درمان شناختی-رفتاری در درد مزمن

درمان شناختی­-رفتاری (CBT)رویکرد گسترده­ای است، اغلب مبتنی بر الگوی تقویت (یا “عامل”): افکار یا رفتارهایی که پاداش داده می­شوند، افزایش می­یابند و افکار و رفتارهایی که نادیده گرفته می­شوند، کاهش می­یابند. نشانگان دردهای مزمنی که به دلیل بیماری­های مزمنی مانند آرتریدروماتوئید به وجود می­آیند، هم برای بیمار و هم برای کارگزاران خدمات بهداشتی، مشکلات اساسی ایجاد می­کنند. به سخن دیگر، بیماران معمولاً نمی­توانند با اطمینان، اطلاعاتی را ادامه مطلب

10 راهکار برای شادتر زیستن

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره


 
برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

در این مقاله ده کاری که می توانید برای شادتر بودن انجام دهید را معرفی کرده ایم، آن ها را بخوانید و در زندگی به کار بندید تا شادتر باشید:

چالاک و پرانرژی قدم بردارید

دانشمندان می گویند برداشتن گامهای بلند همراه با تاب دادن دستها کمک می کند احساس مثبت تری داشته باشید. حتی اگر خوشحال نباشید، یک پیاده روی حسابی کمک می کند با وانمود کردن به آن، چنین احساسی را بدست آورید.

بی مهابا لبخند بزنید

می خواهید روحیه تان را بالا ببرید؟ گوشه های دهانتان را بالا بکشید. وقتی که سعی می کنید لبخند بزنید، می توانید شیمی مغزتان را تغییر داده و احساس شادتری داشته باشید.

کار داوطلبانه کنید

بدنبال راههای باشید که وارد تشکل ها شوید یا به کمک دوستی که نیازمند است بشتابید. همچنین به خودتان هم کمک کنید. این کار سلامتی روانی تان را بالا می برد و حس خوب بودن به شما می دهد.تو می تونی.

برای شادتر بودن بیشتر بخوانید:

شادی اصیل: درست در چشمان شماست!

دوستان جدید پیدا کنید

اینکه اوقات خود را با مردمی بگذرانید که به شما توجه دارند حالتان را بهتر می کند. پس پذیرای رابطه های جدید باشید، حتی اگر این فرد کسی باشد که در اداره، باشگاه، اماکن مذهبی، یا پارک ملاقات می کنید. ولی همچنین مطمئن شوید که ارتباطاتی که در طول زندگی دارید حفظ خواهید کرد. مطالعات نشان می دهد هرچه ارتباطات بیشتری داشته باشید، شادتر خواهید بود.

داشته هایتان را محاسبه کنید

هرآنچه در زندگی تان مطاوب است روی کاغذ پیاده کنید. وقتی تلاش می کنید جوانب روشن قضایا را تماشا کنید یا: نیمه پر لیوان را ببینید، کمک می کند روی مثبت بودن متمرکز شوید.

رکورد بشکنید

تنها با 5 دقیقه ورزش کردن، خودتان را به وضعیت بهتری برسانید. تکان دادن بدنتان همچنین تاثیرات درازمدت خوبی دارد: ورزش مداوم کمک می کند افسردگی را کنار بزنید.

ببخشید و فراموش کنید

آیا با خود، کینه حمل می کنید؟ رهایش کنید. بخشش، شما را از شر افکار منفی رها کرده ومجال بیشتری می دهد تا در زندگی آرامش درونی داشته باشید و شادی را برایتان به ارمغان می آورد.

ذهن آگاهی را تمرین کنید.

یک ساعت در هفته مدیتیشن کنید. این کار کمی لذت، آرامش، و رضایت می دهد. همچنین گذرگاه هایی در مغزتان ایجاد می کند که راحت تر احساس لذت کنید.

موزیک گوش دهید

موسیقی تاثیر قدرتمندی روی عواطفتان دارد. ترکیبی از موزیک های موردعلاقه تان را گرد آورید و یک‌جا داشته باشید. یک آرامش واقعی که حس خوب میدهد به دست بیاورید.

هروقت نیاز به خواب داشتید بخوابید

اغلب بزرگسالان به 7 یا 8 ساعت خواب شبانه نیازمندند تا حالشان روبراه باشد. احتمالا وقتی چشمهایتان به حد کافی روی هم برود، شادتر خواهید بود.

منبع:

American Academy of Pediatrics: “Good Reasons to Smile,” “Music and Mood.”

 

اصول ارتباط غیر کلامی

 

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
ارتباطات خوب پایه و اساس هر رابطه موفق است چه رابطه شخصی باشد چه رابطه حرفه‌ای. باید بدانیم که ارتباطات غیر کلامی، حالات چهره، ژست‌ها، ارتباط چشمی، وضعیت بدن و تُن صدا بیشترین تأثیر را دارند. توانایی برای درک و استفاده از ارتباط غیر کلامی یا زبان بدن ابزار قدرتمندی است که می‌تواند به برقراری ارتباط شما با دیگران کمک کند، منظور واقعی شما را منتقل کند و روابط بهتری بسازد.

زبان بدن و ارتباط غیر گفتاری چیست؟

هنگامیکه با دیگران تعامل میکنیم نشانه هایی که ما ایجاد میکنیم، طرز نشستن ما، سریع یا بلند حرف زدن ما، نزدیک ایستادن، مقدار ایجاد ارتباط چشم در چشم پیام های قوی می‌فرستند. این پیامها هنگامیکه حتی شما صحبت را متوقف می‌کنید متوقف نمی‌شوند. حتی زمانیکه شما ساکت هستید شما هنوز به صور غیر گفتاری ارتباط برقرار می‌ کنید.

اغلب اوقات چیزی که از دهان ما خارج می شود و ارتباطی که بوسیله زبان بدن ایجاد می کنیم دو چیز کاملا متفاوت هستند. هنگامی که با این سیگنال های در هم مواجه می‌شویم مخاطب مجبور به انتخاب است که گفتار شما را باور کند یا پیام غیر گفتاری شما را و در اغلب موارد انها غیر گفتاری را برمی‌گزینند چون ان زبان طبیعی و ناخود اگاه ماست که احساسات ما و نیت مان را در هر موقعیتی نشان می دهد.

برای بهبود مهارت های اجتماعی خود بیشتر بخوانید:

شش کلید برای مهارت های اجتماعی

چرا ارتباط غیر کلامی مهم است

نحوه گوش دادن، نگاه کردن، حرکت کردن و واکنش نشان دادن به افراد دیگر نشان می‌دهد که آیا شما به آن‌ها اهمیت می‌دهید یا خیر، آیا راستگو هستید یا خیر و چگونه به آن‌ها گوش می‌دهید. تطابق علامت‌های غیر کلامی با واژه‌هایی که استفاده می‌کنید منجر به افزایش اعتماد، شفافیت و تفاهم می‌شود. عدم وجود این تطابق منجر به ایجاد تنش، بی اعتمادی و سردگمی می‌شود.

