سلامت دهانی و افسردگی

امراض دندانی شدید ریسک ابتلا به برخی از بیماری های سیستماتیک را افزایش می دهد. این مقاله ناراحتی مزمن کلیه، نارسایی انسداد شریان، سکته مغزی و افسردگی و ارتباط آنها را با امراض دندانی مزمن را مورد بحث قرار داده است. مطالعه ای جدید نشان می دهد که امراض دندانی ریسک مرگ بیماران دارای بیماری مزمن کلیه را افزایش می دهند. نویسندگان این مطالعه دریافتند که طی 10 سال میزان مرگ و میر افراد دارای بیماری کلیوی مزمن که امراض دندانی شدید داشتند 41 درصد بود در حالی که این میزان در افراد بدون امراض دندانی شدید 32 درصد بود. براساس بیانیه علمی مرکز قلب آمریکا در سال 2012″ بیش از یک قرن از وجود رابطه ی سلامت دهان و بیماری های قلبی عروقی می گذرد “.

در مورد تاثیرات افسردگی بیشتر بخوانید: پیشگیری از افسردگی

تازه ترین تحقیقات از بیمارستان دانشگاه کارولینسکا در سوییس معروف به PAROKRANK  در پی کشف این رابطه (التهاب های دهانی و رابطه اش با بیماری های شریانی مزمن) تلاش کردند. یافته های مطالعه PAROKRANK نشان داد در بیماران دچار التهاب های دهانی 28 درصد ریسک افزایش انفارکتوس ميوکارد پس از کنترل متغیرهایی از جمله دیابت و سیگار کشیدن وجود دارد. از انجایی که این یک طرح مطالعه مشاهده ای بود؛ نمی توان به رابطه علت و معلولی پی برد و می توان گفت بین این دو همبستگی وجود دارد.

مطالعه چندکانونی، با کنترل بیماران بود و 805 بیمار را در بر می گرفت. در مقاله منتشر شده مرتبط با این مطالعه، اظهار شد که “این مطالعه مستنداتی دقیق و محکم در اشاره به رابطه بین التهاب دهانی و انفارکتوس ميوکارد را به مطالعات قبلی افزوده است اما نسبت علت و معلولی بین آنها را اثبات نمی کند”.

محققان طی مطالعه ای در بیماران دارای سکته مغزی حاد تحت درمان بیمارستان، کشف کردند که بین انواع خاص حمله و وجود عفونت استرپتوکوکوس ماتوس رابطه وجود دارد. آنها نقش باکتری های دهانی وابسته به استرپتوکوکوس ماتوس را در مطالعه بیمارستانی مذکور به عنوان مطالعه ای مشاهده ای که شامل  100 نفر از افراد دچارحملات مغزی حاد بود، مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که باکتری های استرپتوکوکوس ماتوس به طور معناداری با خونریزی مغزی و تعداد فزاینده حملات مغزی مزمن به دلیل خونریزی های عمیق مغزی ارتباط دارد. حملات مغزی مزمن ممکن است مطابق با تشخیص  MRIs معیوب شدن کارکردهای شتاختی و زوال عقلی را ایجاد کند. سکته ها می توانند ایسکمیک  باشند که شامل بسته شدن یک یا چند مویرگ مغزی می باشد، یا سکته هموراژیک باشند که در آن رگ های خونی مغز پاره می شوند و خونریزی را موجب می شوند.

بعلاوه؛ اخیرآ تأییداتی مبنی بر ارتباط بین سلامت دهانی با افسردگی و افسردگی با بیماری های قلبی عروقی نشان داده شده است. افسردگی یکی از شایع ترین مباحث موجود در سلامت روان در ایالات متحده آمریکا به شمار می رود. در سال 2010 مطالعه ای نشان داد که رابطه معناداری بین افسردگی و سلامت دهانی، رفتار دهانی سالم و دیگر کیفیات و حالات مرتبط با سلامت دهان در زندگی وجود دارد. همانطور که افسردگی بر توانایی شخص در مواجهه با زندگی روزانه تأثیر می گذارد، ارتباط افسردگی با سلامت دهانی و رفتارهای مرتبط با مراقبت از سلامت دهانی و بدین سان تأثیر نمودن ذاتی و بالقوه آن بر سلامت دهانی بیماران نیز تعجب برانگیز نمی باشد.

علاوه بر فقدان انگیزه در مراقبت از خود؛ افسردگی و سلامت دهانی ممکن است با تغییرات کلی بزاقی دهان در بیماران افسرده مرتبط باشد. جریان نزولی بزاق دهان می تواند منجر به مشکلات دهانی متعددی همچون افزایش باکتری های بیماری زا و پوسیدگی دندان ها شود. مقالات قبلی نیز این اطلاعات را تأیید می کنند. مطابق با آن ها عواقب روانشناختی افسردگی ممکن است سبب سلامت دهانی ضعیف به دلیل خشکی دهان، عادات غذایی پیش برنده ی پوسیدگی دندان و اختلال در کارکرد مقاومتی بدن وابسته به عفونت های دهانی شود. درمان های ضدافسردگی نشان داده اند که تحریک تراوشات بزاقی دهان را موجب می شوند که ممکن است منجر به پوسیدگی یا دیگر مشکلات دهان و دندان شود.

برای مطالعه بیشتر: افسردگی در سالمندان: علل، علائم، درمان موثر

همچنین گزارشات موردی، امکان بروز دندان قروچه القا شده از درمان ضدافسردگی را شرح می دهند. بیماران دارای بیماری های قلبی عروقی نیز سه بار بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی می باشند که در آن حفظ سلامت های روانی یک وظیفه کنترلی مهمی تلقی می شود. مطالعه ای گزارش شده در ماه اخیر از ژورنال دانشگاه قلب شناسی یکی از تازه ترین مباحثی است که رابطه بین بیماری قلبی و افسردگی را اثبات می کند. به راحتی می توان رابطه بین دهان و تجدید قوا یا صحت بدن و بالعکس را درک کرد. ارجاع به سابقه و مستندات پزشکی و انجام معاینات درون و برون دهانی می تواند به ما در ارائه بهترین مراقبت از بیمارانمان مثمرثمر واقع شود.

