راهنمای والدین در انتخاب اسباب بازی نوزادان

طبیعی است که بخواهید برای نوزاد خود اسباب بازی بخرید، اما چگونه می فهمید که چه چیز باید انتخاب کنید؟ تاچه اندازه بایستی روی علامت سنی روی اسباب بازی ها توجه نشان دهید؟ آیا این علامتها فقط برای اطمینان دادن رویش درج شده اند یا چیزی بیشتر از این هستند؟

مهم است بفهمیم که بازی کردن برای کودکان امری حیاتی است. بازی به آنها کمک می کند تا مهارتهای اجتماعی،  شناختی، و فیزیکی شان را پرورش دهند و پیوند عاطفی که بین او و شما رشد می کند را تقویت کنند. بازی کردن آنها را ادامه مطلب

9 نکته درباره “نه” گفتن به کودکتان

 

منضبط کردن یک کودک بسیار سخت است و چه بسا این کار دلش را هم بشکند. لابد شما می خواهید لبخند درخشانی بر چهره فرزندتان ببینید، نه اخم ناراحت کننده را، یا اشک چشم هایش را،  یا کج-خلقی از سر ترسش را. “نه” گفتن به طرز غلط می‌تواند به آسیب‌های دراز-مدت منجرشود،حال آنکه این کار به طرزی صحیح، موجب رضایت کودکتان شده و خیال شما را هم در دراز مدت راحت می کند. در اینجا ادامه مطلب

ده روش برای پرورش کودکان خلاق

آیا علاقه مند هستید که کودکتان خلاقیت بیشتری از خود بروز دهد؟ مسیر رسیدن به تفکرخلاق سر راست نیست؛ اما، راهنماهایی وجود دارد که به ما در پیداکردن روشهای ایجاد آن کمک می کند.
1. فراهم ساختن بستر خطاها برای کودکانتان
پژوهشگر استنفورد و نویسندۀ روانشناسی جدید موفقیت؛ کارول دوک، فرض می کند کودکانی که از شکست می ترسند احتمال کمتری در خلاق بودن تفکرشان وجود دارد. اگر کودکتان با یک اشتباه ناامید می شود سعی کنید به او چیزهایی مانند “چکار کنیم تا بتوانیم این نتیجه را تغییر دهیم؟” یا “چطور این را دوباره از اول انجام می دهی؟”بگویید. من روشی که در آن بن گروسمن ـ کان مخترع آزمایشگاه ادامه مطلب

شناخت رشد جنسی اولیه در کودکان

 

به نظر می رسد که رشد جنسی بچه ها، از نظر والدین نوزادان و کودکان دوره ای باشد که در مراحل بعدی زندگی آنها به وجود می آید. ولی در حقیقت، رشد جنسی کودکان در سالهای اولیه زندگی شروع می شود. نوزادان، کودکان، پیش دبستانی ها و کودکان جوان در سن مدرسه، شالوده رشد هیجانی و فیزیکی را همزمان با رشد به صورت های نامحسوس ایجاد می کنند.

همزمان با دست یابی به نقاط عطف مهم فیزیکی و هیجانی، مانند آموختن راه رفتن و یا شناخت پدر و مادر، کودکان به نقاط عطف مهم می رسند مانند چگونگی بازشناسی، تجربه و احساس کردن بدن خود و چگونگی شکل دهی دلبستگی به دیگران. دلبستگی در سال های اولیه زندگی شکل می گیرد و به مراحل صمیمیت و پیوستگی با دیگران در آینده کمک می کند.

با شناخت نحوه رشد و یادگیری کودکتان، شما می توانید نقش مهمی را درپرورش سالم هیجانی و فیزیکی ایفا کنید.

نوزادان و کودکان

وابستگی های عاطفی و اولیه بدن در کنار والدین و از طریق ارتباط فیزیکی شکل گرفته که عشق آنها را بیان می کند. نگهداری و لمس شدن، بوسیده شدن و در آغوش قرار گرفتن به کودکان کمک می کند تا احساس راحتی کنند و همراه با دوست داشته شدن، احساس فیزیکی مثبتی را تجربه می کنند.

نوع منحصر بفرد صمیمیت فیزیکی و دلبستگی هیجانی ما بین کودکان و والدین، می تواند اولین عامل برای شکل گیری زمینه های عاطفی و صمیمی فیزیکی پخته در اینده باشد که در مراحل بعدی، به عنوان بخشی از بلوغ جنسی پخته در اینده می باشد.

بدن من. بیشتر والدین نگرانی های مربوط به کودکان خود را با دکتر خودشان در میان می گذارند با موضوعاتی نظیر اینکه نوزادان آلت تناسلی خود را در طول عوض کردن پوشاک لمس می کنند یا دارای حالت نعوظ زیادی هستند. به انها اطمینان داده یمشود که این رفتارهای کاملا عادی می باشد و گفته می شود که اکتشاف کردن بدن، حتی در میان بچه های جوان تر هم یک امر عادی می باشد و بیشر کودکان، به خصوص نوجوانان، از برهنه شدن خوششان می آید.

واکنشی که شما نشان می دهید – صدای شما، کلماتی که استفاده می کنید و حالت صورت شما – یکی از اولین درس های بچه شما در زمینه مسائل جنسی می باشد. با عدم واکنش عصبی و غافل گیر کننده، یا عدم استفاده از کلمات ناپسند، به کودک خود آموزش می دهید که این کنجکاوی در مورد بدن ، یک بخش نرمالی از زندگی می باشد.

آگاهی جنسی. در سنین 2 یا 3 سالگی، حس مونث یا مذکر بودن کودک شروع به رشد می کند. این آگاهی، هویت جنسی نامیده می شود. کودکان در این سن، شروع به شناختن تفاوت ما بین پسر ها و دختر ها می کنند و می توانند خودشان را به عنوان یک پسر یا یک دختر، شناسایی کنند. برخی از افراد معتقدند که هویت جنسی به صورت زیست شناختی تعیین می شود و برخی بر این باورند که این امر در نتیجه محیطی که کودک در آن قرار گرفته است، تشکیل می شود. به احتمال زیاد، این امر در نتیجه ترکیب دو مورد یاد شده حاصل می شود. کودکان در این سن، خودشان را با رفتار های خاصی سازگار می کنند که  نقش های جنسیتی نامیده می شوند، که مربوط به مونث یا مذکر بودن آنهاست. مردانه بودن چه چیزی است؟ زنانه بودن چه چیزی است؟ چگونه پسر ها و مردها رفتار می کنند؟ دختر ها و زن ها چگونه رفتار می کنند؟  همزمان با اینکه تصمیم می گیرید که نقش های جنسی را به کودک خودتان یاد دهید، نسبت به واکنش هایی که آنها در داخل و خارج از خانه نشان می دهند، مطلع باشید.

دوره پیش دبستانی (سن 3 تا 5 سالگی)

در سن پیش دبستانی، حس دختر یا پسر بودن در بیشتر کودکان رشد می یابد، و تا جایی ادامه پیدا می کند که حتی شروع به اکتشاف بدن خود به صورت هدفمند می کنند. زمانی که آنها بدن خود را لمس می کنند، بد حرف زدن با آنها روش مناسبی نمی باشد – این کار ، فقط حس گناه یا خجالت را در کودک شما رشد می دهد.

با این حال، ممکن است که حتی در صورتی که کودکان این حس را داشته باشند که این کار خوب است، والدین بخواهند تا توضیح دهند که لمس کردن بدن باید در تنهایی صورت گیرد –  کودکان در دوره پیش دبستانی آنقدر درک دارند که بدانند همه چیز نباید عمومی شود. همچنین آنها به اندازه کافی بزرگ شده اند که بدانند هیچ کسی – حتی اعضای خانواده یا افرادی که به آنها اعتماد دارند – نباید آنها را به گونه ای لمس کند که احساس ناراحتی داشته باشند.

در دوره پیش دبستانی کودک گرایش های جنسی را از شما می اموزد– از نحوه پاسخ شما به جنس مخالف و احساس شما در مورد عریان بودن.

سوالات پایان ناپذیر. همزمان با اینکه کودکان نسبت به هر چیزی کنجکاو می شوند، این امر یک  حالت عادی است که کودکان از والدین خود سوالاتی از قبیل ” بچه ها چگونه به وجود می آیند؟ یا ” چرا خواهر من آلت تناسلی مردانه ندارد؟” ، را بپرسند.

وقتی که با سوالاتی از این قبیل برخورد می کنید، سعی کنید که با صداقت جواب دهید،  و پاسخ شما تا حد ممکن به واقعیت نزدیک باشد. پاسخ هایی از قبیل اینکه ” لک لک تو را اورده” نه تنها حس کنجکاوی بچه را از بین نمی برد، بلکه زمانی که کودکان حقیقت را می فهمند، اعتمادشان به والدین از بین می رود. صادق بودن در این وضعیت، همچنین باعث می شود که کودک شما در مورد سوالات خودشان ، در زمان آینده هم به شما رجوع کنند.

