نوشته‌ها

انتقال اضطراب از والدین به فرزندان

چگونه والدین به فرزندان خود یاد می دهند که مضطرب شوند؟

اضطراب در خانواده گاها به دلیل عوامل ژنتیک بروز می‌کند. اما عامل ژنتیکی تمام داستان نیست. بدون تشخیص اضطراب، والدین می‌توانند با الگو سازی رفتار های مضطرب، اضطراب را به کودکان خود انتقال داده و به کودکان خود یاد دهند تا از دنیای اطراف خود بترسند.

اخیرآ یک گروه از روانشناسان کودک از هلند، یک گزارش در مورد آنچه که پژوهش می تواند به ما در رابطه با نحوه آموزش اضطراب توسط والدین به کودکان بگوید، منتشر کردند. این گزارش بر اختلال اضطراب فراگیر تمرکز داشت که با نگرانی بیش از حد شناخته می شود.

برای مطالعه بیشتر:

اضطراب کودک:تغییر افکار آشفته به افکار متعادل

محققان کشف کردند که چگونه رفتارهای کلامی و غیرکلامی والدین می تواند فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد. محققان به مطالعات متعددی اشاره کردند که نشان می‌دهد، زمانی که نوزادان شرایط جدیدی را تجربه می‌کنند، اینکه والدین به این شرایط با شور و اشتیاق واکنش نشان می دهند یا با بدرفتاری، می تواند تاثیر قابل توجهی بر روی نحوه نگرش فرزندان به همان شرایط داشته باشد.

در طول دوران کودکی، اطلاعات کلامی به طور فزاینده ای مهم تلقی می‌شود. زمانی که والدین از واژگان برای جلب توجه فرزندان به ابعاد تهدید کننده شرایط استفاده می‌کنند، کودکان به طور طبیعی این شرایط را تهدید آمیز تر می بینند. با این حال مدل سازی رفتار مضطرب به صورت غیر کلامی و ابراز افکار مضطرب به صورت کلامی تنها راه های انتقال اضطراب از والدین به کودکان نیست.

در این بررسی محققان همچنین یک بعد از تحقیق را بیان می‌کنند که نشان می‌دهد به علت اینکه والدین مضطرب کمتر به تحمل شرایط مبهم تمایل دارند، ممکن است که محیط کودکان خود را بیشتر کنترل کرده و به عنوان والدین محافظه گر عمل کنند. به نوبه خود، این امر به کودکان آنها فرصت کمتری برای درگیر شدن با شرایط مبهم و اضطراب آور می دهد و به کودکان این تصور را می‌دهد که بایستی از اینگونه شرایط اجتناب کرد.

به طور کلی، محققان بیان می‌کنند که والدین با اختلال اضطراب فراگیر برای انتقال  این پیام که جهان امن نیست، که عدم قطعیت غیر قابل تحمل است، که از احساسات قوی باید اجتناب کرد و این که نگرانی به ما کمک می کند تا با عدم اطمینان کنار بیاییم،  مستعد تر هستند.

هنگامی که کودکان این پیام را درونی سازی می‌کنند، در معرض خطر بالاتری از اختلال اضطراب فراگیر  قرار می گیرند. بنابراین زمانی که خود در آینده نقش والدین می گیرند، شاید خیلی تعجب آور نباشد که  به نوبه خود همان سبک اضطراب والدین را دارا باشند و کودکان آنها این اضطراب انتقالی را افزایش می دهند.

منبع : انتقال اضطراب از والدین به فرزندان

۵ نشانه که کودک شما اضطراب جدایی دارد

پنج نشانه اصلی که نشان می دهد کودک شما دارای اضطراب جدایی است و برخی از مواردی که باید برای کمک به آن در در نظر بگیرید در این مقاله ذکر شده است:

۱. کودک شما وقتی از اتاق بیرون می آید گریه می کند

به عنوان مثال، نوزاد بین سنین چهار تا هشت ماهگی ممکن است زمانی که قادر به دیدن مراقب خود در اتاق نباشد، علائم بیماری  و اضطراب شدید را نشان دهد که شامل گریه یا علائم ناراحتی می باشد.

این به این دلیل است که آن ها تازه یاد می گیرند که اشیاء و افراد آشنا را بشناسند و در اطراف آن ها احساس داشته باشند اما هنوز متوجه نمی شوند که فقط به این دلیل که نمی توانند دیگران را ببینند، به این معنی نیست که آنجا حضور ندارند.