خبرهای دیگری از بیماری های سیستمیک دهانی و سلامت دهانی

همچنین با در نظر گرفتن تأثیر باکتری ها به عنوان یک عامل مهم در این زمینه، دانش جدیدی از نحوه اینکه چگونه باکتری های روده ای ممکن است در استحکام استخوان بندی دخیل باشند، وجود دارد. این اکوسیستم غول آسای موجودات ریز به ویژه باکتری ها به ریزسیستم های احشایی اشاره دارند. عوامل زیادی بر وضعیت و ظرفیت ریز سیستم ها تأثیرگذار می باشند و حتی ناهماهنگی های ناچیز موجود در ترکیبات ریزسیستم ها نیز تأثیر عمده ای بر میزان بیماری و شاید استخوان هایمان داشته باشد. اطلاعات جدید موجود نشان می دهند احتمال آن می رود که درمان یا پیشگیری از شمار بیماری های مرتبط با تغییرات سیستم ایمنی مانند نرمی استخوان ممکن باشد. به تازگی و براساس خبری جدید، یک آزمایش ده دقیقه ای سرطان دهان وجود دارد که در منزل می تواند برای تنها بررسی خشک شدن دهان و شروع کاهش بزاق انجام شود. دیوید وانگ استاد غددشناسی دانشگاه کالیفورنیای لس آنجلس بیان کرد که امکان کشف تومور و توده های لنفاوی DNA هنگام گردش در مایعات بدنی از طریق روش شناخته شده ای وجود دارد. براساس نظر دکتر وانگ آزمایش بزاق دهان صد در صد دقیق است. امیدواریم به زودی در دسترس پزشکان برای استفاده همگانی قرار گیرند.

منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

تحقیقات عصب شناختی، چگونگی تأثیرات خلق و خو را بر ادراک نشان می دهند

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
 

 

تحقیقات عصب شناختی چگونگی تأثیرات خلق و خو را بر ادراک نشان می دهند.

وقتی حالتان خوب است گویی اساساً در بهترین جای ممکن قرار دارید و همه چیز خوب به نظر می رسد. حتی اگر؛ پاچه شلوارتان پاره شود، فنجان قهوه بر روی میز آشپزخانه بریزد یا یک همسایه پر سروصدا داشته باشید. وقتی خوشحالید این مسائل کوچک روزمره خیلی برایتان مهم نیست. بالعکس، وقتی احساس افسردگی یا دلشکستگی پس از فقدان ناشی از رهایی می کنید با هر دلخوری کوچک، دردی به دردهایتان اضافه می شود.

باور درست بودن واقعیت برایتان دشوار است و حتی ممکن است متوجه خودتان شوید که ساعت هاست به صفحه مانتیور کامپیوتر زل زده اید یا به مکان نمای چشمک زن صفحه کامپیوتر نگاه می کنید. تحقیقات جدید نشان می دهند که چگونه شادی نه تنها یک تجربه هیجانی نیست بلکه هیجانی است که می تواند روشی که با آن دنیا را ادارک می کنید تغییر دهد.

برای مطالعه بیشتر: چگونه تفکر و احساسات بر روی سلامتی تاثیر می گذارند؟

براساس مطالعه نوآمی وانلیسن و همکارانش (2016) نظریه (توسعه و ساخت) که توسط باربارا فردریکسون از دانشگاه کالیفرنیای شمالی (2001) ارائه شده است پیش بینی می کند که  هنگام خوشحالی تان توجع شما گسترده تر می شود و به عمومیت مفاهیم، وضعیت ها و اشیا توجه می کنید. برای مثال هنگام شنیدن خبرهای خوب، مایلیم امور و وقایع اطرافمان را با دیدی مثبت و برجسته تر ببینیم و نیز خلاقانه و آزادتر بیندیشیم. هنگامی که سعی می کنید به سمت تکلیفی آشنا بروید ایده های خوب ممکن است در ذهنتان جرقه ای ایجاد کنند. در عین حال، می خواهید احساس خوبتان را حفظ کنید و سعی می کنید از محرکهایی (افراد، تجارب و حوادث) که تهییج کننده خلق و خوی مثبت شما هستند، دور بمانید.

این توصیفات ممکن است با آخرین باری که به یاد می اورید احساس ایستادن بر قله جهان را داشتید و اینکه چگونه احساس شادی شما بر ادراک شما از جهان تاثیر می گذاشت جور در می آیند. اما، فراتر از این توصیف و با توجه به دانسته های پیشین تان، علوم عصب شناختی در درک علت اینکه شادی موجب توجه متمرکزتان می شود، چگونه نقشی دارد؟ پس از گردآوری بیش از 1000مقاله در این زمینه تیم بلژیکی جستجوی خود را به کمتر از 21 مقاله محدود کردند که با معیارهای انها برای قرار گرفتن در مقاله مروری جور در می آمدند.

این موشکافی عمیق در یافته های قبلی موجب شد تا نوآمی وانلیسن و همکارانش به این نتیجه برسند که شادی همواره به معنای عمیقانه نگریستن و توجه متمرکز بر ظواهر امر نیست. در مقابل، برخی از مطالعات نشان می دهند که شادی منجر به پردازش اطلاعات به شیوه ای بسیار پراکنده تر می شود. بنابراین، وقتی حالتان خوب است، ممکن است قادر به مرتب کردن و سازماندهی جامع تری از محرک ها باشید اما، همچنین ممکن است که در برخورد با کارهای جاری محیط پیرامون تان به میزان کمتری تحلیلی عمل کنید, به عبارتی ممکن است تفکر تجسمی داشته باشید و یا ممکن است صرفاً کمتر تحلیلی فکر کنید. افراد دارای سبک شناختی منتشر تصورشان بر اینست که همه چیز بزرگ و حتی مهیب هستند، بدون اینکه بتوانند دلیلی برای برداشت شان مطرح کنند.

