نوشته‌ها

تعیین حد و مرز در رابطه عاطفی

حد و مرز در رابطه عاطفی به این منظور مشخص می شوند که به افراد دیگر نشان بدهید چه چیزهایی مورد قبول شما نیست و چه چیزهایی مورد قبول شماست. این مرزها در واقع تعادل زندگی شما را حفظ میکنند و باعث می شود از آسیب های احتمالی دیگران جلوگیری شود.

اگر برای زندگی خود مرزی قرار ندهید احترام شما و اطرافیان شما به خطر خواهد افتاد. شما با دلرحمی نابجای خود, افراد زورگو و نامحترم را به زندگی خود وارد می کنید.

حد و مرز در رابطه عاطفی

نشانه های عدم مرزبندی در زندگی

۱_ وقتی قلبا دوست دارید نه بگویید بی اختیار می گویید بله.

۲_ برای نه گفتن به درخواستی که نامعقول بوده عذاب وجدان می گیرید.

۳_ برای این که آرامش زندگی خود را حفظ کنید برعکس ارزش های واقعی خود عمل می کنید.

۴_هنگامی که کسی با شما بد رفتار می کند بی اعتنایی می‌کنید و آن طور که باید از خودتان دفاع نمی کنید.

۵_ برای این که دوست داشته شوید هر گونه تلاشی را انجام می دهید.

۶_به دیگران این‌اجازه را می دهید که به شما حرف هایی بزنند و یا در حق شما کارهایی بکنند که قلبا شما را ناراحت می کند.

۷_ از بقیه انتظار دارید بدون این که حرفی بزنید از ناراحتی های شما آگاه شوند.

در کمال تاسف بعضی از افراد فکر می کنند برای این که مورد تایید دیگران ‌باشند لازم است تا همواره در دسترس آن ها باشند و همین موضوع باعث می شود مرزهای شخصی بین آنان وجود نداشته باشد.

اگر تا به امروز عادت کرده اید که خودتان را با شرایط بقیه وفق دهید قطعا اعمال کردن مرزهای شخصی برای شما ترسناک و عذاب آور خواهد بود اما اگر آن را انجام دهید و به آن عمل کنید می فهمید که با گذشت زمان, همه چیز راحت تر خواهد شد و به اصطلاح ارزشش را دارد.

به وجود آوردن مرزهای شخصی

بهتر است از خودتان آغاز کنید : شما در وهله اول لازم است بپذیرید که لایق این هستید که بقیه افراد در مواجهه با شما باید یک سری قوانین را رعایت کنند.

شاید کمی عجیب و غیر قابل باور به نظر برسد اما متاسفانه آدم هایی وجود دارند که خودشان را لایق چنین مرزگذاری نمی دانند.

البته شما باید تفاوت میان درخواست محترمانه و توقع بی قید و شرط را بدانید و اگر کسی از شما درخواست محترمانه ای داشت می توانید با روی باز آن را بپذیرید.

۱٫ حد و مرز در رابطه عاطفی، مشخص کنید که چه نیازهایی دارید :

باید زمان زیادی را برای خود صرف کنید که مشخص شود به چه چیزهایی نیاز دارید. هنگامی که نسبت به خود آگاهی کافی پیدا کنید بهتر می‌توانید برای شخصیت خود مرزهایی تعیین کنید.

با شناخت نیازهای خود متوجه می شوید که در چه صورتی خشمگین می شود در چه مواقعی انرژی خود را از دست می دهید و چه موقع احساس افسردگی و ناراحتی می کنید.

بهتر است زمان دقیق این حس و حال ها را در یک دفترچه یادداشت کنید. وقتی چندین روز این موارد را یادداشت کردید متوجه می شوید که اوضاع شخصیتی شما دقیقا به چه صورت است.

مثلا ممکن است خواهر شما انرژی بسیار زیادی از شما تلف کند زیرا او عادت دارد بدون این که از پیش شما را مطلع کند بچه های خود را نزد شما بگذارد و به گردش برود. در این جا بحث بی احترامی باز می شود چرا که نظر شما را نخواسته و در واقع به شما مجال (نه) گفتن را نداده است.

هر کسی حق دارد در برابر درخواست دیگران آری یا نه بگوید.

