد چنین مهارت هایی هستند.
همچنین در صورتیکه به بچه های خودتان اجازه دهید تا مشکلاتشان را خودشان حل کنند، خواهید توانست که یک نقش بی طرفانه ای داشته باشید و خودتان را از اختلاف موجود دور نگه دارید.
از این رو، بعدا به دلیل طرفداری کردن از یکی از بچه ها سرزنش نخواهید شد.
7. صبور باشید.
یادگیری مهارت های اجتماعی زمان بر می باشد. برخی از بچه ها در حین سالهای رشد خوشان هیچ رابطه ای با هم برقرار نمی کنند.
ولی مطمئن باشید که آنها به جوانانی تبدیل خواهند شد که از مشارکت یکدیگر قدردانی خواهند کرد و این مشارکت ارزش زیادی برای آنها خواهد داشت.
هر کاری که از دستتان بر می آیید را برای حمایت از رابطه آنها و پیشرفت آن انجام دهید.
در صورتیکه هر کاری که می توانستید را برای ایجاد یک رابطه مناسب مابین کودکان خودتان انجام داده باشید ولی آنها همچنان رابطه خوبی با هم نداشته باشند، خودتان را سرزنش نکنید.
برخی از افراد به صورت اشتباه با سایر افراد ارتباط برقرار می کنند. حتی در صورتیکه هر دو تا از بچه های شما دارای والدین یکسانی باشند، ممکن است که شخصیت های متفاوتی داشته باشند.
در صورتیکه سطح مشکلات رفتاری موجود در مابین بچه های شما بالاتر از سطح مربوط به یک اختلاف و همچشمی معمول باشد، حتما از یک درمانگر کمک بگیرد.
مشکلات و اختلافات جدی و مداوم می توانند نشان دهنده یک سری مشکلات دیگری در یکی از بچه ها یا هر دو آنها باشند که حتما باید رفع شوند.
بعد از رفع این مشکلات بچه ها می توانند روابط بهتری با هم داشته باشند.
نویسنده: Klare Heston, LICSW
به روز رسانی شده در: 29 مارچ 2019 , ترجمه : کانون مشاوران ایران