اگر می‌خواهید مخاطب بهتری باشید و ارتباطات بیشتری داشته باشید، باید نه تنها نسبت به زبان بدن و نشانه‌های غیر کلامی دیگران بلکه همچنین به زبان بدن و نشانه‌های غیر کلامی خود حساس باشید.

نشانه‌های غیر کلامی در برقراری ارتباط می‌توانند پنج نقش کلیدی داشته باشند:

تکرار: آن‌ها می‌توانند پیام کلامی شخص را تکرار کنند.

تناقض: آن‌ها می‌توانند مخالفت با پیامی که شخص سعی در انتقال آن دارد را نشان دهند.

جایگزینی: آن‌ها می‌توانند جایگزینی برای پیام‌های کلامی باشند. برای مثال، چشمان یک نفر می‌توانند اغلب پیام واضح‌تری از واژگان منتقل کنند.

مکمل: آن‌ها ممکن است مکمل پیام کلامی باشند. اگر رئیسی بخواهد یک نفر را تشویق کند علاوه بر تشویق می‌تواند تأثیر پیام را افزایش دهد.

تأکید: آن‌ها ممکن است مؤکد پیام کلامی باشند. برای مثال، ضربه زدن به میز می‌تواند مؤکد یک پیام باشد.

 

انواع ارتباطات غیر کلامی و زبان بدن

ارتباطات غیر کلامی انواع مختلفی دارند. علامت‌ها و نشانه‌های غیر کلامی زیر علاقه و سرمایه گذاری شما در دیگران را منتقل می‌کنند.

حالات چهره

چهره انسان بسیار رساست و می‌تواند احساسات بی‌شماری را بدون گفتن یک واژه نشان دهد، و بر خلاف برخی اشکال ارتباطات غیر کلامی، حالات چهره فراگیر هستند. حالات چهره برای خوشحالی، غمگینی، عصبانیت، تعجب، ترس و نفرت در سرتاسر فرهنگ‌ها یکسان هستند.

حرکات و وضعیت بدن

در نظر بگیرید که ادراک شما از مردم چگونه تحت تأثیر نحوه نشستن، راه رفتن، ایستادن یا نگه داشتن سر آن‌هاست. نحوه حرکت شما اطلاعات زیادی را به دنیا منتقل می‌کند. این نوع ارتباط غیر کلامی شامل وضعیت بدن، تکیه گاه، طرز ایستادن و حرکات ظریف است.

ژست

ژست‌ها اساس زندگی روزمره ما را تشکیل می‌دهند. ما دست تکان می‌دهیم، اشاره می‌کنیم، با اشاره صدا می‌زنیم و از دست‌های خود هنگام استدلال کردن یا حرف زدن متحرک استفاده می‌کنیم – ما اغلب با ژست‌ها خود را بدون تفکر نشان می‌دهیم. ولی، معنای ژست می‌تواند در فرهنگ‌ها و مناطق مختلف متفاوت باشد پس، باید مراقبت باشیم دچار تفسیر اشتباه نشویم.

ارتباط چشمی

چون حس بینایی در اکثر افراد غالب است، ارتباط چشمی مخصوصاً نوع مهمی از ارتباط غیر کلامی است. نحوه نگاه کردن شما به یک نفر می‌تواند چیز‌های زیادی را منتقل کند از جمله علاقه، عواطف، خصومت یا جاذبه. ارتباط چشمی همچنین در حفظ جریان گفتگو و برای استدلال از واکنش افراد دیگر مهم است.

لامسه

ما ارتباطات زیادی از طریق لامسه داریم. درباره پیام‌هایی که به طریق زیر منتقل می‌شوند فکر کنید: دست دادن بی‌حال، زدن به شانه، بغل کردن گرم و صمیمی، زدن به پشت برای اطمینان دادن، نوازش کردن سر یا محکم گرفتن بازو.

فضا

آیا تا کنون هنگام گفتگو به خاطر اینکه شخص دیگر زیاد نزدیک شما بوده است احساس ناراحتی کرده‌اید؟ اگرچه نیاز به فضا در فرهنگ‌ها، وضعیت‌ها و نزدیکی مختلف روابط متفاوت است ولی، ما همه به فضای فیزیکی نیاز داریم. شما می‌توانید از فضای فیزیکی برای انتقال پیام‌های غیر کلامی مختلف استفاده کنید از جمله علامت‌های صمیمیت و محبت، تجاوز یا تسلط.

صدا

تنها آنچه می‌گویید مهم نیست، چگونه گفتن هم اهمیت دارد. هنگامی که حرف می‌زنیم، افراد دیگر صدای ما را به اضافه گوش دادن به واژه‌های ما می‌خوانند. چیزهایی که به آن‌ها توجه می‌شود عبارتند از زمان بندی و سرعت، بلندی صدا، تُن و عطف و صداهایی که ادراک را منتقل می‌کنند مانند اه و آهان. در نظر بگیرید که تُن صدای یک نفر برای مثال چگونه می‌تواند طعنه، عصبانیت، محبت یا اطمینان را نشان دهد.

ارتباطات غیر کلامی را نمی‌توان وانمود کرد

شما ممکن است بدانید چگونه بنشینید، انگشتان خود را به حالت مخروطی دربیاورید یا دست دهید تا مطمئن به نظر برسید یا ادعای تسلط کنید. ولی، واقعیت آن است که چنین حقه‌هایی احتمالاً مؤثر نخواهند بود چون، شما نمی‌توانید همه علامت‌هایی که درباره تفکرات و احساست واقعی خود ارسال می‌کنید را کنترل کنید. و هرچه بیشتر تلاش کنید، علامت‌های غیر طبیعی‌تری ارسال خواهید کرد.

ارتباط غیر کلامی چگونه می‌تواند نادرست عمل کند

آنچه که از طریق زبان بدن و علامت‌های غیر کلامی منتقل می‌کنید تصویر شما در ذهن دیگران، دوست داشتن و احترام گذاشتن آن‌ها به شما و اعتماد یا عدم اعتماد آن‌ها به شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

متأسفانه، افراد زیادی پیام‌های غیر کلامی گیج کننده یا منفی بدون آگاهی ارسال می‌کنند. هنگامی که این اتفاق می‌افتد، ارتباط و اعتماد هر دو صدمه می‌بینند.

ارتباط غیر کلامی و زبان بدن در روابط

فرهاد، سارا و علیرضا همگی کسانی هستند که هنگام برقراری ارتباط غیر کلامی چیزی می‌گویند که نتایج فاجعه باری برای روابط آن‌ها در پی دارد:

فرهاد

بر این باور است که ارتباط عالی با همکاران خود دارد ولی، اگر از آن‌ها بپرسید، خواهند گفت که فرهاد ترسناک است. فرهاد به جای نگاه کردن به شما، به نظر می‌رسد می‌خواهد شما را با چشمانش قورت دهد. و اگر دست شما را بگیرد، ناگهانی این کار را می‌کند و به شدت دست شما را فشار می‌دهد. فرهاد آدم دلسوزی است که در خفا آرزو دارد دوستان بیشتری داشت ولی، تداخل غیر کلامی مردم را از او دور نگه می‌دارد و توانایی برای پیشرفت در کار او را محدود می‌کند.

