نوشته‌ها

عوامل تحریک کننده افسردگی، ۵ عامل اصلی را بشناسید

عوامل تحریک کننده افسردگی، ۵ عامل اصلی را بشناسید

عواملی که باعث تحریک افسردگی می شوند چه چیزهایی هستند؟ در چه شرایطی باید نسبت به افسردگی هوشیاری بیشتری داشته باشیم؟ یکی از شایع ترین اختلالات روانی افسردگی می باشد که آن را به عنوان سرماخوردگی ذهن می شناسند، عوامل بسیاری در محیط می تواند افسردگی را تحریک کند و یا منجر به شدت آن شود، همه افراد در معرض خطر افسردگی و عوامل تحریک کننده آن می باشند و گاهی دور شدن از عوامل تحریک پذیر برای آن ها دشوار می باشد.

در این شرایط باید علائم و نشانه هایی که نشان دهنده افسردگی می باشند را بشناسید تا از اختلالات افسردگی پیشگیری کنید، هم چنین در این زمینه می توانید با مشاور تخصصی درد و دل کرد و عوامل تحریک کننده تان را بیان کنید، مشاور و روانشناس با توجه به شرایط شما راهکارهایی عملی برای درمان افسردگی در اختیار شما می گذارد.

عوامل تحریک کننده افسردگی، چند عامل اصلی

شرایط مختلفی باعث به وجود آمدن خلق افسرده و شروع دوره های افسردگی می شود و باید این نکته را در نظر بگیرید که شرایط شما با هیچ فرد دیگری قابل مقایسه نمی باشد و خوبی مراجعه به روانشناس این است که مثل یک دوست صمیمی با شما وارد گفت  و گو می شود و راهکارهای مناسب و صحیح با توجه به روحیه و شرایط شما در اختیار شما می گذارد، در این مقاله چند مورد از عوامل اصلی که باعث تحریک افسردگی می شود را بیان می کنیم.

  1. ایجاد تغییرات اساسی در زندگی

سازگار شدن با هر تغییری در زندگی آسان نمی باشد برای مثال زمانی که فرد شغلش را از دست می دهد و یا بازنشسته می شود مجبور می شود با این شرایط کنار بیاید و تغییراتی در شیوه زندگی خود ایجاد کند در صورتی که به آن عادت ندارد. اگر فرد در سازگاری با شرایط ناتوان باشد مشکلاتی مانند اختلال در سازگاری و اختلال در افسردگی برای او به وجود می آید.

یکی از مهم ترین تغییرات در زندگی می توان به تولد فرزند اشاره کرد جالب است بدانید که افسردگی بعد از زایمان به زنان تنها اختصاص ندارند و گاهی اوقات بسیاری از مردان را درگیر می کند. عواملی مانند تغییرات هورمونی، کنار آمدن با شرایط جدید، مسئولیت ها و وظایف جدید باعث به وجود آمدن اختلال افسردگی در فرد می شوند.

زن و مردی که تا قبل از به دنیا آمدن فرزندشان در مرکز توجه یکدیگر قرار داشته اند بعد از به دنیا آمدن فرزندشان باید توجه شان را بر روی کودکشان معطوف کنند و برای این که با شرایط جدید سازگار شوند باید انعطاف پذیری ذهنی داشته باشند و از طرف دیگران حمایت های عاطفی دریافت نمایند تا بتوانند از به وجود آمدن افسردگی پیشگیری کنند.

در صورتی که بعد از تولد فرزندتان با علائم و نشانه های افسردگی رو به رو شدید باید از مشاور روانشناس برای دریافت خدمات روان درمانی مراجعه نمایید تا برای درمان افسردگی شما اقداماتی را انجام دهد در غیر این صورت افسردگی به رابطه شما با فرزندتان اثر می گذارد و احتمال دارد باعث افسردگی فرزندتان شود.

۲٫ عوامل تحریک کننده افسردگی، عوامل مربوط به روابط عاطفی

در بسیاری از موارد افسردگی به خاطر عواملی مانند طلاق و یا به هم خوردن رابطه و مشکلات خانوادگی آغاز می شود، در واقع روابط عاطفی نزدیک، هیجانات بسیاری را برای افراد رقم می زند و در روان فرد، طوفان های شدید و بزرگی را به وجود می آورد.

بسیاری از افراد پس از این که طلاق می گیرند یا رابطه عاطفی شان را برهم می زنند باعث می شود تا خلق بسیار پایینی را تجربه کنند و در این حالت ممکن است افکار خودکشی به سراغ فرد بیاید، در این موارد مداخلات روانشناسی و روان پزشکی ضرورت بسیاری دارد و علاوه بر جلسات روان درمانی فرد باید برای درمان افسردگی خود از داروهای ضد افسردگی استفاده کند.

۳٫ مرگ نزدیکان و آشنایان

یکی از دشوارترین امکانات این زندگی کنار آمدن با مرگ نزدیکان می باشد در صورتی که از پس این امتحان برنیایید احتمال دارد حالت سوگ و عزاداری برای مدت طولانی در شما باقی بماند و باعث افسردگی در شما شود، در صورتی که غم و اندوه شدید باشد داشتن علائم غم حداکثر تا ۶ ماه پس از مرگ عزیزان طبیعی می باشد و در صورتی که حالت افسردگی و سوگ به مدت طولانی تری تجربه شود باعث به وجود خلق افسرده و به وجود آمدن اختلالاتی در عملکرد روزانه می شود و در این حالت برای درمان افسردگی حتما باید از مشاوره روانشناسی کمک گرفت.

۴٫ تجربه استرس مزمن

بسیاری از افراد جامعه تحت تاثیر انواع استرس های مالی، شغلی، خانوادگی و غیره قرار دارند در صورتی که این استرس ها برای زمان طولانی مدتی در زندگی حضور داشته باشد و به درستی مدیریت نشود باعث به وجود آمدن اختلالات اضطرابی، افسردگی و علائم ناخوشایند جسمانی خواهد شد.

به طور مثال بعد از تعطیلات طولانی مدت شما مجبور می شوید که به سرکار و یا دانشگاه بروید در این حالت استرس بسیاری به شما وارد می شود که در این شرایط باید راهکارهای مدیریت استرس را از طریق کتاب های خودیاری، کارگاه های آموزشی و جلسات فردی یاد بگیرید تا بتوانید از به وجود آمدن مشکلات و افسردگی پیشگیری کنید.

۵٫ عوامل تحریک کننده افسردگی، اعتیاد به مصرف مواد، دارو یا الکل

درگیر شدن با اعتیاد می تواند باعث به وجود آمدن افسردگی شود زیرا روابط خانوادگی از طریق اعتیاد از دست می رود و قوای جسمی و روانی فرد دچار تحلیل می شود، این عوامل در پیدایش افسردگی بی تاثیر نمی باشند.

پس از ترک اعتیاد و هم چنین ترک سیگار به وجود آمدن افسردگی امری شایع می باشد در واقع بسیاری از افراد بعد از ترک اعتیاد و سیگار دچار افسردگی می شوند و به وجود آمدن افسردگی در این شرایط می تواند موقعیت پرخطری را ایجاد کند و فرد دوباره به سمت مصرف مواد برگردد، هم چنین ترک اعتیاد باید حتما تحت نظر متخصص روانشناس انجام گیرد.

کلام آخر

عوامل محیطی گوناگونی در تحریک و تشدید افسردگی نقش دارد و بسیار از افراد در سن ها مختلف آن را تجربه می کنند، یکی از شایع ترین اختلالات روانی افسردگی می باشد و سلامت جسمی و روانی فرد را با مشکلاتی رو به رو می کند و بر جنبه های مختلف زندگی از جمله شغل، تحصیل و روابط بین فردی تاثیر می گذارد.

شما باید عواملی که باعث تحریک شدن افسردگی می شود را بشناسید تا بتوانید برای پیشگیری از آن اقداماتی را انجام دهید، برای آشنایی با این علائم می توانید از مشاوره افسردگی کمک بگیرید تا بتوانید علت و عوامل تشدید کننده افسردگی را در خودتان پیدا نمایید، شما باید این علائم را به خوبی بشناسید و بهترین راهکار درمانی را برای حل آن پیدا کنید تا بتوانید روند عادی زندگی تان را دنبال کنید.

منبع : عوامل تحریک کننده افسردگی، ۵ عامل اصلی را بشناسید

چگونه افسردگی بر بدن و ذهن شما تأثیر می گذارد؟

ثاثیر افسردگی بر بدن خطرناک است؟ افسردگی یک بیماری روانی جدی اما نسبتاً شایع است. هر کسی ممکن است به آن  مبتلا شود و این یکی از دلایل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است.

عدم تعادل شیمیایی مغز ممکن است به افسردگی کمک کند، اختلال در سایر نواحی مغز، مانند هیپوکامپ، نیز باعث ایجاد افسردگی می شود.

علائم افسردگی رایج شامل خستگی، تغییرات اشتها و کمبود انرژی و لذت است، البته هیچ درمان مشخصی برای آن وجود ندارد، اما با دارو و درمان قابل درمان است و بستگی به شرایط فرد دارد.

افسردگی می تواند بیشتر جنبه های زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و حتی باعث بیماری های جسمانی نیز بشود.

تاثیر افسردگی بر بدن

انواع مختلفی از افسردگی وجود دارد، از جمله افسردگی اساسی، اختلال افسردگی مداوم و همچنین انواع متفاوتی مانند اختلال عاطفی فصلی و افسردگی پس از زایمان.

درک ما از این بیماری  در حال تکامل است. هر فردی با هر سن، جنسیت، نژاد، توانایی یا پیشینه فرهنگی ممکن است به این بیماری مبتلا شوند و این یک مشکل جدی است: طبق داده های موسسه ملی سلامت روان، طی دهه های گذشته، خودکشی در ایالات متحده به دلیل افسردگی افزایش یافته است.

علاوه بر این، سازمان بهداشت جهانی افسردگی را به عنوان عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان نام برده است و ثاثیر افسردگی بر جسم افراد را تایید کرده است.

عدم تعادل شیمیایی مغز

عوامل زیادی وجود دارد که می تواند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشد. یک فرضیه شناخته شده بیان کرده است که این بیماری به دلیل عدم تعادل مواد شیمیایی مغز به نام انتقال دهنده های عصبی ایجاد شده است.

انتقال دهنده های عصبی، مانند دوپامین، سروتونین و نوراپی نفرین، همگی عملکردهای متفاوتی دارند اما پیام های شیمیایی را بین نورون های مغز ارسال می کنند و در خلق و خوی افراد در هر لحظه نقش دارد.

چند راه وجود دارد که عدم تعادل ممکن است رخ دهد. سلول هایی که پیام های شیمیایی را دریافت می کنند ممکن است پذیرای آن نباشند، یا مغز ممکن است مقادیر کمتری از انتقال دهنده های عصبی خاص را نسبت به مقدار مطلوب تولید کند.

انتقال دهنده های عصبی به طور منظم در طی فرآیندی به نام بازجذب جذب نورون ها می شوند که انتقال دهنده های عصبی را از انتقال پیام های خود باز می دارد. اگر مغز اساساً انتقال دهنده های عصبی را خیلی سریع “پاکسازی” کند، ممکن است عدم تعادل رخ دهد.

آریان می گوید، این انواع مختلف عدم تعادل می تواند تا حدی توضیح دهد که چرا افسردگی در هر فردی متفاوت است و چرا برخی افراد به انواع خاصی از درمان پاسخ بهتری می دهند.

نواحی مغز درگیر افسردگی

به نظر می رسد به طور خاص چندین ناحیه مغز نقش مهمی در ایجاد علائم افسردگی دارند.

آمیگدال که در اعماق مرکز مغز قرار دارد، در بسیاری از پاسخ‌های احساسی از جمله فعال کردن مغز و پاسخ ترس بدن نقش دارد. این ناحیه تمایل به افزایش فعالیت در افراد مبتلا به افسردگی دارد.

تحقیقات همچنین نشان داده است که برخی از نواحی مغز در افراد مبتلا به افسردگی مزمن کوچک می‌شوند بنابراین عملکرد کمتری دارند. این نواحی شامل هیپوکامپ است که در حافظه بلند مدت نقش دارد و تالاموس که چرخه خواب و بیداری را تنظیم می کند و ورودی حسی و حرکتی را کنترل می کند.

توجه به این نکته مهم است که در حالی که عدم تعادل شیمیایی و سایر مکانیسم های مغز به تنهایی باعث افسردگی نمی شوند. ژنتیک، تجربیات آسیب زا، شرایط پزشکی، استرس مزمن و حتی ویژگی های شخصی می تواند فرد را بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.

برخی افراد از نظر عاطفی واکنش‌پذیرتر هستند، این به تنهایی لزوماً به این معنی نیست که آن ها به یک بیماری روانی مبتلا خواهند شد، اما ممکن است در معرض خطر بیشتری قرار بگیرند.

علائم ثاثیر افسردگی بر بدن

علائم روانی افسردگی مانند احساس غم و اندوه و ناتوانی در لذت بردن از چیزهایی که معمولاً باعث شادی می شود، نیز رایج است.

در واقع، بسیاری از علائم نه در ذهن بلکه در بدن احساس می شود.

علائم افسردگی فیزیکی بسته به فرد می باشد. پرخوابی یا خواب‌آلودگی مفرط، مانند بی‌خوابی امری شایع است. اشتها نیز می تواند تحت تأثیر افسردگی قرار گیرد، بی اشتهایی یا با پرخوری یا خوردن بدون فکر از نشانه های این بیماری می باشد. برخی افراد احساس کمبود انرژی یا انگیزه می کنند درحالی که دیگران احساس بی قراری می کنند.

یکی از جنبه‌های افسردگی که در معیارهای تشخیصی قرار نمی‌گیرد این است که می‌تواند باعث شود همیشه احساس بیماری، درد و خستگی داشته باشید. دلیل این نیست که تنبلی می کنید، بلکه به این دلیل است که انرژی ندارید و مغز و عضلات شما احساس خستگی می کنند. این فعالیت را چالش برانگیز می کند زیرا کاری که باید انجام دهید کاری است که تمایلی به انجام آن ندارید، بنابراین باید به خودتان فشار بیاورید.

اینکه علائم فردی چگونه ظاهر می شود می تواند به سن آن ها نیز بستگی داشته باشد. کودکان و نوجوانان به احتمال زیاد بی قرار یا تحریک پذیر هستند، در حالی که افراد مسن ممکن است مواردی مانند مشکلات معده و بی خوابی را تجربه کنند.

جدی‌ترین علامت افسردگی، مشغولیت، مرگ، آرزوی مردن یا تلاش فعالانه برای کشف چگونگی مردن می باشد. افکار خودکشی جدی هستند. خودکشی یکی از علل اصلی مرگ و میر در ایالات متحده است و دومین عامل مرگ و میر در میان کودکان، نوجوانان و بزرگسالان جوان از ۱۰ تا ۳۴ سال است.

افسردگی قابل درمان است

در حالی که داده‌های مربوط به خودکشی ناگوار است، افسردگی ضرری ندارد. خبر خوب این است که این بیماری قابل درمان است.

راه های مختلفی برای درمان وجود دارد، از جمله داروها، درمان شناختی رفتاری و اقدامات تخصصی برای افرادی که نیاز به درمان تخصصی دارند.

ثاثیر افسردگی بر بدن می تواند شما را از انجام کار باز دارد.

دارودرمانی

رایج‌ترین داروهایی که برای افسردگی تجویز می‌شوند، مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین یا SSRI نامیده می‌شوند. تصور می شود که آن ها با جلوگیری از بازجذب بیش از حد ناقل عصبی سروتونین کار می کنند.

درمان

درمان شناختی رفتاری (CBT)، یکی از مؤثرترین اشکال علمی درمانی برای افسردگی است، مانند رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT). روان درمانی بین فردی، فعال سازی رفتاری یا درمان حل مسئله، گزینه های خوب دیگری هستند که به نیازهای خاص فرد بستگی دارد.

درمان شناختی رفتاری کمک م یکند تا ثاثیر افسردگی بر بدن کاهش یافته و احساس سلامت جسمی بیشتری داشته باشید.

به یاد داشته باشید که افسردگی تقصیر تو نیست. هیچ کس نباید برای آن احساس گناه کند. یک بیماری عصبی است و شما به حمایت نیاز دارید و این مشکلی ندارد.

