اختلال احتکار | درمان وسواس احتکار در بزرگسالان و کودکان

اختلال احتکار (Hoarding Disorder) منجر به انباشت بیش از حد وسایل می شود که اغلب باعث ایجاد فضای زندگی شلخته، غیرقابل مدیریت یا ناسالم می شود.

بسیاری از ما مستعد این اختلال هستیم به ویژه هنگام نگه داری یادگاری های نوستالژیک، یا چیزهایی که مطمئن هستیم روزی مفید خواهند بود.

اما اگر اختلال احتکار دارید، ممکن است خانه شما آنقدر مملو از وسایل باشد که برخی از فضاهای زندگی غیرقابل استفاده شود. در موارد شدید، اقلام از کف خانه تا سقف انباشته می شوند و این امر حرکت در اتاق ها، تهیه غذا، رفتن به رختخواب یا استفاده از حمام را دشوار می کند.

علاوه بر ایجاد شرایط سخت و خطرناک زندگی، این نیاز بیش از حد به جمع آوری دارایی می تواند تأثیر بدی بر سلامت، روابط و توانایی شما برای عملکرد در زندگی روزمره داشته باشد. ممکن است از نیاز خود به خرید اقلام شرمنده، از نحوه زندگی خود خجالت بکشید و نتوانید دیگران را به خانه خود دعوت کنید.

چه اختلال احتکار خفیف باشد یا شدید، فقط فکر کردن به جدایی از دارایی هایتان می تواند از نظر عاطفی برای شما ناراحت کننده باشد. شما خود را به اقلام به ظاهر بی‌ارزش متصل کرده‌اید و این می‌تواند باعث شود که تلاش برای دور انداختن آن‌ها شما را با احساس اضطراب، گناه یا غم همراه کند.

با این حال گام‌هایی وجود دارد که می‌توانید برای غلبه بر علائم احتکار و ایجاد نگرش‌های جدید و سالم‌تر برای بهبودی خود بردارید. اولین گام این است که همه آنچه را که می توانید در مورد اختلال احتکار و تأثیر آن بر زندگی درک کنید.

خطرات اختلال احتکار

با افزایش تعداد وسایلی که خانه شما را پر می کنند، خطرات سلامتی نیز افزایش می یابد. علیرغم بی نظمی، بهم ریختگی و بی نظمی، برخی از افراد مبتلا به اختلال احتکار متوجه اختلال خود نمی شوند. در عوض، ممکن است دوستان یا اعضای خانواده آن ها برای تغییر به آن ها فشار می آورند.

  • به هم ریختگی می تواند منجر به افزایش خطر سقوط یا زمین خوردن شود.
  • اجاق‌ها و بخاری‌های شلوغ و به هم ریخته می‌تواند باعث خطر آتش‌سوزی شود و فرار از آتش را سخت تر می کند.
  • با جمع شدن گرد و غبار، ممکن است دچار آلرژی یا مشکلات تنفسی مانند COPD شوید.
  • احتکار می تواند توانایی شما را در حفظ استانداردهای اولیه بهداشتی محدود کند، حتی منجر به هجوم حشرات و جوندگان شود. احتکار حیوانات می تواند این مشکلات را حتی بدتر کند.
  • آشفتگی خانه شما می تواند مشکلات سلامتی برای همسایگان شما ایجاد کند و منجر به درگیری، اخراج یا اقدامات قانونی شود.
  • اگر متاهل هستید، اختلال احتکار می تواند رابطه شما را متلاشی کند، حتی منجر به جدایی یا طلاق شود.
  • شرایط زندگی می تواند انجام لوله کشی، گرمایش یا سایر تعمیرات خانه را دشوار کند.
  • شرم از محل زندگی شما می تواند بر زندگی اجتماعی شما تأثیر بگذارد و دعوت دوستان یا خانواده به خانه را دشوارتر کند و باعث شود از نظر اجتماعی احساس انزوا کنید.

علائم و علت شناسی اختلال احتکار

این اختلال  شایع تر از آن چیزی است که ممکن است تصور کنید. در واقع، ۲۵ درصد از ما برخی از علائم احتکار را نشان می‌دهیم.

اختلال احتکار اغلب در خانواده ها دیده می شود و بیشتر در افراد بالای ۵۵ سال رخ می دهد، علائم اختلال احتکار اغلب در اوایل نوجوانی ظاهر شود. ممکن است در کودکی زمانی که دیگران وسایلتان را برداشتند ناراحتی زیادی را تجربه کرده باشید.

در موارد دیگر، اختلال احتکار پس از یک رویداد استرس زای زندگی مانند طلاق، مرگ یکی از عزیزان یا بیکاری ایجاد می شود.

بسیاری از افراد مبتلا به اختلال احتکار دارایی خود را به عنوان بخشی از خود می دانند، بنابراین دور انداختن آن ها از نظر عاطفی دردناک می باشد و آن را مانند پایان دادن به رابطه یا دور انداختن بخشی از هویت خود می دانند.

علائم شایع اختلال احتکار

  • مشکل دائمی در دور انداختن دارایی‌ها و وسایل، حتی آن‌هایی که هیچ استفاده یا ارزش واقعی ندارند، مانند روزنامه‌های قدیمی، لباس‌ها، رسید، ظروف غذا، ناخن‌های شکسته یا کیسه‌های پلاستیکی.
  • نیاز شدید به ذخیره اقلام و تجربه درد عاطفی یا ناراحتی از دور انداختن آن ها.
  • نسبت دادن احساسات به اشیای بی جان، داشتن وابستگی عاطفی شدید به دارایی ها.
  • نگرانی در مورد تمام شدن چیزهای خاص، مانند وسایل خانه، یا باور این که روزی حتی برای اشیاء ناخواسته کاربرد پیدا خواهند کرد.
  • بی نظمی، حتی نمی‌دانید چه چیزی را باید نگه دارید یا در کجا قرار دهید.
  • انباشتن دارایی تا حدی که خانه شما شلوغ شود.
  • احتکار بر عملکرد روزانه شما در محل کار، روابط شخصی یا سلامت و رفاه شما تأثیر می گذارد.
  • بسیاری از افراد مبتلا به اختلال احتکار، مشکلات روانی دیگری مانند افسردگی، اختلال اضطراب، PTSD ، ADHD یا معمولاً اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) را تجربه می کنند.

وسواس احتکار در کودکان

بخشی از دلیل نگهداری اشیاء در بچه‌هایی که احتکار می‌کنند این است که نگرانند که اگر چیزها را در کشو بگذارند، آن ها را فراموش می‌کنند.

کارشناسان خاطرنشان می کنند که کودکان از سنین پایین شروع به جمع آوری اشیا می کنند، معمولاً چیزهایی مانند حیوانات عروسکی، برچسب ها، ماشین های اسباب بازی، عروسک ها یا کارت ها جمع آوری اشیا می تواند نقش مثبتی در رشد آن ها داشته باشد.

این به کودکان کمک می کند تا دسته بندی کنند و حس کنترل و تسلط را توسعه دهند و هویت بسازند. کودکانی که مجموعه جمع آوری می کنند به مجموعه های خود افتخار می کنند و دوست دارند آن ها را با دیگران به اشتراک بگذارند و در مورد آن صحبت کنند.

آمار نشان می دهد که تا ۲۰ درصد از افراد مبتلا به اختلال احتکار از وسواس رنج می برند . با این حال، افراد مبتلا به وسواس تمایل دارند آنقدر دارایی جمع کنند که خانه هایشان غیرقابل سکونت شود. این کار برای ارضای افکار ناخواسته و مزاحم که باعث ایجاد اضطراب می شود انجام می گردد.

از طرف دیگر، فردی که دچار اختلال احتکار است، هم احساسات مثبت و هم احساسات منفی را تجربه می کند. آن ها از به دست آوردن دارایی جدید لذت می برند، اما زمانی که لازم است شیء را دور بیاندازند ناراحت می شوند.

درمان وسواس احتکار: تصمیم برای ایجاد تغییر

سخت ترین کار برای فردی که دچار اختلال احتکار است، تصمیم گیری برای درمان این موضوع است. این افراد ممکن است رفتار خود را به عنوان یک مشکل ندانید، بنابراین باید برای یافتن انگیزه تغییر تلاش کنید.

میتوانید با تهیه فهرستی از مزایا و معایب برای تغییر نگهداری دارایی‌ها شروع کنید.

برخی از مزایای تغییر رفتار می تواند شامل این باشد که بتوانید دوباره دوستان و خانواده را به خانه خود دعوت کنید، همسر خود را خوشحال کرده، سلامتی خود را بهبود بخشید یا کنترل مالی خود را به دست آورید.

شما همچنین می توانید به آینده فکر کرده که اگر به رفتار احتکار خود ادامه دهید زندگی شما چگونه خواهد بود و اگر تغییری ایجاد کنید چگونه به نظر می رسد. لیست خود را در تلفن خود نگه دارید تا بتوانید مرتباً به خود یادآوری کنید که برای چه چیزی تلاش می کنید.

اختلال احتکار را ریشه کن کنید

  • اهداف کوچک اما مشخص تعیین کنید و به جای اینکه هدف خود را تمیز کردن کل اتاق قرار دهید، سعی کنید هر بار فقط یک قفسه، یک کشو یا یک جا را شلوغ کنید.
  • هر روز یک زمان مشخص برای کار روی اهداف خود تعیین کنید، حتی اگر هر بار فقط ۱۰ یا ۱۵ دقیقه باشد. وقتی وظایف را به قسمت های کوچک تقسیم کنید دیگر سعی نمی کنید کارهای زیاد را یکباره انجام دهید.
  • تلفن خود را خاموش کنید و از مزاحمت های دیگر جلوگیری کنید . اگر سعی کنید چند کار را انجام دهید، به راحتی تمرکز خود را از دست می دهید، بنابراین برای مدت کوتاهی گوشی خود را خاموش کنید.
  • اگر تمیز کردن کل قفسه یا کل کشو را خیلی سخت می‌دانید، به این معنی نیست که هرگز پیشرفت نخواهید کرد یا به نوعی شکست خورده‌اید. در عوض، برای خود یک هدف کوچکتر تعیین کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.
  • به موفقیت های خود افتخار کنید. وقت گذاشتن برای تصدیق دستاوردهای کوچک می تواند به شما کمک کند تا انگیزه داشته باشید. سعی کنید با یک خوراکی خوشمزه یا یک قسمت از برنامه تلویزیونی مورد علاقتان به خود پاداش دهید.
بهترین درمان اختلال احتکار
  • استرس را مدیریت کنید. استرس یکی از بزرگترین محرک‌ها است. بنابراین ورزش یا تمرین یک تکنیک آرامش بخش مانند مدیتیشن، تنفس عمیق یا یوگا را امتحان کنید.
  • حواس خود را پرت کنید. هنگامی که میل به خرید دارید، توجه خود را به جای دیگری جلب کنید، مثلاً با قدم زدن، تماس با یک دوست، لذت بردن از حمام کردن، یا تماشای فیلم. هنگامی که توجه شما به چیز دیگری معطوف شد، این میل از بین می رود.
  • با کسی صحبت کنید که شما را قضاوت نخواهد کرد. به اشتراک گذاشتن آنچه از سر می گذرانید یک راه عالی برای کاهش استرس، بهبود احساس خود و پایان دادن به ولع خرید است.
  • تاخیر. اگر احساس نمی کنید قادر به مبارزه با میل خرید نیستید، سعی کنید آن را فقط برای مدت کوتاهی به تاخیر بیندازید. دور شوید و سعی کنید یک دقیقه درنگ کنید. اگر موفق شدید، سعی کنید پنج دقیقه دست نگه دارید. با این روش اغلب متوجه خواهید شد که میل به خرید از بین می رود.
  • به لیست خرید خود بچسبید. همه ما مجبوریم برای خرید مواد غذایی، لوازم بهداشتی و سایر اقلام روزمره خرید کنیم. با این حال، هنگامی که در فروشگاه هستید، به راحتی ممکن است وسوسه ‌شوید که سایر اقلامی را که نیاز ندارید بخرید. اگر به صورت هفتگی خرید می کنید، اقلامی را که از قبل دارید بررسی کنید و فهرستی از چیزهایی که نیاز دارید تهیه کنید و به آن پایبند بمانید.