سارا

سارا جذاب است و مشکلی با ملاقات با مرد‌های مناسب ندارد ولی، برای حفظ روابط برای بیشتر از چند ماه مشکل دارد. سارا بامزه و جالب است ولی، حتی با لبخند ثابت نیز تنش ایجاد می‌کند. شانه‌ها و ابروهای او به طرز قابل توجهی بالا کشیده شده‌اند، صدای تیزی دارد و بدن او سفت است. افراد زیادی که در اطراف سارا قرار دارند احساس ناراحتی می‌کنند. سارا کار زیادی برای از بین بردن ناراحتی که در دیگران ایجاد می‌کند در پیش دارد.

علیرضا

علیرضا وقتی با محبوبه ملاقات کرد فکر کرد نیمه گمشده خود را پیدا کرده است ولی، محبوبه در این باره مطمئن نبود. علیرضا خوش قیافه است، به سختی کار می‌کند و ارتباط کلامی خوبی دارد ولی، به نظر می‌رسید به افکار خود بیشتر از افکار محبوبه اهمیت می‌دهد. هنگامی که محبوبه چیزی برای گفتن داشت، علیرضا همیشه قبل از آنکه چیزی بگوید آماده رد کردن خواسته او بود. این باعث شد محبوبه احساس طرد شدن کند و طولی نکشید که با مرد‌های دیگری ملاقات کرد. علیرضا سر کار نیز با همین مشکل مواجه است. عدم توانایی او برای گوش دادن به دیگران باعث می‌شود بین دیگران منفور باشد.

این افراد باهوش و خوش نیت در تلاش برای برقراری ارتباط با دیگران با تضاد روبرو هستند. مسئله آن است که آن‌ها از پیام‌های غیر کلامی که منتقل می‌کنند آگاه نیستند.

اگر می‌خواهید ارتباط مؤثری برقرار کنید، از سوء تفاهمات اجتناب کنید و از روابط قوی و مورد اعتماد هم به طور اجتماعی و هم به طور حرفه‌ای لذت ببرید. چگونگی درک و استفاده از علامت‌های غیر کلامی مهم است.

آماده کردن زمینه برای ارتباط غیر کلامی مؤثر

ارتباط غیر کلامی فرآیندی همراه با جریان سریع است که به تمرکز و توجه کامل شما نیاز دارد. اگر به طرح ریزی درباره آنچه که در مرحله بعد خواهید گفتید می‌پردازید یا به چیز دیگری فکر می‌کنید، تقریباً نشانه‌های غیر کلامی و مهارت‌های دیگر را در گفتگو از دست خواهید داد. شما باید متمرکز بر تجربه لحظه به لحظه باشید تا بتوانید آنچه را که در جریان است به طور کامل درک کنید.

برای بهبود ارتباط غیر کلامی، به یادگیری مدیریت استرس بپردازید

یادگیری چگونگی مدیریت استرس یکی از مهم‌ترین چیز‌هایی است که می‌توانید برای بهبود ارتباط غیر کلامی انجام دهید. استرس توانایی شما برای برقراری ارتباط را مختل می‌کند. هنگامی که استرس دارید، احتمال تفسیر نادرست افزایش پیدا می‌کند، علامت‌های غیر کلامی گیج کننده یا ناخوشایند ارسال می‌کنید و به الگوهای رفتاری ناسالم ناگهانی و بدون تفکر روی می‌آورید. به علاوه، احساسات مسری هستند. ناراحت بودن شما به احتمال زیاد دیگران را نیز تحریک می‌کند و وضعیت بد را تشدید می‌کند.

اگر احساس استرس زیادی می‌کنید، بهتر است استراحت کنید. مقداری استراحت کنید و سپس، به گفتگو بازگردید. بعد از اینکه تعادل احساسی خود را دوباره به دست آوردید، بهتر خواهید توانست با وضعیت به گونه‌ای مثبت کنار بیایید.

آگاهی عاطفی چگونه ارتباط غیر کلامی را تقویت می‌کند

به منظور ارسال نشانه‌های غیر کلامی مناسب، باید از عواطف خود و تأثیرات آن‌ها آگاه باشید. شما همچنین باید بتوانید عواطف دیگران و احساسات واقعی پشت نشانه‌هایی که ارسال می‌کنند را شناسایی کنید. اینجا آگاهی هیجانی وارد عمل می‌شود.

آگاهی هیجانی شما را قادر می‌کند تا:

  • به درستی افراد دیگر را تفسیر کنید از جمله عواطفی که احساس می‌کنند و پیام‌های غیر کلامی که ارسال می‌کنند.
  • با ارسال علامت‌های غیر کلامی که با واژگان شما تطابق دارند در روابط اعتماد ایجاد کنید
  • به گونه‌ای واکنش نشان دهید که دیگران بفهمند، توجه کنند و اهمیت دهند.
  • بدانید اگر رابطه نیاز‌های عاطفی شما را برآورده می‌کند، به شما این اجازه را می‌دهد تا رابطه را درست کنید یا ادامه دهید.

نکاتی برای خواندن زبان بدن و ارتباط غیر کلامی

وقتی که توانستید استرس را مدیریت و عواطف را شناسایی کنید، به طور طبیعی بهتر خواهید توانست علامت‌های غیر کلامی دیگران را بخوانید.

  • به تناقضات توجه کنید. ارتباط غیر کلامی باید آنچه را که می‌گویید تقویت کند. آیا شخص یک چیز می‌گوید و زبان بدن او چیز دیگر؟ برای مثال، آیا آن‌ها به شما بله می‌گویند ولی، با سر خود اشاره می‌کنند خیر؟
  • در نظر گرفتن علامت‌های غیر کلامی به عنوان یک گروه. به یک علامت یا ژست غیر کلامی بیش از حد توجه نکنید. همه علامت‌های غیر کلامی که دریافت می‌کنید را در نظر بگیرید. آیا علامت‌های غیر کلامی آن‌ها با آنچه که واژگان آن‌ها می‌گویند تناقض دارند یا خیر؟
  • به غرایز خود اعتماد کنید. از احساسات خود غافل نشوید. اگر احساس می‌کنید کسی راستگو نیست یا چیزی درست نیست، ممکن است در تطابق بین نشانه‌های کلامی و غیر کلامی دچار اشتباه شوید.