منبع : چگونه افسردگی بر بدن و ذهن شما تأثیر می گذارد؟

آیا سکته مغزی می تواند باعث افسردگی شود؟

درمان افسردگی بعد از سکته مغزی چیست؟ آیا سکته مغزی می تواند باعث افسردگی شود؟ هر سال حدود 795000 نفر در ایالات متحده دچار سکته مغزی می شوند. باوجود اینکه بیش از 82 درصد از این افراد زنده می مانند، بسیاری از آن ها در طول توانبخشی با مشکلات مختلفی مواجه می شوند.

پس از سکته مغزی برخی از آن ها با چالش‌های فیزیکی مواجه می‌شوند، مانند اینکه باید راه رفتن، صحبت کردن، خوردن یا نوشتن را دوباره یاد بگیرند تا استقلال را دوباره به دست آورند. اما چالش‌های دیگر نامرئی هستند و شناسایی آنها دشوارتر است.

در اینجا به این موضوع می پردازیم که چرا افسردگی تا این حد بر بازماندگان سکته مغزی تأثیر می گذارد و متخصصان پزشکی برای کمک به چه کاری می توانند انجام دهند.

افسردگی پس از سکته یک عارضه نسبتا شایع سکته مغزی است و می تواند کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. سطح تحصیلات پایین، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، سیگار کشیدن و اختلالات عملکردی به عنوان عوامل خطر برای بروز افسردگی پس از سکته در نظر گرفته شد. 

آیا افسردگی پس از سکته شایع است؟

حدود یک سوم از تمام بازماندگان سکته مغزی در دوره ای از بهبودی خود دچار افسردگی می شوند. این سه برابر  بیشتر از جمعیت عادی است.

اگر  زن هستید، ممکن است خطر حتی بیشتر باشد. بر اساس مطالعه‌ای که اخیراً در مورد مقایسه بازماندگان سکته مغزی 65 ساله یا بالاتر صورت گرفته است، زنان 20 درصد بیشتر از همتایان مرد خود در معرض ابتلا به افسردگی پس از سکته هستند.

گونه و چرا افسردگی پس از سکته بر زنان متفاوت از مردان تأثیر می گذارد؟ احتمالاً به دلیل ترکیبی از عوامل مختلف از تفاوت های هورمونی گرفته تا نقش های اجتماعی بستگی دارد.

یک مطالعه نشان داد که در حالی که زنان بیشتر از مردان از سکته مغزی ایسکمیک جان سالم به در می‌برند، شرایط ناتوان‌کننده‌تری را نیز تجربه می‌کنند و پس از آن کیفیت زندگی ضعیف‌تری دارند.

تقریباً 25 درصد از بیمارانی که دچار سکته مغزی می‌شوند، در سه ماه اول پس از سکته مغزی، سطحی از اختلالات شناختی را تجربه می کنند. بازماندگان سکته مغزی با اختلال شناختی دارای میزان بالاتری از ناتوانی، مرگ و میر و بستری شدن طولانی تر در بیمارستان را تجربه می کنند که همه اینها می تواند منجر به علائم افسردگی شود.

علت افسردگی پس از سکته چیست؟

چرا برخی از بازماندگان سکته دچار افسردگی می شوند؟ به دلیل اینکه چگونه سکته بر ترکیبی از ویژگی های روانی، اجتماعی و بیولوژیکی تأثیر می گذارد.

در برخی موارد، زبان فرد ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد و این بر توانایی او برای برقراری ارتباط و بیان خود تأثیر می‌گذارد. این تغییر می‌تواند برای بیماران ناامیدکننده باشد و ممکن است آن‌ها احساس انزوا کنند یا نتوانند از کارهایی که قبل از سکته انجام داده‌اند لذت ببرند.

برای دیگران، مبارزه ممکن است بیشتر در مورد مقابله با اثرات فیزیکی سکته مغزی باشد.

سکته مغزی ممکن است باعث ضعف یا تغییرات حسی در یک طرف بدن شود که لباس پوشیدن، حمام کردن، تغذیه و توالت رفتن را دشوار می کند و برخی از بیماران ممکن است در مورد نیاز به کمک احساس خجالت یا از دست دادن استقلال داشته باشند.

سکته مغزی در نیمکره چپ با نرخ بالاتر افسردگی مرتبط است و ممکن است با تأثیراتی که نیمکره چپ بر زبان و شناخت دارد مرتبط باشد.

علائم افسردگی پس از سکته مغزی چیست؟

مانند افسردگی عمومی، علائم افسردگی پس از سکته مغزی می تواند به روش های مختلفی ظاهر شود.

 از دست دادن لذت یا علاقه به انجام کارها، خلق افسرده، کمترین مشارکت اجتماعی، تغییر در اشتها، وزن، خواب زیاد، ناتوانی در تمرکز، احساس بی‌ارزشی یا ناامیدی و افکار آسیب‌رسانی به خود از علائم این افسردگی می باشد.

به عنوان مثال، بیمارانی که توانایی صحبت کردن خود را از دست می دهند یا سایر مشکلات عصبی دارند، ممکن است نتوانند به راحتی احساسات خود را بیان کنند.

چگونه افسردگی پس از سکته مغزی را درمان می کنید؟

در حالی که افسردگی پس از سکته تنها یک مسئله است که باید در دوران سختی با آن مقابله کرد، اما قابل کنترل است. بهترین راه برای مقابله با افسردگی پس از سکته، صحبت با مشاور و روانشناس می باشد.

با مشاور، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی، دوستان نزدیک یا خانواده صحبت کنید. به یک گروه پشتیبانی بپیوندید. نیازهای خود را به اشتراک بگذارید و کمک بخواهید.


درمان افسردگی بعد از سکته مغزی

داروهای ضد افسردگی در درمان افسردگی متوسط تا شدید بسیار مفید می باشند. پزشک ممکن است داروهای ضد افسردگی را همراه با درمان های روانشناختی تجویز کند. گاهی اوقات زمانی که سایر درمان ها موفقیت آمیز نمی باشد، داروهای ضد افسردگی تجویز می گردد. 

تحقیقات نشان می‌دهد که درمان‌های روان‌شناختی مؤثرترین گزینه درمانی برای افراد مبتلا به اضطراب هستند. اما برای اضطراب شدید، دارو ممکن است مفید باشد.

درمان های روانی

اگر افسردگی خفیف یا متوسط دارید، درمان روانشناختی و تغییر سبک زندگی ممکن است برای شما مفید باشد.

رفتار درمانی شناختی (CBT).  به شما کمک می کند تا الگوهای فکری غیرمفید را شناسایی و تغییر دهید و رویکردی مثبت تر و حل مسئله ایجاد کنید. این درمان یکی از موثرترین درمان های افسردگی می باشد.

رفتار درمانی. رفتار درمانی بر انجام فعالیت هایی متمرکز است که پاداش ها خوشایند یا رضایت بخش هستند ئ هدفش این است که شما را دوباره درگیر زندگی کند.

درمان بین فردی  به شما کمک می کند الگوهایی را در روابط خود بشناسید که شما را در برابر افسردگی آسیب پذیرتر می کند و به شما در بهبود روابط، کنار آمدن با غم و اندوه و یافتن راه های جدید برای کنار آمدن با دیگران تمرکز می کنید.

درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی. گروه درمانی که شامل مدیتیشن، مراقبه و ذهن آگاهی است به شما می آموزد که بر لحظه حال تمرکز کنید بدون اینکه سعی کنید آن را تغییر دهید. این به شما کمک می کند تا احساسات غمگینی و منفی را به سرعت تشخیص و درمان کنید.

سبک زندگی

داشتن یک سبک زندگی سالم می تواند به شما کمک کند احساس خوبی در بدن و ذهن داشته باشید بنابراین خوب بخورید و الکل را محدود کنید و ورزش منظم را روزانه داشته باشید.

فعالیت هایی را انجام دهید که از آن ها لذت می برید و با افرادی که از همراهی آن ها لذت می برید وقت بگذرانید. در مورد احساسات خود با یکی از اعضای خانواده یا دوستان مورد اعتماد خود صحبت کنید.


مشکلات روانی بعد از سکته مغزی

  • افسردگی و اضطراب پس از سکته شایع است.
  • اگر بیش از دو هفته احساس غمگینی یا افسردگی داشته باشید، ممکن است دچار افسردگی شوید. اگر علاقه خود را نسبت به چیزهایی که معمولاً از آنها لذت می برید، از دست بدهید، کمبود انرژی داشته باشید، در خوابیدن مشکل داشته باشید یا بیش از حد معمول بخوابید ممکن است درگیر افسردگی شوید.
  • اگر احساس اضطراب پس از پایان یک موقعیت استرس زا از بین نرود یا اگر بدون دلیل خاصی احساس اضطراب کنید، ممکن است دچار اضطراب مزمن شده باشید.
  • افسردگی و اضطراب قابل درمان و بهبودی می باشد.

منبع : آیا سکته مغزی می تواند باعث افسردگی شود؟ 

افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

در این مقاله قصد داریم رابطه افسردگی را نسبت به خیانت همسر بسنجیم. در این مورد علائم دیگری مانند اختلالات استرسی که ممکن است همراه افسردگی باشند را نادیده می گیریم. در این مقاله قصد داریم ۳ مورد را توضیح دهیم و راجع به آنها نتیجه گیری کنیم.

سعی داریم بر تحقیقاتی که درباره ارتباط افسردگی و خیانت زوجین است مروری داشته باشیم و درباره تاثیر درمان افسردگی بررسی و تحلیل داشته باشیم.

زوج درمانگران در مواجهه با خیانت، باید انتظار برخورد با زوجینی که یک نفر یا هر دوی آنها احساس افسردگی و خیانت به رابطه زناشویی دارند را داشته باشند.

تحقیقات به طور واضح رابطه خیانت و افسردگی را تایید می کنند در این مقاله ابتدا مروری بر تحقیقات حوزه افسردگی و خیانت زناشویی خواهیم داشت پس از آن به ارتباط این دو خواهیم پرداخت. سپس تاثیر درمان زوجین را بررسی می کنیم و در نهایت چالش های پیش رو برای محققین هنگامی که هر دو مشکل اتفاق می افتد بررسی می کنیم

افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

زوج درمانگر ها می توانند انتظار برخورد با زوجینی که یک نفر یا هر دوی آنها مبتلا به افسردگی هستند و در رابطه زناشویی خود خیانت کرده اند را داشته باشند.

در مورد شیوع خیانت آمار ها متغیر است. ۲۵ درصد یا کمتر میزانی است که توسط تخمین جهانی اعلام شده که بیشتر آن متشکل از مردان است. گاتمن درباره ی زوج درمانی  می گوید ۲۵ درصد مشکلات حاضر به خیانت به همسر مرتبط است.

ویکس گامبسیا و جنکین ادعا می کنند که بیشتر زوجینی که تحت درمان افسردگی هستند حالاتی از خیانت به همسر را یا در گذشته بروز داده اند یا در زمان حال بروز می دهند.

متاسفانه مقوله خیانت به همسر و مشکلات این چنینی به مشکل بزرگی از سمت مراجع کنندگان تبدیل شده.

در این مورد شواهدی وجود دارد که خیانت زناشویی را با افسردگی ارتباط می دهد. این حالت در بعضی از مراجعین به عنوان حالت پیش گویی کننده خیانت به همسر( مرحله قبل از خیانت به همسر) بروز پیدا می کند .

در بعضی دیگر مثل پاسخی در برابر خیانت صورت گرفته به همسر ( مرحله بعد از خیانت کردن به همسر ) و در بعضی دیگر به عنوان یک انگیزه و نیروی محرک برای به حرکت در آوردن افسردگی زمینه ای که فرد قبلا به آن مبتلا بوده است.

این قضیه موجب می شود دومین درمان زوجین که پیش زمینه خیانت به همسر را دارند احتمال وجود افسردگی بسیار زیاد باشد.

مروری بر یک پژوهش که بر روی زوجین درباره افسردگی و ارتباط آن با خیانت به همسر انجام گرفته.

این تحقیق وجود یک رابطه بین افسردگی و خیانت به همسر را نمایان می کند. نتیجه گیری اول آن مربوط به ۳۸ درصد از زنانی است که نسبت به خیانت همسر خود مطلع شدند و در عوض ۱ ماه به افسردگی مبتلا شدند.

جالب است بدانید آنها قبلا سابقه افسردگی نداشته اند. برای خانم هایی که قبلا به افسردگی مبتلا بوده اند آمار بسیار بالاتر و وحشتناک تر است.

این آمار ها نشان می دهد ۷۲ درصد آن ها افسردگی پنهان داشته اند که با متوجه شدن مقوله خیانت دوباره فعال شده. آمار مربوطه نحوه رابطه بین خیانت همسر و افسردگی را نشان می دهد.

الگوی ملی مرتبط با افسردگی

در تحلیلی که توسط اولفسون ـ مارکوس ـ دروس و همکاران انجام گرفته الگوهای ملی قید شده. آنها اطلاعاتی که از تیم تحقیقاتی پزشکی ملی در سال ۱۹۸۷ و هیئت تحقیقات پزشکی ملی در سال ۱۹۹۷ جمع کرده بودند استفاده کردند.

آنها در دو بازه زمانی متفاوت الگوهای درمانی استفاده شده در کشورها را در گروه های مختلف بیماران سرپایی بیمارستانی تحلیل و بررسی کردند. در آزمایش بالینی مدل سال ۱۹۸۷ تعداد ۱۵۵۹۰ نفر خانم خانه دار بودند و در مدل سال ۱۹۹۷ تعداد ۱۴۱۴۷ نفر خانم خانه دار حاضر بودند.

نکته ی بسیار مهمی که در این بررسی مشهود بود این بود که درمان افسردگی از ۰٫۷۳افراد در گروه ۱۰۰ نفره در سال ۱۹۸۷ به ۲٫۳۳ در ۱۰۰ نفر مورخ سال ۱۹۹۷ بیشتر شده بود. در واقع می توان گفت بیشترین افزایش سطح درمانی از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۷ مربوط به بانوان جدا شده و طلاق گرفته بود. این گروه افراد نسبت به افراد متاهل برای دریافت درمان افسردگی دوبرابر شانس داشتند.

دارودرمانی برای افسردگی از ۴۴٫۶ درصد در سال ۱۹۸۷ به ۷۹٫۴ درصد در سال ۱۹۹۷ ارتقا یافت. طبق تحقیقات (دروس ـ اولفسون ـ مارکوس  و همکاران) داروهای ضد افسردگی متداول ترین داروهای تجویز شده در تحقیقات بعدی بود و علت آن نیز افزایش وجود دسته خانواده دارویی ssri بود که از تاریخ ۱۹۸۷ تولید شد.

در سال ۱۹۹۷ این دسته دارویی به ۵۸٫۳ درصد افرادی که در آن زمان تحت درمان افسردگی قرار داشتند تجویز شود. پس از آن درصد افرادی که برای درمان افسردگی به روان درمانی احتیاج  داشتند از ۷۱٫۱ درصد به ۶۰٫۲ درصد کاهش پیدا کرد.

مارکوس ـ اولفوسون ـ دروس و همکاران این سوال را مطرح کردند که آیا پزشکان با تجویز داروهای ضد افسردگی در کاهش بروز علائم افسردگی موفق بوده اند یا خیر؟

شرکت های داروسازی در این زمینه رقابت تنگاتنگی داشته که عموم مردم و پزشکان را هدف خود قرار دادند.

در سال ۱۹۸۷ دولت طرحی با هدف شناسایی و درمان افسردگی عموم تصویب کرد. تغییر در مراقبت های بهداشتی بر روند درمان افسردگی نیز موثر بود که طی آن مسئولین خدمات بهداشتی، دارودرمانی توسط پزشکان را بر دیگر روش ها ارجح دانستند.

علاوه بر الگوهای ملی برای درمان افسردگی عده ای الگوهای جهانی وجود دارد که آگاهی انسان را ضمانت می کند. طی مطالعاتی که توسط لوپز و موری در مورخ ۱۹۹۶ انجام شد از ۲۰ کشور جهان و بالغ بر ۱۰۰ دانشمند برای جمع آوری داده های اولیه ۱۳٫۸ میلیون مرگ از ۵۰٫۵ مرگ و میر کلی جهان در سال ۱۹۹۰ استفاده شد.

هدف ابتدایی ایت تحقیق ارتقا دستیابی یه تخمین ۱۰۰۷ دلیل اصلی مرگ و میر بود.

