ترس از مرد | از تشخیص تا درمان

آندروفوبیا (androphobia) به عنوان ترس از مردان تعریف می شود. این اصطلاح از درون جنبش‌های فمینیستی سرچشمه می‌گیرد تا اصطلاح متضاد «ژینوفوبیا» را که به معنای ترس از زنان است را متعادل کند.

مرد ستیزی ( Misandry ) به عنوان نفرت یا تعصب منفی نسبت به مردان تعریف می شود. نقطه مقابل زن ستیزی است. مردبیزاری می تواند اشکال مختلفی داشته باشد: مانند تبعیض جنسیتی، محرومیت اجتماعی، خشونت علیه مردان، تحقیر مردان، استفاده ابزاری از مردان.

علائم آندروفوبیا یا فوبیا مردان چیست؟

علائم ترس از مردان ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • وقتی مردها را می بینید یا به آن ها فکر می کنید، دچار ترس، اضطراب یا وحشت فوری و شدید می شوید.
  • آگاهی از اینکه ترس شما از مردان غیرمنطقی می باشد اما احساس می کنید نمی توانید آن را کنترل کنید
  • نزدیک شدن به مرد باعث اضطراب و نگرانی شما می شود.
  • اجتناب از موقعیت هایی که ممکن است با مردان روبرو شوید. یا احساس نگرانی یا ترس شدید در موقعیت هایی که با مردان روبرو می شوید.
  • میل شدید برای فرار
  • تنگی نفس
  • تنفس سریع
  • لرزش
  • تعریق شدید
  • در انجام فعالیت های روزانه خود مشکل دارید زیرا از مردان می ترسید.
  • واکنش‌های جسمانی مانند عرق کردن، ضربان قلب سریع، درد در قفسه سینه، یا مشکلات تنفسی
  • حالت تهوع، سرگیجه یا غش هنگام نزدیکی یا حتی فکر کردن به مردان
  • در کودکان، ترس از مردان ممکن است به صورت عصبانیت همراه با چسبیدن، گریه، یا امتناع از ترک والد زن یا نزدیک شدن به مردان ظاهر شود.
  • حالت تهوع
  • سرگیجه
  • تپش قلب
  • خشک شدن دهان
  • از دست دادن کنترل
  • کابوس
  • حمله عصبی
  • ناتوانی در بیان کلمات یا عبارات

چه چیزی باعث ایجاد آندروفوبیا در فرد می شود؟

آندروفوبیا یک نوع فوبیا خاص در نظر گرفته می‌شود، زیرا این ترس شدید و غیرمنطقی بوده که معمولاً خطر واقعی را ایجاد نمی‌کنند اما همچنین می‌تواند باعث اضطراب و رفتارهای اجتنابی شود. 

آندروفوبیا، مانند سایر فوبیاهای خاص، طولانی مدت است و می تواند بر توانایی شما برای انجام فعالیت های روزمره مانند کار، تحصیل و روابط اجتماعی تأثیر منفی بگذارد.

علت دقیق فوبیا مردان به خوبی شناخته نشده است. اما کارشناسان می گویند که برخی از احتمالات عبارتند از:

  • تجربیات منفی با مردان در گذشته، مانند تجاوز جنسی، تجاوز فیزیکی، سوء استفاده ذهنی یا جسمی، غفلت، یا آزار جنسی
  • ژنتیک و محیط
  • تغییرات در عملکرد مغز

برخی از افراد بیشتر از دیگران در معرض ترس از مردان هستند. این افراد عبارتند از:

  • کودکان (فوبیا بیش تر در اوایل کودکی، معمولاً در سن 10 سالگی رخ می دهد)
  • بستگانی که فوبیا یا اضطراب داشته اند (این ممکن است نتیجه رفتار ارثی یا آموخته شده باشد)
  • خلق و خو ویژه
  • تجربه منفی گذشته با مردان

آیا باید به روانشناس مراجعه کرد؟

ترس از مردان ممکن است به عنوان یک احساس کوچک شروع شود اما به مرور می تواند به یک مانع بزرگ در زندگی روزمره شما تبدیل شود. اگر اضطراب شما ناشی از آندروفوبیا شما باشد، باید به روانشناس مراجعه کنید. علائم زیر نشان می دهد که باید به روانشناس مراجعه کنید.

  • بر عملکرد شغلی یا مدرسه شما تأثیر منفی می گذارد.
  • به روابط اجتماعی یا توانایی اجتماعی بودن شما تاثیر می گذارد.
  • دخالت در فعالیت های روزمره شما

درمان ترس از مردان در کودکان بسیار مهم است. گاهی اوقات ترس از کودکان به مرور بیش تر می شود. اما آندروفوبیا می تواند به شدت بر توانایی کودک برای عملکرد در جامعه تأثیر بگذارد البته ترس آن ها باید با کمک پزشکی حرفه ای برطرف شود.

ترس از مردان چگونه درمان می شود؟

اکثر افراد مبتلا به آندروفوبیا می توانند از طریق جلسات درمانی بهبود یابند. درمان اولیه ترس از مردان شامل روان درمانی است. دو نوع رایج روان درمانی که برای درمان فوبیا مردان استفاده می شود، مواجهه درمانی و رفتار درمانی هستند. در برخی موارد از دارو نیز به عنوان بخشی از برنامه درمانی استفاده می شود، البته دارو درمانی به تنهایی نمی تواند درمان باشد.

درمان از طریق مواجهه

مواجهه درمانی برای تغییر نحوه واکنش شما به مردان طراحی شده است. در طی این درمان به تدریج و به طور مکرر در معرض چیزهایی قرار خواهید گرفت که با مردان ارتباط خواهد داشت. با گذشت زمان، قرار گرفتن تدریجی در برابر مردان باید به شما کمک کند تا افکار، احساسات مرتبط با ترس از مردان را مدیریت کنید. 

برای مثال، درمانگر شما ممکن است ابتدا عکس‌هایی از مردان را به شما نشان دهد و سپس شما را وادار کند به صدای ضبط شده مردان گوش دهید. پس از آن، درمانگر از شما می‌خواهد ویدیوهایی از مردان را تماشا کنید و سپس به آرامی به یک مرد واقعی نزدیک شوید.

درمان شناختی رفتاری (CBT)

درمان شناختی رفتاری از سایر تکنیک‌های درمانی استفاده می‌کند تا راه‌های متفاوتی را برای مشاهده و مقابله با ترس از مردان به شما آموزش دهد. درمانگر شما به شما یاد می دهد که چگونه:

  • ترس خود را به گونه ای متفاوت ببینید.
  • با احساسات فیزیکی مرتبط با ترس خود کنار بیایید.
  • با تأثیری که ترس بر زندگی شما گذاشته است برخورد کنید.

جلسات درمان شناختی رفتاری به شما کمک می کند به جای اینکه بر افکار و احساسات خود غلبه کنید، حس اعتماد به نفس یا تسلط بر افکار و احساسات خود به دست آورید.

دارو درمانی

روان درمانی معمولاً در درمان ترس از مردان بسیار موفق است. اما گاهی اوقات استفاده از داروهایی که می توانند احساس اضطراب یا حملات پانیک مرتبط با آندروفوبیا را کاهش دهند مفید می باشد. این داروها باید در ابتدای درمان برای تسهیل بهبودی استفاده شوند.

استفاده دیگر دارودرمانی برای موقعیت‌های نادر و کوتاه‌مدت است که طی آن اضطراب شما را از انجام کار ضروری باز می‌دارد.

داروهایی که معمولا برای درمان آندروفوبیا استفاده می شوند عبارتند از:

مسدود کننده های بتا : مسدود کننده های بتا اثرات آدرنالین ناشی از اضطراب را در بدن کنترل می کنند. آدرنالین می تواند باعث علائم جسمی ناراحت کننده و گاهی خطرناک از جمله افزایش ضربان قلب و فشار خون، تپش قلب و همچنین لرزش صدا و بدن شود.

آرام بخش ها: بنزودیازپین ها با کاهش اضطراب به شما کمک می کنند تا احساس آرامش بیشتری داشته باشید. این داروها باید با احتیاط مصرف شوند زیرا ممکن است اعتیادآور باشند. اگر سابقه مصرف الکل یا مواد مخدر دارید، ممکن است بنزودیازپین ها برای شما مناسب نباشند.

اگر داروی آرامبخش مصرف می کنید، در حین مصرف این دارو از مصرف الکل خودداری کنید. اقدامات دیگری که می تواند اضطراب شما را کاهش دهد شامل موارد زیر می باشد:

  • ورزش منظم
  • خواب کافی
  • برنامه تغذیه ای مناسب
  • یوگا

هیپنوتیزم درمانی

هیپنوتراپی نوعی درمان است که در آن روانشناس به ضمیر ناخودآگاه فرد مبتلا به فوبیا وارد شده و سعی می کند بر آن تاثیر مثبت بگذارد و باعث بهبود فوبیا آن ها می شود.

در صورتی که در مورد درمان خود تردید دارید با روانشناس خود در مورد آن صحبت کنید و از عوارض و روند هر درمان آگاه شوید.

منبع : ترس از مردان | از تشخیص تا درمان 

مشاوره فردی یعنی چی؟

مشاوره فردی فرصتی شخصی برای دریافت حمایت و تجربه رشد در دوران چالش برانگیز زندگی است. مشاوره فردی می تواند به فرد کمک کند تا با بسیاری از موضوعات شخصی در زندگی مانند خشم، افسردگی، اضطراب، سوء مصرف مواد، چالش های ازدواج و روابط، مشکلات والدین، مشکلات مدرسه، تغییرات شغلی و غیره مقابله کند.

مشاوره فردی (که گاهی اوقات روان درمانی، گفتگو درمانی یا درمان نامیده می شود) فرآیندی است که از طریق آن مراجعان به صورت انفرادی با یک پزشک متخصص بهداشت روانی آموزش دیده در محیطی امن، مراقبتی و محرمانه کار می کنند. مشاوره به افراد این امکان را می دهد که احساسات، باورها و رفتارهای خود را کشف کنند، خاطرات چالش برانگیز یا تاثیرگذار را بررسی کنند، جنبه هایی از زندگی خود را که دوست دارند تغییر دهند شناسایی کنند، خود و دیگران را بهتر درک کنند، اهداف شخصی تعیین کنند و برای تغییر مطلوب تلاش کنند.

مشاوره فردی، مشاوره ای است که بر نگرانی های فوری یا آینده نزدیک فرد متمرکز است. مشاوره فردی ممکن است شامل مشاوره و برنامه ریزی شغلی، غم و اندوه پس از مرگ یکی از عزیزان یا برخورد با مشکلات در یک شغل قبل از بزرگ شدن آنها باشد. مشاوره فردی یک بحث انفرادی بین مشاور و مراجعه کننده است که فرد متقاضی درمان است. این دو یک اتحاد، رابطه یا پیوندی تشکیل می دهند که اعتماد و رشد شخصی را امکان پذیر می کند.

اهداف، فرکانس و مدت درمان چگونه تعیین می شوند؟

به طور کلی، هدف روان درمانی صحبت از نگرانی های مربوط به سلامت روان و کمک به درمانجویان برای بهبود، رشد، و حرکت به سمت زندگی پربارتر و از نظر روانی سالم است. درمان خوب مشتری محور است و اهداف خاصی برای درمان توسط شما و درمانگرتان تعیین می شود.

جلسات روان درمانی فردی معمولا بین 45 تا 50 دقیقه طول می کشد. دفعات و مدت درمان تا حد زیادی به نیازها، اهداف درمانی و پیشرفت شما بستگی دارد. بسیاری از نگرانی‌ها به آسانی با درمان کوتاه‌مدت برطرف می‌شوند و سایر نگرانی‌های مزمن یا پیچیده‌تر نیاز به تعهد طولانی‌مدت قبل از تحقق بهبود دارند.

تحقیقات نشان داده است که روان درمانی منجر به عود کمتر شرایط رایج مانند افسردگی و اضطراب متوسط می شود و اثرات مثبت درمان خوب فراتر از درمان است. در واقع، بسیاری از مراجعان مدت‌ها پس از پایان درمان، بهبود شرایط را گزارش می‌کنند. به طور کلی، روان درمانی اغلب مؤثرتر از داروهای روانگردان یا درمان های پزشکی به تنهایی است که ممکن است عوارض جانبی مضری ایجاد کند. علاوه بر این، بسیاری از روش‌های درمانی مبتنی بر شواهد هستند، به این معنی که آنها تحت مطالعات تحقیقاتی و مشاهدات بالینی قرار گرفته‌اند و برای اثربخشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌اند.

در طول یک جلسه یا اولین قرار ملاقات برای مشاوره کوتاه مدت چه اتفاقی می افتد؟

اگر شما و یک پزشک بالینی CAPS تشخیص دهید که یک جلسه یا مشاوره فردی کوتاه مدت توصیه درمانی است که به بهترین وجه نیازهای شما را برآورده می کند، اولین جلسه در دسترس که مطابق با برنامه شما باشد به شما پیشنهاد می شود. اگر ترجیحات مشاور خاصی دارید، ممکن است مدت زمان انتظار برای اولین قرار ملاقات را افزایش دهید. این اولین قرار معمولاً ظرف چند روز تا چند هفته برنامه ریزی می شود. (لطفاً توجه داشته باشید که اگر به کمک فوری نیاز دارید، به کارکنان ما اطلاع دهید تا بتوانیم فوراً شما را به منابع مناسب CAPS متصل کنیم.) کل مدت زمان مورد نیاز تقریباً 90 دقیقه است که شامل تکمیل فرم‌ها روی رایانه، جلسه درمان، و برنامه ریزی برای قرارهای بعدی، پس حتما این را در زمان تعیین وقت خود در نظر داشته باشید.

ضروری است که فوراً در محل حاضر شوید تا زمان کافی برای تکمیل فرم‌های لازم داشته باشید. اگر بیش از 15 دقیقه دیر کردید، ممکن است از شما خواسته شود که برنامه را تغییر دهید. این فرم ها شامل فرم تاریخچه جمعیتی و بالینی، موافقت نامه درمان، رضایت از درمان، و اطلاعیه اقدامات حفظ حریم خصوصی است. پزشک شما اطلاعاتی در مورد نگرانی های فعلی، سابقه مرتبط و اهداف شما به دست خواهد آورد. پزشک شما همچنین خط‌مشی‌ها و رویه‌های مربوط به CAPS مانند محرمانگی را بررسی خواهد کرد.

در صورت شرکت در مشاوره کوتاه مدت در جلسات بعدی یا پیگیری چه اتفاقی می افتد؟

برای جلسات بعدی یا بعدی، تقریباً به مدت 45 دقیقه با مشاور خود ملاقات خواهید کرد که طبق یک برنامه مورد توافق دوجانبه برنامه ریزی می شود. اگر مایل به مشاوره اضافی فراتر از آنچه CAPS می تواند ارائه دهد، ما با شما همکاری خواهیم کرد تا یک پزشک در جامعه محلی پیدا کنید.

در اوایل، شما با پزشک خود برای تعیین اهداف جلسات مشاوره خود کار خواهید کرد. تعیین اهداف روشن به شما کمک می کند تا پیشرفت خود را در مشاوره نظارت کنید. اگر سؤال یا نگرانی در مورد فرآیند مشاوره دارید، دریغ نکنید که این موارد را با پزشک خود مطرح کنید، که خوشحال می شود آنها را با شما در میان بگذارد. جهت دقیق تجربه مشاوره شما به مسائلی که در مشاوره وارد می کنید، دیدگاه پزشک و اهدافی که برای کار مشترک خود تعیین می کنید بستگی دارد.

درمان فردی (روان درمانی)

درمان فردی یک فرآیند مشترک بین یک درمانگر و یک فرد در حال درمان است. اهداف مشترک درمان می تواند القای تغییر یا بهبود کیفیت زندگی باشد. افراد ممکن است برای مشکلاتی که به تنهایی با آن‌ها سخت است به دنبال درمان باشند. به درمان فردی، درمان، روان درمانی، درمان روانی اجتماعی، گفتار درمانی و مشاوره نیز گفته می شود.   

درمان می تواند به افراد کمک کند تا بر موانع سلامتی خود غلبه کنند. می تواند احساسات مثبت مانند شفقت و عزت نفس را افزایش دهد. افراد در درمان می توانند مهارت هایی را برای مدیریت موقعیت های دشوار، تصمیم گیری سالم و رسیدن به اهداف بیاموزند. بسیاری از آنها از سفر درمانی خودآگاهی بیشتر لذت می برند. برخی از افراد حتی برای رشد خود به درمان مداوم می روند.

چه زمانی بهتر است به دنبال درمان باشید؟

اگر مشکلی باعث ناراحتی یا اختلال در زندگی روزمره شود، ممکن است زمان آن رسیده باشد که به دنبال درمان باشید. پریشانی می تواند به معنای افکار، احساسات، رفتارهای منفی یا حتی یک احساس بدنی مانند درد یا خستگی باشد. مهم است که قبل از رفتن به درمان صبر نکنید تا علائم شدید شوند. اگر اغلب ناراضی هستید یا نسبت به مسائل زندگی خود احساس ناامیدی و ناامیدی می کنید، ممکن است بهتر باشد به دنبال درمان باشید. اگر نمی‌توانید روی کار یا مدرسه تمرکز کنید، اعتیاد را تجربه کنید یا احساس کنید می‌خواهید به خود یا شخص دیگری آسیب برسانید، درمان می‌تواند به شما کمک کند.