هنگام مرتب سازی دارایی‌هایتان سؤالات زیر را از خودتان بپرسید:

  • آیا در سال گذشته از این شی استفاده کرده اید یا برنامه خاصی برای استفاده از آن در چند ماه آینده دارید؟
  • آیا فضای کافی برای نگه داشتن آن دارید؟
  • آیا قابل استفاده است؟
  • آیا برای استفاده از آن وقت دارید؟
  • چند شی مشابه با آن دارید؟
  • آیا نگه داشتن آن به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می کند؟

منبع : اختلال احتکار | درمان وسواس احتکار در بزرگسالان و کودکان

درمان تضمینی بحران میانسالی در زنان و مردان + نشانه ها

اصطلاح «بحران میانسالی» توسط الیوت ژاک، روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ ابداع شد. از آن زمان، روزنامه‌نگاران، محققان و رسانه‌های جریان اصلی آن را رواج داده اند.

تحقیقات اخیر بر روی عوامل استرس زا تمرکز می کند که زنان، رنگین پوستان و افراد کم درآمد در سال های میانی زندگی با آن مواجه می شوند.

این مطالعات به چگونگی تأثیر تغییرات بیولوژیکی، روانی و اجتماعی بر افراد میانسال می پردازند.  به طور خلاصه می توانید بحران میانسالی را به عنوان مشکلات سلامت روانی یا جسمی ناشی از عوامل استرس زا در دوران میانسالی در نظر بگیرید.

بحران میانسالی و علت استرس در آن دوران

افراد در طول میانسالی بر اساس ژن ها، تجربیات، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، نژاد و جنسیت خود با استرس های مختلفی مواجه هستند.

دشواری بسیاری از زنان در میانسالی ایجاد تعادل بین چالش‌های زندگی  با امور مالی، سلامت، روابط، شغل و غیره، در حالی که تغییرات بیولوژیکی و گذار یائسگی را نیز پشت سر می‌گذارند، می باشد.

وقتی افراد جوان‌تر هستند، آنقدر پرانرژی هستند که احساس می‌کنند می‌توانند هر کاری را که می‌خواهند انجام دهند، اما کاهش نشاط باعث می‌شود متوجه محدودیت‌های زندگی و فعالیت‌هایشان شوند.

عوامل استرس زای بیولوژیکی و هورمونی

تغییرات بیولوژیکی عمده بحران میانسالی زمانی که در دوران پیش از یائسگی قرار می گیرید رخ می دهد.

برای زنان یائسه تأثیر قوی هورمون‌ها بر رفتارها، کیفیت زندگی و رفاه کمی متفاوت می باشد، اما تغییراتی را در بهزیستی عاطفی و سلامت جسمانی مشاهده می کند که در زندگی روزمره منعکس می شود.

در یائسگی، هورمون های استروژن، پروژسترون و تستوسترون در نوسان هستند. برای بسیاری از افراد، این می تواند منجر به علائم مختلفی مانند گرگرفتگی، نوسانات خلقی، افسردگی، انگیزه پایین، انرژی کم، خشکی واژن، ناراحتی فیزیکی و اختلال خواب شود.

سایر نگرانی‌های سلامتی نیز در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ زندگی با نرخ‌های بالاتری بروز می‌کنند، مشکلاتی مانند سرطان سینه و تخمدان، ظهور دیابت نوع ۲، فشار خون بالا و سایر بیماری‌ها  به نوبه خود می تواند بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد.

استرس های روانی و اجتماعی در بحران میانسالی

وقتی صحبت از روابط و سلامت روان به میان می آید، بسیاری از افراد در دهه ۴۰ و ۵۰ زندگی خود با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند.

عوامل استرس‌زای اجتماعی متفاوت هستند، اما می‌توانند شامل مراقبت از کودکان، مراقبت از والدین سالخورده، مرگ عزیزان، مشکلات روابط، زناشویی و طلاق، تغییر شغل و زیر سوال بردن هویت باشند. مشکلات مالی و کمبود منابع ضروری دیگر نیز می تواند این عوامل استرس زا را تشدید کند.

نشانه های بحران میانسالی 

استرس در طول زندگی رخ می دهد، اما افزایش استرس در دهه ۴۰ و ۵۰ سالگی می تواند به خصوص استرس زا باشد. میانسالی به‌ویژه برای زنان یک بحران کامل است.

نشانه‌های بحران‌های میانسالی می‌تواند متفاوت باشد (مانند عوامل استرس‌زا)، اما برخی از شاخص‌های دیگر عبارتند از احساس افسردگی یا اضطراب، انگیزه پایین، مشکل در خوابیدن، مبارزه با مشکلات هویت یا هدف، و احساس غرق شدن یا نارضایتی در زندگی.

در زیر علائم رایج بحران میانسالی در مردان و زنان آورده شده است:

  • احساس غم یا کمبود اعتماد به نفس، به ویژه پس از یک موفقیت بزرگ یا تولد
  • از دست دادن معنا یا هدف در زندگی
  • احساس عدم تحقق
  • احساس نوستالژی
  • بی تفاوت هستید. شما به طور مداوم در مورد همه چیز احساس “بدی” می کنید. قاطعانه به جلو حرکت کرده و گذشته را در گذشته رها کنید.
  • تصمیمات عجولانه می گیرید.
  • از بلند شدن از رختخواب می ترسید.
  • هدف خود را گم کرده اید.
  • فکر می‌کنید بهترین سال‌هایتان پشت سرتان است. باور به اینکه تمام اتفاقات شگفت انگیزی که در طول زندگی شما رخ می دهد قبلاً رخ داده است می تواند نشانه ای باشد که شما در حالت بحران قرار دارید.
  • به دیگران حسادت می کنید.
  • درد فیزیکی غیرمعمولی را تجربه می کنید.
  • موفق هستید، اما راضی نیستید از علائم بحران میانسالی در مردان.
  • فکر کردن بیش از حد به گذشته
  • در طول شب نمی خوابید. اگر شما یک زن میانسال هستید و متوجه می‌شوید که نمی‌توانید در طول شب بخوابید، کاملاً ممکن است که یائسگی یا سایر تغییرات هورمونی را پشت سر بگذارید.
  • انجام اقدامات تکانه ای
  • از خود سوالات عمیق و کاوشگری می‌پرسید.
  • احساس پشیمانی
  • مدام خود را با دیگران مقایسه می کند.
  • در زنان، این علائم ممکن است به دلیل یائسگی بدتر شود.
  • خشم

چگونه می توان با استرس در میانسالی کنار آمد؟ 

بهترین راه برای مقابله با استرس میانسالی بستگی به این دارد که چه چیزی باعث آن شده است.

زمانی که به سلامت زنان نگاه می کنیم، عوامل ایجاد اهمیت دارد. مراقبت از خود، برنامه ورزشی، استفاده از دارو، مراجعه به مشاوره  همه این گزینه‌ها واقعاً باید در زمینه زندگی یک زن در نظر گرفته شوند.

اگر نگران استرس یا بحران میانسالی هستید، به مشاور مراجعه کنید. آن ها می توانند برای تشخیص زودهنگام هر بیماری احتمالی معاینه فیزیکی انجام دهند، سلامت روانی را ارزیابی کنند و سطح هورمون های شما را بررسی کنند تا به شما در یائسگی کمک کنند.

در مورد درمان، درمان جایگزینی هورمون و سایر مداخلات پزشکی می تواند به شما در مقابله با علائم یائسگی کمک کند.

اگر با استرس، اضطراب یا افسردگی مواجه هستید، پزشک می تواند شما را با یک درمانگر ارتباط دهد تا از شما حمایت کند. و برای تسکین استرس در خانه، عادات سبک زندگی مانند ورزش، بیرون رفتن، خوردن غذای مغذی و تمرین تمرکز حواس می تواند به شما کمک کند تا با آن مقابله کنید .

به یاد داشته باشید، شما تنها نیستید و راه‌هایی برای کنار آمدن با تغییراتی که در میانسالی اتفاق می‌افتد وجود دارد.

چه کسانی تحت تاثیر بحران میانسالی قرار دارند؟

زن و مرد هر دو می توانند بحران میانسالی را تجربه کنند، اما ممکن است برای هر کدام متفاوت به نظر برسد.

به طور متوسط، اکثر افراد در سنین ۴۰ تا ۶۰ سالگی این بیماری را تجربه می کنند، اما ممکن است قبل یا بعد از آن سنین نیز به آن مبتلا شوید. علیرغم دشواری در تعیین میزان رایج بودن بحران های میانسالی، تصور می شود که افراد خاصی ممکن است بیشتر در معرض خطر باشند.

عواملی که سلامت کلی را به خطر می اندازند می توانند به بحران میانسالی کمک کنند. این عوامل عبارتند از: سیگار کشیدن، مصرف زیاد الکل، چاقی و ورزش نکردن.

بحران میانسالی چه مدت طول می کشد؟

سخت است که بگوییم بحران میانسالی چه زمانی به پایان می‌رسد، اما زمانی تمام میشود که فرد به مرحله‌ای از پذیرش تغییرات زندگی خود برسد.

طول مدت بحران میانسالی به شخص بستگی دارد. اگر فرد تغییرات را بپذیرد می تواند بر روی کارهایی که می تواند انجام دهد با توجه به سن خود تمرکز کند و به لذت بردن از زندگی ادامه دهد.

منبع : درمان تضمینی بحران میانسالی در زنان و مردان + نشانه ها

15 نشانه های بی توجهی مرد به زن + درمان

نشانه های بی توجهی مرد به زن، نشانه های مرد بی احساس و طرز برخورد با بی توجهی شوهر در هر رابطه ای متفاوت می باشد اما می توان برخی از آن ها را که در اکثر روابط دیده می شوند نام برد. در این مقاله به 

نشانه های مرد بی احساس

1) اودر مورد روزی که داشتید سوال نمی کند.

آخرین باری که شوهرت در مورد روزی که داشتی از تو پرسیده است یادت میاد؟ این نشان می دهد که همسرت کنجکاو است در مورد اتفاقاتی که برای تو افتاده است بیش تر بداند. برای این که این کار را تبدیل به عادت کنید حتماً حداقل چند بار در هفته از او بپرسید که روزش چطور بوده و واقعاً به آنچه در پاسخ می گوید گوش دهید. این اقدام کوچک می تواند راه طولانی را برای برقراری ارتباط مجدد با شوهرتان و بازگرداندن عشق به زندگی مشترک شماباشد.