برای مقایسه کردن فاکتورهای خطر و شرایط مختلف ابزار ترکیبی مقیاس مشکلات پزشکی به اسم دالی طراحی شد( موری و لوپزـ ۱۹۹۶) نکته مهم در این تحقیق افسردگی تک قطبی ماژور دومین عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان خواهد بود.

هنگامی که زوجین با مشکلات زناشویی ناراحت کننده ای چون خیانت به همسر یا مشکلات مباحث جنسی به روان درمانگر مراجعه می کنند روان درمانگر باید علائم احتمالی افسردگی را سریعا بررسی کند.

تیم دی ـ ای ـ ام ـ آی ـ وی ـ تی ـ آر در سال ۲۰۰۰ معیارهای درمانی برای مشکلات افسردگی از نوع ماژور را خلاصه بندی کردند. پنج مورد از نه گزینه زیر حتما باید در بیمار وجود داشته باشد که یکی از این ها خلق کسل و افسرده و از دست دادن انگیزه و اشتیاق در فعالیت هایی است که قبلا برای فرد هیجان آور بوده است.

۱) احساس کسالت و بی حالی در اکثر ساعات روز

۲) کاهش علاقه و هیجان نسبت بر کارهایی که قبلا برای فرد مهیج بوده

۳) کاهش یا افزایش وزن شدید که مربوط به رژیم غذایی نبوده باشد

۴) احساس بی خوابی یا تمایل بسیار زیاد به خواب در تمام روز

۵) آشفتگی و خستگی ذهنی ـ عدم تمرکز ذهنی

۶) احساس دائمی خستگی ـ از پا افتادگی و رمق نداشتن

۷) احساس بی ارزش بودن ـ بی کفایت بودن و احساس گناه

۸) عدم تمرکز و تصمیم گیری در موضوعات ساده

۹) تفکر کردن دائمی درباره مرگ و یا تصمیم به خود کشی و آسیب رساندن بهخود

اگر این علائم به همراه یک غم بزرگ یا یک عزاداری باشد اختلال افسردگی ماژور محسوب نمی شود. توجه به غم و عزاداری سوگ می تواند در برابر سایر مشکلات بزرگی که ممکن است فرد متحمل شود کمی کنایه آمیز است.

وقتی فرد یا زنی مورد خیانت قرار می گیرد احساس اندوه خود را طوری توصیف می کند که اگر فرد فوت می کرد برایش راحت تر و قابل تحمل تر بود. بعضی از علائم افسردگی مانند

۱) احساس بدبختی

۲) بی رمقی و خستگی مفرط

۳) لذت نبردن از تفریحات مهیج

۴) احساس پریشان حالی در نتیجه کاهش سطح رضایت از روابط زناشویی ایجاد می شوند.

(ویسمن ۲۰۰۱) با توجه به این که یکی از تاثیرات خاص داروهای ضد افسردگی کاهش میل جنسی است. این مسئله می تواند مشکلاتی نا خواسته در رابطه ایجاد کند.

عوامل استرس زای نسبی پیش گویی کننده افسردگی

اکثر تحقیقاتی که بر موضوع خیانت به همسر به افسردگی تمرکز دارد به رابطه ی میان افراد متاهل هتروسکشوال اشاره می کند. طبق آمار در این روابط حس بی ارزشی فرد می تواند به ابتلای او به اختلال افسردگی حاد منجر شود.

(کانو و اولیری ـ ۲۰۰۰، گلاس و رایت ـ ۱۹۹۷) مثلا برای یک زن فهمیدن رابطه خیانت آمیز شوهرش، تهدید او به طلاق، آزار و خشونت های جسمی از مواردی هستند که فرد را مستعد ابتلا به افسردگی کلینیکال می کنند.

(اولیری ـ ۲۰۰۵) اولیری و کانو در سال ۲۰۰۰ دو گروه را مقایسه کردند. زندگی در گروه اول وقایع شرم آور و تحقیر آمیز رخ داده بود و در گروه دوم اختلاف و دعواهای زناشویی بدون وقایع شرم آمیز مثل خیانت جنسی رخ داده بود.

آنها تحقیقات را از چند بعد مانند تاریخچه خانوادگی افسردگی، سابقه خانوادگی فرد و غیره مورد مطالعه قرار دادند. نتایج به این صورت بودند که زنانی که در زندگی زناشویی شاهد وقایع تحقیر آمیز بودند علائم افسردگی شدیدتری به نسبت گروه مقابل از خود بروز دادند.

در واقع سه چهارم افرادی که در زندگی با وقایع شرم آور مواجه شده بودند مبتلا به افسردگی بالینی شدند. یکی از توضیحات برای میزان بالای افسردگی در این افراد این بود که برخی زنان تمایل دارند وقایع شرم آمیزی که برایشان رخ داده را درونی کنند و در واقع در خود بریزند.

این زنان خود را مقصر می دانند و دائما خود را سرزنش می کنند. با این کار فقط خود را بیشتر مستعد افسردگی می کنند. (اسپرینگ ـ ۱۹۹۶)

عقاید دوران تاهل افراد می تواند به سلامت روانی او در زندگی مشترک کمک زیادی کند ( سیمون و مارکوسن ـ ۱۹۹۹)

سیمون و مارکوسن به مسائلی مانند سلامت روانی و تصورات شخصی هر کس درباره ی باورهایش از میزان اهمیت و نقش ازدواج بر سلامتی فرد هنگام حوادث ناگهانی مانند طلاق پرداختند.

آنها به این نتیجه رسیدند که افرادی که در ازدواج به تعهد خود پایبند هستند کمتر مستعد افسرده شدن هستند سپس نتیجه گرفتند که وقتی فکر و عمل فرد با هم همخوانی و ارتباط داشته باشد فرد از سلامت روانی بیشتری برخوردار است.

(کریستین هرمن ـ اولیری ـ آوری لیف ـ ۲۰۰۱) لیست وسیعی از اعمال استرس آور زندگی که با آغاز افسردگی در ارتباط است را گرد آوری کردند.

چیزی که برای این گروه یک معما بود این بود که آیا دغدغه های شدید و مسائل و اختلافات متاهلی می تواند برای زنانی که قبلا سابقه افسردگی نداشتند زمینه ساز ابتلا به افسردگی باشد یا خیر. سپس ۵۰ زن بین سنین ۱۸ تا ۴۴ سال در آزمایش خود بررسی کردند.

نتیجه این طور نشان می داد که ۳۸ درصد شرکت کننده ها با شرایط افسردگی مواجه هستند. از بین ۱۱ نفری که جدایی همسر را عاملی استرس زا بیان کرده بودند ۶۳ درصدشان شرایط ابتلا به افسردگی را داشتند.

این مطالعه برای ۳۸ درصدی قابل اهمیت است که بلافاصله کمی از یک واقعه منفی از ازدواجشان به افسردگی مبتلا می شوند در صورتی که قبل از آن سابقه ابتلا به افسردگی را نداشتند.

رابطه ای که بین خیانت به همسر ـ سلامت روانی و طلاق است به شدت پیچیده است طبق تحقیقات روابط خارج زناشویی ( خیانت) عامل ۲۷ ـ ۲۰ درصد از طلاق ها می باشد.

( گاتمن ـ ۱۹۹۹) هورویتز و سوئینی در سال ۲۰۰۱ چنین مطالعه ای آماده کردند تا پیوند میان خیانت زناشویی ـ همسری که مورد خیانت قرار گرفته و شروع فرآیند طلاق و سلامت روانی پس از آن را ارزیابی کند.

آن ها اطلاعات خام خود را از آنالیزگر ملی تحلیل مسائل خانواده گرفتند و شروع به بررسی کردند. در سال های ۱۹۸۸ـ۱۹۸۷ تعداد ۱۳۰۰۷شرکت کننده و در بین سالهای ۱۹۹۲ـ۱۹۹۴تعداد ۱۰۰۰۵ شرکت کننده در این تحقیق حضور داشتند.

هوروتیز و سوئینی در سال ۲۰۰۱ برای اینکه بفهمد کدامیک از زوجین آغازگر طلاق باشد. در موردی که خود فرد یا همسرش خیانت زناشویی افشا شده داشته شروع به تحقیق کردند نتایج تحقیقات آن ها به این صورت بود که سلامت روان آن فردی که در رابطه به همسر خود خیانت کرده بالاتر است.

اگر خود او ابتدای کار پیشنهاد دهنده طلاق باشد نه همسر خیانت کارش این طور به نظر می رسد که کنترل و احاطه داشتن بر زندگی کسی فواید هم دارد.

طی تحقیقات مشخص شد که آن زنانی که به علت خیانت های همسرشان از او طلاق گرفته اند. به نسبت مردان بیشتر در ریسک افسردگی هستند. معمولا این بانوان در دو سال  اول بعد از طلاق بیشتر مستعد افسردگی هستند.

سوئینی و هروتیز معتقد بود که اگر یک مرد مردد باشد که مورد خیانت همسرش قرار گرفته یا نه بیشتر در معرض افسردگی قرار می گیرد نسبت به مواقعی که از این مورد مطمئن باشد. مردان همواره از احساس تشویش خاطر خیانت همسر خود در هراس هستند.

این تحقیقات همچنین نشان می داد مردان اگر خودشان شروع کننده جدایی باشند در مقایسه با زنان بیشتر در برابر افسردگی حساسیت نشان می دهند. اگر صاحب فرزندی باشند به افسردگی دامن خواهند زد

هروتیز و سوئینی این چنین محاسبه کردند که امکان دارد علت این افسردگی کاهش تعداد دفعات ملاقات فرزندان پس از جدایی باشد. عوامل ثانویه یاری کننده به کاهش سلامت روان پس از هم فروپاشی زندگی زناشویی یک زوج به شرح زیر است:

درآمد کم خانواده

حضور بچه ها در خانه

کاهش حکایت اجتماعی و غیره

ممکن است همه ی این عوامل انتقالی زندگی نقش چشم گیری داشته باشد و تنش زیادی در زندگی فرد ایجاد کند.

تحقیقاتی برای حمایت از زوج درمانی در موارد خیانت به همسر

تحقیقات تجربی در این زمینه محدود است

(بلو و هارتنت ۲۰۰۵) خیانت تنها مشکل زناشویی نیست که زوجین برای درمان آن به روان درمانگر مراجعه می کنند.

نحوه ی درمان از این لحاظ حائز اهمیت است که بر نتیجه ی درمان تاثیرگذار است. (آتکینزـ الدریج ـ بوکام ـ کریستنسن ۲۰۰۵)

پژوهشی که آتکینز و همکاران در ۲۰۰۵ انجام دادند از معدود پژوهش های تجربی است که برای ارزیابی کار آمد بودن زوج درمانی در کسانی که مورد خیانت زناشویی قرار گرفته اند انجام شده است.

فرضیه اولیه ای است که برای تحقیق در نظر گرفته شده بود این بود که زوجینی که مورد خیانت زناشویی قرار گرفته اند در ابتدای درمان بیشتر اضطراب و نسبت به زوجینی که این مشکل را ندارند روند درمان آهسته تری خواهند داست.

در این مطالعه ۱۳۴ زوج با مشکل این چنینی بررسی شدند که به صورت تصادفی در دو دسته زوج درمانی به روش درمان سنتی و گروه درمان جمعی قرار گرفتند.

۱۹ تا از زوجین جزو مواردی بودند که روان درمانگر خیانت به همسر را درباره آنها مشخص کرده بود. این زوجین قبل از شروع جلسات کار درمانی در هفته سیزدهم روند درمان در هفته بیست و ششم درمان و همچنین در جلسه ی آخر درمان تحت بررسی قرار گرفتند.

روان درمانگر اطلاعات آنها را در پرسشنامه خیانت به همسر وارد کرد. (آتکینز و همکاران ـ ۲۰۰۵ صفحه ۱۴۵) یک مورد از آنها به خیانت به احساسات همسر محدود می شد و با ۱۸۰ مورد دیگر برخوردهای فیزیکی صورت گرفته بود.

دو سوم از زوجین برخورد سنتی دریافت کردند و بقیه آنها درمان گروهی دریافت کردند. نکته قابل توجه این بود که زوجینی که مورد خیانت به همسر را داشتند در پیش آزمون روند درمان سطح اضطراب و استرس بیشتری به نسبت بقیه زوجین داشتند.

تحقیقات نشان می دهد زوج درمانی بسیار کمک کننده است و زوجینی که تحت خیانت قرار گرفته بودند در آزمون تنش و اضطراب زیادی از خود بروز داده بودند که به مرور در درمان بهبود یافتند و در آخر کار قابل شناسایی نبودند و در واقع مانند افراد دارای سلامت روان شده بودند.

استثنای این مسئله زوجی بودند که در تمام طول درمان خیانت خود را از همسرشان مخفی کرده بودند. این تحقیقات نشان می دهد زوج درمانی یک روش مهم برای درمان مستقیم اضطراب ها (بعلاوه علائم افسردگی) است که به دنبال آسیب هایی که زوجین در رابطه به هم وارد می کنند به وجود می آید.

جوریلز ـ بیچ و اولیری در سال ۱۹۸۵ تحقیقی انجام دادند تا نتیجه روابط جنسی خارج از چارچوب در زوجینی که تحت درمان قرار داشتند بپردازند. کار آزمایی بالینی آنها حاکی از آن بود که افرادی که روابط خارج از چارچوب داشتند شامل دو دسته بودند:

۱) یا یکی از زوجین هیچ تمایلی به همکاری و ترمیم رابطه وجود ندارد

۲) هر دو یا یکی از این دو علائمی از افسردگی از خود نشان می دهند.

اگر هر کدام از این دو باشد پایه های زوج درمانی تخریب می شود.

طبق یافته هایی که از خودشان به دست آوردیم فردی که روابط زناشویی خارج چارچوب برقرار کرده بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی است.

شوهرانی که به همسر خود خیانت کردند ۸۹ درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا شدند که این قضیه قیاس و تضاد ۴۶ درصدی در مقایسه با بقیه مردان بود.

زنانی که به همسر خود خیانت کرده بودند ۸۲ درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا بودند که در این امر قیاس و تضاد ۴۸ درصدی در مقایسه با سایر زنان داشت.

با اینکه مردانی که روابط خارج چارچوب داشتند در مقایسه با مردان دیگر سطح افسردگی بالاتری داشتند اما لزوما معیارها و علائم افسردگی را نداشتند. با این وجود وقتی زنان روابط خارج چارچوب داشتند ۹۱ درصد آن خانواده ها در مقایسه با نرخ ۴۲ درصدی  دیگر افسرده بودند.

گزینه های درمانی

زوج درمانی یک روش متداول و تاثیرگذار برای درمان افسردگی است. درمان فرد به صورت تک نفره فقط علائم را کاهش می دهد و هم روابط زوجین را بهتر می کند.

(ویلیامزـ پاترسون ـ گراف گراندز ـ چاما ـ ۱۹۹۸) اگرچه در این مورد هنوز مشکلاتی وجود دارد اما برنامه درمانی برای افسردگی و خیانت زناشویی توسط زوج درمانگر ها دقیق و حساب شده است.

درمانگر ها باید با تغییرات آشنا باشند و بدانند که هر زوج ممکن است شیوه درمان خاصی را بطلبد ( بوکام ـ ابستین و لا تایلاده ۲۰۰۲) برای زوجینی که با خیانت زناشویی و افسردگی مراجعه می کنند گزینه های مختلفی وجود دارد که بعدها خواهیم گفت.

وقتی بیچ ۲۰۰۳ ـ کونگ ۲۰۰۰ ـ و میر ۲۰۰۲ همه ی روش های درمانی موجود برای درمان همزمان افسردگی و خیانت زناشویی را مورد بررسی قرار دادند مرور و نقد ادبی هیچ مورد تنش آوری در رابطه زناشویی به حاد و بازدارنده شناخته نشده است.

انتخاب این موضوغ که کدام مددجو برای درمان افسردگی به روش زوج درمانی خوب است به این بستگی دارد که آیا آن فرد در رابطه زناشویی شان را عامل افسردگی خود می داند یا نه؟ ( بیچ ۲۰۰۳ ـ بیچ ۲۰۰۱) اگر یک نفر از زوجین نسبت به زندگی خود احساس تعهد و مسئولیت نداشته باشد زوج درمانی روش مناسبی برای آنها نخواهد بود.

