نوشته‌ها

روان شناسی پول

روان شناسی پول: نکاتی که شما باید در مورد نحوه ایجاد یک زندگی مالی (نسبتا) مناسب بدانید

روان شناسی پول: نکاتی که شما باید در مورد نحوه ایجاد یک زندگی مالی (نسبتا) مناسب بدانید

(نکاتی در مورد نحوه انجام دادن انتخاب های مهم در تجارت)

هیچ شخصی در مورد مسائل مالی دارای عقلانیت کاملی نمی باشد.

ما هیچ وقت یک بودجه بندی مناسبی را ایجاد نمی کنیم یا بعد از دریافت حقوقمان هیچ مقداری از آن را ذخیره نمی کنیم، هر چند که می دانیم این روش بهترین روش ممکن می باشد.

ما نسبت به نیاز خودمان در مورد داشتن یک برنامه مالی مطلع می باشیم ولی به یک بهانه ای این کار را انجام نمی دهیم؛ در هر صورت این کار هیچ وقت صورت نمی گیرد.

ما در اکثر موارد هیچ ترسی نسبت به وضعیت مالی مان نداریم و با وفور منابع مالی مواجه هستیم، یا اینکه در مواقع محدودی با مشکل مواجه می شویم.

در اغلب مواقع رفتارهای مالی ما خجالت آور می باشند.

در نظر گرفتن روان شناسی پول به عنوان یک موردی که شما با آن یک رابطه پیچیده ای دارید، اهمیت زیادی دارد.

پول شما (و در حالت گسترده تر، وضعیت مالی شخصی شما) یک ذات و هویت تثبیت شده نمی باشد بلکه یک مجموعه پیچیده از مراحل، چالش ها و فرصت های مهمی می باشد که در اطراف شما وجود دارند، با آنها برخورد می کنید و نسبت به آنها احساس دارید.

تصمیمات شما در مورد پول بر روی وضعیت مالی شما تاثیر می گذارند و این تاثیرات در نهایت به صورت متقابل، بر روی احساسات و رفتارهای آینده شما تاثیر می گذارند.

این رابطه یک نوع رابطه ای می باشد که در طول زندگی رشد پیدا می کند.

نکات مهم در مورد روان شناسی پول

  • عواطف نقش مهمی دارند
  • اضطراب و اجتناب یک چرخه نامناسبی را ایجاد می کند
  • از نظر روان شناختی، شما نمی توانید به صورت کامل از خانواده و گذشته خودتان فرار کنید.

عواطف و پول

مهمترین عواطف مربوط به پول عبارت از ترس، خجالت، گناه و حسادت می باشند.

یک مورد مهمی که در این زمینه وجود دارد، عبارت از صرف کردن یک سری تلاش هایی به منظور مطلع شدن نسبت به عواطفی می باشد که به پول شما مرتبط است.

چرا که بدون مطلع شدن نسبت به این موراد، شما یک سری تفکرات غیر عقلایی و واکنش های نامناسبی خواهید داشت.

از چه چیزی باید ترسید؟ احتمالات موجود در این زمینه، به تعداد افراد درگیر با این مسئله متغیر می باشند.

ولی ترس های رایج شامل ترسیدن در مورد نداشتن پول کافی، ترس داشتن در مورد احمق به نظر رسیدن، ترس داشتن از حسادت تحریک کننده و ترس داشتن از افشاء شدن یا تحقیر شدن می باشند.

گناه و خجالت عواطف مشابهی نیستند.

گناه عبارت از داشتن یک احساس بد به دلیل یک تاثیری بدی است که شما بر روی افراد دیگری داشته اید، در حالی که احساس خجالت زمانی ایجاد می شود که شما سرتان را پایین می اندازید یا نمی توانید انتظارات یا نیازهای موجود را تامین کنید.

ممکن است که شما به دلیل اینکه پول زیادی نسبت به دوستانتان دارید، یا هیچ نوع کار خیری انجام نداده اید و یا اینکه خیلی راحت پول به دست می آورید، احساس گناه بکنید.