2) او نمی خواهد با شما وقت بگذراند

هنوز هم با یکدیگر خوش میگذرانید؟ یا احساس می کنید که همسرتان دیگر علاقه ای به گذراندن وقت با شما ندارد؟ آیا خود شما فعالیت های مشترکی را فراهم می کنید که هردو از آن لذت ببرید؟

اگر هیچ یک از کارهای بالا را انجام نمی دهید بهتراست که با هم صحبت کنید، زمان هایی را به فعالیت های مشترک اختصاص دهید و در مورد انجام آن ها سختگیر باشید.

3) نیازهای عاطفی شما را نادیده می گیرد

اگر احساس می‌کنید که همسرتان علاقه‌ای به گوش دادن به حرف‌های شما یا درک احساس شما ندارد، می‌تواند نشانه‌ای از این باشد که رابطه شما سرد شده است و از یکدیگر فاصله گرفته اید. این مورد بسیار مهم می باشد اگر احساس می کنید که نیازهای عاطفی و احساسات شما در رابطه درک نمی شود حتما به مشاور مراجعه کنید.

4) دیگر از شما تعریف نمی کند

بسیاری از مردان و زنان احساس می کنند که نیازی نیست هرروز و مرتب از همسر خود تعریف کنند اما این امر اشتباه می باشد، تعریف از یکدیگر به نزدیک شدن شما به هم کمک زیادی می کند. اگر همسرتان غذا درست می کند از دستپخت او تعریف کنید، اگر همسرتان هرروز سر کار می رود از تلاش او برای زندگی مشترک تقدیر کنید. با این کار به آن ها نشان می دهید که قدر کارهایی که برای شما انجام می دهند را می دانید.

5) از رابطه جنسی دوری می کند

رابطه جنسی بخش بسیار مهمی از هر رابطه است، بنابراین دوری از آن نتایج بسیار بدی را برای شما به همراه دارد. آخرین بار چه زمان با هم رابطه جنسی داشته اید؟ آخرین بار کی یکدیگر را در آغوش گفته و بوسیده اید؟ 

6) از خانه فرار می کند

سعی کنید محیط خانه بدون از جنجال باشد تا همسرتان برای حضور در آن لحظه شماری کند، می توانید با یکدیگر در مورد اینکه چه چیزی باعث می شود محیط خانه بهتر شود صحبت کنید.

7)مانند گذشته رمانتیک نیست

رابطه ها به مرور زمان اشتیاق و ذوق اولیه را از دست می دهند اما نباید به طور کامل رمانتیک بودن را کنار بگذارید، برای هم گل و هدیه بخرید، برخی شب ها برای پیاده روی یا دیدن فیلم بیرون بروید و غیره.

سعی کنید شوق و اشتیاق را به زندگی خود برگردانید تا اتش عشق خاموش شده را دوباره روشن کنید.

8) در اطراف او احساس عدم جذابیت می کنید

هر زنی لیاقت این را دارد که احساس کند زیبا و دوست داشتنی باشد، شما هم همینطور! ابتدا به این فکر کنید که چه کارهای همسرتان باعث می شود این احساس را داشته باشید سپس سعی کنید در مورد این احساسات با او یا مشاور حرف بزنید تا راهکارهایی برای حل آن پیش پای شما قرار دهند.

9) دیگر به شما گوش نمی دهد

آیا شده است که احساس کنید حرف های شما برای همسرتان اهمیتی ندارد؟در میان حرف شما می پرد یا اصلا اهمیتی به صحبت های شما نمی دهد؟
تنها کاری که باید انجام دهید این است که از او سؤالاتی بپرسید تا مجبور شود بهتر به حرف های شما گوش دهد.

10) به نظرات شما احترام نمی گذارد

او دوست ندارد با شما در مورد چیزی بحث کند، نمی‌خواهد در مورد چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید بداند و علاقه ای هم نشان نمی دهد.

این یکی از مهم‌ترین نشانه‌های یک شوهر بی‌اهمیت است که هرگز به نظرات و عقاید شما گوش نمی‌دهد.

11) عمدا سعی می کند شما را آزار دهد

اگر شوهرتان مدام سعی می‌کند شما را عصبانی کند یا حرف هایی می زند که می داند نسبت به آن ها حساس هستید بهتراست با او صحبت کنید و بدون شوخی به او توضیح دهید که حرف های او باعث می شوند چه احساساتی داشته باشید.

12) همه چیز را به گردن شما می اندازد

اگر شوهرتان مدام شما را به خاطر هر اشتباهی سرزنش می کند، حتی عواملی که خارج از کنترل شما هستند، نشانه واضحی است که او دیگر به احساسات شما اهمیت نمی دهد و نسبت به رابطه سرد شده است.

13) از هر کاری که انجام می دهید انتقاد می کند

« چرا ظرف ها را  نشستی؟»، « چرا لباس ها بو می دهد»، « چرا باشگاه نمیری انقدر اضافه وزن داری؟« همه این موارد حرف هایی است که همسرتان ممکن است با آن ها ارزش کارهای شما را پایین بیاورد و از شما انتقاد کند.

14) از دیدن شما خوشحال نمی شود

هیچ چیز بدتر از لحظه غم انگیزی نیست که متوجه می شوید همسرتان دیگر برای دیدن شما هیجان زده نمی شود. اگر کاری نکرده اید که همسرتان با این روش شما را تنبیه کند بهتراست به فکر بهبود وضعیت افتاده و به صمیمیت خود و همسرتان کمک کنید.

15) خیانت

هیچ نشانه ای مانند خیانت نمی تواند به شما نشان دهد که همسرتان اهمیتی به رابطه شما نمی دهد و باید در آن تجدید نظر کنید.

طرز برخورد با بی توجهی شوهر

حقیقت این است که هیچ راه آسانی برای حل این مشکل وجود ندارد. به دست آوردن مجدد عشق و احترامی که زمانی از شوهرتان داشتید، مستلزم زمان، تعهد و تمایل هر دوی شما می باشد.

ابتدا باید با تلاش برای گفتگوی صادقانه با شوهرتان شروع کنید.

  • فهرستی کوتاه از دلایل ناراحتی خود تهیه کنید.
  • زمان و مکانی را برای گفتگو با او تعیین کرده و برای آن برنامه ریزی کنید.
  • ذهنی باز داشته باشید و به او گوش دهید.
  • انتظارات واضحی از تغییراتی که دوست دارید بنویسید.
  • کاملا صادق باشید و به همسرتان نشان دهید که کارهای او باعث می شود چه احساسی داشته باشید.

در صورتی که نمی توانید مکالمه بی طرفی داشته باشید بهتراست که از مشاور کمک بگیرید، مشاور به شما کمک می کند تا مهارت های ارتباطی سالم را آموخته و رابطه خود را بهبود ببخشید.

شوهرتان، ازدواجتان و حتی شما، مشکلات ریشه ای دارید که باید روی آن ها کار کرد. با کمک مرکز مشاوره ستاره ایرانیان تنها در عرض چند دقیقه می توانید با یک مشاور ماهر ارتباط برقرار کنید و متناسب با شرایط خود درمان مناسب را به صورت تلفنی یا حضوری دریافت کنید.

منبع : 15 نشانه های بی توجهی مرد به زن + درمان 

اختلال بدریخت انگاری| علائم، تست و درمان

اختلال بدریخت انگاری(body dysmorphic disorder)، تست خود زشت پنداری، درمان اختلال بدریخت انگاری یکی از اختلال هایی می باشد که امروزه بسیاری از افراد را درگیر خود کرده است

تست اختلال بدریخت انگاری

1) آیا از قسمتی از بدن خود مانند پوست، مو، بینی و شکم خود خوشتان نمی آید؟
2) آیا بیش تر از یک ساعت در روز به ظاهر و اندام خود فکر می کنید؟
3) آیا دیگران به شما گفته اند که ظاهرتان خوب است اما همچنان نگران ظاهر خود هستید؟
4) آیا سعی می کنید ظاهرتان را پنهان کنید؟ ( مانند آرایش بیش از حد)
5) آیا از برخی از فعالیت ها برای پنهان کردن ظاهر خود خودداری می کنید؟ ( مثلا  نگرانی از رفتن به مهمانی ها به دلیل نورهای روشن)
6) آیا نگرانی در باره ظاهرتان باعث اختلال در موفقیت محل کار یا تحصیل شما شده است؟

در مورد ظاهر خود چه احساسی دارید؟

افرادی که درگیر اختلال تصویر تن هستند، اغلب تصویر درستی از ظاهر خود ندارند بنابراین در موقعیت های اجتماعی احساس  ترس، خجالت و شرمندگی پیدا می کنند. از طرفی این احساسات باعث می شود که از شرکت و حضور در اجتماع خودداری کنید و همین باعث تنهایی و افسردگی می شود.

اگر عزت نفس شما پایین باشد با دیدن ظاهر دیگران احساس حسادت می کنید زیرا شما فقط به ظاهر اهمیت می دهید و آن ها ظاهر خوبی دارند، حتی ممکن است هنگامی که دیگران از شما تعریف می کنند ناراحت و خجالت زده شوید زیرا تعریف آن ها را واقعی نمی دانید.
بسیاری از افرادی که درگیر اختلال بدریخت انگاری بدن هستند تصور می کنند که تا آخر بدون همسر و عشق خواهند ماند و کسی آن ها را دوست نخواهد داشت. این جملاتی است که ممکن است از فرد بدریخت انگار بشنوید: «من تازه با همسرم عقد کرده ام و هرگز نمی گذارم مرا بدون آرایش ببیند، حتی شب ها وقتی به خواب میرود آرایشم را پاک می کنم و صبح زود دوباره آرایش می کنم، من نمی توانم اجازه دهم که همسرم مرا بدون آرایش ببیند و احساس عذاب وجدان دارم که او من واقعی را ندیده است و  نمی داند که من چقدر زشت هستم…»

عوامل ایجاد بدریخت انگاری

1. محیط

حتما تاکنون به سایت ها، مجلات و مقالات مد سری زده اید یا شاید سعی کرده اید با دنبال کردن آن ها ظاهر خوبی را برای خود حفظ کنید. مد این پیام غلط را که  ظاهر بی عیب مطلوب و دست یافتنی است به ما نشان داده است.
از طرفی فیلم ها به شما نشان می دهند که تحسین، موفقیت و دوستان خوب همه با ظاهر مناسب مرتبط هستند و از طرفی افرادی که با استانداردهای زیبایی آن ها مناسب نیستند خطرناک، دیوانه و حتی احمق هستند.
این رسانه ها به ما نشان می دهند که اگر آرایش کرده، ورزش کنیم، عمل جراحی انجام بدهیم و لباس های گرون و شیک بپوشیم لایق عشق خواهیم بود.

2. صنعت اسباب بازی

باربی یکی از اسباب بازی هایی است که برای کودکان بسیار تهیه می شود و کودکان به آن ها علاقه زیادی دارند. کودکان دختر بسیار دوست دارند شبیه این عروسک ها باشند. در طی سال ها باربی ها لاغر و لاغر تر می شوند و یکی از دلایل اصلی در اختلال خوردن می باشد که بسیار دیده می شود.