اگر شخص قبل از مورد خیانت واقع شدن ایده های خود کشی در سر داشته باشد باید به صورت محتاطانه تحت پیگیری سلامت روان قرار بگیرد. ( بیچ ـ ساندین ـ اولیری ـ ۱۹۹۰)

جاکوبسون و پرینس در سال ۱۹۹۵ به بررسی خانواده درمانی و زوج درمانی برای درمان اختلالات تاثیرپذیر پرداختند. در مقایسه با گروه کنترل آزمونهای پس از درمان در رفتار های زوجین و نیز درمان های تحلیل شناختی روز خود فرد از ارجحیت خاصی برخوردار بودند.

البته درمان رفتاری زوجین به بهتر شدن روابط زناشویی آن ها نیز منجر شده که این قضیه درباره افرادی که فقط خودشان تحت درمان های روان شناختی قرار گرفته بودند مشابه گروه کنترل هیچ بهبودی در روابط زناشویی آن ها حاصل نشده.

جاکوبسون و پرینس به تحقیقات ابستین نیز اشاره می کردند ( ابستین و همکاران ۱۹۸۸) که به ترکییب دو سیستم دارودرمانی و روان درمانی توصیه می کرد.

اگر به درمان بیمار دارای افسردگی جلسات روان درمانی به شیوه دارودرمانی هم اضافه شود هم عملکرد خانواده بهبود پیدا می کند و هم علائم افسردگی بهبود پیدا می کند. (پرینس و جاکوبسون ۱۹۹۵)

مداخلات گروهی

بوکام ـ گوردون و اسنیدر در سال ۲۰۰۴ یک پروتکل درمانی سه مرحله ای برای درمان گروهی پیشنهاد دادند. مرحله اول درمان تمرکزی بر تاثیر رابطه خارج چارچوب زناشویی خواهد داشت.

این مرحله باعث مشخص شدن بحران آنی بین زوجین در برابر نقاط قوت آن ها و تنظیم یک برنامه ریزی درمانی با ایفای نفس به هریک از آنها تا پیاده کردن کامل درمان می شود.

در این مرحله از درمان درمانگر باید علائم افسردگی یا ایده خودکشی را در هر یک از زوجین بررسی کند و مشخص کند آیا هنوز نفر سومی در رابطه وجود دارد یا خیر.

افسردگی ـ پریشان حالی و شرمندگی علائمی هستند که ممکن است پس از خروج از روابط زناشویی بروز داده شوند در مرحله اول درمان باید از شخص آسیب دیده به طور کامل حمایت شود.

میزان احساسات در این مرحله شدیدا بالا می رود. گوردون ـ بوکام و اسنیدر به درمان گرها توصیه می کنند که به هر دو زوجین در این مرحله کمک کنند و چگونگی کنار آمدن با این مشکل را بیاموزند.

مرحله دوم کار درمانی شامل جست و جو درباره محتوای فعل و مفهوم انجام آن کار می باشد. بعضی از اهداف این مرحله را با هم مروز می کنیم:

۱) ارزیابی محتوای کار

۲) احتمال واقع بینانه درباره پتانسیل انجام مجدد کار

۳) ایجاد امنیت نسبی برای شخصی که آسیب دیده ـ توانایی آنها برای ارزیابی و ایجاد تغییراتی که به رابطه طولانی مدت آن ها جان می بخشد.

آخرین مرحله ادامه دادن است. زوجین می توانند طبق تصمیمی که گرفتند پیش بروند که ممکن است بخشش جزئی از آن باشد ( گوردون و همکاران ۲۰۰۴ـ اسپیدرینگ ـ۱۹۹۶) روشی که گوردون و همکاران برای بخشش توصیه کرده اند یک نمای حقیقی از یک زوج را نشان می دهد.

که در آن شخصی که آسیب دیده از تمام احساسات منفی که نسبت به همسرش دارد خلاص می شود و دیگر انگیزه تنبیه و انتقام نسبت به همسرش ندارد. البته ادامه دادن می تواند به این معنی نیز باشد که زوجین تمایل دارند از همدیگر طلاق بگیرند و به این شکل به زندگی خود ادامه دهند.

رفتار درمانی زناشویی

طبق تحقیقات انجام شده رفتار درمانی زناشویی نه فقط در ایلات متحده آمریکا بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر نیز کار آمد است. ( میر ـ ۲۰۰۲) البته هنوز سوالاتی درباره توانایی این روش برای حفظ کردن تغییرات در طول زمان وجود دارد (جانسون ۲۰۰۲)

مدل اصلاح شده ی آن که در زوج درمانی رفتاری گروهی استفاده می شود ممکن است بیشتر کارآمد باشد.

(جاکوبسون و کریستین ـ ۱۹۹۶) این روش برای آشکار کردن افسردگی و خیانت زناشویی به صورت همزمان کاربرد دارد (بیچ ۲۰۰۱) در این روش هنگامی که یکی یا هر دوی زوجین افسرده هستند تمرکز اصلی بر رفع علائم افسردگی است.

میر معتقد است ممکن است این روش برای مواقعی که افسردگی باعث بروز مشکلات زناشویی شده و هر دوی زوجین برای رفع مشکل موافق هستند کار آمد باشد. اجزای این روش باید شامل این موارد باشد:

۱) آموزش دادن به زوج درباره طبیعی بودن اختلافات دوره متاهلی

۲) افزایش ارتباطات مثبت با یکدیگر

۳) درک و پذیرش تفاوت های یکدیگر

۴) کاهش سرزنش و ملامت کردن یکدیگر

۵) کاهش تحریکات آزار دهنده و بی مورد

۶) بهبود مهارت های مکالمه برای حل مشکلات

۷) کاهش افکار منفی درباره خود همسر و دیگران

این روش ها شانس بهبود رفتارهای خود را بالا می برد و علائم افسردگی  را کاهش می دهد. البته این مدل مستقیما بر جنبه های خیانت به همسر تاثیری ندارد. ( بلو ـ ۲۰۰۵) به همین علت ممکن است از این نظر در مواقعی که افسردگی و تنش با خیانت زناشویی توامان باشد محدود کننده باشد.

زوج درمانی رفتاری گروهی

این نوع زوج درمانی توسط جاکوبسون و کریستینسن طراحی شد و برای افزایش زوج درمانی رفتاری سنتی و افزایش کارایی آن طراحی آن انجام پذیرفت (دیمی یان ـ مارتل ـ کریستنسن ـ ۲۰۰۲)

۳ مداخله در متدی که در بالا ذکر شد به کار رفته تا تنبیهات کاهش پیدا کند و برخوردهای مثبت ارتقا یابند. ( کریستین سن و هیوی  ـ ۱۹۹۹)

این ها تبادلات رفتاری ـ آموزشی برخورد و مکالمات و آموزش حل مسئله هستند. البته این روش بر پایه مهارت ها پی ریزی شده اند و برای تغییر در رفتار برنامه ریزی شده یکی از اجزای آن بهبود تمرکر بر این قضیه است که رفتارهای همسر خود را به عنوان بخش کوچکی از روند بهبود و تغییر کردن بپذیریم ( دیمی یان و همکاران ۲۰۰۲)

روان درمان گران برای این کار از تکنیک هایی استفاده می کنند که شامل ۳ اصل هستند.

تحمل ـ پذیرش ـ تغییر

درباره پذیرش حس همدلی در مورد مشکل به عنوان اولین رویکرد مداخله ای محسوب می شود. هدف درمانگر از درمان ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی بین زوجین است.

ممکن است درمانگران از تکنیک جداسازی یکپارچه برای کمک به زوجین و برای دور کردن خودشان از مشکلات استفاده کنند و با استفاده از آن مشکلات را با قوه عقل حل کنند.

همچنین درمانگر قادر است علائم افسردگی فرد را بعد از بیرون آمدن از یک موقعیت ناگوار بازچینی کند.

روان درمانگران در این زمینه از مداخله های تحمل برای درمان بهره می گیرند به این صورت که زوجین دیگر تلاشی برای تغییر همدیگر نمی کنند.

برای زوجی که مورد خیانت قرار گرفته اند این کار به منزله پاک کردن اصل مسئله نیست اما می تواند به چیزهایی تمرکز کند که زوجین نسبت به یکدیگر می دانند.

زوج درمانی رفتاری گروهی: این روش بر پایه یکپارچه سازی گروهی و سیستماتیک بنا شده. ( کونگ ۲۰۰۰ ـ تیشمن و تیشمن ـ سال ۱۹۹۰)

رمز دستیابی به این موفقیت شناسایی این تفکر است که چگونه ایده های آنی جمعی به روند افسردگی کمک می کنند. ( بک ـ ۱۹۹۱ـ کونگ ۲۰۰۰)

درمانگرانی که به صورت زوجی گروهی کار می کنند نسبت به افسردگی نگاه سیکل میان فردی دارند. درمانگران واکنش های عاطفی زوجین را بررسی می کنند و همچنین مفهوم برخوردها را تفسیر می کنند. ( بوکوم و ابستین ـ ۱۹۹۰)

در واقع در این مداخلات از روش های کاملا مستقیم برای مواجه شدن و دست و پنجه نرم کردن با انتظارات بیمار آسیب دیده استفاده می شود. هدف از این روش افزایش صمیمیت و حمایت دو طرفه میان زوجین است. اما امکان دارد یکی از زوجین همکاری نکند و باور داشته باشد خیانت به همسرش بی دلیل نبوده و قصد  داشته از خود دفاع کند.

اگر شخصی که افسرده باشد همان کسی باشد که به همسر خود خیانت کرده شروع به سرزنش و نکوهش خود می کند و در واقع به عمیق تر شدن لایه های افسردگی خود کمک می کند.

مدل سی سی تی توسط کونگ در ۲۰۰۰ تست شد و در کاهش علائم افسردگی تا حدود زیادی موثر بود. برای افرادی که در زندگی زناشویی دچار اضطراب و تشویش هستند درمان بازسازی هویت گروهی نیز توصیه می شود. (کریستین سن و هیون ـ ۱۹۹۹)

با توجه به این که روش CBT در درمان مشکلات زناشویی و افسردگی موثر است ممکن است مدل های ارتباطی شبیه به آن در درمان خیانت به همسر و افسردگی به صورت همزمان موثر باشد.

مدل CBT از همان ابتدای کار بر روی ادراک و به منظور خلاص شدن از احساسات و عواطف با الگوی ماکرولول کار می کند ( بوکام و همکاران ـ ۲۰۰۲ ـ صفحه ۲۸ )

CBT از نظر عملکرد مرکزگراست و نقش احساسات و تاثیر عوامل محیطی و طبیعی را برای ترمیم روابط و صمیمی شدن آن ها در گذر زمان می داند ( ابستین و بوکام ـ ۲۰۰۲ ـ بوکام و همکاران ۲۰۰۲)

وابستگی بالغینیکی یکی از زیر شاخه های اصلی روش درمانی در زوج درمانی متمرکز بر عواطف و احساسات است. بوکام و الن در سال ۲۰۰۴ به نوعی رابطه قوی میان انگیزه ی خیانت به همسر و وابستگی اشاره کرده اند. ( بلو و هارتنت ۲۰۰۵)

این مدل به این موضوع اشاره می کند که روش ای اف تی بر وابستگی تمرکز دارد و می تواند یک روش کار آمد و ایده آل برای درمان خیانت به همسر باشد.

ای اف تی برای زوج درمانی روشی تجربی محسوب می شود و طبق شواهدی که در دست داریم روشن است که در طول زمان می تواند کار آمد و موثر باشد ( جانسون ـ ۲۰۰۲) به غیر از این مسئله اسن روش برای درمان جراحات وابستگی که در نتیجه وابستگی رابطه ای به شخصی به وجود می آید که برخوردهای نسنجیده بین آن ها رخ خواهد داد جوابگوست.(جانسون ـ مالکین و میلکین ـ۲۰۰۱)

جانسون در سال ۲۰۰۴ اظهار داشت که مشکلات و تروماهای رابطه ای که در نتیجه وابستگی بی جا به شخصی ایجاد شده باشد بیانگر این است که آسیبی که در نتیجه تنها شدن و جدا شدن از آن فرد به شخص وارد می شود در مقابل یک تجربه ناموفق و آسیب پذیر قرار گرفته است. ( صفحه ۲۹۷)

وقتی هدف درمان ما زوجی باشند که به تازگی به خیانت و افسردگی دچار شده اند در نظر آوردن این گزینه های درمانی بسیار موثر است. البته باید توجه کنید که همه ی کسانی که خیانت می کنند یا مورد خیانت واقع می شوند به افسردگی مبتلا نمی شوند اما مدل ای اف تی هر دو مسئله را تحت بررسی قرار می دهد. ( جانسون و همکاران ـ ۲۰۰۱ )

وقتی یکی از زوجین برای کمک خواستن فریاد می زنند و از سمت همسر خود هیچ توجهی دریافت نمی کند، اولین پایه های اعتماد در زندگی آنان فرو می ریزد. ( جانسون ـ ۲۰۰۴ ـ صفحه ۲۶۹)

وظایف درمانگر در رابطه با درمان آسیب هایی که در نتیجه خیانت ایجاد شده.

۱) به همسر آسیب دیده توصیه می کند تا همسر خود را ببخشد و نسبت به او بی تفاوت باشد.

۲) به او در زمینه ترمیم احساسات مجروح او کمک کند.

۳) به شخص خیانت کننده کمک کند که عبارات با مضمون خیانت به همسر را از لحاط اهمیت آن در صمیمیت رابطه شان درک کند نه از نظر بی عدالتی که در حق همسر خود کرده.

۴) درمان گر تلاش می کند تا متوجه شود شخص آسیب دیده قادر است میزان آسیبی که متحمل شده را بازگو کنید یا خیر.

۵) همسر خیانت کننده را ترغیب کند تا درباره درک وی از کاری که کرده و میزان پشیمانی اش از این عمل بازگو کند.

۶) همسر خیانت دیده را ترغیب کند تا از همسر خیانت کار در رابطه با آرامش رابطه شان سوال کند.

۷) از زوجین بخواهد تعریف جدیدی برای واژه خیانت به همسر جایگزین کنند. سپس به همسر خائن کمک کند نسبت به همسرش مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشد. ( جانسون ـ ۲۰۰۴)

اگر مداخله از همان مراحل ابتدایی خیانت زناشویی انجام شود از عواملی که بعدها باعث استرس و افسردگی می شود و همچنین از فروپاشی خانواده پیشگیری می شود. ( بیچ و همکاران ـ ۱۹۹۰)

هوک و مارخپت در سال ۲۰۰۰ ادعا کردند که سکوت، برخوردهای شنیع و زننده با یکدیگر ممکن است باعث بروز افسردگی در هر دوی زوجین شود.

اول باید علائم افسردگی تشخیص داده شود سپس درمان سود و سپس الگوهای معاشرتی زوجین تشخیص داده شود ( خصوصا هنگامی که افسردگی بسیار شدید است) اگر هنگام تشخیص و درمان علائم افسردگی با شکست مواجه شویم درمان دارویی نیز بی ثمر خواهد بود. ( مرچنت و هوک ـ ۲۰۰۰ )

خانم هایی که در زندگی مشترک خود شاهد صحنه های شرم آور بودند باید از نظر بالینی به آن ها کمک شود تا با احساسات تحقیر، شرمندگی و افسردگی و مورد خیانت واقع شدن کنار بیایند. ( کانو و اولیدی ـ ۲۰۰۰ـ صفحه ۷۸۰ )

با درمان بالینی کسی که در زندگی خود تجربه شرم آوری مشاهده کرده کمک می کنید تا احساسات خشمگین خود را به سمت کنترل و ایجاد صمیمیت با همسر خود تغییر دهید. ( کانو ـ اولیدی ـ هینز ـ ۲۰۰۴)

درمانگر باید در نظر داشته باشد که وقتی زوجی روابط خارج چارچوب داشته اند ممکن است توسط خانواده خود طرد شده باشند.

فرد افسرده و همسر او ممکن است در زندگی برخوردهای خشونت آمیز، بی عاطفه و بدون مراقبت داشته باشد. به همین دلیل است که می گوییم افسردگی و تعاملات رابطه آن به همدیگر وابسته هستند.

هر دوی زوجین ممکن است به یک چرخه منفی وارد شوند که در آن شخصی که افسرده است منفعل تر و شخصی که افسرده نیست بد رفتار تر باشد. در نتیجه شخص افسرده بیش از پیش افسرده خواهد شد. ( کونگ ۲۰۰۰)

مسائل کلی

طبق تحقیقات انجام شده زنان در رابطه زناشویی با مردان بیشتر متحمل آسیب می شوند زیرا مردان برای برقراری رابطه خارج چارچوب تمایل بیشتری نسبت به زنان نشان می دهند.