۲٫ مرز تعیین کنید

اگر قبلا چنین تجربه ای نداشته اید به شما پیشنهاد می‌کنیم که از مقدار کم شروع کنید. مثلا اگر موضوعی شما را عصبانی می‌کند بهتر است به روی موضوعی دیگر تمرکز کنید که تهدید آمیز نباشد و عصبانیت شما کاسته شود.

متاسفانه بعضی افراد در حال تعیین مرز با عصبانیت و خشم این‌کار را انجام می دهند که در نهایت با مشاجره و شکست مواجه می شوند. شما باید با ثبات اخلاقی کامل این روند را انجام دهید.

۳٫ بیان کردن مرزهایتان

وقتی زمان تعیین مرز بین زن و شوهر از راه می رسد به خود این اجازه را بدهید که تجربه کنید و راحت باشید. برای راحتی کار خود می توانید از سناریوی معمولی یک رفتار نامعقول بهره بگیرید.

مثلا در مثال قبلی نمی توانید به یکباره در خانه تان را به روی خواهرتان ببندید. می‌توانید وقتی بچه ها را نزد شما می آورد بچه ها را قبول کنید و از او بخواهید قبل از این که آن جا را ترک کند چند دقیقه بماند تا با هم صحبت کنید.

بعد از این که از او پذیرایی کردید برایش توضیح دهید که تا چه اندازه از دیدن او و فرزندانش خوشحال می شوید ( حتی اگر نمی شوید و به سختی آن ها را تحمل می کنید ) اما احتیاج دارید از قبل نسبت به نگهداری از بچه ها مطلع شوید.

بعضی از افراد تلاش می‌کنند تا شما را درگیر حس عذاب وجدان کنند تا به هدف خود برسند اما اگر شما به شخصیت خودتان ایمان داشته باشید نمی توانند کاری را از پیش ببرند.

۵٫حس عذاب وجدان خود را شکست دهید

باید کفش های آهنی تان را به پا کنید چرا که مسیر درازی پیش رو دارید و باید شیوه زندگی خود را تغییر دهید البته معمولا افراد در چنین مواقعی دچار حس عذاب وجدان می شوند و نمی توانند به خوبی از شخصیت خود دفاع کنند.

احتمالا اطرافیان شما نسبت به سبک جدید زندگی شما حالت تدافعی می گیرند و موجب می شوند تا بیش از پیش حس عذاب وجدان داشته باشید اما خبر خوب این است که اکثر افراد به این سبک زندگی عادت می کنند و شما را آن گونه که هستید می پذیرند.

۶٫ به خودتان و توانایی هایی که دارید ایمان بیاورید:

شما از هر کسی بهتر می دانید که از زندگی چه می خواهید و چه توانایی هایی دارید.

نباید به کسی اجازه بدهید تا برای زندگی شما تصمیم بگیرد. وقتی شما چنین مرزهایی را تعیین کنید به اطرافیان نشان می دهید که شما تنها فرد تاثیرگذار در زندگی خود هستید.

۷٫ صبور باشید و به راحتی خسته نشوید :

هنگام تعیین حد و مرز در رابطه عاطفی نباید توقع داشته باشید که یک شبه همه چیز تغییر کند. شما در این مسیر به انرژی زیادی احتیاج دارید و نباید با ناامید شدن موفقیت خود را به تاخیر بیندازید.

وقتی اولین مرزهای شخصیتی خود را بنا کنید متوجه می شوید که چه قدرتی به زندگی شما وارد شده است و تا چه اندازه اعتماد به نفس پیدا کرده اید. با این کار اطرافیان شما متوجه می شوند که برای آرامش خود ارزش بسیار زیادی قائل هستید و اجازه نمی دهید هر کسی این احترام را به راحتی از شما سلب کند.

حد و حدود رفاقت

حد و مرز در رابطه عاطفی نحوه برقراری رابطه ی شما با سایرین را مشخص می کند, به عبارت دیگر این حد و مرزها یعنی آنان اجازه ندارند درباره ی یک سری مسائل اظهار نظر بکنند و لازم است حد خود را بدانند.

شاید درباره ی مرزبندی کشورها شنیده باشید‌. طی این مرزبندی کشورها با هم توافق می کنند تا درباره ورود به کشورشان حریم را رعایت کنند و با مرزبندی فیزیکی کشورها را از هم جدا می کنند. مرزبندی شخصیت نیز به مرزبندی بین کشورها شباهت دارد با این تفاوت که فیزیکی نیست و نمی توان آن را لمس کرد.