بنابراین زمان مناسبی است تا به کودک خود نشان دهید که دوباره ظاهر خواهید شد. بازی «دالی» را با کودک خود تمرین کنید و از این دوران در زندگی او لذت ببرید.

وقتی کودکان بزرگتر می شوند، به مرور یاد می گیرند که والدین آن ها همیشه باز خواهند گشت و به مرور به افرادی که از آن ها مراقبت کرده و نیازهای آن ها را برطرف می کنند، اعتماد لازم را پیدا می کنند.

۲. با دیدن مکان ها و چهره های جدید دچار استرس می شوند

گاهی اوقات هنگام بازدید از مکان های جدید کودک مضطرب می شود. آن ها ممکن است تمایلی به خروج از خانه برای رویداد جدید نداشته باشند، هنگام ورود در گوشه ای بمانند یا رفتارهای عصبی نشان دهند.

ترس از مکان های ناشناخته یکی از رایج ترین عوامل اضطراب آور است. راه مبارزه با این امر این است که کودک خود را تا جایی که می توانید برای مکان های جدید آماده کنید.

به آن ها بگویید کجا می روید. آماده کردن آن ها برای مکان های جدید می‌تواند شامل نشان دادن عکس‌هایی از مکان، افراد آنجا و در صورت امکان، توصیف فعالیت‌ها در آن مکان کنید.

آماده سازی کلیدی است، دانستن اینکه آن ها از افراد جدید چه انتظاراتی می توانند داشته باشند نیز مهم است. گفتگوهای قبلی در مورد رفتار مورد انتظار آن ها و ارتباط با سایر افراد اطرافشان می تواند آن ها را توانمند کند.

۳. اضطراب هنگام خواب

زمان خواب برای بچه هایی که درگیر اضطراب هستند برای خواب دچار مشکل زیادی می شوند.

کودک ممکن است از تاریکی بترسد زیرا نمی تواند در تاریکی بسیاری از چیزها را ببیند بنابراین به آن ها اطمینان دهید که چیزی برای ترس وجود ندارد.

بنابراین دورنمای تنها خوابیدن برای کودک می تواند اضطراب آور باشد. نشانه هایی که کودک شما این را تجربه می کند ممکن است شامل بی میلی به خوابیدن، امتناع از رفتن به رختخواب یا گریه و رفتار عصبانی باشد.

کارهایی وجود دارد که می توانید برای کمک به آنها انجام دهید:

  • یک روال آرامش بخش، قابل پیش بینی قبل از خواب ایجاد کنید.
  • فضای اتاق خواب آرام باشد.
  • کودکان قبل از خواب حیوانات عروسکی یا پتوهای مخصوصی می توانند داشته باشند که خواب را برای آن ها راحت می کند.
  • مطمئن شوید که فرزندتان آماده است تا با آرامش و بدون اضطراب به رختخواب برود.

۴. تجربیات منفی تاثیر زیادی دارد

طبق تحقیقات، اختلال اضطراب جدایی با «اضطراب رشدی نامناسب و بیش از حد در مورد جدایی از خانه یا از کسانی که فرد به آن ها وابسته است» مشخص می شود.

کودکان مبتلا به اضطراب جدایی ممکن است به دلیل تجربیات منفی دچار این مشکل شده باشند.

اگر جدا شدن از شما برای فرزندتان سخت است، تمایلی به ترک خانه ندارند، یا زمانی که زمان رفتن به جایی است احساس بیماری می کنند، احتمالا یک تجربه منفی را تجربه کرده است.

مانند بسیاری از جنبه های دیگر فرزندپروری، ما باید خطوط ارتباطی را باز نگه داریم. این همچنین می‌تواند به معنای دسترسی به یک مشاور کودک باشد که بچه‌های ما نیز بتوانند به او اعتماد کنند.

تقویت رفتارهای منفی پیرامون اضطراب جدایی یکی از دام هایی است که ما به عنوان والدین ممکن است در آن گرفتار شویم. تسلیم شدن به کج خلقی یا اضطراب بدون تحقیق می تواند باعث شود فرزندانمان احساس امنیت کمتری کنند.

این به این دلیل است که تمام کنترل را در دستان آن ها قرار می دهیم. آن ها به ما نیاز دارند که آن ها را راهنمایی کنیم، از آن ها حمایت کنیم و بدانیم که همیشه در کنار ما امن هستند.