(بلو و هارتنت ـ ۲۰۰۵) طبق مطالعات ادبی نیز زنان به نسبت مردان یک یا دو برابر بیشتر مستعد افسردگی هستند. کونگ در سال ۲۰۰۰ به این نتیجه رسید که زنان بیشتر از مردان در معرض افسردگی قرار دارند و این موضوع به دلیل دید منفی ای است که نسبت به خود دارند و خود را یک زن تنها و منفعل تصور می کنند.

کونگ همچنین عقیده داشت که امکان دارد زن ها در برابر نیازهای خود سکوت کنن تا به یک زن کم توقع و ایده آل در دید همسر خود تبدیل شوند.

خانم هایی که همیشه خود را نادیده می گیرند کم کم تنها و منزوی می شوند و تبدیل به یک موجود منزوی و افسرده می شوند. ( کونگ ۲۰۰۰)

البته خوشبختانه این روزها زن ها به نسبت ایام قدیم در جامعه بیشتر فعالیت دارند اما عده ای از آنها هنوز خود را با کارهای بی اهمیت و کلیشه ای مانند کارهای خانه سرگرم می کنند. این کارها می تواند بر توانایی آنها نسبت به مراقبت و توجه به خود تاثیر منفی بگذارد.

بعضی زنان از نظر مالی مستقل نیستند و به همسر خود وابسته هستند. در مواقعی که این زنان خیانت میبینند مجبور هستند همه چیز را فراموش کنند و این رفتارها را برای گذران زندگی تحمل کنند.

ترکیب دارودرمانی و زوج درمانی

همان طور که می دانید داروهای ضد افسردگی خاصیت درمانی طولانی مدت ندارند به این خاطر که احساس ناراحتی و افسردگی نسبت به خیانت همسر کاملا طبیعی است. ترکیب زوج درمانی و دارو درمانی در حال حاضر تنها گزینه موجود برای درمان است چون فعلا هیچ تحقیقی که بیانگر نوع افسردگی و نوع خیانت زناشویی به صورت همزمان باشد وجود ندارد.

مورد خیانت واقع شدن حس تلخی است که ممکن است فرد را نسبت به همه چیز بی اعتماد و پریشان حال کند در نهایت افسرده و بی انگیزه شود.

همسر خیانت کار نیز ممکن است رابطه فعلی خود را از دست بدهد و به حس گناه و سردرگمی دچار شود. وقتی احساس افسردگی هر دو زوجین بهبود نیافت برای درمان لازم است به روان درمانگر ارجاع شوند. ( گلاس ـ رایت ـ ۱۹۹۷ ـ صفحه ۴۸۱)

افرادی که به چندین علائم افسردگی مبتلا هستند و تحت درمان دارویی قرار گرفته اند ثابت کرده اند که هیچ دارویی مانند داروهای ضد افسردگی برآن ها موثر نیست ( اوهشون ـ مارکوس ـ دروس و همکاران ۲۰۰۲)

درمان داروئی باعث می شود علائم افسردگی کاهش پیدا کند تا زوجین بتوانند به راحتی به جلسات زوج درمانی خود بپردازند البته تجویز این داروها باید به خوبی و ماهرانه انجام شود زیرا داروهای افسردگی نیز مانند سایر داروها عوارض خاص خود را دارند. به عنوان مثال سرکوب کردن و کاهش میل جنسی یکی از عوارض داروهای ضد افسردگی است.

توصیه هایی برای تحقیقات آینده

پژوهش های تجربی درباره خیانت های زناشویی محدود است. ( بلو و هارتنت ـ ۲۰۰۵ ) خیانت زناشویی فقط یک مشکل نیست بلکه مسئله ای است که باید تحت درمان و مراقبت های خاص قرار بگیرد. ( آتکینز ـ الدیریج ـ بوکام ـ کریستنسن ـ ۲۰۰۵ )

چند پاسخ برای پژوهش های وجود دارد که روند درمان کسانی که هم به افسردگی مبتلا بودند و هم مورد خیانت واقع شده اند را سرعت می بخشد.

ما به یک تحقیق گسترده از لحاظ کیفیت و فراگیر بودن آن و همچنین تجربی بودن آن برای زوج درمانی احتیاج داریم ( اپستین ـ ۲۰۰۵) علاوه بر آن ما منابعی نیاز داریم که برای این موضوع تمایل به سرمایه گذاری مالی داشته باشند.

البته فاصله ی بین دانش و کار آمدی درمان توامان خیانت و افسردگی زیاد است. استفاده از زوجی که این شرایط را دارند برای مطالعات طولی آسان نخواهد بود.

( بیو و هارتنت ـ۲۰۰۵ـ کوینه و بنازون ـ ۲۰۰۱ ) معتقد هستند مشکل ترین کار استفاده از زوجین آسیب دیده از افسردگی و خیانت برای پژوهش ها درمانی است.

بنازون و کوینه قضیه به کار گیری علائم قبلی افسردگی مقدم بر مشکلات زناشویی را مورد بررسی قرار دادند. در هنگام اداره کردن پژوهش ها درباره ی خیانت زناشویی و افسردگی شخص باید به صورت کاملا روشن علائم افسردگی خود پیش از وقوع خیانت را بازگو کند.

درک رابطه زناشویی ( در صورت وجود) برای افرادی که تمایل دارند وارد رابطه ای به غیر از رابطه خود شوند بسیار مهم است. طبق این نظریه افسردگی می تواند یک پیش آهنگ مهم برای مثال هشدار یک رابطه زناشویی داخل چارچوب باشد.

زنان و مردان درباره ی مورد خیانت قرار گرفتن تفاوت های بسیاری دارند. زنان در مواجهه با خیانت همسر خود خود را مقصر و عامل خیانت می دانند ولی یک مرد ممکن است از خیانت همسر خود خشمگین شود و خشم خود را بر سر شخص سوم تخلیه کند ( اسپرینگ ـ ۱۹۹۶) پژوهش های عاطی باید حاوی درک همسران از موانع و ناملایمات زناشویی باشد.

در تحقیقات مربوط به خیانت همسر که در آنها روابط جنسی رخ نداده بود خلایی وجود دارد. هیچ اطلاعاتی مبنی بر اینکه خیانت بر روی عواطف همسر بر رابطه زوجین و سلامت روانی فرد خصوصا برای بررسی افسردگی موثر است یا نه موجود نبود.

برای دست پیدا کردن به اصول زوج درمانی برای درمانگر و شخص سوم رابطه، زوج درمانگر باید مکانیسم تغییرات را بررسی و تفسیر کند. ( بیچ ـ ۲۰۰۱)

فواید رضایت زناشویی و کاهش علائم افسردگی در برخی موضوعات حتما باید توسط یک تیم تحقیقاتی ارزیابی شود. با توجه به این که موضوع خانواده درمانی و ازدواج بسیار مهم است همه ی موارد به تشخیص روان درمانی ختم نمی شود. ممکن است زوجین از شرکت در جلسات زوج درمانی برای درمان افسردگی و خیانت، امتناع کنند.

پژوهش ها نشان می دهد روان درمانی می تواند برای درمان افسردگی موثر باشد. این چنین به نظر می رسد که زوج درمانی تاثیر گذار ترین روش برای احیای روابط زوجین و خلاصی از تنش های زندگی متاهلی است. به نظر می آید پژوهش ها بیانگر این مسئله است که روابط علت و معلولی میان عوامل تنش زای زندگی مشترک مانند طلاق و شروع افسردگی وجود داشته بلشد.

همان طور که می دانید افسردگی چهارمین علت ناتوانی در جهان است. ( موری و لوپز ـ ۱۹۹۶ ـ اولفسون ـ مارکوس ـدروس و همکاران ـ ۲۰۰۲) باعث نا امیدی است که پژوهش ها خانواده و زوجین یکی از کم رنگ ترین بحث هایی است که درباره زوج درمانی و خانواده به آن پرداخته شده.

رابطه ای بسیار نزدیک بین عوامل تنش زای زندگی مشترک مثل جدا شدن و طلاق و روابط خارج چارچوب و شروع روند افسردگی وجود دارد.

ارتباط بین نسلی، افسردگی و خیانت زناشویی نیز یکی از مطالعاتی است که برای ما بسیار مهم است. از نظر ما کشمکش بسیاری بین فهم چگونگی انتقال مفاهیم از نسلی به نسل دیگر از طریق یادگیری ژنتیک و یا هر دو وجود دارد.

در واقع بین تشخیص شروع افسردگی و خیانت به همسر و درمان افسردگی برای زوجینی که در زول درمان هستند وجود دارد.

آیا مطالبی که گفته شد به این معنی است که همسر برای درمان افسردگی باید نزد پزشک خانواده برود؟ آیا این به این معنی است که از بین بردن تنش های زناشویی موجب درمان افسردگی خواهد شد؟ البته هیچ شواهد تجربی در پژوهش های حاضر بر روی زوجینی که به علت اضطراب و خیانت ها درمان شده اند و افسردگی پیش یا بعد از آن وجود ندارد.

جمعیت محدودی برای درمان به صورت همزمان افسردگی و زوج درمانی بسیار کمتر از حد حقیقی معرفی شده اند. ( بلو و هارتنت ـ ۲۰۰۵ ـ اولفسون و مارکوس ـ دروس و همکاران ـ ۲۰۰۲ ) پژوهش های بسیار زیادی در این باره برای ثابت کردن این نکته که آیا این موضوع به تبعیض های فرهنگی مربوط است یا نه. این مسئله بیانگر این است که جمعیت بسیار کمی در مضیقه واقع هستند و دسترسی کمتری به خدمات درمان دارند و در نتیجه  اقدامی برای درمان افسردگی خود نمی کنند.

نتیجه گیری

در این مقاله پیش در آمدی بر درمان خیانت و افسردگی  و مسائل مربوط به آن داشتیم. در این حین به رابطه ی روشن بین تبادلات همزمانی این دو پی بردیم.

طبق شواهدی که دریافت کردیم زوج درمانی برای درمان اختلال افسردگی و همچنین خیانت به همسر به صورت جداگانه تاثیر گذار

است. البته شواهد قوی دال بر اینکه خیانت به همسر و افسردگی به صورت همزمان اتفاق می افتد و ما به یک پژوهش کامل برای ارزیابی کارایی درمان این زوجین احتیاج داریم.

منبع : افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

افسردگی مالیخولیایی، نشانه ها، نحوه تشخیص و درمان

افسردگی یا ملانکولیک  نوعی از افسردگی می باشد که در آن تمام علائم افسردگی اساسی وجود داشته باشد اما علائم آن در بعضی از موارد شدیدتر می شود. روانشناسان این نوع افسردگی را  افسردگی زیستی نیز می نامند.

این افسردگی می تواند در اثر تغییر ترشح انتقال‌دهنده‌های عصبی مانند سروتونین به وجود بیاید و به مرور باعث ایجاد نشانه هایی مثل صبح زود بیدار شدن، کاهش وزن، احساس گناه شدید یا لذت نبردن از فعالیت های سرگرم کننده شود. این عوامل بر تمام ابعاد زندگی تاثیر منفی می گذارند.

همان طور که گفته شد افسردگی مالیخولیایی باعث ایجاد علائم شدید افسردگی می‌شود بنابراین درمان آن از اهمیت زیادی برخوردار است.

افسردگی ملانکولیک به عنوان زیر مجموعه ای از افسردگی اساسی شناخته می شود و روانشناسان آمریکایی آن را به عنوان یک اختلال نمی شناسند در حالی که آن را به عنوان افسردگی مالیخولیایی تشخیص داده اند. در ادامه این مقاله به بررسی افسردگی ملانکولیک، نشانه ها، چگونگی تشخیص و درمان آن می پردازیم. و این افسردگی را به طور کامل مورد بررسی قرار می دهیم.

افسردگی ملانکولیک، افسردگی مالیخولیایی

افسردگی نوعی بیماری می باشد که به شکل فواصلی از غم و ناراحتی بروز پیدا می کند. این اختلال انواع مختلفی دارد که در دلیل ایجاد شدن، شدت و پایداری با یکدیگر متفاوت می باشند. یکی از این انواع افسردگی ملانکولیک می باشد که به عنوان یکی از شدیدترین انواع افسردگی شناخته می‌شود.

افسردگی مالیخولیایی بیشتر در افرادی که نشانه های افسردگی اساسی را دارند دیده می شود، افسردگی یک نوع بیماری روانی می باشد که با احساسات منفی و ناکام کننده نشان داده می شود، افرادی که دچار افسردگی می شوند بی انگیزه می شوند و نسبت به هیچ چیز ذوق و شوق نشان نمی دهند و بیشتر تمایل به گوشه گیری و خودکشی دارند.

فردی که به این بیماری افسردگی مبتلا می شود کل زندگی او درگیر شده و بر روی جنبه های زندگی فرد اثر می گذارد و آن ها را نابود کند، در صورت ابتلا به افسردگی ممکن است فرد موقعیت شغلی خود را از دست بدهد و وضعیت تحصیلی اش به صورت قابل ملاحظه ای افت کند، هم چنین اختلال در روابط و ارتباطات اجتماعی  یکی دیگر از پیامدهای افسردگی می باشد.

مهم ترین ویژگی افراد افسرده لذت نبردن از کارهای روزمره و دیگر تفریحات می باشد، زمانی که فرد به افسردگی مبتلا می شود دچار حس بی لذتی شده و به طور معمول میل به خودکشی و حس ناامیدی به دنیا در او ایجاد می شود.

نشانه های افسردگی ملانکولیک | علائم افسردگی مالیخولیایی

افراد با افسردگی ملانکولیک یا مالیخویا می تواند شامل معیارهای زیر باشند:

  1. برای مدت زمان طولانی دچار افکار ناراحت کننده و غمگینی می شوند.
  2. در انجام فعالیت های مورد علاقه گذشته، انگیزه لازم را ندارند و هیچ لذتی از انجام آن فعالیت نمی برند.
  3. فقدان انرژی یا احساس خستگی
  4. تغییر در الگوی خواب
  5. احساس اضطراب و تحریک پذیر شدن
  6. بهم ریختن عادات غذایی ( خوردن زیادتر یا کمتر)
  7. بهم ریختن عادات خوب ( خواب زیاد یا کم) از نشانه های افسردگی ملانکولیک
  8. به دلیل تحریک پذیری یا اضطراب دچار تغییرات جسمانی می شوند.
  9. مشکل در تمرکز، حافظه و صحبت کردن
  10. حرف زدن و فکر کردن راجع به مرگ و خودکشی
  11. تلاش برای خودکشی

اختلال افسردگی مالیخولیایی  برخی از نشانه های افسردگی را شدید تر از انواع دیگر افسردگی دارد، به طور مثال احساس غم و ناراحتی، ناتوانی خواب رفتن و بیدار شدن صبح زود، احساس خستگی و بی انرژی بودن، مشکل در اعتمادبه‌نفس و همچنین فکر به مرگ و آسیب رساندن به خود.

یازده معیار بالا که بیان شده است نشانه هایی از افسردگی اساسی هستند، در زیر هفت ویژگی بیان شده است که تنها مربوط به مدل مالیخولیایی افسردگی می باشد:

  1. بی لذتی شدید در اکثر فعالیت های روزانه و عدم انگیزه برای انجام آن فعالیت ها
  2. بدبینی و بد گمانی درباره اتفاقات و اخبار ( تفسیر تمام مسائل به شکل ناامید کننده و پوچ گرایانه)، دچار منفی بافی شدید می شوند.
  3. احساس شدید ناامیدی و بی ارزشی از نشانه های افسردگی ملانکولیک
  4. اختلالات خواب
  5. کاهش وزن
  6. احساس شدید و نامتناسب گناه و تقصیر به صورت نابجا
  7. حالت های افسردگی اساسی که در اول صبح بعد از بیدار شدن به صورت شدید در فرد نشان داده می شود.