ارزیابی علامت‌های غیر کلامی

ارتباط چشمی آیا ارتباط چشمی انجام می‌شود؟ اگر انجام می‌شود، آیا بیش از حد شدید است یا درست انجام می‌شود؟
حالت چهره چهره آن‌ها چه چیزی را نشان می‌دهد؟ آیا چهره آن‌ها حالت ماسک مانند دارد و غیر گویاست یا عواطف آن‌ها را نشان می‌دهد و سرشار از علاقه است؟
تُن صدا آیا صدای آن‌ها گرمی، اطمینان و علاقه را نشان می‌دهد یا خسته و گرفته است؟
وضعیت و ژست بدن آیا بدن آن‌ها آرام است یا سفت و بدون حرکت؟ آیا شانه‌ها کشیده هستند یا برعکس؟
لامسه آیا تماس فیزیکی وجود دارد؟ آیا با وضعیت تناسب دارد؟ آیا باعث می‌شود احساس ناراحتی کنید
زمانبندی و سرعت آیا جریان ملایمی از اطلاعات وجود دارد؟ آیا واکنش‌های غیر کلامی سرعت خیلی کم یا خیلی زیادی دارند؟
صداها آیا صداهایی می‌شنوید که اهمیت یا نگرانی را نشان دهند؟

 

با ادامه توجه به نشانه‌ها و علامت‌های غیر کلامی که ارسال و دریافت می‌کنید، توانایی شما برای برقراری ارتباط بهبود پیدا خواهد کرد.

منبع: فارس پاتوق

رابطه بین شادی، سن و زیبایی

لبخند بزن، عزیزم!

تحقیقات جدید نشان می‌دهند که شادی باعث می‌شود جوان‌تر به نظر برسید. ولی، تناقضی نیز وجود دارد.

این صحبت های یک فرد چهال ساله است که به روان شناس خود گفته است:

“من هفته قبل 40 ساله شدم ، بنابراین مسئله سن ذهن من را بیشتر از قبل مشغول کرده است. در این زمان می بینم که همش مجبورم از جملات تعارفی نه ممنونم، متشکرم، نظر لطف شماست و یا چشماتون جوون می بینه در برابر جملاتی مثل خوب موندین و ماشالله اصلا بهت نمی خوره، استفاده کنم. من واقعاً 40 ساله هستم و بسیاری از دوستان من نیز 40 سال دارند –  ولی هیچ کدام این جملات را از سر تعارف نمی گویند ادامه مطلب

ده حقیقت روانشناسی که هر عاشقی باید بداند.

عشق به معنای خیره شدن به یکدیگر نیست، بلکه باهم نگاه کردن به یک مسیر است. “آنتونی دی استاینتیگزوپری”

1.عاشق شدن فقط یک پنجم ثانیه طول می کشد.

وقتی به شخص خاصی نگاه می کنید حدود پنج ثانیه طول می کشد تا فعل و انفعالات تهییج گر لذت بتواند بر عملکرد مغز تأثیر گذارند. مطالعات تصویربرداری مغزی عشق نشان می دهد که دوازده منطقه مغز هنگام عاشق شدن درگیر می شوند. وقتی که به معشوقه خود ادامه مطلب

نکاتی برای داشتن یک خواب خوب شبانه

اگر این پیشنهادات مفید را در خاطرتان حفظ و اجرا کنید، در این صورت داشتن یک خواب شبانه خوب آسانتر از آن چیزی است که فکرش را می کردید. به یاد داشته باشید، فرض بر اینست که خواب آرام بخش می باشد و هر شب به تجدید قوای بدنتان کمک می کند. سعی کنید کمبود خواب نداشته باشید و اینکه برای داشتن یک خواب شبانه خوب به مدت حداقل 8 ساعت در هر روز، نباید به مدت طولانی (بیش از چند روز) از خوابیدن خود بکاهید. هر شخصی گاهی از اوقات به سختی می خوابد، اگر به خواب رفتنشما طول میکشد، جای نگرانی نیست. سعی کنید این پیشنهادات را به کار گیرید تا خوابی طبیعی و ادامه مطلب

رابطه بین مشکلات خواب و احساس بی ارزشی در ارتباط

 

ما یک سوم از زندگیمان را صرف خواب می کنیم، ولی همه نمی توانند خواب خوبی داشته باشند. برای زوج ها، داشتن خواب خوب بستگی به این دارند که ما فکر می کنیم که چقدر شریک زندگیمان ما را درک می کند و به ما اهمیت می دهد. این یافته حاصل یک مطالعه است که در مجله شخصیت اجتماعی و علوم روانشناسی چاپ شده است. یافته های این مطالعه نشان داده است که افرادی که شریک زندگی شان پاسخگوی نیاز های روحی آنهاست سطح استرس و انگیختی پایینی دارند، که باعث بهبود کیفیت خواب آنها می شود.

یکی از کارکردهای مهم خواب محافظت از سلامت جسمی در مقابل زوال است. به هر حال عملکرد حفاظتی خواب می توان فقط زمانی به دست می آید که ما بتوانیم خواب بدون وقفه را داشته باشیم، که به عنوان خواب ترمیمی شناخته شده است.

خواب ترمیمی نیازمند احساس ایمنی، امنیت، حمایت و عدم وجود تهدید می باشد. برای انسان، قویترین منبع برای احساس ایمنی و امنیت یک شریک اجتماعی پاسخگو به نیازهاست— چه این نیاز از طریق والدین در کودکی  پاسخ داده شود و چه در بزرگسالی به وسیله ی شریک زندگی.

دکتر سلسوک که نویسنده مسئول این مطالعه است می نویسد: «داشتن یک شریک زندگی پاسخگو به نیازها کسی که قادر است از ما در برابر مشکلاتی که به وجود می آید محافظت کند و آرامش دهد برای ما انسانها تاثیرگذارترین راه است تا اضطراب، تنش و انگیختگی مان را کاهش دهیم،»

این پژوهش از طریق یافته هایی است که چند سال پیش به وسیله ی یک همکاری بین المللی از محققان از جمله امره سلسوک (دانشگاه فنی شرق میانه در ترکیه)، آنتونی اونگ (دانشگاه کورنل آمریکا)، ریچارد اسلاتچر و سارا استنتون (دانشگاه ایالتی وین آمریکا)، گول گونایدین (دانشگاه بیلکنت ترکیه)، و دیوید آلمیدا (دانشگاه ایالت پنسیلوانیای آمریکا) جمع اوری شده است.

دکتر سلسوک می نویسد: «در مجموع، مجموعه ای از شواهد ما در طول سال های اخیر نشان داده است که بهترین پیشنهاد ما برای داشتن شادی و سلامت بیشتر و داشتن زندگی طولانی داشتن شریک زندگی پاسخگو به نیازهایمان است».

بنابراین یکی از راه های بدست اوردن تعادل روانی در زندگی روزمره به دنبال یک شریک جنسی پاسخگو و متعهد باشید!

منبع:

  1. EmreSelcuk, Sarah C. E. Stanton, Richard B. Slatcher, and Anthony D. Ong. Perceived Partner Responsiveness Predicts Better Sleep Quality Through Lower Anxiety. Social Personality and Psychological Science, 2016 DOI: 10.1177/1948550616662128

چگونه خود کنترلی می تواند زندگی بهتری برای ما به ارمغان بیاورد

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

هشت فایده ی خود کنترلی

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
خودکنترلی ظرفیت نادیده گرفتن تمایلات و انگیزه های فرد برای دست یابی به هدفی دیگر است (میشل، 2014).