شما با مرزبندی کردن از شخصیت و زندگی خود محافظت می کنید و به اطرافیان می فهمانید که اجازه ندارند درباره ی هر موضوعی اظهار نظر کنند و به جای شما تصمیم گیری کنند. مرزبندی روانی را می توان نوعی پیشگیری از بیماری های روحی و روانی نیز دانست.

۹٫ خط قرمزهای خودتان را بشناسید

اگر می خواهید خط قرمزهایتان را مشخص کنید باید درباره مرزهای فکری و احساسی تان جستجو و کنکاش کنید. برای این منظور سعی کتید به واکنش های خود توجه کنید و دقت کنید تا ببینید چه چیزهایی برای شما غیر قابل تحمل هستند.

وقتی به طور کامل این عوامل تنش زا را شناختید یاد میگیرید تا جلوی وقوع آن ها را بگیرید و برای اطرافیان حد و مرزی مشخص کنید که از آن پیشامد جلوگیری کنید.

موضوع مهمی که در این بین پیش می آید این است که نباید حد و مرز های خود را با حد و مرزهای اطرافیان مقایسه کنید چرا که این حد و مرزها از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود و ممکن است چیزی دغدغه شما باشد که دغدغه برادرتان نیست.

گاهی اوقات ممکن است ندانید بعضی از موضوعات موجب رنجش شما می شوند چرا که آن موضوع در ناخودآگاه شما نهفته می باشد.

به عنوان مثال تصور کنید که شغلی را که همیشه آرزویش را داشتید حالا برای شما فراهم شده است اما کمی که می گذرد متوجه می شوید که موقعیت شغلی فعلی شما را به یاد خاطرات منفی گذشته می اندازد.

سپس با توجه به رنجی که متحمل می شوید تصمیم می گیرید این شغل را کنار بگذارید و به شغلی مشغول شوید که در کنار آن اعصاب و روان راحتی با آن داشته باشید.

وقتی که به کارفرمای خود می گویید من از این کار استعفا می خواهم او دلیل استعفای شما را جویا می شود و وقتی می گویید با روحیات من سازگار نیست او نیز به حد و مرزهای شما احترام می گذارد و با استعفای شما موافقت می‌کند و برای شما آرزوی موفقیت می کند.

به احساستان توجه بکنید:

۱۰٫ خشم، معذب بودن و احساس گناه

این سه احساس وقتی در کاری برای شما پیش می آید به احتمال زیاد حد و مرز در رابطه عاطفی جدیدی را در زندگی خود تجربه خواهید کرد.

اگر شخصی یا چیزی چنین حس هایی را در شما برانگیخت باید هشیار شوید که در حال تجربه کردن حد و مرز جدیدی در زندگی خود هستید. به عنوان مثال اگر گاهی اوقات احساس عصبانیت می کنید یا حس می کنید کسی از شما سو استفاده کرده است و یا این که ارزش واقعی شما را نشناخته است.

در واقع وقتی شما عصبانی می شوید یا در حال ثابت کردن خود هستید و یا از کاری احساس گناه می کنید. علت دیگری که می تواند هر کسی را عصبانی کند این است که افراد مختلف در حال تحمیل کردن نظرات خود به شما هستند.

البته قرار نیست هر موقع احساس عصبانیت کردید مرزهای جدیدی را تعیین کنید. باید به اقتضای موقعیتی که در آن قرار دارید قوانین جدیدی تعریف کنید. برای این که متوجه شوید در چه موقعیتی قرار دارید بهتر است در مواقع عصبانیت از خودتان سوال کنید.

تعیین مرزهای شخصی

( الان به چه مقدار در عذاب هستم ؟ ) یا (چقدر احساس گناه یا خشم را تجربه می‌کنم ؟ ) و بلافاصله نسبت به درجه ی احساس خود از ۱ تا ۱۰ احساس خود را اعلام کنید. به ترتیب از ۱ ( کم ترین ) و ۱۰ ( بیشترین )

اگر در نتیجه متوجه شدید که مقدار این احساس ۳ یا کمتر از ۳ می باشد در واقع خیلی اهمیتی ندارد و احتیاجی نیست آن را زیاد جدی بگیرید و درصورتی که حدود ۴ تا ۶ است در درجه ی متوسطی از خشم قرار دارد که اثر بیشتری نسبت به درجه ی قبلی خواهد داشت.