روان شناسی پول

خجالت کشیدن یکی از رایج ترین و قوی ترین عواطف مرتبط با پول و وضعیت مالی می باشد.

این مورد یکی از اصلی ترین عواملی است که باعث می شود افراد از انجام دادن کارهایی صرف نظر کنند که نسبت به اهمیت انجام دادن آنها مطلع می باشند.

اجتناب کردن از موردی که شما در حین قرار گرفتن در مقابل آن احساس خجالت می کنید، یک مورد کاملا طبیعی است.

یک سری احساسات خجالت آوری که در مورد پول وجود دارند، عبارتند از:

  • من پول کافی ندارم
  • من هیچ وقت در مورد مسال مالی فکر نکرده ام.
  • من از کارهایی که باید در مورد مسائل مالی انجام می دادم، اجتناب کرده ام (ایجاد یک ایمنی، برنامه ریزی برای بازنشتگی، بودجه بندی معقول)
  • من نسبت به همه این موارد بی توجه هستم.
  • من بیش از حد خرج می کنم.
  • زمانی که ناراحت هستم، به خرید می روم.

خجالت کشیدن بر روی حالت اجتناب تاثیر می گذارد و در نهایت یک چرخه نامناسبی را ایجاد می کند.

زمانی که شما به صورت قابل توجهی احساس خجالت داشته باشید، به صورت طبیعی تمایل خواهید داشت تا از مواجهه با مواردی که منجر به ایجاد احساس ناراحتی در شما می شوند، اجتناب کنید.

این اجتناب منجر به ایجاد احساس خجالت بیشتر و در نهایت اجتناب بیشتر می شود.

مورد دیگری که شما نسبت به آن مطلع می باشید، عبارت از این است که از موعد مربوط به مالیات شما گذشته است و الان شش سال است که شما (برای حل مسائل مالی) می خواهید یک جلسه مشاوره با یک برنامه ریز مالی داشته باشید، ولی تا به حال هیچ کاری را انجام نداده اید.

افرادی که از انجام دادن موارد مالی ضروری طفره می روند، برچسب طفره رو به خودشان می زنند و فرض می کنند که تنبل یا بی نظم هستند.

این روش تحقیر آمیز، قضاوت کننده و نامفید می باشد. عوامل روان شناختی مربوط به اجتناب عبارت از مواردی هستند که ما آنها را طفره روی می نامیم.

زمانی که ما با موارد اضطراب آور یا ناراحت کننده مواجه می شویم، تمایل شدیدی نسبت به انجام دادن کارهای اجتنابی پیدا می کنیم.

ترفندی که در این شرایط می توان به کار گرفت، عبارت از اجتناب کردن از کارها برای کاهش اضطراب در یک دوره کوتاه مدت می باشد.

این روش تاثیر گذار می باشد و شما تمایل پیدا خواهید کرد تا یک بار دیگر این کار را در همان شرایط انجام دهید.

در این شرایط شما یک دید مناسبی نسبت به شرایط موجود پیدا می کنید.

شما سعی می کنید که یک دیدگاه مناسبی نسبت به موقعیت مالی تان پیدا کنید و یک برنامه مالی واقع بینانه ایجاد کنید.

ولی صرفا فکر کردن در مورد مسائل موجود، منجر به افزایش اضطراب شما می شود، چرا که نسبت به عدم توانایی تان در مورد مواجه با واقعیت ترس خواهید داشت؛

برای مثال شما برای تامین هزینه آموزش فرزندانتان، هیچ نوع پس اندازی ندارید.

اضطراب ایجاد شده منجر به صورت گرفتن رفتار اجتنابی می شود.

در نتیجه این کار را به تعویق می اندازید و توجه خودتان را نسبت به این مسئله منحرف می کنید.

در این لحظه میزان اضطراب شما به صورت قابل توجهی کاهش پیدا می کند و شما تشویق می شوید که از این موقعیت اجتناب کنید.

این چرخه بارها و بارها تکرار می شود.

ولی هر کاهش فوری صورت گرفته در اضطراب، شما را به صورت کامل به سطح اضطراب مبنایی قبلی بر نمی گرداند (بلکه در مقایسه با حالت مبنایی، به یک سطح اضطراب بالاتر بر می گرداند).