برخی از افراد ممکن است از درمان اجتناب کنند و دلایل زیادی برای این وجود دارد. برخی از این دلایل عبارتند از:

  • نگران لکه ننگی باشید که می تواند با مراقبت از سلامت روان همراه باشد
  • احساس شرم در هنگام صحبت در مورد گذشته آزار دهنده است
  • نمی خواهم بپذیرم که چیزی اشتباه است
  • ترس از اینکه بحث در مورد درمان محرمانه بماند
  • مسائل پولی

با این حال، آمار مؤسسه ملی سلامت روان (NIMH) نشان می دهد که مسائل مربوط به سلامت روان در ایالات متحده رایج است. در واقع، از هر 5 بزرگسال، 1 نفر ممکن است مبتلا شود. ممکن است یادآوری این نکته مفید باشد که درمانگران متخصصان آموزش دیده ای هستند که حمایت می کنند و محرمانه بودن را حفظ می کنند. آنها برای کمک به افراد برای حل مسائل دردناک یا شرم آور عادت دارند. برخی از درمانگران نیز به افراد نیازمند، هزینه های کشویی یا سایر کمک های مالی ارائه می دهند. و اگرچه ننگ پیرامون سلامت روان هنوز هم می تواند مطرح شود، افراد بیشتری با صحبت در مورد گزینه های سلامت روان خود با افرادی که به آنها اعتماد دارند راحت می شوند.

یک درمانگر آموزش دیده می تواند به افراد کمک کند تا سبک زندگی خود را تغییر دهند. آنها همچنین می توانند به شناسایی علل زمینه ای علائم و ارائه استراتژی هایی برای تغییر افکار و رفتارهای ناخواسته کمک کنند. درمان می تواند افراد را به مهارت هایی برای مدیریت علائم، کاهش استرس و بهبود کیفیت زندگی مجهز کند. 

روان درمانی با چه چیزی می تواند کمک کند؟

درمان می تواند به درمان مشکلات ذهنی، عاطفی، فیزیکی و رفتاری کمک کند. نگرانی هایی که ممکن است در درمان مورد بحث قرار گیرند عبارتند از، اما محدود به موارد زیر نیستند:

چه کسی درمان فردی را ارائه می دهد؟

بسیاری از متخصصان بهداشت روان درمان را ارائه می دهند. استانداردهای تبدیل شدن به یک درمانگر معمولاً به هیئت صدور مجوز یک ایالت بستگی دارد . درمانگران اغلب دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا هستند. آنها همچنین ممکن است آموزش خاصی در زمینه مشاوره روانشناسی داشته باشند. دانش‌آموزانی که به سمت درجه پیشرفته کار می‌کنند ممکن است با راهنمایی یک سرپرست دارای مجوز، درمان را ارائه دهند.

درمانگران می توانند عناوین زیادی داشته باشند. اینها بر اساس سطح تحصیلات، آموزش و نقش آنها است. آنها می توانند به عنوان مشاوران حرفه ای دارای مجوز (LPC)، روانشناسان، درمانگران ازدواج و خانواده دارای مجوز (LMFT)، مددکاران اجتماعی بالینی دارای مجوز (LCSW)، پرستاران روانپزشکی ، یا روانپزشکان کار کنند.

مشاوره فردی یعنی چی؟

انتظار چه چیزی در طول درمان فردی

اولین جلسه درمان اغلب بر جمع آوری اطلاعات متمرکز است. یک درمانگر با فرد تحت درمان در مورد سلامت فیزیکی، روانی و عاطفی گذشته او صحبت می کند. آنها همچنین در مورد نگرانی هایی که فرد را به درمان می کشاند، بحث می کنند. ممکن است چند جلسه طول بکشد تا یک درمانگر درک خوبی از موقعیت داشته باشد. تنها در این صورت است که می توانند به نگرانی ها رسیدگی کنند و بهترین مسیر اقدام را تعیین کنند.

فرد تحت درمان همچنین می تواند از اولین جلسه خود برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا سبک درمانگر برای نیازهای او مناسب است یا خیر استفاده کند. یافتن درمانی که با آن راحت هستید برای درمان موفقیت آمیز حیاتی است. مهم است که در مورد نوع درمانی مورد استفاده، اهداف درمانی، طول جلسه و تعداد جلسات مورد نیاز صحبت کنید.

بسیاری از درمانگران افراد تحت درمان را تشویق می کنند تا بیشتر صحبت ها را انجام دهند. در ابتدا، ممکن است صحبت در مورد تجربیات گذشته یا نگرانی های فعلی سخت باشد. جلسات ممکن است احساسات شدیدی را برانگیزند. ممکن است در طول درمان ناراحت، عصبانی یا غمگین شوید. با این حال، درمانگران می توانند به افراد کمک کنند تا با پیشرفت جلسات، اعتماد به نفس خود را افزایش دهند و راحت تر شوند. 

درمانگران ممکن است “تکالیف” را برای کمک به افرادی که تحت مراقبت هستند تعیین کنند تا موضوعات مورد بحث در درمان را ایجاد کنند. افراد تحت درمان همچنین می توانند در هر مرحله از فرآیند سؤال بپرسند. با گذشت زمان، افراد تحت درمان ممکن است خلق و خوی مثبت تر و الگوهای فکری سالم تری داشته باشند.

افراد تحت درمان می توانند انتظار محرمانه بودن را در طول جلسات درمانی داشته باشند. اما، اگر فردی در خطر فوری آسیب رساندن به خود یا دیگران باشد، یک درمانگر ممکن است محرمانگی را بشکند. در صورتی که قانون فدرال یا ایالتی لازم باشد، درمانگران نیز ممکن است این کار را انجام دهند. بسیاری از درمانگران در اولین جلسه درمانی محدودیت های محرمانگی را توضیح می دهند و دستورالعمل های مکتوب ارائه می دهند.

روان درمانی چگونه کار می کند

اشکال زیادی از درمان وجود دارد. برخی از انواع درمان هنگام رسیدگی به مسائل مختلف بهتر از سایرین عمل می کنند. مرسوم است که درمانگران هنگام پرداختن به نیازهای یک فرد، ایده هایی را از رویکردهای مختلف ترکیب کنند.

درمان شناختی رفتاری (CBT) یکی از محبوب ترین و موثرترین انواع درمان است. این رویکرد به افراد کمک می کند تا به ارتباط بین افکار، احساسات و رفتارها نگاه کنند. سپس افراد می توانند الگوهای تفکر منفی را با الگوهای مثبت جایگزین کنند. باور CBT این است که افکار سالم اغلب احساسات مثبت و اقدامات سازنده را ترویج می کنند. 

سایر رویکردهای مؤثر عبارتند از:

  • رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) : می تواند به افراد کمک کند تا با استرس کنار بیایند، تنظیم عاطفی را بهبود بخشند و روی روابط کار کنند.
  • روان درمانی بین فردی (IPT) : می تواند به ایجاد مهارت های رابطه کمک کند.
  • درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) : ممکن است آگاهی از افکار و احساسات را افزایش دهد.
  • درمان روان پویایی : می تواند به افراد کمک کند تا تجربیات ناخودآگاه و چگونگی تأثیر آنها بر رفتار را درک کنند.

درمان انفرادی چقدر طول می کشد؟

جلسات درمانی فردی اغلب از 45 تا 60 دقیقه طول می کشد. تعداد جلسات و مدت زمان آنها به عوامل زیادی بستگی دارد، از جمله:

  • وضعیت سلامت روان مورد بررسی و شدت آن
  • مدت زمانی که فرد تحت درمان این مشکل را داشته است
  • این موضوع چقدر بر زندگی روزمره تأثیر می گذارد
  • این موضوع چقدر ناراحتی ایجاد می کند
  • فرد تحت درمان چقدر سریع بهبود می یابد
  • محدودیت های مالی 

برخی از نگرانی ها را می توان از طریق درمان کوتاه مدت طی چند هفته برطرف کرد. با این حال، نگرانی های مزمن یا پیچیده تر می تواند به درمان طولانی مدت نیاز داشته باشد. گاهی اوقات، ممکن است بیش از یک سال طول بکشد تا پیشرفت قابل توجهی حاصل شود.

اثربخشی درمان فردی

حتی اگر درمان نتواند شرایطی را درمان کند، می‌تواند به افراد کمک کند تا مهارت‌های مقابله‌ای سالم را توسعه دهند. عزم فعال بودن در درمان و بهبودی برای دستیابی به اهداف درمانی و تقویت یک رابطه درمانی مثبت ضروری است . یافتن درمانگر مناسب نیز در روند درمان بسیار مهم است.

تحقیقات نشان می دهد که درمان ممکن است منجر به عود کمتر شرایط رایج، از جمله افسردگی متوسط و اضطراب شود. علاوه بر این، نشان می دهد که اثرات مثبت درمان خوب فراتر از درمان است. بسیاری از افراد مدت ها پس از پایان درمان، بهبود شرایط را گزارش می دهند. درمان اغلب موثرتر از داروهای روانگردان  یا درمان های پزشکی به تنهایی است. هنگامی که این درمان ها به تنهایی استفاده شوند، ممکن است عوارض جانبی مضری ایجاد کنند. بسیاری از رویکردهای درمانی نیز مبتنی بر شواهد هستند . این بدان معناست که آنها برای آزمایش اثربخشی آنها تحت مطالعات تحقیقاتی و مشاهدات بالینی قرار گرفته اند.

یافتن درمانگری که با او راحت هستید و همکاری با او می تواند به شما کمک کند تا بهترین نتیجه را از درمان ببرید. هنگامی که یک فرد در درمان باز و صادق باشد، درمانگران عموماً بهتر می توانند به هر موضوع رسیدگی کنند و رویکرد درمانی را در صورت نیاز تنظیم کنند. رفتن به درمان ممکن است در برخی روزها دشوار باشد. اما، مهم است که در هر جلسه شرکت کنید و تکالیف تعیین شده را تکمیل کنید. صبور بودن و پایبندی به برنامه درمانی می تواند موفقیت طولانی مدت در درمان را تسهیل کند. 

تاریخچه روان درمانی فردی

اصطلاح “روان درمانی” از کلمات یونانی برای روح و شفا گرفته شده است. یونانیان باستان ممکن است اولین کسانی باشند که مسائل مربوط به سلامت روان را به عنوان شرایط جسمی و روانی در نظر گرفته اند. در آن زمان، برخی از فرهنگ های دیگر آنها را نتیجه تسخیر شیطانی می دانستند. با این حال، درک یونانیان از مسائل مربوط به سلامت روان محدود بود. آنها فواید استفاده از کلمات تشویق کننده را هنگام صحبت با افراد مبتلا به مشکلات روانی تشخیص دادند. اما، آنها همچنین بسیاری از باورهای نادرست در مورد سلامت روان داشتند. به عنوان مثال، آنها فکر می کردند که فقط زنان هیستری را تجربه می کنند . همچنین اعتقاد بر این بود که حمام کردن یک درمان موثر برای افراد مبتلا به افسردگی است.

درمان بیماری‌های روانی شدید اغلب خشن و غیرانسانی بود تا اینکه اصلاح‌طلبان برای شرایط بهتر در قرن هجدهم تلاش کردند. در سال 1773، اولین پناهگاه در آمریکای شمالی تأسیس شد. در پایان قرن نوزدهم، اکثر شهرهای آمریکا دارای پناهگاه بودند. با این حال، افراد پذیرفته شده در پناهندگی به ندرت مرکز را ترک می کردند. این منجر به افزایش پیوسته جمعیت افراد نهادینه شد. غیر معمول نبود که مراقبت در پناهگاه ها شامل استفاده از محدودیت ها و رفتار خشونت آمیز توسط پزشکان باشد.

این احتمال وجود دارد که انواع غیررسمی درمان در طول تاریخ بشر انجام شده باشد. با این حال، روان درمانی مدرن در اواخر قرن نوزدهم در اروپای غربی توسعه یافت. در این زمان، اولین آزمایشگاه برای تحقیقات روان‌شناختی توسط ویلهلم وونت تأسیس شد و   «درمان گفتاری» زیگموند فروید پایه‌های روانکاوی را پایه‌گذاری کرد . 

بسیاری از تکنیک های درمانی در قرن بیستم شکوفا شد. این تکنیک ها عمدتاً از مکاتب فکری رایج در آن زمان الهام گرفته شده بودند. برخی از این مکاتب فکری عبارتند از روانکاوی، رفتارگرایی ، شناخت گرایی و روانشناسی سیستمی . در قرن بیست و یکم، درمان‌های زیادی وجود دارد که زمینه‌های متنوعی مانند ذهن آگاهی و زیست‌شناسی عصبی را در بر می‌گیرد. بسیاری از رویکردها بر کمک به افراد در درمان تمرکز دارند تا نگرانی‌های خود را شناسایی کنند، رشد شخصی را تقویت کنند و مهارت‌های مقابله سالم را توسعه دهند .

منابع:

  1. باتلر، کی، کوپر، جی، و ویلی، ام اس (2012). تاریخچه مختصری از روان درمانی: موزاییکی از شبکه ساز روان درمانی، 1982-2012. برگرفته از https://www.psychotherapynetworker.
    org/magazine/article/268/a-brief-history-of-psychotherapy
  2. گودوین، جیمز سی (2008). تاریخچه روانشناسی مدرن،  ویرایش سوم . دانورز، MA: جان وایلی و پسران.
  3. مشاوره فردی. (دوم). دانشگاه ایالتی سام هیوستون برگرفته از https://www.shsu.edu/dept/counseling/individual-therapy.html
  4. درمان فردی. (دوم). مرکز مشاوره و سلامت روانی، دانشگاه ماساچوست. برگرفته از https://www.umass.edu/counseling/services/individual-therapy
  5. روان درمانی. (2016، 17 مارس). کلینیک مایو. برگرفته از https://www.mayoclinic.org/tests-procedures/psychotherapy/home/ovc-20197188
  6. سرویس صدا و سیما. (2002). جدول زمانی: درمان بیماری های روانی. یک جنون درخشان . برگرفته از http://www.pbs.org/wgbh/amex/nash/timeline
  7. شناخت اثربخشی روان درمانی. (2012). انجمن روانشناسی آمریکا. برگرفته از http://www.apa.org/about/policy/resolution-psychotherapy.aspx
  8. مرکز مشاوره ستاره ایرانیان (1400). روانشناسی فردی نوین چیست؟ MMSI.ir

در سال 1401 خودت را بیشتر بشناس

شناسایی احساسات خود

درک احساسات و عواطف می تواند یک سفر دشوار باشد، حتی زمانی که می دانید چگونه آن را انجام دهید. 

در این مقاله به شما کمک می کنیم تا در مسیر درک احساسات و عواطف و تأثیر آنها بر زندگی خود پیمایش کنید.

مرحله 1: نقش بازی احساسات

آگاهی عاطفی توانایی شناسایی و درک احساسات و عواطف شماست. یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در نحوه ارتباط شما با خود و دیگران، سطح آگاهی عاطفی شماست . این بر هر بخش از زندگی شما تأثیر می گذارد، از احساس شما، انتخاب هایی که می کنید و کارهایی که برای مدیریت سطح استرس خود انجام می دهید.

افرادی که از نظر عاطفی آگاه هستند بهتر می توانند به دیگران گوش دهند و احساسات آنها را درک کنند (این همدلی است). آنها همچنین با صمیمیت راحت‌تر هستند زیرا می‌دانند باز بودن در مورد احساسات خود چه احساسی دارد.

افرادی که بیشتر با درک احساسات و عواطف هماهنگ هستند، از خود تصویر سالم تری نیز دارند و احتمال کمتری دارد که وقتی مشکلی پیش می آید از نظر عاطفی ناراحت شوند.

توانایی تشخیص آنچه در هر لحظه احساس می کنید به شما امکان می دهد در مورد بهترین راه تصمیم گیری کنید. شما می توانید تصمیم بگیرید که اقدامی انجام دهید یا کاری انجام ندهید، اما حداقل درک بهتری از گزینه های خود خواهید داشت.

علاوه بر این، شناسایی دقیق احساسات به شما کمک می کند تا چیزهای مهم را از چیزهای بی اهمیت جدا کنید. شما یاد می گیرید که به غرایز خود اعتماد کنید و آنچه در درون شما می گذرد را نادیده نگیرید.

مرحله 2: احساسات خود را قضاوت نکنید

اولین قدم برای درک احساسات و عواطف خود این است که یاد بگیرید چگونه آنها را بدون قضاوت بپذیرید. 

این می تواند دشوار باشد زیرا به بسیاری از ما آموزش داده شده است که احساس کردن برخی از احساسات، مانند خشم یا غم، مشکلی ندارد. 

با این حال، همه احساسات مفید و مهم هستند. به عنوان مثال، گریه کردن، راهی طبیعی برای رها کردن احساسات فروخورده و رهایی از استرس است. نه تنها این، بلکه گریه کردن در واقع انتقال دهنده های عصبی (مانند اکسی توسین و اندورفین) را آزاد می کند که به شما کمک می کند تا احساسات مثبت بیشتری داشته باشید. 

آگاه بودن از نظر عاطفی به این معنا نیست که بر روی احساسات خود متمرکز شوید، همیشه در مورد آنها بحث کنید، یا حتی بر اساس آنها عمل کنید، بلکه صرفاً تأیید، پذیرش و پردازش آنها به محض ظهور است . 

احساساتی که بیان یا درک نمی شوند می توانند در دوره های زمانی طولانی بسیار مخرب باشند. آنها می توانند منجر به استرس و اضطراب و همچنین مشکلات سلامتی از جمله بیماری قلبی، بی خوابی، سردرد و اختلالات گوارشی شوند. اندوه حل نشده می تواند منجر به چیزی شود که به عنوان غم پیچیده شناخته می شود که پردازش آن بسیار دردناک تر و دشوارتر از درد اصلی است. 

وقتی احساسات خود را مهار می کنیم ، آنها از ما جدا می شوند و از کنترل ما خارج می شوند . با آگاه کردن آنها، می توانیم آنها را شناسایی کرده و رفتار خود را به طور مؤثرتری هدایت کنیم.