در صورتی که درجه ی احساس شما حدود میزان ۷ تا ۱۰ باشد مرحله ی بالایی را به خود اختصاص می دهد و بیشترین فشار را روی شما وارد می‌کند.

این وضعیت خطر بسیار زیادی را برای جسم ‌و روح شما خواهد داشت. لازم است هر چه سریع تر خود را از موقعیت تنش زا دور کنید تا کمی آرام شوید.

اعمال کردن مرزهای شخصی باعث می شود از جسم و روح خودتان حفاظت کنید و کسی نتواند به راحتی اعصاب و روان شما را تحت الشعاع قرار دهد.

پس در نتیجه اگر فردی یا موقعیتی اعصاب و روان شما را بر هم می زند و آسیب آن در رده بالایی قرار دارد بهتر است برای مواجه نشدن با آن تجدید نظری بکنید.

۱۱٫ به خودتان این اجازه را بدهید که مرزبندی کنید

گاهی اوقات ممکن است ترس از واکنش اطرافیان نگذارد بتوانید به راحتی  حد و مرز در رابطه عاطفی تعیین کنید.

در واقع در بیشتر اوقات افراد برای خوشایند اطرافیانی مثل مادر پدر خواهر برادر و دوست از بازگویی احساسات واقعی خود امتناع می کنند و شرایط را در حالت عیر قابل تحملش تحمل می‌کنند.

گاهی اوقات این احساس تایید خواهی آن قدری زیاد می شود که شما حتی این حق را به خود نمی دهید که میان خود و عامل آزاردهنده مرزی بکشید تا روان خود را حفظ کنید.

وقتی این مرزها را اعمال کنید کم کم متوجه خواهید شد که مرزبندی بین شما و عوامل آزاردهنده کمترین حق شما می باشد.

۱۲٫ به محیط اطرافتان دقت کنید

هیچکس نمی تواند تاثیر محیط در مرزبندی روانی را کتمان کنید. در واقع محیط کار محیط درسی و محیط خانواده می‌تواند این مرزبندی ها را جا به جا کند و یا نظر شما را تغییر دهد.

به عنوان مثال به رابطه خود با یکی از دوستانتان فکر کنید.آیا رابطه شما دو طرفه است؟ در واقع بهتر است بگوییم به همان اندازه که شما برای دوستتان ارزش قائل هستید او هم برای شما ارزش قائل است؟

اگر این رابطه نا برابر باشد مرزبندی این رابطه بسیار سخت خواهد بود.

منبع : تعیین حد و مرز در رابطه عاطفی

برگرداندن عشق به رابطه عاطفی

برگرداندن عشق به رابطه عاطفی، تکنیک ها و راه های برای برگرداندن عشق

بسیاری از افراد که در روابط شان دچار مشکل شده اند و عشقی در رابطه شان باقی نمانده است تصمیم می گیرند با استفاده از روش های مختلف عشق را به رابطه عاطفی شان برگردانند.

عجله آن ها باعث می شود از روش های صحیح برای برگرداندن عشق شان استفاده نکنند. توجه داشته باشید نبود عشق را نباید نادیده گرفت زیرا از بین رفتن عشق تهدیدی برای رابطه عاطفی و ازدواج می باشد.

برای این که عشق به رابطه عاطفی برگردد باید هر دو طرف برای برگرداندن عشق به رابطه عاطفی تلاش کنند شاید فرد برای برگرداندن عشق به شور و شوق ابتدایی قدم بردارد اما برای این که این مسئله به موفقیت برسد باید همکاری دو طرفه باشد و هر دو برای برگرداندن عشق به روابط عاطفی شان تلاش کنند.

در این شرایط می توانند از مشاور ازدواج کمک بگیرند، مشاور به زوجین کمک می کند تا سهم خود را در عشق از دست رفته پیدا کنند و برای بازگرداندن آن از روش های صحیح و درست استفاده نمایند.

در ادامه این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم و برخی از اشتباهات زوجین و راه های صحیح ارتباط با شریک عاطفی را مورد بررسی قرار می دهیم.