همچنین در طول زمان، سطح اضطراب شما به صورت مکرر افزایش پیدا می کند.

این الگو را با الگوی مواجهه با یک کار وحشت زا مقایسه کنید.

زمانی که شما با واقعیات مواجه می شوید، میزان اضطراب شما به مرور افزایش پیدا می کند.

با این وجود، در صورتی که شما همچنان با این شرایط مواجه باشید (از آن کار اجتناب نکنید)، سطح اضطراب شما به صورت یکنواخت کاهش می یابد.

به منظور اینکه بتوانید به کاهش اضطراب در یک دوره بلند مدت دست پیدا کنید، باید بتوانید افزایش کوتاه مدت اضطراب (در نتیجه برخورد اول با شرایط وحشت زا) را تحمل کنید.

در نهایت، نکته ای که همواره باید به یاد داشته باشید عبارت از این مورد می باشد که واقعیت همواره دوست شما است.

سایر عواطفی که بر روی پول تاثیر دارند شامل حسادت، طمع، هیجان بیش از حد و یک پدیده روان شناختی اجتماعی می باشد که به عنوان “پریدن به روی ارابه[1]” شناخته می شود.

سلامت روانی و بیماری روانی

از هر سه فرد آمریکایی، یک نفر مشکلات سلامت روانی زیر را در طول زندگیش تجربه می کند: اختلال مصرف الکل، افسرگی عمده، اختلال دو قطبی یا ADHD یا ADD. هر یک از این بیماری ها می توانند تاثیر قابل توجهی بر روی وضعیت مالی فرد داشته باشند.

مصرف بیش از حد الکل و سایر مواد منجر به تشخیص ضعیف، بی توجهی نسبت به مسائل مالی، به خطر انداختن خود و مخفی کاری می شود.

افسردگی می تواند باعث شود که کارکنان از انجام دادن کارشان طفره روند یا حتی توانایی انجام دادن وظایفشان را نداشته باشند.

افراد افسرده در اغلب مواقع نمی توانند مسولیت های مالی را بر عهده بگیرند، چرا که آنها انرژی یا انگیزه کافی را برای انجام دادن این کار ندارند.

افراد دارای اختلال دو قطبی، افراد غیر قابل اعتمادی هستند.

تخمین زده شده است که در حال حاضر 2.4% از جمعیت آمریکا دارای این اختلال ژنتیکی هستند.

همچنین این احتمال وجود دارد که یک سری موارد کمتر از حد یا کاملا ملایم از این اختلال وجود داشته باشند که هیچ وقت تشخیص داده نشده اند.

افراد دارای ژن های اختلال دو قطبی ملایم می توانند وضعیت های “جنون خفیف” قابل شناسایی را تجربه کنند که در این وضعیت انرژی آنها افزایش می یابد، کمتر می توانند از بروز احساساتشان اجتناب کنند و یک سری برنامه های تهییج کننده خواهند داشت؛

این افراد در این شرایط بیش از حد تحریک می شوند و مخارجشان به صورت قابل توجهی افزایش می یابد.

اکثر افراد خلاق و موفق دارای این وضعیت ذهنی هستند.

ایده های مناسبی که برای این شرایط توصیه می شوند عبارت از اجتناب کردن از سفر به Costco، ماندن در خانه با یک تلویزیون و تردمیل جدید و همچنین خوردن آناناس و ایبوپروفین می باشند.

افراد بزرگسالی که دارای اختلال کمبود توجه (ADD یا ADHD) هستند، معمولا به درستی تشخیص داده نمی شوند.

عنوان استفاده شده برای این افراد نامناسب می باشد. این افراد دارای کمبود توجه نیستند، بلکه در اغلب مواقع می توانند بر روی چند مورد متمرکز شوند یا توجه عمیقی داشته باشند.

ولی این شرایط فقط در رابطه با کارهایی مصداق دارد که این افراد نسبت به آن علاقمند هستند.