دقیقا بفهمید که بچه شما چه چیزی را می خواهد بفهمد، و سپس به سوالات خاصی جواب دهید – در زمانی که لازم نباشد، بیان کردن جزئیات هیچ ضرورتی ندارد. برای مثال، شما می توانید بگویید که یک مرد و زن می توانند یک بچه درست کنند و اینکه کودک در داخل شکم زن رشد پیدا می کند. اگر این پاسخ، کودک شما را قانع کند، احتمالا شما تا زمان بعدی ، نیاز به ارائه اطلاعات اضافی در مورد اینکه بچه دقیقا چگونه ایجاد می شود، نداشته باشید.

دکتر بازی. در این مرحله، کودکان نه تنها در مورد بدن خودشان کنجکاو هستند، بلکه در مورد بدن بقیه افراد هم کنجکاو هستند. اگر دیدید که کودک شما همراه با یک بچه دیگر، که هم سن هستند، دکتر بازی می کند، نداشتن یک واکنش عصبی ، عامل مهمی می باشد – از نظر آنها، این فقط یک بازی غیر ضرری می باشد. البته، اگر شامل یک بچه بزرگتر یا بالغ شود، نگرانی شما درست خواهد بود.

به آرامی از کودک خود بخواهید که لباس خود را بپوشد و حواس وی را از طریق اسباب بازی یا یک بازی، پرت کنید. ممکن است که شما این را نشانه ای بدانید که کودک شما در مورد بدن کنجکاو می باشد، و سعی کنید که با استفاده از روشهایی، همانند استفاده کردن از کتاب هایی که در مورد کودکان پیش دبستانی می باشد، این کار را تسهیل کنید.

دوست دختر و دوست پسر در دوره پیش دبستانی. برخی از والدین ، زمانی که کودکشان در مورد دوست دختر یا دوست پسر ، صحبت می کنند، نگران می شوند. اگر پسر بچه شما این حرف را بزند،  به یاد داشته باشید که منظور کودکان از این کلمات، دقیقا آن معنی نیست که افراد بالغ در نظر دارند. بیشتر کارشناسان بر این عقیده اند که بهترین واکنش در چنین مواقعی ، داشتن یک حالت بی طرف و خنثی می باشد. – آنها را برای چنین رفتاری تشویق نکنید، ولی نگرانی خودتان را هم نباید بیان کنید.

مدرسه ابتدائی ( سن 6 تا 10 سالگی)

کودکان در این سن، به حاملگی، تولد و نقش های جنسی علاقمندند– پسر ها با پسر ها بازی می کنند و دخترها با دخترها. همچنین این دوره، سنی است که هم سن و سالان آنها و رسانه، تاثیر بیشتری بر ویژگی های جنسی آنها دارند. اگر شما منابع قابل اطمینان نباشید، ممکن است که کودک شما به سمت هم سن و سالان  و یا شاید بچه های بزرگتر، گرایش پیدا کند تا اطلاعاتی را در زمینه مربوط به مسائل جنسی، اندام های جنسی و تولید مثل بدست بیاورد – و احتمال اینکه این موارد گفته شده ، حقیقی و مورد تایید شما باشد، خیلی کمتر است!

اگر کودک شما که در سن ابتدائی است، از شما در مورد مسائل جنسی سوالی نداشته باشد، برخی از بحث ها را که متناسب با سن وی می باشد، با وی در میان بگذارید. اگر قبلا گفته باشید که یک مرد و زن، بچه را درست می کنند، ممکن است که کودک شما، در زمان فعلی بخواهد بداند که چگونه این کار صورت می گیرد. مثل همیشه، صادق باشید – کودکان در این سن، زمانی که اطلاعات کافی در دسترسشان نباشد، خودشان برای تفکری که دارند، نتیجه گیری می کنند. بیشتر بچه های در سن ابتدائی این فرض را دارند که بچه در نتیجه دراز کشیدن مرد و زن در کنار یکدیگر، خوابیدن آنها در یک رخت خواب، گرفتن دستان هم، بوسه یا شنا کردن باهم، به وجود می آید.

مسائلی که ممکن است والدین بچه ها در سن ابتدائی، با آن ها مواجه باشند، عبارتند از:

بد حرف زدن. بچه ها، حرف های بد و اصطلاحات نامناسب را از مکان ها و منابع مختلفی یاد می گیرند – تلویزیون، فیلم ها، دوستان، و مخصوصا خود شما، در صورتی که از حرف ها استفاده کرده باشید. در موارد زیاد، آنها بدون اینکه نسبت به معانی این حرف ها آگاه باشند، از آنها استفاده می کنند. ایده مناسبی که وجود دارد، این می باشد که به آرامی، دلیل نامناسب بودن کلمه استفاده شده را به وی توضیح دهید و کلمات مناسب را به وی یاد دهید که در زمان آینده استفاده کند.

جوک های نا مناسب. شما در اغلب موارد مشاهده خواهید کرد که کودکان در این سن، با شنیدن جوک های کثیف، در مورد مسائل جنسی، عضو های بدن، تمایل جنسی و … ، می خندند، ولی، آیا واقعا آنها معانی این آن را می فهمند؟ و آیا واقعا آنها آگاه هستند که برخی از این جوک ها، می تواند به برخی افراد زیان برساند؟ در اغلب مواقع، بچه ها با داشتن یک زبان بد و بدون اینکه معنای واقعی آن را بفهمند، این جوک ها را می گویند.

با آرامش توضیح دهید که چرا این جوک ها نامناسب هستند، و سپس یک مثال از جوک هایی کودکان دوست داشته باشند و باعث خنده آنها هم می شود را بگویید. و اینکه این جوک متناسب و مفید برای کودک شما باشد، یک نکته مهمی می باشد – جوک های نامناسب نگویید، به خصوص مواردی که باعث می شود به یک گروه از مردم بخندند. صبوری و احترام، مسائلی هستند که باید یاد گرفته شوند.

کبوتر ها این کار را می کنند، زنبور ها این کار را می کنند…. ولی چرا؟

برخی مواقع، کودکان مشاهده می کنند که حیوانات خانگی آنها، یا حیوانات درگیر روابط جنسی هستند. برخی کودکان با حالت تعجب، محزون یا خجالت آور واکنش نشان می دهند، ولی حتی در صورتی که یک مقداری خنده دار باشد، بیشتر کودکان کنجکاو می شوند. بعد از یک گردش کلاسی به باغ وحش، داغ ترین موضوع مور بحث برای گروه بچه های 9 ساله، اغلب مسائل خنده دار جنسی است که آنها در بین یک جفت از حیوانات ، در باغ وحش مشاهده کرده اند. وقتی که کودکان می پرسند، چرا آنها این کار را انجام می دهند، یک فرصت مناسبی برای شما ایجاد می شود تا توضیح دهید که مسائل جنسی و روابط جنسی یک بخش طبیعی از زندگی می باشند. کنجکاوی های طبیعی را تشویق کنید، اطلاعات دقیق را فراهم کنید، و یک الگویی را در مورد مسائل تولید مثل به فرزند خود بگویید.

همزمان با اینکه کودک شما رشد می کند

همزمان با اینکه کودک شما به شناختن و تجربه کردن بدن خود ادامه می دهد، و تغییرات فیزیکی مربوط به دوره بلوغ بروز پیدا می کند، شما نقش مهمی را در رشد انها خواهید داشت.

همزمان با بلوغ جنسی کودک، اغلب آنها در مورد رشدی که دارند ، احساس هیجان و هم چنین ترس دارند. به خصوص زمانی که آنها رشد مو را در جاهای جدید متوجه می شوند، عادت ماهیانه را تجربه می کنند، یا در خواب خودشان را خیس می کنند.  آنها نگرانی زیادی دارند که بدانند آیا واقعا در وضعیت نرمالی قرار دارند، و خودشان را با دوستان خود، مقایسه خواهند کرد. بچه ها – به خصوص آنهایی که در مراحل اولیه و نهایی بلوغ قرار دارند- همزمان با اینکه وارد یک دوره نامعلوم می شوند، نیاز به اطمینان زیادی دارند.

دوره بلوغ می تواند دوره ای باشد که فرد با اغتشاش زیادی مواجه است، که همراه با تغییرات فیزیکی و هیجانی بوده و کودکان نیاز دارند که آگاه باشند که در ماه‌ها و سال های آینده، منتظر چه چیزی باشند، حتی در صورتی که آنها برای سوال پرسیدن خجالت بکشند.