3. تاثیرات فرهنگی

برعکس تصوری که دارید اختلال بدریخت انگاری مخصوص کشورهای غربی نمی باشد و کشورهای مختلف از افسردگی و اضطراب مربوط با شکل بدن رنج می برند.
همه ما در معرض رسانه هایی که ذکر شد قرار می گیریم ولی همه به یک شکل واکنش نشان نمی دهیم. بنابراین می توان گفت که برخی از علائم مانند اعتماد به نفس پایین در آن نقش دارد. عواملی که ما را در برابر این رسانه ها آسیب پذیر می کند شامل « تمسخر دیگران، سوء استفاده جنسی، جسمی و روانی یا محیط خانواده می باشد»
برخی از وادین زمان زیادی را در مورد ظاهر کودک خود حرف می زنند، بخاطر آن کودک را تشویق می کنند یا ظاهر او را با کودکان دیگر مقایسه می کنند تمام این کارها باعث می شود که کودک بیش از حد درگیر ظاهر خود شود.
به یاد داشته باشید که خانواده هایی که بیش از حد به ویژگی های ظاهری اهمیت می دهند ممکن است باعث ایجاد تن انگاره ضعیف در فرزندان خود شوند و به آن ها یاد می دهید که اعتماد به نفسی وابسته به ظاهر خود داشته باشند.

4. عوامل بیولوژیکی

اسکن مغز بیمارانی که دچار اختلال بدریخت انگاری هستند با افراد سالم متفاوت می باشند. داروهایی که به درمان اختلال بدریخت انگاری کمک می کنند سطح سروتونین و دوپامین را افزایش می دهند.
اگر والدین شما درگیر این اختلال باشند احتمال ابتلا شما به آن نیز افزایش می یابد. در 20 درصد از بیماران حداقل یکی از بستگان درجه اول مبتلا به اختلال بدریخت انگاری می باشند.


5. کمال گرایی

69 درصد افراد دارای اختلال بدریخت انگاری باور دارند که باید کامل باشند. اگر نگران هستید که به دلیل کمال گرایی دچار اختلال بدریخت انگاری شده اید می توانید تست زیر را انجام داده و به سوالات آن پاسخ دهید.

  1. نمی توانید از موفقیت های خود لذت ببرید زیرا آن ها را کافی نمی دانید.
  2. اگر اشتباه کوچکی انجام دهید احساس می کنید همه چیز را خراب کرده اید.
  3. وقت زیادی را صرف انجام کارهایی می کنید که اهمیت زیادی ندارند.
  4. استانداردهای بالایی دارید و اگر نتوانید به آن ها برسید ناامید و عصبی می شوید.

درمان اختلال بدریخت انگاری

درمان دارویی
مهارکننده های بازجذب سروتونین رایج ترین دارو می باشد که بسیار موثر می باشد، برخی از قرص های ضد افسردگی نیز می تواند در درمان آن مفید باشند اما تجویز دارو به هر شکلی باید زیر نظر روانپزشک انجام شود و نباید خودتان تصمیم به دارو درمانی بگیرید یا مصرف آن را قطع کنید.

یادگیری درباره مشکل

ابتدا در مورد مشکل خود مطالعه کنید و اطلاعات لازم را در مورد دلایل، عوارض، علائم و درمان های آن پیدا کنید. کسب اطلاعات در این زمینه به شما کمک می کند تا متوجه شوید که از بهبودی باید چه انتظاری داشته باشید.

با دوستان و اطرافیان خود در مورد آن صحبت کنید

زمان کافی برای صحبت در مورد مشکلات خود با دوستتان بگذارید، حتما از کسی کمک بگیرید که به شما اهمیت می دهد و احساس می کنید که مشکل شما را درک می کند. به آن ها بگویید که نگران هستید که ممکن است نگرانی های شما در مورد بدنتان مربوط به اختلال بدریخت انگاری باشد.

مراجعه به مشاور

با کمک گرفتن از مشاور می توانید به طور تخصصی مشکل خود را مورد درمان قرار دهید به یاد داشته باشید که مراجعه به مشاور بهترین درمان می باشد بنابراین حتما برای تشخیص و درمان مشکل خود به روانشناس مراجعه کنید تا به طور تخصصی مورد درمان قرار بگیرید.

منبع : اختلال بدریخت انگاری| علائم، تست و درمان 

۱۰ تمرین تنفس که به کنترل اضطراب کمک می کند

چگونه تنفس به کنترل اضطراب کمک می کند

واضح است که تنفس برای حفظ زندگی ضروری است. هر نفس اکسیژن را به جریان خون شما تزریق می کند تا بدن شما را تغذیه کند.

در همان زمان، بازدم دی اکسید کربن آزاد می کند، کربن دی اکسید یک ماده زائد می باشد که از طریق خون شما نیز منتقل می شود. درست نفس نکشیدن می تواند به اضطراب، استرس، خستگی و مشکلات جسمی و روحی شما بیفزاید. اما تنفس درست در واقع اضطراب را تسکین می دهد.

تنفس و کنترل اضطراب

تنفس نامناسب باعث اضطراب می شود

وقتی احساس اضطراب می کنید، تنفس شما تغییر می کند. این تنفس نامناسب در واقع باعث اضطراب می شود و علائم استرس یا حمله پانیک شما را بدتر می کند. بیشتر افراد در هنگام احساس اضطراب به جای تنفس عمیق از دیافراگم، مستقیماً از قفسه سینه نفس می کشند.

این روش به جای تامین اکسیژن کافی برای سیستم های بدن شما، در واقع فرآیند اکسیژن رسانی را مختل می کند و باعث افزایش سطح نگرانی شما می شود.

همزمان با کاهش سطح اکسیژن، دی اکسید کربن در بدن انباشته می شود. در نتیجه ضربان قلب شما افزایش می یابد، به همین دلیل ممکن است احساس سرگیجه داشته، عضلات شما منقبض شوند و علائم فیزیکی دیگری را به عنوان بخشی از پاسخ استرس تجربه کنید که اضطراب شما را حتی بدتر می کند.

هنگامی که از دیافراگم نفس عمیق بکشید، سیستم عصبی پاراسمپاتیک بدن شما را تحریک می کند. این بخشی از سیستم عصبی محیطی شماست که ضربان قلب، جریان خون، هضم و تنفس را تنظیم می کند.

زمانی که دچار یک حمله اضطرابی هستید یا حتی فقط احساس استرس می کنید، نفس کشیدن عمیق شما را آرام می کند. تنفس عمیق به شما کمک می کند از حالت طبیعی جنگ یا گریز که در مواقع استرس یا ترس شدید رخ می دهد دور بمانید.

۱٫تنفس قفسه سینه در مقابل تنفس شکمی

ما هر روز نفس می کشیم. بیشتر این نفس ها بدون فکر کشیده می شوند. اما اگر به نفس خود دقت کنید متوجه دو نوع الگو می شوید. نوع اول تنفس قفسه سینه است که به آن تنفس قفسه سینه نیز می گویند. نوع دوم تنفس شکمی است که به آن تنفس دیافراگمی نیز می گویند.

۲٫ تنفس قفسه سینه

تنفس قفسه سینه سطحی است، از قفسه سینه آمده و فقط شامل تنفس های سریع و کوتاه می شود. هنگام اضطراب یا استرس، به تنفس خود توجه کنید. به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که این همان الگوی تنفسی است که در هنگام نگرانی استفاده می کنید. تنفس قفسه سینه باعث استرس بیش تر می شود.

۳٫ تنفس دیافراگمی و کنترل اضطراب

تنفس دیافراگمی برخلاف تنفس شکمی شامل تنفس های عمیق، طولانی و یکنواخت است. این تنفس از دیافراگم شما می آید. با هر نفس، ریه های شما پر از هوایی می شود که از طریق بینی و دهان به داخل کشیده می شود به مرور زمان تنفس دیافراگمی اضطراب شما را از بین می برد.

برای اینکه بدانید از کدام نوع تنفس استفاده می کنید، یک دست را روی قسمت بالای شکم خود در ناحیه کمر و یک دست را روی سینه خود قرار دهید.

با هر نفس، دستی که بیشتر بالا می‌آید نشان می‌دهد که تنفس از قفسه سینه یا دیافراگم می باشد. با مشاهده این تغییرات در تنفس خود، می توانید از تنفس دیافراگمی برای تسکین احساس اضطراب استفاده کنید.

تنفس صحیح اضطراب را از بین می برد

اگر احساس اضطراب می کنید، تمرینات تنفس عمیق را انجام دهید. تنفس صحیح از شکم اضطراب را از بین می برد. حتی بهتر از آن، می توانید این تمرینات را در هر جایی در حالت نشسته یا ایستاده انجام دهید.

۴٫ تمرینات تنفسی ساده برای کنترل اضطراب

مرحله اول: در حالی که شانه های خود را آرام نگه دارید، عمیق و آهسته از طریق بینی نفس بکشید. این تنفس باید شکم شما را بدون اینکه قفسه سینه شما زیاد بالا بیاید، منبسط کند.

مرحله دوم: به آرامی از طریق دهان بازدم کنید. همانطور که این کار را انجام می دهید، اطمینان حاصل کنید که فک شما آرام می ماند، زیرا هوا از لب های شما عبور می کند.

مرحله سوم: تمرین را برای چند دقیقه تکرار کنید تا احساس بهتری داشته باشید. به یاد داشته باشید که بدن خود را آرام نگه دارید و چشمان خود را ببندید تا آرامش بیش تری را تجربه کنید.

اگر در هنگام انجام این تمرین تنفسی ساده احساس اضطراب بیشتری می کنید، به تمرین ادامه دهید تا برای شما عادی تر شود. ممکن است بیشتر احساس اضطراب کنید زیرا روی تنفس خود تمرکز می کنید. اما با تمرین، می توانید یاد بگیرید که آرام شوید و اجازه دهید که آرامش را تجربه کنید.

۵٫ اجازه دهید نفس‌تان تا جایی که راحت هستید و فشار زیادی را احساس نمی کنید به عمق شکمتان برود، بدون اینکه به خودتان فشار بیاورید.

۶٫ سعی کنید از طریق بینی نفس بکشید و از دهان نفس خود را بیرون دهید. چند بار این کار را با چشم های بسته تکرار کنید

۷٫ به آرامی و به طور منظم نفس بکشید همزمان با نفس کشیدن از یک تا پنج در ذهنتان بشمارید و سعی کنید این کار را تکرار کنید. این کار را حداقل ۵ دقیقه ادامه دهید.

فواید تمرینات تنفسی

بسیاری از تمرینات تنفسی فوق دارای فوایدی هستند که به طور گسترده در مورد آن ها تحقیق شده است. تمرین‌های تنفسی مناسب به شما کمک می‌کند که به استرس و اضطراب واکنش بهتری نشان دهید.

هنگامی که تنفس بهتر را تمرین می کنید، از مزایای زیر بهره مند خواهید شد:

  • بدنی آرام تر
  • کاهش ضربان قلب
  • کاهش فشار خون
  • کاهش استرس
  • تنفس آهسته تر برای حفظ انرژی

چرا اضطراب تنفس شما را تغییر می دهد؟

مغز و بدن برای پاسخ فوری به استرس، که توسط شاخه سمپاتیک سیستم عصبی خودمختار شما تنظیم می شود، آماده شده اند. هنگامی که احساس ترس یا اضطراب می کنید، یک توالی از تغییرات هورمونی و پاسخ های فیزیکی شما را برای فرار یا مبارزه آماده می کند. اجداد ما برای بقا به این پاسخ نیاز داشتند.

به همین دلیل است که هر زمان که احساس استرس یا اضطراب می کنید، بدن شما با همان واکنش های شیمیایی و فیزیکی پاسخ می دهد و از شما در برابر خطر محافظت می کند.