سعی کنید قضاوت هایی را که در مورد احساسات خود دارید کنار بگذارید و آنها را صرفاً به عنوان بخشی از انسان بودن بپذیرید. تنها در این صورت است که می توانید روند یادگیری نحوه مدیریت آنها را به روشی سالم آغاز کنید.

شناسایی احساسات خود

مرحله 3: هر احساسی چه چیزی می خواهد به شما بگوید

در برخی موقعیت‌ها، ممکن است در نام‌گذاری آنچه احساس می‌کنید مشکل داشته باشید . این ممکن است در صورتی اتفاق بیفتد که در برخی از احساسات قوی مانند غم و اندوه غرق شده باشید. 

در این مورد، توجه به اینکه بدن شما چگونه واکنش نشان می دهد و چه افکاری در ذهن شما می گذرد، کمک می کند. با نامگذاری این واکنش ها، می توانید شروع به شناسایی احساساتی کنید که باعث ایجاد آنها می شود. شاید کمک کند از خود بپرسید:

  1.  بدن من به من چه می گوید؟ اگر غرق شدید و نمی دانید چه احساسی دارید، به آنچه بدنتان انجام می دهد توجه کنید: آیا شانه هایتان منقبض هستند؟ آیا در گودال شکم شما گره وجود دارد؟ آیا بدون اینکه متوجه شوید فک یا مشت خود را به هم فشار می دهید؟
  2. ذهن من به من می گوید چه احساسی دارم؟ ممکن است افکاری مانند: «احساس می‌کنم اتفاق بدی در شرف وقوع است» یا «این وضعیت منصفانه نیست» را تجربه کنید به این افکار توجه کنید و ببینید آیا به شما کمک می‌کنند تا احساستان را تشخیص دهید.
  3. سپس از خود بپرسید: «احساسات من می‌خواهند به من چه بگویند؟» هر احساسی پیامی برای شما دارد، اگر برای یادگیری آن وقت بگذارید. وقتی از احساس یا احساسی آگاه شدید، یک قدم به عقب بردارید و سعی کنید معنی آن را بفهمید. 

همچنین ممکن است همزمان بیش از یک احساس را تجربه کنید. 

به عنوان مثال ، ممکن است به طور همزمان احساس خشم و صدمه، یا گناه و خجالت کنید. هنگامی که این اتفاق می افتد، سعی کنید با هر احساس جداگانه مقابله کنید. هنگامی که احساسات شما واضح است، استفاده از راهبردهای مقابله ای مناسب که اثرات منفی آنها را پراکنده می کند، آسان تر است.

صدای خشم

در هنگام عصبانیت ممکن است متوجه شوید که قلبتان تندتر از حد معمول می‌زند، تندتر نفس می‌کشید و شاید کمی می‌لرزید ممکن است صورت و گردن شما احساس گرما کند و مشت های شما ممکن است گره کند. وقتی عصبانی می‌شویم، معمولاً می‌خواهیم فریاد بزنیم، چیزهایی را پرتاب کنیم، و حتی به طرف مقابل تهمت بزنیم. 

ممکن است افکاری مانند “من از او متنفرم” یا “باورم نمی‌شود که او این کار را کرده است” را تجربه کنید. “این مسخره است” یا “این منصفانه نیست!” احساسات شدید خصومت؛ انگیزه سرزنش دیگران برای مشکلاتتان؛ مشکل در تمرکز و/یا افکار در مورد انتقام.

خشم یک احساس یا هیجان شدید است که می تواند توسط یک رویداد منفی یا تعامل ایجاد شود. خشم به شما می‌گوید که به نوعی عمل کنید – مثبت یا منفی. این می تواند منجر به پرخاشگری شود، زیرا بدن شما خود را برای نوعی تلافی فیزیکی آماده می کند.

خشم می تواند به ما بگوید که چیزی اشتباه است و نیاز به توجه دارد. عصبانیت همچنین ممکن است نشان‌دهنده این باشد که چیزی ناعادلانه به نظر می‌رسد – برای مثال، اگر با وجود اینکه بهترین شماره‌ها را در دفتر دارید، اگر در محل کار شما را برای ارتقای شغلی از دست بدهید، ممکن است عصبانی شوید. 

ممکن است لازم باشد حد و مرزهای مناسبی تعیین کنید، یا یاد بگیرید که چگونه خشم خود را به گونه‌ای ابراز کنید که به خود و دیگران آسیب نرساند، مانند یادگیری «نه» گفتن یا وقت گذاشتن برای خنک شدن. اگر با عصبانیت دست و پنجه نرم می کنید، کمی وقت بگذارید تا درباره سرزنش، شرمساری و کنترل اظهارات بیشتر بدانید. تمام تلاش خود را برای برقراری ارتباط سالم انجام دهید، حتی زمانی که احساس می‌کنید خشم بهترین‌ها را از شما گرفته است. خشم می تواند چیز خوبی باشد اگر اجازه دهیم به ما انگیزه دهد تا شرایط یا رفتارهایمان را برای بهتر شدن تغییر دهیم. 

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه پاسخ دادن به زمانی که احساس عصبانیت می کنید، وبلاگ ما را بررسی کنید: چگونه در اطراف کسانی که دکمه های شما را فشار می دهند آرام بمانیم

صدای غم

زمانی که احساس غمگینی می کنیم ممکن است احساس سنگینی در قلب و قفسه سینه داشته باشیم و گریه کنیم و بیشتر احساس کنیم نیاز به کناره گیری از مردم داریم . غم و اندوه می تواند باعث بی حالی ما شود و ممکن است نتوانیم به خوبی روی چیزی غیر از درد خود تمرکز کنیم. 

هنگامی که افراد احساس غم یا اندوه می کنند، اغلب احساس پوچی یا ناامیدی شدیدی را تجربه می کنند . افکاری مانند “این درد هرگز از بین نمی رود” یا “من تنها هستم”؛ انگیزه کناره گیری، خوابیدن یا گریه کردن؛ مشکل در تمرکز، و/یا افکار در مورد تمایل به اجتناب از زندگی.

غم و اندوه احساسی است که می تواند در اثر بسیاری از اتفاقات مانند از دست دادن یکی از نزدیکان، از دست دادن شغل و حتی از هم گسیختگی یک رابطه ایجاد شود. 

احساس غم و اندوه اغلب به ما می گوید که چیزی در زندگی ما کم است یا اینکه فقدان یا ناامیدی رخ داده است. غم و اندوه نشانه نیاز به آرامش و حمایت است. این می تواند به این معنی باشد که ما باید از خود مراقبت کنیم و به خود فرصت دهیم تا بهبود پیدا کنیم.

صدای ترس

وقتی احساس ترس می کنید، ممکن است ضربان قلبتان تند و سخت باشد، ممکن است کمی شروع به عرق کردن کنید، احساس تنگی نفس کنید یا هوای بیش از حد را بالا ببرید . ممکن است در تمام بدنتان دچار تنش شوید یا حتی تمام بدنتان تکان بخورد . ممکن است یک گودال در شکم خود داشته باشید یا نسبت به آنچه قرار است اتفاق بیفتد   احساس ترس داشته باشید.

اگر با تهدیدی روبرو شوید، بدن شما برای مبارزه یا فرار آماده می شود. زمانی که می ترسیم، برای ما عادی است که احساس می کنیم دچار مشکل می شویم و در تمرکز یا تفکر واضح مشکل داریم. ممکن است افکاری مانند “من غش کنم” یا “من را از اینجا بیرون کن!” من میخواهم بدوم!” 

ترس یکی از ابتدایی ترین و اولیه ترین احساسات ما به عنوان انسان است. ترس یک واکنش عاطفی به یک تهدید قابل درک از خطر، درد یا آسیب است. وقتی کسی احساس ترس می کند، معمولاً غریزه بقا است که به او کمک می کند از یک موقعیت خطرناک اجتناب کند یا حداقل از خطر بالقوه اطراف خود آگاه باشد.

ترس بهت میگه فرار کن! در حالی که ترس پاسخی به تهدید فعلی است، اضطراب احساسی است که اغلب با ترس از اتفاق بدی در آینده ایجاد می شود . اضطراب اغلب تجربه می شود حتی اگر هیچ تهدید واقعی وجود نداشته باشد، فقط یک تهدید درک شده است. اضطراب ممکن است به این معنی باشد که زمان آن فرا رسیده است که کنترل احساسات یا موقعیت خود را دوباره به دست آورید. همچنین ممکن است به این معنی باشد که شما باید چیزهایی را که تحت کنترل شما نیستند رها کنید.

صدای تعجب

وقتی تعجب می کنید سرعت قلبتان بالا می رود و ممکن است احساس بیداری کامل ، سرگیجه و سبکی سر کنید. ممکن است یک تکان انرژی را در سراسر بدن تجربه کنید. ممکن است احساس کنید در جای خود یخ زده اید یا غرق شده اید . ممکن است افکاری مانند «مطمئن نیستم چه کار کنم» یا «نمی‌دانم چگونه واکنش نشان دهم» داشته باشید. 

غافلگیری احساسی است که می تواند توسط رویدادها/تعاملات شوکه کننده یا غیرمنتظره ایجاد شود. احساس غافلگیری معمولاً ریشه در احساس غافلگیر شدن دارد. 

همچنین می‌تواند ریشه در احساس چیزهای خنثی یا مثبتی داشته باشد که به طور غیرمنتظره اتفاق می‌افتند، مانند دریافت یک تعریف یا ترفیع در محل کار. Surprise به شما می گوید که زمان آن رسیده است که اطلاعات را کاهش داده و پردازش کنید، زیرا اتفاق غیرمنتظره ای رخ داده است.

صدای انزجار 

زمانی که منزجر هستید، ممکن است ضربان قلب شما تندتر یا کندتر از حد معمول باشد. ممکن است در معده خود حالت تهوع یا بیماری داشته باشید ، گویی که می خواهید استفراغ کنید . ممکن است افکاری مانند “خیلی بد است!” یا “چطور کسی می تواند این کار را انجام دهد؟”

انزجار معمولاً توسط چیزی ایجاد می شود که ناخوشایند، توهین آمیز یا غیراخلاقی تلقی می شود. این احساس ریشه در ایده اجتناب از مواد مضر مانند غذای فاسد یا مواد شیمیایی سمی دارد. انزجار این است که به شما می گوید برای امنیت خودتان چیز دفعی را از خود دور کنید. 

صدای خوشبختی

شادی معمولاً در اثر رویدادهای مثبت یا تعاملاتی ایجاد می شود که احساس خوبی در شما ایجاد می کند. وقتی خوشحال هستید ممکن است احساس رضایت و شادی را تجربه کنید . گاهی اوقات شادی می تواند با کوچکترین چیزهایی مانند یک تعریف و تمجید یا اتمام به موقع یک کار ایجاد شود. 

شادی شما را به چیزهایی که برایتان مهم هستند سوق می دهد، مانند داشتن روابط مثبت با دیگران، به دست آوردن مهارت ها یا توانایی های جدید و احساس تعلق داشتن.

صداهای گناه و شرم

احساس گناه احساسی در مورد عمل فردی است که فرد مرتکب شده است. وقتی احساس گناه می‌کنید، احساس درد شدیدی در قلبتان می‌کند و ممکن است بخواهید با کسی که آسیب دیده‌اید جبران کنید. احساس گناه نتیجه انجام کاری است که قوانین یا قوانین اخلاقی شخصی شما را نقض می کند . زمانی که افراد احساس گناه می کنند، اغلب افکاری مانند “من کار بدی انجام دادم” یا “من باید کار متفاوتی انجام می دادم” به سراغشان می آید. 

از طرف دیگر، شرم می تواند مانند وزنه سنگینی باشد که بر روی شانه های شما قرار می گیرد و ممکن است احساس کنید که نیاز دارید از دیگران پنهان شوید . شرم یک احساس منفی است که بر خود متمرکز است. “خود” همان چیزی است که شما به عنوان یک شخص هستید. وقتی فکر می کنیم که ما به عنوان یک شخص معیوب و معیوب است، احساس شرم می کنیم. هنگامی که مردم احساس شرم می کنند، افکاری مانند ” من بد هستم” یا ” من بی ارزش هستم” در سرشان وجود دارد.

شرم می تواند تأثیر مخربی بر عزت نفس و احساس هویت شما داشته باشد. هنگامی که شرم در زندگی ما بی توجه می شود، اغلب باعث می شود احساس ناامنی ، مورد بی مهری و تنهایی داشته باشیم . این به معنای دور کردن دوستان و خانواده است که در غیر این صورت می توانند حمایت کنند. 

از سوی دیگر احساس گناه نشان می دهد که ممکن است کاری که انجام دادیم اشتباه بوده باشد، اما اینکه چه کسی هستیم اشتباه نیست. این می تواند به ما کمک کند تا بفهمیم رفتار ما به کسی آسیب رسانده یا یک رابطه مهم را شکسته است و ممکن است انگیزه لازم برای عذرخواهی و آشتی را فراهم کند.

اگر می‌خواهید درباره مقابله با شرم بیشتر بدانید، مقاله ما را بررسی کنید: چگونه از شرم عبور کنیم با تماس با طرف خلاق خود .

مرحله 4: افکار و احساسات خود را ثبت کنید

می‌توانید با عادت کردن به ثبت احساسات روزانه، هر بار که چیزی جدید یا متفاوت احساس می‌کنید، گوش دادن و درک احساسات و عواطفی را که تجربه می‌کنید، تمرین کنید. این به شما کمک می کند تا الگوهای خود را شناسایی کنید و بینشی از احساس خود در طول زمان به شما می دهد.

از خود بپرسید: چه چیزی این احساس را در من ایجاد می کند؟ اگر احساس اضطراب می کنید، چه چیزی باعث آن می شود؟ آیا کار دشواری در آینده شما وجود دارد که ممکن است به اضطراب عملکرد منجر شود؟ اگر احساس غمگینی دارید، چرا چنین احساسی دارید؟ آیا در حال تماشای فیلم یا نمایشی هستید که احساسات شما را برانگیزد؟ اوایل امروز چه اتفاقی افتاد که ممکن است باعث ایجاد این احساس شود؟

به هر موقعیتی نگاه دقیق تری بیندازید و مشخص کنید چه چیزی باعث این احساسات می شود. هنگامی که بتوانید محرک های خود را بشناسید، بهتر آماده خواهید شد تا از احساسات منفی آینده خودداری کنید، یا حداقل یاد بگیرید که چگونه به طور موثرتر با آنها کنار بیایید.

افکار منفی همچنین می توانند نقش مهمی در شکل دادن به احساسات داشته باشند و در بسیاری از موارد در واقع احساساتی را ایجاد می کنند که ما در پاسخ به آنها تجربه می کنیم. 

برای مثال: اگر فکر می‌کنید «نمی‌توانم» یا «من هرگز نمی‌توانم این کار را انجام دهم»، ممکن است در نهایت احساس اضطراب، غرق شدن و استرس داشته باشید. با این حال، زمانی که آن افکار را با چیزی مانند «این واقعاً چالش برانگیز است، اما من حاضرم تمام تلاشم را بکنم» جایگزین کنید، ممکن است در نهایت احساس اعتماد به نفس و کنترل بیشتری داشته باشید.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تفکر منفی که می تواند بر احساسات شما تأثیر بگذارد، پست مربوط به تحریفات شناختی را بررسی کنید → اینجا 

افکاری را که مستقیماً با احساساتی که دارید مرتبط هستند، شناسایی کنید. اگر می‌خواهید تفکر منفی را به چالش بکشید، سعی کنید افکار جایگزین و مثبت‌تری را در مورد یک موقعیت یادداشت کنید و ببینید که چگونه خلق و خوی شما را تغییر می‌دهد.

مرحله 5: واژگان عاطفی خود را گسترش دهید

ایجاد واژگان بزرگتر برای درک احساسات و عواطف می تواند مفید باشد. ایجاد فهرستی از کلمات احساسی و مرتب کردن آنها از کم ناراحت کننده ترین به آزاردهنده ترین می تواند به شما کمک کند احساس خود و در نتیجه نیازتان را شناسایی کنید. 

فرض کنید احساس عصبانیت می کنید، ممکن است از خود بپرسید که آیا «کمی آزرده»، «تحریک»، «عصبانی» یا حتی «عصبانی» هستید. کلمه ای که انتخاب می کنید می تواند به شما کمک کند نقطه شروع و شدت احساسات خود را شناسایی کنید.

سپس می‌توانید بر این اساس برنامه‌ریزی کنید و در جهت حل یا مدیریت احساسات خود قدم بردارید. کلمات مناسب تصویر واضح تری از آنچه در حال گذراندن آن هستید ترسیم می کند و به شما کمک می کند آن احساسات را بهتر به دیگران بیان کنید.

برای بهبود دایره لغات احساسی خود، لیست احساسات را در اینجا بررسی کنید

مرحله 6: احساسات خود را به اشتراک بگذارید

رایج ترین روشی که بسیاری از افراد احساسات منفی را از خود دور می کنند، صحبت کردن در مورد آنها یا به اشتراک گذاشتن آنها با شخصی است که به آنها اعتماد دارند. نیازی نیست که وارد جزئیات شوید، فقط با صدای بلند افکاری را که آزاردهنده هستند بیان کنید تا حدی از شدت آنها کاسته شود و دستیابی به دیدگاه وسیع تری آسان تر شود.

صحبت کردن و درک احساسات و عواطف نیز یکی از بهترین راه ها برای مرتب کردن آنهاست. اغلب، زمانی که عصبانی یا می ترسیم، مشکل بزرگتر از آنچه هست به نظر می رسد. با صحبت کردن با کسی که بدون قضاوت کردن یا حالت تدافعی به حرف‌ها گوش می‌دهد، می‌توانیم بینشی در مورد چگونگی حل مؤثر موقعیت به دست آوریم.