با راحت بودن با فرندان خود در مورد سوالات مربوط به بدن، نوزاد، عشق و روابط جنسی،  شما باعث ادامه داشتن مراحل بعدی این موضوعات خواهید شد و در زمان شروع بلوغ، کودک شما با آزادی بیشتر و به صورت راحت تر از شما مشورت خواهد گرفت. داشتن برخورد مناسب با سوالات مربوط به مسائل جنسی و تغییرات بدنی – و نداشتن برخورد بد هنگام مشاهده کردن موضوعات کثیف یا خجالت آور در آنها – منجر به تقویت حس سلامتی و خویشتن پذیری در کودک شما خواهد شد. همچنین این امر، احتمال اینکه فرزند شما از شما به عنوان یک منبع اطلاعاتی و راهنما استفاده کند را افزایش می دهد.

منبع: کودک و نوجوان

پنج روش برای مدیریت وسایل و اسباب بازی های کودک شما

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
کودکان می توانند بیش از حد بی نظم بوده و محیط شلوغی را برای خودشان درست کنند. ممکن است نسبت به این موضوع آگاه باشید که کودکان کمی هستند که دوست دارند منظم باشند و واقعا ذات تمیز و مرتبی داشته باشند، ولی بیشتر کودکانی که ما با آنها آشنا هستیم، کودکانی هستند که کمتر منظم هستند.

شما به عنوان یک مادر، ممکن است با مشکلاتی مواجه شده باشید در رابطه با اسباب بازی هایی که به طور نا منظم در اتاق پخش می شوند، وسایل مربوط به شهر بازی که در کف اتاق پخش می شوند، موارد و لوازم عادی که در سرتاسر خانه پخش شده است و سایر موارد شلوغ کاری که از طریق بچه ها ایجاد می شود، و نسبت به آنها اعتراض داشته باشید.

موارد محدودی وجود دارد که می تواند به مدیریت این مشکلاتی که والدین با آنها مواجه هستند، کمک کند. برخی از این روش ها را که بهترین می باشند ، را در ادامه لیست شده اند. سعی کنید آنها را امتحان کنید و ببینید که چقدر برای شما مناسب می باشند.

  1. جمع و جور کن! این یک کلمه ای است که در سال های گذشته زیاد مورد استفاده قرار گرفته است، ولی داشتن یک خانه آرام و منظم، یک نکته بسیار مهمی می باشد. به طور اصولی، در حوزه و ناحیه مربوط به کودک ، که کودک در آنجا فعالیت دارد، پیشنهاد می کنیم که همه چیز (بله، همه چیز) مرتب باشد و اسباب بازی های شکسته ، وسایل غیر ضروری، دور انداخته شود و تعداد موارد موجود کاهش یابد ( برای مثال اگر 50 تا اسباب بازی مربوط به حیوانات باشد، آنها را به 10 اسباب بازی حیوانات کاهش دهید). بلی، این روش مدت زمان زیادی طول خواهد کشید و ولی به صورت کلی خوب است و زمان کمی را در روز به آن اختصاص دهید ( برای مثال 15 دقیقه در هر روز یا مواردی شبیه آن، و اگر فرصت مناسبی داشتید ، می توانید چند ساعتی را صرف این کار کنید).
  2. جای هر چیزی! هر چیزی باید یک جای خاصی داشته باشد و در جایگاه مختص به خودش قرار بگیرد. شما مجبور نیستید که سبدها یا سطل های اسباب بازی گران قیمتی را بخرید ( اگر چه داشتن سبدهای مناسب اسباب بازی ها جمع و جورتر نشان می دهد). مطمئن شوید که در هر سبد یک نوع خاصی از وسایل یا اسباب بازی ها را انبار کرده اید، و هر سبد را برچسب بزنید.
  3. ” نظارت مادر”. کودک یک عادت بد دارد و سایل را جایی قرار می دهد که نمی توان به صورت سریع خانه را تمیز کرد. گاهی مجبور هستید که همه جاهایی که وسایل جمع شده است را نگاه کنید و همه چیز را در جایگاه مناسب خودشان قرار دهید، تا مطمئن شوید که همه وسایل در جایگاهی قرار گرفته اند که به راحتی می توان آنها را پیدا کرد.

  1. این کار را به صورت یک بازی و سرگرمی انجام دهید. حتی در صورتی که شما این احساس را نداشته باشید که برای هر کاری که باید بچه هایتان انجام دهند، از آنها قدر دانی کنید، ایجاد کردن یک بازی یا سیستم قدردانی، که شامل تمیز کردن و فرآیند نگه داری می باشد، می تواند مفید باشد. برای مثال، اگر برخی وسایل بر روی کف زمین قرار داشته باشد، به بچه های خود بگویید که 20 تا از وسایل را بردارید و آنها را در جایگاه مناسب خوشان قرار دهید، و در عوض آن به اندازه یک چهارم وسایل یا بخشی از آن، به آنها شکلات دهید یا ده دقیقه به آنها زمان دهید که بازی الکترونیکی انجام دهید، یا هر کار دیگری که فکر می کنید برای بچه های شما منطقی باشد.
  2. کار خود را به صورت مستمر انجام دهید! قواعدی برای نگهداری و تمیز کردن مناطق مربوط به اسباب بازی ها تعیین کنید. اگر از بچه خود انتظار دارید که وسایل را از روی زمین بردارد، هر روز زمانی را تعیین کنید که آنها وسایل خود را از روی زمین بردارند. سعی کنید که انتظاراتتان از فرزند خود منطقی باشد، ولی کار خود را به صورت مستمر انجام دهید. هر چیزی را که مد نظرتان هست به آنها بگویید و به گفته های خودتان عمل کنید. اگر والدین بچه ها دارای انتظارات ثابت باشند و پیامد های مربوط به اجرای آن ( پیامد های خوب و بد) نیز به صورت مستمر اجرا شوند ، که در نتیجه رفتار بچه ها صورت می گیرد، بچه ها به صورت بهتری این انتظارات را قبول خواهند کرد.

اگر یک پیشنهاد مفید دیگری داشته باشید، که ابزار مفید دیگری را برای والدین ایجاد می کند تا مادران در مدیریت اسباب بازی ها و دیگر وسایل متعلق به فرزندان، از آنها استفاده کنند، آن را برای ما بفرستید.

با تشکر از مطالعه و توجه شما.

منبع: کودک و نوجوان

شش تمرین برای تقویت مغز کودکان و نوجوانان

 

وقتی نگاهی کلی به کودکان و دیگر افراد بیندازید، به اسانی می بینیم که در ساختار خود یعنی چگونگی کارکرد مغز تفاوت هایی داریم. به عنوان والدین، شما این تفاوت را در میان کودکانتان هر روزه مشاهده می کنید. پسرتان چقدر توانایی دارد و چقدر زمان صرف نوشتن انشا می کند در حالی که دخترتان به نظر می رسد که ظرف یک ساعت آن را انجام می دهد، حتی اگر او هرگز این کار را انجام نداده باشد. یا اینکه یک کودک تمام چیزهایی را که به او گفته شده به یاد دارد، در حالی که کودک دیگر به یاد ندارد و زمانی که آن را شنیده آن را فراموش کرده است.

توانایی برنامه ریزی، مدیریت زمان و به خاطر سپردن جزئیات همگی کارکردهای مغزی هستند که به عنوان کارکردهای اجرایی شناخته می شوند. کارکردهای اجرایی هم چنین شامل توانایی تنظیم هیجانات، حل مسئله، و روابط سازماندهی شده ومنعطف با دیگران می باشد . کارکردهای اجرایی نه تنها روی توانمندی های خاص کودک شما بسیار تاثیر گذارند مانند برنامه ریزی برای انجام بموقع تکالیف، بلکه نقش مهمی در تعیین موفقیت در مدرسه، کار و زندگی را ایفا می کنند.

کارکردهای اجرایی قوی به کودک شما کمک می کند که در مهارت های اکادمیک موفق تر عمل کند، با چالش های روزمره مقابله بهتری داشته باشد، و مهارت های ارتباطی انها را بهبود بخشد.

خبر خوب این است که علم نشان داده است که ما می توانیم تنظیمات مغزمان را تغییر دهیم و کارکردهای اجرایی خودمان را بهبود ببخشیم. والدینی که با کودکشان در خانه یا مدرسه به دلیل اختلال در انجام کارکردهای اجرایی دچار مشکل هستند، به وسیله ی تمرین و آموزش می تواند این عقب ماندن از دیگران را جبران سازند. تقویت کارکردهای اجرایی کودکتان را قادر خواهد ساخت که موفقیت های آکادمیکی بیشتری کسب کند، در برخورد با چالش های روزانه بهتر عمل کند و توانایی هایش را دربرقراری ارتباط با دیگران افزایش دهد- این اتفاق باعث لذت بخش تر شدن زندگی و سازنده تر شدن آن خواهد شد.