درمان اضطراب در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

درمان اضطراب در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان بهترین راه برای یادگیری مهارت های مقابله با اضطراب می باشد. در درمان اضطراب، همچنین می‌توانید بیاموزید که چرا اضطراب را تجربه می‌کنید و چگونه می‌توانید زندگی روزمره خود را بهبود ببخشید.

منبع : ۱۰ تمرین تنفس که به کنترل اضطراب کمک می کند

چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن افراد

تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن. افسردگی یک بیماری روانی جدی اما نسبتاً شایع است که افراد را در هر سنی می تواند تحت تاثیر قرار دهد.

عدم تعادل شیمیایی مغز ممکن است به افسردگی کمک کند، اختلال در سایر نواحی مغز، مانند هیپوکامپ، نیز باعث ایجاد افسردگی می شود.

علائم افسردگی رایج شامل خستگی، تغییرات اشتها و کمبود انرژی و لذت است، البته هیچ درمان مشخصی برای افسردگی وجود ندارد، اما با دارو و درمان قابل درمان است و بستگی به شرایط فرد دارد.

افسردگی می تواند بیشتر جنبه های زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و حتی باعث بیماری های جسمانی نیز بشود.

تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن

چرا افسردگی بیماری جدی است؟

انواع مختلفی از افسردگی وجود دارد، از جمله افسردگی اساسی، اختلال افسردگی مداوم و همچنین انواع متفاوتی مانند اختلال عاطفی فصلی و افسردگی پس از زایمان.

درک ما از افسردگی در حال تکامل است. هر فردی با هر سن، جنسیت، نژاد، توانایی یا پیشینه فرهنگی ممکن است به افسردگی مبتلا شوند و این یک مشکل جدی است: طبق داده های موسسه ملی سلامت روان، طی دهه های گذشته، خودکشی در ایالات متحده به دلیل افسردگی افزایش یافته است.

علاوه بر این، سازمان بهداشت جهانی افسردگی را به عنوان عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان نام برده است.

عدم تعادل شیمیایی مغز

عوامل زیادی وجود دارد که می تواند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشد. یک فرضیه شناخته شده بیان کرده است که افسردگی به دلیل عدم تعادل مواد شیمیایی مغز به نام انتقال دهنده های عصبی ایجاد شده است.

انتقال دهنده های عصبی، مانند دوپامین، سروتونین و نوراپی نفرین، همگی عملکردهای متفاوتی دارند اما پیام های شیمیایی را بین نورون های مغز ارسال می کنند و در خلق و خوی افراد در هر لحظه نقش دارد.

چند راه وجود دارد که عدم تعادل ممکن است رخ دهد. سلول هایی که پیام های شیمیایی را دریافت می کنند ممکن است پذیرای آن نباشند، یا مغز ممکن است مقادیر کمتری از انتقال دهنده های عصبی خاص را نسبت به مقدار مطلوب تولید کند.

انتقال دهنده های عصبی به طور منظم در طی فرآیندی به نام بازجذب جذب نورون ها می شوند که انتقال دهنده های عصبی را از انتقال پیام های خود باز می دارد. اگر مغز اساساً انتقال دهنده های عصبی را خیلی سریع “پاکسازی” کند، ممکن است عدم تعادل رخ دهد.

آریان می گوید، این انواع مختلف عدم تعادل می تواند تا حدی توضیح دهد که چرا افسردگی در هر فردی متفاوت است و چرا برخی افراد به انواع خاصی از درمان پاسخ بهتری می دهند.

نواحی مغز درگیر افسردگی

به نظر می رسد به طور خاص چندین ناحیه مغز نقش مهمی در ایجاد علائم افسردگی دارند.

آمیگدال که در اعماق مرکز مغز قرار دارد، در بسیاری از پاسخ‌های احساسی از جمله فعال کردن مغز و پاسخ ترس بدن نقش دارد. این ناحیه تمایل به افزایش فعالیت در افراد مبتلا به افسردگی دارد.

تحقیقات همچنین نشان داده است که برخی از نواحی مغز در افراد مبتلا به افسردگی مزمن کوچک می‌شوند بنابراین عملکرد کمتری دارند. این نواحی شامل هیپوکامپ است که در حافظه بلند مدت نقش دارد و تالاموس که چرخه خواب و بیداری را تنظیم می کند و ورودی حسی و حرکتی را کنترل می کند.

توجه به این نکته مهم است که در حالی که عدم تعادل شیمیایی و سایر مکانیسم های مغز در افسردگی به تنهایی باعث افسردگی نمی شوند. ژنتیک، تجربیات آسیب زا، شرایط پزشکی، استرس مزمن و حتی ویژگی های شخصی می تواند فرد را بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.

برخی افراد از نظر عاطفی واکنش‌پذیرتر هستند، این به تنهایی لزوماً به این معنی نیست که آن ها به یک بیماری روانی مبتلا خواهند شد، اما ممکن است در معرض خطر بیشتری قرار بگیرند.

چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن

علائم روانی افسردگی مانند احساس غم و اندوه و ناتوانی در لذت بردن از چیزهایی که معمولاً باعث شادی می شود، نیز رایج است.

در واقع، بسیاری از علائم افسردگی نه در ذهن بلکه در بدن احساس می شود.

علائم افسردگی فیزیکی بسته به فرد می باشد. پرخوابی یا خواب‌آلودگی مفرط، مانند بی‌خوابی در افسردگی شایع است.

اشتها نیز می تواند تحت تأثیر افسردگی قرار گیرد، بی اشتهایی یا با پرخوری یا خوردن بدون فکر از نشانه های افسردگی می باشد. برخی افراد احساس کمبود انرژی یا انگیزه می کنند درحالی که دیگران احساس بی قراری می کنند.

یکی از جنبه‌های افسردگی که در معیارهای تشخیصی قرار نمی‌گیرد این است که می‌تواند باعث شود همیشه احساس بیماری، درد و خستگی داشته باشید.

دلیل این نیست که تنبلی می کنید، بلکه به این دلیل است که انرژی ندارید و مغز و عضلات شما احساس خستگی می کنند. این فعالیت را چالش برانگیز می کند زیرا کاری که باید انجام دهید کاری است که تمایلی به انجام آن ندارید، بنابراین باید به خودتان فشار بیاورید.

اینکه علائم فردی چگونه ظاهر می شود می تواند به سن آن ها نیز بستگی داشته باشد. کودکان و نوجوانان به احتمال زیاد بی قرار یا تحریک پذیر هستند، در حالی که افراد مسن ممکن است مواردی مانند مشکلات معده و بی خوابی را تجربه کنند.

جدی‌ترین علامت افسردگی، مشغولیت، مرگ، آرزوی مردن یا تلاش فعالانه برای کشف چگونگی مردن می باشد. افکار خودکشی جدی هستند. خودکشی یکی از علل اصلی مرگ و میر در ایالات متحده است و دومین عامل مرگ و میر در میان کودکان، نوجوانان و بزرگسالان جوان از ۱۰ تا ۳۴ سال است.

افسردگی قابل درمان است

در حالی که داده‌های مربوط به خودکشی ناگوار است، افسردگی ضرری ندارد. خبر خوب این است که افسردگی قابل درمان است.

راه های مختلفی برای درمان افسردگی وجود دارد، از جمله داروها، درمان شناختی رفتاری و اقدامات تخصصی برای افرادی که نیاز به درمان تخصصی دارند.

دارودرمانی

رایج‌ترین داروهایی که برای افسردگی تجویز می‌شوند، مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین یا SSRI نامیده می‌شوند. تصور می شود که آن ها با جلوگیری از بازجذب بیش از حد ناقل عصبی سروتونین کار می کنند.

درمان

درمان شناختی رفتاری (CBT)، یکی از مؤثرترین اشکال علمی درمانی برای افسردگی است، مانند رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT). روان درمانی بین فردی، فعال سازی رفتاری یا درمان حل مسئله، گزینه های خوب دیگری هستند که به نیازهای خاص فرد بستگی دارد.

به یاد داشته باشید که افسردگی تقصیر تو نیست. هیچ کس نباید برای آن احساس گناه کند. افسردگی یک بیماری عصبی است و شما به حمایت نیاز دارید و این مشکلی ندارد.

منبع : چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن افراد

۷ نشانه رایج کم خوابی که نباید نادیده بگیرید

کم خوابی می تواند همه چیز را از خلق و خو گرفته تا حافظه تحت تاثیر قراردهد. در اینجا نحوه شناسایی تمام علائمی که نشان می دهد به خواب بیشتری نیاز دارید، آمده است.

در جامعه ما، وسوسه و حتی فشار زیادی برای کم کردن خواب وجود دارد. در واقع، یک تصور غلط واقعی وجود دارد که محرومیت از خواب نوعی حرکت قهرمانانه محسوب می شود، نشانه ای از اینکه چقدر سخت کار می کنید، چقدر زود می توانید از خواب بیدار شوید، چقدر به خواب کی نیاز دارید، چقدر فعال، اجتماعی و پرمشغله هستید.

اما خواب کافی فقط یک پاداش راحت پس از یک روز طولانی و مطمئناً نشانه تنبلی یا ضعف نیست. خواب کافی که برای بزرگسالان حداقل هفت ساعت تعریف می شود یک محرک برای سیستم فیزیولوژیکی بدن انسان است.

هنگامی که ما کم خواب می شویم (بیش از یک سوم بزرگسالان دچار کمبود خواب هستند) سلامت و تندرستی ما به روش های بی شماری از جهت ذهنی، جسمی و عاطفی آسیب می بیند.

برای اینکه از نظر فنی کم خواب در نظر گرفته شوید، نیازی نیست که تمام شب را بیدار باشید در واقع، ممکن است حتی متوجه نشوید که به اندازه کافی نمی خوابید، زیرا ممکن است احساس خستگی خاصی نداشته باشید.

علائم کم‌خوابی زیادی وجود دارد که فراتر از خمیازه کشیدن، تکان دادن سر پشت میز کار یا سختی در باز نگه داشتن چشم ها است.

نشانه های کم خوابی

۱٫بد خلق هستی

خواب و سلامت عاطفی عمیقاً به هم مرتبط هستند، بر اساس آمار دانشکده پزشکی هاروارد، بیماران مبتلا به اضطراب و افسردگی بیشتر احتمال دارد بی خوابی مزمن را تجربه کنند. حتی از دست دادن خواب کوتاه مدت و جزئی می تواند بر خلق و خو، دیدگاه و کیفیت مهم ترین روابط ما تأثیر منفی بگذارد.

اگر کم خواب هستید، در برابر بدخلقی، تحریک‌پذیری و چالش‌های مقابله با استرس آسیب‌پذیرتر هستید. کمبود خواب و استرس نیز می تواند یک چرخه بد ایجاد کند.

  1. بهره وری و عملکرد افت می کند.

کمبود خواب مزمن می‌تواند بر  شماتوانایی‌های ما برای استدلال، تمرکز، و حتی یافتن کلمات مناسب برای توصیف چیزهای ساده تأثیر منفی بگذارد. در واقع، تخمین زده می‌شود که بی‌خوابی به تنهایی سالانه ۴۱۱ میلیارد دلار برای اقتصاد آمریکا هزینه داشته باشد.