خودکنترلی عملی است که فرد برای دست یابی به اهداف  بلند مدت در مقابل لذت های کوتاه مدت لحظه ای خودش را کنترل می کند. خود کنترلی قدرتی کلیدی و حیاتی برای موفقیت در زندگی روزمره است. در زیر خلاصه ای از نتایج  مطلوب ناشی از خود کنترلی بیان شده است:

1. توانایی دست یابی به اهداف بلند مدت

دست یابی به هر هدف بلند مدتی، نیاز به مقاومت در برابر وسوسه های لحظه ای، اولویت های پایین، و مواردی که با هدف های مهم تر در تضاد هستند دارد (داک ورث، 2016). نکته مهم در اینجا، کاهش قدرت احساسات زود گذر است. برای مثال، ممکن است یک فرد احساس ترس کند، ولی برخلاف ترسش عکس العمل نشان می دهد.  فردی ممکن است به خوردن شیرینی تمایل داشته باشد، ولی قادر است که میل خود را سرکوب کند. اگر شما در یک مجلس بیشتر از اینکه شنوای سخن دیگران باشید، حرف می زنید، شما ممکن است با این کار یادگیری و مصاحبتتان را تحت الشعاع قرار دهید.

2. اضطراب

زمانی که افراد احساسات منفی را تجربه می کنند، آنها ممکن است با تمرکز کردن بر روی یک چیز دیگر ذهن خود را از احساسات منفی منحرف کنند. کنترل توجه شکل مهمی از خود کنترلی است که فرد می تواند با پرت کردن حواس خود بر چیزی که مهم تر و مناسب تر است توجه داشته باشد. برای مثال، یک مطالعه نشان داد که کودکانی که خودکنترلی دارند بیشتر قادرند که با اضطرابشان کنار بیایند (برترامز، 2016). آنها قادرند که اضطرابشان برای دستیابی به نتیجه ی خوب در امتحان کنترل کنند.

3. اعتیاد

تفاوت های فردی در تکانشگری (کمی خود کنترلی) همواره به عنوان عوامل کلیدی در شناسایی شروع و استفاده های بعدی از مواد مخدر است (بیکال و همکاران، 2012). معتادان نسبت به عواقب آینده غیر حساس بوه و به وسیله ی لذت های فوری هدایت می شوند. برای مثال، کسانی که نوشیدنی های الکلی بیشتری مصرف می کنند در برابر کسانی که مصرف کمتری دارند تکانشگری بیشتری دارند، در نتیجه استفاده ی الکل در آنها بیشتر می شود. همچنین تکانشگری نشان داده است که بر روی نتایج درمان اعتیاد به مواد مخدر اثر گذار است. در میان کسانی که به الکل و مواد مخدر اعتیاد دارند، کسانی که از خود کنترلی بالاتری برخوردار هستند احتمال اینکه درمان را به پایان برسانند بیشتر است. (چیو، 2013).

4. چاقی

توانایی تمرین خود کنترلی با چاقی در ارتباط است. کاهش خود کنترلی به ویژه با انتخاب غذاهایی که برای خوردن انتخاب می کنیم به صورت خاصی در ارتباط است (غذاهایی مانند، دسر و غذاهای سرخ شده). توضیحی که برای این ارتباط وجود دارد این است که افرادی که چاق و به شدت افسرده هستند خود کنترلی پایینی برای انتخاب غذاهای حاضری دارند. مصرف غذاهای حاضری با نرخ رو به افزایش چاقی در ارتباط است (پریویترا و همکاران، 2015).

5. سلامت جسمی

خودکنترلی به به سلامت جسمی بهتر کمک می کند (آدلر، 2015). برای مثال، سلیگمن (2015) گزارش می دهد که خود کنترلی یک دارایی مهم برای سلامتی است: مردانی که خود کنترلی بالایی دارند 56% خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی در آنها کاهش می یابد. خود کنترلی باعث می شود که افراد در برابر رفتارهای مضر برای سلامتی مقاومت بیشتری از خود نشان دهند، از جمله مصرف تنباکو، الکل و دیگر مواد مضر (میلر و همکاران، 2015).

6. دوستی و ارتباط

توانایی خود کنترلی باعث بهبود روابط بین فردی و ارتباط با دیگران به خصوص در شرایط ناخوشایند می شود (بامیستر و استیلمن، 2007). به یک معنا، میزان خود کنترلی دیدی را به وجود می آورد که باعث به وجود آمدن همدلی می شود (توانایی داشتن دید و درک از افراد فراتر از چیزی که مشاهده می کنیم). پذیرش دیدگاه دیگران در یک بحث نشانه ضعف نیست بلکه قدرت است. با انجام این کار، افراد قادرند واکنش های دفاعی خودکار از خود نشان نداده و رفتارهای متفکرانه تر و سازنده تر از خود نشان دهند.

7. انعطاف پذیری

اصطلاح «انعطاف پذیری» به معنی بازگشت به شرایط احساسی گذشته پس از تجربه ی سختی است (ساتویک و چارنی، 2012). خودکنترلی یک پیش بینی مهم از انعطاف پذیری است. افراد منعطف کنترل خوبی بر به تاخیر انداختن تمایلاتی را دارند که اقدام به انجام آنها عواقب بالقوه ای را در بر خواهد داشت. فرد منعطف قادرند که به طور موثر چالش و شرایط زندگی را مدیریت کنند. به عنوان مثال، آموزش موارد اورژانسی و یا خدمات نظامی همه اش در رابطه با رشد کنترل احساسات است که به ماهیت دوم یک سرباز و یا یک تکنسین اورژانس پزشکی تبدیل شده است.

8. زندگی خوب

خودکنترلی ویژگی شخصیتی است که باعث سعادت و خوشبختی انسان می شود. تحقیقات نشان داده است که افرادی که احساس می کنند که خود منشأ رفتار خودشان هستند شادتر، سازنده تر و خلاق تر هستند. خود کنترلی (اراده) در بین فیلسوفان یونان به عنوان یک فضیلت عمده شناخته شده، و عدم کنترل خود در برابر وسوسه ها به عنوان یک ضعف اسفناک نگریسته شده است (سلیگمن، 2011). دست یابی به هدف ارزشمندی که مد نظر فرد است باعث خودسازی فرد می شود. همان گونه که جان میلتون گفته است: «کسی که در درون خود حاکم و قانون گذار احساسات، ترس، و خواسته هایش است، فراتر از یک پادشاه است.»

در مجموع

خودکنترلی یک منبع روانی (عامل محافظت کننده) است که می تواند باعث بهبود سلامت شود. اثرات سودمند خود کنترلی نشان می دهد مداخلات هدفمند در کنترل خود ممکن است سلامت کلی جامعه را بهبود بخشد.

منابع:

Adler NE (2015). Disadvantage, selfcontrol, and health. Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, 18;112(33):100789.