رویکرد جایگزینی که توسط تیم گنت ارائه شده است، اینست که خلق و خوی مثبت را این گونه باید در نظر گرفت که در فرایند پردازش فکری شما تاثیر می گذارد، این عمل به “کنترل شناختی” معروف است. خلق و خوی مثبت ممکن است باعث شود که چشم ذهنتان به روی رویدادهای پیش رو باز تر شود؛ و اگر شما درگیر تکالیف چالش انگیز ذهنی نباشید، توجه بیشتری به محرک های بیرونی می کنید. بنابراین تحت شرایط سخت تر (مثلا در نظر بگیرید تفریق عدد 7 از هر عدد، صدتا صدتا شمردن در ضمن انجام چندکار ذهنی به طور همزمان ) ضمن کار بر روی مسئله به آن علاقه مند تر می شوید و توجه درونی بیشتری به خرج می دهید.

افراد متمایل به قالب های ذهنی منفی صرف نظر از محیط و شرایط مستعد توجه درونی هستند. اما در این حالت توجه درونی برای انها عیب محسوب می شود زیرا از توجه معطوف به بیرون بیشتر سود می برند. بنابراین، وقتی در وضعیت خلقی خوبی قرار ندارید، نمی توانید به زیبایی قرص ماه توجه کنید زیرا شما درگیر تفکرات و احساسات منفی تان شده اید. گذشته و فراتر از همه این ها، علم عصب شناسی نشان می دهد که بخشی از مغز مرتبط با کرتکس (بخش تفکرات سطح بالاتر) و سیستم لیمبیک (بخش درگیر در هیجان های اساسی) در این جریان نقش دارند. براساس این مدل، خلق و خوها ارتباط مستقیمی با ادراک و تفکر دارد. خلق و خویتان موجب خواهد شد تا شما نواحی کرتکس مغزی درگیر در مسائل خاص را به کار گیرید. اگر خلقتان مثبت است، پس از بخش های درونی در برابر بیرونی مغز استفاده کردید و درصورتی دارای خلق منفی هستید شما در اصل در راه فرعی بیرونی مغز قرار دارید به جای درونی.

به طور خلاصه، این پژوهش مروری راهی برای درک اثرات خلق و خو بر پردازش اطلاعات از دنیای بیرونی و درونی ذهن تان را فراهم می کند. در قالب این عمل، ظاهراً توجه انتخابی یا گزینش آنچه درک می کنید تحت تأثیر قرار می‌گیرد خواه شاد باشید خواه غمگین. در برخی از موارد، به راحتی می توانید به حوادث اطراف خود توجه نکنید و در برخی دیگر ضرورت دارد منابع ذهنی تان را برای رویارویی با تکلیف موجود حمایت و تقویت کنید. به نظر می رسد انعطاف پذیری شناختی مهم باشد یا در مقام یک نویسنده این مورد با  بحث” خلق مثبت فرآیند توجه انتخابی را تغییر می دهد” سازگار است؛ مکانیسمی که برای تعدیل اثرات بهره مندی همه جانبه بر سلامت ذهنی و جسمانی نشان داده شده است. شما همواره می توانید خلق تان را در جهت مثبت تغییر دهید اما، اگر به خودتان اجازه دهید تا بر جوانب مثبت به جای منفی تمرکز کنید، در این صورت ممکن است نمای واقعی دنیای خود را بسیار روشن تر درک کنید.

منبع: مقالات کانون مشاوران ایران

خواب فرآیند تجارب خاطرات آسیب زا را تسهیل می کند

آیا خواب موجب کاهش فرآیند استرس و آسیب می شود؟ یا آن واقعاً موجب تشدید واکنش های هیجانی و یادآوری خاطرات وقایع می شود؟ این سؤال قبلاً با وجود داشتن ارتباط بالایی با جلوگیری از اختلالات آسیب زا مانند استرس پس از آسیب بی جواب مانده است. اما، چگونه تجارب بسیار آشفته کننده ای که درست در همان ابتدا پردازش می شوند می توانند بر دوره های بعدی زندگی و تحول اختلال پس از آسیب تأثیرگذار باشند. بیماران مبتلا به اختلال پس از آسیب هیجان های بالا و خاطرات ناراحت کننده ای را تحربه می کنند یا حتی مکان احساس آنها را بازمی تابانند، گویی که آنها همواره در حال تجربه آسیب هایشان می باشند. خواب می تواند نقشی حیاتی در پردازش آنچه بیماران از آن رنج می برند، داشته باشد. طی مطالعه ای گروهی از انجمن روانشناسی دانشگاه زوریخ و کلینیک روانپزشکی زوریخ در پی پاسخگویی به این سؤال بودند که آیا خواب در ۲۴ ساعت نخست پس از آسیب تأثیر مثبتی بر اختلال هیجانی زیاد و یادآوری خاطرات مرتبط با حوادث آسیب زا دارد یا خیر. محققان در محیطی آزمایشگاهی به افراد تحت آزمایش ویدئویی مربوط به آسیب را نشان دادند. خاطرات فراخوانده شده ی تصاویر از طریق فیلم که افراد آزمایشی را نیز به مدت چند روز متوالی درگیر کرد، به تفصیل ثبت و ضبط شد. سپس به طور غیرمنتظره ای افراد تحت آزمایش یکسری تصاویری فوری ناشی از آنچه آنها از طریق چشمان ذهنشان دیده بودند را مشاهده کردند، که موجب زنده شدن احساسات و تفکرات ناخوشایندی شد که طی فیلم تجربه کرده بودند. کیفیت این خاطرات با خاطرات افراد مبتلا به اختلالات استرس پس از آسیب (پس از تروما) مشابه بود. اما، جز پس از آن وقایع آسیب زا، آنها (خاطرات) پس از چند روز کاملاً محو شدند.