اغلب ما معتقدیم که تا دیروقت بیدار ماندن و پروژه های کاری را به پایان رساندن یا برای ارائه ها آماده شدن کاملا ضروری است. اما، به نظر می رسد، توقف کار به موقع برای پایان دادن به کار و داشتن یک خواب خوب، عموماً بهترین راه برای بهبود بهره وری و عملکرد کلی است.

کافئین قدرت شناختی را تا نیم ساعت افزایش می‌دهد، اما خواب اطلاعات اخیر بدردنخوری را که آموخته‌اید از بین می‌برد و آن ها را بایگانی می‌کند تا بتوانید به طور موثرتری اطلاعات جدید را دریافت کنید.

۳٫ وزن شما در حال نوسان است.

در سال ۲۰۰۴، یک مطالعه طولانی مدت در ویسکانسین نشان داد که افرادی که کمتر از شش ساعت در شب می‌خوابند، بیشتر در معرض اضافه وزن هستند. این گروه کاهش سطح هورمون سرکوب کننده اشتها لپتین، همراه با افزایش سطح هورمون تحریک گرسنگی را نشان می دهد. زمانی که بیش از حد خسته هستیم، به سراغ میان وعده‌های بیشتری می‌رویم.

اخیراً، محققان ارتباط قوی بین کمبود خواب و افزایش خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ را شناسایی کرده اند، یک اختلال متابولیک که اغلب با پرخوری و چاقی ایجاد می شود.

  1. پوستت داغون شده

چشم‌های قرمز، پف‌کرده، حلقه‌های تیره زیر چشم و گوشه‌های رو به پایین دهان، همگی در افراد کم‌خواب به‌راحتی قابل شناسایی هستند. لورن هیل می‌گوید: «مردم معمولاً می‌توانند تشخیص دهند که شب سختی داشته‌اید یا خیر. حتی مقادیر کم کم خوابی بر ظاهر شما تأثیر می گذارد، خواب کافی و با کیفیت باید رکن هر روال مراقبت از پوست باشد.»

  1. قضاوت شما در حال تزلزل است.

زمانی که افراد کم خواب هستند، ناحیه ای از مغز که با پردازش عاطفی درگیر است، یعنی قشر پیش پیشانی، اساساً به خواب می رود  و شواهدی وجود دارد که خواب‌آلودگی باعث می‌شود افراد منطق خود را از دست بدهند.

  1. در طول روز دچار خواب آلودگی می شوید.

این یکی از نشانه‌های کمبود خواب است که ممکن است نسبتاً واضح به نظر برسد،علائم آن می تواند بیش تر از خمیازه کشیدن هر پنج دقیقه یا نیاز به قهوه خود باشد. بیش از ۳۰ درصد آمریکایی ها به طور مزمن دچار کم خوابی می شوند که با عواقب بالقوه کشنده ای همراه است.

۷٫ میل جنسی شما در حال کاهش است.

خستگی می تواند عامل مهمی در رابطه با عدم تمایل شما به رابطه جنسی باشد. طبق گفته کلینیک مایو، زنانی که درگیر مراقبت از کودکان و والدین سالخورده هستند، اغلب گزارش می‌دهند که در پایان روز بیش از حد خسته هستند و علاقه ای به رابطه جنسی ندارند.

اکثر بزرگسالان به هفت تا نه ساعت خواب نیاز دارند و به نظر می رسد استفاده از تبلت ها، تلفن ها و سایر صفحه های قبل از خواب به طور فزاینده ای عامل مهمی در افزایش ساعات خواب است.

هیل می گوید: استفاده از صفحه نمایش نه تنها افزایش طبیعی ملاتونین، هورمونی که مسئول تنظیم خواب است را سرکوب می کند، بلکه باعث می شود تا زمانی که در حال خواب می باشیم، ما را سرحال می کند، هوشیاری را افزایش داده و به خواب رفتن را سخت‌تر می‌کند.

کنترل احساسات خود را از دست می دهید

چه در حال دعوا با همکار باشید، چه با همسرتان وارد مشاجره شوید یا خونسردی خود را با فرزندانتان از دست بدهید، نخوابیدن این احتمال را افزایش می دهد که واکنش های عاطفی شما تکانشی تر و شدیدتر باشد.

با کم خوابی تمایل شما به واکنش شدید به موقعیت های منفی به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. وقتی متوجه شدید که کنترل احساسات خود را خیلی زیاد از دست می دهید، آن را نشانه ای از کمبود خواب در نظر بگیرید.

  1. بدون اینکه متوجه بشی چرت میزنی

احساس خستگی در طول روز یکی از رایج ترین نشانه های کم خوابی است. اگر متوجه شدید که در حین کار چرت می‌زنید، چیزی را تجربه می‌کنید که کارشناسان خواب آن را خواب میکرو می‌نامند.

این می تواند از “چند تا چند ثانیه” طول بکشد و افرادی که آن را تجربه می کنند بدون اینکه متوجه شوند به خواب می روند. این کار می تواند خطرناک باشد، به خصوص اگر در حال رانندگی باشید.

منبع : ۷ نشانه رایج کم خوابی که نباید نادیده بگیرید

هر چیزی که باید در مورد سندرم ایمپاستر بدانید

سندرم ایمپاستر (imposter syndrome) شامل احساس شک به خود و بی‌کفایتی است که علی‌رغم تحصیلات، تجربه و موفقیت‌ها ادامه می‌یابد  و به زندگی فردی و اجتماعی افراد آسیب زیادی را وارد می کند.

نام دیگر این سندرم نشانگان خودویرانگری می باشد. تحقیقات اولیه که این پدیده را بررسی می‌کرد، عمدتاً بر زنان موفق متمرکز بود. با این حال، بعداً مشخص شد که سندروم ایمپاستر می تواند هر کسی را در هر حرفه ای، از دانشجویان فارغ التحصیل گرفته تا مدیران ارشد تحت تاثیر قرار دهد.

در این شرایط حتی زمانی که دیگران استعدادهای شما را ستایش می کنند، موفقیت های خود را به زمان بندی و خوش شانسی مربوط می دانید. شما باور نمی کنید که داشته های خود را بر اساس شایستگی های خود به دست آورده باشید و می ترسید که دیگران نیز در نهایت متوجه همین موضوع شوند و داشته های خود را از دست دهید.

نشانه های سندرم ایمپاستر

در نتیجه عوامل گفته شما، شما خود را تحت فشار قرار می دهید تا سخت تر کار کنید تا مشکلات زیر را جبران کنید.

  • دیگران را از تشخیص کاستی ها یا شکست های خود بازدارید
  • آنچه را که کمبود هوش خود می دانید جبران کنید.
  • احساس گناه به خاطر «فریب دادن» افراد دیگر را کاهش دهید.
  • احساس بی ارزشی برای توجه یا محبت.
  • دست کم گرفتن دستاوردها.

سندرم ایمپوستر و علائم آن می تواند به طرق مختلف ظاهر شود، از جمله:

در محل کار:

افرادی که این سندرم را دارند، اغلب موفقیت خود را به جای توانایی ها و اخلاق کاری خود به شانس نسبت می دهند، که می تواند آن ها را از درخواست افزایش حقوق یا درخواست ترفیع باز دارد. آن ها همچنین ممکن است احساس کنند که باید برای رسیدن به استانداردهای غیرممکنی که تعیین کرده اند، بیش از حد کار کنند.

در خانه:

هر پدر و مادری احتمالاً می‌توانند زمانی را به یاد بیاورند که احساس می‌کنند برای مسئولیت بزرگ کردن فرزند خود ناآگاه، ناتوان و کاملاً آماده نیستند. اگر این احساسات کنترل نشوند، والدین ممکن است برای تصمیم گیری برای فرزندشان از ترس اینکه قرار است زندگی آن ها را به هم بزنند، دچار مشکل شوند.

در مدرسه: 

دانش‌آموزان ممکن است از صحبت کردن در کلاس یا پرسیدن سؤال اجتناب کنند، زیرا می‌ترسند معلم‌ها یا همکلاسی‌ها فکر کنند آن ها توانایی و هوش کافی را ندارند.

در روابط:

برخی افراد احساس می‌کنند که ارزش محبتی که از طرف یک فرد مهم دریافت می‌کنند را ندارند و می‌ترسند که شریک زندگی‌شان متوجه شود که واقعاً آنقدرها هم عالی نیست.

با گذشت زمان، این می تواند چرخه ای از اضطراب، افسردگی و احساس گناه را تقویت می کند.

انواع نشانگان خودویرانگری

انواع سندروم به طور خلاصه در ادامه توضیح داده شده است:

«کمال‌گرایان» انتظارات بسیار بالایی از خود دارند و حتی اگر ۹۹ درصد از اهداف خود را برآورده کنند، احساس شکست می‌کنند. هر اشتباه کوچکی باعث می شود که آن ها شایستگی خودشان را زیر سوال ببرند.

«تخصص گرا» این افراد قبل از شروع پروژه احساس نیاز به دانستن تمام اطلاعات دارند و دائماً به دنبال گواهینامه یا آموزش های جدید برای بهبود مهارت های خود هستند.

«کار فردی» افرادی که تمایل به کار فردی دارند احساس می کنند که باید وظایف خود را انجام دهند و اگر نیاز به کمک داشته باشند، فکر می کنند که شکست خورده یا کلاهبردار هستند.

«سوپرمن ها» خود را تحت فشار قرار می دهند تا بیشتر از اطرافیانشان کار کنند تا ثابت کنند که فریبکار نیستند. آن ها نیاز به موفقیت را در همه جنبه های زندگی را احساس می کنند ( در محل کار، به عنوان والدین، به عنوان شریک زندگی) و ممکن است زمانی که کاری را انجام نمی دهند، استرس داشته باشند.

درمان سندرم ایمپوستور

یکی از اولین گام‌ها برای غلبه بر احساسات توضیح داده شده این است که افکار را به رسمیت بشناسید و آن ها را زیر ذره بین قرار دهید.

شما همچنین می توانید افکار خود را دوباره قالب بندی کنید. تنها تفاوت بین فردی که سندروم فریبکار را تجربه می‌کند و کسی که تجربه نمی‌کند، نحوه واکنش آن ها به چالش‌ها است بنابراین افرادی که خود را فریبکار نمی‌دانند، باهوش‌تر، شایسته‌تر یا تواناتر از بقیه نیستند ما باید به خودمان کمک کنیم که یاد بگیریم که برای انتقاد سازنده ارزش قائل شویم، به یاد داشته باشید که هرچه بیشتر یک مهارت را تمرین کنید، در آن بهتر می‌شوید.

تحقیقات نشان داده است که آنچه به خود می گویید در واقع می تواند دیدگاه شما را تغییر دهد. در اینجا شش تمرین برای تغییر طرز فکر شما در مورد خود آورده شده است.

یک لیست تهیه کنید.

فهرستی از حداقل ۱۰ مورد تهیه کنید که نشان می دهد شما به اندازه هر فرد دیگری برای نقشی که به دنبال آن هستید واجد شرایط هستید. ابتدا از خود بپرسید چه شواهدی وجود دارد که نشان دهد شما کمتر از هر کس دیگری برای انجام این کار صلاحیت دارید. آیا چیزی وجود دارد که شما را واجد شرایط می کند؟

نام خود را با صدای بلند بگویید.

تحقیقات نشان داده است که گفتن جمله تاکیدی مثبت (مانند من عالی هستم) و اضافه کردن نام خود به آن می تواند تأثیر قدرتمندی بر درک شما از توانایی های خود داشته باشد.