شما می توانید با استفاده از تمرینات تقویت مغز کودک این مهارت ها را در کودکتان پرورش دهید و به کودکتان کمک کنید- و هنوز بهترین شیوه برای تمرین بازی است. کودکان معمولا به وسیله ی بازی کردن به صورت طبیعی چیزها را یاد می گیرند. بازی طیف گسترده ای از تجربیات را برای کودک در بر دارد و در نتیجه با استفاده از بازی تجربه و یادگیری تشدید خواهد شد. تمرین کردن نیز مهم است. در مغز، هر فعالیتی که تکرار می شود سیستم مغز را تقویت می کند، و در دفعه ی بعد کارها را موفق تر و بهتر انجام خواهد داد. اینگونه فکر کنید که: تقویت کارکردهای اجرایی مغز کودک تفاوتی با یادگرفتن دوچرخه سواری و یا حروف الفبا به وسیله ی کودکتان ندارد. انجام آن را سرگرم کننده کنید و آن را ادامه دهید، شما کارایی آن را شاهد خواهید بود.

در اینجا شش فعالیتی که می تواند باعث تقویت و سالم سازی مغز کودکتان شود ارائه شده است این فعالیت ها باعث رشد و بهبود کارکردهای اجرایی مغز کودکتان خواهد شد. به هر حال، این تمرینات تنها به کودکتان کمک نخواهد کرد؛ این تمرینات برای بزرگسالان نیز کاربرد دارد!

  1. آسانسور تنفس. تنفس عمیق را تمرین کنید که در تقویت حافظه و کنترل احساسات به کودکتان کمک خواهد کرد. کودکان انجام این فعالیت ها را دوست دارند، پس سعی کنید این کارها را غالبا انجام دهید. با نشستن و یا دراز کشیدن کودک و تنفس طبیعی کار را شروع کنید. پس از آن کودکتان شیوه ی تنفس طبیعی را تمرین کند، به او بگویید:

تصور کن که نفس کشیدنت مانند این است که هوای داخل بدنت سوار اسانسور شده و در بدنت حرکت می کند . برای شروع کار آسانسور، من می خواهم که تو از راه بینی ات نفس بکشی. حالا تمام هوا را خارج کن. حالا دوباره به صورت دم نفس بکش و آسانسور تنفست را به سمت سینه ات منتقل کن. حالا همه ی هوای وارد شده را از دهانت خارج کن. حالا دوباره نفس را داخل بده و آسانسور را به بالاترین طبقه ببر، و از طریق گلو به سمت صورت و پیشانی ات هوا را منتقل کن. نفست را نگه دار. حالا نفست رو بیرون بده و احساس کن که با خارج شدن هوا تمام مشکلات و نگرانی هایت از سینه، شکم، پاها و انگشتان پاهایت خارج می شود و آسانسور به پایین ترین طبقه منتقل می شود.

  1. تمرین هماهنگی مغز و بدن. مغز و بدنمان قسمتی از خود کلی ما هستند، و هر دوی اینها به تمرین نیاز دارند. زمانی که ما آن دو را با هم تمرین می دهیم، در واقع ما به عملکرد های مختلف مغز و همکاری و هماهنگی بیشتر مغز و بدن کمک می کنیم. هماهنگی حرکتی کارکردی از مغز است که بین مغز و بدنمان هماهنگی ایجاد می کند. تمرین هایی شبیه انچه در زیر ارائه شده اند هماهنگی بین کارکردهای ضروری مغز را بهبود می بخشندکه به بهبود کلی عملکرد مغز می انجامد.
  • حرکت دادن انگشتان پا. این کار به ایجاد هماهنگی تا حد زیادی کمک خواهد کرد. کودکان در تمام گروه سنی می توانند انجام این کار را به راحتی یاد بگیرند. هر روز صبح قبل از برخواستن از رخت خواب، به کودکتان بگویید که شروع به حرکت تمام انگشتان پاهایش کند و آنها را به بالا و پایین حرکت دهد، بعد دوباره تمرین را تغییر دهید و بگویید که دو تا انگشت بزرگ پاهایش را حرکت دهد.
  • تمرین دست مخالف. آیا کودک شما سعی می کند که با دست موافق خود کارهای را انجام دهد. اگر آنها راست دست هستند، به انها بگویید که از دست چپشان استفاده کنند و اگر چپ دست هستند به آنها بگویید که از دست راستشان برای نوشتن، لباس پوشیدن و غذا خوردن استفاده کنند.
  • داشتن تحرک.شما می توانید یک تمرین ساده به کودکتان بدهید که مانند نشستن و لمس کردن بازوی راست و زانوی چپ. این کار را پنج بار تکرار کنید و پس از آن حرکت را از بازوی چپ به زانوی راست عوض کنید. چند بار این تمرین را تکرار کنید. یا اینکه شما می توانید تمرین آسیاب بادی را انجام دهید، به این صورت که با پاهای از هم باز بایستید و یک حرکت متناوب انجام دهید که با دست راست پای چپ تان را لمس کنید و با دست چپ پای راستتان را لمس کنید و این تمرین را چند بار تکرار کنید.
  • حرکت دادن کلیدها.یادگیری نواختن پیانو یا کیبورد بهترین راه برای تقویت هماهنگی مغز است. با استفاده از جستجو در اینترنت می توانید فیلم های آموزشی را که می توانید با آنها در خانه تمرین کنید تهیه کنید. اگر شما می توانید برنامه های موسیقی یاماها برای کودکانتان بیابید، شدیدا آن را برای کودکان از سنین 3 تا نوجوانان توصیه می کنیم.
  1. بازی تمرکز. فعالیت هایی که برای تقویت حافظه و تمرکز وجود دارند برای همه ی ما مهم است!
  • برای کودکان کوچکتر، شما می توانید چند تا از اسباب بازی هایش را ردیف کنید. سپس آنها را بپوشانید و یکی را بیرون نیاورید. ببینید که آیا کودکتان می تواند به شما بگوید که کدام اسباب بازی اش نیست. شما همچنین می توانید از انها بخواهید فهرستی از اشیای موجود در خانه را به یاد بیاورند.
  • برای کودکان بزرگتر و نوجوانان، سعی کنید به مدت 15 ثانیه اشیاء تصادفی را به آنها نشان دهید، سپس اشیاء را بردارید و ببینید که کودک چند تا از انها را به یاد می آورد. ابتدا با پنج تا از اشیاء شروع کنید و بعد از اینکه در این کار مهارت پیدا کردند تعداد اشیاء را افزایش دهید. همچنین شما می توانید با استفاده از یک لیست تصادفی از اعداد و یا کلمات شفاهی به آنها و پس از آن تکرار این لیست به وسیله ی آنها به حافظه ی شنیداری کودکتان کمک کنید. تنها با 2 یا 3 عدد یا کلمه شروع کنید و به مرور تعداد را بالا ببرید.
  1. بازی های شبانه خانوادگی. بازی هایی مانند شطرنج، یا بازی هایی که با کارت انجام می شوند باعث می شوند که سرعت حل مسئله بیشتر شود، باعث برنامه ریزی و همکاری بیشتر کودک می شود (مانند گرفتن نوبت و حل سرخوردگی). بازی تخته نیز می تواند بسیار کمک کننده باشد، مانند بازی مونوپلی. برخی دیگر بازی ها باعث تقویت توجه، تمرکز، هماهنگی و تحمل سرخوردگی خواهد شد. علاوه بر این بازی هایی که باید یکدیگر انجام می دهیم برای همه سرگرم کننده است و باعث تقویت پیوندهای خانوادگی خواهد شد. سعی کنید این کار را هفته ای یک بار انجام دهید و پس از آن تاثیراتی را که بر روی کودکتان و روابطتان می گذارد را شاهد خواهید بود.
  2. انجام بازی های آنلاین. بسیاری از سایت ها وجود دارند که بازی های رایگان را ارائه می دهند که هم سرگرم کننده هستند و هم باعث تقویت مهارت های تحصیلی کودکتان می شود. این زمان برای بازی با مانیتور است والدین نیز می توانند از این بازی لذت ببرند. ما نیز در این سایت بازی های انلاین برای تقویت مغز قرار داده ایم که برای انجام بازی بر روی لینک زیر کلیک کنید:
  3. صحبت های روزانه در مورد موفقیت ها و چالش ها. در دنیای امروز صحبت کردن واقعی یک راه ارتباطی است که دارد از بین می رود. یک روز را به یک کودک اختصاص دهید تا در مورد موفقیت ها و چالش هایش صحبت کند و مسائلش را با شما در میان بگذارد این کار به کودک شما کمک می کند که مهارت های ارتباطی و گفتاری اش را تقویت کند. در میان گذاشتن موفقیت ها و مشکلات با شما می تواند هم چنین در حل مشکلات به انها کمک کند. هنگام شام خانوادگی زمان بسیار مناسبی برای انجام این کار است و یک رسم عالی برای شروع است. یا با کودکتان یک کتاب بخوانید و در مورد اتفاقاتی که در کتاب افتاده از او. سوال هایی بپرسید. در مورد اتفاقات و احساسات نیز بحث کنید، نه فقط در مورد اتفاقات و احساساتی که برای شخصیت های داخل کتاب افتاده بلکه در مورد احساسات و تفکرات کودک نیز از او بپرسید. تفکرات و احساسات خود را نیز با او در این رابطه در میان بگذارید.