مطالب مرتبط: به راستی شما چه میزان خواب نیاز دارید؟

خاطرات هیجانی کمتر آشفته کننده

شرکت کنندگان مطالعه به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یکی از گروه ها به مدت یک شب در فضای آزمایشگاه خوابیدند، سپس ویدئویی از خوابشان از طریق نوار مغزی الکتروآنسفالوگراف (EEG) ضبط شد. گروهی دیگر بیدار ماندند. بیرجت کلیم نویسنده نخست انجمن سایکوپاتولوژی و روان درمانی دانشگاه زوریخ شرح داد: “نتایج مان نشان داد افرادی که خوابیدند پس از فیلم دارای خاطرات هیجانی فراخوانده شدۀ کمتر آشفته کننده ای نسبت به افراد بیدار بودند”. این مطلب مفروضات دارا بودن تأثیر محافظتی خواب از پیامدهای بعدی تجارب آسیب زا را تأیید می کند. از طرفی، خواب می تواند باعث ارتباط هیجان های خفته با ایجاد شدن حافظه ای مانند ترس معلول از تجارب آسیب زا شود. برای مثال، از سویی دیگر، آن همچنین به مکان یابی تجدید خاطرات، پردازش آنها به طور آگاهانه و ذخیره این خاطرات کمک می کند. اما، این فرآیند احتمالاً چندشب طول می کشد. براساس نظر نویسندگان این مطالعه، توصیه های موجود در مورد درمان های اولیه و نحوه مواجهه افراد مبتلا به آسیب در مراحل اولیه بین دو طیف کم و زیاد قرار دارند.”رویکرد ما اهمیت راه حل های آرامی را برای تلاش های رایج در از بین بردن خاطرات آسیب زا پیشنهاد می دهد”. دکتر بیرجت کلیم می گوید”کاربرد خوابیدن ممکن است یک راهبرد اولیه ی طبیعی مناسب و پیشگیرانه ای در این فرآیند استدلال شود “.

منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

نشانه های اختلال پس از سانحه

شکی نیست که امروزه افراد از هر طبقه ی  اجتماعی ـ اقتصادی یک یا چندین حوادث را در زندگی شان تجربه می کنند که موجب آسیب هیجانی و در نتیجه اختلال پس از سانحه شده است. آن نه تنها یک درد سربسته نیست  بلکه با گذشت زمان پیشرفت می کند و نیازمند تشخیص توسط جامعه درمانی وابسته به علم روان درمانی است.PTSD))یا آسیب پس از سانحه ناشی از آسیب های دوران کودکی، ورشکستگی های مالی، رکود، بیکاری، عدم رابطه نزدیک با اعضای خانواده، طلاق، سرگردانی، تغییر ناگهانی در مسئولیت پذیری اجباری مانند پذیرفتن مسئولیت اصلی نگهداری پدر یا مادر مسن، دردهای مزمن و جسمانی، بیماری و بسیاری از دیگر زمینه ها می باشد. این تغییرات آشفته موجب آنچه اخیراَ دانشمندان عصب شناختی در مغز کشف کرده اند همچون اتروفی مغز، کاهش حجم ماده خاکستری مغز می شود. بنابراین بد نیست از علایم PTSD آگاه باشید بلکه بتوانید افراد ناتوان در درک نحوه درمان این بیماری را ملتفت کنید.

بیشتر بخوانید» پنج توصیه برای اختلال اضطراب منتشر

کدام یک از نشانه های زیر را دارید؟

  • آشفتگی ذهن، عدم تمرکز، ضعف در یادآوری خاطرات از حافظه به ویژه حافظه کوتاه مدت.
  • تصمیم گیری نادرست
  • بی اعتبار دانستن غرایز درونی تان
  • مشکل در انجام دادن تکلیفی تا پایان فرآیند موردنظر (اندیشیدن به بخش آشکار مسئله به جای بخش مبهم)
  • ضعف در انرژی جسمانی، احساس خستگی حتی پس از انجام تکالیف سبک
  • ظرفیت ذهنی پایین
  • اضطراب اجتماعی
  • گاه قادر نبودن به تفکیک واقعیت از تصور
  • شروع کردن کاری اما قادرنبودن به اتمام آن
  • اغلب بیدارشدن از خواب، حمله خواب
  • رخوت ذهنی یا جسمی
  • ناامیدی، یأس، افسردگی
  • رفتارهای عادتی مانند شکل گیری فرار یا رهایی
  • داشتن قدرت انتخاب ضعیف به طوری که موجب شرمساری می شود به جای آنکه با انتخاب درست شرمسار نشوند.
  • دروغ گفتن به دلیل رودربایستی، عدم یادآوری یا عدم تفکر به اندازه کافی عمیق در موقعیت.
  • پریشانی از اینکه چرا شما این ابهام ذهنی یا اختلال روحی را تجربه می کنید.
  • کارهای کوچک، پرزحمت و ناممکن فرض می شوند.
  • خود بیزاری به دلیل آنکه قادر به انجام کاری که قبلاً برایتان راحت بود نیستید.
  • حس کردن عدم کنترل و ناتوانی در تصمیم گیری در کارها به سرعت یا هر طریق.
  • پاسبانی زیاد از زندگی شخصی و تنها معاشرت با افراد مطمئنی که درمورد شما قضاوت نمی کنند.
  • احساسی مانند اینکه شما در یک سراشیبی از حالت کارکرد عادی خود به حالت بقاء قرار گرفته اید.

مطالب مرتبط: هفت چیز که در رابطه با افکار خودکشی باید بپرسید

مهم است به یاد داشته باشیم که تجربه اختلالات همایند مانند اضطراب و افسردگی می تواند منجر به اختلال پس از سانحه شوند. پس به جای آنکه تنها از یک متخصص بالینی برای تجویز داروی ضد افسردگی کمک بگیریم، بهتر است بدانیم که روش های بهتری برای درمان وجود دارد. داروها تنها مانند روش کمکی عمل می کنند که فعالیت نواحی مغزی را سرکوب می کند و بدون اینکه بتوانند شبکه های عصبی را بازسازی و درمان می کند. در برخی از موارد داروها تضمینی تجویز می شوند اما، در بلند مدت مؤثر نمی باشند و بسیاری از درمانگران آنها را به عنوان راه حلی ساده می انگارند به جای آنکه مراجعانشان را ترغیب به درمانخودشان با کار درمان شناختی کنند. از جمله روش های درمانی برای آسیب می توان دو روش بسیار موفق تکنیک های خود مراقبتی و درمان شناختی رفتاری (CBT) نام برد. با این روش ها و با وجود یک روان درمان کار آشنا با هر دو روش پس از چند جلسه می توانید بهبود یابید. در بسیاری از موارد، درمان فوری نیست به ویژه اگر در سطح ثابت یا پیش رونده آشفتگی قرار دارید. در عین حال با یکپارچه کردن این روش های درمانی در راستای زندگی تان، بهبودهای قابل توجهی در توانایی مواجهه با محرک های تنش زا حاصل شده است. نشان داده شده است که خود مراقبتی موجب افزایش ماده خاکستری مغز و عملکرد بهتر و تقویت آن خواهد شد. (CBT) یک روش درمانی است که برای آگاهی از خود و بازگشت سلامت مغز مؤثر است؛ زیرا شما روش تفکرتان را تغییر می دهید و به محرک های مضر واکنش نشان می دهید. سپس، به خودتان را مشاهده می کنید که به حالت نرمال قبل برگشته اید به طوری که حتی تغییرات ناچیز در تفکر برایتان آسودگی مهمی به بار می آورد.