اشتباهات رایج در برگرداندن عشق به رابطه  عاطفی

اگر چه شروع یک رابطه عاطفی و عاشقانه سخت است اما نگهداری از عشق به وجود آمده و گذر از مشکلات، بسیار سخت تر می باشد. بسیاری از افراد برای رابطه شان تلاش زیادی انجام می دهند اما باعث دوری آن ها یکدیگر از هم می شوند و هم چنین تکرار رفتارهای نادرست و اشتباه نتیجه معکوسی در رابطه آن ها می دهد.

در این مقاله خطاهای رایجی که مانع شکل گیری یک ازدواج می شود را مورد بررسی قرار می دهیم، تا به خوبی با آن ها آشنا شوید.

  1. پذیرش بی چون و چرای خواسته های معشوق

برای بسیاری از افراد فاصله به وجود آمده بسیار سخت و دشوار است به طوری که برای بازگشت به روزهای اولیه حاضرند هر کاری را انجام دهند و حتی بسیاری از آن ها حاضرند به خواسته های معشوق شان تن دهند.

اما زمانی که اوضاع به شرایط اولیه برگشت، مشکلات و جر و بحث های آن ها دوباره شروع می شود، زیرا هر کس نیازهای خودش را دارد و او نمی تواند در رابطه مانند یک برده رفتار کند. رابطه ای سالم است که نیازهای هر دو طرف به درستی رفع شود.

در صورتی که آن چه در توان تان نیست را قبول کنید تنها شرایط را برای خود دشوارتر کرده اید و دیگر نمی توانید خودتان باشید.

  1. با ایجاد ترحم، عشق بخواهید

برخی از افراد زمانی که در رابطه دچار مشکل می شوند، تصور می کنند که اگر همسرشان حس و حال بدن شان را ببیند، دلش برای او به رحم می آید و به رابطه بر می گردد. اما این تصور اشتباه است و باعث می شود معشوقش فکر کند آن فرد شخص ضعیفی است و یا دلش برای او خواهد سوخت و از سر دلسوزی به رابطه بر می گردد.

در صورتی که فرد از سر دلسوزی به رابطه برگردد انگار با اجبار رو به رو شده است و این رابطه دوامی نخواهد داشت، هم چنین ترحم و دلسوزی در رابطه باعث می شود سلامت رابطه با خطر روبه رو شود و عشقی که با ترحم و دلسوزی همراه باشد صادقانه نمی باشد و باعث آسیب رسانده به هر دو می شود.

استفاده از ترحم برای برگرداندن عشق به رابطه یکی از بدترین روش ها می باشد و کمک کننده نخواهد بود.

  1. افراط در بیان احساسات

برخی از افراد تصور می کنند اگر به صورت افراطی احساسات شان را بیان کنند و با شریک عاطفی شان از عشق و علاقه شان بگویند همه چیز به خوبی حل می شود اما توجه داشته باشید که بیان احساسات اگر چه خوب است اما در حالت افراطی برای فرد بسیار خسته کننده است.

هم چنین عشق از دست رفته با عللی همراه می باشد که باید آن علل شناسایی شده و حل گردد در غیر این صورت بیان احساسات به تنهایی موضوع را حل نخواهد کرد.

  1. گدایی محبت برای برگرداندن عشق به رابطه

سعی کنید از گدایی محبت برای برگرداندن عشق تان استفاده نکنید زیرا عشق و علاقه تنها با شناخت عمیق از یکدیگر، و وجود صمیمیت در رابطه و وفاداری تداوم خواهد داشت.

در صورتی که به طور مداوم از شریک عاطفی تان بخواهید که به شما توجه کند بدون آن که به سایر ابعاد زندگی تان توجه کنید او را دلزده خواهید کرد و از شما دورتر خواهد شد.

راهکارهایی برای برگرداندن عشق به رابطه

ابتدا باید رفتارهای اشتباهی که در رابطه تان انجام داده اید را شناسایی کنید و بعد از آن رفتارهای صحیح و درست را یاد بگیرید. یادگیری مهارت های لازم برای ازدواج بسیار ضروری می باشد، در ادامه مقاله به راهکارهای ساده ای که باعث بازگرداندن عشق به رابطه عاطفی تان می شود می پردازیم و آن ها را مورد بررسی قرار می دهیم.