منبع: e-teb.com

رشد مغز کودک، دو و نیم تا سه سالگی

 

تحریک کننده های رشد مغز کودک

در حالی که کودک وارد تولد سه سالگی اش می شود مهارت های رشد مغزی وی نسبت به شش ماه قبل پیشرفت کرده است.

حافظه ی او رشد کرده است، توانایی او در تفسیر اتفاقاتی که برای او رخ می دهد افزایش یافته است، و دارای فانتزی ها و تصور واضح، استفاده واضح از صداها در کلمات، و سطح بالای تمرکز می باشد.

او اکنون سه ساله است، کودک شما برای یادگیری همه ی مفاهیم جدید آمادگی دارد.

توصیه های کارآمد برای رشد مغزی کودک

دو و نیم تا سه سالگی

به یاد داشته باشید که کودک از تجاربی که هر روزه با شما و دیگر کودکان دارد، تکالیف روزمره و بازی هایش می آموزد.

اینها هم چنان منابع کلیدی برای تحریک رشد کودک هستند. در این زمان کودک بالغ تر است، با خشنودی و به ارامی بنشیند و برای مدت زمان بیشتری تمرکز داشته باشد، که ظرفیت یاد گیری او را افزایش می دهد.

اگر کودک شما در زمانی که نیاز به تمرکز دارد احساس بی قراری می کند، با نشستن در کنار او به کودکتان کمک کنید که مدت زمان تمرکزش را بالا ببرد.

به هر حال شما زمانی که متوجه می شوید که تمرکز او از بین می رود، یادآوری کردن به آرامی می تواند به او کمک کند که نسبت به کاری که انجام می دهد تمرکزش را حفظ کند.

چگونگی رشد حافظه

بازی هایی خاص را به منظور توسعه و بهبود حافظه کوتاه مدت انجام دهید.

برای مثال، حدودا شش تا از لوازم خانه را در سینی و جلوی کودک بگذارید. از کودک بخواهید که به سینی نگاه کند و همه ی اشیاء را به خاطر بسپرد. برای کودک توضیح دهید که سینی را از جلوی او بر می دارید، و او باید هر چیزی را که می تواند به یاد بیاورد. سپس سینی را از جلوی او بردارید.

شما متوجه می شوید که او دو یا سه تا از اشیاء را به خاطر می آورد، و به مرور تعداد بیشتری را به یاد می آورد. وقتی که او حدس خود را زد بگذارید که دوباره به سینی نگاه کند.

بازی هایی برای رشد حافظه

شما می توانید مهارت خود و کودکتان را در این فعالیت با راهبرد تکرار بهبود بخشید. زمانی که کودک شما سعی می کند که اشیاء داخل سینی را به خاطر بسپرد به او پیشنهاد کنید که نام اشیایی را که داخل سینی است را چند بار بلند تکرار کند.

این تکنیکی است که شما زمانی که می خواهید یک شماره تلفن جدید را به خاطر بسپرید به کار می برید این باعث افزایش به یادآوری اشیاء در کودک می شود. نتایج به دست آمده او را خوشحال خواهد کرد.

به این ترتیب، زمانی که برای او یک راهنمای اموزشی را برای او می خوانید از او بخواهید که آن را تکرار کند. این امر منجر به افزایش میزان اطلاعات ذخیره شده در حافظه کوتاه مدت می گردد و باعث بهبود حافظه کوتاه مدت کودک شده و به شما نیز می اموزد چگونه حافظه خود را بهبود ببخشید.

زیاد بخوانید

همان طور که برای کودکتان کتاب داستان می خوانید به کودک پیشنهاد دهید که از خودش داستان بسازد و برای شما تعریف کند.

این کار کودک را تشویق می کند که از افکار نمادی، تجربیات پیشین و حافظه بلند مدت استفاده کند تا مفاهیم را ترکیب کند و سعی کند که ساختارهای زبانی جدید را بسازد.

پیگیری داستان های وی ممکن است سخت باشد اما روشی فعال برای استفاده از مهارتهای یادگیری موجود وی می باشد.

نکات مهم برای رشد مغز کودک

دو و نیم تا سه سالگی

  • مفاهیم عددی ابتدایی را طول فعالیت های مختلف پیش دبستانی اموزش دهید.

یک اسباب بازی در دست کودک بگذارید و بگویید که «این یکی برای تو» سپس اسباب بازی دیگری به او بدهید و بگویید که «این دو تا برای تو».

کودک شما ممکن است حتی در این سن بتواند مفاهیم عددی تا عدد 3 تا 4 را درک کند.

  • به کودکتان فعالیت های مرتب کردن بدهید.

برای مثال، به از کودکتان بخواهید که اسباب بازی هایی که شکل حیوانات را دارند را در یک جا بگذارد و اسباب بازی هایی که شکل انسان را دارند را در جای دیگری بگذارد.

شما متوجه خواهید شد که او می تواند که او می تواند این کار را با دقت انجام دهد.

  • سعی کنید یادگیری را برای کودک لذت بخش کنید.

ممکن است او بزرگتر شده باشد ولی او همچنان به تشویق و افتخار شما برای موفقیت هایش نیاز دارد، و به پاداش هایی که برای یادگیری چیزهای جدید به او می دهید نیاز دارد.

کودک شما نیاز دارد که از او تعریف کنید.

  • در طبقه بندی ها به کودک کمک کنید.

برای مثال، به او بگویید «به من بگو که دوست داری چی بخوری» و زمانی که او چند چیز را نام برد، از او بخواهید که بیشتر بگوید.

اگر کودک یک چیز غیر خوراکی را گفت به او بگویید «نه تو نمی تونی اونو بخوری.»

  • به او یاد بدهید که اسمش را در نوشته تشخیص دهد.

در ابتدا او قادر نیست که اسم خودش را از دیگر اسم های نوشته شده بر روی کاغذ تشخیص دهد.

کلمه ای که اسم اوست را به او نشان دهید و از او بخواهید که اسمش را در که در جای دیگر کاغذ نوشته است را پیدا کند.

اسباب بازی های مناسب برای کودک 31 ماهه تا 36 ماهه

  • اسباب بازی های چهره ها و وسایل نقلیه ی اسباب بازی
  • بازی تطبیق شکل و رنگ
  • تخته ی شش تکه
  • پازل بزرگتر
  • لباس های اسباب بازی

منبع: کودک و نوجوان

 

 

 

بازگشت به مدرسه

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

نکاتی در رابطه با آماده سازی کودکان برای آغاز سال تحصیلی جدید

یکی از سخت ترین کاری که والدین باید انجام دهند آماده سازی کودکان برای بازگشت به مدرسه است. بیشتر کودکان دوست دارند که تا دیر وقت بخوابند، زمان آزاد بیشتری داشته باشند، و سازماندهی و ساختار کمتری در زمان تعطیلی مدارس دارند. والدین برای آماده سازی کودکان برای شروع مدرسه چه کارهایی می توانند انجام دهند؟

نخست، کودکان را از لحاظ تحصیلی آماده نگاه دارید تا با شروع روز اول مدرسه سورپرایز نشوند. برای آمادگی روحی کودکان راه های زیادی وجود دارد. یک تقویم که بر روی آن روزها مشخص شده است برای کودکانی که در درک زمان و دوره دچار مشکل هستند می تواند کمک کننده باشد. دوم، به کودکان نشان دهید که از کدام فروشگاه می خواهید کوله پشتی، کتاب ها، و جعبه های غذا را خریداری کنید بنابراین روال برنامه ریزی شده و مشخص است. مکانهایی که در آن کودکان تکالیف مدرسه شان را انجام می دادند برای انجام تکالیف آینده آماده کنید و برای ان قوانینی وضع کنید.

سوم، در روز اول تمامی قسمت های مهم را با کودک بروید، از مدرسه بازدید کنید معلم و مشاور مدرسه را نیز ملاقات کنید. مسائل ناشناخته می تواند باعث ایجاد اضطراب شود بنابراین این کارهای ساده برای کمک به آرامش عصبی کودک کمک کننده هستند. همچنین اگر کودک شما مسائل پزشکی یا اضطراب دارد و در اولین هفته ی تحصیلی به مشاوره نیاز دارد می تواند مفید باشد.

چهارم، برای مراقبت های بعد از مدرسه و انجام تکالیف روال خاصی مشخص کنید. مشخص بودن برنامه ها برای تسکین استرس هم برای شما و هم برای کودکتان مفید می باشد. پنجم، برای امادگی کودکتان برای روز اول مدرسه وسایل و یونیفرم او را از قبل خریداری کنید. در آخر، اگر همه ی این کارها را انجام دادید روز اول مدرسه کودکتان را به مدرسه ببرید. در این صورت کودک شما احساس امنیت می کند و برای اتفاقات غیر منتظره اضطراب نخواهد داشت.