راهکارهای کاهش اضطراب

ما می توانیم برای کاهش اضطراب آن ها و کشف دلیل اضطراب کارهای زیر را انجام دهیم:

  • صحبت از اتفاق منفی
  • توانمندسازی فرزندانمان با ابزارهایی برای موفقیت
  • تمرین زیاد در خانه و بازگشت به جایی که اتفاق رخ داده است.

بچه‌ها باید اعتماد به نفس خود را تقویت کنند، کارهایی را که می‌توانند به تنهایی انجام دهند و بدانند که همیشه مجبور نیستند این احساسات را تجربه کنند، زیرا ما از آن ها حمایت می‌کنیم.

 

۵. کودک ضربه روحی را تجربه کرده است

به عنوان پدر و مادر، ما نمی توانیم تمام جنبه های زندگی فرزندمان را کنترل کنیم. هر اتفاقی که برای آن ها می افتد نتیجه بد سرپرستی یا رفتار ما نیست. گاهی اوقات، شرایط خارج از کنترل ما می تواند باعث شود که فرزندانمان آسیب ببینند.

اگرچه تروما نتیجه یک تجربه منفی است، اما با سوء تفاهم یا چیزی که کودک شما دوست ندارد بسیار متفاوت است. تروما بسیار جدی تر بوده و نیاز به حمایت بیشتری دارد.

والدین همیشه از آنچه فرزندانشان پشت سر گذاشته اند آگاه نبوده یا مسئول آن نیستند. ما مسئولیم که تمام تلاشمان را برای محافظت، حمایت و دوست داشتن آن ها انجام دهیم.

بچه هایی که اضطراب جدایی دارند وقتی به یک فرد یا مکان می چسبند چیزهای زیادی به ما می گویند. به این دلیل است که آن شخص یا مکان برای آن ها امنیت را نشان می دهد.

اگر در حال خواندن این مقاله هستید، احتمالاً از آن دسته از والدین یا مراقب هایی هستید که بهترین ها را برای فرزندان خود می خواهند. این بدان معنی است که شما مکان امن آن ها هستید.

اگر آن ها علائم اضطراب جدایی را نشان می دهند و ضربه روحی را تجربه کرده اند، می توانید مطمئن باشید که چسبیدن آنها به شما به این معنی است که با شما احساس امنیت می کنند.

این چیز خوبی است. در مرحله بعدی باید از متخصصان کمک بگیرید تا به کودک شما کمک کنند تا از این تروما، بهبود یابد و به جلو حرکت کنند.

سخن پایانی

دلایل زیادی وجود دارد که باعث می شود کودک دچار اضطراب جدایی شود. افراد و مکان هایی جدید ممکن است باعث شود که کودک به شما بچسبد یا گریه کند که نشان از اضطراب جدایی است.

تقویت و الگوبرداری از رفتار خوب، ایجاد یک محیط قابل پیش‌بینی امن، آماده‌سازی فرزندانمان برای مکان‌ها و افراد جدید، برقراری ارتباط و کمک گرفتن از افراد حرفه‌ای در صورت نیاز، همگی می‌توانند به خانواده و بخصوص کودک شما کمک کنند تا از آن عبور کنند. با کمک کارهای زیر می توانید اضطراب جدایی کودک را کاهش دهید:

  • اگر می توانید آن ها را به کسی بسپارید که از قبل می شناسد.
  • بدون خداحافظی او را ترک نکنید، بلکه سعی کنید خداحافظی خود را مختصر نگه دارید.
  • به فرزندتان بگویید که چه زمانی برمی گردی به روشی که او می تواند بفهمد.
  • به فرزندتان یک وسیله بدهید که با حضور آن احساس اطمینان و آرامش پیدا کند.

منبع : ۵ نشانه که کودک شما اضطراب جدایی دارد

کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟

قبل از فکر کردن در مورد اختلالات هیجانی کودک، بهتر است از خود بپرسید: کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟ آیا هیچ گاه به شدت احساس نگرانی یا ناراحتی شدید هیجانی نکرده ام؟ به احتمال زیاد پاسخ مثبت است!