آنها می توانند مشخص کنند که چه چیزی خسته کننده یا عادی می باشد.

جزئیات و کارهای تکراری به راحتی مورد بی توجهی قرار می گیرند (قرض ها فراموش شده و انباشت می شوند، نامه ها باز نشده باقی می مانند).

بهترین روش در مورد این افراد، انجام دادن وظایف مالی به صورت روزمره می باشد.

ولی ممکن است که آنها در برنامه ریزی های بزرگ مقیاس عملکرد فوق العاده ای داشته باشند.

تاثیرات خانواده و دوران کودکی هیچ وقت از بین نمی روند

هر خانواده ای روان شناسی مخصوص خودش را در مورد پول دارد.

مواردی که می توان در مورد آنها صحبت کرد، افرادی که باید تحت کنترل قرار داشته باشند، مسولیت هایی مالی که برای هر جنسیت مشخص می شود، میزان مهم بودن یا مهم نبودن پول.

علاوه بر این، یک سری داستان هایی در مورد روان شناسی پول وجود دارد که بخشی از هویت یک خانواده می باشد.

شاید یک پدر بزرگ دارای طرح های کارآفرینی زنجیره ای، کل دارایی خانواده را در نتیجه شکست خوردن طرح هایش از دست بدهد و یک محافظه کاری اقتصادی بیش از حدی را در نسل های بعدی ایجاد کند.

یا والدین با استعداد (از طریق تصمیمات مالی مناسب) بتوانند سرنوشت مناسبی را برای خودشان و نسل بعدیشان ایجاد کنند.

شاید شما به دلیل انتخاب های اشتباه صورت گرفته توسط نسل قبلی تان یک سری فشارهای مالی را در زندگی تان متحمل شوید.

یا برای مقابله با ذهنیت خانواده در مورد پول، یک سری فشارهای درونی را تجربه کنید.

در صورتی که شما اولین فرد در خانواده باشید که به موفقیت مالی مناسبی دست یافته اید، ممکن است بخواهید که از سایر اعضای خانواده هم حمایت کنید و نسبت به نیازهای مالی خودتان بی توجه باشید.

نحوه کنترل کردن هیجانات پولی

هیجان همواره یک مورد بدی نمی باشد.

هیجان مشخص می کند که شما نسبت به چه چیزی علاقمند هستند و چه چیزی به صورت واقعی برای شما اهمیت دارد.

این شرایط باعث می شود که شما احساس سرزنده بودن داشته باشید. اضطراب هم یک مورد بدی نمی باشد.

سطح اضطراب خفیف تا ملایم، یک مورد تهییج کننده ای می باشد.

روان شناسی پول

برای کنترل کردن مواردی که باید با آنها مواجه شوید، این احساسات را کنترل کنید تا بتوانید به یک احساس مناسبی دست پیدا کنید.

نکته کلیدی که در این بحث وجود دارد، عبارت از خودآگاهی می باشد.

بیشتر عواطف ما به صورت ناخودآگاه صورت می گیرند.

ولی در صورتی که شما نسبت به هدفی که دارید، مطلع باشد و یک طرح اولیه در مورد عواطف و داستان های خانوادگی داشته باشید که بر روی روابط شخصی شما با پول تاثیر می گذارند، کنترل کردن این عواطف برای شما یک کار سختی نخواهد بود.

منبع: کانون مشاوران ایران


[1] Jumping on bandwagon

آیا پول بر خوشبختی و بهزیستی تاثیر می گذارد؟

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
پول اجازه ی برآورده کردن نیازهای اساسی را به ما می دهد  برای خرید غذا، سرپناه، و پرداخت هزینه برای مراقبت های بهداشتی. برآوردن این نیازها ضروری است، و اگر ما پول کافی برای انجام این کارها نداشته باشیم، بهزیستی ما آسیب می بیند.