تشخیص افسردگی ملانکولیک ( تشخیص افسردگی مالیخولیایی)

بر اساس مطالبی که بیان شده است افسردگی ملانکولیک ( مالیخولیا) از نظر انجمن روانشناسی آمریکا یک تشخیص مجزا نمی باشد و به عنوان یکی از زیر مجموعه های افسردگی نشانه گذاری می شود، برای این که روانشناس افسردگی اساسی با خصایص ملانکولیک ( مالیخولیا) را شناسایی کند به طور معمول سوالات زیر را می پرسد:

  1. آیا برای شما صبح بلند شدن سخت می باشد و شروع روز برای شما اذیت کننده است؟
  2. آیا حال شما به صورت کلی در صبح ها بدتر است؟
  3. خوابتان چگونه است؟
  4. آیا در چرخه خواب شما مشکل و اختلالی به وجود آمده است؟
  5. یک روز معمولی برای شما به چه صورت است؟
  6. آیا اخیرا ریتم زندگی روزانه شما تغییر کرده است؟
  7. آیا هم چنان از سرگرمی های گذشته تان لذت می برید؟
  8. آیا نسبت به قبل تمرکزتان دچار تغییر شده است؟

دلایل افسردگی مالیخولیایی| علت بیماری مالیخولیا

باوجود این که اساسی ترین دلیل ایجاد افسردگی ملانکولیک کاهش انتقال‌دهنده‌های عصبی می باشد اما باید توجه داشته باشیم که همه زیر دسته های اختلال افسردگی اساسی زمینه‌های یکسانی در فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی دارند. در ادامه مقاله به دلایل ایجاد این نوع افسردگی بجز کاهش سطح سروتونین که در ابتدا به آن اشاره شد، می پردازیم.

تجربیات تلخ زندگی

تجربیات تلخ مانند طلاق، مرگ عزیزان، شکست، تغییر محل زندگی و مسائل دیگر می تواند باعث ایجاد افسردگی شود. با وجود این که به نظر می رسد می توان بر این تجربیات غلبه کرد، این شرایط می تواند باعث شود که افراد دچار افسردگی شوند یا به خودشان آسیب برسانند.

افکار ناکارآمد

افکار منفی یکی از دلایل اصلی ایجاد افسردگی در فرد می باشد. سه مورد از رایج ترین افکار منفی در ادامه ذکر شده است: 

  1. تلاش زیادی برای راضی نگه داشتن دیگران زیرا فرد احساس می کند که دوست داشتنی نیست.
  2. احساس بی ارزشی، ناتوانی و اعتماد به نفس پایین
  3. ناتوانی در کنترل شرایط و محیط

این افکار می تواند باعث ایجاد یا تشدید افسردگی شود ؛ زیرا فرد به جای جست و جو برای راهکارهای درمانی احساس ناتوانی پیدا می کند.

روابط اجتماعی نامناسب

سعی کنید شبکه ای از دوستان و اطرافیان داشته باشید که به شما در روند درمان کمک کنند. تنهایی می تواند آسیب های زیادی به روحیه شما وارد کند. در این راه می توانید در جلسات درمانی گروهی شرکت کرده و با افراد دیگری که مشکلاتی مانند شما دارند آشنا شوید.

بی‌توجهی به درمان افسردگی مالیخولیایی

در صورتی که اختلال افسردگی مورد درمان قرار نگیرد به صورت مزمن باقی مانده و به مرور شدید تر می گردد. به مرور درمان افسردگی سخت تر و مدت آن نیز طولانی تر می شود. بنابراین پیش از جدی شدن اختلال خود به روانشناس مراجعه کنید تا به موقع از افسردگی خلاص شوید.

افسردگی مالیخولیایی علاوه بر موارد بالا بر سطح زندگی افراد تاثیر گذاشته و لذت بردن از زندگی را از آن ها می گیرد، این افراد دیگر توانایی انجام فعالیت های سرگرم کننده را ندارند. علاوه بر این افسردگی مالیخولیایی باعث آسیب به روحیه افراد دیگر خانواده نیز می شود و به مرور آن ها را هم به سمت افسردگی می کشاند بنابراین باید هرچه زودتر برای درمان این افسردگی اقدام کرد.

درمان افسردگی ملانکولیک| بهترین روش درمان افسردگی مالیخولیایی

درمان افسردگی به دو طریق دارو درمانی و روان درمانی شروع می شود که روش های درمانی آن به شرح زیر می باشد:

1. دارو درمانی برای افسردگی ملانکولیک

از داروهای مشخص برای درمان افسردگی می توان به مهار کننده های بازجذب سروتونین مثال زد، این داروها شامل فلوکستین، سیتالوپرام و پاروکستین هستند، البته برخی از افراد که به افسردگی ملانکولیک ( افسردگی مالیخولیایی) مبتلا هستند ممکن است به داروهای سه حلقه ای ضد افسردگی پاسخ بهتری نشان دهند.

در هنگام استفاده از داروهای اعصاب باید دو نکته را رعایت کنید. ابتدا باید بدانید این دارو ها در ابتدای مصرف تاثیر زیادی ندارند و باید برای مدتی آن را استفاده کنید تا متوجه تاثیر آن شوید. بنابراین حتی اگر احساس می کنید که مصرف داروهای تجویز شده تاثیری در سلامت روان شما ندارند بازهم به مصرف آن ها ادامه دهید.

دوم این که باید به آن توجه داشته باشید که دارو درمانی تنها اعصاب شما را بهبود می بخشند و در درمان ریشه ای اختلال شما نقشی دارند. بنابراین سعی کنید برای درمان اختلال خود از روانشناس کمک بگیرید.

2. روان درمانی

علاوه بر روش دارو درمانی از روان درمانی برای از بین بردن افسردگی ملانکولیک استفاده می کنند، به طور معمول ترکیب روان درمانی و دارودرمانی برای درمان بیماری موثرتر می باشد و بیماری سریع تر و زودتر بهبود می یابد.

روان درمانی شامل ارتباط منظم با یک روان درمانگر می باشد که نشانه های مرتبط با موضوع بیماری را مورد بررسی قرار می دهند، در این شرایط مشاوره روانشناسی به شما کمک می کند تا با موقعیت استرس زا خودتان را سازگار کنید و سعی کنید اعتقادات و رفتارهای کارآمد را جایگزین افکار و رفتارهای ناکارآمد نمایید.

برای درمان افسردگی می توانید موارد زیر را در نظر بگیرید و از آن ها استفاده کنید تا هر چه سریع تر افسردگی مورد درمان قرار گیرد.

  • یادگیری و افزایش مهارت های ارتباطی
  • رو به رو شدن با چالش ها
  •  اتخاذ رویکرد حل مساله
  • افزایش عزت نفس
  • بازیابی احساس رضایت و کنترل زندگی 

تاثیر خدمات روانشناسی بر درمان افسردگی ملانکولیک

افسردگی تاثیر بسیار جدی و منفی بر روی تمام ابعاد زندگی فرد و حتی اطرافیان می گذارد و به همین دلیل باید هر چه زودتر برای درمان این بیماری اقداماتی صورت گیرد. در این خصوص روانشناس شرایط مورد نظر را بررسی کرده و علت افسردگی ملانکولیک را ریشه یابی می کند و به درمان آن می پردازد.

توجه داشته باشید که افسردگی بدون کمک یک فرد متخصص درمان نمی شود و در صورتی که درمان نشود شرایط بدتر و وخیم تر خواهد شد در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان خدماتی را به صورت حضوری و تلفنی ارائه می دهد و در این زمینه خدماتی را ارائه کرده و یاری تان می کنند.

منبع : افسردگی مالیخولیایی، نشانه ها، نحوه تشخیص و درمان 

قهوه و افسردگی

قهوه و افسردگی:برای اکثر مردم عجیب نیست که قهوه بر روی خلق و خو تاثیر می گذارد.

خیلی از ما قبل از این که صبح ها بیرون برویم و در طول روز سر کار بر این نوشیدنی تکیه می کنیم.

تاثیر قهوه در کاهش افسردگی 

اما ممکن است قهوه خواص خلق و خویی دیگری داشته باشد.

که به راحتی در زمان کوتاهی پس از مصرف قهوه خلق و خو را بهبود بخشد.

مطالعات کوچک متعددی نشان دادند که قهوه می تواند.

اندکی به جلوگیری از افسردگی- اختلالی که روی ۱۵% از مردم در کشور های با درآمد بالا تاثیر می گذارد- کمک کند.

اخیرا محققان در دانشکده ی پزشکی دانشگاه چینگ دائو در چین فرا تحلیلی از نتایج ۱۵مورد از مطالعات اخیر انجام داده اند.

که رابطه ی بین مصرف قهوه و افسردگی را بررسی می کند.

نتایج فراتحلیل، که در مارس ۲۰۱۶ در مجله ی روانپزشکی استرالیا و نیوزلند منتشر شده است.

اظهارمی کند در هر فنجان متوسط قهوه ی دارای کافئین که هر روز مصرف می شود، ۸ درصد کاهش خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد.

ما هنوز نمی دانیم قهوه چگونه به کاهش اختلال افسردگی کمک می کند، اما محققان دو ساز و کار اصلی را پیشنهاد می دهند.

با وجود اینکه افسردگی معمولا نتیجه ی کمبود مقدار سروتونین در مغز قلمداد می شود، فرضیه ی جدیدی نمایان می شود.

طبق این فرضیه، افسردگی نتیجه ی واکنش ایمنی ناقص است که باعث تحریک در مغز می شود.

تاثیرات مصرف قهوه

محققان چینی گمان می کنند که قهوه ممکن است به خاطرترکیب خاص آنتی اکسیدان هایش-که شامل :

موادشیمیایی همچون اسیدکلروژنیک، اسیدنیکوتین، تیریگونلین، اسیدکینولینیک.

اسیدتانیک، اسیدپیروکولیک است- به کاهش این نوع تحریک کمک کند.

فرضیه ی دیگر این است که تاثیرات ضد افسرد گی قهوه  کافئین دار نتیجه ی مستقیم کافئین است.

کافئین محرکی است که می تواند بیداری و انگیزه را افزایش دهد.

وقتی که پس از یک خواب خوب شبانه بیدار و هشیار هستیم، مقدار  کمی ادنوسین در سیستم اعصاب مرکزی وجود دارد.

در طول ساعت ها بی خوابی، ادنوسین به آرامی انباشته می شود.

ادنوسین گیرنده های ادنوسین را فعال می کند، که باعث گیجی و کمبود تحرک و انگیزه می شوند.

مکانیسم تاثیر قهوه در افسردگی

مانند ادنوسین، کافئین نیز به گیرنده های ادنوسین در سیستم اعصاب مرکزی می چسبد، اما برخلاف ادنوسین، کافئین گیرنده ها را فعال نمی کند.

درعوض آنها را مسدود می کند، تا از پاسخ نرمال سلولی آنها که باعث کمبود انرژی و انگیزه می شود جلوگیری کند.

این پاسخ توجیه می کند که چرا مصرف قهوه می تواند به ما کمک کند تا در کوتاه مدت بیدار و هشیار بمانیم.

هرچند که به خودی خود اینکه قهوه چگونه می تواند به کاهش افسردگی در بلند کمک کند را توجیه نمی کند.

یکی از ساز و کار هایی که محققان چینی پیشنهاد دادند این است .

که قهوه به ساختن موثر تر دوپامین، ماده شیمیایی محرک اصلی مغز کمک می کند.

کافئین با چسبیدن به گیرنده های ادنوسین، مقدار دوپامینی را افزایش می دهد.

که به گیرنده های دوپامین در جسم مخطط می چسبد- قسمتی از قشر پیش پیشانی که تصمیم گرفتن.

، انگیزه و ادراکِ پاداش را در میان بسیاری چیز های دیگر هماهنگ می کند.

دو ویژگی خاص افسردگی فقدان لذت (ناتوانی در حس کردن شادی) و کمبود انگیره است.

اگر قهوه به افزایش انگیزه و توانایی حس کردن شادی با مسدود کردن گیرنده های ادنوسین، کمک می کند.

این ممکن است تاثیر بلند مدت قهوه روی اختلال افسردگی را توجیه کند.

منبع : قهوه و افسردگی

افسردگی، انواع افسردگی را بشناسید

افسردگی، انواع افسردگی را بشناسید

افسردگی یک نوع اختلال خلقی است و غم و ناراحتی ایجاد می کند که باعث آزار و اذیت فرد می شود.

افرادی که به بیماری افسردگی دچار می شوند معمولا انرژی آن ها کاهش می یابد و لذت و علاقه خود را از دست می دهند، تمرکز آن ها بر روی مسائل کاهش یافته و بیشتر احساس گناه می کنند و به مرگ و خودکشی فکر می کنند.

افسردگی باید در مراحل اولیه تشخیص داده شود تا با استفاده از دارو و جلسات روان درمانی و مشاوره روانشناسی و یا با تغییر سبک زندگی اثرات افسردگی کاهش یابد و درمان شود.

اما اگر به علائم افسردگی توجه نشود ممکن است فرد به خودکشی فکر کند و عملکرد فردی او دچار اختلال شود.

انواع افسردگی

افسردگی شامل اختلالات گوناگونی می شود و توجه به نشانه ها و درمان آن بسیار اهمیت دارد.

     در این مقاله انواع افسردگی و اثرات آن را مورد بررسی قرار می دهیم.

اختلالات افسردگی

افسردگی یک نوع اختلال خلقی می باشد که در بین افراد جامعه بسیار شایع است، افسردگی باعث می شود که فکر و نگرش فرد در مورد خودش، دیگران و دنیا دچار تغییراتی شود.

اتفاقات ناگوار و اشتباهاتی که در گذشته انجام داده است ذهن او را درگیر می کند و به صورت نشخوار های فکری به سراغ ذهنش می آید و فرد نسبت به زندگی احساس ناامیدی کرده و بدبین می شود.

نشخوارهای فکری باعث می شوند که فرد افسرده در زندگی خود احساس شادی نکند و نسبت به چیزهایی که قبلا برایش هیجان انگیز بوده است حسی ندارد و برای او لذتی نخواهد داشت.

انواع افسردگی

افسردگی اساسی یا عمده

یکی از شایع ترین اختلالات روانی اختلال افسردگی اساسی می باشد که به آن ماژور نیز می گویند، این افسردگی با علائم زیادی همراه است که در زیر به آن ها اشاره شده است.

  • احساس ناامیدی و پوچی و غم در اکثر روزها
  • کم شدن انگیزه و کاهش علاقه و لذت از انجام کارهای روزانه
  • باعث کاهش یا افزایش اشتها می شود و ممکن است کاهش و یا افزایش وزن را در پی داشته باشد.
  • کم خوابی یا خواب زیاد
  • خستگی و کسالت و کاهش انرژی
  • احساس گناه و بی ارزش بودن و کاهش اعتماد به نفس
  • کم شدن قدرت تمرکز و کاهش توانایی تصمیم گرفتن
  • فکر کردن زیاد در مورد مرگ و خودکشی
  • کاهش برقراری روابط با دیگران
  • افت تحصیلی و شغلی
  • نگاه منفی به آینده

این اختلال ناتوان کننده است و بر روی زندگی فرد تاثیر منفی می گذارد و باعث می شود فرد فعالیت های عادی اش را نتواند انجام دهد.

افسردگی مالیخولیایی نشانه هایش مانند افسردگی اساسی می باشد و روش های تشخیص آن ها یکی است.

 افسرده خویی

افسردگی خویی یک حالتی از انواع افسردگی مزمن است و ممکن است فرد حالت و خلق و خوی خود را عادی تلقی کند و اطرافیان ممکن است متوجه بیماری نشوند چون کم کم و بی سروصدا نمود پیدا می کند.

افسردگی خوی ممکن است به ظور کامل زندگی فرد را مختل نکند اما باعث می شود که فرد از زندگی لذت نبرد و در فعالیت های زندگی خود نظیر تحصیل و شغل دچار افت شود.

افسردگی خویی را به نام دیستایمی می شناسند و نشانه های آن مشابه افسردگی اساسی است اما علائم آن با شدت کمتری نشان داده می شود.

افسردگی خویی دوره بیماری آن حدود ۲ سال طول می کشد و طول دوران این اختلال نسبت به افسردگی اساسی طولانی تر می باشد.

اختلال ملال پیش از قاعدگی

زنان هنگامی که به روزهای قاعدگی خود نزدیک می شوند اختلالات و تغییراتی در آن ها به وجود می آید.

آن ها قبل از قاعدگی ممکن است خلق و خوی آن ها تغییر کند، اضطراب و ناراحتی و رنج و افسرده شوند.

اما با شروع دوره قاعدگی احساسات و تغییرات آن ها کاهش می یابد و به حالت عادی برمی گردند.