مرحله 7: به یک درمانگر مراجعه کنید 

اگر احساس می‌کنید که درک نکردن احساسات و عواطف شروع به تداخل در فعالیت‌هایی مانند کار، مدرسه یا روابط کرده‌اند، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که با فردی صحبت کنید که آموزش دیده است تا به شما کمک کند تا احساسات خود را به روشی منظم مدیریت کنید. 

درمانگران می‌توانند به شما کمک کنند تا بفهمید که چگونه افکار خاص، احساسات فیزیکی، رفتارها و تجربیات گذشته با هم کار می‌کنند تا احساس اضطراب، شرم و غیره را ایجاد کنند. آنها همچنین می‌توانند به شما استراتژی‌هایی را برای «زمینه‌سازی» زمانی که احساس می‌کنید تحت فشار قرار می‌گیرید، آموزش دهند.

این ما را به پایان این پست در مورد درک احساسات و عواطف می رساند. 

ماپروتیلین قرص ضد افسردگی

ماپروتیلین، همه درباره قرص ماپروتیلین

ماپروتیلین را با نام تجاری لودیومیل می شناسند و یکی از داروهای ضد افسردگی است که خاصیت ضد اضطرابی دارد و برای از بین بردن دردهای مزمن عصبی استفاده می شود، این دارو بر روی سیستم اعصاب مرکزی اثر گذاشته و مهارکننده باز جذب سروتونین و نوراپی نفرین می باشد، ماپروتیلین یک داروی خوراکی است که شروع اثر آن ۲ تا ۳ هفته بعد از مصرف می باشد.

در ادامه این مقاله به بررسی عوارض و تداخلات دارویی ماپروتیلین می پردازیم و لازم است بدانید که بهترین راه دارو درمانی در کنار روان درمانی می باشد، در این شرایط مشاوره افسردگی بستری را فراهم می کند تا بدون نگرانی نسبت به عوارض منفی و تداخلات دارویی ضد اضطراب و ضد افسردگی فرد به سازگاری اجتماعی و بهزیستی روانی دست یابد.

مکانیسم اثر ماپروتیلین

لودیومیل یا همان ماپروتیلین جز داروهای ضد افسردگی چهار حلقه ای می باشد که با مهار بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین اثرشان را می گذارند و در نتیجه میزان این انتقال دهنده های عصبی در مغز افزایش می یابد، ماپروتیلین تمایل زیادی به گیرنده هیستامینی H1  دارد و به همین دلیل این دارو خواب آور است.

موارد منع مصرف ماپروتیلین

داروی ماپروتیلین برای برخی از افراد استفاده نمی شود که در زیر گروهی از آن ها عبارت اند:

  • کودکان و افراد زیر ۱۸ سال
  • سالخوردگان یا افراد بالای ۶۰ سال و ناتوان
  • افرادی که دارای بیماری صرع هستند و دچار حملات تشنجی می شوند
  • در صورتی که فرد بیمار سابقه انفارکتوس میوکارد داشته باشد.

عوارض جانبی لودیومیل

مصرف لودیومیل با عوارض جانبی همراه می باشد که نمونه هایی از آن ها عبارت اند از:

  • خشکی دهان
  • خواب آلودگی
  • آشفتگی و تحریک پذیری در افراد و بروز رفتار نمایشی
  • تاری دید
  • افزایش فشار داخل چشم
  • یبوست
  • تهوع
  • اشکال در دفع ادرار
  • در بیماران قلبی عروقی باعث افزایش ضربان قلب، سنکوب، آریتمی و تعرق
  • لرزش دست
  • اختلالات رفتاری در کودکان
  • توهم زایی در سالمندان
  • افزایش اشتها
  • تغییر وزن
  • کاهش سدیم خون
  • اختلال در عملکرد کبد

تداخلات دارویی ماپروتیلین

داروی ماپروتیلین با برخی از داروها تداخل دارد و نباید به طور همزمان با ماپروتیلین مصرف شوند که برخی از آن ها عبارت اند از:

  1. مصرف داروهای ضد آریتمی با ماپروتیلین باعث بروز آریتمی می شود.
  2. ریفامپین موجب کاهش اثر لودیومیل می شود.
  3. در صورتی که با داروهای ضد افسردگی مهارکننده مونو آمین اکسیداز استفاده شود باعث تحریک سیستم اعصاب مرکزی و افزایش فشار خون می شود.
  4. بهتر است این دارو در کنار آنتی هیستامین ها و داروهای ضدجنون فنوتیازین مصرف نشود.
  5. هم چنین داروهای ضد بارداری خوراکی اثر ضد افسردگی این دارو را کاهش می دهند و مصرف سالمیتیدین باعث افزایش اثر ضد افسردگی لودیومیل می شوند.
  6. ماپروتیلین اثر شل کننده عضلانی با کلوفن را افزایش می دهد.
  7. در صورتی که از داروهای ضد اضطراب استفاده می کنید حتما موضوع را با پزشک تان در میان بگذارید، در برخی از اوقات داروهای ضد اضطراب با داروهای ضد افسردگی تداخل ایجاد می کنند.

هشدارهای استفاده از داروی لودیومیل

قبل از مصرف داروهای لودیومیل اگر مبتلا به بیماری خاصی هستید حتما با پزشک تان مشورت کنید و سعی کنید با احتیاط فراوان از این دارو استفاده نمایید، در صورت ابتلا به بیماری های زیر حتما پزشک تان را در جریان بگذارید:

  • آسم
  • الکلیسم حاد
  • اختلالات دفع ادرار
  • اختلالات دو قطبی
  • بیماران قلبی عروقی
  • پرکاری تیروئید
  • سابقه انفارکتوس میوکارد
  • اختلالات خون و کبد
  • بیماران اسکیزوفرنی
  • افرادی که سابقه افزایش فشار چشم دارند.

توصیه هایی در مورد مصرف ماپروتیلین

زمانی که ماپروتیلین استفاده می کنید سعی کنید به توصیه های زیر توجه کنید تا داروی ماپروتیلین اثر بخشی بهتری در کاهش افسردگی داشته باشد:

  • دارو را به تدریج و تحت نظر پزشک معالج قطع کنید. بر اساس نظر پزشک این دارو معمولا به دو شکل قرص ۲۵ میلی و ۷۵ میلی تجویز می شود.
  • احتمالا ۲ تا ۳ هفته برای اثر درمان آن زمان لازم است.
  • در صورتی که فراموش کردید دارو را در یک نوبت استفاده کنید به هیچ عنوان آن را دو برابر استفاده نکنید.
  • از مصرف فرآورده ها حاوی الکل و داروهای مضعف سیستم اعصاب مرکزی با این دارو خودداری نمایید.
  • مصرف ماپروتیلین ممکن است باعث سرگیجه شود سعی کنید آن را در هنگام رانندگی و کار با ماشین آلاتی که نیاز به هوشیاری دارند با احتیاط مصرف کنید.
  • در صورت انجام درمان های اورژانسی و اضطراری یا هر گونه عمل جراحی و خصوصا جراحی دندان به پزشک خود اطلاع دهید که از داروی ماپروتیلین استفاده می کنید

هم چنین سعی کنید در کنار دارو درمانی برای بهبود سریع افسردگی از روانشناس کمک بگیرید و به این نکته توجه داشته باشید که موثرین درمان، دارو درمانی در کنار روان درمانی می باشد مشاوره افسردگی در این خصوص می تواند کمک کننده باشد و اطلاعات خوبی را در اختیار شما قرار دهد.

چرا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان با چندین سال تجربه به ارائه خدمات درمانی در زمینه اختلالات روانی از جمله افسردگی می پردازد، این مرکز از بهترین و با تجربه ترین مراکز خدمات روان شناسی می باشد و از جمعی از متخصصان با تجربه تشکیل شده است.

در این مرکز خدماتی فراهم شده است تا در هر کجای کشور که باشید بتوانید با مشاوران به صورتی تلفنی و حضوری ارتباط برقرار کنید،

مشاوران این مرکز به شما کمک می کنند تا در کمترین زمان ممکن به درمان مشکلات و مسائل خود بپردازید و در صورتی که اطرافیان شما دچار این اختلالات شدند و از این اختلالات رنج بردند با کمک گرفتن از مشاوره و با دریافت راهکارها و روش های گوناگون میتوانید به درمان آن ها کمک کنید.

منبع : ماپروتیلین قرص ضد افسردگی

ژنوفوبیا یا ترس از رابطه جنسی| از تشخیص تا درمان

ژنوفوبیا ( genophobia)  که با نام کویتوفوبیا نیز شناخته می شود، ترس از رابطه جنسی می باشد. افراد مبتلا به این ترس ممکن است از تمام اعمال جنسی یا فقط از خود آمیزش بترسند.

فوبیا رابطه می تواند با اروتوفوبیا اشتباه گرفته شود، اما این دو شرایط در واقع متفاوت هستند. ژنوفوبیا به طور خاص ترس از عمل جنسی را توصیف می کند، در حالی که اروتوفوبیا به طور کلی هر ترس مرتبط با تمایلات جنسی می باشد.

علائم جسمانی فوبیا رابطه ی جنسی

  • سرگیجه
  • تعریق
  • احساس خفگی
  • تپش قلب
  • گرفتگی قفسه سینه
  • گرگرفتگی
  • خشکی دهان
  • اسهال
  • بی حسی
  • نگرانی شدید
  • لرزش
  • اجتناب از حضور در کنار دیگران
  • درد بسیار
  • تنگی نفس
  • پنیک اتک

علت ترس از دخول و رابطه

مانند همه فوبیاها، ترس از رابطه جنسی به احتمال زیاد پس از ضربه شدید ایجاد می شود. تجاوز جنسی و آزار و اذیت شایع ترین محرک های ژنوفوبیا هستند، اما تربیت فرهنگی نیز ممکن است خطر این ترس را افزایش دهد. رابطه هراسی گاهی با ناامنی ها یا مسائل مربوط به تصویر بدن و همچنین نگرانی های پزشکی مرتبط می باشد. علاوه بر این، فوبیا رابطه گاهی مستقل از هر علت قابل شناسایی رخ می دهد.

سندرم ترومای تجاوز جنسی

تجاوز جنسی شامل آسیب شدید به جسم و روان قربانی است. تجاوز جنسی، تقریباً همه افراد را تحت یک واکنش روانی شدید قرار می دهد. اگرچه همه به یک شکل نسبت به تجاوز واکنش نشان نمی دهند اما اکثر مردم یک مسیر سه مرحله ای را دنبال می کنند.

مشابه اختلال استرس پس از سانحه، سندرم ترومای تجاوز جنسی به طور چشمگیری خطر ابتلا به اختلالات روانی مرتبط را افزایش می دهد.

فوبیا اغلب در مرحله سازماندهی مجدد رخ می دهد، زیرا بازماندگان سعی می کنند زندگی خود را بازسازی کنند. روند درمان سندرم ترومای تجاوز جنسی به شدت شخصی است و ممکن است از ماه ها تا سال ها طول بکشد تا به طور کامل برطرف شود.

ترس های فرهنگی

بسیاری از عقاید قومی و فرهنگی ممکن است رابطه جنسی را بد و ناپسند جلوه دهند اما این امر باعث ایجاد فوبیا نمی شود. با در حقیقت فوبیا می تواند زمانی ایجاد شود که احساسات افراد یک مجموعه به یک باور و عقیده تبدیل شود. احساس گناه طولانی مدت، شک به خود یا ترس از آسیب رساندن به سنت ها ممکن است خطر ابتلا به فوبیا را افزایش دهد.

اضطراب عملکرد در فوبیا دخول

بسیاری از مردم، به ویژه آن هایی که تجربه جنسی کمتری دارند، می ترسند که نتوانند شریک زندگی خود را راضی کنند. اگرچه این ترس ها عموماً خفیف و محدود هستند، اما می توانند شدیدتر نیز باشند. در برخی موارد، اضطراب عملکرد ممکن است به ترس از رابطه جنسی تبدیل شود.

ترس از بیماری

رابطه جنسی خطر ابتلا به بیماری های متعددی از جمله HIV را به همراه دارد. اکثر افراد با استفاده از اقدامات احتیاطی مانند کاندوم، تک همسری، و آزمایش STD می توانند با موفقیت این خطر را متعادل کنند تا خطر را به سطح قابل قبولی برای شخصی کاهش دهند.

نگرانی های پزشکی

ترس هایی که از نگرانی های پزشکی ناشی می شوند، هرگز فوبیا تلقی نمی شوند، تا زمانی که سطح متناسبی با موقعیت باشد. شرایط پزشکی متعدد، از اختلال نعوظ گرفته تا برخی اختلالات قلبی، فعالیت جنسی را دشوار، غیرممکن و یا حتی خطرناک می کند. احتیاط و حتی ترس در این شرایط می تواند به جا و درست باشد.

با این وجود، برخی از افراد ترس هایی ایجاد می کنند که بسیار نامتناسب با سطح خطر است. به عنوان مثال، اگر پزشک شما را مجاز به بازگشت به فعالیت های عادی پس از حمله قلبی کرده باشد، طبیعی است که قبل از اولین تجربه جنسی، کمی احساس ترس کنید. تصمیم به چشم پوشی از فعالیت جنسی به طور کلی یک واکنش نامناسب می باشد و به درمان مشکل شما کمک نمی کند.

همیشه توصیه های پزشک خود را در هنگام مقابله با هر بیماری پزشکی دنبال کنید و برای هر گونه ترسی که به طور غیرمعمول شدید یا طولانی مدت به نظر می رسد، کمک بگیرید.

انواع ترس مرتبط با رابطه جنسی

 اریتروفوبیا (Erotophobia): به طور کلی می توان هر فوبیایی در مورد رابطه جنسی است را شامل می شود و می توان آن را اصطلاحی کلی دانست.

 کویتوفوبیا (Coitophobia) کویتوفوبیا که به ژنوفوبیا هم شناخته می شود ترس از داشتن رابطه جنسی می باشد..

ترس از صمیمیت. ترس از صمیمیت ربطی به رابطه جنسی ندارد و فرد مبتلا به آن از نزدیک شدن و برقراری رابطه صمیمانه و عاشقانه با دیگران ترس یا حتی وحشت دارد.

هافوبیا. ترس از لمس شدن می تواند باعث ایجاد فوبیا جنسی شود، بسیاری از این افراد حتی از لمس های کوتاه نیز وحشت دارند.

 ترس از برهنگی (Nudophobia ). افراد درگیر این فوبیا ممکن است از برهنه بودن خود یا دیگران خجالت بکشند و به دلیل همین مسئله از درآوردن لباس خود اجتناب کرده یا از همسر خود بخواهند لباس خود را در نیاورد.

فلیماتوفوبیا ( Philematophobia). ترس از بوسیدن ممکن است دایل ریشه ای یا دلایل بهداشتی مانند بو دادن دهن یا وسواس ناشی از بهداشت دهانی طرف مقابل باشد.

توکوفوبیا. ترس شدید از بارداری و زایمان در زنان می باشد. این افراد به شدت از زایمان کردن و فرزند آوری وحشت دارند.

فوبیای دخول یا ترس از دخول

از اختلال نعوظ تا برخی اختلالات قلبی فعالیت جنسی را دشوار، غیرممکن یا حتی به طور بالقوه خطرناک می کند. احتیاط و حتی ترس ممکن است در این شرایط احتیاط باشد. اگر پزشک شما را مرخص كرده است كه پس از حمله قلبی به فعالیت های عادی خود برگردید، طبیعی است كه قبل از اولین تجربه جنسی پس از حمله، احساس لرز داشته باشید. تصمیم کلی برای کنار گذاشتن فعالیت جنسی یک واکنش نامتناسب در آن شرایط است.

درمان ترس از دخول نی نی سایت

ترس از دخول اغلب توسط درمانگران جنسی درمان می شود، که متخصصان سلامت روان با آموزش های پیشرفته و گواهینامه در زمینه مسائل جنسی هستند. 

مبارزه با ترس از رابطه جنسی هرگز آسان نیست. بسیاری از مردم احساس شرم یا خجالت می کنند و تمایلی به اشتراک گذاری چنین فوبیای عمیقا شخصی ندارند. با این حال، درمان به طور کلی موفقیت‌آمیز است و پاداش‌ آن ارزش فرآیند دشوار و اغلب از نظر احساسی دردناک را دارد.

درمان ترس از رابطه زناشویی

رابطه جنسی جنبه مهمی از وضعیت انسان است و ژن هراسی می تواند تأثیرات مخربی بر کسانی که آن را تجربه می کنند داشته باشد. برخی از افراد زندگی غیرجنسی را انتخاب می‌کنند و معنا و رضایتی را خارج از تجربه جنسی پیدا می‌کنند. با این حال، کسانی که از روی ترس رابطه جنسی را کنار می گذارند، اغلب احساس خوبی را کنار همسر خود تجربه نمی کنند.

همان طور که بیان شد ترس از رابطه جنسی همچنین می تواند روابط عاشقانه را ویران کند، به خصوص اگر میزان علاقه همسرتان به رابطه جنسی با شما متفاوت باشد. اگر احساس می کنید از ترس از رابطه جنسی رنج می برید، صحبت با یک درمانگر مورد اعتماد می تواند مفید باشد.

درمان اختلال ژنوفوبیا

در صورت وجود اختلالی مانند واژینیسموس یا زود انزالی می توان درمان را از حل این اختلالات شروع کرد. درد یا خجالت هنگام رابطه جنسی یکی از دلایل اصلی سردی رابطه جنسی زن و شوهر می باشد که باید به طور کامل مورد بررسی قرار بگیرد.

اگر مشکل جسمانی وجود داشته باشد بهتر است که درمان از آن آغاز شده و سپس به مسائل روحی و روانی طرفین کشیده شود.