فراتراز این، “تام راث” در کتاب خود پیرامون تندرستی چنین می گوید: پول می تواند با دادن قدرت کنترل به ما درباره ی اینکه چگونه وقتمان را بگذرانیم، شادی های کوتاه مدت مان را افزایش دهد”. برای مثال، می تواند برای ما گزینه هایی همچون زندگی نزدیک تر به محل کار، کار کمتر، و صرف زمان بیشتر برای فعالیت های اوقات فراغت با دوستانمان  فراهم کند. پول می تواند زندگی ما را آسان تر کند.

اما در حقیقت ما از پول برای خرید وقت آزاد بیشتر استفاده نمی کنیم، در عوض ما آن را صرف خرید اموال گران قیمت تر می کنیم.

یک سرگذشت

زنی در مرکز شهر به عنوان خریدار برای یک خرده فروش بزرگ کار می کرد، هنگامی که او پیشرفت کرد و ترفیع یافت، او و همسرش یک خانه ی بزرگ در حومه ی شهر خریداری کردند. وی خیلی زود متوجه شد که زمان رفت و آمدش از حومه به شهر و بلعکس بیشتر شده است، با افزایش مطالباتی که وضعیت جدیدش از او طلب می کرد، همان زمان اندکی را هم که برای ورزش یا دیدار با دوستان اختصاص داده بود،از دست داد، بنابراین این فعالیت ها را کاهش داد. وقتی همسرش هم یک ترفیع خوب گرفت، آنها به این مساله فکر کردند که برای کاهش این رفت و آمدهای استرس آور از حومه به شهر، به جایی نزدیکی شهر نقل مکان کنند. اما به جای ان، تصمیم گرفتند اشپزخانه خود را مانند آشپزخانه زیبایی که درجای دیگر محله دیده بودند تغییر مدل بدهند. با وام مسکنی که آنها بدین منظور گرفتند، هزینه های ماهانه شان اضافه شد، که تمام افزایش حقوق همسرش را دربر میگرفت. همچنین آنها دیگر نمی توانستند برای استخدام کسی که دوبار درماه بیاید و خانه شان رانظافت کند هزینه ای بپردازند.

همانند این داستان، بسیاری از ما ممکن است از پولمان برای کسب حداکثر تندرستیمان استفاده نکنیم.

پول بیشتر لزوما به معنی به دست آورن خوش بختی نیست:

برخلاف آنچه که بیشتر ما باور داریم، زمانی که ما پول کافی برای خرید ضروریات زندگیمان داریم، درآمد بالاتر از آن ممکن است تاثیر قابل توجهی بر افزایش تندرستی ما نداشته باشد، حتی ممکن است دربرخی مواقع تاثیرات منفی هم داشته باشد.

داده های جالبی در حمایت از این مساله وجود دارد. برای مثال:

.درآمد سرانه در ایالت متحده آمریکا از سال 1946 تا 1990، افزایش 150 درصدی داشت. (که این امر تفاوت بسیار زیادی در قدرت خرید ایجاد کرد) اما درصد اینکه افراد خود را شاد ببینند بسیار کاهش یافته بود.

.علاوه بر این، رتبه ی افسردگی در ایالات متحده امریکا در مدت 50 سال، 10 مرتبه افزایش یافت.

.در ژاپن، بین سالهای 1958 و 1991، درآمد سرانه 6 برابر افزایش یافت، اما میزان بهزیستی ذهنی ثابت ماند.

.مردمی که مقدار زیادی پول در قرعه کشی ایالت متحده آمریکا یا استخر فوتبال در انگلستان برنده شده بودند، یک سال بعد به صورت قابل توجهی شادتر نشده بودند و نسبت به وقایع روزمره ناراضی تر بودند.

.دریافت کنندگان تسهیلاتی که در یک مطالعه کنترل شده، پول بیشتری دریافت کرده بودند، نسبت به آنهایی که مقدار معولی را دریافت کرده بودند، استرس بیشتری را تحمل می کردند.

مطالعات دیگر، بیان کردند که درآمدهای بالاتر، با سطوح بالاتر استرس، افزایش احتمال طلاق و لذت بردن کمتر از فعالیت های کوچک ارتباط دارد. رینر، محققی که بیش از 30  سال از زندگی اش را صرف مطالعه تندرستی کرده است، ادعا کرد که درآمد بیشتر ممکن است منجر به کاربیشتر، اوقات فراغت کمتر و ارتباطات قوی اجتماعی کمتری باشد. به عبارت دیگر، مزایای داشتن پول بیشتر، ممکن است به وسیله ی قربانی کردن افراد در دیگر جنبه های سلامتیشان جبران شود، همانطور که در داستن نمونه ذکر شد.