زنان در این دوران تغییرات خلقی در آن ها ایجاد می شود ولی این تغییرات عادی است و نباید با اختلال اشتباه گرفته شود.

اختلال بی نظمی خلقی اخلال گرانه

بعضی از کودکان تحریک پذیر یا خشمگین هستند و با دیگران رابطه خوبی ندارند و مدام دچار خشم و پرخاشگری می شوند.

پرخاشگری آن ها نسبت به رشدشان بیشتر است و به همین دلیل یک اختلال به شمار می آید.

این کودکان با دیگران نمی توانند رابطه خوبی داشته باشند و با افراد در مدرسه، منزل و سایر مکان های درگیر مشکل دارند.

افسردگی بعد از زایمان

هنگامی که کودک جدیدی متولد می شود مادر تغییرات هورمونی و خلقی در او به وجود می آید و برای مراقبت از کودک باید خواب کمتری داشته باشد، و به بی خوابی و اضطراب دچار می شود.

منبع : افسردگی، انواع افسردگی را بشناسید

آیا نوروفیدبک درمانی موثر برای افسردگی است؟

همانطور که می دانید افسردگی نوعی بیماری خاموش اما ویران گر است که ابتلا به آن زندگی فرد را تحت الشعاع قرار خواهد داد. اگر به افسردگی مبتلا باشید در اکثر مواقع ناراحت و بی حوصله هستید اما بقیه افراد در جریان حال و هوای شما نیستند و علت این بی حالی را دائما جویا می شوند. یکی از بهترین درمان نوروفیدبک برای افسردگی می باشد.

متاسفانه افسردگی یکی از رایج ترین بیماری های جهانی شناخته شده و فقط به ایران محدود نمی شود. طبق آمارها حدود ۲۶۴ میلیون نفر در سرتاسر جهان از بیماری افسردگی رنج می برند، متاسفانه افسردگی درمان قطعی و ثابتی ندارد اما متخصصان دارودرمانی و مراقبه کردن را به عنوان داروی افسردگی تجویز می کنند‌. البته با توجه به اینکه دارودرمانی روشی همراه با عوارض و پر ریسک است بهتر است فقط در مواقع لزوم از آن استفاده کنید. علوم اعصاب در زمینه ابداع روش های جدید برای درمان این قبیل اختلالات، دائما در حال تلاش است. 

نوروفیدبک یکی از روش های جدید برای درمان و کنترل افسردگی است که طی آن هیچگونه درمان دارویی صورت نمی گیرد. در ادامه به کارآمد بودن یا نبودن نوروفیدبک در درمان افسردگی خواهیم پرداخت. در انتهای مقاله سوالات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

نوروفیدبک چیست؟

مغز تکانه های الکتریکی تولید می کند که به امواج مغزی معروف هستند و جایگاه آنها بین سلول های مغز است. این تکانه ها دائما در حال ارتباط برقرار کردن با یکدیگر هستند این امواج مغزی در مواقعی مانند احساس آرامش یا تمرکز عمیق ایجاد می شوند کنترل این امواج مغزی راهی برای کنترل و بررسی خلق و خو میزان استرس و علائم دیگر است. 

امواج مغزی شامل الگوهای معروفی هستند این الگوهای معروف آلفا، بتا، تتا و دلتا نام دارند. همه ی انسان ها در ساعات مشخصی و در هنگام خواب به آن ها ورود می کنند. آن ها قادرند انجام امور را سخت تر و یا آسان تر کنند. این موارد سازگاری و کاری که ما انجام می دهیم بستگی دارد. 

نوروفیدبک چگونه انجام می شود؟

در نوروفیدبک به وسیله ی دستگاهی به نام دستگاه egg‌ امواج مغزی شما اندازی گیری می شوند سپس هنگامی که مغز عملی را به صورت درست و به موقع انجام‌ می دهد پاداش می دهد. این پاداش می تواند پخش فیلم و یا آهنگ مورد علاقه ذهن شما باشد. 

مثلا اگر امواج مغزی نشان دهند که شما آرامش دارید پاداش دریافت می کنید و اگر امواج مغزی شما در خلاف جهت مربوطه حرکت کنند پاداش از بین می رود. یکی از فاکتورهای مثبت نوروفیدبک این است که دستگاه به مغز یاد می دهد که چگونه وضعیت خود را تغییر دهد. 

جدا از دلیل به وجود آمدن افسردگی و ریشه آن نوروفیدبک می تواند نقش زیادی در درمان و بهبود افسردگی داشته باشد.

نوروفیدبک چگونه افسردگی را درمان می کند؟

در حالت عادی مغز تمایل دارد در حالت خنثی باقی بماند این خنثی ماندن به ما کمک می کند که احساسات خود را مدیریت کنیم ممکن است  همه ی ما تجربه این احساسات منفی را داشته باشیم اما ماندن در این الگوها و یادآوری آن ها موجب عدم تعادل مغز خواهد شد. هرقدر افکار منفی بر مغز شما چیره شوند برگشت به حالت متعادل سخت تر خواهد بود.

همان طور که می دانید افسردگی در تمام زندگی فرد، از جمله نحوه تفکر کردن و انتخاب کردن انسان تاثیرگذار است. تفکر کردن  اول بر انتخاب های فرد و سپس انتخاب ها به تفکر فرد موثر هستند.

نوروفیدبک نوعی روش راحت و البته بدون مصرف هیچ گونه دارویی است.  فعالیت بیشتر در قسمت لوب پیشانی چپ باعث می شود خلق و خو و رفتار فرد مثبت تر شود و فعالیت های غیر طبیعی لوب پیشانی راست، در نهایت منجر به خلق و خوی ناراحت و افسرده می شود. انجام این امر اقدامات الگوهای تفکر مثبت تری را ایجاد می کند. این دستگاه به مغز یاد می دهد که تفکر منفی که بعدا به افسردگی منجر می شود را در آینده کاهش می دهد. در واقع نوروفیدبک به مغز شما آموزش می دهد هنگامی که احساس ناراحتی  به شما دست داد آن را به حس خوب تبدیل کنید و به مرور زمان به عادت شما تبدیل شود. 

نوروفیدبک چه اندازه  برای درمان افسردگی تاثیر گذار است؟

در سال ۲۰۱۹ تحقیقی در رابطه با تاثیر نوروفیدبک برای کسانی که از افسردگی در برابر درمان(trp) رنج می برند انجام شد. بعد از گذشت ۱۲ هفته نتایج به صورتی بود که پاسخ دهی و درمان این مشکل ۵۸/۳ درصد اعلام شد. پس از این موضوع می توان این‌گونه نتیجه گرفت که نوروفیدبک علاوه بر بهبود علائم، به بهبود این علائم کمک می کند.

فرد وقتی یک موقعیت سخت عاطفی را پشت سر می گذارد ممکن است سال های سال با آن افسردگی زندگی کند، البته معمولا افراد روش هایی  چون رژیم های غذایی مختلف، مصرف داروهای مخصوص، هیپنوتیزم درمانی، ورزش درمانی و غیره را امتحان می کنند و نمی توان تاثیر آن ها را نادیده گرفت، اما حقیقت این است که نوروفیدبک با گذشت ۸ جلسه میتواند بسیار موثرتر و کارآمد تر از سایر روش ها باشد.

 برای اثبات مفید بودن درمان نوروفیدبک تحقیقات بسیار زیادی انجام شده است و همگی اثر بخش بوده اند در حالی که سایر درمان ها چندان موثر نبوده اند. روش آلفا تتا نیز در مطالعات اثربخش اعلام شده است در حالی که آموزش  آن به درمان افسردگی و کسب آرامش کمک کند.

چرا نوروفیدبک یک گزینه عالی برای درمان است؟

نوروفیدبک درمانی کم ریسک همراه با بازدهی بالا شناخته شده است چراکه هیج گونه عوارضی پس از مصرف آن سلامتی شما را تهدید نخواهد کرد. در نظر داشته باشید که تغییر امواج مغز شخصیت و محتوای افکار را تغییر نمی دهد بلکه موجب می شود تا از بخش های مغز خود به صورت کارآمد استفاده کنید. این روش برای سلامت مغز خطری نخواهد داشت..

تغییر نحوه فکر کردن درباره ی درمان نوروفیدبک به شما کمک می کند که درباره ی همه مسائل بهتر و مفید تر تفکر کنید و همچنین با کار کردن روی عملکرد مغز، موجب بهبود کارایی سیستم عصبی و فکری شما خواهر شد.

علاوه بر موارد ذکر شده نوروفیدبک نقش زیادی در درمان وسواس، اضطراب، استرس، فوبیا، اختلالات خواب و اختلالات اضطرابی دیگر دارد. 

منبع : آیا نوروفیدبک درمانی موثر برای افسردگی است؟ 

بهترین راه های درمان افسردگی جوانان و کمک به جوان افسرده

ممکن است والدین افراد افسرده احساس کنند که نمی توانند به فرزند خود کمک کنند و اوضاع او را بهبود ببخشند. افسردگی می تواند حتی والدین را هم به سمت افسردگی بکشاند.

در این مقاله چند نکته که به بهبود حال جوانان و فرزندان افسرده کمک می کند ذکر شده است.

بهترین راه درمان افسردگی جوانان

در این شرایط ممکن است والدین نسبت به افسردگی فرزند خود شک داشته باشند، بنابراین بهترین کار کمک گرفتن از مشاور است. مشاور بهترین راه برای درمان فرزند شما را انتخاب می کند و ممکن است جلسات خانواده درمانی را نیز تنظیم کند.

کمک خانواده به فرد افسرده

والدین معمولا نگران طلاق هستند در حالی که دعوا، مصرف الکل و درگیری های شدید تاثیر بد و مخرب تری بر روحیه فرزند آن ها دارد. شاید پدر و مادر بتوانند در چنین محیطی زندگی کنند ولی فرزندان نباید تاوان اشتباهات آن ها را پس دهند.

ممکن است والدین وقتی نداشته باشند که با فرزند خود بگذرانند، اما باید سعی کنند که با فرزندان خود رابطه نزدیک تری برقرار کنند.

نحوه برخورد با فرزند افسرده

سعی کنید هنگامی با فرزند خود در مورد افسردگی صحبت کنید که خانه در آرامش قرار داشته باشد، از فرزند خود نپرسید که چه احساسی دارد زیرا ممکن است جواب بدهد خوب است و از حرف دیگری اجتناب کند. هیچ وقت در مورد این که چرا در اتاقش می ماند یا این که چرا تنهایی را دوست دارد با او بحث نکنید.

نوجوان ها به ندرت می توانند احساسات خود را به درستی بروز دهند اما اگر آرام باشید بالاخره می توانید با آن ها ارتباط برقرار کنید. شاید نوجوان شما پرخاشگر باشد ولی واقعا به کمک شما نیاز دارد.

درمان افسردگی جوانان در خانه

درمان افسردگی به شدت افسردگی بستگی داشته و همه به دارو درمانی نیاز ندارند، تنها با حرف زدن در مورد احساساتشان ممکن است روند درمان طی شود اما تشخیص این موضوع به عهده متخصص است.

حرف زدن در مورد احساسات در پسران سخت تر از دختران است بنابراین نمی توان یک درمان مشخص برای تمام افراد مشخص کرد اما می توان رویکردهای درمانی موثر را بررسی کرد.

رابطه جوان افسرده با درمانگر

رابطه ای که فرد تحت درمان با درمانگر خود به وجود می آورد مهم تر از شیوه درمان است. 

تمام روش های درمانی نیازمند جلسات مکرر و منظم هستند و کیفیت این جلسات از اهمیت زیادی برخوردار است. 

روان درمانی به بررسی مشکلات زندگی فرد می پردازد و به جوان کمک می کند تا استرس و افسردگی خود را کاهش دهد و راهی برای کنترل احساسات خود پیدا کند.

میزان پیشرفت فرد باید به طور مدوام بررسی شود. درمانگر مجاز نیست که هیچ یک از رازهای جوان را افشا کند مگر این که جوان قصد خودکشی یا رفتارهای پرخطر را داشته باشد و شما به عنوان پدر و مادر باید آگاه باشید که رابطه بین فرزند شما و مشاور او یک رابطه کاملا خصوصی است.

انواع درمان افسردگی جوانان

درمان شناختی رفتاری

این نوع درمان برای جوانان بسیار موثر است. در این روش جلسات هفته ای یک یا دوبار ( بستگی به نظر درمانگر دارد) برگذار می شوند، در این روش درمانگر به جوان کمک می کند تا آسیب های افسردگی را بر زندگی خود احساس کند تا بتواند از رویکردهای جدید استفاده کند، جوان ها نیز معمولا از این روش استقبال می کنند. در این شرایط جوان کم کم دید مثبتی نسبت به اطراف خود پیدا می کند. 

درمانگر ممکن است اهداف کوتاهی برای فرد مشخص کند و جوان را به سمت تحقق این اهداف تشویق کند.

خانواده درمانی

در این روش درمانگر به حضور پدر و مادر حتی گاهی خواهران و برادران نیز نیاز دارد.

خانواده درمانی به تحکیم و بررسی روابط خانوادگی می پردازد، در این روش اعضای خانواده به مرور می آموزند که رابطه بهتری با یکدیگر برقرار کنند و درک بهتری از احساسات یکدیگر پیدا می کنند. 

معمولا بسیاری از افراد علاقه ای به حضور در جلسات خانواده درمانی ندارند زیرا احساس می کنند که انگشت اتهام قرار است به سمت آن ها گرفته شود یا بحث و درگیری شکل می گیرد ولی در طول این جلسات درمانگر جو را بسیار آرام نگه می دارد.

جلسات خانواده درمانی در شرایطی که خانواده باعث وخیم شدن افسردگی جوان یا نوجوان می شوند تجویز می گردد. 

دارو درمانی

دارو درمانی برای درمان افسردگی متوسط و شدید استفاده می شود و معمولا در کنار آن از روان درمانی یا خانواده درمانی نیز استفاده می شود.

دارو درمانی ممکن است در ذهن برخی از افراد ترسناک باشد و فکر کنند که تا آخر زندگی باید از این دارو ها استفاده کنند. اما به این صورت نیست داروی ضد افسردگی حداکثر برای شش ماه تجویز می شود.

مصرف دارو ضد افسردگی معمولا در همان چند هفته اول نتیجه بخش است اما با قطع دارو دوباره فرد به شرایط اولیه باز می گردد برای همین دارو باید به مدتی که دکتر روانپزشک تجویز می کند ادامه یابد و به هیچ عنوان خود فرد نباید تغییری در دوز دارو به وجود بیاورد.

نوجوان و جوانان افسرده نمی توانند در دوره های روان درمانی عملکرد مناسبی داشته باشند، زیرا احساس پوچی و سردرگمی کامل دارند، اما با کمک قرص کم کم احساس بهتری پیدا می کنند و در گفت و گوها شرکت می کنند. 

داروهای ضد افسردگی حکم معجزه را ندارند ولی به مرور به بهبود حال جوان کمک می کنند، حتما از دکتر در مورد عوارض جانبی دارو بپرسید و در مورد آن اطلاعات کامل را به دست بیاورید.

مدت زمان مصرف درمان

این موضوع نیز دغدغه بسیاری از والدین و جوانان است. البته که نمی توان قاطعانه زمانی را تعیین کرد زیرا افسردگی نیز درجات متفاوتی دارد و روحیه هر شخص با دیگری متفاوت است. 

مدت زمان درمان به عوامل زیادی بستگی دارد و درگیری های خانوادگی، انزوا، اختلالات اضطراب و موضوعات دیگر درمان را طولانی تر می کند.

اما تحقیقات نشان داده است که تقریبا 80 دردصد از جوان ها در طی یک دوره دو ساله مداوم بهبود یافته اند.

نقش والدین در درمان

ممکن است والدین تحت تاثیر افسردگی فرزند خود قرار بگیرند و احساس کنند که نمی توانند کاری برای بهبود او انجام دهند. اما آن ها مهم ترین نقش را در درمان فرزند خود دارند.

درمان افسردگی در خانه شامل کارهایی است که والدین در این مورد می توانند انجام دهند و شامل موارد زیر است:

حمایت از جوان یا نوجوان

افسردگی باعث تغییر حالات روحی فرد می شود، فرزند شما ممکن است پرخاشگر، زودرنج، حساس، دمدمی مزاج یا عصبانی بشود و اغلب این عصبانیت را نسبت به والدین خود نشان دهد.