درمان فوبیا معمولاً شامل روان درمانی می باشد. انواع مختلف روان درمانی برای درمان فوبیا، از جمله درمان شناختی رفتاری (CBT)و دارو درمانی در کنار آن می تواند نتایج رضایت بخشی را به دنبال داشته باشد.

درمان شناختی رفتاری باعث ایجاد روش های جایگزین تفکر و یادگیری تکنیک ها برای پرداختن به واکنش های فرد هنگام قرار گرفتن در شرایط ترسناک می باشد/

درمانگر جنسی نیز می تواند برای درمان فوبیا رابطه مفید باشد. نوع درمان و تعداد جلسات در جلسات انفرادی تا حد زیادی به دلایل اساسی فوبیا و وضعیت خاص بستگی دارد.

در صورتی که فرد همکاری لازم را با متخصص داشته و مسائل را به درستی و با صداقت با مشاور در میان بگذارد، فوبیا بسیار زودتر از آنچه که انتظار دارد درمان شده و می تواند به زندگی روزمره خود بازگردد.

منبع : ژنوفوبیا یا ترس از رابطه جنسی| از تشخیص تا درمان 

رابطه فوبیا و مصرف مواد| بهترین روش درمان فوبیا

تحقیقات نشان می دهد که 18.8 درصد از افرادی که در طول زندگی خود فوبیا را تجربه می کنند، به اختلال مصرف مواد نیز مبتلا می شوند. این آمار با وجود ناچیز بودن رابطه فوبیا و مصرف مواد را نشان می دهد.

فوبیا و سوء مصرف مواد گاهی اوقات می توانند با هم اتفاق بیفتند، به خصوص اگر فردی از مواد مخدر یا الکل برای خوددرمانی اضطراب یا درمان فوبیا استفاده کند. فوبیا احساسات ناخوشایندی ایجاد می کند که مواد مخدر یا الکل به طور موقت آن ها را تسکین می دهد.

فوبیا زمانی تشخیص داده می شود که فرد ترس شدیدی از یک مورد یا موقعیتی مانند عنکبوت یا رانندگی داشته باشد. برای تشخیص فوبیا، فرد باید ترسی را نشان دهد که بیش از خطر واقعی مربوط به مورد یا موقعیت است. ترس همچنین باید فراتر از چیزی باشد که یک فرد معمولی تجربه می کند و زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد.

به طور مثال فردی که فوبیا ارتفاع را تجربه می کند ممکن است از بسیاری از موقعیت ها دوری کند و بسیاری از موقعیت های تفریحی یا شغلی را به دلیل ترس بیش از اندازه خود از دست دهد. تشخیص فوبیا بهتراست به وسیله روانشناس یا روانپزشک صورت بگیرد.

اثرات سوء مصرف مواد مخدر بر فوبیا

سوء مصرف مواد مخدر می تواند علائم فوبیا را بدتر کند. برخی از داروها، مانند کوکائین و مت آمفتامین، می توانند باعث اضطراب و پارانویا شوند. استفاده از این داروها می تواند ترس و اضطراب مرتبط با منبع فوبیا را افزایش دهد.

مصرف طولانی مدت مواد مخدر و  ترک دارو  نیز می تواند منجر به اضطراب و بدتر شدن فوبیا شود. در حالی که مواد مخدر ممکن است به فرد کمک کند فوبیا را به طور موقت فراموش کند، سوء مصرف مداوم مواد می تواند منجر به اعتیاد شود.

آمار فوبیا و اعتیاد

بر اساس این تحقیقات، فوبیا و اعتیاد می توانند اختلالات همزمان باشند.

در میان افراد مبتلا به فوبیای خاص، 7 درصد در طول زندگی خود اختلال مصرف الکل را تجربه می کنند و 9 درصد نیز با اختلال مصرف مواد مخدر تشخیص داده می شوند.

سایر فوبیاها و آمار اعتیاد نشان می دهد که میزان شیوع اعتیاد در طول زندگی بالاتر در بین افراد مبتلا به فوبیای مادام العمر است. یک مطالعه  نشان داد که 18.8 درصد از افراد مبتلا به فوبیای مادام العمر نیز در مقطعی از زندگی خود دچار اختلال مصرف مواد مخدر می شوند.

همین مطالعه نشان داد که وقوع همزمان بین فوبیا و اختلالات خاص مصرف مواد مخدر به شرح زیر است:

اختلالات مصرف ماری جوانا:  14.9 درصد

اختلالات مصرف آمفتامین:  4.9 درصد

اختلالات مصرف کوکائین:  4.8 درصد

اختلالات مصرف توهم زا:  3.9 درصد

اختلالات مصرف مواد افیونی:  2.8 درصد

توجه به این نکته ضروری است که این مطالعه رابطه بین اختلالات اضطراب اولیه  و اختلالات مصرف مواد را ارزیابی کرد، به این معنی که افرادی که فوبیایی داشتند که در نتیجه مصرف مواد مخدر ایجاد شده، در مطالعه وارد نشدند.

آیا فوبیا می تواند منجر به اعتیاد به مواد مخدر شود؟

این امکان وجود دارد که افراد مبتلا به فوبیا به مواد مخدر اعتیاد پیدا کنند. برخی تحقیقات  نشان می دهد که افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی، مانند فوبیا، ممکن است از داروها برای درمان علائم خود استفاده کنند که می تواند منجر به  اختلال مصرف مواد شود. به عنوان مثال، اگر فردی به طور مکرر از مواد افیونی برای آرام کردن اضطراب فوبیا استفاده کند، ممکن است فرد به این مواد معتاد شود.

همچنین عواملی مانند ژنتیک خطر ابتلا به فوبیا و اعتیاد را افزایش می دهد و احتمال ابتلا به اختلالات مصرف مواد را برای برخی از افراد مبتلا به فوبیا افزایش دهد. کارشناسان گزارش می دهند  که بیشتر افراد قبل از تشخیص اختلال مصرف مواد دچار اختلالات اضطرابی می شوند.

درمان فوبیا و اختلالات مصرف همزمان مواد

درمان فوبیا و اختلالات مصرف مواد که با هم اتفاق می‌افتند مستلزم پرداختن به هر دو تشخیص است. درمان جامع معمولاً شامل دارو درمانی و نوعی درمان ریشه ای است.

داروها باید همیشه با رویکردهای مشاوره مانند درمان شناختی رفتاری ترکیب شوند تا به مسائل روانی اجتماعی مرتبط با اعتیاد و فوبیا رسیدگی شود. علاوه بر این هنگام دارو درمانی باید نکات دیگری نیز رعایت شود، مثلا دارو همیشه باید زیر نظر دکتر مصرف شود و حتی دوز آن باید توسط دکتر تعیین شود. در صورتی که احساس می کنید به دارو درمانی نیازی ندارید با دکتر خود صحبت کنید و برای توقف به مرور دوز آن ها را کم کنید، ترک ناگهانی دارو خود می تواند عوارض شدیدی را به همراه داشته باشد.

اگر شما یا یکی از عزیزانتان برای رسیدگی به مشکل سلامت روان و اختلال مصرف مواد به درمان نیاز دارید مرکز مشاوره ستاره ایرانیان می‌تواند خدمات جامعی را در این زمینه ارائه دهد. 

هنگامی که شخصی ترس شدید از یک چیز یا شرایط خاص را تجربه می کند که به طور منطقی با یک تهدید واقعی مرتبط نیست، ممکن است فرد درگیر فوبیا شده باشد. فوبیا می تواند اضطراب و هراس فلج کننده ایجاد کند و کارها و تجربیات به ظاهر ساده را تقریبا غیرممکن کند. 

مانند بسیاری از بیماری های دیگر، میزان سوء مصرف مواد در افراد مبتلا به فوبیا بیشتر از جمعیت عمومی است. مواد مخدر و الکل اغلب به عنوان راهبردهای مقابله ای برای کسانی که از ترس ناتوان کننده رنج می برند استفاده می شود، اما سوء مصرف مواد تنها سلامت روان را بدتر می کند و به طور بالقوه منجر به اعتیاد می شود.  

فوبیا یکی از رایج ترین انواع اختلالات روان در ایالات متحده است که آمار نشان می دهد تقریباً ده درصد از جمعیت حداقل یک فوبیا دارند. فوبیاهای رایج عبارتند از ترس از پرواز، ترس از رانندگی، ترس از عنکبوت و ترس از فضاهای محدود. یک فوبیا شدید ممکن است باعث شود فرد از موقعیت هایی که احساس می کند ممکن است با ترس خود روبرو شود اجتناب کند. افراد مبتلا به این بیماری روانی معمولاً درک می کنند که ترس آن ها مبتنی بر منطق نیست، اما هنوز نمی توانند واکنش های خود را کنترل کنند. این رنج می تواند با ایجاد مشکلات در محل کار و روابط، مانعی برای داشتن یک زندگی عادی و پربار شود.  

وقتی ترس فلج کننده است

افرادی که از فوبیا رنج می برند اغلب به مواد مخدر یا الکل روی می آورند تا ترس خود را آرام کنند و سعی کنند عملکرد طبیعی خود را داشته باشند. به عنوان مثال، فردی که فوبیا از پرواز دارد ممکن است قبل و در طول پرواز مقادیر زیادی الکل مصرف کند. 

برخی افراد بر این باورند که تنها راهی که می توانند با فوبیای خود کنار بیایند این است که خودشان را درگیر الکل یا مواد کنند. داروهایی که باعث ایجاد احساس سرخوشی می‌شوند، مانند قرص های مخدر، معمولاً برای منحرف کردن تمرکز از ترس شدید استفاده می‌شوند. البته همان طور که ذکر شد درمان فوبیا با مواد مخدر و الکل تنها یک راه حل موقت است و احتمالاً در آینده منجر به افزایش علائم فوبیا خواهد شد. فردی که با سوء مصرف مواد و فوبیای شدید دست و پنجه نرم می کند، باید به دنبال درمان حرفه ای باشد تا اعتیاد را همراه با اختلالات همزمان برطرف کند.

منبع : رابطه فوبیا و مصرف مواد| بهترین روش درمان فوبیا 

بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

بر اساس نظر روانشناسان و مشاوران دوران کودکی بسیار مهم است و شخصیت طرف در آن زمان شکل می گیرد مثلا افرادی که مورد سوء استفاده هیجانی، بی توجهی و یا رها شدگی قرار گرفته اند یا ممکن است مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته باشند، عزت نفس آن ها کاهش یافته و عزت نفس خود را از دست می دهند.

داشتن عزت نفس بسیار مهم می باشد و در چند سال اخیر بسیار در مورد عزت نفس مطالب دیده و شنیده ایم اما آن را جدی نگرفته ایم و اتفاقاتی که در کودکی و بزرگسالی پیش آمده باعث شده تا عزت نفس ما کاهش یابد اما ما باید تلاش کنیم برای بالا بردن عزت نفس از آن استفاده کنیم.

برای آرامش روانی داشتن عزت نفس بسیار مهم است پس باید سعی کنیم آن را تقویت کنیم.

عزت نفس بر روی جنبه های زندگی فرد اثر می گذارد و تاثیرات مثبتی دارد که در زیر نمونه های از آن را بیان می کنیم.

  • تغییر نگرش مان نسبت به خود و دیگران
  • نگرش دیگران نسبت به ما
  • انتخاب هایمان در زندگی
  • توانایی مان در نثار عشق و دریافت آن
  • توانایی و تمایل ما برای تغییر چیزهایی که دوست داریم

بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

عزت نفس چیست ؟

عزت نفس یک نوع احساس است که در مورد خودمان داریم و قضاوت کلی می باشد که درباره خودمان انجام می دهیم.

هنگامی که عزت نفس خوب و بالایی داشته باشیم در این صورت خودمان را همان طور که هستیم می پذیریم با همان صفات بد و خوبی که داریم، و شخصیت خودمان را دوست داریم و تایید می کنیم.

با عزت نفس بالا به خودمان احترام می گذاریم، به شخصیت خود توجه کرده و به آن عشق می ورزیم و در این صورت به ما حس ارزشمند بودن و مفید بودن دست می دهد.

افرادی که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و از کودکی خود خاطره های بدی دارند از عزت نفس پایینی برخوردار هستند آن ها خودشان را دوست ندارند و به خود توجه نمی کنند و اصلا به خودشان احترام نمی گذارند، آن ها نمی توانند باور کنند که کسی آن ها را واقعا  دوست دارد و یا به آن ها توجه می کند و احترام می گذارد.

بر اساس گفته روانشناسان آن ها خودشان را لایق عشق و احترام نمی دانند و همچنین نمی خواهند که مورد توجه و رفتارهای محبت آمیز قرار بگیرند و اگر کسی آن ها را دوست داشته باشد و به آن ها احترام بگذارد و محبت کند آن ها احساس خشم و ناراحتی می کنند و از آن فرد دوری می کنند.

آن ها ممکن است به سمت کسی کشیده شوند که به آن ها فخر می فروشد و نسبت به فرد بی تفاوت و بی رحم عکس العمل نشان می دهد آن ها بیشتر به این مدل رفتار عادت دارند و خود را سزاوار این نوع برخورد می دانند.

بسیاری از افراد ستند که قصد دارند از طرف مقابلشان سوء استفاده کنند به همین دلیل در ابتدا جذب کسی می شوند که به آنها احترام می گذارد و با محبت و مهربانی صحبت می کند اما هنگامی که او را به دست آورند و مالک آن شخص شدند از او متنفر می شوند.

زیرا آن ها به طور نا خود آگاه متعقد هستند که هر کس در کنار آن ها می خواهد باشد باید ایراد مهمی داشته باشد و به همین دلیل نباید مورد احترام قرار بگیرد چون سزاوار آن نمی باشد.

همچنین چون در کودکی به آن ها توجه نشده و مورد محبت و عشق قرار نگرفته اند نمی توانند علاقه عاشقانه ای را دریافت کنند و این دریافت علاقه برای آن ها دردناک خواهد بود.

بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

بر اساس نظر روانشناسان و مشاوران برای این که زن و مرد عزت نفس خود را افزایش دهند راهکارهایی وجود دارد که برای آن ها بسیار سودمند می باشد در زیر نمونه هایی از آن را ذکر می کنیم.

  1. نباید از خودتان انتقاد کنید و هنگامی که خود را مورد انتقاد قرار می دهید باید توجه داشته باشید که میزان انتقاد شما چقدر می باشد زیرا زمانی که خود را مورد انتقاد قرار می دهید در واقع با خودتان همان گونه ای برخورد می کنید که والدین تان با شما برخورد می کرده اند.

در هنگام انتقاد کردن در شرایطی بدی خودتان را قرار می دهید و به عزت نفس شما صدمه وارد می شود شما باید به حرف هایی که به خودتان می زنید توجه کنید و ببنید در گفت و گوی درونی شما چی می گذرد تا بتوانید آن را کنترل کنید.

اگر فکرهای انتقادانه و یا افکار منفی زیادی از ذهنتان گذشت باید سعی کنید جلوی آن را بگیرید و با آن ها مقابله کنید و افکار مثبت را جایگزین این افکار کنید.

شما باید سعی کنید به جای افکار منفی و انتقاد آمیز از جملات مثبت و امید بخش و با انگیزه استفاده کنید و سعی کنید عبارت های تشویق کننده و زیبا و پرمحتوا استفاده کنید.

  1. باید فکر و تمرکز خود را از اشتباهاتتان دور کنید و ویژگی های مثبت را در نظر بگیرید و به آن ها توجه کنید انتقاد از خود می تواند آسیب های بسیاری برای شما وارد کند و هنگامی که خودتان را مورد تشویق و تحسین قرار ندهید میزان عزت نفس به شدت بیشتری در شما کاهش می یابد.

کاهش اعتماد به نفس به دوران کودکی شما هم مربوط می شود ممکن در آن زمان زیاد مورد انتقاد قرار می گرفته اید و شما رو مورد تعریف و تمجید قرار نمی داده اند و بر روی روحیه شما اثرات منفی گذاشته است و این در مورد بزرگسالی شما نیز صدق می کند.

شما باید تلاش کنید تا تغییراتی در این وضعیت به وجود آورید و با استفاده از صحبت کردن، شیوه های درست و اطمینان بخش، با تایید کردن و تشویق کردن و محبت کردن این وضعیت را معکوس کنید.

شما باید با استفاده از نکات مثبت به انتقاد خود پایان دهید و از تعریف و تحسین استفاده کنید تا حالت متعادل را برای خود ایجاد کنید.

بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

 ۳٫ برای خود اهدافی را در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن ها تلاش کنید، چون رسیدن به اهداف باعث می شود تا بر روی عزت نفس شما اثر بگذاردو عزت نفس شما افزایش یابد.

برای این که احساس موفقیت کنید بایداهدافی را برای خود در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن اهداف تلاش کنید در این صورت اگر به موفقیت برسید اعتماد به نفس شما زیاد شده و افزایش می یابد و بر موفقیت آتی شما تاثیر چندانی می گذارد.

۴٫ خود را با دیگران مقایسه نکنید و از مقایسه کردن خود با دیگران دست بردارید زیرا مقایسه کردن باعث می شود تا شما خود را کمتر از دیگران در نظر بگیرید و باعث می شود تا عزت نفس و اعتماد به نفس شما کمتر شود.

شما باید به این نتیجه برسید که همه انسان ها دارای ویژگی ها و خصوصیات خوب و بد هستند و همه آن ها هم ویژگی های خوب دارند و هم ویژگی ها بد و منفی، و هیچ انسانی کامل نیست.

شما باید با همه ویژگی های خود کنار بیایید  و سعی کنید ویژگی های مثبت خود را افزایش داده و منفی ها را کاهش دهید و باید این نکته را در نظر بگیرید که هیچ کس صددرصد موفق یا ناموفق نیست و باید به آرامی به انتظار کامل بودن از خودتان و دیگران پایان بدهید.