علاوه بر این، ما همیشه خودمان را با آنهایی که بهتر از ما عمل می‌کنند، مقایسه می کنیم. اگر درآمد ما بالا رود، اما درآمد شخص دیگری هم بالا رود، ما احساس شادی نمی کنیم. یک شخصی که در سال صد میلیون تومان بدست اورده است اگر دوستش در سال 150 میلیون تومان کسب کرده باشد، ناراضی خواهد بود. شما حتما به این فکر می کنید که یک افزایش 120 ملیون تومانی او را خوشحال می کند. درست است؟ خیر، اگر دوستش هم پول بیشتری کسب کند، خوشحال نمی شود. او کاملا از به دست آوردن 150 میلیون تومان ناراضی خواهد بود اگر دوستش اکنون 200 میلیون کسب کرده باشد!

بسیاری از اوقات، نارضایتی ما از شرایط مالی مان ، از فهمیدن اینکه ما به اندازه ی مردم اطرافمان پول انباشته نکرده ایم ناشی می شود.

مادی گرایی شادی را از مردم می گیرد:

ما انسانها همیشه نمی دانیم چه چیزی ما را راضی میکند! و این بر میگ‌ردد به ارزش های جامعه ما، ما معتقدیم که پول برای ما شادی به همرا می آورد اما به عواقبی که به دنبال دارد توجهی نمی کنیم.

این حقایق را در نظر بگیرید:

.خشنودی ناشی از به دست آوردن کالاها همیشه زودگذر است، و به تدریج فراموش می شود. برای مثال، ما ممکن است واقعا برای خرید یک ماشین بزرگ تر هیجان زده باشیم، اما با گذشت زمان، آن ماشین را واگذار می کنیم. علاوه بر این، ما هنوز در حال پرداخت اقساط ماهانه خودرو هستیم، که این می تواند ما را از انجام برخی فعالیت های سرگرم کننده مثل تفریحات یا بیرون رفتن برای شام محروم کند.

.انتظارات ما بالا می رود. همانطور که درآمد ما بالا می رود، ما احساس می کنیم که به وسایل گران قیمت تری نیاز داریم و همه ی درآمد ما صرف این امیال و آرزوهای بزرگ تر می شود.به عبارت دیگر، همه ی  افزایش حقوق ما صرف خرید نسخه گران تر از چیزهایی می شود که در حال حاضر داریم.

.خواسته های ما می تواند سیری ناپذیر شود- پول ما بیشتر می شود-خواسته هایمان هم بیشتر می شود. این می تواند منجر به بدهی های بزرگ و تمام استرس هایی که در پی دارد، شود.

.مادی گرایی بیشتر با افزایش تاثیرات منفی ارتباط دارد: کاهش عزت نفس، افزایش خودشیفتگی، کاهش همدلی، و افزایش روابط متناقض.

درحقیقت، مهم‌ترین لذت های زندگی خریدنی نیستند! آنچه که واقعا برای ما در زندگی، رضایت به همرا دارد، روابط، هدف، معنا و ارتباط با طبیعت است.

ما در جست و جوی کامل شدن از نظر فردی هستیم، و زمانی که وسایل مادی برایمان فراهم نیست ناامید می شویم.علاوه بر این، پول واقعا می تواند از توانایی های ما برای ارتباط با دیگران بکاهد.

“کاتلین وهس” محقق دانشگاه مینه سوتا مطالعاتی انجام داد که نشان می دهد وقتی پول تبدیل به ذهنیت مردم شود، آنها کمتر مفید می شوند و می خواهند برای خودشان کار کنند و اهمیتی هم ندارد که تبدیل به جداشدگان جامعه شوند.

 

منبع: مقالات کانون مشاوران ایران