Baumeister, Roy and Tyler Stillman (2007). “SelfRegulation and Close Relationships” In Joanna Wood, Abraham Tesser, and John Holmes (Eds.), The Self and Social Relationships, Philadelphia, PA: Psychology Press.

Bertrams, A., et al (2016). Higher SelfControl Capacity Predicts Lower AnxietyImpaired Cognition during Math Examinations. Frontier in Psychology 7: 485.

Bickel W. K., Jarmolowicz D. P., Mueller E. T., Koffarnus M. N., Gatchalian K. M. (2012). Excessive discounting of delayed reinforcers as a transdisease process contributing to addiction and other diseaserelated vulnerabilities: emerging evidence. Pharmacol. Ther. 134, 287–297.

Chiou WB, Wu WH, Chang MH (2013). Think abstractly, smoke less: a brief construal‐level intervention can promote self‐control, leading to reducedcigarette consumption among current smokers. Addiction 108(5):985992.

Duckworth A. (2016) Grit: The power of passion and perseverance. Scribner

Hofmann, W., Fisher, R. R., Luhmann, M., Vohs, K. D., & Baumeister, R. F. (2014). Yes, but are they happy?

Effects of trait self‐control on affective well‐being and life satisfaction. Journal of Personality, 82, 265277.

Miller GE, Yu T, Chen E, Brody GH (2015) Selfcontrol

forecasts better psychosocial outcomes but faster epigenetic aging in lowSES youth. Proc Natl Acad Sci USA 112:10325–10330.

Mischel W. The Marshmallow Test: Mastering selfcontrol. New York, NY: Little, Brown, and Company; 2014.

Privitera GJ, McGrath HK, Windus BA, Doraiswamy PM. (2015) Eat Now or Later: SelfControl

as an

Overlapping Cognitive Mechanism of Depression and Obesity PLoS One. 26;10(3)

Advertisement

Seligman, Martin E. P. (2011). Flourish: A Visionary New Understanding of Happiness and Wellbeing.

New York:

Free Press.

Southwick SM, Charney, DS (2012), Resilience: the science of mastering life’s greatest

university press  

مترجم: نسرین بنی عباسی زاده

آیا پول بر خوشبختی و بهزیستی تاثیر می گذارد؟

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
پول اجازه ی برآورده کردن نیازهای اساسی را به ما می دهد  برای خرید غذا، سرپناه، و پرداخت هزینه برای مراقبت های بهداشتی. برآوردن این نیازها ضروری است، و اگر ما پول کافی برای انجام این کارها نداشته باشیم، بهزیستی ما آسیب می بیند.

فراتراز این، “تام راث” در کتاب خود پیرامون تندرستی چنین می گوید: پول می تواند با دادن قدرت کنترل به ما درباره ی اینکه چگونه وقتمان را بگذرانیم، شادی های کوتاه مدت مان را افزایش دهد”. برای مثال، می تواند برای ما گزینه هایی همچون زندگی نزدیک تر به محل کار، کار کمتر، و صرف زمان بیشتر برای فعالیت های اوقات فراغت با دوستانمان  فراهم کند. پول می تواند زندگی ما را آسان تر کند.

اما در حقیقت ما از پول برای خرید وقت آزاد بیشتر استفاده نمی کنیم، در عوض ما آن را صرف خرید اموال گران قیمت تر می کنیم.

یک سرگذشت

زنی در مرکز شهر به عنوان خریدار برای یک خرده فروش بزرگ کار می کرد، هنگامی که او پیشرفت کرد و ترفیع یافت، او و همسرش یک خانه ی بزرگ در حومه ی شهر خریداری کردند. وی خیلی زود متوجه شد که زمان رفت و آمدش از حومه به شهر و بلعکس بیشتر شده است، با افزایش مطالباتی که وضعیت جدیدش از او طلب می کرد، همان زمان اندکی را هم که برای ورزش یا دیدار با دوستان اختصاص داده بود،از دست داد، بنابراین این فعالیت ها را کاهش داد. وقتی همسرش هم یک ترفیع خوب گرفت، آنها به این مساله فکر کردند که برای کاهش این رفت و آمدهای استرس آور از حومه به شهر، به جایی نزدیکی شهر نقل مکان کنند. اما به جای ان، تصمیم گرفتند اشپزخانه خود را مانند آشپزخانه زیبایی که درجای دیگر محله دیده بودند تغییر مدل بدهند. با وام مسکنی که آنها بدین منظور گرفتند، هزینه های ماهانه شان اضافه شد، که تمام افزایش حقوق همسرش را دربر میگرفت. همچنین آنها دیگر نمی توانستند برای استخدام کسی که دوبار درماه بیاید و خانه شان رانظافت کند هزینه ای بپردازند.

همانند این داستان، بسیاری از ما ممکن است از پولمان برای کسب حداکثر تندرستیمان استفاده نکنیم.

پول بیشتر لزوما به معنی به دست آورن خوش بختی نیست:

برخلاف آنچه که بیشتر ما باور داریم، زمانی که ما پول کافی برای خرید ضروریات زندگیمان داریم، درآمد بالاتر از آن ممکن است تاثیر قابل توجهی بر افزایش تندرستی ما نداشته باشد، حتی ممکن است دربرخی مواقع تاثیرات منفی هم داشته باشد.

داده های جالبی در حمایت از این مساله وجود دارد. برای مثال:

.درآمد سرانه در ایالت متحده آمریکا از سال 1946 تا 1990، افزایش 150 درصدی داشت. (که این امر تفاوت بسیار زیادی در قدرت خرید ایجاد کرد) اما درصد اینکه افراد خود را شاد ببینند بسیار کاهش یافته بود.

.علاوه بر این، رتبه ی افسردگی در ایالات متحده امریکا در مدت 50 سال، 10 مرتبه افزایش یافت.

.در ژاپن، بین سالهای 1958 و 1991، درآمد سرانه 6 برابر افزایش یافت، اما میزان بهزیستی ذهنی ثابت ماند.

.مردمی که مقدار زیادی پول در قرعه کشی ایالت متحده آمریکا یا استخر فوتبال در انگلستان برنده شده بودند، یک سال بعد به صورت قابل توجهی شادتر نشده بودند و نسبت به وقایع روزمره ناراضی تر بودند.

.دریافت کنندگان تسهیلاتی که در یک مطالعه کنترل شده، پول بیشتری دریافت کرده بودند، نسبت به آنهایی که مقدار معولی را دریافت کرده بودند، استرس بیشتری را تحمل می کردند.

مطالعات دیگر، بیان کردند که درآمدهای بالاتر، با سطوح بالاتر استرس، افزایش احتمال طلاق و لذت بردن کمتر از فعالیت های کوچک ارتباط دارد. رینر، محققی که بیش از 30  سال از زندگی اش را صرف مطالعه تندرستی کرده است، ادعا کرد که درآمد بیشتر ممکن است منجر به کاربیشتر، اوقات فراغت کمتر و ارتباطات قوی اجتماعی کمتری باشد. به عبارت دیگر، مزایای داشتن پول بیشتر، ممکن است به وسیله ی قربانی کردن افراد در دیگر جنبه های سلامتیشان جبران شود، همانطور که در داستن نمونه ذکر شد.