همه ما این قبیل هیجان ها را تجربه کرده ایم و این تجربه ها به تنهایی دلیل کافی برای دادن این حکم نیست که نابهنجاری یا نقص در شخصیت و منش وجود دارد. کودکان نیز ترس و اضطراب-همان چالش های هیجانی طبیعی- دارند و این ترس و اضطراب تنها زمانی که شدید، مزمن،ممتد و مزاحم باشد علامتی از اختلال روانشناختی است.

طی پنجاه سال گذشته، یافته های پژوهشی همگی نشان میدهند که ترس و اضطراب در کودکی امری معمول و شایع است (جرسیلد و هولمز، ۱۹۳۵، لاپاس ومونک، ۱۹۵۸، مک فارلن، آلن و هانزیک، ۱۹۵۴، اولندایک و کینگ، ۱۹۹۱، به نقل از کندال، ۱۳۸۹). تحقیقات قدیمی تر مثل تحقیق جرسیلد و هولمز (۱۹۳۵) شیوع ترس و اضطراب را به خوبی اثبات کرد. در ان زمان پژوهش ها نشان دادند که ممکن است کودکان و نوجوانان ۹ تا ۱۳، نوعی ترس شدید با نگرانی جدی تجربه کنند. به نظر می رسد پیچیدگی های ترس کودکان با رسیدن به ۸ سالگی که همراه تحول شناختی کودک و افزایش توانایی او برای استدلال و توسعه پیام های منفی ممکن و نتایج در اینده می باشد افزایش می یابد. هم چنین منابع اولیه ترس و اضطراب با مراحل تحولی در زندگی تغییر می یابد. باید توجه داشت همراه با تحول میزان ترس های گزارش شده کودکان کاسته می شود و کانون ترس تغییر می یابد.

همراه با جریان رشد نوع ترس ها نیز تغییر می کند، یعنی در سنین متفاوت ترس های متفاوتی مطرح می شود. مثلا کودکان ۸ ماهه تا ۲ساله از جداشدن از مراقبان خود می ترسند، اما این ترس بین ۱ تا ۲ سالگی کاهش می یابد. بین ۲ تا ۴ سالگی از شدت دلبستگی کاسته می شود وترس های دیگری مانند ترس از حیوانات وتاریکی ظاهر می شود. بین ۴ تا ۶ سالگی، قدرت تصور و تصویرسازی کودک رشد می کند و تصویرهایی از ارواح، هیولاهای نیمه انسان-نیمه حیوان و صداهای غیرقابل توضیح در شب را می سازد. بعد از۶ سالگی کودک احتمالا بیشتر از آسیب، مرگ یا بلایای طبیعی می ترسد. هم نوجوانان سفیدپوست و هم نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار ترس هایی مشابه درباره صدمه دیدن خود یا دیگران ابراز می کنند، کودک با نزدیک شدن به دوران نوجوانی،ممکن است از پذیرفته نشدن در گروه بزرگسالان بترسد.

جدول: ترس ها و اضطراب های مرتبط با سطوح سنی مختلف در کودکان

سنکانون ترس یا اضطراب
۰-۶ ماهگیعدم حمایت، صدای بلند، محرک های حسی شدید
۶-۹ ماهگیغریبه ها، محرک های ناگهانی یا غیر قابل انتظار (مثل صداها)
۱ سالگیجدایی از فردی که از کودک مراقب می کند، آسیب دیدن، توالت رفتن و غریبه ها
۳ سالگیحیوانات، ماسک ها، تنها ماندن، جدایی از والدین
۴ سالگیتاریکی، حیوانات و سر و صدا
۵ سالگیحیوانات، افراد بد، تاریکی و جدایی از والدین
۶ سالگیغول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، صدمات جسمی، رعد و برق و تندر، جدایی از والدین (برای مثال هنگام رفتن به مدرسه)
۷-۸ سالگیغول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، (مثلا انهایی که در کتاب ها و فیلم ها هستند) وقایع غیر عادی موجود در رسانه ها و فیلم ها، (مانند جنگ و بمب گذاری و انفجارها)، تنها ماندن، صدمات و اسیب ها.

منبع: آلن دیک، ۱۹۸۳

محیط اجتماعی در پهنه زندگی چالش های متفاوتی را پیش روی ما می گذارد که مستلزم رشد مهارت ها، باورها یا احساسات جدید است. طی دوران کودکی ترس ها و اضطراب ها این قبیل چالش ها را به وجود می آورند. کودکان با فراگیری روش های مقابله با موقعیت های اضطراب زا و ترس آور این دوران، نحوه کنار آمدن با ترس ها و اضطراب های زندگی آتی را می آموزند. برای مثال اذعان به ترس، رویارویی و سپس مقابله با آن، و در نهایت نترسیدن در واقع توالی رشد کودک است تا در آینده برای مقابله با ترس و اضطراب آماده باشد.

