هدف از اجرای تکنیک در گشتالت درمانی چیست؟ مکاتب روانشناسی

مکاتب روانشناسی – گشتالت درمانی

برای علاقمندان به علم روانشناسی بررسی مکاتب و جریان ها فکری مختلف در خصوص  انسان و پیچیدگی های روانی او از جمله گشتالت درمانی از جذابیت ویژه ای برخوردار است.

مکاتب مختلف روانشناسی هر یک به نوعی به بررسی پیچیدگی های روان انسان می پردازند و در برخی موارد، با یکدیگر نیز تفاوت های فاحشی در خصوص چیستی انسان و ویژگی های او دارند.

به عبارت دیگر می توان گفت هر یک از مکاتب موجود، برآمده از دیدگاهی فلسفی در خصوص انسان و ماهیت او هستند که وجه تمایز اصلی رویکرد ها از یکدیگر را مشخص می کنند. 

در این مطلب قصد داریم تا شما را با رویکرد درمانی گشتالت به عنوان یکی از رویکردهای کل نگر و پدیدارشناختی بیشتر آشنا کنیم.

گشتالت درمانی ، درمانی کل نگر، وجودی و پدیدار شناسانه

مکتب گشتالت که با نام نماینده ی آن فردریک پرلز، شناخته می شود، رویکردی کل نگر است.

گشتالت یک از مکاتب روانشناسی است.

این کلمه به معنای آن است که رفتارها به صورت کلی و در بافتی که اتفاق می افتند، مورد بررسی قرار می گیرند.

اما علاوه بر ویژگی کل نگری، در توضیح این رویکرد از آن به عنوان مکتبی وجودی یاد می شود.

ماهیت وجودی مکاتب گشتالت به معنای آن است که در آن، مراجعه در هر لحظه از زندگی اش در حال کشف، شناسایی و بازسازی زندگی اش است و فرایند شدن و تغییر را شکل می دهد.

ممکن است برای تان این سوال مطرح شود که آیا این عبارت با تاکید بر پدیدارشناسانه بودن گشتالت درمانی یکی است؟

در پاسخ باید گفت، منظور از دیدگاه پدیدار شناسانه آن است که در این رویکرد نیز بر برداشت هایی که درمانجو از واقعیت دارد تاکید می شود و مشاور به دنبال القای واقعیت ذهنی خود به او نمی باشد.

بنابراین متفاوت گفت گشتالت درمانی مکتبی جامع است که کلیت، اصالت وجود و دنیای ذهنی مراجع را به صورت همزمان مورد توجه قرار می دهد.

مکاتب روانشناسی – گشتالت درمانی

اساس درمان در رویکرد گشتالت چیست؟

در این رویکرد اعتقاد بر آن است که همواره چگونگی، مهم تر از چرایی است و فرایند بسیار مهم تر از محتواست.

در حقیقت درمانگر گشتالتی بیش از ریشه یابی مسایل، به دنبال حل آن ها در لحظه ی اینجا و اکنون از طریق توجه به فرایندهای انجام رفتار است.

بنابراین بیش از آنکه از مراجع سوال کند ” چرا چنین فکر به ذهنت رسید؟” به بررسی این سوال می پردازد که ” در مورد چگونگی رسیدن این فکر به ذهنت برایم توضیح بده”.

از طریق بررسی فرایند و چگونگی به جای محتوا و چرایی، مقاومت های درمانی از بین رفته و درمان اتفاق خواهد افتاد.

در کنار این عامل، پرلز معتقد است “انسداد آگاهی و بینش”، یکی از مهم ترین دلایل بیماری های روانی است و درمان عبارت است از افزایش بینش مراجع و راه اندازی آگاهی از طریق تجارب اینجا و اکنونی.

درمانگر گشتالتی چه ویژگی هایی دارد؟

آزمایش ها و فنون گشتالت، درمان را مستلزم حمایت، عدم حمایت، مواجهه و حالتی پدر منشانه می کند.

درمانگر گشتالتی همانند پرلز نیازمند سطح زیادی از زیرکی، نمایشگری، تحلیل و مواجهه و چالش هستند.

آن ها باید بتوانند چالش هایی را در جلسه آغاز کنند و تداوم دهند تا به افزایش آگاهی مراجع منجر شود.

اما در شیوه های جدیدی از درمان گشتالت که به عنوان گشتالت درمانی ارتباطی شناخته می شود، نکاتی مانند همدلی، گفت و گوی متقابل و حمایت از مراجع نیز بیشتر مورد توجه قرار گرفته است تا مراجع بتواند منابع کافی برای حمایت شدن در برابر مواجهه های تند و تیز درمانگر را داشته باشد و پذیرای آن ها باشد.