اگر کودک شما تجربه ی اضطراب دارد مشاور مدرسه برای کاهش اضطراب می تواند به او کمک کند. اگر شما برای دیدن از مدرسه حضور قبلی داشته اید، برای شما راحت تر است تا اتاق مشاور را پیدا کنید و از او کمک بخواهید. مشاور می تواند با کودک مضطرب در کلاس بنشیند، کودک از شرایط بد خارج کند، در مشکلات به کودک کمک کند و می تواند برای صحبت کردن با کودک شما دوست باشد. نکات بالا را نادیده نگیرید.

بگذارید که این سال بهترین سال تحصیلی کودکتان باشد!

منبع: کودک و نوجوان

کارکردهای مغزی کودک و تقویت آنها

 

در کتاب حرکات هوشمندانه، دکتر هانافورد بیان می کند که بدن ما بخش عظیمی از یادگیری ما را تحت تاثیر قرار می دهد، و یادگیری چیزی جدا از کارکرد مغز نیست.

هر عصب و سلول یک شبکه است که با هوش و توان یادگیری ما در ارتباط است. بسیاری از مربیان می دانند که این فعالیت باعث تقویت تمرکز کلی سر کلاس می شود.

کارکرد شناختی در کودکان چیست؟

یک راه خوب برای توصیف عملکرد شناختی کودکان (همچنین رشد مغزی اوایل کودکی، یا رشد شناختی کودکان نامیده میشود) توانایی کودک شما برای یادگیری مهارت ها و مفاهیم جدید است.

رشد شناختی کودک به معنی توانایی کودک برای درک اتفاقاتی است که در اطراف او رخ می دهند، توانایی او برای استفاده درست از حافظه ی بلند مدت و توانایی حل مشکلات است.

انجام تمرینات ورزشی مغز با کودکان به آنها کمک می کند تا به راحتی قسمت های مختلف مغزشان را رشد دهند.

رشد مغز کودک در اوایل کودکی

هر روز شما شاهد مثال هایی از رشد شناختی و درک کودک از مفاهیم جدید و مهارت های حل مشکلات خواهید بود که در طول دو تا سه سالگی کودک رخ می دهند.

در این سن کودکان در مرحله ی تخیل هستند. آنها در مجموع هم در تفکر و هم یادگیری بهتر عمل می کنند با انجام تمرینات ورزشی و یادگیری بازی ها و یادگیری انجام فعالیت ها در مهدکودک. تمرینات ورزشی مغز همچنین باعث رشد قدرت تخیل کودک نیز می شود.

تمرینات ورزشی مغز و رشد شناختی در اوایل کودکی

تفکر نمادین

تا پیش از 18 ماهگی کودک قادر به استفاده از نمادها نمی باشد، به عبارتی دیگر او قادر است تنها در مورد اینجا و اکنون فکر کند.

اگر چیزی به صورت فیزیکی در جلوی او نباشد، او به سختی می تواند در مورد آن فکر کند.

ولی این حالت در اواسط دو سالگی تغییر می کند زمانی که کودک می تواند به تصاویر فکر کند.

ظهور تفکر نمادین در کودکان احتمال رشد شناختی کودکان در سنین بالاتر را افزایش می دهد.

رشد گستره توجه کودک

بخشی از یادگیری و شناخت شامل تمرکز بر روی پاره ای از اطلاعات به مدت طولانی و کافی برای استخراج معنا از آن است.

کودکان یک گستره توجه تصادفی دارند، ولی زمانی که کودک شما به پایان دو سالگی نزدیک می شود شروع به تمرین کنترل توجه بر روی یک شی یا یک فعالیت می کند.

زمانی که چیزی توجه او را جلب می کند، بر روی آن تمرکز می کند تا حس کنجکاویش ارضا شود.

حافظه ی بلند مدت

توانایی کودکان برای به یادآوردن چیزهایی که قبلا یادگرفته اند قسمت ضروری برای یادگیری و شناخت در کودکان است.

این ظرفیت برای دوسالگی و سه سالگی کودک افزایش می یابد.

هم حافظه ی کوتاه مدت و هم حافظه ی بلند مدت او موثرتر و قابل توجه تر می شود.

این ویژگی به او کمک می کند که تجربه های اخیر را به خاطر بسپارد (برای مثال چیزی که یک دقیقه قبل برای او رخ داده است) و یا اتفاقی که قبلا برای او رخ داده (اتفاقی چند ماه پیش برای او رخ داده است).

رشد زبانی و شناختی

رشد یادگیری و رشد زبانی کودک به صورت قابل توجهی با یکدیگر در ارتباط هستند.

رشد انفجاری زبان کودک نوپای شما تنها مهارت های اجتماعی وی را ارتقا نمی بخشد بلکه شامل توانایی او برای یادگیری او نیز می باشد.

از زبان برای پرسیدن سوالات، امتحان ایده ها، ادله و رشد درکش از جهان استفاده می کند.

ادامه ی یادگیری

به یاد داشته باشید، به هر حال، کودک یادگیری اش را با انجام اصولی مانند اکتشاف و خیال پردازی و بازی با اسباب بازی ها و گوش دادن و صحبت کردن و بحث کردن رشد می دهد.

مهم نیست که او با چه چیزی بازی می کند مانند یک جعبه ی خالی، اسباب بازی های داخل حمام، با چنگال، با پازل یا با هر چیزی.

زمانی که کودک با هر چیزی مشغول بازی در محیطش است او چیز های جدیدی یاد می گیرد و رشد مغزی او در اوایل کودکی شکل می گیرد.

همین اتفاق برای رشد شناختی و زبان او رخ می دهد: او از هر مکالمه ای که دارد چیز جدیدی یاد می گیرد.

به کودکتان مانند یک دانشمند پویا نگاه کنید، او مانند اسفنج اطلاعات را جمع اوری می کند و سپس این دانش جدید را به صورتی عملی به اجرا در می آورد.

روال طبیعی

البته، چیزهای خاصی وجود دارند که شما می توانید با استفاده از آنها رشد مغزی اوایل کودکی را تحریک کنید و گسترش دهید، ولی به یاد داشته باشید که میزان قابل توجهی از رشد مغزی کودکتان با توجه به یک روال طبیعی و هر روز صورت می گیرد.

برای مثال، لباس پوشیدن در هنگام صبح یک نمونه ی کامل شامل مرتب سازی، تطابق، هماهنگی چشم و دست، حافظه و تمرکز است.

قدم به قدم، هر روز او بیشتر در مورد لباس پوشیدن یاد می گیرد که در سن 3 سالگی او این مهارت را کاملا یاد می گیرد و این مهارت را از زمانی که 15 ماهه بود تمرین کرده است.

جهان از دید کودک

مهم است که در مورد فرایند فکری کودک فرضیه سازی نکنیم.

با وجود پیشزقت قابل توجه کودک در رشد کودکی اولیه، هنوز دو ویژگی متمایز با شما متفاوت هستند یعنی یادگیری و مهارت های شناختی.

در مرحله ی نخست، او درک کافی از علت و معلول ندارد، و ممکن است بین دو چیزی که با هم ارتباطی ندارند ارتباط قائل شود.

این امر بخشی به دلیل استدلال نارس کودک و بخشی به دلیل نداشتن تجربه ی کافی می باشد.

برای نمونه، اگر نور می رود- به این دلیل است که لامپ شکسته است- و در همان لحظه عطسه می کند، کودک شما ممکن است فکر کند که چون چراغ خاموش شده است او عطسه کرده است.

سپس در آینده هر گاه شما متوجه می شوید که کودک شما عطسه می کند، او در اطراف خود نگاه می کند و منتظر اتفاقی مانند خاموش شدن چراغ است.

زمانی که کودک بین دلایل و تاثیرات ارتباط برقرار می کنند شما باید به روشنی برای او توضیح دهید که هیچ ارتباطی در بین نیست (برای مثال، زمانی که کودک می گوید که علت شروع باران اینست که او کتش را پوشیده است).

ممکن است کودک در ابتدا حرف شما را باور نکند، بنابراین شما باید توضیحاتتان را بعدا دوباره تکرار کنید.

  • دومین تفاوت عمده ی تفکر او به این دلیل است که او همچنان به همه ی اتفاقات از دید خودش نگاه می کند.

به همین دلیل است که کودک زمانی که او را تنبیه می کنید به شما خیره می شود، برای مثال، زمانی که به خاطر بازی کردن با اسباب بازی برادر بزرگترش هشدار دریافت کرده بود است.

ویتامین هایی برای تقویت حافظه

با در نظر داشتن ویتامین های حافظه، احساس می شود که مکمل های طبیعی بهتر از مکمل های غیر طبیعی است.

غذاهایی ضروری مغز مانند غذاهای مختصر می تواند عملکرد مغز را بهبود بخشد. غذاهایی که آنتی اکسیدان های بالای دارند می توانند به صورت چشمگیری از از دست رفتن حافظه جلوگیری کنند، و موجب بازگرداندن هماهنگی و تعامل می شوند. ویتامین های مخصوص مغز شامل کشمش، انواع توت ها، سیب، انگور، گیلاس، آلو و اسفناج می باشند.