بر اساس متون و ادبیات تحولی، بسیار معقول است که کودکان و نوجوانان نسبت به تجربه ترس ها و اضطراب های مختلف در مراحل مختلف تحول خود اسیب پذیرتر باشند. با وجود این، چه چیزی واکنش و ترس و اضطراب بهنجار را از اضطراب هراس بالینی جدا می سازد؟ متخصصان بالینی دستورالعمل هایی را برای متمایز کردن واکنش ترس طبیعی از شرایط اضطرابی که از نظر شدت، فراوانی، محتوا، دفعات و نشانه های اضطرابی با همتایان بهنجار خود متفاوت هستند تهیه کرده اند (کندال، ۲۰۰۰).

  1. شدت واکنش ترس بیش از انست که برای مقابله با موقعیت لازم است. برای مثال ممکن است کودکی را که هنگام معاینه شدن توسط پزشک، لگد می زند، تکان می خورد و گریه می کند، به عنوان کودک هراسان مشخص کنیم.
  2. واکنش ترس با فراوانی زیادی رخ می دهد، و از راه اطلاع دادن و اطمینان دادن به فرد کاهش نمی یابد. بسیاری از والدین شکایت دارند که ترس کودکان با هیچ نوع اطمینان خاطر دادنی به انها کاهش نمی یابد.
  3. محتوای این واکنش های ترس بر محرک ها یا موقعیت های بی خطر متمرکز است، به عبارت دیگر موقعیت هایی هستند که به هیچ وجه خطری را ایجاد نمی کنند. چنین محرک هایی شامل ترس از مدرسه رفتن، صداهایی مانند بمب یا بالا رفتن از اسانسور است.
  4. به نظر می رسد که واکنش ترس خود به خود بوده و ورای کنترل عمدی کودک است.
  5. واکنش ترس به فرار یا اجتناب از موقعیت منجر می شود. برای مثال کودکی که هنگام بارش باران های شدید از تنها ماندن در خانه اجتناب کند، به عنوان کودکی که از رعد و برق و تندر هراس دارد مد نظر قرار می گیرد.

متخصصان بالینی به بررسی این موضوع پرداخته اند که ایا واکنش ترس در طول زمان در کودکان پایدار می ماند. انها به بررسی این مسئله پرداخته اند که واکنش های ترس و شرایط اضطرابی اسیب زا، به مرحله خاصی از زندگی و سن خاصی اختصاص ندارند. برای مثال بزرگسالان نیز ممکن است از تنها خوابیدن یا تاریکی هراس داشته باشند.

ترس واضطراب چالش های طبیعی رشد برای رسیدن به بلوغ فردی است. طی دوران نوجوانی، خودمختاری و استقلال چالش های عمده جریان رشد هستند و نوجوان باید تعادلی دشوار میان پیروی از مقررات و ابراز شایستگی و کفایت مستقلانه برقرارسازد. درگیرشدن با تعارض های بر خاسته از استقلال طلبی نیز طبیعی است، اما چالش ناشی از استقلال طلبی ممکن است باعث شروع مشکلات بین فردی یا تشدید آنها شود. در تعیین اینکه رفتارهای کودک علائمی از اختلال روانشناختی هستند یا خیر، باید مفاهیم فرهنگی و عرف جامعه کودک نیز مدنظر قرار گیرد و بر اساس فراوانی همان رفتارها در کودکان بدون مشکل مورد قضاوت قرار گیرند. باید شدت نسبی، فراوانی و سیر رفتارها ارزیابی شود و نقش آنها در جریان رشد طبیعی مورد توجه قرار گیرد.

منبع : کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟

چگونه با کودک مضطرب خود صحبت کنیم؟

به احتمال زیاد کودک مضطرب در اطرافیان خود می شناسید که به دلایل مختلف اضطراب دارد و نیاز دارد که در مورد آن باکسی صحبت کند.