علاوه بر این، ما همیشه خودمان را با آنهایی که بهتر از ما عمل می‌کنند، مقایسه می کنیم. اگر درآمد ما بالا رود، اما درآمد شخص دیگری هم بالا رود، ما احساس شادی نمی کنیم. یک شخصی که در سال صد میلیون تومان بدست اورده است اگر دوستش در سال 150 میلیون تومان کسب کرده باشد، ناراضی خواهد بود. شما حتما به این فکر می کنید که یک افزایش 120 ملیون تومانی او را خوشحال می کند. درست است؟ خیر، اگر دوستش هم پول بیشتری کسب کند، خوشحال نمی شود. او کاملا از به دست آوردن 150 میلیون تومان ناراضی خواهد بود اگر دوستش اکنون 200 میلیون کسب کرده باشد!

بسیاری از اوقات، نارضایتی ما از شرایط مالی مان ، از فهمیدن اینکه ما به اندازه ی مردم اطرافمان پول انباشته نکرده ایم ناشی می شود.

مادی گرایی شادی را از مردم می گیرد:

ما انسانها همیشه نمی دانیم چه چیزی ما را راضی میکند! و این بر میگ‌ردد به ارزش های جامعه ما، ما معتقدیم که پول برای ما شادی به همرا می آورد اما به عواقبی که به دنبال دارد توجهی نمی کنیم.

این حقایق را در نظر بگیرید:

.خشنودی ناشی از به دست آوردن کالاها همیشه زودگذر است، و به تدریج فراموش می شود. برای مثال، ما ممکن است واقعا برای خرید یک ماشین بزرگ تر هیجان زده باشیم، اما با گذشت زمان، آن ماشین را واگذار می کنیم. علاوه بر این، ما هنوز در حال پرداخت اقساط ماهانه خودرو هستیم، که این می تواند ما را از انجام برخی فعالیت های سرگرم کننده مثل تفریحات یا بیرون رفتن برای شام محروم کند.

.انتظارات ما بالا می رود. همانطور که درآمد ما بالا می رود، ما احساس می کنیم که به وسایل گران قیمت تری نیاز داریم و همه ی درآمد ما صرف این امیال و آرزوهای بزرگ تر می شود.به عبارت دیگر، همه ی  افزایش حقوق ما صرف خرید نسخه گران تر از چیزهایی می شود که در حال حاضر داریم.

.خواسته های ما می تواند سیری ناپذیر شود- پول ما بیشتر می شود-خواسته هایمان هم بیشتر می شود. این می تواند منجر به بدهی های بزرگ و تمام استرس هایی که در پی دارد، شود.

.مادی گرایی بیشتر با افزایش تاثیرات منفی ارتباط دارد: کاهش عزت نفس، افزایش خودشیفتگی، کاهش همدلی، و افزایش روابط متناقض.

درحقیقت، مهم‌ترین لذت های زندگی خریدنی نیستند! آنچه که واقعا برای ما در زندگی، رضایت به همرا دارد، روابط، هدف، معنا و ارتباط با طبیعت است.

ما در جست و جوی کامل شدن از نظر فردی هستیم، و زمانی که وسایل مادی برایمان فراهم نیست ناامید می شویم.علاوه بر این، پول واقعا می تواند از توانایی های ما برای ارتباط با دیگران بکاهد.

“کاتلین وهس” محقق دانشگاه مینه سوتا مطالعاتی انجام داد که نشان می دهد وقتی پول تبدیل به ذهنیت مردم شود، آنها کمتر مفید می شوند و می خواهند برای خودشان کار کنند و اهمیتی هم ندارد که تبدیل به جداشدگان جامعه شوند.

 

منبع: مقالات کانون مشاوران ایران

 

 

تنظیم هیجانی چیست: یک راهنمای ساده

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
تنظیم هیجانی، بیانگر فرآیند های روانی و رفتاری ای می باشد که به موجب آن افراد روی احساسات خود و دیگران تاثیر می گذارند.

برخی از مثال های کنترل هیجانات و عواطف شما در طول روز عبارتند از:

  • خوشحال کردن و تشویق خودتان در هنگام انجام کارهایی که از آن لذت می برید؛
  • ایجاد اضطراب در خود از طریق نگران شدن در مورد مسائل مختلف.

مثال هایی از کنترل هیجانات دیگر افراد در طول روز عبارتند از :

  • عصبانی کردن همکار خود از طریق انتقاد از وی؛
  • آرام کردن کودکی که بیش از حد هیجانی شده است.

چه نوعی از هیجانات تنظیم شده اند؟

واژه دیگری که روانشاسان استفاده می کنند عبارت از کلمه تاثیر است و تاثیر شامل هر دو مورد زیر می باشد:

  • هیجان ( برای مثال عصبی، متنفر و ترس داشتن)
  • خلق ( برای مثال ، آرام ، افسرده ).

هیجانات معمولا خلاصه تر از خلق هستند و بر یک مورد خاص متمرکز می باشند. برخی از محققین، هیجانات را در یک دسته بندی مجزایی قرار می دهند، برخی دیگر آن را بر اساس ابعاد لذت و فعال سازی دسته بندی می کنند. برای مثال، اضطراب شامل لذت بردن کم همراه با فعالیت بالاست.

افراد چگونه احساسات خود را تنظیم می کنند؟

  • ما به این نتیجه رسیدیم که افراد از صد ها استراتژی مختلف برای تاثیر گذاری بر احساسات خود و دیگران استفاده می کنند. این استراتژی ها می تواند با اهدافی از قبیل خوشحال کردن خودشان یا دیگران بوده یا به منظور ایجاد احساس بد صورت گیرد. برای مثال، یک پرستار و مراقبی که احساس خوبی دارد، ممکن است تلاش کند تا احساس عادی تر و طبیعی تری به منظور مقابله با اخبار و شرایط سخت داشته باشد.
  • استراتژی های تنظیمی تاثیر گذار می تواند شامل تفکرات هم باشد (به عنوان مثال، تفکر کردن در مورد یک وضعیت متفاوت) یا می‌تواند در مورد رفتار ها باشد (به عنوان مثال انجام دادن یک چیز مطلوب همانند حواس پرتی و دیوانگی)
  • برخی مواقع افراد به جای ابراز احساسات خود، ابراز احساسات خود را کنترل می کنند ( چهره، تن صدا یا طرز ایستادن). برای مثال، آنها یک خنده مصنوعی می زنند یا عصبانیت خود را متوقف می کنند.