صاحب دستاوردهای خود باشید.

زنان تمایل دارند موفقیت‌های خود را با نسبت دادن آن به چیزهایی مانند «شانس»، «سخت‌کوشی» یا «کمک دیگران» به جای توانایی ذاتی یا هوش که معمولاً مردان ذکر می‌کنند، توضیح دهند. تمرین کنید که این کلمات را با صدای بلند بگویید: «من به آنچه که انجام داده ام افتخار می کنم.»

موفقیت را تجسم کنید.

قبل از اینکه اتفاق بیفتد، دقیقاً تجسم کنید که چگونه موقعیت را هدایت خواهید کرد. قبل از رویارویی با مخالفت، یک تمرین ذهنی انجام دهید تا مطمئن شوید که محکم هستید.

احساسات را از واقعیت ها جدا کنید

این احتمال وجود دارد که در مقطعی از زندگی خود احساس کنید که سندرم ایمپاستردر حال رخ دادن است.

برای آن احساسات آماده باشید، آن ها را مشاهده کنید، مراقب بوده و برای پاسخ آماده باشید. بدانید که فقط به این دلیل که به این چیزها را فکر می کنید، به این معنی نیست که آنها درست هستند.

دست از مقایسه بردارید

به جای اینکه خود را با دیگران مقایسه کنید روی اندازه گیری دستاوردهای خود تمرکز کنید. برای مثال، مقایسه زندگی خود با رسانه‌های اجتماعی یک اینفلوئنسر یا بلاگر تله‌ای برای احساس عدم توانایی شماست.

به یاد داشته باشید که افراد باهوش بیشتر با سندروم ایمپوستر سروکار دارند. بنابراین، این واقعیت که شما آن را در خودتان تشخیص می دهید، چیزهای زیادی در مورد شما نشان می دهد.

با مشاور صحبت کنید

مشاور می تواند به شما کمک کند تا احساسات مرتبط با سندرم ایمپاستر را بشناسید و رفتارهای جدیدی برای عبور از آن ها ایجاد کنید.

شک به خود می تواند فلج کننده باشد. اما اکنون که می‌دانید چگونه این احساسات را بشناسید و با آن‌ها کنار بیایید، می‌توانید به جای گیر کردن در این چرخه، برای حرکت به جلو تلاش کنید.

منبع : هر چیزی که باید در مورد سندرم ایمپاستر بدانید

اختلال شخصیت دوری گزین چیست؟

اختلال شخصیت دوری گزین چیست؟

اختلال شخصیت دوری جو یا دوری گزین با احساس بی کفایتی اجتماعی، حساسیت مفرط به انتقاد و کناره گیری اجتماعی مشخص می شود.

تقریباً ۲٫۴٪ از جمعیت ایالات متحده به شخصیت دوری جو  مبتلا هستند و به نظر می رسد که مردان و زنان را به طور مساوی تحت تأثیر قرار می دهد.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری جو زمان زیادی را صرف نشخوار فکری در مورد کاستی‌های درک شده خود می‌کنند و در برقراری روابط با دیگران که ممکن است طرد شود، مردد هستند.

اختلال شخصیت دوری جو یا دوری گزین می تواند برای افراد بسیار ناراحت کننده باشد و آن ها اغلب از ترس انتقاد، طرد شدن یا خجالت از دیگران دور می شوند.

مانند سایر اختلالات شخصیت، علائم اختلال شخصیت دوری جو یا دوری گزین ممکن است در دوران کودکی مشاهده شود و اغلب در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی باعث نگرانی و اضطراب فرد می شود.

این اختلال اغلب به تمام زمینه های زندگی تعمیم می یابد و می تواند تأثیر منفی بر روابط اجتماعی، فرصت های تحصیلی و شغلی داشته باشد.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری جو یا دوری گزین ممکن است بخواهند اجتماعی باشند، اما به طور قابل توجهی احساس حقارت پیدا می کنند و تحت تاثیر این احساس قرار می گیرند.

علائم و تشخیص شخصیت دوری جو

در زیر فهرستی از برخی از علائم رایج مرتبط با اختلال شخصیت دوری جو یا دوری گزین آمده است:

  • احساس بی کفایتی
  • ترس شدید از انتقاد
  • از نظر اجتماعی منزوی
  • ترس شدید از طرد شدن
  • خجالتی بیش از حد
  • محدود کردن روابط جدید
  • ترس طرد شدن و انتقاد شدید
  • مدام به این فکر می کنند که دیگران چگونه به آن ها نگاه می کنند
  • اجتناب از هر چیزی که می تواند منجر به شکست و تمسخر شود
  • عزت نفس پایین 
  • از درگیری اجتناب کرده و اغلب به دنبال رضایت دیگران هستند.
  • تجزیه و تحلیل دیگران برای نشانه های تایید یا رد 
  • عدم قاطعیت 
  • عدم برقراری تماس اجتماعی

الگوهای رفتاری افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری جو یا دوری گزین می تواند از خفیف تا شدید متفاوت باشد.

برخی از افراد ممکن است به طور کامل از معاشرت با دیگران اجتناب کنند یا به دلیل ترس از طرد شدن، تنها در صورتی معاشرت می کنند که بدانند دیگران آن ها را دوست دارند.

آن ها ممکن است از ترس قضاوت شدن از همه رویدادهای اجتماعی یا ملاقات حتی با همکاران خود نیز خودداری کنند. در موقعیت‌های اجتماعی، فردی که مبتلا به اختلال شخصیت دوری جو یا دوری گزین است، ممکن است از ترس حرف نادرست، سرخ شدن، لکنت زدن یا خجالت کشیدن، از صحبت کردن بترسد.

اغلب، از ترس انتقاد یا طرد شدن، از فعالیت های کاری، اجتماعی یا مدرسه اجتناب می کنند.

فرد مبتلا به اختلال شخصیت دوری جو یا دوری گزین ممکن است دائماً به خود شک کند، به خصوص در موقعیت های اجتماعی خود را پست تر از دیگران می بیند.

به دلیل احساس بی کفایتی و ترس از انتقاد، ممکن است از نظر اجتماعی کنار بکشند تا این ترس ها را کاهش دهند.

برای تشخیص شخصیت دوری جو، یک فرد باید تا زمانی که به سن بلوغ می رسد، مشکلات زیر را تجربه کرده باشد:

  • بازداری اجتماعی
  • احساس بی کفایتی
  • حساسیت به انتقاد یا طرد شدن

بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، برای تشخیص شخصیت دوری جو  باید معیارهای خاصی دیده شود. آن ها باید حداقل چهار مورد از علائم زیر را تجربه کنند تا درگیر اختلال تشخیص داده شود:

  1. اجتناب از فعالیت هایی که شامل تماس بین فردی به دلیل ترس از انتقاد یا طرد شدن است.
  2. عدم تمایل به تعامل با دیگران مگر اینکه مطمئن باشند که پاسخ مثبت دریافت خواهند کرد. 
  3. دودلی در روابط صمیمانه به دلیل ترس از مسخره شدن. 
  4. نگرانی در مورد مورد انتقاد قرار گرفتن.
  5. احساس بی کفایتی و بازدارندگی در موقعیت های اجتماعی جدید. 
  6. تصور از خود به عنوان ناتوان، غیر جذاب و پست تر از دیگران. 
  7. بی میلی نسبت به ریسک کردن یا شرکت در فعالیت هایی که ممکن است منجر به خجالت فرد شود. 

تشخیص اختلال شخصیتی دوری جو نیاز به ارزیابی روانشناختی توسط یک متخصص سلامت روان دارد که معیارهای تشخیصی را بررسی می کند. این ارزیابی همچنین احتمال سایر تشخیص‌های بالقوه را رد می‌کند یا تعیین می‌کند که آیا فرد بیش از یک اختلال دارد یا خیر.

متخصصان سلامت روان همچنین به تاریخچه طولانی مدت علائم و الگوهای رفتاری فرد نگاه می کنند تا مشخص کنند که آیا علائم آن ها پایدار بوده و به بیشتر یا همه زمینه های زندگی تعمیم داده می شوند.

اگرچه اختلال شخصیت دوری جو معمولاً در کودکان یا نوجوانان دیده می شود اما تشخیص آن در دوران کودکی در حالی که شخصیت فرد هنوز در حال رشد است قابل تشخیص نیست.

به همین ترتیب، خجالتی بودن، ترس از غریبه ها، بی دست و پا و حساس بودن به انتقاد اغلب بخشی طبیعی از رشد کودک و نوجوان است و لزوماً به این معنا نیست که آن ها مبتلا به اختلال شخصیت دوری جو هستند.

بنابراین، تشخیص اغلب تا اواخر زندگی به تعویق می افتد، زمانی که این علائم باقی می مانند، بدتر می شوند و شروع به تداخل جدی با عملکرد کلی فرد می کنند.

عواملی که در شخصیت دوری جو نقش دارند:

علل ژنتیکی

اگر یکی از اعضای نزدیک خانواده مبتلا به شخصیت دوری جو باشد، ممکن است خودش نیز به این اختلال مبتلا شود.

همانطور که گفته شد، هر کودکی که خجالتی است به شخصیت دوری جو  مبتلا نمی شود، همانطور که هر بزرگسالی که خجالتی است این اختلال را ندارد.

علل محیطی

افراد مبتلا به شخصیت دوری جو  اغلب توسط والدین خود طرد شده اند که بر عزت نفس و احساس ارزشمندی فرد تأثیر بگذارد.

غفلت در اوایل دوران کودکی، سوء استفاده و ضربه عاطفی می تواند عامل بزرگی در ایجاد شخصیت دوری جو  باشد.

عوامل منفی دوران کودکی که می تواند بر ایجاد شخصیت دوری جو  تأثیر بگذارد عبارتند از:

  • میزان کم عشق ابراز شده توسط والدین
  • عدم اعتماد والدین به فرزندان
  • والدینی که سعی می کنند کودک را شرمنده یا گناهکار کنند 

فردی که در کودکی این نوع تربیت را تجربه کرده است، می تواند احساس کند که ارزش دوست داشتن را ندارد و کمتر احتمال دارد که دیگران را ایمن یا حامی ببیند.

به همین دلیل، حتی زمانی که دیگران دلیلی برای بی اعتمادی به آن‌ها نمی‌دهند، بیشتر نسبت به دیگران احساس بی‌اعتمادی می‌کنند.

بی‌اعتمادی می‌تواند فرد را مغرور یا گستاخانه ساخته و باعث شود که افراد دیگر تمایلی به تعامل با آن شخص نداشته باشند، که به نوبه خود می‌تواند باعث انزوای بیشتر فرد شود.

افزایش انزوا منجر به کاهش سطح اعتماد می شود. بنابراین، چرخه ای وجود دارد که با سوء استفاده و بی توجهی آغاز می شود و تا نوجوانی و بزرگسالی ادامه می یابد.

با این حال، توجه به این نکته مهم است که همه افراد مبتلا به شخصیت دوری جو  در کودکی مورد آزار و اذیت قرار نگرفته اند همچنین همه کسانی که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته یا مورد بی توجهی قرار گرفته اند، به شخصیت دوری جو  مبتلا نمی شوند.

درمان شخصیت دوری گزین

درمان اختلالات شخصیت می تواند دشوار باشد، زیرا افراد مبتلا به این اختلال دارای الگوهای ریشه ای عمیقی از تفکر و رفتار هستند که برای سالیان متمادی وجود داشته است.