تغییر یا عدم تغییر، مهم ترین چالش گشتالت درمانگران

بر خلاف برخی مکاتب روانشناسی و رویکرد های شناختی-رفتاری که شناسایی خطاهای شناختی و تلاش برای تغییر آن ها را هدف قرار می دهند، گشتالت درمانی از تکنیک هایی مانند ماندن با نشانگان استفاده می کند و معتقد است تغییر در عدم تغییر نهفته است.

بر اساس دیدگاه گشتالت، “شدن”، فرایند بودن چیزی است که هستیم نه آنچه که دوست داریم باشیم و بنابراین، فرد بیش از تلاش برای تغییر، به عدم تغییر، ترغیب می شود و همین دست برداشتن از جدال با نشانگان، خود، آغازگر تغییرات است.

بر این اساس پرز به مراجعانی که با لرزش دست و صدایشان در جدال اند و تلاش می کنند تا آن ها را تحت کنترل در آورند خواهد گفت ” دستت را بیشتر بلرزان”. این در حالی است که شناخت درمانگران به بررسی باورهای معیوب و چالش با آن ها می پدازند تا بتوانند نشانگان موجود را تخفیف دهند.

بر این اساس به نظر می رسد، رویکرد گشتالت نیازمند حد زیادی از جرات، جسارت، اعتقاد نظری و توانمندی عملی است تا بتواند تغییرات را از عدم تغییر به دست آورد.

هدف از اجرای تکنیک در گشتالت درمانی چیست؟

به طور کلی می توان گفت هدف اصلی گشتالت درمانی، درمان از طریق ایجاد آگاهی و تماس است.

به این معنا که لازم است فرد تواند نسبت به جنبه های مختلف وجود خود و ارتباطات بین فردی اش آگاه شود و با آن ها تماسی توام با یکپارچگی برقرار کند.

در این مسیر، تمامی تکنیک های درمانی، در خدمت این هدف قرار دارند.

بنابراین درمانگر تلاش می کند تا از طریق به تجربه در آوردن تجارب ناتمام گذشته در لحظه ی اینجا و اکنون و برقرای تماس با ابعاد انکار شده ی شخصیت از طریق فنون متنوع، فرد را در مسیر آگاهی و رشد شخصی قرار دهد.

ماندن با نشانگان، اغراق در علایم، تمرین وارونه، گفت و شنود درونی، صندلی خالی، مرور و سرکشی کردن از جمله مهم ترین فنون مورد استفاده در رویکزد گشتالت می باشند.

جلسات درمان گشتالتی غالبا جلساتی عمیق و حساس هستد، هیجانات انکار نشده ای را مورد توجه قرار می دهند و احساست سرکوب شده و نیمه تمام، برای باری دیگر به سطح آگاهی سرک می کشند تا فرایند تمام شدن را در محیطی امن و توام با حمایت های درمانی تجربه کنند.

هدف از اجرای تکنیک در گشتالت درمانی چیست؟ مکاتب روانشناسی

رویکرد گشتالت در تعبیر رویا چگونه عمل می کند؟

برخلاف رویکردهای روان کاوانه و گذشته نگر که به بررسی رویاهای مراجع از طریق واکاوی گذشته می پردازند، گشتالت درمانی تلاش می کند تا رویاها را با زمان حال مربوط کند و از این طریق، مهم ترین دل مشغولی های اینجا و اکنونی مراجع را کشف و حل کند.

به همین دلیل درمانگر گشتالتی از مراجع می خواهد تا رویای خود را با ضمیر من و زمان حال، تعریف کند و با اجزای آن به طور کامل ارتباط برقرار کند تا آگاهی و تماس افزایش یافته و نگرانی های کنونی حل شوند.

درمانگر ممکن است از فرد بخواهد تا با تک تک عناصر رویا، گفت و گو کند، خود را به جای آن ها بگذارد، با آن ها هم حسی کند و از این طریق، تماس خود را افزایش دهد.

بر اساس این دیدگاه، ” اینجا و اکنون” مهم ترین چیزی است که نیازمند بررسی است و اتفاقات گذشته تنها از جهت تاثیراتی که بر زمان حال دارند، نیازمند بررسی و توجه هستند.

با سایر مکاتب روانشناسی در بخش متخصص روانشناسی کانون مشاوران آشنا شوید.

منبع: “کانون مشاوران ایران”

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.