بهترین راه برای کنترل احساسات چیست؟

  • این موضوع اغلب به بافت بستگی دارد. با این حال، این نتیجه حاصل شده است که ارزیابی مجدد ( به معنای تفکر در مورد مواردی از جنبه های مختلف) و حواس پرتی ( به معنای تفکر و اجرای چیزهای متفاوت )، در تهیه یک تغییر مطلوب در احساسات، بیشترین تاثیر را دارد.
  • تخلیه احساسات ( به عنوان مثال ، فریاد و جیغ زدن) و اجتناب از تفکر در مورد مواردی که اغلب بی تاثیر بوده و می تواند تاثیرات و نتایج منفی حاصل کند. علاوه بر این، تنظیم ابراز احساسات (که به صورت کنش سطحی شناخته می شود)، می تواند تاثیر کمتری نسبت به تنظیم خود احساسات ( که به صورت کنش عمیق شناخته می شود) داشته باشد، و علت آن نامعتبر بودن برای افراد دیگر می باشد.

آیا تنظیم هیجانی همان مقابله است؟

خیر. مقابله همواره در پاسخ به حوادث منفی صورت گرفته و شامل مواردی بیش از تاثیر می باشد، در حالیکه تنظیم هیجانی، به طور اختصاصی از طریق تغییرات تاثیرات به طرق مثبت و منفی صورت می گیرد. با این حال، مقابله شامل کنترل هیجانات می باشد.

آیا بعضی از افراد در کنترل هیجانات نسبت به بقیه برتری دارند؟

  • به نظر می رسد که یک تفاوت فردی در توانایی افرادی در تنظیم هیجانات خود و دیگران وجود دارد. این توانایی ها مربوط به هوش هیجانی می باشد. آنها می توانند از طریق آموزش کسب شوند – ولی ساده نمی باشند، به دلیل اینکه رفتار ها و عادات قدیمی می توانند فقط با تمرین و تکرار زیاد از بین رود. و اقدامی که می تواند در یک زمینه تاثیر گذار باشد، ممکن است در زمینه ها و حوزه های دیگر کاربردی نداشته باشد.
  • این نتیجه یافته شده است که افرادی که توانایی خود در مقابله با احساسات منفی را قبول دارند، قابلیت و توانایی غلبه بر حوادث منفی را به سرعت دارند. افرادی که ابراز هیجانی بیشتری دارند یا کاریزماتر هستند تاثیر بیشتری روی چگونگی احساس هیجانی دیگران دارند.

چرا نمی توانم احساسات خود را کنترل کنم؟

  • کنترل احساسات یک کار آسان و راحتی نمی باشد. اگر به راحتی بتوانیم احساسات خود را در موق برداشتن کلاه تغییر دهیم، متعاقبا احساسات به هیچ هدفی نخواهد رسید. بنابراین کاهش احساسات برای یک دوره بعد از یک واقعه ناراحت کننده یا احساس اضطراب قبل از انجام یک کار سخت، یک کار عادی و سالم می باشد.
  • با این حال، برخی مواقع مشکالات ناتوانایی در مقابل احساساتشان را تجربه می کنند ( به عنوان مثال حسادت مزمن و شدید، مشکلات عصبی ، حملات هراس انگیز)، و این افراد برخی مواقع دارای نوسانات مداوم و بزرگ در حالت های خودشان هستند ( به عنوان مثال اختلالات دو قطبی). برای این امر چندین دلیل می تواند وجود داشته باشد. برای مثال، داشتن عقاید مخالف نا درست در مورد احساسات شخصی یک فرد که می تواند منجر به کنترل بیش از حد شود. درمان روانش شناسی ممکن است منجر به کمک و تسهیل چنین مواردی شده و به عقاید پزشکان باید توجه شود.

آیا احساسات من بدون داشتن هیچ دانشی ، قابلیت کنترل دارد.

بلی، از دو طریق این امر ممکن است.

  • اول، ما بدون اینکه متوجه شویم احساسات خود را کنترل می کنیم . به این معنا که این کار به صورت اتوماتیک و خود به خودی صورت می گیرد.
  • دوم، تحقیقات بیانگر این می باشد که احساسات مسری و فراگیر می باشند. تنها با افرادی برخورد و معاشرت داشته باشید که می توانند منجر به تغییر حالت های ما شود و باعث شود که حالت ما شبیه دیگر افراد باشد. این امر بدین دلیل اتفاق می افتد که ما به صورت غیر آگاهانه از دیگران تقلید می کنیم و بازخورد چهره و بدن ما ، در حالت ما تاثیر گذار خواهد بود. به نظر می رسد که ما حتی از طریق احساسات دیگر افراد در شبکه اجتماعی ما، که فقط دارای ارتباط غیر مستقیم هستیم، بر روی ما تاثیر گذار هستند. ولی این تاثیر می تواند کم و محدود باشد. مردم همچنین روشهایی برای خودشان دارند که به صورت تعمدی در مقابل احساس بقیه افراد مقاومت و مخالفت می کنند یا با آن سازگار می شوند (برای مثال از طریق شوخی و مزاح).

چگونه کنترل احساس ، در قابل فرم های دیگری از کنترل خویشتن، بازگو می شود.

شواهد خوبی موجود می باشد و بیانگر این هستند که کنترل احساسات بر منابع روانی مشابهی همانند دیگر فرم های خود کنترلی ، متکی هستند ( همانند کنترل توپ یا مقاومت در برابر غذا). بنابراین، انجام این کار توسط یک فرد، می تواند منجر به از بین رفتن امکان این کار توسط بقیه افراد شود. همانند دیگر شکل های کنترل، انجام بیش از حد و افراطی این کار می تواند خسته کننده باشد. به همین دلیل است که انجام دادن کار های عاطفی زیاد ( به عنوان مثال خدمات مشتری)، می تواند بسیار خسته کننده باشد. همچنین الزاماتی وجود دارد که باید در مواقعی که کنترل سخت تر باشد، صورت گیرد. برای مثال، مقاومت در برابر اخلاق و برخورد غذا که برخی از افراد دارند ، برای افزایش سریع آن در آخر یک روز، می توان سخت تر باشد.

چرا کنترل احساسات مهم می باشد؟

  • کنترل احساسات بر روی زندگی روزمره ما تاثیر گذار می باشد. اگر این کار را بخوبی انجام دهیم، این امر می تواند منجر به بهبود بهزیستی روانی، عملکرد و روابط ما شود. برای مثال، توانایی کنترل احساسات شخصی افراد، می تواند بر عملکرد ورزشی افراد تاثیر گذار باشد، و توانایی کنترل احساس دیگران یک امر حیاتی، برای ایجاد رابطه خوب با همکاران و مشتریان می باشد.
  • اگر این کار را بخوبی انجام ندهیم، این امر برای موارد مشابه می تواند زیان آور و مضر باشد برای مثال، ریسکی که انجام می دهیم (مثل قمار بازی) و رفتار هایی که ما در انجام آن افراط می کنیم ( به عنوان مثال، سیگار کشیدن) نوعی از تنظیم هیجانی می باشند.
  • کنترل احساسات می تواند بر پرورش فرزند ما، رابطه ما، کار ما، سلامت ما و فرصت ها و فراغت ها ما تاثیر گذار باشد.

منبع: ساینس دیلی