گروه های دیگر غذاهای سالم برای مغز حاوی اسید های چرب امگا3 می باشد. امگا 3 در عملکرد عمومی مغز کمک کننده است و باعث بازگرداندن حافظه می شود. غذاهایی که حاوی امگا3 هستند عبارتند از: ماهی آزاد، ماهی خال مخالی، ساردین، شاه ماهی، روغن کتان و گردو است.

کل بدن به وسیله ی کربوهیدارات ها کار می کند. استفاده ی زیاد از کربوهیدرات برای بدن مضر است و مغز با افزایش شدید قند خون مواجه می شود. هضم کامل کربوهیدرات خوب است و باعث افزایش قند خون نمی شود. غذاهایی که حاوی کربوهیدارت برای مغز هستند عبارتند از: بادام زمینی، زردآلوی خشک، لوبیای خشک، ماست، سبوس جو دو سر، سبوس های غلات (مراقب قند بالای برخی از مارک باشید)، خمیر ترش نان. سرکه و آبلیمو همراه با غذا باعث جلوگیری از افزایش قند خون می شود.

استفاده از ویتامین های مغز باعث بهبود حافظه و تناسب مغز می شود.

برخی بازی ها نیز مانند ورزشی برای مغز عمل می کنند، برای این منظور در سایت کودک و نوجوان بازی های آنلاین تقویت مغز به صورت رایگان در دسترس شما قرار گرفته است، برای تقویت مغز کودک خود روزی ده دقیقه را به انجام این بازی ها اختصاص دهید.

هم چنین مقالاتی برای تمرین های تقویت مغز کودک را در این سایت مشاهده کنید.

منبع: کودک و نوجوان

 

راهبردهای فرزند پروری برای کودک و نوجوان با اضطراب اجتماعی

 

چگونه آن را انجام دهیم!

گام اول: چیزهایی را به کودکان خود در مورد اضطراب یاد دهید.

این یک گام نخست بسیار مهم است، زیرا به کودکان و نوجوانان کمک می کند تا درک کنند چه چیزی برایشان اتفاق می افتد زمانی که آنها اضطراب را تجربه می کنند. به کودک خود اجازه دهید تا بداند که تمام نگرانی ها و احساسات بدنی که تجربه می کند، اسم دارند: اضطراب. به کودک خود کمک کنید تا واقعیت ها را در مورد اضطراب بفهمد.

واقعیت اول: اضطراب واکنشی طبیعی و سازگارانه است تا به ما کمک کند برای خطر آماده شویم.

واقعیت دوم: اضطراب می تواند به مشکل تبدیل شود زمانی که بدن ما به ما بگوید که خطری در پیش است در حالی که در واقع خطری وجود ندارد.

گام دوم: آموزش به کودک درمورد اضطراب اجتماعی

به کودک خود یاد دهید که گاهی اوقات ما از اینکه کنار مردم باشیم یا کاری را در حضور دیگران انجام دهیم، می ترسیم. این موقعیت ها می توانند احساسی را همانند بودن روی صحنه (استیج) به ما بدهند. و ما نگران این هستیم که ممکن است کار خجالت اوری انجام دهیم یا اینکه دیگران فکر بدی درمورد ما بکنند.  به کودک خود اجازه دهید تا بداند که شما ابزاری به او خواهید داد تا وی را در رویارویی با اضطراب یاری دهد و به تدریج با ترس هایش روبرو شود.

به کودک اجازه دهید تا بداند که اضطراب اجتماعی معمولا شایع است و آنها تنها افرادی نیستند که چنین احساسی دارند.

گام سوم: جعبه ابزار کودکتان را بسازید

شما می توانید با دادن ابزارهایی برای مدیریت اضطراب، به کودک خود کمک کنید. این ابزارها به کودک کمک خواهد کرد تا مهم ترین گام –رویارویی با ترس هایش- را تمام کند. برای اختلال اضطراب اجتماعی، ابزارهای موجود در جعبه ابزار عبارتند از:

ابزار شماره 1: یادگیری آرامش و ریلکس بودن

یک ابزار شامل کمک به کودکتان برای یادگیری آرامش داشتن است. دو استراتژی می تواند کمک کننده باشد:

1: تنفس آرام: کودک شما می تواند با استفاده از این استراتژی به سرعت آرام شود. برای کودک توضیح دهید که ما هنگام اضطراب، سریعتر تنفس می کنیم. این حالت ممکن است باعث شود ما احساس گیجی و حواس پرتی کنیم. که ممکن است باعث افزایش اضطراب ما شود. تنفس آرام به معنای تنفس آهسته و منظم از طریق بینی است.

2: آرام سازی عضلانی: استراتژی دیگر که برای کمک به فرزندتان مفید است، یادگیری آرام سازی بدن اوست و این شامل سفت کردن عضلات متعدد بدن و سپس رهاکردن آنهاست. همچنین کودک شما می تواند از تکنیک تالاپ استفاده کند. در این تکنیک او خود را به عنوان یک عروسک پارچه ای  تصور می کند و تمام بدن خود را به یکباره ریلکس می کند.

ابزار شماره 2: تفکر واقع گرا

این راهبرد برای کودکان با سنین بالا و نوجوانان اجرا می شود. کودکان با اختلال اضطراب اجتماعی اغلب تفکرات منفی در مورد خودشان و آنچه که در موقعیت های اجتماعی رخ می دهد، دارند. افکار شایع در این موارد اینها هستند:

کسی مرا دوست نخواهد داشت!

اگر حرف احمقانه ای بزنم چی؟

من کار احمقانه ای انجام خواهم داد و دیگران به من خواهند خندید!

من نمی دانم چه چیزی باید بگویم

من به اندازه کودکان دیگر جذاب/ باهوش نیستم.

کسی با من صحبت نخواهد کرد.

ابتدا به کودک خود کمک کنید تا این تفکرات را شناسایی کند. از وی بپرسید که فکر می کند چه اتفاقی در موقعیت های ترسناک اجتماعی روی می دهد. گام بعدی این است که به او کمک کنید تا یاد بگیرد با تفکرات منفی مبارزه کند.

سوالاتی که نوجوانان ممکن است از خود بپرسند:

آیا من 100 درصد مطمئنم که …. اتفاق خواهد افتاد؟

چند بار … اتفاق افتاده است؟

آیا … واقعا آنقدر مهم است که تمام آینده من به آن وابسته باشد؟

آیا نظرات … نظر تمامی افراد دیگر را منعکس می کند؟

آیا من مسئول تمام گفتگو ها هستم؟

بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟

چه کاری می توانم انجام دهم تا با موقعیت مقابله کنم؟

آیا من باید همه را راضی نگه دارم- آیا اصلا ممکن است؟

اینجا مثالی آورده شده است تا به کودک خود کمک کنید تا با افکار مزاحم مبارزه کند.

والدین: من میدانم که تو بابت دادن جواب نادرست در کلاس نگران هستی، اما امکان اتفاق افتادن آن چقدر است؟

کودک: خب، گاهی اوقات من جواب را می دانم، و ممکن است اتفاقی نیفتد، اما هنوز احتمال اتفاق افتادن و ضایع شدن من وجود دارد؟

والدین: چه می کنی اگر اتفاق بیفتد و جواب نادرست را بدهی؟

کودک: نمیدانم…این بسیار شرم آور است.

والدین: خب.. چه چیزی میتوانی به خودت بگویی؟

کودک: فکر کنم به خودم بگویم که مردم همه اشتباه می کنند و این آخر دنیا نیست.

والدین: فکر می‌کنم این می تواند کمک کند تا به یاد آوریم همه اشتباه می کنند و آیا سایر دانش آموزان هم پاسخ نادرست می دهند؟

کودک: بله

والدین: چه اتفاقی می افتد؟

کودک: فکر کنم هیچی

والدین: من سوالاتی را اشتباه جواب داده ام و حتی چیزهای کاملا احمقانه ای انجام داده ام. آیا تو فکر می کنی چیزی از من کم شده؟

کودک: نه

والدین: گاهی اوقات مهم است که بتوانیم به چیزهایی که انجام میدهیم بخندیم. آنها بعدها داستان های بزرگی می شوند!

شما می توانید به کودکتان کمک کنید تا برای مبارزه با تفکرات منفی با این سوالات کار کند. با انجام اینها، کودک شما خواهد فهمید که برخی ترس ها احتمالا اتفاق نمی افتند و او می تواند در موقعیت های اجتماعی از پس آن برآید.

نکته کمک کننده:

شناسایی و مبارزه با تفکرات منفی، ممکن است برای کودکان جوان تر خیلی سخت باشد. در هر حال، انها با گفتن برخی جملات مقابله ای به خودشان می توانند از پس مقابله در موقعیت های اجتماعی برآیند. برای مثال: من می توانم آرام نفس بکشم تا احساس بهتری داشته باشم یا اینکه من تنها نیاز دارم که بهترین تلاشم را بکنم.