منبع : بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

تست متادون و علل منفی شدن تست اعتیاد به متادون

تست متادون و علل منفی شدن تست اعتیاد به متادون

آیا با متادون آشنا هستید و تست متادون را می شناسید؟ متادون نوعی داروی صنعتی و جز گروه شبه مخدرها می باشد که از آن برای ترک اعتیاد و به عنوان مسکن استفاده می کنند. اگر متادون بیش از حد استفاده شود، فرد به آن وابسته شده و به آن اعتیاد پیدا می کند.

بسیاری از افراد به دلایل مختلف مانند استخدام، ازدواج یا درخواست خانواده به خصوص پدر و مادر ناچار هستند که تست متادون را برای تشخیص اعتیاد انجام دهند. یکی از بزرگ ترین دغدغه های شخص در لحظه تست اعتیاد، منفی شدن جواب تست می باشد.

اگر می خواهید در این زمینه اطلاعات بیشتری به دست آورید و اطلاعات خود را در مورد متادون افزایش دهید بهتر است این مقاله را مورد مطالعه قرار دهید تا با انواع تست متادون و راه های منفی شدن آن آشنا شوید.

تست متادون و علل منفی شدن تست اعتیاد به متادون

کاربرد متادون

متادون به عنوان داروی ترک اعتیاد استفاده می شود و برای درمان اعتیاد مواد مخدری مانند تریاک، هروئین، شیره، مورد تجویز قرار می گیرد. هم چنین متادون به عنوان داروی نگهدارنده معروف است به دلیل این که مدت اثر آن نسبت به مواد مخدر طولانی تر می باشد.

به طوری که اثر یک دوز واحد متادون تقریبا ۲۴ تا ۴۸ ساعت و هروئین حدود ۲ تا ۳ ساعت می باشد. متادون به خاطر تاثیر بلند مدتی که دارد می تواند در دوز کم و طبق تجویز پزشک، جایگزین هروئین یا هر ماده مخدر دیگری شود و فرد علائم ترک کم تری را تجربه کند.

متادون بر گیرنده های اوپیوئیدی مثل مورفین اثر می گذارد و باعث کاهش درد و خماری می شود، اگر چه متادون به عنوان داروی ترک شناخته شده اما اگر بیش از حد استفاده شود عوارض بسیاری به همراه خواهد داشت و در فرد اعتیاد ایجاد می کند. از پیامدهای متادون می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • یبوست
  • پوسیدگی دندان
  • افزایش ضربان قلب
  • تنگی نفس
  • نازایی
  • اختلالات جنسی
  • بی نظمی در عادات ماهانه زنان
  • اختلالات روانی مانند افسردگی
  • فکر و میل به خودکشی

توجه داشته باشید اگر چه متادون به عنوان داروی ترک شناخته می شود اما عوارض آن از سایر مواد مخدر کمتر نمی باشد.

آیا متادون تست اعتیاد را مثبت می کند؟

مثبت شدن تست اعتیاد به وسیله متادون به شرایط مختلفی بستگی دارد، زمانی که فرد برای ترک اعتیاد از متادون استفاده می کند، پزشک آن را در دوز محدود تجویز می کند. این امر اگر همراه با قطع مصرف مواد باشد باعث می شود تا تست اعتیاد منفی شود اما برخی از افراد بدون دستور پزشک متادون را جایگزین مواد مخدر می کنند.

حتی گاهی اوقات آن را همزمان با مواد مخدر استفاده می کنند این کار باعث می شود تا تست اعتیاد مثبت شود. در این شرایط برای تشخیص صحیح اعتیاد به متادون بهتر است تست اختصاصی آن انجام شود.

تست های تشخیص اعتیاد

با توجه به این که تست های تشخیصی اعتیاد تنوع بسیاری دارد  نوع تست را با در نظر گرفتن مراجعه کننده، وضعیت اقتصادی، عامل زمان و نوع ماده مصرفی انتخاب می کنند. توجه داشته باشید هیچ تستی صد در صد صحیح نمی باشد و گاهی اوقات خطاهایی پیش می آید. به طور کلی تست های اعتیاد دو نوع هستند که عبارت اند از:

تست های آزمایشگاهی:

در تست های آزمایشگاهی، فرد نمونه ای از ادرار، بزاق، خون یا موی خود را به مرکز ارائه می کند، از مزیت های روش آزمایشگاهی دقت بالا و معایب آن گران بودن و تاخیر در مشخص شدن جواب ( گاه حتی ۵ روز) می باشد.

تست های غربالگری:

تست های غربالگری با کیت های ارزان انجام می شود و در مدت زمان کوتاهی می توان آن را انجام داد زیرا مشخص کردن جواب آن فقط چند دقیقه طول می کشد. اما دقت آن از تست های آزمایشگاهی کمتر است و به همین دلیل نیاز به تست های تائید کننده دارد.

روش های تست متادون، تشخیص اعتیاد به متادون

تست متادون و علل منفی شدن تست اعتیاد به متادون

روش های مختلفی برای تشخیص اعتیاد به متادون وجود دارد که هر کدام از این روش ها با معایب و مزایایی همراه است به همین دلیل در انتخاب تست باید به ویژگی ها و نیازهای فرد توجه کرد، در ادامه این مقاله به بررسی این روش ها می پردازیم:

تست ادرار متادون

روش آنالیز ادرار نیازمند یک نمونه ادرار می باشد، این آزمایش را می توان با استفاده از نوار کاغذی به صورت سریع و یا از طریق پروسه های طولانی مدت آزمایشگاهی با کیفیت بالاتر انجام داد.

یکی از مشکلات این روش، جا به جایی و تقلب در ارائه نمونه می باشد. برخی از افراد برای این که جواب تست اعتیاد آن ها منفی شود مقدار زیادی آب آشامیدنی می نوشند تا ادرارشان رقیق شود در این شرایط با توجه به رنگ و شفافیت نمونه ممکن است پذیرفته نشود. زمان تقریبی ردیابی متادون با این روش حدود ۳ روز می باشد.

نوار  تست سریع متادون

نوار تست سریع متادون یک تست غربالگری ادرار می باشد و نیازی به وسایل آزمایشگاهی ندارد  جواب این تست در صورتی که سطح متادون بیش از ۳۰۰ نانوگرم در میلی لیتر باشد مثبت خواهد شد.

کیت تست متادون حاوی بروشور و نوار تست می باشد و فرد می تواند با مطالعه آن، تست را انجام دهد، هم چنین برای انجام این تست نیاز به ناشتا بودن نمی باشد  بلکه نمونه ادرار در ظرف یک بار مصرف جمع آوری می شود ( حدود یک سانتی متر) و مورد آزمایش و تفسیر قرار می گیرد.

هریک از این نوارها یک بار مصرف می باشد و بعد از انجام تست باید بیرون انداخته شود.

تست بزاق متادون

تست بزاق توسط کارشناس جمع آوری می شود به همین دلیل راحت و بی دردسر می باشد و درصد تقلب در آن به شدت کاهش می یابد. نتیجه این تست در حد چند دقیقه آماده است و نیاز به آزمایشگاه ندارد. با توجه به نوع تست می تواند چندین ماده را به طور همزمان در بزاق دهان، شناسایی کرد.

این تست روش عالی برای ارزیابی مصرف اخیر فرد می باشد. یکی از معایب این روش این است که با توجه به میزان تولید بزاق و نوع ماده مصرفی، بازه زمان ارزیابی از چند ساعت تا چند روز متغیر می باشد.

زمان تقریبی ردیابی متادون به وسیله این روش حدود ۲۴ ساعت می باشد، این تست برای سایر مواد هم چون شیشه هم مورد استفاده قرار می گیرد.

تست مو متادون

می توان تا چند ماه از تست مو استفاده کرد زیرا امکان ردیابی مواد در مو وجود دارد و برای بسیاری از این مواد مدت آن ۹۰ روز است. تست مواد توسط مو، روشی بسیار آسان است و امکان تقلب در آن در مقایسه با سایر روش ها بسیار کم است.

اما این روش نیازمند تجهیزات آزمایشگاهی بوده و هزینه آن نسبت به روش های دیگر بیشتر است، در افرادی که رنگ مو آن ها مشکی است احتمال مثبت شدن نتیجه بیشتر از سایر افراد می باشد.

هر چه مو بلندتر باشد تاریخچه طولانی تری از مصرف مواد به دست می آید. بهترین قسمت مو که مورد ارزیابی قرار می گیرد فاصله ۲٫۵ تا ۴ سانتی متر از ریشه مو می باشد.

این تست علاوه بر ارزیابی وجود ماده، مقدار مصرفی آن را نیز نشان می دهد، در روش های دیگر امکان این مورد وجود ندارد. زمان تقریبی که طول می کشد متادون با این روش مورد ردیابی قرار گیرد حدود ۹۰ روز می باشد.

تست تعریق متادون

تست تعریق بسیار راحت انجام می شود و مدت زمانی که طول می کشد متادون با این روش مورد ردیابی قرار گیرد به طور معمول چند هفته به طول می انجامد. تعریق زیاد برخی از افراد در انجام  این تست مشکل ایجاد می کند هم چنین تعریق زیاد امکان سنجش را کم کرده و توانایی ردیابی را تا چند ماه از بین می برد.

چند روز پس از مصرف متادون تست اعتیاد منفی می شود؟

بیشتر مواد تا ۷۲ ساعت بعد از مصرف در ادرار قابل شناسایی هستند، به همین خاطر ممکن است فرد در این بازه زمانی موادی مصرف نکند تا تست منفی شود. در صورتی که خانواده ها در مورد این مطلب آگاهی داشته باشند، متوجه خواهند شد که تست اعتیاد تا چه حد قابل اطمینان است.

تقلب در آزمون تشخیص اعتیاد، تقلب تست متادون و علل منفی شدن تست اعتیاد به متادون

متادون اگر چه دارویی برای ترک اعتیاد است اما برخی از افراد به خاطر پنهان کردن اعتیاد خود از آن استفاده می کنند. افراد معتاد کمی قبل از انجام آزمایش از متادون استفاده می کنند، از این طریق آثار مواد را از بین می برند و بعد از این که آزمایش دهند اعتیاد در آن ها شناسایی نمی شود.

بعد از آن که نتیجه را دریافت کردند دوباره شروع به مصرف مواد می کنند به همین دلیل آزمایشگاه وظیفه دارد که همه تست ها از جمله تست متادون را انجام دهد. در صورتی که نیاز به منفی شدن تست متادون دارید بهتر از مشاوره ترک اعتیاد کمک بگیرید تا در این خصوص شما را راهنمایی کند و راه حل بهتری را جایگزین مصرف مواد نماید.

منفی کردن تست اعتیاد در کوتاه مدت شاید نتیجه دهد اما اعتیاد فرد را حل نخواهد کرد و برای ترک دائمی نیاز به گزینه های دیگری دارید تا فرد از پیامدهای آن راحت شود و بتواند ترک اعتیاد موفقیت آمیزی داشته باشد.

تشخیص تقلب فرد معتاد یا راستگویی درمانجو؟

در صورتی که فردی تنها تست اعتیاد به متادون او مثبت شود در این صور مسئول آزمایشگاه بررسی های بعدی را انجام می دهند تا مشخص شود آیا فرد به خاطر مخفی کردن اعتیادش از متادون استفاده کرده است یا دلیل دیگری دارد.

در این حالت به علت مثبت شدن تست اعتیاد به متادون نتیجه به پزشک مرکز بهداشت ارجاع داده می شود تا بررسی شود و هدف از مصرف متادون به طور کامل مشخص گردد.

فردی که تحت نظر متخصص است و از متادون برای ترک اعتیاد استفاده می کند می تواند با ارائه گواهی این موضوع را ثابت کند.

علل اختلال در تست متادون

شایع ترین علل بروز اختلال در نتیجه تست های نواری شامل موارد زیر می باشد.

خطا در نمونه گیری تست اعتیاد به متادون:

یکی از دلایل بروز خطا در تست های تشخیصی  خطا در نمونه گیری می باشد، در حالی که نمونه گیر حضور دارد اما ممکن است فرد معتاد تقلب انجام دهد و نمونه خود را عوض کند؛ به عنوان مثال نمونه فرد سالم در سرنگی توسط معتاد نگهداری شود و در ظرف مورد نظر تخلیه شود.

خطاهای تکنیکی تست اعتیاد به متادون:

نوار تست باید به مدت ۱۰- ۱۵ ثانیه در ادرار نگه داشته شود و قبل از خواندن جواب به مدت ۵ دقیقه روی یک سطح صاف غیر جاذب قرار داده شود. در صورتی جواب در یک دقیقه اول یا بعد از ۱۰ دقیقه مورد تفسیر قرار گیرد باعث به وجود آمدن خطا می شود.

رقیق کننده ها در تست اعتیاد به متادون:

هر عاملی که باعث رقیق شدن ادرار شود باعث به وجود آمدن اختلالاتی در جواب تست ها خواهد شد در این صورت از نوارهای کمکی برای تعیین سطح کراتین، نیترات و گلومات ادرار  می توان استفاده کرد.

تغییرات سطح PH  در تست اعتیاد به متادون:

ریختن خون، جوهر لیمو، سفید کننده ها و غیره در ادرار سطح PH را تغییر می دهد و احتمال خطا در جواب آزمایش افزایش می یابد چون اکثر تست ها به تغییرات  PH در بازه ۵ تا ۹ مقاوم می باشد و در صورت PH افزایش یا کاهش یابد، تست دچار اختلال شده و با خطا نشان داده می شود.

تداخل های دارویی

اگر دارویی استفاده می کنید حتما به مسئول آزمایشگاه اطلاع دهید زیرا احتمال اختلال دارویی بسیار زیاد است بعضی از داروها ممکن است میزان متادون خون را افزایش دهند که از جمله این داروها می توان به موارد زیر اشاره کرد.

  • فلوکستین، فلووآسامین، سراترالین
  • ونلافاآسین و نفازودون
  • داروهای ضد قارچ مانند کلوتریمازول و کتوکونازول
  • داروهای حاوی هورمون هایی مانند پروژسترون، اتینیل استرادیول، دگزامتازون و تستوسترون
  • داروهای مسدود کننده کانال کلسیم مانند نیفدیپین، وراپامیل و دیلتیازم
  • آنتی بیوتیک هایی نظیر اریترومایسین و کلاریترومایسین
  • و دیگر داروهایی چون کینیدین، میدازولام، دیازپام، وینبلاستین، بروموکریپتین، سایمتیدین، لیدوکائین و کفلا توکسین B

آیا می توان به تست های تشخیص اعتیاد اعتماد کرد؟

تست متادون و علل منفی شدن تست اعتیاد به متادون

روش های مختلفی برای غربالگری اولیه و تائید تست اعتیاد وجود دارد. همانطور بیان شد امکان خطا در تست های تشخیص اعتیاد به دلایل مختلف وجود دارد. نوار تست متادون، فقط برای نتایج اولیه به کار می رود و برای تائید نتیجه بهتر است از روش های آزمایشگاهی استفاده کرد چون در آزمایشگاه احتمال خطا کمتر می باشد.

در صورتی که مواد مداخله گر در نمونه ادرار وجود داشته باشد باعث می شود نتیجه تست با خطا رو به رو شود. خط رنگی که در ناحیه کنترل (C) نوار تست متادون ظاهر می شود یک کنترل گر داخلی می باشد که حجم کافی نمونه و روش صحیح اجرا آزمایش را نشان می دهد.

توصیه می شود تا تست در یک آزمایشگاه معتبر انجام شود تا به درستی تایید شود. آزمایشگاه ها مقررات سخت گیرانه ای جهت نمونه گیری تست اعتیاد وضع کرده اند. هم چنین کیت هایی وجود دارد که به وسیله آن می توان تقلب در نمونه ادرار را تشخیص داد.

در مواردی که مسئول آزمایشگاه نسبت به تقلب یا احتمال خطا در انجام آزمایش دچار شک و تردید شود دوباره از افراد تست تکمیلی گرفته می شود. در این صورت از روش تی ال سی (TLC) استفاده می شود، هم چنین در این روش احتمال منفی شدن تست از طریق فرد نمونه دهنده بسیار پایین است.

آَشنایی با مرکز مشاوره روانشناسی ستاره ایرانیان

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان با سابقه چندین ساله به ارائه خدمات درمانی در زمینه های مختلف روانشناسی  اعم از خانواده، ازدواج، اعتیاد، جنسی، کودک، مشاوره شغلی، تحصیلی و غیره می پردازد و جز بهترین و جامع ترین مراکز روانشناسی است.

این مرکز از جمعی از متخصصان تشکیل شده است و در این زمینه خدماتی با بالاترین کیفیت ارائه می دهد. مرکز ستاره ایرانیان با استفاده از ابزارهایی چون تلفن و اینترنت به مراجعین کمک می کند تا در کمترین زمان بتوانند با متخصصان در ارتباط باشند و مشکلاتشان را حل نمایند.

منبع : تست متادون و علل منفی شدن تست اعتیاد به متادون

بهبودی از تجاوز و آزار جنسی

بهبودی از تجاوز و آزار جنسی

بهبودی پس از تجاوز جنسی زمان بر است و روند آن دردناک است. اما شما می توانید حس کنترل خود را دوباره به دست آورید، ارزش خود را بازیابی کنید، و یاد بگیرید که خود را درمان کنید.

عواقب تجاوز و آزار جنسی

خشونت جنسی به طرز تکان دهنده ای رایج است. بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC)، تقریباً از هر ۵ زن در ایالات متحده، ۱ نفر در مقطعی از زندگی خود مورد تجاوز جنسی یا تجاوز جنسی قرار می گیرد و اغلب توسط فردی رخ می دهد که می شناسد و به او اعتماد دارد.