لزوماً لازم نیست فرزند شما ارتباط با شخصی درگیر اضطراب داشته باشد تا بتواند در مورد آن سؤالاتی داشته باشد. این عارضه اغلب در تلویزیون و فیلم‌ها ظاهر می‌شود و ممکن است از دیگران در مورد آن بشنوند.

کمک به کودک مضطرب

برای کودکان بزرگ‌تر، می‌توانید در مورد اینکه چگونه بر ذهن و بدن تأثیر می‌گذارد و برخی از علائمی که آن ها یا عزیزانشان ممکن است در نتیجه اضطراب تجربه کنند، صحبت کنید. همچنین می توانید درباره انواع مختلف اضطراب مربوط به مدرسه، آینده یا چیزهای دیگر صحبت کنید.

علاوه بر این مهم است که با فرزندان خود در مورد مدیریت اضطراب صحبت کنید و به آن ها اطلاع دهید که در مواقعی که احساس اضطراب می کنند به اشتراک گذاشتن احساسات خود می توانند حمایت مورد نیاز خود را دریافت کنند.

برای بچه‌های کوچک‌تر، ممکن است بخواهید بگویید: «گاهی اوقات نگرانی‌ها یا ترس‌ها آنقدر بزرگ می‌شوند که به سختی می‌توانیم به تنهایی با آنها کنار بیاییم. هر اضطراب و استرسی که زندگی را برای شما واقعاً سخت کرده است لازم است با درمانگر یا مادر و پدر خود درجریان بگذارید.»

 سوالاتی که ممکن است فرزندتان از شما بپرسند

صرف نظر از سن فرزندتان، احتمالاً وقتی موضوع اضطراب مطرح می شود، سؤالاتی برای او پیش می آید. در اینجا چند مورد رایج وجود دارد که ممکن است بخواهید خود را برای آن ها آماده کنید:

اگر مغز من اشکال داشته باشد چی؟

برای کودکی که خودش اضطراب را تجربه می کند، نگرانی هایی که دارد بسیار واقعی است. مهم است که این نگرانی ها را با کنار زدن آن ها حل نکنید.

در عوض، به آن‌ها اطلاع دهید که ترس‌ها و نگرانی‌هایی که دارند از مکان‌های واقعی سرچشمه می‌گیرند و معتبر هستند. اما میزانی که این ترس‌ها و نگرانی‌ها بر افکار آن‌ها تاثیر می گذارند بیش از اندازه می باشد و باید آن را کنترل کنند.

یکی از راه‌های مفید برای انجام این کار این است که با آن‌ها درباره ترس‌هایشان صحبت کنید و راه‌حل‌ها یا راه‌های ممکن برای حل این ترس‌ها را مشخص کنید.

کودکانی که اضطراب مداوم را تجربه می کنند ممکن است در عزت نفس و اعتماد به نفس نیز دچار مشکل شوند. آن ها ممکن است تصور کنند که در هر موقعیتی کار اشتباهی انجام می دهند که باعث اضطراب آن ها می شود.

مهم است که به بچه ها یادآوری کنیم که هیچ مشکلی برای آن ها یا هرکسی که اضطراب دارد وجود ندارد.

به فرزندان خود یادآوری کنید که شکسته یا معیوب نیستند. همچنین می‌توانید توضیح دهید که برخی رویدادها مانند ضربه، استرس یا ناملایمات ممکن است باعث ایجاد شرایط سلامت روان شوند.

سعی کنید به آن ها بفهمانید که داشتن اضطراب تقصیرشان نیست و می توانند برای آن کمک بگیرند.

درمان اضطراب چگونه است؟

هنگام صحبت در مورد کمک گرفتن برای اضطراب، کودکان ممکن است بخواهند بدانند که چگونه باید آن را از بین ببرد. بسته به شدت اضطراب آن ها، شناسایی مشکل اغلب اولین قدم در درمان است. تحقیقات نشان داده است که درمان به تنهایی اغلب می تواند بسیار مفید باشد.

همچنین می توانید با کودک مضطرب خود در مورد داروهایی که ممکن است علاوه بر درمان در دسترس هستند صحبت کنید و به او بگویید که درست مانند مصرف آنتی بیوتیک برای بیماری بدن، داروهای ضد اضطراب نیز می تواند به علائم اضطراب کمک کند.

برخی تحقیقات مورد اعتمادنشان داده است که ترکیبی از روان درمانی و دارودرمانی برای برخی افراد موثر است البته دارو درمانی و مصرف هرگونه دارو باید زیر نظر روانشناس انجام شود.