  1. دلایل از بین رفتن عشق تان را پیدا کنید

رابطه عاطفی تان به مرور زمان به سمت سردی رفته و عشق در آن هیچ نقشی ندارد مسلما یکی از دلایل از بین رفتن روابط عاشقانه در روابط تان همین سردی است، در این حالت شما باید تلاش کنید تا ریشه مشکلات را پیدا کنید.

به روابط خود با شریک عاطفی تان در چند وقت اخیر توجه کنید و چیزهایی که باعث ناراحتی شما شده است را مورد بررسی قرار دهید. تا زمانی که مشکلاتی در میان شما وجود داشته باشد هر چند هم تلاش کنید رابطه به حالت سابق بر نخواهد گشت.

یکی از اصول مهم برای برگرداندن عشق به رابطه، ریشه یابی و پیدا کردن مشکل می باشد به عنوان مثال ممکن است شما از گذشته همسرتان هراس داشته باشید و این مسئله باعث به وجود آمدن مشکلاتی در زندگی شما شده باشد در این صورت باید این مسئله به درستی حل شود.

  1. جنبه های مختلف رابطه را پرورش کنید

بر اساس مطالبی که بیان شد تنها ابراز کلامی عشق به شریک زندگی تان کافی نمی باشد، این امر به تنهایی نمی تواند رابطه ای سرشار از عشق و محبت را به وجود آورد برای این که یک رابطه عاشقانه داشته باشید

باید به موارد زیر توجه کنید و سعی کنید ضعف های موجود در هر مورد را، از بین ببرید زیرا ممکن است کمبود در هر کدام از آن ها به عشق و علاقه شما آسیب رسانده و صمیمیت در میان شما را از بین ببرد.

  • رابطه جنسی رضایت بخش
  • تفاهم های فکری
  • رابطه ای دوستانه
  • تعهد و وفاداری
  1. با صراحت با شریک تان صحبت کنید

بسیاری از زوجین روش های صحیح گفت و گو با یکدیگر را بلد نیستند به همین دلیل زمانی که با مسئله و مشکلی رو به رو می شوند با قهر و دعوا سعی می کنند آن را حل کنند.

بسیاری از این رفتارها که به وجود می آید به خاطر نداشتن آگاهی و مهارت های زندگی در برقراری گفت و گوی سالم و دوستانه می باشد، در این شرایط باید زوجین مهارت های گفت و گو بیاموزند تا با صراحت حرف هایشان را بزنند.

در رابطه موفق، زوجین هر چند وقت یک بار در مورد مشکلات و دلخوری هایی که در بین آن ها به وجود می آید حرف می زنند و در صورتی که در میان آن ها فاصله ای افتاده باشد خیلی روشن و واضح در مورد این مسئله با یکدیگر به گفت و گو می پردازند.

در بسیاری از موارد بی توجهی و بی علاقگی شریک عاطفی به دلیل سوء تفاهم هایی است که به خاطر نبود گفت و گوی سالم در میان افراد به وجود می آید.

ممکن است رفتارهای اشتباه افراد گاهی اوقات آسیب های جدی به دلبستگی های آن ها بزند به طوری که ترمیم آن نیاز به کمک شخص حرفه ای و متخصص داشته باشد. در این شرایط می توانید از مشاور و روانشناس کمک بگیرید تا با استفاده از خدمات زوج درمانی به ریشه یابی و بهبود مشکلات خود بپردازید.

تاثیر خدمات روانشناسی در برگرداندن عشق به رابطه

برای این که یک رابطه عاشقانه و خوبی داشته باشید وجود عشق و علاقه در رابطه بسیار مهم می باشد، در صورت عدم وجود عشق و علاقه مشکلات بسیاری به وجود می آید که به راحتی حل نمی شود.

به همین دلیل در صورتی که با مشکلی رو به رو شدید از مشاور و روانشناس کمک بگیرید تا مشکلات و مسائل حل نشده شما را مورد بررسی قرار داده و با شناسایی آن ها به حل موضوع بپردازد.

هم چنین با برخی از راهکارهای صحیح می توانید هیجان و عشق را به رابطه تان برگردانید. در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان خدماتی را به صورت حضوری و تلفنی ارائه می دهد و در این زمینه یاری تان می کند.