منبع: مشاورکو

فرآیند عشق در مغز

نوروساینس عشق

بر روی زمین چه چیزی مهم تر از توصیف یک پدیده بیولوژیکی به نام عشق اول در فیزیک و شیمی می باشد؟

“آلبرت انیشتن”

حق با انیشتن بود، علم هرگز نمی تواند  شگفتی عشق را سترون کند (عشق اول یا دیگر عشق ها). مهم نیست که ما در مورد عشق چه می آموزیم، عشق هم چنان یکی از با معناترین و قوی ترین نیروهای روی کره خاکی است، هم چنان که ادامه مطلب

آیا کودکان شخصیت والدینشان را به ارث می برند؟

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره


برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

کودکان ویژگی های فیزیکی والدینشان را به ارث می برند، ولی دانشمندان در رابطه با به ارث بردن ویژگی های شخصیتی والدین توسط کودکان کمتر مطمئن هستند. برخی از ویژگی های شخصیتی که در کودکان ظاهر می شوند پایه ی ژنتیکی دارند، ولی در شکل گیری شخصیت چندین ژن نقش دارند. محیط نیز در شکل گیری رشد ویژگی های شخصیتی نقش دارند. با وجود اینکه ممکن است کودک شما در برخی ویژگی های شخصیتی گرایش ژنتیکی نشان دهند با این حال این ویژگی ها زمانی خود را نشان می دهند که محیط شرایط لازم برای بروز صفات مرتبط با این ژن ها را فراهم سازد.

ژنتیک و شخصیت

محققین در شکل گیری ویژگی های شخصیتی ویژگی های ژنتیکی را دخیل می دانند. ژن‌های مختلفی در کودک وجود دارند که باعث شکل گیری ویژگی شخصیتی کودک می شوند. در برخی موارد به دلیل تاثیر شرایط محیطی و یا تاثیر ژن های دیگر برخی از ژن‌ها فعال و یا غیر فعال می شوند. بر طبق گزارش شبکه ی خبری ژنوم، ژنها از طریق پیام های شیمیایی مانند ترشح هورمون سرتونین و دوپامین که می توانند تاثیرات عمیقی بر روی مغز داشته باشند ویژگی های شخصیتی فرد مانند اضطراب و خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

تاثیر وراثت در مقابل تاثیر محیط

حدود 40 درصد از ویژگی های شخصیتی از طریق وراثت به ارث می رسند، بر طبق نظریه دکتر دیوید فاندر، پرفسور روانشناسی دانشگاه ریورساید کالیفرنیا، و نویسنده ی «معمای شخصیت». این نظریه به طور قابل توجهی تاثیر محیط را مورد بررسی قرار داده است. فاکتورهای محیطی به چیزی بیشتر از محل زندگی فردر اشاره دارند؛ تاثیرات فرهنگی و تجربیات اولیه زندگی و شرایطی که در آن شخص بزرگ شده بر شخصیت فرد اثر گذارند. برای مثال بر طبق نظریه ی دکتر فاندر افرادی که حامل ژن تاثیر گذار بر سروتونین هستند در معرض خطر افسردگی و رفتارهای ضد اجتماعی بیشتری هستند، اما تنها زمانی که کودکی انها سرشار از استرس و بدرفتاری از سوی محیط باشد.

صفات خانوادگی

حتی دوقلوهای همسان، کسانی که آرایش ژنتیکی یکسان دارند، ویژگی های شخصیتی یکسانی ندارند. در حالی که آنها رفتارهای شخصیتی نزدیک تری در مقابل دوقلوهای ناهمسان و خواهر و برادهای غیر دوقلو دارند، آنها تنها 50 درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی برخوردارند بر اساس گفته روانشناس کودک دکتر دیوید شافر در کتابش «جامعه و رشد شخصیت». دوقلوهای ناهمسان حدود 30 درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی برخوردارند، در حالی که خواهر و بردارهای غیر دوقلو 20 درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی را دارا می باشند. از لحاظ بیولوژیکی کودکانی که در یک خانواده بزرگ شده اند از نظر ویژگی های شخصیتی تنها 7 درصد به یکدیگر شباهت دارند.

اختلالات رفتاری

بر طبق نظریه ی دکتر شافر: محققین دریافتند که بسیاری از اختلالات رفتاری، مانند اسکیزوفرنی، افسردگی بالینی یا اختلال دوقطبی به عامل ژنتیک مربوط می شوند، ولی مسئله بدین معنی نیست که اگر کسی ژن هایی را به ارث می برد باعث رشد بیماری اش می شود. برای مثال اگر شما یک دو قلوی یک سان دارید که به اسکیزوفرنی مبتلا است احتمال اینکه شما نیز این اختلال رفتاری را دارا باشید دو به یک یا 50 درصد می باشد، حتی اگر شما ژن های یکسانی را به ارث برده باشید. ولی فقط در 5 تا 10 درصد از کودکانی که یکی از والدینشان مبتلا به اسکیزوفرنی است این احتمال وجود دارد که کودک نیز علائم این اختلال رفتاری را از خود بروز دهد.

مترجم: نسرین بنی عباسی زاده

منبع: com.مشاوره-ازواج

حرکت سریع چشم (REM) در خواب: مبنای شکل گیری حافظه

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

 

 

تاریخ:31 می 2016

منبع: دانشگاه McGill

 

چکیده:

در مرحله ای از سیکل طبیعی خواب، چشم های ما با سرعت حرکت می کنند، در این مرحله از خواب است که رویاها پدیدار می شوند. آیا این مرحله ازخواب در شکل گیری حافظه ما نقش دارند؟، این سوال برای چندین دهه مورد بحث دانشمندان بوده است. اما هم اکنون نتایج یک تحقیق جدید، شواهد محکمی ارائه کرده است که وجود این رابطه را دست کم در موش های آزمایشگاهی، اثبات می کند.