بسیاری از افراد مبتلا به شخصیت دوری جو  به دنبال درمان نیستند، و اغلب به دلیل یک مشکل خاص زندگی یا انواع دیگر علائم مانند افسردگی و اضطراب به دنبال درمان می روند.

هدف درمان باید بهبود علائم مبتلایان به شخصیت دوری جو  باشد و می تواند به آن ها کمک کند تا توانایی ارتباط با دیگران را یاد بگیرند.

درمان

روان درمانی درمان اصلی شخصیت دوری جو  است. در روان درمانی، مراجع و درمانگر می توانند باورهای منفی چالش برانگیز را تمرین کنند و گام های کوچک اما مهمی را برای ایجاد روابط صمیمانه با دیگران بردارند.

درمان شناختی رفتاری

درمان شناختی رفتاری یک نوع روان درمانی رایج است که بر شناسایی الگوها و رفتارهای فکری منفی و غیرمفید تمرکز دارد و آن ها را به الگوهای واقعی تر و مفیدتر تبدیل می کند.

درمان شناختی رفتاری می تواند به مراجع کمک کند تا یاد بگیرند هنگامی که در معرض الگوهای فکری غیرمفید قرار می گیرند آگاهی بیشتری داشته و بتواند خود را برای تغییر این الگوها به چالش بکشد.

روان درمانی

درمان روان پویشی اغلب بر تجربیات دوران کودکی متمرکز است که ممکن است برای افراد مبتلا به شخصیت دوری جو  که در کودکی دچار غفلت یا سوء استفاده شده اند مفید باشد.

طرحواره درمانی

طرحواره درمانی یک رویکرد یکپارچه است که براساس درمان شناختی رفتاری و همچنین بسیاری از تکنیک های درمانی دیگر بنا شده است.

هدف این طرحواره بهبود عملکرد روزانه و کسب بینش برای تغییر بر اساس درک و بازسازی تجربیات اولیه زندگی است.

مفاهیم اصلی طرحواره درمانی عبارتند از:

  • درک اینکه چگونه طرحواره های ناسازگار الگوهایی هستند که در طول زندگی تکرار می شوند. 
  • درک اینکه چه سبک های مقابله ای در کودکی آموخته شده است.
  • کمک به بزرگسالان برای مقابله و برآوردن نیازهای عاطفی. 

گروه درمانی و خانواده درمانی

گروه درمانی اغلب برای کمک به افراد مبتلا به شخصیت دوری جو  که دارای چالش های مشابه هستند، استفاده می شود. این به ایجاد فضای امن برای ایجاد روابط محکم با دیگران کمک می کند.

خانواده‌درمانی همچنین می‌تواند مفید باشد تا اعضای خانواده شرایط را درک کرده و حمایتی را فراهم کنند که باعث رشد و ریسک‌پذیری فرد شود.

درمان برای افراد مبتلا به شخصیت دوری جو  زمانی موثرتر است که اعضای خانواده حمایت کننده باشند.

داروها

تحقیقات بسیار محدودی وجود دارد که نشان می دهد دارو در درمان شخصیت دوری جو  موثر است. البته می توان از داروها برای درمان برخی از علائم شخصیت دوری جو  یا علائم مرتبط با بیماری های همراه مانند اضطراب و افسردگی استفاده کرد.

دارو درمانی می توانند شامل داروهای ضد افسردگی و داروهای ضد اضطراب باشند.

منبع : اختلال شخصیت دوری گزین چیست؟

درمان شناختی رفتاری چیست؟ تکنیک های درمانی

درمان شناختی رفتاری چیست؟ تکنیک های درمانی

درمان شناختی رفتاری (CBT) یکی از مهم ترین روش های درمانی است که توسط روانشناسان مجرب مرکز مشاوره ستاره ایرانیان ارائه می شود. ما از این روش برای درمان افراد در سنین مختلف و برای اختلالات روانی متفاوت استفاده می کنیم. برای کسب اطلاعات بیش تر در مورد درمان شناختی رفتاری به خواندن مقاله ادامه دهید.

برخی از شرایطی که با استفاده از درمان شناختی رفتاری درمان می شوند عبارتند از:

  • افسردگی و سایر اختلالات خلقی
  • اضطراب و حملات پانیک
  • اختلالات اشتها
  • اعتیاد
  • مشکلات کنترل خشم
  • اختلالات شخصیت
  • فوبیا

در ایالات متحده، از هر ۱۵ بزرگسال، یک نفر در سال دچار افسردگی می شود. این عارضه برای هر کسی و در هر زمان ممکن است رخ دهد، اما در افراد ۱۵ تا ۲۸ ساله، به ویژه در زنان، شایع‌تر می باشد.

اگر والدین، خواهر و برادر یا سایر خویشاوندان درجه یک شما سابقه ابتلا به این بیماری را داشته باشد، خطر ابتلا به آن برای شما بیشتر می باشد و لازم است بیش تر با مشاور در تماس باشید.

درمان شناختی رفتاری چیست؟

CBT نوعی روان درمانی است که توسط روانشناسان مجرب و آموزش دیده ارائه می شود. این روش به عنوان درمانی موثر شناخته می شود که نتایج بلندمدتی به دنبال دارد.

گفتار درمانی

گفتار درمانی که نوعی درمان شناختی رفتاری می باشد به شما کمک می کند تا الگوهای افکار منفی را که بر رفتار و احساس شما تأثیر می گذارد، تشخیص و تغییر دهید. این افکار منفی خودکار به مشکلات سلامت روان شما می افزایند و حتی آن ها را بدتر می کنند.

شما باید با درمانگر خود همکاری کرده  تا افکار خودکار منفی شناسایی، آن ها را به چالش کشیده و با دیدگاهی عینی تر جایگزین کنید. انجام این کار می تواند علائم افسردگی و اضطراب شما را بهبود بخشد.

روش‌های متداول مورد استفاده در درمان شناختی رفتاری شامل گفتار درمانی، یادداشت روزانه، نقش‌بازی، تکنیک‌های آرام‌سازی، تمرکز حواس و حواس‌پرتی ذهنی است.

انواع درمان شناختی رفتاری

درمان شناختی رفتاری تنها یک نوع درمان نیست بلکه مجموعه ای از روش ها و راهکارها شامل گفتار درمانی و روش های خودسازی می باشد که به طور کلی روی افکار، رفتارها و احساسات شما تاثیر می گذارد.

برخی از انواع درمان شناختی رفتاری عبارتند از:

  • درمان شناختی برای شناسایی و تغییر الگوهای فکری، رفتارها و احساسات منفی
  • رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) که افکار و رفتارها را از طریق راهبردهایی مانند ذهن آگاهی و تنظیم هیجانی مورد بررسی قرار میدهد
  • رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT) برای شناخت باورهای غیرمنطقی، به چالش کشیدن آن ها و ایجاد تغییرات

هر یک از این روش ها متکی به رویکردهای مختلفی است که برای رسیدگی به الگوهای تفکری که به پریشانی روانی شما می افزایند، طراحی شده اند. به طور کلی، درمانگر روی اهداف خاصی تمرکز خواهد کرد و هر مرحله از فرآیند را برای شما توضیح داده و اغلب تکالیفی را برای شما فراهم می‌کند تا قبل از قرار بعدی‌تان آن ها را تکمیل کنید.

آیا درمان شناختی رفتاری موثر می باشد؟

درمان شناختی رفتاری باور دارد که افکار و احساسات شما بر رفتار شما تأثیر می گذارد. هدف CBT این است که یاد بگیرید نمی توانید دنیای اطراف خود را کنترل کنید. اما می توانید نحوه تفکر و برخورد با رویدادهای اطراف را در کنترل داشته باشید.

درمان شناختی رفتاری برای بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات روانی موثر بوده است. به همین دلیل است که درمانگران از این روش ها استفاده می کنند.

دلایل دیگری که باعث اعتماد درمانگران به این روش‌ها می‌شود عبارتند از:

  • افراد زمانی که آگاه باشند افکار منفی و غیرواقعی چگونه احساسات و خلق‌های منفی را افزایش می‌دهد می‌توانند الگوهای فکری سالم تری داشته باشند.
  • درمان شناختی رفتاری در مدت زمان کوتاهی به خوبی جواب می دهد.
  • مطالعات از نتایج درمان شناختی رفتاری برای کمک به افراد برای غلبه بر طیف گسترده ای از رفتارهای ناسالم کمک می کند.
  • افرادی که این درمان را انجام می دهند معمولاً بهبودهایی را در خانواده، روابط بین فردی، عملکرد مدرسه و کار مشاهده می کنند.

نحوه عملکرد درمان شناختی رفتاری

در درمان شناختی رفتاری همراه با درمانگرتان، در مورد خودتان و رفتارهایتان چیزهای زیادی یاد می گیرید. نحوه درمان شما شامل موارد زیر است:

شناسایی افکار منفی

شما می آموزید که چگونه افکار و احساسات شما به رفتارهای شما کمک می کند. این امر فرآیندی آسان نیست، به خصوص اگر تمایل داشته باشید از نگاه عمیق به درونتان خودداری کنید. اما می توانید برای بهبود روند درمان و نتایج گام بردارید.

تمرین مهارت های آموخته

مهارت های جدیدی را در درمان خود خواهید آموخت. شما باید آن ها را تمرین کنید تا استفاده از آن ها در زندگی واقعی آسان باشد. برخی از این تمرین ها می تواند شامل بازی نقش یا روش های دیگر باشد.

تعیین اهداف

تعیین اهداف تفاوت زیادی در بهبود سلامت روان شما ایجاد می کند. انجام این کار کیفیت زندگی و رفاه کلی شما را بهبود می‌بخشد. درمانگر با تفکیک اهداف کوتاه مدت و بلند مدت و تمرکز بر روند دستیابی به آن ها به شما کمک می کند.

مشاور همچنین به شما کمک می کنند تا اهداف خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و مبتنی بر زمان را انتخاب کنید.

حل مسئله

باید مهارت های حل مسئله را در درمان خود بیاموزید تا به شما در مقابله با استرس زندگی کمک کند و تأثیر منفی شرایط روحی یا جسمی بر زندگی شما را کاهش دهد. حل مسئله شامل پنج مرحله کلیدی است، از جمله:

  • شناسایی مسئله
  • فهرست راه حل های بالقوه
  • ارزیابی راه حل های بالقوه
  • انتخاب راه حل برای اجرا
  • اجرای راه حل

نظارت بر خود

به عنوان بخشی از خودنظارتی رفتارها، علائم و تجربیات خود را دنبال می کنید. سپس این موارد را با درمانگر خود به اشتراک می گذارید که از اطلاعات برای تنظیم دقیق درمان شما استفاده می کند. خودنظارتی همچنین بینش عالی نسبت به افکار، احساسات و رفتارهایتان به شما می دهد.

شما می توانید از درمان شناختی رفتاری انتظار نتایج تدریجی را داشته باشید. درمان مراحلی را برای بهبودی و داشتن یک زندگی روانشناختی سالم در اختیار شما قرار می دهد. همچنین می توانید انتظار داشته باشید که در طول درمان به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت دست یابید.

رسیدن به این اهداف نشانه های بهبودی می باشند و به شما کمک می کنند تا نتایج مثبت خود را در طول مسیر مشاهده کنید.

منبع : درمان شناختی رفتاری چیست؟ تکنیک های درمانی