منبع : برگرداندن عشق به رابطه عاطفی

قطع ناگهانی رابطه عاطفی ، واقعا چرا؟ چه کنم؟

قطع ناگهانی رابطه عاطفی چه دلیلی دارد؟

قطع و تمام کردن رابطه عاطفی این روزها خیلی زیاد اتفاق می افتد و یکدفعه طرف شما غیب می شود و دیگر هیچ رد و نشانی از خودش به جا نمی گذارد، در صورتی که این ترک ناگهانی رابطه عاطفی به وجود آید چطور باید برخورد کرد؟

حتما شنیده اید که دو نفر رابطه ای را شروع می کنند و بعد از مدتی یکی از آن ها به طور ناگهانی یارش را ترک می کند البته توجه داشته باشید که منظور از رفتن، جدایی موقت بر حسب توافق نمی باشد.

بلکه بدین معنی است که یکی از طرفین به طور ناگهانی و یکدفعه رابطه را تمام می کند در صورتی که که با این مشکل رو به رو شده اید بهتر است سردرگم نشود و سعی کنید آرامش خودتان را حفظ کنید و هم چنین آگاهی خودتان را در مورد قطع ناگهانی رابطه افزایش دهید. در این صورت راحت تر خواهید توانست با این اتفاق کنار بیایید.

سوالات خود در زمینه های زیر را به صورت رایگان در انتهای مطلب بیان کنید:

  • وقتی مردی بخواهد رابطه را تمام کند
  • دلیل تغییر رفتار ناگهانی زنان
  • چرا پسران عشقشان را ترک میکنند
  • دلایل مردان برای ترک رابطه
  • علت ترک ناگهانی رابطه
  • فرق قطع رابطه با پایان رابطه
  • وقتی مردی شما را ترک میکند
  • مشکلات رابطه عاطفی

قطع ناگهانی رابطه عاطفی: واقعا چرا؟

دلیل قطع رابطه ناگهانی و دانستن این که چطور باید یک رابطه را به پایان برسانیم یک نوع مهارتی است که باید کسب کرد و از بلوغ فکری نشات می گیرد و توجه داشته باشید که قطع ناگهانی رابطه دلایل مختلفی دارد و زمانی که فرد ترک شده نسبت به این موضوع آگاهی و اطلاعات نسبی داشته باشد بهتر می تواند با این موضوع کنار بیاید.

در ادامه این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم و دلایل قطع ناگهانی رابطه را در بیان می کنیم و هم چنین اصولا چه افرادی با چه ویژگی هایی دست به این کار می زنند را مورد بررسی قرار می دهیم.

  1. می خواهند جدا شوند اما شهامت ندارند

در بسیاری از اوقات فرد به دلایل مختلف نمی تواند با شریک عاطفی اش رو به رو شود و درباره جدایی با او صحبت کند و حرف دلش را بزند و او شهامت برخورد مستقیم و صحبت کردن از ترک رابطه را ندارد این وضعیت به وجود آمده دلایل متفاوتی می تواند داشته باشد.

به عنوان مثال گاهی اوقات فرد به این نتیجه می رسد که باید از شریک عاطفی اش جدا شود اما از به وجود آمدن تنش های عاطفی می ترسد و به خاطر دوری از تنش های فکری و عاطفی به طور ناگهانی غیب می شود و یا رابطه را خیلی قاطعانه تمام می کند، اگر چه این اتفاق تلخ می باشد اما به شما درس  می دهد که چه رابطه هایی را باید ادامه دهید.

  1. برای شریک عاطفی خود ارزش قائل نیستید

گاهی اوقات افراد برای شریک عاطفی شان هیچ ارزش و احترامی قائل نیستند این افراد هر وقت که تمایل داشته باشند می توانند به راحتی رابطه عاطفی شان را پایان دهند.

به طور کلی آن چیزی که جدایی را سخت می کند، اهمیت و ارزشی است که دو طرف رابطه برای یکدیگر قائل هستند در صورتی که یکی از آن ها برای طرف مقابلش هیچ ارزش و احترامی قائل نباشد به راحتی می تواند طرف مقابلش را نادیده بگیرد و دیگر به او توجه نکند و پیدایش نشود این افراد هر زمان که تمایل داشته باشند به طور ناگهانی رابطه شان را قطع می کنند.