 

رویا دیدن و حرکت سریع چشم (REM)، به عنوان مرحله ای حیاتی از سیکل طبیعی خواب در پستاندارن، و از جمله انسان کاملا شناخته شده است.

این مسئله که آیا مرحله ای از خواب که در آن چشم ها با سرعت حرکت می کنند (REM) و رویا دیدن شروع می شود، به صورت مستقیم در شکل گیری حافظه نقش دارند، طی چندین دهه به شدت مورد بحث دانشمندن قرار گرفته است.

هم اکنون، دانشگاه برن و دانشگاه سلامت روان داگلاس (McGill) مطالعه ای را در مجله ی Science منتشر کرده اند که شواهدی را حاکی از وجود این رابطه، دست کم در موش ها، ارائه می دهد.

دکتر سیلویا ویلیامز محقق و استاد روانشناسی دانشگاه McGill می گوید: “ما می دانستیم اطلاعاتی که به تازگی دریافت شده اند پیش از آنکه در مغز منسجم و یک پارچه شوند، به صورت انواع جداگانه ای از حافظه فضایی یا عاطفی ذخیره می شوند.”

دکتر ویلیامز در ادامه توضیح می دهد که: “این مسئله که مغز این فرایند را به چه صورت انجام می دهد تا پیش از این نامشخص بوده است. ما برای نخستین بار با قاطعیت ثابت کرده ایم که مرحله ی حرکت سریع چشم (REM) در خواب برای شکل گیری حافظه ی فضایی در موش ها کاملا ضروری است.”

دکتر ویلیامز عضو شبکه ی تحقیقاتی CIUSSS de l’Ouestdel’ÎledeMontréa است. او این مطالعه را با همکاری آنتونیآدامانتیرین، از محققان دپارتمان تحقیقات پزشکی دانشگاه برن و مرکز صرع چرخه ی خواب و بیداری بیمارستان دانشگاه برن، نگاشته است.

کوششی در جهت رویا

در صدها مطالعه با استفاده از روش های مرسوم تلاش شده تا فعالیت های نرون ها را هنگام حرکت سریع چشم در خواب، یا همان خوابREM، کنترل کنند اما هرگز موفق نبوده اند. در این مطالعه ی جدید محققان از فن آوری جدید opogenetics استفاده کردند که به دانشمندان اجازه می دهد بوسیله شعاعی از نور با دقت زیاد حجمی از نورونها را هدف قرار داده و فعالیت آنها را کنترل کنند.

دکتر ویلیامز در این باره می گوید: “ما نورونهایی را هدف قرار دادیم که فعالیت ناحیه ی هیپوکامپ مغز را کنترل می کنند. هیپوکامپ ساختاری است حیاتی برای شکل گیری حافظه درزمان بیداری و به عنوان سیستم GPS مغز شناخته می شود.”

برای آزمایش حافظه فضایی طولانی مدت موش ها، دانشمندن ابتدا به موش ها آموختند، در محیطی کنترل شده حاوی دو شئ هم اندازه و هم شکل، شئ جدید را پیدا کنند. موش ها هنگامی که در این محیط قرار می گرفتند بیشتر به موشکافی شئ جدید می پرداختند و به شیئ که قبلا دیده بودند کمتر توجه می کردند، که این نشان می داد موش ها اشیا را به خاطر داشتند.

سپس هنگامی که این موش ها در خواب REM (Rapid Eye Movement) یا همان (سیکلی از خواب که چشم ها با سرعت حرکت می کنند) بودند، محققان با استفاده از امواج نوری، نورون های مربوط به حافظه ی آنها را از کار انداختند تا بتوانند تاثیر آن را در شکل گیری وتثبیت حافظه مشاهده کنند.

روز بعد،  این جوندگان دیگر نمی توانستند کارهایی را که فرا گرفته بودند را انجام دهند. در مقایسه با موش های گروه کنترل به نظر می رسید حافظه ی آنها پاک  شده و یا دست کم دچار اختلال شده است.

محقق پیشگام این مطالعه، دانشجوی دکترا ریچارد بویس در این باره می گوید: “خاموش کردن همان نورون ها در دوره ای مشابه خارج از خواب REM هیچ تاثیری برروی حافظه نداشت. این نشان می دهد که فعالیت های نورونی صرفا در طول خواب REM برای تحکیم حافظه ضروری است.” او شب های زیادی را برای انجام این آزمایش ها بیدار مانده است.

 

ارتباط با بیماری های مغزی

REM به عنوان مرحله ای حیاتی از خواب در تمام پستانداران و از جمله انسان شناخته شده است. هر روزه شواهد بیشتری حاکی از رابطه ی کیفیت پایین خواب و بسیاری از اختلالات، مانند بیماری های آلزایمر و پارکینسون بدست می آید. به گفته ی محققان این نگرانی بیشتر در رابطه با ارتباط خواب REM و بیماری آلزایمر وجود دارد، و نتایج این مطالعه نیز نشان می دهد اختلال در خواب REM می تواند به صورت مستقیم با از دست دادن حافظه که در آلزایمر مشاهده می شود، در ارتباط باشد.

 

منبع:

  1. Boyce, S. D. Glasgow, S. Williams, A. Adamantidis. Causal evidence for the role of REM sleep theta rhythm in contextual memory consolidation. Science, 2016; 352 (6287).

 

مطالعه ی واکنش های مغزی نوجوانان در هنگام استفاده از رسانه های اجتماعی

نوجوانان و شبکه های احتماعی

این مطالعه تاثیر دوستان و بسیاری از مسایل دیگر را در زندگی نوجوانان آشکار می سازد.

منبع: دانشگاه لوس آنجلس – کالیفورنیا

مطالعه ای بیسابقه توسط دانشگاه UCLA آمریکا با اسکن کردن مغز نوجوانان هنگام استفاده از رسانه های اجتماعی نشان می دهد، هنگامی که یک نوجوان در حال خوردن شکلات است و یا اینکه پولی را به عنوان جایزه دریافت می کند و یا هنگام مشاهده ی تعداد زیادی لایک برروی عکس خود و دوستانش در رسانه های اجتماعی، مدارهای مشابهی از مغز او فعال می شوند.