ابزار شماره 3: درست کردن کارت های مقابله

رویارویی با ترس ها ساده نیست، بنابراین ایده ایجاد کارت های مقابله، ایده خوبی است. کودک شما می تواند کارت ها را در طول روز با خود حمل کند و اضطراب را مدیریت کند.

ابزار شماره 4: رویارویی با ترس ها

یک گام مهم در کمک به مدیریت اضطراب اجتماعی، تشویق کودک به رویارویی با موقعیت هایی است که او به دلیل ترس اجتماعی از آنها اجتناب می کند. نوجوان ها می توانند از گفتن اینکه رویارویی مکرر با موقعیت های ترسناک، پریشانی را کم می کند، سود ببرند و این به آنها کمک می کند تا اعتماد به نفسشان ساخته شود. بهتر است با چیزی شروع کنید که کمتر ترسناک است و با موقعیت هایی که باعث اضطراب بیشتری می شود، ادامه دهید. در کارکردن با فرزندتان، لیستی از موقعیت های اجتماعی را ایجاد می کند ( مانند سلام دادن به همکلاسی ها، پرسیدن یک سوال از معلم، صحبت کردن با دوست پشت تلفن). اکنون شما یک لیست دارید، آنها را از کمتر ترسناک تا ترسناک ترین مرتب کنید.

از موردی شروع کنید که کمترین ترس را دارد، فرزند خود را تشویق کنید که آن را پی در پی انجام دهد. تا اینکه این کار ترس کمتری داشته باشد.  اکنون کودک شما می تواند بدون اضطراب زیاد وارد آن موقعیت شود. سراغ مورد بعدی لیست بروید. نوجوانان یا کودکان دارای اضطراب اجتماعی باید 3 الی 5 تکلیف اجتماعی را در هر روز تمرین کنند تا اینکه بتوانند آن را کاملا راحت انجام دهند و سپس سراغ تکالیف اجتماعی بروند که اندکی چالش بیشتر را برای او دارد.

چگونگی انجام این تمرینات:

مهم است که او را برای این واقعیت آماده کنید که او هنگام انجام تکلیف، احساس اضطراب خواهد کرد، اما این عادی است! هنگام مبارزه با اضطراب، احساس اضطراب عادی است، به خصوص در آغاز. همچنین دادن پاداش (مانند این: کارت عالی بود)  برای هر موفقیتی و یا هر تلاشی برای رویارویی با ترس هایش و دادن جایزه (چیزهای ارزان کوچک، مانند زمان بیشتر دیدن تلویزیون، شام مورد علاقه) بسیار مهم است. با این همه، رویارویی با ترس، کار سختی است!

مهم است که به کودک این مجال را بدهید تا با هم سن و سالان خود تعامل داشته باشد و دوست یابی کند. به بارش فکری کودک کمک کنید تا با سایر کودکان و نوجوانان بیامیزد. برای مثال:

  • به یک گروه اجتماعی ملحق شو.
  • ورزش کن ( فوتبال، تنیس، دو و میدانی)
  • عضو یک کلوپ شو (کلوپ نقاشی، کلوپ طراحی مد)
  • در یک کلاس شرکت کن (هنر، رقص)
  • به یک گروه کر یا باند ملحق شو
  • بازی های مدرسه را انجام بده
  • کمک کننده باش (به دیگر دانش آموزان در تکالیفشان کمک کن)
  • دوره های آموزش گروهی را ثبت نام کن (شنا)
  • از تسهیلات ورزشی استفاده کن (پارک اسکیت)
  • قرارهایی را به صورت کوتاه و پی در پی با بچه های دیگر برقرار کن یا سایر فعالیت های اجتماعی

ابزار شماره 5: رشد و گسترش مهارت های اجتماعی

کودکان و نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی ممکن است از رشد بهتر مهارت های اجتماعی بهره ببرند. حیطه های مختلفی وجود دارد که شما می توانید در آنها به کودک خود کمک کنید.

  • زبان بدن: این شامل ارتباط چشمی،  تبسم، و نگاه کردن به صورت افراد هنگام صحبت کردن است.
  • کیفیت صدا: این شامل صحبت کردن رسا و با بلندی و سرعت مناسب است.
  • مهارت های مکالمه: گفتن سلام و شروع و ادامه دادن رابطه
  • مهارت های دوستانه: این مهارت ها شامل خواستن از دیگران برای انجام کاری همراه شما، پیوستن به یک فعالیت، پیشنهاد کمک و تعارف کردن است.
  • ابراز وجود: این مهارت شامل درخواست کمک، نه گفتن، رویارویی با اذیت و قلدری است.

یک راه عالی برای تمرین کودک این است که این مهارت ها را از راه نقش بازی کردن بیاموزد. ابتدا سعی کنید آن را تقلید کنید، سپس کودک را تشوق کنید تا امتحان کند. برای مثال، اگر کودکتان می خواهد دوستانش را دعوت کند، شما می توانید تظاهر کنید که نقش دعوت کننده را دارید. سپس از وی بخواهید تا او امتحان کنید و شما نقش دوست را بازی کنید.

اینجا مثالی درمورد نقش بازی کردن آورده شده است. شما می توانید با کودک خود انجام دهید.

والدین: حالا، من تظاهر می کنم که جای تو هستم، و تو به شیوه ای که فکر میکنی کودکان دیگر جواب خواهند داد، جواب میدهی. سلام، آخر این هفته چه کاری انجام میدی؟

کودک: احمقانه است!

والدین: فقط بیا انجامش بدیم. آخر هفته چیکار میکنی؟

کودک: هنوز مطمئن نیستم.

والدین: من داشتم به این فکر میکردم که یک فیلم برای شنبه اجاره کنم. دوست داری بیای و باهم ببینیم؟

کودک: خوبه، چه فیلمی؟

والدین: من واقعا کمدی دوست دارم. ما میتونیم چک کنیم ببینیم چه فیلم های تازه روی DVD اومدن.

کودک: جالب به نظر میاد. من با والدینم چک میکنم.

والدین: باشه، چطوره جاهامونو عوض کنیم و تو سوال بپرسی؟

نکته مفید:

اطمینان حاصل کنید که به کودک خود کمک می کنید تا با هرگونه مشکلات واقعی همچون قلدری یا ناتوانی های یادگیری خود مقابله کند و بهبود بخشد که این مشکلات می توانند در ترس اجتماعی وی سهیم باشند.

گام چهارم: شجاع تر کردن کودک

یادگیری مدیریت اضطراب کار سختی است. اگر کودک شما در انجام ان بهتر شده است، هردوی شما مستحق پاداش هستید. یادگیری مدیریت اضطراب مانند تمرین است- کودک شما نیاز دارد تا حالت خود را حفظ کند و مهارت هایش را به طور منظم تمرین کند. آنها را به عادت تبدیل کن. این درست است حتی بعد از اینکه کودک شما احساس بهتری داشته و به اهداف خود رسیده باشد.

مایوش نشوید اگر کودک شما از رفتارهای قبلی استفاده می کند. این ممکن است در هنگام وضعیت های پراسترس انتقال ( برای مثال، بازگشت به مدرسه یا جابجایی) روی دهد. این طبیعی است. این تنها به این معنی است که کودک نیاز دارد با ابزارها شروع به تمرین کند. به یاد داشته باشید که، مقابله با اضطراب، فرایندی به درازی عمر است.

نکات کمک کننده:

  • مواجه شو. کودک خود را در موقعیت های اجتماعی متعددی قرار دهید. او را تشویق کنید تا با دیگران بازی کند، به جشن تولدها توجه کند، و به فعالیت های بعد از مدرسه بپیوندد.
  • الگو باشید! برای کودک خود در چگونگی تعامل با دیگران الگو باشید (برای مثال، به یک غریبه سلام دهید و یا با صندوقدار  تره بار فروشی شروع به صحبت کنید.
  • اجازه دهید صحبت کنند: برای کودکتان صحبت نکیند. آنها را تشویق کنید تا جواب سوالات خود را بدهند. برای مثال، مجبورشان کنید که در رستوران غذا سفارش دهند.
  • به آنها دیدگاه بدهید: آنها را تشویق کنید تا از دیدگاه دیگری نگاه کنند. کمکش کنید تا تفاسیر متعدد را از تعاملات اجتماعی شناسایی کند. برای مثال: جان از تو نمی خواهد که با او توپ بازی کنی شاید او فکر نمی کند که تو میخواهی این کار را انجام دهی…چرا تو این کار را نکنی…) یا به کودک کمک کنید تا زمانی که کودکان اذیتش می کنند، ازعهده کارها برآید ( برای مثال، آنها را نادیده بگیر و تنها با افراد دیگری بازی کن که خوب هستند.
  • پاداش بدهید: فراموش نکنید که به تلاش های کودکتان پاداش بدهید!!

منبع: کودک و نوجوان