  1. افرادی که در رابطه سردرگم هستند

تصمیم گیری در مورد قطعی یا دائمی بودن رابطه بسیار مهم می باشد و بخشی از سرنوشت فرد را تعیین و مشخص می کند به همین دلیل بسیاری از افراد نمی تواند در مورد رابطه تصمیم گیری درستی داشته باشند و در میان رابطه عاطفی، سردرگم می شوند.

به نظر می رسد قطع رابطه عاطفی برای این افراد به دلیل عدم تعلق خاطر زیاد به طرف مقابل زیاد سخت نمی باشد، افرادی که این ویژگی ها را دارند برای این که از سردرگمی ها رها شوند به طور ناگهانی رابطه عاطفی شان را قطع می کنند.

مقابله با قطع ناگهانی رابطه و افزایش اعتماد به نفس

این نکته را به خاطر بسپارید که وجود شما فراتر از مشکلات شما می باشد پس دنیا به آخر نرسیده است. افرادی که عزت نفس پایینی دارند این شرایط برای آن ها بسیار آسیب پذیر می باشد، منظور از عزت نفس، احترام و ارزشی می باشد که خود شخص برای خودش قائل می شود.

زمانی که با این شرایط رو به رو شدید در قدم باید خودتان را به خوبی بشناسید و عزت نفس تان را افزایش دهید در صورتی که عزت نفس تان افزایش یابد فرد به هیچ کس و هیچ جیز اجازه نمی دهد که آرامش خاطر او را به هم بزند.

قطع امید: همان بهتر که رفت

می توانید این طور به قضیه نگاه کنید کسی که رفته است لیاقت شما را نداشته است، حقیقت این است که هیچ انسان عاشقی نمی تواند به طور ناگهانی معشوقش را برای  همیشه و یا حتی برای مدت کوتاهی ترک کند و هیچ گونه ارتباطی با او نداشته باشد پس خودتان را گول نزنید و با تصورات و داستان های غیرواقعی سرگم نکنید.

در این شرایط امید داشتن بسیار خطرناک می باشد شخصی که ترک شده است امید دارد که فرد مقابلش باز گردد و به همین خاطر هر روز انتظار و عذاب می کشد در صورتی که باید هر چه زودتر با واقعیت رو به رو شود و از چاهی که برای او آبی ندارد قطع امید کند، شاید این رابطه یک نوع عشق یک طرف بوده که دیر یا زود به پایان می رسید و در آخر فرد را تنها می گذاشت.

آیا زمان تصمیم گیری فرا رسیده است؟

البته بهتر است قبل از این که تصمیم نهایی در مورد ماندن در رابطه یا گذشتن از رابطه را بگیرید باید آگاهی خودتان را در مورد دلایل قطع ناگهانی افزایش دهید تا بتوانید تصمیم درستی گرفته و اقدام لازم را انجام دهید اما توجه داشته باشید که در این رابطه باید کاملا عاقلانه عمل کنید.

در این شرایط شما دنبال حقیقت می باشد پس درایت به خرج دهید و به خاطر ارزشی که برای خودتان قائل هستید واقعیت را بپذیرید و زمانی که حقیقت برای شما روشن شود آن را بپذیرید و زندگی تان را به بهترین شکل ممکن ادامه دهید.

به این نکته توجه داشته باشید که خوشبختی و سعادت شما در زندگی در گرو خود شما می باشد و هیچ کس دیگری، هیچ نقشی ندارد.

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

زمانی که فرد از نظر عاطفی شکست می خورد و رابطه عاطفی اش به طور ناگهانی قطع می شود ناراحتی و فشار روحی زیادی بر روی او به وجود می آید به همین دلیل باید به روانشناس و مشاور مراجعه کند تا هر چه سریع تر بتواند با این ناراحتی کنار بیاید و به خوبی به زندگی اش ادامه دهد.

با توجه به مشغله های زندگی شاید صحبت حضوری و یا رفت و آمد برای فرد سخت باشد و به همین دلیل از رفتن به مشاور پشیمان شود اما مرکز مشاوره ستاره ایرانیان امکانی برای شما فراهم کرده است که در هر کجا باشید می توانید به صورت تلفنی با مشاور و روانشناس در ارتباط بوده و از خدمات مشاوره ای با کیفیت عالی برخوردار شوید.

منبع : قطع ناگهانی رابطه عاطفی ، واقعا چرا؟ چه کنم؟