به 32 نوجوان با سنین 13 تا 18 سال گفته شد که در یک شبکه ی اجتماعی کوچک مشابه نرم افزار معروف اشتراک گذاری تصاویر اینستاگرام شرکت خواهند کرد. در این آزمایش در مرکز نقشه برداری مغز دانشگاه UCLA آمریکا به این نوجوانان تعداد 148 عکس ازجمله 40عکس که توسط هر کدام از نوجوانان آورده شده بود را برای مدت 12 دقیقه بر روی صفحه کامپیوتر نشان دادند و در همین حال با استفاده از تصویر برداریFMRI اقدام به تجزیه و تحلیل فعالیت های مغزی آنها کردند. برروی هر کدام از عکس ها تعداد لایک هایی که به ظاهر توسط دیگر نوجوانان شرکت کننده به هر عکس داده شده بود نیز نمایش داده شد، هر چند در واقع تعداد این لایک ها توسط خود محققان به هرکدام از این تصاویر اختصاص داده شده بود(پس از پایان آزمایش به نوجوانان شرکت کننده ساختگی بودن تعداد لایک ها گفته شد).

خانم لورن شرمن مسول تیم تحقیقاتی و از محققان مرکز نقشه برداری مغزی و همچنین مرکز رسانه های دیجیتال کودکان در دانشگاه UCLA لوس آنجلس در این باره می گوید:

“زمانی که نوجوانان عکس خود را با تعداد زیادی لایک می دیدند، ما شاهد فعالیت های زیادی در بخش های گسترده ای از مغز آنها بودیم.”

همچنین به گفته ی او بیشترین میزان فعالیت مغزی در بخشی از استریاتوم مغز موسوم به nucleus accumbens مشاهده شد، این قسمت مربوط به مدار پاداش مغزی است.

این مدارهای مغزی بخصوص در سنین نوجوانی بسیار حساس و فعال هستند. محققان زمانی که نوجوانان تعداد زیادی لایک بر روی تصاویر خود می دیدند شاهد فعال شدن منطقه ای از مغز موسوم به مغز اجتماعی  و منطقه ای از مغز مربوط به توجه دیداری بودند. نوجوانان در تصمیم گیری برای لایک کردن یک تصویر به شدت تحت تاثیر لایک های موجود برروی تصاویر بودند.

خانم شرمن می گوید: ” ما یک عکس یکسان را به نیمی از گروه با لایک های زیاد و به نیمی دیگر از گروه با تعداد لایک های کم برروی آنها نشان دادیم، هر عکس که دارای تعداد لایک های بیشتری بود به میزان بیشتری توسط آنها نیز لایک می شد. نوجوانان به اطلاعاتی که مورد تایید تعداد زیاد و یا حتی چند تن از همتایان آنها باشد واکنش متفاوتی نشان می دهند، حتی اگر شناختی از این افراد نداشته باشند.” این مطالعه در مجله ی دانش روانشناسی به چاپ رسیده است.

استاد روانشناسی و رفتار زیستی از موسسه ی علوم اعصاب و رفتار انسانSemel در دانشگاه UCLA لوس آنجلس خانم میرلا داپرتد در این باره می گوید:این تاثیرپذیری از دوستان می تواند در زندگی واقعی بسیار بیشتر باشد. او در ادامه گفت: “در این تحقیق، نوجوانان از افرادی که تصاویر را لایک کرده بودند هیچ شناختی نداشتند با اینحال تاثیر فشار همتایان در آنها کاملا مشهود است و گرایش آنها به سازگاری و پیروی کردن چه در سطح مغزی و چه در علایق و اینکه چه چیز را باید دوست داشته باشندکاملا مشخص است.”  طبیعتا انتظار می رود که این تاثیر پذیری در زندگی روزمره وواقعی به میزان بسیار بیشتری نمود پیدا کند زیرا لایک هایی که می بینند از طرف افراد غریبه نیستند بلکه از کسانی هستند که برای آنها اهمیت دارند.

آیا والدین باید در مورد رسانه های اجتماعی نگران باشند؟

محققان می گویند رسانه های اجتماعی نیز مانند دیگر رسانه ها جنبه ها و ویژگی های مثبت و منفی مربوط به خود را دارند.

دکتر داپرتو در این باره می گوید: بسیاری از نوجوانان در محیط اینترنت با کسانی ارتباط دوستانه برقرار می کنند که شناخت چندانی از آنها ندارند و بنابراین نگرانی والدین کاملا منطقی است. زیرا این مسئله می تواند این خطر را به وجود آورد که کودک و یا نوجوان تحت تاثیر افرادی  قرار گیرد که به رفتارهای پر خطر گرایش دارند.

مدیر مرکز رسانه های دیجیتال کودکان در دانشگاهUCLA لوس آنجلس و از نویسندگان این تحقیق می گوید: در گذشته والدین دوستان کودک خود را می شناختند اما زمانی که تعداد این دوستان به صدها تن می رسد دیگر راهی برای اینکه آنها را بشناسید وجود ندارد. اما دکتر شرمن به یک مزیت احتمالی شبکه های اجتماعی نیز اشاره می کند و می گوید: ” اگر دوستان فرزند نوجوان شما در رسانه های اجتماعی رفتاری مثبت را از خود نشان دهند این مساله می تواند تاثیری شگرف و بسیار مثبت برروی فرزند شما داشته باشد. بنابراین برای والدین این مسئله بسیار حائز اهمیت است که بدانند فرزند آنها در محیط اینترنت و شبکه های اجتماعی با چه افرادی در تعامل است و این دوستان اینترنتی چه مطالبی را برروی فضای مجازی قرار می دهند و چه مطالبی را لایک می کنند.به علاوه هویت فردی و شناخت یک نوجوان از خود به شدت تحت تاثیر نظراتدیگران است و نتایج تحقیقات ما نیز این مسئله را تایید می کند. اگرچه مسئله ی فشار همتایان در یک گروه برای پیروی کردن و سازگاری افراد همواره وجود داشته است امالایک های مورد بحث ما مسئله ای متفاوت است.