در برخی از کشورهای آسیایی، آفریقایی و خاورمیانه، این رقم حتی بالاتر است. از طرفی تجاوز جنسی به زنان محدود نمی شود. سالانه بسیاری از مردان و پسران قربانی تجاوز و آسیب های جنسی می‌شوند.

صرف نظر از سن یا جنسیت، تأثیر خشونت جنسی بسیار فراتر از همۀ آسیب های فیزیکی است. آسیب ناشی از تجاوز جنسی شخصیت فرد را خرد می‌کند و باعث می شود احساس ترس، شرم و تنهایی پیدا کند یا در کابوس ها، فلاش بک ها و دیگر خاطرات ناخوشایند غرق شود.

دنیا دیگر برای این افراد جای امنی نیست، دیگر به دیگران اعتماد ندارند، حتی گاهی به خودشان هم اعتماد ندارند، خودشان را قضاوت می‌کنند و ارزش خود و حتی عقلشان را زیر سوال می‌برند.

در این شرایط ممکن است خودتان را به خاطر اتفاقی که افتاده سرزنش کنید یا فکر کنید که دیگر مانند قبل نیستید و اهمیت خود را از دست داده اید و ممکن است به PTSD ، اضطراب و افسردگی مبتلا شوید.

باید به یاد داشته باشید که آنچه تجربه می کنید یک واکنش طبیعی به حادثه ای است که تجربه کرده اید. احساس درماندگی، شرم، نقص و سرزنش علائم شما هستند، نه واقعیت. هر قدر هم که دشوار به نظر برسد،

با برخی از نکات و تکنیک ها، می توانید با اتفاقی که افتاده کنار بیایید، احساس امنیت و اعتماد خود را دوباره به دست آورید و یاد بگیرید که چگونه بهبود یابید و به زندگی خود ادامه دهید.

باورهای غلط و حقایق در مورد تجاوز جنسی

آگاهی به باورهای غلط و مضر دربارۀ قربانیان خشونت جنسی می تواند به شما در شروع روند درمان کمک کند.

باورهای غلط و حقایق در مورد تجاوز جنسی

باور غلط:

شما می توانید یک متجاوز را از روی ظاهر یا رفتار او تشخیص دهید.

واقعیت:

هیچ راه مطمئنی برای شناسایی متجاوز وجود ندارد. بسیاری از آن ها کاملاً عادی، دوستانه، جذاب و غیر تهدید کننده به نظر می رسند.

باور غلط:

شما زیاد هم بدتان نیامده وگرنه مقابله می‌کردید.

واقعیت:

شوکه و منجمد شدن در هنگام تجاوز جنسی، بسیار رایج است. مغز و بدن شما شوکه و خاموش می شود و هر گونه حرکت، صحبت یا حتی فکر کردن را دشوار می کند.

باور غلط:

قربانیانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند با نوع لباس پوشیدن یا رفتارشان به دیگران سیگنال می‌دهند که دنبال رابطه هستند.

واقعیت:

تجاوز جنسی جرم فرصت طلبان است. مطالعات نشان می‌دهد که متجاوزان قربانیان را بر اساس آسیب‌پذیری‌شان انتخاب می‌کنند، نه بر اساس جذابیت ظاهری یا خودنمایی آن ها.

باور غلط:

تجاوز جنسی اغلب یک سوء تفاهم است.

واقعیت:

متجاوزان اغلب با ادعای این که حمله یک اشتباه حاصل از مستی یا سوء ارتباط بوده از خود دفاع می کنند. اما تحقیقات نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق متجاوزان، در این جرم سابقه دارند و بارها آن را تکرار کرده اند. این مردان افراد آسیب پذیر را هدف قرار می دهند و اغلب از الکل استفاده می کنند تا به آن ها تجاوز کنند.

باور غلط:

اگر قبلاً با آن شخص رابطه جنسی داشته اید، تجاوز جنسی نیست.

واقعیت:

فقط به این دلیل که قبلاً به رابطه جنسی با کسی رضایت داده اید، او مالکیت دائمی بر بدن شما ندارد. اگر همسر، دوست پسر یا معشوق، شما را بر خلاف میلتان مجبور به رابطۀ جنسی کند، تجاوز است.

مرحله ۱: بهبودی از تجاوز یا آسیب جنسی

در مورد آنچه برای شما اتفاق افتاده است صحبت کنید

اعتراف به اینکه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اید فوق العاده دشوار است. باعث می‌شود که دیگران به شما انگ بزنند یا احساس کنید ناپاک یا ضعیف هستید، همچنین ممکن است از واکنش دیگران بترسید.

آیا آن ها شما را قضاوت خواهند کرد؟ جور دیگری به شما نگاه می‌کنند؟ از این رو شاید ترجیح دهید که موضوع را کم اهمیت جلوه دهید یا آنچه را اتفاق افتاده مخفی کنید. اما اگر حرف نزنید، از کمک به خود باز می‌مانید و قربانی بودن خود را تقویت می کنید.

با کسی که به او اعتماد دارید ارتباط برقرار کنید.

معمولاً گمان می‌برید که اگر در مورد تجاوز جنسی خود صحبت نکنید، واقعیت آن اتفاق از بین می‌رود. اما وقتی از حقیقت دوری کنید نمی توانید درمان شوید و پنهان کردن فقط به احساس شرم می افزاید. هر چقدر هم که بازگو کردن ترسناک باشد، شما را رها می کند.

با این حال، مهم است که افرادی را که به آن ها می گویید، با دقت انتخاب کنید. بهترین گزینه کسی است که حامی، همدل و صبور باشد. اگر کسی را ندارید که به او اعتماد کنید، با یک درمانگر صحبت کنید یا با شماره‌های مشاوره تلفنی تماس بگیرید و به صورت ناشناس موضوع را عنوان کنید.

احساس درماندگی و انزوای خود را به چالش بکشید.

تجاوز باعث می شود شما احساس ناتوانی و آسیب پذیری کنید. باید به خود یادآوری کنید که نقاط قوت و مهارت های مقابله ای می تواند شما را در زمان های سخت کمک کند.

یکی از بهترین راه‌ها برای بازیابی حس قدرت، کمک به دیگران است: خدمات داوطلبانه انجام دهید، خون اهدا کنید، به دوست نیازمندتان یا خیریه مورد علاقۀ خود کمک کنید.

پیوستن به گروه حمایتی بازماندگان تجاوز یا سوء استفاده جنسی

گروه های حمایتی می توانند به شما کمک کنند که کمتر احساس تنهایی و انزوا کنید. آن ها همچنین اطلاعات ارزشمندی در مورد نحوه مقابله با علائم و تلاش برای بهبودی ارائه می دهند. اگر نمی توانید یک گروه پشتیبانی در منطقه خود پیدا کنید، به دنبال گروه آنلاین باشید.

مرحله ۲:با احساس گناه و شرم کنار بیایید

حتی اگر از نگاه عقلانی مطمئن باشید که مقصر تجاوز یا حملۀ جنسی نیستید، ممکن است همچنان با احساس گناه یا شرم دست و پنجه نرم کنید. این احساسات می توانند بلافاصله پس از حمله یا سال ها بعد ایجاد شوند. اما با اذعان به حقیقت آنچه اتفاق افتاده است، پذیرفتن کامل اینکه مسئولیتی بر عهده شما نیست آسان تر خواهد بود.

بعد اتفاق، خیلی راحت می توان فکر کرد که چه کاری می‌توانستید انجام دهید که نکردید یا چه کارهایی که نباید انجام می‌دادید را انجام دادید، اما وقتی در وسط حمله قرار می گیرید، مغز و بدن شما در شوک قرار می گیرد نمی توانید واضح فکر کنید.

بسیاری از افراد می گویند که در لحظه تجاوز احساس «یخ زدگی» پیدا کرده اند. خودتان را به خاطر این واکنش طبیعی قضاوت نکنید. شما در شرایط سخت بهترین کار را انجام دادید: اگر می توانستی جلوی حمله را بگیری، این کار را می کردی.

به کسی که «نباید» اعتماد کردی

یکی از سخت‌ترین کارها برای تحلیل واقعۀ تجاوز این است که چرا به آن فرد اعتماد کرده بودید. طبیعی است که شروع به زیر سوال بردن خود کنید و به این فکر کنید که چرا متوجه علائم هشدار دهنده نشدید. در این مواقع فقط به یاد داشته باشید که متجاوز تنها مقصرِ اتفاق است.

خودتان را به خاطر این که فکر کردید متهاجم یک انسان شایسته است، سرزنش نکنید. کسی که باید احساس گناه و شرم کند متجاوز است، نه شما.

مست بودی یا به اندازه کافی محتاط نبودی

صرف نظر از شرایط، تنها کسی که مسئولیت حمله را بر عهده دارد، عامل آن است. شما آن را نخواستید و سزاوار اتفاقی که برایت افتاده نبوده اید. مسئولیت را در جای درست آن قرار دهید، یعنی بر دوش متجاوز.

مرحله ۳:برای خاطرات ناراحت کننده آماده شوید

هنگامی که شما از موضوع استرس زا عبور می کنید، بدن شما به طور موقت به حالت «جنگ یا گریز» یا هوشیاری زیاد می رود. وقتی تهدید از بین رفت، بدن شما آرام می شود. اما تجربیات آسیب زا مانند تجاوز جنسی باعث می شود سیستم عصبی شما در حالت هوشیاری بالا «قفل» شود،

در این حالت به کوچکترین محرک ها حساس می شوید. این موضوع برای بسیاری از بازماندگان تجاوز جنسی پیش می آید.

کابوس ها و یادآوری های ناگهانی در چند ماه اول پس از حمله  بین قربانیان تجاوز بسیار شایع است، اگر سیستم عصبی شما در درازمدت «قفل» باقی بماند، دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می شوید.

برای کاهش استرس ناشی از خاطرات ناراحت کننده:

سعی کنید محرک ها را پیش بینی کنید و برای آن آماده شوید.

محرک های رایج شامل سالگردهای اتفاق، افراد یا مکان های مرتبط با تجاوز جنسی و برخی از مناظر، صداها یا بوهاست. اگر از محرک هایی که ممکن است باعث واکنش ناراحت کننده شوند آگاه باشید، در موقعیت بهتری برای درک آنچه اتفاق می افتد خواهید بود و اقداماتی برای آرام شدن انجام می دهید.

به سیگنال های خطر بدن خود توجه کنید.

زمانی که احساس استرس و ناامنی می کنید، بدن و احساسات شما سرنخ هایی به شما می دهد. این سرنخ ها شامل احساس تنش، حبس نفس، افکار شتابناک، تنگی نفس، گرگرفتگی، سرگیجه و حالت تهوع می باشد.

برای آرام کردن خود اقدامات فوری انجام دهید.

هنگامی که متوجه هر یک از علائم بالا شدید، مهم است که به سرعت اقدام کنید و تا قبل از اینکه از کنترل خارج شوید، خود را آرام کنید. یکی از سریع‌ترین و مؤثرترین راه‌ها برای فرونشاندن اضطراب و کاهش وحشت، کاهش سرعت تنفس است.

با این تمرین تنفسی ساده وحشت خود را کاهش دهید

با پشت صاف در حالت راحت بنشینید یا بایستید. یک دست را روی سینه و دست دیگر را روی شکم خود قرار دهید.

آهسته از طریق بینی خود نفس بکشید و تا چهار شماره آن را نگه دارید. دست روی شکم شما باید بالا بیاید. دست روی سینه شما باید حرکت اندکی کند.

با هشت شماره بازدم را از دهان خود خارج کنید. عضلات شکم خود را منقبض کنید و تا جایی که می توانید هوا را خارج کنید.

دست روی شکم شما باید هنگام بازدم به سمت داخل حرکت کند، اما دست دیگر شما باید حرکت اندکی کند.

دوباره نفس بکشید، چرخه را تکرار کنید و این کار را ادامه دهید تا زمانی که احساس آرامش و تمرکز داشته باشید

.

نکاتی برای مقابله با خاطرات

همیشه نمی توان از خاطرات جلوگیری کرد. اما اگر متوجه شدید که ارتباط خود را با زمان حال از دست داده اید و احساس کردید که تجاوز جنسی دوباره تکرار می شود، اقداماتی وجود دارد که می توانید انجام دهید.

بپذیرید و به خود اطمینان دهید که این یک خاطره است، نه واقعیت.

با خودتان تکرار کنید رویداد آسیب زا تمام شده و تو نجات پیدا کردی. در این لحظات مرور سناریوی سادۀ ماجرا می تواند کمک کند: «من احساس [هراس، ترس، غرق شدن، و غیره] دارم، زیرا دارم آزار /تجاوز جنسی را به یاد می آورم، اما وقتی به اطراف نگاه می کنم می بینم که تجاوز در حال حاضر اتفاق نمی افتد و من واقعاً در خطر نیستم.»

خود را به زمان حال بیاورید

تکنیک های زمینه سازی می تواند به شما کمک کند توجه خود را از خاطرات دور کرده و به محیط فعلی خود برگردید. برای مثال، سعی کنید به بازوهای خود ضربه بزنید،

چیزی را لمس کنید یا محیط واقعی خود و آنچه را که هنگام نگاه کردن به اطراف می بینید توصیف کنید: مکانی را که در آن هستید، تاریخِ روز و سه چیز را که هنگام نگاه کردن به اطراف می بینید نام ببرید.

مرحله ۴: دوباره به بدن و احساسات خود متصل شوید

از آنجایی که سیستم عصبی شما پس از تجاوز در یک حالت حساس قرار می‌گیرد، سعی می‌کنید از هرگونه ارتباط با حادثه اجتناب کنید. اما شما نمی توانید به طور گزینشی احساسات خود را غیرفعال کنید.

وقتی احساسات ناخوشایند را خاموش می کنید، خودآگاهی و ظرفیت شادی خود را نیز خاموش می کنید. در نتیجه شما هم با عواطف و هم جسمتان قطع ارتباط می‌کنید. به عبارت دیگر زنده اید اما زندگی نمی‌کنید.

نشانه هایی که از آن ها دوری می کنید و به روش های غیر ناسالمی بی حس می شوید:

  • احساس بی‌حسی فیزیکی کرده و مانند گذشته بدن خود را احساس نمی کنید (حتی در تشخیص بین لذت و درد مشکل دارید).
  • احساس جدایی از بدن یا محیط اطراف خود ( احساس می‌کنید به جای بودن در بدن خود یا محیط، فقط مراقب بدن خود یا موقعیتی هستید که در آن قرار دارید).
  • مشکل در تمرکز و به خاطر سپردن چیزها
  • استفاده از محرک ها، انجام فعالیت های پرخطر یا ایجاد درد فیزیکی برای احساس سرزندگی و مقابله با احساس پوچی درونی.
  • مصرف اجباری مواد مخدر یا الکل.
  • فرار از طریق خیال پردازی، رویاپردازی یا تماشای بیش از حد تلویزیون، انجام بازی های ویدیویی و غیره.
  • احساس جدایی از دنیا، افراد زندگی‌تان و فعالیت هایی که قبلاً از آنها لذت می بردید.

برای بهبودی پس از تجاوز جنسی، باید دوباره با بدن و احساسات خود ارتباط برقرار کنید

تجاوز جنسی، از بسیاری جهات، بدن تان را به دشمن شما تبدیل می کند، چیزی که باطل و آلوده شده است؛ از آن متنفرید یا می‌خواهید نادیده اش بگیرید. مواجهه با احساسات شدید مرتبط با حمله نیز ترسناک است.

اما اگرچه فرآیند اتصال مجدد به نظر خطرناک می‌رسد، اما در واقع خطرناک نیست. احساسات اگرچه قدرتمند هستند اما واقعیت ندارند. آن ها به شما صدمه نزده و شما را دیوانه نمی کنند. خطر واقعی برای سلامت جسمی و روانی شما ناشی از دوری از آن هاست.

هنگامی که دوباره با بدن و احساسات خود در تماس باشید، احساس امنیت، اعتماد به نفس و قدرت بیشتری خواهید داشت. از طریق تکنیک های زیر می توانید به این امر دست یابید:

حرکات موزون.

حرکت ریتمیک می تواند بسیار شفابخش باشد. به ما کمک می کند آرام شویم و حس کنترل بر بدن خود را دوباره به دست آوریم. هر چیزی که ترکیبی از ریتم و حرکت باشد کارساز خواهد بود: رقصیدن، طبل زدن، راه رفتن. خوب است که با تمرکز بر حرکات و عقب و جلوشدن بازوها و پاها، آن ها را در روال پیاده روی یا دویدن خود دنبال کنید.

مدیتیشن و ذهن آگاهی

شما می توانید مدیتیشن تمرکز حواس را در هر مکانی انجام دهید، حتی زمانی که در حال راه رفتن یا غذا خوردن هستید. فقط کافیست روی آنچه احساس اکنون حس می کنید تمرکز کنید، هدف این کار فقط مشاهده، بدون قضاوت کردن است.

یوگا، تای چی و چیگونگ

این فعالیت ها هوشیاری بدن را با حرکات آرامش بخش و متمرکز بالا می‌برند و می توانند به تسکین علائم PTSD و تجاوز کمک کنند.

ماساژ

پس از تجاوز، ممکن است از لمس انسان ها احساس ناراحتی کنید. اما لمس کردن و لمس شدن روش مهمی است که ما با آن احساس محبت و آرامش به دیگران داده و از آن ها دریافت می‌کنیم. شما می توانید از طریق ماساژ درمانی خود را برای تماس با انسان ها آماده کنید.