آیا من همیشه این احساس را خواهم داشت؟

برای کودک مضطرب ترس از آینده می تواند بخش بزرگی از احساسات آن ها باشد. منطقی است که کودک مضطرب نگران باشد که همیشه آن علائم را داشته باشد.

اکنون ممکن است زمان مناسبی باشد تا به کودک خود یادآوری کنید که درمان در دسترس است و برای کمک به اضطراب بسیار مؤثر است.

شما می توانید به فرزندان خود بگویید که بسیاری از افراد برای شرایط سلامت روان تحت درمان قرار می گیرند و جای خجالت ندارد. اگر خودتان درمان را تجربه کرده اید می‌توانید با آن‌ها در میان بگذارید که این تجربه برای شما چگونه بوده و چگونه به شما کمک کرده است.

همچنین می توانید تمرینات تنفس عمیق را با آن ها انجام دهید و از آن ها بخواهید به احساس خود قبل و بعد از اتمام آن تمرینات توجه کنند. به احتمال زیاد، بعد از آن احساس بسیار بهتری خواهند داشت. با این حال، اگر احساس می‌کنند تمرین‌ها کمکی نمی‌کنند، بهترین کار این است که از مشاور کودک کمک بگیرید.

کمک به کودک مضطرب

تفاوت بین افکار و احساسات

مهم است که به بچه‌های کوچک‌تر کمک کنید افکار و احساسات را تشخیص دهند. یک مکان راحت برای نشستن با فرزندتان پیدا کنید و در مورد تفاوت افکار و احساس برای آن ها صحبت کنید.

سعی کنید به آن ها کمک کنید  افکارشان را فقط چیزهایی ببینند که در ذهنشان می گذرد و بدانند که واقعیت نیستند و برای مغز طبیعی است که به چیزهای زیادی فکر کند این بدین معنی نمی باشد که این امور واقعیت دارند.

با آن ها وقت بگذرانید

این کار را هر روز انجام دهید، حتی اگر فقط چند دقیقه باشد. کارهایی را با هم انجام دهید که هر دو از آن ها لذت می برید. به پیاده روی بروید، آشپزی کنید، غذا بخورید، بازی کنید یا فقط با هم وقت بگذارید. راه هایی برای لبخند زدن و خندیدن با هم پیدا کنید.

این پیوند بین شما را قوی و مثبت نگه می دارد و باعث می شود متوجه دلیل اضطراب کودک خود شوید.

بپرسید در ذهنشان چه می گذرد

به بچه ها کمک کنید تا به آنچه فکر می کنند و احساس می کنند برچسب بزنند. ممکن است همیشه حرف های زیادی برای گفتن نداشته باشند. اما اجازه دهید بچه‌ها بدانند که در هر زمان آماده گوش دادن و صحبت کردن با آن ها هستید و صحبت های آن ها را جدی میگیرید.

با حوصله گوش کنید

وقتی بچه ها و نوجوانان می خواهند صحبت کنند، با تمام توجه گوش کنید. به آن ها زمان بدهید تا افکار و احساسات خود را در قالب کلمات بیان کنند، برای درک بهتر موضوع سوال بپرسید، برای مشاوره دادن خیلی عجله نکنید و با آرامش به آنچه می گویند گوش دهید.

به بچه ها کمک کنید فکر کنند چگونه با مسائل برخورد کنند

به آن ها کمک کنید احساس توانایی و اعتماد به نفس پیدا کنند، برای حل مسائل عجله نکنید. در عوض، کودکان و نوجوانان را دعوت کنید تا به کارهایی که می توانند انجام دهند فکر کنند و از ایده های خوب آن ها حمایت کنید. با هم صحبت کنید تا زمان هایی را به آن ها یادآوری کنید که چیز جدیدی را امتحان کردند و به خوبی پیش رفته است.

آرامش و راحتی

گاهی اوقات، کودکان و نوجوانان ممکن است غرق در نگرانی شوند. در آن لحظات، تلاش برای صحبت کردن در مورد آن احتمالا کمکی نخواهد کرد. در این شرایط به آن ها یادآوری کنید که برای کمک به آن ها آماده هستید و محیط خانه را برای آرامش آن ها آماده کنید.

منبع : چگونه با کودک مضطرب خود صحبت کنیم؟