افسردگی به خودی خود باعث دوری فرزند از والدین می شود، در این شرایط والدین باید سعی کنند تا احساسات فرزند خود را درک کرده و عصبی نشوند.

راه های زیر به والدین در برقراری ارتباط با جوانان و نوجوانان افسرده کمک می کند:

حفظ ارتباط با فرزند افسرده

والدین باید موضوعاتی را پیدا کنند که هم برای والدین و هم برای فرزندن جداب باشد و هردو از رد و بدل کردن اطلاعات در مورد آن موضوع لذت ببرند. 

در این حالت زمانی که جوان یا نوجوان به مشکلی بر میخورد سعی می کند، در مورد آن با والدین خود صحبت کند.

به یاد داشته باشید که به هیچ وجه نباید احساسات او را دست کم بگیرید یا حرف او را قطع کنید، این کار باعث می شود تا فرزند شما دیگر علاقه ای به صحبت کردن با شما نداشته باشد. 

البته ارتباط با جوانان به ویژه نوجوانان بسیار دشوار است. شما ممکن است مدام احساس کنید که فرزندتان با عصبانیت و پرخاشگری دست رد به سینه شما می زند. اما هرگز استمرار خود را از دست ندهید. سعی کنید علاقه مندی های او را دنبال کنید تا نقطه مشترکی با فرزند خود پیدا کنید.

اختصاص وقت به جوان افسرده

در هر شرایطی والدین باید ساعتی از روز را به فرزندان خود اختصاص دهند، البته نوجوانان تمایل دارند که تنها باشند و به خصوص از بودن در کنار والدین خود اجتناب می کنند. سعی کنید یک فعالیت مشترک پیدا کنید. فعالیتی مانند تماشای سریال، فیلم، خرید کردن و قدم زدن می تواند جزو این فعالیت ها باشد.

از تمام زمان هایی که کنار هم هستید استفاده کنید. مطمئن باشید که فرزند شما متوجه تلاش شما می شود.

گوش کردن به جوانان

گوش کردن باعث تقویت ارتباط شما می شود وقتی جوان احساس کند که به احساسات او گوش داده می شود بیش تر سعی می کند با والدین خود تعامل برقرار کند.

هیچ وقت فرزند خود را نصیحت نکنید بلکه سعی کنید با او همدردی کنید لازم نیست الکی سعی کنید آن ها را خوشحال کنید همین که به حرف ها و صحبت های آن ها با تمام وجود گوش دهید آن ها را خوشحال می کند.

شنیدن مشکلات فرزند می تواند بسیار دشوار باشد اما نباید این ناراحتی را نشان دهید یا عنوان کنید فرزند شما باید احساس کند که شما محرم راز او هستید بنابراین از مشکل او با هیچ کسی بجز روانشناس مراجعه کنید. 

بحث و گفت و گو بین شما نباید فقط مربوط به مسائل اضطراب باشد شما باید در مورد جنبه های مثبت زندگی نیز صحبت کرده و سعی کنید حال فرزندتان را بهبود ببخشید.

تشویق به گام های کوچک

شاید مشخص نباشد اما فرزندان نیاز به تشویق والدین دارند چیزی که باید در این مورد دقت کنید این است که الکی از فرزند خود تعریف نکنید زیرا او متوجه می شود و احساس می کند که او را مسخره می کنید. سعی کنید این تعریف و تشویق واقعی و از ته قلب باشد. بنابراین تشویق باید شکل منطقی و معمول داشته باشد.

برای این کار از روش های زیر استفاده کنید.

  1. توجه به پیشرفت و بهبود درسی در فرزندان
  2. تشکر از نوجوان در فعالیت و کمک هایی که از روی وظیفه شناسی انجام می دهد.
  3. تعریف از او به دلیل آراستگی ظاهری

تشویق باعث می شود که جوان دوباره روحیه گم شده خود را پیدا کند و این بهترین کمک به آن ها است. ممکن است به ظاهر جوان به حرف های شما اهمیت ندهد اما در درون احساس خوشحالی پیدا می کند و سعی می کند که این پیشرفت را ادامه دهد.

تنش خانواده در افسردگی جوانان

در شرایط معمول رفتار جوانان می تواند تربیت را دشوار کند. زیرا آن ها به آرامی یاد می گیرند که چگونه از والدین خود جدا شوند و این موضوع باعث ایجاد تنش در خانواده می شود.

درک استقلال جوانان می تواند سخت باشد و محدودیت هایی که در خانواده وجود دارد را بشکند. 

در این شرایط خانواده باید قاطع باشد، در هنگام ارتباط و احساسات از جوان حمایت کند، او را تشویق کند و به او کمک کند تا مسئولیت های خودش را بشناسد.

انجام این موارد در کنار یکدیگر می تواند بسیار چالش انگیز باشد و افسردگی این راه را سخت تر می کند. ممکن است ندانید که چه زمانی را باید با او بگذارنید یا چقدر قوانین خانه را سخت بگیرید.

این کار بسیار حساس است و اگر کمی اشتباه کنید ممکن است تمام تلاش شما نابود شود. 

برای حل این اختلافات ما چهار راه به شما معرفی می کنیم. مذاکره، اظهارنظر جسورانه، گوش کردن، مکث

رفتار صحیح با فرد افسرده

مذاکره یک روش درمان جوان افسرده است.

رمز موفقیت در مذاکره این است که جوان نباید احساس کند که قوانین به او تحمیل می شوند و باید این قوانین را بپذیرد و با آن ها کنار بیاید.

مذاکره در حقیقت این کار را انجام می دهد و به شما کمک می کند تا به بهترین راه حل برسید و ارتباط شما با فرزندتان را نیز بهبود می بخشد.

اجازه انتخاب دادن باعث ایجاد اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری در فرزندتان می شود  به طور مثال اگر فرزند شما نمی خواهد از کوله قدیمی خود استفاده کند می توانید به او بگویید که یا از آن استفاده کند و یا پول هایش را جمع کند و یکی بخرد.

گزینه های پیش رو باید عملی و واقعی باشند به یاد داشته باشید که افراد افسرده در تصمیم گیری مشکل دارند بنابراین از انتخاب آن ها تمجید کنید تا مشتاق شوند و تصمیم های بیش تری اتخاذ کنند.

به افراد افسرده چه بگوییم؟

 والدین علاوه بر این که باید شنونده خوبی باشند باید بتوانند که فرزندان خود را به چالش بکشند آن ها نباید از عادات بد فرزندانشان غافل شوند.

پرورش درست یعنی گوش دادن و در عین حال نظر قاطع خود را بیان کردن.  البته مهم است که نظر خود را چگونه بیان کنید اگر به فرزندتان سرکوفت بزنید هیچ گاه به حرف شما عمل نمی کند. ولی نباید منفعل باشید و از ترس ناراحت کردن فرزند خود نظر خود را بیان نکنید. به یاد داشته باشید که نظر شما باید قاطع و محترمانه بیان شود.

گوش کردن یکی دیگر از راه های درمان نوجوان افسرده

گوش کردن  وقتی مفید است که فرد سعی کند احساسات و حرف های طرف مقابل را درک کند یعنی خودش را جای او بگذارد و وقایع را از دید او ببیند.

در این شرایط فرد باید به سختی تلاش کند تا عمق مشکلات دیگری را درک کند. سرزنش و بازخواست باید از روابط حذف شود مطمئن باشید هرکس برای کاری که انجام می دهد دلیلی دارد و تا زمانی که مشکل ریشه ای از بین نرود رفتار فرد بهبود پیدا نمی کند، سرزنش و بازخواست نیز نمی تواند رفتار فرد را اصلاح کند.

تکنیک مکث برای درمان جوانان افسرده

وقتی فرزندتان به شما توهین می کند، قوانین را می شکند و دردسر درست می کند به هیچ عنوان سر او داد نزنید یا مانند او برخورد نکنید.

در این لحظه باید مکث کنید و هیچ چیز نگویید تا بتوانید کنترل خود و شرایط را حفظ کنید به یاد داشته باشید که فرزند شما قصدی از کارهای خود ندارد و فقط نمی تواند احساسات خود را کنترل کند. 

سعی کنید نفس های عمیق بکشید یا حتی آن مکان را ترک کنید در فرصت های دیگر می توانید برای آن مشکل کاری کنید.

به یاد داشته باشید که کمک مشاور می تواند همه چیز را آسان تر کند ممکن است در ابتدا کمک خواستن از یک نفر بیرون از خانواده سخت باشد ولی مشاور با مهارتی که دارد روند درمان را بسیار سریع می کند در عین حال بعضی از روش ها ممکن است برای فرزند شما پاسخگو نباشد یا پاسخ معکوسی به همراه داشته باشد، مشاور یا درمانگر با تخصصی که دارد می تواند این امور را به سرعت تشخیص بدهد.

منبع : بهترین راه های درمان افسردگی جوانان و کمک به جوان افسرده 

آیا نوروفیدبک درمانی موثر برای افسردگی است؟

همانطور که می دانید افسردگی نوعی بیماری خاموش اما ویران گر است که ابتلا به آن زندگی فرد را تحت الشعاع قرار خواهد داد. اگر به افسردگی مبتلا باشید در اکثر مواقع ناراحت و بی حوصله هستید اما بقیه افراد در جریان حال و هوای شما نیستند و علت این بی حالی را دائما جویا می شوند. یکی از بهترین درمان نوروفیدبک برای افسردگی می باشد.

متاسفانه افسردگی یکی از رایج ترین بیماری های جهانی شناخته شده و فقط به ایران محدود نمی شود. طبق آمارها حدود ۲۶۴ میلیون نفر در سرتاسر جهان از بیماری افسردگی رنج می برند، متاسفانه افسردگی درمان قطعی و ثابتی ندارد اما متخصصان دارودرمانی و مراقبه کردن را به عنوان داروی افسردگی تجویز می کنند‌. البته با توجه به اینکه دارودرمانی روشی همراه با عوارض و پر ریسک است بهتر است فقط در مواقع لزوم از آن استفاده کنید. علوم اعصاب در زمینه ابداع روش های جدید برای درمان این قبیل اختلالات، دائما در حال تلاش است. 

نوروفیدبک یکی از روش های جدید برای درمان و کنترل افسردگی است که طی آن هیچگونه درمان دارویی صورت نمی گیرد. در ادامه به کارآمد بودن یا نبودن نوروفیدبک در درمان افسردگی خواهیم پرداخت. در انتهای مقاله سوالات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

نوروفیدبک چیست؟

مغز تکانه های الکتریکی تولید می کند که به امواج مغزی معروف هستند و جایگاه آنها بین سلول های مغز است. این تکانه ها دائما در حال ارتباط برقرار کردن با یکدیگر هستند این امواج مغزی در مواقعی مانند احساس آرامش یا تمرکز عمیق ایجاد می شوند کنترل این امواج مغزی راهی برای کنترل و بررسی خلق و خو میزان استرس و علائم دیگر است. 

امواج مغزی شامل الگوهای معروفی هستند این الگوهای معروف آلفا، بتا، تتا و دلتا نام دارند. همه ی انسان ها در ساعات مشخصی و در هنگام خواب به آن ها ورود می کنند. آن ها قادرند انجام امور را سخت تر و یا آسان تر کنند. این موارد سازگاری و کاری که ما انجام می دهیم بستگی دارد. 

نوروفیدبک چگونه انجام می شود؟

در نوروفیدبک به وسیله ی دستگاهی به نام دستگاه egg‌ امواج مغزی شما اندازی گیری می شوند سپس هنگامی که مغز عملی را به صورت درست و به موقع انجام‌ می دهد پاداش می دهد. این پاداش می تواند پخش فیلم و یا آهنگ مورد علاقه ذهن شما باشد. 

مثلا اگر امواج مغزی نشان دهند که شما آرامش دارید پاداش دریافت می کنید و اگر امواج مغزی شما در خلاف جهت مربوطه حرکت کنند پاداش از بین می رود. یکی از فاکتورهای مثبت نوروفیدبک این است که دستگاه به مغز یاد می دهد که چگونه وضعیت خود را تغییر دهد. 

جدا از دلیل به وجود آمدن افسردگی و ریشه آن نوروفیدبک می تواند نقش زیادی در درمان و بهبود افسردگی داشته باشد.

نوروفیدبک چگونه افسردگی را درمان می کند؟

در حالت عادی مغز تمایل دارد در حالت خنثی باقی بماند این خنثی ماندن به ما کمک می کند که احساسات خود را مدیریت کنیم ممکن است  همه ی ما تجربه این احساسات منفی را داشته باشیم اما ماندن در این الگوها و یادآوری آن ها موجب عدم تعادل مغز خواهد شد. هرقدر افکار منفی بر مغز شما چیره شوند برگشت به حالت متعادل سخت تر خواهد بود.

همان طور که می دانید افسردگی در تمام زندگی فرد، از جمله نحوه تفکر کردن و انتخاب کردن انسان تاثیرگذار است. تفکر کردن  اول بر انتخاب های فرد و سپس انتخاب ها به تفکر فرد موثر هستند.

نوروفیدبک نوعی روش راحت و البته بدون مصرف هیچ گونه دارویی است.  فعالیت بیشتر در قسمت لوب پیشانی چپ باعث می شود خلق و خو و رفتار فرد مثبت تر شود و فعالیت های غیر طبیعی لوب پیشانی راست، در نهایت منجر به خلق و خوی ناراحت و افسرده می شود. انجام این امر اقدامات الگوهای تفکر مثبت تری را ایجاد می کند. این دستگاه به مغز یاد می دهد که تفکر منفی که بعدا به افسردگی منجر می شود را در آینده کاهش می دهد. در واقع نوروفیدبک به مغز شما آموزش می دهد هنگامی که احساس ناراحتی  به شما دست داد آن را به حس خوب تبدیل کنید و به مرور زمان به عادت شما تبدیل شود. 

نوروفیدبک چه اندازه  برای درمان افسردگی تاثیر گذار است؟

در سال ۲۰۱۹ تحقیقی در رابطه با تاثیر نوروفیدبک برای کسانی که از افسردگی در برابر درمان(trp) رنج می برند انجام شد. بعد از گذشت ۱۲ هفته نتایج به صورتی بود که پاسخ دهی و درمان این مشکل ۵۸/۳ درصد اعلام شد. پس از این موضوع می توان این‌گونه نتیجه گرفت که نوروفیدبک علاوه بر بهبود علائم، به بهبود این علائم کمک می کند.

فرد وقتی یک موقعیت سخت عاطفی را پشت سر می گذارد ممکن است سال های سال با آن افسردگی زندگی کند، البته معمولا افراد روش هایی  چون رژیم های غذایی مختلف، مصرف داروهای مخصوص، هیپنوتیزم درمانی، ورزش درمانی و غیره را امتحان می کنند و نمی توان تاثیر آن ها را نادیده گرفت، اما حقیقت این است که نوروفیدبک با گذشت ۸ جلسه میتواند بسیار موثرتر و کارآمد تر از سایر روش ها باشد.

 برای اثبات مفید بودن درمان نوروفیدبک تحقیقات بسیار زیادی انجام شده است و همگی اثر بخش بوده اند در حالی که سایر درمان ها چندان موثر نبوده اند. روش آلفا تتا نیز در مطالعات اثربخش اعلام شده است در حالی که آموزش  آن به درمان افسردگی و کسب آرامش کمک کند.

چرا نوروفیدبک یک گزینه عالی برای درمان است؟

نوروفیدبک درمانی کم ریسک همراه با بازدهی بالا شناخته شده است چراکه هیج گونه عوارضی پس از مصرف آن سلامتی شما را تهدید نخواهد کرد. در نظر داشته باشید که تغییر امواج مغز شخصیت و محتوای افکار را تغییر نمی دهد بلکه موجب می شود تا از بخش های مغز خود به صورت کارآمد استفاده کنید. این روش برای سلامت مغز خطری نخواهد داشت..

تغییر نحوه فکر کردن درباره ی درمان نوروفیدبک به شما کمک می کند که درباره ی همه مسائل بهتر و مفید تر تفکر کنید و همچنین با کار کردن روی عملکرد مغز، موجب بهبود کارایی سیستم عصبی و فکری شما خواهر شد.

علاوه بر موارد ذکر شده نوروفیدبک نقش زیادی در درمان وسواس، اضطراب، استرس، فوبیا، اختلالات خواب و اختلالات اضطرابی دیگر دارد. 

منبع : آیا نوروفیدبک درمانی موثر برای افسردگی است؟