برنامۀ قدرتمند برای اتصال مجدد به عواطف و حس‌های فیزیکی

جعبه ابزار رایگان هوش هیجانی مرکز ستاره ایرانیان می‌تواند به شما کمک کند تا پس از تجاوز جنسی، با برقراری ارتباط مجدد با احساسات ناخوشایند یا ترسناک، بدون اینکه تحت تأثیر قرار بگیرید، بهبود پیدا کنید. شما می توانید از جعبه ابزار باید همراه با درمان استفاده کنید.

استفاده از این برنامه با گذشت زمان تفاوت بزرگی در توانایی شما برای مدیریت استرس، ایجاد تعادل در خلق و خو و احساسات و بازپس گیری کنترل زندگی شما ایجاد می‌کند.

مرحله ۵: منزوی نشوید

احساس انزوا و جدا شدن از دیگران پس از تجاوز جنسی معمول است. ممکن است وسوسه شوید که از فعالیت های اجتماعی و عزیزان خود کناره گیری کنید. اما مهم است که با زندگی و افرادی که به شما اهمیت می دهند در ارتباط بمانید،

حمایت افراد دیگر برای بهبودی شما حیاتی است. اما به یاد داشته باشید که حمایت به این معنا نیست که همیشه باید در مورد آنچه اتفاق افتاده صحبت یا روی آن تمرکز کنید. تفریح ​​و خندیدن با افرادی که به شما اهمیت می دهند می تواند به همان اندازه شفابخش باشد.

در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید، حتی اگر تمایلی به آن ندارید. کارهای روزمره را همراه با افراد دیگر انجام دهید، کارهایی که ربطی به آسیب جنسی ندارند.

دوباره با دوستان قدیمی ارتباط برقرار کنید.

اگر از روابطی که زمانی برایتان مهم بوده اند کنار کشیده اید، برای برقراری ارتباط مجدد تلاش کنید.

دوستان جدیدی پیدا کنید.

اگر تنها یا دور از خانواده و دوستان زندگی می کنید، سعی کنید با دوستان جدیدی پیدا کنید. برای ملاقات با افراد دارای علایق مشابه، ارتباط با انجمن دانشگاهتان، تماس با همسایگان، همکاران کاری، شرکت در کلاس یا پیوستن به باشگاه ورزشی می‌تواند مفید باشد.

مرحله ۶: به خودتان کمک کنید

بهبود آسیب های جنسی یک فرآیند تدریجی و مداوم است. نه یک شبه اتفاق می افتد، نه خاطرات آسیب به طور کامل ناپدید می شوند و زندگی را در مواقعی سخت جلوه می‌کند. اما اقدامات زیادی وجود دارد که می توانید برای مقابله با علائم باقی مانده و کاهش اضطراب و ترس خود انجام دهید.

زمانی را برای استراحت و بازیابی تعادل بدن خود اختصاص دهید.

زمانی که خسته هستید استراحت کنید و از وسوسۀ مشغول کردن خود به فعالیت‌ها (برای احساس نکردن) اجتناب کنید، از انجام هر کار اجباری خودداری کنید. اگر در آرامش و مراقبت کردن از خود مشکل دارید تکنیک‌های آرامش‌بخشی مانند مدیتیشن و یوگا می‌تواند به شما کمک کند.

مراقبت رسانه‌ها باشید

از تماشای هر برنامه ای که می تواند باعث ایجاد خاطرات بد شود خودداری کنید. مثلا موارد واضحی مانند گزارش های خبری در مورد خشونت جنسی و نمایش های تلویزیونی و فیلم های که به طور مستقیم دربارۀ این موضوع‌اند.

اما حتی شاید بخواهید به طور موقت از هر چیزی که بیش از حد تحریک کننده است، از جمله رسانه های اجتماعی نیز اجتناب کنید.

از نظر جسمی مراقب خودتان باشید

همیشه مهم است که درست غذا بخورید، به طور منظم ورزش کنید و خواب کافی داشته باشید، اما زمانی که در حال بهبودی از تروما هستید، اهمیت آن بیشتر هم می‌شود.

ورزش به ویژه، سیستم عصبی آسیب دیدۀ شما را آرام می‌کند، استرس را از بین برده و به شما کمک می کند تا احساس قدرت و کنترل بیشتری بر بدن خود داشته باشید.

از مصرف الکل و مواد مخدر خودداری کنید.

از وسوسۀ خوددرمانی با الکل یا مواد مخدر اجتناب کنید. استفاده از مواد، بسیاری از علائم آسیب از جمله بی حسی عاطفی، انزوای اجتماعی، عصبانیت و افسردگی را تشدید می کند. همچنین در درمان اختلال ایجاد می کند و زندگی خانوادگی و روابط شما را دچار مشکل می‌کند.

چگونه به افراد دیگر کمک کنیم تا از تجاوز یا آسیب جنسی بهبود یابند

وقتی همسر، شریک زندگی، خواهر و برادر یا یکی از عزیزانتان مورد تجاوز قرار گرفته باشد، احساسات دردناکی ایجاد و آسیب‌های جدی به شما وارد می‌کند.

احساس عصبانیت و ناامیدی می کنید، از اینکه رابطه تان به حالت قبل از حمله برگردد ناامید می‌شوید یا حتی دلتان می‌خواهد از متجاوز عزیزتان انتقام بگیرید. اما باید بدانید که صبر، درک و حمایت شماست که عزیزتان اکنون به آن نیاز دارد، نه تظاهر به پرخاشگری یا خشونت بیشتر.

به عزیزتان اعلام کنید که شما هنوز او را دوست دارید و به او اطمینان دهید که این حمله تقصیر او نبوده است.

به او بگویید که هیچ کار انجام داده یا انجام نداده‌ای، نمی تواند او را مقصر جلوه دهد.

اجازه دهید که عزیزتان هر وقت که خودش خواست حرف بزند.

برای برخی از قربانیان تجاوز جنسی صحبت در مورد آنچه اتفاق افتاده بسیار دشوار است، برخی دیگر لازم است بارها و بارها در مورد تجاوز صحبت کنند. این باعث می شود که شما مدام احساس ناامیدی یا ناراحتی کنید. اما سعی نکنید فرد مورد علاقۀ خود را مجبور کنید که حرف بزند یا از او بخواهید که از بازگویی گذشته خودداری کند.

درعوض، به او بفهمانید که هر زمان که می‌خواهد صحبت کنند، در کنارش هستید تا گوش کنید. اگر شنیدنِ ماجرای تجاوز به عزیزتان باعث ناراحتی شما می شود، صحبت با شخص دیگری می تواند به شما کمک کند تا بتوانید از چشم‌انداز دیگری به موضوع نگاه کنید.

فرد مورد علاقه خود را تشویق کنید که به دنبال کمک باشد، اما او را تحت فشار نگذارید.

بسیاری از افراد پس از ضربه های روحی ناشی از تجاوز جنسی، احساس ناتوانی کامل می کنند. شما می توانید بدون اجبار و فشارآوردن به فرد مورد علاقه خود، به او کمک کنید تا حس کنترل خود را به دست آورد. او را تشویق کنید تا کمک بخواهد، اما بگذارید تصمیم نهایی را خودش بگیرد.

در مورد صمیمیت فیزیکی همدلی و احتیاط نشان دهید.

معمولاً افرادی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، از تماس فیزیکی خودداری می کنند. اما در عین حال مهم است که احساس نکنند نزدیک ترین افراد از نظر عاطفی از آن ها  کناره گیری می کنند یا اینکه به نوعی توسط این حمله آلوده شده اند.

علاوه بر ابراز محبت به صورت کلامی، با کسب اجازه از عزیزتان او را در آغوش گرفته یا لمس کنید. اگر قربانی همسر یا شریک جنسی شما باشد، احتمالاً تا مدتی تمایلی به ارتباط و صمیمیت جنسی نداشته و به زمان نیاز دارد تا بتواند دوباره کنترل زندگی و بدن خود را به دست آورد.

مراقب خودتان باشید.

هرچه آرامش و تمرکز بیشتری داشته باشید، بهتر می توانید به عزیزتان کمک کنید. استرس خود را مدیریت کنید و برای حمایت با دیگران تماس بگیرید.

صبور باشید.

بهبودی آسیب ناشی از تجاوز جنسی به زمان نیاز دارد. خاطرات، کابوس های شبانه، ترس‌های ناتوان کننده و سایر علائم PTSD تا مدت ها پس از التیام هر گونه آسیب فیزیکی باقی می‌مانند.

منبع : بهبودی از تجاوز و آزار جنسی

چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

هرچندوقت یکبار آماری از خودکشی‌ها منتشر می‌شود یا اخباری در رابطه با خودکشی سلبریتی‌ها به گوش می‌رسد؛ این آمار و اخبار نه فقط اذهان عمومی را به چالش می‌کند، که روانشناسان و روانپزشکان را نیز نگران می‌کند.

به ویژه زمان‌هایی که شرایط زندگی سخت‌تر می‌شود، ممکن است افرادی از جامعه به عنوان یک راهکار به خودکشی بنگرند و نسبت به از بین بردن خود اقدام کنند.

کاماپرس، در لایو اینستاگرامی خود که در روز سوم اردیبهشت‌ماه برگزار شد، میزبان دکتر یاسر دادخواه، دکترای اعصاب و روان شناختی بود تا به بررسی راهکارهای مقابله با افکار خودکشی و روش‌های انگیزه‌سازی در محیط کار بپردازد.

چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

خودکشی؛ نشانه‌ای در جامعه

به گفته دکتر دادخواه خودکشی می‌تواند ابعاد و وجوه مختلفی داشته باشد. یکی از این ابعاد، اجتماعی است. با دیدگاه اجتماعی، خودکشی یک نتیجه نیست، بلکه یک نشانه است. نشانه‌ای که خبر از حال بد جامعه می‌دهد.

این جامعه نیازمند راهکارهای ویژه‌ای است که از آن جمله می‌توان به خانواده‌درمانی و زوج درمانی اشاره کرد. در این جامعه حتی باید سیاست‌های مربوط به نیازهای اولیه یعنی خوراک، پوشاک و مسکن نیز بازبینی شوند.

منطق و احساس؛ دو بال انسان

دکتر دادخواه در ادامه این گفتگو افزود: «مسئله خودکشی را باید از بعد روانشناسی هم بررسی کرد. اینکه چطور می‌توانیم حال خودمان و نزدیکان‌مان را بهتر کنیم؟ انگیزه‌های لازم برای زندگی را از کجا می‌توان پیدا کرد؟ در واقع با این دیدگاه روان‌شناسانه می‌توان پی برد که آیا خودمان هم مستعد خودکشی هستیم یا خیر».

دادخواه همچنین خاطرنشان کرد: «بر اساس این دیدگاه، زمانی که اختلالات روحی و روانی شدید می‎شود، فرد به راهکاری می‌رسد که گمان می‌کند بهترین راه خودکشی است!»

به گفته این متخصص، تفکر خودکشی هرچند یک اقدام عینی نیست اما ممکن است به ذهن هرکسی که اندکی تحت فشار روانی باشد، خطور کند. اما علائم آن چیست؟

اگر فرد احساس زشتی، ناکارآمدی، طردشدگی داشته باشد و تصور کند اطرافیانش به اندازه کافی دوستش ندارند، احتمالا نشانه‌ی این است که به خودکشی فکر می‌کند؛ البته این‌ها صرفا احساسات فرد نیست، چراکه ما انسان‌ها دو بال به نام‌های منطق و احساسات داریم.

مهمان کاماپرس در ادامه به این موضوع پرداخت که بر اساس احساسات می‌توان دنیایی را تجسم کرد و در آن خود را از بین برد؛ مثلا کسی که عزیزی را از دست داده و به اختلال سوگ دچار شده، ممکن است دست به این کار بزند. اما گاهی هم فرد به صورت منطقی به این نتیجه می‌رسد که به درد نخور است.

مثلا در دوران کودکی بینش‌هایی چون موفق نبودن و مفید نبودن به او تلقین شده، او کم کم به این باور رسیده که برای این جهان کافی نیست و این تصمیم را به صورت منطقی می‌گیرد. رسانه‌ها نیز نقش مهمی دارند.

زمانی که اخبار و فیلم‌های خودشکی پخش می‌شود، نورون‌های مغزی این داده‌ها را برداشت و علیه خود نشان می‌دهند؛ در این شرایط فرد فکر می‌کند در برابر این قدرت دست و پا بسته است و به این ترتیب، بر اساس منطقش به سمت خودکشی هدایت می‌شود.

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، این است که در تمامی این موارد فرد ابتدا به خودکشی فکر می‌کند و سپس دست به اقدام می‌زند.

چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

نقش محیط کار و اطرافیان در رنگ بخشیدن به زندگی

یاسر دادخواه درباره اینکه اطرافیان تا چه اندازه می‌توانند در تفکر خودکشی و اقدام به آن دخیل باشند، اینطور توضیح داد: «خودکشی یک اتفاق نیست بلکه یک پروسه است و علائم آن را اطرافیان فرد بیمار متوجه می‌شوند.

فردی که به خودکشی فکر می‌کند درباره اینکه زندگی پوچ و بی ارزش است صحبت می‌کند. همچنین ممکن است سوءمصرف مواد داشته باشد و به خرید قرص‌ها یا حتی وسایلی مانند چاقوهای خاص تمایل داشته باشد».

این دکتر اعصاب و روان افزود: «صحبت کردن با این افراد می‌تواند نیت آن‌ها را روشن کند اما نباید با آن‌ها مشورت کرد یا سعی در تحمیل کردن نظری به آن‌ها داشت. تنها کاری که اطرافیان می‌توانند انجام دهند ضمن اینکه به هیچ وجه فرد مستعد خودکشی را تنها نگذارند، همدلی و مراجعه به روانپزشکان و روانشناسان متخصص است».

وی همچنین درباره نقش محیط کار در مقابله با افکار خودکشی افزود: «محیط کار محیطی انگیزشی و هویت‌ساز است. بسیاری از افراد هویت خود را از طریق شغل‌شان تعریف می‌کنند، درحالی که بی‌هویتی می‌تواند منجر به پوچی و در نهایت خودکشی شود. و محیط کار یکی از دلایلی است که چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟

پس هرچقدر که از جانب کارفرما به فرد القا شود که فردی مفید، کارا و هدفمند است، می‌تواند تاثیرگذار باشد تا فرد دست به نابودی خود نزند».

به گفته این دکترای اعصاب و روان شناختی، افرادی که اقدام به خودکشی می‌کنند، تعلق‌شان به زندگی کمرنگ است. اما اگر در محل کار هرچقدر که از رنگ‌های شادتر استفاده شود و هدف‌های تعریف شده دقیق‌تر و پررنگ‌تر باشند، این احساس کمتر ایجاد می‌شود.

دادخواه معتقد است افرادی که خودکشی می‌کنند، دنیای کمرنگ‌تری دارند: «قانونی در روانشناسی وجود دارد که می‌گوید ناشناخته‌ها، ولع‌انگیزند. یعنی انسان براساس تفاوت‌ها حرکت می‌کند و امید دارد که آن‌ها را بشناسد.

حتی از سال ۲۰۱۴ تا کنون دانشمندان دریافته‌اند کسانی که دچار اختلال توجه و تمرکز هستند، رنگ‌ها را هم خوب تشخیص نمی‌دهند! به عبارتی دنیا برای این افراد تک رنگ و یکنواخت می‌شود، به سمت بی‌انگیزگی برای شناخت بیشتر جهان، حرکت می‌کنند».

در مقابل شاغل بودن نوعی ایجاد انگیزه است که می‌تواند باعث تحریک مغز شود. به گفته دادخواه، حتی بازی کردن گیم‌هایی که مرتبط با پاداش است این احساس را تقویت می‌کند. پس اگر فرد کسب و کار یا برندی را راه‌اندازی کند، یقینا از خودکشی دور می‎شود.

پله پله تا مبارزه با افسردگی و تفکرات خودکشی

در نهایت اینکه احساس ناکارآمدی و غیرمفید بودن، احساس زشتی، بی‌برنامگی و ناامیدی، نشانه‌های هشداردهنده هستند. شاید افکار خودکشی شفاف باشند و به راحتی بتوان آن‌ها تشخیص داد اما نکته مهم این است که شاید بازه زمانی این نشانه‌ها تا اقدام، کوتاه باشد پس ابتدا باید جلوی افکار منفی را گرفت تا مغز شکست را نپذیرد.

به گفته یاسر دادخواه، دکترای اعصاب و روان شناختی، دو راه برای جلوگیری از تفکر خودکشی وجود دارد: راه اول روانشناسی بالینی است. اگر فرد مستعد هرگونه اختلال روانشناختی باشد، مستعد خودکشی هم است.

اگر این اختلالات مانند دوقطبی، اسکیزوفرنی و … شدید باشند حتما باید در اسرع وقت به یک متخصص برای درمان مراجعه کرد. راه دوم، روان‌شناسی‌های مثبت‌نگر و انگیزشی است. این نوع روانشناسی می‌تواند کمک کند که فرد برای خودش اهدافی تعیین کند؛ حتی اگر هدف تنها این باشد که روزانه به مرحله بعد یک بازی آنلاین صعود کند.

اهداف زمانی می‌توانند کارآمد باشند که اصطلاحا «هوشمند» شده باشند؛ یعنی هدف باید ۵ ویژگی دلیل‌مند، زمانبندی‌شده، مشخص، قابل اندازه‌گیری ودستیافتنی داشته باشد تا منجر به موفقیت شود. حرکت به سمت چنین هدفی است که زندگی را پویا و معنادار می‌کند.

دادخواه صحبت‌های خود را اینگونه به پایان برد: «در دنیای کنونی بیشتر باورها هستند که به ما کمک می‌کنند تا افکار؛ ما باید باور کنیم دنیایمان زیبا است تا بتوانیم به اهداف خود دست یابیم و از احساس غیرمفید بودن دور شویم».

منبع: چرا تهرانی‌ها خودکشی می‌کنند؟