دکتر شرمن می گوید: ” در گذشته نوجوانانقضاوت‌های مستقل تری در باره ی خود، دیگران و مسایل پیرامون خود داشتند، اما زمانی که به لایک های آزمایشمان باز می گردیم دیگر ابهامی برای ما وجود ندارد. در جریان انجام تحقیقات به نوجوانان عکس هایی نشان داده شد که کاملا بی خطر بودند مانند تصاویری از غذاها و دوستان آنها، و همچنین عکس هایی پر خطر که شامل سیگار، مشروبات الکلی و تصاویر نوجوانان با پوشش نامناسب و تحریک آمیز بودند. دکتر گرینفیلد یکی از استادان برجسته روانشناسی دانشگاه UCLA در این باره گفت: برای هر سه نوع از تصاویر بی خطر، پرخطر، و حتی تصاویر خود آنها، نوجوانان بیشتر به لایک کردن تصاویری مبادرت می کردند که ظاهرا افراد بیشتری آنها را لایک کرده بودند. اثر سازگاری که مخصوصا در مورد تصاویر خود آنها نمود بیشتری پیدا می کند، اهمیت مسئله تایید توسط همسالان را برای ما آشکار می سازد.”

زمانی که نوجوانان تصاویر پرخطر رامشاهده می کردند مغز آنها در بخش های مربوط به کنترل شناختی و خود داری از واکنش فعالیت کمی نشان می دادند،این مناطق شاملdorsal anterior cingulate cortex, bilateral prefrontal cortices و lateral parietal corticesدرمغز می شوند. به گفته ی دکتر داپرتو این قسمتها از مغز مربوط به تصمیم گیری هستند و می توانند ما را از انجام کاری باز داشته و یا برای انجام کاری به ماچراغ سبز نشان دهند. او گفت: به نظر می رسد که مشاهده ی تصاویری که رفتارهای پر خطر را نشان می دهند موجب کاهش فعالیت بخش هایی از مغز نوجوان می شود که عمل ترمز و بازدارندگی را انجام می دهند. شاید دیدن این تصاویر عملا فیلترهای مغزی “مواظب باش” را در نوجوان تضعیف می کنند.

منبع: com.مشاوره-آنلاین

 

 

نوروفیدبک و بیوفیدبک

نوروفیدبک

نوروفیدبک نوعی خود تنظیمی مغز است. که در طی آن با آگاه ساختن فرد از جزئیات کارکرد مغز، که در حالت عادی از آن بی خبر است می توان کنترل ناخودآگاه آنرا برای فرد ایجاد کرد. در نتیجه فرآیند های ناهوشیار و غیر ارادی فعالیت امواج مغزی، برای بیمار کاملاً محسوس می شود (از طریق مشاهده آنها در کامپیوتر). در این زمینه عملکرد نوروفیدبک را شاید بتوان به آینه ای تشبیه کرد که با نشان دادن امواج مغزی به فرد در تنظیم و کنترل آنها کمک می کند بیمار با کمک درمانگر ارائه محرک های دیداری- شنیداری قادر خواهد بود امواج نابهنجار را دستکاری کرده وطی جلسات درمان آنها را به حالت بهنجار تبدیل کند.

هدف اصلی در نوروفیدبک:

بالا بردن آگاهی شخص نسبت به آنچه در مغزش به وضوح می پیوندد بهینه کردن عملکرد مغز، بالا بردن توجه و خود کنترلی و به مغز این امکان را می دهد تا آرام، منظم و متمرکز باقی بماند.

از نوروفیدبک می توان در درمان اختلالاتی نظیر:

بیش فعالی / کمبود توجه ،اضطراب ، وسواس فکری – عملی ، فوبی ها حملات هراس اختلالات یادگیری اختلالات خواب افسردگی درمان مزمن سردرد های میگرنی استفاده کرد.

از دیگر فواید نوروفیدبک:

روشی کاملاً ایمن است که عوارض جانبی به همراه ندارد. کمک به پزشکان در قطع یا کاهش دوز مصرفی داروها در برخی اختلالات. پایداری اثرات درمانی تا چندین سال پس از اتمام درمان. افزایش توانمندی های شناختی. و افزایش حافظه است.

 

بیوفیدبک

بیوفیدبک روش درمانی است که با بکارگیری ابزارهای الکترونیکی اطلاعاتی را در مورد اعصاب و عضلات و فعالیت های خودمختار بدن اندازه گیری و پردازش می کند و در قالب فیدبک صوتی یا تصویری به مراجع و درمانگر وی نشان می دهد. بیوفیدبک به بیماران کمک می کند تا آگاهی بیشتری از اعمال خودمختار بدن بدست آورند و کنترل ارادی شان را افزایش دهند. با استفاده از فیدبک های صوتی و تصویری فرد می تواند کنترل بهتری بر روی عملکرد اندام هایش بیابد. این دقیقا همان کاری است که یوگا و مرتاضان هندی در طی سالیان سال انجام می دادند.

هدف از بیوفیدبک:

بیوفیدبک نوعی تکنیک درمانی غیرتهاجمی است که کاهش علائم را در افراد بسیاری موجب شده است.اثر گذاری این تکنیک از فردی به فرد دیگر متفاوت است . امروزه بیوفیدبک بعنوان یک روش مؤثر، غیرتهاجمی، بدون درد و بدون عوارض جانبی در افراد دچار مشکلات اضطرابی در تمام دنیا شناخته شده است.

بیوفیدبک در درمان مشکلات زیر کاربرد دارد :

بیوفیدبک می تواند به درمان نگرانی بیش از حد، احساس آزاردهنده ترس، افکار منفی و تدافعی ، اختلال وسواسی جبری، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال هراس )پنیک(، اختلال استرس پس از سانحه ) PTSD ( ،هراس اجتماعیکمک کند.

از دیگر فواید بیوفیدبک:

کمک به بهبودی در درمان بیماری های آسم گرگرفتگی شدید، تهوع و استفراغ های ناشی از شیمی درمانی ، انواع سردرد، بی اختیاری ادرار، صرع، ضربان های قلبی نامنظم و فشار خون بالا است.

منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان